اعمال

در برخی از روایات به دفاع از وطن توصیه شده است اما آنچه بر فضیلت و ارزش این دفاع می‌افزاید،این است که دفاع از وطن با هدف دفاع از دین و گسترش اسلام انجام شود.

پرسش:

آیا در روایات برای دفاع از خاک و وطن در مقابل دشمن، ارزش و فضیلتی بیان شده است؟

پاسخ:

در برخی روایات به دفاع از وطن توصیه شده است و اجر و فضایلی هم برای آن بیان کرده‌اند؛ از سوی دیگر، برخی احادیث گر‌چه به‌صراحت به این مطلب نپرداخته‌اند، از آنها لزوم دفاع از وطن برداشت می‌شود؛ از‌این‌رو در پاسخ به پرسش طرح‌شده، نمونه‌ها و شواهدی از هر دو دسته آورده می‌شود.

 

الف) گونه‌شناسی روایات دفاع از وطن

گونۀ اول، روایاتی است که به‌صراحت درباره دفاع از وطن سخن گفته‌اند. در این آیات و روایات، کسانی که در دفاع از وطن خود سستی می‌کنند، سرزنش شده‌اند. امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَیَمْقُتُ الْعَبْدَ یُدْخَلُ‏ عَلَیْهِ‏ فِی‏ بَیْتِهِ‏ فَلَا یُقَاتِلُ: خداوند دشمن می‌دارد کسی که به خانۀ او حمله کنند، ولی او با آنها مقابله و نبرد نکند» (1).

بر اساس این روایت، کسی که از وطن خود دفاع نکند، مورد غضب الهی است؛ پس مفهوم مخالف آن این است که اگر کسی از وطن خود در برابر تهاجم دشمن دفاع کند، محبوب خداوند است.

خداوند متعال نیز در‌این‌باره می فرماید: ﴿إِنَّما یَنْهاکُمُ‏ اللَّهُ‏ عَنِ‏ الَّذِینَ‏ قاتَلُوکُمْ‏ فِی‏ الدِّینِ‏ وَ أَخْرَجُوکُمْ‏ مِنْ‏ دِیارِکُمْ‏ وَ ظاهَرُوا عَلى‏ إِخْراجِکُمْ‏ أَنْ‏ تَوَلَّوْهُمْ‏ وَ مَنْ‏ یَتَوَلَّهُمْ‏ فَأُولئِکَ‏ هُمُ‏ الظَّالِمُون﴾: ‏خداوند تنها شما را از دوستی با کسانی نهی می‌کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه‌هایتان بیرون کردند و یا به بیرون‌راندن شما کمک کردند. و هرکس با آنها دوستی کند، ظالم و ستمگر است (2).

امیر‌مؤمنان (علیه السلام) وقتی سستی کوفیان در دفاع از شهر انبار را دیدند، خطاب به آنها فرمودند: «أَلَا وَ إِنِّی قَدْ دَعَوْتُکُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ‏ لَیْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَکُمْ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ یَغْزُوکُمْ فَوَ اللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا فَتَوَاکَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَیْکُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِکَتْ عَلَیْکُمُ الْأَوْطَان: گاه باشید، من شب و روز، پنهان و آشکار شما را به مبارزه با این قوم [معاویه و لشکریانش] دعوت کردم و گفتم پیش از آنکه با شما بجنگند، با آنها نبرد کنید. به خدا سوگند، هر ملّتی در خانه‌اش مورد هجوم دشمن قرار گیرد، ذلیل خواهد شد و برای نبرد با دشمن باید به بیرون از مرزها شتافت؛ ولی شما سستی کردید و دست از یاری برداشتید، تا‌آنجا‌که دشمن پیوسته به شما حمله کرد و سرزمین شما را مالک شد» (3). امام (علیه السلام) کوفیان را به دلیل دفاع‌نکردن از وطن و اجازه ورود دشمن به آن، سرزنش می‌کنند؛ بنابراین کسی که از وطن خود دفاع کند، افزون بر اینکه ذلیل و خوار نخواهد شد، از سوی امامش نیز سرزنش نمی‌شود.

آن حضرت بعد از حملۀ ضحاک بن قیس از فرماندهان معاویه به مکه، خطاب به کوفیان فرمودند: «... وَ لَا یُدْرَکُ الْحَقُّ إِلَّا بِالْجِدِّ أَیَّ دَارٍ بَعْدَ دَارِکُمْ تَمْنَعُونَ: ‏حق جز با تلاش و کوشش به دست نمى‌‏آید؛ شما که از خانۀ خود دفاع نمی‌کنید، چگونه از خانه دیگران دفاع می‌کنید؟» (4) امام (علیه السلام) در این روایت نیز کوفیان را به دلیل دفاع‌نکردن از وطن، مقابله‌نکردن با دشمن و یاری مسلمانان در حفاظت از سرزمین مکه، سرزنش می‌کند.

ب) گونه‌شناسی روایات دوست‌داشتن وطن

گونۀ دوم از روایات، احادیثی است که گر‌چه به‌صراحت توصیه‌ای به دفاع از وطن نکرده‌اند، یا به بیان اهمیت حب وطن پرداخته‌اند که به طور بدیهی لازمۀ اثبات حب وطن، دفاع از آن در مقابل دشمنان است؛ یا به برخی ویژگی‌های وطن مناسب و نیکو مانند امنیت اشاره کرده‌اند که لازمه آنها نیز دفاع از وطن برای حفظ امنیت است.

امیرمؤمنان (علیه السلام) می‌فرماید: «مِنْ کَرَمِ الْمَرْءِ بُکَاهُ عَلَى مَا مَضَى مِنْ زَمَانِهِ وَ حَنِینُهُ إِلَى أَوْطَانِهِ وَ حِفْظُهُ قَدِیمَ إِخْوَانِهِ: از بزرگوارى انسان این است که بر زمان سپرى‌شده‌اش بگرید، به وطنش علاقه‌مند باشد و دوستان قدیمی‌اش را حفظ کند» (5).

بر اساس این روایت، از نشانه‌های علاقه‌مندی به وطن، دفاع از آن در برابر تهاجم دشمنان است؛ پس این دفاع، نشانه بزرگواری و کرامت انسانی است.

همچنین امیر‌مؤمنان (علیه السلام) در تأثیر حب وطن فرمودند: «عُمِّرَتِ‏ الْبُلْدَانُ‏ بِحُبِّ الْأَوْطَانِ: با حُب و دوستی شهرها، وطن آباد می‌شود» (6). به طور بدیهی، یکی از نشانه‌های حب و دوستی وطن، محافظت از آن در برابر دشمنان است؛ پس یکی از برکات دفاع از وطن، آبادانی آن است.

رسول خدا (صلى الله علیه و آله) نیز در‌این‌باره فرمودند: «لا خَیرَ... فی الوَطَنِ إلاّ مَع الأمنِ و السُّرورِ: خیرى در وطن مگر با امنیّت و شادمانی نیست» (7). آنچه سبب حفظ امنیت وطن می‌شود، محافظت از آن در برابر حملات دشمن است.

در روایتی از امیر‌مؤمنان (علیه السلام) نیز آمده است: «شَرُّ الْأَوْطَانِ مَا لَا یَأْمَنُ‏ فِیهِ‏ الْقُطَّانُ:‏ بدترین وطن‌ها، وطنى است که ساکنانش امنیّت و آسایش نداشته باشند» (8).

برای اینکه وطن انسان به بدترین وطن‌ها تبدیل نشود و امنیت آن همواره حفظ شود، چاره‌ای جز حفاظت از آن در برابر دشمنان وجود ندارد؛ پس باید گفت دفاع از وطن، سبب حفظ آن از شرور می‌شود.

حتی در روایت دیگری که به معصوم نسبت داده می‌شود، آمده است: «حُبُّ الْوَطَنِ مِنَ الاْیمانِ: دوست‌داشتن وطن، از ایمان است» (9). بر اساس این روایت، اگر حب وطن نشانۀ ایمان است و دفاع از وطن، علامت حب و دوستی آن است، به طریق اولی دفاع از وطن، نشانۀ ایمان است.

نتیجه:

برخی روایات، دفاع از وطن را ارزش برشمرده‌اند و به فضایلی نیز برای آن اشاره کرده‌اند؛ از جمله: محبوب خدا‌شدن، مورد سرزنش امام قرارنگرفتن و دوری از ذلت. برخی روایات نیز با وجود تصریح‌نکردن به ارزش‌ها و فضایل دفاع از وطن، به برخی آثار اشاره می‌کنند؛ از قبیل کرامت انسانی، آبادانی شهرها، حفظ امنیت و تقویت ایمان. همچنین از بررسی روایات مشخص می‌کند گرچه دفاع از وطن در برابر تهاجم دشمنان، موضوعی فطری و ذاتی است و حتی حیوانات هم از لانه و آشیانه خود دفاع می‌کنند، اما آنچه بر فضیلت و ارزش این دفاع می‌افزاید، این است که دفاع از وطن با هدف دفاع از دین و گسترش و توسعۀ اسلام انجام شود؛ یعنی فقط برای آب ‌و خاک جهاد نکند، بلکه ارزش‌های دینی را مدنظر داشته باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. محمد بن حسن طوسى؛ تهذیب الأحکام؛ محقق/ مصحح: حسن الموسوی خرسان؛ چ 4، تهران: دار‌الکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج 6، ص 157.

2. ممتحنه: 9.

3. محمد بن یعقوب کلینى؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: على‌اکبر غفاری و محمد آخوندى؛ چ 4، تهران: دار‌الکتب الإسلامیه، [بی‌تا]، ج 5، ص 4.

3. محمد بن حسین شریف الرضی؛ نهج‌البلاغه؛ محقق/ مصحح: صبحی صالح؛ قم: هجرت، 1414 ق، خطبه 19.

4. محمد بن على کراجکى؛ کنز الفوائد؛ محقق/ مصحح: عبدالله نعمه؛ قم: دارالذخائر، 1410 ق، ج 1، ص 94.

5. حسن بن علی ابن‌شعبه حرانى؛ تحف العقول؛ محقق/ مصحح: على‌اکبر غفاری؛ چ 2، قم: جامعه مدرسین، 1404 ق، ص 207.

6. محمد بن علی ابن‌بابویه؛ من لا یحضره الفقیه؛ ‏محقق/ مصحح: على‌اکبر غفاری؛ چ 2، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413 ق، ج 4، ص 370.

7. عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى؛ غرر الحکم و درر الکلم؛ محقق/ مصحح: سید‌مهدى رجائى؛ چ 2، قم: دار‌الکتاب الإسلامی، 1410 ق، ص 410.

8. عباس قمی؛ سفینة البحار؛ قم: اسوه، 1414 ق، ج 8، ص 525.

برای توسل به امام زمان، در زمان غیبت اعمالی چون نمازهای هدیه به امام، دعا برای ظهور و در کنار این از زیارت ‌نامه‌هایی که برای امام وارد شده، نیز استفاده نمود.

پرسش:

چه دعاها، ذکرها و نمازهایی برای توسل و استغاثه به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) هست؟ و هر دعا و ذکر رو باید چه مدت و چه تعداد بخوانیم؟

پاسخ:

موضوع مهدویت و فرج حضرت صاحب‌الزمان (عجل الله فرجه الشریف) از موضوعات مهم در جهان اسلام است. در روایات بسیاری به دعا برای ایشان امر شده است. اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نه ‌تنها به دعا سفارش کرده‌اند، بلکه دعا، نماز و زیارت‌هایی را نیز معرفی نموده‌اند. مؤمنان می‌توانند در ایام غیبت با تمسک به این اعمال، خود را به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)، نزدیک نمایند و از توسل با او بهره بگیرند و باعث ثبوت ایمان و نجات از مهلکه‌ها و فتنه‌های آخرالزمان شود؛ در ادامه برخی از این ادعیه معرفی می‌شود:

در مورد ارتباط مؤمنان با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) دعا، نماز و زیارت‌های فراوانی وجود دارد. این اعمال در کتاب‌هایی مانند مفاتیح‌الجنان و صحیفه مهدیه جمع‌آوری شده است. مفاتیح‌الجنان کتابی مشهور در موضوع دعا است که نویسنده آن شیخ عباس قمی از علما بزرگ شیعه به‌ حساب می‌آید. کتاب صحیفه مهدیه نیز اثر سید مرتضی مجتهدی سیستانی است که بسیاری از ادعیه و نمازها و زیارات امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را جمع‌آوری نموده است.

ذکر تمامی این اعمال در متن حاضر نمی‌گنجد بنابراین برای نمازها و ادعیه مرتبط با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) فقط به چند نمونه معتبر بسنده می‌شود.

1-نماز هدیه به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)

از معصومان (علیهم‌السلام) نقل شده که اگر می‌توانید علاوه بر نمازهای یومیه، نماز دیگری بخوانید و آن را به یکی از ائمه (مثلاً امام زمان «عجل الله فرجه الشریف») هدیه نمایید. این نماز مانند سایرِ نمازهای دو رکعتی است با این توصیف که بعد از ذکر رکوع و سجده، در هر رکعت سه بار ذکر «صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِین‏.» گفته می‌شود. پس از سلام نماز نیز این دعا خوانده می‌شود:

اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْکَ السَّلَامُ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ وَ أَبْلِغْهُمْ مِنِّی أَفْضَلَ التَّحِیَّهِ وَ السَّلَامِ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذِهِ الرَّکَعَاتِ هَدِیَّهٌ مِنِّی إِلَى عَبْدِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهَا مِنِّی وَ أَبْلِغْهُ إِیَّاهَا عَنِّی وَ أَثِبْنِی عَلَیْهَا أَفْضَلَ أَمَلِی وَ رَجَائِی فِیکَ وَ فِی نَبِیِّکَ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ وَصِیِّ نَبِیِّکَ وَ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ ابْنَهِ نَبِیِّکَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سِبْطَیْ نَبِیِّکَ وَ أَوْلِیَائِکَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ (علیه‌السلام) یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ. (1)

2- دعا برای ظهور امام زمان در قنوت نماز

دعایی از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده که ایشان در قنوت نمازهای خویش می‌خواندند. در این دعا ظهور امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را با عبارات زیر از خداوند طلب می‌نماییم.

اللَّهُمَّ إِلَیْکَ شُخِصَتِ الْأَبْصَارُ وَ نُقِلَتِ الْأَقْدَامُ وَ رُفِعَتِ الْأَیْدِی وَ مُدَّتِ الْأَعْنَاقُ وَ أَنْتَ دُعِیتَ بِالْأَلْسُنِ وَ إِلَیْکَ سِرُّهُمْ وَ نَجْوَاهُمْ فِی الْأَعْمَالِ رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ غَیْبَهَ نَبِیِّنَا وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا وَ کَثْرَهَ عَدُوِّنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَیْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا فَفَرِّجْ ذَلِکَ اللَّهُمَّ بِعَدْلٍ تُظْهِرُهُ وَ إِمَامِ حَقٍّ تَعْرِفُهُ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ. (2)

می‌توان این دعا را در هر نماز واجب و مستحب قرائت کرد.

3-دعا امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) پس از هر نماز واجب

از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده که این دعا پس از هر نماز واجب خوانده شود. مضامین این دعا در مورد امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) است.

اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا صَاحِبَ الزَّمَانِ أَیْنَمَا کَانَ وَ حَیْثُمَا کَانَ مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا عَنِّی وَ عَنْ وَالِدَیَّ وَ عَنْ وُلْدِی وَ إِخْوَانِی التَّحِیَّهَ وَ السَّلَامَ عَدَدَ خَلْقِ اللَّهِ وَ زِنَهَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مَا أَحْصَاهُ کِتَابُهُ وَ أَحَاطَ عِلْمُهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَهِ هَذَا الْیَوْمِ وَ مَا عِشْتُ فِیهِ مِنْ أَیَّامِ حَیَاتِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَهً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ نُصَّارِهِ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ وَ نَوَاهِیهِ فِی أَیَّامِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اللَّهُمَّ فَإِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَهَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَهَ الرَّشِیدَهَ وَ الْغُرَّهَ الْحَمِیدَهَ وَ اکْحُلْ بَصَرِی بِنَظْرَهٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ اللَّهُمَّ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ قَوِّ ظَهْرَهُ وَ طَوِّلْ عُمُرَهُ اللَّهُمَّ اعْمُرْ بِهِ بِلَادَکَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبَادَکَ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِیَّکَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّى لَا یَظْفَرَ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلَّا مَزَّقَهُ- وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یُحَقِّقُهُ اللَّهُمَّ اکْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّهَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ بِظُهُورِهِ- إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ. (3)

بنابراین خوب است این دعا به عنوان تعقیب بعد از هر نماز واجب قرائت شود.

4-دعاهای مربوط به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) در ایام خاص

دعاهایی برای امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) نیز نقل شده که مربوط به اوقات خاصی از سال است. به‌عنوان نمونه دعای روز عاشورا منقول از امام صادق (علیه‌السلام) (5) از این نوع دعاهاست که در روز شهادت امام حسین (علیه‌السلام) قرائت می‌شود. دعای ندبه (4) که شکایت به خداوند در غیبت امام عصر (عجل الله فرجه الشریف) است در اعیادی مانند فطر، قربان و غدیر خوانده می‌شود. همچنین می‌توان دعا افتتاح (6) که برای هر شب ماه مبارک رمضان خوانده می‌شود را از این دست دعاها معرفی نمود. این دعاها نیز چون روز مشخصی دارند، خواندنشان در آن روز فضیلت بالاتری خواهد داشت.

5-دعاهایی که مخصوص روز معینی نیست

برخی از ادعیه مرتبط با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)، ویژه روز مشخصی نیستند و می‌توان هر روز آن‌ها را قرائت نمود. برای نمونه می‌توان به دعای عهد (7) اشاره کرد که صبح‌ها خوانده می‌شود و بهترین وقت آن بعد از نماز صبح است.

دعای غریق نیز نیایشی است که قرائت آن سفارش شده است. این دعا از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده و ایشان فرموده‌اند که خواندن آن موجب نجات انسان از شبهات در موقعی که افراد بدون امام و راهنما هستند خواهد شد. متن این دعا چنین است:

یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک. (8)‏

همچنین از این امام بزرگوار روایت شده که به یکی از اصحاب خود به نام زراره، سفارش نمود تا این دعا را در زمان غیبت امام عصر (عجل الله فرجه الشریف) بخواند: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی»‏. (9)

برای این دعاها تعداد و ایام خاصی مشخص نشده، بنابراین مؤمنان می‌توانند در حد توان از این ادعیه بهره بگیرند.

6-زیارت امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)

برای زیارت امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) نیز زیارت‌نامه‌های زیادی وجود دارد. از بهترین زیاراتی که می‌توان برای ایشان قرائت نمود، زیارت آل یاسین (10) است. برای این زیارت نامه نیز تعداد مشخصی لحاظ نشده است.

نتیجه‌:

اعمال که مؤمنان در زمان غیبت می‌توان به وسیله آن‌ها با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) ارتباط بگیرند فراوان است. نمازهای هدیه به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)، دعا برای ظهور ایشان و دعا برای امام (عجل الله فرجه الشریف) پس از نماز از جمله این اعمال شمرده می‌شود. همچنین دعاهایی برای ایشان ذکر شده است که برخی از این دعاها مربوط به روز خاصی از سال هستند و جهت بهره‌مندی کامل از آثار این اعمال، بهتر است در روز مشخص شده انجام شوند. دعاهایی نیز وارد شده که مخصوص روز خاصی نیست و مؤمنان می‌توانند در هر زمانی از آن‌ها بهره بگیرند. در کنار این نمازها و دعاها می‌توان از زیارت ‌نامه‌هایی که برای امام عصر (عجل الله فرجه الشریف) وارد شده، نیز استفاده نمود.

پی‌نوشت‌ها:

1. سید ابن طاووس، على بن موسى‏، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، قم: دار الرضى‏، 1330 ق، ص 17.

2. شیخ بهایى، محمد بن حسین‏، مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیله من الواجبات و المستحبات (ط - القدیمه)، بیروت: نشر دار الأضواء، 1405 ق، 57.

3. کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الأمین و الدرع الحصین، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات‏، 1418 ق، ص 552.

4. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ‏بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، 1411 ق‏، ج 2، ص 787.

5. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق و مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1419 ق، ص 574.

6. طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، تهران: دار الکتب الإسلامیه‏، ج‏3، ص 108.

7. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ‏بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، 1411 ق‏، ج 1، ص 227.

8. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، کمال‌الدین و تمام النعمه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، تهران: اسلامیه، 1395 ق، ج‏2، ص 352.

9. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: اسلامیه، 1407 ق، ج 1، ص 337.

10. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على اهل اللجاج (للطبرسی)، محقق / مصحح: خرسان، محمدباقر، مشهد: نشر مرتضى‏، 1403 ق، ج‏2، ص 493.

براساس گزارش مرحوم طبرسی، دعای فرج از سوی خود حضرت حجت علیه‌السلام آموزش داده‌شده است. این دعا در منابع دعایی شیعه با تفاوت‌هایی در عبارات، گزارش‌شده است.

پرسش:

در دعای «الهی عظم البلاء» ابتدای خطاب به خداوند است، بعد به‌یک‌باره خطاب به پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و امام علی علیه‌السلام می‌شود، سپس خطاب به امام زمان علیه‌السلام می‌شود و در آخر گفته می‌شود یا ارحم‌الراحمین! آیا این فرازها و محتوای دعا صحیح است؟ و آیا اساساً دعای «الهی عظم البلاء» از معصوم نقل‌شده است و دارای اعتبار سندی می‌باشد؟

پاسخ:

دعای فرج به‌عنوان دعایی کوتاه و خوش مضمون در محافل شیعی قرائت می‌شود. نکاتی معارفی و اعتقادی موجود در آن، عاملی برای شهرت و رواج آن محسوب می‌گردد. در ادامه عبارت و سند این دعا موردبررسی قرار می‌گیرد.

تغییر خطاب در متن دعا:

تغییر خطاب در ادعیه شیوه‌ای رایج در عرصه دعا محسوب می‌شود مثلاً در دعای توسل ابتدا با عبارت «اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیِّ الرَّحْمَهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ» (1) آغازشده و یک‌باره با عبارت «یَا أَبَا الْقاسِمِ، یَا رَسُولَ اللّهِ، یَا إِمامَ الرَّحْمَهِ، یَا سَیِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا ...» (2) خطاب به پیامبر صلی‌الله علیه و آله تغییر کرده و تا پایان دعا نیز همه چهارده معصوم مورد خطاب قرار می‌گیرند. در زیارات هم این‌گونه است که خطاب از معصوم یا فرد مورد زیارت به خداوند تغییر می‌کند مانند زیارت عاشورا که بیشتر عبارات آن، خطاب به حضرت اباعبدالله علیه‌السلام است اما در بخش‌های پایانی و در مقام دعا، خداوند به‌عنوان مخاطب قرار می‌گیرد.

همچنین ممکن است در دعاکننده هم‌تغییر صورت گیرد مثلاً در دعای ابوحمزه ثمالی، امام سجاد علیه‌السلام معمولاً به‌صورت متکلم واحد خداوند را خطاب قرار می‌دهد اما در چند قسمت مانند «وَ کَیْفَ نَسْتَکْثِرُ أَعْمالاً نُقابِلُ بِها کَرَمَکَ؛ چگونه اعمال خود را بسیار انگاریم تا با آن‌ها با کرمت برابری کنیم» (3) تعابیر جمعی به کار می‌برند. همچنین نمونه دیگر، در دعای افتتاح است که با عبارت «اللّهُمَّ إِنِّى أَفْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِکَ؛ خدایا، من همراه ستایشت مدح و ستودن تو را آغاز می‌کنم» (4) شروع‌شده، اما در ادامه، تعابیر جمعی مانند «اللّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِى دَوْلَهٍ کَرِیمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ؛ خدایا، به‌سوی تو مشتاقیم برای یافتن دولت کریمه‌ای که اسلام و اهلش را به آن توانمند گردانی» (5) به‌کاربرده می‌شود.

سند و اعتبار دعا:

این دعا نخستین بار، توسط امین الاسلام طبرسی (548 ق) در کتابی با عنوان «کنوز النجاح» نقل‌شده است. شیخ طبرسی درباره صدور این روایت چنین می‌نویسد که این دعا را حضرت صاحب‌الزمان علیه‌السلام به فردی با اسم «ابو‌الحسن محمد بن احمد بن ابی اللیث» که از ترس کشته شدن، به مقابر قریش در بغداد (کاظمین) گریخته و پناه برده بود، آموخته‌اند. (6)

این دعا که به دعای فرج امام زمان علیه‌السلام مشهور شده در کتاب‌های پس‌ازآن نیز گزارش‌شده است؛ اما بیشتر منابع، آن را به‌عنوان تعقیب نماز زیارت حضرت صاحب‌الزمان علیه‌السلام که دوازده رکعت است و در سرداب مقدس سامراء واردشده، گزارش کرده‌اند. (7)

متن ارائه‌شده در این منابع چنین است:

(اللَّهُمَّ) عَظُمَ الْبَلَاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ، وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ، وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ، وَ إِلَیْکَ (یَا رَبِّ) الْمُشْتَکَى، وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلًا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ (مِنْ ذَلِکَ). یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ، (انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَایَ، وَ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَایَ)، یَا مَوْلَایَ یَا صاحب‌الزمان، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی‏.

این عبارت به آنچه امروزه مشهور است و قرائت می‌شود نقص‌ها، جابه‌جایی‌ها و تفاوت‌هایی دارد که عبارت‌های متفاوت و جابه‌جاشده را با علامت پرانتز () مشخص کرده‌ایم، مثلاً در ابتدای دعایی که مشهور است از کلمه «الهی» استفاده می‌شود اما در این نسخه از واژه «اللهم» استفاده‌شده است.

جناب شهید اول هم در کتاب «المزار» خود پس از نماز زیارت دوازده رکعتی حضرت حجت علیه‌السلام همانند عبارت مزار الکبیر را آورده است (8) علامه مجلسی نیز هم این دعا را در جریان تشرف «ابو‌الحسن محمد بن احمد بن ابی اللیث» خدمت حضرت صاحب‌الزمان علیه‌السلام، نقل کرده (9) و هم آن را به‌عنوان تعقیب نماز امام زمان علیه‌السلام (10) و همچنین پس از نماز دوازده رکعتی زیارت حضرت، (11) گزارش کرده است.

سید بن طاووس در کتاب «جمال الاسبوع» پس از نقل نماز حضرت حجت که در هر رکعت آن، آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» 100 بار تکرار می‌شود، این دعا را باکمی تفاوت به‌عنوان تعقیب آن نماز نقل کرده است. عبارت دعا این‌چنین است:

(اللَّهُمَّ) عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ (بمَا وَسِعَتِ) السَّمَاءُ وَ إِلَیْکَ (یَا رَبِّ) الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ (الَّذِینَ أَمَرْتَنَا بِطَاعَتِهِمْ وَ عَجِّلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُمْ بِقَائِمِهِمْ وَ أَظْهِرْ إِعْزَازَهُ) یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا (کَافِیَایَ) (یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَایَ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ احْفَظَانِی فَإِنَّکُمَا حَافِظَایَ) یَا مَوْلَایَ یَا صاحب‌الزمان ثَلَاثَ مَرَّاتٍ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی (الْأَمَانَ الْأَمَانَ الْأَمَان)‏. (12)

شیخ حر عاملی نیز در کتاب «وسائل الشیعه»، این دعا را با همین مقدمه (به‌عنوان تعقیب نماز امام زمان علیه‌السلام) و عبارتی شبیه به سید بن طاووس نقل کرده است. (13) عبارات این دعا، هم با گزارش قبلی و هم با آنچه امروزه مشهور است تفاوت‌هایی دارد که با علامت پرانتز () مشخص‌شده است مثلاً عبارت «بما وسعت» در این گزارش اضافه است که درجاهای دیگر نقل نشده است.

شبیه‌ترین متن به دعایی که امروزه به‌عنوان دعای فرج خوانده می‌شود در «مصباح» مرحوم کفعمی گزارش‌شده است. در ابتدای دعا عنوان‌شده که حضرت صاحب‌الزمان علیه‌السلام این دعا را به فرد زندانی آموختند که باعث آزادی او شد. عبارت آن چنین است:

(اللَّهُمَّ) عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلًا قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا (کَافِیَایَ) وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا (نَاصِرَایَ) یَا مَوْلَانَا یَا صاحب‌الزمان (الْأَمَانَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ) الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَهَ السَّاعَهَ السَّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِین‏. (14)

افزون بر شباهت‌های فراوانی که این متن با دعای مشهور دارد، تفاوت‌هایی نیز با آن دارد، مثلاً در فرازهای پایانی، واژه «الامان» سه بار تکرار شده که در قرائتی که امروزه شهرت یافته، وجود ندارد.

بنابراین سه گزارش مشهور از دعای فرج در منابع دعایی وجود دارد که هرکدام در تعدادی از کتاب‌ها گزارش‌شده است. هر سه گزارش با آنچه امروزه مشهور شده و در محافل قرائت می‌شود، تفاوت‌هایی دارند که این تفاوت‌ها بیشتر در عبارت بوده و محتوای همه آن‌ها تقریباً یک‌چیز است.

نتیجه:

بر اساس گزارش مرحوم طبرسی، دعای معروف به دعای فرج از سوی خود حضرت حجت علیه‌السلام آموزش داده‌شده است. این دعا در منابع دعایی شیعه با تفاوت‌هایی در عبارات، گزارش‌شده است. تغییر خطاب در این دعا از خداوند به اهل‌بیت علیهم‌السلام، مسئله عجیبی نیست و در بسیاری از دعاها و زیارات، شبیه این تغییر رایج بوده است.

برای آگاهی بیشتر درباره این دعا می‌توانید به کتاب «کاوشی در دعای الهی عظم البلاء» نوشته خانم زهرا بنویدی مراجعه نمایید.

پی‌نوشت‌ها:

1. مجلسى، محمدباقر‏، بحارالانوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 99، ص 247.

2. همان.

3. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ‏بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، 1411 ق‏، ج 2، ص 585.

4. طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، تهران: دار الکتب الإسلامیه‏، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 3، ص 108.

5. همان، ج 3، ص 111.

6. ر.ک: مجلسى، محمدباقر‏، بحارالانوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 53، ص 275.

7. ر.ک: ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق و مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419 ق، ص 590.

8. عاملی (شهید اول)، محمد بن مکی، المزار فی کیفیه زیارات النبی و الأئمه (ع)، قم: مدرسه امام مهدی (عج)، چاپ اول، 1410 ق، ص 210.

9. مجلسى، محمدباقر‏، بحارالانوار، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 53، ص 275.

10.        همان، ج 88، ص 190.

11.        همان، ج 99، ص 119.

12.        ابن طاووس، على بن موسى‏، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، قم: دار الرضى‏، چاپ اول، 1330 ق، ص 280.

13.        شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، 1409 ق، ج 8، ص 184.

14.        کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنه الأمان الواقیه و جنه الإیمان الباقیه)، قم: دار الرضی (زاهدی)، چاپ دوم، 1405 ق، ص 176.

برخی اعمالی که بین مؤمنان رواج دارد ازجمله؛ پس از سلام نماز، سه بار صلوات، دوم دست دادن، و سوم اینکه برمی‌خیزند و به اهل‌بیت(ع) سلام می‌دهند. مستند روایی دارد.

پرسش:

آیا اینکه بعد از نماز جماعت سه صلوات می‌فرستند، مؤمنان به هم دیگر دست می‌دهند و در آخر نماز هم به ائمه سلام می‌دهند برگرفته از روایات است، یعنی اولاً این سه عمل برای تعقیبات نمازهای واجب سفارش شده است؟ ثانیاً ثواب خاصی برای آن بیان گردیده است؟

 پاسخ:

برخی اعمالی که بین مؤمنان رواج دارد مستند روایی دارد، برخی نیز گرچه اعمال نیکو و شایسته‌ای هستند، اما روایتی برای آن یافت نشده است.

 سه عمل، پس از نماز جماعت بین مؤمنان رایج است:

 اول اینکه پس از سلام نماز، سه بار صلوات می‌فرستند؛

 دوم اینکه به یکدیگر دست می‌دهند؛

 و سوم اینکه برمی‌خیزند و با رو کردن به جوانب مختلف، به اهل‌بیت علیهم‌السلام سلام می‌دهند.

 برای اینکه مشخص شود این اعمال، مستند روایی دارد یا خیر، با بررسی احادیث هر موضوع، پاسخ در سه بخش مجزّا ارائه می‌شود.

بخش اول: بررسی مستندات روایی صلوات پس از نماز

یکی از اعمالی که بین مؤمنان بسیار رواج دارد، خواندن آیه «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ...» و صلوات فرستادن پس از نمازهای جماعت است. این صلوات را معمولاً سه بار تکرار می‌کنند. با جستجو در احادیث، روایاتی یافت شد که به نظر می‌رسد می‌تواند مستند روایی کافی برای این عمل باشد و جواز آن را از احادیث ثابت کرد.

روایت اول:

در روایتی از امام کاظم علیه‌السلام آمده است:

 «مَنْ قَالَ فِی دُبُرِ صَلَاهِ الصُّبْحِ وَ صَلَاهِ الْمَغْرِبِ قَبْلَ أَنْ یَثْنِیَ رِجْلَیْهِ أَوْ یُکَلِّمَ أَحَداً «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً (1) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ ذُرِّیَّتِهِ قَضَى اللَّهُ لَهُ مِائَهَ حَاجَهٍ سَبْعِینَ فِی الدُّنْیَا وَ ثَلَاثِینَ فِی الْآخِرَهِ؛ هر کس پس از نماز صبح و مغرب پیش از آنکه از جای خود حرکت کند یا با کسى سخن گوید، آیه "إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ..." را بخواند، سپس بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و اهل‌بیت علیهم‌السلام صلوات فرستد، خداوند صد حاجت او را برآورده می‌کند؛ هفتاد حاجت در دنیا و سى حاجت در آخرت.» (2)

بر اساس این روایت، خواندن آیه «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ...» و فرستادن ذکر صلوات بعد از نماز صبح و مغرب توصیه شده است. حدیث موردبحث، اثر این عمل را برآورده شدن صد حاجت آن شخص بیان نموده است.

روایت دوم:

در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است:

 «کسی که بعد از تسبیحات حضرت زهرا علیها‌السلام، دعای "إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً لَبَّیْکَ رَبَّنَا وَ سَعْدَیْکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى ذُرِّیَّهِ مُحَمَّدٍ وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ... وَ بَارِکْ لِی فِیمَا أَعْطَیْتَنِی وَ ارْحَمْنِی إِذَا تَوَفَّیْتَنِی‏ إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیر." بخواند؛ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ کُلَّهَا وَ عَافَاهُ مِنْ یَوْمِهِ وَ سَاعَتِهِ وَ شَهْرِهِ وَ سَنَتِهِ إِلَى أَنْ یَحُولَ الْحَوْلُ مِنَ الْفَقْرِ وَ الْفَاقَهِ وَ الْجُنُونِ وَ الْجُذَامِ وَ الْبَرَصِ وَ مِنْ مِیتَهِ السَّوْءِ وَ مِنْ کُلِّ بَلِیَّهٍ تَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ کَتَبَ لَهُ بِذَلِکَ شَهَادَهَ الْإِخْلَاصِ بِثَوَابِهَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ ثَوَابُهَا الْجَنَّهُ الْبَتَّهَ فَقُلْتُ لَهُ هَذَا لَهُ إِذَا قَالَ ذَلِکَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مِنَ الْحَوْلِ إِلَى الْحَوْلِ فَقَالَ وَ لَکِنْ هَذَا لِمَنْ قَالَهُ مِنَ الْحَوْلِ إِلَى الْحَوْلِ مَرَّهً وَاحِدَهً یُکْتَبُ لَهُ ذَلِکَ وَ أَجْزَأَهُ لَهُ إِلَى مِثْلِ یَوْمِهِ وَ سَاعَتِهِ وَ شَهْرِهِ مِنَ الْحَوْلِ إِلَى الْحَوْلِ الْجَائِی الْحَائِلِ عَلَیْهِ... (3)؛ خداوند، تمام گناهان او را آمرزیده و از همان لحظه و روز و ماه و سال تا سال دیگر، از نادارى، نیازمندى، دیوانگى، جذام، پیسى، مرگ بد و از هر گرفتارى و بلایى که از آسمان به زمین فرو مى‏آید، عافیت می‌بخشد و براى او در برابر این عمل، شهادت به کلمه اخلاص «لا إله إلّا اللَّه» همراه با ثواب آن تا روز قیامت نوشته می‌شود و ثواب و پاداش آن مسلّما بهشت است... .»

بر اساس این روایت، تسبیحات حضرت زهرا علیها‌السلام و خواندن دعایی که آیه «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً» و همچنین صلوات بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و اهل‌بیت علیهم‌السلام، بخشی از آن است، پس از هر نماز توصیه شده است. شیخ طوسی می‌نویسد: «ینبغی أن یقال عقیب کل فریضه؛ شایسته است این دعا بعد از هر نماز خوانده شود.» (4)

بر اساس این حدیث، عمل موردبحث، دارای ثواب و آثار فراوانی است. بیمه یک‌ساله شخص، رهایی از فقر، نجات از دیوانگى، جذام، پیسى، مرگ بد و از هر گرفتارى و بلایى که از آسمان به زمین فرو می‌آید، از آثار آن است همچنین ثواب «لا إله إلّا اللَّه» که بهشت است به او داده می‌شود.

روایت سوم:

در روایتی از امیرمؤمنان علیه‌السلام آمده است:

 «... إِذَا قَرَأْتُمْ‏ "إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِ"‏ فَصَلُّوا عَلَیْهِ فِی الصَّلَاهِ کَثِیراً وَ فِی غَیْرِه...؛ هنگامی‌که آیه «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ...» را قرائت کردید، بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله زیاد صلوات بفرستید، در نماز باشید یا غیر نماز.» (5)

در جمع‌بندی این احادیث، می‌توان گفت شایسته است پس از نماز، آیه «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ...» خوانده شود، سپس صلوات فرستاده شود، به نظر می‌رسد فرستادن سه صلوات هم منعی نداشته باشد، بلکه مطلوب است زیرا در روایت سوم آمده است که پس از شنیدن این آیه، زیاد صلوات بفرستید. البته با توجه به روایت دوم و همچنین روایاتی که بر انجام تسبیحات حضرت زهرا علیها‌السلام، بلافاصله پس از نماز تأکید نموده‌اند، بهتر است این عمل پس از تسبیحات حضرت زهرا علیها‌السلام انجام شود و جمع بین هر دو صورت گیرد؛ بنابراین، بر اساس روایات، این عمل دارای ثواب و آثار فراوانی است.

بخش دوم: بررسی دست دادن مؤمنان پس از نماز جماعت

یکی دیگر از اعمالی که بین مؤمنان رواج دارد و پس از نمازها آن را انجام می‌دهند، دست دادن به یکدیگر است. البته این دست دادن معمولاً با دعا کردن برای قبول اعمال یکدیگر انجام می‌شود. وقتی با هم مصافحه می‌کنند به یکدیگر «تقبّل الله» می‌گویند. با جستجو در روایات، حدیثی که به‌طور خاص بر دست دادن مؤمنان به یکدیگر بعد از اتمام نماز جماعت دلالت نماید، یافت نشد، اما در داستان معراج رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده است وقتی آن حضرت نماز جماعت خواندند و انبیای الهی به ایشان اقتدا کردند، پس از نماز، حضرت ابراهیم علیه‌السلام با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرمؤمنان علیه‌السلام، مصافحه نمود. (6) شاید به استناد همین روایت و همچنین با توجه به اصل استحباب مصافحه بین برادران دینی و آثار و برکات فراوانی که مصافحه در ایجاد ارتباط و علاقه بین مؤمنان دارد، بسیاری از فقها، از دست دادن به یکدیگر و دعا برای قبول اعمال هم نهی ننموده، بلکه آن ‌را عملی مطلوب شمرده‌اند هرچند باید مراقب بود که آن را به‌قصد رجاء (به امید ثواب) انجام دهند. (7) البته شایسته است این عمل هم پس از تسبیحات حضرت زهرا علیها‌السلام انجام شود.

بخش سوم: بررسی سلام دادن به معصومان علیهم‌السلام پس از نماز

عمل دیگری که بین بسیاری از مؤمنان مشهور است اینکه پس از نماز، به‌صورت فردی یا دسته‌جمعی ایستاده و به جوانب مختلف رو می‌کنند و به معصومان علیهم‌السلام سلام می‌دهند. با جستجو و بررسی احادیث، مشخص شد در مورد سلام دادن به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، مستند روایتی وجود دارد. احمد بن ابی نصر بزنطی می‌گوید از امام رضا علیه‌السلام پرسیدم پس از نماز چگونه بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله سلام دهم و صلوات فرستم؟ حضرت فرمودند، می‌گویی:

 «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ ابْنَ عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَهَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَفْوَهَ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ، أَشْهَدُ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مُحَمَّدُ ابْنُ عَبْدِ اللَّهِ، وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ، وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ رَبِّکَ، وَ عَبَدْتَهُ حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ، فَجَزَاکَ اللَّهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَفْضَلَ مَا جَزَى نَبِیّاً عَنْ أُمَّتِهِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.» (8)

در مورد سلام دادن به دیگر معصومان علیهم‌السلام نیز شیخ صدوق می‌نویسد:

 «وقتی از تسبیحات حضرت زهرا علیها‌السلام فارغ شد، بگو: اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْکَ السَّلَامُ وَ لَکَ السَّلَامُ وَ إِلَیْکَ یَعُودُ السَّلَامُ‏ سُبْحانَ رَبِّکَ‏ رَبِّ الْعِزَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ‏ وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‏ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ السَّلَامُ‏ عَلَى‏ الْأَئِمَّهِ الْهَادِینَ‏ الْمَهْدِیِّینَ‏ السَّلَامُ عَلَى جَمِیعِ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ مَلَائِکَتِهِ السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ، ثُمَّ تُسَلِّمُ عَلَى الْأَئِمَّهِ وَاحِداً وَاحِداً علیهم‌السلام وَ تَدْعُو بِمَا أَحْبَبْتَ.» (9)

 چنان‌که در این نقل آمده ایشان می‌فرمایند پس از سلام به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، به تک‌تک امامان علیهم‌السلام، سلام دهید. یادآوری می‌شود گرچه شیخ صدوق این موضوع را به معصوم منتسب نکرده‌اند، اما بیان مطلبی از سوی ایشان در کتاب مهم "من لا یحضره الفقیه" که از کتب اربعه و اصلی حدیثی شیعه است، احتمال وجود مستند روایی برای این مطلب نزد ایشان را افزایش می‌دهد.

علاوه بر این مطالب، می‌توان برای سلام دادن به معصومان علیهم‌السلام از عموماتی که سلام بر آن حضرات علیهم‌السلام از راه دور را سفارش کرده و آن را نوعی زیارت شمرده‌اند و اجر و مزد فراوانی برای آن بیان کرده‌اند، بهره برد؛ بنابراین می‌توان سلام بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را بر اساس روایت، انجام داد و سلام به دیگر معصومان علیهم‌السلام را نیز به‌قصد رجاء و امید ثواب بردن، انجام داد.

نتیجه‌گیری:

در جمع‌بندی این احادیث، در مورد صلوات فرستادن، می‌توان گفت مستند روایی به‌قدر کافی وجود دارد. شیوه انجام آن نیز شایسته است این‌گونه باشد که پس از نماز، آیه «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ...» خوانده شود سپس، صلوات فرستاده شود. به نظر می‌رسد فرستادن سه صلوات هم منعی نداشته باشد، بلکه مطلوب است. البته با توجه به روایاتی که بر انجام تسبیحات حضرت زهرا علیها‌السلام، بلافاصله پس از نماز تأکید نموده‌اند، بهتر است این عمل پس از تسبیحات حضرت زهرا علیها‌السلام انجام شود و جمع بین هر دو صورت گیرد. نکته دیگر اینکه این عمل دارای ثواب و آثار فراوانی است.

درباره دست دادن مؤمنان پس از نماز جماعت به یکدیگر، غیر از حدیث معراج که دست دادن حضرت ابراهیم علیه‌السلام به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرمؤمنان علیه‌السلام را مطرح کرده، روایت دیگری یافت نشد. همچنین در مورد سلام دادن به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، مستند روایی وجود دارد و با توجه به روایات عام زیارت از راه دور، می‌توان پس از نمازها به امامان علیهم‌السلام نیز به‌قصد ثواب، سلام داد.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره احزاب، آیه 56.

2. ابن بابویه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم، ‏دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406 ق، ص 156.

3. ابن طاووس، على بن موسى‏، فلاح السائل و نجاح المسائل، قم، ‏بوستان کتاب‏، چاپ اول، 1406 ق، ص 135.

4. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، 1411 ق، ج 1، ص 51.

5. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول‏، محقق/مصحح، غفارى، علی‌اکبر، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404 ق، ص 119.

6. «... فَلَمَّا انْقَضَتِ الصَّلَاهُ قُمْتُ إِلَى إِبْرَاهِیمَ علیه السلام فَقَامَ إِلَیَّ فَصَافَحَنِی وَ أَخَذَ بِیَمِینِی بِکِلْتَا یَدَیْهِ وَ قَالَ مَرْحَباً بِالنَّبِیِّ الصَّالِحِ وَ الِابْنِ الصَّالِحِ وَ الْمَبْعُوثِ الصَّالِحِ فِی الزَّمَانِ الصَّالِحِ وَ قَامَ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَصَافَحَهُ وَ أَخَذَ بِیَمِینِهِ بِکِلْتَا یَدَیْهِ وَ قَالَ مَرْحَباً بِالابْنِ الصَّالِحِ وَ وَصِیِّ النَّبِیِّ الصَّالِحِ یَا أَبَا الْحَسَن‏... .» مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار، محقق/مصحح، جمعى از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 18، ص 317.

7. به‌عنوان نمونه ر.ک: گلپایگانى، سید محمدرضا، مجمع المسائل، قم، دارالقرآن الکریم، چاپ دوم، 1409 ق، ج 1، ص 112، س 310؛ خامنه‌اى، سید على، أجوبه الاستفتائات، قم، دفتر معظم له، چاپ اول، 1424 ق، ص 151، س 730؛ تبریزى، جواد، استفتائات جدید، قم، بی‌جا، چاپ اول، بی‌تا، ص 87، س 413؛ خویى، سید ابوالقاسم موسوى، صراط النجاه (المحشّى)، قم، مکتب نشر المنتخب، 1416‌، ج 3، ص 72، س 205؛ لنکرانى، محمد فاضل، جامع المسائل، قم، انتشارات امیر قلم، قم، 1425 ق، ص 97، س 398؛ مکارم شیرازى، ناصر، الفتاوى الجدیده، قم، انتشارات مدرسه امام على بن ابى طالب علیه‌السلام، 1427 ق، ج 1، ص 78، س 281.

8. حمیرى، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد، محقق/مصحح، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، قم، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، چاپ اول، 1413 ق، ص 382.

9. ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه‏، محقق/مصحح، غفارى، علی‌اکبر، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1413 ق، ج 1، ص 322.

     

توسل از باورهای مشترک مسلمانان است. در آیات و روایات متعدد، این آموزه دینی به صراحت بیان شده است. در توسل تفاوتی بین حیات و ممات آن بزرگان نیست.

پرسش:

آیا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده‌اند که به قبر پیامبران یا خود ایشان متوسل شوید؟ احادیث چه نگاهی به توسل به انبیاء دارند؟

پاسخ:

توسل، از باورهای مشترک مسلمانان است. برای مشروعیت و جواز شرعی توسل به انبیاء و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، به قرآن کریم، روایات، سیره مسلمانان و دلیل عقلی استناد کرده‌اند. روایات فراوانی از منابع روایی شیعه و اهل‌سنت نقل شده که بر مشروعیت و جواز توسل در شرع اسلام دلالت دارند. در توسل تفاوتی بین حیات و ممات آن بزرگان نیست. در این نوشتار برخی از روایات در موضوع توسل ذکر می‌شود.

1. مفهوم توسل

توسل از لحاظ لغوی با واژة «وسیله» هم‌ریشه است. «وسیله» هر آن‌چیزی است که برای نزدیک‌ شدن به چیز دیگری از آن استفاده می‌‌شود.(1) توسل، واسطه‌قراردادن شخص یا چیزی نزد خداوند، برای تقرّب به او و برآورده‌شدن حاجات است.

در یک تقسیم‌بندی، توسل بر دو نوع است:

 1. توسل به ذات؛ یعنی توسل به خود پیامبر و ائمه طاهرین علیهم‌السلام؛ 2. توسل به واسطه؛ یعنی پیامبر و اهل‌بیت علیهم‌السلام را میان خود و خدا واسطه قرار می‌دهیم و به حق آنها از خداوند حاجت بخواهیم.

 از روایاتی که در موضوع توسل وارد شده، هر دو نوع آن استفاده می‌شود؛ چنان که در ادامه خواهد آمد.(2)

2. توسل در قرآن

خداوند در قرآن کریم به مؤمنان دستور داده است که برای تقرب به خداوند وسیله‌ای بجویند:

 «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ»؛(3)

 همچنین به گنهکاران توصیه کرده که نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بروند و از او درخواست کنند که درباره آنها از خداوند طلب مغفرت کند:

 «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً»(4)

 از دیگر آیاتی که بر مشروعیت توسل دلالت می‌‌کند، آیه‌ای است که در آن فرزندان حضرت یعقوب از پدرشان درخواست کردند که برای آنها طلب مغفرت کند:

 «قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئینَ * قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»(5)

بنابراین از دیدگاه قرآن، توسل به انبیا الهی نه‌تنها اشکال ندارد، بلکه توصیه نیز شده است؛ چنان که توسل به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در آیه بالا صراحت داشت و تفاوتی هم بین زمان حیات و ممات ایشان نیست.

3. روایات توسل

روایاتی که در منابع حدیثی شیعه، دربارة استحباب توسل به اولیاء خدا نقل شده، بسیار زیاد است و ذکر آن، در این نوشتار نمی‌گنجد.

روایات توسل،‌ به چند دسته تقسیم می‌‌شوند:

1. روایاتی که دلالت می‌کند اهل‌بیت علیهم‌السلام به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله توسل کرده‌اند.

2. روایاتی که در آن، ائمه علیهم‌السلام دستور به توسل داده‌اند.

3. روایاتی که توسل ارادتمندان اهل‌بیت علیهم‌السلام را به آنها گزارش کرده‌اند.

این سه دسته از روایات، فعل، قول و تقریر معصومین علیهم‌السلام‌ را بیان می‌کنند.

الف. توسل ائمه علیهم‌السلام به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، فرشتگان و انبیاء

1. امیرمؤمنان علیه‌السلام بعد از نماز ظهر به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، فرشتگان و انبیاء توسل می‌‌کردند و به واسطه آنها به درگاه خداوند تقرب می‌جستند. امام صادق علیه‌السلام فرمودند که امیرمؤمنان علیه‌السلام بعد از اتمام نماز ظهر این دعا را می‌‌خواند:

 «اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ؛(6) خداوندا! به تو تقرّب مى ‏جویم به وسیله جود و کرمت؛ تقرّب مى‏جویم به سوی تو، به حقّ محمد که بندة تو و رسول تو است و تقرّب می‌‌جویم به وسیله فرشتگان مقرّبت و پیغمبران مرسلت

2. بعد از رحلت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، امیرمؤمنان علیه‌السلام نخستین فرد از میان اهل‌بیت علیهم‌السلام بود که به آن حضرت توسل کرد، در حالی که هنوز بدن شریفشان به خاک سپرده نشده بود. بعد از غسل رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و تجهیز آن حضرت، امیرمؤمنان فرمود: «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ ... بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی اذْکُرْنَا عِنْدَ رَبِّکَ وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِک‏؛(7) پدر و مادرم فدایت، اى پیامبر خدا! همانا با مرگ تو چیزى قطع شد که با مرگ دیگرى قطع نگشت و آن نبوت و اخبار و آگاهى از آسمان بود... پدر و مادرم فدایت باد، ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن، و ما را هرگز فراموش مکن

 طبق این روایت، امیرمؤمنان علیه‌السلام به ذات رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله متوسل شده و از ایشان شفاعت خواسته است.

3. درباره حضرت سید الشهدا علیه‌السلام نیز روایت شده است که ایشان وقتی می‌‌خواستند از مدینه به سوی مکه خارج شوند، نزد قبر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمدند و به قبر حضرت توسل کردند:

 «فلما کانت اللیلة الثانیة خرج إلى القبر أیضاً و صلّى رکعات فلمّا فرغ من صلاته جعل یقول اللّهم هذا قبر نبیّک محمّد و أنا إبن بنت نبیّک و قد حضرنی من الأمر ما قد علمت اللّهم إنّی أحبّ المعروف و أنکر المنکر و أنا أسألک یا ذا الجلال و الإکرام بحق‏ القبر و من‏ فیه إلّا اخترت لی ما هو لک رضى و لرسولک رضى؛(8) وقتی شب دوم فرا رسید، بار دوم به سوی قبر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله خارج شد و دو رکعت نماز خواند،‌ وقتی از نماز فارغ شد، فرمود: خدایا! این قبر پیامبرت محمد است و من پسر ایشان هستم، و امری که خودت می‌‌دانی برایم پیشامد کرده است. خدایا! من معروف را دوست دارم و از منکر بدم می‌آید. ای صاحب جلال و اکرام! به حق این قبر وآن کسی که در آن مدفون است از تو آنچه را می‌‌خواهم که مورد رضایت توست

ب. دستور پیامبر و ائمه علیهم‌السلام به توسل

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و ائمه علیهم‌السلام پیروانشان را دستور داده‌اند که به پیامبر و اهل‌بیت علیهم‌السلام توسل کنند و دعا و ذکر به آنها تعلیم داده‌اند.

1. سلمان فارسی می‌گوید از حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله شنیدم که می‌گفت:

 «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ یَا عِبَادِی أَ وَ لَیْسَ مَنْ لَهُ إِلَیْکُمْ حَوَائِجُ‏ کِبَارٌ لَا تَجُودُونَ بِهَا إِلَّا أَنْ یَتَحَمَّلَ عَلَیْکُمْ بِأَحَبِّ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ تَقْضُونَهَا کَرَامَةً لِشَفِیعِهِمْ أَلَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَکْرَمَ الْخَلْقِ عَلَیَّ وَ أَفْضَلَهُمْ لَدَیَّ مُحَمَّدٌ وَ أَخُوهُ عَلِیٌّ وَ مِنْ بَعْدِهِ الْأَئِمَّةُ الَّذِینَ هُمُ الْوَسَائِلُ إِلَیَّ أَلَا فَلْیَدْعُنِی مَنْ هَمَّتْهُ حَاجَةٌ یُرِیدُ نَفْعَهَا أَوْ دَهَتْهُ دَاهِیَةٌ یُرِیدُ کَشْفَ ضَرَرِهَا - بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ - أَقْضِهَا لَهُ أَحْسَنَ مَا یَقْضِیهَا مَنْ یَسْتَشْفِعُونَ بِأَعَزِّ الْخَلْقِ عَلَیْهِ؛(9) خداوند عز و جل می‌گوید: اى بندگان من! آیا اتفاق نیفتاده که فردى از شما حاجت‌هاى بزرگى بخواهد که شما آن حوائج را نمى‏دهید مگر اینکه محبوب‌ترین خلق نزد شما را حاضر کند و شما به احترام آن شفیعِ محبوب و دوست‌داشتنى درخواست‌هاى او را بدهید؟ آگاه باشید و بدانید که با کرامت‌ترین و برترین خلق نزد من، محمد و برادرش على و پس از آن ائمه هستند، آنانى که وسیله تقرب به من مى‏باشند. آگاه باشید که هر کس حاجت مهمى دارد و مى‏خواهد نفعى به او برسد یا مشکلى برایش پدید آمده و خواهان دفع ضرر آن است، اگر مرا به محمد و خاندان پاکش بخواند، آنچنان حاجتش را برآورده مى‏سازم که بهتر و برتر باشد از برآورده ساختن کسى که محبوب‌ترین خلق را نزد او شفیع قرار مى‏دهند

2. از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که امام حسین علیه‌السلام از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله پرسید:

 «مَا جَزَاءُ مَنْ زَارَکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ مَنْ زَارَنِی حَیّاً أَوْ مَیِّتاً أَوْ زَارَ أَبَاکَ أَوْ زَارَ أَخَاکَ أَوْ زَارَکَ کَانَ حَقّاً عَلَیَّ أَنْ أَزُورَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ؛(10) زائرین شما چه پاداشی دارند؟ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: پسرم! هرکس مرا در حال زنده بودن یا بعد از رحلتم زیارت کند، یا پدر و برادرت و تو را زیارت کند، من روز قیامت او را در سخت‌ترین شرایط زیارت کرده و از گناهانش نجات می‌دهم

3. امام صادق علیه‌السلام به نقل از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «مَنْ أَتَانِی زَائِراً کُنْتُ شَفِیعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛(11) هرکس به زیارت من بیاید، در روز قیامت او را شفاعت خواهم کرد

4. شخصی در زمان امیرمؤمنان دعایی کرده بود که اجابت نشد، نزد امیرمؤمنان علیه‌السلام رفت و از مستجاب نشدن دعایش شکایت کرد. حضرت دعای سریع الاجابه را به ایشان یاد دادند که در پایان دعا، حضرت دستور توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام را بیان فرموده‌اند. معاویه بن عمار می‌گوید حضرت صادق علیه‌السلام بدون سخن و پرسشى به من فرمود: «یَا مُعَاوِیَةُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَجُلًا أَتَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام فَشَکَا الْإِبْطَاءَ عَلَیْهِ فِی الْجَوَابِ فِی دُعَائِهِ فَقَالَ لَهُ أَیْنَ أَنْتَ عَنِ الدُّعَاءِ السَّرِیعِ الْإِجَابَهِ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ مَا هُوَ قَالَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ ... وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ اهل‌بیتهِ أَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِهِمْ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا؛(12) اى معاویه! آیا نمی‌دانى که مردى خدمت امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد و از اینکه اجابت دعایش دیر شده بود به آن حضرت شکایت کرد، آن حضرت به او فرمود: چرا دعاى سریع الاجابه را (یعنى دعائى که زود به اجابت رسد) نخواندى؟ آن مرد عرض کرد: آن دعا کدام است؟ فرمود: بگو... و به سوی تو، به حق محمد و اهل‌بیتش رو آورده‌ام، به حق تو و آنها از شما درخواست دارم که بر محمد و آل محمد دورد فرستی و فلان حاجت مرا برآورده سازی

5. امام صادق علیه‌السلام به معاویه بن عمار کیفیت زیارت قبر مطهر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را تعلیم فرموده و در قسمتی از آن چگونگی توسل به آن حضرت را هم یاد داده‌اند. معاویه بن عمار از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند:

 «إِذَا دَخَلْتَ‏ الْمَدِینَةَ فَاغْتَسِلْ قَبْلَ أَنْ تَدْخُلَهَا أَوْ حِینَ تَدْخُلُهَا ثُمَّ تَأْتِی قَبْرَ النَّبِیِّ صلی‌الله‌علیه‌وآله ثُمَّ تَقُومُ فَتُسَلِّمُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله... اللَّهُمَّ إِنَّکَ قُلْتَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً وَ إِنِّی أَتَیْتُ نَبِیَّکَ مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِی وَ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَى اللَّهِ‏ رَبِّی وَ رَبِّکَ لِیَغْفِرَ لِی ذُنُوبِی وَ إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَاجْعَلْ قَبْرَ النَّبِیِّ صلی‌الله‌علیه‌وآله خَلْفَ کَتِفَیْکَ‏ وَ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَهَ وَ ارْفَعْ یَدَیْکَ وَ اسْأَلْ حَاجَتَکَ فَإِنَّکَ أَحْرَى أَنْ تُقْضَى إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛(13) قبل از وارد شدن به مدینه یا هنگامی که وارد شدی، غسل کن، سپس نزد قبر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برو، بایست و به آن حضرت سلام کن... و می‌گویی... خدایا خودت فرمودی: «اگر گروه گنهکاران به واسطه گناه بر خود ستم کنند و سپس نزد تو آیند و به واسطه تو از خدا طلب آمرزش کنند و تو از خدا طلب مغفرت کنى، البته خواهند دید که خداوند توبه ایشان را پذیرفته و به آنها ترحم مى‏نماید» و من در حالى که طلب آمرزش کرده و از گناهانم توبه مى‏کنم به نزد پیامبرت آمده‌ام و ای پیامبر! من به واسطه تو به سوی پروردگار خودم به شما رو آورده‌ام تا گناهانم را ببخشد. و اگر حاجت داشتی قبر مطهّر را پشت سر قرار بده و رو به قبله بایست و دو دستت را بلند نما و سپس حاجتت را از خدا بخواه که إن‌شاءاللَّه مستجاب خواهد شد

6. همچنین در روایت دیگر امام صادق علیه‌السلام دعایی را تعلیم فرموده‌اند که توسل نمازگزار را به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بیان می‌کند: «إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أُقَدِّمُ‏ إِلَیْکَ‏ مُحَمَّداً صلی‌الله‌علیه‌وآله بَیْنَ یَدَیْ حَاجَتِی وَ أَتَوَجَّهُ بِهِ إِلَیْکَ فَاجْعَلْنِی بِهِ وَجِیهاً عِنْدَکَ‏ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ‏ اجْعَلْ صَلَاتِی بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذَنْبِی بِهِ مَغْفُوراً وَ دُعَائِی بِهِ مُسْتَجَاباً إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛(14) هنگامى که به نماز برخاستى این دعا را بخوان: خدایا! من محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله را پیشاپیش حاجت خود قرار می‌دهم، و به واسطه او، به تو رو می‌‌کنم. پس تو نیز مرا به واسطه آن حضرت در دنیا و آخرت داراى آبرو گردان، و مرا از مقرّبان‏ قرار بده، و نمازم را به خاطر آن حضرت (و به‌حقّ) او مورد قبول خویش قرار ده، و گناهانم را به شفاعت او بیامرز، و دعایم را به یمن او مستجاب گردان، که البتّه تو خود آمرزنده و مهربان هستى‏.»

ج. تأیید توسل شیعیان به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از سوی ائمه علیهم‌السلام

برخی از روایات، صریح در این است که شیعیان به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله متوسل شده‌اند و این توسل از سوی ائمه طاهرین علیهم‌السلام مورد تأیید واقع شده است. بعد از شهادت امام صادق علیه‌السلام، هشام بن سالم در مدینه آمد و به خاطر تردیدی که برایش پیرامون امام بعدی پیش آمده بود، به قبر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله استغاثه کرد و با این توسل حجت خداوند و امام زمانش برایش روشن شد.

«دَخَلْتُ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بَعْدَ مَوْتِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) وَ کَانَ ادَّعَى الْإِمَامَهَ، فَسَأَلْتُهُ عَنْ شَیْ‏ءٍ مِنَ الزَّکَاةِ، فَقُلْتُ لَهُ: کَمْ فِی الْمِائَةِ؟ فَقَالَ: خَمْسَةِ دَرَاهِمَ. قُلْتُ: وَ کَمْ فِی نِصْفِ الْمِائَةِ؟ قَالَ: دِرْهَمَیْنِ وَ نِصْفٍ. فَقُلْتُ: مَا قَالَ بِهَذَا أَحَدٌ مِنَ الْأُمَّةِ. فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّی‌اللَّهُ‌عَلَیْهِ‌وَآلِهِ) مُسْتَغِیثاً بِرَسُولِ اللَّهِ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِلَى مَنْ؟ إِلَى الْقَدَرِیَّةِ؟ إِلَى الْحَرُورِیَّةِ؟ إِلَى الْمُرْجِئَةِ؟ إِلَى الزَّیْدِیَّةِ؟ فَإِنِّی لَکَذَلِکَ إِذْ أَتَانِی رَسُولُ أَبِی الْحَسَنِ (علیه‌السلام)، غُلَامٌ صَغِیرٌ دُونَ الْخُمَاسِیِّ، فَقَالَ: أَجِبْ مَوْلَاکَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ. فَأَتَیْتُهُ فَلَمَّا بَصُرَ بِی مِنْ صَحْنِ الدَّارِ ابْتَدَأَنِی فَقَالَ: یَا هِشَامُ! قُلْتُ: لَبَّیْکَ. قَالَ: لَا إِلَى الْقَدَرِیَّةِ، وَ لَا إِلَى الْحَرُورِیَّةِ، وَ لَا إِلَى الْمُرْجِئَةِ، وَ لَا إِلَى الزَّیْدِیَّةِ، وَ لَکِنْ إِلَیْنَا. فَقُلْتُ: انْتَ صَاحِبِی؛ فَسَأَلْتُهُ فَأَجَابَنِی عَنْ کُلِّ مَا أَرَدْتُ‏؛(15) هشام بن سالم می‌گوید: بعد از شهادت امام صادق علیه‌السلام بر عبدالله بن جعفر بن محمد (پسر امام صادق علیه‌السلام) وارد شدم که ادعای امامت داشت. از او پرسیدم صد درهم چه مقدار زکات دارد؟ گفت:‌ پنج درهم. گفتم: زکات پنجاه درهم چه مقدار می‌شود؟ گفت: دو درهم و نیم. گفتم هیچ‌کس از امت این‌گونه فتوا نداده‌اند. بیرون آمدم و به سوی قبر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رفتم و به آن حضرت توسل و استغاثه کردم و عرض کردم: ای رسول خدا! به چه کسی پناهنده شوم؟ به قدریه؟ حروریه؟ مرجئه؟ زیدیه؟ در این هنگام بود که فرستاده ابوالحسن علیه‌السلام که یک پسر کمتر از پنج سال بود، به سوی من آمد و گفت: مولایت موسی بن جعفر (تو را طلب کرده) ایشان را اجابت کن. نزد آن حضرت رفتم، وقتی مرا در صحن خانه دیدند این چنین سخن آغاز کردند: ای هشام! عرض کردم بلی. فرمود:‌ نه به سوی قدریه، نه به سوی مرجئه و حروریه و زیدیه، بلکه به سوی ما بیا! عرض کردم شما صاحب امر من هستی. از محضر ایشان سؤالاتم را پرسیدم و ایشان تمام موارد را پاسخ دادند

طبق این روایت توسل و استغاثه به خود اولیاء الهی جایز است؛ علاوه بر آن، روایت، تقریر امام معصوم علیه‌السلام را نیز بیان می‌کند. اگر توسل جایز نبود، چرا امام کاظم علیه‌السلام برای هشام نفرمود:‌ چرا رفتی به رسول خدا استغاثه کردی؟ اما آن حضرت نه‌تنها منع نکرد و کار او را تقبیح نکرد، بلکه این توسل را تقریر کرد.

در برخی از روایات، اهل‌بیت علیهم‌السلام به‌عنوان وسیله برای تقرب به خداوند معرفی شده‌اند. امام على علیه‌السلام درباره آیه «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ؛(16) و براى تقّرب به خداوند، وسیله بجویید»، فرمودند: «أَنَا وَسِیلَتُهُ‏‏؛(17) من وسیله او هستم.» علی بن ابراهیم در تفسیرش «الوسیله» را به امام معنا کرده است: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ‏ الْوَسِیلَةَ فقال تقربوا إلیه بالإمام‏؛ به وسیله امام به خداوند تقرب بجویید.»(18) حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می‌فرمایند: «نحن‏ وسیلته‏ فی خلقه و نحن خاصته و محل قدسه‏؛(19) ما واسطه الهی در میان مخلوقاتش و برگزیدگان خدا و جایگاه قدس اوییم

نتیجهگیری:

توسل یکی از اعتقادات مهم مسلمان است که ریشه در قرآن کریم و روایات صحیح منقول از اهل‌بیت علیهم‌السلام دارد و این عقیده صرف نظر از دلیل قرآنی، از روایات صحیح شیعه و اهل‌سنت نیز قابل اثبات است. طبق روایات شیعه که در موضوع توسل وارد شده، اهل‌بیت علیهم‌السلام به پیامبر و ائمه علیهم‌السلام توسل کرده‌اند و به شیعیان نیز دستور داده‌اند تا به اهل‌بیت متوسل شوند. همچنین، توسل شیعیان را مورد تأیید قرار داده‌اند.

پی‌نوشت‌ها:

1. «الوَسِیلَةُ: المَنْزِلة عند المَلِک. و الوَسِیلة: الدَّرَجة. و الوَسِیلة: القُرْبة. و وَسَّلَ‏ فلانٌ إِلى الله‏ وَسِیلَةً إِذا عَمِل عملًا تقرَّب به إِلیه... و تَوَسَّلَ‏ إِلیه‏ بوَسِیلَةٍ إِذا تقرَّب إِلیه بعَمَل... و الوَسِیلَةُ: الوُصْلة و القُرْبى»؛ إبن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج‏11، ص724، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.

2. https://www.valiasr-aj.com/persian/mobile_shownews.php?idnews=6905

3. سوره مائده، آیه 35.

4. سوره نساء، آیه 64.

5. سوره یوسف، آیات 97 و 98.

6. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی ، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص545.

7. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغه (للصبحی صالح)، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، خطبه 235.

8. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج‏44، ص328.

9. إبن فهد حلى، احمد بن محمد، عده الداعی و نجاح الساعی، دارالکتب الإسلامی، چاپ اول، 1407ق، ص163و164.

10. إبن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، دارالمرتضویه، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش، ص11.

11. إبن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، دارالمرتضویه، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش، ص12.

12. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص582 و 583.

13. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏4، ص550 و 551.

14. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏3، ص309.

15. طبرى آملى صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامه، بعثت، ایران، قم، چاپ اول، 1413ق، ص324.

16. سوره مائده، آیه 35.

17. إبن شهرآشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی‌طالب علیهم‌السلام، علامه، قم، چاپ اول، 1379ق، ج‏3، ص75.

18. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، دارالکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق، ج‏1، ص168.

19. جوهرى بصرى، احمد بن عبدالعزیز، السقیفه و فدک، مکتبه نینوى الحدیثه، تهران، بی‌تا، ص99.

پرسش:

تفریح و سرگرمی، ازجمله نیازهای اساسی انسان است که قطعاً اسلام نیز با آن مخالف نیست و این تفریح و شادی می‌تواند مصادیق مختلفی هم داشته باشد که یکی از آن‌ها هم مسئله رقص است. بااین‌حال آیا بر اساس روایات رقص، آسیب‌های معنوی و جسمی به دنبال دارد که در روایات آن را حرام می‌دانند؟

پاسخ:

تفریح و سرگرمی، از نیازهای اساسی انسان است که قطعاً اسلام نیز با آن مخالف نیست؛ بلکه در روایات متعدد به لذت حلال و تفریح سالم سفارش شده است؛ اما سرگرمی‌ها و تفریحاتی هم هستند که در اسلام مورد نهی واقع شده‌اند، این نوع سرگرمی‌ها به علت‌هایی ازجمله این‌که یا به‌خودی‌خود مذموم هستند و یا ملازم، مقدمه و نتیجه امر مذمومی است. رقص، هرچند به‌عنوان یک تفریح و سرگرمی در بین برخی از مردم به‌حساب می‌آید اما به دلایل آسیب‌ها و مضرات جسمی و معنوی که به همراه دارد می‌تواند ازجمله تفریحات ناسالم و نهی‌شده در اسلام قرار بگیرید. در نگاشته پیش رو به آسیب‌ها و ضررهای رقص از دیدگاه روایات اشاره خواهد شد.

 

شادی و رقص در روایات

۱. اهمیت شادی در اسلام

انسان همان‌گونه که به غذا، نوشیدنی، خواب، استراحت و نظافت نیاز دارد، به تفریح و سرگرمی سالم نیز نیازمند است. هیچ عاقلی نمی‌تواند این نیاز فطری و طبیعی انسان را انکار کند. تجربه و گذشت زمان نیز نشان داده است که اگر انسان به کارهای یکنواخت بدون وقفه ادامه دهد و از سرگرمی و تفریح محروم باشد، بازده کار براثر کمبود نشاط به‌صورت تدریجی پایین می‌آید؛ امّا برعکس پس از ساعاتی تفریح و سرگرمی آن‌چنان نشاط کار و تلاش در او ایجاد می‌شود که کمّیت و کیفیت کار هر دو فزونی پیدا می‌کند، به این جهت ساعاتی که صرف تفریح و سرگرمی سالم می‌شود نه‌تنها هدر نمی‌رود؛ بلکه با رفع خستگی از روح و روان، عامل تقویت و پیشرفت ساعات کاری انسان می‌شود.

در روایات نیز سفارش شده که ساعتی از زندگی را به لذّت‌های حلال اختصاص داده شود، از امام صادق علیه‌السلام نقل شده:

 «إِنَّ فِی حِکْمَهِ آلِ دَاوُدَ یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ لَا یُرَى ظَاعِناً إِلَّا فِی ثَلَاثٍ مَرَمَّهٍ لِمَعَاشٍ أَوْ تَزَوُّدٍ لِمَعَادٍ أَوْ لَذَّهٍ فِی‏ غَیْرِ ذَاتِ مُحَرَّمٍ وَ یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ لَهُ سَاعَهٌ یُفْضِی بِهَا إِلَى عَمَلِهِ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَاعَهٌ یُلَاقِی إِخْوَانَهُ الَّذِینَ یُفَاوِضُهُمْ وَ یُفَاوِضُونَهُ فِی أَمْرِ آخِرَتِهِ وَ سَاعَهٌ یُخَلِّی بَیْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّاتِهَا فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ فَإِنَّهَا عَوْنٌ عَلَى تِلْکَ السَّاعَتَیْنِ؛(۱) در حکمت آل داوود علیه‌السلام آمده است: براى مسلمان عاقل سزاوار است که جز براى این سه کار در مسافرت دیده نشود: الف. براى اصلاح وضع مادى، ب. براى تهیّه اندوخته روز معاد ج. براى لذّت غیر حرام. براى مسلمان عاقل سزاوار است که ساعتى را براى خود مشخص کند که بین خود و خداوند عزّ و جلّ‌ به اعمال خود بنگرد و آن‌ها را بررسى کند و ساعتى را قرار دهد که برادرانش را ملاقات کند و در مورد کارهاى آخرت با یکدیگر گفت‌وگو کنند و ساعتى نیز قرار دهد که لذّت‌های غیر حرام براى خودش فراهم کند که این باعث می‌شود از آن ساعت‌های دیگر نیز بهره‌وری بهتر کند

بنابراین اصل شادی و تفریح نه‌تنها در اسلام پذیرفته‌شده است، بلکه مورد تأکید و سفارش نیز قرار گرفته است.

۲. رقص در روایات

در متون روایی شیعه، روایتی مبنی بر تأیید رقص توسط هیچ‌یک از پیشوایان دین به چشم نمی‌خورد و مورد نهی قرار گرفته است. امام صادق علیه‌السلام از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل فرمودند:

 «أَنْهَاکُمْ عَنِ الزَّفْنِ‏ وَ الْمِزْمَارِ وَ عَنِ الْکُوبَاتِ وَ الْکَبَرَاتِ‏؛(۲) شما را از رقص، نى، تنبک‌ها و طبل‌ها نهی می‌کنم».‏

 همین روایت با تغییراتی جزئی، در کتاب «دعائم الإسلام» نیز نقل شده است.(3)

از مجموعه احکام و آموزه‌های اسلام به دست می‌آید برخی از محرّمات، به‌عنوان مقدمه و زمینه‌ساز سایر گناهان هستند و انسان را در ورطه فساد و تباهی می‌کشانند؛ مثلاً غناء و آوازه‌خوانی مطرب، علاوه بر اینکه فی‌نفسه و به‌خودی‌خود، حرام است، چون مقدمه گناهانی نظیر ارتکاب لهو و لعب، تحریک شهوت، اختلاط مردان با زنان، غافل شدن انسان از یاد خدا و ... می‌شود، اهمیّت بیشتری دارد. همچنین رقص و رقاصی زمینه‌ساز سایر گناهان مثل تهییج شهوت، ارتکاب ملاهی، شراب‌خواری، ترویج لودگی و ولنگاری و ... می‌شود.

از دیدگاه اسلام، انسان موجودی با کرامت و دارای ارزش فوق‌العاده است، بایستی تمام همت خود را مصروف کمال خواهی کند و ازآنچه او را از این هدف بازمی‌دارد، پرهیز کند. ازجمله موانع جدی انسان در این راه، اشتغال به لهو و لعب و غفلتی است که از این طریق عاید انسان می‌گردد. به همین منظور در شریعت الهی تمهیداتی برای جلوگیری از فرورفتن فرد و جامعه، در منجلاب هوس‌ها و غفلت‌ها پیش‌بینی‌شده است که ازجمله آن‌ها تحریم مسکرات، قمار و رقص است (رقص برای غیر همسر).

رقص از مصادیق «لهو» محسوب می‌شود.(4) در روایات فراوانی «لهو» مورد مذمت قرار گرفته است. حضرت علی علیه‌السلام فرمودند:

 «لَمْ یَعْقِلْ مَنْ وَلَهَ بِاللَّعِبِ وَ اِسْتَهْتَرَ بِاللَّهْوِ وَ اَلطَّرَبِ؛(5) عاقل نیست کسی که در پی لعب باشد و دائم با لهو و طرب خود را مشغول سازد

عبدالواحد بن مختار می‌گوید: از امام باقر علیه‌السلام درباره بازى با شطرنج پرسیدم سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ اللَّعْبِ بِالشِّطْرَنْجِ فَقَالَ:

 «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَمَشْغُولٌ‏ عَنِ‏ اللَّعِبِ؛(6) فرمودند: مؤمن از بازى برکنار و روی‌گردان است

امام علی علیه‌السلام می‌فرماید:

 «اهْجُرِ اللَّهْوَ فَإِنَّکَ لَمْ تُخْلَقْ عَبَثاً فَتَلْهُوَ وَ لَمْ [لن‏] تُتْرَکْ سُدًى فَتَلْغُوَ؛(7) از سرگرمى (کارهاى غفلت زا) دورى کن؛ زیرا که تو بیهوده آفریده نشده‌ای تا به سرگرمى بپردازى و مهمل رها نشده‌ای تا بیهودگى کنى

 یا در روایت دیگر می‌فرماید:

 «اللَّهْوُ مِنْ ثِمَارِ الْجَهْلِ؛(8) سرگرمى (غفلت)، از میوه‌های نادانى است

 از پیامدهاى لهو و سرگرمى، فساد ایمان است حضرت علی علیه‌السلام فرمودند:

 «مَجَالِسُ اللَّهْوِ تُفْسِدُ الْإِیمَان؛(9)‏ مجالس سرگرمى [و خوش‌گذرانی]، ایمان را تباه می‌کند

امام صادق علیه‌السلام ـ درباره کسى که براى سرگرمى دنبال شکار می‌رود ـ فرمود:

 «فِیمَنْ طَلَبَ الصَّیْدَ لَاهِیاً وَ أَنَّ الْمُؤْمِنَ لَفِی‏ شُغْلٍ‏ عَنْ‏ ذَلِکَ شَغَلَهُ طَلَبُ الْآخِرَهِ عَنِ الْمَلَاهِی إِلَى أَنْ قَالَ وَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ عَنْ جَمِیعِ ذَلِکَ لَفِی شُغْلٍ مَا لَهُ وَ لِلْمَلَاهِی فَإِنَّ الْمَلَاهِیَ تُورِثُ قَسَاوَهَ الْقَلْبِ وَ تُورِثُ النِّفَاق؛(10) مؤمن، فرصت چنین کارهایى را ندارد آخرت جویى او را از سرگرمى باز داشته است. مؤمن به هیچ‌یک از این کارها نمی‌رسد، او را چه به سرگرمی‌ها؟! کارهاى لهو و سرگرم‌کننده، سخت‌دلی می‌آورد و نفاق بر جاى می‌گذارد

البته در برخی از روایات سرگرمی و لهو مؤمن را نام برده‌اند: پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله فرمودند:

 «کُلُّ لَهوِ المؤمنِ باطِلٌ إلاّ فی ثلاثٍ: فی تأدیبِهِ الفَرَسَ و رَمیِهِ عَن قَوسِهِ و مُلاعَبَتِهِ امرأتَهُ، فإنّهُنَّ حَقٌّ؛(11) هرگونه سرگرمى براى مؤمن نادرست است، مگر در سه کار: در تربیت اسب، تیراندازى با کمانش و بازى و شوخى با همسرش؛ زیرا این سه کار، حقّ است

 در روایت دیگر امام باقر علیه‌السلام فرمودند:

 «لَهْوُ الْمُؤْمِنِ‏ فِی ثَلَاثَهِ أَشْیَاءَ التَّمَتُّعِ بِالنِّسَاءِ وَ مُفَاکَهَهِ الْإِخْوَانِ وَ الصَّلَاهِ بِاللَّیْلِ؛(12) سرگرمى مؤمن در سه چیز است: لذّت بردن از زنان، بذله‌گویی با برادران و نماز شب

بنابراین، برخی از محرمات فی‌نفسه آسیب‌ها و ضررهایی را به دنبال دارند؛ برخی دیگر نیز مقدمه، ملازم و یا نتیجه‌اش آسیب و ضرر است و رقص می‌تواند شامل هر دو شود. رقص غالباً همراه با ساز و موسیقی‌های حرام است و از سوی دیگر به‌شدت روی برانگیخته شدن غریزه جنسی انسان‌ها اثرگذار است. اسلام اجازه نمی‌دهد که غریزه جنسی جز بین زن و شوهر برانگیخته شود. شادی‌های برگرفته از انواع ارتباطات جنسی نابودکننده بنیاد خانواده و اجتماع است. لازم است تأکید شود که بسیاری از ضررها و آسیب‌ها را نیز ما متوجه نمی‌شویم همان‌گونه که در امور عبادی علل بسیاری از شرایع را نمی‌دانیم.

نتیجه:

تفریح یک نیاز اساسی، لازم و مفید برای انسان است. در روایات، تفریح مورد سفارش است؛ البته شرطش این است که انسان را به گناه، آلودگی و تباهی نکشاند. رقص، منشأ و مقدمه گناهان دیگر همچون لهو و لعب، آوازه‌خوانی، شنیدن آهنگ‌های مطرب و مبتذل، فراموشی یاد خدا، نگاه شهوت‌آلود، برانگیختن غریزه و شهوت جنسی، برخورد و تماس جسمی با نامحرم و درنهایت از بین رفتن حیا و ارتباط نامشروع و حرام می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:

1. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 87، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

2. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏6، ص 432، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

3. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربى، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، ج‏2، ص 207، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، قم، چاپ دوم، 1385 ق.

4. انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، ج‌۲، ص ۴۷، تراث الشیخ الأعظم.

5. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم ج ۱، ص ۵۶۵، دار الکتاب الاسلامی، قم، ۱۳۸۶ ش.

6. ابن‌بابویه، محمد بن على، الخصال، 2 ج‏1، ص 26، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1362 ش.

7. تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 460، دفتر تبلیغات، ایران، قم، چاپ اول، 1366 ش.

8. تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 460، دفتر تبلیغات، ایران، قم، چاپ اول، 1366 ش.

9. تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 461، دفتر تبلیغات، ایران، قم، چاپ اول، 1366 ش.

10. عده‌ای از علماء، الأصول السته عشر (ط - دار الشبستری)، ص 51، دار الشبستری للمطبوعات، قم، چاپ اول، 1363 ش.‏

11. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 50، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

12. ابن‌بابویه، محمد بن على، الخصال، ج‏1، ص 161، جامعه مدرسین، قم، چاپ اول، 1362 ش.

دفاع از مظلوم یا هم‌وطن در روایات
در روایات اسلامی تأکید فراوانی بر دفاع از مظلوم و یاری‌رساندن به هم‌وطن وجود دارد. این دفاع می‌‌تواند شامل حمایت مالی، جانی، آبرویی یا هر نوع حمایتی باشد

پرسش:

 آیا برای دفاع از مظلوم یا هم‌وطن در روایات توصیه‌ای وجود دارد؟

پاسخ:

در روایات اسلامی و سیرۀ اهل‌بیت (علیهم السلام) تأکید فراوانی بر دفاع از مظلوم و یاری به هم‌وطن وجود دارد. این مفاهیم از اصول بنیادین اخلاق و انسانیت در اسلام برشمرده می‌‌شوند. این دفاع می‌‌تواند دربرگیرندۀ حمایت مالی، جانی، آبرویی یا هر نوع حمایتی باشد که به نفع هم‌وطن و در راستای حفظ منافع و کرامت او انجام می‌گیرد. این نوشتار به بررسی دفاع از مظلوم و هم‌وطن در روایات می‌پردازد.

1. وجوب و ضرورت دفاع از مظلوم

در اهمیت دفاع از مظلوم، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) قبل از بعثت، به ‌عنوان نماینده بنی‌‌هاشم در پیمان «حِلْفُ الفُضُول» شرکت کرد که برای دفاع از مظلوم در مقابل ظالم منعقد شده بود (1). همچنین در منابع اسلامی، روایات متعدّدی درباره لزوم دفاع از مظلومان وجود دارد؛ برای نمونه امام علی (علیه السلام) بعد از خوردن ضربت از ابن‌ملجم، به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) فرمودند: «کُونَا لِلظَّالِمِ‏ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا: دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید» (2). این روایت نشان‌دهندۀ اهمیت حمایت از کسانی است که حقوقشان پایمال شده است. همچنین امام علی (علیه السلام) فرمودند: «رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا یَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّر: سنگ به همان جا که از آن آمده برگردانید؛ چراکه شر را تنها شر دفع مى‌‌کند» (3). امام سجّاد (علیه السلام) نیز در دعاهای «صحیفه سجادیه» می‌فرماید: «اَللّهُمَّ اِنّی اَعْتَذِرُ اِلَیک مِنْ مَظْلُوم ظُلِمَ بِحَضْرَتی فَلَمْ اَنْصُرْهُ: پروردگارا، در پیشگاه تو از مظلومی که در حضور من مورد ظلم و ستم قرار گرفته و یاری‌اش نکردم، عذرخواهی می‌کنم و پوزش می‌طلبم» (4).

2. غرض از تشکیل حکومت

امام علی (علیه السلام) پس از آنکه با وی در جایگاه خلیفه بیعت شد، دفاع از مظلوم و گرفتن حق او را از برنامه‌‌های حکومتی خود بیان کرد. ایشان در خطبه «شِقْشِقِیّه» یکی از دلایل قبول حکومت (بعد از کشته‌‌شدن عثمان) را پیمانی دانستند که خداوند از عالمان برای دفع ظلم از مظلومان گرفته است: «لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّهِ ظَالِمٍ‏ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا: اگر نبود حضور آن جمعیت و تمام‌شدن حجّت با وجود یار و یاور و اگر نبود که خداوند از دانایان پیمان گرفته است که بر سیرى ستمگر و گرسنگى ستمدیده رضایت ندهند، هر آینه مهار شتر خلافت را بر شانه‌اش مى‌انداختم» (5).

3. تأمین امنیت مظلومان

تأمین امنیت مظلومان در کنار اقامه حدود الهی و اصلاح و آبادانی شهرها در سخنان امام علی (علیه السلام) مورد تأکید قرار گرفته است: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَهً فِی سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَیْ‏ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَکِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِکَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِکَ فَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ وَ تُقَامَ‏ الْمُعَطَّلَهُ مِنْ حُدُودِکَ: بار خدایا، تو مى‌دانى که آنچه از ما سر زد، نه از سر رغبت به کسب قدرت بود و نه براى به‌دست‌آوردن چیزى از متاع دنیا، بلکه مى‌خواستیم نشانه‌هاى دین تو را [به جایگاهشان] بازگردانیم و اصلاح و آبادانى را در سرزمین‌هاى تو پدیدار سازیم تا بندگان ستمدیده‌ات امنیت و آسودگى یابند و حدود و احکامِ تعطیل‌شده‌ات دوباره بر‌پا شود» (6).

4. همبستگی و برادری دینی

مسلمانان نسبت به یکدیگر برادرند و باید در سختی‌‌ها و مشکلات، حامی و یاور هم باشند. امام صادق (علیه السّلام) فرمودند: «الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ‏ هُوَ عَیْنُهُ وَ مِرْآتُهُ وَ دَلِیلُهُ لَا یَخُونُهُ وَ لَا یَخْدَعُهُ وَ لَا یَظْلِمُهُ وَ لَا یَکْذِبُهُ وَ لَا یَغْتَابُهُ: مسلمان برادر مسلمان است؛ او چشم و آینه و راهنماى اوست، در برابر او خیانت نکند و فریبش ندهد و به او ستم ننماید و او را دروغگو نشمارد و پشت سر او بدش نگوید» (7). با توجه به این روایت، اصول بیان‌شده شامل دفاع از حقوق و منافع هم‌وطنان نیز می‌‌شود.

5. مسئولیت اجتماعی

دفاع از مظلوم و یاری به هم‌وطن، بخشی از مسئولیت اجتماعی هر فرد مسلمان است. این امر به افراد خاصی اختصاص ندارد، بلکه همۀ افراد جامعه در قبال آن مسئول هستند. امام صادق (علیه السلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند: «مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُ‏ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ: کسی که صبح کند، در‌حالی‌که به امور مسلمانان اهتمام نورزد، از آنها نیست و کسی که صدای کسی را بشنود که مسلمانان را به کمک می‌‌خواند و به او پاسخ ندهد، از مسلمانان نیست» (8). همچنین امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ کَالْجَسَدِ الْوَاحِدِ إِنِ اشْتَکَى شَیْئاً مِنْهُ- وَجَدَ أَلَمَ ذَلِکَ فِی سَائِرِ جَسَدِهِ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَهٍ وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا: مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک پیکرى که هر‌گاه عضوى از آن دردمند شود، اعضای دیگر هم احساس درد کنند. و روح‌هاى آنها نیز از یک روح است، و همانا روح مؤمن پیوستگی‌اش به روح خدا از پیوستگى پرتو خورشید به خورشید بیشتر است» (9). این تشبیه به‌خوبی نشان می‌‌دهد مؤمنان باید در برابر مشکلات و سختی‌‌ها، همچون اعضای یک بدن به یاری یکدیگر بشتابند.

6. جواز دفاع در حاکمیت سلطان جائر‌

یونس مى‌‌گوید مردى از امام رضا (علیه السلام) ـ در‌حالى‌که من نیز در مجلس حاضر بودم ـ پرسید: «جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ رَجُلًا مِنْ مَوَالِیکَ بَلَغَهُ أَنَّ رَجُلًا یُعْطِی سَیْفاً وَ قَوْساً فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَأَتَاهُ فَأَخَذَهُمَا مِنْهُ ثُمَّ لَقِیَهُ أَصْحَابُهُ فَأَخْبَرُوهُ أنَّ السَّبِیلَ مَعَ هَؤُلَاءِ لَایَجُوزُ وَ أَمَرُوُ بِرَدِّهِمَا قَالَ فَلْیَفْعَلْ قَالَ قَدْ طَلَبَ الرَّجُلَ فَلَمْ یَجِدْهُ وَ قِیلَ لَهُ قَدْ قَضَى الرَّجُلُ قَالَ فَلْیُرَابِطْ وَلَا یُقَاتِلْ قُلْتُ مِثْلَ قَزْوِینَ وَ عَسْقَلَانَ وَ الدَّیْلَمِ وَ مَا أَشْبَهَ هَذِهِ الثُّغُورَ؟ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَإِنْ جَاءَ الْعَدُوُّ إِلَى المَوْضِع الَّذِی هُوَ فِیهِ مُرَابِطٌ کَیْفَ یَصْنَعُ قَالَ یُقَاتِلُ عَنْ بَیْضَهِ الْإِسْلَامِ قَالَ یُجَاهِدُ قَالَ لَاإِلَّا أَنْ یَخَافَ عَلَى دَارِ الْمُسْلِمِینَ أَرَأَیْتَکَ لَوْ أَنَّ الرُّومَ دَخَلُوا عَلَى الْمُسْلِمِینَ لَم یَنبَغ لَهُم أَن یَمنَعُوهُم قَالَ یُرابِطُ وَ لَا یُقاتِلُ وَ إِن خَافَ عَلَى بَیضَهِ الاسلَامِ وَ المُسلِمِینَ قَاتَلَ فَیَکُونُ قِتَالُهُ لِنَفْسِهِ لَا لِلسُّلْطَانِ لِأَنَّ فِی دُرُوسِ الْإِسْلَامِ دُرُوسَ ذِکْرِ مُحَمَّدٍ (ص): فدایت شوم، به مردى از دوستداران شما خبر رسیده شخصى شمشیر و مرکب در اختیار او مى‌‌گذارد تا در راه خدا جهاد کند. دوستانش به او خبر مى‌‌دهند که جنگیدن به همراه این افراد جایز نیست و به او مى‌‌گویند تجهیزاتى را که از آن مرد گرفته، به او برگرداند. امام (علیه السلام) فرمود: این کار را باید بکند و آنها را باید به صاحبش برگرداند. مرد گفت: براى یافتن آن شخص رفته، ولى او را پیدا نکرده است و به او گفته‌‌اند که او مرده است. امام (علیه السلام) فرمود: حال که چنین است، در مرزهاى اسلام به مرزبانى بپردازد، ولى نجنگد. گفتم: [در مناطقى] مانند قزوین، عسقلان، دیلم و شبیه به آنها [که اهل شرک‌اند] مرزبانى کند؟ امام (علیه السلام) فرمود: آرى. آن مرد پرسید: اگر دشمن به منطقه‌‌اى که وى مرزبانى مى‌‌کند، حمله کرد، او چه کند؟ فرمود: از کیان اسلام دفاع کند. گفت: یعنى جهاد کند؟ فرمود: نه، مگر اینکه خطرى خانه و کاشانه مسلمانان را تهدید نماید؛ مثلًا اگر روم به سرزمین مسلمانان تجاوز کند، نظر تو این است که نباید جلوى آنها بایستند؟! آن‌گاه امام فرمود: مرزبانى کند ولى نجنگد؛ با وجود این، اگر بر کیان اسلام خطرى پیش آید، باید با دشمن بجنگد؛ البته هدف فقط دفاع از اسلام باشد و نظرى به حاکم جور نداشته باشد و جنگ با کافران را وظیفه‌ای فردى در برابر اسلام بداند؛ زیرا یکى از راه‌هاى محو اسلام، از‌یاد‌بردن نام حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله) است» (10).

7. وجوب دفاع در هر شرایطى [بى‌شرط]

«عَنْ طَلْحَهَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ دَخَلَ أَرْضَ الْحَرْبِ بِأَمَانٍ فَغَزَا الْقَوْمَ الَّذِینَ دَخَلَ عَلَیْهِمْ قَوْمٌ آخَرونَ قَالَ عَلَى الْمُسْلِمِ أَنْ یَمْنَعَ نَفْسَهُ وَ یُقَاتِلَ عَنْ حُکْمِ اللَّهِ وَ حُکْمِ رَسُولِهِ وَ أَمَّا أَنْ یُقَاتِلَ الْکُفَّارَ عَلَى حُکْمِ الْجَوْرِ وَ سُنَّتِهِمْ فَلَا یَحِلُّ لَهُ ذَلِکَ: طلحة بن زید مى‌‌گوید از امام صادق (علیه السلام) درباره مردى پرسیدم که با امان‌نامه داخل سرزمین "دار‌الحرب" شده است. وى در دار‌الحرب بود که به آن سرزمین حمله مى‌شود [البته نه مسلمانان]، حال وى چه کند؟ امام (علیه السلام) فرمود: بر این مسلمان است که از جان خود محافظت و دفاع کند و اینکه به حکم خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بجنگد؛ اما اگر به دستور و روش حکومت جور با کفار بجنگد، جایز نیست» (11).

8. هم‌نشینی با پیامبر (صلی الله علیه و آله)

هم‌نشینی با پیامبر (صلی الله علیه و آله) از آثار دفاع از مظلوم دانسته شده است. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «مَنْ أَخَذَ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ کَانَ‏ مَعِی‏ فِی‏ الْجَنَّهِ مُصَاحِبا: کسی که حقّ مظلوم را از ظالم بگیرد، در بهشت با من خواهد بود» (12).

9. کفاره گناهان

کفاره گناهان از آثار دفاع از مظلوم برشمرده شده است؛ امام علی (علیه السلام) دراین‌باره فرمودند:‏ «مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَهُ الْمَلْهُوفِ‏ وَ التَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوب:‏ از کفاره‌هاى گناهان بزرگ، به‌فریاد‌رسیدن ستمدیدگان است و شاد‌کردن غمگینان» (13).

این روایات نشان می‌‌دهند دفاع از مظلوم و هم‌وطن و یاری‌رساندن به ایشان، اصلی مهم در اسلام است و هر مسلمان باید در این موضوع احساس مسئولیت کند.

نتیجه:

در قرآن کریم و روایات، یاری‌رساندن به کسی که به او ظلم شده است، وظیفه‌‌ای شرعی و انسانی دانسته می‌‌شود. روایات متعدد در باب امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، صله رحم، حقوق مؤمنان بر یکدیگر و همچنین فضیلت یاری‌رساندن به نیازمندان و مظلومان به طور مستقیم یا غیرمستقیم به موضوع دفاع از هم‌وطن مربوط می‌‌شوند. پاداش دفاع از مظلوم در روایات اسلامی، هم‌‌نشینی با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و کفاره گناهان بزرگ شناخته شده است؛ اما در مقابل، یاری‌نکردن مظلوم را سبب خروج از اسلام و هلاکت دانسته‌‌اند.

پی‌نوشت‌ها:

1. ابوالحسن على بن محمد شیبانى جزرى ابن‌اثیر؛ الکامل فی التاریخ، بیروت: دار‌صادر، 1385 ق، ج 2، ص 41.

2. محمد بن حسین شریف الرضى؛ نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)؛ قم: هجرت، 1414 ق، نامۀ 47.

3. همان، حکمت 314.

4. امام چهارم على بن الحسین (علیه السلام)؛ الصحیفه السجادیه؛ قم: الهادی، 1376 ش، دعای 38

5. شریف الرضى؛ نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)؛ خطبۀ 3.

6. همان، خطبۀ 131.

7. محمد بن یعقوب کلینى؛ الکافی؛ چ 4، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج ‏2، ص 166.

8. همان، ص 164.

9. همان، ص 166.

10. همان، ج ‏5، ص 21.

11. محمد بن الحسن طوسی؛ تهذیب الأحکام؛ تحقیق: خرسان؛ چ 4، تهران: دار‌الکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج ‏6، ص 136.

12. محمد بن على کراجکی؛ کنز الفوائد؛ قم: دارالذخائر، 1410 ق، ج‏ 1، ص 135.

13. شریف الرضى؛ نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)؛ حکمت 24.

در آیات و روایات، در باب اهمیت جهاد، فضایل زیادی بیان شده است به‌عنوان نمونه: فضیلت اختصاص درب ویژه‌ای در ورود به بهشت برای مجاهدان، ثواب شهید و..

پرسش:

ارزش و اهمیت جهاد در راه خدا ازنظر روایات چیست و چه فضیلتی دارد؟

پاسخ:

جهاد به‌عنوان یکی از فروعات دین اسلام، به معنای مبارزه در راه خدا با جان و مال، در نبرد با مشرکان و باغیان و به هدف اعتلای اسلام و برپاداشتن شعائر آن است. در آیات قرآن و احادیث معصومان علیهم‌السلام، در باب اهمیت جهاد، فضایل زیاد بیان شده و این تلاش فی سبیل الله یکی از فروعات دین اسلام به شمار می‌رود؛ نوشته پیش رو به‌جایگاه و ارزش و اهمیت جهاد در روایات می‌پردازد.

اهمیت و ارزش جهاد در روایات

روایاتی بسیار در عظمت و اهمیت جهاد در راه خدا وارد شده ‌است که به‌عنوان نمونه برخی از آن‌ها آورده می‌شود:

1. خیر بودن جهاد

امام صادق علیه‌السلام از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل فرمودند:

‏ «الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی السَّیْفِ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّیْفِ وَ لَا یُقِیمُ النَّاسَ إِلَّا السَّیْفُ وَ السُّیُوفُ مَقَالِیدُ الْجَنَّهِ وَ النَّار؛ِ (1) تمام خیر در شمشیر و زیر سایه شمشیر است و مردم جز با شمشیر راست نمی‌شوند و شمشیرها، کلیدهای بهشت و دوزخ‌اند

 فیض کاشانی در شرح این روایت می‌نویسد: همانا تمام خیر و خوبی در شمشیر و زیر سایه شمشیر است، زیرا با آن کافران اسلام می‌آورند، با آن بدکاران اصلاح می‌شوند، با آن امور مردم به دلیل شدت نبرد در آن سامان می‌یابد، با آن به شهدا پاداش داده می‌شود، با آن بر دشمنان پیروزی حاصل می‌شود، با آن مسلمانان غنیمت به دست می‌آورند و سرزمین‌ها به آن‌ها بازگردانده می‌شود، با آن ترسندگان ایمنی می‌یابند و با آن مؤمنان خدا را عبادت می‌کنند. (2)

همچنین حلبى از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند:

 «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ‏ رَسُولَهُ‏ بِالْإِسْلَامِ إِلَى النَّاسِ عَشْرَ سِنِینَ فَأَبَوْا أَنْ یَقْبَلُوا حَتَّى أَمَرَهُ بِالْقِتَالِ فَالْخَیْرُ فِی السَّیْفِ وَ تَحْتَ السَّیْفِ وَ الْأَمْرُ یَعُودُ کَمَا بَدَأَ؛ (3) خداوند عزّ و جلّ‌، به‌واسطه پیامبرش، اسلام را براى مردم فرستاد و تا ده‌سال از پذیرفتن آن سر باز زدند تا آنگاه‌که خداوند به او دستور مبارزه و جنگ داد؛ بنابراین خیر و صلاح در شمشیر و در زیر (سایه) آن است و این کار (یعنى پذیرش اسلام) همان‌گونه که در ابتدا با شمشیر و جنگ به دست آمد دوباره نیز (در زمان امام قائم علیه‌السلام) تکرار خواهد شد.

2. اختصاص درب ویژه در بهشت به جهاد

امام صادق علیه‌السلام به نقل از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:

 «لِلْجَنَّهِ بَابٌ یُقَالُ لَهُ بَابُ الْمُجَاهِدِینَ یَمْضُونَ إِلَیْهِ فَإِذَا هُوَ مَفْتُوحٌ وَ هُمْ مُتَقَلِّدُونَ بِسُیُوفِهِمْ وَ الْجَمْعُ فِی الْمَوْقِفِ‏ وَ الْمَلَائِکَهُ تُرَحِّبُ بِهِمْ ثُمَّ قَالَ فَمَنْ تَرَکَ الْجِهَادَ أَلْبَسَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذُلًّا وَ فَقْراً فِی مَعِیشَتِهِ وَ مَحْقاً فِی دِینِهِ‏ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَغْنَى أُمَّتِی بِسَنَابِکِ خَیْلِهَا وَ مَرَاکِزِ رِمَاحِهَا؛ (4)

 بهشت درى به نام دَر مجاهدان دارد که جهادگران به‌سوی آن می‌روند و آن در باز می‌شود. آن‌ها درحالی‌که شمشیرها را بر خود بسته‌اند به سمت آن در می‌آیند و مردم براى حسابرسى ایستاده‌اند و فرشتگان به آنان خوش‌آمد می‌گویند. آنگاه حضرتش فرمود: هرکس جهاد و مبارزه را رها کند، خداوند لباسى از خوارى و فقر در زندگانى او و نابودى در دینش بر او می‌پوشاند. همانا خداوند عزّ و جلّ‌ امّت مرا، با سُم اسبان و نوک نیزه‌هایشان بی‌نیاز کرد

 همچنین امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمودند:

 «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ‏ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّهِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّهِ أَوْلِیَائِهِ وَ سَوَّغَهُمْ کَرَامَهً مِنْهُ لَهُمْ وَ نِعْمَهٌ ذَخَرَهَا؛ (5) امّا بعد؛ به درستی که جهاد و مبارزه، دَرى از درهاى بهشت است که خداوند براى دوستان خاص خود گشوده است و احترام و نعمتى براى آنان قرار داده و ذخیره کرده است

3. مرکب در بهشت

امام صادق علیه‌السلام از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل فرمودند:

 «خُیُولُ الْغُزَاهِ فِی الدُّنْیَا خُیُولُهُمْ فِی الْجَنَّهِ وَ إِنَّ أَرْدِیَهَ الْغُزَاهِ لَسُیُوفُهُمْ وَ قَالَ النَّبِیُّ صلی‌الله‌علیه‌وآله أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ علیه‌السلام بِأَمْرٍ قَرَّتْ بِهِ عَیْنِی وَ فَرِحَ بِهِ قَلْبِی قَالَ یَا مُحَمَّدُ مَنْ غَزَا مِنْ أُمَّتِکَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَأَصَابَهُ قَطْرَهٌ مِنَ السَّمَاءِ أَوْ صُدَاعٌ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ شَهَادَهً؛ (6)

 اسبان جنگجویان در دنیا، در بهشت نیز از آنِ آنان خواهند بود و به راستى عباى جنگجویان، شمشیرهاى آنان خواهد بود. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: جبرئیل چیزى را برایم گزارش داد که چشمم روشن شد و دلم شاد گشت. او گفت: اى محمّد! هرکدام از امّت تو در راه خدا مبارزه کند و در این راه قطره ‌بارانی از آسمان بر او فروریزد، یا در سرش دردى احساس کند، خداوند عزّ و جلّ‌ برایش [ثواب] شهادت را می‌نویسد

4. غنیمت بردن

امام صادق علیه‌السلام فرمود: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود:‏

 «جَاهِدُوا تَغْنَمُوا؛ (7) جهاد و مبارزه کنید، غنیمت به دست می‌آورید؛ بنابراین یکی از برکات جهاد با دشمنان اسلام، به دست آوردن غنائم برای اداره جامعه اسلامی و حتی زندگی مسلمانان است

5. بهترین اعمال

ابن محبوب گوید:

 «أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام خَطَبَ یَوْمَ الْجَمَلِ ... أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ الْمَوْتَ لَا یَفُوتُهُ الْمُقِیمُ وَ لَا یُعْجِزُهُ الْهَارِبُ لَیْسَ عَنِ الْمَوْتِ مَحِیصٌ وَ مَنْ لَمْ یَمُتْ یُقْتَلْ وَ إِنَّ أَفْضَلَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَأَلْفُ ضَرْبَهٍ بِالسَّیْفِ أَهْوَنُ عَلَیَّ مِنْ مِیتَهٍ عَلَى فِرَاشٍ؛ (8)

 همانا امیر مؤمنان على علیه‌السلام در روز جنگ جمل خطبه‌ای ایراد نمود و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: ... اى مردم! واقعیّت آن است که هرکسی که بایستد از مرگ در امان است و نه کسى که از آن بگریزد مرگ را ناتوان می‌کند؛ چاره‌ای از مردن نیست و هرکس نمیرد کشته خواهد شد و بافضیلت‌‌ترین انواع مرگ، کشته شدن است. به آن‌که جانم در دست اوست! به‌طورقطع، هزار ضربه با شمشیر (که بر من وارد شود) برایم از مردن در بستر آسان‌تر است

 ابو بصیر گوید: به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم:

 «أَیُ‏ الْجِهَادِ أَفْضَلُ‏ قَالَ مَنْ عُقِرَ جَوَادُهُ وَ أُهَرِیقَ دَمُهُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ (9)

 چه جنگى بافضیلت‌‌تر از جهادهاى دیگر است‌؟ فرمود: این‌که کسى درراه خدا اسبش کشته شود و خون خودش نیز ریخته شود

همچنین امام صادق علیه‌السلام فرمود: پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «فَوْقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى یُقْتَلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَیْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ؛ (10)

 بالاتر از هر نیکوکارى نیکى دیگرى نیز وجود دارد تا آنگاه‌که انسان در راه خدا کشته شود که در این صورت، اگر در راه خدا کشته شود، بالاتر از آن دیگر نیکى وجود ندارد

 منصور بن حازم گوید: به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم:

 «أَیُّ الْأَعْمَالِ‏ أَفْضَلُ‏ قَالَ الصَّلَاهُ لِوَقْتِهَا وَ بِرُّ الْوَالِدَیْنِ وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ (11)

 چه اعمالى بهتر است‌؟ فرمود: نماز در وقت و نیکى با پدر و مادر و جهاد در راه خداى عز و جل

 همچنین امام صادق علیه‌السلام فرمود:

 «الْجِهَادُ أَفْضَلُ‏ الْأَشْیَاءِ بَعْدَ الْفَرَائِضِ؛‏ (12)

 جهاد و مبارزه پس از فرایض (نمازهای پنج‌گانه) با فضیلت‌ترین کارهاست

6. لباس تقوا و درع حصین بودن

ابو عبدالرحمان سلمى گوید: امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند:

 «أَمَّا بَعْدُ ... وَ الْجِهَادُ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِینَهُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِیقَهُ فَمَنْ تَرَکَهُ رَغْبَهً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ فَارَقَ الرِّضَا وَ دُیِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَهِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْأَسْدَادِ وَ أُدِیلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْیِیعِ الْجِهَادِ وَ سِیمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَفَ ...؛ (13)

 امّا بعد؛ ... جهاد؛ همان لباس تقوا، سپر محکم الهى و بهشت تضمین شده اوست. پس هرکه آن را ترک کند، خداوند به او لباس ذلّت و عبایى از بلا و مصیبت می‌پوشاند و پیوسته ناخشنود خواهد بود و کوچک و بی‌ارزش می‌شود و راه‌ها بر قلب او بسته می‌شود و نمی‌داند باید از کدام راه برود و چون جهاد را ضایع کرده است از دشمنش شکست می‌خورد و حکومت از او گرفته می‌شود و به ذلّت و خوارى گرفتار شده و به عدالت با او رفتار نمی‌شود.

7. صلاح و عزت دین و دنیا

از امیر مؤمنان علیه‌السلام نقل شده است:

‏ «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ الْجِهَادَ وَ عَظَّمَهُ وَ جَعَلَهُ نَصْرَهُ‏ وَ نَاصِرَهُ‏ وَ اللَّهِ مَا صَلَحَتْ دُنْیَا وَ لَا دِینٌ إِلَّا بِهِ؛ (14)

 درواقع، خداوند عزّ و جلّ‌، جهاد و مبارزه را فرض (واجب حتمى) قرار داد و آن را کارى عظیم به‌حساب آورد و یارى و یاور خود قرار داد. به خدا سوگند! هیچ کار دنیایى، جز با مبارزه و جهاد اصلاح نمی‌شود

 همچنین فرمودند:

 «إِنَّ الْجِهَادَ أَشْرَفُ الْأَعْمَالِ بَعْدَ الْإِسْلَامِ وَ هُوَ قِوَامُ‏ الدِّینِ‏ وَ الْأَجْرُ فِیهِ عَظِیمٌ مَعَ الْعِزَّهِ وَ الْمَنَعَهِ وَ هُوَ الْکَرَّهُ فِیهِ الْحَسَنَاتُ وَ الْبُشْرَى بِالْجَنَّهِ بَعْدَ الشَّهَادَهِ وَ بِالرِّزْقِ غَداً عِنْدَ الرَّبِّ وَ الْکَرَامَهِ-یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- "وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ‏" (15) الْآیَهَ؛ (16)

 جهاد، با شرافت‌ترین کارها پس از اسلام آوردن به شمار می‌آید، قوام و پایدارى دین است و پاداش این کار، بزرگ است. علاوه بر این، عزّت و حفاظت می‌آورد و حسنات و نیکی‌ها در آن صد هزار برابر می‌شود و بشارت به بهشت پس از شهادت و روزى فردا نزد پروردگار و کرامت الهى است. خداوند عزّ و جلّ‌ می‌فرماید:

 به‌هیچ‌وجه کسانى را که در راه خدا کشته شدند، مردگان حساب مکن، بلکه زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزى خورانند

همچنین امام علی علیه‌السلام فرمودند:

 «ـ فی مُقاتلهِ صِفّینَ لمّا غَلَبَ أصحابُ معاویهَ على الفراتِ ـ: قَدِ اسْتَطعَموکُمُ القِتالَ، فأقِرُّوا على مَذَلَّهٍ و تأخِیرِ مَحَلَّهٍ، أو رَوُّوا السُّیوفَ مِن الدِّماءِ تَرْوَوا مِن الماءِ، فالمَوتُ فی حَیاتِکُم مَقْهورِینَ و الحَیاهُ فی مَوتِکُم قاهِرِینَ؛ (17)

 در جنگ صفین آنگاه‌که سپاه معاویه آب فرات را در اختیار گرفت ـ فرمود: [با این کارشان] از شما خواستند تا دست به جنگ بگشایید؛ اینک شما یا به خوارى تن دهید و منزلت شجاعت و شرافت را از دست نهید، یا شمشیرها را از خون‌ها سیراب کنید تا از آب سیراب شوید؛ چه، اگر زنده بمانید، امّا شکست خورده باشید، در حقیقت مرده‌اید و اگر بمیرید، امّا پیروز شوید، در حقیقت زنده‌اید

8. میراث مَجد و شرافت

مسعده بن صدقه گوید: امام صادق علیه‌السلام از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل فرمودند:‏

 «اغْزُوا تُورِثُوا أَبْنَاءَکُمْ مَجْداً؛ (18)

 بجنگید تا براى فرزندان خود مجد و افتخار به ارث بگذارید؛»

 بنابراین، فرزندان به خاطر جهاد و مبارزه و زیر بار ظلم نرفتن پدران و گذشتگان خود افتخار و احساس غرور دارند.

9. سیاحت مؤمن

از عثمان بن مظعون روایت است که گفت:

 «قُلْتُ لِرَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله إِنَّ نَفْسِی تُحَدِّثُنِی بِالسِّیَاحَهِ وَ أَنْ أَلْحَقَ بِالْجِبَالِ قَالَ یَا عُثْمَانُ لَا تَفْعَلْ فَإِنَّ سِیَاحَهَ أُمَّتِی الْغَزْوُ وَ الْجِهَادُ؛ (19)

 به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گفتم: نفس من به من می‌گوید که سفر کنم و به کوه‌ها بروم. فرمود: ای عثمان، این کار را نکن، زیرا سفر امت من فتح و جهاد است

10. جهاد با مال و زبان

امام على علیه‌السلام فرمودند:

 «اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَادِ بِأَمْوَالِکُمْ‏ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ أَلْسِنَتِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ (20) خدا را، خدا را، در جهاد کردن با مال ها و جان‌ها و زبان‌هایتان در راه خدا

 جهاد با مال و زبان از اهمیت جهاد خبر می‌دهد.

11. مسلط نشدن دشمن

امام على علیه‌السلام فرمودند:

 « - فی استنفارِ النّاسِ الى أهْلِ الشّامِ - لبئسَ لَعَمْرُ اللّه ِ سُعْرُ نارِ الحَرْبِ أنْتُم! تُکادُونَ و لا تَکِیدُونَ و تُنْتَقَصُ أطْرافُکُم فَلا تَمْتَعِضونَ، لا یُنامُ عَنکُم و أنْتُم فی غَفْلَهٍ سَاهونَ ... و اللّه، إنَّ امْرَأً یُمکِّنُ عَدُوَّهُ مِن نفسِهِ یَعْرُقُ لَحْمَهُ و یَهْشِمُ عَظْمَهُ و یَفْری جِلْدَهُ لَعظیمٌ عَجْزُهُ، ضَعیفٌ ما ضُمَّتْ علَیهِ جَوانِحُ صَدْرِهِ. أنتَ فکُنْ ذاکَ إنْ شِئْتَ. فأمّا أنا فَو اللّه دونَ أنْ اُعطیَ ذلکَ ضَربٌ بالمَشْرَفیّهِ تَطیرُ مِنهُ فَراشُ الهامِ و تَطیحُ السَّواعِدُ و الأقْدامُ و یَفْعلُ اللّه ُ بعدَ ذلکَ ما یشاءُ؛ (21)

 - براى تشویق مردم به جنگ با اهل شام - فرمود: سوگند به خدا که شما بد شعله‌ای براى آتش جنگ هستید! [زیرا] به شما نیرنگ می‌زنند و شما نیرنگ نمی‌زنید، شهرهاى شما را می‌گیرند و شما خشمگین نمی‌شوید، دشمن از شما غافل نیست و شما در غفلت و بی‌خبری به سر می‌برید ... به خدا سوگند کسى که دشمنش را بر خود چنان مسلّط کند که گوشتش را تا استخوان بخورد و استخوانش را دَرهم شکند و پوستش را بکَنَد، بس ناتوان و زبون است و در سینه‌اش دلى ضعیف دارد. تو اگر خواهى چنین باشى، باش، اما من، به خدا سوگند، چنین نخواهم بود، بلکه با شمشیرهاى مَشْرَفى چنان بر او خواهم نواخت که ریزه استخوان‌های سر او بپرد و دست‌ها و پاها به هر سو پراکنده شود. ازآن‌پس خدا هر چه خواهد می‌کند

12. شهادت در راه خدا

از فضلیت های جهاد فی سبیل الله رسیدن به مقام شهادت است. پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند:

 «لِلشَّهِیدِ سَبْعُ‏ خِصَالٍ‏ مِنَ اللَّهِ أَوَّلُ قَطْرَهٍ مِنْ دَمِهِ‏ مَغْفُورٌ لَهُ کُلُّ ذَنْبٍ وَ الثَّانِیَهُ یَقَعُ رَأْسُهُ فِی حَجْرِ زَوْجَتَیْهِ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ وَ تَمْسَحَانِ الْغُبَارَ عَنْ وَجْهِهِ تَقُولَانِ مَرْحَباً بِکَ وَ یَقُولُ هُوَ مِثْلَ ذَلِکَ لَهُمَا وَ الثَّالِثَهُ یُکْسَى مِنْ کِسْوَهِ الْجَنَّهِ وَ الرَّابِعَهُ یَبْتَدِرُهُ خَزَنَهُ الْجَنَّهِ بِکُلِّ رِیحٍ طَیِّبَهٍ أَیُّهُمْ یَأْخُذُهُ مَعَهُ وَ الْخَامِسَهُ أَنْ یُرَى مَنْزِلَتَهُ وَ السَّادِسَهُ یُقَالُ لِرُوحِهِ اسْرَحْ فِی الْجَنَّهِ حَیْثُ شِئْتَ وَ السَّابِعَهُ أَنْ یَنْظُرَ فِی وَجْهِ اللَّهِ وَ آن‌ها لَرَاحَهٌ لِکُلِّ نَبِیٍّ وَ شَهِیدٍ؛ (22)

 براى شهید، از سوى خداوند متعال هفت خصلت است: نخست: با ریخته شدن نخستین قطره خونش، همه گناهانش آمرزیده می‌شود. دوم: از دامن دو همسر خود از حوریان بهشت سر برمی‌دارد و آن دو از چهره‌اش غبار می‌زدایند و می‌گویند خوش‌آمدی، آفرین بر تو، او هم به آن دو، همان‌گونه می‌گوید. سوم: از جامه‌های بهشت بر او پوشیده می‌شود. چهارم: گنجوران بهشت بهترین عطر و بوهاى خوش بهشتى را براى شهید می‌برند و از آن بهره‌مند می‌شود. پنجم: منزلت او را به او نشان مى‌دهند و آن را مى‌بیند. ششم: به روحش گفته می‌شود، بشتاب و هرکجای بهشت که می‌خواهی برو هفتم: به چهره خدا نظر می‌افکند و این نظر افکندن براى هر پیامبر و شهیدى شادمانی و آسایشی است.

از دیگر از مقام‌های شهید نشناساندن گناهانش است. امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

 «مَنْ‏ قُتِلَ‏ فِی‏ سَبِیلِ‏ اللَّهِ لَمْ یُعَرِّفْهُ اللَّهُ شَیْئاً مِنْ سَیِّئَاتِهِ؛ (23) هر کس در راه خدا کشته شود، خداوند هیچ‌یک از بدی‌ها و گناهانش را به رخ او نمی‌کشد (و او را از آن‌ها آگاه نمی‌کند).»

محبوب‌ترین قطره نزد خداوند قطره خون شهید است. ابوحمزه گوید: از امام باقر علیه‌السلام شنیدم:

 «إِنَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام کَانَ یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله ‏ مَا مِنْ‏ قَطْرَهٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَطْرَهِ دَمٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ (24) به‌راستی امام سجّاد علیه‌السلام همیشه می‌فرمود: رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ‌فرمودند: هیچ قطره‌ای نزد خداى عزّ و جلّ‌ دوست داشتنی‌تر از قطره خونى که در راه خدا ریخته شود نیست

شهید در قبر مورد آزمایش و سؤال قرار نمی‌گیرد. امام صادق علیه‌السلام فرمود: به رسول خدا صلّى اللّه علیه و اله عرض شد:

 «مَا بَالُ‏ الشَّهِیدِ لَا یُفْتَنُ فِی قَبْرِهِ فَقَالَ [النَّبِیُ‏] ص کَفَى بِالْبَارِقَهِ فَوْقَ رَأْسِهِ فِتْنَهً (25) چرا شهید در قبرش آزمایش نمی‌شود؟ فرمود: شمشیرها و برق آن‌ها بالاى سرش (در زمان جنگ) براى آزمایش او کافى است

نتیجه‌گیری:

جهاد یکی از مفاهیم دین اسلام و از فروعات آن است. در آیات قرآن و احادیث، در باب اهمیت آن، فضایل زیاد بیان شده است. می‌توان برای اهمیت و فضیلت جهاد در روایات به موارد زیر اشاره کرد: خیر بودن جهاد، دَر بهشت بودن، مرکب بهشتی، غنیمت بردن، کشته شدن در راه خدا، لباس تقوا و درع حصین بودن، برترین اعمال، صلاح دین و دنیا، مجد و شرافت، سیاحت بودن، قوام و عزت دین، مسلط نشدن دشمن.

پی‌نوشت‌ها:

1. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 2، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

2. فیض کاشانى، محمد محسن بن شاه مرتضى، الوافی، ج‏15، ص 43، کتابخانه امام أمیر المؤمنین على علیه‌السلام، اصفهان، چاپ اول، 1406 ق.

3. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 7، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

4. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 2، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

5. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 4 و 5، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

6. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 3، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

7. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 8، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

8. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 53 و 54، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

9. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 54، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

10. طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏6، ص 122، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

11. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏2، ص 158، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

12. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 4، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

13. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 4 و 5، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

14. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 8، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

15. سوره آل‌عمران، آیه 169.

16. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 37 و 38، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

17. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)، خطبه 51، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق.

18. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 8، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

19. طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏6، ص 122، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

20. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)، نامه 47، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق.

21. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)، خطبه 34، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق.

22. طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج‏6، ص 121 و 122، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

23. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 54، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

24. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 53، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

25. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏5، ص 54، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.

خرید و فروش با دشمنان اسلام
در اسلام، کمک کردن به دشمنان اسلام نهی شده است، اسرائیل از بزرگ‌ترین دشمنان امت اسلامی است. و هرگونه کمک به آن‌ها، به‌ویژه در زمینه‌های نظامی، ممنوع است.

پرسش:

با توجه به دشمنی اسرائیل با امت اسلامی، آیا در احادیث به نهی از خرید اجناس از دشمنان اشاره شده است؟

پاسخ:

اسرائیل به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین دشمن امت اسلامی، همواره در پی تهدید و ظلم به مسلمانان بوده است. در اسلام، برای تجارت و خریدوفروش با دیگر کشورها، به‌ویژه دشمنان، احکام خاصی مطرح شده است. احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام بر این نکته تأکید دارند که کمک به دشمنان اسلام، چه به‌صورت نظامی و چه اقتصادی، جایز نیست. به‌ویژه در شرایطی که این کمک‌ها موجب تقویت قدرت دشمنان و تهدید امنیت مسلمانان شود.

 در ادامه، برخی از این روایات بیان خواهند شد تا نگاه اسلامی به این موضوع روشن‌تر شود.

1. نهی از تجارت نظامی با دشمن

در روایات اشاره شده که تجارت با دیگر کشورها، حتی اگر آن کشور از نظر عقیده با امت اسلامی همسو نباشند، به شرطی که موجب تقویت قدرت نظامی آن‌ها نشود، اشکالی ندارد. به‌عبارت‌دیگر، اصل مجاز بودن تجارت و خریدوفروش با سایر کشورها حتی با دین و مذهب متفاوت، به‌طورکلی پذیرفته شده است، ولی درصورتی‌که این تجارت منجر به تقویت دشمن و به خطر انداختن امنیت مسلمانان و قدرت نظامی آن‌ها شود، جایز نخواهد بود. در حدیثی آمده است:

(علی بن جعفر از برادرش امام موسی بن جعفر علیه‌السلام) سوال کرد:

«عَنْ حَمْلِ الْمُسْلِمِینَ إِلَی الْمُشْرِکِینَ التِّجَارَهَ قَالَ إِذَا لَمْ یَحْمِلُوا سِلَاحاً فَلَا بَأْسَ؛ (1)

که آیا جایز است که مسلمانان با مشرکین تجارت کنند؟ امام (علیه‌السلام) فرمودند: اگر مسلمانان سلاح به آن‌ها نفرستند، اشکالی ندارد

بنابراین، در مسائل اقتصادی و تجاری با سایر کشورها، باید توجه داشت که آیا این تجارت به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم موجب تقویت توان نظامی و تهدید علیه مسلمانان خواهد شد یا خیر.

واضح است که در شرایطی که دشمنان در حال جنگ و درگیری با مسلمانان هستند و تهدید جدی به نابودی امت اسلامی دارند، هرگونه کمک به آن‌ها، به‌ویژه در زمینه‌های نظامی، ممنوع است. در حدیثی آمده است:

«عَنْ هِنْدٍ السَّرَّاجِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام أَصْلَحَکَ اللَّهُ إِنِّی کُنْتُ أَحْمِلُ السِّلَاحَ إِلَی أَهْلِ الشَّامِ فَأَبِیعُهُ مِنْهُمْ فَلَمَّا أَنْ عَرَّفَنِیَ اللَّهُ هَذَا الْأَمْرَ ضِقْتُ بِذَلِکَ وَ قُلْتُ لَا أَحْمِلُ إِلَی أَعْدَاءِ اللَّهِ فَقَالَ احْمِلْ إِلَیْهِمْ فَإِنَّ اللَّهَ یَدْفَعُ بِهِمْ عَدُوَّنَا وَ عَدُوَّکُمْ یَعْنِی الرُّومَ وَ بِعْهُمْ فَإِذَا کَانَتِ الْحَرْبُ بَیْنَنَا فَلَا تَحْمِلُوا فَمَنْ حَمَلَ إِلَی عَدُوِّنَا سِلَاحاً یَسْتَعِینُونَ بِهِ عَلَیْنَا فَهُوَ مُشْرِکٌ؛ (2)

هند سرّاج گوید: به امام علیه‌السلام عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح گرداند! من اسلحه سوی اهل شام مى‌برم و به آنان مى‌فروشم، ولی از زمانی که این امر (امامت) را شناخته‌ام از این کار دست برداشته‌ام و به او گفتم: برای دشمنان خدا چیزی نمى‌برم. حضرت فرمودند: برای آنها اسلحه ببر؛ زیرا خداوند با این اسلحه‌ها (و به واسطه شامیان) دشمن ما و شما را - یعنی رومیان را - دفع مى‌کند، اسلحه‌ها را به آنان بفروش، ولی هنگامی که بین ما و آنان جنگی درگرفت برای آنان اسلحه مبرید، زیرا اگر کسی برای دشمن ما اسلحه‌ای برد که با آن به ما ضرر برساند مشرک است.

بنابر این روایت نیز، تجارت با دشمن وقتی که موجب تسلط او بر جامعه‌ی اسلامی شود، اشکال دارد. در قرآن کریم نیز در آیه ی 141 سوره ی نساء ( لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا) به موضوع نادرست بودن این تسلط اشاره شده است.

 با این توضیحات، وقتی دشمنی اسرائیل نسبت به امت اسلامی واضح است و این باند جنایتکار به‌طور مداوم در حال تجاوز به حقوق مسلمانان در کشورهایی مانند فلسطین و لبنان و سوریه و عراق و یمن بوده و همواره قوانین بین‌المللی را نقض می‌کند، در درجه‌ی اول، معاملات نظامی و در مرحله‌ی بعد، هرگونه خریدوفروش اجناس با این دشمن کاری ناپسند و نادرست است. چراکه این خریدوفروش‌ها موجب قدرت اقتصادی و نظامی او شده و علیه کشورهای دیگر مورد استفاده قرار می‌دهد.

متأسفانه برخی کشورهای مسلمان، همواره با اسرائیل، مراودات تجاری دارند و اجناس اسرائیلی به‌وفور در کشور آن‌ها یافت شده و توسط مردم خرید می‌شود. این کار درواقع به‌نوعی به تقویت دشمن منجر می‌شود و این عمل نه‌تنها مخالف اصول اسلامی، بلکه از نظر سیاسی و اخلاقی نیز قابل پذیرش نیست.

2. نهی از هر نوع کمک به ظالم

در فرهنگ اهل‌بیت علیهم‌السلام، کمک به کسانی که در حال ظلم به مسلمانان هستند، به‌شدت مورد نهی قرار گرفته است. امامان معصوم علیهم‌السلام همواره بر این نکته تأکید داشته‌اند که حتی کوچک‌ترین اقدامی که به‌نوعی به یاری و تقویت ظالمین منجر شود، باید از آن اجتناب کرد. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام آمده است:

«إِیَّاکُمْ وَ صُحْبَهَ الْعَاصِینَ وَ مَعُونَهَ الظَّالِمِین‏؛ (3)

از مصاحبت عاصیان (گناهکاران) و یاری ظالمان و مجاورت فاسقان بپرهیزید

در این روایت امام علیه‌السلام به‌صراحت بیان می‌کند که مسلمانان باید از همراهی با گناهکاران و کمک به ظالمان خودداری کنند. بنابراین، با توجه به این‌که خرید اجناس اسرائیلی به تقویت آن‌ها کمک می‌کند، بر اساس آموزه‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام، این عمل به‌شدت محکوم است و از مسلمانان خواسته می‌شود که از آن اجتناب کنند. ظلم نه‌تنها در عمل فرد ظالم، بلکه در کمک به او و یا حتی رضایت به ظلم نیز محکوم است.

 امام صادق (علیه‌السلام) در حدیثی بسیار مهم فرموده‌اند:

«الْعَامِلُ بِالظُّلْمِ وَ الْمُعِینُ لَهُ وَ الرَّاضِی بِهِ شُرَکَاءُ ثَلَاثَتُهُمْ؛ (4)

کسی که ظلم کند، کسی که به او کمک نماید، و کسی که به ظلم راضی باشد، هر سه در گناه شریک هستند

این حدیث نیز نشان می‌دهد که حتی کسانی که به‌طور مستقیم ظلم نمی‌کنند، بلکه با کمک به ظالم یا رضایت به ظلم او، از آن حمایت می‌کنند، در حقیقت در گناه او شریک خواهند شد. بر این اساس، اگر شخصی به هر نحوی به اسرائیل یا هر رژیم ظالم دیگری کمک کند، چه از طریق خرید اجناس یا هر نوع تعامل اقتصادی دیگر، در حقیقت در ظلم آن‌ها شریک است.

باید دانست که در روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام، عواقب سنگین و تبعات شدید برای یاری دادن به ظالم بیان شده است. امیرالمومنان علیه‌السلام در روایتی فرموده‌اند:

«در روز قیامت ندادهنده‌ای فریاد خواهد زد: کجاست ظالمان و یاران آن‌ها و هم‌دستانشان؟ تا حتی کسانی که قلمی برای آن‌ها تراشیده و مرکبی برایشان آماده کرده‌اند. سپس همگی در تابوتی از آهن جمع خواهند شد و به جهنم پرتاب خواهند گردید.» (5)

پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز در حدیثی می‌فرمایند:

«مَنْ مَشَی مَعَ ظَالِمٍ لِیُعِینَهُ وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ؛ (6)

هرکسی که به‌سوی ظالمی برود تا او را یاری کند و می‌داند که او ظالم است، از اسلام خارج شده است

این احادیث نشان می‌دهند که هرگونه کمک به ظالم، حتی اگر به‌صورت غیرمستقیم باشد، عواقب سنگینی خواهد داشت. طبق این روایات، کسی که به ظالم کمک کند، در حقیقت خود را از رحمت خداوند دور می‌کند.

ممکن است برخی تصور کنند که خرید اجناس، درواقع کمک بزرگی به دشمن نخواهد بود؛ اما این نگرش از نظر دینی و طبق آموزه‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام صحیح نیست. حتی کمک‌های کوچک و به‌ظاهر بی‌اهمیت نیز به ظالمین محکوم است. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در حدیثی بسیار مهم فرمودند:

«إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ نَادَی مُنَادٍ أَیْنَ الظَّلَمَهُ وَ أَعْوَانُهُمْ وَ مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاهً وَ رَبَطَ کِیساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّهَ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ؛ (7)

چون روز قیامت شود، یک منادی ندا دهد: کجایند ستمگران و یاران آن‌ها؟ آنکه دواتی برای آنان لیقه کرده یا سرکیسه‌ای را برای آنان بسته یا قلمی برای آنان در مرکب فروبرده است؛ پس آنان را نیز با ستمگران محشور کنید

بنابراین حتی کوچک‌ترین کمکی که ممکن است به ظالمین در هر زمینه‌ای انجام گیرد، از دیدگاه اسلامی نه‌تنها نادرست است، بلکه موجب مشارکت در ظلم آن‌ها می‌شود و در روز قیامت عواقب سنگینی خواهد داشت.

صفوان بن مَهران از اصحاب امام کاظم علیه‌السلام بود که شتران زیادی داشت، حضرت به او فرمود:

 «ای صفوان همه چیزِ تو خوب و نیکو است جز یک چیز!

صفوان گفت، فدایت شوم آن یک مورد چیست؟

امام(ع) فرمود:

إِکْرَاؤُکَ جِمَالَکَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ یَعْنِی هَارُونَ؛ اینکه شتران خود را به این مرد (یعنی هارون خلیفه وقت) کرایه می‌دهی

صفوان عرض کرد:

وَ اللَّهِ مَا أَکْرَیْتُهُ أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا لِلصَّیْدِ وَ لَا لِلَّهْوِ وَ لَکِنِّی أَکْرَیْتُهُ لِهَذَا الطَّرِیقِ(یَعْنِی طَرِیقَ مَکَّهَ) وَ لَا أَتَوَلَّاهُ بِنَفْسِی وَ لَکِنِّی أَبْعَثُ مَعَهُ غِلْمَانِی؛

به خدا سوگند من از روی حرص و سیری و لهو چنین کاری نمی‌کنم؛ چون او به راه حج می‌رود، شتران خود را به او کرایه می‌دهم. خودم هم خدمت او را نمی‌کنم و همراهش نمی‌روم، بلکه غلام خود را همراه او می‌فرستم.

امام(علیه‌السلام) فرمود: یَا صَفْوَانُ أَ یَقَعُ کِرَاؤُکَ عَلَیْهِمْ؟ آیا از او کرایه طلب داری؟ گفتم: فدایت شوم. آری

امام(علیه‌السلام) فرمود: أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّی یَخْرُجَ کِرَاؤُکَ؟ آیا دوست داری او باقی باشد تا باقی کرایه ات را به تو برسد؟

گفت: آری

امام(علیه‌السلام) فرمود: مَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ کَانَ مِنْهُمْ کَانَ وَرَدَ النَّارَ؛ (8)

کسی که دوست داشته باشد بقای آنها را، از آنان خواهد بود و هر کس از آنان (دشمنان خدا) باشد، جایگاهش جهنم خواهد بود.»

بر اساس این روایت، هر نوع کمک به دشمنان پسندیده نیست. با این توضیح، خرید اجناس اسرائیلی یا هرگونه همکاری با رژیم‌های ظالم، حتی در مقیاس کوچک، نه‌تنها مغایر با اصول اسلامی است، بلکه از نظر دینی، فردی که چنین کمکی انجام دهد، به‌نوعی در ظلم آنان شریک خواهد بود.

در یکی از روایات امام صادق (علیه‌السلام)، نقل شده است که فردی از یاران امام از ایشان سؤال کرد که نظر شما در مورد کمک به ظالمان در کارهایی همچون ساخت ساختمان، احداث نهر یا تعمیرات چیست؟ امام صادق (علیه‌السلام) در پاسخ فرمودند که حتی من دوست ندارم در کوچک‌ترین کارها مانند بستن یک گره یا کشیدن قلم برای آن‌ها مشارکت داشته باشم. ایشان تأکید کردند که یاران ظالمان در روز قیامت در خیمه‌ای از آتش خواهند بود تا خداوند میان بندگان حکم کند. (9)

نتیجه‌گیری:

اسرائیل از بزرگ‌ترین دشمنان امت اسلامی است. در روایات اسلامی به‌طور قاطع و روشن آمده است که هرگونه کمک نظامی به دشمنان مسلمانان، ممنوع است. وقتی کشورهای اسلامی با اسرائیل مراودات اقتصادی برقرار می‌کنند، به‌طور غیرمستقیم به تقویت قدرت اقتصادی و نظامی این دشمن کمک می‌کنند. چنین اقداماتی که باعث تقویت توان نظامی دشمنان اسلام می‌شود، برخلاف تعالیم اسلامی است و نمی‌تواند پذیرفته شود. علاوه بر این، در احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام، کمک به ظالم به‌شدت مورد نهی قرار گرفته است. خرید اجناس اسرائیلی، هرچند که در ظاهر کم‌اهمیت باشد، درواقع به تقویت دشمنان اسلام و یاری رساندن به آن‌ها منجر می‌شود. در تعالیم اسلامی تأکید شده که حتی کوچک‌ترین کمک‌ها به ظالمان هم مورد نهی است. بنابراین، خرید اجناس اسرائیلی یا هر نوع مراوده تجاری و اقتصادی با این رژیم ظالم به‌وضوح مغایر با آموزه‌های اسلامی است و مسلمانان باید از آن اجتناب کنند.

 

پی‌نوشت‌ها

1. عریضى، علی بن جعفر، مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث‏، قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام‏، 1409ق، ص176، ح 320.

2. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق/مصحح: غفاری علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏5، ص112، ح 2.

3. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق/مصحح: غفاری علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏8، ص16، ح 2.

4. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق/مصحح: غفاری علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏2، ص333، ح 16.

5. دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب (للدیلمی)، محقق / مصحح: ندارد، قم: الشریف الرضی‏، 1412ق، ج‏1، ص186.

6. طبرسى، علی بن حسن‏، مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، محقق/مصحح: ندارد، نجف: المکتبه الحیدریه، 1385ق، ص315.

7. إبن بابویه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محقق/مصحح: ندارد، قم: دارالشریف الرضی للنشر، 1406ق، ص260.

8. کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی - إختیار معرفه الرجال، محقق/مصحح: طوسى، محمد بن الحسن / مصطفوى، حسن‏، مشهد: مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، 1409ق، ص441.

9. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق/مصحح: غفاری علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏5، ص107، ح 7.

علت کدورت و دشمنی بین افراد
موارد متعددی در روایات، از علل و عوامل کدورت بیان شده است مثل؛ حسادت، جدال و مراء، شوخی بی‌مورد، فحش و ناسزا، زیاد سرزنش کردن، و غیبت کردن دیگران ....

پرسش:

براساس روایات، علت کدورت و دشمنی بین افراد چه چیزی می‌تواند باشد؟ لطفاً دعایی برای رفع کدورت و دشمنی بین افراد معرفی کنید.

پاسخ:

کدورت و دشمنی که در زبان عربی از آن به «حِقد» یاد می‌شود، یعنی کینه‌ورزی نسبت به طرف مقابل. کینه و کدورت به معنای نگاه داشتن عداوت در قلب و منتظر فرصت بودن است. در بسیاری مواقع، کینه منجر به بروز خشم و غضب می‌شود و معمولاً بر اثر شدت خشم و غضب، حس انتقام‌جویی در شخص بروز پیدا کرده و عفو و گذشت کاهش می‌یابد. ازاین‌رو، کدورت و دشمنی از اخلاق ناپسند در اسلام است. اهل‌بیت علیهم‌السلام مردم را از کینه‌ورزی و دشمنی نسبت به یکدیگر پرهیز داده و علل آن را تبیین کرده‌اند. در آموزه‌های دینی راهکارهایی هم برای رفع کدورت و دشمنی بیان شده است که یکی از آنها دعا است. با توجه به سؤال مطرح شده، ابتدا به برخی از علل کدورت در روایات اشاره می‌شود سپس برخی دعاها برای رفع آن آورده می‌شود.

الف. علت کدورت و دشمنی

کدورت و دشمنی علت‌های مختلفی می‌تواند داشته باشد که در روایات مواردی بیان گردیده و در ادامه اشاره می‌شود:

1. حسادت

یکی از علت‌های کینه و دشمنی، حسادت‌ورزی نسبت به دیگران است. از امیرمؤمنان علیه‌السلام نقل شده است:

 «شِدّةُ الْحِقْدِ مِنْ‏ شِدَّةِ الْحَسَدِ؛(1) شدت کینه، از شدت حسادت است

2. جدال و مراء

یکی دیگر از اموری که باعث کدورت و دشمنی بین افراد می‌شود، گفتگوهای جنجالی بی‌فایده است. در روایتی از امیرمؤمنان علیه‌السلام آمده است:

 «إِیَّاکُمْ وَ الْمِرَاءَ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهُمَا یُمْرِضَانِ الْقُلُوبَ عَلَى الْإِخْوَانِ وَ یَنْبُتُ عَلَیْهِمَا النِّفَاقُ؛(2) از ستیزه‌جویی در دین بپرهیزید؛ زیرا دل‌ها را نسبت به یکدیگر بیمار می‌کند و نفاق و دشمنی پدید می‌آورد

3. شوخی بیش‌ازحد و بی‌مورد

شوخی بیش‌ازحد، آفات متعددی دارد. یکی از آفات آن، پیدایش کینه و دشمنی بین افراد است. در موارد متعددی دیده شده رابطه و دوستی طولانی‌مدت برخی افراد، بر اثر یک شوخی بی‌جا از بین رفته و باعث کینه و دشمنی بین آنها می‌شود. امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «إِیَّاکُمْ وَ الْمِزَاحَ فَإِنَّهُ یَجُرُّ السَّخِیمَةَ وَ یُورِثُ الضَّغِینَةَ...؛(3) از شوخی‌های بی‌مورد پرهیز نمایید؛ زیرا باعث ایجاد ناراحتی و کینه‌ورزی می‌شود

4. فحش و ناسزا

براساس روایات معصومان علیهم‌السلام یکی دیگر از علل پیدایش کدورت و دشمنی بین افراد، فحش و ناسزا به یکدیگر است. شخصی محضر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمد و عرضه داشت مرا نصیحتی فرمایید، حضرت فرمودند:

 «لَا تَسُبُّوا النَّاسَ‏ فَتَکْتَسِبُوا الْعَدَاوَةَ بَیْنَهُمْ؛(4) به مردم ناسزا نگویید؛ زیرا باعث ایجاد دشمنی بین آنها می‌شود

5. زیاد سرزنش کردن

یکی دیگر از اموری که باعث ایجاد کدورت می‌گردد، زیاد سرزنش کردن افراد است. در روایتی از امیرمؤمنان علیه‌السلام آمده است:

 «احْتَمِلْ أَخَاکَ عَلَى مَا فِیهِ وَ لَا تُکْثِرِ الْعِتَابَ‏ فَإِنَّهُ یُورِثُ الضَّغِینَةَ وَ یُجَرُّ إِلَى الْبِغْضَه؛(5) برادرت را با همان وضعی که دارد تحمل کن و زیاد سرزنش نکن؛ زیرا این کار کینه می‌آورد و باعث دشمنی می‌گردد

6. بیان کردن و ابراز داشته‌ها

یکی از اموری که ممکن است باعث کینه‌ورزی و حسادت دیگران نسبت به انسان شود، ذکر کردن داشته‌ها نزد کسی است که آن چیز را ندارد، یا امکان تحصیل آن را ندارد. مانند این که شخصی به شرافت خانوادگی خود افتخار نماید، در حالی که طرف مقابل این شرافت خانوادگی را ندارد و قابل کسب هم نیست؛ در نتیجه کینه او را به دل می‌گیرد. در روایات از امیرمؤمنان علیه‌السلام نقل شده است:

 «احتَرِس مِنْ ذِکْرِ الْعِلْمِ عِنْدَ مَنْ لاَ یَرْغَبُ فِیهِ وَ مِنْ ذَکَرَ قَدِیمَ الشَّرَفِ عِنْدَ مَنْ لا قَدِیمَ لَهُ فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یَحْقِدُهُمَا عَلَیْکُ؛(6) بپرهیز از بیان علم نزد کسی که اشتیاقی به آن ندارد و از ذکر نسب خود نزد کسی که گذشته افتخارآمیزی ندارد؛ زیرا این امر موجب کینه‌توزیِ او نسبت به تو می‌گردد

7. غیبت

غیبت از گناهانی است که هم موجب خشم و غضب خداوند می‌شود و هم دشمنی مردم را در پی دارد. امیرمؤمنان علیه‌السلام فرمودند:

 «إِیَّاکَ وَ الْغِیبَةَ فَإِنَّهَا تُمْقِتُکَ إِلَى اللَّهِ وَ النَّاسِ وَ تُحْبِطُ أَجْرَک؛(7)‏ از غیبت بپرهیز؛ زیرا سبب می‌شود مورد خشم و دشمنی خدا و مردم قرارگیری و پاداشت نابود شود

ب. دعای رفع کدورت و دشمنی

می‌توانید این عبارت از دعای بعد از نماز صبح را ده بار تکرار نمایید: «اللَّهُمَّ اقْذِفْ فِی‏ قُلُوبِ‏ الْعِبَادِ مَحَبَّتِی؛(8) خدایا محبت مرا در قلوب بندگان قرار بده‏!» این دعا، بخشی از دعای مفصّلی است که شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد آورده است. این کتاب از مهم‌ترین منابع دعایی شیعه است.

نتیجهگیری:

با جستجو در آموزه‌های روایی، موارد متعددی از علل و عوامل کدورت یافت شد. حسادت، جدال و مراء، شوخی بیش‌ازحد و بی‌مورد، فحش و ناسزا، زیاد سرزنش کردن، بیان کردن و ابراز داشته‌ها و غیبت کردن دیگران، ازجملة این موارد است. برای رفع کدورت و دشمنی نیز راهکارهای متعددی وجود دارد که یکی از آنها دعا است.

پی‌نوشتها:

1. لیثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، محقق/مصحح: حسنى بیرجندى، حسین‏، قم، دارالحدیث، چاپ اول، 1376ش، ص298.

2. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، محقق/مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص300.

3. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، محقق/مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص664.

4. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، محقق/مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج2، ص664.

5. إبن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول‏، محقق/مصحح: غفارى، على اکبر، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404ق، ص84.

6. إبن أبی‌الحدید، عبدالحمید بن هبه‌الله، شرح نهج‌البلاغه لإبن أبی‌الحدید، محقق/مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل‏، قم، چاپ اول، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، 1404ق، ج20، ص322.

7. تمیمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ‏محقق/مصحح: درایتى، مصطفى، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1366ش، ص221.

8. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، چاپ اول، 1411ق، ج1، ص209.

صفحه‌ها