پرسش وپاسخ

آنچه از منابع اسلامی به دست می‌آید انکارناپذیری وجود آن است ولی تا وقتی که خود انسان، شرایط تسلط اجنه بر خود را فراهم نکند آن ها نمی توانند ضرری به انسان بزنند.
تأثیر اجنه در زندگی انسان ها

پرسش:
آیا جن می‌تواند در زندگی ما انسان‌ها دخالت کند و سبب برخی مشکلات مثل مریضی شود یا اینکه نگذارد برخی اتفاق‌های خوب در زندگی ما بیفتد؟ چگونه می‌توانیم خود را از آسیب جنیان حفظ کنیم؟ 
 

پاسخ
آنچه از منابع اسلامی به دست می‌آید، واقعیت جن و انکارناپذیری وجود آن است. این مسئله به میزانی روشن است که خداوند متعال در قرآن کریم سوره‌ای به‌عنوان «سوره جن» بر پیامبرش نازل نموده است. همچنین در برخی روایات نکات و معارفی در مورد اجنه ارائه شده و نیز در احادیثی با اشاره به برخی تأثیرات این موجود در زندگی انسان‌ها، راه مقابله با آن را نیز گوشزد نموده‌اند. 

تبیین و تعریف
«جن» در لغت به معنای پوشش و مخفی بودن  چیزی از حواس است؛(1)  جنیان، گروهی از موجوداتند که به صورت طبیعی از حواس ما پنهان هستند، البته مانند انسان ها شعور و اراده دارند و داراى علم و ادراك و تشخيص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال هستند، هم چنین  داراى تكليف و مسئوليت می باشند و گروهى از آن ها مؤمن صالح و گروهى كافرند. آن ها مانند انسان، زندگی و مرگ و حشر و قیامت دارند.(2) 

شرور بودن جن
از آیات قرآن به دست می‌آید که جنیان همانند انسان‌ها اختیار و تکلیف دارند(3)  و غرض از آفرینش آنان همانند انسان، پرستش خداوند است.(4)  پس این گونه نیست که همه آن‌ها موجودات شرور باشند و درصدد آزار و اذیت انسان‌ها برآیند.

ارتباط با جن
رویکرد اهل‌بیت علیهم‌السلام دوری انسان از جن و ارتباط نداشتن با آن‌ها است. این رویکرد را می‌توان از پناه بردن ایشان به خداوند از اجنه و شر آن‌ها برداشت نمود.
ارتباط با جن به سود آدمی نیست و گاهی اوقات چنین تماس‌هایی موجب خسران خواهد شد و کاری سفیهانه تلقی می‌شود. در آیاتی از قرآن کریم اشاره شده که برخی افراد خود را در دامان جنیان قرار می‌دهند و به همین جهت مورد اغوا، فریب و آزار جنیان قرار می‌گیرند.(5) 

تاثیرگذاری جن
مطابق آیات و روایات این مخلوقات گاهی می‌توانند در زندگی افراد تأثیر گذاشته و دخالت‌هایی انجام دهند. البته خداوند انسان را در مقابل این موجودات تنها نگذاشته و آداب و اعمالی برای خنثی‌سازی تأثیرات اجنه در منابع اسلامی بیان شده است. نکته قابل ‌توجه در مورد اجنه این است که آن‌ها در تسخیر خداوند و برخی انبیاء و معصومان علیهم‌السلام هستند؛ بنابراین بدون اجازه آن‌ها نمی‌توانند ضرری و نفعی به انسان برسانند. باوجود چنینی سلطه‌ای از جانب خداوند و پیامبران الهی و اوصیاء آن‌ها، به‌راحتی می‌توان با استفاده از پناه‌ جویی به ایشان از شر این موجودات در امان ماند.

تسلط جن بر انسان
با توجه به مفاهیم قرآنی، موجودات غیرطبیعی مانند جن و شیطان که از طایفه جن محسوب می‌شوند، نمی‌توانند سلطه‌ای بر انسان داشته باشند، مگر به‌واسطه اعمال خود آدمی.(6)  بنابراین تا وقتی انسان خودش اسباب دخالت این موجودات را در زندگی فراهم نکند، ضرری از طرف آن‌ها متوجهش نخواهد بود.
به بیان دیگر؛ جن و شیطان بر هیچ کسی سلطه ندارد، چه مؤمن وچه کافر؛ اما اگر گاهی  بر بعضی افراد سلطه پیدا می کند بدین جهت است که اینها خود تسلّط جن و شیطان را پذیرفته اند؛ کما این که جن و شیطان نمی تواند بر مؤمنین و توکّل کنندگان بر خداوند متعال تسلّط پیدا کند چرا که آنها دعوت او را پاسخ نمی گویند.

تسخیر جن توسط انسان
یکی از نکاتی که در مورد جن وجود دارد، تسلط بر اجنه و به عبارتی تسخیر آن‌ها است. در آیاتی از قرآن کریم به این امر اشاره شده و بیان شده که برخی از پیامبران الهی اجنه را در تسخیر خود داشته‌اند.(7) 
در روایات نیز بیان شده که جن‌های مؤمن در خدمت معصومان علیهم ‌السلام هستند و حضرات بر آن‌ها سلطه دارند و حتی دیده شده که سؤالات دینی خود را از اهل‌بیت علیهم ‌السلام می‌پرسند.(8) 
رویکرد اهل‌بیت علیهم ‌السلام دوری انسان از جن و ارتباط نداشتن با آن‌ها است و به همین جهت استفاده از اجنه برای رسیدن به اهداف، کاری ناپسند بوده و می‌تواند باعث ضررهای جبران ‌ناپذیری شود.
چنانچه جن به تسخیر کسی هم دربیاید نمی‌تواند بدون اذن الهی در افراد دیگر تأثیر بگذارد.(9)  بنابراین با استفاده از دعاها و حرزها به‌راحتی می‌توان از تأثیر آن بر زندگی جلوگیری نمود.

موکل گرفتن جن
برخی افراد مدعی هستند که می‌توانند جن را در تسخیر خود دربیاورند و از طریق آن‌ها کارهایی خارق‌العاده انجام دهند؛ به اجنه‌ای که این کارها را برایشان انجام می‌دهند نیز «موکل» می‌گویند. این ادعاها در اکثر موارد دروغ، غیرقابل اعتماد و برای جذب مشتری است. همانطور که بیان شد چنانچه جن به تسخیر کسی هم دربیاید نمی‌تواند بدون اذن الهی در افراد دیگر تأثیر بگذارد. بنابراین با استفاده از دعاها و حرزها به‌ راحتی می‌توان از تأثیر آن بر زندگی جلوگیری نمود.

راهکارهای دفع اجنه
راه های پیش‌گیری و درمان آسیب‌های ناشی از جن را می‌توان در یک کلید واژه خلاصه کرد و آن «بندگی» خداوند است یعنی عمل به واجبات و ترک محرمات؛ بندگی کردن و انسان مؤمن و صالح بودن، مانند حرزی قوی و محکم جلوی تأثیرات منفی را می گیرد؛ بدون دینداری و بندگی، همه درمان ها گذرا و موقّتی خواهند بود.

قرائت قرآن 
در حدیثی از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله آمده است: «اجْعَلُوا لِبُیُوتِکُمْ نَصِیباً مِنَ الْقُرْآنِ فَإِنَّ الْبَیْتَ إِذَا قُرِئَ فِیهِ الْقُرْآنُ آنَسَ عَلَى أَهْلِهِ وَ کَثُرَ خَیْرُهُ وَ کَانَ سَاکِنِیهِ مُؤْمِنُو الْجِنِّ- وَ الْبَیْتُ إِذَا لَمْ یُقْرَأْ فِیهِ الْقُرْآنُ وَحَشَ عَلَى أَهْلِهِ- وَ قَلَّ خَیْرُهُ وَ کَانَ سَاکِنِیهِ کَفَرَهُ الْجِنِّ»(10)  برای خانه‌های تان سهمی از قرآن قرار دهید. همانا منزلی که در آن قرآن قرائت می‌شود با ساکنینش انس پیدا می‌کند و خیرش زیاد می‌شود و اجنه مؤمن در آن رفت‌وآمد می‌کنند، ولی خانه‌ای که در آن قرآن قرائت نمی‌شود برای اهالی آن وحشت می‌آورد و خیرش کم می‌شود و اجنه کافر در آن ساکن می‌شوند.

قرائت قرآن و بودن قرآن در خانه
در حدیثی از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نقل شده: «لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَشَدَّ عَلَى الشَّيْطَانِ مِنَ الْقِرَاءَةِ فِي الْمُصْحَفِ نَظَراً وَ الْمُصْحَفُ فِي الْبَيْتِ يَطْرُدُ الشَّيْطَانَ‏»(11) ؛ هيچ چيز بر شيطان از قرائت قرآن از روى مصحف سنگين‌تر نيست و قرآن در منزل، شيطان را طرد مى‌كند.
قرائت سوره جن: از امام صادق علیه‌السلام روایت شده که «مَنْ أَکْثَرَ قِرَاءَهَ قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ لَمْ یُصِبْهُ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا شَیْ‏ءٌ مِنْ أَعْیُنِ الْجِنِّ وَ لَا نَفْثِهِمْ وَ لَا سِحْرِهِمْ وَ لَا مِنْ کَیْدِهِم»(12)‏ ؛ هر کس زیاد سوره جن را قرائت کند در تمام عمر دچار چشم ‌زخم جن و دمیدن و (جادو) و سحر و مکر آن‌ها نشود.

خواندن دعایی که جبرئیل به پیامبر آموخت
جبرئیل برای دفع جن، این دعا را به پیامبر صلی‌الله علیه و آله آموزش داد: «قُلْ أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ الَّتِي لَا يُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَ ذَرَأَ وَ بَرَأَ وَ مِنْ شَرِّ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ مِنْ شَرِّ ما يَعْرُجُ فِيها وَ مِنْ شَرِّ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ‏ وَ مِنْ شَرِّ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ مِنْ شَرِّ فِتَنِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ شَرِّ الطَّوَارِقِ‏ إِلَّا طَارِقاً يَطْرُقُ‏ بِخَيْرٍ يَا رَحْمَان‏»(13) 

اذان گفتن در خانه
در روایت توصیه شده که «أَذِّنْ فِي بَيْتِكَ فَإِنَّهُ يَطْرُدُ الشَّيْطَانَ»(14) ؛ در خانۀ خود اذان بگو؛ زيرا كه اذان شيطان را مى‌راند.

نصب آیت الکرسی بر دیوار یا نوشتن آن 
«عَنْ‏ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: شَكَا إِلَيْهِ رَجُلٌ عَبَثَ أَهْلِ الْأَرْضِ بِأَهْلِ بَيْتِهِ وَ بِعِيَالِهِ فَقَالَ كَمْ سَقْفُ بَيْتِكَ فَقَالَ عَشَرَةُ أَذْرُعٍ فَقَالَ اذْرَعْ ثَمَانِيَةَ أَذْرُعٍ ثُمَّ اكْتُبْ آيَةَ الْكُرْسِيِ‏ فِيمَا بَيْنَ الثَّمَانِيَةِ إِلَى الْعَشَرَةِ كَمَا تَدُورُ فَإِنَّ كُلَّ بَيْتٍ سَمْكُهُ أَكْثَرُ مِنْ ثَمَانِيَةِ أَذْرُعٍ فَهُوَ مُحْتَضَرٌ تَحْضُرُهُ الْجِنُ‏ يَكُونُ فِيهِ مَسْكَنُه‏‏»(15) ؛ كسى نزد امام صادق عليه السّلام از بازى اهل زمين (جنّيان) با خانواده و عيالش شكايت كرد، حضرت فرمود: سقف خانه چقدر ارتفاع دارد؟ گفت: ده ذراع [هر ذراع حدودا  47 سانتی‌متر است لذا 10 ذراع، کمی کمتر از 5 متر است]، فرمود: آن را هشت ذراع كن [یعنی کمتر از 4 متر]، همان گونه كه دور مى‌زنى و آية الكرسى را بر آن بنويس، زيرا هر خانه‌اى كه سقف آن بيش از هشت ذراع باشد، محل حضور جنّ‌ مى‌شود و در آنجا ساكن مى‌شوند.

نکته:
در روایات معصومین علیهم السلام وارد شده که نوشتن آیت الکرسی بر دیوار خانه، موجب رانده شدن اجنه از خانه می شود؛ البته توصیه به نوشتن می تواند متناسب با شرائط آن زمان بوده باشد لذا امروزه که تابلو نوشته و پارچه نوشته و... موجود است و رواج دارد، نصب آیت الکرسی (اعم از تابلو نوشته، پارچه نوشته و ...) کفایت می کند و موجب دفع اجنه می شود.

 استفاده از اسپند (اسفند) و کندر
درباره خواص و آثار اسپند، در روایت آمده: «سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنِ الْحَرْمَلِ‏ وَ اللُّبَانِ فَقَالَ ع أَمَّا الْحَرْمَلُ‏ فَإِنَّهُ مَا تَغَلْغَلَ لَهُ عِرْقٌ فِي الْأَرْضِ‏ وَ لَا ارْتَفَعَ لَهُ فَرْعٌ فِي السَّمَاءِ إِلَّا وَكَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مَلَكاً حَتَّى يَصِيرَ حُطَاماً أَوْ يَصِيرَ إِلَى مَا صَارَ إِلَيْهِ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ لَيَتَنَكَّبُ سَبْعِينَ دَاراً دُونَ الدَّارِ الَّتِي فِيهَا الْحَرْمَلُ‏ وَ هُوَ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِينَ دَاءً أَهْوَنُهَا الْجُذَامُ فَلَا يَفُوتَنَّكُم‏»(16) ؛ از امام صادق علیه‌السلام درباره اسفند و كندر سؤال شد؟ فرمود: اما اسفند ريشه‏ اى از آن به زمين نشانيده نشود و شاخه‏اى از آن سر بر نيارد مگر آنكه خداوند فرشته‌ای بر آن بگمارد تا خشک شود یا آن را برساند به آن كس كه بايد برسد؛ و شيطان تا هفتاد خانه از خانه‏اى كه در آن اسفند است می‌گريزد، و اسفند شفاء هفتاد بيمارى است كه كمترين آنها جذام است. پس (از خاصيت و مصرف آن) غافل و محروم نمانيد.
هم چنین برای دود کردن کندر در روایت آمده: «وَ أَمَّا اللُّبَانُ فَهُوَ مُخْتَارُ الْأَنْبِيَاءِ ع مِنْ قَبْلِي وَ بِهِ كَانَتْ تَسْتَعِينُ مَرْيَمُ ع وَ لَيْسَ دُخَانٌ يَصْعَدُ إِلَى السَّمَاءِ أَسْرَعَ مِنْهُ وَ هِيَ مَطْرَدَةُ الشَّيَاطِينِ وَ مَدْفَعَةٌ لِلْعَاهَةِ فَلَا يَفُوتَنَّكُمْ»(17) ؛ اما کندر مورد استفاده انبیا بوده و مریم علیها السلام از آن کمک می جست و هیج دودی از دود کندر زودتر به آسمان بالا نرود، و دودش شیطان را می راند، بلا را دفع می کند پس از آن غافل نشوید.

نکته:
فارغ از خواص دارویی اسفند و کندر، بودن آن ها در خانه مفید است؛ هم چنین می توان اسفند و کندر را دود کرد؛ البته در خصوص دود کردن اسفند روایت نداریم ولی با توجه به فوائد بسیاری که برای اسفند شمرده شده و این که موارد استفاده مختلفی می تواند داشته باشد، دود کردن آن به همراه کندر نیز مفید است.

نگهداری کبوتر
درباره آثار نگهداری کبوتر در خانه و دور کننده شیاطین و اجنه، روایات متعددی وارد شده که به عنوان نمونه به یکی از آن ها اشاره می شود:
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ الْحَمَامُ‏ طَيْرٌ مِنْ طُيُورِ الْأَنْبِيَاءِ ع- الَّتِي كَانُوا يُمْسِكُونَ فِي بُيُوتِهِمْ وَ لَيْسَ مِنْ بَيْتٍ فِيهِ حَمَامٌ إِلَّا لَمْ تُصِبْ أَهْلَ ذَلِكَ الْبَيْتِ آفَةٌ مِنَ الْجِنِ‏ إِنَّ سُفَهَاءَ الْجِنِّ يَعْبَثُونَ فِي الْبَيْتِ فَيَعْبَثُونَ بِالْحَمَامِ وَ يَدَعُونَ النَّاسَ»(18) ؛ امام صادق علیه السلام می فرمایند: کبوتر از پرنده‌هاى پیامبران است که در خانه خود داشتند و در هر خانه که باشند، آفت جن به اهل آن خانه نرسد؛ چون سفهاء جن در خانه بازى کنند، با کبوتر مشغول شوند و مردم را کاری ندارند.

خواندن برخی آیات سفارش شده
ده آیه از سوره بقره؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ آيَاتٍ مِنْ أَوَّلِ الْبَقَرَةِ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ آيَتَيْنِ بَعْدَهَا وَ ثَلَاثَ‏ آيَاتٍ‏ مِنْ‏ آخِرِهَا لَمْ يَرَ فِي نَفْسِهِ وَ مَالِهِ شَيْئاً يَكْرَهُهُ وَ لَا يَقْرَبُهُ شَيْطَانٌ وَ لَا يَنْسَى الْقُرْآنَ»(19) ؛ رسول خدا صلّى الله عليه و آله فرمود: هر كس چهارآيه از اوّل سورۀ بقره وآية الكرسى (آیه 255 بقره) و دوآيۀ بعد از آن (یعنی آیه 256 و 257) و سه ‌آيۀ آخر آن ‌سوره (آیه 284 و 285 و 286) را بخواند هيچ گونه بدى در مال و جان خود نمى‌بيند، و شيطان به او نزديک نمى‌شود، و قرآن را فراموش نمى‌كند.
خواندن سوره حمد، آیت الکرسی، آیه 54 تا 56 سوره اعراف (آیات سُخره)، آیات ابتدایی سوره صافات (آیه 1 تا آیه 11)، آیه 33 تا 35 سوره الرحمن، آیه 21 تا 24 سوره حشر، آیه 3 و 4 سوره جن، و... که به «آيَاتُ الْحَرَس‏» (آیات محافظ) معروفند.(20) 
خواندن معوذتین (سوره ناس و سوره فلق) هم بسیار مفید است.

رعایت بهداشت
«اغْسِلُوا صِبْيَانَكُمْ مِنَ الْغَمَرِ فَإِنَّ الشَّيَاطِينَ تَشَمُّ الْغَمَرَ فَيَفْزَعُ الصَّبِيُّ فِي رُقَادِهِ وَ يَتَأَذَّى بِهِ الْكَاتِبَان‏»(21) ؛ امیرمؤمنان علی علیه‌السّلام فرمود: باقی‌مانده گوشت و چربی را از تن فرزندانتان بزدایید؛ زیرا شیاطین چربی را بو می‌کنند و کودک در رخت‌خوابش فریاد می‌کشد و می‌ترسد و دو فرشته کاتب اذیت می‌شوند.

استفاده از حرزها
خواندن و همراه داشتن حرزهایی که در کتب روایی آمده است، مثل حرز ابی دجانة انصاری(22) ، حرز  امیرالمومنین علیه السلام(23) ، حرز امام زین العابدین علیه السلام(24) ، حرز امام رضا علیه السلام(25) ، حرز امام جواد علیه السلام(26) .

پی نوشت:
1 . حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن ، محقق: صفوان عدنان داودی ، دمشق بیروت، دارالعلم الدار الشامیه، 1412ق، ص 203.
2 . ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق، ج12، ص 152؛ ر.ک: تفسير نمونه، ج‏25، ص154.
3 . سوره انعام، آیه 130.
4 . سوره ذاریات، آیه 56.
5 . سوره جن، آیه 6.
6 . سوره ابراهیم، آیه 22.
7 . سوره سبأ، آیه 12؛ سوره نمل، آیه 39؛ و...
8 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق،  ج‏1، ص 395.
9 . سوره سبأ، آیه 12.
10 . على بن موسى، امام هشتم علیه‌السلام، صحیفه الإمام الرضا علیه‌السلام، محقق / مصحح: نجف، محمدمهدی، مشهد: کنگره جهانى امام رضا علیه‌السلام، 1406 ق، ص 91.
11 . ابن فهد حلى، احمد بن محمد، عدة الداعي و نجاح الساعي‏، محقق / مصحح: موحدى قمى، احمد، بی جا: دار الكتب الإسلامي‏، 1407 ق‏، چاپ اول‏، ص290.
12 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محقق / مصحح: ندارد، قم: دار الشریف الرضی للنشر، 1406 ق، ص 120.
13 . مجلسی، بحار الانوار، ج92، ص151، ح11.
14 . کلینی، الکافی، ج3، ص308، ح35.
15 . کلینی، الکافی، ج6، ص529، ح3.
16 . طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق‏، قم: الشريف الرضى‏، 1412 ق / 1370 ش‏، چاپ چهارم‏، ص 186.
17 . طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق‏، قم: الشريف الرضى‏، 1412 ق / 1370 ش‏، چاپ چهارم‏، ص 187.
18 . کلینی، الکافی، ج6، ص547، ح8.
19 . کلینی، الکافی، ج2، ص621، ح5.
20 . كفعمى، ابراهيم بن على عاملى، المصباح للكفعمي(جنة الأمان الواقية)، قم: دارالرضی(زاهدی)، 1405ق، ص193.
21 . ابن بابویه، الخصال، قم: جامعه مدرسین، ج2، ص632.
22 . كفعمى، ابراهيم بن على عاملى، المصباح للكفعمي(جنة الأمان الواقية)، قم: دارالرضی(زاهدی)، 1405ق، ص229.
23 . طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق‏، قم: الشريف الرضى‏، 1412 ق / 1370 ش‏، چاپ چهارم‏، ص 415.
24 . طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق‏، قم: الشريف الرضى‏، 1412 ق / 1370 ش‏، چاپ چهارم‏، ص 416.
25 . طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق‏، قم: الشريف الرضى‏، 1412 ق / 1370 ش‏، چاپ چهارم‏، ص 416.
26 . ابن طاووس، على بن موسى، مهج الدعوات و منهج العبادات‏، قم: دار الذخائر، 1411 ق‏، چاپ اول، ص 39‏.

استخاره به معنای طلب خیر و در حقیقت نوعی دعا، درخواست از خدا و پناه بردن به او در انجام کارهاست و در برخی مواقع، برای رفع تحیر، از قرآن یا تسبیح استفاده می شود.
استخاره و شرایط آن

پرسش:
بر اساس روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام، در چه شرایطی می‌شود استخاره کرد؟ آیا می‌توان با آن مخالفت کرد؟ 
 

پاسخ:
معنای استخاره و اهمیت آن:

معنای اول
استخاره به معنای طلب خیر کردن است؛ اینکه انسان آنچه را که به خیر و صلاح اوست از خداوند متعال بخواهد؛ در حقیقت نوعی دعا، درخواست از خدا و پناه بردن به او در انجام کارها است. انسان مومن در زندگی ایمانی خود همواره خود را نیازمند توجه و عنایت خدا می بیند؛ از همین رو در کارهای زندگی روزمره و تلاش های خود از او کمک می خواهد تا خداوند بهترین نتیجه ها را در پی تلاش های او رقم بزند. این درخواست و طلب، استخاره نام دارد.
در حدیثی آمده است که امام صادق (علیه السلام) هرگاه تصمیم به خریدن حیوان داشت یا در پی خواسته ای خرد و کوچک بود هفت بار از پیشگاه خدواند متعال می خواست که آنچه خیر اوست را برای او رقم بزند و آن گاه که مسئله ای مهم بود صدبار چنین دعا و درخواستی را در پیشگاه الهی تکرار و از او طلب می کرد.(1) 
در برخی از روایات در بیان چگونگی انجام استخاره از ما خواسته شده است که دو رکعت نماز خوانده و پس از آن از خداوند خیر و صلاح خود را بخواهیم.(2)  در روایت دیگری آمده است که امام سجاد (علیه السلام) قبل از انجام برخی امور همچون حج و عمره یا خرید و فروش، نمازی می خواندند و پس از آن در دعایی از خداوند رقم خوردن خیر برای خود و دور شدن شر و بدی از خود را می طلبیدند.(3)  امام صادق (علیه السلام) در دستورالعملی دیگر فرموده است: در آغاز کار، بزرگی و مجد خداوند را یاد کن و حمد و ستایش او را بجا بیاور و بر پیامبر درود فرست؛ آن گاه بگو: « اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ وَ أَنْتَ عَالِمُ الْغُيُوبِ‏ أَسْتَخِيرُ اللَّهَ‏ بِرَحْمَتِهِ» (خدایا از تو می خواهم چون تو آگاه از پنهان و پیدایی، رحمان و رحمی و تو داننده غیب هستی؛ در سایه رحمتت از تو خیر خود را می خواهم) اگر کاری که به دنبال آن هستی مهم است و ترس به دل داری این دعا را صدبار بخوان و اگر چنین نیست آن را سه بار بخوان.(4)  
در رهنمودی دیگر از امام صادق (علیه السلام) چنین آمده است: آن گاه که می خواهید کاری انجام دهید دو رکعت نماز بگزارید سپس حمد و ثنای خداوند را بجا آورید و بر پیامبر و آل او درود فرستید و بگویید:«اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا الْأَمْرُ خَيْراً لِي فِي دِينِي وَ دُنْيَايَ فَيَسِّرْهُ لِي وَ قَدِّرهُ لي وَ إنْ كَانَ غَيْرَ ذَلِكَ فَاصْرِفْهُ عَنِّي» (اگر در این کار خیر دنیا و آخرت من است پس آن را برای من آسان ساز و رقم بزن و اگر این چنین نیست آن را از من برگردان و دور ساز) (5) 
از توصیه ها و رفتار اهل بیت در این روایات، توجه ویژه و تاکید بر استخاره به معنای دعا و توجه به خدا در امور مختلف زندگی و درخواست اینکه خداوند بهترین تقدیر را برای فرد رقم بزند به روشنی فهمیده می شود. از همین رو سزاوار است انسان مومن این ادب بندگی که حاملان وحی الهی به ما آموخته اند را قدر بداند و در انجام امور مختلف زندگی از خداوند یاری جوید.
امام خمینی (قدس سره) در مورد این استخاره می گوید: «از برای استخاره دو معنی است، که یکی از آنها معنی حقیقی استخاره است و در اخبار، از آن بیشتر نام برده شده و پیش خواص متعارف است و آن طلب خیر نمودن از خداست و آن در تمام کارهایی که انسان می کند، خوب و مستحب است و این از رشته دعا است که در قرآن به آن اهمیت شایان داده... جمله کلام آنکه این قسم از استخاره که اخبار بیشتر در اطراف و آداب آن دستور دادند، صرف دعا و از خدا طلب خیر کردن است.»(6) 

معنای دوم
استخاره در فرهنگ دینی به معنای دیگری نیز آمده است؛ و آن عملی است که فرد برای رفع تحیر و تردید خود با استفاده از قرآن یا تسبیح یا... انجام می دهد تا بر تردید و دودلی خود غلبه نماید.

شرایط استخاره
انجام این کار هرچند مورد تاکید روایات معصومین نیست اشکالی ندارد. البته جایگاه آن در مواردی است که فرد در موضوعی که تردید دارد کاملا اندیشیده و جوانب مختلف آن را بررسی کرده است؛ همچنین از راهنمایی فکری و مشورت با دیگران بهره جسته اما هنوز تردید او برطرف نشده است. انسان در چنین مواردی می تواند با توکل بر خدا بر اساس آنچه که آن را بهتر تشخیص می دهد عمل کند یا اینکه با استفاده از قرآن یا تسبیح استخاره بگیرد و بر طبق استخاره ای که گرفته است عمل نماید. استخاره پیش از بررسی عقلانی و کامل مسئله خطاست و قابل عمل نیست.

تفاوت استخاره و تفأل
استخاره در این موارد برای رفع تردید است نه برای غیب دانی، پیشگویی و اینکه در آینده چه اتفاقی می افتد؛ در برخی روایات از تفأل به قرآن نهی شده است؛ برخی دانشمندان و عالمان در توضیح این روایات گفته اند: مقصود این است که انسان بخواهد با قرآن از آینده خبر دهد یا بفهمد که چه اتفاقی رخ می دهد.(7) 

زمان استخاره
فیض کاشانی در کتاب تقویم المحسنین ساعت هایی را در هر روز هفته  برای استخاره به قرآن، ذکر کرده است؛‌ اما در ادامه با اشاره به مشهور شدن این زمان ها برای استخاره گفته است: این زمان ها در احادیث نیامده است؛(8)  لذا برای استخاره زمان خاصی وجود ندارد.

موارد عدم جواز استخاره
استخاره برای کارهایی است که شرعاً جایز باشند پس برای کار حرام نمی توان استخاره گرفت. همچنین برای فهم وظیفه شرعی و تکلیف دینی نمی توان به سراغ استخاره رفت.

وظیفه انسان پس از استخاره
عمل به استخاره واجب نیست اما عالمان دین گفته اند بهتر است با استخاره مخالفت نکند. همچنین تا وقتی که شرایط موضوعی که درباره آن استخاره صورت گرفته است عوض نشده است تکرار استخاره و استخاره دوباره خطاست. اگر کسی در چنین شرایطی، دو یا چندبار استخاره بگیرد؛ به این دلیل که جایگاه استخاره نبوده است استخاره اول اهمیت دارد و بر طبق آن رفتار می کند. نکته دیگر اینکه از آنجا که استخاره برای موارد شک و تردید است لذا اگر تردید انسان پس از استخاره گرفتن برطرف شود و به تصمیمی قطعی در کار خود برسد اینجا نیز جای عمل به استخاره نیست.

استخاره گیرنده
هر کسی می تواند خودش استخاره بگیرد یا از فرد دیگری بخواهد برای او استخاره بگیرد؛ اما باید به این مسئله توجه داشت که افراط و زیاده روی در استخاره، سبب از دست رفتن قدرت تصمیم گیری در انسان و از بین رفتن استقلال شخصیت او می گردد. انسان عاقل در هر کاری اندازه نگه می دارد و زندگی خود را براساس تدبیر و اندیشه؛ عقلانیت و مشورت با توکل به خدا و استعانت از او پیش می برد.

استخاره اینترنتی و برخط
در مورد اعتبار استخاره از طریق اینترنت و شرایط آن، اختلاف نظر وجود دارد؛ لذا هرکس باید فتوای مرجع تقلید خود را جویا شود.

پی نوشت:
1. عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ نَاجِيَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَنَّهُ كَانَ إِذَا أَرَادَ شِرَاءَ الْعَبْدِ أَوِ الدَّابَّةِ أَوِ الْحَاجَةَ الْخَفِيفَةَ أَوِ الشَّيْ‏ءَ الْيَسِيرَ اسْتَخَارَ اللَّهَ فِيهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِذَا كَانَ أَمْراً جَسِيماً اسْتَخَارَ اللَّهَ مِائَةَ مَرَّةٍ )وسائل الشيعة ؛ ج‏8 ؛ ص74(
2. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ اسْتَخِرِ اللَّهَ فَوَ اللَّهِ مَا اسْتَخَارَ اللَّهَ مُسْلِمٌ إِلَّا خَارَ لَهُ الْبَتَّةَ. (وسائل الشيعة ؛ ج‏8 ؛ ص63)
3.  عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِذَا هَمَّ بِأَمْرِ حَجٍّ أَوْ عُمْرَةٍ أَوْ بَيْعٍ أَوْ شِرَاءٍ أَوْ عِتْقٍ تَطَهَّرَ ثُمَّ صَلَّى رَكْعَتَيِ الِاسْتِخَارَةِ فَقَرَأَ فِيهِمَا بِسُورَةِ الْحَشْرِ- وَ سُورَةِ الرَّحْمَنِ ثُمَّ يَقْرَأُ الْمُعَوِّذَتَيْنِ- وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ إِذَا فَرَغَ وَ هُوَ جَالِسٌ فِي دُبُرِ الرَّكْعَتَيْنِ ثُمَ‏ يَقُولُ اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ كَذَا وَ كَذَا خَيْراً لِي فِي دِينِي وَ دُنْيَايَ وَ عَاجِلِ أَمْرِي وَ آجِلِهِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ يَسِّرْهُ لِي عَلَى أَحْسَنِ الْوُجُوهِ وَ أَجْمَلِهَا اللَّهُمَّ وَ إِنْ كَانَ كَذَا وَ كَذَا شَرّاً لِي فِي دِينِي أَوْ  دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ عَاجِلِ أَمْرِي وَ آجِلِهِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اصْرِفْهُ عَنِّي رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اعْزِمْ لِي عَلَى رُشْدِي وَ إِنْ كَرِهْتُ ذَلِكَ أَوْ أَبَتْهُ نَفْسِي.( وسائل الشيعة، ج‏8، ص: 64-63)
4. عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ فِي الِاسْتِخَارَةِ تُعَظِّمُ اللَّهَ وَ تُمَجِّدُهُ وَ تُحَمِّدُهُ وَ تُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ وَ أَنْتَ عَالِمٌ لِلْغُيُوبِ‏  أَسْتَخِيرُ اللَّهَ‏ بِرَحْمَتِهِ- ثُمَّ قَالَ إِنْ كَانَ الْأَمْرُ شَدِيداً تَخَافُ فِيهِ قُلْتَ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ إِنْ كَانَ غَيْرَ ذَلِكَ قُلْتَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ. (وسائل الشيعة ؛ ج‏8 ؛ ص68)
5. عَنْ مُرَازِمٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ شَيْئاً فَلْيُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ لْيَحْمَدِ اللَّهَ وَ لْيُثْنِ عَلَيْهِ وَ يُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ يَقُولُ اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا الْأَمْرُ خَيْراً لِي فِي دِينِي وَ دُنْيَايَ فَيَسِّرْهُ لِي وَ اقْدِرْهُ‏  وَ إِنَّ كَانَ غَيْرَ ذَلِكَ فَاصْرِفْهُ عَنِّي- قَالَ مُرَازِمٌ فَسَأَلْتُهُ أَيَّ شَيْ‏ءٍ أَقْرَأُ فِيهِمَا فَقَالَ اقْرَأْ فِيهِمَا مَا شِئْتَ وَ إِنْ شِئْتَ فَاقْرَأْ فِيهِمَا بِقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ-( وسائل الشيعة، ج‏8، ص: 66)
6.  امام خمینی، کشف الاسرار: ص 91 – 90.
7.  فيض كاشانى، الوافى، ج9، ص1417؛ وسائل الشيعة، ج‏6، ص: 233
8.  فیض کاشانی، تقویم‌المحسنین، ص۵۸و۵۹.

 

اصل سحر و جادو حقیقت دارد ولی موارد سحر، بسیار اندک است و این‌گونه نیست که ساحر بتواند هر کاری دلش خواست انجام دهد و ادعاهای رایج ابطال سحر، فقط کلاهبرداری است.
آیا سحر، جادو و طلسم واقعیت دارند؟

پرسش:
آیا سحر، جادو و طلسم واقعیت دارند؟ چگونه می‌توان با این امور مقابله کرد؟ آیا ساحر می‌تواند در بدن و روح فرد، تأثیرگذار بوده و آن را به اختیار بگیرد؟ آیا بر ایجاد اختلاف بین دو نفر، ایجاد محبت، بخت بستن و... نیز قدرت دارد؟ راهکارهای رفع و دفع سحر؟ اگر کاغذ طلسم و سحر پیدا کردیم چه کارش کنیم؟
 

پاسخ:
آیا سحر حقیقت دارد؟ 
با توجه به آیات و روایات مختلف، اصل وجود سحر، حقیقت دارد؛ کما این که در قرآن کریم در آیات مختلف به سحر ساحران در مقابل حضرت موسی و نیز در آیه 102 سوره بقره به استفاده نادرست از سحر توسط برخی یهودیان و آمدن هاروت و ماروت برای کمک به مردم در مقابله با این ساحران، اشاره شده است.
علاوه بر آیات قرآن، در روایات معصومان علیهم‌السلام نیز این موضوع مورد تأیید قرار گرفته است و دستورالعمل هایی برای دفع و مقابله با آن ارائه شده است.

آیا اختلاف بین دو نفر، ایجاد محبت، بخت بستن و... به خاطر سحر است؟ 
اصل سحر و جادو حقیقت دارد، ولی موارد سحر، بسیار اندک است و این‌گونه نیست که ساحر بتواند هر کاری دلش خواست انجام دهد؛ بنابراین بسیاری از اوقات که مردم فکر می‌کنند سحر شده‌اند به اوهام و خیال پردازی مبتلا شده و اصلا سحری در کار نیست. اختلاف های خانوادگی و... حتما نیازمند راهکار و مشورت گرفتن از مشاور است و از این طریق، به راحتی حل می شود و نباید علل غیبی و ماورایی مثل سحر و طلسم و... برای آن جستجو کرد.
قابل توجه این که امرزه رایج و شایع شده که برخی با ادعای ابطال سحر و طلسم و یا ادعای بخت گشایی و... فقط به دنبال کسب درآمد هستند؛ لذا رفتن به دنبال چنین افرادی علاوه بر خسارت مالی، باعث زیاد شدن گرفتاری می شود زیرا برخی از این افراد با اجنه شرور در ارتباط هستند و همین باعث ایجاد گرفتاری و مشکلات بیشتری در زندگی انسان می شود.
بنابراین هرچه از این افراد و این ادعاها بیشتر فاصله بگیریم و با تقویت ایمان و بندگی، خود را در حمایت کامل خداوند قرار دهیم، زندگی سالم تر و آرامتری خواهیم داشت.
فراموش نشود که مشکلات زندگی علت های طبیعی خود را دارد و نباید ریشه همه مشکلات را در سحر و طلسم جُست، بلکه باید در پی رفع علل طبیعی آن بود. به بیان دیگر؛ مشکلات روزمره زندگی همیشه ناشی از عوامل ناشناخته و سحر و جادو نیست، بلکه مشکلات علل و عوامل مختلفی دارد؛ گاه ناشی از اشتباهات گذشته است، گاه مثل بالا رفتن سن ازدواج ناشی از شرایط اجتماعی  و فرهنگی است، و گاه مثل مشکلات اقتصادی ریشه در مسائل اقتصادی کلان کشور و حتی جهان دارد و فقط در مواردی بسیار محدود ممکن است رنج‌ها و مشکلات زندگی ناشی از سحر و طلسم و دخالت نیروهای ناشناخته مثل جن و مانند آن باشد. در حالی که معمولا افراد دعانویس همه مشکلات را ناشی از طلسم و جادو و امثال آن معرفی می‌کنند و تلاش می‌کنند مشتریان خود را به هر قیمتی حفظ کنند. و همین عامل باعث می‌شود که توصیه‌های این افراد مشکل بسیاری از افراد را حل نکند، یا فقط به صورت موقت آن را متوقف کند و بعد از مدتی مشکل دوباره باز گردد. چون اساسا به امور غریبه و طلسم و جادو ارتباطی نداشته است.

میزان تاثیرگذاری سحر؟
در مورد میزان تأثیرگذاری سحر چند دیدگاه وجود دارد:
الف) برخی معتقدند سحر می تواند اثراتی در خارج به جای ‌گذارد و حتی ممکن است موجب مرگ یا بیماری شود و گاهی بین زن و شوهر جدایی افکند. 
ب) در مقابل، برخی می گویند سحر فقط آثار روانی (مثل ایجاد محبت یا دشمنی، نارضایتی یا خوشحالی) دارد اما آثار واقعی خارجی (مثل بیماری یا مرگ و...) ندارد.
قدر مسلم این که میزان تأثیر سحر در انسان، در حد ایجاد توهم و تخیل منفی است؛ لذا اصلا چنین نیست که ساحر بتواند روح یا بدن انسان را به تسخیر خود درآورده و هر کاری بخواهد بکند.

راه‌های تشخیص سحر چیست؟
از علائم احتمالی سحر می‌توان  به ایجاد عشق یا نفرت شدید(بدون دلیل و به دور از انتظار)؛ ایجاد ترس‌های غیرطبیعی در خواب یا بیداری که موجب آزار و اذیت شخص می‌شود؛ یا ... اشاره کرد. البته لازم به ذکر است همه این موارد می تواند علل طبیعی هم داشته باشد لذا اینگونه نیست که صرفا با وجود این علایم، یقین به سحر شدن پیدا کنیم.

راهکارهای قرآنی ابطال سحر
برای ابطال و جلوگیری از سحر راهکارهای قرآنی متعددی از حضرات اهل بیت علیهم السلام سفارش  شده است که مهم‌ترین آنها عبارتند از:
1. قرائت سوره‌های فلق و ناس(1) 
2. قرائت آیت الکرسی(2) 
3. قرائت سوره جن(3)  
4. قرائت آیه سُخره (آیات 54 تا 56 سوره اعراف)(4) 
5. قرائت آیه 35 قصص(5) 
6. نوشتن آیات 81 و 82 سوره یونس؛ آیه 27 تا آخر سورۀ نازعات؛ آیه 118 تا 122 سوره اعراف، بر ورقه و آویزان کردن آن بر فرد سحر شده(6)   

راهکارهای روایی ابطال سحر
دعاها و تعویذهای مختلفی از سوی اهل بیت علیهم السلام سفارش شده است که خواندن یا نوشتن آنها می‌تواند سحر ساحران را دفع یا رفع کند. دعاهایی مثل: 
دعای امام رضا (ع) جهت دفع ضرر سحر و بطلان آن؛ که حضرت فرمودند دستت را مقابل صورت قرار بده و بخوان: «بِسمِ الله الْعَظیم رَبّ الْعرشِ الْعظیم إلاّ ذَهَبتَ و وَ انقَرَضتَ»(7)  
و یا خواندن این دعا که در حدیث قدسی، خداوند به پیامبر (ص) می فرماید: كسی كه دوست دارد از سحر در امان باشد، بگوید: «اللَّهُمَّ رَبَّ مُوسَی وَ خَاصَّهُ بِكَلَامِهِ وَ هَازِمَ مَنْ كَادَهُ بِسِحْرِهِ بِعَصَاهُ وَ مُعِیدَهَا بَعْدَ الْعَوْدِ ثُعْبَاناً وَ مُلَقِّفَهَا إِفْكَ أَهْلِ الْإِفْكِ وَ مُفْسِدَ عَمَلِ السَّاحِرِینَ وَ مُبْطِلَ كَیْدِ أَهْلِ الْفَسَادِ مَنْ كَادَنِی بِسِحْرٍ أَوْ بِضُرٍّ عَامِداً أَوْ غَیْرَ عَامِدٍ أَعْلَمُهُ أَوْ لَا أَعْلَمُهُ وَ أَخَافُهُ أَوْ لَا أَخَافُهُ فَاقْطَعْ مِنْ أَسْبَابِ السَّمَاوَاتِ عَمَلَهُ حَتَّی تُرْجِعَهُ عَنِّی غَیْرَ نَافِذٍ وَ لَا ضَارٍّ لِی وَ لَا شَامِتٍ بِی إِنِّی أَدْرَأُ بِعَظَمَتِكَ فِی نُحُورِ الْأَعْدَاءِ فَكُنْ لِی مِنْهُمْ مُدَافِعاً أَحْسَنَ مُدَافَعَةٍ وَ أَتَمَّهَا یَا كَرِیم»(8) 
و تعویذهایی مانند:
1. تعویذ عبایه اسدی از امیرمؤمنان (ع)  که بر پوست آهو نوشته شده و بر گردن آویخته می‌شود: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ مَا شَاءَ اللَّهُ بِسْمِ اللَّهِ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ قالَ مُوسى‏ ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِكَ وَ انْقَلَبُوا صاغِرِين»(9) 
2. خواندن و همراه داشتن حرزهایی که در کتب روایی آمده است، مثل حرز  امیرالمومنین علیه السلام(10) ، حرز امام زین العابدین علیه السلام(11) ، حرز امام رضا علیه السلام(12) ، حرز امام جواد علیه السلام(13) .
لازم به ذکر است در کتاب «مفاتیح الجنان» شیخ عباس قمی(ره) در بخش ملحقات کتاب، بخشی هست با عنوان «تعویذ و بطلان سحر» که می توان مطالعه و استفاده کرد. 

سحر در چه کسانی می تواند اثر بگذارد؟
سحر در کسانی اثر می‌گذارد که اولاً: اهل ایمان و تقوا نباشند و ثانیاً: از تعویذهای بطلان سحر استفاده نکنند. پس ممکن است یک شخصی اهل ایمان و تقوا باشد ولی به دلیل نداشتن سلاحِ تعویذات، دچار سحر شود و یا بالعکس، تعویذات را داشته باشد ولی به دلیل نداشتن ایمان و تقوا، آن تعویذات به کار او نیاید.

با کاغذ سحر و طلسم یا... چه کنیم؟ 
در چنین مواردی می توان آن را در آب روان مثل رود و نهر انداخت و یا از خانه بیرون برد و در جایی مثلا در بیرون شهر در خاک دفن کرد.

پی نوشت:
1. فرات کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص619- 620.
2. نوری، مستدرک الوسایل، ج4، ص 335.
3. امام رضاع (ع)، فقه الرضا، ص342.
4. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص 371.
5. ابنا بسطام، طب الائمه علیهم السلام، ص35.
6. ابنا بسطام، طب الائمه علیهم السلام، ص 115.
7. طبرسی، مکارم الاخلاق، ص413؛ علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج92، ص 129.
8. کفعمی، المصباح (جنة الامان الواقیة)، قم، دارالرضی (زاهدی)،  1405ق، چاپ دوم، ص 228-229.
9. ابنا بسطام، طب الأئمة علیهم السلام، ص 35.
10. طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق‏، قم: الشريف الرضى‏، 1412 ق / 1370 ش‏، چاپ چهارم‏، ص 415.
11. طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق‏، قم: الشريف الرضى‏، 1412 ق / 1370 ش‏، چاپ چهارم‏، ص 416.
12. طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق‏، قم: الشريف الرضى‏، 1412 ق / 1370 ش‏، چاپ چهارم‏، ص 416.
13. ابن طاووس، على بن موسى، مهج الدعوات و منهج العبادات‏، قم: دار الذخائر، 1411 ق‏، چاپ اول، ص 39‏.

دعا نویسی و پیامدهای مراجعه به دعا نویس
سحر، جادو و طلسم از گناهان بزرگ است. دعانویسی و سحر و طلسمی که امروزه از سوی دعانویسان ترویج می‌شود بیشتر کلاه‌برداری و روشی برای درآمد و فریب مردم است.

پرسش:

آیا مراجعه به دعانویس موکل‌دار و همچنین جادوگر، آثار منفی اخلاقی و معنوی دارد؟

پاسخ:

همیشه باورهایی مانند دعانویسی، سحر، جادو، طلسم و دعانویسی در بین مردم وجود دارد. بسیاری از مردم برای حل مشکلاتشان به‌جای ریشه‌یابی مشکلات و یافتن راه‌حل منطقی و علمی به دنبال حل موضوعات از طریق سحر و طلسم و شبیه آن هستند. باید دانست که اکثراً این باورها پایه و اساس عقلی، علمی و دینی ندارد؛ اما برای دانستن وضعیت دعانویسی و جادوگری و طلسم در اسلام و اثرات منفی‌اش توجهتان را به نکاتی جلب می‌کنیم.

1. تأثیر دعا و سحر و طلسم

 تأثیر دعا و سحر و طلسم در معارف دینی آمده است. اگرچه اصلش واقعیت دارد، ولی حقیقت آن در دسترس مردم و شیادان نیست. از بررسی حدود 51 مورد کلمه سحر و مشتقّات آن در قرآن به این نتیجه می‌‌رسیم که سحر ازنظر قرآن به دو بخش تقسیم می‌‌شود:

 الف: بخشی از سحر، فریفتن و تردستی و شعبده‌بازی و چشم‌بندی است و حقیقتی ندارد! قرآن می‌فرماید: ریسمان‌ها و عصاهای جادوگران زمان موسی علیه‌السلام در اثر سحر خیال می‌شد که حرکت می‌کنند(1). همچنین آمده است: هنگامی‌که ریسمان‌ها را انداختند، چشم‌های مردم را سحر کردند و آنان را ارعاب کردند.(2) از این آیات استفاده می‌شود که بخشی از سحر حقیقتی ندارد و اثری نمی‌گذارد، بلکه نوعی تردستی و چشم‌بندی است و واقعیت ندارد.

 ب: بخشی از سحر اثر می‌گذارد، مانند داستان هاروت و ماروت که قرآن می‌فرماید: سحر‌هایی را به مردم می‌آموختند، ولی آنان که سحر را فرامی‌گرفتند، بین مرد و زنش جدایی می‌انداختند و... نیز چیزهایی می‌آموختند که به آنان ضرر می‌رساند و نفعی نمی‌بخشید.(3)

2. دعا‌نویس و مراجعه او

 در مورد دعانویس‌ها، باید دانست که بسیاری از این افراد شیادانی هستند که از عقاید مردم، سوءاستفاده می‌کنند؛ بنابراین باید در برخورد با آنان هشیار بود. برای دعا به درگاه خداوند نیازی به‌واسطه و دعانویس نیست، بلکه هر کس می‌تواند برای رفع مشکلات خود به درگاه او عرض حاجت نماید و از اعمال نیک برای تقرب به درگاه خداوند بهره ببرد؛ بنابراین انجام کارهایی مانند مراجعه به افراد برای گرفتن دعا و دعانویسی برای رفع مشکلات، منشأ دینی و روایی ندارد و اگر هم برفرض موردی جواب دهد ممکن است تصادفی باشد و اثرِ حاصل، مربوط به عامل دیگری بوده است نه انجام این عمل و مانند آن؛ بنابراین اصلاً معلوم نیست مشکلاتی که برای مردم پیش می‌آید یا حتی حل آن‌ها مستند به کارهای آن‌ها یا دعاها و سحر و طلسم‌های آن‌ها باشد. غالباً مراجعه به دعانویس، از طرف کسانی صورت می‌گیرد که معمولاً نتوانسته‌اند برای گرفتاری خود چاره‌جویی کنند و یا به دعای خود اعتمادی ندارند و فکر می‌کنند اگر به آن‌ها رجوع کنند، مشکلشان حل خواهد شد. چه‌بسا به دلیل اعتمادی که به آن‌ها دارند، حالت تلقین به نفس در افراد ایجاد می‌شود و با این روحیه قدرت و تسلط بر مشکل خود پیدا نمایند و به‌تدریج آن را حل کنند؛ اما در هیچ کتاب و به نظر هیچ مرجعی دینی، رجوع به دعانویس توصیه نشده است، بلکه همه افراد تشویق شده‌اند خودشان دست به دعا بردارند و از خدا کمک بخواهند. در اسلام از یادگیری سحر و انجام دادن اعمال سحر و جادوگری به‌شدت منع شده است. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده است:

 «کسی که نزد ساحر یا کاهن یا دروغ‌گویی برود درحالی‌که آنچه را که می‌گویند، تصدیق‌کننده باشد به تمام کتاب‌های آسمانی که خدا فرستاده کافر شده است».(4)

3. آثار منفی سحر و طلسم و جادو

اما آثار منفی سحر و طلسم و جادو چیست؟ مراجعه به دعانویس و جادوگر به‌مرور تأثیرات منفی در زندگی و معنویت و ایمان افراد می‌گذارد که به برخی اشاره می‌کنیم:

- کم شدن ایمان به خالق:

 با یقین پیدا کردن به مقوله‌ی دعانویسی و با توجه به این‌که امیدتان بعد از گرفتن دعا به غیر خالق می‌شود باعث کم شدن ایمان شما می‌شود. همانطورکه بالا اشاره شد استفاده از سحر و جادو حرام است و حرام و معصیت، تاریکی است و قلب را سیاه می‌کند و کم‌کم با این گناه، ایمان انسان کمتر می‌شود.

- نداشتن هدف در زندگی و دوری از موفقیت:

 زمانی که شما تحقق خواسته‌های خود را از طریق گرفتن دعا بدانید، تلاش‌کردن را بی‌فایده می‌دانید و هیجان خود را در زندگی از دست می‌دهید. این بزرگ‌ترین صدمه و آفت است که انسان به‌جای کار و تلاش از راه‌های به خیال خود ماورایی و بدون زحمت بخواهد پیشرفتی کند. این روحیه تلاش و منطق و کار را از انسان می‌گیرد و کم‌کم جلوی بسیاری از موفقیت‌ها از انسان گرفته می‌شود.

- دعانویسی به ضرر دیگران برای دشمنی یا حسادت:

 وقتی فردی تصور کند می‌تواند با دعا پیشرفت کند کم‌کم به فکر این می‌افتد که به دشمنان واقعی یا خیالی‌اش یا کسانی که به آن‌ها حسد می‌ورزد نیز با دعانویسی و سحر و جادو ضرر بزند. اوج سقوط انسان‌ها در این مرحله است که هم مرتکب گناه سحر و جادو شده و هم حق‌الناس به گردنشان می‌افتد. البته این کید و حیله‌ها و سحر و جادو‌ها معلوم نیست اثری بر ضرر کسی داشته باشد و در غالب اوقات ندارد؛ ولی چون دعانویسی اعتیاد دارد، زمانی که شما برحسب اتفاق و به هر نحوی از گرفتن دعا تأثیر می‌گیرید و توهم این را دارید که دعا گرفته‌شده برای شما کار می‌کند، به فکر ضرر به افراد هم از این طریق می‌افتید و این اوج سقوط معنوی انسان‌هاست.

- عدم آرامش در زندگی:

 این‌که انسان امیدی غیر از خالقتان داشته باشد و خود را تسلیم یک‌تکه کاغذ کند، این امر چون برخلاف فطرت است، ممکن است باعث افسردگی و ناخوشی احوالات شود و نمی‌گذارد آرامش را در زندگی خود تجربه کند.

 

نتیجه‌گیری

سحر، جادو و طلسم از گناهان بزرگ است که در مورد آن در منابع دینی مستندات زیادی وجود دارد. سحر و جادو اگرچه وجود دارد، ولی دعانویسی و سحر و طلسمی که امروزه از سوی دعانویسان ترویج می‌شود بیشتر کلاه‌برداری و روشی برای درآمد و فریب مردم است. در غالب اوقات توهم است؛ اما در مورد آثار منفی جادو و دعانویسی باید بگوییم کم شدن ایمان به خدا و تاریکی قلب به خاطر استفاده از این گناه، نداشتن هدف در زندگی و دور شدن از حس مسئولیت‌پذیری و کار و تلاش، ایجاد زمینه برای ضرر زدن به دیگران که اوج سقوط انسان‌هاست و عدم آرامش در زندگی و ایجاد زمینه افسردگی از آثار منفی استفاده از دعانویسی و سحر و جادوست.

منابع بیشتر برای مطالعه:

1- پژوهشی در سحر و جادوگری ازنظر اسلام اثر محمد سالاری

2- سحر و جادوگری در اسلام اثر سهیلا بدرلو

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره طه، آیه 66

2. سوره اعراف، آیه 116

3. سوره بقره، آیه 102

4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 2، ص 308

بررسی جمع آوری یک جفت از همه حیوانات و ظرفیت کشتی نوح
طوفان نوح منطقه‌ای بوده و لذا نیازی به جمع‌آوری یک جفت از همه حیوانات عالم نبوده است بنابراین، این اشکال که کشتی ظرفیت چنین باری را نداشته، منتفی است.

پرسش:

قرآن در آیه 27 سوره مؤمنون به نوح می‌گوید «فَاسْلُکْ فِیها مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ» یعنی از هر حیوانی یک جفت سوار کشتی کن. حضرت نوح چگونه توانسته از هر حیوانی یک جفت سوار کشتی کند درحالی‌که مارگولیز و شوارتس تخمین زده‌اند که در دنیا ۵۰۰۰ نوع خزنده، ۹۰۰۰ نوع پرنده، ۴۵۰۰ نوع پستاندار است؟! به این اشکال چه جوابی باید بدهیم؟

پاسخ:

پس‌از اینکه حضرت نوح علی‌نَبِیِّنا‌وآلِه و علیه‌السلام به‌فرمان خداوند کشتی را ساخت، موظف شد از همه یک جفت را سوار آن کند: ﴿مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اِثْنَیْنِ﴾. (1) شمار فراوان حیوانات از یک‌سو و محدودیت ظرفیت کشتی ازسوی‌دیگر، سبب شده برخی در اصل داستان طوفان نوح تردید کنند و آن را افسانه و خُرافه بدانند.

 در این نوشتار این شبهه بررسی و نقد می‌شود.

منطقه‌ای بودن طوفان نوح و محدود بودن شمار حیوانات

علت این‌که برخی گمان کرده‌اند منظور از ﴿مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اِثْنَیْنِ﴾ که حضرت مأمور شده از همه حیوانات یک جفت سوار کشتی کند، این است که گمان کرده‌اند «طوفان نوح» جهانی بوده و حضرت برای این‌که نسل حیوانات از بین نرود، به این کار موظف شد؛ اما بررسی آیاتی که درباره این طوفان نازل شده‌اند، حاکی از این است که طوفان جهانی نبوده و فقط در منطقه خاص و محدودی از زمین رخ داده است.

 برخی از شواهد و قرائنی که به ما نشان می‌دهند طوفان جهانی نبوده، بر این پایه است:

1. حضرت نوح علیه‌السلام دائماً در میان قوم خود حضور داشته (2) و این حضور دائمی با جهانی‌بودن گستره تبلیغی ایشان سازگار نیست؛

2. تعابیری همچون «إنّ قومی: همانا قوم من» (3) یا «یا قومِ: ای قوم من» که بارها از قول حضرت نقل شده، (4) همگی نشان می‌دهند قوم خاصی مخاطب حضرت بوده‌اند؛ نه همه اهالی کره زمین.

3. مطابق قرآن «قوم عاد» جانشین «قوم نوح» شدند (5) و ازآنجاکه قوم عاد در یک منطقه از زمین ساکن بوده‌اند، نه در همه زمین، متوجه می‌شویم که قوم نوح نیز فقط در یک منطقه از مناطق زمین ساکن بوده‌ و شامل همه کره زمین نمی‌شده است؛

4. کلمه «ارض: زمین» در آیات مربوط به طوفان هرچند به‌طور مطلق ذکر شده، اما این واژه در قرآن 110 بار برای تعبیر از بخش خاصی از کره زمین به‌کاررفته است؛ (6)

5. با توجه به امکانات ارتباطی در آن زمان، رساندن پیام الهی به تمام نقاط زمین عملاً ممکن نبوده؛ ولی عذاب تنها بر کسانی نازل می‌شود که پیام حق را شنیده و سرپیچی کرده‌اند. (7)

با مشخص شدن این‌که طوفان منطقه‌ای بوده، مشخص می‌شود نیازی به سوار کردن یک زوج از همه حیوانات نبوده و درنتیجه، اشکالی ازاین‌جهت متوجه داستان قرآن نیست. محمدهادی معرفت در همین زمینه گفته است: «خداوند به نوح اجازه داد تا به تعداد نیاز خود از حیوانات اهلی، آذوقه و مرکب، با خود ببرد ... بقیه حیوانات اهلی و وحشی، طبق عادت خود در منطقه دچار فاجعه باقی نمی‌مانند و ازآنجا دور می‌شوند.» (8)

چرا برخی گمان کرده‌اند طوفان جهانی بوده است؟

علت این‌که برخی گمان کرده‌اند طوفان نوح جهانی بوده و حضرت از هر حیوانی یک جفت سوار کشتی کرده، روایت کتاب مقدس از طوفان است. در سِفْر پیدایش، فصل هفتم چنین آمده است:

1 و خداوند به‌ نوح‌ گفت‌: «تو و تمامی‌ اهل خانه‌ات‌ به‌ کشتی‌ درآیید، زیرا تو را در این‌ عصر به‌ حضور خود عادل‌ دیدم‌.

 2 و از همه بهایم‌ پاک‌، هفت‌ هفت‌، نر و ماده‌ با خود بگیر و از بهایم‌ ناپاک‌، دو دو، نر و ماده‌.

 3 و از پرندگان‌ آسمان‌ نیز هفت‌ هفت‌، نر و ماده‌ را تا نسلی‌ بر روی‌ تمام‌ زمین‌ نگاه‌ داری‌.

 4 زیرا که‌ من‌بعد از هفت‌ روز دیگر، چهل‌ روز و چهل‌ شب‌ باران‌ می‌بارانم‌ و هر موجودی‌ را که‌ ساخته‌ام‌، از روی‌ زمین‌ محو می‌سازم‌.

 ... 8 از بهایم‌ پاک‌ و از بهایم‌ ناپاک‌ و از پرندگان‌ و از همه حشرات‌ زمین‌. 9 دو دو، نر و ماده‌، نزد نوح‌ به‌ کشتی‌ درآمدند.

 ... 14 ایشان‌ و همه حیوانات‌ به‌ اجناس‌ آن‌ها و همه بهایم‌ به‌ اجناس‌ آن‌ها و همه حشراتی‌ که‌ بر زمین‌ می‌خزند به‌ اجناس‌ آن‌ها و همه پرندگان‌ به اجناس‌ آن‌ها، همه مرغان‌ و همه بالداران‌.

 15 دو دو از هر ذی‌‌جسدی‌ که‌ روح‌ حیات‌ دارد، نزد نوح‌ به‌ کشتی‌ درآمدند.

 ... 21 و هر ذی‌جسدی‌ که‌ بر زمین‌ حرکت‌ می‌کرد، از پرندگان‌ و بهایم‌ و حیوانات‌ و کل‌ حشرات‌ خزنده بر زمین‌ و جمیع‌ آدمیان‌، مردند.

 22 هرکه‌ دم‌ روح‌ حیات‌ در بینی‌ او بود، از هر که‌ در خشکی‌ بود، مُرد. 23 و خدا محو کرد هر موجودی‌ را که‌ بر روی‌ زمین‌ بود، از آدمیان‌ و بهایم‌ و حشرات‌ و پرندگان‌ آسمان‌، پس‌ از زمین‌ محو شدند؛ و نوح‌ با آنچه‌ همراه‌ وی‌ در کشتی‌ بود فقط باقی‌ ماند.

به باور برخی روایاتی که حاکی از جهانی بودن طوفان هستند و در آن‌ها گفته شده حضرت از هر حیوانی، یک جفت سوار کشتی کرد نیز اسرائیلی و جعلی هستند.(9)

نتیجه‌گیری:

برداشت نادرست از مأموریت حضرت نوح علیه‌السلام در جمع‌آوری یک جفت از همه حیوانات جهان و این اشکال که کشتی ایشان چنین ظرفیتی نداشته است، ناشی از گمان جهانی بودن طوفان است؛ اما با بررسی آیات قرآن، مشخص شد طوفان منطقه‌ای بوده و درنتیجه، اصلاً نیازی به سوارکردن یک جفت از تمامی حیوانات جهان نبوده و این یعنی اشکالی متوجه روایت قرآنی از طوفان نوح نیست. روایت جهانی بودن طوفان از کتاب مقدس سرچشمه می‌گیرد. آن دسته از روایات اسلامی که حاکی از جهانی بودن طوفان و سوارکردن یک جفت از همه حیوانات جهان هستند، اسرائیلی و نامعتبر می‌باشند.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره هود، آیه 40 و سوره مؤمنون، آیه 27؛ درباره عبارت ﴿مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اِثْنَیْنِ﴾ دو احتمال مطرح شده است: 1. از هر حیوانی یک نر و ماده (دو عدد)؛ 2. از هر زوجی دو جفت (چهار عدد) (ماتریدی، محمد، تأویلات أهل السنه، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1426 ق، ج‏6، ص 132؛ ثعلبى، احمد بن محمد، الکشف والبیان (تفسیر ثعلبى)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ اول، 1422 ق، ج‏5، ص 169) اختلاف دیگر درباره این عبارت این‌است‌که آیا شامل گیاهان نیز می‌شود یا نمی‌شود. (فخر رازی، محمد، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420 ق، ج‏17، ص 348؛ آلوسى، محمود بن عبدالله‏، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی‏، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1415 ق، ج‏6، ص 251؛ قطب، سید، فى ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق‏، چاپ 35، 1425 ق، ج‏4، ص 2465)

2. سوره نوح، آیه 5.

3. سوره شعرا، آیه 117.

4. سوره نوح، آیه 2.

5. سوره اعراف، آیه 69.

6. سوره قصص، آیه 4.

7. سوره اسراء، آیه 15؛ سوره نساء، آیه 165 و... .

8. معرفت، محمدهادى، ‏شبهات و ردود حول القرآن الکریم، قم، موسسه فرهنگى انتشاراتى التمهید، چاپ اول، 1423 ق، ص 42.

9. قطب، سید، فى ظلال القرآن، بیروت، دار الشروق‏، چاپ 35، 1425 ق، ج‏4، ص 1877.

ادعای تخلف در پیشگویی‌های قرآن یا نقض وعده الهی، از فهم نادرست از مفاهیم قرآنی سرچشمه می‌گیرد و هیچ‌گونه خدشه‌ای بر وحیانی‌بودن این کتاب آسمانی وارد نمی‌شود.

پرسش:

اگر قرآن الهی و کلام خداوند است، چرا پیشگویی‌هایش محقق نشدند؛ برای مثال در آیه‌های 52 و 53 سورۀ «قصص» یا آیۀ 47 سورۀ «عنکبوت» پیامبر انتظار داشت با شباهت‌های زیاد قرآن با تورات و انجیل، بسیاری از اهل کتاب ایمان بیاورند، ولی چنین نشد؛ همچنین آیات 6 و 7 سورۀ «یس» دربارۀ ناامیدی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آل) از ایمان‌آوردن مردم مکه است؛ ولی در اواخر عمر ایشان، مردم مکه مسلمان شدند. از دیگر موارد خلاف، آیۀ 57 سورۀ «قصص» است که پیشگویی کرده بود مکه حرم امن است و مسمانان از آن اخراج نمی شوند؛ ولی برعکس شد و مسلمانان از این شهر اخراج شدند. آیا این آیات نشان‌دهندۀ تخلف پیشگویی‌ها در قرآن نیست که بیان کند قرآن نازل‌شده از سوی غیر ‌خداست و الهی نیست؟

پاسخ:

قرآن کریم، کلام الهی و برنامه جامع خدای سبحان برای هدایت بشر است که همواره در جایگاه معجزه جاویدان رسول اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) مطرح بوده است. این کتاب آسمانی، افزون بر ارائه تعالیم اخلاقی، اعتقادی و تشریعی، دربردارنده اشارات تاریخی، علمی و گاه پیشگویی‌هایی است که بر اعجاز و سرچشمۀ وحیانی آن تأکید دارند. با این حال، برخی شبهه‌هایی مطرح می‌شود که برخی از پیشگویی‌های قرآن به وقوع نپیوسته‌اند یا خلاف آن رخ داده است؛ از جمله آیات مربوط به ایمان‌آوردن اهل کتاب (۱)، آیات ایمان‌نیاوردن بیشتر مردم مکه (۲) و نیز آیاتی که بر امنیت حرم مکه و اخراج‌نشدن مؤمنان از آن شهر دارد (۳). بنابراین پرسشی مطرح می‌شود که اگر قرآن کلام خداوند است، چرا این پیشگویی‌ها محقق نشده‌اند یا خلاف آن اتفاق افتاده است؟ آیا این ناسازگاری‌ها نشان‌دهنده سرچشمۀ غیر الهی قرآن نیست؟ در این نوشتار، با بررسی آیات پیش‌گفته مشخص خواهد شد هیچ‌یک از این موارد، تخلف در پیشگویی یا نقض وعده الهی نیست.

تحلیل آیات ۵۲ و ۵۳ سورۀ «قصص» و آیۀ ۴۷ سورۀ «عنکبوت»

همان‌گونه که سیاق این آیات نشان می‌دهد، گروه خاصی از اهل کتاب مدح شده‌اند که به قرآن ایمان‌آورده‌اند، نه همۀ اهل کتاب (۴). درواقع این آیات مدحِ طایفه‌ای از یهود و نصاری است که با مشاهدۀ حقایق قرآن و تطابق آن با بشارت‌های کتب آسمانی خود، به‌سرعت آن را تصدیق کردند؛ آنها که نشانه‌های پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در کتاب‌های آسمانی خود یافته بودند و به او دل‌بسته بودند و بی‌صبرانه انتظار او را می‌کشیدند و به ‌محض یافتن گمشدۀ خود، آن را با جان و دل پذیرفتند. ازاین‌رو این آیات پیشگویی ایمان‌آوردن تمام اهل کتاب نیست، بلکه ناظر به قاعده‌ای کلی است که اهل کتابی که به تعالیم واقعی تورات و انجیل پایبند باشند، با شنیدن قرآن ایمان می‌آورند و اگر برخی اهل کتاب ایمان نیاوردند، به دلیل تحریف در باورها یا تعصبات قومی است، نه نقض وعده قرآنی؛ همچنین اینکه خدای سبحان از آنان بدون هیچ قیدی با عنوان «اهل کتاب» یاد می‌کند، شاید اشاره به این مطلب باشد که اهل کتاب واقعى اینها بودند و دیگران هیچ (5).

همین معنا در آیۀ ۴۷ سورۀ «عنکبوت» نیز تأکید شده است؛ آنجا که می‌فرماید: «بر اساس همین تسلیم در برابر حقیقت، قرآن را بر تو نازل کردیم؛ پس یهودیان و مسیحیان واقعی به آن ایمان می‌آورند ...». درواقع قرآن برای تسلیم در برابر خدا، تصدیق کتاب‌ها و پیامبران الهی نازل شده است، طبعاً اهل کتاب هم به آن ایمان خواهند آورد؛ براى اینکه اگر ایشان به کتاب آسمانى و پیغمبر خود ایمان آورده‌اند، به همین دلیل است که خواسته‌اند تسلیم خدا باشند و از هر دستورى که خدا بدهد، فرمان برند (6).

تحلیل آیات ۶ و ۷ سورۀ «یس»

در بررسی آیات ۶ و ۷ سورۀ «یس» باید توجه داشت که این آیات دربارۀ سران کفر و شرک است که با لجاجت تمام، راه‌های هدایت را بر خود بسته بودند؛ همان کسانی که تمام خطوط ارتباطی خود را با خدا قطع کرده بودند، پیوندها را گسسته و تمام دریچه‌های هدایت را به روی خود بسته بودند، و در عناد و لجاجت به نهایت رسیده بودند. بله، طبیعی است که این گروه هرگز ایمان نخواهند آورد؛ چرا‌که انسان در حالتی اصلاح‌پذیر و هدایت‌شدنی است که فطرت توحیدی خود را با اعمال زشت و اخلاق آلوده‌اش به‌کلی پایمال نکرده باشد؛ در غیر این حالت، تاریکی مطلق بر قلب او چیره می‌شود و تمام روزنه‌های امید برای هدایت بسته خواهد شد. بنابراین مراد از بیشترینه‌ای که هرگز ایمان نمی‌آورند، سران شرک و کفرند. چنان هم شد که برخی از آنان در جنگ‌های اسلامی در حال شرک کشته شدند، گروهی دیگر نیز که باقی ماندند، تا پایان عمر در دل، ایمان نیاوردند؛ وگرنه بیشتر مشرکان عرب پس از فتح مکه، بر اساس مفاد آیۀ «یَدْخُلُونَ‌ فِی دِینِ اللّهِ أَفْوَاجاً» (۷) گروه‌گروه وارد اسلام شدند (8).

تحلیل آیۀ ۵۷ سورۀ قصص

در تحلیل آیۀ ۵۷ سورۀ مبارکه «قصص» و دیگر آیاتی که مکه را حرم امن الهی معرفی می‌کنند، باید توجه داشت این آیات در پی بیان حکمی تشریعی هستند، نه اخبار از یک خاصیت تکوینی (۹)؛ یعنی از منظر قوانین مذهبی، امنیت مکه چنان محترم دانسته شده است که هرگونه جنگ و درگیری در آن ممنوع است؛ به گونه‌ای که حتی حیوانات وحشی در این سرزمین از امنیت کامل برخوردارند و نباید کسی متعرض آنها شود. یا اگر قاتلی به آنجا پناه ببرد، نباید به او تعرض کرد، بلکه تنها می‌توان با محدود‌کردن منابع آب و غذا، او را وادار به ترک آنجا کرد تا سوءاستفاده‌ای از این حکم انجام نگیرد. از‌این‌رو این تشریع بدان معنا نیست که هرگز فتنه و ناامنی در مکه رخ نخواهد داد؛ زیرا تاریخ گواه جنگ‌ها، کشتارها و ناامنی‌هایی در این مکان مقدس بوده است. با این حال، مکه در برابر دیگر نقاط، همواره از امنیت بیشتری برخوردار بوده است و عرب‌ها برای آن قداست خاصی قائل بودند؛ تا‌آنجا‌که جنایت‌هایی را که در جاهای دیگر مرتکب می‌شدند، در مکه انجام نمی‌دادند. بنابراین حتی در شرایط ناامنی، حرم مکه از امنیت نسبی قابل توجهی برخوردار بوده است؛ به‌ویژه این امنیت از سوی قبایل خارج از مکه بیشتر رعایت می‌شد. افزون بر این، گرچه در آغاز اسلام، مدت کوتاهی این سرزمین الهی دستخوش ناامنی‌هایی شد، دیری نپایید که به مرکزی بزرگ از امنیت پایدار و کانونی سرشار از نعمت‌ها تبدیل شد (10).

نتیجه‌:

از مجموع بررسی‌ها و تحلیل‌های انجام‌شده روشن شد هیچ‌یک از موارد مطرح‌شده، نشان‌دهندۀ تخلف از وعده‌های الهی یا تحقق‌نیافتن پیشگویی‌های قرآن کریم نیست. آیات مربوط به ایمان‌آوردن اهل کتاب، ناظر به گروه خاصی از آنان است که به حقیقت کتب آسمانی پیشین وفادار بوده‌اند، نه تمام یهود و نصاری.

آیات مربوط به ایمان‌نیاوردن بیشتر مردم مکه، دربارۀ سران لجوج و معاند شرک و کفر است که از هرگونه هدایت قطع امید شده بودند، نه عموم مردم مکه.

آیاتی که از امنیت حرم سخن گفته‌اند نیز در پی بیان حکم تشریعی هستند، نه اخبار از یک خاصیت تکوینی. از‌این‌رو این‌گونه شبهه‌ها نه‌تنها خدشه‌ای به اعتبار الهی قرآن وارد نمی‌کنند، بلکه با بررسی و تدبر در مفاد آیات، بیش از پیش حکمت و صدق کلام وحیانی نمایان می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:

۱. قصص: ۵۲ و ۵۳؛ عنکبوت: ۴۷.

2. یس: ۶ و ۷.

3. قصص: ۵۷.

۴. طباطبایی، سیدمحمد‌حسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۵۲ ش، ج ۱۶، ص ۵۴.

۵. ر.ک به: مکارم شیرازی، ناصر؛ تفسیر نمونه؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه[بی‌تا]، ج ۱۶، ص ۱۰۸.

6. تفسیر المیزان؛ ج ۱۶، ص ۱۳۸.

7. نصر: ۲.

8. تفسیر نمونه؛ ج ۱۸، ص ۳۲۰.

9. تفسیر المیزان؛ ج ۳، ص ۳۵۴.

۱۰. تفسیر نمونه؛ ج ۱۶، ص ۱۱۷.

راهکارهای رهایی از آسیب های احتمالی نحوست ایام
در اسلامی، برخی از روزها برای آغاز سفر ناپسند و مکروه دانسته شده، اما برای در امان ماندن از کراهت، راهکارهایی مثل؛ صدقه، خواندن برخی اذکار و ادعیه توصیه شده است

پرسش:

در روایات بیان شده است که برخی از ایام برای سفر کردن مناسب نیست برای رهایی از آسیب‌های احتمالی و برطرف شدن کراهت و نحوست آن، چه راهکارهایی در روایات بیان شده است؟

پاسخ:

در برخی احادیث، ایامی همچون دوشنبه و چهارشنبه برای سفر مناسب دانسته نشده و تبعاتی برای آن بیان شده است؛ اما گاهی ممکن است فرد به دلایل مختلف، ناچار به سفر در روزهایی باشد که در روایات توصیه به اجتناب از آن‌ها شده است. در این موارد، احادیث راهکارهایی را برای رفع تبعات احتمالی این سفرها ارائه کرده‌اند که می‌تواند موجب آسودگی خاطر و حفظ سلامت مسافر شود.

 در ادامه نمونه‌هایی از این راهکارها بیان می‌شود:

۱. صدقه دادن

از توصیه‌های مهم برای دفع بلا، صدقه دادن است. در روایات، صدقه نه‌تنها موجب حفظ مال و جان می‌شود، بلکه آثار برخی روزهای نحس و مکروه را نیز برطرف می‌سازد.

در روایتی از امام معصوم علیه‌السلام نقل شده است که پدر بزرگوارشان، هنگام سفر در ایامی که میان مردم به نحوست شناخته می‌شد، ازجمله روز چهارشنبه آخر ماه یا روزهای محاق، با صدقه دادن راهی سفر می‌شد:

«کَانَ أَبِی إِذَا خَرَجَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ مِنْ آخِرِ الشَّهْرِ وَ فِی یَوْمٍ یَکْرَهُهُ النَّاسُ مِنْ مُحَاقٍ أَوْ غَیْرِهِ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ ثُمَّ خَرَج‏؛ (1)

پدرم هرگاه در چهارشنبه آخر ماه یا روزی که مردم آن را به دلیل محاق یا علت دیگر مکروه می‌دانستند سفر می‌کرد، ابتدا صدقه می‌داد، سپس از خانه بیرون می‌رفت

همچنین امام صادق علیه‌السلام در حدیثی می‌فرمایند:

 «تَصَدَّقْ وَ اخْرُجْ أَیَّ یَوْمٍ شِئْتَ؛ (2)

صدقه بده و هر روزی که خواستی به سفر برو

این روایت نشان می‌دهد که صدقه دادن می‌تواند عملاً راه را برای سفر در هر زمانی باز کند. در حدیثی دیگر از امام صادق علیه‌السلام، صدقه در اول روز، عامل برطرف شدن نحوست آن روز معرفی شده است:

«مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ حِینَ یُصْبِحُ أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِکَ الْیَوْمِ؛ (3)

هرکس هنگام صبح صدقه دهد، خداوند نحوست آن روز را از او دور می‌سازد

این توصیه‌ها در سیره عملی اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز دیده می‌شود. در حدیثی از امام باقر علیه‌السلام درباره رفتار امام سجاد علیه‌السلام آمده است که ایشان هم در آغاز سفر و هم هنگام بازگشت، صدقه می‌دادند:

«کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام إِذَا أَرَادَ الْخُرُوجَ إِلَى بَعْضِ أَمْوَالِهِ اشْتَرَى السَّلَامَهَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا تَیَسَّرَ لَهُ وَ یَکُونُ ذَلِکَ إِذَا وَضَعَ رِجْلَهُ فِی الرِّکَابِ فَإِذَا سَلَّمَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ انْصَرَفَ حَمِدَ اللَّهَ تَعَالَى وَ شَکَرَهُ وَ تَصَدَّقَ بِمَا تَیَسَّرَ لَهُ؛ (4)

امام زین‌العابدین علیه‌السلام هرگاه می‌خواست به اموال (املاک) خود سفر کند، به مقداری که برایش ممکن بود، از خداوند سلامتی را می‌خرید (صدقه می‌داد)؛ این صدقه هنگام گذاشتن پا در رکاب انجام می‌شد و چون به‌سلامت بازمی‌گشت، خدا را حمد و شکر می‌گفت و باز هم به مقدار ممکن صدقه می‌داد

۲. خواندن آیه‌الکرسی

در روایتی دیگر، علاوه بر صدقه، تأکید بر خواندن آیه‌الکرسی به هنگام آغاز سفر شده است:

«عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام أَ یُکْرَهُ السَّفَرُ فِی شَیْ‏ءٍ مِنَ الْأَیَّامِ الْمَکْرُوهَهِ الْأَرْبِعَاءِ وَ غَیْرِهِ قَالَ افْتَتِحْ سَفَرَکَ بِالصَّدَقَهِ وَ اقْرَأْ آیَهَ الْکُرْسِیِّ إِذَا بَدَا لَکَ؛ (5)

حلبی می‌گوید: به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم: آیا سفر کردن در برخی از روزهای مکروه، مانند چهارشنبه و غیر آن، ناپسند است؟ حضرت فرمودند: سفرت را با صدقه آغاز کن و هنگامی‌که قصد حرکت کردی، آیه‌الکرسی بخوان

۳. توکل بر خدا

یکی دیگر از عوامل مهم، توکل صادقانه بر خداوند است. در حدیثی روایت شده که:

«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الدَّقَّاقِ الْبَغْدَادِیِّ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ الثَّانِی علیه‌السلام أَسْأَلُهُ عَنِ الْخُرُوجِ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ لَا یَدُورُ فَکَتَبَ علیه‌السلام مَنْ خَرَجَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ لَا یَدُورُ خِلَافاً عَلَى‏ أَهْلِ الطِّیَرَهِ وُقِیَ مِنْ کُلِّ آفَهٍ وَ عُوفِیَ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ عَاهَهٍ وَ قَضَى اللَّهُ لَهُ حَاجَتَه‏؛ (6)

محمد بن أحمد بن دقاق بغدادى گوید: نامه‏اى به حضور امام ابى الحسن رضا علیه‌السلام نوشتم که از مسافرت در روز چهارشنبه آخر ماه سؤال کرده بودم حضرت در پاسخ نامه مرقوم فرمود: هر کس روز چهارشنبه (برای کاری) بیرون برود، بی‌آنکه به خرافات و فال بد اهل طیره توجه کند، از هر آسیبی در امان خواهد بود، از هر بیماری و نقصی شفا می‌یابد و خداوند عزّوجلّ حاجتش را برآورده می‌سازد.»

بنابراین، بی‌اعتنایی به خرافات و شگون بد و درواقع توکل به خداوند موجب می‌شود تا انسان در مواجهه با احتمالات منفی سفر، آرامش و اطمینان داشته باشد و خداوند حافظ او باشد.

۴. خواندن دعا

یکی دیگر از راهکارهای مهم برای رفع موانع سفر در ایام نامناسب، خواندن دعاهای خاص است که در روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام به آن سفارش فراوان شده است. برخی از این ادعیه، مخصوص سفر در ایام مکروه بوده و برخی دیگر، به‌صورت عام برای حفظ از خطرات و بلاها و پناه بردن به خداوند هنگام خروج از خانه وارد شده‌اند.

در روایتی از امام باقر علیه‌السلام آمده است که اگر کسی قصد سفر در زمانی را دارد که از آن نهی شده، بهتر است پیش از حرکت، آیاتی از قرآن و دعایی خاص را بخواند. در این روایت توصیه شده است که سوره حمد، معوذتین (قل أعوذ برب الناس و قل أعوذ برب الفلق)، آیه‌الکرسی و آخرین آیه سوره آل‌عمران قرائت گردد، سپس دعایی خاص بخواند که در آن از خداوند طلب حفاظت، موفقیت و سلامتی می‌شود. بخشی از این دعا چنین است:

«اللَّهُمَّ بِکَ یَصُولُ الصَّائِلُ، وَ بِقُدْرَتِکَ یَطُولُ الطَّائِلُ، وَ لَا حَوْلَ لِکُلِّ ذِی حَوْلٍ إِلَّا بِکَ، وَ لَا قُوَّهَ یَمْتَازُهَا ذُو قُوَّهٍ إِلَّا مِنْک‏ ...» (7)

دعایی دیگر نیز از امام باقر علیه‌السلام نقل شده که اگر کسی هنگام خروج از خانه این دعا را بخواند، از شرّ آن روز محفوظ می‌ماند:

«أَعُوذُ بِمَا عَاذَتْ بِهِ مَلَائِکَهُ اللَّهِ مِنْ شَرِّ هَذَا الْیَوْمِ الْجَدِیدِ الَّذِی إِذَا غَابَتْ شَمْسُهُ لَمْ تَعُدْ مِنْ شَرِّ نَفْسِی وَ مِنْ شَرِّ غَیْرِی وَ مِنْ شَرِّ الشَّیَاطِینِ وَ مِنْ شَرِّ مَنْ نَصَبَ لِأَوْلِیَاءِ اللَّهِ وَ مِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ مِنْ شَرِّ السِّبَاعِ وَ الْهَوَامِّ وَ مِنْ شَرِّ رُکُوبِ الْمَحَارِمِ کُلِّهَا أُجِیرُ نَفْسِی بِاللَّهِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ تَابَ عَلَیْهِ وَ کَفَاهُ الْهَمَّ وَ حَجَزَهُ عَنِ السُّوءِ وَ عَصَمَهُ مِنَ الشَّرِّ؛ (8)

من پناه مى‌برم به آنچه فرشته‌هاى خدا به آن پناه برند، از شرّ این روز تازه که هرگاه خورشیدش نهان گردد در افق برنگردد، از شرّ خودم و از شرّ جن‌ و انس و از شرّ درنده‌ها و گزنده‌هاى کشنده و از شرّ ارتکاب هر حرامى و خود را در پناه خدا از شرّ هر بدى قرار دهم. خدا او را بیامرزد و توبه او را بپذیرد و کارهاى مهم او را اصلاح کند و او را از شرّ بدى نگه دارد

همچنین امام صادق علیه‌السلام هنگام خروج از خانه پس از سه بار تکبیر گفتن، دعایی می‌خواندند که اگر کسی آن را بخواند تا بازگشت به خانه در حفظ الهی باقی می‌ماند. ایشان ابتدا سه بار این دعا را خوانده:

«بِاللَّهِ أَخْرُجُ وَ بِاللَّهِ أَدْخُلُ وَ عَلَى اللَّهِ أَتَوَکَّلُ»

و سپس این دعا را می‌خواندند:

«اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی فِی وَجْهِی هَذَا بِخَیْرٍ وَ اخْتِمْ لِی بِخَیْرٍ وَ قِنِی شَرَّ کُلِّ دَابَّهٍ أَنْتَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّی عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیم‏.» (9)

در کنار این ادعیه، دعایی کوتاهی نیز وارد شده است که در هنگام خروج از خانه گفته می‌شود و در سیره امامان علیهم‌السلام نیز آمده است. ازجمله روایت شده وقتی امام باقر علیه‌السلام از خانه خارج می‌شدند، این دعا را می‌خواندند:

«بِسْمِ اللَّهِ خَرَجْتُ وَ عَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْتُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ.» (10)

خواندن این دعاها و اذکار، افزون بر تأثیر معنوی، نوعی توکل و سپردن امور به خداوند متعال است و از انسان در برابر خطرهای احتمالی به‌ویژه در ایامی که برای سفر مورد نهی است، محافظت می‌کند.

5. قرائت قرآن

از دیگر راهکارهایی که در روایات برای امان در سفر بیان شده، تلاوت برخی سوره‌ها و آیات قرآن است. اگرچه در این روایات تصریحی به ایام ناپسند برای سفر نشده، ولی به‌طورکلی، برای کسی که قصد سفر دارد به‌ویژه در زمان‌هایی که ازنظر روایی سفر مستحب نیست، این دستورات می‌تواند بسیار سودمند باشد و آرامش قلبی و توکل بیشتری به ارمغان آورد.

در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است:

«قَالَ أَبُو عَبْدِاللَّهِ علیه‌السلام: مَنْ قَرَأَ "قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" حِینَ یَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ عَشْرَ مَرَّاتٍ لَمْ یَزَلْ فِی حِفْظِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ کِلَاءَتِهِ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَى مَنْزِلِهِ؛ (11)

امام صادق علیه‌السلام فرمود: هر کس هنگام خروج از خانه، ده بار "قل هو الله أحد" را بخواند، پیوسته در حفظ خدای عزوجل خواهد بود تا اینکه به خانه‌اش بازگردد

همچنین از امام باقر علیه‌السلام نقل شده است:

«لَوْ کَانَ شَیْ‏ءٌ یَسْبِقُ الْقَدَرَ لَقُلْتُ إِنَّ قَارِئَ "إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ" حِینَ یُسَافِرُ أَوْ یَخْرُجُ مِنْ مَنْزِلِهِ سَیَرْجِعُ إِلَیْهِ سَالِماً إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى؛ (12)

اگر چیزی می‌توانست از تقدیر پیشی گیرد، می‌گفتم: کسی که سوره‌ی "إنا أنزلناه" را هنگام سفر یا خروج از خانه بخواند، به خواست خدای متعال سالم به خانه‌اش بازخواهد گشت

این احادیث نشان می‌دهد که تلاوت سوره‌هایی چون "قل هو الله أحد" و "إنا أنزلناه" هنگام خروج، به‌ویژه در زمان سفر، می‌تواند برای مسافر مفید باشند.

6. نماز برای سفر روز دوشنبه

در یکی از روایات، نماز ویژه‌ای برای در امان ماندن از شر روز دوشنبه نقل شده که می‌تواند به‌عنوان راهکاری معنوی در سفر به‌کار گرفته شود. اگرچه این دستور مربوط به‌روز دوشنبه است، ولی با توجه به مضمون آن، ممکن است بتوان آن را برای سایر ایامی که در روایات مکروه شمرده‌ شده‌اند نیز مفید دانست.

در حدیثی نقل شده که:

«عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُمَرَ الْعَطَّارِ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ الْعَسْکَرِیِّ علیه‌السلام یَوْمَ الثَّلَاثَاءِ فَقَالَ: لَمْ أَرَکَ أَمْسِ قُلْتُ: کَرِهْتُ الْحَرَکَهَ فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ. قَالَ: یَا عَلِیُّ، مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَقِیَهُ اللَّهُ شَرَّ یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ فَلْیَقْرَأْ فِی أَوَّلِ رَکْعَهٍ مِنْ صَلَاهِ الْغَدَاهِ "هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ" ثُمَّ قَرَأَ أَبُو الْحَسَنِ علیه‌السلام: "فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَ سُرُوراً"؛ (13)

علی بن عمر عطّار گفت: روز سه‌شنبه بر امام هادی علیه‌السلام وارد شدم. فرمود: دیروز ندیدم. گفتم: نخواستم روز دوشنبه حرکت کنم. فرمودند: ای علی، هر که بخواهد خداوند او را از شر روز دوشنبه حفظ کند، باید در رکعت اول نماز صبح، سوره "هل أتى على الإنسان" را بخواند. سپس امام این آیه را تلاوت کردند: "فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَ سُرُوراً" (خداوند آنان را از شر آن روز نگاه داشت و با طراوت و شادی برخوردارشان کرد)

نکته قابل‌توجه این است که هرچند روایت صراحتاً به روز دوشنبه اشاره دارد، اما ازآنجاکه مضمون آیه و دستور امام علیه‌السلام بر رفع شر روز و حفاظت الهی تأکید دارد، می‌توان این عمل را به‌عنوان دعایی مؤثر برای سفر در سایر روزهای نامناسب نیز مدنظر قرار داد.

نتیجه:

در فرهنگ اسلامی، برخی از روزها برای آغاز سفر ناپسند و مکروه شمرده ‌شده‌اند؛ اما روایات برای کسی که ناچار است در چنین ایامی به سفر برود، راهکارهایی را ارائه کرده‌ تا مسافر از آثار و تبعات احتمالی آن در امان بماند. ازجمله این راهکارها می‌توان به صدقه دادن پیش از حرکت، خواندن آیاتی از قرآن کریم، توکل بر خداوند هنگام خروج از خانه، خواندن برخی اذکار و ادعیه و نیز اقامه نمازی خاص اشاره کرد. امید است کسی که این توصیه‌ها را با نیت خالص و اعتماد بر خدا انجام دهد، از آسیب‌ها و ناپسندی‌های سفر در ایام مورد نهی، محفوظ بماند.

پی‌نوشت‌ها:

1. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق / مصحح: محدث، جلال‌الدین، قم: دار الکتب الإسلامیه، 1371 ق، ج‏2، ص 348، ح 24.

2. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏4، ص 283، ح 4.

3. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏4، ص 6، ح 7.

4. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق، ج‏2، ص 270، ح 2408.

5. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏4، ص 283، ح 3.

6. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، الخصال، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: جامعه مدرسین‏، 1362 ش‏، ج‏2، ص 387، ح 72.

7. طوسى، محمد بن الحسن‏، الأمالی، محقق / مصحح: مؤسسه البعثه، قم: دار الثقافه، 1414 ق، ص 278، ح 529.

8. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 542، ح 4.

9. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 540، ح 1.

10. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 543، ح 10.

11. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دار الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج‏2، ص 542، ح 8.

12. طبرسى، حسن بن فضل‏، مکارم الأخلاق، محقق / مصحح: ندارد، قم: الشریف الرضى‏، 1412 ق‏، ص 243.

13. طوسى، محمد بن الحسن‏، الأمالی، محقق / مصحح: مؤسسه البعثه، قم: دار الثقافه، 1414 ق، ص 224، ح 389.

بهشت در ادیان ابراهیمی و زرتشتی
گرچه در جزئیات توصیف بهشت در ادیان مختلف تفاوت‌هایی است، اما اصل باور به حیات اخروی و بهشت، وجه اشتراک مهمی میان آیین زرتشت و ادیان ابراهیمی به‌شمار می‌رود.

پرسش:

ادیان ابراهیمی و زرتشتی، هر یک چه تصویری از جهان پس از مرگ، به‌ویژه بهشت، ترسیم می‌کنند؟ آیا میان این تصویرها اشتراکاتی قابل‌توجه دیده می‌شود یا آن‌ها در بنیان و مضمون، با یکدیگر بیگانه‌اند؟

پاسخ:

باور به حیات پس از مرگ و پاداش و کیفر اخروی، از عناصر اصلی در نظام اعتقادی بسیاری از ادیان جهان است. ادیان ابراهیمی و آئین زرتشت نیز تصویری از سرنوشت انسان پس از مرگ ترسیم کرده‌اند. در این میان، بهشت جایگاهی ممتاز دارد؛ سرایی آرمانی که وعده‌ی آرامش و پاداش ابدی برای نیکوکاران را در خود دارد. پرسش مهم این است که آیا این بهشتِ وعده‌‌داده‌شده در این ادیان، بر اساس مفاهیم مشترکی بنا شده یا هر دین، تصویری کاملاً خاص و متفاوت از آن ارائه داده است؟ بررسی مفاهیم بنیادین، نمادها و وصف‌های متون دینی، می‌تواند میزان تقارن یا تمایز این روایت‌ها را در بستر تاریخی و الهیاتیشان روشن سازد.

 در ادامه در قالب نکاتی توضیحات بیشتر بیان می‌شود.

نکته اول: آئین زرتشت

زرتشت بنا بر قول مشهور 660 سال قبل از میلاد مسیح، ظهور کرده است. (1) کتاب مقدس آیین زرتشت «اوستا» نام دارد. اگرچه متن کامل اوستا در گذر زمان دچار آسیب و تغییر شده، اما بخشی از آن به نام «گات‌ها» که کهن‌ترین و معتبرترین بخش این کتاب به شمار می‌رود، همچنان باقی است. «گات‌ها» در درون کتاب «یسنا» جای دارد که یکی از پنج بخش اصلی اوستای امروزی است. (2) به عقیده جان بی ناس، دین زرتشت، نخستین مذهب و آیینی است که به‌وضوح به موضوع معاد و حیات اخروی و قیامت اشاره کرده است. (3)

واژه «بهشت» در اوستا «وهیشته آن‌ها» نامیده می‌شود. (4) این سرزمین جایگاه خوشی، اندیشه‌های نیک و پندارهای پسندیده است که آفتاب در آن هرگز غروب نمی‌کند. نیکوکاران از برکات روحانی بهره‌مند شده و با هم‌نشینان سعادتمند روزگار می‌گذرانند. (5)

بنا به اعتقاد زرتشتیان، کسانی که کردار نیک و بدشان برابر باشد در «همستگان» می‌مانند. روح انسان تا بالاترین مرحله صعود می‌کند که «گروتمان» یا «گرزمان» یعنی خانه نیایش و روشنی بی‌پایان نام دارد. (6) همچنین به رستگاران وعده داده شده که پس از مرگ در میان گیاهان خوشبو بیدار شده و نسیم بهشتی را احساس خواهند کرد. بهشت با نور ازلی «خورنه» روشن بوده که همان روشنایی جاودانی ایزدی است. (7)

همه ارواح باید از پل «چینوات» یا همان صراط بر فراز دوزخ عبور کنند که یک‌طرف آن به دروازه بهشت منتهی می‌شود. بدکاران در دوزخ افکنده خواهند شد، لکن نیکان آتش را گوارا و مهربان می‌یابند. (8)

در اوستا بهشت با تعابیری مانند «بهترین زندگی،» (9) «روشنایی» (10) و «آسایش» (11) توصیف شده است. متون تفسیری و منابع و متن‌های اوستایی، جزئیات بیشتری ارائه می‌دهند: بهشت در آسمان طبقه‌بندی شده و هر طبقه جایگاه گروه‌های خاص مانند بخشندگان مال با لباس زربافت و تاج جواهر، پادشاهان عادل، زنان نیکوکار و پیشه‌وران است که بنا‌بر اعمالشان در جایگاهی باشکوه قرار می‌گیرند. (12)

نکته دوم: یهودیت

یهودیت دینی با محوریت قوم بنی‌اسرائیل است. کتاب‌های مقدس آن‌ها در مجموعه «تَنَخ» گردآوری شده‌اند. پنج کتاب نخست از این مجموعه، به حضرت موسی علیه‌السلام منسوب شده و با عنوان «تورات» شناخته می‌شود. تلمود نیز شرح تَنَخ است. آموزه معاد در این آثار به أشکال متنوعی طرح و بحث شده‌اند:

الف. تورات: در این کتاب، سخنی از رستاخیز، جزا، بهشت و جهنم به میان نیامده است تا جایی که گروه‌هایی همچون صدوقیان، شومرونی‌ها یا سامره‌ای‌ها، منکر معاد شدند. به باور آن‌ها، با مردن جسم، روح نیز معدوم می‌شود و زندگی به پایان می‌رسد. دلیلشان نیز عدم ذکر معاد در تورات است. (13) سایر یهودیان، عدم ذکر معاد در تورات را به شیوه‌های دیگر توضیح می‌دهند و از آن، انکار معاد را نتیجه نمی‌گیرند.(14)

ب. سایر کتاب‌های تَنَخ: در برخی از کتاب‌های منسوب به پیامبران مانند دانیال، اشعیا، سموئیل و حزقیال، به مسئله معاد و روز رستاخیز اشاره شده است؛ (15) اما هیچ‌گونه توصیفی از خصوصیات بهشت و نعمت‌های آن ذکر نشده است.

ج. تلمود: عبارت از شریعت و سنت شفاهی یهودیان است که شامل احادیث و احکام و فتواهای فقیهان و تفسیرهای ایشان از تورات است. (16) در تلمود، علاوه بر اینکه به مباحث معاد و روز رستاخیز اشاره شده، (17) به مسئله بهشت و برخی جزئیات آن نیز پرداخته است. در تلمود، بهشت جهانی کاملاً متفاوت از دنیای مادی توصیف شده است: بدون خوردن، آشامیدن، زادوولد، دادوستد، حسد یا رقابت. عادلان و نیکوکاران بر تخت‌ها نشسته، تاج  بر سر دارند و از فروغ نور جلال الهی لذت می‌برند. (18) بهشت دارای هفت‌طبقه است که هر عادل متناسب با شأنش در منزلی جداگانه ساکن می‌شود. (19) بالاترین لذت، حضور مستقیم در محضر خداوند است. (20) بهشت همچون ضیافتی است که در آن، گوشت «لویاتان» (21) و نوشیدن شرابی که از روز آفرینش محفوظ مانده، (22) پذیرایی می‌شود. ارواح کسانی که عمر خود را وقف دانش تورات کردند، مقامی شامخ خواهند داشت. (23)

نکته سوم: مسیحیت

در عهد جدید، مسئله معاد و رستاخیز نسبت به عهد عتیق، با توصیفات بیشتری ذکر شده است. (24) بهشت عمدتاً به‌عنوان حیات ابدی و جاوید پس از رستاخیز توصیف می‌شود که با داوری الهی گره خورده است. (25) مسیح در روز قیامت، نیکوکاران را با وصف گوسفندان، به برکات ملکوت خدا که از آغاز خلقت برایشان آماده شده بود، رهنمون می‌کند، درحالی‌که بدکاران با وصف بزها، به آتش ابدی محکوم می‌شوند. (26) ماهیت این نعمت‌ها فراتر از ادراک انسانی است؛ پولس تأکید می‌کند که خدا آنچه هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب کسی خطور نکرده را برای مؤمنان مهیا کرده است. (27)

دو ویژگی محوری بهشت عبارت‌اند از:

 1. حضور بی‌واسطه خدا و بهره‌مندی از آرامش زیاد. (28)

 2. بینایی کامل، جایی که چهره‌به‌چهره خدا را خواهیم دید و حقایق را آشکارا درک می‌کنیم. (29) مکاشفه یوحنا نیز رهایی از رنج‌های جسمانی مانند گرسنگی و تشنگی را به‌عنوان نمادی از کمال این حیات نوید می‌دهد. (30)

نکته چهارم: دین اسلام

در قرآن کریم، بهشت به‌عنوان جایگاه ابدی مؤمنان با ترکیبی بی‌نظیر از نعمت‌های مادی و معنوی توصیف شده است که فراتر از درک بشری است. (31) نعمت‌های ملموس و جسمانی شامل باغ‌های جاویدان، انواع میوه‌ها (32)، گوشت‌ها (33)، نوشیدنی‌های ناب (34)، لباس‌های حریر (35)، زینت‌های طلا و مروارید (36)، تخت‌های آراسته و غرفه‌های باشکوه (37) است. در این سرای جاودان، نیازهای جسمانی مانند گرسنگی، تشنگی، گرمای سوزان یا سرمای طاقت‌فرسا وجود ندارد (38) و سایه‌ها همیشگی است. (39)

والاترین مواهب بهشتی، نعمت‌های معنوی هستند که شامل رضایت الهی (40)، لقای پروردگار (41)، مغفرت الهی، (42) سلام و درود خداوند، (43) هم‌نشینی با پیامبران، صدیقان، شهدا و فرشتگان (44) می‌شود. در بهشت هیچ ترس، اندوه یا رنجی راه ندارد (45) و مؤمنان از امنیت و خلود کامل برخوردارند. (46)

ورود به این قلمرو تنها برای مؤمنان ممکن است. (47) قرآن تصریح می‌کند که این توصیفات، تنها بخشی از نعمت‌های بیکران بهشت است و بخش بزرگی از آن فعلاً برای بشریت ناشناخته باقی مانده است. (48)

نتیجه:

درمجموع، گرچه در جزئیات توصیف بهشت در ادیان مختلف تفاوت‌هایی دیده می‌شود، اما اصل باور به حیات اخروی و بهشت به‌عنوان جایگاه پاداش نیکوکاران، وجه اشتراک مهمی میان آیین زرتشت و ادیان ابراهیمی به‌شمار می‌رود. تفاوت‌های ظاهری در توصیف بهشت، بیشتر ناشی از عوامل تاریخی، تغییرات تدریجی متون دینی در طول زمان و همچنین تفاوت سطح مخاطبان و شیوه‌های بیان در هر دوره است. افزون بر این، موضوع بهشت به‌عنوان امری غیبی و فراتر از تجربه مادی بشر، طبیعتاً با زبان تمثیلی و متناسب با ظرفیت فهم انسان‌ها بیان شده است؛ ازاین‌رو تفاوت در گزارش‌ها و تصورات، امری طبیعی و قابل‌انتظار است.

با نگاه جامع، می‌توان گفت که این توصیف‌ها باوجود تنوعشان، همگی بر وجود جهانی برتر و زندگی پس از مرگ برای اهل نیکی و ایمان دلالت دارند و درنهایت، انسان را به سمت اخلاق‌ورزی، حقیقت‌جویی و پیروی از فرمان‌های الهی هدایت می‌کنند.

پی‌نوشت‌ها:

1. ر.ک: توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، انتشارات سمت، 1381 ش، ص 57-58؛ بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، بی‌جا، پیروز، 1354 ش، ص 320.

2. گات‌ها بخشی از یسنا هستند و یسنا بخشی از اوستا است و درنهایت، اوستا کتاب مقدس آیین زرتشت است. برای مطالعه بیشتر، رک: مشکور، محمدجواد، خلاصه ادیان در تاریخ دین‌های بزرگ، تهران، شرق، 1377 ش، ص 102.

3. بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، بی‌جا، پیروز، 1354 ش، ص 310.

4. عفیفی، رحیم، اساطیر و فرهنگ ایران در نوشته‌های پهلوی، تهران، توس، 1374 ش، ص ۴۶۳.

5. مشکور، خلاصه ادیان در تاریخ دین‌های بزرگ، ص ۱۰۱؛ بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، بی‌جا، پیروز، 1354 ش، ص ۳۱۱.

6. مشکور، خلاصه ادیان در تاریخ دین‌های بزرگ، ص ۱۰۱.

7. فقیه، نسرین، چهره باغ ایرانی، مجله ایران نامه، 1370 ش، شماره 36، ص ۵۶۷.

8. ر.ک: بی ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی‌اصغر حکمت، بی‌جا، پیروز، 1354 ش، ص ۳۱۰.

9. ویسپرد، کرده هفتم، بند 1.

10. گاهان، اهونودگاه، یسنه، ۳۱: 20.

11. یسنه، ۶۲: ۴.

12. ر.ک: ارداویرافنامه، ترجمه رحیم عفیفی، مشهد، دانشگاه مشهد، 1342 ش، فرگردهای ۱۲-۱۵.

13. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 362-363 و 365؛ توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، انتشارات سمت، 1381 ش، ص 95-96.

14. ابن کمونه، سعد بن منصور، تنقیح الابحاث للملل الثلاث، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۸۳ ش، ص 158-160.

15. دانیال، 12: 2؛ اشعیا، 26: 19؛ سموئیل، 2: 6؛ حزفیال، 37: 4-6.

16. ر.ک: سالتز، آدین اشتاین، سیری در تلمود، ترجمه باقر طالبی دارابی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1383 ش، ص 5.

17. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 362، به نقل از سنهدرین، 90 الف؛ کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 366، به نقل از سنهدرین، 91 الف.

18. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 371، به نقل از براخوت، 17 الف.

19. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 388، به نقل از شبات، 152 الف.

20. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 389، به نقل از یمیدبار ربا، 13: 12.

21. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 389، به نقل از باوابترا، 75 الف.

22. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 389، به نقل از براخوت، 34 ب.

23. کهن، آبراهام، گنجینه‌ای از تلمود، ترجمه امر فریدون گرگانی و یهوشوع و نتن الی، بی‌جا، خانه زیبا، 1350 ش، ص 390، به نقل از حگیگا، 14 ب.

24. ر.ک: دوم قرنتیان، 5: 8؛ دوم قرنتیان، 5: 10؛ انجیل لوقا، 23: 43.

25. انجیل یوحنا، 5: 28-29؛ رومیان، 6: 22 - 23.

26. انجیل متی، 25: 31 - 41.

27. اول قرنتیان، 2: 9.

28. فیلپیان، 4: 7.

29. اول قرنتیان، 13: 12.

30. مکاشفه یوحنا، 7: 16.

31. سوره سجده، آیه ۱۷: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»

32. سوره الرحمن، آیه ۶۸: «فِیهِمَا فَاکِهَهٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ»

33. سوره طور، آیه ۲۲: «وَأَمْدَدْنَاهُمْ بِفَاکِهَهٍ وَلَحْمٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ»

34. سوره انسان، آیه ۲۱: «... وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا»

35. سوره حج، آیه ۲۳: «... وَلِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ»

36. سوره حج، آیه ۲۳: «... یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا...»

37. سوره طور، آیه ۲۰: «مُتَّکِئِینَ عَلَى سُرُرٍ مَصْفُوفَهٍ ...»

38. سوره انسان، آیه ۱۳: «... لَا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِیرًا»

39. سوره واقعه، آیه ۳۰: «وَظِلٍّ مَمْدُودٍ»

40. سوره کهف، آیه ۱۱۰: «... فَمَنْ کَانَ یَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا ...»

41. سوره آل‌عمران، آیه ۱۶۹: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»

42. سوره نساء، آیه 96: «دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَهً وَرَحْمَهً وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا»

43. سوره یس، آیه 58: «سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ»

44. سوره نساء، آیه ۶۹: «وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ ...»

45. سوره اعراف، آیه 49: «... ادْخُلُوا الْجَنَّهَ لَا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ»

46. سوره ق، آیه 34: «ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِکَ یَوْمُ الْخُلُودِ»

47. سوره بقره، آیه 3-5: «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ ... وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»

48. سوره مریم، آیه 61: «جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّهُ کَانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا»

پیروز جنگ ۱۲ روزه
در جنگ 12 روزه، رژیم صهیونیستی نتوانست به اهداف راهبردی خود دست پیدا کنند؛ بنابراین شکست آنها در این جنگ به اذعان کارشناسان بین‌المللی واضح و انکارناپذیر است.

 پرسش:

پیروز جنگ ۱۲ روزه تحمیلی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران کیست؟

پاسخ:

با پایان جنگ تحمیلی 12 ‌روزه رژیم صهیونیستی علیه ملت ایران، اظهارنظرها و تحلیل‌ها در رسانه‌ها پیرامون پیروز این جنگ آغاز شد. برخی رسانه‌ها که مستقیم یا غیرمستقیم رسانه‌های همراه با رژیم صهیونیستی محسوب می‌شوند، رژیم صهیونیستی را پیروز این جنگ معرفی کردند و برخی دیگر از آن‌ها، اعم از رسانه‌های بین‌المللی و داخل ایران، جمهوری اسلامی ایران را پیروز این جنگ دانستند. در یک نگاه واقع‌بینانه به این 12 روز، به‌راستی، پیروز این جنگ چه کسی بود؟ ایران یا رژیم صهیونیستی؟

۱. ارزیابی راهبردی جنگ تحمیلی ۱۲ روزه؛

به نتیجه جنگ 12 ‌روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی با همکاری امریکا از نگاه‌های مختلف می‌توان پرداخت که یکی از مهم‌ترین نگاه‌ها، نگاه راهبردی به این جنگ تحمیلی است. اگرچه رژیم صهیونیستی با همدستی امریکا، با ترور برخی فرماندهان ارشد نظامی، برخی دانشمندان برجسته هسته‌ای، هدف قرار دادن تأسیسات هسته‌ای و تخریب بخشی از سیستم پدافندی ایران در ظاهر به دستاوردهایی دست‌یافت، اما از نگاه راهبردی آنچه رژیم صهیونیستی به‌عنوان اهداف این حمله تعریف کرده بود، تحقق نیافت. اینکه دشمن صهیونی چه اهداف راهبردی‌ای برای خود تعریف کرده بود و چگونه در رسیدن به این اهداف ناکام ماند، موضوعی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

۲. اهداف جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه جمهوری اسلامی ایران؛

رژیم صهیونی و امریکا چند هدف راهبردی را از حمله به ایران دنبال می‌کردند، در ادامه، میزان دستیابی آنان به این اهداف را مورد بررسی قرار می‌دهیم تا روشن شود آیا رژیم صهیونی به این اهداف دست‌یافته یا خیر.

۲-1. اختلال در فرماندهی نظامی؛

دشمن صهیونیستی با استفاده از اصل غافلگیری و با ترور چند تن از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح و فرماندهان نظامی در حوزه هوا و فضا به‌عنوان بازوی تهاجمی جمهوری اسلامی و فرماندهان حوزه پدافند، به‌عنوان دستان تدافعی ایران به دنبال تکرار الگوی جنگ شش‌روزه موسوم به اعراب و اسرائیل (1) بود؛ جنگی که با اقدام غافلگیرانه رژیم صهیونیستی علیه نیروی هوایی مصر، فلج کردن آن و تصاحب حریم هوایی مصر آغاز شد و سرانجام پس از شش روز با میانجیگری سازمان ملل به پایان رسید. هدفی که رژیم صهیونیستی از حمله به ایران در بیست و سوم خرداد، یعنی سالگرد حمله به مصر دنبال می‌کرد، فلج کردن ساختار اقدام در نیروهای مسلح ایران بود که می‌توانست از فرصت به‌وجود‌آمده، برای دستیابی به سایر اهداف تعیین‌شده و واردکردن ضربات خردکننده استفاده کند. در خوش‌بینانه‌ترین حالت آن‌ها تصور می‌کردند که زمان بازیابی نیروهای نظامی ایران چند روزی طول خواهد کشید و این فرصت برای زدن ضربه نهایی کافی بود؛ درحالی‌که با تدبیر و فرماندهی رهبر انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، درزمانی بسیار کوتاه، فرماندهان جدید منصوب شدند و فرایند ضربه به دشمن صهیونیستی را بلافاصله آغاز کردند؛ اقدامی که از تصور رژیم صهیونیستی و حامی‌اش ایالات‌متحده امریکا خارج بود و در گام اول محاسبات آن‌ها را به هم ریخت. (2) درنهایت، ضربات مخرب و مهلک موشکی و پهپادی ایران دشمن را وادار به درخواست توقف آتش کرد.

۲-2. نابودی زیرساخت‌های هسته‌ای و موشکی؛

یکی از اهداف مهمی که رژیم صهیونیستی با تلاش برای تکرار الگوی مصر و ایجاد فرصت برای خود، به دنبال آن بود، نابودی زیرساخت‌های هسته‌ای و موشکی ایران، با استفاده از فلج‌شدگی نیروهای مسلح ایران بود. در تمام روزهای جنگ 12 روزه، دشمنان ما اقدامات متعددی برای از بین بردن تأسیسات هسته‌ای فردو، نطنز و اصفهان و برخی زاغه‌ها و تأسیسات موشکی ایران انجام دادند و حتی ایالات‌متحده امریکا برای بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران وارد عمل شد؛ اما آنچه رخ داد نه توانست تأسیسات هسته‌ای را به‌طور کامل نابود کند و به اذعان اخبار و گزارش‌های خارجی تأسیسات هسته‌ای ایران آسیب دید، اما نابود نشد (3) و فعالیت موشکی ایران تا آخرین لحظات جنگ خواب دشمن صهیونی را پریشان و او را مجبور به آتش‌بس کرد، افزون بر اینکه پایگاه مهم نظامی امریکا در قطر نیز از موشک‌های دقیق ایرانی بی‌نصیب نماند.

۲-3. ایجاد اعتراضات داخلی؛

یکی دیگر از اهداف راهبردی رژیم صهیونیستی مهیاکردن فضا با حمله نظامی برای شکل‌گیری اعتراضات داخلی با یاری عوامل نفوذی و داخلی بود. رژیم صهیونیستی پس از اعتراضات سال 1401 به این نتیجه رسیده بود که شکاف عمیقی میان حاکمیت و مردم شکل گرفته است. ازاین‌رو تصمیم داشت، حاکمیت نظام جمهوری اسلامی را با حمله نظامی و به دنبال آن شکل‌گیری اعتراضات داخلی تضعیف کند تا ایران از موضع ضعف پای میز مذاکره با ایالات‌متحده بنشیند و امتیازات مدنظر امریکا را به‌راحتی در اختیار آن قرار دهد. پیام‌های نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، اقدامات رضا پهلوی و سازمان منافقین و اقدامات بازوهای رسانه‌ای آن‌ها ازجمله تلویزیون ایران اینترنشنال در ایام جنگ در راستای تحریک افکار عمومی ایران برای حضور در کف خیابان در راستای تحقق همین هدف بود، (4) اما افزایش همبستگی و وحدت مردم ایران با سلایق مختلف در مقابل دشمنان خارجی ازجمله شگفتی‌های جنگ 12 روزه بود که نه‌فقط محاسبات دشمنان ما را به هم ریخت، موجب شگفتی مردم جهان شد.

۲-4. تغییر حاکمیت در ایران؛

ازجمله اهدافی که رژیم صهیونیستی و امریکا در ایران با این جنگ و به خیال خود تضعیف حکومت ایران دنبال می‌کردند، تغییر رژیم در ایران بود. سودایی که ترامپ رئیس‌جمهور امریکا و نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی از صحبت درباره آن ابایی نداشتند. ترامپ در توئیتی از تغییر رژیم در ایران سخن گفت (5) و نتانیاهو تغییر رژیم در ایران را یکی از نتایج جنگ 12 روزه دانست. (6) این هدف و رؤیای صهیونیست‌ها نیز با همدلی و همبستگی مردم ایران و رهبری مدبرانه آیت‌الله خامنه‌ای به نتیجه نرسید.

۲-5. فعال‌سازی شکاف‌های قومیتی و تجزیه ایران؛

یکی دیگر از اهداف مهم و البته راهبردی‌ترین هدف دشمن صهیونیستی، فعال‌سازی شکاف‌های قومیتی در راستای تضعیف ایران در حفظ تمامیت ارضی و درنهایت تجزیه ایران دانست. هدفی که جان مرشایمر، استاد علوم سیاسی و نظریه‌پرداز برجسته روابط بین‌الملل از آن پرده برداشت. (7) طبق گزارش مجله نیوزویک، تجزیه‌طلبان کُرد به دلیل سازمان‌یافته‌تر بودن، اولین و مهم‌ترین ظرفیتی هستند که رژیم صهیونیستی می‌تواند از آن‌ها برای رسیدن به هدف خود که البته به گفته عفرا بن‌جیو، پژوهشگر ارشد مرکز موشه دایان اسرائیل، به‌طور مخفی آن را دنبال خواهند کرد، مورد استفاده قرار می‌گیرند: «هرگونه حمایت از یک گروه قومی، اگر انجام شود، به‌صورت مخفیانه خواهد بود تا امنیت آن گروه و منافع اسرائیل حفظ شود. فکر می‌کنم کاندیدای اصلی برای چنین همکاری‌ اقلیت کُرد باشد؛ زیرا این گروه سازمان‌یافته‌ترین است و سابقه طولانی در مبارزه علیه هر رژیم ایرانی دارد». (8) نیوزویک در ادامه گزارش خود از گروه‌های تکفیری و تجزیه‌طلب فعال در منطقه جنوب‌شرق کشور، به‌عنوان ظرفیتی یاد می‌کند که رژیم صهیونیستی باید به آن‌ها توجه کند. این رسانه امریکایی در ادامه به پروژه مطالعات بلوچستان که توسط مؤسسه تحقیقات رسانه‌ای خاورمیانه (MEMRI) راه‌اندازی شده اشاره می‌کند؛ موسسه‌ای که توسط ییگال کارمون، افسر سابق اطلاعات اسرائیل و میراو ورمس، دانشمند سیاسی اسرائیلی ـ امریکایی، تأسیس شده است. نیوزویک به نقل از آنا ماهجار باردوچی، پژوهشگر ارشد این مؤسسه اذعان می‌کند که هدف این پروژه، فعال‌سازی گسل‌های قومی ـ مذهبی در جنوب شرق ایران است. پروژه‌ای که به‌وضوح، تلاشی برای تقویت صدای گروه‌های تجزیه‌طلب بلوچ و جلب حمایت بین‌المللی برای آن‌هاست. (9) تجزیه ایران به‌عنوان راهبردی‌ترین هدف دشمنان مردم ایران در جنگ 12 روزه با کمک مردم و همراهی مسئولین دولتی و فداکاری دستگاه‌های نظامی، اطلاعاتی و امنیتی کشور با شکست مواجه شد.

نتیجه:

با توجه به آنچه از اهداف راهبردی دشمن صهیونیستی و حامی تمام‌عیارش ایالات‌متحده امریکا نگاشتیم و درباره آن‌ها و نتایج آن سخنانی بیان کردیم، به‌خوبی روشن می‌شود که از منظر رسیدن به اهداف راهبردی، باوجود خسارت‌هایی که رژیم صهیونی توانسته به ایران وارد کند، دشمنان مردم ایران نتوانستند به اهداف راهبردی خود دست پیدا کنند؛ بنابراین شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 12 روزه به اذعان کارشناسان بین‌المللی حتی در سرزمین‌های اشغالی و افکار عمومی جهان واضح و انکارناپذیر است.

پی‌نوشت‌ها:

(1) ر.ک: «جنگ شش‌روزه»، سایت تاریخ، https://B2n.ir/kb6512.

(2) ر.ک: «رؤیای بربادرفته عبری»، سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، https://khl.ink/f/60445.

(3) برای نمونه، ر.ک: «سی ان ان: تأسیسات هسته‌ای ایران همچنان فعال هستند و نابود نشده‌اند»، پایگاه خبری مشرق، mshrgh.ir/1727477.

(4) ر.ک: «پیام نتانیاهو به مردم ایران»، یورونیوز، https://B2n.ir/ef6589.

(5) ر.ک: «توئیت وقیحانه ترامپ درباره تجزیه ایران»، روزنامه فرهیختگان، fdn.ir/209391.

(6) ر.ک: «نتانیاهو: تغییر رژیم ایران می‌تواند نتیجه‌ این جنگ باشد»، شبکه ایران اینترنشنال، 25/03/1404، https://www.iranintl.com/202506151142.

(7) ر.ک: «پروژه تجزیه ایران؛ رؤیای صهیونیست‌ها، کابوس منطقه»، نورنیوز، کد خبر: 230500، https://nournews.ir/n/230500.

(8) ر.ک: «طرح اسرائیل برای بهره‌برداری از گسل‌های قومی علیه ایران»، پایگاه خبری سرمایه فردا، کد خبر: 41448، https://B2n.ir/gm2849.

(9) ر.ک: «طرح اسرائیل برای بهره‌برداری از گسل‌های قومی علیه ایران»، پایگاه خبری سرمایه فردا، کد خبر: 41448، https://B2n.ir/gm2849.

شباهت‌های جنگ خندق و جنگ تحمیلی 12 روزه
غزوه خندق و جنگ 12 روزه شباهت‌های داشتند. نقش اصلی یهودیان در هردو جنگ، اتحاد مسلمانان در حول ولی خدا، شجاعت و ایمان و ... بخشی از شباهت‌های این جنگ‌ها بود.

پرسش:

شباهت‌های جنگ خندق و جنگ تحمیلی 12 روزه ایران و اسرائیل را بیان کنید.

پاسخ:

در جریان غزوه خندق (۵ هـ / ۶۲۷ م) با توطئة یهودیان، قبیله قریش با متحدانش از دیگر قبایل کفار عرب و یهود، برای ریشه‌کن کردن اسلام بر ضد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و مسلمانان هم‌داستان شدند. (1) در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران نیز این رژیم به همراه امریکا و دیگر هم‌پیمانش سعی در ضربه زدن به انقلاب اسلامی و درنهایت سرنگونی نظام اسلامی داشتند.

مطالعه این جنگ‌ها بازگوکننده این مطلب است که گرچه زمینه تاریخی، فناوری و بازیگران این جنگ‌ها متفاوت‌ بودند، اما هر دو جنگ شباهت‌های متعددی دارند که در ادامه شباهت‌های هر دو جنگ تبیین خواهد شد.

 

شباهت‌های جنگ خندق و جنگ تحمیلی 12 ‌روزه

 

۱. ماهیت تدافعی و جنگ اراده‌ها

• جنگ خندق:

 مسلمانان مدینه با پیشنهاد سلمان فارسی خندقی در اطراف شهر حفر کردند تا از ورود سپاه احزاب جلوگیری کنند.(2) راهبرد اصلی دفاعی و مبتنی بر فرسایش دشمن بود.

• جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل:

 در طول جنگ 12 روزه نیروهای مسلح ایران به‌جای حمله زمینی، بر دفاع فعال، استفاده از موشک‌ها و پهپادها و جنگ فرسایشی هوایی / موشکی تکیه کردند تا دشمن را از اهداف خود ناامید کنند.

• شباهت:

 تمرکز بر مقاومت و فرسایش به‌جای تهاجم و درگیری نظامی مستقیم.

۲. جنگ روانی و ایجاد رعب

• جنگ خندق:

 کشته شدن عمرو بن عبدود و شکست احزاب موجب فروپاشی روحیه‌ی دشمن شد. (3)

• جنگ ۱۲ روزه:

 شلیک موشک‌ها به عمق سرزمین‌های اشغالی و آسیب به وجهه‌ی اسرائیل، همراه با ادامه حملات، اثر روانی شدیدی بر دشمن گذاشت.

• شباهت:

 ضربه روانی به دشمن نقش کلیدی در تغییر معادله جنگ داشت.

۳. ائتلاف دشمنان

• جنگ خندق:

 مجموعه‌ای از قبایل مشرک و یهودی به‌عنوان یک ائتلاف گسترده (احزاب) به مدینه حمله کردند. (4)

• جنگ ۱۲ روزه

اسرائیل با پشتیبانی آمریکا و متحدان غربی وارد جنگ شد.

• شباهت:

 حضور ائتلاف متحد علیه یک حاکمیت اسلامی.

4. نوآوری تاکتیکی / عامل غافلگیری

• جنگ خندق:

 ابتکار حفر خندق دشمن را غافلگیر کرد و تاکتیک سنتی عرب‌ها را بی‌اثر نمود.

• جنگ ۱۲ روزه:

 استفاده گسترده از پهپاد، جنگ سایبری و موشک‌های دقیق، تاکتیک‌های مرسوم نظامی اسرائیل را ناکارآمد کرد.

• شباهت:

 نوآوری در دفاع که دشمن را در بن‌بست فروبرد.

۵. پایان جنگ با پیروزی سپاه اسلام

• جنگ خندق:

 این جنگ در انتها با در هم ‌شکسته شدن روحیه سپاه شرک درنتیجه کشته شدن عمرو بن عبدود با عقب‌نشینی سپاه شرک و برگشت به مکه به پایان رسید. (5)

• جنگ ۱۲ روزه:

 رژیم صهیونیستی بعد از مشاهده قدرت مانور موشک‌های ایرانی در عبور از پیشرفته‌ترین سامانه‌های پدافندی دنیا و قدرت تخریب موشک‌های ایرانی و در هم‌ شکسته شدن روحیه ساکنان سرزمین‌های اشغالی از امریکا خواست تا از ایران بخواهد که آتش‌بس را بپذیرد.

• شباهت:

 پایان با پیروزی مدافع و ناکامی دشمن.

۶. تثبیت جایگاه جبهه مدافع

• بعد از خندق:

 قدرت و اعتبار سیاسی و اجتماعی مسلمانان در جزیره‌العرب تقویت شد. (6)

• بعد از جنگ ۱۲ روزه:

 محور مقاومت و ایران موقعیت سیاسی و بازدارندگی خود را ارتقا دادند.

• شباهت:

 ارتقاء موقعیت و مشروعیت جبهة مدافع پس از جنگ.

7. خیانت از داخل سرزمین اسلامی

در جریان جنگ خندق یهودیان بنی‌قریظه با پیمان‌شکنی سعی در حمله به مدینه و ایجاد رعب و وحشت داشتند که پس از شکست احزاب، پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به مقابله با آنان برخاستند و آنان را متناسب با جرمشان مجازات کردند. (7)

در جریان جنگ ۱۲ روزه برخی از عُمال رژیم صهیونیستی و منافقین در داخل کشور اقدام به خرابکاری و ایجاد رعب و وحشت کردند که بخش عمده‌ای از آنان حین جنگ و بعدازآن دستگیر و منتظر اجرای اشد مجازات متناسب با جرمشان هستند.

شباهت:

 خیانت عُمال یهود در هر دو جنگ، مجازات آنان توسط حاکمیت اسلامی.

 نتیجه:

مطالعه تطبیقی جنگ خندق و جنگ ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد که باوجود تفاوت‌های بنیادین در زمان، فناوری و بازیگران، هر دو نبرد بر یک الگوی مشترک استوار بوده‌اند: استفاده از راهبرد دفاع فعال، ابتکارهای غیرمتعارف در میدان نبرد برای ایجاد غافلگیری، تأکید بر جنگ روانی و فرسایش اراده دشمن، مقابله با ائتلاف‌های گسترده دشمنان خارجی و درنهایت شناسایی و مجازات عناصر خائن داخلی که امنیت جبهه را تهدید می‌کردند. پیامد مشترک این دو جنگ، شکست دشمن در دستیابی به اهداف خود و تقویت مشروعیت، انسجام داخلی و جایگاه سیاسی جبهه مدافع در سطح منطقه‌ای بود؛ الگویی که نشان می‌دهد مدیریت هوشمندانه تهدیدهای بیرونی و درونی می‌تواند حتی در شرایط نابرابری قدرت، معادله نبرد را به سود حاکمیت اسلامی تغییر دهد.

پی‌نوشت‌ها:

1. صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیره خیر العباد، تحقیق عادل احمد عبدالموجود و علی‌محمد معوض، بیروت، ۱۴۱۴ ق، ج ۵، ص ۴۱۵.

2. القمی، تفسیرالقمی، قم، دارلکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ ق، ج ۲، ص ۱۷۷.

3. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، لندن، ۱۹۶۶ م، ج ۲، ص ۴۷۱ ـ ۴۷۰؛ ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق ابراهیم الابیاری و مصطفی السقاء و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، بی‌تا، ج ۳، ص ۲۳۷ ـ ۲۳۴.

4. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، لندن، ۱۹۶۶ م، ج ۲، ص ۴۴۲ ـ ۴۴۳.

5. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث، 1403 ق، ج ۲۹، ص ۲.

6. شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ ق، ج ۱، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۵؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، چاپ افست بیروت، بی‌تا، ج ۱۹، ص ۶۲؛

7. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق مارسدن جونس، لندن، ۱۹۶۶ م، ج ۲، ص 460- ۴۷۴.

صفحه‌ها