آداب اخلاقي

دین اسلام درتنظیم روابط انسان‌ها قبل از آنکه آن‌ها را بـه سـمت قانون، حقوق و فقه سوق دهد، آن‌ها را به رعایت دستورات اخلاقی توصـیه می‌کند که لازمه ایجاد محبت است
وظایف شوهر نسبت به همسر خود

پرسش:
درباره احترام، محبت و وظایف مرد نسبت به همسرش توضیح بدهید؟
 

پاسخ:
وقتی عقد ازدواج میان یک دختر و پسرخوانده می‌شود، مفهوم زن و شوهر عینیت می‌یابد و این‌گونه خانواده تشکیل می‌گردد. در نگاه اسلام خانواده از جایگاه والایی برخوردار است و هر آنچه بتواند در تثبیت این نهاد مؤثر باشد مورد سفارش دین قرارگرفته است. زن و مرد اگرچه در انسانیت یکسان‌اند؛ اما در ویژگی‌های جسمی و روحی تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند که حکمت این تفاوت‌های طبیعی، به تفاوت در نقش آن‌ها در خانواده بازمی‌گردد. توجه به نیازهای مادی و معنوی در کانون گرم خانواده ازجمله دستورات مهم اسلام است.
قرآن می‌فرماید: ﴿ وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکنُوا إِلَیهَا وَجَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ ﴾؛ «و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرارداد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند!» (۱) فلسفه ازدواج و تشکیل خانواده رسیدن به آرامش است و اسلام با هر آنچه آرامش یک زندگی را به هم بریزد مخالف است؛ بنابراین بر هر مردی لازم است تا در جهت حفظ آرامش همسرش گام بردارد.

گذشت و عفو
در زندگی زناشویی گذشت و عفو حرف اول را می‌زند و وقتی گذشت در زندگی حاکم باشد آرامش بر آن زندگی سایه می‌افکند؛ اما اگر عفو و گذشت رنگ ببازد، رد پای کینه و انتقام هویدا می‌شود. پس بر مردان لازم است تا گذشت، سعه‌صدر، انعطاف‌پذیری و مدارا را سرلوحه رفتار خود قرار دهند. چراکه محبت، قلوب را نرم می‌کند و گذشت و بخشودن از صفات انسان‌های کریم و بزرگوار است.

تقویت رابطه عاطفی
وجود عواطف و احساسات در میان زن و مرد باعث می‌شود تا بین آن‌ها مودت و محبت ایجادشده و یکدیگر را دوست داشته باشند و این دوست داشتن منجر به تقویت کانون خانواده شود؛ لذا هر دو موظف‌اند در جهت تثبیت این محبت و مودت گام بردارند و از هر آنچه به این محبت و مودت آسیب می‌رساند پرهیز نمایند. یک مرد می‌تواند با تقویت رابطه عاطفی و ارتباط کلامی خود با همسرش بر تقویت این محبت مبادرت ورزد.

مشارکت در امور خانه
بعضی از افراد فکر می‌کنند چون زنان زمان بیشتری را در خانه می‌گذرانند، پس وظیفه‌دارند تا بار تمام‌کارهای خانه را به‌تنهایی به دوش بکشند. این در حالی است که دین اسلام انجام امور منزل را بر عهده زن و مرد گذاشته است. عده‌ای نیز تصورشان این است که انجام کارهای خانه چون در محیط خانه انجام می‌گیرد. پس ارزش چندانی ندارد درحالی‌که ارزش کارها را محیط و فضای آن تعیین نمی‌کند بلکه این نیت و انگیزه انسان است که به کار او ارزش می‌بخشد. کار کردن در خانه، زن و مرد نمی‌شناسد. حضرت علی علیه‌السلام هم برای حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها عدس پاک می‌کردند و در کارهای منزل به ایشان کمک می‌نمودند. اجر و ثواب‌های فراوانی که خداوند برای یک ساعت در خدمت خانواده بودن به انسان وعده داده است نشان از اهمیت این موضوع دارد. مشارکت در امور منزل، فشارهای روانی را به امنیت روانی تبدیل می‌کند و همدلی میان زن و شوهر را افزایش می‌دهد. اثرانگشت مشارکت مرد در امور منزل، برای همیشه روی قلب همسرش ثبت می‌شود. مردان نباید کار ارزشمند مشارکت در خانه را با کلیشه‌های جنسیتی مثل این جمله که ظرف شستن کار مردان نیست و... به یک ضد ارزش تبدیل کنند. در کنار مشارکت در امور منزل، مشارکت فکری هم به بهداشت روحی و روانی زن و مرد کمک می‌کند. رسول اکرم صلی‌الله ‌علیه‌ و اله در حدیثی فرمودند: «لا یَخدُمُ العِیالَ إلاّ صِدِّیقٌ أو شَهیدٌ أو رَجُلٌ یُرِیدُ اللّه ُ بهِ خَیرَ الدنیا و الآخِرَهِ»؛ (۲) «به زن خود خدمت نکند، مگر صدیق، یا شهید، یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرتِ او را بخواهد».

ابراز محبت
مهم‌ترین راه اثبات محبت، ابراز محبت است. دوست داشتن یک امر است و ابراز دوست داشتن امری مهم‌تر؛ لذا یک مرد باید در روابط خود با همسرش دائماً دوست داشتن خویش را بامحبت‌های کلامی و غیرکلامی ابراز نمایید.

مشورت کردن
بر مردان لازم است تا با پرهیز از رفتار مستبدانه در امور زندگی با همسران خویش مشورت کرده و با تبادل‌نظر با ایشان، امور را مدیریت نمایند؛ حتی بعضی از مواقع سعی کنند نظر آن‌ها را مقدم بر نظر شخصی خود بدانند تا زنان نیز احساس کنند که در اداره خانه، جایگاه والایی دارند.

به‌وقت خطا
گاهی در زندگی، همسر ما دچار اشتباه می‌شود، در این زمان نوع واکنش ما نسبت به‌اشتباه او می‌تواند در تحکیم روابط و یا تزلزل آن بسیار مؤثر باشد. مردی که در برابر خطای همسرش عفو و گذشت داشته باشد و دائماً او را به خاطر اشتباهش سرزنش نکند بذر محبت را در زندگی می‌کارد؛ اما برعکس مردی که مدام اشتباهات همسر را همچون پتکی بر سر او بکوبد، موجبات دلسردی در زندگی را فراهم خواهد کرد.

عیب‌پوشی
قرآن کریم نقش و کارکرد زن و مرد را در خانواده چنین بیان می‌کند: ﴿ هُنَّ لِبَاسٌ لَّکمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ ﴾؛ «ایشان (زنان) پوشش شمایند و شما پوشش ایشانید». (۳) در حقیقت زن و مرد به‌واسطه ازدواج موظف می‌شوند به یکدیگر کمک کنند تا از انحراف در امان بمانند. همان‌گونه که لباس منجر به پوشاندن عیوب انسان می‌گردد زن و مرد هم باید عیوب یکدیگر را بپوشانند و به اعتلای اخلاقی یکدیگر کمک کنند.

نفقه دادن
ازجمله اموری که نشان‌دهندهٔ توجه به جایگاه زن و حفظ حقوق اوست حق مهریه و نفقه است. با توجه به اینکه زن در محیط خانواده سختی‌های فراوانی ازجمله بارداری، وضع حمل، شیردهی، پرستاری، مراقبت فرزندان و... را متحمل می‌شود و همین امور او را از فعالیت‌های اقتصادی بازمی‌دارد خداوند مهربان برای جبران این حق، مهریه و نفقه را بر عهده مردان گذاشته است و این‌گونه برای حق اقتصادی زنان ارزش قائل شده است. بر شوهر واجب است که هزینه خوراک، پوشاک، مسکن و سایر ضروریات زندگی همسر خود را بپردازد.

نیاز عاطفی و جنسی
در میان نیازهای طبیعی آنچه برای زنان اولویت دارد نیازهای عاطفی است. زنان با جذابیت‌هایی که خداوند در وجودشان نهاده دلبری کردن را دوست دارند و مظهر نازند و برای مردان نیاز جنسی در اولویت است و مظهر نیاز نامیده می‌شوند. خداوند محیط امن خانواده را فضای مناسبی برای رفع این نیازها قرار داده تا زن و مرد برای رفع آن به اجتماع پناه نیاورند؛ بنابراین هر نوع بی‌توجهی و کوتاهی زن و مرد در رفع این نیازها می‌تواند آسیب‌زا باشد.

نتیجه:
زن و مرد دارای تفاوت‌های طبیعی و تکوینی هستند و همین تفاوت‌ها منجر می‌شود که در حقوق و تکالیف متفاوت باشند. دقت کنید که حقوق و تکالیف متضایفند یعنی اگر برای کسی حقی تعریف شود در برابرش تکلیفی نیز وضع‌شده و اگر به کسی تکلیفی داده شده در برابرش حقی هم معین‌شده است؛ بنابراین، حقوق و تکالیف هر یک از زن و مرد باهم متعادل و متوازن است. در اسلام، سنگ بنای روابط، بر پایه اخـلاق گذاشته شده است؛ بنابراین دین اسلام در تنظیم روابط انسان‌ها قبل از آنکه آن‌ها را بـه سـمت قانون و حقوق و فقه سوق دهد، آن‌ها را به رعایت دستورات اخلاقی توصـیه می‌کند؛ بنابراین وجود وظایف اخلاقی لازمه ایجاد صلح و صفا در خانواده است تا زن و مرد بدون اجبار و از روی میل به وظایف خود عمل نمایند. وقتی تکالیفی از قبیل بارداری، شیردهی، بچه‌داری و خانه‌داری بر عهده زن گذاشته می‌شود، ضرورت دارد که پرداخت هزینه زندگی او بر شوهر واجب شود. مردان موظف‌اند نفقه و خرجی همسر و فرزندان خود را بپردازند. احترام به همسر و تکریم شخصیت او، گذشت در برابر خطای او، خوش‌اخلاقی با زنان، اظهار عشق و علاقه، حسن معاشرت، دلجویی، همدلی و مشارکت در انجام امور داخلی خانواده، معاضدت در تربیت فرزند و وفاداری، تأمین هزینه خانواده و نفقه، توسعه زندگی و ... نیز از مهم‌ترین وظایف فقهی و اخلاقی مردان است.

 برای مطالعه بیشتر:
1. آیین همسرداری، ابراهیم امینی.
2. حقوق زن از دیدگاه قرآن کریم، محمد بیستونی.
3. تحکیم خانواده از منظر حقوق و اخلاق، عباسعلی اختری.
4. مهارت‌های زندگی خانوادگی در آیینه آیات و روایات، زهرا آیت‌اللهی.

پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره روم، آیه ۲۱.
۲. المجلسی، الشیخ محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ هـ. ق، ج ۱۰۴، ص ۱۳۲.
۳. بقره، آیه ۱۸۷.

 

 

 

توبه از همه گناهان به یک صورت است و آن هم به معنای پشیمانی قلبی از گناه و تلاش برای جبران است. آنچه تفاوت دارد روش جبران آن است که نسبت به هر گناهی تفاوت دارد.
روش توبه از گناهان

پرسش:
آیا برای همه گناهان می‌توان به یک‌شکل توبه کرد یا توبه از گناه به نسبت هر گناهی فرق دارد؟
 

پاسخ:
توبه و تأکید بر آن‌یکی از پرتکرارترین و مهم‌ترین موضوعاتی است که در معارف اسلامی نسبت به آن تأکید شده است؛ اما توبه، در واقع بازگشت از نافرمانى خدا به‌سوی اطاعت اوست که برآمده از پشیمانى فرد نسبت به گناهان گذشته است؛ اما در مورد اینکه برای خروج از حالت گناه، فرد باید چه مراحلی را طی کند و چه وظایفی را انجام دهد، باید مطالب را تقدیم کنیم.

1. مهم‌ترین عنصر تشکیل‌دهنده توبه و رکن اساسى آن، ندامت و پشیمانى است از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله است که فرمود: «کفى بالندم توبه»؛ (1) «در توبه، پشیمانى کافى است» اولین مرحله، همین حالت پشیمانی است که لازم است در فرد ایجاد شود تا دست از گناه بکشد؛ اما در کنار آن، عزم بر ترک گناه برای همیشه هم لازم است؛ و شرط بعدی آن جبران و اصلاح یا همان جبران مافات با عمل صالح و نیکوست. یعنى تا آنجا که در توان دارد، حق‌الله و حق‌الناس را جبران کند و  آثار بد و زشت گناهان گذشته را از درون خود و افراد و جامعه برچیند. از همین رو در قرآن کریم درآیات بسیارى، (2) توبه با اصلاح و جبران همراه آمده است. مثلاً در سوره نحل به‌صورت یک قانون کلی در همه گناهان می‌فرماید: ﴿ ثَّم انَّ رَبَّکَ للَّذینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَهٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ اصْلَحُوا انَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لغَفُورٌ رحیمٌ ﴾؛ (3)؛ «امّا پروردگارت نسبت به آن‌ها که از روى جهالت بدى کرده‌اند و سپس توبه نموده و در مقام جبران برآمده‌اند خداوند بعد از آن آمرزنده و مهربان است».

2. نکته مهم آن است که دو مرحله اول یعنی پشیمانی قلبی و تصمیم برای ترک همیشگی گناه در همه گناهان بدون تفاوت جریان دارد، ولی مرحله سوم که جبران است، اولاً در تمام گناهان جاری نیست و ثانیاً نسبت به گناهان مختلف متفاوت است. جبران نسبت به گناهان مختلف، متفاوت است و چون در قرآن به‌صورت مطلق آمده است، هرگونه جبران مافاتی را نسبت به گناهان مختلف شامل می‌شود، مثلاً:

-شخص توبه‌کار باید حق‌الناس‌هایی را که ضایع کرده به آن‌ها بازگرداند؛ اگر زنده هستند به خودشان و اگر از دنیا رفته‌اند به وارثان آن‌ها برساند.
-اگر آبرو یا حیثیّت کسى را به خاطر غیبت کردن یا اهانت از بین برده، باید از او حلالیت بطلبد و اگر از دنیا رفته است به‌تلافی حیثیّت بر باد رفته، کار خیر براى او انجام دهد تا روح او راضى گردد.
- اگر نماز یا روزه یا عباداتى از او فوت شد، قضا نماید؛ و اگر کفّاره دارد (مانند ترک روزه عمدی و شکستن عهد و نذر) کفّاره آن را بدهد.
- اگر سبب گمراهى دیگران شده مانند تبلیغات سوء؛ بدعت‌گذاری در دین خدا، خواه از طریق بیان و سخن باشد یا از طریق کتابت و نوشته‌ها اصلاح و جبران آن در صورتى حاصل می‌شود که تمام افرادى را که به خاطر عمل او به انحراف کشیده شده‌اند تا آنجا که توان و قدرت دارد بازگرداند یا اگر در حضور مردم، افرادى را به‌ دروغ‌گویی و بى عفّتى و امثال این امور متّهم ساخته، باید درملأعام سخنان خود را باز پس بگیرد و استغفار تنها کافی نیست.

در حدیث معتبرى از امام صادق علیه‌السلام می‌خوانیم که از حضرتش سؤال کردند: آیا کسى که حدّ الهى بر او جارى شد اگر توبه کند شهادتش مقبول است؟ فرمود: «هنگامی‌که توبه کند و توبه‌اش به این است که ازآنچه گفته بازگردد و نزد امام و نزد مسلمین حاضر شود و سخنان خود را تکذیب کند، هنگامی‌که چنین کند بر امام لازم است که شهادت او را بپذیرد  و توبه‌اش قبول است»، (4) این روایت نشان می‌دهد جبران انحراف، به ایجاد هدایت برای همان افراد گمراه شده است.

3. با توجّه به اینکه گناه، قلب را تاریک می‌سازد ازنظر معنوی باید به همان میزان یا بیشتر از میزان کمی و کیفی گناهی که کرده است، اطاعت و بندگى کند تا تاریکی قلبش از بین برود، این نیز نوعی اصلاح است که باید نسبت به قلب خود انجام دهد. همان‌طور که در نهج‌البلاغه در شرح استغفار از زبان امیرالمؤمنین علیه‌السلام این‌طور بیان‌شده است که: «ششم آنکه به همان اندازه که لذّت و شیرینى گناه را چشیده‌ای درد و رنج طاعت را نیز بچشى»؛ (5) البته باید توجّه داشت که این شرط تحقق توبه نیست و برای کامل‌تر شدن توبه توصیه‌شده است.

نتیجه:
 توبه پشمانی قلبی و تصمیم بر ترک همیشگی گناه و جبران حق‌الله و حق‌الناس است؛ اما این جبران در گناهان مختلف متفاوت است. گاهی باید ادای پول کرد. گاهی حلالیت گرفت، گاهی برای افراد صاحب حق دعا کرد گاهی باید گفتار را اصلاح کرد. گاهی باید به همان میزان انحرافی که ایجاد کرده هدایت ایجاد کرد. البته ازنظر معنوی به همان میزان گناهی که کرده عبادت و بندگی کند. این نسبت به گناهان مختلف متفاوت است.

منابع برای مطالعه بیشتر:
-توبه و استغفار از دیدگاه قرآن و روایات، ابوالقاسم کردستانی.
-توبه، محمد قنبری.

پی‌نوشت‌ها:
1. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران،  دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 426.
2. سوره بقره، آیه 160 و سوره آل‌عمران، آیه 89 و سوره نور، آیه 5.
3. سوره نحل، آیه 119.
4. الکافی، همان، ج 7، ص 397.
5. سید رضی؛ محمدحسین، نهج‌البلاغه، قم؛ هجرت، کلمات قصار، کلمه 417.

تفریح یک نیاز اصیل و لازم برای همه انسان‌ها است و دارای دو شرط است: اول اینکه همراه اندیشه و رشد باشد و دوم اینکه انسان را به گناه و تباهی نکشاند.
تفریح سالم از نگاه دین

پرسش:
اگر اسلام با کار لهوی و بی‌هدف مخالف است، آیا باید از بازی‌هایی مثل «نون بیار کباب ببر» یا «گل و پوچ» پرهیز کنیم و دیگران را از این بازی‌ها باز بداریم؟ چون این کارها فقط به‌منظور لذت و سرگرمی و وقت گذراندن است و فایده خاصی ندارد. البته بعضی‌ها می‌گویند این بازی‌ها نیز فایده دارد چون اگر درست بازی کنیم، الفت و علاقه بین مؤمنین ایجاد می‌کند. نظر شما چیست؟
 

پاسخ:
یکی از نیازهای اساسی انسان که عمری به درازی عمر بشر دارد، نیاز به تفریح و سرگرمی و پر کردن اوقات فراغت به شیوه‌های متنوع و خلاق بوده است. تفریح و سرگرمی، نیاز مستمر و همیشگی بوده و در همه جوامع انسانی به‌تناسب شرایط و امکانات محیطی، همواره به شکل‌های مختلف جاری و ساری بوده است؛ ولی در عصر حاضر تحت تأثیر برخی تحولات بنیادین، اهمیت و جایگاه کنونی یافته و به یکی از مطالبات جدی و صنایع پر زرق و برق، تبدیل شده است. در ادامه ‌به نکاتی در مورد تفریحات خداپسندانه و نظر اسلام در این مورد اشاره می‌کنیم:

1. انسان همچنان که به غذا و نوشیدنى و خواب و استراحت و نظافت نیاز دارد، همین‌طور به تفریح و سرگرمى سالم نیز نیازمند است؛ و هیچ عاقلى نمی‌تواند این نیاز فطرى و طبیعى انسان را انکار نماید. تجربه و گذشت زمان نیز نشان داده است که اگر انسان به کارهاى یکنواخت بدون وقفه ادامه دهد و از سرگرمى و تفریح محروم باشد، بازده کار بر اثر کمبود نشاط تدریجاً افت کرده، پایین می‌آید؛ و امّا برعکس پس از ساعاتى تفریح و سرگرمى آن‌چنان نشاط کار و تلاش در او ایجاد می‌شود که کمیت و کیفیت کار هر دو فزونى پیدا می‌کند، به این جهت باید گفت ساعاتى که صرف تفریح و سرگرمى سالم می‌شود نه‌تنها هدر نمی‌رود، بلکه با رفع خستگى از روح و روان عامل تقویت و پیشرفت ساعات کارى و مطالعاتى انسان می‌شود.

2. در قرآن نیز به مسئله تفریح اشاره شده است و درخواست برادران یوسف از پدر در مورد حضرت یوسف را این‌چنین بیان می‌کند: «او را فردا با ما (به خارج شهر) بفرست تا غذاى کافى بخورد و بازى و تفریح کند و ما حافظ او هستیم». (1) وقتى برادران یوسف مسئله تفریح و گردش در صحرا و خوردن از گیاهان را مطرح کردند. حضرت یعقوب اعتراض نکرد که این عمل شایسته یک جوان موحّد و وابسته به خانواده نبوّت نیست (بلکه از جنبه امنیتى اظهار نگرانى نمود) از این بیان به‌خوبی استفاده می‌شود که به تفریح نظر مثبت داشته، بلکه امر مسلّمى بوده است در جامعه آن روز و امروز شهرنشینى و فضاى بسته خانه‌های شهرها، این نیاز را دوچندان کرده است. در آیات متعددى از قرآن خداوند دستور داده در زمین سیر کنید (2) و در آن گردش کنید ازجمله فرمود: «و میان آن‌ها و شهرهایى که برکت داده بودیم، آبادی‌های آشکارى قرار دادیم و سفر در میان آن‏ها را به‌طور متناسب (بافاصله نزدیک) مقرر داشتیم (و به آنان گفتیم): شب‌ها و روزها در این آبادی‌ها با ایمنى کامل، سفر و گردش کنید». (3)

3. منتهى انسان باید در گردش‏ها و تفریح‏ها به دو نکته توجّه کند: 
الف: تفریح، فقط گردش بدون اندیشه و تفکر و بدون عبرت گیری و پندپذیرى نباشد، انسان‌هایی که در صحراها و کنار دریاها... گردش می‌کنند و یا مسافرت‌هایی در شهرها و آثار باستانى دارند، با تفکّر و اندیشه به آن محل‌های گردشى بنگرند و از این راه به عظمت خالق و صانع آن‌ها پى برند؛ و همین‌طور از سرانجام شاهان و ظالمان و کاخ‌های بجاى مانده از آن‌ها درس عبرت بگیرند. 
ب: تفریح، باعث آلوده شدن انسان به گناهان دیگر نشود، شیطان و هوای نفس و دشمنان تلاش دارند میادین ورزشى و تفریحى: محلی براى آلوده کردن مردم، مخصوصاً جوان‏ها باشد. قرآن هشدار می‌دهد که به بهانه ورزش و تفریح و گردش، شما را نبرند، چنان‌که برادران یوسف به بهانه تفریح او را بردند و به داخل چاه افکندند.
یکى از مفسّران در این زمینه می‌گوید: «همان‌گونه که برادران یوسف از علاقه انسان مخصوصاً نوجوان به گردش و تفریح براى رسیدن به هدفشان سوء استفاده کردند در دنیاى امروز نیز دست‌های مرموز دشمنان حق و عدالت از مسئله ورزش و تفریح براى مسموم ساختن افکار نسل جوان سوء استفاده فراوان می‌کنند باید به هوش بود که ابرقدرت‌های گرگ‌ صفت در پوشش ورزش و تفریح، نقشه‌های شوم خود را میان جوانان به نام ورزش و مسابقات منطقه‌ای یا جهانى پیاده نکنند». (4) همچنین تفریح در روایات نیز به امر تفریح سالم پرداخته‌شده و سفارش شده که ساعتى از زندگى را به لذّت‌های حلال و تفریح‌های سالم اختصاص دهد، على علیه السلام فرمود: «براى مؤمن (در شبانه‌روز) سه وقت است، زمانى براى (نیایش) و مناجات با پروردگارش و زمانى براى تأمین معاش زندگى‏اش و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت‏هایى که حلال و مایه زیبایى است. خردمند را نشاید جز آنکه در پى سه چیز حرکت کند: (کسب حلال) براى تأمین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذّت‏هاى (حلال و) غیر حرام». (5) جالب این است که در برخى روایات، این جمله اضافه شده است: «و با این ساعت (تفریح) نیرو می‌گیرید بر انجام وظائف اوقات دیگر». (6) 
در اسلام به مسائل تفریح تا آنجا اهمیت داده شده که یک سلسله مسابقات راحتى با شرط‌بندی اجازه داده، تاریخ نشان داده که قسمتى از این مسابقات در حضور شخص پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و با داورى و نظارت او انجام می‌گرفت، حتى گاه شتر مخصوص خود را براى مسابقه‌ای سوارى در اختیار یاران می‌گذاشت. (7) تیراندازی، شنا، مسافرت، گردش در صحرا، باغات، مزارع کشاورزى و کلّاً در فضاى سبز، مزاح و شوخى با برادران دینى که از نزاکت خارج نباشد از دیگر تفریحات سفارش شده است. آنچه مورد اشاره قرار گرفت نمونه‌هایی از تفریحات سالم بود که در برخی منابع دینى آمده وگرنه تفریحات سالم منحصر به این موارد نیست هر قوم و ملّتى متناسب بافرهنگ خویش از ورزش‌ها و تفریحاتى برخوردارند که اگر خلاف دستورات شرعى نباشند و گناهى در آن انجام نگیرد مورد تأیید اسلام نیز است.

4. دغدغه شما که دوری از لهو و غفلت است ارزشمند است و البته باید توجه داشت که تفریح به تجمل و فخرفروشی نکشد و ورزش‌های لاکچری و تفریحات لاکچری ترویج نشود. مثال‌هایی وجود دارد که نیاز به پول زیاد ندارد یا به‌اصطلاح رایج عرفی لاکچری نیست مانند شنا یا شوخی یا سفرهای درون‌شهری و پیک ‌نیک و... ولی چون تفریحات سالم و حلال زیاد است و در طول زمان‌ها تغییر می‌کند می‌توان گفت تفریحاتی که دارای ویژگی‌های زیر باشد مجاز است:
الف:  در راستای فرآیند تکامل و رشد شخصیت اسلامی و انسانی
ب:  نشاط‌آور.
ج: در چارچوب قوانین شرع (واجب، حرام، مباح، مکروه و مستحب)
د: متعادل (نه افراط، نه تفریط).
و: دارای فواید عقلی، جسمی و روحی.
ه:  جلوگیری از خفت و سبکی عقل (توجه به عقل و تفکر در نظام اسلام) مثل پرهیز از شرب خمر، پرهیز از گوش دادن به موسیقی مبتذل، عدم مصرف مواد مخدر و... .
ی: دوری از آزار و اذیت دیگران (تحقیر، مسخره کردن، همسایه و مردم‌آزاری و ...).

نتیجه
تفریح یک نیاز اصیل و لازم و مفید در همه انسان‌هاست. در آیات و روایت تفریح تأییدشده است منتهای دارای دو شرط است. اول اینکه بدون اندیشه و تعالی و رشد نباشد و دوم اینکه انسان را به گناه و آلودگی و تباهی نکشاند. تفریحات زیادی مانند اسب سواری، تیراندازی، شنا، پیک نیک، شوخی، مسافرت و... وجود دارد. ولی از آنجا که در هر عصری تفریحات جدیدی به میان می‌آید به‌صورت خلاصه می‌توان گفت تفریحاتی که در راستای تکامل روحی  و بدون غفلت و نشاط‌آور و به دور از تباهی  و گناه و آزار و اذیت دیگران باشد مجاز است و دیگر لهو نخواهد بود.

 

 

منابع برای مطالعه بیشتر
-جایگاه شادی و نشاط و تفریح سالم جوانان از دیدگاه اسلام، مریم عسکری، صدیقه نبوی زاده.
-موسیقی و تفریح در اسلام، محمدحسین بهشتی.
-تفریحات سالم از دیدگاه اسلام، حسن جهانی فرد لنگرودی.
-زندگی اجتماعی از دیدگاه اسلام، احمد شلبی ترجمه: سید محمود اسداللهی.
-نیازهای جوانان، احمد صادقی اردستانی.

 پی‌نوشت‌ها:
1. سوره یوسف، آیه 12.
2. سوره آل‌عمران، آیه 137؛ سوره انعام، آیه 11؛ سوره نمل، آیه 36.
3. سوره سبأ، آیه 17 - 18.
4. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، 1370، ج 9، ص 336.
5. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 545، حکمت 390.
6. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 75، ص 346.
7. همان، ج 100، ص 190.

توبه به معنای بازگشت از گناه است و شناخت گناه، اولین قدم در معرفت دینی است. قدم بعد، بوجود آمدن انگیزه برای بازگشت از گناه است که نیاز به مقدمات مهمی دارد.
عادی شدن گناه و عدم انگیزه برای توبه

پرسش:
توبه چرا حال توبه نداریم و نسبت به گناهانی که انجام می‌دهیم بی‌تفاوت شدیم؟ آیا راه یا راهکارهایی هست که برای توبه انگیزه پیدا کنیم؟
 

پاسخ:
یکی از ویژگی‌های انسان حب ذات است بدین معنا که انسان همواره خویشتن را دوست می‌دارد و به همین دلیل آنچه برایش منفعت دارد را به سمت خویش جذب نموده و ازآنچه برایش مضر است دوری می‌کند. وقتی آدمی نسبت به فواید و یا عوارض کاری آگاه گردد انگیزه‌اش برای ترک یا انجام آن کار افزون می‌شود. گناه عملی است برخلاف نظم نظام خلقت و در تضاد با فطرت پاک انسان و طبیعتاً آنچه خلاف حقیقت باشد سود و منفعتی نخواهد داشت. تأمل در این امور انگیزه انسان را برای ترک گناه بالا می‌برد.

توجه به آثار گناه
ازجمله راهکارهایی که می‌تواند انسان را از انجام گناه منصرف نماید توجه و تمرکز بر آثار گناه است. گناهان دارای اثرات متعدد دنیوی، اخروی، فردی، خانوادگی، اجتماعی، روحی و روانی‌اند. وقتی شخص به عاقبت گناه خود بیندیشد و متوجه این امر شود که بابت لذت آنی، عذابی ابدی را خواهد چشید از انجام گناه منصرف خواهد شد. قرآن می‌فرماید: ﴿ بَلَی مَن کَسَبَ سَیِّئَهً وَ أَحَاطَت بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُلئِکَ أَصحَابُ النَّارِ هُم فِیهَا خالِدُون﴾؛ «آری، کسانی که کسب گناه کنند و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آن‌ها اهل آتش‌اند؛ و جاودانه در آن خواهند بود». (۱) مکدر شدن روح، انحطاط از مقام انسانی، خوار شدن، عذاب الهی، حبط اعمال، کم‌اثر شدن اعمال نیک به‌واسطه گناه و... ازجمله آثار مخرب گناه است. شخصی که توبه را به تأخیر می‌اندازد نسبت به این آثار بی‌توجه است.

تنبلی
یکی از مهم‌ترین دلایل در عقب انداختن توبه، تنبلی انسان است. شخصی که اهل گناه است می‌داند که اگر بخواهد گناه را کنار بگذارد باید تلاش کند؛ اما تنبلی و تن‌پروری او باعث می‌شود که نخواهد رنج طاعت را به جان بخرد؛ بنابراین برای موفقیت در توبه باید تنبلی را کنار گذاشت و در صورت لزوم آن را درمان کرد.

عادت
وقتی انسان رفتار خوب یا بدی را برای مدتی تکرار کند، آن عمل به شکل عادت درمی‌آید. ترک عادت طبیعتاً همراه با سختی است چراکه جسم و روح انسان برای مدتی با آن عمل خو گرفته و حالا جدایی جسم و روح از آن عمل همراه با رنج خواهد بود. یکی از دلایلی که ما حال توبه نداریم به خاطر ترس از ترک عادت است. عادت‌ها فراتر از رفتار، از حیث روانی انسان را درگیر می‌کنند و انسانی که عادت به امر نیک یا بدی دارد دائماً در ذهن خویش درگیر آن عمل است. با تمرین ترک عادت‌های بد، موفقیت ما در توبه بیشتر خواهد شد.

ریشه‌یابی
برخی از افراد نسبت به گناه خویش توبه می‌کنند؛ اما دوباره مرتکب گناه می‌شوند. قرار گرفتن فرد در چرخه توبه و تکرار گناه باعث می‌شود فرد پس از مدتی از توبه ناامید شده و انگیزه‌ای برای ترک گناه نداشته باشد. به نظر می‌رسد این افراد در ریشه‌یابی گناه خود موفق نبوده‌اند. برای ترک گناه باید ریشه‌یابی کرد و علت گناه را فهمید و در ادامه با حذف بسترها، به ترک گناه مبادرت ورزید.

تقویت شناخت
برخی از افراد نسبت به عوارض گناه شناخت دارند؛ اما عامدانه و بی‌توجه به عوارضش مرتکب گناه می‌گردند؛ اما برخی دیگر معرفتشان نسبت به گناه و عوارضش اندک است و با تقویت شناخت به‌راحتی می‌توانند گناه را کنار بگذارند. گناه، پیش و بیش از اینکه بخواهد برای دیگران عوارضی داشته باشد بالاترین عارضه‌اش نصیب شخص گناهکار خواهد شد. قرآن می‌فرماید: ﴿ وَ مَنْ یَکْسِبْ إِثْماً فَإِنَّما یَکْسِبُهُ عَلی نَفْسِهِ وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً﴾؛ «و هر که گناهی کند، آن گناه را به زیان خودکرده است و خدا دانا و حکیم است». (۲) یا در آیه‌ای دیگر می‌خوانیم: ﴿ لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اککتَسَبَتْ ﴾؛ «(انسان)، هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده؛ و هر کار (بدی) کند، به زیان خودکرده است». (۳) بنابراین، شناخت این حقیقت که به‌وقت گناه، زیانکار اصلی خود انسان است  می‌تواند انگیزه او را در ترک گناه بالا ببرد.

نعمت یا نقمت
خداوند انسان را با اراده آفرید تا خود به دست خویشتن دست به انتخاب بزند. فهم این امر که جذب‌کننده نعمت و دفع‌کننده آن خود انسان است می‌تواند انگیزه‌ای بر ترک گناه باشد. گناه منشأ نقمت است و ترک گناه منبع رحمت؛ و آیا از انسان عاقل انتظاری جز این است که نعمت را بر نقمت ترجیح دهد؟!

گرفتار شدن به مصائب
ازجمله آثار گناه گرفتار شدن انسان در مصائب است. افرادی که در زندگی به‌اصطلاح به چه کنم چه کنم گرفتارند باید اعمال خویش را رصد نمایند. در روایت آمده است: «عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ هِلَالٍ الشَّامِیِّ مَوْلًى لِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَى علیه¬السلام قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع یَقُولُ کُلَّمَا أَحْدَثَ الْعِبَادُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ یَکُونُوا یَعْرِفُونَ». (۴)«عباس بن هلال شامی غلام حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام می‏گوید: از حضرت رضا علیه‌السلام شنیدم که می‏فرمود: هرگاه بندگان، گناهان جدیدی را بیاورند که قبلاً از آن آگاهی نداشتند، خداوند بلاهای جدیدی را برای آنان می‏آورد که قبلاً از آن آگاه نبودند»؛ بنابراین، اگر بخواهیم مصائب و بلاها در زندگی ما کم‌رنگ شود باید به امر توبه جدی‌تر فکر کنیم. تفکر در رهایی از مصائب می‌تواند انگیزه انسان را در توجه به توبه بالا ببرد.

تیرگی روح
ازجمله عوارض و آثار گناه تیره شدن قلب و روح انسان است. وقتی انسان گناه روی گناه انجام دهد قلبش مکدر شده و توان دریافت حقایق را از دست می‌دهد؛ بنابراین یکی از دلایلی که منجر به بی‌انگیزه شدن ما نسبت به گناه می‌شود همین تیرگی روح است. افرادی که می‌خواهند گناه را جبران کنند باید با تقویت رابطه معنوی با خداوند مخصوصاً از طریق نماز اول وقت اقدام به رفع تیرگی روح نمایند. قرآن می‌فرماید: ﴿ وَ أَقِمِ الصَّلاهَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْل إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ﴾؛ «در دو طرف روز و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چراکه حسنات، سیئات (و آثار آن‌ها را) از بین می‌برند؛ این تذکّری است برای کسانی که اهل تذکّرند»! (5)

توجه به محدودیت عمر
ازجمله دلایلی که انسان توبه را به تأخیر می‌اندازد این است که تصور مرگ را تصوری دور می‌پندارد. انسان به دلیل حب ذات تمایلی به مردن ندارد و همین امر باعث می‌شود که هرگز مرگ را پشت در خانه حاضر نبیند. توجه به اجل و مرگ‌های ناگهانی می‌تواند انسان را نسبت به تعویق توبه، هشدار دهد و او را قبل از اینکه فرصتش از دست برود وادار به توبه نماید. امیر مؤمنان علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «مسوف نفسه بالتوبه من هجوم الاجل علی اعظم الخطر» (۶) «کسی که توبه را در برابر هجوم اجل به تأخیر بیندازد، در برابر بزرگ‌ترین خطر قرار می‌گیرد، (که عمرش پایان گیرد درحالی‌که توبه نکرده باشد)!» فراموشی مرگ و بی‌توجهی به‌روز قیامت انسان را به فراموشی توبه وادار می‌سازد و بالعکس توجه به مرگ و روز قیامت انسان را به اقدام برای توبه تشویق می‌کند. قرآن می‌فرماید: ﴿وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ﴾؛ «و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند»! (7)

توجه به فواید توبه
توجه کردن در فواید هر امری انگیزه انسان را برای انجام آن امر بالا می‌برد. ازجمله فواید توبه عبارت‌اند از:
۱. محبوب خدا شدن
﴿ ...إِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ المُتَطَّهِّرِینَ﴾؛  خداوند توبه‌کاران و پاکیزگان را دوست دارد. (8)
۲. حل مشکلات و وسعت رزق
﴿ ... وَ مَن یَتَّقّ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجاً وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب﴾. و هر کس از خدا پروا کند، [خدا] برای او راه بیرون‌ شدنی قرار می‌دهد و از جایی که حسابش را نمی‌کند، به او روزی می‌رساند... .
۳. جلب نعمت
﴿ فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً. یُرسِلِ السَّمّاءَ عَلَیکُم مِدراراً و یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً﴾. به آن‌ها گفتم: از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است... تا باران آسمان بر شما فراوان نازل کند و شمارا با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغ‌های سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد. (10)
۴. تبدیل بدی‌ها به خوبی‌ها
﴿إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا﴾. مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل می‌کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است!(11)

ناامیدی
یکی از دلایل ترک توبه، ناامید شدن از درگاه الهی است. برخی از افراد به کثرت گناهان خویش که نظر می‌افکند بخشیده شدن را دور از ذهن می‌پندارند و به همین دلیل انگیزه‌ای برای توبه ندارند حال‌آنکه خداوند خود در قرآن وعده بخشش داده است. قرآن می‌فرماید: ﴿ قُل یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلی أَنفُسِهِم لا تَقنُطُوا مِن رَحمَهِ اللهِ إِنَّ اللهَ یَغفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ﴾؛ بگو: ای بندگان من که بر خویشتن زیاده‌روی روا داشته‌اید، از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را می‌آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است. (12)

ترک تدریجی
اگرچه توصیه به ترک همه گناهان شده‌ایم؛ اما اگر خود را برای ترک تمامی گناهان عاجز دیدیم می‌توانیم با ترک تدریجی اقدام به توبه نماییم. منظور از ترک تدریجی این است که گناهانی که بیشتر گرفتار آن هستیم را انتخاب نموده و در وهله اول برای ترک آن‌ها اقدام نماییم در ادامه بعد از موفقیت در ترک یک یا چند گناه سراغ ترک سایر گناهان برویم. مشارطه بدین معنا که هرروز صبح باخدای خویش عهد ببندیم و شرط نماییم که گناه نکنیم و مراقبه بدین معنا که در طول روز از اعمال خویش مراقبت نماییم تا دچار گناه نشویم و محاسبه بدین معنا که در انتهای شب عملکرد روزانه خود را مورد حسابرسی قرار دهیم و معاتبه و معاقبه بدین معنا که اگر کوتاهی داشته‌ایم نفس خویش را سرزنش نموده و برای خود جریمه اخلاقی مدنظر قرار دهیم می‌تواند راهکار مناسبی برای ترک گناه و اقدام به توبه باشد.

نتیجه:
گناه امری برخلاف فطرت است و توبه امری لازم و واجب. انسان گناهکار باید عزم خویش را بر توبه جزم نماید و با تأمل در عوارض و آسیب‌های گناه و توجه به فواید توبه انگیزه خویش را بالا ببرد. حذف بستر گناه همچون هم‌نشینی با دوستان ناباب، عدم حضور در مکان و فضای گناه‌آلود، هم‌نشینی با دوستان خوب و اهل ایمان، شرکت در مجالس مذهبی، تقویت رابطه باخدا و برنامه تدریجی تهذیب می‌تواند انسان را در امر توبه موفق بدارد.

 

 

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره بقره، آیه ۸۱.
2. سوره نساء، آیه ۱۱۱.
3. سوره بقره، آیه ۲۸۶.
4. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / المصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۲۷۵.
5. سوره هود، آیه ۱۱۴.
6. النوری الطبرسی، الشیخ حسین، مستدرک‌الوسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، ج ۱۲، ص ۱۳۰.
7. سوره ص، آیه ۲۶.
8. سوره بقره، آیه ۲۲۲.
9. سوره طلاق، آیات ۲ و ۳.
10. سوره نوح، آیات ۱۰ و ۱۱ و ۱۲.
11. سوره فرقان، آیه ۷۰.
12. سوره زمر، آیه ۵۳.
 

خداوند متعال توبه انسان گنهکار را می پذیرد ولی باید دانست که توبه واقعی شرایط خاص خود را دارد و همچنین آثار تأثیرگذار گناه، ممکن است تا مدتها همراه انسان باشد.
تفاوت توبه کننده با شخص بی گناه

پرسش:
آیا با توبه، گناه از نامه عمل به کلی پاک می‌شود یا فقط بایگانی می‌شود؟ و فرق بین کسی که توبه کرده باکسی که گناه نکرده در چیست؟
 

پاسخ:
یکی از پرتکرارترین موضوعات در معارف اسلامی توبه و شرایط و آداب و آثار و پیامدهای آن است. خداوند متعال توبه را بین بندگان قرار داده تا آن‌ها را از عذاب دور کند. به‌صراحت در قرآن می‌فرماید تا وقتی توبه بین مردم رواج دارد آن‌ها را عذاب نمی‌کنم ﴿وَمَا کَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ﴾؛ (1) «مادامی‌که به درگاه خدا توبه و استغفار کنند باز خدا آن‌ها را عذاب نکند»؛ بنابراین خدا به دنبال بازگشت به‌سوی بندگان است و وقتی آن‌ها برگردند و توبه کنند حتماً خداوند می‌بخشد و این کار نوعی امتنان و منتی از سوی خدا بر سر بندگان است؛ و این بخشی از برکات آن است؛ اما در مورد بخشش و بایگانی یا تفاوت توبه‌کننده و کسی که گناه نمی‌کند به چند نکته توجه بفرمایید.

1. با توبه حتماً انسان بخشیده می‌شود و عذاب از انسان دور و او مستحق بهشت می‌شود. (2) جایی که خدا به انسان توبه‌کار وعده بهشت می‌دهد چه معنایی دارد که گناهش بایگانی باشد. بایگانی بودن گناه توبه‌کننده‌ای که در بهشت است لغو و بیهوده است چراکه خداوند متعال کسی که به بهشت رفته را از بهشت بیرون نمی‌کند. رفتن به بهشت بعد از حساب‌وکتاب الهی است و بهشتیان دیگر نباید دغدغه‌ای  داشته باشند؛ بنابراین بایگانی شدن گناه توبه‌کننده که طبق نص صریح قرآن به بهشت می‌رود مخالف حکمت الهی است و خداوند کار بیهوده و غیر حکیمانه می‌کند.
2. و طبق برخی روایات معتبر «توبه‌کننده از گناه مانند کسی است که گناه نکرده است». (3) البته این توبه واقعی طبق روایات باید چهار رکن اصلی را داشته باشد.

الف:  پشیمانى درونی و قلبی.
 ب:  استغفار زبانی.
ج:  عمل با اعضاء و جوارح. 
د:  تصمیم جدی بر عدم بازگشت به گناه. (4)

ولی این مطلب که توبه‌کننده و شخص بی‌گناه عین یکدیگر باشند، درست نیست. بین آن‌ها گاهی تفاوت وجود دارد مثلاً آثار وضعی گناه ممکن است تا مدت‌ها با توبه‌کننده باشد درحالی که فرد بی‌گناه این آثار را ندارد. کسی که مدت‌ها فیلم مستهجن دیده و بعد توبه واقعی کرده است بخشیده می‌شود و عذاب ندارد، ولی آثار وضعی این نگاه مانند آلودگی دل، تحریک به گناه به‌صورت مداوم، یادآوری صحنه‌های گناه و... تا مدت‌ها با اوست درحالی‌که فردی که این نگاه را نداشته این آثار را ندارد. این‌یکی از مهم‌ترین تفاوت‌های توبه‌کننده با بی‌گناه است. یا مثلاً کسی که تهمتی زده یا فحاشی کرده هرچند توبه کند و جبران کند تا مدت‌ها ممکن است جایگاه و احترام و آبرویش نزد مخاطبان مخدوش باشد و کم‌کم در اثر بندگی و اصلاح و رفتار درست این ذهنیت جبران می‌شود ولی کسی که گناه نکرده این تبعات و عواقب را ندارد.

نتیجه:
توبه‌کننده طبق معارف الهی  بخشیده می‌شود و بهشتی است و فرد بهشتی معنا ندارد گناهان بخشیده شده‌اش بایگانی شود. این با حکمت الهی منافات دارد.  بین انسان توبه‌کار و بی‌گناه شباهتی است در بخشیده شدن و برداشته شدن عذاب است. ولی گاهی تفاوتی نیز دارند که انسان توبه‌کار آثار وضعی گناهش تا مدت‌ها ممکن است دنبالش باشد.

منابع برای مطالعه بیشتر:
1. توبه ‎آغوش رحمت، نویسنده، حسین انصاریان.
2. توبه تولدی دوباره، محمد سبحانی نیا. 

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره انفال، آیه 33.
2. سوره تحریم، آیه 8.
3. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، انتشارات إسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 435.
4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏،  1403 ق‏، ج 75، ص 81.
 

وسوسه های شیطان و نفس اماره انسان، همیشه وجود دارد و لحظه لحظه سعی در گمراه کردن انسان دارند. مهم آن است که اگر خطایی از انسان سرزد مأیوس نشده و توبه کند.
توبه، بال پرواز انسان

پرسش:
آیا با توبه می‌توانیم همان انسان قبلی یا بهتر از آن شویم؟
 

پاسخ:
روح انسان قابلیت و ظرفیت فراوانی دارد تا جایی که انسان می‌تواند با حفظ نورانیت روح، خود را به درجات عالی انسانی برساند و یا با مکدر ساختن روح به‌واسطه گناه، مقام خود را در حد حیوان تنزل دهد. وقتی گناه انجام پذیرد روح، کدر می‌شود و وقتی شخص به توبه از گناه مبادرت ورزد روح، جان تازه‌ای می‌گیرد و صفای خویش را بازمی‌یابد. هرچقدر تعهد و ماندن بر توبه، بیشتر باشد و تلاش برای جبران مافات گسترده‌تر، انسان به پاکی قبل از گناه نزدیک‌تر خواهد شد و چنانچه انسان گناه را به‌طورکلی و برای همیشه کنار بگذارد چه‌بسا بعد از توبه حقیقی بتواند به جایگاهی برسد که قبل از آن تجربه‌اش ننموده است.
یکی از موانعی که شیطان بر سر راه انسان گناهکار قرار می‌دهد این است که فکر او را درگیر نبخشیده شدن می‌کند. شخص گناهکار از گناهش ناراحت و پریشان است و دلش می‌خواهد به سمت خدا بازگردد؛ اما وسوسه‌های شیطان به‌گونه‌ای است که او را از بازگشت مأیوس می‌نماید. 
شیطان گاه به او تلقین می‌کند که گناهت بزرگ است و آب از سرت گذشته است، گاه نیز پاکی قبل از گناه را به او یادآور می‌شود و می‌گوید تو قبل از این گناه پاک بودی؛ اما بعد از توبه هرگز آن پاکی را تجربه نخواهی کرد و از این طریق انسان را از توبه مأیوس و ناامید می‌سازد. انسان گناهکار در هیچ شرایطی نباید از رحمت خداوند مأیوس باشد؛ زیرا هرچقدر که گناه او بزرگ‌تر باشد باز رحمت الهی واسع‌تر است.

توبه حقیقی
وقتی توبه حقیقی باشد؛ یعنی تمام شرایط اعم از پشیمانی از گناه، عزم جدی بر ترک گناه، ادای حق‌الله و حق‌الناس و جبران گناهان گذشته در آن مدنظر قرار داده شود، لطف خدا شامل حال شخص توبه‌کار می‌گردد و به‌واسطهٔ این لطف گناهان او بخشیده می‌شود. وقتی گناه انسان بخشیده شود ممکن است هنوز رد گناه بر بدن روح باقی بماند؛ شبیه زخمی که عمیق بوده و بهبود یافته، اما هنوز ردش باقی است؛ ولی باگذشت زمان و به‌واسطه انجام عمل صالح و حسنات، این زخم ترمیم می‌گردد تا جایی که بعد از مدتی اثری از آن به جا نمی‌ماند و شخص می‌تواند دوباره مثل قبل مسیر بندگی را طی نماید. قرآن می‌فرماید: ﴿ قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ﴾؛ «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‌آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است». (1)

میزان تلاش
میزان تلاش انسان برای رفع کردن اثرات سوء گناه، مشخص‌کننده این امر است که آیا او بعد از توبه شبیه قبل از آن می‌شود یا خیر؟ همان‌طور که اشاره شد، شخص توبه‌کار بعد از پشیمانی و تصمیم بر ترک گناه قدم در مسیر جبران می‌گذارد و با جبران حق‌الله و حق‌الناس خود را از عقوبت در امان می‌دارد؛ اما برای رسیدن به کمال فقط دور شدن از عقوبت و عذاب جهنم ملاک نیست؛ بلکه نزدیک شدن به اعمال نیک و خیرات و حسنات هم شرط است.

تأثیر اعمال
نظام خلقت بر مبنای قانون سبب و مسببی یا همان علت و معلولی خلق‌شده است. پس هرآن چه که انسان انجام می‌دهد در امور بعدی و اتفاقاتی که قرار است در ادامه بیفتد مؤثر است. همان‌طور که گناه، روح را آلوده می‌سازد توبه آلودگی روح را رفع می‌کند. قرآن می‌فرماید: ﴿ إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا﴾؛ «مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به‌جای آرند، پس خدا گناهان آن‌ها را بدل به حسنات گرداند و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است». (۲) یا در آیه‌ای دیگر چنین می‌خوانیم: ﴿إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾؛ «مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند (که خداوند آن‌ها را می‌بخشد) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است». (3)

وعده رستگاری
ازجمله وعده‌هایی که خداوند به توبه‌کاران حقیقی داده است وعده رستگاری است. قرآن می‌فرماید: ﴿وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾؛ «همگی به‌سوی خدا بازگردید ای مؤمنان تا رستگار شوید!» (۴) ازآنجایی‌که خداوند صادق الوعد است اطمینان به این وعده الهی یعنی رستگاری توبه‌کاران، امری منطقی و کاملاً عقلانی است و نشان دهنده این امر است که انسان با توبه به پاکی قبل از گناه بازمی‌گردد.

پله‌های کمال
انسان در مسیر سعادت بر نردبان کمال پا می‌گذارد و یکی‌یکی پله‌ها را بالا می‌رود. گناه اما او را به پایین‌ترین پله و بلکه سقوط می‌کشاند و حالا دوباره برای برخاستن نیازمند توبه و جبران گناه است. توبه، شخص خطاکار را به مسیر اصلی بازمی‌گرداند؛ اما قدم‌گذاردن بر پله‌های بعدی مستلزم تلاش مضاعف است. امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ، وَ الْمُقیمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ کَالْمُسْتَهْزِءُ» (۵) «کسی که از گناه خویش توبه [کامل و جامع‌الشرایط] کند، مانند کسی است که گناهی از او سر نزده، امّا کسی که گناه را ادامه می‌دهد درحالی‌که از آن استغفار می‌کند، مانند کسی است که استهزاء می‌نماید».

نتیجه:
انسان دائماً با وسوسه‌های شیطان و فریب نفس اماره روبروست و به همین دلیل خداوند برای حفظ انسان از شر شیطان چراغ عقل و فطرت را به‌عنوان راهنمایان درون و پیامبران و معصومان را به‌عنوان روشنگران بیرونی برای هدایت او قرار داده است. درعین‌حال اگر با وجود عقل و فطرت و پیامبر و امام، باز هم انسان مرتکب گناه شد باب دیگری با عنوان توبه برای او باز می‌شود تا سریع از مسیر گناه بازگردد و به جبران مبادرت ورزد. نفس اماره به‌محض روبرو شدن با گناه انسان به او تلقین می‌کند که آب از سرت گذشته است و توبه فایده‌ای ندارد؛ اما نفس لوامه به سرزنش او می‌پردازد و یادآور می‌شود که جلوی ضرر را هر زمان بگیری منفعت است. در این کشمکش میان عقل و نفس، انسان توبه‌کار با توبه کردن سعادت خویش را رقم می‌زند و با جبران گناه و تقویت دوباره ارتباط باخدا و انجام حسنات به حالتی همچون قبل از گناه و چه‌بسا مراتبی بالاتر از آن بازمی‌گردد.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره زمر، آیه ۵۳.
2. سوره فرقان، آیه ۷۰.
3. سوره نور، آیه ۵.
4. سوره نور، آیه ۳۱.
5. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / مصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۴۳۵.

عملی مورد قبول خداوند متعال است که برای او باشد. اگر برای او نبود نمی توانم ازخدا طلب پاداش کنم و ندا می رسد ازکسی طلب پاداش کن که کار را برای او انجام داده ای.
اخلاص، شرط قبولی اعمال

پرسش:

چگونه تمام‌  کارهایمان برای رضای خدا باشد؟

      

پاسخ:

یکی از مهم‌ترین دستورات اخلاقی برای ارزشمند شدن اعمال دستور می‌دهد که اعمال با رعایت اخلاص باشد. همان نیت رضای الهی یا اخلاص است. در منابع دینی با کلیدواژه اخلاص از آن یاد شده است. قرآن نیز اگر انسان بخواهد اعمال و رفتار او کاملاً رنگ خدایی داشته باشد، باید اخلاص در اعمال نیک داشته باشد. معیار سنجش عمل از دیدگاه اسلام اخلاص است. خداوند متعال، بارها در کلام وحی (قرآن کریم)، به «اخلاص» در دین، ایمان و عمل صالح تصریح و تأکید نموده است. ﴿وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاءَ... ﴾؛ (1) «و به آن‌ها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند»؛ اخلاص روح عبودیت و بندگی است و عبادت جز با اخلاص مفهومی ندارد؛ و به تعبیر امام صادق علیه‌السلام که می‌فرمایند: «نیت برتر از عمل است و آگاه باشید که نیت، حقیقت عمل است». (2) اما برای اینکه چگونه خالص شویم و چگونه همه کارهای خود را بر اساس رضای الهی قرار دهیم به نکات زیر توجه فرمایید.

1. اولین نکته این است که اخلاص و رضای الهی در همه کارها کار ساده و آسانی نیست. اگر انسان بخواهد به مرحله‌ای از اخلاص برسد که همه کارهای او برای خدا باشد، بسیار دشوار است و باید مواظب باشید کامل گرا نشوید و این‌طور نباشد که یا اخلاص کامل یا ناامیدی و یاس برای شما حاصل شود. بلکه در این مسیر هر مقدار که بتواند اخلاص در اعمال را به دست آورد، نیکو و ارزشمند است، یا حتی بتواند به آن نزدیک شود. باید تمرین کرد، چراکه خودسازی و ریاضت نفسانی همانند ورزش جسمانی است. همان‌طور که در تربیت بدن، باید از کم شروع کرد و به‌تدریج بالا رفت تا به مرحله قهرمانی رسید، در تهذیب روح نیز باید از کم شروع کرد و به‌تدریج بالا رفت و هر مقدار که حاصل شود، ارزشمند است. آنان که به مراحلی از کمال رسیده‌اند، بدون زحمت و رنج بدین مقام نایل نشده‌اند، بلکه سال‌ها زحمت‌کشیده و با هوای نفس مبارزه کرده و کوشیده‌اند نیت خود را خالص کنند و برای جلب رضایت پروردگار وظایف خویش را انجام دهند.

2. اما برای رضای الهی در کارها خداوند در آیات ابتدایی سوره انسان کار خالصانه اهل‌بیت را حکایت می‌کند. از این آیات استفاده می‌شود که سه فاکتور اصلی برای رضای الهی در کارها مهم است که به آن اشاره می‌کنیم. ﴿وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً ﴾؛ (3) «و غذاى (خود) را بااینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» مى‏دهند!  (و مى‏گویند): ما شما را به خاطر خدا اطعام مى‏کنیم و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى‏خواهیم!» از این آیات استفاده می‌شود اگر می‌خواهید کار برای رضای خدا باشد سه نکته مهم است:

الف: اول باید آن را برای رضای خدا انجام دهیم؛ یعنی اول هر کاری بگوییم که خدایا برای رضای تو کار می‌کنم؛ یعنی تفکر قبل از هر کاری داشته باشیم.

ب: عدم تقاضا و اراده جزا و پاداش از غیر خدا نکته دوم است که درجه اخلاص و رضای الهی را بالاتر می‌برد. کاری اخلاصش بالاتر است که در آن اراده و نیت پاداش گرفتن از دیگران نباشد. این مقداری سخت‌تر است. ممکن است انسان بگوید خدایا برای رضای تو کار می‌کنم، ولی دنبال پاداش و اجر از سوی  غیر خدا نیز باشد.

ج: سومین نکته که باز کار اخلاص و انجام کار برای رضای خدا را سخت‌تر می‌کند آن است که حتی اراده تشکر و سپاس هم نداشته باشد. این از دومین مرحله هم سخت‌تر است گاهی انسان در لفظ و نیت می‌گوید خدایا برای رضای تو کار می‌کنم  و نیت و اراده پاداش هم ندارد، ولی دنبال ستایش و تشکر هست؛ یعنی این توقع را دارد. این آیه می‌فرماید اهل‌بیت اراده تشکر هم نداشتند در این خدمتی که کردند. این نکته در روایات هم اشاره شده و معیاری برای رضای الهی دانسته شده است. امام صادق علیه‌السلام فرمود: «عمل خالص آن است که نخواهی کسی جز خدا تو را برای انجام آن ستایش کند». (4)  این سه مرحله مهم است که در نیت چطور در مرحله فکر و نیت و قلب خود را برای اخلاص آماده کنیم.

البته یک مرحله دیگر نیز برای اخلاص وجود دارد که کار را بسیار سخت‌تر می‌کند. قرآن می‌فرماید برای اخلاص عالی حتی در کارهای معنوی اراده برتری بر دیگران هم نداشته باشید. ﴿تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقین‏﴾؛ (5) «(آرى)، این سراى آخر تو را (تنها) براى کسانى قرار مى‏دهیم که اراده برترى‏جویى در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک براى پرهیزگاران است‏». برخی برای رضای الهی کار می‌کنند اراده پاداش و سپاسگزاری نیز از دیگران ندارند، ولی دنبال کرامت و چشم بصیرت و ... این‌ها هستند. این افراد نیز اخلاص کامل و عالی را ندارند چون به‌نوعی دنبال برتری روی زمین هستند، برتری معنوی.

3. با دانستن این موارد معلوم می‌شود کار اخلاص کامل پیدا کردن خیلی سخت است ولی همان مرحله اول هم کار مخلصانه است. باید از کم شروع کردن یعنی اول هر کاری بگوییم و یا نیت کنیم که کار را برای رضای الهی انجام دهیم و کم‌کم تمرین کنیم اراده پاداش و تشکر و دیگر موارد را نیز نداشته باشیم.

4. بعد از آماده‌سازی فکری و قلبی باید در عمل هم تمرین‌هایی داشته باشید. یکی از توصیه‌هایی که برای تمرین رضای الهی مؤثر است روش  محاسبه اعمال است. انسان باید اهل حساب و کتاب باشد تا بتواند به مقصد برسد: ﴿ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَیِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْهِ ﴾؛ (6) «هرکسی که هرروز به‌حساب و کتاب خودش نمی‌رسد و خودش را محاسبه نمی‌کند از ما نیست؛ اگر عمل خوبی انجام داده از خدا بخواهد بیشتر شود و اگر عمل بدی انجام داده باشد استغفار و توبه کند» یعنی اگر کسی بخواهد در جمع دوستان و نزدیکان ائمه علیهم‌السلام قرار بگیرد و شیعه باشد باید اهل محاسبه هرروزه باشد. این روش بسیار مؤثر است در تمرین رضای الهی و اخلاص.

محاسبه نفس یعنی انسان به‌حساب و کتاب عمل خودش برسد. گناهان و عبادات روزانه را محاسبه کند. ببیند ریا، شرک و توجه به غیر خدا در او هست یا نیست؟ انسان باید تک‌تک قوا و جوارح خود را محاسبه کند. آیا خیری از او صادرشده یا شری از او سرزده است یا نه. در کنار محاسبه مراقبه کند. مراقبه یعنی اینکه خدای متعال را رقیب و حاضر ببیند. او باید خود را در محضر خدای متعال ببیند و بکوشد به شرایط عبادت عمل کند.

5. در کنار محاسبه و مراقبه راه‌کارهای عملی دیگری نیز وجود دارد. 
یکی از آن‌ها رفت‌وآمد با اولیای الهی  علمای عامل و دوستان مؤمن و مخلص است. هر چه رفت‌وآمد و نشست‌وبرخاست با این افراد بیشتر باشد طبیعتاً فضای نورانی و معنوی بیشتر می‌شود و بهتر انسان عمل می‌کند. نکته دیگر رفت‌وآمد در مکان‌های معنوی و نورانی مانند مساجد هیئات و زیارتگاه‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام است.

6. نکته نهایی مراقبت از اخلاص بعد از عمل است. برخی کارها باعث می‌شود عمل خالص ما بعد از عمل از بین برود. مثلاً سمعه و به گوش دیگران رساندن اعمال خوب برای گرفتن تشویق و ستایش  یا منت گذاشتن یا آزار و  اذیت رساندن به افراد باعث می‌شود اعمال خیر انسان باطل شود. قرآن نیز به این نکته اشاره کرده است. ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى ﴾؛ (7) «اى کسانى که ایمان آورده‌اید! بخشش‌های خود را با منت و آزار، باطل نسازید!» بنابراین برای کسب رضای الهی باید بعد از عمل هم از آن مراقبت کنیم و مواظب باشیم با گناه و اذیت و ریا و منت گذاشتن و شبیه آن اعمال خوب و مخلصانه خود را باطل نکنیم.

نتیجه:
اخلاص و در نظر گرفتن رضای الهی یکی از مهم‌ترین معارف اخلاقی و دستور خدای متعال است. برای رعایت اخلاص و رضای الهی در مرحله فکر و قلب باید کار را برای رضای خدا بدون نیت پاداش و بدون نیت تشکر گرفتن از مردم انجام داد و نیت برتری بر مردم حتی ازنظر معنوی نداشته باشیم. در عمل هم روش مراقبه و محاسبه اعمال کمک می‌کند تمرین روی اخلاص داشته باشیم؛ و رفت‌وآمد با دوستان معنوی و مخلص و مکان‌های معنوی نیز تأثیرگذار است. باید تلاش کنیم که بعد از عمل نیز آن را با گناه یا ریا یا سمعه یا شبیه آن باطل نکنیم.

 

 

منابع برای مطالعه بیشتر:
-اخلاق در قرآن، ج 1، ناصر مکارم شیرازی.
-نیت و عبادت، حسین ایرانی.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره بینه، آیه 5.
2. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق.ج 2،‌ص 16، حدیث 4.
3. سوره انسان، آیه 8 و 9.
4. الکافی، همان، ج 2، ص 16، حدیث 4.
5. سوره قصص، آیه 83.
6. الکافی، همان، ج 2، ص 453.
7. سوره بقره، آیه 264.

میزان معرفت و شناخت انسان نسبت به خدای متعال و نیز میزان علاقه و وابستگی انسان به غیر خدا، حد و مقدار انگیزه انسان را در عبادت خدا مشخص می کند
ملزومات انجام یک عبادت عاشقانه

پرسش:
نمی دانم چطور با خدای خوب و مهربانم راز و نیاز کنم؟ چطور قلبم را به او هدیه کنم؟ چطور به پروردگارم نزدیک‌تر بشوم؟ لطفاً مرا راهنمای کنید؟
 

پاسخ:

عبادت و بندگی و راز و نیاز باخدا همیشه و در هرزمانی وجود داشته و پیامبران الهی و صالحان به دنبال آن بوده‌اند؛ و گروه‌ها و فرقه‌های مختلف دیدگاه‌های مختلفی در این زمینه داشته و دارند. اسلام در مورد عبادت و بندگی و چگونگی راز و نیاز باخدای متعال، دستورات و بیاناتی دارد که اگر درست عمل شود حتماً باعث می‌شود هم محبت به خدا زیاد شود و هم به خداوند نزدیک‌تر می‌شویم. در ادامه به نکاتی در این زمینه اشاره می‌کنیم.

1. پرستش و عبادت خدای متعال باانگیزه‌های متفاوتی انجام می‌شود. گاهی از ترس نرفتن به جهنم و گاهی به شوق و امید گرفتن ثواب و رفتن به بهشت و گاهی نیز به خاطر عظمت و محبت پروردگار است. همان‌طور که امیر مؤمنان علیه‌السلام می‌فرمایند: «گروهى، خدا را به شوق بهشت مى‏پرستند، این عبادت بازرگانان است و گروهى خدا را از ترس عذاب او مى‏پرستند، این عبادت بردگان است؛ و گروهى خدا را براى سپاس او مى‏پرستند، این عبادت آزادگان است». (1) و در روایت دیگری همین مضمون آمده و در انتهای روایت فرموده «این بهترین عبادت است». (2) از روایت می‌فهمیم که بالاترین عبادت، پرستشی است که از روی محبت خدا باشد؛ یعنی انسان باید دنبال عبادت و راز و نیاز به نیت افزایش محبت به خدا باشد. به عبارت بهتر عاشقانه عبادت و راز و نیاز کند.

2. اما رمز عبادت عاشقانه و باکیفیت‌تر خداوند، شناخت و معرفت نسبت به خداوند و فلسفه بندگی است. انسانی که معرفت و شناختش کمتر است و ایمان هم دارد برای دوری از ضررها یا کسب پاداش عبادت انجام می‌دهد. این افراد هنوز در کالبد تن و این دنیای فانی مانده و همان‌طور که در دنیا دنبال کسب منفعت یا دفع ضرر است از بندگی هم همین هدف را دنبال می‌کند. ولی وقتی شناخت بالاتر برود و محبت به خدا بیشتر شود دیگر انگیزه فقط محبت خدا می‌شود؛ مانند طفل که از پزشک فرار می‌کند و باید او را با ترفندهای مختلف به نزد پزشک برد، اما همین طفل زمانی که رشد کرده و عقلش کامل می‌شود، خود، با رغبت به پزشک مراجعه می‌کند و او که زمانی از یک آمپول فرار می‌کرد، حال برای جراحی نوبت می‌گیرد و برای این کار هزینه‌های سنگین می‌پردازد و در آخر امر نیز مدیون پزشک خویش و متشکر از اوست. 
دلیل تفاوت رفتار در دو صحنه فوق، شناخت انسان است که یکی، تنها ثانیه‌های پیش رو را می‌بیند و دیگری نگاهی وسیع‌تر یافته و دور دست‌ها را می‌بیند؛ بنابراین روشن است که تفاوت دیدگاه‌ها، تفاوت عملکردها را به وجود می‌آورد. انسانی که به معاد ایمان نیاورده و پذیرش آن هنوز از عقل به دلش نرسیده، خدا را برای خواسته‌های مادی خویش می‌خواند؛ اما همین انسان زمانی که از حصار تنگ مادیات درمی‌آید و وسعتی به‌اندازه ابدیت در پیش روی خویش می‌بیند، حاضر می‌شود تمام مرارت‌ها و سختی‌های دنیا را تحمل کند و دست از بندگی خدا برندارد. اینجا تازه شروع مسیر بندگی است که همراه باایمان به عالم غیب است.
پس شروع مسیر بندگی، خود نیاز به یک وسعتی در دید دارد و چنین انسانی مدارجی از کمال را طی کرده است. به‌صورت خلاصه باید گفت بهترین پرستش خدا، عبادت و پرستشی است که به شناخت و معرفت بیشتری نسبت به او و نعمت‌هایش و عظمت  و صفاتش باشد. براین اساس راه درست و اساسی بندگی نیز مشخص است، هرچه انسان معرفتش نسبت به خدا بالاتر برود و بیشتر در مورد خدا و صفات و نعمات و نشانه‌هایش فکر کند یا مطالعه کند یا از دانشمندان بشنود و استفاده کند یا با مؤمنین در این مورد بحث و گفتگو کند، اشتیاقش بیشتر می‌شود و پرستش او به کمال نزدیک‌تر می‌شود.

3. در کنار افزایش معرفت می‌توانیم کارهای دیگری کنیم که راز و نیاز باخدا را عاشقانه‌تر کند. یکی از آن کارها خالی کردن دل از غیر خداست، یعنی محبت‌هایی که مورد تأیید خدا نیست، محبت‌های حرام و محبت و وابستگی به دنیا را از دل بیرون کنیم؛ بنابراین محبت به خانواده، ارحام، مؤمنین خوب است. ولی وابسته بودن به دنیا و محبت‌های غیر خدایی خوب نیست؛ بنابراین از همه محبت‌های غیرمجاز و شبهه‌ناک دوری‌کنید. کار دیگری که می‌توان انجام داد این است که رابطه خود را باخدا و اهل‌بیت بیشتر کنید. هرچه رابطه باخدا بیشتر شود، هرچه بندگی بیشتر شود، انسان به خدا نزدیک‌تر می‌شود. شمردن نعمات و لطف‌هایی که خدا به ما داده نیز راه دیگری برای افزایش محبت و علاقه نسبت به خداست.

4. راه اصلی بندگی عاشقانه و بنده خاص خدا شدن این است که به تهذیب نفس و بندگی و اخلاص بیشتری بپردازیم. عنوان بصری از امام صادق علیه‌السلام در مورد حقیقت بندگی سؤال کرد. امام فرمود: «حقیقت بندگی، در سه چیز است:
اول: بنده، خودش را مالک چیزهایی که خدا به وی عطا کرده، نداند؛ زیرا بندگان مالک چیزی نمی‌شوند؛ بلکه مال را متعلق به خدا می‌دانند و در همان راه که فرموده، به مصرف می‌رسانند.
دوم: بنده، خودش را در تدبیر امور ناتوان بداند.
سوم: عُمر خودش را در انجام اوامر و ترک حرام‌های خدا مشغول بدارد.(۳)
کسی که عبودیت و بندگی خدا را برگزیده است، در تمام مراحل زندگی و حتی در جزئیات اعمال و رفتار طبق رضای پروردگار عمل می‌کند؛ چشم امید او، فقط به خداوند است و مردم را در یاری‌رساندن، واسطه‌ای بیش نمی‌بیند. پس یکی از مهم‌ترین راه‌های بنده خاص شدن اطاعت از دستورات و اوامر و نواهی خداوند است.

5. کار مهم دیگر اخلاص است. امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید: «هیچ بنده‌ای آن‌طور که شایسته و سزاوار است، خدا را عبادت نکرده؛ تا آنکه از همه مردم نومید شود. در این حال، خداوند می‌فرماید: بنده، خود را برای من خالص کرده. پس او را به کرمش می‌پذیرد». (4)

6. راهکار عملی دیگر ما تلاش برای قرار گرفتن در کنار افراد صالح و نورانی  و مکان‌های نورانی است. انسان باید در حلقه صالحان و در پرتو نور قرار بگیرد. قرار گرفتن در کنار دوستان و اطرافیان مؤمن درصد خطای انسان را پایین می‌آورد و قرار گرفتن در کنار مکان‌های نورانی مانند مساجد و هیئات و زیارتگاه‌ها و شبیه آن‌ها انگیزه معنوی انسان را بالاتر می‌برد و از تاریکی‌ها و آلودگی‌ها دور می‌کند.

نتیجه:
طبق روایات عبادت به انگیزه محبت الهی بالاترین عبادت است. علت تفاوت انگیزه‌ها، تفاوت افراد در معرفت نسبت به فلسفه عبادت و پروردگار است؛ یعنی توصیه‌شده که راز و نیاز عاشقانه باخدا داشته باشیم. برای داشتن رابطه عاشقانه باخدا نیاز به افزایش معرفت و شناخت است. در کنار کسب معرفت و شناخت برای رسیدن به بالاترین عبادت، خالی کردن دل از محبت‌های حرام و شبهه‌ناک، افزایش ارتباط و بندگی باخدا، تفکر در نعمات الهی و اخلاص از راه‌های افزایش محبت و نزدیکی به خداست. راهکار عملی دیگر ما تلاش برای قرار گرفتن در کنار افراد صالح و نورانی و مکان‌های نورانی است.

 

 

منابع برای مطالعه بیشتر:
-عبادت و دعا، مرتضی مطهری.
-عبادت یا عبودیت، امام موسی صدر.

پی‌نوشت‌ها:
1. سید رضی، نهج‌البلاغه، قم، انتشارات هجرت، کلمات قصار شماره ۲۳۷.
2. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، اسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 84.
3. مجلسى، محمدباقر بحار¬الانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج ۱، ص ۲۲۵.
4. همان، ج 67، ص 111.

داشتن اعتدال در کار و عدم افراط و تفریط، نیازمند وجود برخی مقدمات است که اگر آن ها رعایت شود می توان گفت که خودبخود اعتدال در کارها رعایت خواهد شد.
معنای «رعایت اعتدال در کار خیر»

پرسش:
اعتدال در انجام کارهای خیر (مثل روایت نبوی «خیرالامور اوسطها») به چه معناست؟ از کجا بفهمیم که مثلاً در کمک به فقیران یا اهتمام به مشکلات مردم، اعتدال داریم نه تفریط و افراط؟
 

پاسخ:
اعتدال و میانه‌روی، همان‌گونه که از نامش پیداست، به معنای پیمودن و گزینش راه میانه و وسط و عدم تمایل به دو طرف افراط و تفریط است. قرآن و رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نیز علاوه بر رعایت اعتدال در تمامی رفتار و اعمالشان همواره مردم را به این مهم می‌خواند. برای دانستن حدود و راه تشخیص اعتدال باید نکاتی را تقدیم کنیم:

1. اسلام به اعتدال توصیه نموده و خداوند ما را امت میانه‌رو قرار داده است «و این‌چنین شما را امت میانه‌رو قرار دادیم تا بر مردم شاهد باشید». (1) ولخرجی همان تبذیر و گاهی اوقات هم اسراف است که قرآن کریم به‌شدت نهی نموده. اسراف خطا در نحوه‌ی مصرف است و تبذیر خطا در موضوع مصرف. اسراف زیاده‌روی است و تبذیر ولخرجی و بیهوده خرج کردن. خداوند ولخرج‌ها را شبیه شیاطین خوانده است. ﴿إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُواْ إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُورًا﴾. «ولخرج‌ها شبیه شیاطین‌اند و شیطان در برابر خدای خویش کفر پیشه است». (2) در روایات هم این موضوع به‌شدت نهی شده است و درباره ولخرجی از حضرت علی علیه‌السلام چنین آمده است: «بخشنده باش اما ولخرج مباش؛ و صرفه‌جو باش، لیکن خسیس مباش». (3) سیره رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در همه وجوه، سیره‌ای معتدل بود. همان طوری که حضرت علی علیه‌السلام در مورد آن حضرت فرموده است: «سیرته القصد»؛ «رسول خدا، سیره و رفتارش میانه و معتدل بود». (4) متأسفانه، بیشتر افراد و بسیاری از جوامع، در حیات خود فاقد این اصل بوده و هستند. ازاین‌رو، یا به دامن افراط افتاده و یا در تفریط غلتیده‌اند و از مسیر صحیح و طریق کمال و هدایت خارج شده‌اند. ریشه بسیاری از انحرافات فردی و اجتماعی را می‌توان در عدم رعایت اصل اعتدال جست.

2. مهم‌ترین مسئله برای شناخت حد اعتدال، شناخت ضوابط و قوانین شریعت و دین و افزایش شناخت و معرفت است. اگر کسی بداند وظایفش به‌صورت کامل چیست دیگر وظیفه‌ای را به خاطر افراط و تفریط از بین نمی‌برد. مثلاً کسی که می‌داند باید برای خانواده نفقه واجب کنار بگذارد دیگر همه اموالش را صدقه نمی‌دهد. کسی که می‌داند باید به خانواده‌اش رسیدگی کند بین کمک به مردم و خانواده می‌تواند تعادل ایجاد کند؛ بنابراین اولین وظیفه و راه برای شناخت حد اعتدال، افزایش شناخت نسبت به وظایف و حقوق است. اگر کسی این معرفت را پیدا کند، در رعایت اعتدال موفق‌تر است.

3. داشتن هدف‌های عالی و برنامه مشخص برای زندگی یکی دیگر از راه‌های رعایت اعتدال است. باید در موضوعات مختلف مانند عبادت، علم، ورزش، اقتصاد و... اهداف در دسترس و عالی داشته باشد و برای رسیدن به آن‌ها برنامه‌ریزی کند. این برنامه‌ریزی یعنی همان رعایت اعتدال. برنامه‌ریزی شما را به اعتدال می‌رساند. به همین دلیل اهل‌بیت زیاد توصیه به برنامه‌ریزی کردند. امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «براى مؤمن (در شبانه روز) سه وقت است، زمانى براى (نیایش) و مناجات با پروردگارش و زمانى براى تأمین معاش زندگى‏اش و زمانى براى واداشتن نفس به لذّت‏هایى که حلال و مایه زیبایى است. خردمند را نشاید جز آنکه در پى سه چیز حرکت کند: (کسب حلال) براى تأمین زندگى، یا گام نهادن در راه آخرت، یا به دست آوردن لذّت‏هاى (حلال و) غیر حرام». (5)

نتیجه
اعتدال و میانه‌روی، همان‌گونه که از نامش پیداست، به معنای پیمودن و گزینش راه میانه و وسط و عدم تمایل به دو طرف افراط و تفریط مورد سفارش مؤکد اسلام و قرآن است و سیره اهل‌بیت در همه امور رعایت اعتدال بوده است. شناخت قوانین و ضوابط شرعی و معارف اسلامی اولین و مهم‌ترین راه برای اجرای اعتدال در همه امور است. کسی که وظایفش را می‌شناسد تلاش می‌کند به همه آن‌ها برسد و یکی را فدای دیگری نکند و افراط یا تفریط نکند. 
دومین راه برای رعایت اعتدال داشتن اهداف عالی و برنامه‌ریزی در همه امور است. برنامه‌ریزی انسان را مستقیم به‌ اعتدال می‌رساند.

منابع بیشتر برای مطالعه
-اعتدال، جواد محدثی.
-زندگی در آیینه اعتدال، مجتبی فرجی.
-نکته‌های قرآنی درباره اعتدال و میانه‌روی، عباسعلی کامرانیان.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره بقره، آیه 143.
2. سوره اسراء، آیه 27.
3. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، قم، هجرت، چاپ اول، 1414 ق، ص 474.
4. همان، ص 139.
5. سید رضی، پیشین، حکمت 390.
 

هر یک از زن و شوهر در خانواده حقوقی دارند و به تبع آن، تکالیفی نیز روی دوش هر یک از آنها قرار می گیرد. تکالیف شوهر نسبت به همسر خود، موضوع صحبت امروز ما است.
وظایف مرد نسبت به زن در خانواده

پرسش:

لطفا درباره احترام، محبت و وظایف مرد نسبت به همسر خود در خانواده توضیح دهید؟

پاسخ:

وقتی عقد ازدواج میان یک دختر و پسر خوانده می‌شود، مفهوم زن و شوهر عینیت می‌یابد و این‌گونه خانواده تشکیل می‌گردد. در نگاه اسلام خانواده از جایگاه والایی برخوردار است و هر آنچه بتواند در تثبیت این نهاد مؤثر باشد مورد سفارش دین قرارگرفته است. زن و مرد اگرچه در انسانیت یکسان‌اند؛ اما در ویژگی‌های جسمی و روحی تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند که حکمت این تفاوت‌های طبیعی، به تفاوت در نقش آن‌ها در خانواده بازمی‌گردد. توجه به نیازهای مادی و معنوی در کانون گرم خانواده ازجمله دستورات مهم اسلام است.
قرآن می‌فرماید: ﴿ وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمْ مِنْ أَنْفُسِکمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکنُوا إِلَیهَا وَجَعَلَ بَینَکمْ مَوَدَّهً وَرَحْمَهً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِک لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ ﴾؛ «و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرارداد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند!» (۱) فلسفه ازدواج و تشکیل خانواده، رسیدن به آرامش است و اسلام با هر آنچه آرامش یک زندگی را به هم بریزد مخالف است؛ بنابراین بر هر مردی لازم است تا در جهت حفظ آرامش همسرش گام بردارد.

گذشت و عفو
در زندگی زناشویی، گذشت و عفو حرف اول را می‌زند و وقتی گذشت در زندگی حاکم باشد آرامش بر آن زندگی سایه می‌افکند؛ اما اگر عفو و گذشت رنگ ببازد، رد پای کینه و انتقام هویدا می‌شود. پس بر هر یک از زن و مرد، لازم است تا گذشت، سعه‌صدر، انعطاف‌پذیری و مدارا را سرلوحه رفتار خود قرار دهند. چراکه محبت، قلوب را نرم می‌کند و گذشت و بخشودن از صفات انسان‌های کریم و بزرگوار است.

تقویت رابطه عاطفی
وجود عواطف و احساسات در میان زن و مرد باعث می‌شود تا بین آن‌ها مودت و محبت ایجادشده و یکدیگر را دوست داشته باشند و این دوست داشتن منجر به تقویت کانون خانواده شود؛ لذا هر دو موظف‌اند در جهت تثبیت این محبت و مودت گام بردارند و از هر آنچه به این محبت و مودت آسیب می‌رساند پرهیز نمایند. زن و مرد می‌توانند با تقویت رابطه عاطفی و ارتباط کلامی خود با همسرش بر تقویت این محبت مبادرت ورزد.

مشارکت در امور خانه
بعضی از افراد فکر می‌کنند چون زنان زمان بیشتری را در خانه می‌گذرانند، پس وظیفه ‌دارند تا بار تمام‌ کارهای خانه را به‌تنهایی به دوش بکشند. این در حالی است که دین اسلام انجام امور منزل را بر عهده زن و مرد گذاشته است. عده‌ای نیز تصورشان این است که انجام کارهای خانه چون در محیط خانه انجام می‌گیرد. پس ارزش چندانی ندارد در حالی ‌که ارزش کارها را محیط و فضای آن تعیین نمی‌کند بلکه این نیت و انگیزه انسان است که به کار او ارزش می‌بخشد. کار کردن در خانه، زن و مرد نمی‌شناسد. حضرت علی علیه‌السلام هم برای حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها عدس پاک می‌کردند و در کارهای منزل به ایشان کمک می‌نمودند. 
اجر و ثواب‌های فراوانی که خداوند برای یک ساعت در خدمت خانواده بودن به انسان وعده داده است نشان از اهمیت این موضوع دارد. مشارکت در امور منزل، فشارهای روانی را به امنیت روانی تبدیل می‌کند و همدلی میان زن و شوهر را افزایش می‌دهد. اثرانگشت مشارکت مرد در امور منزل، برای همیشه روی قلب همسرش ثبت می‌شود. مردان نباید کار ارزشمند مشارکت در خانه را با کلیشه‌های جنسیتی مثل این جمله که ظرف شستن کار مردان نیست و... به یک ضد ارزش تبدیل کنند. 
در کنار مشارکت در امور منزل، مشارکت فکری هم به بهداشت روحی و روانی زن و مرد کمک می‌کند. رسول اکرم صلی‌الله ‌علیه‌ و اله در حدیثی فرمودند: «لا یَخدُمُ العِیالَ إلاّ صِدِّیقٌ أو شَهیدٌ أو رَجُلٌ یُرِیدُ اللّه ُ بهِ خَیرَ الدنیا و الآخِرَهِ»؛ (۲) «به زن خود خدمت نکند، مگر صدیق، یا شهید، یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرتِ او را بخواهد».

ابراز محبت
مهم‌ترین راه اثبات محبت، ابراز محبت است. دوست داشتن یک امر است و ابراز دوست داشتن امری مهم‌تر؛ لذا یک مرد باید در روابط خود با همسرش دائماً دوست داشتن خویش را بامحبت‌های کلامی و غیر کلامی ابراز نمایید.

مشورت کردن
بر مردان لازم است تا با پرهیز از رفتار مستبدانه در امور زندگی با همسران خویش مشورت کرده و با تبادل‌نظر با ایشان، امور را مدیریت نمایند؛ حتی بعضی از مواقع سعی کنند نظر آن‌ها را مقدم بر نظر شخصی خود بدانند تا زنان نیز احساس کنند که در اداره خانه، جایگاه والایی دارند.

به‌وقت خطا
گاهی در زندگی، همسر ما دچار اشتباه می‌شود، در این زمان نوع واکنش ما نسبت به‌اشتباه او می‌تواند در تحکیم روابط و یا تزلزل آن بسیار مؤثر باشد. مردی که در برابر خطای همسرش عفو و گذشت داشته باشد و دائماً او را به خاطر اشتباهش سرزنش نکند بذر محبت را در زندگی می‌کارد؛ اما برعکس مردی که مدام اشتباهات همسر را همچون پتکی بر سر او بکوبد، موجبات دلسردی در زندگی را فراهم خواهد کرد.

عیب‌پوشی
قرآن کریم نقش و کارکرد زن و مرد را در خانواده چنین بیان می‌کند: ﴿ هُنَّ لِبَاسٌ لَّکمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ ﴾؛ «ایشان (زنان) پوشش شمایند و شما پوشش ایشانید». (۳) در حقیقت زن و مرد به‌واسطه ازدواج موظف می‌شوند به یکدیگر کمک کنند تا از انحراف در امان بمانند. همان‌گونه که لباس منجر به پوشاندن عیوب انسان می‌گردد زن و مرد هم باید عیوب یکدیگر را بپوشانند و به اعتلای اخلاقی یکدیگر کمک کنند.

نفقه دادن
ازجمله اموری که نشان‌دهندهٔ توجه به جایگاه زن و حفظ حقوق اوست حق مهریه و نفقه است. با توجه به اینکه زن در محیط خانواده سختی‌های فراوانی ازجمله بارداری، وضع حمل، شیردهی، پرستاری، مراقبت فرزندان و... را متحمل می‌شود و همین امور او را از فعالیت‌های اقتصادی بازمی‌دارد خداوند مهربان برای جبران این حق، مهریه و نفقه را بر عهده مردان گذاشته است و این‌گونه برای حق اقتصادی زنان ارزش قائل شده است. بر شوهر واجب است که هزینه خوراک، پوشاک، مسکن و سایر ضروریات زندگی همسر خود را بپردازد.

نیاز عاطفی و جنسی
در میان نیازهای طبیعی آنچه برای زنان اولویت دارد نیازهای عاطفی است. زنان با جذابیت‌هایی که خداوند در وجودشان نهاده دلبری کردن را دوست دارند و مظهر نازند و برای مردان نیاز جنسی در اولویت است و مظهر نیاز نامیده می‌شوند. خداوند محیط امن خانواده را فضای مناسبی برای رفع این نیازها قرار داده تا زن و مرد برای رفع آن به اجتماع پناه نیاورند؛ بنابراین هر نوع بی‌توجهی و کوتاهی زن و مرد در رفع این نیازها می‌تواند آسیب‌زا باشد.

نتیجه:
زن و مرد دارای تفاوت‌های طبیعی و تکوینی هستند و همین تفاوت‌ها منجر می‌شود که در حقوق و تکالیف متفاوت باشند. دقت کنید که حقوق و تکالیف متضایفند یعنی اگر برای کسی حقی تعریف شود در برابرش تکلیفی نیز وضع‌شده و اگر به کسی تکلیفی داده شده در برابرش حقی هم معین‌شده است؛ بنابراین، حقوق و تکالیف هر یک از زن و مرد باهم متعادل و متوازن است. 
در اسلام، سنگ بنای روابط، بر پایه اخـلاق گذاشته شده است؛ بنابراین دین اسلام در تنظیم روابط انسان‌ها قبل از آنکه آن‌ها را بـه سـمت قانون و حقوق و فقه سوق دهد، آن‌ها را به رعایت دستورات اخلاقی توصـیه می‌کند؛ بنابراین وجود وظایف اخلاقی لازمه ایجاد صلح و صفا در خانواده است تا زن و مرد بدون اجبار و از روی میل به وظایف خود عمل نمایند. وقتی تکالیفی از قبیل بارداری، شیردهی، بچه‌داری و خانه‌داری بر عهده زن گذاشته می‌شود، ضرورت دارد که پرداخت هزینه زندگی او بر شوهر واجب شود. مردان موظف‌اند نفقه و خرجی همسر و فرزندان خود را بپردازند. 
احترام به همسر و تکریم شخصیت او، گذشت در برابر خطای او، خوش‌اخلاقی با زنان، اظهار عشق و علاقه، حسن معاشرت، دلجویی، همدلی و مشارکت در انجام امور داخلی خانواده، معاضدت در تربیت فرزند و وفاداری، تأمین هزینه خانواده و نفقه، توسعه زندگی و ... نیز از مهم‌ترین وظایف فقهی و اخلاقی مردان است.

 برای مطالعه بیشتر:
1. آیین همسرداری، ابراهیم امینی.
2. حقوق زن از دیدگاه قرآن کریم، محمد بیستونی.
3. تحکیم خانواده از منظر حقوق و اخلاق، عباسعلی اختری.
4. مهارت‌های زندگی خانوادگی در آیینه آیات و روایات، زهرا آیت‌اللهی.

پی‌نوشت‌ها:
۱. سوره روم، آیه ۲۱.
۲. المجلسی، الشیخ محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ هـ. ق، ج ۱۰۴، ص ۱۳۲.
۳. بقره، آیه ۱۸۷.
 

صفحه‌ها