سیاسی

دالان زنگزور، یک مسیری ترانزیت و حمل‌ونقل بین دریای خزر به اروپاست که در طرف دیگر مسیر دسترسی به آسیای میانه و شرق آسیا یعنی شبه‌قاره هند و چین نیز است.

پرسش:

ماجرای دالان زنگزور چیست؟ آمریکا و رژیم صهیونی چه نقشه‌ای برای این منطقه حساس کشیده‌اند؟ برنامه جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با این نقشه‌ها چیست؟

پاسخ:

یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های قدرت و هژمونی نظام‌های سیاسی، سلطه ژئوپلیتیکی و راهبردی است؛ بنابراین بخش قابل‌توجهی از جنگ قدرت‌ها در دوران معاصر برای تسلط بر همین نقاط راهبردی دنیا بوده است. غرب آسیا، یکی از مهم‌ترین مناطق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک در جهان است که به دلیل در اختیار داشتن منابع عظیم نفت و گاز، موقعیت سوق‌الجیشی، دسترسی فوق‌العاده به‌عنوان چهارراه جهانی (نقطه اتصال سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا) و همچنین وجود تنگه‌ها و کانال‌های مهم آبی دنیا، همواره مورد توجه قدرت‌های بزرگ دنیا بوده است. این مسئله تا جایی اهمیت دارد که به تعبیر مکیندر (از مهم‌ترین نظریه‌پردازان ژئوپلیتیک معاصر)، این سه قاره را جزیره جهانی تعبیر می‌کند و معتقد است: «هر دولت یا تمدن که جزیره جهانی را تحت کنترل داشته باشد، بیش از 50 درصد منابع جهان را کنترل خواهد کرد و هرکسی بر این نقطه حکمرانی کند، فرمانروای جهان است. (1) یکی از طرح‌های بلندمدت آمریکا، نفوذ و سلطه بر منطقه «قفقاز جنوبی» و مرز مشترک ایران، آذربایجان و ارمنستان بوده و امروز تحت عنوان «دالان زنگزور» از آن یاد می‌شود.

 سؤال اساسی این است که ماجرای دالان زنگزور چیست؟ آمریکا و رژیم صهیونی چه نقشه‌ای برای این منطقه حساس کشیده‌اند؟ برنامه جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با این نقشه‌ها چیست؟

 این سؤال سه بخش دارد که به ترتیب بازنمایی می‌شود:

1. ماجرای دالان زنگزور و اهمیت آن؛

این کریدور یک مسیری ترانزیتی از آذربایجان، از طریق جنوب ارمنستان، به ترکیه از طریق زمینی و نهایتاً اتصال به اروپاست که در استان سیونیک ارمنستان، با ایران تلاقی زمینی و اشتراک مرزی پیدا می‌کند. این نقطه اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک بسیاری دارد و از یک‌سو، مسیر دسترسی به آسیای میانه و شرق آسیا یعنی شبه‌قاره هند و چین است و از سوی دیگر مسیر ترانزیت و حمل‌ونقل بین دریای خزر و اروپاست. طبیعتاً این مسیر، ایران را از معادلات ترانزیتی و خطوط تبادل دنیا حذف می‌کند و ظرفیت کریدوری ایران (چهارراه جهانی) را متوقف می‌سازد. سال‌ها بین آذربایجان و ارمنستان بر سر قره‌باغ دعوا بود؛ اما آذربایجان در این نزاع پیروز شد و حالا موضوع اصلی، مسیر زنگزور و دسترسی مستقیم آذربایجان به نخجوان و اروپاست. با حل‌وفصل نظامی قره‌باغ به نفع آذربایجان، تمرکز اختلافات به مسیرهای ترانزیتی رفت. آذربایجان به بندی از توافق قره‌باغ استناد کرد و آن را به معنای ایجاد کریدور زنگزور و باز شدن مسیرهای ارتباطی جدیدی تفسیر کرد. ارمنستان اما مخالف بود و آن را به معنای واگذاری حاکمیت تلقی می‌کرد. توافقات انجام‌شده در این جلسات یک زمان‌بندی ۸ تا ۹ ماهه داشت. مقرر شد یک کنسرسیوم با حضور شرکت‌های آمریکایی، اروپایی، اسرائیلی، ترکیه‌ای، آذربایجانی و ارمنستانی تشکیل بشود. نیکول پاشینیان نخست‌وزیر ارمنستان نیز موافقت کرده بود به مدت ۱۰۰ سال به شکل دوفاکتو حاکمیت کریدور زنگزور (به طول بیش از 42 کیلومتر و به عرض 5 تا 6 کیلومتر از زمین و هوا) به این کنسرسیوم اعطا می‌شود. این پروژه از سوی جمهوری آذربایجان، ترکیه و آمریکا به‌شدت دنبال می‌شود و هدف آن ایجاد یک مسیر زمینی و راه‌آهن مستقیم بین ترکیه و جمهوری آذربایجان، بدون نیاز به عبور از خاک ایران یا روسیه است.

2. نقشه و طرح آمریکا و رژیم صهیونیستی برای این منطقه؛

کریدور زنگزور درواقع چیز جدیدی نیست، بلکه نام امروزی و نسخه جدید همان طرح ۳۴ سال پیش آمریکا با عنوان «طرح گوبل» است که به دلیل مخالفت جدی جمهوری اسلامی ایران و روسیه تا به امروز اجرایی نشده است. آذربایجانی‌ها آن را (کریدور زنگزور)، ارمنستانی‌ها (کریدور سیونیک)، ناتو (کریدور تورانی) و آمریکایی‌ها (مسیر ترامپ) نام می‌گذارند. درواقع یک پروژه ناتویی برای پیشروی به سمت قفقاز جنوبی، آسیای میانه (مرزهای شمالی ایران و حیات خلوت روسیه) و شرق آسیا است و حتی چین و هند هم مقصد ناتو هستند. واگذاری مدیریت زنگزور به آمریکا برای صلح نیست، بلکه این کریدور قرار است زمین، هوا و فضای منطقه را به یک کنسرسیوم تحت رهبری آمریکا و ناتو واگذار کند. این اقدام به معنای واگذاری ۱۰۰ ساله خاک ارمنستان و قطع ارتباط زمینی ایران با ارمنستان، گرجستان و دریای سیاه است. این کریدور می‌تواند مسیر ژئوپلیتیکی ایران در کریدور شمال – جنوب را از بین ببرد. آمریکا با این طرح قصد مهار روسیه، ایران، چین و هند را دارد. کریدور زنگزور صرفاً یک طرح اقتصادی یا ترانزیتی نیست، بلکه پروژه‌ای با پیامد‌های ژئوپلیتیکی، امنیتی و نظامی، سیاسی و حتی فرهنگی است. ایجاد این کریدور، موجب محدودیت ژئوپلیتیکی ایران در شمال‌غرب، تضعیف نقش ترانزیتی ایران، حذف ایران از پروژه‌هایی مانند «کمربند و جاده»، محدودیت دسترسی به بازارهای همسایه، حذف ایران از مسیر اتصال ترکیه به آسیای میانه و مسدودسازی مسیر‌های دسترسی ایران به اروپا می‌شود؛ یعنی کاملاً هم‌افق با طرح «کریدور آیمک و داوود» است که توسط صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها در غرب آسیا دنبال می‌شود. در بعد امنیتی، اولاً ناتو به مرزهای ایران و روسیه پیشروی می‌کند. ثانیاً این کریدور امکان دسترسی به شمال ایران و پایتخت را می‌دهد و یک مسیر برای جنگنده‌های دشمن از ترکیه، نخجوان، ارمنستان، دریای خزر و تهران و البرز و مرکز کشور ایجاد می‌کند. بعلاوه تهدید 5 هزار تکفیری‌های سوری که تبعیت آذربایجان گرفته و ده‌ها هزار صهیونیست پناهنده به آذربایجان را متوجه ایران می‌سازد. از جهت فرهنگی، ناتو و آمریکا، در مراکز فرهنگی این کشورها نفوذ و جهت بیشتری پیدا خواهند کرد. احتمالاً در آینده شاهد تنش‌های جدی بین روسیه و آمریکا در قفقاز جنوبی خواهیم بود.

 اما اینکه چرا ارمنستان این مسئله را پذیرفت؟ دلایل متعددی دارد، ازجمله؛ ارمنستان پس از دست دادن کامل قره‌باغ و آوارگی ده‌ها هزار ارمنی، به دنبال ضامن امنیتی جدید می‌گردد. این شکست، هم روحیه عمومی را از بین برد و هم اعتماد مردم به روسیه را به‌عنوان «ضامن امنیت» فروریخت، بدین سبب سراغ آمریکا رفت. بعلاوه آمریکا از 8 سال قبل که پاشینیان را با کودتا سر کار آورد تا امروز زمینه را در فضای سیاسی ارمنستان برای انجام این مسئله آماده کرده و پاشینیان عملاً کشورهای منطقه را فریب داده است. برای ارمنستان، این توافق می‌تواند به از دست رفتن کنترل مرز و حاکمیت بخشی از خاکش بینجامد و وابستگی امنیتی‌اش به آمریکا را به نقطه بازگشت‌ناپذیر برساند. برای آذربایجان نیز، خطر اصلی واگذاری بخشی از کنترل مسیر به آمریکا، محدود شدن توان سیاست خارجی مستقل و در دست نگرفتن کامل مدیریت اقتصاد و منافع ترانزیتی این مسیر است؛ وقتی کشوری قدرت داخلی نداشته باشد و از حمایت و مشروعیت مردمی برخوردار نباشد، ناچار است روی برند آمریکایی قمار کند؛ چه آذربایجان برای تثبیت پیروزی‌اش و چه ارمنستان برای بقای امنیت و جبران شکستش. در جمع‌بندی باید گفت که همه آورده‌های نظامی و امنیتی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ژئوپلیتیکی برای آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی، برای دستیابی به امر بالاتری است و آن احیای هژمونی آمریکا، رؤیای آمریکایی (اعلامیه استقلال آمریکا در 1776)، آینده بشر و نظم جهانی است. (2) مسئله احیای اعتبار آمریکا و نشان دادن اراده برتر به کشورهاست. آمریکا 3 قرن تلاش کرده است تا خودش را هژمون و بزرگ جهان معرفی کند. در طول چند دهه اخیر، به‌ویژه رویارویی با ایران و محور مقاومت و همچنین روسیه و چین، این اعتبار هژمونیک، آسیب دیده است. در فضای پساجنگ، روایت شکست راهبردی آمریکا حتی توسط اندیشه‌کده‌های غربی، جدی شده است. (3) در این شرایط، باید فضای روایت «آمریکای ضعیف شده و شکست‌خورده»، به حاشیه برود و این گزاره که «قدرت تعیین‌کننده، آمریکاست»، همچنان انگاره غالب باشد. به همین جهت، در فضای پساجنگ، این اقدام انجام می‌شود تا لحظه هژمونیک حفظ شود. درواقع، همه دستاوردهای دیگر این مسئله برای آمریکا نیز، برای رسیدن به لحظه هژمونیک و ترمیم آن است.

3. راهبرد مقابله‌ای جمهوری اسلامی ایران؛

راهبرد ایران در این زمینه، مخالفت جدی با تغییر مرزها و ژئوپلیتیک منطقه و پیشنهاد «کریدور ارس» به‌جای زنگزور است و کریدور جعلی زنگزور را به ضرر منطقه می‌داند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با نخست‌وزیر ارمنستان فرمودند: «جمهوری اسلامی ایران مسیر زنگزور را به ضرر ارمنستان می‌داند و همچنان بر این موضع خود ایستادگی دارد.» (4) در دیدار دیگری، فرمودند: «رئیس‌جمهور فقید ما نسبت به مسائل مرزی مربوط به ارمنستان و حوادث اطراف این قضیه، بسیار حساس بود و باید این حساسیت‌ها و مراقبت‌ها همچنان لحاظ شوند.» (5) در دیدار با پوتین در سال 1401 فرمودند: «جمهوری اسلامی، سیاست‌ها و برنامه‌هایی را که منجر به بسته شدن مرز ایران و ارمنستان شود، هرگز تحمل نخواهد کرد.» (6) در همین سال در دیدار با اردوغان فرمودند: «البته اگر سیاستی مبنی بر مسدود کردن مرز ایران و ارمنستان وجود داشته باشد، جمهوری اسلامی با آن مخالفت خواهد کرد چراکه این مرز یک راه ارتباطی چند هزارساله است.» (7) در این راستا، جمهوری اسلامی باید ظرفیت دیپلماسی چندجانبه با ارمنستان، روسیه، چین، هند و دیگران را برای مسدود کردن نفوذ آمریکا فعال نماید. این مسئله با ائتلاف‌سازی گسترده بر پایه منافع و تهدیدات مشترک صورت می‌گیرد. کشورهایی که در این مسئله احساس امنیت می‌کنند باید آگاه شوند که مسئله پیشروی آمریکا، با استقلال و امنیت آن‌ها در حوزه نظامی، سیاسی، اقتصادی، ژئوپلیتیک و فرهنگی در معرض تهدید است و آمریکا و رژیم صهیونیستی، دنبال سلطه بر تمام منطقه هستند. درواقع، برنامه آن‌ها همچون دومینویی است که تک‌تک کشورها را دچار ضعف و تهدید خواهد کرد. ممکن است ایران واکنش نظامی نیز نشان دهد که بستگی به شرایط و وضعیت دارد.

نتیجه:

دالان زنگزور، پروژه آمریکا برای بازیابی سلطه‌اش بر غرب آسیا و فشار بر رقبای قدرتمندش یعنی ایران، روسیه و سپس بقیه کشورهاست که بیش از 3 دهه در دستور کار آمریکاست. ذات این پروژه به ضرر تمام کشورهای منطقه است که با دیپلماسی فعال باید تهدیدات متعدد آن تبیین شود و یک ائتلاف منطقه‌ای قدرتمند علیه این اقدام صورت گیرد. حتی گزینه‌های نظامی دور از انتظار نیست.

 

واژگان کلیدی

،، ، ایران، منطقه، قفقاز.

 

پی‌نوشت‌ها:

1. ترابی، سام و رنجبر محمدعلی، جنگ سرد ایران و آمریکا: نظریه‌ای برای فهم ژئوپلیتیک دنیای معاصر، تهران، انتشارات نخبگان، 1399، ص 36 -46.

2. پژوهشکده باقرالعلوم، اعلامیه استقلال آمریکا، سایت پژوهه، 08/07/1397، http://pajoohe.ir/Product.

3. خلجی، سپهر، جمع‌بندی اندیشکده‌های آمریکایی و اسرائیلی از جنگ 12 روزه چه بود؟ خبرگزاری فارس، 18/05/1404، https://www.aparat.com/v/vma08r8.

4. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، دیدار نخست‌وزیر ارمنستان با رهبر انقلاب اسلامی، farsi.khamenei.ir، 09/05/1403، https://khl.ink/f/57232.

5. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، دیدار نخست‌وزیر ارمنستان با رهبر انقلاب اسلامی، farsi.khamenei.ir، 02/03/1403، https://khl.ink/f/56457.

6. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، دیدار نخست‌وزیر ارمنستان با رهبر انقلاب اسلامی، farsi.khamenei.ir، 28/04/1401، https://khl.ink/f/50657.

7. دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، دیدار نخست‌وزیر ارمنستان با رهبر انقلاب اسلامی، farsi.khamenei.ir، 28/04/1401، https://khl.ink/f/50653.

بررسی تلفات حملۀ ایران به اسرائیل
کوچک‌نمایی خسارت‌های وارشده به اسرائیل و آمریکا صحیح نیست؛ چراکه بر اساس گزارش‌های متعدد، ضربه‌های فراوانی به رژیم اسرائیل به‌ویژه مراکز حساس رژیم وارد شد.

پرسش:

 آیا این ادعا صحیح است که ایران حملات خوب و دقیقی به اسرائیل ندارد؛ چراکه اگر حملات دقیقی انجام می‌شد، آمار کشته‌های اسرائیل تا این اندازه پایین نبود؟

پاسخ:

انتظارها این‌گونه بود که بعد از عبور رژیم صهیونیستی از خطوط قرمز جدی نظام و با توجه به بانک بزرگ موشکی ادعایی ایران، ضربات ایران به سرزمین‌های اشغالی گسترده‌تر باشد؛ اما ایران اثبات کرده است که در پاسخ به تجاوز‌های آمریکا و اسرائیل، به شلیک موشک‌هایی با اهداف محدود بسنده می‌کند و تا حد ممکن موضوع را به‌سرعت به اتمام می‌رساند و دوباره به انتظار می‌نشیند تا تعدی بعدی که دوباره به طور محدود پاسخی بدهد. این چرخۀ منفعلانه همچنان ادامه و آثار منفی بسیاری دارد. اما پرسش این است که آیا این شیوه از عملیات و سیاست آفندی ایران در مقابل دشمن، مؤثر و مقتدرانه است؟ در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید این نکته را در نظر داشت که عالم سیاست، عالم تدبیر و سنجش جوانب مختلف در مسائل و بحران‌هاست و نه عالم هیجان‌های نوجوانانه و و متهورانه. اگر سیاستمداری نتواند به‌درستی مسائل را تحلیل کند، گاهی چنان خود و دیگران را در باتلاق و تله فرو می‌اندازد که بیرون‌آمدن از آن اگر ممکن باشد، با تحمیل حقارت‌های مضاعف و خسارت‌های سنگین خواهد بود. دربارۀ پرسش پیش‌گفته، نکاتی در ادامه بیان خواهد شد.

1. واقعیت میدانی جنگ، تلفات و خسارات سنگین رژیم صهیونی

کوچک‌نمایی خسارت‌های وارشده به اسرائیل و آمریکا صحیح نیست؛ چراکه بر اساس گزارش‌های متعدد، ضربه‌های فراوانی به رژیم اسرائیل به‌ویژه مراکز حساس رژیم وارد شد که موجب در‌هم‌شکستن هیمنه دسترس‌ناپذیری اسرائیل است. خبرنگار تلوزیون BBC فارسی انگلستان بیان کرده بود ویرانی‌های امروز اسرائیل، ویرانی‌هایی بود که پیش از این در غزه و جنوب لبنان دیده بودیم (1). آمار دقیقی از کشته‌ها و آسیب‌های ایران به اسرائیل نیست و این مسئله نشان‌دهندۀ آسیب رژیم از افشای تلفات و خسارت‌ها دارد. تفاوت کشور عزیز ما با دشمن در این است که ما به شهیدان خود افتخار می‌کنیم و آنها کشته‌های خود را پنهان و نشانه‌ ضعف می‌دانند.

بعد از جنگ دوازده‌روزه، برای تمامی گزارشگران و تحلیل‌گران روشن شد که ایران بی‌شک توان آفندی جدی دارد؛ همچنین توان نقطه‌زنی و قدرت هولناک موشک‌های ایران افزون بر اینکه مورد اتفاق کارشناسان و ناظران خارجی است (2)، مقامات دشمن هم بدان معترف‌اند. «تساحی هانقبی» ـ مشاور امنیت داخلی رژیم صهیونیستی ـ سه روز بعد از آغاز جنگ دوازده‌روزه با اشاره به تهدید موشکی ایران گفت: «آنها هزاران موشک داشتند و هنوز هزاران موشک دیگر دارند. این نبردی نیست که بتواند به تهدید [آنها] پایان دهد» (3)؛ در‌حالی‌که با ترور و شهادت بسیاری از فرماندهان و دانشمندان اصلی هوافضای سپاه و هک‌شدن سامانه‌های ایران، دشمن تصور نمی‌کرد که ایران بتواند با این سرعت، توان آفندی خود را بازیابی کند و این‌گونه با دقت به دشمن ضربه بزند. توان هوافضای سپاه هم بخشی از توان آفندی نظامی ایران بود و نه تمام آن و دیگر توانمندی‌های آفندی ایران در این جنگ به کار گرفته نشدند. از همه مهم‌تر اینکه اگر ایران توان آفندی قدرتمندی نداشت، جبهه مقابل بدون هیچ ملاحظه‌ای، زیرساخت‌های اقتصادی و استراتژیک ایران را شخم زده بود؛ اما به دلیل آگاهی از توان مقابله‌به‌مثل ایران، تا کنون از این کار خودداری کرده است.

2. تفاوت روایت رسانه‌ای جنگ با ادارۀ جنگ در میدان واقعی

برخی در بیان میزان خسارت‌های طرفین، فقط روایت‌گری می‌کنند؛ درحالی‌که اگر خود مجبور به بازی نبرد باشند، متوجه خواهند شد که ادارۀ جنگ با روایت آن و گفتن از آمال و آرزوها بسیار متفاوت است. باید شرایط و واقعیت‌ها را درک کرد؛ درواقع افزون بر جنگ، کشور هم باید اداره شود و ادارۀ کشور، امری شوخی و تک‌بعدی نیست. بنابراین نباید وارد فرایندی شد که پیامدهای آن پیش‌بینی‌ناپذیر و موجب گستردگی افسارگسیخته و کنترل‌نشدنی خسارت‌های بعدی شود؛ ازاین‌رو نمایش قدرت نظامی باید حساب‌شده باشد، همان‌گونه که بانک اهداف جنگ میان ایران و اسرائیل و حامیانش، نظامی و هسته‌ای تعریف‌شده بود؛ چراکه به سود ما نبود بانک اهداف به سمت اقتصادی و زیربنایی تغییر جهت دهد. دو طرف به دلیل آسیب‌پذیری جدی در این حوزه، به گونه‌ای محدود بانک اهداف خود را انتخاب می‌کردند. انهدام مراکز حساس اقتصادی و زیربنایی ما که به دشواری و در فرایندی طولانی‌مدت در دوران تحریم‌های فلج‌کننده بنا شده و توسعه یافته بودند، کار چند دقیقه بود. البته رژیم هم به‌خوبی می‌دانست تبدیل بنادر حیاتی و مراکز اقتصادی اسرائیل به تلی از خاکستر، برای ایران امری کاملاً در دسترس است. اگرچه ایران از برتری خود استفاده کرد و به بخشی از زیرساخت‌های اقتصادی و استراتژیک اسرائیل تهاجم سنگینی کرد تا دشمن را متوجه آسیب‌پذیری جدی خود کند.

نکتۀ دیگر اینکه نمی‌توان به‌سادگی تصمیم به افزایش تلفات گرفت؛ چراکه افزایش پرحجم تلفات، شاید مطلوب ایران هم نباشد. تعداد چشمگیری از ساکنان سرزمین‌های اشغالی را دوملیتی‌ها، شهروندان آمریکایی و اروپایی تشکیل می‌دهند که کشته‌شدن آنان به همراه مرگ خانواده‌هایشان، با توجه به توان تبلیغاتی و رسانه‌ای غرب، پیامدهای بین‌المللی خوبی برای ایران ندارد (4)؛ چنانچه رژیم اسرائیل هم توان تلفات‌گیری گسترده از شهروندان ایرانی را داشت، اما این کار پیامدهای خسارت‌بار و سختی برای آنها در پی داشت.

3. اهمیت مدیریت درگیری برای جلوگیری از گسترش جنگ

گاهی رویکرد نظامی کشور، مطلوب برخی از نیروهای غیرتمند و سلحشور و مطابق با انتظار‌های آرمانی آنان نیست و در مواردی تا حدودی «قابل پیش‌بینی» شده است؛ اما اینکه افزون بر تنبیه و بازدارندگی، هدف شما از ضربه، اتمام یا ادامۀ جنگ باشد، متفاوت است. بسیاری از سیاست‌های جنگی ناظر بر مدیریت اتمام جنگ اتخاذ می‌شود؛ همان‌گونه که حمله به پایگاه‌های «عین‌الأسد» و «العدید» با عدم پاسخ ایالات متحده آمریکا مواجه گردید. این رویکرد آمریکا نیز پیش‌بینی‌پذیر شده است؛ به همین دلیل بلافاصله بعد از حمله آمریکا و پاسخ ایران، قیمت نفت نزولی شد (5).

سردار شهید حاجی‌زاده در واکنش به پرسش‌های نیروهای انقلابی در آبان ماه 1402 به‌صراحت بیان کرد: «حاج قاسم رو زدند، ما بیاییم وارد جنگ شویم. شروع کنیم یک جنگ تمام‌عیار را راه بیندازیم. خب، اینکه مثلاً بیاییم شروع کنیم پایگاه‌های آنها را یکی‌یکی بزنیم و آنها هم درگیری را شروع کنند؛ یک زدوخورد سنگین و یک جنگ حالا بگوییم یک‌ماهه، این منطقی بود؟ یعنی ما به نتیجه می‌رسیدیم؟ خب، بالاخره درگیر می‌شدیم. یک‌سری از آنها کشته می‌گرفتیم و آنها هم می‌آمدند و مثلاً یک ده‌هزار نفر، پانزده‌هزار نفر از ما ـ مردم عادی و نظامی ـ کشته می‌دادیم. کشور هم بالاخره یک آسیبی می‌دید، بالاخره یک ده، پانزده، بیست سال عقب می‌افتاد. این خب منطق ندارد. بالاخره مسئولین وقتی می‌نشینند دور هم، این نتیجه خوبی نیست برای ما که ما جنگ راه بیندازیم» (6).

بنابراین به‌سرعت جمع‌کردن بحران، نه به دلیل ضعف و پیش‌بینی‌پذیری مقامات ایران، بلکه به دلیل رشد تجربه و عقلانیت حکمرانی در مسئولان جمهوری اسلامی است. گاهی باید شش ماه بعد تن به توقف حملات داد، اما با خسارت‌های سرسام‌آور بیشتر و امتیازات کمتر؛ ازاین‌رو باید با توجه به واقعیت‌ها وارد فرایندی پرهزینه شد.

نتیجه:

توان آفندی ایران به گونه‌ای قدرتمند و بازدارنده است که کارشناسان و ناظران داخلی و خارجی بر آن اتفاق‌نظر دارند. بنابراین نباید توان آفندی ایران که تنها بخشی از آن در این جنگ به کار گرفته شد، کوچک‌نمایی شود. توانمندی آفندی ایران آن هم با وجود ترور ناگهانی فرماندهان اصلی هوافضای سپاه، موجب شد طرف مقابل ملاحظاتی داشته باشد و درنهایت وارد فرایند آتش‌بس شود. عرصه و میدان جنگ تنها یک طرف حکمرانی نیست و ادارۀ کشور با توجه به واقعیت‌های داخلی و خارجی نیز در دستور کار فرماندهان و تصمیم‌سازان عمیلاتی است. تغییر بانک اهداف، تله‌ای بود که ایران و طرف مقابل از آن اجتناب می‌کرد. بخشی از پیش‌بینی‌پذیری تصمیم‌های عملیاتی ایران ناشی از سیاست‌های عاقلانه برای اتمام بحران است، وگرنه سیاست آمریکا نیز در‌این‌باره قابل پیش‌بینی بود.

پی‌نوشت‌ها:

1. نفیسه کوهنورد؛ «پیروز این جنگ ایران است: رهبران کشور‌های منطقه هم بر همین عقیده هستند»؛ سایت تحلیلی خبری عصر ایران، 3/04/1404؛ در:

asriran.com/004UlC.

2. «بازتاب پاسخ موشکی ایران به حملات رژیم صهیونیستی در رسانه‌های بین‌المللی»؛ خبرگزاری ایرنا، 24/03/1404؛ در:

https://irna.ir/xjTQ65.

3. «اعتراف سنگین مشاور امنیت داخلی اسرائیل به توان موشکی ایران»؛ سایت‌خوان روزنامه دنیای اقتصاد، 26/03/1404؛ در:

https://donya-e-qtesad.com/fa/tiny/news-4188767.

4. فراموش نکنیم که اسرائیل برای ایران، رژیمی جعلی و غیررسمی است؛ درحالی‌که بسیاری از کشورهای دنیا، اسرائیل را کشوری عادی می‌دانند و با آن همکاری دارند.

5. «قیمت جهانی نفت و گاز به سطح قبل از جنگ رسید»؛ خبرگزاری تسنیم، 4/04/1404؛ در:

https://tn.ai/3342466.

6. «روایت سردار حاجی‌زاده از علت عدم جنگ با آمریکا»؛ پایگاه خبری تحلیلی تابناک، 18/08/1402؛ در:

https://www.tabnak.ir/00535R

مهم‌ترین دلایل حمله اسرائیل عبارت‌اند از: احیای مشروعیت داخلی دولت نتانیاهو، انحراف توجه‌ها جهانی از نسل‌کشی غزه و ممانعت از توافق دیپلماتیک بین ایران با آمریکا

پرسش:  چرا اسرائیل به ایران حمله کرد؟

پاسخ:

یک روز پس از آنکه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با صدور قطعنامه‌ای، ایران را به عدم رعایت تعهدات پادمانی هسته‌ای خود متهم ‌کرد و دو روز قبل از دور ششم مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط و ساعاتی بعد از پایان اتمام حجت شصت‌روزۀ ترامپ به ایران برای رسیدن به توافق هسته‌ای، رژیم صهیونیستی در بامداد 23 خرداد، حملات خود را به اهداف مختلفی از جمله تأسیسات هسته‌ای، پایگاه‌های نظامی، فرماندهان عالی‌رتبۀ ارتش و سپاه و دانشمندان هسته‌ای در ایران آغاز کرد. اگرچه تل‌آویو هدف حملۀ خود را «پیشگیرانه و نابودی برنامه هسته‌ای ایران» یا «کاهش تهدید ایران علیه بقای اسرائیل» عنوان می‌کند؛ اما شواهد و دکترین اسرائیل در قبال ایران نشان می‌دهد مسئله فراتر از اینهاست. پرسش اساسی همچنان باقی است که چرا اسرائیل به ایران حمله کرد؟ دربارۀ تحلیل چرایی حمله اسرائیل به ایران، اهداف مختلفی وجود دارد که در این نوشتار به مهم‌ترین آنها پرداخته می‌شود.

 

1. فرصت طلایی تاریخی برای سلطه بر غرب آسیا با تسلیم ایران (هژمونی منطقه‌ای)

مسئله اصلی مربوط به «آیندۀ ایران و منطقه» است. ایران و اسرائیل تنها قدرت‌هایی هستند که می‌توانند در این منطقه، رهبری نظامی و ایدئولوژیک را به دست گیرند. تضعیف یا نابودی هر کدام از طرفین، هژمونی و رهبری طرف دیگر را در منطقه تثبیت می‌کند. درواقع اسرائیل با تسلیم ایران در جایگاه کانون مقاومت و قدرت، هم محور مقاومت را متوقف می‌سازد و هم کشورهای اسلامی منطقه را وادار به عادی‌کردن روابط با رژیم صهیونیستی می‌کند و رهبری خویش را بر منطقه تحمیل خواهد کرد و ایدۀ «اسرائیل بزرگ ـ حاکمیت از نیل تا فرات» تحقق خواهد یافت (1). اسرائیل برای اتمام این پروژه، هم‌زمان با سلطه سیاسی و سرکوب نظامی، درصدد سلطۀ اقتصادی نیز برآمد و می‌خواست با «کریدور اقتصادی آیمک» که از هند شروع می‌شود، به امارات می‌رسد و از عربستان و اردن به سرزمین‌های اشغالی و اروپا وصل می‌شود، شریان حیاتی کشورهای منطقه را دست گیرد (2). طبیعتاً در این وضعیت، دولت‌های عرب مسلمان که ماهیت ناسیونالیستی و سکولار دارند و توسعه و رفاه (نه استقلال) را اولویت خویش می‌دانند، خواهند کوشید سهم خویش را در تحقق پروژه اسرائیل بیشتر کنند تا در ادامه سهم بیشتری به دست آورند. شاهد و دلیل بر این مسئله، شروع عادی‌سازی روابط با اسرائیل از سوی کشورهای اسلامی است.

 

2. خطای محاسباتی اسرائیل از قدرت و سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی (طراحی فروپاشی از درون)

اسرائیل دهه‌ها برای این مسئله برنامه‌ریزی کرده بود و تحلیل وضعیت منطقه‌ای و داخلی ایران، آنها را به این جمع‌بندی رساند که اکنون بهترین زمان اجرای آن است؛ چراکه ایران بازوهای قدرت منطقه‌ای خود را از دست داده بود؛ یعنی سوریه سقوط کرده است، لبنان با از‌دست‌دادن سید‌حسن نصرالله و تعدادی از فرماندهان اصلی تضعیف شده است، یمن درگیر جنگ طولانی فرسایشی شده است و نیز زمزمۀ خلع سلاح حزب‌الله لبنان و مقاومت عراق طرح شده است.

به لحاظ داخلی نیز ایران از ابعاد مختلف ضعیف شده است: الف) بی‌ثباتی اقتصادی و گرانی سبب نارضایتی عمومی شده است. ب) به لحاظ سیاسی و اجتماعی گسل‌های متعددی بین مردم و حاکمیت ایجاد شده است و سن بحران اجتماعی در ایران پایین آمده است (ده سال)؛ همچنین صندوق‌های رأی نشان‌دهندۀ فاصله جدی مردم از حاکمیت است. ج) از لحاظ فرهنگی و نرم‌افزاری از برخی خطوط قرمزش عبور کرده است. د) به لحاظ نظامی، پلیس و نیروهای نظامی توسط بخشی از بدنه جامعه تضعیف شده است.

بنابراین با توجه به این شرایط، بهترین زمان برای اجرای طرح «خاورمیانۀ جدید و اسرائیل بزرگ» است؛ ازاین‌رو اگر عاملی شتاب‌دهنده و تکانی برق‌آسا و ترکیبی به این گسل‌ها تزریق شود، ایران از درون فروخواهد پاشید و تغییر نظام اتفاق خواهد افتاد؛ همچنین در این شرایط، به‌یقین کشورهای دیگر به کمک اسرائیل خواهند آمد. اما اتحاد یکپارچۀ ملت ایران در حمایت از نظام اسلامی و قدرت تکنولوژیک فوق تصور ایران، نقشۀ آنها را نقش بر آب کرد. به طور طبیعی کنشگری اجتماعی و سیاسی ملت‌ها، در محاسبه و طراحی دشمنان دربارۀ آنها کاملاً مؤثر است؛ به همین دلیل مقام معظم رهبری درباره مشارکت سیاسی در انتخابات می فرمایند: «حتّی آن کسانی که نظام را قبول ندارند، برای حفظ کشور، برای اعتبار کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند» (3).

 

3. احیای مشروعیت داخلی دولت نتانیاهو و دستاوردسازی برای انتخابات پیش‌رو

حزب نتانیاهو و دولتش بعد از عملیات بزرگ «طوفان‌الاقصی» در اکتبر 2023 و شروع نسل‌کشی در غزه، به‌شدت تحت فشار قرار گرفت؛ به گونه‌ای که افکار عمومی دنیا هر روز علیه اسرائیل به خیابان می‌آید، بخشی از جامعه جهانی و متحدان منطقه‌ای، شروع به انتقاد صریح کردند و نیز پروژه عادی‌سازی روابط با کشورهای اسلامی و کریدور آیمک شکست خورد. از سوی دیگر، حزب مخالف نتانیاهو پافشاری بر حذف وی دارد؛ همچنین دست‌نیافتن به اهداف معین‌شده (نابودی حماس، آزادی اسیران و ...)، موجب اعتراض‌های گسترده داخلی شده است. حکم بازداشت دادگاه کیفری بین‌المللی برای نتانیاهو در پیش است و تصمیم دادگاه بین‌المللی دیوان دادگستری درباره قانونی‌بودن اشغال اسرائیل در انتظار اجراست؛ بنابراین نتانیاهو معتقد بود جنگ تنها ضمانت برای ادامۀ حکومت او و متحد‌کردن احزاب مختلف سیاسی اسرائیل در پشت او و ارتش است و می‌تواند خودش را از مخالفت‌های داخلی و اتهام‌های مختلف فساد رها کند. همچنین این حمله، فرصتی عملیاتی ـ تاریخی برای تحت‌الشعاع قرار‌دادن و فراموشی شکست عملیات ۷ اکتبر۲۰۲۳و جنگ ناموفق بیست‌ماهه در غزه برای مقامات ارشد سیاسی و ارتش رژیم صهیونیستی بود (4).

 

4. انحراف توجهات جهانی از نسل‌کشی غزه و تسریع پاک‌سازی

اسرائیل از آغاز تأسیس، چند جنگ را با اعراب پشت سر گذاشته است؛ جنگ استقلال در 1947، بحران کانال سوئز در 1956 و جنگ شش‌روزه (5 ژوئن 1967م) که نقطۀ عطفی در توسعۀ ژئوپلتیک و افزایش قدرت اسرائیل گردید. با شکست اعراب، نوار غزه، صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن، بیت‌المقدس شرقی و بلندی‌های جولان به اشغال نیروهای اسرائیلی درآمد و به عنوان قدرت منطقه‌ای خود را تثبیت کردند. اسرائیلی‌ها از سال 1970، طرح‌هایی همچون «طرح ینون» برای تسلط بر خاورمیانه نوشتند. اسرائیل تا سال 2023 روند سیاسی، اقتصادی، نظامی و ژئوپلیتیک رو به جلو داشت؛ چراکه به لحاظ سیاسی، از سوی بسیاری از کشورهای جهان پذیرفته شد و تعاملاتش را گسترش داد؛ همچنین به لحاظ اقتصادی رشد بسیاری کرد، به لحاظ نظامی به یکی از ارتش‌های مجهز و قوی دنیا بدل شد و به لحاظ ژئوپلیتیک از 5% درصد زمین‌های اشغالی به بیش از 90% زمین‌ها رسید. در این وضعیت اسرائیل در حال برداشتن گام نهایی برای حل دائمی مسئله فلسطین و حذف طبیعی فلسطین بود. اما حماس با عملیات پیش‌دستانۀ «طوفان‌الاقصی» در 7 اکتبر 2023، اسرائیل را به نقطۀ تأسیس بازگرداند؛ به گونه‌ای که وال‌استریت ژورنال می‌نویسد: «حملۀ حماس همه چیز را تغییر داد. برای اسرائیل مسئله بقا بازگشته است» (5). اسرائیل در این وضعیت، می‌کوشد برای همیشه از شر حماس و مردم غزه خلاص شود؛ ازاین‌رو دیوانه‌وار درصدد تخریب و کشتار برآمد تا غزه را به‌کلی پاک‌سازی کند. اما افکار عمومی دنیا در مقابل جنون نسل‌کشی رژیم صهیونیستی واکنش نشان داد و در سراسر دنیا موج تنفر و اقدام علیه رژیم کودک‌کش شروع شد. اسرائیل برای ادامه نقشۀ خود باید تمرکز افکار جهانی را از مسئله غزه برمی‌داشت؛ به همین دلیل به ایران حمله کرد؛ چراکه کارشناسان معتقدند یکی از دلایل حمله به ایران، انحراف افکار عمومی دنیا از نسل‌کشی غزه و تسریع در پاکسازی است.

5. ممانعت از توافق دیپلماتیک بین ایران با آمریکا و دیگر کشورهای غربی

وارد‌کردن آمریکا به جنگ با ایران، آرزوی دیرینۀ نتانیاهو بوده است. اسرائیل با انجام حمله‌ای به اصطلاح «پیشگیرانه» علیه ایران، از هرگونه راه‌حل مسالمت‌آمیز برای اینکه ایرانیان اجازۀ دنبال‌کردن غنی‌سازی هسته‌ای غیرنظامی داشته باشند، جلوگیری کرد. از زمان آغاز مذاکرات هسته ای با ایران از چند دهه قبل، رژیم صهیونیستی به دنبال شکست مذاکرات و کشاندن آمریکا به جنگ با ایران بوده است. درواقع اسرائیل با این مانور قدرت، اعلام کرد «ما می‌توانیم هر کاری که می‌خواهیم، هر زمان که بخواهیم و در هر جا که بخواهیم، انجام دهیم». حملۀ گسترده به ایران با هدف آزمودن این مسئله بود که آیا اسرائیل هنوز مصونیت کامل بین‌المللی برای اقدامات جنایتکارانۀ خود دارد؟ نتیجه‌ای هم که گرفت این بود که همچنان کشورهای استعمارگر، حاضر هستند برای اسرائیل هزینه دهند و حمایت کنند.

نتیجه:

اسرائیل با قرار‌گرفتن در وضعیت وجودی و ارزیابی قدرت داخلی و منطقه‌ای ایران، به این جمع‌بندی رسید که ایران بازوهای منطقه‌ای خود را از دست داده و به لحاظ داخلی نیز از ابعاد مختلف با بحران مواجه است؛ بنابراین در این شرایط می‌توان به ایران حمله کرد و وضعیت وجودی را به وضعیت هژمونیک تبدیل کرد. درواقع با تسلیم و تجزیۀ ایران، دیگر کشورهای منطقه نیز تسلیم خواهند شد و ایدۀ «نیل تا فرات» و «اسرائیل بزرگ» تحقق خواهد یافت. همچنین فشار افکار عمومی دنیا از مسئله غزه برداشته می‌شود و نتانیاهو دوباره مشروعیت داخلی و بین‌المللی خود را به دست خواهد آورد؛ از سوی دیگر، مانع توافق ایران با غرب خواهد شد.

پی‌نوشت‌ها:

1. یوری ایوانف؛ صهیونیسم؛ ترجمۀ ابراهیم یونسی؛ چ 3، تهران: نشر امیرکبیر، 1356 ش، ص 14.

2. سید‌محمدحسین راجی؛ قیام ققنوس: خیرش ملت بزرگ ایران برای تغییر در نظم منطقه و جهان؛ تهران: اندیشکده راهبردی سعدا، 1404 ش، ص 7 ـ 21.

3. سیدعلی خامنه‌ای؛ «بیانات در دیدار با مردم قم، سالروز قیام نوزدهم دی‌ماه 1356»؛ 19/10/1394؛ در:

https://khl.ink/f/46976.

4. جمیله کدیور؛ «چرا اسرائیل به ایران حمله کرد؟»؛ سایت دیپلماسی ایرانی، 25/03/1404، ش ۲۰۳۳۴۸۱؛ در:

http://www.irdiplomacy.ir/fa/news.

5. سید‌محمدحسین راجی؛ قیام ققنوس: خیرش ملت بزرگ ایران برای تغییر در نظم منطقه و جهان؛ ص 19.

سابقۀ طولانی اسرائیل در امور امنیتی و کمک‌های گسترده سرویس‌های قدرتمند جهانی، از توان جدی این سازمان تروریستی در ایجاد آسیب‌های متعدد دارد.

پرسش:

 چگونه اسرائیل توانست فرماندهان و دانشمندان ایرانی را ترور کند؟ چرا حفاظت از جان افراد مؤثر و ارزشمند در کشور ما تا این اندازه ضعیف است؟

پاسخ:

آنچه مسلم است، اینکه رژیم اسرائیل به طور غیابی حکم اعدام و ترور ده‌ها نفر از سرداران کلیدی سپاه و دانشمندان هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را صادر و به‌سادگی در چند ساعت آن را اجرایی کرد (1). شهادت رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، فرمانده اطلاعات سپاه و ده‌ها شخصیت مهم دیگر، نشان از اشراف اطلاعاتی و عملیاتی جدی نیروهای اسرائیلی و البته ضعف جدی دستگاه امنیتی ما در حفاظت از فرماندهان دارد. بنابراین پرسشی پیش می‌آید که آیا این امر نشان‌دهندۀ ناتوانی و ناکارآمدی اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران و عدم تاب‌آوری امنیتی نیست؟ دلیل این حجم از ضعف چیست؟ در پاسخ باید گفت دستگاه امنیتی ایران با نفوذ گسترده و آسیبی جدی مواجه است (2) که باید به‌سرعت ضعف‌های خود را برطرف سازد و نقاط قوت خود را تقویت کند؛ به‌ویژه پالایش جدی در شیوه‌های گزینش و اعتماد به افراد. اما فراموش نکنیم دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی ایران تقریباً به‌تنهایی در یک منطقه بسیار پرتنش و ناامن و در مقابل توطئه‌های متعدد خارجی و داخلی موفق به کشف و خنثی‌کردن هزاران توطئه امنیتی علیه مردم و مقامات کشور در چند دهه اخیر شده‌اند. با وجود این، با توجه به نکات زیر بایستی نگاهی واقع‌بینانه به این معضل جدی داشت.

1. سابقۀ طولانی سازمان اطلاعاتی مخوف و جنایتکار موساد

سازمان اطلاعات و عملیات ویژه رژیم صهیونیستی با عنوان «موساد»، سازمانی بسیار باسابقه و قدرتمند است. اسرائیل اساساً ماهیتی عملیاتی، جنگی و امنیتی داشته و دارد و باید این حقیقت را پذیرفت که به دلیل ماهیت صهیونیستی و دلایل دیگر، قدرت اطلاعاتی این رژیم بسیار درخور توجه است. وقتی در سال 1335 شمسی تصمیم گرفته شد در ایران سازمان اطلاعاتی و امنیتی قوی (ساواک) ایجاد شود، مهم‌ترین مرجع آموزشی به نیروهای ساواک که افزون بر آن تهیه تجهیزات و کتب و نشریات لازم را نیز برای ساواک تأمین می‌کرد، موساد بود (3)؛ یعنی سیستم امنیتی رژیمی که هنوز عمر آن به نه‌سال نرسیده است (4) و سازمانی که از عمر آن بیش از پنج‌سال نمی‌گذرد (5)، مربی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ایران شاهنشاهی با ادعای سابقه تمدن چند‌هزار‌ساله می‌شود.

2. تأسیس تشکیلات جاسوسی صهیونی، پیش از تشکیل دولت صهیونی

این نکته را باید در نظر داشت که اسرائیل تنها رژیمی است که پیش از تأسیس دولت، اقدام به راه‌اندازی سرویس‌های اطلاعاتی‌ و جاسوسی کرده است. سازمان جهانی صهیونیسم از سال 1897 تا 1948 میلادی، یعنی 50 سال در پی ایجاد لوازم تشکیل حکومت یهود بود که یکی از این لوازم، فعالیت گسترده شبکه‌های مخوف اطلاعاتی و عملیاتی بود؛ درواقع گروه‌های تروریستی مثل هاگانا، اشترن، پالما و ایرگون که حدوداً بعد از فروپاشی دولت عثمانی (1917 م) و در زمان قیومیت بریتانیا بر سرزمین فلسطین، شکل گرفتند و علیه مردم فلسطین مشغول کارهای تروریستی بودند، زمینه را برای تأسیس اسرائیل فراهم کردند. وقتی دولت اسرائیل در سال 1948 اعلام موجودیت کرد، همین چهار گروه سیستم نظامی و امنیتی رژیم اسرائیل را تشکیل دادند (6). اساساً ماهیت جعلی، نظامی، توطئه‌گر و متجاوز رژیم صهیونیستی ایجاب می‌کند که همیشه خود را در سخت‌ترین حالت امنیتی تعریف کند؛ به همین دلیل در این مسیر از هیچ اقدام ناسالم و جنایت‌کارانه‌ای فروگذار نمی‌کند.

3. یهودیان چندملیتی، مزیت جاسوسی و اطلاعاتی موساد

رژیم صهیونیستی اهرم‌های قدرتمندی برای قوی‌تر‌شدن شبکه اطلاعاتی خود دارد؛ برای نمونه به گفته کارشناسان، تنوع بزرگ جمعیت رژیم اسرائیل ـ که پس از تأسیس این کشور صدها هزار یهودی از کشورهای مختلف مانند شمال آفریقا و کشورهای همسایه در آن مستقر شدند ـ یک مزیت برای موساد در نظر گرفته می‌شود. یکی از مشهورترین این نمونه‌ها، الی کوهن است. او که یهودی بود و در مصر با ریشه‌های سوریه‌ای بزرگ شده بود، در اوایل دهه ۱۹۶۰ با عنوان جاسوس مخفی این سازمان جذب شد. او ابتدا در بوئنوس‌آیرس و سپس در دمشق، خود را تاجری سوری معرفی کرد و اعتماد بالاترین محافل در سوریه، یعنی رژیم دشمن اسرائیل را به دست آورد. تا مدت‌ها مشخص نبود که اسرائیل چگونه اطلاعات دقیقی درباره مواضع سوریه در ارتفاعات جولان به دست آورده است؛ درنهایت، ارسال پیامی رادیویی به قیمت جان کوهن تمام شد. سوری‌ها او را دستگیر و در سال ۱۹۶۵ میلادی در دمشق در ملأ عام اعدام کردند (7).

4. همکاری سازمان‌های جهانی جاسوسی، اطلاعاتی و هوش مصنوعی با موساد

از طرف دیگر، نیروهای اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل دارای پشتیبانی جدی قدرتمندترین سرویس‌های اطلاعاتی جهان مانند CIA آمریکا،MI6  انگلستان و دیگر سرویس‌های پرسابقه غربی هستند و از طریق شبکه عظیم آنان مرتب تغذیه اطلاعاتی می‌شوند. همچنین بخش چشمگیری از تکنولوژی و فناوری روز دنیا نیز در خدمت این سازمان تروریستی است. «واشنگتن‌پست» اعلام کرد «گوگل» در جنگ غزه به ارتش اسرائیل کمک کرده است. این روزنامه می‌افزاید: در سندی به تاریخ نوامبر ۲۰۲۴ (آبان ۱۴۰۳) یعنی زمانی که بخش‌های بسیاری از غزه در نتیجۀ حملات هوایی اسرائیل به ویرانه تبدیل شده بود، ارتش اسرائیل همچنان از گوگل برای جدیدترین فناوری هوش مصنوعی استفاده می‌کند. ارتش اسرائیل سال‌هاست از توانایی‌های هوش مصنوعی برای تسریع پردازش تصاویر نظارتی و اهداف نظامی استفاده می‌کند. بر اساس تحقیقات پیشین واشنگتن‌پست، پس از آغاز حملات رژیم صهیونیستی به غزه به دنبال حملات ۷ اکتبر (۱۵ مهر ۱۴۰۲)، ارتش اسرائیل به ابزار هوش مصنوعی به نام «هبزورا» (Habsora) روی آورد و از آن برای اهداف انسانی و زیرساخت‌های غیرنظامی در غزه بهره می‌برد (8). گوگل و آمازون قرارداد مشترکی به ارزش یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار به نام «پروژه نیمبوس» با دولت اسرائیل و ارتش آن کشور منعقد کردند و زمانی که کارمندان گوگل به این اقدام ضدانسانی اعتراض کردند، گوگل دست‌کم 28 نفر را یک‌جا (9) و به‌مرور دیگر کارمندان معترض را اخراج کرد.

5. ماهیت پادگانی و امنیتی رژیم صهیونیستی در برابر جغرافیای وسیع ایران

باید این واقعیت را پذیرفت که ایران کشوری پهناور است که تقریباً 75 برابر بزرگ‌تر از مساحت اسرائیل دارد. نفوذ در کشور ایران با مرزهای فراوان زمینی و دریایی با کشورهای بی‌ثبات یا کم‌ثبات به‌مراتب ساده‌تر از نفوذ در کشوری کوچک و پادگانی و به‌کلی امنیتی است. اسرائیل به دلیل اینکه همواره در حال تهدید‌کردن و تهدید‌شدن است، مانند پادگانی است که درون آن یک دولت و ملتی جعلی هم تعریف شده است. ارتش اسرائیل یک ارتش بزرگ از نیروهای فعال و ذخیره است. مردم اسرائیل چه مرد و چه زن باید به ترتیب 30 و 24 ماه خدمت وظیفه کنند و پس از آن چند دهه در خدمت وظیفه اجباری باشند (تا سن 50 سالگی برای زنان و 55 سالگی برای مردان) (10). سرتاسر اسرائیل پر از پناهگاه و اماکن امن است. همۀ این موارد نشان‌دهندۀ ماهیت این رژیم در جایگاه یک پادگان محصور و سخت است.

6. نفوذ نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران در قلب اسرائیل

رژیم صهیونیستی بارها از نیروهای اطلاعاتی ما ضربه خورده است و افزون بر کشف و خنثی‌سازی توطئه‌ها، نفوذ نیروهای امنیتی ما هم در آنجا تأیید شده است. حجت‌الاسلام سیداسماعیل خطیب ـ وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران ـ در گفتگویی دربارۀ دستاوردهای وزارت اطلاعات از نفوذ عوامل بیگانه در رده‌های بالا می‌گوید: «نفوذ همیشه در کشور بوده و باز هم خواهد بود؛ همچنان‌که ما هم در کشورها و رژیم‌صهیونیستی نفوذ داریم» (11). موشه نستلبام ـ کارشناس صهیونیست ـ در رابطه با گسترش دستگیری‌ها در سرزمین‌های اشغالی به جرم همکاری‌ شهرک‌نشینان و صهیونیست‌ها با ایران نیز بیان می‌کند: «ایرانی‌ها نیازی به نفوذ مأموران خود به خاک اسرائیل ندارند. آنها از اسرائیلی‌هایی استفاده می‌کنند که به دنبال راه‌هایی برای کسب درآمد آسان هستند. همیشه هم صحبت از افراد حاشیه‌نشین نیست. اغلب این افراد جوانانی با دانش فناوری، کارکنان شرکت‌های فناوری پیشرفته یا افرادی با دسترسی به سیستم‌های حساس هستند» (12). نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی به‌تازگی اعلام کرده‌اند تعداد صهیونیست‌های حاضر به جاسوسی برای ایران به‌شدت افزایش پیدا کرده است و در ماه‌های اخیر بیش از ده‌ها مورد دستگیری صهیونیست‌ها به جرم جاسوسی برای ایران انجام شده است. البته این آمارها تنها بخشی است و به اعتراف مقامات این رژیم، آمار واقعی افرادی که در حال همکاری با ایران علیه این رژیم هستند، بسیار بیشتر و گسترده‌تر از آن چیزی است می‌توان تصور کرد (13).

 

7. ارزیابی اجمالی عملکرد نهادهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران

هرچند نمی‌توان منکر وجود خطاها و ضعف‌ها در دستگاه اطلاعاتی ایران شد، باید اذعان کرد دستگاه امنیتی ایران در مقابل رژیم صهیونیستی و حامیان قدرتمندش دست‌و‌پا‌بسته نیست که اگر این‌گونه بود، امروز سیستم‌های مختلف نظامی، سایبری و اجرایی ایران از کار افتاده بود و نمی‌توانست به حیات خود ادامه دهد و ضربات سنگینی را در پاسخ به حملات اسرائیل انجام دهد. کشف و خنثی‌سازی هزاران توطئه و عملیات امنیتی و اطلاعاتی در سراسر کشور کار ساده‌ای نیست؛ اما نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ایران بارها حمله‌های سخت و سنگین نیروهای دشمن را کشف و دفع کرده‌اند. خرابکاری‌های رژیم صهیونیستی بی‌وقفه ادامه دارد و حتی بسیاری از شهیدان فعلی ما بارها مورد حمله ناموفق رژیم قرار گرفته بودند. اینکه ایران در موشک‌باران اسرائیل، بانک اهداف دقیق از مراکز حساس و امنیتی رژیم در اختیار داشت و می‌دانست چگونه می‌تواند لایه‌های پدافندی رژیم را دور بزند، تأییدکنندۀ این مطلب است.

نتیجه:

اگر اسرائیل اصلاً نمی‌توانست به اهداف خود در ایران دست یابد، سبب تعجب بود؛ چراکه سابقۀ جدی اسرائیل در امور امنیتی و البته بدون محدودیت‌های انسانی، کمک‌های گسترده سرویس‌های قدرتمند جهانی مانند CIA آمریکا،MI6  انگلستان و دیگر سرویس‌های پرسابقۀ غربی و دسترسی به امکانات و فناوری‌های روز دنیا و سایر توانمندی‌های موساد نشان‌دهندۀ توان جدی این سازمان تروریستی در ایجاد آسیب‌های متعدد است. اساساً رژیم صهیونیستی پنجاه‌سال قبل از شکل‌گیری، گروه‌های اطلاعاتی و تروریستی خود را تشکیل داده است و نخستین دولتی است که قبل از پیدایش، دستگاه‌های امنیتی داشته است. اما سرویس‌های اطلاعاتی ایران با وجود نواقص، موانع، ضعف‌ها و نفوذهای فراوان، توانسته است بسیاری از توطئه‌های امنیتی رژیم و حامیانش را خنثی سازد و شیرازۀ امنیتی کشور را حفظ کند.

پی‌نوشت‌ها:

1. «۳۸ فرمانده ارشد که در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل به شهادت رسیدند + اسامی»؛ پایگاه خبری تحلیلی دیدبان ایران، 05/04/1404؛ در:

https://www.didbaniran.ir/fa/tiny/news-227574.

2. اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، روز جمعه ۱۸ ژوئیه (۲۷ تیر) در مورد نفوذ کشورهای خارجی در ایران به خبرگزاری مهر گفت: «نفوذ همیشه در کشور بوده و باز هم خواهد بود». حجت‌الاسلام خطیب: «در رژیم صهیونیستی نفوذ داریم»؛ خبرگزاری مهر، 27 تیر 1404؛ در:

mehrnews.com/x38yqf.

3. مارک گازیوروسکی؛ سیاست خارجی آمریکا و شاه؛ ترجمۀ جمشید زنگنه؛ چ 2، تهران: انتشارات رسا، ۱۳۷۳ ش، ص ۲۵۸.

4. رژیم جعلی صهیونیستی در سال 1948 میلادی برابر با 1327 شمسی تأسیس گردید.

5. موساد در 1 آوریل 1951 (فروردین 1330) تأسیس شد.

6. «تروریست‌های صهیونیستی»؛ پایگاه مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 23 فروردین 1402؛ در:

https://historydocuments.ir/?page=post&id=1406.

7. «شهرت افسانه‌ای موساد، سرویس اطلاعاتی اسرائیل از کجا می‌آید؟»؛ دویچه‌وله آلمان، 30 شهریور 1403؛ در:

https://B2n.ir/dp8774.

8. واشنگتن‌پست: «گوگل در جنگ غزه به ارتش اسرائیل کمک کرده است»؛ خبرگزاری ایرنا، 3 بهمن 1403؛ در:

https://irna.ir/xjSGNG.

9. «گوگل ۲۸ کارمند خود را پس از اعتراض به همکاری این شرکت با دولت اسرائیل اخراج کرد»؛ یورونیوز فارسی، 18/4/2024؛ در:

https://B2n.ir/zn9541.

10. «ارتش اسرائیل چقدر بزرگ است؟»؛ اسپوتنیک ایران، 10/10/2023؛ در:

https://B2n.ir/qw9083.

11. سیداسماعیل خطیب؛ «در رژیم صهیونیستی نفوذ داریم»؛ خبرگزاری مهر، 27 تیر 1404؛ در:

mehrnews.com/x38yqf.

12. «ایران نیازی به فرستادن جاسوس ندارد، از میان اسرائیلی‌ها جذب می‌کند»؛ خبرگزاری ایرنا، 22 تیر 1404؛ در:

https://irna.ir/xjV2xp.

13. همان.

پیروز جنگ ۱۲ روزه
در جنگ 12 روزه، رژیم صهیونیستی نتوانست به اهداف راهبردی خود دست پیدا کنند؛ بنابراین شکست آنها در این جنگ به اذعان کارشناسان بین‌المللی واضح و انکارناپذیر است.

 پرسش:

پیروز جنگ ۱۲ روزه تحمیلی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران کیست؟

پاسخ:

با پایان جنگ تحمیلی 12 ‌روزه رژیم صهیونیستی علیه ملت ایران، اظهارنظرها و تحلیل‌ها در رسانه‌ها پیرامون پیروز این جنگ آغاز شد. برخی رسانه‌ها که مستقیم یا غیرمستقیم رسانه‌های همراه با رژیم صهیونیستی محسوب می‌شوند، رژیم صهیونیستی را پیروز این جنگ معرفی کردند و برخی دیگر از آن‌ها، اعم از رسانه‌های بین‌المللی و داخل ایران، جمهوری اسلامی ایران را پیروز این جنگ دانستند. در یک نگاه واقع‌بینانه به این 12 روز، به‌راستی، پیروز این جنگ چه کسی بود؟ ایران یا رژیم صهیونیستی؟

۱. ارزیابی راهبردی جنگ تحمیلی ۱۲ روزه؛

به نتیجه جنگ 12 ‌روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی با همکاری امریکا از نگاه‌های مختلف می‌توان پرداخت که یکی از مهم‌ترین نگاه‌ها، نگاه راهبردی به این جنگ تحمیلی است. اگرچه رژیم صهیونیستی با همدستی امریکا، با ترور برخی فرماندهان ارشد نظامی، برخی دانشمندان برجسته هسته‌ای، هدف قرار دادن تأسیسات هسته‌ای و تخریب بخشی از سیستم پدافندی ایران در ظاهر به دستاوردهایی دست‌یافت، اما از نگاه راهبردی آنچه رژیم صهیونیستی به‌عنوان اهداف این حمله تعریف کرده بود، تحقق نیافت. اینکه دشمن صهیونی چه اهداف راهبردی‌ای برای خود تعریف کرده بود و چگونه در رسیدن به این اهداف ناکام ماند، موضوعی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

۲. اهداف جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه جمهوری اسلامی ایران؛

رژیم صهیونی و امریکا چند هدف راهبردی را از حمله به ایران دنبال می‌کردند، در ادامه، میزان دستیابی آنان به این اهداف را مورد بررسی قرار می‌دهیم تا روشن شود آیا رژیم صهیونی به این اهداف دست‌یافته یا خیر.

۲-1. اختلال در فرماندهی نظامی؛

دشمن صهیونیستی با استفاده از اصل غافلگیری و با ترور چند تن از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح و فرماندهان نظامی در حوزه هوا و فضا به‌عنوان بازوی تهاجمی جمهوری اسلامی و فرماندهان حوزه پدافند، به‌عنوان دستان تدافعی ایران به دنبال تکرار الگوی جنگ شش‌روزه موسوم به اعراب و اسرائیل (1) بود؛ جنگی که با اقدام غافلگیرانه رژیم صهیونیستی علیه نیروی هوایی مصر، فلج کردن آن و تصاحب حریم هوایی مصر آغاز شد و سرانجام پس از شش روز با میانجیگری سازمان ملل به پایان رسید. هدفی که رژیم صهیونیستی از حمله به ایران در بیست و سوم خرداد، یعنی سالگرد حمله به مصر دنبال می‌کرد، فلج کردن ساختار اقدام در نیروهای مسلح ایران بود که می‌توانست از فرصت به‌وجود‌آمده، برای دستیابی به سایر اهداف تعیین‌شده و واردکردن ضربات خردکننده استفاده کند. در خوش‌بینانه‌ترین حالت آن‌ها تصور می‌کردند که زمان بازیابی نیروهای نظامی ایران چند روزی طول خواهد کشید و این فرصت برای زدن ضربه نهایی کافی بود؛ درحالی‌که با تدبیر و فرماندهی رهبر انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، درزمانی بسیار کوتاه، فرماندهان جدید منصوب شدند و فرایند ضربه به دشمن صهیونیستی را بلافاصله آغاز کردند؛ اقدامی که از تصور رژیم صهیونیستی و حامی‌اش ایالات‌متحده امریکا خارج بود و در گام اول محاسبات آن‌ها را به هم ریخت. (2) درنهایت، ضربات مخرب و مهلک موشکی و پهپادی ایران دشمن را وادار به درخواست توقف آتش کرد.

۲-2. نابودی زیرساخت‌های هسته‌ای و موشکی؛

یکی از اهداف مهمی که رژیم صهیونیستی با تلاش برای تکرار الگوی مصر و ایجاد فرصت برای خود، به دنبال آن بود، نابودی زیرساخت‌های هسته‌ای و موشکی ایران، با استفاده از فلج‌شدگی نیروهای مسلح ایران بود. در تمام روزهای جنگ 12 روزه، دشمنان ما اقدامات متعددی برای از بین بردن تأسیسات هسته‌ای فردو، نطنز و اصفهان و برخی زاغه‌ها و تأسیسات موشکی ایران انجام دادند و حتی ایالات‌متحده امریکا برای بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران وارد عمل شد؛ اما آنچه رخ داد نه توانست تأسیسات هسته‌ای را به‌طور کامل نابود کند و به اذعان اخبار و گزارش‌های خارجی تأسیسات هسته‌ای ایران آسیب دید، اما نابود نشد (3) و فعالیت موشکی ایران تا آخرین لحظات جنگ خواب دشمن صهیونی را پریشان و او را مجبور به آتش‌بس کرد، افزون بر اینکه پایگاه مهم نظامی امریکا در قطر نیز از موشک‌های دقیق ایرانی بی‌نصیب نماند.

۲-3. ایجاد اعتراضات داخلی؛

یکی دیگر از اهداف راهبردی رژیم صهیونیستی مهیاکردن فضا با حمله نظامی برای شکل‌گیری اعتراضات داخلی با یاری عوامل نفوذی و داخلی بود. رژیم صهیونیستی پس از اعتراضات سال 1401 به این نتیجه رسیده بود که شکاف عمیقی میان حاکمیت و مردم شکل گرفته است. ازاین‌رو تصمیم داشت، حاکمیت نظام جمهوری اسلامی را با حمله نظامی و به دنبال آن شکل‌گیری اعتراضات داخلی تضعیف کند تا ایران از موضع ضعف پای میز مذاکره با ایالات‌متحده بنشیند و امتیازات مدنظر امریکا را به‌راحتی در اختیار آن قرار دهد. پیام‌های نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، اقدامات رضا پهلوی و سازمان منافقین و اقدامات بازوهای رسانه‌ای آن‌ها ازجمله تلویزیون ایران اینترنشنال در ایام جنگ در راستای تحریک افکار عمومی ایران برای حضور در کف خیابان در راستای تحقق همین هدف بود، (4) اما افزایش همبستگی و وحدت مردم ایران با سلایق مختلف در مقابل دشمنان خارجی ازجمله شگفتی‌های جنگ 12 روزه بود که نه‌فقط محاسبات دشمنان ما را به هم ریخت، موجب شگفتی مردم جهان شد.

۲-4. تغییر حاکمیت در ایران؛

ازجمله اهدافی که رژیم صهیونیستی و امریکا در ایران با این جنگ و به خیال خود تضعیف حکومت ایران دنبال می‌کردند، تغییر رژیم در ایران بود. سودایی که ترامپ رئیس‌جمهور امریکا و نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی از صحبت درباره آن ابایی نداشتند. ترامپ در توئیتی از تغییر رژیم در ایران سخن گفت (5) و نتانیاهو تغییر رژیم در ایران را یکی از نتایج جنگ 12 روزه دانست. (6) این هدف و رؤیای صهیونیست‌ها نیز با همدلی و همبستگی مردم ایران و رهبری مدبرانه آیت‌الله خامنه‌ای به نتیجه نرسید.

۲-5. فعال‌سازی شکاف‌های قومیتی و تجزیه ایران؛

یکی دیگر از اهداف مهم و البته راهبردی‌ترین هدف دشمن صهیونیستی، فعال‌سازی شکاف‌های قومیتی در راستای تضعیف ایران در حفظ تمامیت ارضی و درنهایت تجزیه ایران دانست. هدفی که جان مرشایمر، استاد علوم سیاسی و نظریه‌پرداز برجسته روابط بین‌الملل از آن پرده برداشت. (7) طبق گزارش مجله نیوزویک، تجزیه‌طلبان کُرد به دلیل سازمان‌یافته‌تر بودن، اولین و مهم‌ترین ظرفیتی هستند که رژیم صهیونیستی می‌تواند از آن‌ها برای رسیدن به هدف خود که البته به گفته عفرا بن‌جیو، پژوهشگر ارشد مرکز موشه دایان اسرائیل، به‌طور مخفی آن را دنبال خواهند کرد، مورد استفاده قرار می‌گیرند: «هرگونه حمایت از یک گروه قومی، اگر انجام شود، به‌صورت مخفیانه خواهد بود تا امنیت آن گروه و منافع اسرائیل حفظ شود. فکر می‌کنم کاندیدای اصلی برای چنین همکاری‌ اقلیت کُرد باشد؛ زیرا این گروه سازمان‌یافته‌ترین است و سابقه طولانی در مبارزه علیه هر رژیم ایرانی دارد». (8) نیوزویک در ادامه گزارش خود از گروه‌های تکفیری و تجزیه‌طلب فعال در منطقه جنوب‌شرق کشور، به‌عنوان ظرفیتی یاد می‌کند که رژیم صهیونیستی باید به آن‌ها توجه کند. این رسانه امریکایی در ادامه به پروژه مطالعات بلوچستان که توسط مؤسسه تحقیقات رسانه‌ای خاورمیانه (MEMRI) راه‌اندازی شده اشاره می‌کند؛ موسسه‌ای که توسط ییگال کارمون، افسر سابق اطلاعات اسرائیل و میراو ورمس، دانشمند سیاسی اسرائیلی ـ امریکایی، تأسیس شده است. نیوزویک به نقل از آنا ماهجار باردوچی، پژوهشگر ارشد این مؤسسه اذعان می‌کند که هدف این پروژه، فعال‌سازی گسل‌های قومی ـ مذهبی در جنوب شرق ایران است. پروژه‌ای که به‌وضوح، تلاشی برای تقویت صدای گروه‌های تجزیه‌طلب بلوچ و جلب حمایت بین‌المللی برای آن‌هاست. (9) تجزیه ایران به‌عنوان راهبردی‌ترین هدف دشمنان مردم ایران در جنگ 12 روزه با کمک مردم و همراهی مسئولین دولتی و فداکاری دستگاه‌های نظامی، اطلاعاتی و امنیتی کشور با شکست مواجه شد.

نتیجه:

با توجه به آنچه از اهداف راهبردی دشمن صهیونیستی و حامی تمام‌عیارش ایالات‌متحده امریکا نگاشتیم و درباره آن‌ها و نتایج آن سخنانی بیان کردیم، به‌خوبی روشن می‌شود که از منظر رسیدن به اهداف راهبردی، باوجود خسارت‌هایی که رژیم صهیونی توانسته به ایران وارد کند، دشمنان مردم ایران نتوانستند به اهداف راهبردی خود دست پیدا کنند؛ بنابراین شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 12 روزه به اذعان کارشناسان بین‌المللی حتی در سرزمین‌های اشغالی و افکار عمومی جهان واضح و انکارناپذیر است.

پی‌نوشت‌ها:

(1) ر.ک: «جنگ شش‌روزه»، سایت تاریخ، https://B2n.ir/kb6512.

(2) ر.ک: «رؤیای بربادرفته عبری»، سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، https://khl.ink/f/60445.

(3) برای نمونه، ر.ک: «سی ان ان: تأسیسات هسته‌ای ایران همچنان فعال هستند و نابود نشده‌اند»، پایگاه خبری مشرق، mshrgh.ir/1727477.

(4) ر.ک: «پیام نتانیاهو به مردم ایران»، یورونیوز، https://B2n.ir/ef6589.

(5) ر.ک: «توئیت وقیحانه ترامپ درباره تجزیه ایران»، روزنامه فرهیختگان، fdn.ir/209391.

(6) ر.ک: «نتانیاهو: تغییر رژیم ایران می‌تواند نتیجه‌ این جنگ باشد»، شبکه ایران اینترنشنال، 25/03/1404، https://www.iranintl.com/202506151142.

(7) ر.ک: «پروژه تجزیه ایران؛ رؤیای صهیونیست‌ها، کابوس منطقه»، نورنیوز، کد خبر: 230500، https://nournews.ir/n/230500.

(8) ر.ک: «طرح اسرائیل برای بهره‌برداری از گسل‌های قومی علیه ایران»، پایگاه خبری سرمایه فردا، کد خبر: 41448، https://B2n.ir/gm2849.

(9) ر.ک: «طرح اسرائیل برای بهره‌برداری از گسل‌های قومی علیه ایران»، پایگاه خبری سرمایه فردا، کد خبر: 41448، https://B2n.ir/gm2849.

انعطاف در مذاکرات و وقوع جنگ
جمهوری اسلامی در مقابل آمریکا و نهادهای بین‌المللی کاملاً منعطف و منطقی عمل کرد. به حدی که برخی معتقدند که انعطاف بیش‌ازحد ما موجب جری‌تر شدن طرف متخاصم شد.

پرسش:

آیا این ادعا درست است که اگر مذاکره را درست پیش می‌بردیم یا در جریان مذاکرات منعطف‌تر برخورد می‌کردیم و به نتیجه می‌رسیدیم، جنگ نمی‌شد؟

پاسخ:

بسیاری بر این باورند که سیاست‌های انقباضی و سرسختانه ایران در مقابل نظام سلطه، موجب شد تا ما به نقطه جنگی برسیم. برخی خطوط قرمز قابلیت عبور و انعطاف داشت و اگر ایران منعطف‌تر عمل کرده بود، امروز در این شرایط جنگی و مخرب قرار نمی‌گرفت. کما اینکه ترامپ در 19 خرداد یعنی چهار روز پیش از حمله گفته بود: ایرانی‌ها مذاکره‌کنندگان سرسختی هستند. (1)

1. عملکرد منطقی، منصفانه و عقلانی جمهوری اسلامی ایران در روند مذاکرات هسته‌ای؛

جمهوری اسلامی در مقابل آمریکا و نهادهای بین‌المللی کاملاً منعطف و منطقی عمل کرد. به حدی که برخی معتقد هستند که انعطاف بیش‌ازحد ما موجب جری‌تر شدن و موجب سوءتفاهم طرف متخاصم شد. ایران با قاتل شهید سلیمانی، مذاکرات غیرمستقیم را پذیرفت و به دلیل مصالح ملی این جنایت بزرگ دولت اول ترامپ را نادیده گرفت. همچنین بعد از جنایت ترور شهید اسماعیل هنیه در مرداد 1403 در خاک ایران، خویشتن‌داری در دستور کار مقامات جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. ایران بارها بعد از ترور دانشمندان هسته‌ای خویشتن‌داری کرد و حتی در مواجهه با ترور شهید سلیمانی سعی کرد که در تقابل، افراط‌وتفریط نداشته باشد و به‌صورت محدود به پایگاه عین‌الاسد حمله کرد تا تلفات، مدیریت و طرف مقابل، محکوم به تلافی نشود. همچنین طراحان عملیاتی در وعده صادق 1 و 2 و حتی وعده صادق 3 محدود و کنترل‌شده عمل کردند. علی‌رغم خروج قلدرمآبانه و یک‌طرفه آمریکا از برجام و بی‌عملی اروپا در جبران حداقلی عهدشکنی طرف اصلی، ایران همواره اعلام کرده است که به چارچوب‌های آژانس و NPT پایبند است و بازرسان آژانس همواره به راستی‌آزمایی برنامه‌های هسته‌ای ایران مشغول بوده‌اند.

2. دیدگاه مثبت ترامپ درباره مذاکره با ایران؛

در میانه همین مذاکرات غیرمستقیم میان ایران و آمریکا (پیش از جنگ) بارها مقامات آمریکایی و ترامپ گفتند مذاکرات خوب پیش می‌رود و دور بعدی مذاکرات برای چند روز دیگر در مسقط تعیین شده بود (2) و آن‌ها آرایش جنگی را تغییر داده و ناو جنگی خود را از منطقه خارج کرده بودند. درواقع چهار روز قبل از حمله اسرائیل ترامپ اعلام کرده بود که امیدوارم با ایران به توافق برسیم؛ ایرانی‌ها مذاکره‌کنندگان «خوب و سرسختی» هستند و گفت که دور بعدی مذاکرات با تهران روز پنجشنبه ۱۲ ژوئن (۲۲ خرداد) خواهد بود. وی با اشاره به تهدید همیشگی خود هم گفت که «جایگزین بسیار بسیار خطرناک است، اما آن‌ها (ایرانی‌ها) به آنجا نرسیده‌اند.» رهبری بارها پیش‌ازاین اعلام کرده بود که آمریکایی‌ها بدعهد هستند.

3. ماهیت تجاوزکارانه و جنایت‌کارانه رژیم صهیونی؛

برخی معتقد هستند که چون مذاکرات خوب پیش می‌رفت و نتانیاهو از رفتار معقولانه ایران و عادی‌سازی مسائل می‌ترسید وارد چنین پروسه‌ای شد تا همه طرف‌ها را در تله جنگ گرفتار کند؛ که البته ناهماهنگی صهیونیست‌ها با آمریکا در این مورد دور از ذهن است. اسرائیل منطق ندارد و متوجه رفتار منعطف و منطقی نمی‌شود. نتانیاهو مدعی نزدیکی ایران به ساخت بمب اتم در سال‌های 2012 و 2016 و... بوده است. الان 2025 هست. هیچ‌وقت گزارش و سندی مبنی بر دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای منتشر نشد، اما اسرائیل وارد جنگ گردید. یا مگر زدن سوریه‌ی جولانی و نابودی زیرساخت‌های سوریه و اشغال خاکش به دلیل عدم انعطاف یا سرسختی حکومت جولانی بود؟ مگر جولانی چه در زمان حضورش در جبهه داعش و چه بعدازآن کوچک‌ترین تعرضی به اسرائیل داشت؟ حتی بعد از نابودی زیرساخت‌های سوریه کوچک‌ترین حرف و مقاومتی ابراز کرد؟

4. توجیه‌ناپذیری حمله به تأسیسات هسته‌ای مشروع جمهوری اسلامی ایران؛

باید بپذیریم که تأسیسات هسته‌ای مشروع ما مورد حمله قرار گرفته است. اگر منظور از انعطاف، تسلیم خواسته‌های آمریکا شدن در برچیدن تمام دست‌آوردهای هسته‌ای و نابودی این صنعت است، این نقطه آغاز پذیرش استثمار و قلدری بلاوجه آمریکا و بازگشت به حقارت بی‌پایان دوران پهلوی و شاهان گذشته است و این یک حقیقت تاریخی است که عطش نظام سلطه، برای توحش و قلدری انتها ندارد. پذیرش سلطه آمریکا با ماهیت نظام جمهوری اسلامی ایران در تعارض است و مردم چنین رفتاری را قبول نمی‌کنند.

نتیجه‌گیری:

بنابراین، هیچ‌کس مسئول این تجاوز و جنایت آشکار، جز رژیم منحوس اسرائیل و دولت آمریکا و حامیان و مزدوران آن‌ها نیست و نباید با تحلیل‌های غیرمنصفانه، از بار مسئولیت متجاوزان کم کرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. ترامپ: امیدوارم با ایران به توافق برسیم؛ ایرانی‌ها مذاکره‌کنندگان سرسختی هستند، 19 خرداد 1404، https://irna.ir/xjTMRf.

2. تعیین زمان و مکان دور ششم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا/ یکشنبه 25 خرداد، مسقط، خبرگزاری ایرنا، 20 خرداد 1404، https://irna.ir/xjTMRX. این خبر توسط بقایی اعلام شد و اسرائیل دقیقاً سه روز بعد از اعلام خبر رسمی دور بعدی مذاکرات، یعنی 23 خرداد حمله کرد

راهکارهای پیشگیری از جذب هم وطنان در سرویس های جاسوسی
دشمن روی نقاظ ضعف و ضربه زدن به ایران حساب باز کرده است، هرچه بتوان این نقاط ضعف را از بین برد یا دست‌کم کاهش داد، سدی در مقابل دشمن است.

پرسش:

چه راه­کارهایی برای پیشگیری از جذب هم‌وطنان ما در سرویس‌های جاسوسی دشمن وجود دارد؟

پاسخ:

در جنگ 12 روزه دشمن صهیونیستی علیه مردم ایران، شاهد جاسوسی گروهی در داخل کشور به نفع دشمن و علیه مردم ایران بودیم که به گفته رسانه‌ها بخشی قابل‌توجهی از خسارات واردشده از سوی دشمن، ناشی از همین همکاری در داخل کشور بوده است. مواجهه با این رخداد، این پرسش را مطرح می‌کند که چگونه می‌توان از جذب هم‌وطنان به سرویس‌های جاسوسی دشمن کاست و از وقوع دوباره چنین صحنه‌هایی پیشگیری کرد؟ جلوگیری از نفوذ سرویس‌های جاسوسی همواره برای همه نظام‌های سیاسی، به‌خصوص نظام‌هایی که به دلایل مختلف با دشمنی‌هایی مواجه هستند، مهم است. جمهوری اسلامی ایران نیز به دلایل مختلف که در این مقام جای پرداختن به آن نیست، به‌عنوان یک نظام سیاسی از ابتدای انقلاب اسلامی با دشمنی‌های متعددی مواجه بوده که تا مرز توطئه برای سرنگونی آن و تجزیه ایران پیش رفته است. طبیعی است که در چنین نظامی، نگرانی از نفوذ دشمن در مراکز حساس و جذب افراد برای جاسوسی دشمن وجود داشته باشد. ازاین‌رو لازم است به‌طور خلاصه از عواملی که موجب کاهش نفوذ دشمن می‌شود، بحث کنیم؛ با توجه به این نکته که روشن است رعایت نکاتی که در ادامه می‌آید به معنای منتفی شدن جاسوسی برای دشمن و نفوذ آن نیست و البته رعایت آن‌ها تا حد زیادی می‌تواند از حجم نفوذ و جاسوسی دشمن بکاهد. عواملی که در پیشگیری از وقوع نفوذ دشمن مؤثرند غالباً همان عواملی‌اند که در وقوع آن اثرگذارند. در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

 

عوامل پیشگیری از وقوع نفوذ دشمن

1. تقویت حس هویت و افتخار ملی؛

یکی از مهم‌ترین ابزارهای سرویس‌های جاسوسی، سوءاستفاده از ضعف‌های هویتی و ایجاد فاصله میان فرد و جامعه‌اش است. افرادی که دچار بحران هویت ملی هستند، خود را کمتر متعلق به کشور می‌دانند و درنتیجه، راحت‌تر جذب پیشنهاد‌های دشمن می‌شوند. ازاین‌رو، تقویت هویت ملی، از طریق آموزش تاریخ، بزرگداشت شخصیت‌های ملی و پاسداشت زبان و فرهنگ ایرانی، این فاصله را کاهش می‌دهد و پیوند عاطفی فرد با کشور را تقویت می‌کند و انگیزه‌های خیانت را کاهش می‌دهد.

2. رفع مشکلات معیشتی؛

بسیاری از افرادی که به دام سرویس‌های جاسوسی می‌افتند، به دلیل بحران‌هایی است که به خاطر مشکلات معیشتی و مالی دچار آن می‌شوند و به همین خاطر، جذب پیشنهاد‌های مالی جذاب سرویس‌های بیگانه می‌شوند. کاهش بیکاری، رفع فقر، ارتقای سطح رفاه و ایجاد فرصت‌های شغلی می‌تواند یکی از مؤثرترین سدها در برابر جذب نیروهای داخلی توسط سرویس‌های اطلاعاتی دشمن باشد. شواهد بسیاری، ازجمله پرونده‌های کشف‌شده در حوزه جاسوسی، نشان می‌دهد که انگیزه مالی یکی از رایج‌ترین دلایل همکاری با سرویس‌های دشمن است. درواقع، زمانی که فرد دچار استیصال اقتصادی است، احتمال چشم‌پوشی از ملاحظات امنیتی و اخلاقی افزایش می‌یابد. (1) بنابراین، رفع مشکلات معیشتی به‌طور مستقیم به افزایش امنیت ملی کمک می‌کند. البته نباید این مسئله را نادیده گرفت که گاهی طمع‌ورزی و کسب ثروت در کوتاه‌ترین زمان برای برخی انگیزه همکاری‌ با سرویس‌های جاسوسی است که رفع این مسئله نیازمند آموزش‌ها و تربیت‌های مؤثر است که در جای خود قابل بحث و بررسی است.

3. ارتقای شفافیت و پاسخ‌گویی حاکمیت؛

بی‌اعتمادی به نهادهای حاکمیتی یکی از نقاط ضعف مهمی است که سرویس‌های اطلاعاتی خارجی روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. در فضایی که حکومت پاسخ‌گو نیست و شفافیت وجود ندارد، یا دست‌کم احساس پاسخ‌گو نبودن و عدم شفافیت شکل می‌گیرد، زمینه برای ترویج نارضایتی و جذب نیرو فراهم می‌شود. (2) افزایش شفافیت، اطلاع‌رسانی صحیح و پاسخ‌گویی، می‌تواند اعتماد عمومی را تقویت کند و از سرخوردگی اجتماعی جلوگیری نماید؛ زیرا شهروندانی که احساس می‌کنند صدایشان شنیده می‌شود و نهادهای مسئول پاسخ‌گو هستند، انگیزه کمتری برای خیانت به کشور خود دارند.

4. آگاهی‌بخشی عمومی

فقدان آگاهی درباره روش‌های جذب، تاکتیک‌های سرویس‌های جاسوسی و پیامدهای قانونی و اخلاقی همکاری با دشمن، زمینه‌ساز آسیب‌پذیری است. برگزاری کارگاه‌ها، مستندهای رسانه‌ای، آموزش‌های عمومی و اطلاع‌رسانی گسترده، می‌تواند سطح هوشیاری جامعه را ارتقا دهد و درنتیجه، احتمال جذب کاهش یابد. از اعترافات احمدرضا جلالی یکی از مهم‌ترین جاسوسان موساد که از نخبگان کشور نیز بود، به‌خوبی روشن می‌شود که عدم آشنایی با نحوه عملکرد سرویس‌های جاسوسی چگونه می‌تواند باعث جلب اعتماد و همکاری با آن‌ها شود. (3) ازاین‌رو، نهادهای اطلاعاتی ‌باید همواره برای آگاهی‌بخشی عمومی سرمایه‌گذاری ‌کنند تا شهروندانشان طعمه سرویس‌های رقیب نشوند. پخش مستندهای افشاگرانه درباره شبکه‌های جاسوسی، یا برگزاری دوره‌های آموزشی در دانشگاه‌ها و مراکز حساس می‌تواند نقش پیشگیرانه مهمی داشته باشد.

5. حمایت واقعی از نخبگان؛

بی‌توجهی به نخبگان علمی، فرهنگی و اجتماعی، زمینه مهاجرت یا سرخوردگی آن‌ها را فراهم می‌کند. این افراد، در صورت بی‌انگیزگی یا طرد از سوی جامعه، ممکن است به‌راحتی طعمه سرویس‌های جاسوسی شوند که با وعده امکانات علمی، مالی یا جایگاه اجتماعی، آن‌ها را جذب می‌کنند. حمایت واقعی از نخبگان، هم در بُعد مادی و هم در بُعد معنوی، سدی محکم در برابر این تهدید است. پرونده‌های افشاشده توسط نهادهای امنیتی کشور نشان می‌دهد که نخبگان ناراضی، به دلیل سرخوردگی، گاهی هدف سرویس‌های اطلاعاتی قرار می‌گیرند؛ اگرچه تنها سرخوردگی عامل همکاری آن‌ها با سرویس‌های جاسوسی نیست. نمونه بارز آن، پرونده‌های مرتبط با همکاری برخی پژوهشگران با سرویس‌های غربی است. درحالی‌که اگر این افراد احساس تعلق، امنیت و احترام در کشور خود داشته باشند، احتمال جذب آن‌ها به‌شدت کاهش می‌یابد. (4)

6. افزایش توانمندی‌های امنیتی؛

صرف‌نظر از اقدامات نرم، افزایش توانمندی‌های فنی، اطلاعاتی و ضدجاسوسی یک راهکار حیاتی برای مقابله با جذب نیروها توسط سرویس‌های بیگانه است که شامل آموزش نیروهای امنیتی، بهره‌گیری از فناوری‌های پیشرفته و به‌روز و ایجاد سازوکارهای دقیق نظارتی است. کشورهایی مانند روسیه یا رژیم صهیونیستی، به دلیل سرمایه‌گذاری کلان در حوزه امنیت و ضدجاسوسی، توانسته‌اند شبکه‌های گسترده جاسوسی را کشف و خنثی کنند. ایران نیز با ارتقای این توانمندی‌ها، می‌تواند دامنه فعالیت سرویس‌های بیگانه را محدود کند و مانع جذب هم‌وطنان شود.

7. مقابله با جنگ نرم دشمنان؛

سرویس‌های اطلاعاتی تنها از طریق روش‌های سنتی جذب عمل نمی‌کنند، بلکه بخشی از فرایند جذب، در بستر جنگ نرم و عملیات روانی شکل می‌گیرد. تضعیف باورهای دینی، ملی و فرهنگی، ایجاد نارضایتی روانی و تحریک ذهنی افراد، مقدمه‌ای برای جذب است. مقابله با جنگ نرم از طریق تولید محتواهای قوی، ارتقای سواد رسانه‌ای و افزایش تاب‌آوری فکری جامعه، می‌تواند این روند را مختل کند. برای نمونه، پروژه‌های رسانه‌ای و سایبری دشمنان در سال‌های اخیر، نقش مؤثری در شکل‌دهی به افکار عمومی و هدف‌گذاری بر روی نیروهای مستعد جذب ایفا کرده‌اند. مقابله جدی و هوشمندانه با این اقدامات، از طریق رسانه‌های ملی و شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند به‌عنوان خط مقدم پیشگیری از نفوذ عمل کند.

نتیجه‌گیری:

بنا بر آنچه نگاشته شد، روشن می‌شود که آنچه دشمن روی آن برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران حساب باز می‌کند، نقاط ضعف موجود در کشور است. هرچه بتوان این نقاط ضعف را از بین برد یا دست‌کم کاهش داد، سدی در مقابل رسیدن دشمن به اهدافش ایجاد شده است. برطرف ساختن نقاط آسیب‌پذیر، نقش مؤثری در کاهش همکاری شهروندان ایرانی با سرویس‌های جاسوسی دشمن ایفا خواهد کرد. تقویت حس هویت و افتخار ملی، رفع مشکلات معیشتی، ارتقای شفافیت و پاسخ‌گویی حاکمیت، آگاهی‌بخشی عمومی، حمایت واقعی از نخبگان، افزایش توانمندی‌های امنیتی، مقابله با جنگ نرم دشمنان برخی اقداماتی است که می‌تواند میزان همکاری هم‌وطنانمان با سرویس‌های جاسوسی دشمن را کاهش دهد.

پی‌نوشت‌ها:

(1) حیدری، مهدی، «درآمدی بر مدل برآورد احتمال خیانت در کشور»، فصلنامه مطالعات راهبردی، ص 38؛ «نیاز مالی دروازه جذب جاسوس برای موساد»، خبرگزاری الف، https://B2n.ir/mr1687.

(2) حیدری، مهدی، «درآمدی بر مدل برآورد احتمال خیانت در کشور»، فصلنامه مطالعات راهبردی، ص 41؛

(3) «پایان ماجراجویی یک جاسوس»، صراط نیوز، https://B2n.ir/br6317.

(4) ر.ک: «نخبگان جاسوس یا نفوذ در لباس نخبگی»، ایسکانیوز، https://B2n.ir/sn8693؛ «شگردهای سازمان‌های جاسوسی»، دانشگاه ادیان و مذاهب، https://B2n.ir/et2346.

با توجه به معیار پیروزی و شکست یعنی تحقق اهداف به‌تناسب موانع و امکانات، اسرائیل در اهداف خود ناکام و جمهوری اسلامی به وعده‌های خود جامه عمل پوشاند.

پرسش:

گاهی ادعا می‌شود که ما در جنگ با اسرائیل باختیم و بیخود بر طبل پیروزی کوبیدیم. اینکه آن‌ها سرداران ما و مقاومت را شهید کنند و ما به زدن چند موشک بسنده کنیم شکست نیست؟ آیا چنانکه رهبر انقلاب گفتند اسرائیل بیچاره شد؟

پاسخ:

اسرائیل در یک اقدام تجاوزکارانه و غافلگیرانه فرماندهان لایه اول نیروهای مسلح و سپاه ایران و دانشمندان مهم هسته‌ای و هوافضا را ظرف چند ساعت به شهادت رساند و پس‌ازآن با شهادت سایر فرماندهان و دانشمندان و تأسیسات نظامی و هسته‌ای کشور ضربات سختی را به ایران وارد ساخت، سپس آمریکا با وقاحت به خاک ایران تجاوز کرد و با بمباران سایت‌های هسته‌ای ایران، عملاً یک تابوشکنی عظیم در دست‌اندازی به خاک این سرزمین رقم زد. آیا با پرتاب چند موشک و عدم تناسب در ضربه، انتقام این تجاوز وقیحانه گرفته شد و بلافاصله بعد از آتش‌بس باید جشن پیروزی برگزار می‌کردیم و به ملت ایران تبریک می‌گفتیم؟ آیا با مقایسه ضربات آن‌ها به ما و ضربات ما به آن‌ها، ما در این جنگ بازنده نبودیم؟ اسرائیلی‌ها معتقد هستند که این آتش‌بس یک پیروزی بازدارنده بود و هدف اصلی که انتقال پیام قدرت بود محقق گردید. (1) رهبر انقلاب نیز معتقد است که رژیم صهیونیستی در زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً از پا درآمد و له شد. (2) واقعاً چه طرفی پیروز بود؟

 دو گروه به‌شدت بر طبل شکست ایران می‌کوبند: گروه اول ضد انقلاب و دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران و گروه دوم بخشی از طرفداران انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران.

1. پاسخ به دشمنان و مخالفان نظام جمهوری اسلامی ایران؛

در پاسخ به گروه اول باید اذعان داشت که انقلاب و نظام اسلامی چنان سطح انتظارات و توقع این افراد را در نبرد با نظام سلطه و ابرقدرت‌های منطقه‌ای و جهانی بالا برده که فراموش کرده‌اند که وضعیت استقلال و اقتدار و توانمندی امنیتی و اطلاعاتی ایران پیش از انقلاب، چقدر شکننده و وابسته بوده و اکنون انتظار دارند که ایران اسرائیل و پایگاه‌های منطقه را با خاک یکسان کرده و بزرگ‌ترین شبکه جاسوسی و عملیاتی را در دل موساد اداره کند. ننگ حقارت‌های مکرر مانند فتح چندساعته تهران (3) و تاج‌برداری و تاج‌بخشی اجنبی به رضاخان و محمدرضا و بازگشت محمدرضا از فرار سراسیمه خود در سال 1332 شمسی با کودتای آمریکایی و حضور ده‌ها هزار مستشار آمریکایی و الحاقیه پیمان وین (مشهور به کاپیتلاسیون) و جدایی بحرین و جولانگاه آزمایش دکترین‌های آمریکایی بودن ایرانِ پهلوی قابل فراموشی نیست. ایران پیش از انقلاب 57 مکرر آماج دخالت‌ها و حقارت‌های بی‌سابقه یا کم‌سابقه‌ای بود که در پی آن یکی از شعارهای جدی مردم در انقلاب 57، کلمه «استقلال» بود. حالا با فراموشی آن گذشته ننگین، کوچک‌نمایی دست‌آوردهای بزرگ نظام و بزرگ‌نمایی ضربات طرف مقابل، تحقیر توانمندی نظام جمهوری اسلامی در دستور کار این افراد قرار گرفته است.

2. پاسخ به حامیان و منتقدان منصف نظام جمهوری اسلامی؛

معیار سنجش پیروزی و شکست، میزان تحقق اهداف اعلامی و واقعی (تقریباً پنهان) طرف‌های جنگ برحسب انتظار واقعی از آن‌ها است؛ یعنی دو معیار در این سنجش مهم است. یکی میزان تحقق اهداف و دوم عملکرد بر اساس انتظارات. نکته دیگر اینکه در بررسی اهداف باید در نظر داشت که بخشی از اهداف صرفاً اعلام می‌گردد و بخشی دیگر اهداف واقعی هستند که به هر دلیلی، اعلام نمی‌گردند، اما با شدت در پی تحقق آن هستند. تحقق اهداف هم صفر و صدی نیست. باید دید که از صفر تا صد، چه مقدار از اهداف عملیاتی محقق شده است. اسرائیل و حامیانش چه اهدافی را از حمله به ایران اعلام کرده بودند؟ اهداف اعلامی از حمله به ایران، هموار کردن راه آزادی مردم (زدن سر نظام جمهوری اسلامی ایران و ایجاد آشفتگی و دعوت از مردم برای شورش خیابانی و جنگ داخلی) (4) نابودی توان اتمی، نابودی توان موشکی و دفاعی در راستای ایجاد یک خاورمیانه جدید عنوان شده بود. اهداف پنهان و واقعی اسرائیل از این تجاوز نظامی، از بین بردن و تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران (5) به‌صورت تجزیه یا جنگ داخلی یا حداقل، تضعیف شدید نظام سیاسی ایران و انفعال کامل بین‌المللی بود، به‌نحوی که ایران دیگر هیچ تهدید مؤثری برای اسرائیل و حامیانش نباشد. همچنین اسرائیل مدعی بود که تا تحقق اهداف کار خود را ادامه خواهد داد. ایران نیز مدعی شد که اسرائیل را بیچاره و پشیمان خواهد کرد و آن‌ها سالم از این جنایت خلاص نخواهند شد.

3. ارزیابی دستیابی رژیم صهیونی به اهداف حمله به ایران؛

باید دید که اسرائیل که در این جنگ کارت‌های بسیاری را سوزاند و ریسک و هزینه عظیمی با این تهاجم انجام داد، به کدام‌یک از اهداف فوق دست‌یافت.

3 ـ 1. در بخش از کار‌انداختن توان نظامی و موشکی ایران، نه‌تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه ایران قدرت مدیریت بحران و سرعت در بازیابی خود را در منظر تمام دنیا به نمایش گذاشت. ظرف چند ساعت تمامی فرماندهان شهید جایگزین و عملیاتی شدند و سرتاسر سرزمین‌های اشغالی هدف موشک‌های سازمان هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت. سیستم  به‌روزرسانی‌شده، مدرن و گران‌قیمت پدافندی 5 لایه اسرائیل، فلج بودن خود را در مقابل موشک‌های ایرانی به همگان نشان داد و هیمنه سیستم پر سروصدای دفاعی اسرائیل را در هم کوبید. این موشک‌ها که پس از عملیات وعده صادق 1، تحقیر و ناکارآمد تعریف می‌شد (6) و مورد تحلیل سبک‌انگارانه رسانه‌های غربی و تمسخر ضدانقلاب قرار گرفته بود، اکنون شکنندگی و دست‌یافتنی بودن نقطه‌ای بانک اهداف را برای ایران کاملاً اثبات کرد. این مسئله در معادلات آتی به‌شدت مؤثر و قابل‌توجه خواهد بود. پس توان موشکی نه‌تنها منهدم نشد، بلکه موجب شد که خبرنگاران شبکه‌های دنیا به‌مانند نفیسه کوهنورد، خبرنگار ارشد بی‌بی‌سی که در منطقه جنگی اسرائیل حضور داشت به پیروزی ایران اعتراف کنند: «پیروز این جنگ ایران است؛ رهبران کشور‌های منطقه هم بر همین عقیده هستند! کشوری که بیش از ۴۰ سال از همه طرف تحریم بوده توانست در برابر اسرائیل و آمریکا بایستد! ویرانی‌هایی که ما در غزه و جنوب لبنان می‌دیدیم، اما این بار در خود اسرائیل شاهد آن هستیم.» (7)

3 ـ 2. نه‌تنها جامعه ایران به اسرائیل به‌عنوان یک منجی برای تحقق آزادی و رهایی از نظام نگاه نکرد، بلکه با اعلام نفرت و انزجار از رژیم صهیونیستی از یک‌سو و حمایت قاطع از مسئولین و نیروهای مسلح کشور از سوی دیگر، طرف مقابل را غافل‌گیر کرد. این حمله موجب اتحاد و همبستگی بیش‌ازپیش مردم ایران و عقب افتادن پروژه براندازی به‌زعم براندازان گردید. مصی علی نژاد خبرنگار برانداز به‌صراحت اعلام کرد: «اسرائیل همه برنامه‌های ما را به‌هم ریخت. نتانیاهو باید صبر می‌کرد تا اعتراضات و اعتصابات گسترده بعدی آغاز شود و سپس با هماهنگی با اپوزیسیون حمله کند. اقدام نظامی اسرائیل، اپوزیسیون و پروژه براندازی را حداقل ۱۵ تا ۲۰ سال به حاشیه برد. مردم حالا به‌اشتباه طرفدار جمهوری اسلامی شده‌اند.» (8) نظام سیاسی ایران نه‌تنها در داخل با بهبود سرمایه اجتماعی مواجه شد، بلکه تبدیل به یک منجی و قهرمان در دنیا گردید و مردم و چهره‌های متکثری در سراسر جهان، از ایران اعلام حمایت و از اسرائیل اعلام انزجار کردند. (9) مفتی عمان گفت که «پاسخ قاطع ایران در برابر رژیم صهیونیستی دل‌های ما را خنک کرد. اطمینان داریم که خداوند از متجاوزان انتقام خواهد گرفت و پیروزی را به دست نیروهای مسلح ایران رقم خواهد زد». (10) در یک رخداد بی‌سابقه، امام جماعت مسجدالحرام پس از حملات اسرائیل به ایران و پاسخ کشورمان به رژیم اشغالگر قدس، از همه مسلمانان خواست تا «همان‌طور که غرب از اسرائیل حمایت می‌کند، با قدرت کنار ایران بایستند.» و تأکید کرد که: «اکنون وقت حرف و بیانیه نیست … قسم به خدا، ایران این رژیم را که لکه تهدید دین است، از روی زمین محو خواهد کرد.» این سخنان به‌عنوان نخستین موضع حمایتی صریح در سطح مذهبی از سوی یکی از مهم‌ترین نمادهای دینی عربستان نسبت به ایران در جریان تقابل مستقیم با رژیم صهیونیستی است. چنانچه بن سلمان ولیعهد عربستان در تماس با رئیس‌جمهور ایران بیان داشت که: «عربستان سعودی در کنار برادران خود در جمهوری اسلامی ایران قرار دارد و امروز همه جهان اسلام یکپارچه و متفق‌القول از شما حمایت می‌کنند. بنده در همه تعاملات دیپلماتیک خود به دنبال اعمال فشار و توقف تجاوزگری‌های اسرائیل هستم.» (11) پس‌ازاین جنگ نه‌تنها در داخل بلکه رشد ایران در بهبود فضای افکار عمومی بین‌المللی نیز خیره‌کننده بوده است.

3 ـ 3. برخلاف ادعاهای اسرائیل و هم‌پیمانانش، زنجیره غنی‌سازی و انرژی هسته‌ای در ایران نابود نشد. غنی‌سازی در ایران به دلیل اتکا به دانش بومی و اراده جدی حاکمیتی و مردمی به‌سادگی قابل‌حذف نیست. ترامپ ابتدا ادعا کرد که سایت‌های ایران کاملاً نابود شده‌اند، اما خود مقامات کاخ سفید بعداً نشان دادند که اطلاع دقیقی از وضعیت هسته‌ای ایران ندارند؛ (12) اما رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی پس از اظهارات ترامپ گفت به‌رغم آسیب‌های جدی ناشی از حملات اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هسته‌ای ایران، این کشور قادر است در چند ماه تولید اورانیوم غنی‌شده را از سر بگیرد. (13) تساحی هنگبی رئیس شورای امنیت داخلی اسرائیل در ابتدای جنگ 12 روزه در مصاحبه با کانال 13 تلویزیون اسرائیل گفته بود که نابودی کامل برنامه هسته‌ای ایران از طریق عملیات نظامی غیرممکن است و اساساً تل‌آویو قادر به چنین کاری نیست؛ و پیش از آن ایهود باراک، نخست‌وزیر سابق اسرائیل در مصاحبه با شبکه CNN بیان کرده بود که اسرائیل به‌تنهایی قادر نیست، برنامه هسته‌ای ایران را برای مدتی طولانی به تأخیر بیندازد. حتی ایالات‌متحده نیز نمی‌تواند این برنامه را بیش از چند ماه به تعویق بیندازد. (14)

3 ـ 4. انزوا و از کار‌انداختن قدرت ایران، نه‌تنها قدرت ایران از کار نیفتاد، بلکه ایران با جسارت و شجاعت در میانه جنگ با اسرائیل با در هم کوبیدن پایگاه نظامی آمریکایی العدید قطر (محل هماهنگی عملیات هوایی آمریکا در منطقه غرب آسیا) که یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های آمریکا در منطقه است، دولت ایالات‌متحده آمریکا را مجبور به تقاضای آتش‌بس و توقف جنگ کرد. دولت اسرائیل رسماً آتش‌بس تعیین‌شده را پذیرفت. در بیانیه‌ اسرائیل آمده بود که اسرائیل به اهداف جنگی خود شامل حذف توانایی‌های هسته‌ای و موشکی بالستیک ایران دست یافته و جایگاهش را در میان «قدرت‌های جهانی» تثبیت کرده است! (15) اما همگان می‌دانستند که اسرائیل به ادامه جنگ با همراهی آمریکا و ناتو امید داشت و نمی‌خواست که با دست خالی متحمل چنین هزینه سنگینی شود، اما ایران شرایط را به نحوی رقم زد که شعار «قطع دست متجاوز و تا پایان تجاوز به جنگ ادامه می‌دهیم و همچنین متجاوز را پشیمان و بیچاره خواهیم کرد»، محقق شود. وقتی در میانه کار، پیشنهاد آتش‌بس از طرف مقابل اعلام می‌شود، چه معنایی غیر از بیچارگی و پشیمانی از اقدام قبلی وجود دارد؟ اسرائیل فرصت طلایی حمله به ایران و حمایت همه‌جانبه آمریکا و جهان را برای این کار به دست آورد، ولی چرا باید در 12 روز و به‌سرعت، تن به آتش‌بس بدهد؟ این نشان از بیچارگی و هزینه‌های سنگین تقابل با ایران است چون بقای جمهوری اسلامی ایران به معنای بقای تهدیدات علیه منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه است.

3 ـ 5. نباید ازنظر دور داشت که ایران، با اتکا به خود و ملتش و باوجود تجربه سال‌ها تحریم اقتصادی فلج‌کننده و توطئه‌های داخلی و خارجی در این جنگ به این اهداف رسید؛ اما اسرائیل با حمایت صددرصدی هم‌پیمانان ثروتمند و قدرتمندش در تحقق اهداف خود ناکام ماند. ایران در این جنگ توانست با دانش بومی و اتکا به توانمندی داخلی، قدرت مستقل و تاب‌آوری خود را به‌شدت به رخ جهانیان کشیده و به همگان بفهماند که تقابل با ایران، هزینه سنگینی خواهد داشت و قدرت نظام سلطه به رهبری آمریکا قادر به هضم قدرت ایران در نبرد نیست. درواقع نباید عدم توازن بودجه، تجهیزات و حمایت‌های نجومی جبهه متجاوز با ایران را از یاد برد. بسیاری از کشورهای دنیا از ترس فروپاشی جرئت کوچک‌ترین تقابلی با جبهه صهیونیستی و تحمل رویارویی با آن را ندارند اما ایران این راه را باز و در ملت‌های منطقه اعتمادبه‌نفس کافی را ایجاد کرده است.

3 ـ 6. از همه این نکات که بگذریم پیروزی واقعی را، سربلندی ملت و حکمرانان در عمل به تکلیف مشخص می‌کند و نه اعداد و ارقام عادی. پیروزی واقعی، پیروزی مکتب و تحقق آرمان‌های الهی است. گاهی حتی عظمتی چون حسین علیه‌السلام و یارانش در صحرا قطعه‌قطعه می‌شوند اما خروش مکتب، به وسعت قرن‌ها تمام مرزهای جغرافیایی را درمی‌نوردد و چنان نیرویی در بشریت خلق می‌کند که نه‌فقط بنی‌امیه، بلکه دودمان ظلم در تاریخ تا رژیم صهیونیستی همیشه با نیروی مقاومی به نام مکتب عاشورا به نقطه بحران و بیچارگی می‌رسد. پس بخشی از پیروزی نیز تدریجی است و در آینده مشخص خواهد شد که نتیجه خون‌های شهدا، رویش نیروهای قوی‌تر و باانگیزه‌تر است یا خالی شدن میدان.

نتیجه‌گیری:

با توجه به معیار پیروزی و شکست یعنی تحقق اهداف به‌تناسب موانع و امکانات، اسرائیل در اهداف خود ناکام و جمهوری اسلامی به وعده‌های خود جامه عمل پوشاند. اسرائیل ضربات قابل‌توجهی در تهاجم نظامی خود به ایران داشت و ایران نیز متقابلاً با بازیابی سریع قوای خود ضربات مهلکی به ‌طرف مقابل زد و هیمنه دشمن را در هم کوبید؛ اما با معدل‌گیری در تحقق اهداف خود مطلقاً ناکام ماند و البته دریچه‌ای را بیش‌ازپیش به روی ایران گشود که بسته شدن آن دیگر به عهده اسرائیل نخواهد بود. ایران با توجه به امکاناتش در مقابل رژیم صهیونیستی و ایالات‌متحده آمریکا با قدرت ظاهر شد و دشمن را وادار به درخواست آتش‌بس کرد. همه این‌ها جای تبریک به ملتی دارد که دشمن را در تحقق اهدافش ناکام گذاشت.

پی‌نوشت‌ها:

1. اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه چند حمله به ایران و به چه اهدافی انجام داد؟ وب‌سایت خبری ایران اینترنشنال، 4 تیر 1404، https://www.iranintl.com/202506256824.

2. سومین پیام تلویزیونی خطاب به ملت ایران در پی تهاجم رژیم صهیونی، خامنه‌ای دات آی آر، 5 تیر 1404، https://khl.ink/f/60502.

3. در سوم شهریور 1320 و در اواخر جنگ جهانی دوم، در‌حالی‌که رضاخان اعلام بی‌طرفی کرده بود، نیروهای متفقین ظرف چند ساعت و بدون کم‌ترین مقاومتی از سوی ارتش صدهزارنفری ایران سرتاسر ایران را اشغال و رضاشاه را از سلطنت خلع و فرزند جوانش را که قول سرسپردگی و همراهی کامل داده بود، بر تخت نشاندند.

4. نتانیاهو در پیامی به مردم ایران اعلام کرد: «امیدواریم عملیات ما راه را به‌سوی آزادی شما هموار کند. ... زمان آن رسیده است که مردم ایران، در مقابل رژیم شریر و سرکوبگر قیام کنند و حول پرچم ایران و میراث تاریخی آن گرد آیند. رژیم نمی‌داند ضربه را از کجا و چگونه خورد. این رژیم هرگز تاکنون این‌قدر ضعیف نشده بود. این فرصتی برای شما است که بپا خیزید و بگذارید صدای شما شنیده شود.» نتانیاهو خطاب به مردم ایران: امیدواریم عملیات ما راه را به‌سوی آزادی شما هموار کند، تایمز اسرائیل (فارسی)، 14 ژوئن 2025، https://B2n.ir/gm5338.

5. هدف پنهان حملات اسرائیل به ایران: تغییر رژیم؟ وب‌سایت دویچه‌وله فارسی، 24 خرداد 1404، https://B2n.ir/hy5387.

6. میر محمدصادقی، فرهاد، بلوف یا قدرت منطقه‌ای؛ موشک‌های ایران چقدر قدرتمند و «نقطه‌زن» هستند؟ یورونیوز فارسی، 3/9/2024، https://B2n.ir/bt7411.

7. نفیسه کوهنورد: پیروز این جنگ ایران است؛ رهبران کشور‌های منطقه هم بر همین عقیده هستند! + فیلم، سایت تحلیلی خبری عصر ایران، 3 تیر 1404، asriran.com/004UlC.

8. مصی علی‌نژاد: حمله اسرائیل، پروژه براندازی را ۲۰ سال عقب انداخت، روزنامه فرهیختگان، 30 خرداد 1404، fdn.ir/209145.

9. حمایت جهانی از ایران در جنگ با اسرائیل + فیلم و عکس، پایگاه خبری حیات، 26 خرداد 1404، www.hayat.ir/x4mKN.

10. آرزوی مفتی عمان برای پیروزی ایران، پایگاه خبری تحلیلی دنیای اقتصاد، 24 خرداد 1404، https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4188098.

11. در گفت‌وگوی تلفنی ولیعهد عربستان؛ پزشکیان: رژیم صهیونیستی در روند تقویت صلح، ثبات و امنیت منطقه کارشکنی کرده است، خبرگزاری ایرنا، 24 خرداد 1404، https://irna.ir/xjTQmP.

12. حملات آمریکا و اسرائیل تا چه اندازه به برنامه هسته‌ای ایران آسیب زده است؟ یورونیوز فارسی، 27/6/2025، https://parsi.euronews.com/2025/06/27/what-we-know-about-the-damage-done-to-irans-nuclear-program.

13. گروسی: تأسیسات هسته‌ای ایران نابود نشده است، BBC فارسی، 8 تیر 1404، https://www.bbc.com/persian/articles/cvg4qjv453jo.

14. رئیس شورای امنیت داخلی اسرائیل دست به اعتراف زد/ نابودی برنامه هسته‌ای ایران غیرممکن است، سایت‌خوان روزنامه دنیای اقتصاد، 24 خرداد 1404، https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4188255.

15. چگونه ۲۴ ساعت پرتنش ایران و اسرائیل را به آتش‌بس نزدیک کرد، BBC فارسی، 4 تیر 1404، https://www.bbc.com/persian/articles/cz6g1pplxwpo.

مذاکرات ایران و آمریکا در دورۀ شهید رئیسی و پزشکیان: تفاوت‌ها و رویکرد
مذاکرات در دوران شهید رئیسی ودکتر پزشکیان تاکنون چیزی متفاوت از مذاکرات آمریکا و ایران در دوره‌های پیشین نیست و همواره با زیاده‌خواهی‌های آمریکا همراه بوده است.

پرسش:

 مذاکرات ایران و آمریکا در دوره شهید رئیسی و آقای پزشکیان دربارۀ چه موضوعاتی بوده است و چه نتایجی تاکنون به دنبال داشته است؟

پاسخ:

از سال 1359 که رابطۀ آمریکا و ایران قطع شد، مذاکرات ایران و آمریکا همواره مورد توجه مردم ایران و کارشناسان داخلی و بین‌المللی بوده است. با توجه به اینکه این مذاکرات، همواره در طول تاریخ قطع روابط آمریکا و ایران، مخالفان و موافقانی داشته است، بررسی نتایج حاصل از این مذاکرات اهمیت بسزایی دارد. پرسش این است که این مذاکرات در دوران دولت شهید رئیسی و ریاست‌جمهوری آقای پزشکیان دربارۀ چه موضوعاتی بود و چه نتایجی برای ملت ایران به دنبال داشت؟

پس از تسخیر سفارت آمریکا از سوی دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان سال 1358، روابط آمریکا و ایران وارد مرحلۀ تنش شد. در 18 فروردین سال 1359، پس از موافقت امام خمینی (رحمة الله علیه) با ماندن گروگان‌ها در اختیار دانشجویان، با تصمیم کارتر ـ رئیس‌جمهور آمریکا ـ رابطه ایران و آمریکا قطع شد و کارتر دستور داد ظرف 24 ساعت دیپلمات‌های ایران خاک آمریکا را ترک کنند. البته کارتر به دنبال تسخیر سفارت در آبان 1358 دستور اخراج دیپلمات‌های ایرانی را از آمریکا صادر کرده بود و تنها 35 دیپلمات ایرانی در آمریکا باقی مانده بودند (1). هم‌زمان با قطع روابط دیپلماتیک، کارتر صادرات به ایران به‌جز در حوزۀ دارو و مواد غذایی را نیز به‌سرعت قطع کرد؛ هرچند به گفته خود کارتر، صادرات همین دو مورد نیز در ماه‌های اخیر به کمترین میزان رسیده و ناچیز بوده است (2). پس از ورود روابط آمریکا با ایران به مرحله جدید، مسئلۀ مذاکره میان آمریکا و ایران به بهانه‌های مختلف مورد توجه قرار گرفته است و نیز این مذاکرات همواره مخالفان و موافقانی داشته است. برای رسیدن به قضاوتی روشن درباره این مذاکرات، بررسی تاریخچه و نتایج حاصل از آنها برای ملت ایران مفید است. مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا به دلیل مواضع خصمانه آمریکا در این سال‌ها بسیار کم رخ داده است و در مذاکرات مستقیم دو کشور، مسئله هسته‌‌ای، مسائل منطقه‌ای و آزادی زندانیان موضوعات اصلی مذاکرات بوده است. ازآنجاکه این پرسش، مذاکرات در دوران شهید رئیسی و دکتر پزشکیان را مدنظر قرار داده است، تاریخچه مذاکرات میان ایران و آمریکا در دو دولت پیش‌گفته به شرح زیر است:

1. مذاکرات ایران و آمریکا در دوره شهید رئیسی

از‌آنجا‌که مفاد برجام، شرایط را برای ایران به‌ گونه‌ای رقم زده بود که امکان خروج از آن برای ایران وجود نداشت؛ همچنین مکانیسم ماشه همچون چماقی بالای سر ایران قرار داده شده بود، دولت شهید رئیسی چاره را در تلاش برای احیای برجام به منظور زنده‌کردن حقوق ملت ایران بر اساس آنچه در برجام پذیرفته شده بود، دانست؛ از‌این‌رو مذاکرات برای احیای برجام در دوران شهید رئیسی نیز ادامه یافت و دکتر باقری کنی مأمور پیشبرد این مذاکرات بود. این مذاکرات با اینکه به طور مستقیم انجام نمی‌گرفت، در دولت شهید رئیسی تداوم یافت. به گفتۀ مخبر ـ معاون اول شهید رئیسی ـ دو بار این مذاکرات در شهریور سال 1401 تا مرز توافق پیش رفت؛ اما رژیم صهیونیستی مانع تحقق آن شد (3). با وجود اینکه این مذاکرات در دوران شهید رئیسی به نتیجه نرسید، دولت وی همچنان مذاکرات با آمریکا در موضوعاتی غیر از برجام را پی ‌گرفت. ایران در سپتامبر 2023، با واسطه‌گری قطر موفق به آزاد‌سازی شش میلیارد دلار از پول‌های بلوکه‌شدۀ ایران در ازای آزادی پنج زندانی دوتابعیتی ایرانی ـ آمریکایی ‌شد. در این توافق ذکر شده بود زمانی که تمام پول‌های بلوکه‌شده آزاد شوند، ایران زندانیان را آزاد خواهد کرد. سیامک نمازی، مراد طاهباز، عماد شرقی و دو آمریکایی دیگر در جریان این تبادل، آزاد شدند و ابتدا به قطر و پس از آن به آمریکا انتقال یافتند.

2. مذاکره ایران و آمریکا در دورۀ دکتر پزشکیان

پس از شهادت آیت‌الله رئیسی، مذاکره با آمریکا در دولت پزشکیان که یکی از شعارهایش گفتگو برای حل مسائل ایران با جهان به‌ویژه مسئله هسته‌ای و برجام بود، پیگیری شد. این مذاکرات تا کنون طی پنج مرحله دیدار غیرمستقیم مذاکره‌کنندگان ایرانی با طرف آمریکایی با وساطت طرف عمانی انجام شده است که به دلیل رفتارها و سخنان متناقض مذاکره‌کنندگان و البته شخص رئیس‌جمهور آمریکا تا کنون به نتیجۀ خاصی نرسیده است. همچنین حمله رژیم صهیونی به ایران با حمایت آمریکا و کشورهای غربی که انصراف ایران از دور جدید مذاکرات را موجب شد، سرنوشت این دوره از مذاکرات را در هاله‌ای از ابهام فرو برده است. این روزها که دو هفته از حملۀ رژیم صهیونیستی به ایران می‌گذرد، کشورهای آلمان، فرانسه و انگلیس درخواست ملاقات با وزیر امور خارجۀ ایران را داشتند که بر اساس برخی اخبار منتشرشده، زیاده‌خواهی‌های آمریکا از سوی آنان تکرار شده است (4). بنابراین همچنان سرنوشت این مذاکرات روشن نیست و باید منتظر تحولات آینده ماند؛ چراکه تحولات آینده می‌تواند بر کیفیت مذاکرات برجامی آمریکا با ایران اثرگذار باشد.

نتیجه:

تاریخچۀ مذاکرات ایران و آمریکا در دوران شهید رئیسی و دولت دکتر پزشکیان تا کنون، سرنوشتی شبیه دیگر مذاکرات درباره موضوع هسته‌ای ایران داشته است. این مذاکرات همواره با زیاده‌خواهی‌های آمریکا و دیگر کشورهای غربی بوده است؛ از‌این‌رو تا کنون نتیجۀ مطلوبی که تأمین‌کننده منافع مردم ایران باشد و حل مسئله هسته‌ای ایران را برای همیشه به دنبال داشته باشد، تحقق نیافته است.

پی‌نوشت‌ها:

1. «روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا به طور کامل قطع شد»؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 10157:

https://irdc.ir/0002dp.

گفتنی است برخی منابع، تاریخ قطع روابط آمریکا با ایران را 19 و برخی 20 فروردین اعلام کرده‌اند؛ اما بر اساس سند ارائه‌شدۀ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تاریخ صحیح قطع روابط، 18 فروردین سال 1359 است.

2. «روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا به طور کامل قطع شد»؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد خبر: 10157:

https://irdc.ir/0002dp .

3. ر.ک: «روایت مخبر از مذاکرات در دولت شهید رئیسی»؛ خبرگزاری دانشجو، کد خبر: ۱۲۴۷۶۴۸:

https://snn.ir/005EZM.

4. ر.ک: «بیانیۀ مشترک سه کشور اروپایی پس از پایان نشست ژنو»؛ اکو ایران، کد خبر: 94822:

https://ecoiran.com/fa/tiny/news-94822.

بریکس یک پیمان بین‌المللی بین پنج قدرت اقتصادی نوظهور است و هدف اصلی این پیمان توسعه همکاری‌های اقتصادی و با هدف مقابله با اقدامات کشورهای غربی و آمریکا است.

پرسش:

بریکس چیست؟ چه اهدافی را دنبال می‌کند و آیا می‌تواند در حل مشکلات ناشی از تحریم‌های آمریکا علیه ایران، موثر باشد؟

پاسخ:

در عرصه بین‌الملل و در روابط بین کشورها، ائتلاف‌ها و معاهده‌های مختلفی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و نظامی شکل گرفته است. یکی از این ائتلاف‌های مهم پیمان بریکس است. واژه «بریکس(BRICS)» متشکل از نام 5 کشور برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است که از کنار هم قرار گرفتن حرف اول نام لاتین آنها به وجود آمده است.

الف. تاریخچه و اهداف بریکس

سال 2006 برای اولین بار وزرای خارجه برزیل، روسیه و چین به همراه وزیر دفاع هند گرد هم آمدند تا برای توسعه همکاری‌ها در یک چارچوب چهارجانبه تبادل نظر کنند. نخستین اجلاس سران این گروه در سال ۲۰۰۹م در روسیه برگزار شد و حاضران بر همکاری‌های منسجم به نفع کشورهای در حال توسعه و ایجاد نظم جهانی هماهنگ در راستای صلح پایدار و مشترک تأکید کردند. نام آن در ابتدا «بریک» بود. با اضافه شدن آفریقای جنوبی در سال 2011م به این گروه، نام آنها به «بریکس» تغییر یافت. با تصمیم سران بریکس در سال 1402ش(2024م) کشورهای دیگری همچون جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و امارات به عضویت گروه بریکس درآمدند.(1) راهبرد همکاری‌های اقتصادی این گروه که در سال 2020 به تصویب اعضا رسید، در سه محور خلاصه می‌شود:

1. بسته «تجارت، سرمایه‌گذاری، فاینانس (قرداد تامین مالی از منابع بین‌المللی)»

2. بسته «اقتصاد دیجیتال» مرتبط با موضوعاتی نظیر تحول دیجیتال، صنعت و نوآوری

3. بسته «توسعه پایدار» در موضوعاتی نظیر امنیت غذایی و توسعه منابع انسانی.(2)

ب. جایگاه و اهمیت بریکس

مهم‌ترین رقیب گروه بریکس، گروه G7 متشکل از هفت کشور بزرگ صنعتی شامل آمریکا، آلمان، انگلیس، فرانسه، ایتالیا، ژاپن و کانادا است. مقایسه این دو گروه از کشورها به خوبی جایگاه و اهمیت پیمان بریکس را نشان می‌دهد. «گروه بریکس ۳۵.۶ درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را به خود اختصاص داده است، در حالی که سهم گروه ۷، ۳۰.۳ درصد» می‌باشد. این وضعیت برای بریکس تا سال ۲۰۲۸م بیش از پیش ارتقا خواهد یافت و در مقابل، وضعیت گروه 7 تنزل می‌یابد. «سهم کل کشورهای عضو گروه بریکس در اقتصاد جهانی ۵۸.۹ تریلیون دلار است. کشورهای عضو این گروه همچنین بیش از یک سوم از خشکی زمین (۳۶ درصد)، ۴۵ درصد از جمعیت جهان (۳.۶ میلیارد نفر)، بیش از ۴۰ درصد از کل تولید نفت و حدود یک چهارم از صادرات جهان را به خود اختصاص داده‌اند.»(3) دو کشور از اعضای بریکس، عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل هستند.

ج. آثار مثبت پیوستن ایران به بریکس

پیوستن ایران به بریکس می‌تواند هم برای کشورهای عضو این پیمان سودمند باشد و هم برای ایران. نتایج مثبت این الحاق برای ایران در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، امنیتی و علمی قابل بررسی است که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود.

۱. همکاری‌های اقتصادی

1.1. دسترسی به بازارهای بزرگ

ایران با پیوستن به بریکس می‌تواند به بازار بزرگ اقتصادی این کشورها که جمعیتی بیش از 3 میلیارد نفر دارند، دسترسی پیدا کند. این موضوع به نوبه خود باعث افزایش صادرات ایران و رشد اقتصاد داخلی خواهد شد. از جمله موارد مهم در این زمینه، صادرات انرژی است. ایران به عنوان یکی از بزرگ‌ترین دارندگان منابع نفت و گاز جهان، می‌تواند با کشورهای عضو بریکس در حوزه انرژی، همکاری‌های استراتژیک داشته و بازارهای جدیدی برای صادرات انرژی خود ایجاد کند.

2.1. جذب سرمایه‌گذار خارجی

پیوستن ایران به بریکس زمینه را برای جذب سرمایه‌گذاری کشورهای عضو، به‌ویژه در بخش‌های مهمی چون انرژی، زیرساخت و فناوری، فراهم می‌کند.

3.1. خنثی کردن تحریم‌های غرب و آمریکا

ایران با تقویت همکاری با کشورهای بریکس، می‌تواند مسیرهای بیشتری را پیش روی خود قرار داده و از این طریق روابط اقتصادی خود با غرب را به نحو بهتر و با دست بازتری مدیریت کند. به عنوان نمونه، بریکس در حال توسعة سازوکارهای مالی برای کاهش وابستگی به دلار است. کشورهای عضو در تلاش هستند تا مبادلات تجاری خود را از طریق ارزهای ملی انجام دهند. ایران می‌تواند از این فرصت‌ها برای تسهیل مبادلات تجاری و مالی خود و کاهش وابستگی به دلار استفاده کند. همچنین با دسترسی ایران به بانک توسعه بریکس، ایران قادر خواهد بود از منابع مالی این بانک بهره‌مند شود. همه این سازوکارها در نهایت منجر به خنثی سازی یا دورزدن بیش از پیش تحریم‌های کشورهای غربی و آمریکا خواهد شد.

4.1. همکاری در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر

ایران می‌تواند از تجربیات و دستاوردهای کشورهایی مانند چین و هند که در زمینه انرژی‌های تجدیدپذیر توانمندی‌های قابل توجهی کسب کرده‌اند، استفاده نماید.

2. همکاری‌های سیاسی

1.2. تقویت جایگاه سیاسی

عضویت در بریکس می‌تواند جایگاه سیاسی ایران را در سطح جهانی تقویت کرده و به او این امکان را بدهد که در تصمیمات بین‌المللی نقش فعال‌تر و مؤثری تری ایفا کند.

2.2. همکاری‌های چندجانبه

ایران می‌تواند از طریق بریکس در سازمان‌های بین‌المللی مانند سازمان ملل متحد، شورای امنیت و دیگر نهادها، هماهنگی بیشتری با کشورهای عضو داشته باشد.

3. همکاری‌های امنیتی

1.3. مقابله با تهدیدات مشترک

کشورهای عضو بریکس، از جمله ایران، قادر خواهند بود از طریق هم‌افزایی با یکدیگر در حوزه‌های امنیتی و دفاعی، به شکل بهتری در مقابله با تهدیدات مشترک مانند ناتو، تروریسم و گروه‌های شبه‌نظامیِ مورد حمایت غرب اقدام نمایند.

4. همکاری‌های علمی و فناوری

1.4. تبادل علمی

ایران می‌تواند با دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی کشورهای عضو بریکس همکاری‌های علمی و آموزشی گسترده‌ای داشته باشد.

2.4. تبادل فناوری

کشورهای عضو بریکس، مثل چین و هند، در حوزه فناوری‌های پیشرفته مانند هوش مصنوعی، انرژی‌های تجدیدپذیر و فناوری اطلاعات پیشرفت‌های چشمگیری داشته‌اند. ایران می‌تواند از این فناوری‌ها بهره‌مند شود.

نتیجه‌گیری:

بریکس یک پیمان بین‌المللی بین کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی و پنج عضو جدید شامل ایران و... است. هدف این پیمان به صورت عمده، افزایش روابط اقتصادی و تأثیرگذاری بر تحولات جهانی برای مقابله با سیاست‌های غرب و آمریکا است. پیوستن به این پیمان فرصت‌های قابل‌توجهی برای ایران فراهم می‌کند.

پی‌نوشت‌ها

1. نجفی، سید احمد، چگونه بریکس از گروه ۷ جلو افتاد؟، خبرگزاری ایرنا، 23 خرداد 1403، 85507358، https://irna.ir/xjQPf8.

2. ترابی فرد، میلاد، بریکس؛ تاریخچه، کارکرد و ملاحظات الحاق ایران به این گروه، مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، 22 آذر 1401، https://rc.majlis.ir/fa/report/show/1754451.

3. نجفی، سید احمد، بریکس، «نهاد دموکراتیک» در برابر «باشگاه دیکتاتوری» گروه ۷ است، خبرگزاری ایرنا، 1 آبان 1403، 85635276، https://irna.ir/xjRTwJ.

صفحه‌ها