سوالات و شبهات موضوعي

در منابع روایی، برخی زمان‌ها برای انجام ازدواج و برخی دیگر نامناسب دانسته شده‌اند.

پرسش:

آیا انجام مراسم عقد در روز چهارشنبه بدشگون است و در روز‌های خاصی سفارش شده است؟ آیا در روزهای هفته از نظر خوب یا بد‌بودن تفاوتی وجود دارد؟

پاسخ
از جمله باورهای رایج میان مردم، اعتقاد به بدشگونی و نامبارکی انجام مراسم عقد ازدواج در روز چهارشنبه است. این نگرش سبب اجتناب برخی افراد از برگزاری عقد در این روز است و آن را زمان مناسبی برای چنین مراسم مهمی نمی‌دانند. در این نوشتار با بررسی منابع حدیثی، روشن می‌شود که آیا در دین اسلام منع یا نهی مشخصی برای عقد در روز چهارشنبه وجود دارد یا خیر؟ همچنین آیا روزهای هفته از نظر مناسب یا نامناسب‌بودن برای عقد تفاوت دارند یا نه؟

1. روزهای خوب و بد برای عقد
در منابع روایی، برخی زمان‌ها برای انجام ازدواج و برخی دیگر نامناسب دانسته شده‌اند. این توصیه‌ها فقط ناظر به ایام هفته نیست، بلکه به زمان‌های خاص ماه قمری و حتی ساعت‌های شبانه‌روز نیز در آنها توجه شده است. مجموعه این آموزه‌ها نشان‌دهندۀ نگاه دقیق و جزئی‌نگر دین دربارۀ امور مهم زندگی مانند ازدواج است. از جمله در حدیثی، ازدواج در ساعات بسیار گرم روز (مثل هنگام ظهر) ناپسند دانسته شده است و ائمه (علیهم ‌السلام) پیش‌بینی کرده‌اند ازدواج فردی که در این زمان ازدواج کند، پایدار نخواهد ماند (1). از سوی دیگر، شب زمانی آرام و مناسب برای ازدواج مطرح شده است (2).
در برخی احادیث، وضعیت ماه در آسمان نیز از حیث مناسب یا نامناسب‌بودن ازدواج مطرح شده است. یکی از زمان‌های نامناسب، هنگام قرار‌گرفتن ماه در برج فلکی عقرب است (3). همچنین در روایاتی دیگر محاق ماه، وقتی ناپسند برای ازدواج دانسته شده است (4).
در کنار زمان‌های نامناسب، روایات متعددی نیز به‌روزها یا زمان‌هایی اشاره دارند که برای ازدواج مناسب و فرخنده هستند؛ به ‌طور ویژه روز جمعه بارها بهترین روز برای ازدواج معرفی شده است (5).
بنابراین بین روزهای هفته برای ازدواج فرق وجود دارد و برخی روزها توصیه شده و بعضی روزها سفارش نشده است.
موضوع دیگر اینکه در منابع اسلامی، روایات متعددی دربارۀ اوقات مناسب یا نامناسب برای هم‌بستری (جماع) وارد شده‌اند؛ اما نکته‌ای مهم که باید به آن توجه کرد، تفاوت بین عقد ازدواج و هم‌بستری است. با این حال، این احادیث ناظر به جماع (عمل زناشویی) هستند، نه صرف عقد ازدواج.
بنابراین اگر تنها عقد انجام می‌شود و هنوز هم‌بستری انجام نمی‌گیرد، این زمان‌ها تأثیری ندارند؛ اما اگر عقد یا مراسم ازدواج (عروسی) به همراه هم‌بستری انجام می‌شود، رعایت این اوقات برای این مراسم توصیه می‌شود؛ زیرا آثار معنوی و جسمیِ فرزند برآمده از آن، در کلام معصومان (علیهم ‌السلام) به‌دقت بیان شده است.
2. بررسی روایات نهی از عقد در روز چهارشنبه
با بررسی‌های انجام‌شده در منابع حدیثی معتبر، هیچ روایت صریحی مبنی بر نهی از عقد ازدواج در روز چهارشنبه یافت نشد. در شعری منسوب به امیرالمؤمنین (علیه ‌السلام) ایشان بعد از خوب‌دانستن نوشیدن دارو در روز چهارشنبه، ازدواج و عروسی را در روز جمعه مناسب می‌دانند: 
«وَ فِی الْجُمُعَاتِ تَزْوِیجٌ وَ عُرْسٌ وَ لَذَّاتُ الرِّجَالِ مَعَ النِّسَاء: در روزهای جمعه، ازدواج و جشن عروسی است؛ و لذت [زناشویی] مردان با زنان» (6).
گفتنی است که این جمله و مانند آن فقط نشان‌دهندۀ ارجح‌بودن جمعه هستند، نه حرمت یا کراهت دیگر روزها. در حدیثی دیگر از امام صادق (علیه ‌السلام) نقل شده است: «لَیْسَ لِلرَّجُلِ أَنْ یَدْخُلَ بِامْرَأَهٍ لَیْلَهَ الْأَرْبِعَاءِ: برای مرد جایز نیست که شب چهارشنبه با همسرش نزدیکی کند» (7).
دربارۀ این روایت نکاتی گفتنی است؛ اول: این روایت ناظر به شب چهارشنبه (یعنی سه‌شنبه‌شب) است، نه خود روز چهارشنبه؛ دوم: موضوع آن دخول است نه عقد.
بنابراین با توجه به بررسی روایات موجود، می‌توان نتیجه گرفت هیچ منعی برای عقد ازدواج در روز چهارشنبه وجود ندارد؛ همچنین توصیه‌هایی مانند ازدواج در روز جمعه، بیشتر از دیدگاه فضیلت مطرح شده‌اند، نه به ‌منظور ایجاد ممنوع‌بودن برای دیگر روزها.

3. شوم‌بودن چهارشنبه در روایات
روز چهارشنبه در برخی روایات، روزی شوم و نامبارک معرفی شده است؛ از جمله امیرالمؤمنین (علیه ‌السلام) به حوادث ناگواری اشاره می‌کند که در این روز در طول تاریخ بشر رخ داده‌اند؛ سپس بعد از بیان رویدادهای تلخی که در روز چهارشنبه رخ داده است، فرموده‌اند: «یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ یَوْمٌ شُؤْمٌ فِیهِ یَتَطَیَّرُ النَّاسُ وَ یَوْمُ الْخَمِیسِ یَوْمُ الدُّخُولِ عَلَى الْأُمَرَاءِ وَ قَضَاءِ الْحَوَائِجِ وَ یَوْمُ الْجُمُعَهِ یَوْمُ خِطْبَهٍ وَ نِکَاحٍ: روز چهارشنبه، روز شومی است که مردم در آن فال بد می‌زنند. و روز پنج‌شنبه، روز دیدار با امیران و برآوردن حاجت‌هاست. و روز جمعه، روز خواستگاری و ازدواج است» (8).
در این روایت، شوم‌بودن چهارشنبه در کنار توصیه به عقد ازدواج در روز جمعه مطرح شده است؛ با این ‌حال، روایت پیش‌گفته تنها به بیان وضعیت چهارشنبه از حیث شوم‌بودن بسنده می‌کند و نهی مستقیمی از ازدواج در آن روز ارائه نمی‌دهد. 
پیامبر اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله) در حدیثی دیگر چهارشنبه را چنین توصیف کرده‌اند: «إِنَّ الْأَرْبِعَاءَ نَحْسٌ مُسْتَمِرٌّ وَ فِیهِ خُلِقَتْ جَهَنَّمُ: همانا چهارشنبه، نحسیِ پایدار [و همیشگی] دارد و در آن روز جهنم آفریده شد» (9).
روایت دیگری از حضرت رضا (علیه ‌السلام) نیز تأییدکنندۀ این نحسی است و حتی توصیه می‌کند در این روز از برخی اعمال اجتناب شود: «یَوْمُ الْأَرْبِعَاءِ یَوْمُ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ مَنِ احْتَجَمَ فِیهِ خِیفَ عَلَیْهِ أَنْ تَخْضَرَّ مَحَاجِمُهُ وَ مَنْ تَنَوَّرَ فِیهِ خِیفَ عَلَیْهِ الْبَرَصُ: روز چهارشنبه، روز نحسِ همیشگی است. کسی که در این روز حجامت کند، بیم آن می‌رود که محل‌های حجامت او سبز شود [نشانه‌ای از بیماری یا عارضه]، و کسی که در این روز نوره بزند، بیم آن می‌رود که بیماری برص [پیسی] بگیرد» (10).
همچنین امام صادق (علیه ‌السلام) چهارشنبه را روزی معرفی کرده‌اند که ابتدای وقوع عذاب الهی بر اقوام گذشته بوده است: «الْأَرْبِعَاءُ یَوْمُ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ لِأَنَّهُ أَوَّلُ یَوْمٍ وَ آخِرُ یَوْمٍ مِنَ الْأَیَّامِ الَّتِی قَالَ اللَّهُ تَعَالَى سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَهَ أَیَّامٍ حُسُوماً: چهارشنبه، روزی است با نحسی همیشگی؛ زیرا این روز، نخستین و آخرین روز از روزهایی است که خداوند متعال [درباره قوم عاد] فرمود: ما آن باد سرد و تند را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان مسلط کرد» (11).
روایات در این موضوع منحصر به موارد بیان‌شده نیست و احادیث دیگری نیز در‌این‌باره وجود دارد. با چشم‌پوشی از بررسی سندی این روایات، باید اشاره داشت این احادیث با وجود آنکه بار معنایی منفی برای چهارشنبه دارند، هیچ‌یک از آنها اشارۀ مستقیمی به عقد یا ازدواج در این روز نکرده‌اند؛ ولی با توجه به اینکه در این روایات روز چهارشنبه تاریخ وقوع برخی اتفاقات بد دانسته شده است، شاید بتوان گفت افراد در درجۀ اول بکوشند امور مهم خود را در این روز انجام ندهند. 
گفتنی است در منابع روایی، در کنار بیان شوم‌بودن روز چهارشنبه، راهکارهایی برای رفع یا بی‌اثر‌کردن این نحسی نیز ارائه شده است. این راهکارها نشان می‌دهند حتی در چنین ایامی هم با توکل و رعایت برخی توصیه‌های دینی، می‌توان به‌راحتی کارهای مهمی مانند عقد ازدواج را انجام داد؛ برای نمونه در حدیثی نقل شده است: «حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَ یُکْرَهُ السَّفَرُ فِی شَیْ‏ءٍ مِنَ الْأَیَّامِ الْمَکْرُوهَهِ الْأَرْبِعَاءِ وَ غَیْرِهِ فَقَالَ افْتَتِحْ سَفَرَکَ بِالصَّدَقَهِ وَ اقْرَأْ آیَهَ الْکُرْسِیِّ إِذَا بَدَا لَکَ: حمّاد بن عثمان گفت: به امام صادق (علیه ‌السلام) عرض کردم آیا سفر در برخی از روزهای مکروه ـ مانند چهارشنبه و غیر آن ـ کراهت دارد؟ فرمودند: سفرت را با صدقه آغاز کن و آیة‌الکرسی بخوان وقتی می‌خواهی حرکت کنی» (12).
این روایت بیان می‌کند حتی اگر فرد در روزهای مکروه مانند چهارشنبه قصد انجام سفر یا کار مهمی را داشته باشد، با صدقه‌دادن و خواندن آیة‌الکرسی، می‌تواند بر نحوست آن غلبه کند.
در روایت دیگری، یکی از ائمه (علیهم ‌السلام) از عمل پدر خود چنین نقل می‌کند: «کَانَ أَبِی إِذَا خَرَجَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ مِنْ آخِرِ الشَّهْرِ وَ فِی یَوْمٍ یَکْرَهُهُ النَّاسُ مِنْ مُحَاقٍ أَوْ غَیْرِهِ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ ثُمَّ خَرَجَ: پدرم وقتی روز چهارشنبه از پایان ماه یا روزی که مردم آن را نحس می‌دانند، مثل ماه محاق یا روزهای دیگر بیرون می‌رفت، صدقه می‌داد و سپس حرکت می‌کرد» (13).
در روایاتی نیز بدون اشاره به روز خاصی، دادن صدقه برطرف‌کننده نحسی آن روز دانسته شده است؛ از جمله امام صادق (علیه ‌السلام) می‌فرماید: «مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَهٍ إِذَا أَصْبَحَ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ نَحْسَ ذَلِکَ الْیَوْم: هر کس صبحگاهان صدقه‌ای بدهد، خداوند نحسی آن روز را از او دفع می‌کند» (14).
همۀ این روایات نشان می‌دهند عامل اصلی نجات از نحوست، باور و توکل به خداوند و التزام به اوست، نه پرهیز مطلق از ایام. شاهد این مطلب نیز روایتی است که مسافرت در روز چهارشنبه نه‌تنها نکوهش نشده است، بلکه با نفی تطیّر (فال بد)، چنین کاری نشانۀ ایمان و اعتماد به امداد الهی معرفی شده است. در توقیعی از امام هادی (علیه ‌السلام) در پاسخ به پرسش یکی از شیعیان آمده است: «مَنْ خَرَجَ یَوْمَ الْأَرْبِعَاءِ لَا تَدُورُ خِلَافاً عَلَى أَهْلِ الطِّیَرَهِ وُقِیَ مِنْ کُلِّ آفَهٍ وَ عُوفِیَ مِنْ کُلِّ عَاهَهٍ وَ قَضَى اللَّهُ لَهُ حَاجَتَهُ: کسی که روز چهارشنبه بیرون برود و دنبال خرافات و باورهای غلط مردم نرود، از هر بلا و بیماری در امان می‌ماند و حاجتش برآورده می‌شود» (15).

نتیجه
با بررسی منابع روایی و احادیث معتبر، مشخص می‌شود روز چهارشنبه در اسلام روزی نحس و شوم معرفی شده است؛ اما هیچ روایت صریحی عقد ازدواج در این روز را منع یا نهی نمی‌کند. توصیه‌هایی که درباره برتری روز جمعه برای ازدواج آمده است، بیشتر ناظر به فضیلت و برکت آن روز است تا تحریم دیگر روزها. همچنین برخی احادیث مربوط به منع نزدیکی در شب چهارشنبه است، نه عقد یا ازدواج. نکته مهم این است که باور به نحسی یک روز نباید مانع انجام امور مهم زندگی شود؛ زیرا با توکل به خداوند، انجام عمل خیر مثل صدقه و دوری از خرافات، می‌توان بر هر نحوست غلبه کرد و کارها را با برکت به انجام رساند. بنابراین انجام مراسم عقد در روز چهارشنبه جایز است و می‌توان با رعایت توصیه‌های دینی، نگرانی‌های مربوط به شومی را به کمترین میزان رساند.
واژگان کلیدی: عقد ازدواج، روز چهارشنبه، نحسی و بدشانسی، زمان مناسب ازدواج، فضیلت روزهای هفته.

پی‌نوشت‌ها
1. کلینى، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: علی‌اکبر غفارى و محمد آخوندى؛ تهران: دار‌الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج ‏5، ص 366، ح 1.
2. همان، ص 367، ح 3.
3. همان‏، ج ‏8، ص 275، ح 416.
4. ابن‌بابویه، محمد بن على؛ من لا یحضره الفقیه؛ محقق/ مصحح: علی‌اکبر غفارى؛ قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق، ج ‏3، ص 394، ح 4389.
5. ابن‌بابویه، محمد بن على؛ الخصال؛ محقق/ مصحح: على‌اکبر غفارى؛ قم: جامعه مدرسین‏، 1362 ش‏، ج ‏2، ص 384، ح 62.
6. میبدى، حسین بن معین‌الدین؛ دیوان أمیر‌المؤمنین (علیه السلام)، محقق/ مصحح: مصطفی زمانى؛ قم: دار‌نداء الإسلام للنشر؛ 1411 ق‏، ص 40.
7. کلینى، محمد بن یعقوب؛ الکافی؛ محقق/ مصحح: علی‌اکبر غفارى و محمد آخوندى؛ تهران: دار‌الکتب الإسلامیه، 1407 ق‏، ج ‏5، ص 366، ح 3.
8. ابن‌بابویه، محمد بن على؛ علل الشرائع؛ قم: کتاب‌فروشى داورى‏، 1385 ش‏، ج ‏2، ص 598، ح 44.
9. ابن‌شعبه حرانى، حسن بن على؛ تحف العقول؛ محقق/ مصحح: على‌اکبر غفارى؛ قم: جامعه مدرسین‏، 1363 ق‏، ص 125.
10. ابن‌بابویه، محمد بن على؛ عیون أخبار الرضا (علیه السلام)؛ محقق/ مصحح: مهدی لاجوردى؛ تهران: نشر جهان‏، 1378 ق، ج‏ 1، ص 248، ح 2.
11. ابن‌بابویه، محمد بن على؛ علل الشرائع؛ قم: کتاب‌فروشى داورى‏، 1385 ش‏، ج ‏2، ص 381، ح 2.
12. برقى، احمد بن محمد بن خالد؛ المحاسن؛ محقق/ مصحح: جلال‌الدین محدث؛ قم: دار‌الکتب الإسلامیه، 1371 ق، ج ‏1، ص 348، ح 22.
13. همان، ح 24.
14. همان، ص 349، ح 27.
15. طبرسى، حسن بن فضل؛ مکارم الأخلاق؛ قم: الشریف الرضى‏، 1412 ق‏، ص 241.
 

در اسلام، دختران دارای ارزش و جایگاه بالایی هستند. در آیات و روایات با تعابیر زیبایی همچون«هدیه الهی»، «گل ریحانه»،«حسنه و نیکی» و... از آنها نام برده شده است.

پرسش:

از دیدگاه روایات، دختران در خانواده چه جایگاهی دارند؟ لطفا مواردی از ارزش‌گذاری دختران در روایات را بیان کنید؟

پاسخ:

خانواده، در نگاه اسلام یک نهاد مقدسی است که نقش اساسی در فرهنگ‌سازی و سلامت افراد جامعه دارد. در این خانواده توقعات و وظایف زن و مرد با هم متفاوت است، اما آنچه انسان‌ها را نزد خداوند محبوب می‌کند جنسیت آن‌ها نیست؛ بلکه عملکرد آن می باشد. البته نوع لطف و رحمت خداوند بر هر کدام از جنس انسان نیز متفاوت است، در این میان، خداوند متعال وجود فرزند دختر را دارای برکت قرار داده است. از سوی دیگر، دین اسلام احترام به دختر را به عنوان یک ویژگی انسانی مورد توجه و تأکید قرار داده است. بر اساس آموزه های اسلام، احترام به دختر تنها در حرف و شعار نیست بلکه باید به گونه‌ای باشد که در عمل خود را نشان دهد. به همین جهت، احادیث متعددی نیز در سیره و سخن معصومان علیهم السلام وجود دارد که به مبارک بودن، احترام گذاشتن به دختران و... اشاره شده است، که در این نوشته به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

بر اساس آموزه‌های اسلام، میان جنس مذکّر و مؤنّث، پسر و دختر، تفاوتی وجود ندارد بلکه ملاک سنجش و برتری فقط «تقوا» است همچنان که قرآن کریم خطاب به مردان و زنان می فرماید:

«يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ»؛ (1) ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!

پس از نگاه اسلام معیار خوب و بد بودن، جنسیت افراد نیست، بلکه آنچه انسان‌ها را نزد خداوند محبوب می‌کند عملکرد آن هاست. البته توقعات و وظایف زن و مرد با هم متفاوت است و نوع لطف و رحمتی که خداوند به زن و مرد، دختر و پسر نیز عطا می کند متفاوت است؛ در این میان فرزند دختر دارای ویژگی های خاصی است که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

نگاه ارزشی دین اسلام به دختر

همانگونه که بیان شد در فرهنگ و انديشه اسلامي، دختران از جایگاه خاصّی برخوردارند. تعابیر زیبایی که در آیات و روایات برای دختران به کار رفته، نشان از امتیاز و ویژگی خاص دختران دارد. قرآن کریم در آیه 49 سوره شوری از دختر به عنوان یک هدیه بزرگ یاد می‌کند که خداوند به هر کسی که دوست دارد، فرزند دختر هدیه می‌کند.

در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نیز زنان و دختران از جایگاه خاصی برخوردارند و با تعابیر ظریف و زیبا از آنها یاد شده است كه به عنوان نمونه برخي از آن ها مورد اشاره قرار می گیرد:

دختران همچون گل هستند

در روایات معصومان علیهم السلام، دختران همچون گل معرفی شده اند. امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:

«فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ فَدَارِهَا عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ أَحْسِنِ الصُّحْبَةَ لَهَا لِيَصْفُوَ عَيْشُكَ؛ (2) زن (مانند یک گل) ریحانه است و خدمتگزار نیست؛ با او در هر حال و موقعیتی مدارا کن و همنشینی با او را نیکو کن تا اینکه زندگی تو باصفا گردد».

همچنین در روایات متعدد از دختران تعبیر به «حسنه و نیکی» شده است. (3) به صورت متعدد گزارش شد است که اگر کسی از داشتن فرزند دختر احساس ناخشنودی می‌کرد، امامان علیهم السلام با آنان برخورد می کردند؛ به عنوان مثال امام صادق علیه السلام به شخصی که از دختر دار بودن ناراحت بود فرمودند: «هِيَ رَيْحَانَةٌ تَشَمُّهَا؛ (4) او گلى است كه آن را مى‏بوئى‏».

وقتی به پیامبر صلی الله علیه و آله مژده فاطمه سلام الله علیها داده ‌شد، ناخرسندی و کراهت در چهره اصحاب آن حضرت مشاهده شد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به آنها فرمودند: شما را چه شده است! چرا چهره‌های شما دگرگون شده است؟! دختر گل معطّری است که من آن ‌را می‌ بویم و روزی او با خداست. (5)

دختران درهای رحمت الهی

تولد دختر در احاديث اسلامى به عنوان گشوده شدن درهای رحمت‏ خدا به خانواده معرفى گردید است. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «خانه‏اى نيست كه در آن دختران باشند مگر اينكه هر روز بر آن خانه دوازده بركت و رحمت از آسمان نازل مى‏شود». (6)

در روایات از دختران به عنوان بهترین فرزندان تعبیر شده است که نه تنها خداوند با نگاه رحمت به آنها می نگردد بلکه به برکت وجود آنها پدر و مادر و حتی دیگر افراد نیز مورد لطف و رحمت الهی قرار می گیرند. امام صادق علیه السلام نقل می کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

دختران چه فرزندان خوبى هستند؛ با لطافت و مهربان، يار و مددکار، مونس و همدم، مبارک و پر خير، اهل نظافت و پاکيزگي‌. (7)

همچنین امام باقر عليه السلام فرمودند:

إِذَا أَصَابَ الرَّجُلُ ابْنَةً بَعَثَ اللَّهُ إِلَيْهَا مَلَكاً فَأَمَرَّ جَنَاحَهُ عَلَى رَأْسِهَا وَ صَدْرِهَا وَ قَالَ ضَعِيفَةٌ خُلِقَتْ مِنْ ضَعْفٍ الْمُنْفِقُ عَلَيْهَا مُعَانٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ؛  (8) آنگاه كه خانواده‌اى داراى دختر مى گردد، خداوند فرشته براى حمايت و نگهبانى آن دختر مى فرستد، و مى فرمايد: اين دختر عنصرى ضعيف است كه از ضعف و ناتوانى خلقت يافته و كسى كه او را مورد حمايت و نگهدارى خود قرار دهد، چنين كسى تا روز قيامت مورد يارى و عنايت خداوند خواهد بود.

امام رضا علیه السلام فرمودند: «خداوند به دختر مهربانتر از پسر است، كسى كه باعث خوشحالى دخترش شود، خداوند روز قيامت او را خوشحال مى كند». (9)

تجلیل اسلام از جایگاه دختران و تأکید بر لزوم توجه و محبت آنان منحصر به این موارد ذکر شده نیست بلکه این روایات آن قدر فراوان اند که در منابع روایی شیعه بخش های جداگانه ای را به خود اختصاص داده است.

برای نمونه، در کتاب کافی «بَابُ فَضْلِ الْبَنَات؛ درباره فضیلت دختران» (10) در وسائل الشیعه بابی به نام « بَابُ فَضْلِ الْبَنَات‏، بَابُ اسْتِحْبَابِ طَلَبِ الْبَنَاتِ وَ إِكْرَامِهِن‏؛ مستحب بودن طلب دختر از خداوند و تکریم دختران» (11) همچنین «بَابُ اسْتِحْبَابِ زِيَادَةِ الرِّقَّةِ عَلَى الْبَنَاتِ وَ الشَّفَقَةِ عَلَيْهِنَّ أَكْثَرَ مِنَ الصِّبْيَان‏؛ درباره دل سوزی و محبت بیشتر به دختران در مقایسه با دیگر فرزندان» (12) وارد شده است که نشان دهنده توجه والای اسلام به دختران است.

نتیجه:

بنابراین در دین اسلام، دختران دارای ارزش و جایگاه بالایی هستند. در آیات و روایات با تعابیر زیبایی همچون «هدیه الهی»، «گل ریحانه»، «حسنه و نیکی» و ... از آنها نام برده شده است که هر یک، نشان از امتیاز و ویژگی خاص طبیعی و روحی دختران دارد. دختران در فرهنگ روایات، بهترین اولاد هستند که مایه برکت و رحمت الهی می شوند. آنچه از آموزه های قرآن و حدیث بر می آید درسی است که به خانواده و جامعه داده می شود که با الگویی گیری از ثقلین (یعنی کلام خدا و اهل بیت علیهم السلام) ارتباط مهربان تر همراه با احترام و کرامت نسبت به دختران باید داشته باشیم.

پی نوشت ها:

1. حجرات / 13.

2. ابن بابویه، محمد بن على‏، محقق/مصحح: غفارى، على اکبر، من لا یحضره الفقیه‏، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ دوم، 1413ق، ج‏3، ص556.

3. کلینى، محمد بن یعقوب‏، محقق/مصحح: غفارى على اکبر و آخوندى، محمد، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج6، ص6.

4. همان، ج‏6، ص 6.

5. ابن بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه‏، همان، ج3، ص481.

6. شعيري، محمد بن محمد، جامع الأخبار، نجف: مطبعة حيدرية، چاپ اول، بى تا، ص 105.

7. کلینى، محمد بن یعقوب، الكافي، همان، ج‏6، ص 5.

8. ابن بابويه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، قم: دارالشريف الرضي، چاپ دوم، 1406ق، ص 202.

9. کلینى، محمد بن یعقوب، الكافي، همان، ج‏6، ص 6.

10. همان، ج‏6، ص 4- 12.

11. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، محقق/مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، قم: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، چاپ اول، 1409ق، ج‏21، ص361- 13.

12. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة ،همان، ج‏21، ص367؛ نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل، قم: مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، چاپ اول، 1408ق، ج‏15، ص118.

آموزه‌های قرآنی و سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام نشان می‌دهد که دعا نه‌تنها عامل آرامش دل، بلکه اسلحه‌ای معنوی در برابر دشمنان و سختی‌هاست.

پرسش:
چه دعایی برای پیروزی رزمندگان اسلام و برای نابودی دشمن بخوانیم بهتر است و از طرف معصوم توصیه شده است؟
 

پاسخ:
مقدمه
آموزه‌های قرآنی و سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام نشان می‌دهد که دعا نه‌تنها عامل آرامش دل، بلکه اسلحه‌ای معنوی در برابر دشمنان و سختی‌هاست. در میدان نبرد، هنگامی‌که جان در معرض خطر است و دشمن با همه توان هجوم آورده، دعا نقش حیاتی در استواری قدم‌ها، تقویت روحیه مجاهدان و جلب نصرت الهی دارد. در ادامه با نگاهی به متون دینی، به جایگاه دعا در حمایت از رزمندگان و دفع دشمنان پرداخته و نمونه‌هایی از این ادعیه ارزشمند ارائه می‌گردد.

1. دعا برای رزمندگان
یکی از وظایف مؤمنان در زمان جنگ و نبرد، حمایت از رزمندگان اسلام است. این حمایت می‌تواند به شکل‌های گوناگون صورت گیرد؛ برخی با جان، برخی با مال، برخی با زبان و گروهی نیز با دعا. در میان این اشکال مختلف، دعا جایگاه ویژه‌ای دارد؛ چراکه نیرویی معنوی است که هم روحیه مجاهدان را تقویت می‌کند و هم زمینه‌ساز نصرت الهی می‌شود.
در قرآن کریم، نمونه‌هایی ازاین‌گونه دعاها توسط انبیاء الهی نقل شده است که نشان می‌دهد، حتی در میانه میدان نبرد نیز، دعا و توسل به خداوند نقش کلیدی دارد. برای نمونه، قرآن در ماجرای رویارویی سپاه طالوت با جالوت چنین نقل می‌کند:
«وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ قالُوا رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرین‏؛ (1)
هنگامی‌که در برابر جالوت و سپاهیان او قرار گرفتند گفتند: پروردگارا! پیمانه شکیبایی و استقامت را بر ما بریز! و قدم‌های ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعیت کافران، پیروز بگردان! سپس به‌فرمان خدا، آن‌ها سپاه دشمن را به هزیمت وا‌داشتند... .»
در آیه‌ای دیگر، از زبان یاران پیامبران آمده است:
«رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فی‏ أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرین‏؛ (2)
پروردگارا گناهان ما را ببخش! و از تندروی‌های ما در کارها صرف‌نظر کن، قدم‌های ما را ثابت بدار و ما را بر جمعیت کافران پیروز بگردان!»
از سوی دیگر، در احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز دعا برای رزمندگان و مرزداران توصیه شده است. هرچند اگر کسی با زبان دل و بدون لفظ خاصی برای رزمندگان اسلام دعا کند، نیکوست، اما بهره‌گیری از دعاهای مأثور از معصومین علیهم‌السلام، هم برکت بیشتری دارد و هم آموزنده است.
برای نمونه، در خطبه‌های نماز جمعه از امیرالمؤمنین علیه‌السلام چنین نقل شده است:
«اللَّهُمَّ انْصُرْ جُیُوشَ الْمُسْلِمِینَ وَ سَرَایَاهُمْ وَ مُرَابِطِیهِمْ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیر؛ (3)
خدایا! سپاه‌ مسلمانان و دسته‌های آنان و مرزدارانشان را در شرق‌ها و غرب‌های زمین یاری فرما، بی‌گمان تو بر هر چیزی توانایی.»
همچنین، امام سجاد علیه‌السلام در دعای بیستم صحیفه سجادیه، دعایی جامع برای مرزداران دارند که از فرازهای ابتدایی آن چنین آمده است:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِینَ بِعِزَّتِکَ وَ أَیِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِکَ وَ أَسْبِغْ عَطَایَاهُمْ مِنْ جِدَتِکَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ کَثِّرْ عِدَّتَهُمْ وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ وَ وَاتِرْ بَیْنَ مِیَرِهِمْ وَ تَوَحَّدْ بِکِفَایَهِ مُؤَنِهِمْ وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ وَ الْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَکْرِ؛ (4)
خدایا! بر محمد و خاندانش درود فرست و دژهای مرزی مسلمانان را به عزت خود محفوظ بدار و پاسداران آن را به نیروی خویش تقویت فرما و بخشش‌های خود را به وسعت کرمت بر آنان ارزانی دار. خدایا! بر محمد و خاندانش درود فرست و شمار آنان را بسیار گردان و سلاح‌هایشان را تیز کن و قلمروشان را نگاه‌دار و ناحیه‌ آنان را از دشمن محفوظ دار و دل‌هایشان را به هم نزدیک کن و کارهایشان را سامان بخش و میان فرماندهانشان هماهنگی برقرار ساز و به‌تنهایی هزینه‌هایشان را کفایت فرما و آنان را به پیروزی یاری رسان و با شکیبایی کمکشان کن و در تدبیر امور بر ایشان لطف فرما.»

2. دعا برای دفع دشمن
در آموزه‌های اسلامی، به‌ویژه در سیره اهل‌بیت علیهم‌السلام، دعا به‌عنوان ابزار مقاومت برای دفع ظلم، پناه بردن به خداوند در برابر دشمنان و حتی نوعی اسلحه معنوی در برابر ظلم و تعدی جایگاهی ویژه دارد. در ادامه، نمونه‌هایی از دعاهایی که برای دفع اعداء (دشمنان) در روایات و ادعیه مأثوره آمده، بیان می‌شود. در حدیثی آمده است که:
«مردی نزد سرور ما، امام صادق جعفر بن محمد (علیهماالسلام) آمد و از مردی که به او ستم می‌کرد شکایت کرد. امام به او فرمود: چرا از دعای ستمدیده علیه ستمگر، همان دعایی که پیامبر (صلی‌الله¬علیه¬وآله) به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آموخت بهره نمی‌بری؟ دعایی که هیچ مظلومی آن را علیه ظالمی نخواند، مگر آن‌که خداوند (تعالى) او را بر او یاری کرد و از شرّش کفایت نمود؛ و آن دعا چنین است:
"اللَّهُمَّ طُمَّهُ بِالْبَلَاءِ طَمّاً وَ عُمَّهُ بِالْبَلَاءِ عَمَّا وَ قُمَّهُ بِالْأَذَى قَمّاً وَ ارْمِهِ بِیَوْمٍ لَا مَعَادَ لَهُ وَ سَاعَهٍ لَا مَرَدَّ لَهَا وَ أَبِحْ حَرِیمَهُ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ اهل‌بیتهِ (عَلَیْهِ وَ علیهم‌السلام) وَ اکْفِنِی أَمْرَهُ وَ قِنِی شَرَّهُ وَ اصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُ وَ اجْرَحْ قَلْبَهُ وَ سُدَّ فَاهُ عَنِّی ... ‏؛"
بارالها! او را در بلا غرق کن و او را در بلا کور گردان و با آزار، خُردش کن و او را به روزی که بازگشتی در آن نیست بیفکن و به ساعتی که بازگردانی ندارد گرفتار ساز و حریمش را مباح گردان و بر محمد و خاندانش (علیه و علیهم‌السلام) درود فرست و مرا از کار او کفایت کن و از شرّش نگاهم دار و کیدش را از من دور کن و دلش را مجروح گردان و دهانش را بر من ببند.» (5)
در دعایی دیگر از امیرالمؤمنین علیه‌السلام که هنگام مواجهه با دشمن می‌خواندند آمده است:
«اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَفْضَتِ الْقُلُوبُ وَ مُدَّتِ الْأَعْنَاقُ وَ شَخَصَتِ الْأَبْصَارُ وَ نُقِلَتِ الْأَقْدَامُ وَ أُنْضِیَتِ الْأَبْدَانُ اللَّهُمَّ قَدْ صَرَّحَ‏ مَکْنُونُ الشَّنَآنِ وَ جَاشَتْ مَرَاجِلُ الْأَضْغَانِ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ غَیْبَهَ نَبِیِّنَا وَ کَثْرَهَ عَدُوِّنَا وَ تَشَتُّتَ أَهْوَائِنَا- رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِین‏؛ (6)
بارالها! دل‌ها به‌سوی تو روانه شده، گردن‌ها به‌سوی تو کشیده شده، دیدگان خیره شده، گام‌ها جابجا گردیده و بدن‌ها فرسوده گشته‌اند. بارالها! کینه‌های نهفته آشکار شده و دیگ‌های خشم و دشمنی به جوش آمده‌اند. بارالها! ما به درگاه تو شکایت می‌بریم از غیبت پیامبرمان و زیادی دشمنانمان و پراکندگی خواسته‌هایمان. پروردگارا! میان ما و قوم ما به‌حق داوری کن که تو بهترین داورانی.»
دعای چهاردهم صحیفه سجادیه نیز برای دفع دشمن و درخواست از خداوند برای پیروزی بر دشمن است. در عنوان این دعا بیان شده که حضرت این نیایش را وقتی به ایشان ظلم و ستم می‌شد می‌خواندند. بخشی از این دعا چنین است:
«اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ خُذْ ظَالِمِی وَ عَدُوِّی عَنْ ظُلْمِی بِقُوَّتِکَ وَ افْلُلْ حَدَّهُ عَنِّی بِقُدْرَتِکَ وَ اجْعَلْ لَهُ شُغْلًا فِیمَا یَلِیهِ وَ عَجْزاً عَمَّا یُنَاوِیهِ‏ اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ لَا تُسَوِّغْ لَهُ ظُلْمِی وَ أَحْسِنْ عَلَیْهِ عَوْنِی وَ اعْصِمْنِی مِنْ مِثْلِ أَفْعَالِهِ وَ لَا تَجْعَلْنِی فِی مِثْلِ حَالِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعْدِنِی عَلَیْهِ عَدْوَى حَاضِرَهً تَکُونُ مِنْ غَیْظِی بِهِ شِفَاءً وَ مِنْ حَنَقِی عَلَیْهِ وَفَاءً؛ (7)
بارالها! پس بر محمد و خاندانش درود فرست و ستمگر و دشمنم را به نیروی خود از ستم بر من بازدار و تیزی تجاوزش را با قدرتت از من بشکن و کاری برایش پدیدآور که مشغول آن گردد و ناتوانی در برابر آنچه آرزو دارد برایش قرار ده. بارالها! و بر محمد و خاندانش درود فرست و ستم او را بر من برایش روا مدار و یاری‌ام را بر او نیکو گردان و مرا از انجام کارهای همانند او نگه‌دار و مرا در حالتی همانند حال او قرار مده. بارالها! بر محمد و خاندانش درود فرست و دشمنی‌ای آشکار از سوی من بر او فرود آور که شفای دلم از خشم بر او باشد و تسکینی برای اندوه و کینه‌ام نسبت به او.»
دعای دیگری که در صحیفه سجادیه برای دفع دشمن وجود دارد، دعای 49 است. در عنوان این دعا آمده که حضرت این نیایش را برای دفع نیرنگ دشمن و دفع آن‌ها می‌خواندند. در ادامه بخشی از این دعا ذکر می‌شود:
«فَکَمْ مِنْ عَدُوٍّ انْتَضَى عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ وَ شَحَذَ لِی ظُبَهَ مُدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ، وَ سَدَّدَ نَحْوِی صَوَائِبَ سِهَامِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ وَ أَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی الْمَکْرُوهَ وَ یُجَرِّعَنِی زُعَاقَ مَرَارَتِهِ. فَنَظَرْتَ- یَا إِلَهِی- إِلَى ضَعْفِی عَنِ احْتِمَالِ الْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی عَنِ الِانْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ وَ وَحْدَتِی فِی کَثِیرِ عَدَدِ مَنْ نَاوَانِی وَ أَرْصَدَ لِی بِالْبَلَاءِ فِیمَا لَمْ أُعْمِلْ فِیهِ فِکْرِی؛ (8)
چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنی‌اش را بر من از نیام برکشید و لبه‌ی کاردش را برایم تیز کرد و برندگیِ حدّ آن را برای من صیقل داد و زهرهای کشنده‌اش را برایم آماده ساخت و تیرهای کاری‌اش را به‌سوی من نشانه گرفت و چشم نگهبانی‌اش از من نخفت و قصد کرد که رنج و سختی بر من روا دارد و زهر تلخش را به من بچشاند. پس تو ـ ای خدای من ـ به ناتوانی‌ام از تحمل مصیبت‌های سخت و به عجز و ناتوانی‌ام از انتقام گرفتن از کسی که با من به جنگ برخاسته و به تنهایی‌ام در برابر انبوه کسانی که با من دشمنی کردند، نگریستی و دیدی که چگونه برای بلایی کمین کرده‌اند که حتی درباره‌اش نیندیشیده بودم.»

نتیجه‌گیری
بررسی آیات قرآن و دعاهای مأثور از معصومان علیهم‌السلام نشان می‌دهد که دعا همواره یکی از ابزارهای قدرتمند در حمایت از مجاهدان راه حق و دفاع در برابر دشمنان بوده است. منابع قرآنی و روایی، هم دعا برای پیروزی مجاهدان را توصیه کرده‌اند و هم دعا برای دفع ظلم و شر دشمنان را راهی مشروع و مؤثر معرفی کرده‌اند. این دعاها می‌توانند زمینه‌ساز نصرت الهی، ایجاد آرامش در دل‌ها، تقویت روحیه و حتی تغییر شرایط باشند؛ بنابراین، دعا در کنار تلاش‌های میدانی، یک رکن معنوی در جهاد و مقابله با دشمن است که نباید از آن غفلت کرد.

کلیدواژه‌ها
 دعا، نصرت رزمندگان اسلام، دفع دشمن، نصرت الهی، جنگ و جهاد.

پی‌نوشت‌ها
1. سوره بقره، آیه 250.
2. سوره آل‌عمران، آیه 47.
3. ابن بابویه، محمد بن على‏، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1413 ق، ج‏1، ص 432، ح 1263.
4. على بن الحسین، امام چهارم علیه‌السلام‏، الصحیفه السجادیه، محقق / مصحح: ندارد، قم: دفتر نشر الهادى‏، 1376 ش‏، ص 126.
5. طوسى، محمد بن الحسن‏، الغیبه (للطوسی)، محقق / مصحح: تهرانى، عباد الله و ناصح، على احمد، قم: دار المعارف الإسلامیه، 1411 ق‏، ص 274، ح 523.
6. شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج‌البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحی‏، قم: هجرت‏، 1414 ق‏، ص 373.
7. على بن الحسین، امام چهارم علیه‌السلام‏، الصحیفه السجادیه، محقق / مصحح: ندارد، قم: دفتر نشر الهادى‏، 1376 ش‏، ص 74.
8. على بن الحسین، امام چهارم علیه‌السلام‏، الصحیفه السجادیه، محقق / مصحح: ندارد، قم: دفتر نشر الهادى‏، 1376 ش‏، ص 242.
 

در اسلام، برای تجارت و خریدوفروش با دیگر کشورها، به‌ویژه دشمنان، احکام خاصی مطرح شده است.

پرسش:
با توجه به دشمنی اسرائیل با امت اسلامی، آیا در احادیث به نهی از خرید اجناس از دشمنان اشاره شده است؟
 

پاسخ:
اسرائیل به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین دشمن امت اسلامی، همواره در پی تهدید و ظلم به مسلمانان بوده است. در اسلام، برای تجارت و خریدوفروش با دیگر کشورها، به‌ویژه دشمنان، احکام خاصی مطرح شده است. احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام بر این نکته تأکید دارند که کمک به دشمنان اسلام، چه به‌صورت نظامی و چه اقتصادی، جایز نیست. به‌ویژه در شرایطی که این کمک‌ها موجب تقویت قدرت دشمنان و تهدید امنیت مسلمانان شود.
 در ادامه، برخی از این روایات بیان خواهند شد تا نگاه اسلامی به این موضوع روشن‌تر شود.
1. نهی از تجارت نظامی با دشمن
در روایات اشاره شده که تجارت با دیگر کشورها، حتی اگر آن کشور از نظر عقیده با امت اسلامی همسو نباشند، به شرطی که موجب تقویت قدرت نظامی آن‌ها نشود، اشکالی ندارد. به‌عبارت‌دیگر، اصل مجاز بودن تجارت و خریدوفروش با سایر کشورها حتی با دین و مذهب متفاوت، به‌طورکلی پذیرفته شده است، ولی درصورتی‌که این تجارت منجر به تقویت دشمن و به خطر انداختن امنیت مسلمانان و قدرت نظامی آن‌ها شود، جایز نخواهد بود. در حدیثی آمده است:
(علی بن جعفر از برادرش امام موسی بن جعفر علیه‌السلام) سوال کرد:
«عَنْ حَمْلِ الْمُسْلِمِینَ إِلَی الْمُشْرِکِینَ التِّجَارَهَ قَالَ إِذَا لَمْ یَحْمِلُوا سِلَاحاً فَلَا بَأْسَ؛ (1)
که آیا جایز است که مسلمانان با مشرکین تجارت کنند؟ امام (علیه‌السلام) فرمودند: اگر مسلمانان سلاح به آن‌ها نفرستند، اشکالی ندارد.»
بنابراین، در مسائل اقتصادی و تجاری با سایر کشورها، باید توجه داشت که آیا این تجارت به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم موجب تقویت توان نظامی و تهدید علیه مسلمانان خواهد شد یا خیر.
واضح است که در شرایطی که دشمنان در حال جنگ و درگیری با مسلمانان هستند و تهدید جدی به نابودی امت اسلامی دارند، هرگونه کمک به آن‌ها، به‌ویژه در زمینه‌های نظامی، ممنوع است. در حدیثی آمده است:
«عَنْ هِنْدٍ السَّرَّاجِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه‌السلام أَصْلَحَکَ اللَّهُ إِنِّی کُنْتُ أَحْمِلُ السِّلَاحَ إِلَی أَهْلِ الشَّامِ فَأَبِیعُهُ مِنْهُمْ فَلَمَّا أَنْ عَرَّفَنِیَ اللَّهُ هَذَا الْأَمْرَ ضِقْتُ بِذَلِکَ وَ قُلْتُ لَا أَحْمِلُ إِلَی أَعْدَاءِ اللَّهِ فَقَالَ احْمِلْ إِلَیْهِمْ فَإِنَّ اللَّهَ یَدْفَعُ بِهِمْ عَدُوَّنَا وَ عَدُوَّکُمْ یَعْنِی الرُّومَ وَ بِعْهُمْ فَإِذَا کَانَتِ الْحَرْبُ بَیْنَنَا فَلَا تَحْمِلُوا فَمَنْ حَمَلَ إِلَی عَدُوِّنَا سِلَاحاً یَسْتَعِینُونَ بِهِ عَلَیْنَا فَهُوَ مُشْرِکٌ؛ (2)
هند سرّاج گوید: به امام علیه‌السلام عرض کردم: خداوند امور شما را اصلاح گرداند! من اسلحه سوی اهل شام مى‌برم و به آنان مى‌فروشم، ولی از زمانی که این امر (امامت) را شناخته‌ام از این کار دست برداشته‌ام و به او گفتم: برای دشمنان خدا چیزی نمى‌برم. حضرت فرمودند: برای آنها اسلحه ببر؛ زیرا خداوند با این اسلحه‌ها (و به واسطه شامیان) دشمن ما و شما را - یعنی رومیان را - دفع مى‌کند، اسلحه‌ها را به آنان بفروش، ولی هنگامی که بین ما و آنان جنگی درگرفت برای آنان اسلحه مبرید، زیرا اگر کسی برای دشمن ما اسلحه‌ای برد که با آن به ما ضرر برساند مشرک است.
بنابر این روایت نیز، تجارت با دشمن وقتی که موجب تسلط او بر جامعه‌ی اسلامی شود، اشکال دارد. در قرآن کریم نیز در آیه ی 141 سوره ی نساء ( لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا) به موضوع نادرست بودن این تسلط اشاره شده است.
 با این توضیحات، وقتی دشمنی اسرائیل نسبت به امت اسلامی واضح است و این باند جنایتکار به‌طور مداوم در حال تجاوز به حقوق مسلمانان در کشورهایی مانند فلسطین و لبنان و سوریه و عراق و یمن بوده و همواره قوانین بین‌المللی را نقض می‌کند، در درجه‌ی اول، معاملات نظامی و در مرحله‌ی بعد، هرگونه خریدوفروش اجناس با این دشمن کاری ناپسند و نادرست است. چراکه این خریدوفروش‌ها موجب قدرت اقتصادی و نظامی او شده و علیه کشورهای دیگر مورد استفاده قرار می‌دهد.
متأسفانه برخی کشورهای مسلمان، همواره با اسرائیل، مراودات تجاری دارند و اجناس اسرائیلی به‌وفور در کشور آن‌ها یافت شده و توسط مردم خرید می‌شود. این کار درواقع به‌نوعی به تقویت دشمن منجر می‌شود و این عمل نه‌تنها مخالف اصول اسلامی، بلکه از نظر سیاسی و اخلاقی نیز قابل پذیرش نیست.
2. نهی از هر نوع کمک به ظالم
در فرهنگ اهل‌بیت علیهم‌السلام، کمک به کسانی که در حال ظلم به مسلمانان هستند، به‌شدت مورد نهی قرار گرفته است. امامان معصوم علیهم‌السلام همواره بر این نکته تأکید داشته‌اند که حتی کوچک‌ترین اقدامی که به‌نوعی به یاری و تقویت ظالمین منجر شود، باید از آن اجتناب کرد. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام آمده است:
«إِیَّاکُمْ وَ صُحْبَهَ الْعَاصِینَ وَ مَعُونَهَ الظَّالِمِین‏؛ (3)
از مصاحبت عاصیان (گناهکاران) و یاری ظالمان و مجاورت فاسقان بپرهیزید.»
در این روایت امام علیه‌السلام به‌صراحت بیان می‌کند که مسلمانان باید از همراهی با گناهکاران و کمک به ظالمان خودداری کنند. بنابراین، با توجه به این‌که خرید اجناس اسرائیلی به تقویت آن‌ها کمک می‌کند، بر اساس آموزه‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام، این عمل به‌شدت محکوم است و از مسلمانان خواسته می‌شود که از آن اجتناب کنند. ظلم نه‌تنها در عمل فرد ظالم، بلکه در کمک به او و یا حتی رضایت به ظلم نیز محکوم است.
 امام صادق (علیه‌السلام) در حدیثی بسیار مهم فرموده‌اند:
«الْعَامِلُ بِالظُّلْمِ وَ الْمُعِینُ لَهُ وَ الرَّاضِی بِهِ شُرَکَاءُ ثَلَاثَتُهُمْ؛ (4)
کسی که ظلم کند، کسی که به او کمک نماید، و کسی که به ظلم راضی باشد، هر سه در گناه شریک هستند.»
این حدیث نیز نشان می‌دهد که حتی کسانی که به‌طور مستقیم ظلم نمی‌کنند، بلکه با کمک به ظالم یا رضایت به ظلم او، از آن حمایت می‌کنند، در حقیقت در گناه او شریک خواهند شد. بر این اساس، اگر شخصی به هر نحوی به اسرائیل یا هر رژیم ظالم دیگری کمک کند، چه از طریق خرید اجناس یا هر نوع تعامل اقتصادی دیگر، در حقیقت در ظلم آن‌ها شریک است.
باید دانست که در روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام، عواقب سنگین و تبعات شدید برای یاری دادن به ظالم بیان شده است. امیرالمومنان علیه‌السلام در روایتی فرموده‌اند:
«در روز قیامت ندادهنده‌ای فریاد خواهد زد: کجاست ظالمان و یاران آن‌ها و هم‌دستانشان؟ تا حتی کسانی که قلمی برای آن‌ها تراشیده و مرکبی برایشان آماده کرده‌اند. سپس همگی در تابوتی از آهن جمع خواهند شد و به جهنم پرتاب خواهند گردید.» (5)
پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز در حدیثی می‌فرمایند:
«مَنْ مَشَی مَعَ ظَالِمٍ لِیُعِینَهُ وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ؛ (6)
هرکسی که به‌سوی ظالمی برود تا او را یاری کند و می‌داند که او ظالم است، از اسلام خارج شده است.»
این احادیث نشان می‌دهند که هرگونه کمک به ظالم، حتی اگر به‌صورت غیرمستقیم باشد، عواقب سنگینی خواهد داشت. طبق این روایات، کسی که به ظالم کمک کند، در حقیقت خود را از رحمت خداوند دور می‌کند.
ممکن است برخی تصور کنند که خرید اجناس، درواقع کمک بزرگی به دشمن نخواهد بود؛ اما این نگرش از نظر دینی و طبق آموزه‌های اهل‌بیت علیهم‌السلام صحیح نیست. حتی کمک‌های کوچک و به‌ظاهر بی‌اهمیت نیز به ظالمین محکوم است. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در حدیثی بسیار مهم فرمودند:
«إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَهِ نَادَی مُنَادٍ أَیْنَ الظَّلَمَهُ وَ أَعْوَانُهُمْ وَ مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاهً وَ رَبَطَ کِیساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّهَ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ؛ (7)
چون روز قیامت شود، یک منادی ندا دهد: کجایند ستمگران و یاران آن‌ها؟ آنکه دواتی برای آنان لیقه کرده یا سرکیسه‌ای را برای آنان بسته یا قلمی برای آنان در مرکب فروبرده است؛ پس آنان را نیز با ستمگران محشور کنید.»
بنابراین حتی کوچک‌ترین کمکی که ممکن است به ظالمین در هر زمینه‌ای انجام گیرد، از دیدگاه اسلامی نه‌تنها نادرست است، بلکه موجب مشارکت در ظلم آن‌ها می‌شود و در روز قیامت عواقب سنگینی خواهد داشت.
صفوان بن مَهران از اصحاب امام کاظم علیه‌السلام بود که شتران زیادی داشت، حضرت به او فرمود:
 «ای صفوان همه چیزِ تو خوب و نیکو است جز یک چیز!
صفوان گفت، فدایت شوم آن یک مورد چیست؟
امام(ع) فرمود:
إِکْرَاؤُکَ جِمَالَکَ مِنْ هَذَا الرَّجُلِ یَعْنِی هَارُونَ؛ اینکه شتران خود را به این مرد (یعنی هارون خلیفه وقت) کرایه می‌دهی
صفوان عرض کرد:
وَ اللَّهِ مَا أَکْرَیْتُهُ أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا لِلصَّیْدِ وَ لَا لِلَّهْوِ وَ لَکِنِّی أَکْرَیْتُهُ لِهَذَا الطَّرِیقِ(یَعْنِی طَرِیقَ مَکَّهَ) وَ لَا أَتَوَلَّاهُ بِنَفْسِی وَ لَکِنِّی أَبْعَثُ مَعَهُ غِلْمَانِی؛
به خدا سوگند من از روی حرص و سیری و لهو چنین کاری نمی‌کنم؛ چون او به راه حج می‌رود، شتران خود را به او کرایه می‌دهم. خودم هم خدمت او را نمی‌کنم و همراهش نمی‌روم، بلکه غلام خود را همراه او می‌فرستم.
امام(علیه‌السلام) فرمود: یَا صَفْوَانُ أَ یَقَعُ کِرَاؤُکَ عَلَیْهِمْ؟ آیا از او کرایه طلب داری؟ گفتم: فدایت شوم. آری
امام(علیه‌السلام) فرمود: أَ تُحِبُّ بَقَاءَهُمْ حَتَّی یَخْرُجَ کِرَاؤُکَ؟ آیا دوست داری او باقی باشد تا باقی کرایه ات را به تو برسد؟
گفت: آری
امام(علیه‌السلام) فرمود: مَنْ أَحَبَّ بَقَاءَهُمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ مَنْ کَانَ مِنْهُمْ کَانَ وَرَدَ النَّارَ؛ (8)
کسی که دوست داشته باشد بقای آنها را، از آنان خواهد بود و هر کس از آنان (دشمنان خدا) باشد، جایگاهش جهنم خواهد بود.»
بر اساس این روایت، هر نوع کمک به دشمنان پسندیده نیست. با این توضیح، خرید اجناس اسرائیلی یا هرگونه همکاری با رژیم‌های ظالم، حتی در مقیاس کوچک، نه‌تنها مغایر با اصول اسلامی است، بلکه از نظر دینی، فردی که چنین کمکی انجام دهد، به‌نوعی در ظلم آنان شریک خواهد بود.
در یکی از روایات امام صادق (علیه‌السلام)، نقل شده است که فردی از یاران امام از ایشان سؤال کرد که نظر شما در مورد کمک به ظالمان در کارهایی همچون ساخت ساختمان، احداث نهر یا تعمیرات چیست؟ امام صادق (علیه‌السلام) در پاسخ فرمودند که حتی من دوست ندارم در کوچک‌ترین کارها مانند بستن یک گره یا کشیدن قلم برای آن‌ها مشارکت داشته باشم. ایشان تأکید کردند که یاران ظالمان در روز قیامت در خیمه‌ای از آتش خواهند بود تا خداوند میان بندگان حکم کند. (9)

نتیجه‌گیری
اسرائیل از بزرگ‌ترین دشمنان امت اسلامی است. در روایات اسلامی به‌طور قاطع و روشن آمده است که هرگونه کمک نظامی به دشمنان مسلمانان، ممنوع است. وقتی کشورهای اسلامی با اسرائیل مراودات اقتصادی برقرار می‌کنند، به‌طور غیرمستقیم به تقویت قدرت اقتصادی و نظامی این دشمن کمک می‌کنند. چنین اقداماتی که باعث تقویت توان نظامی دشمنان اسلام می‌شود، برخلاف تعالیم اسلامی است و نمی‌تواند پذیرفته شود. علاوه بر این، در احادیث اهل‌بیت علیهم‌السلام، کمک به ظالم به‌شدت مورد نهی قرار گرفته است. خرید اجناس اسرائیلی، هرچند که در ظاهر کم‌اهمیت باشد، درواقع به تقویت دشمنان اسلام و یاری رساندن به آن‌ها منجر می‌شود. در تعالیم اسلامی تأکید شده که حتی کوچک‌ترین کمک‌ها به ظالمان هم مورد نهی است. بنابراین، خرید اجناس اسرائیلی یا هر نوع مراوده تجاری و اقتصادی با این رژیم ظالم به‌وضوح مغایر با آموزه‌های اسلامی است و مسلمانان باید از آن اجتناب کنند.

پی‌نوشت‌ها
1. عریضى، علی بن جعفر، مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث‏، قم: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام‏، 1409ق، ص176، ح 320.
2. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق/مصحح: غفاری علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏5، ص112، ح 2.
3. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق/مصحح: غفاری علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏8، ص16، ح 2.
4. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق/مصحح: غفاری علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏2، ص333، ح 16.
5. دیلمى، حسن بن محمد، إرشاد القلوب إلی الصواب (للدیلمی)، محقق / مصحح: ندارد، قم: الشریف الرضی‏، 1412ق، ج‏1، ص186.
6. طبرسى، علی بن حسن‏، مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، محقق/مصحح: ندارد، نجف: المکتبه الحیدریه، 1385ق، ص315.
7. إبن بابویه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محقق/مصحح: ندارد، قم: دارالشریف الرضی للنشر، 1406ق، ص260.
8. کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی - إختیار معرفه الرجال، محقق/مصحح: طوسى، محمد بن الحسن / مصطفوى، حسن‏، مشهد: مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، 1409ق، ص441.
9. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق/مصحح: غفاری علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407ق، ج‏5، ص107، ح 7.
 

داشتن همزاد، خرافه ای است که عمدتا توسط رمالان مطرح می شود که بخت افراد را بسته و مانع پیشرفت او هستند و این خرافه ها بعضا صدمات جبران ناپذیری به افراد می زند.
آیا هر انسانی، یک همزاد دارد؟

پرسش:
آیا این حقیقت دارد که هر شخصی یک همزاد دارد؟ آیا واقعاً همزاد می‌تواند منشأ مشکلات و اختلاف‌های خانوادگی باشد و نگذارد که کارهای ما به سرانجام برسد؟
 

پاسخ:
امروزه در عرف عوام مردم، همزاد یعنی هر انسانی موقع تولدش، جنّی با او زائیده می شود که همیشه با اوست و مانع پیشرفت و موفقیت او می‌شود و مشکلاتی برای او به وجود می‌آورد؛ چنین چیزی در آیات و روایات نداریم، و این حرف ها که معمولا دعانویس‌ها به مراجعین خود می‌گویند که همزاد داری، همزاد باعث بسته شدن بختت شده، همزاد مانع موفقیتت می‌شود و...، همه خرافات و نادرست است.
در روایات معصومین علیهم السلام آمده که انسان همیشه در معرض وسوسه و فریب شیطان است، لذا باید مراقب باشد تا به انحراف و گناه کشیده نشود. به عبارت دیگر؛ انسان در طول عمرش، توسط نیروهای درونی و بیرونی، به سوی بدی و نیکی تشویق می‌شود؛ نفس اماره و شیاطین، او را به انجام شر و بدی دعوت می‌کنند و فطرت سلیم و الهامات ربانی، او را به سوی خیر و نیکی تشویق می‌کنند. این جدال بین خیر و شر، تا آخر عمر، همراه انسان هست.
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرین‏»؛ و هر کسی از یاد خدا روى ‏گردان شود شیطان را به سراغ او می‌فرستیم، پس همواره قرین او است». قرین بودن و همراه بودن شیطان، در حد وسوسه و غافل شدن از یاد خداست، یعنی شیطان سلطه‌ای بر انسان ندارد و فقط آدمی را به گناه دعوت می‌کند، چنان که وقتی گنه‌کاران در روز قیامت، گناه خود را بر گردن شیطان می‌اندازند او در پاسخ می‌گوید: «وَ ما کانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی‏ فَلا تَلُومُونی‏ وَ لُومُوا أَنْفُسَکُم‏...»؛ من بر شما سلطه‌ای نداشتم جز این که شما را دعوت کردم و شما هم استجابت نمودید، پس مرا ملامت و سرزنش نکنید بلکه خودتان را سرزنش کنید».

بنابراین؛
همزاد، به آن معنایی که امروزه بین مردم عوام معروف است، که برای هر فردی همشکل خودش انسان یا جنّی خلق شده باشد که دائماً مانع پیشرفت و موفقیت او باشد و یا در زندگی برای او مشکلاتی ایجاد کند، مبنای دینی و شرعی ندارد و خرافه و نادرست است.

دعانویسی به معنای استفاده از دعاهای رسیده از اهل بیت(ع) صحیح است ولی آنچه رمالان به دیگران می‌دهند ناشی ازعلوم غریبه ای است که مهارت در آن ندارند و ضرر می رساند
دعا نویسی و استفاده از آن در حل مشکلات زندگی

پرسش:
دعانویسی چیست و آیا می‌توان به دعانویس مراجعه کرد؟ 
 

پاسخ:
دعانویسی اگر به معنای استفاده از متون دینی و دعاهای رسیده از اهل بیت(ع) باشد، صحیح است و در فرهنگ دینی نیز مردم گاه به علمای دینی برای چنین کاری مراجعه می‌کنند. دعانوشتن برای خود یا دیگران یا مراجعه به افرادی برای دعا گرفتن یا دعانوشتن، در مواردی که می‌دانیم که دعانویس از آیات قرآن و دعاهای رسیده از اهل بیت یا تجربه علمای بزرگ استفاده کرده است، اشکالی ندارد و عمل به توصیه های آنان، مشروع و جایز است.
البته امروزه دعانویسی در بین عوام مردم، عنوانی است عام برای مجموعه کارهایی که برخی از مدعیان علوم غریبه انجام می‌دهند؛ آنها چیزی به اسم دعا چنان که در ادبیات دینی مرسوم است برای کسی نمی‌نویسند، بلکه گاهی از دعاهای اهل بیت و آیات قرآن استفاده می‌کنند اما اغلب آنچه می‌نویسند و به مراجعه‌کنندگان می‌دهند، مستند به دلایل شرعی نیست و پشتوانه دینی ندارد. 
در بیشتر موارد، آنچه دعانویسان و رمالان به دیگران می‌دهند ناشی از علوم غریبه است و چون علم یا مهارت لازم را ندارند و از طرفی ممکن است تحت تاثیر امیال نفسانی باشند، نتیجه خوبی برای مراجعه کنندگان ندارد و علاوه بر ضررهای مالی، بر مشکلات آنها نیز افزوده می شود زیرا یکسری از این کارهای رمالی و... نیازمند ارتباط با اجنه شرور است و این ارتباط باعث دخالت جنیان در زندگی مراجعه کنندگان می شود و گرفتاری و مشکلاتشان را بیشتر می کند؛ لذا توصیه می کنیم به این دعانویس ها اصلا مراجعه نشود.

آیا از دعا نویسی می توان برای حل مشکلات زندگی استفاده کرد؟
مشکلات روزمره زندگی همیشه ناشی از عوامل ناشناخته و سحر و جادو نیست، بلکه علل و عوامل مختلفی است که بیشتر آنها هم علت منطقی و علمی دارد؛ گاه ناشی از اشتباهات گذشته است، گاه مثل بالا رفتن سن ازدواج ناشی از شرایط اجتماعی  و فرهنگی است، و گاه مثل مشکلات اقتصادی ریشه در مسائل اقتصادی کلان کشور و حتی جهان دارد؛ در حالی که معمولا افراد دعانویس همه مشکلات را ناشی از طلسم و جادو و امثال آن معرفی می‌کنند و تلاش می‌کنند مشتریان خود را به هر قیمتی حفظ کنند، و همین باعث می‌شود که توصیه‌های این افراد، یا اصلا مشکلی را حل نمی کند، یا فقط به صورت موقت آن را متوقف می کند و بعد از مدتی مشکل دوباره باز می گردد و حتی مشکلی بر مشکلات قبلی هم اضافه می کند.
نکته دیگر این که استفاده این دعانویس ها از برخی از این علوم از نظر شرعی اشکال دارد و گاه ممکن است این افراد از این طریق به دیگران ضرر بزنند یا از اسرار مخفی دیگران با خبر شوند و یا باعث تهمت و نسبت دروغ به دیگران شده و ایجاد سوء ظن کرده و اختلافات خانوادگی و بدبینی ها را بیشتر کنند. این ها باعث می‌شود که توصیه‌های این افراد قابل دفاع نبوده و حتی در مواردی حرام باشد. 

از چه اعمال و دعاهایی برای حل مشکلات زندگی استفاده کنیم؟
استغفار کردن؛ خواندن نماز حاجت؛ خواندن نماز جعفر طیار؛ نماز‌های استغاثه به اهل بیت(ع) مثل نماز استغاثه به حضرت ولی‌عصر  و موارد دیگر که در «مفاتیح الجنان» آمده؛ صدقه دادن؛ گره گشایی از کار بندگان خدا؛ فرستادن صلوات؛ خواندن زیارت عاشورا؛ خواندن حدیث کسا؛ خواندن برخی سوره‌ها مثل چهارقل و سوره یاسین و... از مواردی است که به صورت عمومی برای همه مشکلات قابل توصیه است.
توجه به این نکته لازم است که رعایت برخی امور مثل ترک گناهان، پاک و حلال بودن اموال انسان، ذکر صلوات و استغفار هنگام دعا، دعا در زمان‌ها و مکان‌های توصیه‌شده مثل هنگام سَحَر و ... زمینه‌ساز استجابت دعا خواهد بود؛ و در نقطه مقابل، رعایت نکردن این شرایط ممکن است باعث تأخیر یا عدم استجابت دعا شود.

چرا دعاهایمان مستجاب نمی شود؟
دعاها و ذکرهای توصیه شده در روایات دینی، مثل قوانین فیزیکی و علوم تجربی عمل نمی‌کنند که مثلا هر کسی چهل روز زیارت عاشورا بخواند بدون هیچ شکی به خواسته خود برسد. دعا جزو سنت‌های الهی است و سنت‌های الهی ممکن است در مواردی با موانعی روبه‌رو شوند یا خداوند متعال سنت دیگری را بر سنت استجابت دعا ترجیح دهد. از همین رو توصیه‌هایی که در فضای مجازی یا از سوی برخی افراد منتشر می‌شود که هر کس فلان ختم را انجام دهد حتما به نتیجه مورد نظر می‌رسد از اعتبار لازم برخوردار نیستند. سنت‌های الهی هر چند اثرگذار و نتیجه بخش هستند ولی چنین نیست که در صددرصد موارد به نتیجه مورد نظر اشخاص منتهی شود.

نکته نهایی این که همیشه دعاها و ذکرهای ما به هدف مطلوب نمی‌رسد؛ یعنی حتی اگر همه ذکرها و دعاها را هم انجام دهیم و همه شرایط را هم رعایت کنیم، باز هم ممکن است که به آن حاجت خاص نرسیم؛ چرا که اصولا استجابت دعا، در اختیار خداوند است و خداوند بر اساس حکمتی که دارد؛ یا خواسته بندگان را عطا می‌کند، یا جایگزینی بهتر در آینده می‌دهد، یا در ازای دعاهای افراد بلاهایی را از ایشان دفع می‌کند، و بالاخره اگر در این دنیا امکان جبران و استجابت نباشد، در آخرت دعای افراد را با چنان پاداشی جبران خواهد کرد که مؤمنان آرزو خواهند کرد که ایکاش هیچ یک از خواسته‌های ما در دنیا اجابت نشده بود و امروز به جای آن پاداشی بی ‌پایان دریافت می‌کردیم.
 

خواب هایی که انسان می بیند چند صورت دارد که فقط رویای صادقه است که می‌تواند نشانگر امری واقعی باشد و گاه ممکن است نیاز به تعبیر، آن هم به وسیله اهلش داشته باشد.
تعبیر خواب و حجیت آن

پرسش:
وقتی خوابی می‌بینیم، چگونه بفهمم که تعبیر آن چیست؟ آیا از کتاب‌هایی که در این زمینه نوشته شده می‌توانیم استفاده کنیم؟ همچنین لطفاً بفرمایید بنده چه تکلیفی نسبت به خوابی که می‌بینم، دارم؟ 
 

پاسخ: 
رویا یا خواب دیدن که همه ما در طول زندگی تجربه آن را داریم بر حسب آنچه از روایات و متون دینی استفاده می شود اقسامی دارد. از یک نگاه می توان رویا را به چهار قسم تقسیم کرد:

 قسم اول: رویای صادقه؛ خوابی که انسان می بیند و با عالم واقع مطابقت دارد.

 قسم دوم: خواب هایی که بازتاب دهنده افکار و دل مشغولی های ما در طول روز هستند؛ برخی اوقات کسی که در طول روز به مسئله ای زیاد فکر می کند یا خیلی دوست دارد اتفاقی رخ بدهد یا از وقوع حادثه ای ترس دارد در عالم خواب همان موضوع را به صورت رویا می بیند مثلاً فردی که به دیگری علاقه مند است و به ازدواج با او فکر میکند چه بسا در عالم خواب ببیند که با او ازدواج کرده است یا فردی که از امتحانی که در پیش دارد می ترسد چه بسا در عالم خواب ببیند که در جلسه امتحان حضور دارد و... 
در چنین مواردی خواب های فرد به نوعی افکار و دل مشغولی های او در هنگام بیداری را بازتاب می دهند.

 قسم سوم: رویاها و صورت هایی که شیاطین در هنگام خواب به انسان مومن نشان میدهند تا او را محزون و ناراحت نمایند مثلاً ممکن است فردی خواب ببیند که عزیزی را از دست داده است یا کار ناپسندی را انجام می دهد یا اموری از این قبیل که سبب ناراحتی انسان مومن می شود.

 قسم چهارم: خواب های آشفته یا خوابهای نامربوط یا خواب های بیهوده به تعبیر قرآن اضغاث احلام؛ خواب هایی که انسان می بیند هیچ معنا و مفهوم خاصی ندارد و نوعی آشفتگی در آنها به چشم می خورد.
امام صادق (علیه السلام) در یک روایت، سه قسم از خواب ها ورویاها  را بیان کرده و فرموده اند: الرؤيا على ثلاثةِ وُجوهٍ : بِشارَةٌ مِنَ اللّه ِ للمُؤمنِ و تَحذيرٌ مِنَ الشيطانِ  و أضغاثُ أحلامٍ . رویا سه نوع دارد: 1.مژده و بشارت از جانب خداوند برای انسان مومن 2.تهدید و ایجاد ترس از ناحیه شیطان 3. رویاهای آشفته و نامربوط .
در روایت دیگری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وارد شده است :الرؤيا ثلاثةٌ : بُشرى مِن اللّهِ ، و تَحزِينٌ مِنَ الشيطانِ ، و الذي يُحَدِّثُ بهِ الإنسانُ نَفسَهُ فَيَراهُ في مَنامِهِ . 1. مژده و بشارت از ناحیه خداوند 2. خوابی که سبب اندوهگین ساختن انسان و از ناحیه شیطان است3. خوابی که درباره موضوعی است که انسان به آن فکر کرده و ذهن خود را با آن مشغول کرده است. 

تعبیر  خواب
از ۴ قسم خوابی که بیان شد فقط رویای صادقه است که می‌تواند نشانگر امری واقعی باشد و گاه ممکن است نیاز به تعبیر داشته باشد اما خواب‌های قسم دوم، سوم و چهارم که چه بسا انسان در هنگام خواب یکی از این خواب ها را ببیند هیچ معنا و مفهوم خاص و هیچ تعبیری ندارند. پس فقط یک قسم از اقسام خواب یعنی رویای صادقه واقعی می باشد. 

رویای صادقه دو صورت میتواند داشته باشد:
صورت اول: رویای صادقه ای که واضح و روشن است یعنی دقیقا آنچه را که انسان در خواب می بیند همان چیز در عالم بیداری اتفاق می افتد. 
صورت دوم:رویای صادقه ای که واضح و روشن نیست و نیاز به تعبیر دارد.

 روح انسان در هنگام خواب از بدن انسان فاصله می گیرد از عالم ماده عبور می کند و وارد عالمی بالاتر به نام عالم مثال می شود؛ و در هنگام خواب درعالم مثال، صورت هایی را میبیند که گاه ممکن است این صورت در عالم دنیا معنایی متفاوت داشته باشد؛ گاه نیز روح انسان، تصرفاتی در صورتی که در عالم مثال دیده است انجام می دهد و خوابی را که به یاد می آورد متفاوت با حقیقتی است که در هنگام خواب با آن مواجه شده است؛ در این موارد خواب نیاز به تعبیر دارد؛ تعبیرکننده خواب، کسی است که بتواند معنای خواب را از صورتی که در عالم مثال مشاهده شده است عبور داده و بر ویژگی هایی که در عالم دنیا وجود دارد تطبیق دهد؛ و از این رو به او «معبّر» می گویند.

نکته شایان توجه این است که ما معمولاً به کسانی که تعبیرخواب میدانند دسترسی نداریم پس چگونه میتوانیم خواب خود را تعبیر کنیم؟ 

نکته اول: توجه دوباره به این مسئله است که هر خوابی تعبیر ندارد و فقط رویای صادقه است که تعبیر دارد و چه بسا خوابی که من دیده ام رویای صادقه نباشد. 

نکته دوم: از برخی از روایات استفاده می شود که چگونه تعبیر کردن خواب می‌تواند در چگونه اتفاق افتادن آنچه که من در خواب دیده ام اثرگذار باشد(1) ؛ لذا به ما توصیه کرده اند که خواب خود را فقط برای کسانی تعریف کنیم که انسان های صالح و خیرخواهی هستند. پس انسان در جایی که دسترسی به کسی که خواب را تعبیر کند ندارد می تواند خواب خود را که ممکن است سبب نگرانی او شده باشد به امری خیر و شایسته تعبیر نمایند یا فقط برای افراد آگاه، صالح و خیرخواه بیان نماید که تعبیری خوب و شایسته نسبت به رویای او صورت بگیرد.(2) 
همچنین اگر خوابی دیدیم که مایه نگرانی ما شد می توانیم با صدقه یا پناه بردن به درگاه الهی و دعا یا توسل به اولیای الهی آرامش خاطر بیشتری پیدا کنیم.

نکته سوم: آیا ما می توانیم برای تعبیرخواب خود به کتاب هایی که درباره باب تعبیر خواب نوشته شده اند مراجعه کنیم؟
شایسته توجه است که انتساب برخی از این کتابها به مولفانی که به آنها نسبت داده شده معلوم نیست؛ علاوه بر اینکه این کتاب ها نمی توانند مرجعیتی در باب تعبیر خواب داشته باشد زیرا عوامل متعددی همانند زمان خواب یا ویژگی های اخلاقی یا سایر ویژگی های بیننده خواب می توانند در تعبیر خواب توسط معبّر، اثرگذار باشند؛ پس نمی توان نسخه و تعبیر یکسانی برای همه خواب ها داشت.

حجیت خواب
آیا لازم است به آنچه که در خواب دیده ایم ترتیب اثر بدهیم  یا بر طبق خواب خود عمل کنیم؟
عالمان دینی گفته اند: خواب برای انسان، حجت شرعی نمی باشد و ترتیب اثر به خواب یا عمل به آن واجب نیست؛ هرچند فرد می تواند بر طبق خوابی که دیده است رفتار کند و به آن عمل نماید؛ البته باید توجه داشت که محتوای رویا و خواب نباید توصیه به امری غیرعقلانی یا امری غیرشرعی باشد و الا عمل به خواب جایز نیست. پس اگر انسان خواب کسی را می بیند که از او می خواهد کاری را انجام دهد؛ لازم نیست بر طبق این خواب عمل کند و اگر خواسته آن، غیرعقلانی یا غیرشرعی باشد نباید آن کار را انجام دهد.

رهایی از رویاهای بد
چگونه می توان از دیدن خواب های بد در امان ماند؟
 برخی از عوامل می‌توانند در این که انسان، خواب های بد نبیند موثر باشند مثلاً اینکه انسان تنها در خانه نخوابد و در هنگام خواب فرد یا افراد دیگری در خانه حضور داشته باشند یا اینکه قبل از خواب پرخوری نداشته باشد و بین زمان شام خوردن و خوابیدن انسان فاصله باشد. همچنین اگر انسان در طول روز مراقبت داشته باشد که از گناهان اجتناب نماید(3)  یا اگر از استرس و آشفتگی خود در طول روز بکاهد، در هنگام خواب با وضو بخوابد و پیش از خوابیدن برخی از آیات قرآن یا دعاهایی که قبل از خواب وارد شده و در کتاب مفاتیح الجنان آمده است را بخواند؛ این کارها می توانند در اینکه انسان خواب های بد نبیند موثر باشند. زیاد خوابیدن نیز از عوامل اثر گذار بر دیدن خواب های نامناسب است.

پی نوشت:
1. رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :إذا رَأى أحَدُكُـم الرؤيـا الحَسَنَةَ فَلْيُفَسِّرْها و لْيُخبِرْ بها ، و إذا رَأى الرؤيا القَبيحَةَ فلا يُفَسِّرْها و لا يُخبِرْ بها . (کنزالعمال،41392)
رسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله :الرؤيا عَلى رِجْلِ طائرٍ ما لَم تُعَبَّرْ ، فإذا عُبِّرَت وَقَعَت ، و لا تَقُصَّها إلاّ على وادٍّ و ذِي رَأيٍ. (کنز العمال،41390)
رسول الله صلى الله عليه و آله: الرؤيا تقع على ما تعبّر، ومَثَلُ ذلك مثل رجلٍ رفع رجله فهو ينتظر متى يضعها فإذا رأى أحدكم رؤيا فلا يحدث بها إلا ناصحًا أو عالمًا. (الصحیح الجامع)
2. امام صادق (علیه‌السلام) به نقل از پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) می‌فرمایند: «الرویا لا تقص الا علی مومن خلا من الحسد و البغی»؛ رؤیا نقل نمی‌شود، جز برای مؤمنی که از حسادت و بغی و ستم و از صفات رذیله روحش خالی باشد. (کافی، ج8، ص ۳۳۶)
امام محمدباقر (علیه‌السلام) به نقل از پیامبر اکرم (صلوات‌الله‌علیه و آله وسلم): «لا تقصوا رویاکم الا علی من یعقل»؛ رؤیای خود را نقل نکنید مگر برای کسانی که اهل تعقل و تدبیر هستند. (کافی ،ج ۸ ،ص ۳۳۶)
در روایتی دیگر: «لا تقصوا رویاکم الا علی عالم او ناصح»؛ رؤیا و خواب خود را تنها به فرد عالم و دانشمند، عالم ربانی و فرد ناصحی که اهل نصیحت و مشفق باشد بگویید. (کنز العمال ج ۱۵ ص ۳۶۵)
3. امام صادق (علیه‌السلام): «اذا کان العبد علی معصیه و اراد الله تعالی به خیرا أراه فی منامه رویا تروعه فینزجر بهاعن تلک المعصیه»(بحارالانوار،ج۱۴،ص ۴۳۵)

 

آنچه از منابع اسلامی به دست می‌آید انکارناپذیری وجود آن است ولی تا وقتی که خود انسان، شرایط تسلط اجنه بر خود را فراهم نکند آن ها نمی توانند ضرری به انسان بزنند.
تأثیر اجنه در زندگی انسان ها

پرسش:
آیا جن می‌تواند در زندگی ما انسان‌ها دخالت کند و سبب برخی مشکلات مثل مریضی شود یا اینکه نگذارد برخی اتفاق‌های خوب در زندگی ما بیفتد؟ چگونه می‌توانیم خود را از آسیب جنیان حفظ کنیم؟ 
 

پاسخ
آنچه از منابع اسلامی به دست می‌آید، واقعیت جن و انکارناپذیری وجود آن است. این مسئله به میزانی روشن است که خداوند متعال در قرآن کریم سوره‌ای به‌عنوان «سوره جن» بر پیامبرش نازل نموده است. همچنین در برخی روایات نکات و معارفی در مورد اجنه ارائه شده و نیز در احادیثی با اشاره به برخی تأثیرات این موجود در زندگی انسان‌ها، راه مقابله با آن را نیز گوشزد نموده‌اند. 

تبیین و تعریف
«جن» در لغت به معنای پوشش و مخفی بودن  چیزی از حواس است؛(1)  جنیان، گروهی از موجوداتند که به صورت طبیعی از حواس ما پنهان هستند، البته مانند انسان ها شعور و اراده دارند و داراى علم و ادراك و تشخيص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال هستند، هم چنین  داراى تكليف و مسئوليت می باشند و گروهى از آن ها مؤمن صالح و گروهى كافرند. آن ها مانند انسان، زندگی و مرگ و حشر و قیامت دارند.(2) 

شرور بودن جن
از آیات قرآن به دست می‌آید که جنیان همانند انسان‌ها اختیار و تکلیف دارند(3)  و غرض از آفرینش آنان همانند انسان، پرستش خداوند است.(4)  پس این گونه نیست که همه آن‌ها موجودات شرور باشند و درصدد آزار و اذیت انسان‌ها برآیند.

ارتباط با جن
رویکرد اهل‌بیت علیهم‌السلام دوری انسان از جن و ارتباط نداشتن با آن‌ها است. این رویکرد را می‌توان از پناه بردن ایشان به خداوند از اجنه و شر آن‌ها برداشت نمود.
ارتباط با جن به سود آدمی نیست و گاهی اوقات چنین تماس‌هایی موجب خسران خواهد شد و کاری سفیهانه تلقی می‌شود. در آیاتی از قرآن کریم اشاره شده که برخی افراد خود را در دامان جنیان قرار می‌دهند و به همین جهت مورد اغوا، فریب و آزار جنیان قرار می‌گیرند.(5) 

تاثیرگذاری جن
مطابق آیات و روایات این مخلوقات گاهی می‌توانند در زندگی افراد تأثیر گذاشته و دخالت‌هایی انجام دهند. البته خداوند انسان را در مقابل این موجودات تنها نگذاشته و آداب و اعمالی برای خنثی‌سازی تأثیرات اجنه در منابع اسلامی بیان شده است. نکته قابل ‌توجه در مورد اجنه این است که آن‌ها در تسخیر خداوند و برخی انبیاء و معصومان علیهم‌السلام هستند؛ بنابراین بدون اجازه آن‌ها نمی‌توانند ضرری و نفعی به انسان برسانند. باوجود چنینی سلطه‌ای از جانب خداوند و پیامبران الهی و اوصیاء آن‌ها، به‌راحتی می‌توان با استفاده از پناه‌ جویی به ایشان از شر این موجودات در امان ماند.

تسلط جن بر انسان
با توجه به مفاهیم قرآنی، موجودات غیرطبیعی مانند جن و شیطان که از طایفه جن محسوب می‌شوند، نمی‌توانند سلطه‌ای بر انسان داشته باشند، مگر به‌واسطه اعمال خود آدمی.(6)  بنابراین تا وقتی انسان خودش اسباب دخالت این موجودات را در زندگی فراهم نکند، ضرری از طرف آن‌ها متوجهش نخواهد بود.
به بیان دیگر؛ جن و شیطان بر هیچ کسی سلطه ندارد، چه مؤمن وچه کافر؛ اما اگر گاهی  بر بعضی افراد سلطه پیدا می کند بدین جهت است که اینها خود تسلّط جن و شیطان را پذیرفته اند؛ کما این که جن و شیطان نمی تواند بر مؤمنین و توکّل کنندگان بر خداوند متعال تسلّط پیدا کند چرا که آنها دعوت او را پاسخ نمی گویند.

تسخیر جن توسط انسان
یکی از نکاتی که در مورد جن وجود دارد، تسلط بر اجنه و به عبارتی تسخیر آن‌ها است. در آیاتی از قرآن کریم به این امر اشاره شده و بیان شده که برخی از پیامبران الهی اجنه را در تسخیر خود داشته‌اند.(7) 
در روایات نیز بیان شده که جن‌های مؤمن در خدمت معصومان علیهم ‌السلام هستند و حضرات بر آن‌ها سلطه دارند و حتی دیده شده که سؤالات دینی خود را از اهل‌بیت علیهم ‌السلام می‌پرسند.(8) 
رویکرد اهل‌بیت علیهم ‌السلام دوری انسان از جن و ارتباط نداشتن با آن‌ها است و به همین جهت استفاده از اجنه برای رسیدن به اهداف، کاری ناپسند بوده و می‌تواند باعث ضررهای جبران ‌ناپذیری شود.
چنانچه جن به تسخیر کسی هم دربیاید نمی‌تواند بدون اذن الهی در افراد دیگر تأثیر بگذارد.(9)  بنابراین با استفاده از دعاها و حرزها به‌راحتی می‌توان از تأثیر آن بر زندگی جلوگیری نمود.

موکل گرفتن جن
برخی افراد مدعی هستند که می‌توانند جن را در تسخیر خود دربیاورند و از طریق آن‌ها کارهایی خارق‌العاده انجام دهند؛ به اجنه‌ای که این کارها را برایشان انجام می‌دهند نیز «موکل» می‌گویند. این ادعاها در اکثر موارد دروغ، غیرقابل اعتماد و برای جذب مشتری است. همانطور که بیان شد چنانچه جن به تسخیر کسی هم دربیاید نمی‌تواند بدون اذن الهی در افراد دیگر تأثیر بگذارد. بنابراین با استفاده از دعاها و حرزها به‌ راحتی می‌توان از تأثیر آن بر زندگی جلوگیری نمود.

راهکارهای دفع اجنه
راه های پیش‌گیری و درمان آسیب‌های ناشی از جن را می‌توان در یک کلید واژه خلاصه کرد و آن «بندگی» خداوند است یعنی عمل به واجبات و ترک محرمات؛ بندگی کردن و انسان مؤمن و صالح بودن، مانند حرزی قوی و محکم جلوی تأثیرات منفی را می گیرد؛ بدون دینداری و بندگی، همه درمان ها گذرا و موقّتی خواهند بود.

قرائت قرآن 
در حدیثی از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله آمده است: «اجْعَلُوا لِبُیُوتِکُمْ نَصِیباً مِنَ الْقُرْآنِ فَإِنَّ الْبَیْتَ إِذَا قُرِئَ فِیهِ الْقُرْآنُ آنَسَ عَلَى أَهْلِهِ وَ کَثُرَ خَیْرُهُ وَ کَانَ سَاکِنِیهِ مُؤْمِنُو الْجِنِّ- وَ الْبَیْتُ إِذَا لَمْ یُقْرَأْ فِیهِ الْقُرْآنُ وَحَشَ عَلَى أَهْلِهِ- وَ قَلَّ خَیْرُهُ وَ کَانَ سَاکِنِیهِ کَفَرَهُ الْجِنِّ»(10)  برای خانه‌های تان سهمی از قرآن قرار دهید. همانا منزلی که در آن قرآن قرائت می‌شود با ساکنینش انس پیدا می‌کند و خیرش زیاد می‌شود و اجنه مؤمن در آن رفت‌وآمد می‌کنند، ولی خانه‌ای که در آن قرآن قرائت نمی‌شود برای اهالی آن وحشت می‌آورد و خیرش کم می‌شود و اجنه کافر در آن ساکن می‌شوند.

قرائت قرآن و بودن قرآن در خانه
در حدیثی از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله نقل شده: «لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَشَدَّ عَلَى الشَّيْطَانِ مِنَ الْقِرَاءَةِ فِي الْمُصْحَفِ نَظَراً وَ الْمُصْحَفُ فِي الْبَيْتِ يَطْرُدُ الشَّيْطَانَ‏»(11) ؛ هيچ چيز بر شيطان از قرائت قرآن از روى مصحف سنگين‌تر نيست و قرآن در منزل، شيطان را طرد مى‌كند.
قرائت سوره جن: از امام صادق علیه‌السلام روایت شده که «مَنْ أَکْثَرَ قِرَاءَهَ قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ لَمْ یُصِبْهُ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا شَیْ‏ءٌ مِنْ أَعْیُنِ الْجِنِّ وَ لَا نَفْثِهِمْ وَ لَا سِحْرِهِمْ وَ لَا مِنْ کَیْدِهِم»(12)‏ ؛ هر کس زیاد سوره جن را قرائت کند در تمام عمر دچار چشم ‌زخم جن و دمیدن و (جادو) و سحر و مکر آن‌ها نشود.

خواندن دعایی که جبرئیل به پیامبر آموخت
جبرئیل برای دفع جن، این دعا را به پیامبر صلی‌الله علیه و آله آموزش داد: «قُلْ أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ الَّتِي لَا يُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ وَ ذَرَأَ وَ بَرَأَ وَ مِنْ شَرِّ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ مِنْ شَرِّ ما يَعْرُجُ فِيها وَ مِنْ شَرِّ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ‏ وَ مِنْ شَرِّ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ مِنْ شَرِّ فِتَنِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ شَرِّ الطَّوَارِقِ‏ إِلَّا طَارِقاً يَطْرُقُ‏ بِخَيْرٍ يَا رَحْمَان‏»(13) 

اذان گفتن در خانه
در روایت توصیه شده که «أَذِّنْ فِي بَيْتِكَ فَإِنَّهُ يَطْرُدُ الشَّيْطَانَ»(14) ؛ در خانۀ خود اذان بگو؛ زيرا كه اذان شيطان را مى‌راند.

نصب آیت الکرسی بر دیوار یا نوشتن آن 
«عَنْ‏ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: شَكَا إِلَيْهِ رَجُلٌ عَبَثَ أَهْلِ الْأَرْضِ بِأَهْلِ بَيْتِهِ وَ بِعِيَالِهِ فَقَالَ كَمْ سَقْفُ بَيْتِكَ فَقَالَ عَشَرَةُ أَذْرُعٍ فَقَالَ اذْرَعْ ثَمَانِيَةَ أَذْرُعٍ ثُمَّ اكْتُبْ آيَةَ الْكُرْسِيِ‏ فِيمَا بَيْنَ الثَّمَانِيَةِ إِلَى الْعَشَرَةِ كَمَا تَدُورُ فَإِنَّ كُلَّ بَيْتٍ سَمْكُهُ أَكْثَرُ مِنْ ثَمَانِيَةِ أَذْرُعٍ فَهُوَ مُحْتَضَرٌ تَحْضُرُهُ الْجِنُ‏ يَكُونُ فِيهِ مَسْكَنُه‏‏»(15) ؛ كسى نزد امام صادق عليه السّلام از بازى اهل زمين (جنّيان) با خانواده و عيالش شكايت كرد، حضرت فرمود: سقف خانه چقدر ارتفاع دارد؟ گفت: ده ذراع [هر ذراع حدودا  47 سانتی‌متر است لذا 10 ذراع، کمی کمتر از 5 متر است]، فرمود: آن را هشت ذراع كن [یعنی کمتر از 4 متر]، همان گونه كه دور مى‌زنى و آية الكرسى را بر آن بنويس، زيرا هر خانه‌اى كه سقف آن بيش از هشت ذراع باشد، محل حضور جنّ‌ مى‌شود و در آنجا ساكن مى‌شوند.

نکته:
در روایات معصومین علیهم السلام وارد شده که نوشتن آیت الکرسی بر دیوار خانه، موجب رانده شدن اجنه از خانه می شود؛ البته توصیه به نوشتن می تواند متناسب با شرائط آن زمان بوده باشد لذا امروزه که تابلو نوشته و پارچه نوشته و... موجود است و رواج دارد، نصب آیت الکرسی (اعم از تابلو نوشته، پارچه نوشته و ...) کفایت می کند و موجب دفع اجنه می شود.

 استفاده از اسپند (اسفند) و کندر
درباره خواص و آثار اسپند، در روایت آمده: «سُئِلَ الصَّادِقُ ع عَنِ الْحَرْمَلِ‏ وَ اللُّبَانِ فَقَالَ ع أَمَّا الْحَرْمَلُ‏ فَإِنَّهُ مَا تَغَلْغَلَ لَهُ عِرْقٌ فِي الْأَرْضِ‏ وَ لَا ارْتَفَعَ لَهُ فَرْعٌ فِي السَّمَاءِ إِلَّا وَكَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مَلَكاً حَتَّى يَصِيرَ حُطَاماً أَوْ يَصِيرَ إِلَى مَا صَارَ إِلَيْهِ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ لَيَتَنَكَّبُ سَبْعِينَ دَاراً دُونَ الدَّارِ الَّتِي فِيهَا الْحَرْمَلُ‏ وَ هُوَ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِينَ دَاءً أَهْوَنُهَا الْجُذَامُ فَلَا يَفُوتَنَّكُم‏»(16) ؛ از امام صادق علیه‌السلام درباره اسفند و كندر سؤال شد؟ فرمود: اما اسفند ريشه‏ اى از آن به زمين نشانيده نشود و شاخه‏اى از آن سر بر نيارد مگر آنكه خداوند فرشته‌ای بر آن بگمارد تا خشک شود یا آن را برساند به آن كس كه بايد برسد؛ و شيطان تا هفتاد خانه از خانه‏اى كه در آن اسفند است می‌گريزد، و اسفند شفاء هفتاد بيمارى است كه كمترين آنها جذام است. پس (از خاصيت و مصرف آن) غافل و محروم نمانيد.
هم چنین برای دود کردن کندر در روایت آمده: «وَ أَمَّا اللُّبَانُ فَهُوَ مُخْتَارُ الْأَنْبِيَاءِ ع مِنْ قَبْلِي وَ بِهِ كَانَتْ تَسْتَعِينُ مَرْيَمُ ع وَ لَيْسَ دُخَانٌ يَصْعَدُ إِلَى السَّمَاءِ أَسْرَعَ مِنْهُ وَ هِيَ مَطْرَدَةُ الشَّيَاطِينِ وَ مَدْفَعَةٌ لِلْعَاهَةِ فَلَا يَفُوتَنَّكُمْ»(17) ؛ اما کندر مورد استفاده انبیا بوده و مریم علیها السلام از آن کمک می جست و هیج دودی از دود کندر زودتر به آسمان بالا نرود، و دودش شیطان را می راند، بلا را دفع می کند پس از آن غافل نشوید.

نکته:
فارغ از خواص دارویی اسفند و کندر، بودن آن ها در خانه مفید است؛ هم چنین می توان اسفند و کندر را دود کرد؛ البته در خصوص دود کردن اسفند روایت نداریم ولی با توجه به فوائد بسیاری که برای اسفند شمرده شده و این که موارد استفاده مختلفی می تواند داشته باشد، دود کردن آن به همراه کندر نیز مفید است.

نگهداری کبوتر
درباره آثار نگهداری کبوتر در خانه و دور کننده شیاطین و اجنه، روایات متعددی وارد شده که به عنوان نمونه به یکی از آن ها اشاره می شود:
«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ الْحَمَامُ‏ طَيْرٌ مِنْ طُيُورِ الْأَنْبِيَاءِ ع- الَّتِي كَانُوا يُمْسِكُونَ فِي بُيُوتِهِمْ وَ لَيْسَ مِنْ بَيْتٍ فِيهِ حَمَامٌ إِلَّا لَمْ تُصِبْ أَهْلَ ذَلِكَ الْبَيْتِ آفَةٌ مِنَ الْجِنِ‏ إِنَّ سُفَهَاءَ الْجِنِّ يَعْبَثُونَ فِي الْبَيْتِ فَيَعْبَثُونَ بِالْحَمَامِ وَ يَدَعُونَ النَّاسَ»(18) ؛ امام صادق علیه السلام می فرمایند: کبوتر از پرنده‌هاى پیامبران است که در خانه خود داشتند و در هر خانه که باشند، آفت جن به اهل آن خانه نرسد؛ چون سفهاء جن در خانه بازى کنند، با کبوتر مشغول شوند و مردم را کاری ندارند.

خواندن برخی آیات سفارش شده
ده آیه از سوره بقره؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ آيَاتٍ مِنْ أَوَّلِ الْبَقَرَةِ وَ آيَةَ الْكُرْسِيِّ وَ آيَتَيْنِ بَعْدَهَا وَ ثَلَاثَ‏ آيَاتٍ‏ مِنْ‏ آخِرِهَا لَمْ يَرَ فِي نَفْسِهِ وَ مَالِهِ شَيْئاً يَكْرَهُهُ وَ لَا يَقْرَبُهُ شَيْطَانٌ وَ لَا يَنْسَى الْقُرْآنَ»(19) ؛ رسول خدا صلّى الله عليه و آله فرمود: هر كس چهارآيه از اوّل سورۀ بقره وآية الكرسى (آیه 255 بقره) و دوآيۀ بعد از آن (یعنی آیه 256 و 257) و سه ‌آيۀ آخر آن ‌سوره (آیه 284 و 285 و 286) را بخواند هيچ گونه بدى در مال و جان خود نمى‌بيند، و شيطان به او نزديک نمى‌شود، و قرآن را فراموش نمى‌كند.
خواندن سوره حمد، آیت الکرسی، آیه 54 تا 56 سوره اعراف (آیات سُخره)، آیات ابتدایی سوره صافات (آیه 1 تا آیه 11)، آیه 33 تا 35 سوره الرحمن، آیه 21 تا 24 سوره حشر، آیه 3 و 4 سوره جن، و... که به «آيَاتُ الْحَرَس‏» (آیات محافظ) معروفند.(20) 
خواندن معوذتین (سوره ناس و سوره فلق) هم بسیار مفید است.

رعایت بهداشت
«اغْسِلُوا صِبْيَانَكُمْ مِنَ الْغَمَرِ فَإِنَّ الشَّيَاطِينَ تَشَمُّ الْغَمَرَ فَيَفْزَعُ الصَّبِيُّ فِي رُقَادِهِ وَ يَتَأَذَّى بِهِ الْكَاتِبَان‏»(21) ؛ امیرمؤمنان علی علیه‌السّلام فرمود: باقی‌مانده گوشت و چربی را از تن فرزندانتان بزدایید؛ زیرا شیاطین چربی را بو می‌کنند و کودک در رخت‌خوابش فریاد می‌کشد و می‌ترسد و دو فرشته کاتب اذیت می‌شوند.

استفاده از حرزها
خواندن و همراه داشتن حرزهایی که در کتب روایی آمده است، مثل حرز ابی دجانة انصاری(22) ، حرز  امیرالمومنین علیه السلام(23) ، حرز امام زین العابدین علیه السلام(24) ، حرز امام رضا علیه السلام(25) ، حرز امام جواد علیه السلام(26) .

پی نوشت:
1 . حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن ، محقق: صفوان عدنان داودی ، دمشق بیروت، دارالعلم الدار الشامیه، 1412ق، ص 203.
2 . ر.ک: سید محمد حسین طباطبایی،المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417ق، ج12، ص 152؛ ر.ک: تفسير نمونه، ج‏25، ص154.
3 . سوره انعام، آیه 130.
4 . سوره ذاریات، آیه 56.
5 . سوره جن، آیه 6.
6 . سوره ابراهیم، آیه 22.
7 . سوره سبأ، آیه 12؛ سوره نمل، آیه 39؛ و...
8 . کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق،  ج‏1، ص 395.
9 . سوره سبأ، آیه 12.
10 . على بن موسى، امام هشتم علیه‌السلام، صحیفه الإمام الرضا علیه‌السلام، محقق / مصحح: نجف، محمدمهدی، مشهد: کنگره جهانى امام رضا علیه‌السلام، 1406 ق، ص 91.
11 . ابن فهد حلى، احمد بن محمد، عدة الداعي و نجاح الساعي‏، محقق / مصحح: موحدى قمى، احمد، بی جا: دار الكتب الإسلامي‏، 1407 ق‏، چاپ اول‏، ص290.
12 . ابن‌بابویه، محمد بن على‏، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محقق / مصحح: ندارد، قم: دار الشریف الرضی للنشر، 1406 ق، ص 120.
13 . مجلسی، بحار الانوار، ج92، ص151، ح11.
14 . کلینی، الکافی، ج3، ص308، ح35.
15 . کلینی، الکافی، ج6، ص529، ح3.
16 . طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق‏، قم: الشريف الرضى‏، 1412 ق / 1370 ش‏، چاپ چهارم‏، ص 186.
17 . طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق‏، قم: الشريف الرضى‏، 1412 ق / 1370 ش‏، چاپ چهارم‏، ص 187.
18 . کلینی، الکافی، ج6، ص547، ح8.
19 . کلینی، الکافی، ج2، ص621، ح5.
20 . كفعمى، ابراهيم بن على عاملى، المصباح للكفعمي(جنة الأمان الواقية)، قم: دارالرضی(زاهدی)، 1405ق، ص193.
21 . ابن بابویه، الخصال، قم: جامعه مدرسین، ج2، ص632.
22 . كفعمى، ابراهيم بن على عاملى، المصباح للكفعمي(جنة الأمان الواقية)، قم: دارالرضی(زاهدی)، 1405ق، ص229.
23 . طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق‏، قم: الشريف الرضى‏، 1412 ق / 1370 ش‏، چاپ چهارم‏، ص 415.
24 . طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق‏، قم: الشريف الرضى‏، 1412 ق / 1370 ش‏، چاپ چهارم‏، ص 416.
25 . طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق‏، قم: الشريف الرضى‏، 1412 ق / 1370 ش‏، چاپ چهارم‏، ص 416.
26 . ابن طاووس، على بن موسى، مهج الدعوات و منهج العبادات‏، قم: دار الذخائر، 1411 ق‏، چاپ اول، ص 39‏.

استخاره به معنای طلب خیر و در حقیقت نوعی دعا، درخواست از خدا و پناه بردن به او در انجام کارهاست و در برخی مواقع، برای رفع تحیر، از قرآن یا تسبیح استفاده می شود.
استخاره و شرایط آن

پرسش:
بر اساس روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام، در چه شرایطی می‌شود استخاره کرد؟ آیا می‌توان با آن مخالفت کرد؟ 
 

پاسخ:
معنای استخاره و اهمیت آن:

معنای اول
استخاره به معنای طلب خیر کردن است؛ اینکه انسان آنچه را که به خیر و صلاح اوست از خداوند متعال بخواهد؛ در حقیقت نوعی دعا، درخواست از خدا و پناه بردن به او در انجام کارها است. انسان مومن در زندگی ایمانی خود همواره خود را نیازمند توجه و عنایت خدا می بیند؛ از همین رو در کارهای زندگی روزمره و تلاش های خود از او کمک می خواهد تا خداوند بهترین نتیجه ها را در پی تلاش های او رقم بزند. این درخواست و طلب، استخاره نام دارد.
در حدیثی آمده است که امام صادق (علیه السلام) هرگاه تصمیم به خریدن حیوان داشت یا در پی خواسته ای خرد و کوچک بود هفت بار از پیشگاه خدواند متعال می خواست که آنچه خیر اوست را برای او رقم بزند و آن گاه که مسئله ای مهم بود صدبار چنین دعا و درخواستی را در پیشگاه الهی تکرار و از او طلب می کرد.(1) 
در برخی از روایات در بیان چگونگی انجام استخاره از ما خواسته شده است که دو رکعت نماز خوانده و پس از آن از خداوند خیر و صلاح خود را بخواهیم.(2)  در روایت دیگری آمده است که امام سجاد (علیه السلام) قبل از انجام برخی امور همچون حج و عمره یا خرید و فروش، نمازی می خواندند و پس از آن در دعایی از خداوند رقم خوردن خیر برای خود و دور شدن شر و بدی از خود را می طلبیدند.(3)  امام صادق (علیه السلام) در دستورالعملی دیگر فرموده است: در آغاز کار، بزرگی و مجد خداوند را یاد کن و حمد و ستایش او را بجا بیاور و بر پیامبر درود فرست؛ آن گاه بگو: « اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ وَ أَنْتَ عَالِمُ الْغُيُوبِ‏ أَسْتَخِيرُ اللَّهَ‏ بِرَحْمَتِهِ» (خدایا از تو می خواهم چون تو آگاه از پنهان و پیدایی، رحمان و رحمی و تو داننده غیب هستی؛ در سایه رحمتت از تو خیر خود را می خواهم) اگر کاری که به دنبال آن هستی مهم است و ترس به دل داری این دعا را صدبار بخوان و اگر چنین نیست آن را سه بار بخوان.(4)  
در رهنمودی دیگر از امام صادق (علیه السلام) چنین آمده است: آن گاه که می خواهید کاری انجام دهید دو رکعت نماز بگزارید سپس حمد و ثنای خداوند را بجا آورید و بر پیامبر و آل او درود فرستید و بگویید:«اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا الْأَمْرُ خَيْراً لِي فِي دِينِي وَ دُنْيَايَ فَيَسِّرْهُ لِي وَ قَدِّرهُ لي وَ إِنَّ كَانَ غَيْرَ ذَلِكَ فَاصْرِفْهُ عَنِّي» (اگر در این کار خیر دنیا و آخرت من است پس آن را برای من آسان ساز و رقم بزن و اگر این چنین نیست آن را از من برگردان و دور ساز) (5) 
از توصیه ها و رفتار اهل بیت در این روایات، توجه ویژه و تاکید بر استخاره به معنای دعا و توجه به خدا در امور مختلف زندگی و درخواست اینکه خداوند بهترین تقدیر را برای فرد رقم بزند به روشنی فهمیده می شود. از همین رو سزاوار است انسان مومن این ادب بندگی که حاملان وحی الهی به ما آموخته اند را قدر بداند و در انجام امور مختلف زندگی از خداوند یاری جوید.
امام خمینی (قدس سره) در مورد این استخاره می گوید: «از برای استخاره دو معنی است، که یکی از آنها معنی حقیقی استخاره است و در اخبار، از آن بیشتر نام برده شده و پیش خواص متعارف است و آن طلب خیر نمودن از خداست و آن در تمام کارهایی که انسان می کند، خوب و مستحب است و این از رشته دعا است که در قرآن به آن اهمیت شایان داده... جمله کلام آنکه این قسم از استخاره که اخبار بیشتر در اطراف و آداب آن دستور دادند، صرف دعا و از خدا طلب خیر کردن است.»(6) 

معنای دوم
استخاره در فرهنگ دینی به معنای دیگری نیز آمده است؛ و آن عملی است که فرد برای رفع تحیر و تردید خود با استفاده از قرآن یا تسبیح یا... انجام می دهد تا بر تردید و دودلی خود غلبه نماید.

شرایط استخاره
انجام این کار هرچند مورد تاکید روایات معصومین نیست اشکالی ندارد. البته جایگاه آن در مواردی است که فرد در موضوعی که تردید دارد کاملا اندیشیده و جوانب مختلف آن را بررسی کرده است؛ همچنین از راهنمایی فکری و مشورت با دیگران بهره جسته اما هنوز تردید او برطرف نشده است. انسان در چنین مواردی می تواند با توکل بر خدا بر اساس آنچه که آن را بهتر تشخیص می دهد عمل کند یا اینکه با استفاده از قرآن یا تسبیح استخاره بگیرد و بر طبق استخاره ای که گرفته است عمل نماید. استخاره پیش از بررسی عقلانی و کامل مسئله خطاست و قابل عمل نیست.

تفاوت استخاره و تفأل
استخاره در این موارد برای رفع تردید است نه برای غیب دانی، پیشگویی و اینکه در آینده چه اتفاقی می افتد؛ در برخی روایات از تفأل به قرآن نهی شده است؛ برخی دانشمندان و عالمان در توضیح این روایات گفته اند: مقصود این است که انسان بخواهد با قرآن از آینده خبر دهد یا بفهمد که چه اتفاقی رخ می دهد.(7) 

زمان استخاره
فیض کاشانی در کتاب تقویم المحسنین ساعت هایی را در هر روز هفته  برای استخاره به قرآن، ذکر کرده است؛‌ اما در ادامه با اشاره به مشهور شدن این زمان ها برای استخاره گفته است: این زمان ها در احادیث نیامده است؛(8)  لذا برای استخاره زمان خاصی وجود ندارد.

موارد عدم جواز استخاره
استخاره برای کارهایی است که شرعاً جایز باشند پس برای کار حرام نمی توان استخاره گرفت. همچنین برای فهم وظیفه شرعی و تکلیف دینی نمی توان به سراغ استخاره رفت.

وظیفه انسان پس از استخاره
عمل به استخاره واجب نیست اما عالمان دین گفته اند بهتر است با استخاره مخالفت نکند. همچنین تا وقتی که شرایط موضوعی که درباره آن استخاره صورت گرفته است عوض نشده است تکرار استخاره و استخاره دوباره خطاست. اگر کسی در چنین شرایطی، دو یا چندبار استخاره بگیرد؛ به این دلیل که جایگاه استخاره نبوده است استخاره اول اهمیت دارد و بر طبق آن رفتار می کند. نکته دیگر اینکه از آنجا که استخاره برای موارد شک و تردید است لذا اگر تردید انسان پس از استخاره گرفتن برطرف شود و به تصمیمی قطعی در کار خود برسد اینجا نیز جای عمل به استخاره نیست.

استخاره گیرنده
هر کسی می تواند خودش استخاره بگیرد یا از فرد دیگری بخواهد برای او استخاره بگیرد؛ اما باید به این مسئله توجه داشت که افراط و زیاده روی در استخاره، سبب از دست رفتن قدرت تصمیم گیری در انسان و از بین رفتن استقلال شخصیت او می گردد. انسان عاقل در هر کاری اندازه نگه می دارد و زندگی خود را براساس تدبیر و اندیشه؛ عقلانیت و مشورت با توکل به خدا و استعانت از او پیش می برد.

استخاره اینترنتی و برخط
در مورد اعتبار استخاره از طریق اینترنت و شرایط آن، اختلاف نظر وجود دارد؛ لذا هرکس باید فتوای مرجع تقلید خود را جویا شود.

پی نوشت:
1. عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ نَاجِيَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ أَنَّهُ كَانَ إِذَا أَرَادَ شِرَاءَ الْعَبْدِ أَوِ الدَّابَّةِ أَوِ الْحَاجَةَ الْخَفِيفَةَ أَوِ الشَّيْ‏ءَ الْيَسِيرَ اسْتَخَارَ اللَّهَ فِيهِ سَبْعَ مَرَّاتٍ فَإِذَا كَانَ أَمْراً جَسِيماً اسْتَخَارَ اللَّهَ مِائَةَ مَرَّةٍ )وسائل الشيعة ؛ ج‏8 ؛ ص74(
2. قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ صَلِّ رَكْعَتَيْنِ وَ اسْتَخِرِ اللَّهَ فَوَ اللَّهِ مَا اسْتَخَارَ اللَّهَ مُسْلِمٌ إِلَّا خَارَ لَهُ الْبَتَّةَ. (وسائل الشيعة ؛ ج‏8 ؛ ص63)
3.  عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِذَا هَمَّ بِأَمْرِ حَجٍّ أَوْ عُمْرَةٍ أَوْ بَيْعٍ أَوْ شِرَاءٍ أَوْ عِتْقٍ تَطَهَّرَ ثُمَّ صَلَّى رَكْعَتَيِ الِاسْتِخَارَةِ فَقَرَأَ فِيهِمَا بِسُورَةِ الْحَشْرِ- وَ سُورَةِ الرَّحْمَنِ ثُمَّ يَقْرَأُ الْمُعَوِّذَتَيْنِ- وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ إِذَا فَرَغَ وَ هُوَ جَالِسٌ فِي دُبُرِ الرَّكْعَتَيْنِ ثُمَ‏ يَقُولُ اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ كَذَا وَ كَذَا خَيْراً لِي فِي دِينِي وَ دُنْيَايَ وَ عَاجِلِ أَمْرِي وَ آجِلِهِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ يَسِّرْهُ لِي عَلَى أَحْسَنِ الْوُجُوهِ وَ أَجْمَلِهَا اللَّهُمَّ وَ إِنْ كَانَ كَذَا وَ كَذَا شَرّاً لِي فِي دِينِي أَوْ  دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي وَ عَاجِلِ أَمْرِي وَ آجِلِهِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اصْرِفْهُ عَنِّي رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اعْزِمْ لِي عَلَى رُشْدِي وَ إِنْ كَرِهْتُ ذَلِكَ أَوْ أَبَتْهُ نَفْسِي.( وسائل الشيعة، ج‏8، ص: 64-63)
4. عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ فِي الِاسْتِخَارَةِ تُعَظِّمُ اللَّهَ وَ تُمَجِّدُهُ وَ تُحَمِّدُهُ وَ تُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ ص ثُمَّ تَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِأَنَّكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ وَ أَنْتَ عَالِمٌ لِلْغُيُوبِ‏  أَسْتَخِيرُ اللَّهَ‏ بِرَحْمَتِهِ- ثُمَّ قَالَ إِنْ كَانَ الْأَمْرُ شَدِيداً تَخَافُ فِيهِ قُلْتَ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ إِنْ كَانَ غَيْرَ ذَلِكَ قُلْتَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ. (وسائل الشيعة ؛ ج‏8 ؛ ص68)
5. عَنْ مُرَازِمٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ شَيْئاً فَلْيُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ لْيَحْمَدِ اللَّهَ وَ لْيُثْنِ عَلَيْهِ وَ يُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ يَقُولُ اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ هَذَا الْأَمْرُ خَيْراً لِي فِي دِينِي وَ دُنْيَايَ فَيَسِّرْهُ لِي وَ اقْدِرْهُ‏  وَ إِنَّ كَانَ غَيْرَ ذَلِكَ فَاصْرِفْهُ عَنِّي- قَالَ مُرَازِمٌ فَسَأَلْتُهُ أَيَّ شَيْ‏ءٍ أَقْرَأُ فِيهِمَا فَقَالَ اقْرَأْ فِيهِمَا مَا شِئْتَ وَ إِنْ شِئْتَ فَاقْرَأْ فِيهِمَا بِقُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ- وَ قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ-( وسائل الشيعة، ج‏8، ص: 66)
6.  امام خمینی، کشف الاسرار: ص 91 – 90.
7.  فيض كاشانى، الوافى، ج9، ص1417؛ وسائل الشيعة، ج‏6، ص: 233
8.  فیض کاشانی، تقویم‌المحسنین، ص۵۸و۵۹.

 

به‌طورقطع، روایت امام علی(ع) در جهت بیان برتری جنس مرد و یا تنقیص مقام زن نیست بلکه جهت یادآوری نعمت‌هایی بوده که خداوند به جنس مرد عطا نموده است.

پرسش:

لطفاً درباره حدیثی که در آن، امام علی علیه‌السلام مرد بودن خود و زن نبودنشان را نعمت الهی شمرده‌اند و منافات ظاهری آن با تساوی شأن و منزلت ذاتی و فطری مرد و زن، توضیح بفرمایید. قسمتی از حدیث چنین است «جَعَلَنَا ذُکْرَاناً قُوَّاماً عَلَى حَلاَئِلِنَا لاَ إِنَاثاً»

پاسخ:

در روایتی از امیر‌مؤمنان علیه‌السلام نقل شده که آن حضرت در شمارش نعمت‌های الهی و سپاس خداوند، چنین فرمودند:

 «... أَنْ جَعَلَنَا ذُکْرَاناً قُوَّاماً عَلَى‏ حَلَائِلِنَا لَا إِنَاثا؛ یکی دیگر از نعمت‌های خداوند این است که مرا مرد قرار داد نه زن، پس برای اوست حمد

 با توجه به دیدگاه‌های اسلام نسبت به زن و مرد، به‌طورقطع باید گفت که نعمت شمردن مرد و شکرگزاری از این نعمت، جهت تنقیص جایگاه زن و یا برتری جنس مرد نیست، بلکه معنای دیگری دارد که در پاسخ آن، چند تبیین آورده می‌شود.

الف. متن روایت

با جستجوی انجام‌شده در منابع حدیثی موجود، مشخص شد این روایت اولین بار در امالی طوسی (1) ذکر شده است، پس‌ازآن نیز برخی مصادر حدیثی مانند مناقب آل ابی‌طالب علیهم‌السلام (2) و بحارالانوار (3) آن را بازنشر داده‌اند. متن حدیث طولانی است. داستان ازاین‌قرار است که روزی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با تعدادی از اصحاب خود نشسته بودند، حضرت از آن‌ها درباره نعمت‌های الهی پرسش نمود، هر کس چیزی بیان کرد آنگاه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله خطاب به امیرمؤمنان علیه‌السلام فرمودند ای علی! اولین نعمتی که خداوند به تو ارزانی داشته چیست؟ امام علیه‌السلام فرمودند:

 «أَنْ خَلَقَنِی جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَ لَمْ أَکُ شَیْئاً مَذْکُوراً. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا الثَّانِیَهُ قَالَ: أَنْ أَحْسَنَ بِی إِذْ خَلَقَنِی فَجَعَلَنِی حَیّاً لَا مَیِّتاً. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا الثَّالِثَهُ قَالَ: أَنْ أَنْشَأَنِی فَلَهُ الْحَمْدُ فِی أَحْسَنِ صُورَهٍ وَ أَعْدَلِ تَرْکِیبٍ. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا الرَّابِعَهُ قَالَ: أَنْ جَعَلَنِیَ مُتَفَکِّراً رَاغِباً لَا بُلَهَهً سَاهِیاً. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا الْخَامِسَهُ قَالَ: أَنْ جَعَلَ لِی شَوَاعِرَ أُدْرِکُ مَا ابْتَغَیْتُ بِهَا، وَ جَعَلَ لِی سِرَاجاً مُنِیراً. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا السَّادِسَهُ قَالَ: أَنْ هَدَانِی وَ لَمْ یُضِلَّنِی عَنْ سَبِیلِهِ. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا السَّابِعَهُ قَالَ: أَنْ جَعَلَ لِی مَرَدّاً فِی حَیَاهٍ لَا انْقِطَاعَ لَهَا. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا الثَّامِنَهُ قَالَ: أَنْ جَعَلَنِیَ مُلْکاً مَالِکاً لَا مَمْلُوکاً. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا التَّاسِعَهُ قَالَ: أَنْ سَخَّرَ لِی سَمَاءَهُ وَ أَرْضَهُ وَ مَا فِیهِمَا وَ مَا بَیْنَهُمَا مِنْ خَلْقِهِ. قَالَ: صَدَقْتَ، فَمَا الْعَاشِرَهُ قَالَ: أَنْ جَعَلَنَا سُبْحَانَهُ ذُکْرَاناً لَا إِنَاثاً...؛ اینکه مرا آفرید، ستایش او باد، درحالی‌که چیزی نبودم که قابل‌ذکر باشد؛ پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: راست گفتی؛ دومین نعمت چیست؟ فرمودند: اینکه او به من نیکی کرد وقتی مرا آفرید و مرا زنده قرار داد نه مرده، فرمودند: راست گفتی؛ سومی چیست؟ فرمودند: اینکه مرا به نیکوترین صورت آفرید، برای اوست حمد و ستایش! فرمودند: راست گفتی، چهارمی چیست؟ مرا متفکر آفرید نه ساده‌لوح، فرمودند راست گفتی، پنجمی چیست؟ مرا دارای شعور و درک آفرید و برایم چراغ روشن قرار داد، فرمودند راست گفتی! ششمی چیست؟ مرا هدایت کرد و از راهش گمراه نکرد، فرمودند راست گفتی! هفتمی چیست؟ به من حیات داد و آن را قطع نکرد، فرمودند راست گفتی، هشتمی چیست؟ مرا مالک قرار داد نه عبد و بنده دیگران، فرمودند راست گفتی، نهمی چیست؟ آسمان و زمین و هرچه در آن است را مسخّر من قرار داد، فرمودند راست گفتی، دهمی چیست؟ فرمودند: مرا مرد قرار داد نه زن! فرمودند: راست گفتی

مورد سؤال، بخش پایانی این حدیث است.

ب. تبیین معنای حدیث

در تبیین و چیستی معنای این حدیث، چند احتمال وجود دارد.

1. حضرت درصدد بیان نعمت‌هایی هستند که خداوند به ایشان عطا کرده و اینکه تکیه‌گاه افراد دیگر بودن را به‌عنوان نعمتی بیان می‌کنند که زنان از این نعمت محروم‌اند اما اگر حضرت زهرا علیها‌السلام این مطالب را می‌فرمودند شاید نعمت‌هایی را بیان می‌کردند که مردها محروم‌اند مانند افتخار به جایگاه و مقام مادری به دلیل پرورش نوزاد، شیر دادن و... که مردان از آن محروم‌اند.

2. امام علیه‌السلام ابتدا نعمت‌های مشترک انسانی که در آن جنسیت مطرح نیست را بیان نموده، سپس به این مسئله اشاره کرده‌اند که هر جنسیتی نیز نعمت‌های منحصربه‌فرد خود را دارد و باید انسان به آن توجه و از آن‌ها نیز غفلت نکند و ازاین‌جهت نیز شاکر باشد.

3. تبیین دیگر این است که امام علیه‌السلام در مقام برشمردن نعمت‌ها و رضایت از جنسیتی و خلقتی است که خدای متعال او را بر آن نوع آفریده است و ازاین‌جهت نیز شاکر است و مانند عده‌ای نیست که امروزه درصدد تغییر جنسیت خود هستند، پس با تأسی از این حدیث چه زیبا و شایسته است که مردان، خدا را به خاطر خلقت مردانه خود و زنان، به خاطر خلقت زنانه خود، از خدا شاکر باشند.

4. امام علیه‌السلام در مقام تنقیص جنس زن نیست، بلکه به این مطلب توجه می‌دهد که برخی نعمت‌ها به جنس خاص یا گروه خاصی عطا شده و هر کس به جهت برخورداری از آن نعمت، باید شاکر باشد بنابراین، جهت و نوع نگاه مهم است مانند نعمت‌هایی که در دعای جوشن صغیر بیان شده است که امام علیه‌السلام در آن دعا خدا را شکر می‌کند که مانند کسانی نیست که اکنون در حال جنگ با دشمنان هستند و هرلحظه نگران محاصره دشمن است یا می‌فرماید خداوند تو را سپاس می‌گویم که در منزل و شهر خود هستم و مانند برخی نیستم که برای کسب معاش دور از اهل‌وعیال و خانواده خود هستند چنین مواردی هیچ‌کدام تنقیص رزمنده در میدان نبرد یا کسی که برای کسب حلال خانواده خود دور از خانه تلاش می‌کند نیست چنان‌که در روایات متعدد از مقام جهادگر و همچنین کسی که از دسترنج خود می‌خورد اجر فراوانی بیان شده است، بنابراین، اگر از زاویه و جهت دیگری نگاه کنیم باید گفت کسی که در جنگ با دشمن و در حال دفاع جهت ایجاد امنیت است نیز باید به خاطر این نعمتی که خدا به او داده، شاکر باشد.

نتیجه‌گیری:

به‌طورقطع، این روایت در جهت بیان برتری جنس مرد و یا تنقیص مقام زن نیست و معنایی غیر از معنای ظاهر دارد به‌عنوان‌مثال، جهت یادآوری نعمت‌هایی بوده که خداوند به جنس مرد عطا کرده و یا در مقام برشمردن نعمت‌ها و رضایت از جنسیت و خلقتی بوده که خدای متعال او را بر آن نوع آفریده است و یا می‌خواسته مخاطب را به جهت و زاویه مشخصی تنبّه دهد.

پی‌نوشت‌ها:

طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی، محقق/مصحح، مؤسسه البعثه، قم، دار الثقافه، چاپ اول، 1414 ق، ص 490.

ابن شهرآشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی طالب علیهم‌السلام، قم، علامه،‌چاپ اول، 1379 ق، ج 2، ص 355.

مجلسى، محمدباقر بن محمدتقی، بحار الأنوار، محقق/مصحح، جمعى از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی،‌چاپ دوم، 1403 ق، ج 67، ص 20.

صفحه‌ها