پرسش وپاسخ

دست‌آوردهای انقلاب طبق آمارهای بین‌المللی با شرایط عدالت اجتماعی در دوران پیش از انقلاب قابل مقایسه نیست.
عدالت اجتماعی

پرسش:
حاصل 43 سال انقلاب در عدالت اجتماعی چیست؟
 

پاسخ:
مقدمه
عدالت اجتماعی به معنای رفع تبعیض در میان جامعه است؛ اما به معنای دقیق‌تر عدالت اجتماعی به این معنا است که حق و حقوق مردم به‌صورت عادلانه و غیر ظالمانه رعایت و ادا شود. مثلاً مؤلفه‌های فرصت‌های برابر، توزیع عادلانه منابع کشور، رعایت استحقاق‌ها و ... در تحقق عدالت، عدالت اجتماعی نقش فوق‌العاده مهمی ایفا می‌کنند. (1) یکی از آرمان‌های اساسی انقلاب ملت ایران در سال 57 نیز تحقق عدالت اجتماعی و رفع تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌ها در همه حوزه‌ها من‌جمله عدالت اقتصادی بود. چنانکه شهید مطهری در این رابطه معتقد است که عدالت اجتماعی، هم علت حدوث و هم علت بقاء انقلاب اسلامی است. (2)
برخی معتقدند که جمهوری اسلامی ایران در این رابطه هیچ دستاورد قابل توجهی نداشته و حتی نسبت به پیش از انقلاب سقوط کرده است. اکنون پس از گذشت 43 سال از انقلاب اسلامی، کارنامه جمهوری اسلامی ایران در برپایی عدالت اجتماعی چیست؟
1. ابتدا باید به این سؤال پاسخ دهیم که در حوزه میزان تحقق عدالت اجتماعی، جمهوری اسلامی در چه نقطه‌ای ایستاده است؟
از یک‌سو اراده نظام و رهبران و سران آن بر اهتمام به این حوزه بوده است و قدم‌های فراوانی برداشته شده است، اما از طرف دیگر این اقدامات، ابداً کافی نیست و در این حوزه، ضعف‌های زیادی دیده می‌شود. رهبر انقلاب در این رابطه معتقد است که: «... در زمینه‌ی عدالت اجتماعی، در زمینه‌ی توزیع عادلانه‌ی ثروت، در زمینه‌ی نا برخورداری طبقات ضعیف و امثال این‌ها، بنده در گفتارهای گوناگون انتقاد دارم؛ لکن در همین مقوله‌ی اقتصاد هم قضاوت مراکز اقتصادی معروف دنیا این است که ایران در شاخص‌های مهمی از شاخص‌های اقتصاد، نسبت به قبل پیشرفت‌های مهمی کرده، گام‌های بزرگی را برداشته و حرکات بزرگی انجام گرفته است». (3)
2. چگونه می‌فهمیم که جمهوری اسلامی پس از 43 سال، در زمینه عدالت اجتماعی گام‌های مهمی برداشته است؟
اگر در این زمینه به شاخصه‌های گوناگون بنگریم، بنای نظامِ بعد از انقلاب این بوده است که توسعه کشور در همه زمینه‌ها متوازن باشد و تمام مردم این سرزمین به‌صورت عادلانه از ثروت و مزایای رشد این کشور بهره ببرند؛ به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی می‌توانست برای گزارش کار و نمایش پیشرفت، بجای اینکه بر خدمت‌رسانی به دورافتاده‌ترین روستاها بکوشد و ارقام نجومی را بابت این امر صرف کند، ثروت کشور را بر مدرن سازی و تجمل پر سر و صدای چند کلان‌شهر متمرکز کند و منابع و ثروت ملی را به‌صورت نامتوازن و نمایشی مصرف کند. این غیرقابل انکار است که در سال‌های پس از انقلاب آمار توسعه برق‌رسانی، بهداشت و درمان، مخابرات، توسعه دانشگاه‌ها، مدارس، گازرسانی، راه‌سازی و... به دورافتاده‌ترین نقاط کشور با توجه به موانع داخلی و خارجی، خیره‌کننده بوده است.
به‌طور مثال طبق آمارهای بانک جهانی، در دوران پهلوی فقط 16 درصد روستائیان ایران به برق دسترسی داشتند، اما طبق آمار همین بانک در سال 1990 میلادی یعنی در 30 سالگی انقلاب، حدوداً 100 درصد روستائیان ایران به برق دسترسی دارند. (4) یا  طبق آمارهای مؤسسات بین‌المللی در دوران پهلوی 51 درصد از کل مردم و 30 درصد از روستائیان کشور به آب سالم آشامیدنی دسترسی نداشتند؛ اما طبق آمارهای بانک جهانی نه‌تنها بخش اعظم روستائیان کشور به آب سالم دسترسی دارند، بلکه ایران علی‌رغم پهناوری و مشکلات خشک‌سالی، جایگاه هفتم در ارزانی آب آشامیدنی را  دارا است. (5) همچنین در آموزش و پروش و توسعه مدارس و امکان تحصیل در سطوح عالی برای پسران و دختران در دورافتاده‌ترین نقاط کشور، آمار رشد و تلاش مسئولین نظام قابل تأمل و توجه است.
درمجموع یکی از متر و معیارهای سنجش رشد و توسعه جامعه، شاخص توسعه انسانی (6) است. برخلاف تبلیغات و جنگ روانی گسترده‌ای که دشمنان این انقلاب و همراهان کم‌دقت آنان به راه انداخته‌اند، طبق آمار دفتر برنامه توسعه سازمان ملل در سال 1980 میلادی یعنی حدوداً زمانی که انقلاب پیروز شد، ایران در رده کشورهای با توسعه انسانی پایین معرفی‌شده است و پس از 40 سال، صعودی 60 پله‌ای داشته و در میان کشورهای با توسعه انسانی بالا، رتبه اول را کسب کرده است. (7)
اما یکی از مهم‌ترین معیار و مترهای عدالت اجتماعی، توزیع عادلانه ثروت و درآمد ملی در میان افراد جامعه است؛ یعنی کنار کاهش فقر، باید به کاهش نابرابری هم توجه کرد. برای تشخیص میزان کاهش نابرابری در توزیع درآمد و توزیع مناسب ثروت در یک جامعه، از شاخص «ضریب جینی» استفاده می‌شود. این ضریب یک واحد اندازه‌گیری است که برای سنجش میزان نابرابری در توزیع درآمد یا ثروت در یک جامعه آماری استفاده می‌شود. ضریب جینی بین صفر و یک و یا صفر و صد تعریف می‌شود. اگر ضریب جینی برابر صفر باشد، یعنی درآمد کشور بین همه افراد جامعه به‌صورت یکسان تقسیم می‌شود. اگر ضریب جینی برابر صد باشد، یعنی درآمد کشور فقط به یک نفر رسیده و باقیِ افراد هیچ سهمی از آن ندارند؛ بنابراین اگر ضریب جینیِ کشوری در طول بازه زمانیِ مشخصی کاهش پیدا کند، نشان دهنده افزایش عدالت اجتماعی و کاهش فاصله طبقاتی در آن کشور خواهد بود. مقایسه و بررسی تغییرات این معیار در یک دوره زمانی برای هر کشور، ملاکی مناسب برای تشخیص فاصله طبقاتی و موفقیت آن کشور در زمینه عدالت اجتماعی خواهد بود.
طبق گزارش دفتر برنامه توسعه سازمان ملل متحد UNDP، در سال 2013، اکثر کشورهای دنیا، خصوصاً کشورهای در حال توسعه، رشد قابل توجهی در ضریب جینی داشته‌اند، در واقع برای بسیاری از کشورها مهم بوده است که توسعه و اقتصاد قدرتمندی داشته باشند و اینکه بخش بزرگی از جامعه دچار فاصله طبقاتی قابل توجهی شود برایشان مهم نبوده است. درحالی که پس از انقلاب، ضریب جینی در ایران کاهش قابل توجهی داشته است و این نشان از اهتمام مسئولین کشور به نزدیک‌ شدن بهره‌مندی افراد از امکانات کشور است.
در ایران، تغییرات نرخ ضریب جینی از سال 1365 تا 1393 ش، 8.6 درصد کاهش داشته است. این در حالی است که بنا بر مقال‌های از بانک جهانی، در سا‌ل‌های آخر رژیم پهلوی، تغییرات ضریب جینی روندی افزایشی داشته است. (8) اگر تمام آمارها را کنار بگذاریم به وضوح مشهود است که بسیاری از مردم زندگی و سطح رفاهی نزدیک به یکدیگری دارند در حالی که در دهه پنجاه و شصت، بخش بزرگی از مردم بسیاری از امکانات عادی سایر مردم مانند خودرو، تلفن و ... را برای خود دست ‌نیافتنی می‌دانستند.
3. در نظر نگرفتن موانع در رسیدن به آرمان‌ها، عملی غیرمنصفانه و گمراه‌کننده است. جمهوری اسلامی در حالی توانسته است به این آمارها دست یابد که همیشه از سوی ابرقدرت‌ها و هم‌پیمانانشان مورد هجمه و حملات گسترده بوده است. جنگ گسترده نظامی و اقتصادی و انواع توطئه‌های تمام ناشدنی به قدری شدت داشته و دارد که بسیاری از ناظران خارجی همواره منتظر سقوط اقتصادی و سیاسی کشور بوده‌اند، اما کشور باهمت مردم با تمام قوا در حال پیشرفت و سازندگی است.
4. این نکته را نیز باید در نظر داشت که یکی از عوامل رشد عدالت اجتماعی، تصمیمات حاکمیتی است. عوامل دیگر مانند ظرف فرهنگی در این زمینه بسیار تعیین‌کننده است؛ به عبارت دیگر، وقتی فرهنگ جامعه، عملاً رویکردهای تبعیض‌آمیز را تشویق و تقویت کند، عدالت آسیب جدی خواهد دید. وقتی جامعه‌ای میل زیادی به پارتی‌بازی، رویکردهای قومیتی، دور زدن قانون و ... داشته باشد، تحقق عدالت اجتماعی به شدت سخت خواهد شد. باید این فرهنگ و اخلاق را نیز عوض کنیم که گویا انقلاب، تعدادی فرد و یا طیف محدودی خاص بوده و باید دست روی دست گذاشت و به رشد و رفاه و پیشرفت و عدالت رسید. انقلاب یعنی تحولی بنیادی که توسط ملت رخ می‌دهد. همه به اندازه توان خود باید با یکدیگر در رشد کشور تلاش کنند.
نتیجه
اگرچه نظام سیاسی و ملت ایران، پس از انقلاب دست‌آوردهای مهم و غیرقابل انکاری در حوزه عدالت اجتماعی داشته‌اند، اما این دست‌آوردها کافی نیست و باید معایب ریز و درشت آن برطرف شود. این دست‌آوردها طبق آمارهای بین‌المللی با شرایط عدالت اجتماعی در دوران پیش از انقلاب قابل مقایسه نیست. ضمن اینکه نباید موانع رسیدن به این دست‌آوردها و ارتقای آن را نادیده گرفت. 
همچنین باید بدانیم که یکی از اضلاع رسیدن به توسعه پایدار و رشد شاخصه‌های عدالت، مسئولین کشور هستند و ظرف فرهنگی نقشی قابل توجه در این زمینه دارد.
کلمات کلیدی
عدالت اجتماعی، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ایران، حکومت پهلوی.
منابع بیشتر برای مطالعه
راجی، محمدحسین و محمدرضا خاتمی، صعود چهل‌ساله، مروری بر دستاوردهای ۴۰ ساله‌ انقلاب اسلامی بر اساس آمارهای بین‌المللی، مشهد، انتشارات معاونت تبلیغ آستان قدس رضوی، 1397 ش. 
پی‌نوشت‌ها:
1. ر.ک: سید رضا حسینی، مفهوم و ماهیت عدالت اجتماعی با رویکرد اسلامی، کمیسیون مطالعات اسلامی مجمع تشخیص مصلحت نظام، https://www.olgou.ir/downloads/Docs/9209/Edalat8.pdf
2. ر.ک: مطهری، مرتضی، آینده انقلاب اسلامی ایران، تهران، 
انتشارات صدرا، 1387 ش، ص 59 تا 63.
3. خامنه‌ای، سید علی، بیانات در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی، خامنه‌ای دات آی آر، 8/11/1400 
ش، https://khl.ink/f/49633.
4. راجی، محمدحسین و محمدرضا خاتمی، صعود چهل‌ساله، مروری بر دستاوردهای ۴۰ ساله‌ انقلاب اسلامی بر اساس آمارهای بین‌المللی، مشهد، انتشارات معاونت تبلیغ آستان قدس رضوی، 1397 ش، ص 103.
5. راجی، محمدحسین و محمدرضا خاتمی، صعود چهل‌ساله، مروری بر دستاوردهای ۴۰ ساله‌ انقلاب اسلامی بر اساس آمارهای بین‌المللی، مشهد، انتشارات معاونت تبلیغ آستان قدس رضوی، 1397 ش، ص 100.
6. «شاخص توسعه انسانی» Human Development Index | HDI یک ابزار آماری است که برای اندازه‌گیری دستاوردهای کلی یک کشور در ابعاد اجتماعی و اقتصادی به کار می‌رود. طبق این شاخص، ابعاد اجتماعی و اقتصادی یک کشور بر اساس سلامت، سطح تحصیلات و سطح زندگی افراد ارزیابی می‌شود. 
سازمان ملل هرساله در گزارشی شاخص HDI را برای کشورهای عضو سازمان ملل متحد اندازه‌گیری می‌کند و کشورهای مختلف را بر اساس آن رتبه‌بندی می‌کند.
7. راجی، محمدحسین و محمدرضا خاتمی، صعود چهل‌ساله، مروری بر دستاوردهای ۴۰ ساله‌ انقلاب اسلامی بر اساس آمارهای بین‌المللی، مشهد، انتشارات معاونت تبلیغ آستان قدس رضوی، 1397 ش، ص 114.
8. راجی، محمدحسین و محمدرضا خاتمی، صعود چهل‌ساله، مروری بر دستاوردهای ۴۰ ساله‌ انقلاب اسلامی بر اساس آمارهای بین‌المللی، مشهد، انتشارات معاونت تبلیغ آستان قدس رضوی، 1397 ش، ص 152.
 

در مورد علت لقب ابن الرضا احتمال میرود که مسئلهی ولایت‌عهدی امام رضا علیهالسلام و شهرت ایشان در جامعهی آن روز، سبب شد تا فرزندان آنان را نیز ابن الرضا بخوانند.

پرسش:
ابن الرضا به چه کسانی می‌گفتند؟ این لقب را چه کسی به آنان عطا کرد؟ لقب جواد را چه کسی به امام نهم داد؟

پاسخ:
مقدمه
 در فرهنگ عربی کنیه لفظی است ترکیب از اب یا ام که معمولاً بعد از آن اسم بزرگ‌ترین فرزند میآید. کنیه عنوانی غیر از نام اصلی شخص هست که در اکثر مواقع برای احترام گذاشتن به شخصی و یا دلایل دیگری او را به آن نام خطاب میکردند. لقب عنوانی دیگر است که در فرهنگ عرب برای اشخاص بکار میرود و نشانگر خصوصیت و یا صفتی _چه مدح و یا ذم_در فرد است که به جهت دارا بودن آن صفت به آن لقب خوانده میشدند. امام محمدتقی علیهالسلام نهمین امام شیعه با کنیهی ابا جعفر و القابی چون ابن الرضا، جواد، تقی، باب المراد، رضی، ذکی، صابر و... شناخته میشدند. جواد مشهورترین لقب ایشان در زمان حاضر بوده که به آن شناخته میشوند و شاید ابن الرضا مشهورترین عنوانی بوده که در زمان حیاتشان از ایشان یاد میشد.
ابن الرضا به فرزندان بلاواسطه و باواسطهی امام رضا علیهالسلام اطلاق میشد که مشهورترین آنان امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهم‌السلام بودند که به ابناء الرضاء شهرت یافتند. با مراجعه با منابع روشن میشود که این ائمه علیهمالسلام در همان زمان خود به این لقب شهرت داشتند؛ چنانکه در مورد امام جواد علیهالسلام آمده که وقتی مأمون می‌خواست دخترش ام فضل را به عقد ایشان در آورد، برخی مخالفت کردند و گفتند: «به خدا قسمت میدهیم تا از ارادهای که کردهای و میخواهى ابن الرضا را به همسرى دخترت درآورى صرف نظر کنی»(1) در مورد امام هادی علیهالسلام نیز آمده که وقتی متوکل نتوانست کاری کند که از مقام امام علیهالسلام بکاهد، میگوید: «در کار ابن الرضا (منظورش حضرت هادى علیهالسلام است) حیران شده‏ام و مرا سخت ناراحت کرده هر چه کوشش کردم که شراب بخورد و با من هم پیاله شود نپذیرفت، خیلى مراقب بودم که فرصتى براى چنین کارى به دست آورم، اما ممکن نشد». (2) در گزارشی نیز احمد بن عبیدالله بن خاقان در مورد امام حسن عسکری علیهالسلام نیز تعبیر ابن الرضا را بکار میبرد. (3) همچنین این لفظ برای سایر فرزندان ائمه علیهمالسلام مانند موسی مبرقع به کار میرفت. (4) اما با توجه به اینکه این امامان علیهمالسلام اولاد زیادی نداشتند و فرزندانشان شاخص نبودند؛ بیشترین کاربرد ابن الرضا مخصوص این سه امام علیهمالسلام بوده است. (5)
در این باره که ابتدا چه کسی آنان را به ابن الرضا خطاب کرد، اولین گزارشی که این لقب در آن بکار رفته، گزارشی از ریان بن شبیب است که بیان می‌کند که افرادی از بنی‌عباس در حضور مأمون از امام جواد علیهالسلام به ابن الرضا یاد نمودند. (6) در مورد علت شهرت به ابن الرضا، احتمالات متفاوتی را مطرح کردند؛ اما ماجرای انتخاب ولایت‌عهدی امام رضا علیهالسلام توسط مأمون الرشید و اینکه نخستین بار توسط عباسیان امام جواد علیهالسلام را به این عنوان خطاب کردند؛ نشان میدهد که شهرت امام رضا علیهالسلام در جامعهی آن روز، سبب شد تا فرزندانش را نیز ابن الرضا بخوانند.
جواد، لقبی دیگری بوده که امام نهم علیهالسلام به آن شهرت یافتند که به معنی سخاوت و بخشش است. (8) در بیان علت شناخته شدن ایشان به جواد گفته شده که چون ایشان از افرادی بوده که به جود و سخاوت شناخته می‌شد، به جواد ملقب گردید. (9) همچنین لازم به ذکر است در این مورد که ابتدا چه کسی ایشان را جواد نامید، مطلبی یافت نشد و حتی در نقل‌های حدیثی کمتر لقب جواد در وصف ایشان بکار رفته است. با این حال در میان منابع قرن سوم به بعد لقب جواد به‌عنوان مشهورترین لقب ایشان معرفی‌شده تا آنجا که ایشان به امام جواد و یا جوادالائمه شهرت یافتند. (10)
نتیجه
 در میان امامان شیعه امام جواد، امام هادی و امام حسن عسکری علیهمالسلام به ابن الرضا شهرت داشتند و نخستین بار که این نام در منابع بکار رفته، زمانی بوده که افرادی از بنیالعباس در مجلس مأمون، امام جواد علیهالسلام را ابن الرضا خطاب کردند. در مورد علت این لقب احتمال میرود که مسئلهی ولایت‌عهدی امام رضا علیهالسلام و شهرت ایشان در جامعهی آن روز، سبب شد تا فرزندان آنان را نیز ابن الرضا بخوانند. درباره لقب جواد در متون حدیثی مطلبی که نشان دهد چه کسی امام نهم را ابتدا جواد خطاب کرده، یافت نشده است. با این حال در میان منابع قرن سوم به بعد لقب جواد به‌عنوان مشهورترین لقب ایشان معرفی شده تا آنجا که ایشان به امام جواد و یا جوادالائمه شهرت یافتند.
کلمات کلیدی
 امام جواد علیه‌السلام، فرزندان امام رضا علیه‌السلام، ابن الرضا، القاب ائمه، بنی العباس.
جهت مطالعهی بیشتر
 حیاه الإمام محمد الجواد علیه‌السلام نوشتهی باقر شریف قرشی.
پی‌نوشت‌ها:
1. «نَنْشُدُکَ اللَّهَ أَنْ تُقِیمَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ الَّذِی عَزَمْتَ عَلَیْهِ مِنْ تَزْوِیجِ ابْنِ الرِّضَا»؛ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول‏، 1413 ق‏، ج‏2، ص 281.
2. «وَیْحَکُمْ قَدْ أَعْیَانِی أَمْرُ ابْنِ الرِّضَا وَ جَهَدْتُ أَنْ یَشْرَبَ مَعِی وَ...»؛  همان، ص 307.
3. «فَأَذْکُرُ أَنَّنِی کُنْتُ یَوْماً قَائِماً عَلَى رَأْسِ أَبِی وَ هُوَ یَوْمُ مَجْلِسِهِ لِلنَّاسِ إِذْ دَخَلَ حُجَّابُهُ فَقَالُوا أَبُو مُحَمَّدِ ابْنُ الرِّضَا بِالْبَابِ فَقَالَ بِصَوْتٍ عَالٍ ائْذَنُوا لَهُ فَتَعَجَّبْتُ مِمَّا سَمِعْتُ مِنْهُمْ وَ مِنْ جَسَارَتِهِمْ أَنْ یُکَنُّوا رَجُلًا بِحَضْرَهِ أَبِی وَ لَمْ یَکُنْ یُکَنَّى عِنْدَهُ إِلَّا خَلِیفَهٌ أَوْ وَلِیُّ عَهْدٍ أَوْ مَنْ أَمَرَ السُّلْطَانُ أَنْ یُکَنَّى فَدَخَلَ رَجُلٌ أَسْمَرُ حَسَنُ الْقَامَهِ جَمِیلُ الْوَجْهِ جَیِّدُ الْبَدَنِ حَدِیثُ السِّنِّ لَهُ جَلَالَهٌ وَ هَیْئَهٌ حَسَنَهٌ»؛ همان، ص 321.
4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1363 ش‏، ج ۵۰، پاورقی ص ۳.
5. مفید، الإرشاد، ج‏2، ص 281.
6. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، قم، انتشارات آل البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، 1417 ق‏، ج‏2، ص 131.
7. مفید، الإرشاد، ج‏2، ص 261.
8. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، بی‌نا، بی‌جا، ج ۴، ص ۳۴۱.
9. ذهبی، تاریخ الاسلام، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ ق، ج ۱۵، ص ۳۸۵.
10. قرشی، باقر شریف‏، حیاه الإمام محمد الجواد علیه‌السلام، بی‌جا، نشر امیر، چاپ دوم، 1418 ق‏، ص 30-31.

در سامرا، ایشان از طریق سازمان وکالت به طوری مخفیانه و تشکیلاتی و نیز مناظرات علمی در حضور و بااطلاع متوکل عباسی به تبیین و ترویج مکتب شیعه می‌پرداختند.

پرسش:
امام هادی علیه‌السلام با توجه به اینکه بیشتر مدت امامتش را در حصر بودند، در آن زمان توانستند نقشی را در تبلیغ و ترویج مکتب اهل‌بیت علیهم¬السلام و نشر آموزه‌های شیعی ایفا کنند؟
 

پاسخ:
امام هادی علیه‌السلام در دوران امامت خویش (220 تا 254) با چند تن از خلفای عباسی هم‌عصر بودند. گرچه اهل‌بیت و شیعیان در دوران خلافت عباسیان در تنگنا و فشار بودند، لکن در مقاطعی از این دوران، با کاهش نسبی فشارها و سخت‌گیری‌ها از جانب عباسیان مواجه بودند. علیرغم اینکه امام هادی علیه‌السلام در سال 233 ق توسط متوکل عباسی به سامرا احضار شد و به مدت 14 سال در سامرا زیر سایه کنترل و نظارت عباسیان بود. (1) اما در بقیه ادوار، این فشار و خفقان کاهش پیدا کرد. به‌عنوان مثال، حتی در دوران معتصم عباسی از سال 220 تا 233 ق شاهد مدارای بیشتر معتصم با علویان در مقایسه با دوران امام جواد علیه‌السلام هستیم. (2) همچنین بعدازاینکه منتصر فرزند متوکل بر مسند خلافت نشست تا اندازه زیادی از شدت این فشارها کاسته شد و امام هادی علیه‌السلام و شیعیان وی با فراغ بال بیشتری به فعالیت‌های خویش پرداختند. وی دستور داد تا از خاندان ابوطالب دست برداشته و در تعقیب ایشان نباشند و فدک را به فرزندان حسنین علیهماالسلام برگردانند. (3) ضمن اینکه، حصر در سامرا به معنای زندانی شدن و عدم ارتباط با مردم نیست، بلکه به معنای محدودیت است، چه‌بسا ایشان با افراد مختلفی بدون اینکه برای دستگاه خلافت حساسیت‌برانگیز بوده باشد، ملاقات و دیدار داشتند. لذا حضرت از طرق مختلف برای تبلیغ و ترویج اندیشه تشیع بهره می‌بردند:
1. سازمان وکالت: ازجمله روش‌هایی که ایشان برای تبلیغ تشیع و ارتباط با شیعیان استفاده می‌کردند، سازمان وکالت بود. این سازمان درواقع یک شبکه ارتباطی بسیار قوی و درعین‌حال پنهانی میان شیعیان و ائمه بود. افرادی که در این سازمان به‌عنوان حلقه وصل میان حضرات معصومین و شیعیان ایفای نقش می‌کردند، عموماً از شیعیان برجسته، صاحب فضل و متعهد بودند که در بسیاری از سرزمین‌های اسلامی حضورداشته و تا زمانی که وظایف خویش را به‌درستی انجام می‌دادند، موردعنایت اهل‌بیت بودند. این افراد که از آنان با عنوان «وکلا» یاد می¬شود، وظیفه پاسخ به شبهات شیعیان، جمع‌آوری وجوهات و نیز رساندن نامه¬ها و دغدغه¬ها و مشکلات مردم به امام را داشتند. (4) بدین ترتیب، امام هادی علیه‌السلام به‌واسطه این شبکه مخفی، جامعه شیعه را هدایت و رهبری می‌کردند. مقابله با خطر غلات، راهنمایی شیعیان در پاسخ به مسائل کلامی آن عصر ازجمله مسئله خلق قرآن، شبهه تشبیه یا تجسیم و نیز معرفی و شناساندن جایگاه امام و اهل‌بیت و ایجاد پیوند میان امام و مردم و همچنین جا انداختن مفهوم ظلم‌ستیزی و معرفی مصادیق ظلم در قالب دعا و زیارت، همگی ازجمله اقداماتی بود که ایشان از طریق سازمان وکالت به شیعیان خویش آموزش می‌دادند. (5)
2. مناظرات علمی: گاهی امام هادی علیه‌السلام معارف شیعی را در قالب مناظرات علمی با بزرگان مکاتب دیگر تبیین می¬کردند. در تاریخ، دو مناظره از حضرت هادی علیه‌السلام به یادگار مانده است. مناظره اول، مربوط به گفتگوی حضرت با ابو یوسف‌ یعقوب‌ بن‌ اسحاق‌ معروف به ابن سِکّیت معلم فرزندان متوکل درباره معجزات حضرات موسی و عیسی و رسول گرامی اسلام بود که ابن سِکّیت پس از دریافت پاسخ سؤالات خویش چنین گفت: «سوگند به خداوند مانند تو هرگز ندیده‌ام و جواب راستین چنین است». (6)
مناظره دوم حضرت با قاضی‌القضات سامرّا یعنی یحیی بن اکثم بود. این مناظره که به‌صورت مکتوب در موضوعات کلامی و تاریخی انجام شد، موسی مبرقع برادر امام هادی علیه¬السلام به‌عنوان واسطه پرسش‌ها و پاسخ‌ها را به طرفین انتقال می‌داد. گرچه متوکل عباسی با ترتیب دادن این مناظره قصد داشت تا جایگاه علمی حضرت را بسنجد و در صورت عدم ناتوانی ایشان در پاسخ به سؤالات، از قداست و منزلت حضرت در نظر شیعیان و محبّان بکاهد، اما حضرت ضمن ارائه پاسخ‌های بسیار دقیق و محکم، نه‌تنها توطئه خلیفه را خنثی نمود، بلکه بابی از معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام را به روی شیعیان باز کرد. (7)
با این اوصاف، می‌توان این‌چنین جمع‌بندی کرد که گرچه حضرت هادی علیه‌السلام در برهه‌ای از زمان در دوران امامت خویش در عصر خلفای عباسی تحت نظارت شدید قرار داشتند، اما این جوّ خفقان و سختگیری همیشگی و مستمر نبوده و در مقاطعی بسط ید داشته‌اند. ضمن اینکه در همان ایام حضور ایشان در سامرا، ایشان از طریق سازمان وکالت به طوری مخفیانه و تشکیلاتی و نیز مناظرات علمی در حضور و بااطلاع متوکل عباسی به تبیین و ترویج مکتب شیعه می‌پرداختند.

 واژگان کلیدی:
امام هادی علیه¬السلام، سازمان وکالت، مناظرات امام هادی علیه‌السلام.
منابع برای مطاله بیشتر:
-کتاب «سازمان وکالت»، اثر محمدرضا جباری.
-کتاب «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه»، نوشته رسول جعفریان.
-کتاب «سیره پیشوایان، نوشته مهدی پیشوایی.
پی‌نوشت‌ها:
1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1388 ق، ج 1، ص 501.
2. علت این چرخش سیاست از سوی معتصم، می‌تواند مشغولیت مهم‌تر برای وی یعنی سامان دادن به وضعیت ترکان باشد (که وی قبلاً آن‌ها را از ماوراءالنهر به بغداد آورده بود تا از آنان برای امور کشورداری استفاده کند، اما چیزی نگذشت که مجبور شد تا برای اصلاح رفتارهای هنجارشکنانه آن‌ها و خاموش کردن اعتراضات مردم، از تسط آنان بکاهد). دینوری، اخبار الطوال، ص 443-444؛ مسعودی، مروج الذهب، ج 2، ص 466؛ سیوطی، تاریخ الخلفا، ص 259. جاسم حسین می‌گوید: «این تغییر رویکرد، ناشی از بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش یافتن قیام‌ها از سوی علویان بوده است.» جاسم، محمدحسین، تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم، مترجم: سید محمدتقى آیت‏اللهى‏، سوم، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۵ ش، ص 81.
3. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴، ج ۲، ص ۵۴۲.
4. جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، نشر انصاریان، چاپ هشتم، 1384 ش، ص 513.
5. برای اطلاع بیشتر از اقدامات و نقش سازمان وکالت در عصر ائمه علیهم‌السلام ر.ک. به کتاب «سازمان وکالت» نوشته محمدرضا جباری.
6. کلینی، محمد بن یعقوب،الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندى، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 1، ص 24.
7. کلینی، همان، ج 7، ص 159؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، بیروت، لبنان، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۵۴.
 

متوکل عباسی به‌منظور مقابله با تهدیداتی که ازجانب قیام‌های شیعی وهمچنین امام شیعیان متوجه حکومت نامشروع عباسیان بود،امام هادی علیه‌السلام را به سامرا احضار کرد.

پرسش:
سب اصلی انتقال امام هادی علیه‌السلام به سامرا چه بود و چرا حضرت مانند جدش امام رضا علیه‌السلام نفرمود این سفر بازگشت ندارد؟ مردم مدینه در بدرقه ایشان چه کردند؟ 
 

پاسخ:
از زمان مأمون عباسی به بعد، خلفای عباسی سیاستی را در پیش گرفتند تا از طریق آن قادر باشند تمام تحرکات و ارتباطات امامان شیعه را تحت کنترل و نظارت داشته باشند و مانع از اقدامات ایشان در جهت مقابله با دستگاه خلافت شده و از ارتباط و وابستگی شدید مردم به ایشان بکاهند. از این جهت، تصمیم گرفتند تا ایشان را از مدینه النّبی به مرکز خلافت آن زمان (که در هر دوره‌ای متفاوت بود) احضار کنند. دریکی از این انتقال‌ها متوکل عباسی طی مراحلی، ترتیبی داد تا امام هادی علیه‌السلام را در سال 233 از مدینه به سامرا (مرکز خلافت عباسی در آن زمان) منتقل سازند. (1)
گزارشات تاریخی نیز این مسئله را تأیید می‌کند. (2) شیخ مفید سعایت فردی به نام عبدالله بن محمد هاشمی (امیر مدینه) از امام را سبب احضار ایشان به سامرا دانسته است. (3) ابن جوزی نیز گزارش‌های مختلف به متوکل را مبنی بر علاقه و میل مردن به امام و نیز بدگویی عده‌ای از افراد از ایشان،  دلیل بر احضار امام هادی علیه¬السلام به سامرا می‌داند. (4) بُرَیحه عباسی امام جماعت حرمین از جانب خلیفه عباسی، طی نامه‌ای به متوکل چنین بیان می‌دارد: «اگر مکه و مدینه را می‌خواهی، علی بن محمد را ازآنجا بیرون کن؛ زیرا او به‌سوی خود دعوت می‌کند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است». (5) گرچه امام هادی علیه‌السلام این اتهامات را رد کرد، (6) اما همین گزارشات دورغین سبب شد تا متوکل از ترس به خطر افتادن حکومتش، نامه‌ای برای امام نوشته و از وی خواست تا به سامرا بیاید.
از سوی دیگر، گرچه متوکل سعی داشت تا محترمانه امام را به سامرا منتقل کند، اما برای مردم مدینه مشخص‌شده بود که این سفر یک سفر معمولی و با میل و رغبت امام نیست. نوع برخورد مأموران حکومتی، این مطلب را تأیید می‌کرد. مأمور خلیفه قبل از حرکت به سامرا و همراه بردن امام با خود، اقدام به تفتیش منزل امام کرده و جز کتاب‌های ادعیه و علمی چیزی نیافت. (7) شاهد دیگر این است که یحیی بن هرثمه که مأموریت انتقال امام هادی علیه‌السلام را به سامرا بر عهده داشت، درباره وضعیت شهر مدینه و مردم آن را به هنگام خروج حضرت چنین شرح می‌دهد: «مردم مدینه بسیار ناراحت و برآشفته شدند و دست به یک سری عکس‌العمل‌های غیرمنتظره و درعین‌حال ملایم زدند. به‌تدریج ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیون به راه انداختند و تا آن زمان، مدینه چنین وضعی به خود ندیده بود. آن‌ها بر جان امام هادی علیه‌السلام می‌ترسیدند ...». (8) نهایتاً عبدالله بن محمد هاشمی حاکم مدینه و یحیی بن هرثمه امام را تا سه روز مهلت دادند تا خود را برای سفر آماده سازد. (9) خود امام هادی علیه‌السلام نیز در روایتی می‌فرماید: «من را به‌اجبار به سامرا آورده‌اند». (10)
از مطالب فوق دو نکته قابل‌استخراج است: اول اینکه، از همان ابتدا مردم پی به اجباری بودن و خطر این سفر برای امام هادی علیه‌السلام برده بودند لذا، نیازی به تأکید امام مبنی بر بی‌بازگشت بودن این سفر نبود؛ اما در ماجرای احضار امام رضا علیه‌السلام به مرو، مأمون عباسی دلیل این دعوت را سپردن خلافت و یا ولایتعهدی به امام ذکر می‌کند تا هیچ‌گونه حساسیتی از جانب شیعیان و مردم مدینه به وجود نیاید.
و اما نکته دوم که ناظر به قسمت سوم پرسش است، وضعیت مردم مدینه و نوع وداع آنان با امام هادی علیه‌السلام بود؛ 
همان‌طور که از نقل یحیی بن هرثمه برمی‌آید، مردم مدینه بسیار آشفته و نگران حال امام بوده و ناله و فغان سر می‌دادند به‌گونه‌ای که فرستاده متوکل را بسیار متعجّب کرده بود تا جایی که وی می‌گوید تا آن زمان مدینه را بدین شکل برافروخته و نالان مشاهده نکرده بود. (11)
نتیجتاً اینکه، متوکل عباسی به‌منظور مقابله با تهدیداتی که از جانب قیام‌های شیعی و همچنین امام شیعیان متوجه حکومت نامشروع عباسیان بود، تصمیم به احضار امام هادی علیه‌السلام به سامرا نمود. گرچه وی بنا داشت تا محترمانه امام را به سامرا ببرد، اما مقدماتی که برای این سفر مهیا شده بود، نشان‌دهنده اجبار امام به این سفر و خطرات احتمالی آن برای حضرت بود به‌گونه‌ای که مردم مدینه نیز متوجه این خطرات و تهدیدات شده بودند و ازاین‌جهت ناله و شیون می‌کردند. البته تجربه مشابه برای مردم مدینه در احضار امام رضا علیه‌السلام به مرو توسط مأمون و حوادث مرتبط به آن، آنان را به این نتیجه رسانده بود که این نوع رفتارها از سوی دستگاه خلافت می‌تواند جان امام را با تهدید مواجه سازد. لذا بدون اینکه امام هادی علیه‌السلام همانند جد بزرگوار خویش امام رضا علیه‌السلام در آستانه سفر برخورد کنند، مردم مدینه خودشان باحالتی بسیار غمگین و اندوه‌بار، به خطر این سفر برای امام پی برده و یک وداع معنادار و خاصی با ایشان داشتند.
واژگان کلیدی:
امام هادی علیه‌السلام، متوکل، سامرا.
منابع بیشتر برای مطالعه:
-حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان.
-سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی.
پی‌نوشت‌ها:
1. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1388 ق، ج 1، ص 501.
2. علامه مجلسی نیز دلیل جلب امام هادی به سامرا را، گزارش‌های منفی و سعایت برخی افراد در مدینه برمی‌شمارد. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق، ج 50، ص 213، به نقل از عیون المعجزات.
3. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تحقیق مؤسسه آل البیت، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413 ق، ج 2، ص 309.
4. ابن جوزی، سبط، تذکره الخواص، تهران، مکتبه نینوی، ص 359.
5. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، ۱۴۲۶ ق، ص ۲۳۳.
6. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، قم، نشر بصیرتی، ص 333.
7. مسعودی، ابوالحسن علی بن حسن، مروج الذهب تحقیق اسعد داغر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، 1409 ق، ج 4، ص 84 ؛  ابن جوزی، پیشین.
8. مسعودی، همان؛ ابن جوزی، همان.
9. مجلسی، پیشین، ج 50، ص 209.
10. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب، قم، نشر علامه، چاپ اول، 1379 ق، ج 2، ص 454.
11. مسعودی، پیشین، ج 4، ص 84؛ ابن جوزی، پیشین.
 

تعطیلی مراسمات مذهبی سیاسی به‌صرف احتمال انتقام تروریست‌ها از ملت ایران دقیقاً هدف تروریست‌ها است و راهکار صحیح درمقابله با این امر،افزایش توانمندی اطلاعاتی است
سلیمانی_ تروریست_ انفجار_امنیت ایران_ مراسم

پرسش:

با توجه به حادثه خونی کرمان، چرا وقتی احتمال حادثه‌ی تروریستی هست مراسم می‌گیرند؟

پاسخ:
مقدمه
در فاجعه تروریستی و خونین کرمان در 13 دی‌ماه 1402 (سوم ژانویه 2024) که بزرگ‌ترین حادثه تروریستی ایران خوانده شده است، طبق آخرین آمار، 84 نفر به شهادت رسیده و حدود 200 نفر مجروح شدند. (1) در رابطه با این حادثه هولناک این پرسش مطرح است که وقتی ایران در شرایط امنیتی و خطرناک به سر می‌برد و طبق رخدادهای قبلی، احتمال وقوع حوادث تروریستی وجود دارد چرا باید مراسمی با این حجم از جمعیت برگزار شود. همچنین مطرح‌شده است که قبلاً خبرهایی مبنی بر احتمال وقوع حادثه تروریستی و یا تهدید در این زمینه منتشرشده است، اما مسئولین به آن توجه نکرده‌اند، درحالی‌که در دنیا با کوچک‌ترین احتمالی در وقوع حمله تروریستی و یا یک تماس ناشناس، حتی یک ورزشگاه را به‌سرعت از جمعیت خالی می‌کنند. (2)
وجود احتمال در وقوع حوادث تروریستی و مقابله با آن با چند فرض قابل‌بررسی است:
1. اینکه احتمال بدهیم با توجه به کینه و بغض شدید گروه‌های تروریستی و تکفیری از سردار شهید قاسم سلیمانی و علاقه شدید آنان به انتقام از ملت ایران و اجرای عملیات تروریستی، برگزاری هرگونه اجتماع و مراسمی در این رابطه تعطیل شود، چندان منطقی به نظر نمی‌رسد. جمهوری اسلامی ایران از بدو تشکیل نظام سیاسی خود همواره با تهدیدهای امنیتی روبه‌رو بوده و بارها با جنایات تروریستی روبه‌رو شده است. این جنایت‌ها بعضاً با حمایت‌های سرویس‌های بیگانه باهدف ترساندن و دلسرد کردن مردم صورت می‌پذیرد. راهکار چنین مشکلی، تقویت و شدت بخشیدن به عملیات‌های اطلاعاتی و امنیتی است، نه تعطیلی مراسمات سیاسی- مذهبی در کشور. این به معنای بی‌ارزش دانستن جان شهروندان نیست، چنانچه برای نمونه در طول برگزاری نمازهای جمعه و جماعت، ائمه جمعه و مجتهدان بزرگی مانند آیات: مدنی، (3) قاضی طباطبائی، (4) صدوقی، (5) دستغیب (6) و اشرفی اصفهانی (7) توسط تروریست‌ها به شهادت رسیده‌اند اما برگزاری نمازهای جمعه و جماعت در ایران تعطیل نشده، بلکه مراقبت‌های امنیتی و اطلاعاتی بیشتر شده است.
2. اگر اخطار یا خبر قابل اتکایی مبنی بر وقوع چنین حادثه‌ای از قبل وجود داشته و به آن بی‌توجهی شده باشد، قطعاً مسئولین ذی‌ربط به وظیفه خود عمل‌نکرده و باید مورد محاکمه قرار گیرند؛ اما تاکنون خبر دقیق و موثقی در این رابطه شنیده نشده است و تنها شایعات و گمانه‌زنی‌هایی در فضای سایبری کشور راجع به تهدیدات پیش از برگزاری مراسم نقل‌شده است. درحالی‌که گیت‌های بازرسی در محل برگزاری این مراسم وجود داشته است که حادثه بیرون گیت‌های بازرسی رخ‌داده است. (8) البته مسئولان امنیتی در تمامی نقاط برگزاری مراسم، مسئول جان شهروندان هستند، اما کنترل چنین فضای وسیعی کاری بسیار دشوار و سخت است.
نتیجه:
احتمال قابل‌اعتنایی برای اجرای یک عملیات تروریستی پیش از برگزاری مراسم سالگرد سردار شهید سلیمانی وجود نداشته و صرفاً شایعات و گمانه‌زنی‌هایی در این رابطه موجود است. همچنین تعطیلی مراسمات مذهبی سیاسی به‌صرف احتمال انتقام تروریست‌ها از ملت ایران دقیقاً هدف تروریست‌ها است و راهکار صحیح در مقابله با این امر، افزایش توانمندی اطلاعاتی و امنیتی است.

کلمات کلیدی:
سردار شهید قاسم سلیمانی، تروریسم، حادثه خونین کرمان، امنیت 
کشور. 
پی‌نوشت‌ها:
1. علت تغییر آمار شهدای حادثه تروریستی کرمان/ ۸۴ نفر آخرین آمار شهدا، خبرگزاری ایسنا، 14 دی 1402، isna.ir/xdQjkk.
2. هشدار بمب‌گذاری در ورزشگاه خانگی بوکاجونیورز، خبرگزاری ایرنا، 14 آذر 1397، https://irna.ir/xjryfR
3. آیت‌الله سید اسدالله مدنی بعدازظهر روز جمعه، بیستم شهریور سال 1360 ش پس‌ازآنکه خطبه‌های نماز جمعه به پایان رسید در سن 67 سالگی توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق به شهادت رسید.
4. آیت‌الله محمدعلی قاضی طباطبائی در شامگاه عید قربان و پس از اقامه آخرین نماز مغرب و عشاء در مسجد شعبان، در تاریخ 10/8/58 به شهادت رسید.
5. آیت‌الله محمد صدوقی در دهم ماه مبارک رمضان مطابق با یازدهم تیرماه 1361 پس از ادای نماز جمعه به دست اعضای سازمان مجاهدین خلق به شهادت رسید.
6. آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب در روز بیستم آذرماه سال 1360 هنگام رفتن به نماز جمعه به شهادت رسید.
7. آیت‌الله عطاءالله اشرفی اصفهانی در سال 1360 روز 22 ماه مبارک رمضان در حال رفتن به مسجد جهت اقامه نماز ظهر توسط منافقین به شهادت رسید.
8. انفجارها خارج از محدوده گیت‌های بازرسی رخ‌داده است، باشگاه خبرنگاران جوان، 13 دی 1402، http://www.yjc.ir/00aEl1
 

اینکه ایران بدنبال ماجراجویی ودرگیری با ابرقدرت‌ها است، خلاف واقعیت جهانی است و خنثی‌سازی عملیات‌های متعدد نشان می‌دهدکه ایران توان امنیتی واطلاعاتی بالایی دارد
تروریست انفجار کرمان

پرسش
ایران چون با ابرقدرت‌ها درافتاده، حواسش به امنیت داخل کشورش نیست و شاهد حوادثی مانند حمله تروریستی در کرمان هستیم؟
 

پاسخ:

مقدمه
در پی فاجعه تروریستی و خونین کرمان در 13 دی‌ماه 1402 (سوم ژانویه 2024) که بزرگ‌ترین حادثه تروریستی ایران خوانده‌شده است، طبق آخرین آمار، 84 نفر به شهادت رسیده و حدود 200 نفر مجروح شدند. (1) برخی بر این باورند که خطای راهبردی ایران در مقابله و درگیری با قدرت‌های جهانی، توان امنیتی ایران را کاهش داده و موجب تقلیل امنیت داخلی کشور شده است.

در رابطه با این مسئله، ملاحظات زیر قابل‌تحلیل و بررسی است:

1. باید مشخص شود که دقیقاً ایران چگونه با ابرقدرت‌ها درافتاده است؟

اول اینکه پیش از آنکه ایران با ابرقدرت‌ها درافتاده باشد، این ابرقدرت‌ها هستند که با ایران و سایر کشورهای منطقه و جهان درافتاده‌اند.

ایالات‌متحده آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم، حدوداً 800 پایگاه نظامی در 80 کشور دنیا مستقر کرده است که بخش بزرگی از این پایگاه‌ها اطراف ایران است. آمریکا از عمر سیاسی 246 ساله خود، 230 سال را در جنگ با سایر کشورهای جهان سپری کرده است. حدود 173 هزار سرباز آمریکایی در 159 کشور جهان مستقر هستند. تنها در کشورهای همسایه ایران مانند کویت، بحرین، عربستان، ترکیه بیش از سی هزار نیروی نظامی آمریکایی در پایگاه‌های نظامی خود مستقر هستند. افغانستان تا همین چند وقت پیش و عراق تا همین‌الان تحت اشغال نظامی نیروهای ایالات‌متحده آمریکا بوده‌اند. بعد از جنگ جهانی اول و دوم، توسط ابرقدرت‌ها کشوری جعلی، متجاوز و نژادپرست به نام اسرائیل در منطقه خاورمیانه ایجاد شد که مبنای شکل‌گیری آن توسعه تجاوزکارانه و حفظ قدرتمندتر منافع ایالات‌متحده آمریکا در عمق خاورمیانه است. (2)

با این اوصاف، ما با ابرقدرت‌ها درافتاده‌ایم یا این ابرقدرت‌ها هستند که عادت دارند با زبان زور و سلاح با سایر کشورها سخن بگویند و مرتب در دنیا دخالت کنند.

دوم. اینکه اگر منظور از درافتادن با ابرقدرت‌ها، عملیات طوفان الاقصی در سرزمین‌های اشغالی است که این اتفاقات توسط گروه‌های مقاومت فلسطینی و حماس رخ‌داده است و نه ایران. (3)

سوم. اگر منظور از این امر، حضور منطقه‌ای ایران است. تعداد نیروهای ایران در خارج از مرزها قابل‌مقایسه با نیروهای مسلح داخلی نیست یعنی درصد بسیار کمتری از نیروهای مسلح در خارج از مرزها به ضرورت امتداد عمق راهبردی مستقر هستند.

2. اگر این پیش‌فرض صحیح بود که ایران از امنیت داخلی خود غافل شده است، باوجود شرایط منطقه‌ای ایران و سرویس‌های قدرتمند خارجی باید به‌صورت مکرر و مرتب با فجایع تروریستی مواجه می‌شدیم. کما اینکه در برخی از کشورهای همسایه مشاهده می‌کنیم که دیگر شنیدن حملات تروریستی و مرگ شهروندان به امری عادی بدل شده است؛ اما به گفته وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران صرفاً در سال گذشته 400 مورد بمب‌گذاری کشف و خنثی‌شده و 190 تروریست دستگیرشده‌اند که از این تعداد 20 درصد مربوط به استان تهران بوده است. (4) در سال جاری نیز بارها خبر دستگیری و انهدام باندهای تروریستی از سوی دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی کشور اعلام شده است.(5)
نتیجه:
اینکه تصور شده است که ایران به دنبال ماجراجویی و درگیری با ابرقدرت‌ها است، خلاف واقعیت جهانی است و این دنیا است که مجبور و محکوم است تحمیل و تحکم نظامی و سیاسی ابرقدرت‌ها را تحمل کند. همچنین کشف و خنثی‌سازی عملیات‌های متعدد نشان می‌دهد که ایران توان امنیتی و اطلاعاتی بالایی دارد و نمی‌توان با چند حادثه، توان و زحمات گسترده نیروهای امنیتی کشور  در ایجاد امنیت و کشف و خنثی‌سازی صدها عملیات تروریستی را زیر سؤال برد.

کلمات کلیدی:

شهید قاسم سلیمانی، حادثه تروریستی کرمان، داعش، تروریسم.

پی‌نوشت‌ها:
1. علت تغییر آمار شهدای حادثه تروریستی کرمان/ ۸۴ نفر آخرین آمار شهدا، خبرگزاری ایسنا، 14 دی 1402، isna.ir/xdQjkk.

2. آرْتور جِیمز بالفور به‌عنوان وزیر امور خارجه بریتانیا، در نوامبر ۱۹۱۷ م نامه‌ای نوشت و در آن وعده برپایی یک وطن قومی برای یهودیان در فلسطین را اعلام کرد. این نامه خطاب به ادموند روچیلد نوشته شده بود.

انگلستان بر اساس بیانیه بالفور موافقت خود را بر تأسیس یک حکومت مستقل یهودی در خاک فلسطین اعلام نمود. این اعلامیه اولین گام عملی برای تشکیل رژیم صهیونیستی بود. در تاریخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ م گروه‌های صهیونیستی طرح تقسیم فلسطین را در سازمان ملل به تصویب رساندند.

در سال بعد، ۱۹۴۸ م برابر با ۱۳۲۷ ش، دولت اسرائیل اعلام موجودیت کرد. یهودیان درحالی‌که تنها حدود پنج درصد از زمین‌های فلسطین را خریداری کرده بودند، در زمان اعلام موجودیت ۷۷ درصد از سرزمین‌های فلسطینی را به اشغال خود درآوردند.

3. رهبر انقلاب: «حامیان رژیم و بعضی از افرادِ خودِ رژیمِ غاصب، یاوه‌گویی‌هایی در این دو سه روز کرده‌اند و ادامه دارد، ازجمله اینکه ایران اسلامی را پشت این حرکت معرفی می‌کنند؛ اشتباه می‌کنند. البتّه ما از فلسطین دفاع می‌کنیم، ما از مبارزات دفاع می‌کنیم، ما پیشانی و بازوی طرّاحان مدبّر و هوشمند و جوانان شجاع فلسطینی را می‌بوسیم، ما به آن‌ها افتخار می‌کنیم؛ این هست، امّا آن‌هایی که می‌گویند «کار فلسطینی‌ها ناشی از غیرفلسطینی‌ها است» ملّت فلسطین را نشناخته‌اند، ملّت فلسطین را دست‌کم گرفته‌اند؛ اشتباهشان در همین است؛ اینجا هم محاسبه‌ی غلط می‌کنند. البتّه همه‌ی دنیای اسلام موظّف است که از فلسطینی‌ها حمایت کند و باذن‌الله حمایت هم خواهد کرد، امّا این کار، کار خود فلسطینی‌ها است؛ طرّاحان هوشمند، جوانان شجاع، فعّالان ازجان‌گذشته توانسته‌اند این حماسه را به وجود بیاورند و این حماسه ان‌شاءالله گام بزرگی برای نجات فلسطین خواهد بود.» خامنه‌ای، سید علی، بیانات در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح، 18 مهر 1402، https://khl.ink/f/54056

4. وزیر اطلاعات: ۴۰۰ مورد بمب‌گذاری در کشور در سال گذشته کشف و خنثی‌سازی شد/ دستگیری ۱۹۰ تروریست، خبرگزاری میزان، 20 شهریور 1402، https://www.mizanonline.ir/00JrUi

5. ضربه سنگین سپاه به گروهک تروریستی/ سلاح‌های جنگی کشف شد! پایگاه خبری خبر آنلاین، 15 مرداد 1402،

khabaronline.ir/xkhYc.

ملت ایران از هر طیف سیاسی با حضور پررنگ خود، ایستادگی پای کشور، جمهوریت و ارزش‌های دینی را به رخ کشید.
گرامیداشت ۹ دی

پرسش
چرا باید 9 دی را گرامی داشت؟

پاسخ:
مقدمه
برخی روز‌ها در نظام‌های سیاسی به خاطر اتفاقاتی که در آن روز رخ داده است، از جایگاه ویژه‌ای در تاریخ آن سرزمین برخوردار است. ازاین‌رو، آن ایام با برگزاری مراسم‌های ویژه‌ای گرامی داشته می‌شود. سؤال این است که در روز 9 دی چه رخ‌داده است که باید آن را گرامی داشت؟
در ابتدا لازم است بابیان مقدمه‌ای اجمالی، مروری بر آنچه پیش از نهم دی‌ماه 1388 گذشت داشته باشیم تا بتوانیم عوامل زمینه‌ساز حادثه 9 دی سال 1388 را بررسی کنیم.
همه‌چیز از یک اعتراض آغاز شد؛ اعتراض به نتیجه دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری در سال 1388؛ 
انتخاباتی که سه معترض داشت و از چهار کاندیدای حاضر در آن، سه نفر، یعنی آقایان میرحسین موسوی، محسن رضایی و مهدی کروبی نتیجه اعلام‌شده و پیروزی آقای محمود احمدی‌نژاد را نپذیرفتند.  آقای میرحسین موسوی یکی از کاندیداهای حاضر در انتخابات ریاست جمهوری، پیش از آغاز شمارش آرا، در مصاحبه‌ای خود را پیروز انتخابات با رأی بسیار بالا معرفی کرد و پس از اعلام نتایج، از پذیرش آن سرباز زد و در 23 خرداد 1388 بیانیه‌ای مبنی بر عدم پذیرش نتیجه انتخابات منتشر کرد (1) و در نامه 27 خرداد 1388 خطاب به شورای نگهبان بابیان ادله خود، خواهان ابطال انتخابات  شد. مهدی  کروبی، دیگر کاندیدای حاضر در این انتخابات نیز برخلاف مصاحبه‌اش در روز رأی‌گیری، پس از موسوی، با صدور بیانیه‌ای، نتیجه انتخابات را زیر سؤال برد. (2) محسن رضایی دیگر کاندیدای معترض در این انتخابات نیز با نامه‌ای خطاب به دبیر شورای نگهبان، با این ادعا که بین سه میلیون و پانصد هزار تا هفت میلیون رأی داشته است، خواستار رسیدگی به این مسئله شد (3) و بعدها پس از بازشماری برخی صندوق‌ها از پیگیری شکایت خود منصرف شد و به گفته مرحوم آیت‌الله یزدی قانع شد. (4)
با توجه به وجود فضای پر تنش سیاسی ایام انتخابات و به دنبال عدم تمکین کاندیداهای معترض به نتیجه انتخابات، از حدود ساعت 4 بعدازظهر روز 23 خرداد 1388، گزارش‌هایی از ناآرامی‌ها در مناطق مرکزی تهران منتشر شد و دسته‌ای از جوانان با شعار «موسوی، موسوی، رأی ما رو پس بگیر» به سمت میدان‌های اصلی تهران حرکت کردند و تا غروب آن روز تقریباً در همه خیابان‌های اصلی تهران، سطل‌های زباله پلاستیکی شهرداری به وسط خیابان آورده و به آتش کشیده شده بود. از تبریز، اصفهان و شیراز نیز گزارش‌های مشابه، اما ملایم‌تری به گوش می‌رسید. عصر روز یکشنبه 24 خرداد 1388 به مناسبت ولادت حضرت زهرا سلام‌الله علیها تجمعی با حضور هواداران احمدی‌نژاد در میدان ولی‌عصر باهدف اعتراض به ناآرامی‌های روز گذشته تهران و جشن پیروزی شکل گرفت. سخنرانی احمدی‌نژاد در این روز نیز بر حساسیت‌ها افزود و طرفداران کاندیداهای معترض، به‌خصوص میرحسین موسوی را به‌شدت عصبانی و تحریک کرد. (5)  روز 25 خرداد 1388 تجمع و راهپیمایی‌ای برپا شد که از سوی برخی سایت‌های حامی موسوی حماسه «خس و  خاشاک» و راهپیمایی «سکوت» نام گرفت؛ تجمعی که به ادعای رسانه‌های حامی میرحسین موسوی میلیون‌ها نفر در آن شرکت کردند؛ اما تعداد واقعی تجمع‌کنندگان در خیابان آزادی حدود پانصدتا ششصدهزار نفر برآورد شده بود که جمعیت قابل‌توجهی بود. این راهپیمایی نقطه ‌عطفی در تحولات پس از انتخابات بود، هم از این بابت که موسوی و کروبی را به ادامه اعتراض از مسیر کشیدن هواداران به کف خیابان امیدوار کرد و هم از این بابت که برای اولین بار یک تجمع اعتراضی با شلیک گلوله به کشته شدن برخی معترضان و عابران انجامید. (6)
روز سه‌شنبه 26 خرداد 1388 نمایندگان سه نامزد معترض در شورای نگهبان حاضر شدند و گزارشی از انتخابات ارائه و از آن‌ها خواسته شد که مصادیق و مستندات شکایات خود را با ذکر شماره و محل صندوق و نوع تخلف تصریح‌شده در متن قانون به شورای نگهبان ارائه کنند. (7) در همان روز خبر مهم دیگری که منتشر شد، دعوت رهبر انقلاب از مسئولان ستاد انتخاباتی هر چهار کاندیدا بود تا در کنار نمایندگان شورای نگهبان و وزارت کشور رو در روی هم و در حضور رهبری باهم صحبت کنند. در این جلسه، رهبر انقلاب ضمن دعوت نامزدهای معترض به پیگیری شکایتشان از مسیر قانونی تأکید کردند: «مسیر اعتراض روشن است. من به شورای نگهبان می‌گویم با دقت به شکایت‌های شما رسیدگی کند. صندوق‌هایی که به آن‌ها اعتراض دارید را هم به‌طور تصادفی بازشماری کنید. اگر نتایج بازشماری با آنچه اعلام‌شده مغایر بود، صندوق‌های بیشتری را بازشماری کنید تا به نتیجه روشنی برسید. مسیر اعتراض قانونی حتی تا ابطال نتیجه انتخابات مشخص است، اما درخواست ابطال نتایج، خارج‌ازمسیر قانونی را به‌هیچ‌وجه نخواهم پذیرفت»؛ (8) سخنانی که سه روز بعد در خطبه‌های نماز جمعه 29 خرداد 1388 آن‌ها را به‌نوعی تکرار کردند و از طرفداران دو طرف خصوصاً حامیان کاندیدای شکست‌خورده خواسته شد که از طریق زورآزمایی خیابانی، انتخابات و اصل مردم‌سالاری را به چالش نکشند. (9)
موج اعتراضات با حمایت رسانه‌های بیگانه از سوی جنبش موسوم به جنبش سبز همچنان ادامه یافت و با کشته‌سازی‌ها و اقدامات نادرست برخی افراد مسئول که منجر به فوت سه نفر از بازداشت‌شدگان در بازداشتگاه کهریزک شد، آتش اعتراضات که دیگر به اغتشاشات تبدیل‌شده بود، بیش‌ازپیش شعله‌ورتر شد تا به محرم سال 1388 که از آذرماه آن سال آغازشده بود، رسید. در این زمان که اکثر چهره‌های سیاسی از بازگرداندن موسوی و کروبی به مسیر قانونی اعتراضات ناامید شده بودند، با این حال، در 26 آذر، باهنر از رایزنی در مجمع تشخیص مصلحت نظام برای وحدت خبر داد. این آخرین تلاش‌ها برای بازگرداندن آقایان موسوی و کروبی به  ساز و کار درون حاکمیتی بود که این تلاش‌ها هم به نتیجه‌ای نرسید.
جنبش سبز که در این مدت، اعتراضات در کشور را مدیریت می‌کرد، با فراخوان ماهواره‌ای و اینترنتی و شعارنویسی، درباره «عاشورای سبز» سخن می‌گفت. در ساعات اولیه روز جمعه 6 دی‌ماه 1388 (روز عاشورا) در حالی که بیشتر مردم در تکایا و مساجد مشغول عزاداری بودند، مدعیان حمایت از موسوی ابتدا در خیابان آزادی تجمع و سپس به سمت میدان انقلاب، میدان ولی‌عصر و چهار راه کالج حرکت کردند. حاضران در تجمع و راهپیمایی، ویژگی‌های متفاوتی داشتند؛ عده‌ای تماشاچی و عده‌ای اعتقادات مذهبی داشتند و متناسب با روز عاشورا شعار «هیهات من الذله» سر داده بودند. عده‌ای دیگر با شعارهای تندی مثل «مرگ بر اصل ولایت‌فقیه» به اماکن دولتی و موکب‌های عزاداری حمله کرده و با آتش زدن آن‌ها و سوت و کف زدن به اهانت به عزاداران عاشورای حسینی مشغول شدند.
خبر این اتفاقات به هیئت‌ها و دسته‌های عزاداری در نقاط مختلف تهران رسید و مردم با دست کشیدن از عزاداری به سمت مرکز تهران برای مقابله با هتک حرمت کنندگان حرکت کردند. یکی از اولین هیئت‌هایی که برای مقابله وارد خیابان‌های تهران شد، هیئت عزاداری دانشجویان و اساتید دانشگاه تهران بود که به روایت شاهدان عینی، دکتر عبدالحسین روح‌الامینی، پدر مرحوم محسن روح‌الامینی (10)  نیز در میان آن‌ها حضور داشت. پخش گوشه‌هایی از اقدامات مدعیان حمایت از موسوی که با کف و سوت حاضران حمایت می‌شد از سوی صداوسیما با فیلمی که پیش‌ازاین، از تصویر پاره‌ شده امام خمینی در روز 16 آذر پخش‌شده بود، خشم مردم را برانگیخت. 
حوادث روز عاشورا صدای اعتراض علما و مراجع، شخصیت‌ها و تشکل‌های سیاسی اجتماعی را نیز با شدت هرچه ‌تمام‌تر بلند کرد. روزهای هفتم و هشتم دی‌ماه 1388 شهرهای سراسر کشور شاهد تجمعات و تظاهرات مردم بسیار عصبانی بود. صداوسیما نیز با پخش مکرر صحنه‌های توهین آشوبگران به نمادهای عاشورا و سوت و کف زدنشان، حساسیت مردم را بیشتر برمی‌انگیخت. در تهران، زمان تجمع در اعتراض به اقدامات صورت گرفته در حادثه روز عاشورا، روز چهارشنبه 9 دی‌ماه در میدان انقلاب اعلام شد. از ظهر آن روز مرکز تهران به‌صورت نیمه تعطیل درآمد و جمعیت بی‌سابقه‌ای از چهار طرف تهران راهی میدان انقلاب شد. راهپیمایی 9 دی 1388 که با شعارهایی علیه مسببین  حادثه روز عاشورا همراه بود چنان وسیع و گسترده بود که هیچ‌کس حتی رسانه‌های حامی موسوی هم نتوانستند عظمت و انبوه آن را انکار کنند و ازاین‌رو سعی کردند جمعیت عظیم راهپیمایی را به شکل‌های مختلف توجیه کنند. (11)  شعارها در این راهپیمایی به‌قدری تند بود که انتقاد برخی نیروهای انقلابی همچون مرحوم حبیب‌الله عسگراولادی را برانگیخت. (12) نکته قابل‌توجه در این راهپیمایی حضور افراد از طیف‌های مختلف فکری و سیاسی است و در میان راهپیمایان، افرادی که مدعی بودند در انتخابات به میرحسین موسوی رأی داده‌اند نیز مشارکت داشتند. هرچند پس از راهپیمایی نهم دی‌ماه 1388 کشور حوادث دیگری را نیز پشت سر گذاشت (13) اما پس‌از این حماسه، تلاش‌های جدی جنبش سبز  برای بسیج نیروهایش در راهپیمایی روز 22 بهمن، نتیجه‌ای به دنبال نداشت و  این‌گونه، جنبش سبز به ایستگاه پایانی خود نزدیک شد و فتنه سال 1388 به خاموشی گرایید.

پس از شرح مختصری ازآنچه ایران اسلامی در این روزها پشت سر گذاشت، می‌توان عوامل زیر را از مهم‌ترین عوامل زمینه‌ساز شکل‌گیری حادثه 9 دی دانست:
1. اهانت به ارزش‌های مذهبی ملت ایران به‌خصوص اهانت به عاشورای حسینی؛
2. بی‌اهمیت نشان دادن نقش مردم در عرصه‌های مختلف اجتماعی ازجمله انتخابات با شورش علیه جمهوریت؛
3. هدف قرار دادن ستون اصلی انقلاب، یعنی مسئله «ولایت‌فقیه» و نادیده گرفتن مسئله ولایتمداری مردم ایران؛
4. حمایت‌های دشمنان مردم و نظام از فتنه‌گران؛
5. ادامه‌دار کردن مسائل مربوط به انتخابات باوجود اینکه مسئله برای عموم مردم واضح و روشن‌شده بود. (14)
نتیجه:
با توجه به آنچه نگاشته شد، روشن می‌شود که حادثه 9 دی ازآن‌جهت باید گرامی داشت که عموم ملت ایران از هر طیف سیاسی با حضور پررنگ خود، ایستادگی پای کشور، جمهوریت و ارزش‌های دینی را به رخ کشید و نقشه‌های دشمنان نظام را که به بهانه اعتراض به انتخابات به دنبال هرج‌ومرج، سرنگونی نظام و عبور از اصل ولایت‌فقیه بود، نقشه بر آب کرد.
پی نوشت ها:
1. او در بخشی از بیانیه‌اش آورد: «این‌جانب ضمن اعتراض شدید به روند موجود و تخلفات آشکار و فراوان روز انتخابات هشدار می‌دهم که تسلیم این صحنه‌آرایی خطرناک نخواهم شد... خائنین به آرای مردم ابایی از آن ندارند که این خانه پارسایان به آتش کشیده شود... ما موج عقلانیت سبز خود را که برگرفته از تعالیم دینی و علایق ملت به اهل‌بیت پیامبر صلی‌الله علیه و آله است با تمامی شور ادامه می‌دهیم... و اجازه نخواهیم داد که حرکات ما شکل کور به خود بگیرد». برای مطالعه متن کامل بیانیه، ر.ک: سیاح، سید امیر، حماسه تلخ، تهران، انتشارات جام جم، 1389 ش، ص 436-437.
2. در بخشی از بیانیه مهدی کروبی آمده است: نتایج اعلام‌شده برای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری چنان مضحک و شگفت است که در بیان و بیانیه نمی‌آید... حتماً در مقابل این مهندسی و تنظیم ناشیانه رأی ملت سکوت نخواهم کرد... این تازه اول داستان است (سایت آفتاب امروز، 23/03/1388، 
آدرس: https://aftabnews.ir/000NbD).
3. سایت تابناک، 24/3/1388، آدرس: tabnak.ir/000DUw.
4. سایت شورای نگهبان، 26/06/1398، آدرس:  https://www.shora-gc.ir/0001ZK.
5. احمدی‌نژاد در بخشی از سخنان خود گفت: ملت ایران یک ملت متحد است؛ امروز خبرنگاری سؤال کرد گفت: 
بعضی‌ها گوشه و کنار بعضی از کارها را انجام می‌دهند اغتشاش است، شورش است، اعتراض است و واژه‌های تندی را به کار برد. من یک مثال زدم و نتیجه‌گیری کردم. برای شما عرض می‌کنم. گفتم شما اشتباه می‌کنید.  ملت ایران یکپارچه است در یک مسابقه فوتبال ۵۰ هزار، ۷۰ هزار تماشاچی می‌روند آن‌کسی که تیمش باخته وقتی بیرون می‌آید عصبانی است و به هر دری می‌زند، در ایران در انتخابات ۴۰ میلیون نفر خودشان بازیگر اصلی و تعیین‌کننده اصلی بودند. حالا ۴ تا خس و خاشاک این گوشه‌ها یک کاری می‌کنند. بدانید این رودخانه زلال ملت جایی برای خودنمایی آن‌ها نخواهد گذاشت (پایگاه اطلاع‌رسانی دولت، 24/03/1388، آدرس:
 https://dolat.ir/detail/178361).
6. برای مطالعه شرح ماجرا،  ر.ک: سیاح، سید امیر، حماسه تلخ، تهران، انتشارات جام جم، 1389 ش، ص 142-147.
7. سیاح، سید امیر، حماسه تلخ، تهران، انتشارات جام جم، 1389 ش، ص 153.
8. سیاح، سید امیر، حماسه تلخ، تهران، انتشارات جام جم، 1389 ش، ص 155 ـ 156.
9. «... باید در صندوق‌های رأی معلوم بشود که مردم چی می‌خواهند، چی نمی‌خواهند؛ نه در کف خیابان‌ها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتی آن‌هایی که رأی نیاوردند، اردوکشی خیابانی بکنند، طرفدارانشان را بکشند به خیابان؛ بعد آن‌هایی که رأی آورده‌اند هم در جواب آن‌ها، اردوکشی کنند، بکشند به خیابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت؟ ... زورآزمائی خیابانی بعد از انتخابات کار درستی نیست، بلکه به چالش کشیدن اصل انتخابات و اصل مردم‌سالاری است». مقام معظم رهبری، خطبه‌های نماز جمعه تهران، خامنه‌ای دات آی آر، 29/3/1388 ش، https://khl.ink/f/7190.
10. یکی از سه‌نفری که در حادثه بازداشتگاه کهریزک جان خود را از دست داد.
11. این رسانه‌ها علت انبوه جمعیت در این راهپیمایی را آورده شدن مردم از شهرهای اطراف و شهرستان‌های دور با اتوبوس و وعده چلوکباب و کیک و ساندیس اعلام کرده بودند.
12. شعارهایی مثل «لعن علی عدوک یا حسین... خاتمی و کروبی و میرحسین، نخبه بی‌بصیرت مایه ننگ ملت، موسوی بی‌بی‌سی... عامل انگلیسی، تاجر ورشکسته برگرد به باغ پسته و...» از این دست شعارهاست که برخی از آن‌ها مسئول پخش زنده را مجبور به قطع صدای مراسم می‌کرد.
 مرحوم عسگراولادی پس از مراسم نه دی از برخی شعارهای تند انتقاد کرد و گفت: «برخی شعارها علیه شخصیت‌های نظام انحرافی است». (خبرگزاری ایسنا، 11/10/1388، آدرس: isna.ir/xgthF).
13. قرائت گزارش هیئت ویژه تحقیق مجلس از حوادث انتخابات در صحن علنی و تکذیب ادعای کروبی درباره تجاوز به بازداشت‌شدگان و مقصر شناخته شدن سعید مرتضوی (دادستان وقت تهران) به خاطر دستور اعزام بازداشت شدگان به محلی غیراستاندارد (بازداشتگاه کهریزک)، اعتراض برخی دانشجویان  در دانشگاه آزاد به خاطر وقف اموال دانشگاه آزاد از سوی هیئت‌امنا، ترور شهید علیمحمدی استاد فیزیک دانشگاه  تهران در 22 دی‌ماه و... از این موارد است.
14. ر.ک: علل و زمینه وقوع حماسه 9 دی، سایت پایداری ملی (رسانه پدافند غیرعامل)، 7/10/1395، کد خبر: 
۲۵۱۳۳، آدرس: https://paydarymelli.ir/0006XN.

حضورِ همراه بافهم و شعور نوجوانان سرزمینش در میدان نبرد علیه دشمن است، نه‌فقط به خاطر حضور همراه با شور آن‌ها.

پرسش

نوجوانی که به سادگی می تواند تحت تأثیر احساسات تصمیم بگیرد و حتی توسط حکومت اجازه داشتن گواهینامه ندارد، می تواند مجاز به شرکت در جنگ نظامی با احتمال بالای مرگ و نقص عضو باشد؟ آیا استفاده حکومت ایران از نوجوانان 13 و 15 ساله در جبهه ها جنایت جنگی نبود؟

پاسخ:
مقدمه
یکی از مسائلی که جمهوری اسلامی در تاریخ جنگ خود بدان افتخار می‌کند، مسئله حضور نوجوانان در جنگ است. درحالی‌که نوجوان به‌راحتی تحت تأثیر احساسات قرار می‌گیرد و احتمال مرگ و نقص عضو آن‌ها بالاست. آیا چنین فردی که حتی مجاز به داشتن گواهینامه رانندگی نیست و بر سرمایه‌اش ولایت ندارد، می‌تواند مجاز به شرکت در جنگ نظامی باشد؟ استفاده از نوجوانان کم سن و سال 13 و 15 ساله در جبهه‌های جنگ از سوی حکومت ایران جنایت جنگی محسوب نمی‌شود؟
برای پاسخ به این پرسش، توضیح چند نکته ضروری است.
1. افتخار جمهوری اسلامی به حضور نوجوانان در جنگ تحمیلی

در توضیح این نکته باید گفت، آنچه جمهوری اسلامی ایران بدان افتخار می‌کند، صرف حضور نوجوانان در جنگ و دفاع از خاک و اسلام نیست، بلکه افتخار جمهوری اسلامی به روحیه ایثارگری و سطح درک، فهم و تحلیل این گروه هنگام حضور در میدان نبرد است که وقتی مصاحبه‌ها یا وصیت‌نامه‌های برخی از همین نوجوانانِ به‌اصطلاح تابع احساس را می‌بینیم، از عمق درک و فهم آن‌ها نسبت به مسائل حیرت می‌کنیم. اشک‌ها و التماس‌های این نوجوانان برای حضور در میدان نبرد علیه دشمن در مقابل ممانعت فرماندهان را نمی‌توان صرفاً متأثر از احساس دانست. افتخار جمهوری اسلامی به حضور باشعور و درک این نوجوانان در جنگ تحمیلی است نه صرف حضورشان. (1)
2. استفاده حکومت ایران از نوجوانان در جنگ
در تبیین این نکته نیز لازم است بیان کنیم برخلاف آنچه گونه طرح پرسش القا می‌کند، جمهوری اسلامی نه‌تنها اصراری بر حضور این گروه سنی در میدان جنگ نداشته است، بلکه بر اساس برخی مستندات موجود، در صورت شناسایی از حضور آن‌ها در میدان ممانعت نیز می‌کرده است (2) که دست‌کاری شناسنامه‌ها از سوی نوجوانان برای حضور در میدان جنگ، مؤید این مسئله است؛ مسئله‌ای که به معضل دادگاه‌های ثبت‌احوال در پس از جنگ تبدیل شد. (3) امام خمینی نیز در واکنش به ادعای دشمنان مبنی بر فرستادن کودکان، به‌زور، به میدان جنگ می‌گوید: «اجانب تبلیغ می‌کنند که در ایران بچه‌های کوچک را با زور به جبهه‏‎ ‎‏می‌فرستند، درحالی‌که چنین نیست. مردم می‌خواهند جلوی این‏‎ ‎‏جوان‌های چهارده پانزده‌ساله را بگیرند که به جبهه نروند، ولی آن‌ها از‏‎ ‎‏دست پدر و مادرها فرار می‌کنند و به جبهه می‌روند. مسلماً فردی را‏‎ ‎‏که بالغ نیست، نه کسی می‌گوید به جبهه برو و نه کسی چنین حقی دارد‏‎ ‎‏که بگوید. مردم ما بحمدالله، خودشان از رفتن به جبهه‌ها استقبال‏‎ ‎‏می‌کنند و جبهه‌ها را پر می‌کنند». (4) بنابراین آنچه موجب حضور نوجوانان در میدان جنگ ایران و عراق می‌شد، شور و شعور خودشان بود، نه اهتمام جمهوری اسلامی برای حضور آن‌ها در میدان نبرد؛ شور و شعوری که در فرزندان نوجوان رئیس‌جمهور و رئیس مجلس وقت نیز وجود داشت و آن‌ها را به میدان نبرد کشانده بود. (5)
افزون بر اینکه باید توجه نمود بر اساس احکام اسلام میان جهاد ابتدایی و دفاعی تفاوت وجود دارد. بر اساس فتوای مشهور، دفاع بر همگان واجب است و شروط جهاد ابتدایی در جهاد دفاعی وجود ندارد؛ البته شرط بلوغ و عقل که شرط عموم تکالیف است منتفی نیست. ازاین‌رو، مشهور فقها جهاد دفاعی را بر کودک و مجنون واجب نمی‌دانند. روشن است که مشهور، قائل به حرمت حضور این افراد در میدان جنگ نشده و تنها بار این تکلیف را از دوش آن‌ها برداشته است و این به معنای ممانعت از حضور آن‌ها در میدان جهاد دفاعی نیست. (6) برای مثال، امام خمینی درباره حضور غیر بالغین در جبهه گفته‌اند: «بر غیر بالغین شرکت در جبهه واجب نیست» (7) و واضح است که کلام ایشان بدین معناست که حکومت نمی‌تواند آن‌ها را به دلیل همین عدم وجوب، ملزم به حضور در جبهه کند، اما بدین معنا نیست که اگر نوجوان خودش مایل به حضور در میدان دفاع از کشور بود، حکومت باید مانع او شود. باوجود این، فرماندهان جنگ، در حد امکان، مانع حضور نوجوانان در میدان نبرد می‌شدند و حتی گاهی اگر شرایط مهیا بود، از خط مقدم جبهه آن‌ها را یه پشت جبهه برمی‌گرداندند.
3. جنایت جنگی بودن به‌کارگیری نوجوانان در جنگ
دراین‌باره نیز گفتنی است که ارائه تعریفی جامع‌ومانع از جنایت جنگی که مورد توافق  همه کشورها باشد غیرممکن به نظر می‌رسد، اما بر اساس آنچه در اساسنامه دیوان کیفری بین‌المللی آمده است، سربازگیری کودکان زیر پانزده سال، با این هدف که آن‌ها فعالانه در جنگ شرکت کنند، جزو مصادیق جرائم جنگی است، (8) منتها نکته‌ای که درباره ایران از سوی مدعیان وقوع جنایت جنگی عمداً مورد توجه قرار نمی‌گیرد، این است که جمهوری اسلامی در دوران دفاع مقدس، نه‌تنها از این گروه سنی، سربازگیری نکرده است، بلکه با وضع قانون و ایجاد مانع برای حضور افراد زیر 15 سال که با تمام وجود، با اصرار و خودخواسته در میدان نبرد حاضر می‌شدند، در صورت شناسایی و امکان بازگشت به پشت جبهه، آن‌ها را به مبدأ بازمی‌گردانده است. افزون بر اینکه همین مدعیان که حضور خودخواسته نوجوانان ایرانی در میدان نبرد را آن‌هم با لطائف الحیل و دست‌کاری شناسنامه و... مصداق جنایت جنگی معرفی می‌کنند، وقتی با آموزش نظامی کودکان اوکراینی توسط ارتش اوکراین مواجه می‌شوند، سکوت کرده، نه‌تنها سخنی از وقوع جنایت جنگی به میان نمی‌آورند، بلکه برخی از آن‌ها تمجید گونه خبر کودک سربازان اوکراینی را پوشش می‌دهند. (9) برخی کشورهای اروپایی مثل آلمان نیز از قوانین استثنایی‌ای‌ که وجود دارد و طبق آن می‌توان داوطلبان را به‌عنوان سرباز پذیرفت، 1515 کودک سرباز را به وزارت دفاع معرفی می‌کنند. (10)
نتیجه:
بنا بر آنچه نگاشته شد، روشن می‌شود که جمهوری اسلامی هیچ‌گاه به دنبال سربازگیری از نوجوانان برای حضور در میدان جنگ نبوده است و با وضع قانون از حضور آن‌ها در میدان نبرد نیز در صورت شناسایی ممانعت کرده است. اینکه امروز جمهوری اسلامی به حضور نوجوانان سرزمینش در میدان دفاع مقدس افتخار می‌کند، به خاطر حضورِ همراه بافهم و شعور نوجوانان سرزمینش در میدان نبرد علیه دشمن است، نه‌فقط به خاطر حضور همراه با شور آن‌ها.
کلیدواژه:
جنگ، دفاع مقدس، نوجوان، جنایت جنگی، جمهوری اسلامی.
پی‌نوشت‌ها:
برای نمونه، ر.ک: «مصاحبه دیدنی نوجوان بسیجی در خط مقدم جبهه»، https://www.aparat.com/v/oXrPf؛ همچنین ر.ک: «مصاحبه دیدنی با نوجوان ۱۵ ساله بسیجی در جبهه»، B2n.ir/j05913؛ همچنین ر.ک: «نوجوانی که غیرتش، زن خبرنگار را مجبور به حفظ حجاب کرد»، B2n.ir/d46060.
2. ر.ک: «سندی که نوجوانان را از حضور در جنگ منع می‌کرد»، خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، کد خبر: 1401081107180، isna.ir/xdMDqt.
3. ر.ک: «سندی که نوجوانان را از حضور در جنگ منع می‌کرد»، خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، کد خبر: 1401081107180، isna.ir/xdMDqt.
4. مرندی، مهدی، داود سلیمانی، دفاع مقدس (جنگ تحمیلی)‏ ‏در اندیشه ‏‏امام خمینی‏‏(س)، تهران، چاپ و نشر عروج، 1392، ص 181.
5. ر.ک: «عکس کمتر دیده ‌شده از مجتبی خامنه‌ای در جبهه»، افکارنیوز، B2n.ir/j67666؛ «فرار یاسر هاشمی از بیمارستان»، کد خبر: 520423، khabaronline.ir/x6rLT.
6. ر.ک: حیدری، محمد محسن، «جهاد دفاعی از منظر فقهای امامیه با تأکید بر آراء امام خمینی در دفاع مقدس»، اندیش نامه ولایت، شماره 6، 1396، ص 116 ـ 118.
7. حیدری، محمد محسن، «جهاد دفاعی از منظر فقهای امامیه با تأکید بر آراء امام خمینی در دفاع مقدس»، اندیش نامه ولایت، شماره 6، 1396، ص 118.
8. سوادکوهی فر، ضحی، «جنایات جنگی»، پژوهه، B2n.ir/d72589.
9. ر.ک: «کودک سربازان در اوکراین؛ نقض حقوق بشر با چاشنی قهرمان سازی رسانه‌ای»، باشگاه خبرنگاران جوان، B2n.ir/y48975.
10. ر.ک: اسماعیلی، عادله، «ممنوعیت استفاده از کودکان در جنگ»، روزنامه قانون، 25/11/1394.

علت توحش داعشیان، قاتلین سیدالشهدا علیه‌السلام و ... نه‌تنها دین‌داری آن‌ها نیست، بلکه عدم اعتقاد به بخشی از اصول دین یعنی امامت و همچنین تحریف معنوی قرآن است.

پرسش:

آیا این درست است که بگوییم دین بدون انسانیت شوخیه لذا کسی که رحم و صبر و حیا ندارد ایمان ندارد؟ بعضی می گویند خیلیها دین دارن ولی ایمان ندارن. تدین آدم بد رو بدتر میکنه و میشه مثل داعش چون برای بی رحمیش توجیه قوی پیدا میکنه. (دلیل: آیه شفا). آیا چنین استدلال کردن درست است؟!

پاسخ:
مقدمه
دین و انسانیت، در تقابل با هم نیستند؛ دین آمده تا انسانیت را در انسان شکوفا کند. به نظر می­رسد در این سؤال، انسانیت و ایمان تقریباً هم‌معنی و مرحله پیش از دین در نظر گرفته‌شده‌اند و به این ترتیب دین بدون انسانیت و بدون مصادیق ایمان (ازجمله رحم و صبر و...)، چیزی خطرناک تلقی شده­؛ درحالی‌که طبق آیات و روایات، گرویدن به دین مراحلی دارد، ادعای اسلام مرحله ابتدائی است و مرحله بعدی پایبندی به دستورات دین از طریق ایمان داشتن به آن‌ها است؛ در سوره حجرات آیه 14 می‌‏خوانیم: ﴿قالَتِ الْأَعْراب ُآمَنَّا قُل ْلَمْ تُؤْمِنُوا و َلکِن ْقُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإِیمان ُفِی قُلُوبِکُمْ﴾؛ اعراب بادیه‌نشین گفتند: ایمان آورده‏‌ایم، [ای رسول خدا] به آن‌ها بگو: شما ایمان نیاورده‏‌اید، بگوئید اسلام آورده‏‌ایم، ولی هنوز ایمان وارد قلب شما نشده است. (۱) امام رضا علیه‌السلام درباره حقیقت ایمان این‌گونه توضیح می‌دهند که ایمان دارای سه ویژگی است: اعتقاد قلبی، اقرار زبانی و عمل کردن به‌وسیله اعضا و جوارح؛ ﴿عَقْدٌ بِالْقَلْبِ وَ لَفْظٌ بِاللِّسَانِ وَ عَمَلٌ بِالْجَوَارِحِ لاَ یَکُونُ اَلْإِیمَانُ إِلاَّ هَکَذَا﴾؛ (۲) به این ترتیب ایمان همان اعتقاد، اظهار و عمل به دستورات دین و پایبندی به آن است.

ـ برنامه‌های سه‌گانه اسلام

برنامه‌هایی که از سوی اسلام برای انسان ارائه‌شده، به سه دسته تقسیم می‌شوند:

1-برنامه‌های اعتقادی یا اصول دین: مجموعه اعتقاداتی است که در رابطه با پایه‌گذاری فکر و اعتقادات صحیح انسان است که شامل مباحثی پیرامون اثبات توحید خدا، عدل، نبوت، امامت و معاد است.

2- دستورهای عملی (فروع دین یا احکام): برنامه‌هایی عملی است مشتمل بر بایدها و نبایدهایی که انسان در زندگی روزمره خود با آن‌ها روبرو است که بر پنج قسم (واجب، مستحب، مباح، مکروه، حرام) می­ باشد.
3- مسائل اخلاقی: برنامه‌هایی در رابطه با پرورش روح و سلامت روان آدمی است که شیوه تقویت صفات پسندیده مانند عدالت، سخاوت، شجاعت و عزت در نهاد انسان­ها و مبارزه­ با صفات زشت و ناپسند مثل حسد، بخل، نفاق و ... را بیان می­کند. (۳)

علت جداسازی انسانیت از پایبندی به دین توسط بعضی افراد، این مسئله است که تنها همان بخش فروع دین و مناسک عبادی مانند نماز و روزه و... را دین حساب کرده و ملاک دین‌داری افراد به شمار آورده و بخش اعتقادات و اخلاق را نادیده می‌انگارند.

ـ خسارت ظالمین از قرآن

خداوند در قرآن می‌فرماید: ﴿وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَسارا﴾؛ و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل می‌کنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی‌افزاید. (۴) در اینجا می‌توان سؤال کرد که شفابخشی قرآن برای چه کسانی است و ظالمین که قرآن خسارت آن‌ها را بیشتر می­کند، چه کسانی هستند؟

شفابخشی قرآن از بیماری‌های دل و روح ازآن‌روست که صفحه دل را از انواع مرض‌ها و انحرافات و آلودگی‌های معنوى و روحانى مانند بخل و کینه و حسد و جبن و شرک و نفاق و امثال این‌ها که همه از بیماری‌های روحى و معنوى است پاک مى‏کند و زمینه را براى جاى دادن فضائل آماده مى‏سازد؛ به‌این‌ترتیب مراد از ظالمین در آیه، غیر مؤمنین یعنى کفار هستند و علت آنکه به‌جای واژه کافرین از ظالمین استفاده کرده آن است که به علت حکم هم اشاره کرده باشد و بفهماند که قرآن در ایشان جز زیادشدن خسران اثرى ندارد، به خاطر اینکه با ارتکاب کفر به خود ظلم و ستم کردند. (۵)

و چنانچه بیماری‌های جسمی نیز مدنظر آیه بوده باشد (همان‌گونه که بعضی مفسران گفته‌اند)(۶) به این معناست که همان‌طور که به کمک آیه‌های قرآن و نوشتن و خواندن آن، مرض‌ها و ناخوشی‌های روح برطرف مى‏شود، همچنین از همان راه، دشمنى دشمنان دین و ظلم ظالمین و کید کافرین دفع و باطل می‌گردد و درنتیجه باز قرآن جز خسران اثرى براى کفار ندارد. (۷)

ـ عمومیت شفابخشی قرآن

در کنار آیه قبل، آیات دیگری در قرآن وجود دارد که عمومیت شفابخشی قرآن را برای همگان مورد تأکید قرار می‌دهد. البته چنانچه از آن رویگردان نشده و از موعظات آن بهره‌مند گردند، مانند آیه زیر که با خطاب ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ﴾ آغاز شده و به فراگیری این موعظه و شفابخشی اشاره دارد؛ ﴿یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ﴾؛ اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است؛ و درمانى براى آنچه در سینه ‏هاست؛ (درمانى براى دل‌های شما)؛ و هدایت و رحمتى است براى مؤمنان‏. (۸)

این آیه چهار مرحله از مراحل تربیت و تکامل انسان را در سایه‏ قرآن شرح می‌دهد؛

مرحله اول، موعظه و اندرز است.

مرحله دوم، پاک‌سازی روح انسان از انواع رذائل اخلاقى است.

مرحله سوم، هدایت است که پس از پاک‌سازی انجام می‌گیرد.

و مرحله چهارم مرحله‌ای است که انسان لیاقت آن را پیداکرده است که مشمول رحمت و نعمت پروردگار شود.

هر یک از این مراحل به دنبال دیگرى قرار دارد و قرآن این داروى شفابخش هیچ‌گونه اثر نامطلوب روى جان و فکر و روح آدمى ندارد، بلکه به‌عکس تمام آن خیروبرکت است. (۹) دریکی از عبارات نهج‌البلاغه می‌خوانیم: «شِفَاءً لَا تُخْشَى أَسْقَامُهُ؛ قرآن داروى شفابخشى است که هیچ بیمارى از آن برنمی‌خیزد». (10)

به‌این‌ترتیب قرآن نسخه‌ای است براى بهبودى فرد و جامعه از انواع بیماری­هاى اخلاقى و اجتماعى و این همان حقیقتى است که مسلمانان آن را به دست فراموشى سپرده و به‌جای اینکه از این داروى شفابخش بهره گیرند، درمان خود را در مکتب‌های دیگر جستجو می‌کنند. بهترین دلیل براى اثبات این واقعیت، مقایسه وضع عرب جاهلى باتربیت شدگان مکتب پیامبر صلی‌الله­ علیه­ و آله در آغاز اسلام است که چگونه آن قوم خون‌خوار و نادان که انواع بیماری‌های اجتماعى و اخلاقى سر تا پاى وجودشان را فراگرفته بود، با استفاده از این نسخه شفابخش، نه‌تنها درمان یافتند بلکه با برادری و اتحاد، قدرت‌های دنیا را به‌زانو درآوردند. (11)

با توجه به مطالبی که گذشت، علت توحش داعشیان، قاتلین سیدالشهدا علیه‌السلام و همه تکفیریان، نه‌تنها دین‌داری آن‌ها نیست، بلکه عدم اعتقاد به بخشی از اصول دین یعنی امامت و همچنین رویگردانی آن‌ها از بخش اعظمی از دستورات قرآن کریم و تحریف معنوی قرآن به نفع خواسته‌های خودشان است.

نتیجه
دین در تقابل با انسانیت نیست، بلکه درصدد و در راستای شکوفایی انسانیت است.

ایمان مرحله‌ای بالاتر از گرویدن به دین اسلام است؛ زیرا طبق آیات و روایات، ایمان همان اعتقاد، اظهار و عمل به دستورات دین و پایبندی به آن است.

برنامه‌هایی که از سوی اسلام برای انسان ارائه‌شده است، به سه دسته تقسیم می‌شوند: برنامه‌های اعتقادی یا اصول دین، دستورهای عملی یا فروع دین و مسائل اخلاقی.

علت جداسازی انسانیت از پایبندی به دین توسط بعضی افراد، این مسئله است که تنها همان بخش فروع دین و مناسک عبادی مانند نماز

قرآن نسخه‌ای براى بهبودى فرد و جامعه از انواع بیماری­هاى اخلاقى و اجتماعى است. شفابخشی قرآن از بیماری­های دل و روح ازآن‌روست که صفحه دل را از انواع مرض­ها و انحرافات و آلودگی‌های معنوى و روحانى پاک می‌کند و زمینه را براى جاى دادن فضائل آماده می‌سازد.
مراد از ظالمین در آیه شفا، غیر مؤمنین یعنى کفار هستند و علت آنکه به‌جای واژه کافرین از ظالمین استفاده کرده آن است که بفهماند که قرآن در ایشان جز زیادشدن خسران اثرى ندارد، به خاطر اینکه با ارتکاب کفر به خود ظلم و ستم کردند.

با توجه به مطالبی که گذشت، علت توحش داعشیان، قاتلین سیدالشهدا علیه‌السلام و ... نه‌تنها دین‌داری آن‌ها نیست، بلکه عدم اعتقاد به بخشی از اصول دین یعنی امامت و همچنین تحریف معنوی قرآن به نفع خواسته‌های خودشان است.

منابع برای مطالعه بیشتر

1- مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، (سخنرانی‌های استاد در مسجد ارگ)، صص 279-292.

https://lib.eshia.ir/50024/1/279
2. مصباح یزدی، محمدتقی و شریفی، احمد حسین، کتاب فلسفه اخلاق، تهران، موسسه انتشارات امیرکبیر، فصل نهم (رابطه دین و اخلاق)، 1382 ش، از ص 220.

3. جماعتی، حسین، مقاله بررسی و نقد نظریه تقدّم اخلاق بر دین، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم، فصل‌نامه پاسخ 9.

کلیدواژه:
دین، ایمان، انسانیت، اخلاق، تدین، آیه شفا، شفابخشی قرآن، داعش
پی‌نوشت‌ها:
1. سوره حجرات، آیه ۱۴.

2. ابن‌بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام، تهران، نشر جهان، بی­تا، ج ۱، ص ۲۲۷.

3. فلاح زاده، محمدحسین، آموزش فقه، انتشارات الهادی، ۱۳۸۶، صص ۱۹-۲۰.

4. سوره اسراء، آیه ۸۲.

5. ر.ک: طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین، چاپ پنجم، 1417 ق، ج 13، ص 184/ ر.ک: طباطبایی، سید محمدحسین، سید محمدباقر موسوى همدانى‏، ترجمه تفسیر المیزان، قم، جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ پنجم، 1374 ش، ج 13، ص 204.
6. ر.ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق محمدجواد بلاغی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ ش، ج ۶، ص ۶۷۳.

7. ر.ک: طباطبایی، پیشین، ج 13، ص 255.

8. سوره یونس، آیه 57.

9. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ اول، 1374 ش، ج‏12، ص 241.

10. شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج­البلاغه، محقق / مصحح: صبحی صالح، قم: هجرت‏، 1414 ق‏، چاپ اول‏، خطبه 198.

11. مکارم شیرازی، پیشین، ج‏8، ص 319.

بخشی از منافع کشور و همچنین وظایف تمدنی و دینی ما در کمک‌های بشردوستانه رقم می‌خورد و کمک‌ها در حد ایجاد معضل برای کشور نیست.

پرسش:

من سؤالم اینه که زمانی که کشور خودمون آن‌قدر مشکلات و فقر داره چرا باید به کشورهای دیگه مثل فلسطین و زلزله‌زده‌های افغانستان کمک کنیم درحالی‌که مطمئنم اگر این اتفاق برای ایران بیفتد هیچ کشوری برای ما تره هم خورد نمی کنه؟

پاسخ:

از قدیم گفتن چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. آیا نباید تا زمانی که بسیاری از جوانان ما به دلیل نداشتن یک وام ساده، توان ازدواج کردن ندارند یا بسیاری با هزینه‌های غیرقابل‌تحمل درمانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و در کل مشکلات معیشتی و اقتصادی فراوانی وجود دارد، کمک‌های ریزودرشت مالی به سایر کشورها را کنار بگذاریم؟ نیازمند خارجی در اولویت است یا نیازمند داخلی؟

دلایل ارسال کمک‌های بشردوستانه به خارج از کشور در حالی که هنوز نیازهای داخلی بیداد می‌کند از چند جهت قابل‌بررسی است.

1. اگر کمک به دیگری، منوط و مشروط به رفع تمامی نیازهای خود شود، مفهوم انسانی و اسلامیِ ایثار به‌کلی می‌میرد. اصولاً مشکلات و نیاز کشورها پایان‌پذیر نیست، لذا با این استدلال، کمک کردن هم هیچ زمانی معنا نخواهد داشت. به همین دلیل، این قاعده در جامعه جهانی و انسانی نیز حاکم است؛ یعنی هیچ کشور متمدنی پیدا نمی‌شود که درصورتی‌که سایر کشورها، خصوصاً کشورهای منطقه و همسایه، دچار بحرانی مانند بلایای طبیعی، جنگ و فقر و قحطی شوند، بگوید من اول مشکلات خودم را حل می‌کنم و سپس سراغ تو خواهم آمد. برای نمونه حتی کشور آفریقای فقیری مانند «بروندی» مبتلا به جنگ قبیله‌ای و مهاجرت اجباری شدند، کشورهای فقیر اطراف مانند «روآندا» مهاجران آن‌ها را پذیرفتند و پناه دادند و تاکنون بیش از 218 هزار بروندیایی از بیم خشونت‌ها، به کشورهای همسایه در محدوده شرق آفریقا پناه برده‌اند. (1)

حکومت باید به فکر فقرزدایی و توسعه کشور باشد، که با قوت و قدرت این محرومیت‌زدایی در جریان بوده و هست، اما وقتی دیگری دچار بحران می‌شود؛ از شرافت و اصول اولیه تمدن و تمایز انسان با حیوانات وحشی است که به کمک بحران‌زده بشتابد. وقتی کودک یمنی از گرسنگی در حال جان دادن است، وقتی کودک فلسطینی برای یک داروی ساده در آغوش مادرش ناله می‌کند و جان می‌سپارد، آیا یک انسان باشرافت منتظر می‌شود تا مثلاً تمام مدارس کشور نوسازی شود و بعد یک محموله دارو به فلسطین ارسال کند؟!

نکته مهم‌تر اینکه مگر ما مسلمان و یک امت واحده نیستیم؟

2. برخلاف تصور پرسشگر محترم، در مقاطع متعددی که کشور ما نیز دچار بحران‌هایی مانند جنگ و بلایای طبیعی شده است، سایر کشورها کمک‌های قابل‌توجهی برای ایران ارسال کرده‌اند. برای نمونه در زلزله ویران‌کننده بم، کشورهای لهستان، ژاپن، آلبانی، الجزایر، پاکستان، استرالیا، نیوزلند، پرتقال، مکزیک، ایسلند، فنلاند، فرانسه و بوسنی و هرزه گوین مقادیر زیادی کمک مالی، تیم پزشکی و امدادی، سگ‌های زنده‌یاب، تجهیزات پزشکی و بیمارستانی، دارو، محموله‌های امدادی و پشتیبانی و ... به ایران فرستادند. (2) سال 1398 عمان به‌اندازه چهار هواپیما محموله کمک‌های بشردوستانه برای سیل‌زدگان ایران ارسال کرد. (3) در همان سال، یک خَیّر پاکستانی کمک‌های قابل‌توجهی را برای سیل‌زدگان خوزستان ارسال کرد. (4)

3. برخی تصوری ساخته‌اند که گویی اگر کمک‌های ایران به سایر کشورها قطع شود، بخش عظیمی از مشکلات و معضلات کشور حل خواهد شد؛ اما برخلاف تبلیغات گسترده، این کمک‌ها متعادل است؛ یعنی رقم آن به نحوی نیست که کشور را دچار بحران مالی یا کسری بودجه کند یا حرکت عمرانی کشور را با کندی مواجه کند. فقط برای نمونه کل بودجه حزب‌الله لبنان در سال، معادل هفت‌هزارم درصد بودجه سالانه دولت ایران است. (6) که چند برابر این آمار از سایر کشورها به لبنان تزریق می‌شود که دلیل آن را بیان خواهیم کرد.

برای این کمک‌ها گاهی نیازها در اولویت قرار می‌گیرد. اگر من مشکل لباس نو داشته باشم و دیگری سقف خانه‌اش فروریخته، کدام نیاز در اولویت است؟

4. باید وسعت دیدمان را گسترش دهیم. خیلی از کمک‌ها، بیش از آنکه هزینه باشد، سرمایه‌گذاری است. بخش بزرگی از منافع یک کشور در تعاملات بین‌المللی و توان اثرگذاری او بر منطقه و معادلات بین‌الملل رقم می‌خورد و بخش بزرگی از امنیت یک کشور، خارج از مرزهای آن رقم می‌خورد. بسیاری از اوقات، کمک کردن به حل بحران کشورها موجب جلوگیری از تبعات آن بحران برای کشور خود است. خصوصاً اینکه در همسایگی ما این اتفاق بیفتد. بسیاری از اوقات باید مرزهای نبرد را از سرزمین خود دور کرد و دشمنِ دشمن خود را قوی نگه داشت. بسیاری از اوقات باید در بحران به دیگران کمک کرد تا در مواقع بحران خود کمک ببینی. بسیاری از اوقات باید سایر دولت‌ها را به خود وابسته نگه‌داشت تا منافع تو را تا جای ممکن تأمین کنند. به همین دلایل کشورهای مخالف ما بااینکه در کشورهای خود بحران‌های مالی فراوانی دارند، چند برابر این ارقام را در منطقه و سایر مناطق جهان علیه ما خرج می‌کنند. مثلاً می‌دانیم که چند میلیون خیابان‌خواب در آمریکا، انگلیس و فرانسه وجود دارد؛ درعین‌حال چه ارقام سرسام‌آوری از مالیات و منابع عمومی، خرج دخالت‌های بین‌المللی این کشورها می‌شود؟ (6) 

آمریکایی‌ها در نیمکره غربی هستند؛ ولی ناوگان خود را به نیمکره شرقی فرستاده‌اند. ناوگان ششم آن‌ها در مدیترانه، ناوگان هفتم آن‌ها در اقیانوس هند و ناوگان پنجم آنان، در خلیج‌فارس مستقر است. آن‌ها همه‌جا پایگاه نظامی دارند. چیزی به نام من و کشور خودم در دنیای امروز معنا ندارد.

5. در روایات متعددی نیز مسئله حمایت از مظلوم و مبارزه با ظلم مورد توجه قرارگرفته است. پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله  دستور داده است که: «...و مَن سَمِعَ رَجلاً یُنادِی: یا لَلمسلمینَ! فَلَم یُجِبهُ فلَیسَ بمُسلِمٍ»؛ هر که فریاد کمک خواهىِ مردى را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست. (7) و همچنین روایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام که می‌فرماید: «کونا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا»؛ پیوسته دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید. (8) نمونه‌هایی از این دست روایت‌هاست.

نتیجه:
بخشی از منافع کشور و همچنین وظایف تمدنی و دینی ما در کمک‌های بشردوستانه رقم می‌خورد و کمک‌ها در حد ایجاد معظل برای کشور نیست، اما نادیده گرفتن اثرگذاری بر کشورهای منطقه حتماً معضلات جدی‌ای برای ما فراهم می‌کند. بنابر این، کمک به مظلومان در هرکجای دنیا که باشد به‌اندازه توانمان یک مسئولیت و وظیفه دینی است.

کلمات کلیدی:

ایران، اقتصاد، فلسطین، کمک‌های بشردوستانه، بیت‌المال، فقر اقتصادی، طوفان الاقصی.

پی‌نوشت‌ها:
1. روآندا پناه‌جویان بروندیایی را به کشورهای دیگر می‌فرستد،

خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، 24 بهمن

1394، https://irna.ir/xjdGrD

2. از سوی وزارت امور خارجه فهرست کمک‌های انسان‌دوستانه کشورهای خارجی به زلزله‌زدگان بم اعلام شد، خبرگزاری مهر، 8 دی 1382، mehrnews.com/xr4Q.

3. سفیر ایران در مسقط اعلام کرد؛ کمک‌های بشردوستانه عمان به ایران ارسال شد، ایسکا نیوز، 23 فروردین 1398، iscanews.ir/xbxhd.
4. خیر پاکستانی کمک‌هایش را از راه‌آهن خرمشهر برای سیل‌زدگان فرستاد، آبادان نیوز، 24 فروردین

1398، http://www.abadannews.com/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=127&newsvie...
5. حقایقی درباره کمک‌های مالی ایران به جریان مقاومت/ چگونه ایران با ۱۶ میلیارد دلار، آمریکا را با ۷ تریلیون دلار در منطقه شکست داد؟

رجا نیوز، 25 آذر 1397، http://rajanews.com/node/301668.

6. ر. ک: بی‌بی‌سی فارسی، افزایش آمار خیابان ‌خواب‌های انگلستان برای هفتمین سال، 

https://www.bbc.com/persian/world-42819935.
7. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، قم، انتشارات دارالحدیث، 1429 ق، ص 419.

8. نهج‌البلاغه، نامه 47، چ 2، قم، شهاب‌الدین، 1384 ش، ص 398.

 

صفحه‌ها