اخلاق

اجابت دعا متوقف بر وجود یا عدم شرایطی است که برخی از آنها در اختیار انسان، و برخی دیگر خارج از دایره اختیار انسان است و البته همه آنها بر اساس حکمت الهی است.
اصرار بر اجابت دعا

پرسش:
چیکار کنیم حاجتمان برآورده شود، حتی اگر به صلاحمان هم نباشد؟
 

 

پاسخ:
هر انسانی در زندگی خواسته‌ها و حاجت‌هایی دارد که دوست دارد به آن‌ها برسد. این خواسته همه انسان‌هاست؛ اما اینکه راه رسیدن به خواسته‌ها چیست و چگونه می‌شود به خواسته‌ها رسید نیاز به توضیحات دارد. با نگاهی بر تعالیم مبین دین اسلام و احادیث وارده از معصومین علیهم‌السلام درمی‌یابیم که دعا یکی از راه‌های مؤثر در برآورده شدن حاجت است و ارزش بالایی دارد؛ اما در مورد راه برآورده شدن حاجت نکاتی را باید بدانید.

1. از نوشته شما مشخص است که مسئله دعا و مصلحت و به صلاح نبودن استجابت آن را می‌دانید و به همین دلیل دنبال راهی هستید که حتی اگر به صلاح نبود برآورده شود. این حرف برآمده از این است که عدم مصلحت و به صلاح نبودن را نمی‌پذیرید و از این جهت می‌خواهید هر طور شده برآورده شود. در مورد صلاح نبودن استجابت دعا باید نکته‌ای را بدانید. خداوند و اهل‌بیت علیهم‌السلام برای هیچ‌کسی بد نمی‌خواهد و برای همه سعادت و خیر می‌خواهند و تمام زمینه‌ها برای رسیدن به سعادت و خیر را در دنیا و آخرت مهیا نموده است و اگر درجایی سختی به سراغ انسان می‌آید و یا مرضی برای انسان عارض می‌شود یا به خواسته‌ای نمی‌رسد، خداوند در آن‌ها نیز زمینه رشد و سعادت را قرار می‌دهد و همان سختی‌ها می‌تواند کفاره گناهان باشد و می‌تواند مایه پیشرفت و ارتقاء درجه انسان باشد و می‌تواند امتحانی برای سنجش صبر و اعتقادات انسان باشد، لذا قرآن می‌فرماید: ﴿ وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین‏ ﴾؛ (1) «البته شما را به اندکى ترس و گرسنگى و بینوایى و بیمارى و نقصان در محصول مى‏آزماییم؛ و شکیبایان را بشارت ده»؛ این نگاه باعث می‌شود بدانید اولاً خداوند بخلی در ذاتش نیست که خواسته انسان‌ها را به صلاح شان نداند. این نکته با توجه به سعادت او و شرایط پیرامونی او در موضوع آزمایش و امتحان انسان باید تعریف شود. آیا انسان صبر می‌کند آیا استقامت می کن آیا از راه درست پیگیری و تلاش می‌کند؟ نتیجه و پاسخ همه این سؤالات است که رشد و سقوط انسان‌ها را زمینه‌سازی می‌کند.

2. در مورد موضوع دعا و برآورده شدن خواسته‌ها باید بدانید ازنظر تعالیم دینی ما استجابت، همواره به معنای برآورده شدن و عملی شدن آنچه ما خواسته‌ایم نیست. این امر معقول و پذیرفتنی نیست. با سایر سنت‌های قطعی الهی در عالم همخوانی ندارد.  اگر در شب قدر مادری برای سلامت و بازگشت فرزند رزمنده‌اش از میدان جنگ دعا کند و فرزندش برای شهادت، تکلیف چیست؟ آیا می‌شود  رزمنده هم شهید بشود و هم نشود؟ یعنی همه خواسته‌های همه افراد لزوماً ممکن نیست برآورده شود. چون گاهی معارض برای خواسته ما وجود دارد. مثلاً اگرچند نفر یک خانم را برای ازدواج بخواهند و همه دعا کنند آیا ممکن است دعای همه مستجاب شود؟ بالاخره دعای یکی مستجاب می‌شود و بقیه ناکام می‌مانند. یا دعای افراد زیادی برای برنده شدن یک ماشین در یک قرعه‌کشی امکان ندارد که استجابت شود. توجه به این نکته باعث می‌شود کمی تأمل کنید درخواسته ها که آیا اساساً معارض دارد یا نه ممکن است برآورده شود یا نه؟

3. از سوی دیگر یکی از رازهای  عدم استجابت در این واقعیت نهفته است که ما از باطن هستی و مصالح حقیقی خود و جهان بی‌خبریم. به همین دلیل گاهی می‌پنداریم خیر و مصلحت ما در تحقق و برآورده شدن حاجتی یا دفع و رفع مشکل و مانعی است. بر اساس  پیش‌فرض وقتی می‌بینیم خواسته ما برآورده نمی‌شود، رنجیده خاطر می‌شویم! درحالی‌که اگر حجاب از روی «حقیقت باطنی» عالم کنار رود و آینده و نتیجه برخی خواسته‌ها برای ما روشن گردد، از تقاضا و درخواست خود منصرف می‌شویم و خدا را شکر می‌کنیم که خواسته و حاجت جاهلانه ما را آن‌گونه که می‌خواستیم، برآورده نکرده است. این در روایات اشاره شده است.  امام سجاد علیه‌السلام می‌فرماید: «وَ یَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِکْمَتَهُ الْوَسَائِلُ»؛ «اى کسى که وسیله‌ها (مانند دعا) موجب تغییر حکمتش نمى‏شوند». (2) بنابراین، چون علم غیب بر بندگان پوشیده است، چه‌بسا شخصى از روى غلبه قواى شهوانى بر عقلش، چیزى را از خدا طلب کند یا خیالاتش باعث شود که کار فاسدى را نیک ببیند و آن را درخواست کرده و حتى اصرار و پافشارى نیز بکند. همان‌طور که در روایتی از امام باقر علیه‌السلام روایت‌شده که در شب اسراء، خداوند متعال به پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «... برخى از بندگان مؤمن من کسانى هستند که جز ثروت چیز دیگر به صلاحشان نیست و اگر آنان را از این حالت برگردانم، هلاک مى‏شوند. در مقابل، بعضى از بندگان من کسانى‏اند که فقط فقر به صلاح آنان است و اگر فقر را از آنان بگیرم، هلاک مى‏شوند (و بى‏ایمان مى‏گردند) ...». (3)

4. نکته دیگر که باعث می‌شود امید داشته باشید حتی درجایی که خواسته‌تان برآورده نشده این است که گاهی دعا به اجابت می‌رسد، اما مقدمات تحقق آن فراهم نیست و یا مصالحی اقتضا می‌کند انجام آن به تأخیر بیفتد؛ مانند حضرت ابراهیم علیه‌السلام که فرزند نداشت. سال‌ها دعا و تضرّع نمود تا اینکه در 99 سالگی در حالی که پیر شده و موهای او سفید گشته بود، خدا حضرت اسماعیل را به او داد. یا مانند حضرت موسی که قرآن چنین می‌فرماید:‌ موسى گفت: «پروردگارا! تو فرعون و اطرافیانش را زینت و اموالى (سرشار) در زندگى دنیا داده‌ای، پروردگارا! درنتیجه (بندگانت را) از راه تو گمراه مى‏سازند! پروردگارا! اموالشان را نابود کن! و (به جرم گناهانشان)، دل‌هایشان را سخت و سنگین ساز، به‌گونه‌ای که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند!» فرمود: «دعاى شما پذیرفته شد! استقامت به خرج دهید؛ و از راه (و رسم) کسانى که نمى‏دانند، تبعیت نکنید». (4) امام باقر علیه‌السلام در روایتی فرمود: «بین گفته خداوند متعال که فرمود:‌دعاى شما پذیرفته شد و بین عذاب فرعون چهل سال فاصله بود»(5) پس لزومی ندارد به این فکر کنید که دعا برآورده نشده و به صلاح تان نبوده شاید با تأخیر برآورده شود.

5. البته گاهی گناه هم تأثیر منفی در استجابت دعا می‌گذارد، مثلاً شما وقتی به مغازه شیر فروشی می‌روید، اگر ظرفی کثیف ببرید و تقاضای شیر کنید، صاحب مغازه می‌گوید اول ظرفت را بشور و تمیز کن بعد بیا شیر بگیر، چون شیر در ظرف کثیف آلوده و بی‌خاصیت می‌شود، در مورد دعا هم خداوند می‌فرماید ابتدا ظرف دلت را تمیز نگاه‌دار و اگر آلود‌ه کردی با توبه واقعی ظرف دلت را بشور، سپس تقاضای برآورده شدن حاجاتت را بکن. چون با دل آلوده به گناه تقاضای دعا بی‌فایده است. پس اگرچه ما معصوم نیستیم، ولی می‌توانیم با توبه، ظرف دلمان را پاک و پاکیزه نزد خدا ببریم. در روایات آمده که برخی از گناهان در عدم اجابت دعا تأثیر بیشتر دارند که در ذیل به نمونه‌ای از آن‏ها اشاره می‏کنیم. امام سجاد علیه‌السلام فرموده است: «گناهانی که موجب رد شدن دعا می‌شوند عبارت‌اند از: نیت بد، پلیدی باطن، دو رویی با برادران دینی، باور نداشتن اجابت دعا، به تأخیر انداختن نمازهای واجب تا آن زمان که وقتش بگذرد، دوری جستن از نزدیک شدن به خدای بزرگ با کار خیر و دادن صدقه و به‌کارگیری کلمات زشت و ناسزا در گفتار». (6)

6. البته گاهی نیز عدم تلاش مناسب  و متناسب  باعث عدم استجابت دعا می‌شود؛ و در بسیاری خواسته اصلاً تلاشی انجام نمی‌شود و فقط نشسته‌اند و دعا می‌کنند. گاهی تلاش انجام می‌شود، ولی تلاش مناسب و کافی انجام نمی‌شود و در بسیاری دیگر تلاش می‌شود، ولی تلاش مشروع و درست نیست. باید در مورد خواسته‌های خود با متخصصان همان رشته مشورت کنید تا تلاش مناسب و متناسب را بشناسید.

7. می‌بینید که علل عدم استجابت دعا مختلف است و فقط گناه نیست و نباید به‌سرعت فکر کنید که به صلاح نبوده  است. شاید علت دیگری داشته باشد که باید خوب بررسی وجدانی کنید تا بتوانید آرامش بهتری پیدا کنید. با توجه به مطالب بالا شاید درخواسته شما مشکلی نباشد و به صلاح تان باشد و فقط با تأخیر مستجاب شود. توصیه اصلی آن است که اگر به خواسته خود نرسیدید صبر کنید و تسلیم باشید. 
هرکدام از عوامل می‌تواند وجود داشته باشد و شما با تسلیم و صبرتان مأجور خواهید بود. در هر حال برای رفع مشکلات تعقل و تدبر و مشورت با انسان‌های باتجربه و عاقل در بسیاری از موارد به حل مشکلات کمک می‌کند  توصیه می‌شود از مشاورهای قوی و عاقل و باتجربه استفاده کنید تا ریشه‌یابی کنند و بهترین توصیه‌ها برای رفع مشکل را برای تان بگویند.

نتیجه:
هر انسانی خواسته‌ای دارد. اولاً خداوند بخلی در ذاتش نیست و اگر گاهی با دعا خواسته‌ای برآورده نمی‌شود طرف در امتحان و آزمایش قرارگرفته است. علل برآورده نشدن دعا این است که گاهی برآورده شدن دعا معقول نیست. گاهی واقعاً به مصلحت نیست و باید این موضوع را پذیرفت. گاهی دعا مستجاب شده ولی با تأخیر به آن می‌رسیم. گاهی گناه‌ها مانع رسیدن به خواسته‌هاست. گاهی تلاش مناسب یا متناسبی برای رسیدن به خواسته‌ها صورت نگرفته و نمی‌گیرد. توصیه اصلی آن است که اگر به خواسته خود نرسیدید صبر کنید و تسلیم باشید. هرکدام از عوامل می‌تواند وجود داشته باشد و شما با تسلیم و صبرتان مأجور خواهید بود. در هر حال برای رفع مشکلات تعقل و تدبر و مشورت با انسان‌های باتجربه و عاقل در بسیاری از موارد به حل مشکلات کمک می‌کند  توصیه می‌شود از مشاورهای قوی و عاقل و باتجربه استفاده کنید تا ریشه‌یابی کنند و بهترین توصیه‌ها برای رفع مشکل را برای تان بگویند.

 

منابع برای مطالعه بیشتر:
-دعا و اسرار اجابت، حبیب‌الله فرحزاد.
-عبادت و دعا، مرتضی مطهری.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره بقره، آیه 155.
2. امام على بن الحسین علیه‌السلام، صحیفه سجادیه، قم، دفتر نشر الهادى، چاپ: اول، 1376 ش، ص 68.
3. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 352.
4. سوره یونس، آیه ۸۸ و ۸۹.
5. علامه مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404 هجرى قمرى؛ ج 70، ص 376.
6. علامه مجلسی، پیشین، ج 70، ص 376. 
 

اصالت قائل شدن برای اراده انسان جهت تعیین اهداف فردی، رویکردی اومانیستی است و موجب نسبی‌گرایی ارزش‌های اخلاقی می‌شود که دارای پیامدهای غیر قابل قبول است.
دستورات اخلاقی یکسان برای انسان های متفاوت

پرسش:
هرکسی هدف خاصی برای زندگی خودش داره این به خاطر اختیار انسان هست، پس چطوری در اخلاق برای همه یک نسخه واحد پیچیده می‌شود مثلاً گفته می‌شود حجاب برای همه زن ها در همه کشورها خوب است؟
 

پاسخ:
در سؤال مزبور از یک مبنای انسان‌شناختی که عبارت باشد از اراده آزاد انسان، کثرت‌گرایی در سبک زندگی نتیجه گرفته‌شده و جهان‌شمولی و همگانی بودن ارزش‌ها مورد نقد قرارگرفته است. در اینجا لازم است ابتدا به‌پیش فرض مذکور و نتایج ادعایی حاصل از آن نظر افکنده و با حوزه ارزش‌های اخلاقی منطبق  شود تا حقیقت مطلب روشن شود.

نکته اول: پیامدهای اصالت داشتن اراده آزاد انسان
بر اساس فرض پرسشگر، خواست و اراده انسان اصالت دارد به‌نحوی‌که جعل کننده و اعتبار بخش اهداف و درنتیجه ارزش‌های اخلاقی است. این بیان دارای برخی نتایج است ازجمله:
الف) معیار بودن انسان در حوزه اخلاق و تربیت
وجه مشترک همه فلسفه‌های اخلاق و تربیت آن است که هر یک درصددند بر اساس پیش‌فرض‌ها، فرض‌ها و اصول ویژه دیدگاه خاص در زمینه اخلاق و تربیت ارائه دهند. «انسان» و «دین» دو نمونه مهم از معیارهای طبقه‌بندی است. (2) از همین روی اگر برای تعیین اهداف و مقاصد زیست انسان و برای تعیین کمال انسانی‌شان و موقعیتی برای دین در نظر گرفته نشود، بلکه با محور قرار دادن انتخاب انسان و اراده او به تعیین ارزش‌ها و اهداف حیات انسانی همت شود دیدگاهی اومانیستی (انسان گرایانه) (3) یا دیدگاهی که مبتنی بر چنین پیش‌فرض‌هایی است- مانند «اگزیستانسیالیسم»، «انسانیت دینی»، «روان تحلیل گری» و «خردگرایی»- پذیرفته‌شده است که با نگرش دینی در تضاد است و نتایج نامطلوبی به بار می‌آورد.
ب) پذیرش نسبی‌گرایی فردی  و نتایج آن
بر اساس مبنا بودن خواست و اراده فرد در هر انتخاب یا اجتنابی، می‌توان گفت مبنایی واقعی برای انتخاب‌های ارزشی که بتواند فرد را به پذیرفتن نظر اخلاقی دیگران وادار سازد وجود نخواهد داشت، بلکه مبنا چنانکه گفته شد انتخاب فرد است و انتخاب افراد، مختلف و گاهاً متضاد است. از این بیان این نتیجه به دست می‌آید که ارزش‌های اخلاقی اطلاق ندارند، بلکه نسبی هستند؛ یعنی احکام اخلاقی تنها برای فردی که آن را پذیرفته است معتبر است و اعتبار عام و مطلق ندارند که در دانش فلسفه اخلاق از این مسئله با عنوان نسبیت فردی(Individual Relativism) یاد می‌شود. این در حالی است که نسبیت فردی به جهت لوازم نا پذیرفتنی روشنی که دارد مورد نقد و رد فیلسوفان اخلاق قرارگرفته است. (4) 
برخی از نتایج آن عبارت است از:
1. اگر نسبیت فردی را بپذیریم همه افرادی که به خواست و اراده خود عمل می‌کنند ارزش برابر دارند؛ هیتلر یا گاندی تفاوتی ندارند!
2. هرگونه تلاش برای جلوگیری از تجاوز و تعدی فرد به دیگران یا تلاش برای اصلاح رفتار وی ناموجه است.
3. وضع قوانین حقوقی و جزایی، قضاوت و مجازات و حتی تربیت اخلاقی توجیه معقولی ندارد.
4. همه داوری‌های اخلاقی منطقاً نادرست خواهد بود. چون احکام اخلاقی تنها برای فردی که آن را پذیرفته است اعتبار دارد از همین روی قضاوت اخلاقی درباره منش و رفتار دیگران، بر اساس نظریه اخلاقی مورد قبول خود، اخلاقاً نادرست است.
سه نتیجه اول به نحو روشنی قابل‌پذیرش نیست چون وضع قوانین جزایی، تلاش برای جلوگیری از تجاوز و تعدی دیگری، برای جلوگیری از هرج‌ومرج عظیم ضرورت دارد و حتی خود قائلان به نسبی‌گرایی نیز نمی‌توانند در عمل پایبند به نتایج مذکور باشند. تمایز میان هیتلر و گاندی نیز امور است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. درباره نتیجه آخر نیز می‌توان گفت فرضی است که مستلزم تناقض است چون منطقاً شامل نفی خود نیز می‌شود. اگر همه داوری‌های اخلاقی نادرست است به جهت آنکه احکام اخلاقی تنها برای فردی که آن را پذیرفته اعتبار دارد، پس منطقاً اصل نادرستی قضاوت درباره منش و رفتار دیگران نیز از حیث نظری نفی می‌شود.

نکته دوم: اختیار و اهداف غیر عقلایی
هر کار اختیاری هدفی دارد و اگر فاعل هدفی از انجام کار نداشته باشد کارش اختیاری نیست، بنابراین کار اختیاری بی‌هدف وجود ندارد با این حال کارهای اختیاری با اهداف و مقاصد مختلفی صورت می‌گیرد که گاهی برخی کارهای اختیاری غیر عقلایی است یعنی برخی کارهای اختیاری که انسان‌ها انجام می‌دهند نتیجه عقلایی قابل‌اعتنایی ندارد. 
ازاین‌گونه کارها در منابع دینی با عناوینی مانند «لهو»، «لعب» و «عبث» تعبیر شده است. در قرآن کریم در وصف مؤمنان آمده است که آن‌ها از انجام امور لغو پرهیز می‌کنند. (5) همچنین از منظر قرآن حیات دنیوی در نسبت با حیات اخروی لهو و لعب است. (6) ازآنجایی‌که کارهای لغو نیز اختیاری است و کار اختیاری هدف دارد تعبیر لغو و عبث در مورد برخی کارها نشان می‌دهد انتخاب هر هدفی مطلوب یا عقلانی نیست؛ بنابراین بهره‌مندی انسان از اختیار هرچند موجب هدف‌داری می‌شود، اما بدان معنا نیست که همه انتخاب‌های اختیاری انسان مطلوب و عقلایی باشند، بلکه باید معلوم شود انتخاب هدفی نتایج مطلوب به بار می‌آورد یا خیر و تنها در صورتی انتخاب یک هدف بایسته است که نتایجی مطلوبی به بار آورد؛ اما اینکه آیا می‌توان هدف مطلوب را با اتکای به محور بودن اراده آزاد و ظرفیت‌های ادراکی انسان تشخیص داد و نیز اینکه کدام نتایج حقیقتاً مطلوب هستند تا به‌عنوان هدف و غایت در نظر گرفته شود دو سؤال اساسی است که در ادامه به آن اشاره می‌شود.

نکته سوم: انتخاب هدف آگاهانه و مطلوب در پرتو اتکای به دین
ازآنجایی‌که هر انسانی به دنبال شکوفایی کمالات خود است کاری شایسته و مطلوب است که بتواند به دست یافتن کمالات انسان کمک کند. در حقیقت مطلوب نهایی هر فردی به دست آوردن کمال نهایی خود است و هر انتخاب و اجتنابی در پرتو نقشی که بر کمال و سعادت انسان دارد ارزیابی می‌شود؛ اما باید پرسید مصداق کمال نهایی انسان چیست تا انسان همه اهداف ابتدایی و متوسط را در جهت هدف نهایی (غایی) قرار دهد و با چه معیاری می‌توان آن را تعیین نمود؟ در حقیقت باید گفت انتخاب آنگاه آگاهانه و صحیح است که موجب تشخیص مصالح حقیقی فرد شود؛ اما چگونه؟ دانشی که به انسان عطاشده ناچیز است و علم عادی انسان و برد ادراکی انسان بسیار محدود است بعلاوه تحقق ادراک مشروط است و همه‌جا و همه‌وقت حاصل نمی‌شود و از طرفی در ادراکات ما خطاهایی پیدا می‌شود و در تعقل و تفکر نیز انسان دچار خطا می‌شود. (7) پس قوه تعقل و تفکر یا ابزارهای ادراکی انسان به‌گونه‌ای نیست که بتواند در راه انتخاب مصالح حقیقی که موجب تکامل انسان می‌شود تمام نیازهای وی را برطرف سازد از همین روی نیاز به منبع دیگری نیز است و آن منبع وحی است. در نتیجه انتخاب هدف مطلوب، صرفاً بر اساس مختار بودن انسان و با اتکای به قوای ادراکی میسور نیست، بلکه باید از دین استمداد نمود.

نکته چهارم: واقعی و جهان‌شمولی ارزش‌های اخلاقی
در خداشناسی فلسفی اثبات‌شده است که خداوند متعال کمال مطلق است به نحوی که سایر کمالات در نسبت با آن سنجیده می‌شود به این نحو که هرچه یک موجود به خداوند نزدیک‌تر باشد کامل‌تر است؛ بنابراین بالاترین مرتبه کمال انسان در سایه بالاترین مرتبه قرب به خدا تعیین می‌شود. (8) پس ملاک تشخیص کمال حقیقی نه اراده آزاد انسان بلکه قرب به خداوند است درنتیجه اگر فعلی یا هدفی انسان را به خدا نزدیک کند چون موجب کمال انسان می‌شود خوب و اگر از خدا دور کند چون انسان را از کمالش بازداشته بد است. ازآنچه گفته شد می‌توان به این نتیجه دست‌یافت که ارزش‌ها و احکام اخلاقی واقعی و حقیقی هستند و چون کمال انسان واقعی است هرچه موجب کمال یا نقص شود واقعی خواهد بود؛ بنابراین می‌توان نسخه ارزشی واحدی برای همه انسان‌ها پیچید و از همگانی و جهان‌شمولی ارزش‌های اخلاقی سخن گفت. بر همین اساس اگر در اخلاق اسلامی گفته می‌شود حجاب و عفاف ارزش اخلاقی مثبت دارد، ارزش آن مطلق، همگانی و جهان‌شمول است چون ارزشمند شمردن آن، سلیقه‌ای و فردی نیست، بلکه مبنایی واقعی و حقیقی دارد که مشترک میان همه انسان‌ها و ضامن کمال و سعادت آن‌ها است. (9)
نکته پنجم: آیا ارزش‌های اخلاقی بر انسان تحمیل‌شده است؟
در پرتو آنچه تاکنون بیان شد می‌توان گفت ارزش‌های اخلاقی به جهت واقعی بودن و فطری بودن کمال نهایی و کمال طلبی انسان، بیگانه با حقیقت وجودی انسان و در تنافی با فطرت بشر نیستند. به بیان آیت‌الله جوادی آملی آنچه به‌عنوان ره آورد وحی از مجرای وجود مقدس انبیای الهی علیهم‌السلام بر فطرت انسان جاری‌شده است، شرح و بسط حقایقی است که به‌طور اجمال در فطرت او نهاده شده است و امتداد همان رشته‌ای است که خداوند برگردن آدمی نهاده است. (10) بدین‌جهت چون مؤلفه‌های ارزشی مطابق با فطرت انسان است و فطرت انسان همان بعد اصیل و هویت حقیقی انسان است و چون این هویت بنا بر مشترک بودن گوهر اصلی آن یعنی فطرت، نسبی ناپذیر و زوال‌ناپذیر و همگانی است، عناصر و مؤلفه‌های بر خواسته از آن نیز نسبی ناپذیر و همگانی خواهند و می‌توان ادعا نمود در ارائه ارزش‌های اخلاقی، هیچ عقیده‌ای بر انسان تحمیل نشده است.

نتیجه:
اصالت قائل شدن برای اراده آزاد انسان جهت تعیین اهداف زیست فردی، رویکردی اومانیستی درباره انسان است و موجب نسبی‌گرایی ارزش‌های اخلاقی می‌شود که هرکدام دارای پیامدهای غیرقابل‌قبول است. انتخاب یک هدف آنگاه مطلوب است که در راستای کمال حقیقی انسان باشد و تشخیص این مهم با صرف مختار یا عاقل بودن انسان میسر نمی‌شود، بلکه نیاز به دست‌گیری وحی وجود دارد. بر اساس مبانی اسلامی کمال حقیقی انسان در پرتو قرب الهی فراهم می‌شود که امری حقیقی است و موجب می‌شود ارزش‌های اخلاقی مطلق، همگانی و جهان‌شمول شوند.

 

منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. جوادی آملی، عبدالله،  صورت و سرت انسان در قرآن، قم، اسراء، 1391.
2. روبیژک، پل، اخلاق نسبی است یا مطلق؟ ترجمه سعید عدالت نژاد، نقد و نظر، زمستان 1376 و بهار 1377، ش 13-14.
3. مصباح یزدی، محمدتقی، نقش هدف در ارزش اخلاقی فعل اختیاری، 1396، در:
 https://mesbahyazdi.ir/node/6489

پی‌نوشت‌ها:
1. ازجمله اصول موضوعه در حوزه اخلاق، پذیرش اراده آزاد انسان و نقش آن در شکل‌گیری ارزش اخلاقی است. از منظر اخلاقی، ارزش تنها درجایی قابل فرض است که فرد بااراده آزاد خود از میان چند کار اختیاری یکی را برگزیند و اساساً کمال انسان تنها در گروه انتخاب گری آزاد است؛ اما اینکه اراده آزاد انسان تعین‌بخش (شکل‌دهنده و ایجادکننده) اهداف و نوع ارزش باشند، غیرقابل‌پذیرش است که در اینجا فرض اخیر محل بحث است.
2. رک: رهنمایی، سید احمد، درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ دوم، 1388 ص 94.
3. هسته مرکزی انسان‌گرایی جانب‌داری از آزادی و حیثیت انسانی است سخن معروف پروتاگوراس از سوفسطائیان نامدار یونان باستان که «انسان مقیاس همه‌چیز است»، به هر گونه‌ای تفسیر شود از سنگ بناهای این تفکر است (یوسفیان، حسن، کلام جدید، تهران، سمت، چاپ پنجم، 1391، ص 320).
4. رک: پویمن، لوئیس، نقدی بر نسبیت اخلاقی، ترجمه محمود فتحعلی، نقد و نظر، زمستان 1376 و بهار 1377، ش 13-14، ص 324-343.
5. سوره مؤمنون، آیه 3. ﴿وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ﴾؛ و آن‌ها که از لغو و بیهودگی روی‌گردان‌اند.
6. سوره عنکبوت، آیه 64. ﴿وَمَا هَذِهِ الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِی الْحَیوَانُ لَوْ کَانُوا یعْلَمُونَ﴾؛ این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌دانستند.
7. مصباح یزدی، محمدتقی، انسان‌شناسی در قرآن، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، چاپ سوم، 1390، ص 131.
8. مصباح، مجتبی، بنیاد اخلاق، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، چاپ هفتم، 1390، ص 215-223.
9. راه تشخیص ارزش اخلاقی یک کارگاه عقل، گاه تجربه و گاه صرفاً از طریق نقل (وحی) امکان‌پذیر است. همچنین ممکن است منابع معرفتی عقل، نقل و تجربه به نحو مشترک حکم به ارزش اخلاقی مثبت یا منفی یک عمل کنند چنانکه درباره ارزشمندی حجاب می‌تواند دلایل نقلی (توصیه و الزام شرایع الهی)، عقلی (تشخیص عقل) و عقلایی (سیره عقلا) ارائه نمود.
10. جوادی آملی، عبدالله، حیات حقیقی انسان در قرآن، قم، اسراء، 1390، ص 41.

داشتن اعتدال در کار و عدم افراط و تفریط، نیازمند وجود برخی مقدمات است که اگر آن ها رعایت شود می توان گفت که خودبخود اعتدال در کارها رعایت خواهد شد.
معنای «رعایت اعتدال در کار خیر»

پرسش:
اعتدال در انجام کارهای خیر (مثل روایت نبوی «خیرالامور اوسطها») به چه معناست؟ از کجا بفهمیم که مثلاً در کمک به فقیران یا اهتمام به مشکلات مردم، اعتدال داریم نه تفریط و افراط؟
 

پاسخ:
اعتدال و میانه‌روی، همان‌گونه که از نامش پیداست، به معنای پیمودن و گزینش راه میانه و وسط و عدم تمایل به دو طرف افراط و تفریط است. قرآن و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نیز علاوه بر رعایت اعتدال در تمامی رفتار و اعمالشان همواره مردم را به این مهم می‌خواند. برای دانستن حدود و راه تشخیص اعتدال باید نکاتی را تقدیم کنیم:

1. اسلام به اعتدال توصیه نموده و خداوند ما را امت میانه‌رو قرار داده است «و این‌چنین شما را امت میانه‌رو قرار دادیم تا بر مردم شاهد باشید». (1) ولخرجی همان تبذیر و گاهی اوقات هم اسراف است که قرآن کریم به‌شدت نهی نموده. اسراف خطا در نحوه‌ی مصرف است و تبذیر خطا در موضوع مصرف. اسراف زیاده‌روی است و تبذیر ولخرجی و بیهوده خرج کردن. خداوند ولخرج‌ها را شبیه شیاطین خوانده است. ﴿إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا﴾. «ولخرج‌ها شبیه شیاطین‌اند و شیطان در برابر خدای خویش کفر پیشه است». (2) در روایات هم این موضوع به‌شدت نهی شده است و درباره ولخرجی از حضرت علی علیه‌السلام چنین آمده است: «بخشنده باش اما ولخرج مباش؛ و صرفه‌جو باش، لیکن خسیس مباش». (3) سیره رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در همه وجوه، سیره‌ای معتدل بود. همان طوری که حضرت علی علیه‌السلام در مورد آن حضرت فرموده است: «سیرته القصد»؛ «رسول خدا، سیره و رفتارش میانه و معتدل بود». (4) متأسفانه، بیشتر افراد و بسیاری از جوامع، در حیات خود فاقد این اصل بوده و هستند. ازاین‌رو، یا به دامن افراط افتاده و یا در تفریط غلتیده‌اند و از مسیر صحیح و طریق کمال و هدایت خارج شده‌اند. ریشه بسیاری از انحرافات فردی و اجتماعی را می‌توان در عدم رعایت اصل اعتدال جست.

2. مهم‌ترین مسئله برای شناخت حد اعتدال، شناخت ضوابط و قوانین شریعت و دین و افزایش شناخت و معرفت است. اگر کسی بداند وظایفش به‌صورت کامل چیست دیگر وظیفه‌ای را به خاطر افراط و تفریط از بین نمی‌برد. مثلاً کسی که می‌داند باید برای خانواده نفقه واجب کنار بگذارد دیگر همه اموالش را صدقه نمی‌دهد. کسی که می‌داند باید به خانواده‌اش رسیدگی کند بین کمک به مردم و خانواده می‌تواند تعادل ایجاد کند؛ بنابراین اولین وظیفه و راه برای شناخت حد اعتدال، افزایش شناخت نسبت به وظایف و حقوق است. اگر کسی این معرفت را پیدا کند، در رعایت اعتدال موفق‌تر است.

3. داشتن هدف‌های عالی و برنامه مشخص برای زندگی یکی دیگر از راه‌های رعایت اعتدال است. باید در موضوعات مختلف مانند عبادت، علم، ورزش، اقتصاد و... اهداف در دسترس و عالی داشته باشد و برای رسیدن به آن‌ها برنامه‌ریزی کند. این برنامه‌ریزی یعنی همان رعایت اعتدال. برنامه‌ریزی شما را به اعتدال می‌رساند. به همین دلیل اهل‌بیت زیاد توصیه به برنامه‌ریزی کردند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «براى مؤمن (در شبانه روز) سه وقت است، زمانى براى (نیایش) و مناجات با پروردگارش و زمانى براى تأمین معاش زندگى‏اش و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت‏هایى که حلال و مایه زیبایى است. خردمند را نشاید جز آنکه در پى سه چیز حرکت کند: (کسب حلال) براى تأمین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذّت‏هاى (حلال و) غیر حرام». (5)

نتیجه
اعتدال و میانه‌روی، همان‌گونه که از نامش پیداست، به معنای پیمودن و گزینش راه میانه و وسط و عدم تمایل به دو طرف افراط و تفریط مورد سفارش مؤکد اسلام و قرآن است و سیره اهل‌بیت در همه امور رعایت اعتدال بوده است. شناخت قوانین و ضوابط شرعی و معارف اسلامی اولین و مهم‌ترین راه برای اجرای اعتدال در همه امور است. کسی که وظایفش را می‌شناسد تلاش می‌کند به همه آن‌ها برسد و یکی را فدای دیگری نکند و افراط یا تفریط نکند. 
دومین راه برای رعایت اعتدال داشتن اهداف عالی و برنامه‌ریزی در همه امور است. برنامه‌ریزی انسان را مستقیم به‌ اعتدال می‌رساند.

منابع بیشتر برای مطالعه
-اعتدال، جواد محدثی.
-زندگی در آیینه اعتدال، مجتبی فرجی.
-نکته‌های قرآنی درباره اعتدال و میانه‌روی، عباسعلی کامرانیان.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره بقره، آیه 143.
2. سوره اسراء، آیه 27.
3. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، قم، هجرت، چاپ اول، 1414 ق، ص 474.
4. همان، ص 139.
5. سید رضی، پیشین، حکمت 390.
 

در اسلام بر تفریحات و بازی های سالم سفارش بسیار شده است منتهی اصل ثابت در همه این سفارشات این است که همراه با رشد و تعالی انسان بوده و هدف درستی داشه باشد.
بازی مافیا و رعایت قواعد اخلاقی

پرسش:
بازی مافیا بین جوانان رایج است. با توجه به محوریت دروغ و فریب در این بازی، آیا انجام آن، غیرشرعی و غیراخلاقی است؟
 

پاسخ:
یکی از نیازهای اساسی انسان که عمری به درازی عمر بشر دارد، نیاز به تفریح و سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت به شیوه‌های متنوع و خلاق بوده است. تفریح و سرگرمی، نیاز مستمر و همیشگی بوده و در همه جوامع انسانی به‌تناسب شرایط و امکانات محیطی، همواره به شکل‌های مختلف جاری و ساری بوده است؛ ولی در عصر حاضر تحت تأثیر برخی تحولات بنیادین، اهمیت و جایگاه کنونی یافته و به یکی از مطالبات جدی و صنایع پر زرق و برق، تبدیل شده است. در ادامه ‌به نکاتی در مورد تفریحات خداپسندانه و نظر اسلام در این مورد اشاره می‌کنیم:

1. انسان همچنان که به غذا و نوشیدنى و خواب و استراحت و نظافت نیاز دارد، همین طور به تفریح و سرگرمى سالم نیز نیازمند است؛ و هیچ عاقلى نمی‌تواند این نیاز فطرى و طبیعى انسان را انکار نماید. تجربه و گذشت زمان نیز نشان داده است که اگر انسان به کارهاى یک نواخت بدون وقفه ادامه دهد و از سرگرمى و تفریح محروم باشد، بازده کار براثر کمبود نشاط تدریجاً افت کرده، پایین می‌آید؛ و امّا برعکس پس از ساعاتى تفریح و سرگرمى آن‌ چنان نشاط کار و تلاش در او ایجاد می‌شود که کمیت و کیفیت کار هر دو فزونى پیدا می‌کند، به این جهت باید گفت ساعاتى که صرف تفریح و سرگرمى سالم می‌شود نه‌تنها هدر نمی‌رود، بلکه با رفع خستگى از روح و روان عامل تقویت و پیشرفت ساعات کارى و مطالعاتى انسان می‌شود.

2. در قرآن نیز به مسئله تفریح اشاره شده است و درخواست برادران یوسف از پدر در مورد حضرت یوسف را این چنین بیان می‌کند: «او را فردا با ما (به خارج شهر) بفرست تا غذاى کافى بخورد و بازى و تفریح کند و ما حافظ او هستیم». (1) وقتى برادران یوسف مسئله تفریح و گردش در صحرا و خوردن از گیاهان را مطرح کردند. حضرت یعقوب اعتراض نکرد که این عمل شایسته یک جوان موحّد و وابسته به خانواده نبوّت نیست (بلکه از جنبه امنیتى اظهار نگرانى نمود) از این بیان به‌خوبی استفاده می‌شود که به تفریح نظر مثبت داشته، بلکه امر مسلّمى بوده است در جامعه آن روز و امروز شهرنشینى و فضاى بسته خانه‌های شهرها، این نیاز را دوچندان کرده است. در آیات متعددى از قرآن خداوند دستور داده در زمین سیر کنید (2) و در آن گردش کنید ازجمله فرمود: «و میان آن‌ها و شهرهایى که برکت داده بودیم، آبادی‌های آشکارى قرار دادیم و سفر در میان آن‏ها را به‌طور متناسب (بافاصله نزدیک) مقرر داشتیم (و به آنان گفتیم): شب‌ها و روزها در این آبادی‌ها با ایمنى کامل، سفر و گردش کنید». (3)

3. منتهى انسان باید در گردش‏ها و تفریح‏ها به دو نکته توجّه کند:
 الف: تفریح، فقط گردش بدون اندیشه و تفکر و بدون عبرت گیری و پندپذیرى نباشد، انسان‌هایی که در صحراها و کنار دریاهاو... گردش می‌کنند و یا مسافرت‌هایی در شهرها و آثار باستانى دارند، با تفکّر و اندیشه به آن محل‌های گردشى بنگرند و از این راه به عظمت خالق و صانع آن‌ها پى برند؛ و همین‌طور از سرانجام شاهان و ظالمان و کاخ‌های بجاى مانده از آن‌ها درس عبرت بگیرند.
ب: تفریح، باعث آلوده شدن انسان به گناهان دیگر نشود، شیطان و هوای نفس و دشمنان تلاش دارند میادین ورزشى و تفریحى: محلی براى آلوده کردن مردم، مخصوصاً جوان‏ها باشد. قرآن هشدار می‌دهد که به بهانه ورزش و تفریح و گردش، شما را نبرند، چنان‌که برادران یوسف به بهانه تفریح او را بردند و به داخل چاه افکندند.
 یکى از مفسّران در این زمینه می‌گوید: «همان‌گونه که برادران یوسف از علاقه انسان مخصوصاً نوجوان به گردش و تفریح براى رسیدن به هدفشان سوء استفاده کردند در دنیاى امروز نیز دست‌های مرموز دشمنان حق و عدالت از مسئله ورزش و تفریح براى مسموم ساختن افکار نسل جوان سوء استفاده فراوان می‌کنند باید به هوش بود که ابرقدرت‌های گرگ صفت در پوشش ورزش و تفریح، نقشه‌های شوم خود را میان جوانان به نام ورزش و مسابقات منطقه‌ای یا جهانى پیاده نکنند». (4) 
همچنین تفریح در روایات نیز به امر تفریح سالم پرداخته شده و سفارش شده که ساعتى از زندگى را به لذّت‌های حلال و تفریح‌های سالم اختصاص دهد، على علیه‌السلام فرمود: «براى مؤمن (در شبانه‌روز) سه وقت است، زمانى براى (نیایش) و مناجات با پروردگارش و زمانى براى تأمین معاش زندگى‏اش و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت‏هایى که حلال و مایه زیبایى است. خردمند را نشاید جز آنکه در پى سه چیز حرکت کند: (کسب حلال) براى تأمین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذّت‏هاى (حلال و) غیر حرام». (5) جالب این است که در برخى روایات، این جمله اضافه شده است: «و با این ساعت (تفریح) نیرو می‌گیرید بر انجام وظائف اوقات دیگر». (6) 
در اسلام به مسائل تفریح تا آنجا اهمیت داده شده که یک سلسله مسابقات راحتى با شرط‌بندی اجازه داده، تاریخ نشان داده که قسمتى از این مسابقات در حضور شخص پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و با داورى و نظارت او انجام می‌گرفت، حتى گاه شتر مخصوص خود را براى مسابقه‌ای سوارى در اختیار یاران می‌گذاشت. (7) 
تیراندازی، شنا، مسافرت، گردش در صحرا، باغات، مزارع کشاورزى و کلّاً در فضاى سبز، مزاح و شوخى با برادران دینى که از نزاکت خارج نباشد از دیگر تفریحات سفارش شده است. آنچه مورد اشاره قرار گرفت نمونه‌هایی از تفریحات سالم بود که در برخی منابع دینى آمده وگرنه تفریحات سالم منحصر به این موارد نیست هر قوم و ملّتى متناسب بافرهنگ خویش از ورزش‌ها و تفریحاتى برخوردارند که اگر خلاف دستورات شرعى نباشند و گناهى در آن انجام نگیرد مورد تأیید اسلام نیز است.

4. دغدغه شما که دوری از لهو و غفلت است ارزشمند است و البته باید توجه داشت که تفریح به تجمل و فخرفروشی نکشد و ورزش‌های لاکچری و تفریحات لاکچری ترویج نشود. مثال‌هایی وجود دارد که نیاز به پول زیاد ندارد یا به‌اصطلاح رایج عرفی لاکچری نیست مانند شنا یا شوخی یا سفرهای درون شهری و پیک نیک و...، ولی چون تفریحات سالم و حلال زیاد است و در طول زمان‌ها تغییر می‌کند می‌توان گفت تفریحاتی که دارای ویژگی‌های زیر باشد مجاز است:
الف:  در راستای فرآیند تکامل و رشد شخصیت اسلامی و انسانی
ب:  نشاط‌آور.
ج: در چارچوب قوانین شرع (واجب، حرام، مباح، مکروه و 
مستحب).
د: متعادل (نه افراط، نه تفریط).
و: دارای فواید عقلی، جسمی و روحی.
ه:  جلوگیری از خفت و سبکی عقل (توجه به عقل و تفکر در نظام اسلام) مثل پرهیز از شرب خمر، پرهیز از گوش دادن به موسیقی مبتذل، عدم مصرف مواد مخدر و... . 
ی: دوری از آزار و اذیت دیگران (تحقیر، مسخره کردن، همسایه و مردم‌آزاری و ...).

5. در مورد بازی مافیا در جای خود در بحث شرعی و احکام بیان شده که اگر بین افراد هم‌جنس در صورتی که عناوین آن موجب وهن مذهب و مؤمنین نباشد و بدون شرط‌بندی و برد و باخت مال باشد و به حسب تجربه، بازیکنان بر اثر تبحر و خصوصیاتی که پیدا می‌کنند به راه باطل و فساد و کلاه‌برداری کشانده نشوند، بعید نیست فی حد نفسه جایز باشد. ولی باید بازی مذکور بین زنان و مردان نامحرم با رعایت کامل حجاب و حدود شرعی باشد و اگر خوف تبعات ناشایست بعدی دارد، ترک شود. 
از سوی دیگر حرمت دروغ نسبت به دروغ و اتهام زنی که در فیلم‌ها وجود دارد و یا در مقام بازی به جهت تقویت فکری و ذهنی کاربرد دارد،‌ محرز نیست، ولی اگر شخصی به‌وسیله این بازی از حد اعتدال خارج می‌شود و یا مثلاً کودک و نوجوانی است که با این بازی فریب دادن را یاد می‌گیرد و اجرا می‌کند بهتر است مواظب باشیم درگیر آن نشود.

نتیجه
تفریح یک نیاز اصیل و لازم و مفید در همه انسان‌هاست. در آیات و روایت تفریح تأیید شده است منتهای دارای دو شرط است. اول اینکه بدون اندیشه و تعالی و رشد نباشد و دوم اینکه انسان را به گناه و آلودگی و تباهی نکشاند. تفریحات زیادی مانند اسب‌سواری، تیراندازی، شنا، پیک نیک، شوخی، مسافرت و... وجود دارد. ولی از آنجا که در هر عصری تفریحات جدیدی به میان می‌آید به‌صورت خلاصه می‌توان گفت تفریحاتی که در راستای تکامل روحی  و بدون غفلت و نشاط‌آور و به دور از تباهی  و گناه و آزار و اذیت دیگران باشد مجاز است و دیگر لهو نخواهد بود. بازی مافیا نیز اگر شرط‌بندی نباشد و خوف و مفسده گناه در آن نباشد گناه نیست. 
منتها باید مواظب باشیم که با این بازی از حد اعتدال خارج نشده و یا کودک و نوجوانان درگیر این بازی نشده و فریبکاری را یاد نگیرند.

 

منابع برای مطالعه بیشتر
-جایگاه شادی و نشاط و تفریح سالم جوانان از دیدگاه اسلام، مریم عسکری و همکاران.
-موسیقی و تفریح در اسلام، محمدحسین بهشتی.
-تفریحات سالم از دیدگاه اسلام، حسن جهانی فرد لنگرودی.
-زندگی اجتماعی از دیدگاه اسلام، احمد شلبی ترجمه: سید محمود اسداللهی.
-نیازهای جوانان، احمد صادقی اردستانی.

 پی‌نوشت‌ها:
1. سوره یوسف، آیه 12.
2. سوره آل‌عمران، آیه 137؛ سوره انعام، آیه 11؛ سوره نمل، آیه 36.
3. سوره سبأ، آیه 17 - 18.
4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، 1370، ج 9، ص 336.
5. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 545، حکمت 390.
6. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 75، ص 346.
7. همان، ج 100، ص 190.

هر یک از زن و شوهر در خانواده حقوقی دارند و به تبع آن، تکالیفی نیز روی دوش هر یک از آنها قرار می گیرد. تکالیف شوهر نسبت به همسر خود، موضوع صحبت امروز ما است.
وظایف مرد نسبت به زن در خانواده

پرسش:

لطفا درباره احترام، محبت و وظایف مرد نسبت به همسر خود در خانواده توضیح دهید؟

پاسخ:

وقتی عقد ازدواج میان یک دختر و پسر خوانده می‌شود، مفهوم زن و شوهر عینیت می‌یابد و این‌گونه خانواده تشکیل می‌گردد. در نگاه اسلام خانواده از جایگاه والایی برخوردار است و هر آنچه بتواند در تثبیت این نهاد مؤثر باشد مورد سفارش دین قرارگرفته است. زن و مرد اگرچه در انسانیت یکسان‌اند؛ اما در ویژگی‌های جسمی و روحی تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند که حکمت این تفاوت‌های طبیعی، به تفاوت در نقش آن‌ها در خانواده بازمی‌گردد. توجه به نیازهای مادی و معنوی در کانون گرم خانواده ازجمله دستورات مهم اسلام است.
قرآن می‌فرماید: ﴿ وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکنُوا إِلَیهَا وَجَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ ﴾؛ «و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرارداد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند!» (۱) فلسفه ازدواج و تشکیل خانواده، رسیدن به آرامش است و اسلام با هر آنچه آرامش یک زندگی را به هم بریزد مخالف است؛ بنابراین بر هر مردی لازم است تا در جهت حفظ آرامش همسرش گام بردارد.

گذشت و عفو
در زندگی زناشویی، گذشت و عفو حرف اول را می‌زند و وقتی گذشت در زندگی حاکم باشد آرامش بر آن زندگی سایه می‌افکند؛ اما اگر عفو و گذشت رنگ ببازد، رد پای کینه و انتقام هویدا می‌شود. پس بر هر یک از زن و مرد، لازم است تا گذشت، سعه‌صدر، انعطاف‌پذیری و مدارا را سرلوحه رفتار خود قرار دهند. چراکه محبت، قلوب را نرم می‌کند و گذشت و بخشودن از صفات انسان‌های کریم و بزرگوار است.

تقویت رابطه عاطفی
وجود عواطف و احساسات در میان زن و مرد باعث می‌شود تا بین آن‌ها مودت و محبت ایجادشده و یکدیگر را دوست داشته باشند و این دوست داشتن منجر به تقویت کانون خانواده شود؛ لذا هر دو موظف‌اند در جهت تثبیت این محبت و مودت گام بردارند و از هر آنچه به این محبت و مودت آسیب می‌رساند پرهیز نمایند. زن و مرد می‌توانند با تقویت رابطه عاطفی و ارتباط کلامی خود با همسرش بر تقویت این محبت مبادرت ورزد.

مشارکت در امور خانه
بعضی از افراد فکر می‌کنند چون زنان زمان بیشتری را در خانه می‌گذرانند، پس وظیفه ‌دارند تا بار تمام‌ کارهای خانه را به‌تنهایی به دوش بکشند. این در حالی است که دین اسلام انجام امور منزل را بر عهده زن و مرد گذاشته است. عده‌ای نیز تصورشان این است که انجام کارهای خانه چون در محیط خانه انجام می‌گیرد. پس ارزش چندانی ندارد در حالی ‌که ارزش کارها را محیط و فضای آن تعیین نمی‌کند بلکه این نیت و انگیزه انسان است که به کار او ارزش می‌بخشد. کار کردن در خانه، زن و مرد نمی‌شناسد. حضرت علی علیه‌السلام هم برای حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها عدس پاک می‌کردند و در کارهای منزل به ایشان کمک می‌نمودند. 
اجر و ثواب‌های فراوانی که خداوند برای یک ساعت در خدمت خانواده بودن به انسان وعده داده است نشان از اهمیت این موضوع دارد. مشارکت در امور منزل، فشارهای روانی را به امنیت روانی تبدیل می‌کند و همدلی میان زن و شوهر را افزایش می‌دهد. اثرانگشت مشارکت مرد در امور منزل، برای همیشه روی قلب همسرش ثبت می‌شود. مردان نباید کار ارزشمند مشارکت در خانه را با کلیشه‌های جنسیتی مثل این جمله که ظرف شستن کار مردان نیست و... به یک ضد ارزش تبدیل کنند. 
در کنار مشارکت در امور منزل، مشارکت فکری هم به بهداشت روحی و روانی زن و مرد کمک می‌کند. رسول اکرم صلی‌الله ‌علیه‌ و اله در حدیثی فرمودند: «لا یَخدُمُ العِیالَ إلاّ صِدِّیقٌ أو شَهیدٌ أو رَجُلٌ یُرِیدُ اللّه ُ بهِ خَیرَ الدنیا و الآخِرَهِ»؛ (۲) «به زن خود خدمت نکند، مگر صدیق، یا شهید، یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرتِ او را بخواهد».

ابراز محبت
مهم‌ترین راه اثبات محبت، ابراز محبت است. دوست داشتن یک امر است و ابراز دوست داشتن امری مهم‌تر؛ لذا یک مرد باید در روابط خود با همسرش دائماً دوست داشتن خویش را بامحبت‌های کلامی و غیر کلامی ابراز نمایید.

مشورت کردن
بر مردان لازم است تا با پرهیز از رفتار مستبدانه در امور زندگی با همسران خویش مشورت کرده و با تبادل‌نظر با ایشان، امور را مدیریت نمایند؛ حتی بعضی از مواقع سعی کنند نظر آن‌ها را مقدم بر نظر شخصی خود بدانند تا زنان نیز احساس کنند که در اداره خانه، جایگاه والایی دارند.

به‌وقت خطا
گاهی در زندگی، همسر ما دچار اشتباه می‌شود، در این زمان نوع واکنش ما نسبت به‌اشتباه او می‌تواند در تحکیم روابط و یا تزلزل آن بسیار مؤثر باشد. مردی که در برابر خطای همسرش عفو و گذشت داشته باشد و دائماً او را به خاطر اشتباهش سرزنش نکند بذر محبت را در زندگی می‌کارد؛ اما برعکس مردی که مدام اشتباهات همسر را همچون پتکی بر سر او بکوبد، موجبات دلسردی در زندگی را فراهم خواهد کرد.

عیب‌پوشی
قرآن کریم نقش و کارکرد زن و مرد را در خانواده چنین بیان می‌کند: ﴿ هُنَّ لِبَاسٌ لَّکمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ ﴾؛ «ایشان (زنان) پوشش شمایند و شما پوشش ایشانید». (۳) در حقیقت زن و مرد به‌واسطه ازدواج موظف می‌شوند به یکدیگر کمک کنند تا از انحراف در امان بمانند. همان‌گونه که لباس منجر به پوشاندن عیوب انسان می‌گردد زن و مرد هم باید عیوب یکدیگر را بپوشانند و به اعتلای اخلاقی یکدیگر کمک کنند.

نفقه دادن
ازجمله اموری که نشان‌دهندهٔ توجه به جایگاه زن و حفظ حقوق اوست حق مهریه و نفقه است. با توجه به اینکه زن در محیط خانواده سختی‌های فراوانی ازجمله بارداری، وضع حمل، شیردهی، پرستاری، مراقبت فرزندان و... را متحمل می‌شود و همین امور او را از فعالیت‌های اقتصادی بازمی‌دارد خداوند مهربان برای جبران این حق، مهریه و نفقه را بر عهده مردان گذاشته است و این‌گونه برای حق اقتصادی زنان ارزش قائل شده است. بر شوهر واجب است که هزینه خوراک، پوشاک، مسکن و سایر ضروریات زندگی همسر خود را بپردازد.

نیاز عاطفی و جنسی
در میان نیازهای طبیعی آنچه برای زنان اولویت دارد نیازهای عاطفی است. زنان با جذابیت‌هایی که خداوند در وجودشان نهاده دلبری کردن را دوست دارند و مظهر نازند و برای مردان نیاز جنسی در اولویت است و مظهر نیاز نامیده می‌شوند. خداوند محیط امن خانواده را فضای مناسبی برای رفع این نیازها قرار داده تا زن و مرد برای رفع آن به اجتماع پناه نیاورند؛ بنابراین هر نوع بی‌توجهی و کوتاهی زن و مرد در رفع این نیازها می‌تواند آسیب‌زا باشد.

نتیجه:
زن و مرد دارای تفاوت‌های طبیعی و تکوینی هستند و همین تفاوت‌ها منجر می‌شود که در حقوق و تکالیف متفاوت باشند. دقت کنید که حقوق و تکالیف متضایفند یعنی اگر برای کسی حقی تعریف شود در برابرش تکلیفی نیز وضع‌شده و اگر به کسی تکلیفی داده شده در برابرش حقی هم معین‌شده است؛ بنابراین، حقوق و تکالیف هر یک از زن و مرد باهم متعادل و متوازن است. 
در اسلام، سنگ بنای روابط، بر پایه اخـلاق گذاشته شده است؛ بنابراین دین اسلام در تنظیم روابط انسان‌ها قبل از آنکه آن‌ها را بـه سـمت قانون و حقوق و فقه سوق دهد، آن‌ها را به رعایت دستورات اخلاقی توصـیه می‌کند؛ بنابراین وجود وظایف اخلاقی لازمه ایجاد صلح و صفا در خانواده است تا زن و مرد بدون اجبار و از روی میل به وظایف خود عمل نمایند. وقتی تکالیفی از قبیل بارداری، شیردهی، بچه‌داری و خانه‌داری بر عهده زن گذاشته می‌شود، ضرورت دارد که پرداخت هزینه زندگی او بر شوهر واجب شود. مردان موظف‌اند نفقه و خرجی همسر و فرزندان خود را بپردازند. 
احترام به همسر و تکریم شخصیت او، گذشت در برابر خطای او، خوش‌اخلاقی با زنان، اظهار عشق و علاقه، حسن معاشرت، دلجویی، همدلی و مشارکت در انجام امور داخلی خانواده، معاضدت در تربیت فرزند و وفاداری، تأمین هزینه خانواده و نفقه، توسعه زندگی و ... نیز از مهم‌ترین وظایف فقهی و اخلاقی مردان است.

 برای مطالعه بیشتر:
1. آیین همسرداری، ابراهیم امینی.
2. حقوق زن از دیدگاه قرآن کریم، محمد بیستونی.
3. تحکیم خانواده از منظر حقوق و اخلاق، عباسعلی اختری.
4. مهارت‌های زندگی خانوادگی در آیینه آیات و روایات، زهرا آیت‌اللهی.

پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره روم، آیه ۲۱.
۲. المجلسی، الشیخ محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ هـ. ق، ج ۱۰۴، ص ۱۳۲.
۳. بقره، آیه ۱۸۷.
 

تفریحاتی که در راستای تکامل روحی و بدون غفلت و نشاط‌آور و به دور از تباهی و گناه و آزار و اذیت دیگران باشد مجاز است.

پرسش:

 بازی کردن با پاسور فقط برای تفریح و گذراندن تایم فراقت مشکلی دارد؟

پاسخ:
یکی از نیازهای اساسی انسان که عمری به درازی عمر بشر دارد، نیاز به تفریح و سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت به شیوه‌های متنوع و خلاق بوده است. تفریح و سرگرمی، نیاز مستمر و همیشگی بوده و در همه جوامع انسانی به‌تناسب شرایط و امکانات محیطی، همواره به شکل‌های مختلف جاری و ساری بوده است؛ ولی در عصر حاضر تحت تأثیر برخی تحولات بنیادین، اهمیت و جایگاه کنونی یافته و به یکی از مطالبات جدی و صنایع پرزرق‌وبرق، تبدیل‌شده است. در ادامه ‌به نکاتی در مورد تفریحات خداپسندانه و نظر اسلام در این مورد اشاره می‌کنیم که با توجه به آن‌ها می‌توانید نظر اسلام در مورد بازی و تفریح با پاسور هم متوجه بشوید:
1. انسان همچنان که به غذا و نوشیدنى و خواب و استراحت و نظافت نیاز دارد، همین‌طور به تفریح و سرگرمى سالم نیز نیازمند است؛ و هیچ عاقلى نمی‌تواند این نیاز فطرى و طبیعى انسان را انکار نماید. تجربه و گذشت زمان نیز نشان داده است که اگر انسان به کارهاى یکنواخت بدون وقفه ادامه دهد و از سرگرمى و تفریح محروم باشد، بازده کاربر اثر کمبود نشاط تدریجاً افت کرده، پایین می‌آید؛ و امّا برعکس پس از ساعاتى تفریح و سرگرمى آن‌چنان نشاط کار و تلاش در او ایجاد می‌شود که کمیت و کیفیت کار هر دو فزونى پیدا می‌کند، به این جهت باید گفت ساعاتى که صرف تفریح و سرگرمى سالم می‌شود نه‌تنها هدر نمی‌رود، بلکه با رفع خستگى از روح و روان عامل تقویت و پیشرفت ساعات کارى و مطالعاتى انسان می‌شود.
2. در قرآن نیز به مسئله تفریح اشاره‌شده است و درخواست برادران یوسف از پدر در مورد حضرت یوسف را این‌چنین بیان می‌کند: «او را فردا با ما (به خارج شهر) بفرست تا غذاى کافى بخورد و بازى و تفریح کند و ما حافظ او هستیم». (1) وقتى برادران یوسف مسئله تفریح و گردش در صحرا و خوردن از گیاهان را مطرح کردند. حضرت یعقوب اعتراض نکرد که این عمل شایسته یک جوان موحّد و وابسته به خانواده نبوّت نیست (بلکه از جنبه امنیتى اظهار نگرانى نمود) از این بیان به‌خوبی استفاده می‌شود که به تفریح نظر مثبت داشته، بلکه امر مسلّمى بوده است در جامعه آن روز و امروز شهرنشینى و فضاى بسته خانه‌های شهرها، این نیاز را دوچندان کرده است. درآیات متعددى از قرآن خداوند دستور داده در زمین سیر کنید. (2) و در آن گردش کنید ازجمله فرمود: «و میان آن‌ها و شهرهایى که برکت داده بودیم، آبادی‌های آشکارى قراردادیم و سفر در میان آن‏ها را به‌طور متناسب (بافاصله نزدیک) مقرر داشتیم (و به آنان گفتیم): شب‌ها و روزها در این آبادی‌ها با ایمنى کامل، سفر و گردش کنید». (3)
3. منتهى انسان باید در تفریح‏ها یا بازی‌ها به دو نکته توجّه کند: الف: تفریح، فقط گردش بدون اندیشه و تفکر و بدون عبرت گیری و پندپذیرى نباشد، انسان‌هایی که در صحراها و کنار دریاها... گردش می‌کنند و یا مسافرت‌هایی در شهرها و آثار باستانى دارند، با تفکّر و اندیشه به آن محل‌های گردشى بنگرند و از این راه به عظمت خالق و صانع آن‌ها پى برند؛ و همین‌طور از سرانجام شاهان و ظالمان و کاخ‌های بجاى مانده از آن‌ها درس عبرت بگیرند. 
ب: تفریح، باعث آلوده شدن انسان به گناهان دیگر نشود، شیطان و هوای نفس و دشمنان تلاش دارند میادین ورزشى و تفریحى محلی براى آلوده کردن مردم، مخصوصاً جوان‏ها باشد. قرآن هشدار می‌دهد که به بهانه ورزش و تفریح و گردش، شما را نبرند، چنان‌که برادران یوسف به بهانه تفریح او را بردند و به داخل چاه افکندند. یکى از مفسّران در این زمینه می‌گوید: «همان‌گونه که برادران یوسف از علاقه انسان مخصوصاً نوجوان به گردش و تفریح براى رسیدن به هدفشان سوءاستفاده کردند در دنیاى امروز نیز دست‌های مرموز دشمنان حق و عدالت از مسئله ورزش و تفریح براى مسموم ساختن افکار نسل جوان سوءاستفاده فراوان می‌کنند باید به هوش بود که ابرقدرت‌های گرگ‌صفت در پوشش ورزش و تفریح، نقشه‌های شوم خود را میان جوانان به نام ورزش و مسابقات منطقه‌ای یا جهانى پیاده نکنند». (4) همچنین در روایات نیز به امر تفریح سالم پرداخته‌شده و سفارش شده که ساعتى از زندگى را به لذّت‌های حلال و تفریح‌های سالم اختصاص دهد، على علیه‌السلام فرمود: 
«براى مؤمن (در شبانه‌روز) سه وقت است، زمانى براى (نیایش) و مناجات با پروردگارش و زمانى براى تأمین معاش زندگى‏اش و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت‏هایى که حلال و مایه زیبایى است. خردمند را نشاید جز آنکه در پى سه چیز حرکت کند: (کسب حلال) براى تأمین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذّت‏هاى (حلال و) غیر حرام». (5) جالب این است که در برخى روایات، این جمله اضافه‌شده است: «و با این ساعت (تفریح) نیرو می‌گیرید بر انجام وظائف اوقات دیگر». (6) در اسلام به مسائل تفریح تا آنجا اهمیت داده‌شده که یک سلسله مسابقات راحتى با شرط‌بندی اجازه داده، تاریخ نشان داده که قسمتى از این مسابقات در حضور شخص پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و با داورى و نظارت او انجام می‌گرفت، حتى گاه شتر مخصوص خود را براى مسابقه‌ای سوارى در اختیار یاران می‌گذاشت. (7) تیراندازی، شنا، مسافرت، گردش در صحرا، باغات، مزارع کشاورزى و کلّاً در فضاى سبز، مزاح و شوخى با برادران دینى که از نزاکت خارج نباشد از دیگر تفریحات سفارش شده است. آنچه مورد اشاره قرار گرفت نمونه‌هایی از تفریحات سالم بود که در برخی منابع دینى آمده وگرنه تفریحات سالم منحصر به این موارد نیست هر قوم و ملّتى متناسب بافرهنگ خویش از ورزش‌ها و تفریحاتى برخوردارند که اگر خلاف دستورات شرعى نباشند و گناهى در آن انجام نگیرد مورد تأیید اسلام نیز است.
4. بازی با پاسور یک حکم شرعی دارد که در جای خود در علم فقه و احکام به آن پرداخته‌شده است و بسیاری از فقها این بازی را به خاطر مسئله قمار جایز نمی‌دانند، ولی با این توضیحات ذکرشده پاسخ به سؤال شما نیز روشن شد که تفریحاتی که دارای ویژگی‌های زیر باشد مجاز است:
الف:  در راستای فرآیند تکامل و رشد شخصیت اسلامی و انسانی
ب:  نشاط‌آور
ج: در چارچوب قوانین شرع (واجب، حرام، مباح، مکروه و 
مستحب)
د: متعادل (نه افراط، نه تفریط)
و: دارای فواید عقلی، جسمی و روحی
ه:  جلوگیری از خفت و سبکی عقل (توجه به عقل و تفکر در نظام اسلام) مثل پرهیز از شرب خمر، پرهیز از گوش دادن به موسیقی مبتذل، عدم مصرف مواد مخدر و...
ی: دوری از آزار و اذیت دیگران (تحقیر، مسخره کردن، همسایه و مردم‌آزاری و ...)
بنابراین با توجه به لزوم تفریح سالم و وجود تفریحات سالم بسیار زیاد، توصیه می‌کنیم که از این بازی بگذرید و به بازی یا تفریحات سالم و فکری دیگر بپردازید و هم نیاز به نشاط و شادی و تفریحتان را برطرف کنید و هم از بازی پاسور که حداقل شبهه‌ناک است دوری‌کنید.
نتیجه
تفریح یک نیاز اصیل و لازم و مفید در همه انسان‌هاست. درآیات و روایت تفریح تأییدشده است منتهای دارای دو شرط است. اول اینکه بدون اندیشه و تعالی و رشد نباشد و دوم اینکه انسان را به گناه و آلودگی و تباهی نکشاند. تفریحات زیادی مانند اسب‌سواری، تیراندازی، شنا، پیک‌نیک، شوخی، مسافرت و... وجود دارد. ولی ازآنجاکه در هر عصری تفریحات جدیدی به میان می‌آید به‌صورت خلاصه می‌توان گفت تفریحاتی که در راستای تکامل روحی  و بدون غفلت و نشاط‌آور و به دور از تباهی  و گناه و آزار و اذیت دیگران باشد مجاز است و دیگر لهو نخواهد بود. در مورد بازی پاسور با توجه به اشکالات شرعی و نظرات مختلف فقهی در مورد حرام بودن آن بهتر است از آن صرف‌نظر کنید و به بازی یا تفریحات سالم دیگر بپردازید.
کلیدواژه‌ها
پاسور، تفریح، شادی، سلامتی، بازی، لعب، لغو.
منابع برای مطالعه بیشتر
-جایگاه شادی و نشاط و تفریح سالم جوانان از دیدگاه اسلام، مریم عسکری و همکاران.
-موسیقی و تفریح در اسلام، محمدحسین بهشتی.
-تفریحات سالم از دیدگاه اسلام، حسن جهانی فرد لنگرودی.
- زندگی اجتماعی از دیدگاه اسلام، احمد شلبی ترجمه: سید محمود اسداللهی.
-نیازهای جوانان، احمد صادقی اردستانی.
 پی‌نوشت‌ها:
1. سوره یوسف، آیه 12.
2. سوره آل‌عمران، آیه 137، سوره انعام، آیه 11، سوره نمل، آیه 36.
3. سوره سبأ، آیه 17 - 18.
4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، 1370، ج 9، ص 336.
5. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 545، حکمت 390.
6. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 75، ص 346.
7. همان، ج 100، ص 190.
 

منظور از مکتب سلیمانی صرفاً شناخت یک فرد نیست، بلکه تمرکز بر دغدغه‌ها و آرمان‌هایی است که در وجود این شخصیت نهادینه شد و از او شخصیتی جهانی ساخت.

پرسش:

شهید سلیمانی چیکار کرد و خصوصیات ایشان در زندگی چه بود که مقام معظم رهبری ایشان را به‌عنوان یک الگو و مکتب معرفی کردند؟ چرا زندگی و راه ایشان به‌عنوان یک مکتب معرفی می‌شود؟

پاسخ:

مقدمه
یکی از اصطلاحاتی که در گفتمان مقام معظم رهبری برای ترسیم خط انقلاب به کار گرفته‌شده، اصطلاح مکتب است. مکتب سلیمانی اشاره به ابعاد شخصیت شهید سلیمانی دارد که می‌تواند به‌عنوان یک الگوی کنشگر به جامعه جهانی اسلام معرفی شود.
تمدن نوین اسلامی

ازجمله موضوعات مهمی که در رابطه با حاکمیت اسلام در جهان، موردتوجه قرار می‌گیرد موضوع تمدن نوین اسلامی است.

در حقیقت جامعه مسلمان باید خود را برای آینده نظام اسلام و بسترسازی ظهور آماده نماید. مردم یک جامعه برای تشکیل تمدن نوین اسلامی نیازمند الگوهایی‌اند تا با تمسک به این الگوها در مسیر تمدن سازی به موفقیت دست یابند. معرفی سیره و سبک زندگی حاج قاسم سلیمانی نه به‌عنوان یک فرد بلکه به‌عنوان یک مکتب نیز باهدف الگوسازی برای تحقق تمدن نوین اسلامی صورت گرفت. وقتی کسی از میان همین مردم و از دلِ همین جامعه به‌عنوان الگو به مردم معرفی شود انگیزه دیگران برای تبعیت از او و گام نهادن در مسیر او بیشتر خواهد شد. مکتب سلیمانی صرفاً یک مکتب سیاسی نیست، بلکه مکتبی تربیتی است چراکه اندیشه او بر بینش، نگرش و روش افراد اثر گذاشته و به عملکرد آن‌ها جهت می‌بخشد.

شخصیت تأثیرگذار

آنچه باعث شد تا رهبری، خط سلیمانی را مکتب معرفی نمایند مؤلفه‌های متعددی است که در وجود این شهید بزرگوار تجمیع شده است. در حقیقت تشکیل تمدن نوین اسلامی نیازمند الگوست و این الگو نیز نیازمند شاخصه‌هایی است که این شاخصه‌ها در وجود شهید سلیمانی به‌عنوان یک شخصیت تأثیرگذار تجلی‌یافته است.

مؤلفه‌های شخصیتی

اگر بخواهیم شخصیت شهید سلیمانی را بررسی کنیم باید سه اصل اساسی در منطق ایشان را مورد دقت قرار دهیم.

1. اصل معرفت و شناخت (بینش)

اولین اصل، اصل معرفت و شناخت است بدین معنا که شهید سلیمانی از حیث معرفت و شناخت به معرفتی عمیق نسبت به خود، خدا، جامعه و جهان رسیده بود و همین شناخت و معرفت بود که از اندیشه او یک مکتب ساخت. خداباوری شهید سلیمانی باعث شده بود تا توحید محوری را معیار تمام امور خویش قرار دهد و ساعت تمام فعالیت‌های فردی، اجتماعی، سیاسی و نظامی خود را بر عقربه آخرت‌گرایی و معاد محوری تنظیم نماید.

2. اصل انگیزه الهی (انگیزش)

هر آنچه رنگ خدا پذیرد هرگز بی‌رنگ نخواهد شد. این‌یک قانون الهی است بدین معنا که اگر انسان قدم در مسیر الهی بگذارد و اخلاص پیشه کند و جز برای کسب رضای الهی هدف دیگری نداشته باشد ماندگار خواهد شد؛ بنابراین دومین مؤلفه از ابعاد شخصیتی شهید سلیمانی را می‌توان انگیزه الهی او دانست. بدین معنا که او به معرفت و شناخت خودرنگی الهی بخشید و تنها برای کسب رضای الهی قدم در این مسیر نهاد. اخلاص از ویژگی‌های بارز و مهم شهید سلیمانی است و می‌توان به‌جرئت گفت که آنچه منجر به ماندگاری شهید در زمان کنونی و برای آیندگان نیز خواهد شد وجود اخلاص در گفتار و عمل اوست. از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و اله نقل‌شده است: «اِنَّ لِکُلِّ حَقٍّ حَقیقَهُ و ما بلغَ عبدٌ حقیقهَ الاْخلاصِ حَتّی لا یُحِبُّ أَنْ یُحَمد عَلی شَی ءٍ مِنْ عَمَلِه»؛ (1) «به‌درستی که برای هر حقی حقیقتی است و انسان به حقیقت اخلاص نمی‌رسد، مگر اینکه تمجید و ستایش مردم را (بر کارهای خود) دوست نداشته باشد». شهید سلیمانی تنها برای خشنودی خدا قدم برداشت و درحرکتش به‌سوی کمال، تعریف و تمجیدها عامل برانگیزاننده‌ای نبود.

3. اصل عمل و رفتار (کنش)

از دیگر مؤلفه‌های شخصیتی شهید، بُعد عملی، رفتاری و کنشگری اوست که ماحصل تجمیع معرفت و انگیزه است. روحیه‌ی جهادی، انقلابی گری و التزام عملی به دین را می‌توان از مصادیق این مؤلفه دانست.

مجاهد
سبک انتخابی شهید سلیمانی برای حیات خویش، زندگی جهادی بود. مجاهد بودن برای شهید صرفاً به معنی حضور در جبهه‌های جنگ نبود بلکه او به‌واسطه انتخاب این سبک زندگی زمینه رشد و کمال فردی خود را فراهم آورد و استعدادهای معنوی خود را شکوفا نمود. شهید سلیمانی معتقد بود که برای پذیرفته شدن در درگاه الهی باید تلاش کرد و به جهاد دائمی پرداخت به همین دلیل او پای جهاد دائمی خود را به تمام عرصه‌ها اعم از میدان جنگ یا متن زندگی بازنمود.

انتظار و ظهور

انقلاب اسلامی را می‌توان از مقدمات انقلاب جهانی حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف دانست. در حقیقت در نگاه شیعه انتظار صرفاً امری احساسی قلمداد نمی‌شود، بلکه منظور از انتظار در نگاه تشیع انتظاری پویاست که خود، بزرگ‌ترین محرک اجتماعی برای تحقق ارزش‌ها و مبارزه با ضد ارزش‌هاست. یکی از ابعاد وجودی شهید سلیمانی عینیت‌بخشی به موضوع پویایی انتظار است. در حقیقت اعتقاد صحیح به فرهنگ انتظار منجر شد تا این شهید بزرگوار باور و نگرش به انتظار را از ذهن و قلب خویش به هنجار و رفتار تبدیل نماید به همین دلیل برای تقویت اعتقاد به انتظار از راهبرد مقاومت بهره برد.

شهید سلیمانی معتقد بود که با تعمیق بخشی به مقاومت می‌توان انتظاری صحیح را رقم زد به همین دلیل از طریق مجاهدت، استقامت ورزی و استکبارستیزی به استقبال انتظار می‌رفت. گره زدن امر انتظار به مقاومت از مهم‌ترین ابعاد وجودی شهید سلیمانی است که از او یک مکتب ساخت.

سایر مؤلفه‌ها

از میان دیگر مؤلفه‌هایی که در شخصیت شهید سلیمانی جلوه گری می‌کند و لزوم مکتبی نگریستن به اندیشه او را روشن می‌نماید می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

-دشمن‌شناسی و دشمن‌ستیزی.

-عدم اعتماد به دشمنان.

-خدمت به مردم را وسیله‌ای برای تقرب به خدا می‌دانست.

-مقابله با ظلم و بی‌عدالتی.

- ولایت مداری و اعتماد داشتن به ولی الهی و جایگاه او.

-تهذیب نفس.

-اقتدار در عرصه‌های نظامی.

-آماده‌سازی خود و جامعه برای تحقق حکمرانی مهدوی.

- امید داشتن به نصرت الهی.

-ارزش‌گرایی و اصول مدار بودن.

-شهادت‌طلبی.
-ساده زیستی.

-تکلیف گرایی و وظیفه گرایی.

نتیجه:
زمانی که عملکرد انسان به‌گونه‌ای باشد که از مدار فردیت خارج‌شده و بر عملکرد سایر انسان‌ها تأثیر ایجاد کند تبدیل به یک مکتب می‌شود؛ بنابراین منظور از مکتب سلیمانی صرفاً شناخت یک فرد نیست، بلکه تمرکز بر دغدغه‌ها و آرمان‌هایی است که در وجود این شخصیت نهادینه شد و از او شخصیتی جهانی ساخت. در ایجاد تمدن نوین اسلامی نیازمند نظام سازی بر پایه مبانی دین هستیم؛ بنابراین هرچقدر که شخص از اعتقاد راسخ‌تری برخوردار باشد میزان کنشگری او در جامعه نیز افزون‌تر خواهد بود چراکه احساس مسئولیت بیشتری می‌کند و همین امر به‌نظام سازی در جامعه و تقویت تمدن نوین اسلامی کمک خواهد کرد. شهید سلیمانی به دلیل شخصیت کنشگری که داشت پا را از میدان حرف فراتر نهاده بود و تنها بر بستر عمل حرکت می‌کرد و همین عمل‌گرایی باعث شد تا او نه‌تنها برای زمان حال بلکه برای آیندگان نیز ماندگار شود.

کلمات کلیدی:

مکتب، مکتب سلیمانی، شهید سلیمانی، تمدن نوین اسلامی.

معرفی کتاب برای مطالعه بیشتر:

1. جهاد، شهید و شهادت، مرزبان کریمی.

2. آسیب‌شناسی جامعه منتظر، سید محمد میر تبار.

پی‌نوشت:
1. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ هـ. ق، ج 72، ص 304.

یکی از سنت های بسیار زیبا در شب یلدا، دید و بازدید از خویشاوندان، و به خصوص بزرگ ترهاست. غالب این دید و بازدید ها در شب یلدا به صورت مهمانی های انجام می شود.

پرسش:
لطفا درباره آداب اخلاقی که شب یلدا لازم است رعایت کنیم، توضیح دهید.
 

مقدمه:
برگزاری مراسم «شب یلدا» یا «شب چله» یکی از آیین‌های کهن ایرانی است که - مانند عید نوروز و جشن مهرگان - سابقه چند هزار ساله دارد. این مراسم مثل بسیاری از آیین‌های کهن ایرانی علی رغم داشتن ریشه ملّی، در مفاهیم اسلامی مورد تأیید واقع شده است و این به دلیل هماهنگی آن سنت ها با مبانی عقلی و کمک به افزایش همبستگی ملی و انسجام هر چه بیشتر جامعه خانواده محور است. به طور مثال دید و بازدید در این مراسم آیینی همان مفهوم صله رحم است که می تواند موجب از بین بردن کینه و کدورت ها بین خانواده ها و افزایش محبت در جامعه مسلمین شود.
مواجهه اسلام با آداب و رسوم و سنن قبل از خود به بدو گونه است. اگر سنت و آیینی مخالف کرامت انسانی و آموزه‌های فرهنگ اسلامی باشد، بدیهی است که اسلام با آن مقابله کرده و آن‌را نمی‌پذیرد؛ مانند زنده به گور کردن دختران که فرهنگ رایج زمان جاهلیت اعراب بوده، و یا پرستش و احترام به آتش به عنوان خدایگان که در ایران کهن رواج داشت. اما اگر آن سنت و آیین، موافق و مطابق با آموزه‌های دین اسلام بوده، و یا دست کم در تضاد با آن نباشد، اسلام در مورد آنها مانعی ایجاد نخواهد کرد؛ مانند سنت دید و بازدید، هدیه دادن و صله رحم در عید نوروز و شب یلدا و سایر آیین های کهن ایرانی. این آیین ها به خودی خود مذموم نیستند بلکه مانند هر آیین دیگری که در جامعه وجود دارد اگربا معارف دینی تضاد داشته باشد، از نظر اسلام نیز تایید نخواهد شد. در واقع واکنش اسلام در مقابل میزان و معیار سنجش یک روش و سنت پسندیده و ارزشمند در ادیان الهی و به خصوص اسلام، حیثیت و جنبه عقلانی آن است که موجب تحسین و یا تقبیح آن روش و عادت و سنت می شود. یک سنت به هر میزان که مطابق فطرت آدمی و عقل او باشد در نزد اسلام جایگاه و مرتبت بیشتری دارد. لذا پیامبر گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم با در نظر داشتن نقش سنت ها و آداب و رسوم جوامع چنین می فرماید: «کسی که سنت و روش نیکویی را پایه گذارد، تا روز قیامت هر کس بدان عمل کند اجر و ثوابی به او می رسد»(1).
با توجه به این نکات خوب است موارد ذیل مورد توجه قرار بگیرد:
1. رعایت آداب مهمانی
یکی از سنت های بسیار زیبا در شب یلدا، دید و بازدید از خویشاوندان، و به خصوص بزرگ ترهاست. غالب این دید و بازدید ها در شب یلدا به صورت مهمانی های دسته جمعی انجام می شود. از این رو شایسته است میزبان ومهمان آدابی را رعایت کنند. هر چند در این خصوص نکات زیاد وجود دارد اما در ذیل به برخی موارد اشاره می شود:
وظایف میزبان:
الف. گرامی‌داشتن مهمان : پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم می فرماید: «اِنَّ‏ مِنْ‏ حَقِّ‏ الضَّیْفِ‏ أَنْ یُکْرَمَ وَ أَنْ یُعَدَّ لَهُ الْخِلَالُ؛(2)از حقوق مهمان است که گرامی داشته شود؛ [حتی] برایش خلال دندان آورده شود».
ب. خوش‌رویی: از پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم نقل شده است: «مَا مِنْ عَبْدٍ یَأْتِیهِ ضَیْفٌ فَنَظَرَ فِی وَجْهِهِ إِلَّا حُرِّمَتْ‏ عَیْنُهُ‏ عَلَی‏ النَّار؛(3)هیچ بنده‌ای نیست که مهمانی برایش بیاید و به صورت او [مهربانانه] بنگرد، مگر آنکه چشم او بر آتش حرام گردد».
ج. پذیرایی نیکو: امیرمؤمنان علیه السلام در این‌ باره به گروهی از شیعیانش فرمود: «مَنْ کَانَ مِنْکُمْ لَهُ مَالٌ فَلْیَصِلْ بِهِ الْقَرَابَهَ وَ لْیُحْسِنْ‏ مِنْهُ‏ الضِّیَافَهَ؛ (4) هر یک از شما که ثروتی دارد، باید با آن به خویشاوندانش کمک و رسیدگی کند و نیکو و شایسته مهمان‌نوازی نماید». البته این به معنای آن نیست که میزبان خود را به زحمت بیندازد و در برخی موارد گرفتار چشم و هم چشمی شود.
وظایف مهمان
الف. پذیرش دعوت مهمانی: پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم فرموده است: «أجیبُوا الدّاعِیَ إذا دُعیتُم، اِیتُوا الدَّعوَهَ إذا دُعیتُم؛(5)هر گاه کسی شما را دعوت کرد، دعوتش را بپذیرید».
ب. رعایت مدت مهمانی: درست است که شب یلدا طولانی ترین شب سال است اما در عین حال باید رعایت حال میزبان شود. زیرا اگر میزبان بزرگتر فامیل باشد، مثل پدر بزرگ و مادر بزرگ و یا والدین باشند، ممکن است توانایی تحمل مهمانی های طولانی مدت را نداشته باشند و اگر از جوان تر ها باشد، ممکن است به جهت این که روز بعد باید به محل کار خود مراجعه کند فرصت چندانی را برای میزبانی نداشته باشد.
ج. پرهیز از به ‌سختی ‌انداختن میزبان: باید مراقب بود که میزبان به خاطر رعایت حال مهمان خود را به سختی نیندازد. مردی امیرمؤمنان را دعوت کرد. حضرت به او فرمود: «پذیرفتم، به شرط آنکه سه قول به من بدهی ... از بیرون چیزی برای ما تهیه نکنی؛ آنچه را در خانه هست، از من دریغ نورزی و خانواده را به زحمت نیندازی». مرد قبول کرد و حضرت دعوتش را قبول نمود(6).
2. پرهیز از پرخوری کردن
یکی از آفت های شب های یلدا، پرخوری افراد در جمع هاست. منظور از پرخوری زیاده روی در خوردن و یا آشامیدن بیش از حدّ نیاز است. یعنی انسان، طوری غذا خورده و یا نوشیدنی – اعم از آب و دیگر نوشیدنی ها -  بیاشامد، که هم دارای کسالت جسمی شده و هم به راحتی نتواند نفس بکشد. از حضرت رسول اکرم (ص) نقل است: «از پرخورى حذر کنید، همانا بدن را فاسد می کند، بیمارى به ارث می گذارد، و موجب کسالت در عبادت است(7) پرخوری نورانیت دل را از بین می برد: رسول خدا (ص) در وصیتی به حضرت امام علی (ع) یکی از مواردی که نورانیت را ازبین می برد، پرخوری می داند(8).
3. رعایت آداب معاشرت همراه با توجه به احکام الهی 
مهمانی یا ضیافت یکی از آداب اجتماعی پسندیده محسوب می‌شود که اساس شب یلدا بر آن بنیان نهاده شده است. اسلام نیز به دلیل فوائد اجتماعی بالایی که دارد، نظیر ایجاد صله رحم، ایجاد انس و الفت میان خویشاوندان، آگاهی از احوال یکدیگر، جلوگیری از تنهایی افراد و مشکلات روحی و روانی مخالفتی با آن نکرده است. با این حال بر رعایت ارزش های اسلامی در دورهمی ها و مهمانی ها تاکید فراوان کرده است. یکی از این ارزش‌های دینی رعایت حدود بین محرم و نامحرم است که این حدود را قرآن کریم به وضوح اشاره کرده است. در این آیه خداوند پس از آنکه می‌فرماید: «و به زنان مومن بگو: «چشمانشان را (از نگاه حرام) فرو کاهند، و دامان (عفت) شان را حفظ کنند، و زیورشان را آشکار ننمایند، جز آنچه را که از آن‌ها ظاهر است، و باید روسری هایشان را بر گریبان هایشان (فرو) اندازند، و زیورشان را آشکار ننمایند»، متاسفانه گاهاً شاهدیم برخی خانواده‌ها بدون در نظر گرفتن حد و حدود شرعی که عمدتاً از سر ناآگاهی است، اقدام به برگزاری مهمان‌هایی می‌کنند که در آن افراد نامحرم به راحتی با هم مراوده پیدا می‌کنند که باید گفت این عمل درست در مقابل نص صریح آیات قرآن در مساله محرم و نامحرم قرار می‌گیرد. جا دارد در برگزاری آیین های شب یلدا به این مهم وجه شود.
4. پرهیز از گناه و مراقبت از چشم و گوش
تأثیر گناهان در زندگی انسان، از امور مسلمی است که آیات قرآن و روایات دلالت بر آن دارد. یکی از گناهانی که تأثیر بد در روح و روان و فکر انسان گذاشته و حتی در زندگی آینده او تأثیر دارد، گناهانی است که از راه چشم انجام می‌گیرد. شخصى که صحنه‌هاى تحریک کننده را می‌بیند لزوماً به مشاهده‌هاى خود نمی‌رسد، ولى نسبت به آنچه دیده، دل مشغولى پیدا می‌کند، خاطرى آشفته و پریشان خواهد داشت. امام صادق(ع) می‌فرماید: «تیر نگاه [حرام] مسموم است و از کمان شیطان پرتاب می‌شود. چه بسیار نگاه کوتاه که حسرت طولانى به بار آورده است».(10) میزبان و مهمان در شب یلدا موظف اند در برابر دقت کنند تا مبادا گرفتار گناه نشوند.
4. پرهیز از عدم تجسس
یکی دیگر از وظایف مهم مهمانان در شب یلدا، پرهیز از تجسس در امور خصوصی میزبان است. به‌هرحال، میزبان به مهمان اعتماد کرده و او را به منزل خود دعوت کرده است. سرک کشیدن به همه نقاط منزل، پرسش زیاد از امور خصوصی میزبان و خانواده اش‌، نحوه زندگی و درآمد آنان، پرسش از روابط خانوادگی و کاری، برخی از مصادیق تجسس هایی است که در شب یلدا مسبوق به سابقه است. در غالب موارد این پرسش‌ها سبب آزردگی میزبان می شود. این در حالی است قرآن ما را از این گونه رفتارها نهی کرده است: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا»؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از بسیاری از ظن‌ها و گمانه‌زنی‌ها بپرهیزید؛ همانا بعضی از ظن‌ها گناه هستند و تجسس نکنید(11).
5. پرهیز از اسراف
گاه غفلت و بی توجهی سبب می شود با ریخت و پاش بیش از اندازه، گرفتار اسراف شویم. مجالس شب یلدا از این قاعده مستثنی نیست. در برخی از این شب نشینی ها دیده به وضوح اسراف و زیاده روی دیده می شود. عاملی که نتیجه اش از دست دادن نعمت هاست.  قرآن مجید مى فرماید: « لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِى لَشَدِیدٌ؛ و به یاد بیاورید که پروردگار شما اعلام کرد، اگر شکر نعمت هاى مرا بجا آورید، به طور قطع نعمت هاى شما را افزون مى کنم، و اگر کفران ورزید عذاب و مجازات من شدید است(12).
6. پرهیز از رذایل اخلاقی نظیر افشای راز ، غیبت و ...
در گرما گرم گفتگوهای شب یلدا، چند رذیله اخلاقی زیاد دیده می شود که لازم است به آنها توجه شود. افشای راز دیگران، غیبت کردن، یا حسادت و چشم تنگی از موفقیت های دیگران، سخن گفتن از اسرار، سطح زندگی و مشکلات سایر افراد حاضر از جمله این موارد است.
7. پرهیز از ایجاد مزاحمت برای همسایگان
در معاشرت ها، دید و بازدید های شب یلدا باید در رعایت حال همسایگان دقت شود. گاهی دیده می شود به سبب غفلت میزبان و مهمان، سر و صدای رفت و آمد مهمانان برای همسایگان ایجاد زحمت و ناراضایتی می کند. از رو باید مراقب بود یک سنت خوب و پسندیده، موجب آزار و اذیت دیگران نشود. در روایتی آمده است:  مردی از انصار خدمت پیامبر خدا عرض کرد: من از قبیله بنی فلان خانه ای خریده ام و نزدیکترین همسایه ام، کسی است که امیدی به خیر و خوبی اش ندارم و از بدی اش در امان نیستم. پس، پیامبرخدا به علی(ع) و سلمان و ابوذر و یکی دیگر از اصحاب دستور داد به مسجد بروند و با صدای بلند فریاد بزنند: «لا ایمانَ لِمَنْ لَمْ یَأمَنْ جارُهُ بوِائقَهُ؛ ایمان ندارد هر آن کس که همسایه اش از شرّ او در امان نباشد» آنان سه بار این سخن را اعلام کردند(13) در روایت دیگری، پیامبر اکرم(ص) فرمود: «مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بالله وَ الیومِ الاخِرِ فَلایؤْذی جارَهُ؛ هر که به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد، همسایه خود را آزار نمی دهد.»(14)
8. استفاده از فرصت شب های طولانی زمستان
«شب یلدا» آغاز ورود به شب‌های زمستان و نمادی از طولانی ‌بودن شب‌ها در این دوره است. مومنان در شب های طولانی زمستان فرصت بیشتری برای شب زنده‌داری، تفکر و توجه به تفاوت‌های طبیعت و تقدیر شبانه‌روز، دارند. شاید بتوان از این استفاده کرد که این شب از دیدگاه اسلامی آغاز بهار عبادت به شمار ‌آید. امام صادق(ع): زمستان بهار مؤمن است، شبش بلند و کمکی برای عبادت و شب‌زنده‌داری است، روزش کوتاه و کمکی برای روزه گرفتن است(15).
9. دقت در نظام طبیعت
دقت در نظام طبیعت و زیبایی‌ها و نظم موجود در آن نیز از اموری است که مورد تأکید اسلام است. شب‌های طولانی زمستان، فرصت خوبی است تا با دقت در نظام آفرینش وگردش شب و روز، به بزرگی خدای تعالی و کوچکی خود در این نظام هستی اعتراف کنیم. زیبایی‌های شب و درخشش ستارگان در پرده‌های سیاه شب‌های فرو رفته در ظلمت و گسترش نور ماه در آسمان‌ها، همه نشان از قدرت بی‌پایان خداوند دارد. در این شب‌ها می‌توانیم به ستایش خدا بپردازیم.
10. گفتگوها و مباحثات علمی مفید
یک از آسیب های دورهمی های خانواده ها در شب یلدا، گذراندن وقت با گفتگوهای لغو و بیهوده است. در حالی که سفارش اهل بیت، جایگزینی دورهمی های غیر مفید با جلساتی است که سبب احیای امر اهل بیت علیهم السلام می شود. امام باقر علیه‌السلام در توصیف شیعیان می‌فرمایند: «الْمُتَزَاوِرُونَ فِی إِحْیَاءِ أَمْرِنَا»؛ (16) شیعیان کسانی‌اند که برای زنده نگاه‌داشتن امر ما به دیدار یکدیگر می‌روند و جلسه تشکیل می‌دهند. در روایت دیگری ضمن توصیه به تشکیل جلسات و گفت‌وگو از علوم و روایات ائمه علیهم‌السلام می‌فرمایند: «وَ بِالْحَدِیثِ إِحْیَاءُ أَمْرِنَا»؛ (17) با گفت‌وگوی علمی، امر ما زنده نگاه داشته می‌شود. امام رضا فرمود «رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا،» فَقُلْتُ لَهُ: «فَکَیْفَ یُحْیِی أمْرَکُمْ؟» قالَ: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا» (18) «خداوند، رحمت کند آن بنده ای را که امر ما را زنده کند!». گفتم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: «علوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد، که اگر مردمْ زیبایی های گفتار ما را می دانستند، از ما پیروی می کردند». از این رو مناسب است مومنان در چنین فرصت‌هایی با زوایای زندگی و سیره معصومان علیهم السلام در جهت رشد و کمال علمی و معنوی آشنا شوند.
11.  تجربه اندوزی
این که انسان بتواند در کوتاه ترین زمان ممکن به کمک تجربه های دیگران به آگاهی های جدید درست بیابد در هر زمانی ممکن نیست. معمولا در شب آیینی یلدا،  کوچک ترها در کنار سفره خاطرات بزرگ تر ها می نشینند و نه به صرف یک خاطره، بلکه به دید استفاده از تجربیات دیگران، سخن ایشان را می شنوند. داستان هاى پیشینیان مجموعه ‏اى است از پرارزش ترین تجربیات آنها، و مى‏دانیم که محصول زندگى چیزى جز تجربه نیست. البته خوب است بزرگ تر ها نیز از این فرصت استفاده کنند و به جای داستان‌ها و افسانه‌های زمینی، برای مخاطبین خود قصص قرآنی را بازخوانی کنند. خداوند در قرآن کریم بندگان خود را به قصه‌های قرآن توجه داده و هر یک از این سرگذشت‌ها را دارای حکمتی می‌داند که برای انسان‌ها هزاران پند و اندرز در خود نهفته دارد. قرآن تنها کلامی است که هر اندازه هم تکرار شود کهنه شدنی نیست.
12. فرصت شناسی
شب یلدا گاهی فقط یک دقیقه یا حتی کمتر با شب‌های قبل و بعد خود تفاوت دارد، اما همین حدود یک دقیقه از یک شب عادی، شب یلدا ساخته است. تامل در این نکته توجه ما را به آموزه ی اخلاقیِ استفاده از فرصت ها رهنمون می سازد. امام علی(علیه السلام) فرموده است: «عمر تو همان لحظه‌ای است که در آن قرار داری. گذشته، گذشت و آینده هم (معلوم نیست تو باشی)؛ پس فرصت را میان دو فقدان دریاب(19).
نتیجه:
اسلام با برگزاری آداب و رسوم آیینی که موافق و مطابق با آموزه‌های دین اسلام بوده، و یا دست کم در تضاد با آن نباشد، مخالفتی ندارد. زیرا این آیین ها به خودی خود مذموم نیستند بلکه مانند هر آیین دیگری که در جامعه وجود دارد اگربا معارف دینی تضاد داشته باشد، از نظر اسلام نیز تایید نخواهد شد. البته اسلام برای این که برگزاری این آیین ها آلوده به خطا و گناه نشود، و بهترین بهره را برای شرکت کنندگان داشته باشد، توصیه هایی دارد مثل رعایت واجبات و ترک محرمات. در عین حال برای این که ملاک و معیار هم داده باشد می گوید برگزاری هر کدام از برنامه های این آیین ها که با آموزه های والای اسلامی در تعارض نباشد، منعی ندارد.
کلیدواژه:
آداب مهمانی، شب یلدا، ترک گناهان، صله رحم، تجسس، مراقبات معنوی، اخلاق عملی
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. سبک زندگی کتاب مهمانی، عیسی عیسی زاده
2. سیمای فرزانگان، رضا مختاری
3.  پایه های اجتماعی اخلاق ، محمّد رضا صادقی
پی نوشت ها:
1. حسن بن علی ابن‌شعبه، تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام. قم، ایران: جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه بقم. مؤسسه النشر الإسلامی، ص 243.
2.  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی. تهران، ایران، دار الکتب الإسلامیه، ج 6، ص 285.
3. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت - لبنان: مؤسسه آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، ج 16، ص 258.
4.   محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، الوافی، اصفهان، ایران: مکتبه الإمام أمیرالمؤمنین علی (علیه السلام) العامه، ج 10، ص 459
5. مسلم بن حجاج نیشابوری؛ صحیح مسلم، به کوشش محمد سالم؛ بیروت: دار الکتب العلمیه، 1415ق، ج 2، ص 1053.
6. محمد بن علی صدوق، الخصال، قم: جامعه مدرسین، 1362ش، ص 189.
7. مجلسی، محمد باقر،بحارالانوار، مؤسسه الوفاء بیروت، لبنان، 1404 ق، ج 59، ص 266.
8. عاملی، حرّ، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، قم، 1409 ق ج 25، ص 24، ح 31049.
9. سوره نور، آیه31 .
10. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج ‏5، ص 559.
11. سوره ابراهیم، آیه 7.
12. سوره حجرات، آیه 12.
13. کلینی، محمد بن یعقوب، ج 2، ص 666.
14. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، ج 12، ص 80.
15. شیخ صدوق، امالی، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق، ص 23.
16.  کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۲، ص ۲۳۷
17. مجلسی، محمد باقر،بحارالانوار، ج1، ص 202.
18. همان، ج2، ص 30.
19. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد؛ تصنیف غررالحکم و دررالکلم؛ تحقیق مصطفی داریتی؛ قم: دفتر تبلیغات، 1366 ش ص 222.
 

بی‌حوصلگی براثر فشار کاری و مالی طبیعی است و تا زمانی که به کم‌کاری یا ضرر رساندن به بیمار نشود حق‌الناس نیست، بلکه کار در فشار کاری و مالی جهادی بالاتر است.

پرسش:

چه اصول اخلاقی را باید در پزشکی رعایت کنیم؟ پرستار تا چه حدی در برابر بیمار وظیفه دارد؟ بعضی بیماران واقعا پرتوقع هستند. توی این وضعیت کار می کنیم و با تاخیر حقوق می گیریم! با این وضعیت اقتصادی، نمی توانیم مخارجمان را تامین کنیم! گاهی واقعا انگیزه و حوصله کار نداریم. چه باید کرد؟ آیا مدیون می شویم و حق الناسی به عهده ماست؟ ممنون که کامل توضیح می‌دهید.

پاسخ:

مقدمه:

پزشکی و پرستاری یکی از حرفه‌های محبوب و ارزشمند در معارف اسلامی است که با خاطر حفظ جان انسان‌ها ارزش بالایی دارد. این حرفه نیز مانند سایر شغل‌ها اصول و قوانین اخلاقی دارد که اگر رعایت شود می‌تواند ارزش و تقدس آن را بالاتر ببرد که در ادامه به بخشی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:

1. بر اساس آموزه‌های دینی دلسوزی و محبت به بیماران که خود را در پرستاری و مراقبت و انواع رسیدگی‌ها نشان می‌دهد، بسیار ارزشمند است و ثواب‌های زیادی دارد. پیامبر خدا صلی‌الله ‏علیه و ‏آله و سلّم: «هر کس یک شبانه‌روز بیمارى را پرستارى کند، خداوند، او را همراه با ابراهیم خلیل، برمى‏انگیزد و به‌سان برقى پُر درخشش، از صراط مى‏گذرد.»(1) هم‌چنین از امام على علیه‏السلام نقل است که پیامبر خدا فرمود: «هر کس در برآوردن نیاز بیمارى بکوشد، خواه آن را برآورد و خواه برنیاورد، از زیر بار گناه خویش بیرون مى‏رود، به‌سان آن روز که از مادر، زاده شده است، در این هنگام، مردى از انصار گفت: اى پیامبر خدا، پدر و مادرم به فدایت! اگر بیمار از خانواده شخص باشد، آیا درصورتی‌که در برآوردن نیاز خانواده خویش بکوشد، این کار، پاداش بیشترى ندارد؟ فرمود: چرا دارد.»(2) بنابراین پرستاری یکی از باارزش‌ترین کارهای اخلاقی است که برای سلامتی دیگران تلاش می‌شود و حفظ جان یک انسان و زنده کردن او مساوی با زنده کرده همه عالم در قرآن دانسته شده است (3).

2. در بعد اصول اخلاقی پزشکی بسیار زیاد می‌توان نوشت و در این زمینه کتب و مجله‌های اختصاصی برای اخلاق پزشکی تدوین‌شده است. مهم‌ترین اصول اخلاق پزشکی را می‌توان در این اصول خلاصه کرد:

الف: اصل تخصص در کار: پزشک و پرستار کارآزموده و کاردان می‌تواند بیماری مراجعه‌کنندگان را به نیکی تشخیص بدهد و از شیوه درمان آن‌ها نیز آگاه باشد. در غیر این صورت، پی آمدهایی چون به خطر افتادن سلامتی و جان بیمار، اتلاف وقت و بازماندن فرد بیمار از کار و زندگی، پرداخت هزینه‌های سنگین و مصرف داروهای بی‌اثر، در انتظار بیمار است.

ب: اصل تعهد و فداکاری: پزشکان و پرستاران همواره در معرض بیماری هستند و فداکاری و حفظ جان دیگران است که ارزش و تقدس به کار آنان می‌بخشد؛ بنابراین اگر فداکاری و ایثار نباشد و خدای‌نکرده سود و منافع مالی در اولویت باشد از اصول اخلاقی دور شده‌ایم.

ج: اصل رازداری: پزشک و پرستار به‌نوعی محرم راز بیماران هستند و این رازداری باعث ایجاد آرامش و حتی تلقین مثبت در بیمار می‌شود. به همین دلیل سزاوار است، پزشک و پرستار با بیمار خود، رفیق و نگه‌دار اسرار وی باشند؛ زیرا رفتار دوستانه، مایه آرامش و راحتی روان بیمار می‌شود.

د: اصل عدالت: یعنی مسائل مربوط به توزیع منابع بهداشتی درمانی کمیاب و تصمیم‌گیری در مورد اینکه چه کسی چه درمانی را دریافت می‌کند، در این مورد عدالت و انصاف و برابری رعایت گردد. به همه بیماران به‌صورت مساوی و بر اساس کرامت انسان امکانات و سرویس داده شود و فرقی بین فقیر و غنی و پولدار و تهی‌دست در خدمت‌رسانی نباشد.

و: اصل سودرسانی و عدم ضرر رسانی: یعنی فرد شاغل در این حوزه باید به نفع بیمار و سود او عمل کند؛ و تلاش کند که به فرد آسیبی وارد نشود.

اصول دیگری نیز می‌توان بیان کرد مانند اصل احترام به بیمار، اصل صداقت در مورد بیماری با بیمار و...

3. در مورد سختی و فشار کار که نوشتید حق با شماست. گاهی انسان حوصله وتوانش محدود می‌شود، ولی لزوماً این به معنای کم‌کاری نیست. این طبیعی است که هر انسانی در سختی‌ها و فشارها توانش محدود می‌شود و کم می‌آورد، ولی تا زمانی که اصول را زیر پا نگذاشته‌اید و کاری عمداً خلاف سلامت بیمار انجام نداده باشید مدیونی ندارد و حق‌الناسی نیست. هرکسی ازجمله پرستار در حد توانش مسئولیت دارد. بلکه برعکس؛ کسی که در اوج سختی و فشار مالی و کاری، دست از خدمت و پرستاری و تلاش برنمی‌دارد اجر و ثواب بیشتری برای او منظور می‌شود؛ بنابراین قدر کار و خدمت خود را بدانید و سعی کنید درهرحال از اصول و وظایف مقررشده برای خودتان کم نگذارید. در این صورت اصلاً مدیون نیستید، بلکه مأجور هستید.

نتیجه:

پرستاری و پزشکی یکی از ارزشمندترین شغل‌های دنیاست چراکه حفظ جان یک انسان برابر بازنده کردن تمام انسان‌هاست. در این راستا اصولی برای این حرفه وجود دارد مانند اصل تخصص، تعهد و فداکاری، رازداری، عدالت، سودرسانی، عدم ضرر رسانی، احترام و صداقت و ... که با رعایت انسان ارزش این حرفه بالاتر می‌رود. بی‌حوصلگی براثر فشار کاری و مالی طبیعی است و تا زمانی که به کم‌کاری یا ضرر رساندن به بیمار نشود حق‌الناس نیست، بلکه کار در فشار کاری و مالی جهادی بالاتر است و ارزشی بیشتر دارد.

کلیدواژه‌ها:

پزشکی، پرستاری، اصول پزشکی، حق‌الناس.

منابع بیشتر برای مطالعه:

-ده مورد در اخلاق پزشکی، اطهر معین.

-درآمدی بر اخلاق پزشکی در اسلام، محمود متوسل.

-اخلاق پزشکی، نعمت‌الله یوسفیان.

-درس‌نامه اخلاق پزشکی، مهرداد نقی زاده و همکاران.

پی‌نوشت‌ها:

1. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، 1406 ق، ص 289.

2. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1413 ق، ج 4، ص 16.

3. سوره مائده، آیه 32.

احترام به قوانین برای همه افراد لازم و برای آن‌ها که داعیه‌دار دین و دین‌داری هستند امری لازم‌تر است.
تبعیت از قانون در زیارت اربعین

پرسش:

من چون بیماری‌هایی دارم اطمینان دارم که واکسن برایم ضرر دارد، الآن هم شرط رفتن به زیارت اربعین کارت واکسن است، آیا می‌توانم واکسن صوری بگیرم؟ یا کلاً به پیاده‌روی نروم؟

پاسخ:

مقدمه
زیارت امام حسین علیه‌السلام امری است مستحب که بسیار به آن توصیه‌شده و دارای اثرات فراوان روحی و معنوی است. انجام این زیارت در ایام اربعین نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است تا جایی که از حال و هوای معنوی حاکم بر فضای پیاده‌روی اربعین به‌راحتی نمی‌توان گذشت.

تبعیت از قانون

یکی از امور کلی که باید در تمام شرایط، زمان‌ها و مکان‌ها به آن توجه داشته باشیم احترام به قوانین و مقررات است. احترام به قوانین برای همه افراد لازم و برای آن‌ها که داعیه‌دار دین و دین‌داری هستند امری لازم‌تر است. با توجه به اینکه ما در جامعه اسلامی زندگی می‌کنیم و قوانین کشورمان نیز بر اساس قانون اساسی و ریشه در آموزه‌های اسلام دارد تبعیت از قوانین بر همه ما لازم است. در رابطه با موضوع واکسن زدن شما نیز دو مسئله قابل‌تأمل است. مسئله اول واکسن زدن فارغ از بحث زیارت که شما فرموده‌اید به دلیل بیماری به ضرر این واکسن اطمینان دارید. البته این موضوع در حیطه تخصص ما نیست منتها دقت کنید که اطمینان شما اطمینان حقیقی و عقلانی باشد و صرفاً بر اساس تصور و یا متأثر از حرف دیگران تصمیم به عدم واکسینه شدن نگیرید. مسئله دوم اینکه برای رفتن به زیارت در همه موارد کوچک و بزرگ باید تابع قوانین و مقررات کشوری باشید. اگر واکسینه بودن شرط زیارت است و شما بخواهید بدون توجه به این قانون و از طریق تقلب و یا تهیه واکسن صوری به این زیارت بروید یعنی قانون را دور زده‌اید و این کار ازنظر اخلاقی مذموم است.

حقیقت زیارت:

حقیقت زیارت چیزی جز روگرداندن از غیر حسین علیه‌السلام و رو آوردن به حسین علیه‌السلام نیست؛ بنابراین اگر بخواهیم زائر حقیقی حضرت باشیم باید همان مسیری را که امام طی نمودند ما نیز دنبال کنیم. در زیارت اربعین آمده است: «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ»(1) «جانش را درراه تو بذل کرد، تابندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند». در حقیقت هدف امام از قیام و شهادت ایشان این بوده که معرفت انسان‌ها را افزایش دهند تا بتوانند حق را از باطل و نور را از ظلمت تشخیص دهند؛ بنابراین ما نیز باید تمام تلاش خویش را به کار ببریم تا در مسیر نور و حقیقت باقی بمانیم و ازآنچه موجب ظلمت و انحراف می‌گردد دوری‌کنیم.

توجهات قلبی:

آنچه به‌عنوان هدف در زیارت مطرح می‌شود نزدیک شدن قلب و روح انسان به امام و سنخیت پیدا کردن با امام است و نه صرفاً نزدیکی فیزیکی و مکانی اگرچه آن‌هم دارای ارزش است. امروزه زیارت اربعین به موضوعی جهانی تبدیل‌شده و شما اگر توفیق رفتن پیدا کردید از این طریق فرهنگ اربعین را ترویج دهید و اگر شرایط رفتن نبود هر جا که هستید می‌توانید مُبلغ اربعین باشید. قرآن کریم می‌فرمایند: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکمْ بِوَاحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی»(2) «بگو: شمارا تنها به یک‌چیز اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید»؛ بنابراین حتی اگر نمی‌توانید در خیل جمعیت عظیم اربعین حاضر شوید به‌تنهایی و یا گروهی با خانواده و اقوام و دوستان به اقامه این امر اقدام نمایید.

خدمت‌رسانی:
یکی از جلوه‌های زیبای اربعین روحیه‌ی خدمت است. آن‌هایی که اربعین حاضر نشدند می‌توانند از طریق خدمت به اهل خانه، اقوام و خویشاوندان، همسایگان و دوستان و جامعه، خود را در زمره زائران حقیقی قرار دهند.

جلب رضایت حضرت مقدم بر زیارت:

هدف از زیارت چیزی جز جلب رضایت امام نیست. پس اگر قرار باشد زائر حضرت شویم، اما رضایت ایشان را با عمل خویش جلب ننماییم، یعنی فقط به امری ظاهری و پوسته‌ای شکننده تمسک یافته‌ایم. آنچه اهمیت دارد کسب رضایت حضرت است و این رضایت جز در سایه عمل امکان‌پذیر نیست. اینکه می‌گوییم خود را تابع قانون بدانید و به قوانین جامعه اسلامی احترام بگذارید بدین معناست که در عمل، این حب را نشان دهید. اگرچه احساسات عمیق دینی و مذهبی شما به‌گونه‌ای است که نمی‌توانید از زیارت بگذرید؛ اما همین گذشتن از زیارت به خاطر عدم ارتکاب به امر خلاف قانون، خودش تمرینی در جهت تهذیب نفس و جلب رضایت امام است؛ بنابراین مؤمن حقیقی احساسات و عواطف خود را به‌گونه‌ای تنظیم می‌کند که با فقه و شرع و اخلاق و قانون سازگار باشد. فلسفه پیاده‌روی این است که ما در مسیر دین‌داری با امام خویش همراه و همفکر و همدل بمانیم پس باید با این هدف، قلباً قدم در این مسیر بگذاریم.
معرفت به امام:

زیارت کالبدی است که روح آن معرفت عمیق و دقیق پیدا کردن نسبت به امام است. وقتی انسان نسبت به امام معرفت بیابد و اندیشه‌اش را درست پایه‌ریزی نماید محبتش به امام افزون می‌گردد؛ مانند زمانی که در ماه رمضان می‌گوییم گرسنگی و تشنگی کشیدن پوسته ظاهری رمضان است و اصل این است که انسان حقیقت روزه را دریابد؛ در رابطه با زیارت هم همین‌گونه است. اگرچه پیاده‌روی اربعین امر ارزشمندی است، ولی اگر بدون معرفت لازم باشد نصیب و بهره انسان از آن ناچیز خواهد بود. دوستی با دوستان حضرت و دشمنی با دشمنان ایشان عاملی است که می‌تواند معرفت ما را نسبت به ایشان تقویت نماید. همان‌گونه که در زیارت اربعین می‌خوانیم: «وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّهٌ حَتَّی یَأْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَی أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ] وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ» (3) «گواهی می‌دهم که من به‌یقین مؤمن به شمایم و به بازگشتتان یقین دارم، بر اساس قوانین دینم و عواقب عملم و قلبم با قلبتان در صلح و کارم پیرو کارتان، ویاری‌ام برای شما آماده است تا خدا به شما اجازه دهد، پس با شمایم نه با دشمنانتان، درودهای خدا بر شما و بر ارواح و پیکرهایتان و بر حاضر و غایب تان و بر ظاهر و باطنتان، آمین ای پروردگار جهانیان».

پیدا کردن جایگزین:

 اگر توفیق زیارت حضوری را از دست دادید ناامید نشوید و از روش‌های جایگزین برای کسب فضیلت بهره ببرید ازجمله:
1. برقراری مجالس دعا و زیارت خانگی، هرچند فقط اعضای خانواده حاضر باشند و اگرچه حتی با گذاشتن یک نوحه انجام گیرد.

2. نرفتن را برای خود تبدیل به یک فرصت نمایید و در جهت تعظیم شعائر دینی گام بردارید.

3. فراهم کردن توشه سفر برای زائران آن حضرت.

4. خواندن زیارت اربعین مطابق با آنچه در مفاتیح آمده است.

نتیجه:
زیارت امام امری ارزشمند است و انسان به‌واسطه زیارت بر امام خویش سلام می‌دهد؛ اما سلام دادن صرفاً بیان چند واژه نیست، بلکه منظور از سلام دادن به امام این است که زائر چه از نزدیک و چه از دور به امام اعلام می‌نماید که هیچ آزاری و آسیبی از ناحیه من به آن امام، نه در آن‌وقت و نه پس ‌از آن نخواهد رسید؛ چراکه زائر قصد دارد با سلام دادن به امام، حال خود را به‌گونه‌ای قرار دهد که مورد رضایت امام باشد، نه مایه اذیت آن حضرت. علاوه بر این هدف امام از قیام، بیرون بردن مردم از جهالت و ضلالت است؛ بنابراین ما نیز باید در این مسیر با جهالت مبارزه کنیم و با بالا بردن میزان معرفت و آگاهی و شناخت خویش از امام در تقویت عمل کوشا باشیم؛ بنابراین بر همه ما لازم است که تابع دستورات شرعی و اخلاقی و قوانین حاکم بر جامعه اسلامی باشیم و امری برخلاف قانون و مقررات انجام ندهیم و این‌گونه به امام خود ثابت کنیم که ما حتی در عشقمان به شما نیز خودخواهانه عمل نمی‌کنیم و احساسات خویش را تابع شرع و اخلاق و قانون قرار می‌دهیم.

کلمات کلیدی:

زیارت، اربعین، واکسن، کرونا.

منابع برای مطالعه بیشتر:

1. آموزه‌های اخلاقی قیام امام حسین علیه­السلام، عبدالرحمن فقیهی مازندرانی.

2. آیینه جمال: نگرشی بر مکارم اخلاق امام حسین علیه‌السلام، لطف‌الله صافی گلپایگانی.

3. فرهنگ زیارت: اهداف، آثار، تاریخچه، مشروعیت، سازندگی و آداب زیارت، جواد محدثی.

پی‌نوشت‌ها:
1. الشیخ عباس القمی، مفاتیح‌الجنان، المحقق: الشیخ علی آل کوثر، مجمع احیاء الثقافه الإسلامیه، ص 568.

2. سوره سبأ، آیه 46.

3. الشیخ عباس القمی، مفاتیح‌الجنان، المحقق: الشیخ علی آل کوثر، مجمع احیاء الثقافه الإسلامیه، ص 569.

صفحه‌ها