ساحت‌های مدارا

آثار و فواید مدارا
مدارا و نرمی در زندگی باعث می‌شود نتایج پرشمار و متنوعی در دنیا و آخرت برای انسان مثل: موفقیت در زندگی، رفع دشمنی، حفظ دین و ایمان و دوستی و محبت‌ می شود.

پرسش:

برادرم با همسرش مشکل دارد می‌گویم مدارا کن! می‌گوید چه فایده‌ای دارد؟(آثار و فواید)

پاسخ:

انسان فطرتاً منفعت‌طلب است و دنبال انجام کارهای است که برای او فایده بیشتری دارد. فهم آثار و نتایج مثبت هرچیزی باعث می‌شود در او شوق و انگیزه برای تحصیل آن ایجاد گردد و برای به دست آوردن آن تلاش نماید.

موضوع مدارا هم از این قاعده مستثنی نیست؛ ازاین‌رو در ادامه به بیان آثار و برکات مدارا کردن می‌پردازیم تا زمینه برای روی آوردن به این فضیلت انسانی فراهم گردد.

در منابع دینی نتایج متعدد و متنوعی برای وفق و مدارا بیان گردیده است که به دو دسته، یعنی نتایج دنیوی و پاداش‌های اخروی، تقسیم می‌گردد.

آثار دنیوی مدارا

1. موفقیت در امور

یکی از برکات مدارا کردن با دیگران در زندگی این است که انسان می‌تواند در امور مختلف ادامه مسیر داده و در نهایت به موفقیت دست یابد و الا اگر بنا باشد با ایجاد مشکلات و موانع با مدارا نکردن و تحمل نکردن مشکلات، ارتباط با دیگران و تلاشش را قطع نماید، در هیچ کاری موفق نخواهد بود و اگر این روحیه در او نهادینه شده باشد، هیچ کاری را به سرانجام نخواهد رساند. ازاین‌رو پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند:

 «سه چیز است که هر کس نداشته باشد هیچ عملی از او به اتمام نمی‌رسد: پاکدامنی و ورعی که او را از نافرمانی خدا بازدارد و خویی که به سبب آن با مردم مدارا کند و بردباری و حلمی که به وسیله آن، رفتار جاهلانه‌ی نادان را دفع کند.»(1)

2. ایمنی از دشمنی‌ها و تحریک نشدن عداوت‌ها

یکی از برکات مدارا کردن این است که باعث می‌شود اختلاف‌ها و دشمنی‌ها، ظهور و بروز پیدا نکند و تحریک و تشدید نشود و زمینه برای زدودن آنها فراهم شود. چنان‌که از حضرت علی علیه‌السلام نقل شده که فرمودند:

 «نرمش و مدارا، تیزی مخالفت را کُند می کند»؛(2) «با مردم مدارا کن، تا از گزندهایشان ایمن شوی و از نیرنگهایشان سالم مانی».(3)

 سعدی هم می‌گوید:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است ***‌ با دوستان مروت، با دشمنان مدارا

همچنین مدارا با مردم باعث می‌شود دشمنی و شر آنها دفع گردد. لذا امام صادق علیه‌السلام، درباره آیه: «و با مردم نیک سخن گوید»، فرمودند:

 «مقصود، همه مردمان اعم از مؤمن و مخالفان است؛ اما با مؤمنان، باید گشاده‌رو بود و اما با مخالفان باید به نرمی و مدارا سخن گفت تا به سوی ایمان کشیده شوند و کمترین ثمرش این است که خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون می‌دارد».(4)

3. حراست و تثبیت ایمان

ایمان نهالی است که باید پیوسته از آن حراست کرد تا دچار آفت نشود و از بین نرود. یکی از اموری که به حفظ ایمان انسان کمک شایانی می‌نماید، مدارا کردن با دیگران است؛ در نقطه مقابل درگیری و برخورد و تقابل با دیگران معمولاً با اغراض نفسانی همراه بوده و زمینه‌ساز حضور و فعالیت شیطان می‌گردد و در نهایت دین و ایمان انسان را به باد می‌دهد. امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید:

 «هر چیزی قفلی دارد و قفل (نگهدار) ایمان، نرم‌خویی است.»(5)

4. آسانی کارها

برخورد و اصطکاک با دیگران باعث سخت شدن تعاملات و کارها، و پیش نرفتن آنها می‌گردد، همچنین لجبازی و سخت‌گیری دیگران را تحریک می‌نماید؛ اما نرمی و مدارا و مهربانی، باعث آسان و روان شدن امور مختلف زندگی می‌گردد و روحیه همدلی و همکاری را تقویت می‌نماید. امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌یفرماید:

 «ملایمت، سختی‌ها را آسان و موانع محکم را باز می‌کند.»(6)

5. جذب و اصلاح دیگران

نرمی و مدارا باعث جذب شدن دیگران و پیوند خوردن دل‌ها و زمینه‌ساز تحول و اصلاح ایشان می‌گردد. حتی اگر شخص مقابل، فرعون باشد، باز احتمال اینکه با لطافت و نرمی در برخورد، بتوان او را جذب و اصلاح کرد هست. ازاین‌رو خداوند متعال به حضرت موسی و هارون موقعی که می‌خواستند به دربار فرعون بروند و با او صحبت کنند، توصیه فرمود: «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی؛(7) به نرمی با او سخن بگوید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد

حضرت علی در این زمینه می‌فرمایند:

 «اصلاح و به آشتی کشاندن دشمنان با زبان خوش و رفتار نیک، آسان‌تر است از رویارویی با آنها و چیرگی بر ایشان از طریق پیکار سخت.»(8)

 حضرت در زمینه اخلاق همسرداری نیز می‌فرمایند:

 «با همسران ناسازگار خود مدارا کنید و با آنان به نیکی سخن بگویید، امید است رفتارشان درست شود.»(9)

6. مدارا، نوعی صدقه

در فرهنگ دینی مدارا با دیگران را نوعی صدقه می‌دانند؛ صدقه‌ای که ده‌ها نتیجه و اثر دارد، ازجمله باعث دفع بلا و مشکلات و بیماری‌ها و جلب سلامتی می‌گردد. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «مدارا کردن با دشمنان خدا از بهترینِ صدقه‌هایی است که انسان برای خود و برادرانش می‌دهد.»(10)

7. تداوم دوستی‌ها

برخورد و سختی و تندی نشان دادن مخالف دوستی و مهر و محبت است و در نقطه مقابل نرمی و ملاطفت و مدارا زمینه‌ساز دوستی و باعث ایجاد و تثبیت محبت و ادامه پیداکردن آن می‌باشد و در نهایت باعث هم‌افزایی و جلب برادری و کمک دیگران می‌گردد. امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌فرماید: «نرم‌خویی و سخاوت شخص، او را محبوب دشمنانش می کند»؛(11) «با رفق و مهربانی، دوستی پایدار خواهد شد»؛(12) «با مردم مدارا کن تا از برادری ایشان بهرمند گردی.»(13)

8. خیر دنیا و آخرت

در نهایت اهل بیت علیهم‌السلام که عالمان به حقایق امور و قواعد دنیا و آخرت می‌باشند مژده داده‌اند که داشتن روحیه رفق و مدارا باعث می‌گردد شخص به خیر دنیا و آخرت برسد. حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند: «هر کس نصیبی از رفق و مدارا داشته باشد، سهمی از خیر دنیا و آخرت را می برد و هر کس از سهم رفق و مدارا محروم باشد، از سهم (خیر) دنیا و آخرت نیز محروم است.»(14)

9. افزایش رزق و برکت

یکی از اسباب زیاد شدن رزق و روزی مدارا و صبوری کردن با مردم معرفی شده است. پرواضح است که با تندی و خشونت و برخورد و تقابل نمی‌توان با مردم و مراجعه کننده به نتیجه مطلوب رسید و طبیعی است که رزق و روزی انسان کم شود. امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

 «‏هر خانواده‏ای که بهره خود را از نرمی گرفتند، خدا روزی ایشان را وسعت داد... همانا خدای عزّوجلّ، نرمی کند و نرمی‏ را دوست دارد.»(15)

همچنان‌که پیامبر خدا صلی‌الله‌علی‌وآله فرمودند:

 «در نرمی، زیادی و برکت است و هر کس از نرمی محروم شد، از خیر محروم گشت.»(16)

10. عزت و سربلندی

امام صادق علیه‌السلام فرمود:

 «گروهی از قریش با مردم کمتر راه مدارا پیش گرفتند و ازاین‌رو از قریش (که قومی عزتمند و با آبرو بودند) رانده شدند، حال آن که به خدا سوگند، از نظر نژاد مشکلی نداشتند؛ اما گروهی از غیر قریش با مردم، نیکو مدارا کردند و در نتیجه به خاندان بلند پایه پیوستند.»(17)

 از این حدیث شریف نتیجه می‌گیریم که یکی از برکات مدارا، رسیدن به عزت و مرتبه بالای اجتماعی می‌باشد. چرا که انسان‌های لطیف و نرم‌خو و صبور محبوب همه می‌باشند و در نقطه مقابل همه فطرتاً از خشونت و سختی و تندی گریزان می‌باشند.

آثار آخرتی مدارا

همچنین مدارا و نرمی باعث می‌شود انسان در آخرت هم به نتایج و مقامات زیادی دست پیدا کند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌گردد:

1. رسیدن به ثواب بیشتر

پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند:

 «هیچ دو نفری با هم رفاقت نکنند، جز این که اجر آن کس بیشتر، و نزد خداوند عزّوجلّ محبوب‌تر است که با رفیقش ملایم باشد.»(18)

2. ایمن شدن از عذاب دوزخ

از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نقل است که فرمودند:

 «هر که نرم و ملایم و آسانگیر و نزدیک به مردم باشد بر آتش حرام است.»(19)

3. رسیدن به درجات والای صبر و رضا

معمولاً مدارا کردن با مردم همراه با صبوری و حلم و بردباری می‌باشد و گویا این فضیلت‌ها دست در دست هم دارند و در بسیاری موارد همنشین هستند. ازاین‌رو همه برکات و خیراتی که برای صبر و حلم و رفق و... در روایات بیان شده است، برای مدارا کردن هم قابل ذکر می‌باشد. امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «من در برابر کارهایی (و اذیتهایی) از این غلام خود و از خانوده‌ام صبر می‌کنم که از حنظل تلخ‌تر است؛ زیرا هر که صبر پیشه کند، به واسطه صبر خود به مقام روزه‌گیرِ شب زنده‌دار و مرتبه شهیدی که در رکاب محمد صلی الله علیه و آله شمشیر زده باشد، دست می یابد.»(20)

نتیجهگیری:

مدارا و نرمی در زندگی باعث می‌شود نتایج پرشمار و متنوعی در دنیا و آخرت برای انسان به دست آید. انسان در زندگی موفق‌تر گردد. دشمن‌ها و دشمنی‌ها تحریک نشوند. دین و ایمان انسان حفظ گردد و کارهای انسان آسان و روان پیش برود و دوستی‌ها و محبت‌ها جلب و ادامه پیدا کند. رزق و برکت، و خیر دنیا و آخرت شامل انسان گردد؛ همچنین با مدارا انسان در آخرت به ثواب روزه‌داران و شب زنده‌داران و شهدا می‌رسد و از عذاب الهی در امان می‌باشد.

منابع برای مطالعه بیشتر:

1. اسلام و گونه همزیستی با ناهم‌کیشان، نوشته حسین سیاح.

2. بررسی ابعاد مختلف مسئله مدارا در متون دینی، نوشته محمدعلی پیلتن.

3. تساهل و مدارا در قرآن نوشته حسین فرزانه‌پور و محمد بخشایی‌زاده.

پی‌نوشت‌ها:

1. «ثَلاثٌ مَن لَم یَکُن فِیه لِمَ یَتِمَّ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ یَحجُزُهُ عَن مَعاصِی اللّهِ، و خُلُقٌ یُدارِی بِهِ النّاسَ، و حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص116.

2. «الرِّفقُ یَفُلُّ حَدَّ المُخالَفَهِ»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص815.

3. «دَارِ النّاسَ تَأمَنْ غوائلَهُم و تَسلَمْ مِن مَکائدِهِم»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص818.

4. عن الصادق علیه‌السلام (فی قولِهِ تَعالی: «وَ قولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا»): «أی للنّاسِ کُلِّهِم مُؤمِنِهِم و مُخالِفِهِم، أمَّا المُؤمِنونَ فَیَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ، و أمَّا المُخالِفونَ فَیُکَلِّمُهُم بالمُداراهِ لاِجتِذابِهِم إلی الإیمانِ، فإنَّهُ بِأیسَرَ مِن ذلِکَ یَکُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنِینَ»؛ بَحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: موسسه بعثت، 5 جلد، قم، موسسه بعثت، اول، 1374ش، ج‏1، ص266.

5. «إِنَّ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قُفْلًا وَ قُفْلُ‏ الْإِیمَانِ‏ الرِّفْقُ‏»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص118.

6. «الرِّفْقُ یسِّرُ الصِّعابَ وَ یسَهِّلُ شَدیدَ الْاسْبابِ»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص95.

7. سوره طه، آیه 44.

8. «الاستِصلاحُ لِلأعداءِ بِحُسنِ المَقالِ و جَمیلِ الأفعالِ، أهوَنُ مِن مُلاقاتِهِم و مُغالَبَتِهِم بِمضیضِ القِتالِ»؛ لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق: حسین حسنی بیرجندی، قم، دارالحدیث، اول، 1376ش، ص57.

9. «فَدَارُوهُنَّ عَلَی کُلِّ حَالٍ ‏وَ أَحْسِنُوا لَهُنَّ الْمَقَالَ لَعَلَّهُنَّ یُحْسِنَّ الْفِعَالَ»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی‏ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، دوم، 1413ق، ج‏3، ص554.

10. «إنَّ مُداراهَ أعداءِ اللّهِ مِن أفضَلِ صَدَقَهِ المَرءِ عَلی نَفسِهِ و إخوانِهِ»؛ التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیه‌السلام، تحقیق: مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، قم، مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، اول، 1409ق، ص354.

11. «رِفْقُ الْمَرْءِ (وَ سَخَاؤُهُ‏) یُحَبِّبُهُ‏ إِلَی‏ أَعْدَائِهِ‏»؛ لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق: حسین حسنی بیرجندی، قم، دارالحدیث، اول، 1376ش، ص269.

12. «بِالرِّفْقِ تَدُومُ الصُّحْبَهُ»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص305.

13. «دَارِ النَّاسَ تَسْتَمْتِعْ بِإِخَائِهِمْ»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص818.

14. «منْ اعْطِی حَظَّهُ مِنَ الرِّفْقِ اعْطِی حَظَّهُ مِنْ خَیرِالدُّنْیا وَالْاخِرَهِ وَ مَنْ حُرِمَ حَظُّهُ مِنَ الرِّفْقِ حُرِمَ حَظُّهُ مِنَ الدُّنْیا وَالْاخِرَهِ»؛ پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران، دنیای دانش، چهارم، 1382ش، ص738.

15. «أَیُّمَا أَهْلِ بَیْتٍ أُعْطُوا حَظَّهُمْ مِنَ الرِّفْقِ فَقَدْ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فِی الرِّزْقِ... إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَفِیقٌ یُحِبُّ الرِّفْقَ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص119.

16. «إِنَّ فِی الرِّفْقِ الزِّیَادَهَ وَ الْبَرَکَهَ وَ مَنْ یُحْرَمِ الرِّفْقَ یُحْرَمِ الْخَیْرَ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص119.

17. «إنَّ قَوما مِن قُرَیشٍ قَلَّتْ مُداراتُهُم لِلنّاسِ فَنُفُوا مِن قُرَیشٍ ، و ایْمُ اللّه ِ ما کانَ بِأحسابِهِم بَأسٌ، و إنَّ قَوما مِن غَیرِهِم حَسُنَت مُداراتُهُم فَاُلحِقوا بِالبَیتِ الرَّفیعِ. قال: ثُمَّ قالَ: مَن کَفَّ یَدَهُ عَنِ النّاسِ فَإنّما یَکُفُّ عَنهُم یَدا واحِدَهً، و یَکُفُّونَ عَنه أیادِیَ کَثِیرَهً»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، اول، 1362ش، ج‏1، ص17.

18. «ما اصطَحَبَ اثنانِ إلاّ کانَ أعظَمُهُما أجرا و أحَبُّهُما إلی اللّهِ عزّوجلّ أرفَقَهُما بصاحِبِهِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص120.

19. «حرّم علی النّار کلّ‏ هیّن‏ لیّن‏ سهل‏ قریب‏ من النّاس»؛ پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران، دنیای دانش، چهارم، 1382ش، ص441.

20. «إنّی لأَصبِرُ مِن غُلامی هذا و مِن أهلی، عَلی ما هُوَ أمَرُّ مِنَ الحَنظَلِ، إنَّهُ مَن صَبَرَ نالَ بِصَبرِهِ دَرَجَهَ الصّائمِ القائمِ، و دَرَجَهَ الشَّهیدِ الّذی قَد ضَرَبَ بِسَیفِهِ قُدّامَ مُحمّدٍ صلی الله علیه و آله»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، دارالرضی، اول، 1406ق، ص198.

اسلام در روابط مختلف و حتی در برخورد با دشمن به مدارا توصیه می‌کند. در تربیت و تبلیغ دین، ملایمت را ضروری می‌داند تا موجب دوری نشود.

پرسش:

من گاهی از رفتار اطرافیانم بسیار اذیت می‌شوم و به فکر قطع رابطه می‌افتم؛ اما از سوی دیگر به مدارا توصیه شده‌ایم. می‌خواستم ببینم ما وظیفه داریم با چه کسانی مدارا کنیم؟

پاسخ:

در منابع دینی توصیه به داشتن رفق و مدارا با افراد مختلف در ساحت‌های متنوعی شده است؛ همچنین آثار و برکات متعدد و متنوع دنیوی و اخروی برای آن بیان شده است که در ادامه به برخی از این ساحت‌ها اشاره می‌شود.

ساحت اول: مدارا با همسر

روایات فراوانی توصیه به مدارا و صبوری با همسران کرده‌اند و برای این نوع رفتار، اجر و پاداش فراوانی مطرح شده است (1)؛ از جمله بشارت داده شده است هر کسی بر بدخلقی همسرش صبر نماید، خداوند به او ثواب شاکران را عنایت فرماید (2).

ساحت دوم: مدارا با مردم

یکی از موارد پرتکرار در سفارش به مدارا، مدارا با عموم مردم است؛ مردمی که انسان با آنها زندگی می‌کند و برای تأمین نیازهایش به تعامل به آنها نیازمند است. با اینکه ممکن است افکار، رفتار یا صفات آنها مورد پسند و تأیید فرد نباشد، اما باید برای ادامه‌داشتن زندگی اجتماعی و استفاده از مواهب این نوع ارتباطات، با آنها مدارا کرد؛ چراکه انسان اجتماعی خلق شده است و نیاز به بودن در اجتماع دارد. از حضرت علی (علیه السلام) نقل شده است: «ثَمَرَةُ العَقلِ مُداراةُ النّاسِ» (3): ثمرۀ عقل، مداراکردن با مردم است. همچنین در بیانی دیگر فرمودند: «رَأسُ الحِکمَةِ مُداراةُ النّاسِ» (4). بنابراین مداراکردن، پسندیده‌ترین خصلت است؛ همچنین نهایت و قلۀ حکمت و خرد، مدارا‌کردن با مردم است.

ساحت سوم: مدارا با دشمن

در روایات حتی در برخورد با دشمن هم به مدارا توصیه شده است؛ یعنی او را تحریک نکنیم و جز در موارد ضروری، دشمنی‌ها را ظهور و بروز ندهیم و در حد ممکن در برابر اذیت‌هایش صبوری کنیم. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «در سفارش لقمان به پسرش بود که پسر جانم، سلاحى که بر دشمنت برگیرى و او را به خاک افکنى، این باشد که با او بچسبى و رضایت از او را به رخش کشى و از او پیوسته کناره نکنى تا آنچه در دل دارى، بر او پدیدار شود و آماده شود براى ستیز با تو» (5) همچنین حضرت رضا (علیه السلام) در تفسیر عقل و عقلانیت فرمودند: «با دشمنان مسامحه‌کردن و با دوستان مدارا‌نمودن» (6).

ساحت چهارم: مدارا با حسود

یکی از افرادی که باید با او مدارا کرد، شخص حسود است. حسودان اسیر نفس و شیطان شده‌اند و به همین دلیل گاه رفتارهایشان تحت اختیار خود نیست؛ ازاین‌رو باید با آنها مدارا کرد و خود را از حسادت‌ها و برخوردهای نامناسب آنان در امان نگه داشت. امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «انسان برای ترک سه چیز عذری ندارد؛ یکی از آنها مدارا‌نمودن با انسان حسود است» (7).

ساحت پنجم: مدارا با ضعیف و کوچک‌تر

از دیگر مواردی که به مدارا سفارش شده است، افراد ضعیف و ناتوان و کودکانی هستند که توان و ظرفیت متعارف را ندارند. درواقع باید از هر کسی به اندازه ظرفیت و توانش انتظار داشت و در صورت محدودبودن توان و ظرفیت، با او مدارا و صبوری شود. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها﴾: (8) خداوند هیچ‌کس را تکلیف نکرده است مگر به اندازۀ توان و ظرفیت او.

ساحت ششم: مدارا با نفس و خویشتن

از دیگر مواردی که روایات توصیه به مدارا با آن کرده‌اند، نفس انسان است. حضرت علی (علیه السلام) نفس آدمی را به مرکبی تشبیه می‌کنند که بر آن سوار می‌شود و باید با وجود بهره‌بردن و کار‌کشیدن از آن، رسیدگی به او هم کند و نباید او را با کار‌کشیدن بیش از طاقت و توانش بشکند و باید آب و علف و رسیدگی‌های لازم به او را هم مدنظر داشته باشد؛ یعنی نه آن را به‌کلی رها کند تا هرچه و هرجا خواست، هرچند حرام دنبال کند و نه آن را خسته بنماید و از نیازهای حلال و طبیعی و ضروری‌اش محروم کند تا از تاب و توان بیفتد و خسته و کسل با انسان برای انجام وظایف همراهی نکند (9).

ساحت هفتم: مدارا با متربی

تعلیم و تربیت از حوزه‌هایی است که سفارش به مدارا در آن شده است. مربی در برخورد با دانش‌آموز و متربی باید افزون بر مدارا و صبوری، از عجله پرهیز کند تا دانش‌آموز کم‌کم با پای خود و در حد توان مراحل رشد و تربیت را پشت سر بگذارد. امام صادق (علیه السلام) در پاسخ کسی که نقاط ضعف شیعه را برشمرده بود، می‌فرمایند: «ای عبدالعزیز، به‌راستی که ایمان ده درجه است، به مانند نردبان که می‌بایست پله‌پله از آن بالا رفت. پس کسی که دارای یک درجه از ایمان است، به آن‌که دارای دو درجه است، نباید بگوید تو را ایمانی نیست و همین طور [دومی به سومی] تا به دهمی برسد و آن را که در درجه پایین از توست، نباید ساقط از ایمانش پنداری [که اگر چنین باشد]، آن‌که در درجه بالاتر از توست، می‌بایست تو را ساقط پندارد، بلکه پایین‌تر از خود را که دیدی، با مهربانی به درجه خودت برسان و آنچه را که توانایی‌اش را ندارد، بر او بار مکن که کمرش خواهد شکست و حقا کسی که دل مؤمنی را بشکند، بر او لازم است که جبرانش کند و بهبودش سازد و مقداد در درجه هشتم بود و ابوذر در نهم و سلمان در دهم» (10).

تبلیغ و تربیت بدون نرم‌خویی و مدارا امکان‌پذیر نیست؛ همان‌گونه که قرآن کریم به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: ﴿فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ﴾ (11): به [برکت] رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم‌] نرم [و مهربان] شدی. و اگر خشن و سنگ‌دل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند.

ساحت هشتم: مدارا در دینداری و عبادت

پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: «همانا این دین دارای متانت است؛ پس با ملایمت در آن وارد شوید و عبادت خدا را بر بندگان خدا تحمیل نکنید که در آن صورت به سوار درمانده‌اى مى‌مانید که نه راهى را پیموده و نه مرکبى به جا گذاشته است» (12). از این روایت و ده‌ها آیه و روایت دیگر، این نکتۀ اساسی به دست می‌آید که باید در ساحت دینداری و عبادت، مدارا حکم‌فرمایی کند. در وادار‌کردن خود به دینداری و سوق‌دادن دیگران به دین و بندگی باید همواره رفق و مدارا سرلوحۀ کار ما باشد و از واردکردن فشار زیاد و ارائه چهره سخت و خشن و غیرمعقول و تحمل‌ناپذیر از دین باید خودداری کرد؛ یعنی با وجود پایبندی به دینداری و عبادت خدا در حد توان و دوری از سستی و تنبلی و غفلت و رعایت واجبات و محرمات، باید مواظب بود با پرداختن بیش از اندازه و بی‌جا به مستحبات و مکروهات، خود و دیگران را از دین فراری ندهیم. حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «براى عبادت‌کردن نفْس خود را بفریب و با آن ملایمت کن و به زور [به عبادت] وادارش مکن و در زمان فراغت و نشاطش او را به عبادت گیر، مگر در عباداتى که بر تو واجب گشته است که در این صورت باید آنها را به‌موقع انجام دهى و بر آنها مواظبت کنی» (13).

ساحت نهم: مدارا با ناگزیران

همه ما در زندگی اجتماعی ناگزیر به ارتباط با افرادی در اطراف خود هستیم؛ مانند فامیل، همکار، مدیر، همسایه، کارمند ادارات و ...؛ به گونه‌ای که نمی‌توانیم آنها را تغییر دهیم و برای ما قابل نصب و عزل نیستند. از سوی دیگر، ممکن است این افراد دارای ویژگی‌ها و رفتارهایی باشند که خوشایند ما نیست. در این‌گونه موارد هم موضوع رفق و مدارا سفارش شده است و انسانی که ناگزیر از ارتباط با اوست، باید مدارا را سرلوحۀ کار خود قرار دهد؛ چنانچه حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «حکیم و فرزانه نیست آن‌که مدارا نکند با کسى که چاره‌اى جز مدارا‌کردن با او نیست» (14).

ساحت دهم: مدارا با حیوانات

اسلام عزیز همواره در راهنمایی‌های خود، نگرش جامع و کاملی دارد؛ از جمله همیشه محیط‌زیست و حقوق حیوانات مدنظر قرار می‌گیرد؛ بر همین اساس یکی از ساحت‌هایی که در آن به رفق و مدارا سفارش شده است، ارتباط و استفاده از حیوانات است. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: «خداوند ملایمت و مهربانى را دوست دارد و در راه آن کمک مى‌کند؛ پس هرگاه مرکب‌هاى لاغر سوار شُدید، آنها را در باراندازهایشان استراحت دهید و اگر زمین خشک و بى‌گیاه بود، از آن به شتاب بگذرید؛ اما چنانچه سرسبز و پُر‌علف بود، آنها را در منزل‌گاه‌هاى راه فرود آورید [تا بچرند]» (15).

بنابراین در استفاده از حیوانات باید رعایت حال و توان آنها را کرد و با مدارا و ملایمت با آنها برخورد نمود. شاید بتوان روایت و دستور پیش‌گفته را تعمیم داد و گفت در استفاده از هر نوع حیوان و وسیله‌ای که از آن هر بهره‌ای را می‌بریم، باید استفادۀ ما همراه با مدارا و رعایت حقوق آن باشد.

نتیجه:

اسلام عزیز در ساحت‌های متعددی به رفق و مدارا سفارش کرده است تا بتوانیم زندگی موفقی داشته باشیم؛ از جمله در تعامل با همسر، مردم، دشمن، شخص حسود، فرد ضعیف، متربی، حیوانات و مرکب‌ها، در تعامل با نفس خود و افرادی که ناگزیر از ارتباط با آنها هستیم.

پی‌نوشت‌ها:

1. محمد بن حسن حر عاملى؛ وسائل الشیعه؛ قم: مؤسسه آل‌البیت علیهم السلام، 1409 ق، ج‌ ۲۰، ص ۱۷۲، بَابُ اسْتِحْبَابِ مُدَارَاهِ الزَّوْجَهِ وَ الْجَوَارِی.

2. همان، ص 174.

3. عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی؛ غرر الحکم و درر الکلم؛ تحقیق و تصحیح: سید‌مهدی رجایی؛ چ 2، قم: دارالکتاب الاسلامی، 1420 ق، ص 328.

4. علی بن محمد لیثی واسطی؛ عیون الحکم و المواعظ؛ تحقیق: حسین حسنی بیرجندی؛ چ 1، قم، دارالحدیث، 1376 ش، ص 264.

5. «کَانَ فِیمَا أَوْصَى بِهِ لُقْمَانُ ابْنَهُ یَا بُنَیَّ لِیَکُنْ مِمَّا تَتَسَلَّحُ بِهِ عَلَى عَدُوِّکَ وَ تَصْرَعُهُ الْمُمَاسَحَهُ وَ إِعْلَانُ الرِّضَا عَنْهُ وَ لَا تُزَاوِلْهُ بِالْمُجَانَبَهِ فَیَبْدُوَ لَهُ مَا فِی نَفْسِکَ فَیَتَأَهَّبَ لَکَ» (شیخ صدوق؛ الامالی؛ چ 5، بیروت: اعلمی، 1400 ق، ص 668).

6. احمد بن محمد بن خالد برقی؛ المحاسن؛ تحقیق: جلال‌الدین محدث؛ چ 2، قم: دارالکتب الاسلامیه، 1371 ق، ج‏ 1، ص 195.

7. حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی؛ تحف العقول؛ تحقیق: علی‌اکبر غفاری؛ چ 2، قم: جامعه مدرسین حوزه، 1404 ق، ص 318.

8. بقره: 286.

9. «إنّ نَفسَکَ مَطِیَّتُکَ؛ إن أجهَدتَها قَتَلتَها، و إن رَفَقتَ بها أبقَیتَها» (عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی؛ غرر الحکم و درر الکلم؛ ص 243).

10. شیخ صدوق؛ الخصال؛ تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفاری؛ قم: جامعه مدرسین حوزه، 1362 ش، ج ۲، ص ۴۴۸.

11. آل‌‏عمران: 159.

12. «إنّ هذا الدِّینَ مَتِینٌ فَأوغِلُوا فیهِ برِفقٍ، و لا تُکَرِّهُوا عِبادَهَ اللّهِ إلى عِبادِ اللّهِ فتکونوا کالراکِبِ المُنْبَتِّ الذی لا سَفَرا قَطَعَ و لا ظَهْرا أبقى» (محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج ‏2، ص 86).

13. «خادِعْ نفسَکَ فی العِبادَهِ، و ارفُقْ بها و لا تَقهَرْها، و خُذْ عَفوَها و نَشاطَها، إلاّ ما کانَ مَکتوبا علَیکَ مِن الفَریضَهِ، فإنّهُ لابُدَّ مِن قضائها و تَعاهُدِها عندَ مَحَلِّها (محمد بن حسین شریف رضی؛ نهج‌البلاغه؛ تحقیق و تصحیح: صبحی صالح؛ قم: هجرت، 1414 ق، ص 460).

14. «لَیسَ الحَکیمُ مَن لَم یُدارِ مَن لا یَجِدُ بُدّاً مِن مُداراتِهِ» (حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی؛ تحف العقول؛ ص 218).

15. «إنّ اللّه َ یُحِبُّ الرِّفقَ و یُعِینُ علَیهِ، فإذا رَکِبتُمُ الدَّوابَّ العُجْفَ فَأنزِلُوها مَنازِلَها، فإن کانَتِ الأرضُ مُجدِبَهً فانْجُوا عَنها، و إن کانَت مُخْصِبَهً فَأنزِلُوها مَنازِلَها» (احمد بن محمد بن خالد برقی؛ المحاسن؛ ج 2، ص 361).