آداب اخلاقي

اطلاعاتی از سبک زندگی خانوادگی پیامبر صلی الله علیه و آله
اخلاق نبوی باید الگوی همه مسلمانان باشد. اگر کسی این موارد را رعایت کند هم از سیره اخلاقی پیامبر پیروی کرده و هم پیوند‌های خانوادگی را قوی‌تر کرده است.

پرسش:

من دوست دارم اطلاعاتی از سبک زندگی خانوادگی پیامبر داشته باشم که چگونه توانستند در زندگی خانوادگی موفق باشند؛ آیا شما می‌توانید مرا راهنمایی کنید؟

 

پاسخ:

مقدمه

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله عالی‌ترین سرمشق اخلاقی برای دنیای بشریت است. چرا که الگو بودنِ خُلق عظیم نبوی، که عامل عمدة نفوذ و محبوبیت ایشان در بین امّت و علت اساسی موفقیت ایشان در نشر دین بوده، بارها مورد تمجید کتاب آسمانی قرار گرفته است و خداوند او را به داشتن خلق عظیم ستوده است: «قطعاً تو را خلق و خویی والاست.»(1) ازاین‌رو، پرداختن به سیره عملی و روش‌های اخلاقی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، که جنبه اسوه دارد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در ادامه مروری بر نمونه‌هایی از خُلق و خوی پیامبر در مسائل خانوادگی را اشاره می‌کنیم.

پاسخ تفصیلی:

1. همدلی و وقت گذاشتن برای خانواده

اگر خانواده را مجموعه کوچکی به‌شمار آوریم که رفتار زن و شوهر و فرزندان با یکدیگر، آن را صفا می‌بخشد و همدلی میان افراد، آن را قوام و استحکام می‌دهد، نمونه این رفتار در خانه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دیده می‌شود. پیامبر در خانه که بود، از هر نوع غذایی که فراهم می‌کردند می‌خورد و از آنچه خدا حلال کرده است همراه خانواده و خدمتکاران تناول می‌کرد و هرگز از غذایی بدگویی و مذمت نمی‌کرد. سرسفره با خانواده می‌نشست و غذا می‌خورد، مگر آنکه مهمانی وارد شود که آنگاه همراه مهمان غذا می‌خورد.(2) از مصادیق همدلی این بوده که وقتی را برای خانواده اختصاص می‌داد. پیامبر وقتی داخل خانه بود، وقت و زمان خویش را سه بخش می‌کرد و غیر از وقت خاص برای خدا و عبادت و برای کارهای شخصی خویش، بخشی را هم مخصوص خانواده می‌کرد.(3) این مدل همراهی و همدلی با خانواده باعث جلب محبت می‌شود و مرد یا زن نباید طوری برنامه‌ریزی کنند که هیچ زمانی برای با هم بودن و لذت بردن و نشاط و شادی با فرزندان نداشته باشند.

2. همکاری و کمک در کارهای خانه

گرچه غالباً، کارهای بیرون خانه با مرد است و کارهای داخل خانه را زن برعهده می‌گیرد؛ ولی همکاری با همسر و افراد خانواده در امور مربوط به داخل خانه، کانون خانواده را گرم‌تر می‌سازد، محبت همسر را می‌افزاید و از سختی کار در خانه کم می‌کند. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله همیشه در کار خانه در اوج مشغولیت، فعال بود. در منابع چنین گزارش شده که حضرت علاوه بر آنکه به دوختن و وصله زدن کفش و لباس خویش مشغول می‌شد، در را باز می‌کرد، گوسفند را می‌دوشید، زانوی شتر را می‌بست و شیر آن را می‌دوشید، اگر خادم خانه خسته می‌شد، در آسیاب کردن گندم به او کمک می‌کرد و آب و ظرف وضوی خود را خودش مهیا می‌کرد تا هنگام برخاستن برای تهجّد شبانه برای کسی زحمت نباشد.(4) در نقل دیگری چنین آمده است:

 «در کارهای خانواده به آنان خدمت می‌کرد و با دست خود گوشت خرد می‌کرد.»(5)

3. خوب همسرداری کردن

مهربانی، احترام، خوش‌رفتاری، حق‌شناسی، همکاری و وفا نسبت به همسر و همراهی در غم و شادی و راحت و رنج او، از نشانه‌های خوب همسرداری کردن است و تحمل مشکلات و تندی‌ها و بدخُلقی‌ها و صبوری بر ناملایمات و جفا، نشانه‌ای دیگر از حسن همسرداری است. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمود:

 «آگاه باشید، بهترین شما کسی است که نسبت به همسرانش بهتر باشد و من بهترین شما نسبت به همسرانم هستم.»(6)

 وفاداری به همسر، یعنی خوبی‌ها و خدمات و زحمات همسر را مد نظر داشتن و حتی پس از مرگ هم فراموش نکردن. وفاداری پیامبر به حضرت خدیجه، مثال‌زدنی است. روزی پیامبر به یاد خدیجه افتاد و فرمود:

 «کجاست مثل خدیجه؟! وقتی که مردم تکذیبم کردند، او مرا تصدیق کرد و با مالَش مرا بر دین خدا یاری کرد.»(7)

4. شادابی و نشاط

یکی از نیازهای اساسی و طبیعی انسان، شادی و سرور است. تجربه نشان داده که انسان با چند لحظه تفریح، شادی و سرگرمی سالم، نشاط و انرژی لازم را بازیافته و توانایی‌های او برای ادامه زندگی تجدید می‌شود. در فرهنگ دینی «شادکردن دیگران» از خصلت‌های نیک و پسندیده به حساب آمده و دارای پاداش معنوی است. بدون شک، شاد کردن اعضای خانواده، به‌ویژه همسر که شریک زندگی انسان است، بیش از شاد کردن دیگران پاداش معنوی خواهد داشت. پیشوایان دینی، به‌ویژه پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، به این امر توجه داشته و همواره در محیط خانه برای رفع خستگی روحی و روانی همسران خود، برنامه‌های تفریحی و نشاط‌انگیزی داشتند. چنان که در این رابطه در برخی کتب تاریخی آمده است:

 «پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و سلم شادترین خوشروترین مردم با همسرانش بود».(8)

5. آموزش آداب و معارف اسلامی به خانواده

یکی دیگر از روش‌های رفتاری رسول اکرم در رابطه با همسران و اهل خانواده، یاد دادن آداب اسلامی به آنان است. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:

 «ابن مکتوم اذن ورود بر پیامبر را خواست در حالی که عایشه و حفصه، همسران آن حضرت در نزد او بودند. پیامبر به آنان فرمود: بلند شوید و وارد خانه‌هایتان شوید. آن دو عرض کردند: ای رسول خدا! ابن مکتوم نابیناست. پیامبر فرمود: اگر او شما را نمی‌بیند، شما دو تا که او را می‌بینید.»(9)

 پیامبراکرم با این برخورد، یکی از آداب مهم اسلامی را در روابط زن و مرد نامحرم آموزش داد؛ یعنی همان‌طور که نگاه مرد نامحرم به زن نامحرم جایز نیست، نگاه زن نامحرم به مرد نامحرم نیز جایز نیست،‌ بنابراین باید زنان از هر دو جهت مواظبت کنند.

6. ابراز علاقه و نشان دادن توجه به همسر

پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و سلم به همسران خود علاقه‌مند بوده و به آنها توجه داشت و علاقه‌مندی و محبت خود را در عمل به آنان نشان می‌داد؛ چنان که فرمود:

 «مؤمن‌ترین مردم، کسانی هستند که با خانواده خود خوش‌خلق‌تر باشند و بیشتر از همه به آنان لطف و محبت ‌کنند و من بیشتر از شما به خانواده‌ام لطف و مهربانی می‌کنم.»(10)

 ابراز عشق به همسر توصیه شده است. پیامبر فرمود:

 «اگر مردی به همسرش بگوید دوستت دارم هیچ وقت از قلب زن فراموش نمی‌شود.»(11)

7. نظافت و آراستگی در منظر خانواده و همسر

یکی دیگر از روش‌های رفتاری رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در ارتباط با همسرانش، آراستگی و نظافت برای آنهاست. نظافت و زینت و تمیزی لباس و بدن، باعث محبت و علاقه همسر شده و زمینه را برای آرامش ایشان فراهم می‌کند. نقطه مقابل آن، یعنی توجه نکردن به نظافت لباس و بدن، باعث دل‌زدگی و تنفر زن و شوهر از یکدیگر گردیده و ناسازگاری آنان را افزایش می‌دهد. پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به این امر توصیه کرده و به فلسفه آن نیز اشاره می‌کند:

 «لباس‌های خود را بشویید و موهای خود را کم کنید. مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید، پس به درستی که بنی‌اسرائیل چنین نکردند و در نتیجه، زنان آنها آلوده به زنا شدند.»(۱2)

موارد زیاد دیگری می‌توان ذکر کرد که از اخلاق والای پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بوده و باید از راه مطالعه کتاب‌های سیره و اخلاق پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله پیگیری شود.

نتیجهگیری:

اخلاق نبوی به توصیه قرآن بالاترین اخلاق‌ها است و باید الگوی همه مسلمانان باشد. در موضوع سیره اخلاقی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در خانواده می‌توان به ویژگی‌های ذیل اشاره کرد: همدلی و وقت گذاشت برای خانواده، همکاری در امور خانه، خوب همسرداری کردن، شادی و نشاط، آموزش آداب و معارف اسلامی به خانواده، ابراز علاقه به خانواده و همسر، نظافت و آراستگی در خانه و... . اگر کسی این موارد را رعایت کند هم از سیره اخلاقی پیامبر پیروی کرده و هم پیوند‌های خانوادگی را قوی‌تر کرده است.

منابع برای مطالعه بیشتر:

آشنایی با سیره اخلاقی پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله، اثر جواد محدثی.

کتاب سیره اخلاقی پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم (سلوک فردی)، اثر محمدرضا جباری.

پی‌نوشت‌ها:

1. «إِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم»؛ سوره قلم، آیه4.

2. «کانَ رسول اللّه یأکل کُلَّ الأصناف مِنَ الطّعام و کانَ یأکُل ممّا احلّ اللّه له مع اهله و خَدَمِه اِذا أَکَلوا...»؛ شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، چاپ: اول، 1409ق، ج24، ص264.

3. مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، چاپ: دوم، 1403ق، ج16، ص150.

4. «و کانَ یخصف النّعلَ و یُرقّع الثَوبَ و یَفْتَحُ البابَ و یَحْلِبُ الشّاةَ و یَعقِلُ البعِرَ فیحلِبُها وَ یَطْحَنُ مَعَ الخادمِ اِذا اَعیا و یَضَعُ طَهورَهَ باللّیلِ بِیده...»؛ مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، چاپ: دوم، 1403ق، ج16، ص227.

5. «یَخدِمُ فی مِهنَهِ اَهْلِهِ و یقطَعُ اللّحمَ»؛ مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، چاپ: دوم، 1403ق، ج16، ص227.

6. «اَلا خَیْرُکم خَیرُکم لِنسائِهِ وَ اَنا خیرُکم لِنِسائی»؛ شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، چاپ: اول، 1409ق، ج20، ص171

7. مجلسى، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، چاپ: دوم، 1403ق، ج43، ص131.

8. «کان النبی افکه النّاس مع نسائه»؛ ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه، قم، اسماعیلیان، چاپ: چهارم، 1367ش، ج3، ص466.

9. «إِنْ لَمْ یَرَکُمَا فَإِنَّکُمَا تَرَیَانِه‏»؛ کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، اسلامیه، چاپ: چهارم، 1407ق، ج5، ص534.

10. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، چاپ: اول، 1409ق، ج20، ص171.

11. «قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَهِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً»؛ کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، اسلامیه، چاپ: چهارم، 1407ق، ج5، ص569.

12. «اغسلوا ثیابکم و خذوا من شعورکم و استاکوا و تزینوا و تنظّفوا فانّ بنی‌اسرائیل لم یکونوا یفعلون ذلک، فزنت نساؤهم»؛ پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران، دنیای دانش چاپ: چهارم، 1382ش، ص226.

در مواجهه با اقوام بی‌حجاب در منزل، اولا کنترل نگاه. دوما؛ دوری از خلوت با نامحرم، سوما؛ امر به معروف و نهی از منکر در صورت امکان و با روش مناسب توصیه می‌شود.

پرسش:

اگر از اقوام کسی به منزل ما بیاید که مسئله حجاب را رعایت نمی‌کند و تذکر هم اثرگذار نیست، وظیفه من به عنوان یک پسر مجرد در چنین شرایطی چیست؟ اگر ازمنزل بیرون بروم و در مهمانی حضور پیدا نکنم اشکال دارد؟ اشکال از این جهت که صله رحم را به‌جا نیاورده‌ام؟ یا آیا چنین کاری بی‌احترامی به حساب می‌آید؟

پاسخ:

مقدمه

یکی از ویژگی‌های خاص آموزه‌های اسلام این است که در نگاه دین، انسان نمی‌تواند نسبت به عملکرد و رفتار دیگران بی‌تفاوت باشد. درواقع سعادت و سلامت دنیوی و اخروی افراد دارای اهمیت است و همین ارزش‌گذاری منجر می‌شود تا دستور مهم اجتماعی، همچون امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر تحقق یابد. از دیگر سو صله‌رحم نیز از دستورات مهم آموزه‌های اسلام است و ترک و قطع بی‌دلیل آن شایسته نیست.

پاسخ تفصیلی:

در رابطه ‌با ضرورت امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در روایت می‌خوانیم:

 «برای چشم باایمانی که عصیان خداوند را می‌بیند، روا نیست آن چشم به هم خورَد تا این‌که وضعیت را تغییر دهد».(1)

 در وهلة اول در رابطه با معضلات حجاب، چه در بین افراد فامیل و چه در متن اجتماع، باید خونسردی خود را حفظ نماییم و ناراحتی ما از بی‌حجابی‌ها نباید منجر به واکنش‌های هیجانی گردد. مراقب باشیم عکس‌العملی نشان ندهیم که اوضاع را بدتر کند؛ بلکه متناسب با شخصیت شخصی که گناه می‌کند و کمیت و کیفیت گناهش، باید از بهترین، مفیدترین، کم‌زیان‌ترین و مناسب‌ترین راه برای تذکر به او بهره ببریم.

نکوهش تساهل

امروزه برخی از افراد ممکن است به بهانه آزادی توجهی به احکام شرعی در رعایت پوشش نداشته باشند و افراد دیگر نیز ممکن است به بهانه عدم دخالت و یا با توجیه پاک بودن دل، خجالت‌کشیدن و یا حتی ترس از برخوردها نسبت به رفتار آن‌ها واکنشی نشان ندهند. درحالی‌که باید دقت کنیم که دین اسلام دین تساهل و تسامح نیست؛ یعنی سهل‌انگاری و بی‌توجهی و غفلت در آموزة اسلام راهی ندارد.

صله‌رحم

صلة رحم به معنی اتصال و پیوستگی با خویشان است و قطع رحم به معنای قطع این اتصال و پیوستگی. وظیفة انسان در امر صلة رحم متناسب با نوع خویشاوندی و مرتبه و درجة آن متفاوت است. هرچقدر ارحام از افراد نزدیک به انسان باشند، این وظیفه دارای اهمیت بیشتری خواهد بود. در روایت آمده است که امیرمؤمنان علی علیه‌السلام به فرزندش چنین سفارش می‌کند:

 «خویشانت را گرامی بدار، زیرا آنان بال‌وپر تو هستند که با آنان پرواز می‌کنی و اصل و ریشه تو هستند که به آن برمی‌گردی.»(2)

 اگرچه در نگاه عرف، صلة رحم فقط به معنای دیدوبازدید رواج یافته است؛ اما این مسئله دارای مصادیق متعدد است. عیادت هنگام بیماری، انفاق و کمک‌های مالی، قهرنکردن و پیشی‌گرفتن در برقراری دوستی، شرکت در تشییع‌جنازه آن‌ها، اصلاح مفاسد و دفع ستم از بستگان، شریک بودن در شادی و غم آن‌ها، دعاکردن در حق خویشان، به نیکی یادکردن از آنان، حل نزاع‌های خانوادگی، راهنمایی‌های شغلی و درسی، کمک به ازدواج پسران و دختران همه‌وهمه جزء مصادیق صلة رحم هستند.

نگاه‌نکردن

در وهله اول مهم‌ترین وظیفه این است که نگاه خود را کنترل کرده و چشم را از نگاه به نامحرم حفظ نماییم. قرآن می‌فرماید:

 «به مؤمنان بگو چشم‌های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه‌تر است؛ خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است.»(3)

 نکته دوم این است که سعی کنیم از خلوت با نامحرم و شخص کم‌حجاب پرهیز کرده و در جمع خانواده حضور داشته باشیم.

ترک مهمانی

با توجه به آنچه گفته شد، هم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر بر انسان واجب است و هم صله‌رحم. اگر ترک منزل به معنی این باشد که کلاً رابطه با فامیل قطع شود، طبیعتاً صحیح نیست؛ اما اگر با ماندن در منزل احتمال افتادن در گناه برای شخص وجود دارد و توان کنترل نگاه را ندارد، در این صورت ترک منزل شایسته است. البته اگر ارتباط حضوری را به‌خاطر گناه ترک می‌کنیم باید از سایر مصادیق صله‌رحم که ذکر شد بهره ببریم. ترک ناگهانی منزل هم می‌تواند نوعی بی‌احترامی محسوب شود و باعث ناراحتی مهمان گردد؛ ازاین‌رو می‌توانید مؤدبانه و به بهانه‌ای همراه با عذرخواهی منزل را ترک کنید.

نتیجهگیری:

همة ما به‌عنوان یک مسلمان وظیفه داریم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر نماییم و این وظیفه در برابر اعضای خانواده و فامیل از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود. اگر می‌توانید نگاه خود را از حرام پاک نگه دارید، بهتر است در مهمانی بمانید و چنانچه شرایط امرونهی وجود داشت آن را انجام دهید؛ اما اگر احتمال افتادن در گناه وجود داشته باشد می‌توانید و بلکه باید منزل را ترک کرده و از طریق سایر مصادیق صله، ارتباط را حفظ کنید. بهتر است ترک منزل همراه با عذرخواهی باشد تا کینه‌ای ایجاد نشود و بی‌احترامی محسوب نگردد.

برای مطالعة بیشتر:

1. واجب فراموش‌شده، راهبردهای مقام معظم رهبری در زمینه امربه‌معروف و نهی از منکر

2. اخلاق معاشرت، جواد محدثی

3. وصال خویشان (چشم‌اندازی به صله‌رحم درآیات و روایات)، اقبال حسینی نیا

 

پی‌نوشت‌ها:

1. «لایَحِلُّ لِعَینٍ مُؤمِنَهٍ تَرَی اللَّهَ یُعصَی فَتَطرِفَ حَتَّی تُغَیِّرَهُ»: الحر العاملی، العلامه الشیخ محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ط الإسلامیه، ج11، ص399.

2. «أکرم عَشیرتَک، فَاِنَّهم جَناحُک الّذی بهِ تَطیرُ، وَ اَصْلُک الّذی اِلیهِ تَصیرُ...»: المجلسی، الشیخ محمدباقر بن محمدتقی، بحارالأنوار، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ه‍.ق، ج74، ص105.

3. «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ۚ ذَٰلِکَ أَزْکَىٰ لَهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ»: نور، آیه 30.

راهکارهای ایجاد گشایش در امر ازدواج
عملکرد فردی، خانوادگی، یا شرایط اجتماعی و اقتصادی در عدم موفقیت در ازدواج مؤثر است. که باید توقعات بالا، مهریه‌های سنگین و دخالت‌های بی‌مورد را مدیریت کرد.

پرسش:

برای دخترخانمی که خواستگار دارد و سنش بالا می‌رود، ولی ازدواج صورت نمی‌گیرد چه توصیه‌ای دارید و چه باید بکند؟

پاسخ:

مقدمه

دغدغه و نگرانی انسان برای ازدواج امری کاملاً طبیعی و در راستای پاسخ به نیازهای اوست. توجه و تمرکز بر مسئله ازدواج به‌خودی‌خود بد نیست؛ اما درعین‌حال نباید عامل اختلال در زندگی انسان شود. ازدواج در اسلام امر بسیار مهمی تلقی می‌شود به‌گونه‌ای که در آموزه‌های دینی معیارها و ملاک‌های اساسی برای آن در نظر گرفته شده است. چنانچه ما بخواهیم در امر ازدواج موفق باشیم لازم است به توصیه‌های اسلام در این زمینه دقت و توجه لازم را داشته باشیم. در مسئله ازدواج درعین‌حال که باید از وسواس در انتخاب اجتناب کرد و خیلی سخت‌گیری ننمود درعین‌حال نباید همه‌چیز را سرسری گرفت.

متن اصلی پاسخ

ازجمله معیارهای مهم ازدواج، داشتن ایمان و حسن خلق است. در روایات متعددی به اصل ایمان و اخلاق اشاره شده است. اصالت خانوادگی نیز از دیگر شرایط مهم و مؤثر در ازدواج به‌حساب می‌آید و منظور از اصالت، نجابت و پاکی خانواده است. علاوه بر معیار‌هایی که ذکر شد، همتا بودن دختر و پسر از دیگر شرایط مهم ازدواج است. باتوجه‌به آنچه گفته شد وظیفه انسان این است که در امر ازدواج به تمام ملاک‌ها و معیارهای مهم و اساسی توجه نموده و با تحقیق و بررسی در رابطه با این ملاک‌ها، به‌درستی تصمیم بگیرد. بعد از تحقیق و بررسی و مشورت، چنانچه نظر دختر نسبت به خواستگار، مثبت بود و خواستگار دارای ملاک‌ها و معیارهای مذکور بود، این انتخاب انتخابی درست تلقی می‌شود؛ اما چنانچه شخص موردنظر شرایط و معیارها و ملاک‌های مناسب را برای ازدواج نداشت، چنین انتخابی انتخاب نادرست محسوب می‌شود و اگر چنین ازدواجی صورت نگیرد فرد نباید ناراحت و مضطرب گردد.

 

راهکارهای ایجاد گشایش در امر ازدواج

1. ریشه‌یابی موانع

در وهله اول باید علت عدم موفقیت در امر ازدواج بررسی شود. گاهی عملکرد خود شخص یا خانواده و اطرافیان منجر به این مسئله می‌شود. گاهی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و یا حتی عوامل خانوادگی و تربیتی به‌عنوان موانع ازدواج مطرح می‌گردند که بعضاً کنترل این امور از دست انسان خارج است؛ به همین دلیل لازم است نسبت به عواملی که قابلیت تغییر آن‌ها در دست ماست کوشا باشیم و نسبت به آنچه توان تغییرش را نداریم شاکر و صبور.

توقعات بالا، درنظرگرفتن مهریه‌های سنگین، دخالت‌های بی‌مورد اطرافیان، حسادت، دشمنی و سنگ‌اندازی برخی از افراد را می‌توان با تدبیر به‌موقع مدیریت کرد و شرایط را تغییر داد.

 2. ممنوعیت سخت‌گیری

وظیفه دختران در ازدواج استفاده از نیروی عقل و به‌کارگیری آن است، بنابراین باید بجای تکیه‌کردن بر احساسات، ویژگی‌ها و ملاک‌های خواستگار را موردبررسی قرار دهند تا بتوانند انتخاب درستی داشته باشند. ایراد گرفتن‌های زیاد از خواستگاران، توقعات بالا و کمال‌گرایی افراطی طبیعتاً امر ازدواج را با سختی مواجه می‌کند. از بین معیارهای انتخاب همسر، برخی سلیقه‌ای و ذوقی است و گاهی شخص باید از معیار‌هایی که در درجه اول اهمیت نیستند چشم‌پوشی کند. بلندپروازی و رؤیاپردازی در امر ازدواج می‌تواند مشکل را دوچندان کند. به دنبال بهترین فرد نباشید؛ بلکه مناسب‌ترین فرد را انتخاب کنید.

3. تعاملات اجتماعی

از مهم‌ترین اموری که منجر به انتخاب دختران می‌شود حضور آن‌ها در اجتماع و تعاملات اجتماعی است؛ بنابراین شرکت در فعالیت‌های دینی و مذهبی و مشارکت در فعالیت‌های گروهی و اجتماعی با رعایت حریم‌ها شانس دختران را برای برگزیده شدن در امر ازدواج بالا می‌برد.

4. کسب مهارت

قبل از فرایند شناخت لازم است تا دختر و پسر دررابطه‌با مؤلفه‌هایی همچون ارتباط مؤثر، گوش دادن فعال، بیان خواسته‌ها و حل تعارضات مهارت لازم را کسب نمایند. گاهی عدم مهارت‌های ارتباطی منجر به ازدست‌رفتن فرصت ازدواج می‌گردد.

5. شناخت خویش

در پروسه ازدواج و در رویارویی با خواستگاران وقتی موفقیت حاصل نمی‌شود اگرچه تلخ، اما فرصتی دست می‌دهد تا دختر و پسر به شناخت خویشتن نائل آیند. آگاهی از نقاط ضعف و رفع آن‌ها و تقویت نقاط مثبت را می‌توان از فواید این عدم موفقیت‌ها دانست و این تهدید را به فرصتی مناسب برای تغییر خویش تبدیل نمود.

6. ارزش انسان

طبیعتاً آنچه انسان را نزد خداوند با ارزش می‌سازد تقوای اوست و نه لزوماً مجرد یا متأهل بودن. به همین دلیل لازم است تا انسان بر ارزش‌های دینی و اخلاقی پایبند بوده و در صورت عدم موفقیت در امر ازدواج یأس و ناامیدی را از وجود خود دور سازد.

7. لطف خدا

نکته مهم دیگر این‌که در دیدگاه الهی انسان باید بدین باور برسد که هرآن‌چه که در زندگی‌اش رقم می‌خورد لطف و رحمت و محبت الهی است. چه‌بسا همین تأخیر، شناخت و آگاهی شخص را از مسئله ازدواج بیشتر و عمیق‌تر کند و موفقیت او را چندین برابر نماید.

8. امتحان الهی

توجه به امتحانات و آزمایش‌های الهی نیز دریچه دیگری است که دختران و پسران می‌توانند با نگاه‌کردن از این دریچه، صبر خود را دوچندان کنند. گاهی آدمی چیزی را به منفعت و مصلحت خویش تشخیص می‌دهد، درحالی‌که چنین نیست و گاهی چیزی را بد و شرّ می‌پندارد، حال‌آنکه روزنه رحمت الهی از همان‌جا به رویش گشوده می‌گردد. قرآن می‌فرماید: «چه‌بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال‌آنکه خیرِ شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال‌آنکه شرِّ شما در آن است و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید». (1)

9. توسل

دعا برای فراهم‌شدن زمینه ازدواج با همسری شایسته از کارهای مستحب و مورد تأکید دین است. توسل به حضرات ائمه اطهار علیهم‌السلام به‌ویژه امام جواد علیه‌السلام در امر ازدواج بسیار مؤثر است. برای امر ازدواج هم به توصیه حضرت آیت‌الله بهجت (ره) نماز جعفر طیّار را بخوانید. دستور این نماز در مفاتیح‌الجنان آمده است. ضمن اینکه صبر و توکل را نیز باید ضمیمة توسل کرد.

نتیجه‌گیری:

بروز هر مشکلی، به عوامل متعددی وابسته است که برخی از آن‌ها در اختیار ما و برخی دیگر، خارج از کنترل ما هستند؛ ما وظیفه داریم در برابر آنچه توانایی تغییرش را داریم اقدام نموده و شرایط را تغییر دهیم و در مقابل آنچه خارج از کنترل ماست، صبر نموده و با توکل و توسل، کار را به خداوند واگذار نماییم. آن چیزی که بر عهده ما و کار و وظیفه ما است تلاش و دعا نمودن و یقین به اجابت آن است؛ مصلحت‏ سنجی و محاسبه خیر و شر آن بر عهده رب‏العالمین است. در مسیر ازدواج نگران نباشید. خونسردی خود را حفظ کنید و از هیجانات غالب بر منطق دوری کنید و با خودکنترلی و خویشتن‌داری و توکل بر خداوند و درخواست کمک از او، خیر و صلاح خویش را به خداوند واگذار کنید. درصورتی‌که موفق به ازدواج نشدید، نباید فکر کنید که دنیا به آخر رسیده است. زندگی ما جنبه‌های دیگری هم دارد؛ کار، ورزش، هنر، تحصیل، فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی، تفریح و... که باید به آن‌ها پرداخت و این مسئله را فراموش کرد تا زمینه آن فراهم شود.

برای مطالعه بیشتر:

1. ازدواج: الگوها، معیارها و ارزش‌ها، مکارم شیرازی

2. انتخاب همسر، ابراهیم امینی

4. نکات کلیدی در ازدواج، امیرحسین بانکی

پی‌نوشت‌ها:

1. «عَسی أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسی أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»، بقره، آیه 216

صله‌ی‌ رحم یک وظیفه شرعی و اخلاقی است که نسبت به تمام خویشاوندان باید انجام شود. از سوی دیگر صله رحم نباید انسان را به گناه و آلودگی و تباهی بکشاند.

پرسش:

رفت و آمد و معاشرت با اقوامی که حجاب را رعایت نمی‌کنند و اهل مصرف الکل هستند چگونه است؟ آیا در گناه آنها شریک هستیم؟ آیا می‌توانیم قطع ارتباط کنیم؟

پاسخ:

مقدمه

صله رحم یکی از مهم‌ترین توصیه‌های اسلام است. اثرات زیادی برای آن ذکر شده است. با این وجود دارای درجات و شرایطی هم هست. گاهی این رفت و آمد‌ها موجب ضلالت وگمراهی است و گاهی باعث نجات و هدایت است. در این راستا به نکاتی توجه کنید.

پاسخ اجمالی1

صله‌ی‌ رحم آثار بسیاری دارد. ولی حضور در سفره‌ای که در آن شراب است نهی شده است. به‌صورت کلی حضور در مجالس و مهمانی‌های فامیلی نباید به گونه‌ای باشد که موجب ترویج و تأیید گناه یا انحراف عقیده و مفسده گردد. اگر شما را دعوت می‌کنند  عذرخواهی کنید و ارتباط و صله رحم را در ایام دیگر و از راه‌های دیگر پیگیری کنید.

پاسخ اجمالی2

صله‌ی‌ رحم به معنای ارتباط همراه با لطف و احسان به خویشاوندان نسَبی است و نسبت به همه یک وظیفه شرعی است که آثار و فواید بسیاری برایش ذکر شده است. صله‌ی‌ رحم نسبت به تمام خویشاوندان (زن و مرد باتقوا و بی‌تقوا، مسلمان و کافر، ظالم و صالح) باید انجام شود. از سوی دیگر صله رحم نباید انسان را به گناه و آلودگی و تباهی بکشاند. حضور در سفره‌ای که در آن شراب است نهی شده است. به‌صورت کلی حضور در مجالس و مهمانی‌های فامیلی نباید به گونه‌ای باشد که موجب ترویج و تأیید گناه یا انحراف عقیده و مفسده گردد. بنابراین ضرورتی در حضور در مهمانی‌هایی که باعث گناه می‌شود، نیست. اگر شما را دعوت می‌کنند، می‌توانید عذرخواهی کنید و برایشان آرزوی موفقیت کنید و ارتباط و صله رحم را نیز در ایام دیگر و از راه‌های دیگر پیگیری کنید.

پاسخ تفصیلی

1. همان‌طور که می‌دانید در روایات و سیره امامان علیهم السلام، ما می‌بینیم که توصیه زیادی به پیوند و معاشرت با نزدیکان شده است و به ما گفته‌اند که به خاطر مال دنیا و مسائل ناچیز، این پیوند را خدشه‌دار نکنیم تا جایی که تأکید فرموده‌اند، حتی با افرادی که با شما قطع رابطه کرده‌اند رابطه برقرار کنید.(1) این یک وظیفه‌ی اخلاقی است که نسبت‏ به اهل ‏گناه، بلکه کفار هم ثابت است. چه بسا به برکت رفت و آمدهای بستگان صالح، فاجران هم راه‏ صلاح پیش گیرند و تأثیر بپذیرند. حتی اگر این ارتباط تأثیری در رفتار ارحام بدکار نگذارد، باز موظف به حفظ رابطه با آنها هستیم. گزارش شده است که یکی از شیعیان از امام صادق علیه‌السلام ‏پرسید: «برخی خویشاوندانم ‏خط و تفکر دیگری دارند، غیر از فکر و مرامی که من دارم. آیا آنان بر من حقی دارند؟ حضرت فرمود: آری، حق قرابت و خویشاوندی را چیزی قطع نمی‌کند. اگر با تو هم‌فکر و هم‌عقیده باشند که دو حق بر تو دارند: یکی حق خویشاوندی، دوم حق اسلام و مسلمانی.»(2)

2. از سوی دیگر، اگرچه صله رحم و مهمانی خوب است و یکی از نیازهای هر انسانی است، ولی انسان باید در صله رحم توجه کند که باعث آلوده شدن انسان به گناهان دیگر نشود، شیطان و هوای نفس و دشمنان تلاش دارند صله رحم‌ها و مهمانی‌ها محلّى براى آلوده کردن مردم، مخصوصاً جوان‏ها باشد.

3. در مورد شراب خواری و همراهی با کسی که شرب خمر می‌کند از پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روایت شده است: «کسى که به خدا و روز واپسین ایمان داشته باشد، نباید بر سر سفره‌اى بنشیند که در آن شراب خورده می‌شود.»(3) اساساً حضور در مجالس و مهمانی‌ها و صله رحم نباید به گونه‌ای باشد که موجب ترویج و تأیید گناه یا انحراف عقیده و مفسده گردد. بنابراین حضور در مهمانی‌هایی که بی‌حجاب هستند یا اهل شراب هستند، ممکن است باعث تقویت کارها و عقیده‌های باطل آنان بشود یا حتی ممکن است کم‌کم باعث سستی خود شما یا دیگر اعضای خانواده یا دوستانتان بشود. بنابراین حضور در این مهمانی‌ها ضرورتی ندارد. اگر شما را دعوت می‌کنند می‌توانید عذرخواهی کنید و برایشان آرزوی سعادت کنید و ارتباط و صله رحم را نیز در ایام دیگر و از راه‌های دیگر پیگیری کنید.

نتیجهگیری

صله‌ی‌ رحم به معنای ارتباط همراه با لطف و احسان به خویشاوندان نسَبی است و برای همه یک وظیفه شرعی است که آثار و فواید بسیاری برایش ذکر شده است. صله‌ی‌ رحم نسبت به تمام خویشاوندان (زن و مرد باتقوا و بی‌تقوا، مسلمان و کافر، ظالم و صالح) باید انجام شود. از سوی دیگر صله رحم نباید انسان را به گناه و آلودگی و تباهی بکشاند. حضور در سفره‌ای که در آن شراب است نهی شده است. به‌صورت کلی حضور در مجالس و مهمانی‌های فامیلی نباید به گونه‌ای باشد که موجب ترویج و تأیید گناه یا انحراف عقیده و مفسده گردد. بنابراین ضرورتی در حضور در مهمانی‌هایی که باعث گناه می‌شود، نیست. اگر شما را دعوت می‌کنند، می‌توانید عذرخواهی کنید و برایشان آرزوی موفقیت کنید و ارتباط و صله رحم را نیز در ایام دیگر و از راه‌های دیگر پیگیری کنید.

منابع برای مطالعه بیشتر

  • وصال خویشان: چشم اندازی به صله رحم در آیات و روایات، اثر اقبال حسینی‌نیا
  • صله رحم، اثر سید جواد مرادی‌نیا

پی‌نوشت‌ها

1. «صِلُوا مَنْ قَطَعَکُمْ وَ عُودُوا بِالْفَضْلِ عَلَیْهِم‏»: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق، ج71، ص412.

2. «قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع تَکُونُ لِیَ الْقَرَابَةُ عَلَى غَیْرِ أَمْرِی أَ لَهُمْ عَلَیَّ حَقٌّ قَالَ نَعَمْ حَقُّ الرَّحِمِ لَا یَقْطَعُهُ شَیْ‏ءٌ وَ إِذَا کَانُوا عَلَى أَمْرِکَ کَانَ لَهُمْ حَقَّانِ حَقُّ الرَّحِمِ وَ حَقُّ الْإِسْلَامِ»: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق/مصحح: غفاری، علی‌اکبر و آخوندی، محمد، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص157.

3. «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَجْلِسْ عَلَى مَائِدَةٍ یُشْرَبُ عَلَیْهَا الْخَمْر»: مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق، ج76 ، ص129.

در همه جنگ‌ها در کنار جنگ اصلی، یک جنگ تبلیغاتی وجود دارد. تا الان تبلیغات منفی اینچنینی صهیونیست ها همه دروغ از آب درآمده است.
نحوه برخورد با اجساد دشمن

پرسش:
جنگ فلسطین رفتار وحشیانه با جنازه اسرائیلی‌ها و بریدن سر آن‌ها یا واردکردن جراحات و صدمات بر اسرای آن‌ها ازنظر اخلاق اسلامی پذیرفته است؟
 

پاسخ:
پس از اشغال کشور فلسطین توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی، حدود 70 سال است که این موضوع به بحث و مطالبه اول میان عدالت خواهان و مسلمانان و بسیاری از مردم دنیاست. درواقع این جنگ مقابله ملتی مظلوم در مقابل اشغالگر ظالمی است که تا بن دندان مسلح است و سال‌هاست به کشتار و جنایت و کشتن فلسطینیان آن‌ها را به ستوه آورده است. برای روشن شدن وضعیت رفتار با جنازه اسرائیلی‌ها و حکم اخلاقی آن توجه به نکاتی لازم است.

1. سال‌های سال است که صهیونیست‌ها به خاطر ادعاهای واهی، به غصب سرزمین‌های فلسطینی پرداخته‌اند و انواع و اقسام ظلم‌ها و جنایت‌ها علیه مردم فلسطین انجام داده‌اند. سال‌هاست این مردم تحت‌فشار و تحریم و رانده‌شده از سرزمین‌های خود هستند و هرچند وقت یک‌بار با حملات هوایی تعدادی از آن‌ها کشته می‌شوند. اول‌ازهمه باید روشن شود که حرکت امروز مجاهدان فلسطینی واکنش به جنایات مستمر و دهشتناک رژیمی است که به‌زور کشوری را اشغال کرده و وحشیانه مشغول ظلم به فلسطینیان اصیل و ساکنان اصلی است. 
پس قبل از بررسی اخلاقی رفتار با اسیر و کشته، باید دانست که اصل مقابله نظامی حماس و مردم فلسطین با اسرائیلی‌ها پیامد ظلم چند ده‌ساله آن‌هاست و امروزه تحت عنوان دفاع مشروع قرار می‌گیرد و اصل مقابله غیراخلاقی نیست، بلکه دستور خداوند در مقابل کسی که جنگ و ظلم را شروع کرده مقابله‌به‌مثل و آمادگی جنگی است.  قرآن نیز در جنگ کسی که ظلم و جنگ را شروع کرده محکوم کرده و مسلمانان را به مقابله با او فرامی‌خواند.(1)  در ماجرای فلسطین و صهیونیست‌ها چه کسی ظلم را شروع کرده است؟ مسلماً شما منکر این نخواهید شد که یهودیان تصمیم به اشغال فلسطین و بیرون کردن فلسطینیان شدند که هم اصل این تصمیم ظالمانه بود و هم با کشتار و ظلم‌های متعدد دیگری همراه بود. شروع‌کننده ظلم رژیم اشغالگر صهیونیستی است و حملات حماس و گروه‌های دیگر نظامی فلسطینی احقاق حق است.

2. در جنگ نیز کشتار طبیعتاً وجود دارد. اخلاق در جهاد این است که نسبت به دشمن شدید و محکم  رفتار کنیم. همان‌طور که در تعریف از پیامبر و یارانش قرآن گفته است آن‌ها اشداء علی الکفار هستند.(2)  بله کشتار وحشیانه و غیراخلاقی جایز نیست؛ مانند کشتن زنان و کودکان که در هیچ جنگی رسم نبوده و نیست و به‌هیچ‌عنوان کشتن بی‌گناهان در جنگ توجیه اخلاقی ندارد؛ یعنی مظلوم نیز به بهانه مظلومیت نمی‌تواند نسبت به کودکان و بی‌پناهان و زنانی که سر جنگ ندارند، دست به کشتار عمدی بزند؛ بنابراین اگر ثابت شود فرد مظلومی مانند مبارزان گروه‌های جهادی فلسطینی عمداً زنان و کودکان را کشته‌اند، کارشان ازنظر اخلاقی توجیهی ندارد ولی با خطای احتمالی چند سرباز، نمی‌توان اصل مشروعیت مبارزه و ظلم‌ستیزی فلسطینیان را نادیده گرفت. خطاهای اخلاقی در جنگ‌ها با حضور معصومان هم گاهی اتفاق می‌افتاده که امام معصوم از آن‌ها جلوگیری می‌کرده است. ولی این از حقانیت آن‌ها و جبهه حق کم نمی‌کند.

3. اما نکته مهم اینکه در همه جنگ‌ها  کنار جنگ اصلی، یک جنگ تبلیغاتی وجود داشته است. این جنگ تبلیغاتی و اخبار رسیده از جنگ، اهمیتش کمتر از خود جنگ نیست.  امروزه هم پروپاگاندای رسانه‌ای غرب در تلاش است که از اسرائیل یک چهره مظلوم بسازد و حماس را متجاوز و ظالم نشان دهد. در این راستا تولید خبرهای شایعه و دروغ و ایجاد سپر رسانه‌ای برای اشغالگران صهیونیست در دستور کارشان است و با اندک جستجو و مقداری صبر معلوم می‌شود که بسیاری از این اخبار نادرست است. مثلاً در مورد کودک کشی حماس، فیلم آزاد کردن زن صهیونیست و دو فرزندش منتشر شد که نشان می‌دهد حماس تصمیمی برای کشتن عمدی زنان و کودکان ندارد.(3)  و فیلم نگهداری کودکان در قفس که ابتدا اعلام شد از سوی حماس انجام‌شده است، معلوم شد که قدیمی و مربوط به اقدام وحشیانه داعش بوده است.(4)  و خبر سربریدن کودکان اسرائیلی توسط حماس نیز فیک و جعلی از کار درآمد.(5)   
سربریدن یا صدمه به جنازه یا ظلم به اسیر اگر ثابت شود حتماً خطاست، ولی مسئله مهم اولاً اثبات این اخبار است که یا  غالباً فیک و بدون سند است یا با سندسازی و فریب رسانه‌ای عکس‌های جنگ‌های دیگر به نام این جنگ منتشر می‌شود که باید هوشیار بود. ثانیاً خطای یک یا چند نفر در بحبوحه و وسط جنگ را نباید به‌پای کل جبهه حق گذاشت و نباید به خاطر آن از مظلومیت فلسطینیان چشم پوشید.

نتیجه:
تقابل فلسطین و اسرائیل، تقابل دو جریان مظلوم و ظالم است. اصل اشغال این سرزمین ظلمی فاحش به مردم فلسطین بود که همراه باده‌ها سال کشتار بوده است. تقابل و حمله فلسطینیان در مرحله اول پاسخ جنایات دهشتناک صهیونیست‌هاست. ازنظر اخلاقی، نفر یا گروهی که در مقابل ظلم، عکس‌العمل نشان می‌دهد، ظالم نیست، بلکه احقاق حق می‌کند و اساساً کارش مقابله با ظلم و ارزشمند است. بله در این مقابله کارهای غیراخلاقی مانند کشتن عمدی زنان و کودکان هیچ توجیهی ندارد؛ اما جنگ رسانه‌ای در کنار جنگ با سلاح‌های سخت را نباید دست‌کم گرفت. بسیاری از اخباری که در محکومیت فلسطینیان درست‌شده جعلی از آب درآمده است؛ پس نباید جای جلاد و شهید عوض شود.

 

منابع برای مطالعه بیشتر:
1- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
2- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفاتاج،  تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

پی نوشت:
1. سوره توبه، آیه 13.
2. سوره فتح، آیه 29.
3. خبرگزاری مهر، فیلم آزادی زن صهیونیست و دو فرزندش توسط حماس، سایت خبرگزاری مهر، 20 مهر 1402، کد خبر 5909439.
4. خبرگزاری همشهری آنلاین، تلویزیون فرانسه افشا کرد؛ ویدئوی نگهداری کودکان اسرائیلی در قفس فیک است! خبرگزاری همشهری آنلاین، 20 مهر 1402، کد خبر 796449.
5. خبرگزاری کیهان، اسرائیل در میدان جنگ کم آورد به جعل خبر و کشتار کودکان متوسل شد، سایت خبرگزاری کیهان، 19 مهر 1402، کد خبر: ۲۷۴۷۶۲.
 

اشغال سرزمین فلسطین ظلمی فاحش به مردم فلسطین و همراه با ده‌ها سال کشتار و جنگ رسانه ای دروغ علیه آن ها بوده است و عکس العمل آن ها ظلم نیست بلکه احقاق حق است.
کشتن غیرنظامیان در جنگ

پرسش:
کشته شدن زنان و کودکان در حمله موشکی به مواضع دشمن ولو کافر حربی باشند ازنظر اخلاقی چگونه است؟
 

پاسخ:
جنگ و خشونت امر مطلوبی نیست؛ و در اسلام در غالب جنگ‌ها مسلمانان شروع‌کننده نبوده و موردحمله واقع شدند و از خود دفاع کردند. فلسطینیان نیز پس از اشغال کشورشان توسط رژیم اشغالگر صهیونیستی، حدود 70 سال است که مورد حملات موشکی و زمینی و هوایی و تحریم و فشار قرار دارند. درواقع این جنگ مقابله ملتی مظلوم در مقابل اشغالگر ظالمی است که تا بن دندان مسلح است و سال‌هاست با کشتار و جنایت و کشتن فلسطینیان آن‌ها را به ستوه آورده است. برای روشن شدن وضعیت رفتار با کافر حربی وزنان و کودکان و اصل انتشار این اخبار و حکم اخلاقی آن توجه به نکاتی لازم است.

1. همان‌طور که از اسم کافر حربی مشخص است، کافر حربی کسی است که با مسلمانان در جنگ است و این فرد اصلاً احترامی ندارد. کسی که دستش روی ماشه تفنگ و اسلحه‌اش هست و مسلمانان را هدف گرفته کافر حربی است و مبارزه با او لازم است چراکه موجودیت مسلمانان به‌واسطه آنان به خطر می‌افتد. یهودیان و مسیحیان که سر جنگ با مسلمانان ندارند در کنار هم زندگی می‌کنند ولی صهیونیست‌های اشغالگر حدود 70 سال است که به‌زور وارد کشور مسلمانان شده و آن‌ها را به‌زور اخراج کرده و با توهین و کشتار و شکنجه و اسارت آن‌ها به آن‌ها ظلم می‌کنند؛ بنابراین مقابله به آن‌ها لازم است و حمله به آن‌ها دفاع مشروع است؛ و اخلاقی است. بر اساس اطلاعات رسمی دولت فلسطین، در سال ۲۰۰۰ فلسطین ۲۲۳۰ شهید داده است.(1)  این بخشی از جنایات آن‌هاست. 
فلسطینیان تنها در کمتر از 15 درصد از اراضی خود ساکن هستند که همین منطقه غزه است و به اعتراف دوست و دشمن این منطقه تحت شدیدترین فشار و تحریم صهیونیست‌ها بوده است. از این منطقه به بزرگ‌ترین زندان روباز دنیا تعبیر شده است. نکته مهم این است که حرکت امروز مجاهدان فلسطینی واکنش به جنایات مستمر رژیم صهیونیستی است واصل مقابله نظامی حماس و مردم فلسطین با اسرائیلی‌ها پیامد ظلم چند ده‌ساله آن‌هاست و امروزه تحت عنوان دفاع مشروع قرار می‌گیرد و اصل مقابله، غیراخلاقی نیست، بلکه دستور خداوند در مقابل کسی که جنگ و ظلم را شروع کرده مقابله‌به‌مثل و آمادگی جنگی است: «آیا با گروهى که پیمان‌های خود را شکستند و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمى‏کنید؟! درحالی‌که آن‌ها نخستین بار (پیکار با شمارا) آغاز کردند؛ آیا از آن‌ها مى‏ترسید؟! بااینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید».(2) 

2. در جنگ نیز کشتار طبیعتاً وجود دارد. اخلاق در جهاد این است که نسبت به دشمن شدید و محکم  رفتار کنیم. همان‌طور که در تعریف از پیامبر و یارانش قرآن گفته است آن‌ها اشداء علی الکفار هستند.(3)  بله کشتار وحشیانه و غیراخلاقی جایز نیست. اساساً شاید کشتار با سلاح‌های گرم از جوانمردی به دور باشد چه برسد به کشتار با سلاح‌های کشتارجمعی. چون در این نوع سلاح‌ها، کسی توانایی دفاع ندارد و کشتارجمعی شاید در مرحله اول دور از فتوت و جوانمردی است. 
همین‌طور کشتن زنان و کودکان که در هیچ جنگی رسم نبوده و نیست و به‌هیچ‌عنوان کشتن بی‌گناهان در جنگ توجیه اخلاقی ندارد؛ یعنی مظلوم نیز به بهانه مظلومیت نمی‌تواند نسبت به کودکان و بی‌پناهان و زنانی که سر جنگ ندارند، دست به کشتار عمدی بزند. ولی وقتی در دوره‌ای قرار داریم که سلاح‌های گرم و کشتارجمعی وجود دارد و استفاده می‌شود و مردم کشوری مثل فلسطین سال‌هاست با همین سلاح‌ها مورد حمله هستند، باز مقابله‌به‌مثل با همین سلاح‌ها غیراخلاقی نیست. 
چراکه مقابله‌به‌مثل با ظالم در سطح خود اوست و راهی هم جز این نیست. توقع ندارید که اسرائیل با موشک‌های مختلف حمله کند و فلسطینیان با سنگ و چاقو جواب دهند؟! تبعات استفاده از این سلاح‌ها باکسی است که ظلم را شروع می‌کند و تقصیر خود صهیونیست‌هاست که ظلم را 70 سال است شروع کرده‌اند و تبعات این کشتارجمعی نیز با ظالم اول یعنی رژیم اسرائیل است؛ بنابراین اگر ثابت شود فرد مظلومی مانند مبارزان گروه‌های جهادی فلسطینی عمداً زنان و کودکان را کشته‌اند، کارشان ازنظر اخلاقی توجیهی ندارد. ولی اگر به‌قصد مقابله با ظلم و برای برابری و چیره شدن در جنگ از سلاح‌های کشتارجمعی مانند موشک استفاده کردند و قصدشان زدن نظامیان بود و خطا شد، وزر و وبال و تقصیر این کشتار غیرنظامیان با خود اسرائیل است که این ظلم را شروع کرده است. بااین‌حال نباید از این نکته غافل شد که اصل ظلم 70 ساله اسرائیلی‌ها به مردم فلسطین نباید تحت تأثیر خطاهای احتمالی رفتاری چند مبارز فلسطینی فراموش شود و نباید جای ظالم و مظلوم عوض شود و نباید جای جلاد و شهید جابجا بشود. با خطای احتمالی چند سرباز، نمی‌توان اصل مشروعیت مبارزه و ظلم‌ستیزی فلسطینیان را نادیده گرفت. خطاهای اخلاقی در جنگ‌ها با حضور معصومان هم گاهی اتفاق می‌افتاده که امام معصوم از آن‌ها جلوگیری می‌کرده است. همان‌طور که امیرالمؤمنین علیه‌السلام وقتی در جنگ صفین ملاحظه کرد یارانش به‌تلافی فحاشی یاران معاویه، شروع به فحاشی کردند فرمود من دوست ندارم شما فحاش باشید.(4)  وقتی در حضور معصوم در جبهه حق ممکن است خطایی از سوی مجاهدان انجام شود، به‌طریق‌اولی ممکن است در جبهه حق فلسطینیان بدون حضور معصوم، خطاهای فردی رخ بدهد، ولی این از حقانیت آن‌ها و جبهه حق کم نمی‌کند. خطا بوده و تقبیح می‌شود ولی نباید اصل ظلم و جنایت که حدود 70 سال از سوی صهیونیست‌ها به فلسطینی‌ها تحمیل‌شده چشم‌پوشی کرد.

3. در کنار تقبیح کشتار عمدی غیرنظامیان وزنان و کودکان در جنگ‌ها که اسرائیل نشان داده عمداً رو به  چنین کشتاری می‌آورد، باید اشاره کرد که غالب ساکنان صهیونیست در سرزمین‌های اشغالی نظامی‌اند و تجهیزات جنگی دارند. این همان چیزی است که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند که اسرائیل یک کشور نیست یک پادگان نظامی است». 
صهیونیست‌ها فلسطین غصب‌ شده را از روز اوّل به یک پایگاه تروریسم تبدیل کرده‌اند. اسرائیل نه یک کشور که یک پادگان تروریستی علیه ملّت فلسطین و دیگر ملّت‌های مسلمان است. مبارزه با این رژیم سفّاک، مبارزه با ظلم و مبارزه با تروریسم است؛ و این وظیفه‌ای همگانی است.(5) 
بنابراین کشتار غیرنظامیان در فلسطین شاید معنا داشته باشد، ولی در اسرائیل غالباً بی‌معناست چراکه غالباً نظامی‌اند.

4. اما نکته مهم اینکه در همه جنگ‌ها  کنار جنگ اصلی، یک جنگ تبلیغاتی وجود داشته است. این جنگ تبلیغاتی و اخبار رسیده از جنگ، اهمیتش کمتر از خود جنگ نیست. امروزه هم پروپاگاندای رسانه‌ای غرب در تلاش است که از اسرائیل یک چهره مظلوم بسازد و حماس را متجاوز و ظالم نشان دهد. در این راستا تولید خبرهای شایعه و دروغ، استفاده از ادبیات‌های نادرست (مثل استفاده از کلمه تجاوز برای حماس) و ایجاد سپر رسانه‌ای برای اشغالگران صهیونیست در دستور کارشان است و با اندک جستجو و مقداری صبر معلوم می‌شود که بسیاری از این اخبار نادرست است. به‌عنوان‌مثال: در مورد کودک کشی حماس، فیلم آزاد کردن زن صهیونیست و دو فرزندش منتشر شد که نشان می‌دهد حماس تصمیمی برای کشتن عمدی زنان و کودکان ندارد.(6)  و فیلم نگهداری کودکان در قفس که ابتدا اعلام شد از سوی حماس انجام‌شده است، معلوم شد که قدیمی و مربوط به اقدام وحشیانه داعش بوده است.(7)  
و خبر سربریدن کودکان اسرائیلی توسط حماس نیز فیک و جعلی از کار درآمد.(8)  سربریدن یا صدمه به جنازه یا ظلم به اسیر اگر ثابت شود حتماً خطاست، ولی مسئله مهم اولاً اثبات این اخبار است که یا  غالباً فیک و بدون سند است یا با سندسازی و فریب رسانه‌ای عکس‌های جنگ‌های دیگر به نام این جنگ منتشر می‌شود که باید هوشیار بود. ثانیاً برفرض وقع چنین خطایی،  خطای یک یا چند نفر در بحبوحه و وسط جنگ را نباید به‌پای کل جبهه حق گذاشت و نباید به خاطر آن از مظلومیت فلسطینیان چشم پوشید.  بنابراین انسان زیرک در میانه جنگ به اخبار و شایعات توجه نمی‌کند. بله اگر در میان جنگ سربازی از جبهه حق واقعاً خطا کرد باید متذکر شد ولی نه به صورتی که جای جلاد و شهید به‌کلی عوض شود.

نتیجه:
تقابل فلسطین و اسرائیل، تقابل دو جریان مظلوم و ظالم است. اصل اشغال این سرزمین ظلمی فاحش به مردم فلسطین بود که همراه باده‌ها سال کشتار بوده است. تقابل و حمله فلسطینیان در مرحله اول پاسخ جنایات دهشتناک صهیونیست‌هاست. ازنظر اخلاقی نفر یا گروهی که در مقابل ظلم، عکس‌العمل نشان می‌دهد، ظالم نیست، بلکه احقاق حق می‌کند و اساساً کارش مقابله با ظلم و ارزشمند است. بله در این مقابله کارهای غیراخلاقی مانند کشتن عمدی زنان و کودکان هیچ توجیهی ندارد. اساساً جنگ با سلاح کشتارجمعی به‌دوراز فتوت و جوانمردی است، ولی وقتی یک‌طرف از این ابزار استفاده می‌کند معقول نیست طرف دیگر استفاده نکند و موجودیت خود را به خطر بیندازد؛ اما جنگ رسانه‌ای در کنار جنگ با سلاح‌های سخت را نباید دست‌کم گرفت. از دیرباز جنگ رسانه و شایعه در جنگ‌ها برای غلبه وجود داشته است. 
بسیاری از اخباری که در محکومیت فلسطینیان درست‌شده جعلی از آب درآمده است و آنچه از همه مهم‌تر است زیرکی یک انسان مؤمن است که اجازه ندهد با جنگ رسانه‌ای، ظالم اسرائیلی به مظلوم تبدیل شود و مظلومان فلسطینی ظالم شوند. نباید جای جلاد و شهید عوض شود. 

 

منابع برای مطالعه بیشتر:
1- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
2- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفاتاج،  تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

پی نوشت:
1. خبرگزاری فارس، قتل‌عام کودکان، جنایت تکراری اشغالگران، سایت خبرگزاری فارس، 17/7/1402.
2. سوره توبه، آیه 13. 
3. سوره فتح، آیه 29.
4. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، ص 323.
5. سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای، تروریسم بین‌المللی، آرشیو سال 1400، 17/2/1400، سایت:  https://farsi.khamenei.ir
6. خبرگزاری مهر، فیلم آزادی زن صهیونیست و دو فرزندش توسط حماس، سایت خبرگزاری مهر، 20 مهر 1402، کد خبر 5909439. 
7. خبرگزاری همشهری آنلاین، تلویزیون فرانسه افشا کرد؛ ویدئوی نگهداری کودکان اسرائیلی در قفس فیک است! خبرگزاری همشهری آنلاین، 20 مهر 1402، کد خبر 796449.
8. خبرگزاری کیهان، اسرائیل در میدان جنگ کم آورد به جعل خبر و کشتار کودکان متوسل شد، سایت خبرگزاری کیهان، 19 مهر 1402، کد خبر: ۲۷۴۷۶۲.

 

اگر به کشوری حمله شد آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این اسمش برپاداشتن جنگ نیست، بلکه دفاع مشروع و احقاق حق است.
تجویز جنگ جهت دفع شر

پرسش:
در جنگ فلسطین آیا خشونت به خرج دادن و برپاداشتن جنگ برای دفع شر آینده دشمن، مجوز اخلاقی دارد؟
 

پاسخ:
هر کشوری و هر ملتی در طول تاریخ دارای دشمنانی باانگیزه‌های مختلفی بوده‌اند. بسیاری از استعمارگران و مستکبران تاریخ برای حفظ و جلب منافع خود از طریق کشورها و مردمشان، درصدد ظلم و کشورگشایی ظالمانه از طریق جنگ و خشونت برآمده‌اند؛ اما اینکه وظیفه کشورها در این موضوع چیست و نظر اخلاقی اسلام چیست نیاز به توجه به نکات زیر دارد.

1. با توجه به نکته، بالا یک اصل در قوانین و منابع اصیل اسلامی وجود دارد که همیشه خود را برای حمله و تهاجم دشمن آماده نگهدارید؛ یعنی ازنظر نیروی انسانی و قوای نظامی و ابزار و اسلحه‌های جنگی همیشه یک کشور مسلمان و اخلاقی باید خود را در مسیر پیشرفت قرار دهد و در مسئله نظامی همیشه آمادگی خود برای رویارویی با دشمن را حفظ کند. قرآن می‌فرماید: ﴿وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم وَآخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم وَما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیکُم وَأَنتُم لا تُظلَمون﴾؛(1)  «هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آن‌ها [=دشمنان‌]، آماده‌سازید! و (همچنین) اسب‌های ورزیده (برای میدان نبرد) تا به‌وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از این‌ها را که شما نمی‌شناسید و خدا آن‌ها را می‌شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، به‌طور کامل به شما بازگردانده می‌شود و به شما ستم نخواهد شد»! 
همه کشورها این کار را می‌کنند و بودجه‌های نظامی هنگفت برای هرسال کنار می‌گذارند. این هزینه کرد و بودجه‌های نظامی کشورها نشان می‌دهد که مسئله حفظ آمادگی دفاعی، یک مسئله عقلایی نیز است. قرآن صریحاً، یعنی بدون تأویل، دستور داده که ﴿اَعِدّوا لَهُم﴾، در مقابل دشمنان آماده‌سازی کنید؛ ﴿مَا استَطَعتُم﴾ یعنی، هر چه می‌توانید. دشمنان وقتی آمادگی دفاعی را می‌بیند، مجبور می‌شود دست‌وپایش را جمع کند. ما آماده‌سازی‌مان را باید زیاد کنیم تا دشمن احساس کند که آماده‌ایم. این موضوع و اصل باعث اقتدار می‌شود و اساساً جلوی خشونت و جنگ را می‌گیرد؛ بنابراین آمادگی دفاعی در برابر دشمن لازم است و جلوی خشونت را می‌گیرد.

2. اما ایجاد خشونت و جنگ سیره امامان معصوم و پیامبر اکرم نبوده است. در میان دانشمندان مسلمان اگرچه اختلاف‌هایی در مورد جنگ‌های پیامبر وجود دارد که آیا همه دفاعی بوده یا برخی از جنگ‌ها هجومی بوده است. ولی بسیاری از دانشمندان معتقدند که تمام جنگ‌های پیامبر دفاعی بوده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله هیچ‌گاه میل به جنگ و خونریزی نداشته است، بلکه این دشمنان بودند که جنگ را بر او تحمیل می‌کردند و لذا هرگز پیامبر صلی‌الله علیه وآله جنگی را شروع نمی‌کرد، مگر بعدازآنکه یک سلسله ترورها و کارهای ایذایی از طرف دشمنان انجام می‌گرفت و یا اینکه آن‌ها شروع به جنگ می‌کردند. طبق این ادعا می‌توان گفت که تمام جنگ‌های پیامبر صلی‌الله علیه وآله جنبه تدافعی داشته است. برخی محققان می‌گویند: «تاریخی که جنگ‌های پیامبر صلی‌الله علیه وآله را ذکر می‌کند آن‌ها را با ذکر سبب آن جنگ‌ها آورده است. انسان باملاحظه آن‌ها پی می‌برد که هیچ جنگی از جنگ‌های حضرت ابتدایی و برای محض دعوت به اسلام نبوده است، گرچه به جهت اصلاح دینی و مدنی و تثبیت نظام عدل و مدنیت و از بین بردن ظلم و طبیعت‌های وحشی ظالم و قسی، این کار جایز است. ولی دعوت صالح و فاضل او از این روش به دور بود و دیدگاهی بالاتر از آن را داشت که همان دعوت به راه خدا از طریق حکمت و موعظه نیک و جدال احسن بود... و این سیره نیک حضرت ادامه پیدا کرد. لذا تمام جنگ‌های حضرت جنبه دفاعی داشته و به جهت مقابله با تعدّی مشرکان و مخالفان توحید و شریعت اصلاح‌گر و مسلمانان بوده است. درعین‌حال او در دفاعش نیز از بهترین راهی که دفاع کنندگان می‌پیمودند استفاده کرده و نزدیک‌ترین راه به صلح و صلاح را انتخاب می‌نمود. 
حضرت صلی‌الله علیه وآله ابتدا موعظه می‌کرد و دعوت به صلح و صلاح می‌نمود و اگر آنان پیشنهاد صلح می‌دادند قبول می‌کرد و پیمان صلح را می‌پذیرفت، بااینکه می‌دانست که فرد پیروز و یاری شده، او است؛ و تنها با مراجعه به تاریخ و بررسی اسباب جنگ‌ها و غزوات به این مطلب پی خواهید برد».(2)  
شهید مطهری می‌فرماید: «جهاد، فقط به‌عنوان دفاع و درواقع مبارزه با یک نوع تجاوز است و می‌تواند مشروع باشد».(3)  او در ردّ برداشت‌های غلطی که از مفهوم جهاد شده، می‌گوید: «هدف اسلام از جهاد آن نیست که برخی از مغرضین گفته‌اند که هدف اسلام اجباری است که هر کس کافر است باید شمشیر بالای سرش گرفت که یا اسلام اختیار کن یا کشته می‌شوی».(4)  
 بنابراین وصله خشونت ازنظر اخلاقی به پیامبر اکرم و امامان نمی‌چسبد.

3. باوجوداین اصل و سیره، باز اگر به کشور اسلامی مانند فلسطین حمله شد، آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این مقابله‌به‌مثل اسمش خشونت به خرج دادن یا برپاداشتن جنگ نیست، بلکه اسمش دفاع مشروع و احقاق حق است. اگر کشوری یا مردمی این کار را نکنند کم‌کم زیر بار ظلم و زور مستعمره خواهند شد و کم‌کم در همه‌چیز باید برده کفار شوند. در قرآن نیز اجازه مقابله‌به‌مثل به ملت‌های مظلوم داده‌شده است. مسلمانان فلسطین اگر با منحرفان می‌جنگند در حقیقت از حقّ سکونت خود در زمین‌های خود دفاع می‌کنند، لذا قرآن کریم دراین‌باره می‌فرماید: ﴿أُذِنَ لِلَّذِینَ یقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ * اَلَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیارِهِم بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّآ أَن یقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ﴾؛(5)  «به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده اجازه جهاد داده شده است؛ چراکه مورد ستم قرارگرفته‌اند و خدا بر یاری آنان تواناست. همان‌ها که از خانه و شهر خود به ناحقّ رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خدای یکتاست».
 مردم مظلوم فلسطین حدود  70 سال است از دیارشان اخراج شدند و قطعاً اجازه اخلاقی مقابله با دشمنان و غاصبان زمین خود رادارند.

4. به‌صورت کلی دفع شر دشمن آینده را مسائل و موارد مختلفی در کشورها تعیین می‌کند؛ یعنی دفع شر دشمن مشروط به در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و ژئوپولوتیکی و سیاسی و در نظر گرفتن منابع و امکانات و شاهراهای مواصلاتی و همسایگان و ویژگی‌های آنان و امور متعدد دیگری است. نمی‌شود به‌صورت مطلق و ساده‌انگارانه و بدون در نظر گرفتن این خصوصیات برای دفاع از آینده کشورمان تصمیم بگیریم. با شرایطی که کشور ما دارد و با همسایگان و امکانات و منابع و با توجه به عقیده اسلامی و دفاع از مظلوم، ایران نمی‌تواند بدون موضع بماند، مخصوصاً وقتی طرف مقابل رژیم سفاک و خون‌خواری است که دشمن آینده نیست. اسرائیل و رژیم صهیونیستی دشمن فعلی ایران و دشمن گذشته اسلام است. آن‌ها طرح از نیل تا فرات را پیگیری می‌کنند که اگر به هدف خود برسند تمامیت ارضی ایران نیز به خطر می‌افتد. پس اسرائیل دشمن آینده نیست، بلکه دشمن گذشته، فعلی و آینده ایران است. 
حرکات فلسطینیان نیز خشونت نیست، بلکه دفاع مشروع است. حمایت ایران از فلسطینیان نیز علاوه بر مظلومیت آنان و دفاع از مظلوم، به خاطر دشمنی فعلی اسرائیل با ایرانیان است. در همه فتنه‌ها علیه انقلاب اسلامی ایران اسرائیلی‌ها علناً موضع گرفته و دست دارند. در ترور دانشمندان اقدام مستقیم می‌کنند. از هر حرکتی در جهت تخریب اسلام و انقلاب به‌صورت صریح حمایت کرده و می‌کنند. آیا در مقابل چنین دشمن صریح و مسلح و سفاکی آمادگی نظامی و امنیتی، خشونت و برپاداشتن جنگ است؟ اصلاً این‌طور نیست، بلکه برعکس است ما در جنگی که برپاست فقط تلاش می‌کنیم آمادگی خود را حفظ کرده و از موجودیت خود محافظت کنیم.

نتیجه:
یک اصل قرآنی در قوانین اسلامی وجود دارد که همیشه خود را برای حمله و تهاجم دشمن آماده نگه‌دارید؛ بنابراین آمادگی دفاعی در برابر دشمن لازم است؛ اما ایجاد خشونت و جنگ سیره امامان معصوم و پیامبر اکرم نبوده است. در میان دانشمندان مسلمان اگرچه اختلاف‌هایی در مورد جنگ‌های پیامبر وجود دارد که آیا همه دفاعی بوده یا برخی از جنگ‌ها هجومی بوده است. ولی بسیاری از دانشمندان معتقدند که تمام جنگ‌های پیامبر دفاعی بوده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله هیچ‌گاه میل به جنگ و خونریزی نداشته است، بلکه این دشمنان بودند که جنگ را بر او تحمیل می‌کردند. پس خشونت در ذات اسلام نیست. با وجود این اصل و سیره، باز اگر به کشور اسلامی مانند فلسطین حمله شد، آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این مقابله ‌به ‌مثل اسمش خشونت به خرج دادن یا برپاداشتن جنگ نیست، بلکه اسمش دفاع مشروع و احقاق حق است. از سوی دیگر دفع شر دشمن مشروط به در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و ژئوپولوتیکی و سیاسی و در نظر گرفتن منابع و امکانات و شاهراهای مواصلاتی و همسایگان و ویژگی‌های آنان و امور متعدد دیگری است. از سویی اسرائیل دشمن گذشته و فعلی ایران است که از ترور دانشمندان تا انواع حمایت از تجزیه‌طلبان و مخالفان ایران و اسلام از هیچ کاری دریغ نکرده است. طبیعی است موضع‌گیری در مقابل چنین دشمنی، خشونت و برپاداشتن جنگ نیست بلکه دفاع مشروع و عقلایی است.

منابع برای مطالعه بیشتر:
1- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
2- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفاتاج،  تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

پی نوشت:
1. سوره انفال، آیه 60.
2. بلاغی‌، محمدجواد، رحله المدرسیه و المدرسه السیاره فی نهج الهدی، ص 220.
3. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج ‏20، ص 240.
4. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج ‏20، ص 237.
5. سوره حج، آیه 39 و 40.

مسئله فلسطین و رژیم اشغالگر اسرائیلی تقابل مظلوم و ظالم است و در آن نیز، کارهای غیراخلاقی (برفرض اثبات) هیچ توجیهی ندارد ولی باید مواظب جنگ رسانه ای نیز بود.
اقدام متقابل غیرانسانی در جنگ

پرسش:
آیا ازنظر اخلاقی به‌تلافی کودک کشی اسرائیل در سال‌های گذشته، مجوز کشتن کودکان اسرائیلی وجود دارد؟
 

پاسخ:
مسئله کشور فلسطین و رژیم اشغالگر صهیونیستی مسئله ظلمی حدوداً 70 ساله است و مقابله ملتی مظلوم در مقابل دشمن ظالمی است که تادندان‌مسلح است. از دیرباز حتی قبل از انقلاب اسلامی مبارزه با غصب و بیرون راندن فلسطینیان از سرزمینشان مطرح بوده و در این راستا شبهات مختلفی مطرح است که یکی از آن‌ها ترسیم تصور انتقام و کشتن کودکان اسرائیلی است. برای روشن شدن موضوع به نکاتی توجه کنید.

1. سال‌های سال است که صهیونیست‌ها به خاطر ادعاهای واهی، به غصب سرزمین‌های فلسطینی پرداخته‌اند و انواع و اقسام ظلم‌ها و جنایت‌ها علیه مردم فلسطین انجام داده‌اند. همان‌طور که خودتان اشاره کردید زنان و کودکان بسیاری در فلسطین و منطقه غزه به شهادت رسیده‌اند. بر اساس اطلاعات رسمی دولت فلسطین، تعداد شهدای کودک از زمان شهادت کودک محمد الدره در آغاز انتفاضه الاقصی (انتفاضه دوم) در سال ۲۰۰۰ به ۲۲۳۰ شهید می‌رسد؛ اکثر آن‌ها در چهار دوره قبلی جنگی و برخی هم در یورش‌های متناوب اشغالگران به شهادت رسیده‌اند.(1)  این بخشی از جنایات آن‌هاست. 
اول‌ازهمه باید روشن شود که حرکت امروز مجاهدان فلسطینی واکنش به جنایات مستمر و دهشتناک رژیمی است که به‌زور وارد کشوری شده و مردم بومی آن را به رسمیت نمی‌شناسد و کشوری جعلی تأسیس کرده و با قلدری مشغول ظلم به فلسطینیان اصیل و ساکنان اصلی است. وقتی مردمی در مواجهه با ظلمی چند ده‌ساله قرار می‌گیرند طبیعی است که اگر قدرت پیدا کنند مقابله می‌کنند و بخشی از این ظلم را جبران می‌کنند. پس بدون در نظر گرفتن حکم اخلاقی نوع رفتار و مقابله فلسطینیان که در ادامه به آن می‌پردازیم، باید دانست که اصل مقابله نظامی حماس و مردم فلسطین با اسرائیلی‌ها پیامد ظلم چند ده‌ساله آن‌هاست و امروزه تحت عنوان دفاع مشروع قرار می‌گیرد و اصل مقابله غیراخلاقی نیست.

2. در منابع اسلامی (که منبع اخلاق اسلامی نیز می‌باشند) آمده است که شروع‌کننده ظلم همیشه مقصر است. در جنگ‌ها غالباً تجاوز از حق و اعتدال می‌شود و همه افرادی که در جنگی شرکت می‌کنند ولو در جبهه حق باشند، ازآنجایی‌که معصوم نیستند، ممکن است خطای رفتاری کنند که ازنظر رفتاری جای توجیه ندارد، ولی گناه و تبعات و تقصیر باکسی است که ظلم را شروع کرده است. قرآن نیز در جنگ کسی که ظلم و جنگ را شروع کرده محکوم کرده و مسلمانان را به مقابله با او فرامی‌خواند.  ﴿أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین‏﴾؛(2)  «آیا با گروهى که پیمان‌های خود را شکستند و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمى‏کنید؟! درحالی‌که آن‌ها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند؛ آیا از آن‌ها مى‏ترسید؟! بااینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید!»
 در روایات نیز شروع‌کننده ظلم، محکوم‌شده است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «لِلظَّالِمِ الْبَادِی غَداً بِکَفِّهِ عَضَّه؛(3)  آن ستمگر که ابتداى به ظلم می‌کند فرداى قیامت دست خود را از پشیمانى (به دندان) می‌گزد».  امام علیه‌السلام این سخن را از قرآن برگرفته است آنجا که می‌فرماید: ﴿وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلا﴾؛(4) «و (همان) روزى که ستمکار دست خود را (از شدت حسرت) به دندان می‌گزد و می‌گوید: ای‌کاش با رسول (خدا) راهى برگزیده بودم». 
از این روایت روشن است که شخص دوم اگر مقابله‌به‌مثل کند ظلم نیست، بلکه احقاق حق کرده است و اگر بیش از مقابله‌به‌مثل کند باز قبح و زشتى ظلم او به‌اندازه کسى که ابتدا به ظلم کرده نیست و تعبیر به «عَضَّه» (به دندان گزیدن) کنایه از شدت ناراحتى است. در ماجرای فلسطین و صهیونیست‌ها چه کسی ظلم را شروع کرده است؟ مسلماً شما منکر این نخواهید شد که یهودیان تصمیم به اشغال فلسطین و بیرون کردن فلسطینیان کردند که هم اصل این تصمیم ظالمانه بود و هم با کشتار و ظلم‌های متعدد دیگری همراه بود. شروع‌کننده ظلم، رژیم اشغالگر صهیونیستی است و حملات حماس و گروه‌های دیگر نظامی فلسطینی احقاق حق است. 
این در ادبیات دینی حتی انتقام گرفتن نیست. این مقابله و حملات، برای خنک شدن دل فلسطینیان نیست تا ارزش اخلاقی پایینی داشته باشد یا ارزشمند نباشد، بلکه از مقوله احقاق حق است که حتماً بار ارزشی دارد؛ یعنی کار آن‌ها اتفاقاً اخلاقی است. مقابله با ظلم است. مقابله با ظلم و ظلم‌ستیزی ارزشمند است؛ یعنی در ادبیات دینی و اخلاقی گروه‌های نظامی فلسطینی اگر اقدام نظامی علیه اسرائیلی‌ها کنند احقاق حق کرده‌اند و ظلم نکرده‌اند. توجه به این نکته نخ تسبیح درک اخلاقی یا غیراخلاقی بودن حملات گروه‌های نظامی فلسطینی است. اگر شروع‌کننده ظلم اسرائیل بوده و حملات نظامی متعدد کرده است پس قطعاً فلسطینی‌ها اجازه اخلاقی احقاق حق را داشته‌اند.

3. بله در جنگ، کشتن زنان و کودکان رسم نبوده و نیست و به‌هیچ‌عنوان کشتن بی‌گناهان در جنگ توجیه اخلاقی ندارد؛ یعنی مظلوم نیز به بهانه مظلومیت نمی‌تواند نسبت به کودکان و بی‌پناهان و زنانی که سر جنگ ندارند، دست به کشتار عمدی بزند. این موضوع پذیرفته است همان‌طور که در برخی روایات علاوه بر تصریح به ظالم‌تر بودن کسی که شروع به ظلم می‌کند، اشاره‌شده که مظلوم نیز حق تعدی و تجاوز از حد را ندارد.  در حدیثى از امام موسى بن جعفر علیه‌السلام می‌خوانیم: «فى رَجُلَیْنِ یَتَسابّانِ فَقالَ: الْبادی مِنْهُما أَظْلَمُ وَ وِزْرُهُ وَ وِزْرُ صاحِبِهِ عَلَیْهِ ما لَمْ یَتَعَدَّ الْمَظْلُومُ ؛(5)   امام علیه‌السلام در مورد دو نفر که به هم دشنام می‌دادند فرمود: آن‌کس که ابتدا کرده ظالم‌تر است و گناه او و گناه نفر دیگر بر اوست مادامی‌که مظلوم از حد تعدى نکند».
 البته در همان منبع به‌جای «ما لَمْ یَتَعَدَّ»، «ما لَمْ یَعْتَذِرَ الی المظلوم»(6)  آمده است. اشاره به اینکه اگر شخص دشنام دهنده عذرخواهى کند و از کار خود توبه کرده و جبران نماید گناه او برداشته می‌شود. ولی نسخه اول صحیح‌تر به نظر می‌رسد، زیرا درباره نفر دوم تعبیر به «وِزْر» شده که اگر معنای دوم را بپذیریم نشان می‌دهد اگر مظلوم هم گناه‌کار است خواه تعدى کند یا تعدى نکند؛ درحالی‌که معقول نیست مظلوم وقتی تعدی از حق نکرده (مثلاً کسی گفته خدا لعنتت کند و او هم گفته خدا خودت را لعنت کند) در مواجهه با ظلم ظالم ورز و وبالی داشته باشد؛ بنابراین معنای روایت بهتر است این‌گونه باشد اگر مظلوم تعدی از حق نکند و رفتارش ظالمانه نباشد، وزر و وبال کارش بر عهده شروع‌کننده ظلم است. درواقع یعنی اگر تعدی نکند و کار زشتی انجام ندهد عقوبتی ندارد و عکس‌العملش و مقابله‌اش مشروع و اخلاقی است و طبیعتاً اگر کاری مذموم و غیراخلاقی مثل کشتن عمدی زنان و کودکان را انجام دهد تعدی محسوب شده و تبعات ظلم مظلوم بر عهده خود اوست؛ بنابراین اگر ثابت شود گروه مظلومی مانند گروه‌های جهادی فلسطینی عمداً زنان و کودکان را کشته‌اند، کارشان ازنظر اخلاقی توجیهی ندارد، ولی بااین‌حال نباید از این نکته غافل شد که اصل ظلم 70 ساله اسرائیلی‌ها به مردم فلسطین نباید تحت تأثیر خطاهای احتمالی رفتاری چند مبارز فلسطینی فراموش شود و نباید جای ظالم و مظلوم عوض شود و نباید جای جلاد و شهید جابجا بشود. با خطای احتمالی چند سرباز، نمی‌توان اصل مشروعیت ظلم‌ستیزی فلسطینیان را نادیده گرفت.

4. اما نکته نهایی اینکه در همه جنگ‌ها  کنار جنگ اصلی، یک جنگ تبلیغاتی وجود داشته است. این جنگ تبلیغاتی و اخبار رسیده از جنگ، اهمیتش کمتر از خود جنگ نیست. در قرآن نیز اشاره‌شده که در جنگ‌های مختلف، شایعات و جنگ‌های رسانه‌ای کارساز بوده است. 
قرآن در مورد اخبار رسانه‌ای در جنگ‌ها می‌فرماید: «و هنگامی‌که خبرى از پیروزى یا شکست به آن‌ها برسد، (بدون تحقیق،) آن را شایع مى‏سازند؛ درحالی‌که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان- که قدرت تشخیص کافى دارند- بازگردانند، از ریشه‌های مسائل آگاه خواهند شد؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمى، همگى از شیطان پیروى مى‏کردید (و گمراه مى‏شدید».(7) برخی مفسران گفته‌اند: «منظور از خبر پیروزی یا شکست، شایعاتی است که ایادی کفار و قریش برای ایجاد تفرقه میان مسلمانان مطرح می‌کردند».(8)  
آیات نازل‌شده در مورد شایعه‌سازی کفار در غزوه احد در مورد کشته شدن پیامبر صلی‌الله علیه و آله: ﴿وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرین‏﴾،(9)  «محمد صلی‌الله علیه و آله فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگرى نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمى‏گردید؟ (و اسلام را رها کرده به دوران جاهلیت و کفر بازگشت خواهید نمود؟) و هر کس به عقب بازگردد، هرگز به خدا ضررى نمى‏زند؛ و خداوند به‌زودی شاکران (و استقامت کنندگان) را پاداش خواهد داد».
همچنین آیه نازل‌شده در مورد شایعه‌سازی کفار در غزوه حمراء الاسد که در مورد جاسوسان کفار بین مسلمانان برای انتشار خبر حمله کفار و ترساندن مسلمانان بود: ﴿الَّذینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل‏﴾؛(10)   «این‌ها کسانى بودند که (بعضى از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [لشکر دشمن‏] براى (حمله به) شما اجتماع کرده‌اند؛ از آن‌ها بترسید»! اما این سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافى است؛ و او بهترین حامى ماست».
 این آیات و آیات دیگر نشان می‌دهد مسئله شانتاژ رسانه‌ای و ایجاد خبرهای دروغ و شایعه در جنگ برای تضعیف جبهه حق و تشجیع سپاهیان باطل همیشه بوده و هست. امروزه هم پروپاگاندای رسانه‌ای غرب در تلاش است که از اسرائیل یک چهره مظلوم بسازد و حماس را متجاوز و ظالم نشان دهد. در این راستا تولید خبرهای شایعه و دروغ، استفاده از ادبیات نادرست (مثل استفاده از کلمه تجاوز برای حماس) و ایجاد سپر رسانه‌ای برای اشغالگران صهیونیست در دستور کارشان است و با اندک جستجو و مقداری صبر معلوم می‌شود که بسیاری از این اخبار نادرست است. مثلاً در مورد همین کودک کشی حماس، فیلم آزاد کردن زن صهیونیست و دو فرزندش منتشر شد که نشان می‌دهد حماس تصمیمی برای کشتن عمدی زنان و کودکان ندارد.(11)  و فیلم نگهداری کودکان در قفس که ابتدا اعلام شد از سوی حماس انجام‌شده است، معلوم شد که قدیمی و مربوط به اقدام وحشیانه داعش بوده است.(12)  و خبر سربریدن کودکان اسرائیلی توسط حماس نیز فیک و جعلی از کار درآمد.(13)  بنابراین انسان زیرک در میانه جنگ به اخبار و شایعات توجه نمی‌کند و در موضع‌گیری‌ها باید مواظب باشد فریب عملیات رسانه‌ای دشمن را نخورد.

نتیجه:
مسئله فلسطین و رژیم جعلی و اشغالگر اسرائیلی تقابل دو جریان مظلوم و ظالم است. اصل ورود و اشغال این سرزمین به بهانه‌های واهی ظلمی فاحش به مردم فلسطین بود که همراه با ده‌ها سال کشتار بوده است. تقابل و حمله فلسطینیان در مرحله اول پاسخ جنایات دهشتناک صهیونیست‌هاست. ازنظر اخلاقی شروع‌کننده ظلم محکوم است و نفر یا گروهی که عکس‌العمل نشان می‌دهد ظالم نیست، بلکه احقاق حق می‌کند و اساساً کارش مقابله با ظلم و ارزشمند است. بله در این مقابله کارهای غیراخلاقی مانند کشتن عمدی زنان و کودکان (برفرض اثبات) هیچ توجیهی ندارد؛ اما جنگ رسانه‌ای در کنار جنگ با سلاح‌های سخت را نباید دست‌کم گرفت. از دیرباز جنگ رسانه و شایعه در جنگ‌ها برای غلبه وجود داشته است. بسیاری از اخباری که در محکومیت فلسطینیان درست‌شده جعلی از آب درآمده است و آنچه از همه مهم‌تر است زیرکی یک انسان مؤمن است که اجازه ندهد با جنگ رسانه‌ای، ظالم اسرائیلی به مظلوم تبدیل شود و مظلومان فلسطینی ظالم شوند. نباید جای جلاد و شهید عوض شود.

منابع برای مطالعه بیشتر:
1-کتاب «اختراع قوم یهود» نوشته شلومو زند، ترجمه فهیمه چاکرالحسینی ابرقوئی، انتشارات اختران.
2- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
3- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفا تاج،  تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

پی نوشت:
1. خبرگزاری فارس، قتل‌عام کودکان، جنایت تکراری اشغالگران، سایت خبرگزاری فارس، 17/7/1402. 
2. سوره توبه، آیه 13.
3. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، ص 502.
4. سوره فرقان، آیه 27.
5. کلینى، محمد بن یعقوب، االکافی، ج 2، ص 322، ح 3.
6. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 360، ح 3.
7. سوره نساء، آیه 83.
8. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج 5، ص 21.
9. سوره آل‌عمران، آیه 144.
10. سوره آل‌عمران، آیه 173.
11. خبرگزاری مهر، فیلم آزادی زن صهیونیست و دو فرزندش توسط حماس، سایت خبرگزاری مهر، 20 مهر 1402، کد خبر 5909439.
12. خبرگزاری همشهری آنلاین، تلویزیون فرانسه افشا کرد؛ ویدئوی نگهداری کودکان اسرائیلی در قفس فیک است! خبرگزاری همشهری آنلاین، 20 مهر 1402، کد خبر 796449.
13. خبرگزاری کیهان، اسرائیل در میدان جنگ کم آورد به جعل خبر و کشتار کودکان متوسل شد، سایت خبرگزاری کیهان، 19 مهر 1402، کد خبر: ۲۷۴۷۶۲.

آثار مدارا
در منابع دینی نتایج متعدد و متنوعی برای مدارا و نرمی با دیگران بیان گردیده است که این نتایج پرشمار و متنوع در زندگی دنیا و آخرت برای انسان به دست می آید.

پرسش:

 برادرم با همسرش مشکل دارد می‌گویم مدارا کن! می‌گوید چه فایده‌ای دارد؟

پاسخ:

مقدمه

انسان فطرتاً منفعت‌طلب است و دنبال انجام کارهایی است که برای او فایده بیشتری دارد. فهم آثار و نتایج مثبت هر چیزی، باعث می‌شود شوق و انگیزه در او، برای تحصیل آن ایجاد گردد و برای به دست آوردن آن تلاش نماید.

موضوع مدارا هم از این قاعده مستثنی نیست؛ ازاین‌رو در ادامه به بیان آثار و برکات مدارا کردن می‌پردازیم تا زمینه برای روی آوردن به این فضیلت انسانی فراهم گردد.

متن اصلی

در منابع دینی نتایج متعدد و متنوعی برای مدارا بیان گردیده است که به دو دستة نتایج دنیوی و پاداش‌های اخروی تقسیم می‌گردد.

آثار دنیوی مدارا

1. موفقیت در امور

یکی از برکات مدارا کردن با دیگران در زندگی این است که انسان می‌تواند در امور مختلف مسیرش را ادامه داده و در نهایت به موفقیت دست یابد؛ اما اگر بنا باشد در صورت بروز مشکلات و موانع، با مدارا نکردن و تحمل ننمودن مشکلات، ارتباط با دیگران و تلاشش را قطع نماید، در هیچ کاری موفق نخواهد بود و اگر این روحیه در او نهادینه شده باشد، هیچ کاری را به سرانجام نخواهد رساند. ازاین‌رو پیامبر خدا صلى­الله­علیه­وآله فرمودند: «سه چیز است که هر کس نداشته باشد هیچ عملى از او به اتمام نمی‌رسد: پاکدامنى و ورعى که او را از نافرمانى خدا بازدارد و خویى که به سبب آن با مردم مدارا کند و بردبارى و حلمى که به وسیله آن رفتار جاهلانه نادان را دفع کند.»(1)

2. ایمنی از دشمنی‌ها و تحریک نشدن عداوت‌ها

یکی از برکات مدارا کردن این است که باعث می‌شود اختلاف‌ها و دشمنی‌ها ظهور و بروز پیدا نکند و تحریک و تشدید نشود، بلکه زمینه برای زدودن آنها فراهم شود. چنانچه از حضرت علی علیه‌السلام نقل شده که فرمودند:

 «دَارِ النّاسَ تَأمَنْ غوائلَهُم و تَسلَمْ مِن مَکائدِهِم؛(2) با مردم مدارا کن، تا از گزندهایشان ایمن شوى و از نیرنگهایشان سالم مانى

سعدی هم چنین می‌گوید: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است *** با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»

همچنین مدارا با مردم باعث می‌شود دشمنی و شر آنها دفع گردد. ازاین‌رو، امام صادق علیه‌السلام، درباره آیه: «و با مردم نیک سخن گویید»، فرمودند: «مقصود، همه مردمان اعم از مؤمن و مخالفان است. اما با مؤمنان، باید گشاده‌رو بود و اما با مخالفان باید به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ایمان کشیده شوند و کمترین ثمرش این است که خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون می‌دارد.»(3)

3. جذب و اصلاح دیگران

نرمی و مدارا باعث جذب شدن دیگران و پیوند خوردن دل‌ها می‌شود و زمینه‌ساز تحول و اصلاح ایشان می‌گردد. حتی اگر شخص مقابل فرعون باشد، باز احتمال اینکه با لطافت و نرمیِ در برخورد، بتوان او را جذب و اصلاح کرد، وجود دارد. ازاین‌رو، خداوند متعال به حضرت موسی و هارون، موقعی که می‌خواستند به دربار فرعون بروند و با او صحبت کنند، توصیه فرمود:

 «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى؛(4) پس به‌نرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد

حضرت علی علیه‌السلام در این زمینه می‌فرمایند:

 «اصلاح و به آشتى کشاندن دشمنان با زبان خوش و رفتار نیک، آسان‌تر است از رویارویى با آنها و چیرگى بر ایشان از طریق پیکار سخت.»(5)

حضرت در زمینه اخلاق همسرداری نیز می‌فرمایند:

 «فَدَارُوهُنَّ عَلَى کُلِّ حَالٍ‏ وَ أَحْسِنُوا لَهُنَّ الْمَقَالَ لَعَلَّهُنَّ یُحْسِنَّ الْفِعَالَ؛(6) با همسران ناسازگار خود مدارا کنید و با آنان به نیکی سخن بگویید امید است رفتارشان درست شود

4. مدارا، نوعی صدقه

در فرهنگ دینی مدارا با دیگران را نوعی صدقه می‌دانند؛ صدقه‌ای که ده‌ها نتیجه و اثر دارد؛ ازجمله این که باعث دفع بلاها، مشکلات و بیماری‌ها شده و موجب جلب سلامتی می‌گردد. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «مدارا کردن با دشمنان خدا از بهترینِ صدقه‌هایى است که انسان براى خود و برادرانش مى دهد.»(7)

5. تداوم دوستی‌ها

برخورد شدید و سختی‌وتندی نشان دادن، مخالف دوستی و مهر و محبت است؛ در نقطة مقابل، نرمی و ملاطفت و مدارا، زمینه‌ساز دوستی، باعث ایجاد و تثبیت محبت و ادامه پیداکردن آن می‌باشد و در نهایت باعث هم‌افزایی و جلب برادری و کمک دیگران می‌گردد. امیرمؤمنان علیه‌السلام مى فرماید: «دَارِ النَّاسَ تَسْتَمْتِعْ بِإِخَائِهِمْ؛(8) با مردم مدارا کن تا از برادری ایشان بهرمند گردی

6. خیر دنیا و آخرت

در نهایت اهل بیت علیهم‌السلام که عالمان به حقائق امور و قواعد دنیا و آخرت می‌باشند، مژده داده‌اند که داشتن روحیة مدارا باعث می‌گردد شخص به خیر دنیا و آخرت برسد. حضرت رسول اکرم صلی­الله­علیه­و­آله مى‌فرمایند:

 «هر کس نصیبى از مدارا داشته باشد، سهمى از خیر دنیا و آخرت را می‌برد و هر کس از سهم مدارا محروم باشد، از سهم (خیر) دنیا و آخرت نیز محروم است.»(9)

7. عزت و سربلندی

امام صادق علیه‌السلام فرمود:

 «گروهى از قریش با مردم کمتر راه مدارا پیش گرفتند و ازاین‌رو از قریش [که قومی عزتمند و با آبرو بودند] رانده شدند، حال آن که به خدا سوگند، از نظر نژاد مشکلى نداشتند؛ اما گروهى از غیر قریش با مردم، نیکو مدارا کردند و در نتیجه به خاندان بلندپایه پیوستند.»(10)

 از این حدیث شریف نتیجه می‌گیریم که یکی از برکات مدارا، رسیدن به عزت و مرتبه بالای اجتماعی می‌باشد. چراکه انسان‌های لطیف و نرم‌خو و صبور، محبوب همه می‌باشند؛ اما در نقطة مقابل، همه فطرتاً از خشونت و سختی و تندی گریزان می‌باشند.

8. دیگر برکات دنیایی مدارا

علاوه بر آنچه گفته شد در قرآن و روایات نتایج دنیایی متعدد دیگری برای نرمی و مدارا داشتن شمرده شده است که به دلیل رعایت ظرفیت نوشتار، فقط به ذکر عناوین آنها بسنده می‌نماییم و از ذکر توضیحات و آیات و روایات مربوط به آن خودداری می‌کنیم:

  1. دستیابی به صلاح و مصلحت و راه درست
  2. جلب محبت و عطاى الهى
  3. حفظ کرامت انسان
  4. محبوبیت نزد اولیای خدا
  5. تحصیل عاقبت خوش
  6. خلاصی از رنجها و نگرانی ها
  7. پوشیده ماندن عیوب انسان
  8. زیبایی و زینت شخصیت
  9. مدارا کردن خداوند با اهل مدارا

آثار آخرتی مدارا

مدارا و نرمی، همچنین باعث می‌شود انسان در آخرت هم به نتایج و مقامات زیادی دست پیدا کند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌گردد:

1. ایمن شدن از عذاب دوزخ

رسول خدا صلى­الله­علیه­و­آله فرمودند:

 «حرّم على النّار کلّ‏ هیّن‏ لیّن‏ سهل‏ قریب‏ من النّاس‏؛(11) هر که نرم و ملایم و آسانگیر و نزدیک به مردم باشد بر آتش حرام است

2. رسیدن به درجات والای صبر و رضا

معمولاً مدارا کردن با مردم، همراه با صبوری و حلم و بردباری می‌باشد و گویا این فضیلت‌ها دست در دست هم دارند و در بسیاری موارد همنشین هم هستند. ازاین‌رو، همه برکات و خیراتی که برای صبر و حلم و رفق و... در روایات بیان شده است برای مدارا کردن هم قابل ذکر می‌باشد. امام باقر علیه‌السلام فرمودند:

 «من در برابر کارهایى [و اذیتهایی] از این غلام خود و خانوده‌ام صبر می‌کنم که از حنظل تلخ‌تر است؛ زیرا هر که صبر پیشه کند به واسطه صبر خود به مقام روزه‌گیرِ شب زنده‌دار و مرتبة شهیدى که در رکاب محمد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله شمشیر زده باشد، دست مى یابد.»(12)

نتیجهگیری

مدارا و نرمی در زندگی باعث می‌شود نتایج پرشمار و متنوعی در دنیا و آخرت برای انسان به دست آید. انسان در زندگی موفق‌تر گردد. دشمنها و دشمنی‌ها تحریک نشوند. دین و ایمان انسان حفظ گردد و کارهای انسان آسان و روان پیش برود و دوستی‌ها و محبت‌ها جلب و ادامه پیدا کند. خیر دنیا و آخرت شامل انسان گردد؛ همچنین با مدارا انسان در آخرت به ثواب روزه‌داران و شب‌زنده‌داران و شهدا می‌رسد و از عذاب الهی در امان می‌باشد. اینها تنها بخشی از نتایج مدارا و صبوری بود که در اینجا ذکر شد.

برای مطالعه بیشتر

1. اسلام و گونة همزیستی با ناهم‌کیشان نوشته حسین سیاح.

2. بررسی ابعاد مختلف مسئلة مدارا در متون دینی نوشته محمدعلی پیلتن.

3. تساهل و مدارا در قرآن نوشته حسین فرزانه‌پور و محمد بخشایی‌زاده.

پی‌نوشت‌ها

1. «ثَلاثٌ مَن لَم یَکُن فِیه لِمَ یَتِمَّ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ یَحجُزُهُ عَن مَعاصِی اللّه، و خُلُقٌ یُدارِی بِهِ النّاسَ، و حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفارى و محمد آخوندى، 8 جلدی، تهران، اسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص116.

2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفارى و محمد آخوندى، 8 جلدی، تهران، اسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص818.

3. عن الصادق علیه‌السلام فی قولِهِ تَعالى: «وَ قولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا»: «أی للنّاسِ کُلِّهِم مُؤمِنِهِم و مُخالِفِهِم ، أمَّا المُؤمِنونَ فَیَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ، و أمَّا المُخالِفونَ فَیُکَلِّمُهُم بالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إلى الإیمانِ، فإنَّهُ بِأیسَرَ مِن ذلِکَ یَکُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنِینَ»؛ بَحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: موسسه بعثت، 5جلدی، قم، موسسه بعثت، چاپ اول، 1374ش، ج‏1، ص266.

4. سوره طه، آیه 44 .

5. «الاستِصلاحُ لِلأعداءِ بِحُسنِ المَقالِ و جَمیلِ الأفعالِ، أهوَنُ مِن مُلاقاتِهِم و مُغالَبَتِهِم بِمضیضِ القِتالِ»؛ ليثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، محقق / مصحح: حسنى بيرجندى، حسين‏، ناشر: دار الحديث‏، سال چاپ: 1376 ش‏، ص57.

6.شیخ صدوق، محمد بن على‏ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، چاپ دوم، 1413ق، ج‏3، ص554.

7. «إنَّ مُداراة أعداءِ اللّه ِ مِن أفضَلِ صَدَقَةِ المَرءِ عَلى نَفسِهِ و إخوانِهِ»؛ التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیه‌السلام، تحقیق: مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، قم، مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، چاپ اول، 1409ق، ص354.

8. التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیه‌السلام، تحقیق: مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، قم، مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، چاپ اول، 1409ق، ص818.

9. «منْ اعْطِىَ حَظَّهُ مِنَ الرِّفْقِ اعْطِىَ حَظَّهُ مِنْ خَیرِالدُّنْیا وَالْاخِرَةِ وَ مَنْ حُرِمَ حَظُّهُ مِنَ الرِّفْقِ حُرِمَ حَظُّهُ مِنَ الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ»؛ پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، 1382ش، ص738.

10. «إنَّ قَوماً مِن قُرَیشٍ قَلَّتْ مُداراتُهُم لِلنّاسِ فَنُفُوا مِن قُرَیشٍ، و ایْمُ اللّهِ ما کانَ بِأحسابِهِم بَأسٌ. و إنَّ قَوما مِن غَیرِهِم حَسُنَت مُداراتُهُم فَاُلحِقوا بِالبَیتِ الرَّفیعِ. قال: ثُمَّ قالَ: مَن کَفَّ یَدَهُ عَنِ النّاسِ فَإنّما یَکُفُّ عَنهُم یَدا واحِدَةً، و یَکُفُّونَ عَنه أیادِیَ کَثِیرَةً»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، چاپ اول، 1362ش، ج‏1، ص17.

11. پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، 1382ش، ص441.

12. «إنّی لأَصبِرُ مِن غُلامی هذا و مِن أهلی، عَلى ما هُوَ أمَرُّ مِنَ الحَنظَلِ، إنَّهُ مَن صَبَرَ نالَ بِصَبرِهِ دَرَجَةَ الصّائمِ القائمِ، و دَرَجَةَ الشَّهیدِ الّذی قَد ضَرَبَ بِسَیفِهِ قُدّامَ مُحمّدٍ صلى الله علیه و آله»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، دارالرضی، چاپ اول، 1406ق، ص198.

حضور قلب در نماز، نیاز به انجام اقداماتی قبل از نماز، در طول و بعد ازآن دارد که با رعایت آن‌ها و تمرین و صبوری می‌توان کم‌کم حضور قلب در نماز را بیشتر کرد.
راهکارهای تحصیل حضور قلب در نماز

پرسش:
در نماز حضور قلب ندارم به نظرتان چه کنم؟
 

پاسخ:
نماز عمود و ستون اصلی خیمه دین است. اگر قبول گردد، بقیة کارهای انسان قبول شده و اگر رد شود بقیة اعمال انسان هم مردود خواهد شد. این معجون خوش‌ترکیب زیبا، دارای آثار فراوان جسمی، روحی، مادی، معنوی، فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی است؛ منتهی درصورتی‌که با شرایط لازم برپا شود که از مهم‌ترین شرایط آن داشتن حضور قلب در نماز است. به‌طوری‌که در روایات آمده که از نماز انسان به همان اندازه که در آن حضور قلب دارد قبول می‌شود و بقیه رد خواهد شد و طبیعتاً آثار نماز هم به‌اندازه میزان حضور قلب در نماز است؛ پس باید برای تحصیل حضور قلب در نماز راهکارهای لازم را شناخت و آن‌ها را به‌کار گرفت تا از برکات بیشمار نماز واقعی بهره‌مند شد. در اینجا راهکارهای لازم برای تحصیل حضور قلب را به سه قسمت تقسیم می‌نماییم. راهکارهایی که مربوط به قبل نماز،  در حال نماز و راهکارهای مربوط به بعد از نماز.

راهکارهای تحصیل حضور قلب در نماز

قسمت اول: راهکارهای لازم قبل از نماز

1. خودشناسی
تا انسان ارزش جان خود و هدف خلقت خود را نشناسد و همه توجه و همت و آرزو و اهدافش در تحصیل ثروت و امکانات و لذت‌های دنیایی محدود شده باشد و نداند که شناخت و قرب و محبت حق‌تعالی هدف نهایی و بالاترین و شریف‌ترین و شیرین‌ترین لذتی است که می‌توان چشید، نمی‌تواند دل به نماز ببندد و برای آن وقت و حوصله داشته باشد و دنبال اصلاح آن باشد؛ تا جهت شخصیت انسان رو به دنیاست نمی‌تواند جهت قلب خود را به خدا و آخرت متمایل نماید؛ ازین‌رو زیربنایی‌ترین مسئله در تحصیل حضور قلب مسئله خودشناسی است که باید برای تحصیل آن مطالعه نمود.

2. مراقبه و تقوی
نماز هم در اعمال دیگر انسان تاثیرگزار است و می‌تواند آن‌ها را اصلاح کند و هم از آن‌ها تأثیرپذیر است. اگر می‌خواهیم در نمازهایمان حضور قلب داشته باشیم باید در طول شبانه‌روز مراقبه داشته باشیم و مراقب باشیم حلال و حرام خدا را در حد توان رعایت کنیم. قلبی که در طول شبانه‌روز، پیوسته با ارتکاب گناهان در حال سیاه شدن و سنگین شدن است، نمی‌تواند به‌یک‌باره موقع نماز نورانی و لطیف شود و با عالم نور و معنی ارتباط برقرار کند.

3. مطالعه
انسان طبیعتاً و ذاتاً در پی جلب منفعت است. هرچقدر ارزش و اهمیت مسئله‌ای را درک کرد و تأثیر آن را در خوشبختی خود دریافت طبیعتاً به انجام آن و رعایت شرایط آن‌هم مشتاق و مایل می‌گردد. نماز هم از این قاعده مستثنا نیست؛ لذا باید در مورد نماز و اهمیت و آثار فراوان آن و همچنین در مورد اهمیت و آثار حضور قلب و در مورد معنی و حقیقت و اسرار نماز و اجزاء آن مطالعه و شناخت حاصل کرد تا شوق و رغبت لازم برای تحصیل حضور قلب در نماز را به دست آورد.

4. تحصیل نشاط و شادابی و آمادگی جسمی
حس و روح انسان در یکدیگر اثرگذار هستند. غالباً اگر جسم انسان خسته و کسل و تحت فشارهای مختلف باشد روح انسان هم معذب است و نشاط و شادابی کارهای مختلف بخصوص انجام امور معنوی را ندارد؛ بدین سبب یکی از اقدامات لازم برای تحصیل حضور قلب حفظ نشاط و شادابی بدن، موقع نماز است. چنانچه حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: «هیچ‌یک از شما با کسالت و خواب‌آلودگی به نماز نایستد و به خودش نیز فکر نکند؛ زیرا در پیشگاه پروردگارِ عزّ و جلّ خویش قرار دارد. نصیب بنده از نمازش همان‌قدر است که با توجّهِ قلبى او همراه باشد.»(1)
همچنین باید موقع نماز جسم انسان از هر سختی و فشاری در امان باشد. چنانچه امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «نماز حاقن و حاقب و حازق درست نیست؛ حاقن کسى است که بولش گرفته و حاقب کسى است که غائطش گرفته و حازق کسى است که پایش در فشار است.»(2)

5. انتخاب مکان مناسب
برای موفق شدن به حضور قلب در نماز، حتماً نیاز به مکانی مناسب است؛ توجه انسان معمولاً در مکان‌های شلوغ و پر سروصدا و پر رفت‌وآمد زیاد به این‌طرف و آن‌طرف جلب می‌شود و در نقطه مقابل مکان خلوت و آرام برای انجام عبادات مناسب‌تر است. بهترین مکان برای انجام عبادات حرم‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام و مساجد است. در روایات هم آثار فراوانی برای مسجد و حتی قدم‌هایی که برای رفتن به مسجد برداشته می‌شود بیان شده است. ازجمله پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: «تا زمانی که در مسجد به سر می‌‌بری خداوند به تعداد هر نَفَسی در آن یک درجه منزلت در بهشت برای تو بالا می‌‌برد و فرشتگان بر تو درود می‌‌فرستند و دَه حسنه برایت ثبت و دَه گناهت پاک می‌شود.»(3)
همچنین مستحب است انسان در منزل خود نیز محلی مناسب و خلوت را به عبادت اختصاص بدهد.

6. انتخاب زمان مناسب
زمانی که برای نماز اختصاص می‌دهیم در کیفیت نماز مؤثر است. اول وقت نماز، آثار و نورانیت خاص به خود را دارد که برای عبادت خدا شرایط مهیاتر است. گویا به انسان در این اوقات برای انجام عبادت باکیفیت‌تر مددهایی می‌شود. ازاین‌رو در قرآن و روایات تأکیدات شدید و بسیاری بر نماز اول وقت شده است. ازجمله امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «فضیلت اوّل وقت [نماز] بر آخر وقت همچون فضیلت آخرت بر دنیاست.»(4)
همچنین در روایتی دیگر فرمودند: «(نماز) اول وقت موجب رضایت خداوند و نماز پایان وقت بخشش خداوند است و بخشش موقع انجام گناه معنی می‌دهد.»(5) کنایه از اینکه تأخیر انداختن نماز تا آخر وقت گناه است و نماز در آخر وقت موجب بخشش این گناه است، اما دیگر رضایت الهی که مخصوص نماز اول وقت است را در پی ندارد.

7. فکر
فکر، امام و پیشوای قلب انسان است. لذا انسان به هرچه فکر کند قلب هم به همان سمت توجه پیدا می‌کند؛ از‌این‌رو خیلی مناسب است دقائقی قبل از نماز - بخصوص موقع رفتن به سمت مسجد - مقداری سکوت کند و به موضوعات مناسب و مرتبط با عبادت و نماز فکر کند؛ مثلاً به عظمت و جلال و شکوه حضرت حق که لطف کرده و منت گذاشته و اجازه داده که در برابر او بایستد و با او صحبت کند یا به نیازهای زیادی که به رحمت و لطف او در دنیا و آخرت دارد، فکر نماید یا در مورد گناهان و خطاها و تنبلی‌ها و سستی‌هایی که انجام داده تفکر نماید یا به عمر و فرصت ازدست‌رفته یا به مسیر طولانی که تا مقام قرب الهی دارشته و نیزبه برکات و اهمیت نماز و حالات و سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام و علمای ربانی در نماز تأمل نماید یا ...
پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به ابوذر غفارى فرمود: «اى ابوذر! دو رکعت نماز کوتاه که با تفکّر و تدبّر همراه باشد بهتر است از شبى را تا به صبح با دلى غافل نمازخواندن.»(6)

8. ذکر
غالب انسان‌ها به‌یک‌باره نمی‌توانند با گفتن تکبیره الاحرام به‌یک‌باره وارد فضای نماز و توجه به حضرت حق بشوند. پس باید بین فعالیت‌ها و کارها و تلفن‌ها و صحبت‌های دنیایی و شروع نماز فاصله انداخت. ازاین‌رو در منابع دینی و کلمات بزرگان توصیه شده که علاوه بر فکر که قبلاً اشاره شد، دقائقی قبل از ورود به نماز مقداری انسان ذکر خدا را بگوید تا کم‌کم توجهش از مادیات منصرف به عالم معنا شود. بخصوص اذکاری مانند استغفار یا ذکر شریف لا اله الا الله که به گفتن آن‌ها توصیه بسیاری شده است و خاصیت پاک‌کنندگی ذهن و قلب را دارند.
در همین راستا در دستورات دینی توصیه شدید به گفتن اذان و اقامه قبل از ورود به نماز شده است که می‌تواند همین نقش را ایفا کند و انسان را آماده نماز با حضور قلب نماید. از امام صادق علیه‌السلام روایت شده است که فرمودند: «هر کس نمازش را با اذان و اقامه بخواند، دو صف از فرشتگان پشت سر او نماز می‌خوانند و اگر بدون اذان و فقط با اقامه بخواند، یک صف از فرشتگان پشت سر او نماز می‌خوانند.»(7)

9. پرهیز از امور تشتت‌زا
اگر در طول شبانه‌روز ظرف ذهن و خیال خود را پر از امور مختلف و متعدد و تشتت آفرین کنیم که چه‌بسا لغو و بی‌فایده می‌باشند طبیعتاً این شلوغی ذهن زمینه تمرکز در امور مختلف زندگی ازجمله نماز را از بین می‌برد. ازاین‌رو پرهیز از امور لغو، تأثیر زیادی در تمرکز و بالا رفتن توان فکری و ذهنی ما دارد. گشت‌وگذار بی‌خود در فضای حقیقی و بخصوص فضای مجازی یکی از کارهای لغو تشتت آفرین است که پرش ذهن و خیال انسان را زیاد می‌نماید.

10. تصمیم و دعا و توسل برای حضور قلب
برای تحصیل حضور قلب نیاز به اراده و تصمیم جدی و تمرین است و خودبه‌خود حاصل نمی‌شود. لازم است قبل از هر نماز این تصمیم در وجود ما تجدید شود. همچنین با دعا و التماس از خداوند متعال کمک خواست و چنانچه بزرگان توصیه کرده‌اند به اولیای الهی توسل نمود تا کمک کنند و ما بتوانیم بهتر و سریع‌تر به حضور قلب در نماز برسیم و لذت و آرامش و برکات بیشمار نماز را به دست آوریم.

قسمت دوم: راهکارهای لازم موقع نماز
بعد از شروع به نماز هم لازم است اموری رعایت شود تا حضور قلب انسان بیشتر گردد

1. تمرین توجه
باید از ابتدای نماز قلب و ذهن را متوجه حضرت حق و معانی نماز و افعال و اذکار آن نمود و سعی و تمرین کرد تا ذهن جای دیگری نرود. هر وقت هم که ذهن جای دیگری رفت و انسان یادش افتاد دوباره آن را به نماز برگرداند و همین‌طور این مبارزه و تمرین را ادامه دهد. به تعبیر برخی از بزرگان اگر در هرروز بتواند یک ثانیه بیشتر از روزهای قبل حضور قلب در نماز و عبادات خود را حفظ کند بعد از مدت کوتاه به موفقیت‌های بزرگی دست خواهد یافت. این کار در روزهای اول سخت است، اما با گذشت زمان آسان‌تر و گواراتر خواهد بود.

2. گرفتن حالت خشوع در جسم
حالت‌هایی که ما به جسم خود می‌گیریم در وضعیت روحی و نفسانی ما اثر دارد. اگر سربه‌هوا با شانه‌ها بالا و متکبرانه در مقابل حق‌تعالی بایستیم به غفلت و تکبر و غرور و خودبینی نزدیکتریم. در نقطه مقابل اگر سربه‌زیر و با شانه‌های افتاده و دست‌هایی بر ران پا گذاشته شده نماز بخوانیم و به محل سجود نگاه کنیم به خشوع قلبی نزدیکتر خواهیم بود و زمینه برای حضور قلب بیشتر خواهد بود؛ ازاین‌رو در روایات به چگونگی حالت جسمانی ما در نماز اهمیت داده شده است. ازجمله حضرت على علیه‌السلام فرمودند: «مرد نباید در نمازش با ریش خود و یا با چیزى که او را از نمازش غافل و بى توجّه می‌کند، بازى کند.»(8)

3. رعایت آداب نماز
آداب و مستحباتی که برای نماز بیان شده هم نقش مهمی در تحصیل حضور قلب دارند. هر چه این آداب را بشناسیم و در حد توان رعایت کنیم حضور قلب ما در نماز بیشتر خواهد بود؛ مثلاً نماز را با آرمش و شمرده بخوانیم، رکوع و سجود و اعمال آن را کامل و با آرامش انجام دهیم، اذکار نمازها را سه بار تکرار کرده و نماز را با صوتی حزین و کمی بلند بخوانیم و ... همه این امور در تحصیل حضور قلب در نماز خیلی می‌تواند مؤثر باشد. از پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نقل شده که فرمودند: «کسى که رکوع و سجود نماز را کامل به‌جا نیاورد، نمازش نماز نیست.»(9)

قسمت سوم: راهکارهای لازم بعد از نماز
مواردی هم برای بعد از نماز توصیه شده که می‌تواند در تکمیل نماز و بیشتر شدن حضور قلب ما در نمازهای بعدی مؤثر باشد. ازجمله:

1. خواندن تعقیبات و نوافل
حفظ حضور قلب در نماز مانند شرکت در یک مبارزه و مسابقه است؛ چون در روایات داریم که با شروع نماز شیطان هم شروع به ایجاد مزاحمت می‌کند و مسائل مختلفی که برای انسان مهم است را به یاد او می‌اندازد تا او را از یاد خدا غفلت کند. هر مبارزه و مسابقه‌ی نیاز به تمرین‌های قبلی دارد؛ بدون تمرین وارد مسابقه شدن معمولاً نتیجه مطلوبی ندارد؛ خواندن تعقیبات بعد از نمازها و داشتن خلوت و عبادت در طول شبانه‌روز نقش تمرینی برای تحصیل حضور قلب در میدان نماز را دارد. هرچه بیشتر سر سجاده بنشینیم و با خدا خلوت و راز و نیاز داشته و لذت عبادات را بچشیم، برای تحصیل حضور قلب آماده‌تر خواهیم بود. لذا در روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام تعقیبات متنوع و بسیاری با حجم‌های کم‌ و زیاد و با فضیلت‌ها و آثار فراوان و همچنین نوافل نمازها(10) بیان شده که خواندن آن‌ها می‌تواند خیلی نتیجه‌بخش باشد.

2. شکر و استغفار
بعد از نماز، خدا را بر موفقیت بر نماز و آن مقداری که توانستیم حضور قلب داشته باشیم شکرگزاری کنیم تا خداوند این نعمت را زیاد کند و در نمازهای بعد حضور قلب بیشتری داشته باشیم و برای لحظاتی که بی‌ادبی نمودیم و از یاد او غافل شدیم استغفار کنیم تا باز به برکت استغفار (چنانچه در قرآن وعده داده شده) نیرو و قوت بیشتری برای تحصیل حضور قلب در نمازهای بعدی به دست آوریم.

3. پرهیز از ناامیدی
تحصیل حضور قلب در کل نماز کار آسانی نیست؛ لذا نباید از خود توقع بیجا داشته باشیم که یک‌مرتبه با کمترین تمرین و تلاش به حضور قلب کامل در نماز برسیم. نباید ناامید شده و باید صبوری نمود و تمرین و مبارزه را رها ننمود تا به‌تدریج به نتیجه مطلوب رسید. فراموش نکنیم که از هرکسی به‌اندازه وسع او توقع دارند.

نتیجه
پس رسیدن به حضور قلب در نماز نیاز به انجام اقدامات متعددی قبل نماز و در طول نماز و بعدازآن دارد که با رعایت آن‌ها و با تمرین و صبوری می‌توان کم‌کم حضور قلب در نماز را بیشتر نمود و از خلوت و انس با حق‌تعالی لذت برد و برکات دنیوی و اخروی بسیار نماز را تحصیل نمود. اگر نماز عمود و ستون اصلی دین است و حضور قلب شرط اصلی و اساسی نتیجه‌بخش بودن نماز، پس باید دریافت حضور قلب در نماز کلید سعادت و خوشبختی انسان است که جا دارد برای تحصیل آن، ‌وقت و انرژی بسیار صرف کرد و از تعدد راهکارهای فوق تعجب ننمود.

منابع مطالعاتی
1. حضور قلب در نماز، علی‌اصغر عزیزى تهرانى.
2. حضور قلب در نماز، محمد بدیعى.
3. آداب‌الصلوه یا پرواز در ملکوت، امام خمینى قدس سره
4. اسرار الصلوه، مرحوم میرزا جواد آقا ملکى تبریزی رحمت‌الله علیه

پی‌نوشت‌ها
1. ابن‌بابویه، محمد بن على، الخصال، قم: جامعه مدرسین‏، چاپ اول، 1362 ش، ج‏2، ص: 613.
2. ابن‌بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، تهران: کتابچى، چاپ ششم، 1376 ش، ص: 413.
3. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت، چاپ اول، 1409 ق، ج‏4، ص: 117.
4. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم،1407 ق، ج‏3، ص: 274.
5. ابن‌بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1413 ق، ج‏1، ص: 217.
6. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل البیت، چاپ اول، 1409 ق، ج‏4، ص: 74.
7. ابن‌بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1413 ق، ج‏1، ص: 287. حضور ملائکه در کنار انسان طبیعتاً دارای آثار وضعی هست و موجب دور شدن شیاطین و کم شدن وسوسه‌های او و مهیا شدن زمینه بیشتر برای تحصیل حضور قلب خواهد بود.
8. ابن‌بابویه، محمد بن على، الخصال، قم: جامعه مدرسین‏، چاپ اول، 1362 ش، ج‏2، ص: 620.
9. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، نجف، مطبعه حیدریه، چاپ: اول، بی‌تا. ص: 74.
10. امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «همانا از نماز بنده گاهی نیمی از آن، گاهی یک‌سوم، گاهی یک‌چهارم و گاهی یک‌پنجم آن بالا برده می‌شود و تنها بخشی از نماز که بنده با قلب خود به آن توجه داشته باشد، پذیرفته می‌شود؛ و همانا به نمازهای مستحب دستور داده شده تا کاستی‌های نمازهای واجب را با آن‌ها تکمیل کنند.» فیض کاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، الوافی، اصفهان، کتابخانه امام امیرالمؤمنین على علیه‌السلام‏، چاپ: اول، 1406 ق، ج‏8، ص: 847.
 

صفحه‌ها