۱۴۰۴/۰۷/۲۷ ۱۵:۵۷ شناسه مطلب: 100831
پرسش:
من گاهی از رفتار اطرافیانم بسیار اذیت میشوم و به فکر قطع رابطه میافتم؛ اما از سوی دیگر به مدارا توصیه شدهایم. میخواستم ببینم ما وظیفه داریم با چه کسانی مدارا کنیم؟
پاسخ:
در منابع دینی توصیه به داشتن رفق و مدارا با افراد مختلف در ساحتهای متنوعی شده است؛ همچنین آثار و برکات متعدد و متنوع دنیوی و اخروی برای آن بیان شده است که در ادامه به برخی از این ساحتها اشاره میشود.
ساحت اول: مدارا با همسر
روایات فراوانی توصیه به مدارا و صبوری با همسران کردهاند و برای این نوع رفتار، اجر و پاداش فراوانی مطرح شده است (1)؛ از جمله بشارت داده شده است هر کسی بر بدخلقی همسرش صبر نماید، خداوند به او ثواب شاکران را عنایت فرماید (2).
ساحت دوم: مدارا با مردم
یکی از موارد پرتکرار در سفارش به مدارا، مدارا با عموم مردم است؛ مردمی که انسان با آنها زندگی میکند و برای تأمین نیازهایش به تعامل به آنها نیازمند است. با اینکه ممکن است افکار، رفتار یا صفات آنها مورد پسند و تأیید فرد نباشد، اما باید برای ادامهداشتن زندگی اجتماعی و استفاده از مواهب این نوع ارتباطات، با آنها مدارا کرد؛ چراکه انسان اجتماعی خلق شده است و نیاز به بودن در اجتماع دارد. از حضرت علی (علیه السلام) نقل شده است: «ثَمَرَةُ العَقلِ مُداراةُ النّاسِ» (3): ثمرۀ عقل، مداراکردن با مردم است. همچنین در بیانی دیگر فرمودند: «رَأسُ الحِکمَةِ مُداراةُ النّاسِ» (4). بنابراین مداراکردن، پسندیدهترین خصلت است؛ همچنین نهایت و قلۀ حکمت و خرد، مداراکردن با مردم است.
ساحت سوم: مدارا با دشمن
در روایات حتی در برخورد با دشمن هم به مدارا توصیه شده است؛ یعنی او را تحریک نکنیم و جز در موارد ضروری، دشمنیها را ظهور و بروز ندهیم و در حد ممکن در برابر اذیتهایش صبوری کنیم. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «در سفارش لقمان به پسرش بود که پسر جانم، سلاحى که بر دشمنت برگیرى و او را به خاک افکنى، این باشد که با او بچسبى و رضایت از او را به رخش کشى و از او پیوسته کناره نکنى تا آنچه در دل دارى، بر او پدیدار شود و آماده شود براى ستیز با تو» (5) همچنین حضرت رضا (علیه السلام) در تفسیر عقل و عقلانیت فرمودند: «با دشمنان مسامحهکردن و با دوستان مدارانمودن» (6).
ساحت چهارم: مدارا با حسود
یکی از افرادی که باید با او مدارا کرد، شخص حسود است. حسودان اسیر نفس و شیطان شدهاند و به همین دلیل گاه رفتارهایشان تحت اختیار خود نیست؛ ازاینرو باید با آنها مدارا کرد و خود را از حسادتها و برخوردهای نامناسب آنان در امان نگه داشت. امام صادق (علیهالسلام) فرمود: «انسان برای ترک سه چیز عذری ندارد؛ یکی از آنها مدارانمودن با انسان حسود است» (7).
ساحت پنجم: مدارا با ضعیف و کوچکتر
از دیگر مواردی که به مدارا سفارش شده است، افراد ضعیف و ناتوان و کودکانی هستند که توان و ظرفیت متعارف را ندارند. درواقع باید از هر کسی به اندازه ظرفیت و توانش انتظار داشت و در صورت محدودبودن توان و ظرفیت، با او مدارا و صبوری شود. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: ﴿لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها﴾: (8) خداوند هیچکس را تکلیف نکرده است مگر به اندازۀ توان و ظرفیت او.
ساحت ششم: مدارا با نفس و خویشتن
از دیگر مواردی که روایات توصیه به مدارا با آن کردهاند، نفس انسان است. حضرت علی (علیه السلام) نفس آدمی را به مرکبی تشبیه میکنند که بر آن سوار میشود و باید با وجود بهرهبردن و کارکشیدن از آن، رسیدگی به او هم کند و نباید او را با کارکشیدن بیش از طاقت و توانش بشکند و باید آب و علف و رسیدگیهای لازم به او را هم مدنظر داشته باشد؛ یعنی نه آن را بهکلی رها کند تا هرچه و هرجا خواست، هرچند حرام دنبال کند و نه آن را خسته بنماید و از نیازهای حلال و طبیعی و ضروریاش محروم کند تا از تاب و توان بیفتد و خسته و کسل با انسان برای انجام وظایف همراهی نکند (9).
ساحت هفتم: مدارا با متربی
تعلیم و تربیت از حوزههایی است که سفارش به مدارا در آن شده است. مربی در برخورد با دانشآموز و متربی باید افزون بر مدارا و صبوری، از عجله پرهیز کند تا دانشآموز کمکم با پای خود و در حد توان مراحل رشد و تربیت را پشت سر بگذارد. امام صادق (علیه السلام) در پاسخ کسی که نقاط ضعف شیعه را برشمرده بود، میفرمایند: «ای عبدالعزیز، بهراستی که ایمان ده درجه است، به مانند نردبان که میبایست پلهپله از آن بالا رفت. پس کسی که دارای یک درجه از ایمان است، به آنکه دارای دو درجه است، نباید بگوید تو را ایمانی نیست و همین طور [دومی به سومی] تا به دهمی برسد و آن را که در درجه پایین از توست، نباید ساقط از ایمانش پنداری [که اگر چنین باشد]، آنکه در درجه بالاتر از توست، میبایست تو را ساقط پندارد، بلکه پایینتر از خود را که دیدی، با مهربانی به درجه خودت برسان و آنچه را که تواناییاش را ندارد، بر او بار مکن که کمرش خواهد شکست و حقا کسی که دل مؤمنی را بشکند، بر او لازم است که جبرانش کند و بهبودش سازد و مقداد در درجه هشتم بود و ابوذر در نهم و سلمان در دهم» (10).
تبلیغ و تربیت بدون نرمخویی و مدارا امکانپذیر نیست؛ همانگونه که قرآن کریم به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: ﴿فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ﴾ (11): به [برکت] رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم] نرم [و مهربان] شدی. و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند.
ساحت هشتم: مدارا در دینداری و عبادت
پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: «همانا این دین دارای متانت است؛ پس با ملایمت در آن وارد شوید و عبادت خدا را بر بندگان خدا تحمیل نکنید که در آن صورت به سوار درماندهاى مىمانید که نه راهى را پیموده و نه مرکبى به جا گذاشته است» (12). از این روایت و دهها آیه و روایت دیگر، این نکتۀ اساسی به دست میآید که باید در ساحت دینداری و عبادت، مدارا حکمفرمایی کند. در وادارکردن خود به دینداری و سوقدادن دیگران به دین و بندگی باید همواره رفق و مدارا سرلوحۀ کار ما باشد و از واردکردن فشار زیاد و ارائه چهره سخت و خشن و غیرمعقول و تحملناپذیر از دین باید خودداری کرد؛ یعنی با وجود پایبندی به دینداری و عبادت خدا در حد توان و دوری از سستی و تنبلی و غفلت و رعایت واجبات و محرمات، باید مواظب بود با پرداختن بیش از اندازه و بیجا به مستحبات و مکروهات، خود و دیگران را از دین فراری ندهیم. حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: «براى عبادتکردن نفْس خود را بفریب و با آن ملایمت کن و به زور [به عبادت] وادارش مکن و در زمان فراغت و نشاطش او را به عبادت گیر، مگر در عباداتى که بر تو واجب گشته است که در این صورت باید آنها را بهموقع انجام دهى و بر آنها مواظبت کنی» (13).
ساحت نهم: مدارا با ناگزیران
همه ما در زندگی اجتماعی ناگزیر به ارتباط با افرادی در اطراف خود هستیم؛ مانند فامیل، همکار، مدیر، همسایه، کارمند ادارات و ...؛ به گونهای که نمیتوانیم آنها را تغییر دهیم و برای ما قابل نصب و عزل نیستند. از سوی دیگر، ممکن است این افراد دارای ویژگیها و رفتارهایی باشند که خوشایند ما نیست. در اینگونه موارد هم موضوع رفق و مدارا سفارش شده است و انسانی که ناگزیر از ارتباط با اوست، باید مدارا را سرلوحۀ کار خود قرار دهد؛ چنانچه حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: «حکیم و فرزانه نیست آنکه مدارا نکند با کسى که چارهاى جز مداراکردن با او نیست» (14).
ساحت دهم: مدارا با حیوانات
اسلام عزیز همواره در راهنماییهای خود، نگرش جامع و کاملی دارد؛ از جمله همیشه محیطزیست و حقوق حیوانات مدنظر قرار میگیرد؛ بر همین اساس یکی از ساحتهایی که در آن به رفق و مدارا سفارش شده است، ارتباط و استفاده از حیوانات است. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: «خداوند ملایمت و مهربانى را دوست دارد و در راه آن کمک مىکند؛ پس هرگاه مرکبهاى لاغر سوار شُدید، آنها را در باراندازهایشان استراحت دهید و اگر زمین خشک و بىگیاه بود، از آن به شتاب بگذرید؛ اما چنانچه سرسبز و پُرعلف بود، آنها را در منزلگاههاى راه فرود آورید [تا بچرند]» (15).
بنابراین در استفاده از حیوانات باید رعایت حال و توان آنها را کرد و با مدارا و ملایمت با آنها برخورد نمود. شاید بتوان روایت و دستور پیشگفته را تعمیم داد و گفت در استفاده از هر نوع حیوان و وسیلهای که از آن هر بهرهای را میبریم، باید استفادۀ ما همراه با مدارا و رعایت حقوق آن باشد.
نتیجه:
اسلام عزیز در ساحتهای متعددی به رفق و مدارا سفارش کرده است تا بتوانیم زندگی موفقی داشته باشیم؛ از جمله در تعامل با همسر، مردم، دشمن، شخص حسود، فرد ضعیف، متربی، حیوانات و مرکبها، در تعامل با نفس خود و افرادی که ناگزیر از ارتباط با آنها هستیم.
پینوشتها:
1. محمد بن حسن حر عاملى؛ وسائل الشیعه؛ قم: مؤسسه آلالبیت علیهم السلام، 1409 ق، ج ۲۰، ص ۱۷۲، بَابُ اسْتِحْبَابِ مُدَارَاهِ الزَّوْجَهِ وَ الْجَوَارِی.
2. همان، ص 174.
3. عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی؛ غرر الحکم و درر الکلم؛ تحقیق و تصحیح: سیدمهدی رجایی؛ چ 2، قم: دارالکتاب الاسلامی، 1420 ق، ص 328.
4. علی بن محمد لیثی واسطی؛ عیون الحکم و المواعظ؛ تحقیق: حسین حسنی بیرجندی؛ چ 1، قم، دارالحدیث، 1376 ش، ص 264.
5. «کَانَ فِیمَا أَوْصَى بِهِ لُقْمَانُ ابْنَهُ یَا بُنَیَّ لِیَکُنْ مِمَّا تَتَسَلَّحُ بِهِ عَلَى عَدُوِّکَ وَ تَصْرَعُهُ الْمُمَاسَحَهُ وَ إِعْلَانُ الرِّضَا عَنْهُ وَ لَا تُزَاوِلْهُ بِالْمُجَانَبَهِ فَیَبْدُوَ لَهُ مَا فِی نَفْسِکَ فَیَتَأَهَّبَ لَکَ» (شیخ صدوق؛ الامالی؛ چ 5، بیروت: اعلمی، 1400 ق، ص 668).
6. احمد بن محمد بن خالد برقی؛ المحاسن؛ تحقیق: جلالالدین محدث؛ چ 2، قم: دارالکتب الاسلامیه، 1371 ق، ج 1، ص 195.
7. حسن بن علی ابنشعبه حرانی؛ تحف العقول؛ تحقیق: علیاکبر غفاری؛ چ 2، قم: جامعه مدرسین حوزه، 1404 ق، ص 318.
8. بقره: 286.
9. «إنّ نَفسَکَ مَطِیَّتُکَ؛ إن أجهَدتَها قَتَلتَها، و إن رَفَقتَ بها أبقَیتَها» (عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی؛ غرر الحکم و درر الکلم؛ ص 243).
10. شیخ صدوق؛ الخصال؛ تحقیق و تصحیح: علیاکبر غفاری؛ قم: جامعه مدرسین حوزه، 1362 ش، ج ۲، ص ۴۴۸.
11. آلعمران: 159.
12. «إنّ هذا الدِّینَ مَتِینٌ فَأوغِلُوا فیهِ برِفقٍ، و لا تُکَرِّهُوا عِبادَهَ اللّهِ إلى عِبادِ اللّهِ فتکونوا کالراکِبِ المُنْبَتِّ الذی لا سَفَرا قَطَعَ و لا ظَهْرا أبقى» (محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج 2، ص 86).
13. «خادِعْ نفسَکَ فی العِبادَهِ، و ارفُقْ بها و لا تَقهَرْها، و خُذْ عَفوَها و نَشاطَها، إلاّ ما کانَ مَکتوبا علَیکَ مِن الفَریضَهِ، فإنّهُ لابُدَّ مِن قضائها و تَعاهُدِها عندَ مَحَلِّها (محمد بن حسین شریف رضی؛ نهجالبلاغه؛ تحقیق و تصحیح: صبحی صالح؛ قم: هجرت، 1414 ق، ص 460).
14. «لَیسَ الحَکیمُ مَن لَم یُدارِ مَن لا یَجِدُ بُدّاً مِن مُداراتِهِ» (حسن بن علی ابنشعبه حرانی؛ تحف العقول؛ ص 218).
15. «إنّ اللّه َ یُحِبُّ الرِّفقَ و یُعِینُ علَیهِ، فإذا رَکِبتُمُ الدَّوابَّ العُجْفَ فَأنزِلُوها مَنازِلَها، فإن کانَتِ الأرضُ مُجدِبَهً فانْجُوا عَنها، و إن کانَت مُخْصِبَهً فَأنزِلُوها مَنازِلَها» (احمد بن محمد بن خالد برقی؛ المحاسن؛ ج 2، ص 361).