رفق و مدارا

رابطه مدارا و نتیجه
مدارا همیشه نتیجه فوری ندارد، اما در کاهش تنش، حفظ ارتباطات، رشد صبر و افزایش برکات پنهان مانند رزق و ایمان مؤثر است؛

پرسش:

من با دیگران مدارا می‌کنم، ولی نتیجه‌ای ندارد که هیچ، حمل بر ضعف و ترس من می‌شود! به نظرتان چه کنم؟ (رابطه مدارا و نتیجه)

پاسخ:

برخی بعد از اینکه چند صباحی با دیگران مدارا می‌کنند و مشکلات و کدورت‌ها برطرف نمی‌شود و رابطه‌ها اصلاح نمی‌شود، دچار یأس می‌شوند و کم‌کم به این نتیجه می‌رسند که مدارا کردن فایده ندارد و باید تغییر روش دهند. توجه به چند نکته مهم و اساسی به این عزیزان سفارش می‌شود.

نکته اول: زمان‌بر بودن نتیجه‌بخشی

برطرف کردن ناراحتی‌ها و کدورت‌ها و تغییر ذهنیت‌ها و عادت‌ها، معمولاً نیاز به زمان طولانی دارد. نباید انتظار داشت با چند بار رفتار نرم و ملایم نشان دادن، طرف مقابل هم بلافاصله تغییر سبک و رفتار دهد. هرچه ناراحتی‌ها و کدورت‌ها شدیدتر و طولانی‌تر باشد، زمان لازم برای اصلاح آنها هم طولانی‌تر خواهد بود؛ حتی گاهی چندین ماه صبوری لازم است. به هر حال، آنچنان که اهل‌بیت علیهم‌السلام بشارت داده‌اند، در نهایت رفق و مدارا انسان را به نتیجه دلخواه خواهد رساند. چنانچه امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «هر که در کارهاى خود ملایمت داشته باشد، به آنچه از مردم می‌خواهد دست یابد.»(1)

نکته دوم: لزوم تصحیح نگاه نسبت به نتیجه

گاهی رفتارهای خوب و مدارا کردن‌ها نتایج خوبی داشته، اما دیده نمی‌شوند؛ چرا که نوع نگاه به نتایج، ناقص و اشتباه است؛ مثلاً نتیجه مطلوب را فقط در جلب محبت اطرافیان و رفع کدورت‌ها و ناراحتی‌ها و تبدیل شدن آنها به دوستی و صمیمیت می‌داند. اگر انواع نتایج فردی، اجتماعی، دنیایی و آخرتی مدارا را به خوبی بشناسیم، آن‌گاه خواهیم دید که مداراها نتایج متعددی داده است؛ اما نه آن نتیجه‌ای که ما در نظر داشته‌ایم، بلکه نتایج بالاتر و مهم‌تری که در ادامه توضیح داده می‌شود.

نکته سوم: بیشتر نشدن تنش‌ها

همین که مدارا کردن باعث شود تنش‌ها و برخوردها تشدید نشود، نتیجه کمی نیست. همین که خود و خانواده از دشمنی‌ها، آسیب‌ها و انواع فشارها و تنش‌ها حفظ شده‌اند، نتیجه خیلی مهمی است؛ چرا که معمولاً ترک مدارا، بالاگرفتن تنش‌ها و ناراحتی‌ها را به دنبال دارد. چنانچه امام صادق علیه‌السلام درباره آیه: «و با مردم نیک سخن گویید» فرمود: «مقصود، همه مردمان اعم از مؤمن و مخالفان است؛ اما با مؤمنان، باید گشاده‌رو بود و اما با مخالفان باید به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ایمان کشیده شوند و کمترین ثمرش این است که خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون می‌دارد.»(2)

نکته چهارم: تقویت روحیه رفق و مدارا و صبر

اگر مدارا کردن باعث شود صبر، حلم و نرم‌خویی در انسان تقویت شود و شاکله و شخصیت انسان یک گام به سمت کمال و تهذیب حرکت کرده باشد، ثمره بسیار بزرگی به دنبال داشته است؛ چرا که انسان تا «ابد» مهمان این خصلت خوب خود خواهد بود و همین بالارفتن ظرفیت و تحمل انسان، در بسیاری از زمینه‌ها و تعاملات دیگر نتایج مثبت خود را نشان خواهد داد.

نکته پنجم: امکان ادامه دادن ارتباط‌ها

همین که مدارا و نرمش نشان دادن، باعث شود ارتباطات ادامه پیدا نماید، خود نوعی نتیجه است؛ هر چند این ارتباطات خیلی صمیمانه نباشد. فراموش نکنیم که همین ارتباطات هم تأثیرات مثبتی در رفع خستگی‌ها و فشارهای روحی و درآمدن انسان از تنهایی و... به خصوص برای دیگر اعضای خانواده، به دنبال دارد. چنانچه از حضرت علی علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: «در ارتباط با دیگران باقی بمان تا دیگران هم در ارتباط با تو باقی بمانند.»(3)

نکته ششم: ضرورت توجه به نتایج پنهان

در منابع دینی رفق و مدارا نتایج متعدد و متنوعی دارد که بسیاری از آن‌ها از دید ما پنهان است؛ مثلاً رفق و مدارا نوعی صدقه معرفی شده که باعث دور شدن بلاها می‌شود؛ اما معمولاً به آن توجه نمی‌شود. چه بلاهایی از سر انسان به دلیل نرم‌خویی و مدارای او دور شده که متوجه نشده است. همچنین در منابع دینی، مدارا به عنوان عاملی برای حفظ و حراست و زیاد شدن ایمان، افزایش و برکت رزق، محبوب شدن در نظر دیگران، افزایش عزت و کرامت او و... معرفی شده است.(4) پس با این وجود چه بسا رفق و مدارا کردن انسان، در گوشه‌گوشه زندگی او اثرات متعددی گذاشته و می‌گذارد؛ اما او متوجه نبوده و نیست. چه بسا باید در زوایای دیگر زندگی و در ارتباطات با دیگران، دنبال آثار مدارا گشت.

نکته هفتم: لزوم توجه به ثواب‌ها و پاداش‌های الهی

مهم‌تر از آنچه گذشت، ثواب و درجاتی است که خداوند متعال به افراد نرم‌خو و اهل مدارا عنایت می‌کند که تا خدا خدایی می‌کند، این پاداش‌ها هستند و اهل مدارا از آنها بهره و لذت می‌برند. پس دنیا برای قضاوت کردن در مورد این‌که خوبی‌ها و مداراهای انسان چه نتیجه‌ای دارد، مناسب نیست. قضاوت در مورد موفقیت و خوشبختی و نتیجه‌بخش بودن خصلت‌ها و رفتارها در دنیا، ناقص و عجولانه است؛ بلکه باید دید در زندگی ابدی انسان چه نتیجه‌ای به دنبال داشته است. پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «هر که بهره‌اى از نرم‌خویى برده باشد، بهره او از خیر دنیا و آخرت به او عطا شده است.»(5)

در این روایت بشارت بزرگی نهفته است؛ از این روایت شریف به دست می‌آید که روحیه نرم‌خویی و مدارا، کلید رسیدن به بهره انسان از دنیا و آخرت می‌باشد؛ هرچند نتایج ملموس و مورد نظر ما را در پی نداشته باشد.

نکته هشتم: مأموریت

ما در زندگی دنیا معمولاً مأمور به انجام وظیفه هستیم، نه رسیدن به نتیجه. رسیدن به نتیجه در بسیاری از موارد در محدوده وظیفه ما نیست؛ یعنی بعد از این‌که با تفکر و مشورت در مورد مسئله‌ای، انجام آن را وظیفه تشخیص دادیم، دیگر نباید به نتیجه‌بخش بودن آن فکر کنیم. آنچه مهم است این است که ما به وظیفه خود عمل کرده‌ایم و بندگی خود را نسبت به خداوند متعال نشان داده‌ایم و همین بزرگ‌ترین نتیجه و تحصیل این خصلت، به نوعی رسیدن به هدف نهایی زندگی است.

نکته نهم: لزوم مدارا ولو بی‌نتیجه

گاهی حتی اگر نتیجه هم نداشته باشد، برای رسیدن به اهدافی مهم‌تر یا حفظ امور مهم‌تر، چاره‌ای غیر از مدارا نیست؛ به‌خصوص در تعامل با افرادی که به گردن انسان حق دارند یا کسانی که انسان مجبور است با آن‌ها زندگی کند و ارتباط داشته باشد، مانند پدر و مادر، همسر، استاد و معلم و... . وقتی انسان وظیفه دارد حق این‌گونه افراد را رعایت کنید و اسباب اذیت و ناراحتی و دلخوری آنها را فراهم نکند؛ پس باید با کج‌خلقی‌ها و بدرفتاری‌های آنها مدارا نماید، حتی اگر تأثیری در تغییر رویه آنها نداشته باشد. چنانچه از حضرت علی علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: «حکیم و فرزانه نیست آن که مدارا نکند با کسى که چاره‌اى جز مدارا کردن با او نیست.»(6)

نکته دهم: لزوم تغییر روش‌ها

مدارا با اقدام منافات ندارد؛ مدارا به معنی بی‌عملی و ترک هرگونه تدبیر و ترفند اصلاحی نیست. می‌توان در عین مدارا، روش‌هایی را برای اصلاح طرف مقابل استفاده کرد یا تغییراتی در ترفندها و اقدام‌ها داشت تا به نتیجه بهتر و بیشتری رسید؛ ولی در انجام روش‌های جدید نباید از دایره رفق و مدارا خارج شد.

نکته یازدهم: توجه نکردن به قضاوت دیگران

انسان باید با توسعه دادن شخصیت و قوی کردن روحیه خود و با رسیدن به مرحله غنای نفس، به مرحله‌ای برسد که قضاوت و تعریف و تمجید دیگران یا تحقیر و سرزنش آنها در او اثرگذار نباشد. وقتی کاری را درست و وظیفه دانست، با وجود برخوردهای نامناسب دیگران، آن را ادامه دهد. وقتی تشخیص داد که وظیفه او مدارا و نرمی نشان دادن در تعاملات است، باید به وظیفه خود عمل کند؛ هرچند آن‌ها حمل بر ترس یا ضعف نفس کنند. در نهایت و در درازمدت خیلی از حقایق نمایان خواهد شد. عزت و ذلت در دستان خداست، نه نوع نگاه و قضاوت دیگران.

نکته دوازدهم: لزوم رعایت حد و حدود مدارا

در آخر ذکر این نکته لازم است که با وجود همه آنچه گفته شد، در فرهنگ دین هر چیزی حد و حدود دارد و کمتر موردی را می‌توان یافت که بی‌حد و حصر مطلوب باشد؛ مدارا هم حد و اندازه دارد. به این معنی که بنا نیست در برخی موارد تا ابد مدارا کرد؛ بلکه در برابر برخی یا در برخی مواقع باید مدارا را کنار گذاشت و برخورد محکم و سخت از خود نشان داد. البته تشخیص این موارد نادر بسیار سخت است و نیاز به مطالعه و مشورت دارد. چنانچه حضرت على علیه‌السلام می‌فرمایند: «کسى که حُسن مدارا اصلاحش نکند، مکافات بد او را درست گرداند.»(7)

نتیجهگیری

برای قضاوت و تصمیم‌گیری در مورد نتیجه‌بخش بودن مدارا، توجه به نکات زیر بسیار ضروری است:

  • زمان‌بر بودن رسیدن به نتایج مدارا: تغییر رفتار دیگران نیاز به صبر و زمان دارد.
  • لزوم تصحیح نگاه به نتیجه: نتایج مدارا گاهی غیرمستقیم و پنهان است.
  • جلوگیری از تشدید تنش‌ها، تقویت روحیه صبر و نرم‌خویی و یا امکان تداوم ارتباطات، هریک به نوعی نتیجه به حساب می‌آیند.
  • لزوم توجه به نتایج پنهان مدارا، مانند دفع بلاها و افزایش برکت.
  • پاداش‌های الهی برای مدارا، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین نتایج مدارا می‌تواند باشد.
  • ما مأمور به انجام وظیفه هستیم، نه نتیجه: بندگی و انجام وظیفه مهم‌تر از نتیجه‌گیری فوری است.
  • گاهی مدارا حتی با وجود نداشتن نتیجه ضروری است، به‌خصوص در روابط ضروری؛ مثل والدین و همسر.
  • گاهی بدون ترک مدارا، نیاز به تغییر روش‌ها است.
  • ضرورت بی‌توجهی به قضاوت دیگران و پای‌بندی به اصول، نه نظرات مردم.
  • لزوم رعایت حدومرز مدارا و امکان رها کردن مدارا در موارد نادر.

پی‌نوشت‌ها

1 . «مَن کانَ رفیقا فی أمرِهِ نالَ ما یُریدُ مِنَ الناسِ»: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفارى و محمد آخوندى، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص120.

2. فی قولِهِ تَعالى :«وَ قولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا»: «أی للنّاسِ کُلِّهِم مُؤمِنِهِم و مُخالِفِهِم ، أمَّا المُؤمِنونَ فَیَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ، و أمَّا المُخالِفونَ فَیُکَلِّمُهُم بالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إلى الإیمانِ، فإنَّهُ بِأیسَرَ مِن ذلِکَ یَکُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنِینَ»: التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیه‌السلام، تحقیق: مدرسه امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، قم، مدرسه امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، اول، 1409ق، ص354.

3. «أَبْقِ یُبْقَ عَلَیْکَ»: تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص132.

4. به سوال «نتایج و فواید مدارا» در همین مجموعه مراجعه شود.

5. «مَن اُعطِیَ حَظَّهُ مِن الرِّفقِ، اُعطِیَ حَظَّهُ مِن خَیرِ الدُّنیا و الآخِرَةِ»: ابن أبی‌الحدید، عبدالحمید بن هبه‌الله، شرح نهج‌البلاغه لابن أبی‌الحدید، قم، چاپ: اول، 1404ق، ج‏6، ص339.

6. «لَیسَ الحَکیمُ مَن لَم یُدارِ مَن لا یَجِدُ بُدّاً مِن مُداراتِهِ»: حرانی، حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، دوم، 1404ق، ص218.

7. «مَن لَم یُصلِحْهُ حُسنُ المُداراةِ أصلَحَهُ سُوءُ المُکافاةِ»: لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق: حسین حسنی بیرجندی، قم، دارالحدیث، اول، 1376ش، ص444.

آثار مدارا
مدارا کلید آرامش، موفقیت، محبوبیت، و نجات است. هرچه انسان در رفتار خود با مردم نرم‌تر و صبورتر باشد، خیر دنیا و ثواب آخرت بیشتری نصیبش خواهد شد.

پرسش:

برادرم با همسرش مشکل دارد می‌گویم مدارا کن! می‌گوید چه فایده‌ای دارد؟

پاسخ:

انسان فطرتاً منفعت‌طلب است و دنبال انجام کارهایی است که برای او فایده بیشتری دارد. فهم آثار و نتایج مثبت هر چیزی، باعث می‌شود شوق و انگیزه در او، برای تحصیل آن ایجاد گردد و برای به دست آوردن آن تلاش نماید.

موضوع مدارا هم از این قاعده مستثنی نیست؛ ازاین‌رو در ادامه به بیان آثار و برکات مدارا کردن می‌پردازیم تا زمینه برای روی آوردن به این فضیلت انسانی فراهم گردد.

در منابع دینی نتایج متعدد و متنوعی برای مدارا بیان گردیده است که به دو دستة نتایج دنیوی و پاداش‌های اخروی تقسیم می‌گردد.

آثار دنیوی مدارا

1. موفقیت در امور

یکی از برکات مدارا کردن با دیگران در زندگی این است که انسان می‌تواند در امور مختلف مسیرش را ادامه داده و در نهایت به موفقیت دست یابد؛ اما اگر بنا باشد در صورت بروز مشکلات و موانع، با مدارا نکردن و تحمل ننمودن مشکلات، ارتباط با دیگران و تلاشش را قطع نماید، در هیچ کاری موفق نخواهد بود و اگر این روحیه در او نهادینه شده باشد، هیچ کاری را به سرانجام نخواهد رساند. ازاین‌رو پیامبر خدا صلى­الله­علیه­وآله فرمودند: «سه چیز است که هر کس نداشته باشد هیچ عملى از او به اتمام نمی‌رسد: پاکدامنى و ورعى که او را از نافرمانى خدا بازدارد و خویى که به سبب آن با مردم مدارا کند و بردبارى و حلمى که به وسیله آن رفتار جاهلانه نادان را دفع کند.»(1)

2. ایمنی از دشمنی‌ها و تحریک نشدن عداوت‌ها

یکی از برکات مدارا کردن این است که باعث می‌شود اختلاف‌ها و دشمنی‌ها ظهور و بروز پیدا نکند و تحریک و تشدید نشود، بلکه زمینه برای زدودن آنها فراهم شود. چنانچه از حضرت علی علیه‌السلام نقل شده که فرمودند:

 «دَارِ النّاسَ تَأمَنْ غوائلَهُم و تَسلَمْ مِن مَکائدِهِم؛(2) با مردم مدارا کن، تا از گزندهایشان ایمن شوى و از نیرنگهایشان سالم مانى

سعدی هم چنین می‌گوید: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است *** با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»

همچنین مدارا با مردم باعث می‌شود دشمنی و شر آنها دفع گردد. ازاین‌رو، امام صادق علیه‌السلام، درباره آیه: «و با مردم نیک سخن گویید»، فرمودند: «مقصود، همه مردمان اعم از مؤمن و مخالفان است. اما با مؤمنان، باید گشاده‌رو بود و اما با مخالفان باید به نرمى و مدارا سخن گفت، تا به سوى ایمان کشیده شوند و کمترین ثمرش این است که خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون می‌دارد.»(3)

3. جذب و اصلاح دیگران

نرمی و مدارا باعث جذب شدن دیگران و پیوند خوردن دل‌ها می‌شود و زمینه‌ساز تحول و اصلاح ایشان می‌گردد. حتی اگر شخص مقابل فرعون باشد، باز احتمال اینکه با لطافت و نرمیِ در برخورد، بتوان او را جذب و اصلاح کرد، وجود دارد. ازاین‌رو، خداوند متعال به حضرت موسی و هارون، موقعی که می‌خواستند به دربار فرعون بروند و با او صحبت کنند، توصیه فرمود:

 «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى؛(4) پس به‌نرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد

حضرت علی علیه‌السلام در این زمینه می‌فرمایند:

 «اصلاح و به آشتى کشاندن دشمنان با زبان خوش و رفتار نیک، آسان‌تر است از رویارویى با آنها و چیرگى بر ایشان از طریق پیکار سخت.»(5)

حضرت در زمینه اخلاق همسرداری نیز می‌فرمایند:

 «فَدَارُوهُنَّ عَلَى کُلِّ حَالٍ‏ وَ أَحْسِنُوا لَهُنَّ الْمَقَالَ لَعَلَّهُنَّ یُحْسِنَّ الْفِعَالَ؛(6) با همسران ناسازگار خود مدارا کنید و با آنان به نیکی سخن بگویید امید است رفتارشان درست شود

4. مدارا، نوعی صدقه

در فرهنگ دینی مدارا با دیگران را نوعی صدقه می‌دانند؛ صدقه‌ای که ده‌ها نتیجه و اثر دارد؛ ازجمله این که باعث دفع بلاها، مشکلات و بیماری‌ها شده و موجب جلب سلامتی می‌گردد. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «مدارا کردن با دشمنان خدا از بهترینِ صدقه‌هایى است که انسان براى خود و برادرانش مى دهد.»(7)

5. تداوم دوستی‌ها

برخورد شدید و سختی‌وتندی نشان دادن، مخالف دوستی و مهر و محبت است؛ در نقطة مقابل، نرمی و ملاطفت و مدارا، زمینه‌ساز دوستی، باعث ایجاد و تثبیت محبت و ادامه پیداکردن آن می‌باشد و در نهایت باعث هم‌افزایی و جلب برادری و کمک دیگران می‌گردد. امیرمؤمنان علیه‌السلام مى فرماید: «دَارِ النَّاسَ تَسْتَمْتِعْ بِإِخَائِهِمْ؛(8) با مردم مدارا کن تا از برادری ایشان بهرمند گردی

6. خیر دنیا و آخرت

در نهایت اهل بیت علیهم‌السلام که عالمان به حقائق امور و قواعد دنیا و آخرت می‌باشند، مژده داده‌اند که داشتن روحیة مدارا باعث می‌گردد شخص به خیر دنیا و آخرت برسد. حضرت رسول اکرم صلی­الله­علیه­و­آله مى‌فرمایند:

 «هر کس نصیبى از مدارا داشته باشد، سهمى از خیر دنیا و آخرت را می‌برد و هر کس از سهم مدارا محروم باشد، از سهم (خیر) دنیا و آخرت نیز محروم است.»(9)

7. عزت و سربلندی

امام صادق علیه‌السلام فرمود:

 «گروهى از قریش با مردم کمتر راه مدارا پیش گرفتند و ازاین‌رو از قریش [که قومی عزتمند و با آبرو بودند] رانده شدند، حال آن که به خدا سوگند، از نظر نژاد مشکلى نداشتند؛ اما گروهى از غیر قریش با مردم، نیکو مدارا کردند و در نتیجه به خاندان بلندپایه پیوستند.»(10)

 از این حدیث شریف نتیجه می‌گیریم که یکی از برکات مدارا، رسیدن به عزت و مرتبه بالای اجتماعی می‌باشد. چراکه انسان‌های لطیف و نرم‌خو و صبور، محبوب همه می‌باشند؛ اما در نقطة مقابل، همه فطرتاً از خشونت و سختی و تندی گریزان می‌باشند.

8. دیگر برکات دنیایی مدارا

علاوه بر آنچه گفته شد در قرآن و روایات نتایج دنیایی متعدد دیگری برای نرمی و مدارا داشتن شمرده شده است که به دلیل رعایت ظرفیت نوشتار، فقط به ذکر عناوین آنها بسنده می‌نماییم و از ذکر توضیحات و آیات و روایات مربوط به آن خودداری می‌کنیم:

  1. دستیابی به صلاح و مصلحت و راه درست
  2. جلب محبت و عطاى الهى
  3. حفظ کرامت انسان
  4. محبوبیت نزد اولیای خدا
  5. تحصیل عاقبت خوش
  6. خلاصی از رنجها و نگرانی ها
  7. پوشیده ماندن عیوب انسان
  8. زیبایی و زینت شخصیت
  9. مدارا کردن خداوند با اهل مدارا

آثار آخرتی مدارا

مدارا و نرمی، همچنین باعث می‌شود انسان در آخرت هم به نتایج و مقامات زیادی دست پیدا کند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌گردد:

1. ایمن شدن از عذاب دوزخ

رسول خدا صلى­الله­علیه­و­آله فرمودند:

 «حرّم على النّار کلّ‏ هیّن‏ لیّن‏ سهل‏ قریب‏ من النّاس‏؛(11) هر که نرم و ملایم و آسانگیر و نزدیک به مردم باشد بر آتش حرام است

2. رسیدن به درجات والای صبر و رضا

معمولاً مدارا کردن با مردم، همراه با صبوری و حلم و بردباری می‌باشد و گویا این فضیلت‌ها دست در دست هم دارند و در بسیاری موارد همنشین هم هستند. ازاین‌رو، همه برکات و خیراتی که برای صبر و حلم و رفق و... در روایات بیان شده است برای مدارا کردن هم قابل ذکر می‌باشد. امام باقر علیه‌السلام فرمودند:

 «من در برابر کارهایى [و اذیتهایی] از این غلام خود و خانوده‌ام صبر می‌کنم که از حنظل تلخ‌تر است؛ زیرا هر که صبر پیشه کند به واسطه صبر خود به مقام روزه‌گیرِ شب زنده‌دار و مرتبة شهیدى که در رکاب محمد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله شمشیر زده باشد، دست مى یابد.»(12)

نتیجهگیری:

مدارا و نرمی در زندگی باعث می‌شود نتایج پرشمار و متنوعی در دنیا و آخرت برای انسان به دست آید. انسان در زندگی موفق‌تر گردد. دشمنها و دشمنی‌ها تحریک نشوند. دین و ایمان انسان حفظ گردد و کارهای انسان آسان و روان پیش برود و دوستی‌ها و محبت‌ها جلب و ادامه پیدا کند. خیر دنیا و آخرت شامل انسان گردد؛ همچنین با مدارا انسان در آخرت به ثواب روزه‌داران و شب‌زنده‌داران و شهدا می‌رسد و از عذاب الهی در امان می‌باشد. اینها تنها بخشی از نتایج مدارا و صبوری بود که در اینجا ذکر شد.

برای مطالعه بیشتر

1. اسلام و گونة همزیستی با ناهم‌کیشان نوشته حسین سیاح.

2. بررسی ابعاد مختلف مسئلة مدارا در متون دینی نوشته محمدعلی پیلتن.

3. تساهل و مدارا در قرآن نوشته حسین فرزانه‌پور و محمد بخشایی‌زاده.

پی‌نوشت‌ها

1. «ثَلاثٌ مَن لَم یَکُن فِیه لِمَ یَتِمَّ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ یَحجُزُهُ عَن مَعاصِی اللّه، و خُلُقٌ یُدارِی بِهِ النّاسَ، و حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفارى و محمد آخوندى، 8 جلدی، تهران، اسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص116.

2. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفارى و محمد آخوندى، 8 جلدی، تهران، اسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص818.

3. عن الصادق علیه‌السلام فی قولِهِ تَعالى: «وَ قولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا»: «أی للنّاسِ کُلِّهِم مُؤمِنِهِم و مُخالِفِهِم ، أمَّا المُؤمِنونَ فَیَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ، و أمَّا المُخالِفونَ فَیُکَلِّمُهُم بالمُداراةِ لاِجتِذابِهِم إلى الإیمانِ، فإنَّهُ بِأیسَرَ مِن ذلِکَ یَکُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنِینَ»؛ بَحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: موسسه بعثت، 5جلدی، قم، موسسه بعثت، چاپ اول، 1374ش، ج‏1، ص266.

4. سوره طه، آیه 44 .

5. «الاستِصلاحُ لِلأعداءِ بِحُسنِ المَقالِ و جَمیلِ الأفعالِ، أهوَنُ مِن مُلاقاتِهِم و مُغالَبَتِهِم بِمضیضِ القِتالِ»؛ ليثى واسطى، على بن محمد، عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، محقق / مصحح: حسنى بيرجندى، حسين‏، ناشر: دار الحديث‏، سال چاپ: 1376 ش‏، ص57.

6.شیخ صدوق، محمد بن على‏ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، چاپ دوم، 1413ق، ج‏3، ص554.

7. «إنَّ مُداراة أعداءِ اللّه ِ مِن أفضَلِ صَدَقَةِ المَرءِ عَلى نَفسِهِ و إخوانِهِ»؛ التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیه‌السلام، تحقیق: مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، قم، مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، چاپ اول، 1409ق، ص354.

8. التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیه‌السلام، تحقیق: مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، قم، مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، چاپ اول، 1409ق، ص818.

9. «منْ اعْطِىَ حَظَّهُ مِنَ الرِّفْقِ اعْطِىَ حَظَّهُ مِنْ خَیرِالدُّنْیا وَالْاخِرَةِ وَ مَنْ حُرِمَ حَظُّهُ مِنَ الرِّفْقِ حُرِمَ حَظُّهُ مِنَ الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ»؛ پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، 1382ش، ص738.

10. «إنَّ قَوماً مِن قُرَیشٍ قَلَّتْ مُداراتُهُم لِلنّاسِ فَنُفُوا مِن قُرَیشٍ، و ایْمُ اللّهِ ما کانَ بِأحسابِهِم بَأسٌ. و إنَّ قَوما مِن غَیرِهِم حَسُنَت مُداراتُهُم فَاُلحِقوا بِالبَیتِ الرَّفیعِ. قال: ثُمَّ قالَ: مَن کَفَّ یَدَهُ عَنِ النّاسِ فَإنّما یَکُفُّ عَنهُم یَدا واحِدَةً، و یَکُفُّونَ عَنه أیادِیَ کَثِیرَةً»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، چاپ اول، 1362ش، ج‏1، ص17.

11. پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران، دنیای دانش، چاپ چهارم، 1382ش، ص441.

12. «إنّی لأَصبِرُ مِن غُلامی هذا و مِن أهلی، عَلى ما هُوَ أمَرُّ مِنَ الحَنظَلِ، إنَّهُ مَن صَبَرَ نالَ بِصَبرِهِ دَرَجَةَ الصّائمِ القائمِ، و دَرَجَةَ الشَّهیدِ الّذی قَد ضَرَبَ بِسَیفِهِ قُدّامَ مُحمّدٍ صلى الله علیه و آله»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، دارالرضی، چاپ اول، 1406ق، ص198.

آثار و فواید مدارا
مدارا و نرمی در زندگی باعث می‌شود نتایج پرشمار و متنوعی در دنیا و آخرت برای انسان مثل: موفقیت در زندگی، رفع دشمنی، حفظ دین و ایمان و دوستی و محبت‌ می شود.

پرسش:

برادرم با همسرش مشکل دارد می‌گویم مدارا کن! می‌گوید چه فایده‌ای دارد؟(آثار و فواید)

پاسخ:

انسان فطرتاً منفعت‌طلب است و دنبال انجام کارهای است که برای او فایده بیشتری دارد. فهم آثار و نتایج مثبت هرچیزی باعث می‌شود در او شوق و انگیزه برای تحصیل آن ایجاد گردد و برای به دست آوردن آن تلاش نماید.

موضوع مدارا هم از این قاعده مستثنی نیست؛ ازاین‌رو در ادامه به بیان آثار و برکات مدارا کردن می‌پردازیم تا زمینه برای روی آوردن به این فضیلت انسانی فراهم گردد.

در منابع دینی نتایج متعدد و متنوعی برای وفق و مدارا بیان گردیده است که به دو دسته، یعنی نتایج دنیوی و پاداش‌های اخروی، تقسیم می‌گردد.

آثار دنیوی مدارا

1. موفقیت در امور

یکی از برکات مدارا کردن با دیگران در زندگی این است که انسان می‌تواند در امور مختلف ادامه مسیر داده و در نهایت به موفقیت دست یابد و الا اگر بنا باشد با ایجاد مشکلات و موانع با مدارا نکردن و تحمل نکردن مشکلات، ارتباط با دیگران و تلاشش را قطع نماید، در هیچ کاری موفق نخواهد بود و اگر این روحیه در او نهادینه شده باشد، هیچ کاری را به سرانجام نخواهد رساند. ازاین‌رو پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند:

 «سه چیز است که هر کس نداشته باشد هیچ عملی از او به اتمام نمی‌رسد: پاکدامنی و ورعی که او را از نافرمانی خدا بازدارد و خویی که به سبب آن با مردم مدارا کند و بردباری و حلمی که به وسیله آن، رفتار جاهلانه‌ی نادان را دفع کند.»(1)

2. ایمنی از دشمنی‌ها و تحریک نشدن عداوت‌ها

یکی از برکات مدارا کردن این است که باعث می‌شود اختلاف‌ها و دشمنی‌ها، ظهور و بروز پیدا نکند و تحریک و تشدید نشود و زمینه برای زدودن آنها فراهم شود. چنان‌که از حضرت علی علیه‌السلام نقل شده که فرمودند:

 «نرمش و مدارا، تیزی مخالفت را کُند می کند»؛(2) «با مردم مدارا کن، تا از گزندهایشان ایمن شوی و از نیرنگهایشان سالم مانی».(3)

 سعدی هم می‌گوید:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است ***‌ با دوستان مروت، با دشمنان مدارا

همچنین مدارا با مردم باعث می‌شود دشمنی و شر آنها دفع گردد. لذا امام صادق علیه‌السلام، درباره آیه: «و با مردم نیک سخن گوید»، فرمودند:

 «مقصود، همه مردمان اعم از مؤمن و مخالفان است؛ اما با مؤمنان، باید گشاده‌رو بود و اما با مخالفان باید به نرمی و مدارا سخن گفت تا به سوی ایمان کشیده شوند و کمترین ثمرش این است که خود و برادران مؤمنش را از گزند آنان مصون می‌دارد».(4)

3. حراست و تثبیت ایمان

ایمان نهالی است که باید پیوسته از آن حراست کرد تا دچار آفت نشود و از بین نرود. یکی از اموری که به حفظ ایمان انسان کمک شایانی می‌نماید، مدارا کردن با دیگران است؛ در نقطه مقابل درگیری و برخورد و تقابل با دیگران معمولاً با اغراض نفسانی همراه بوده و زمینه‌ساز حضور و فعالیت شیطان می‌گردد و در نهایت دین و ایمان انسان را به باد می‌دهد. امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید:

 «هر چیزی قفلی دارد و قفل (نگهدار) ایمان، نرم‌خویی است.»(5)

4. آسانی کارها

برخورد و اصطکاک با دیگران باعث سخت شدن تعاملات و کارها، و پیش نرفتن آنها می‌گردد، همچنین لجبازی و سخت‌گیری دیگران را تحریک می‌نماید؛ اما نرمی و مدارا و مهربانی، باعث آسان و روان شدن امور مختلف زندگی می‌گردد و روحیه همدلی و همکاری را تقویت می‌نماید. امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌یفرماید:

 «ملایمت، سختی‌ها را آسان و موانع محکم را باز می‌کند.»(6)

5. جذب و اصلاح دیگران

نرمی و مدارا باعث جذب شدن دیگران و پیوند خوردن دل‌ها و زمینه‌ساز تحول و اصلاح ایشان می‌گردد. حتی اگر شخص مقابل، فرعون باشد، باز احتمال اینکه با لطافت و نرمی در برخورد، بتوان او را جذب و اصلاح کرد هست. ازاین‌رو خداوند متعال به حضرت موسی و هارون موقعی که می‌خواستند به دربار فرعون بروند و با او صحبت کنند، توصیه فرمود: «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی؛(7) به نرمی با او سخن بگوید؛ شاید متذکّر شود، یا (از خدا) بترسد

حضرت علی در این زمینه می‌فرمایند:

 «اصلاح و به آشتی کشاندن دشمنان با زبان خوش و رفتار نیک، آسان‌تر است از رویارویی با آنها و چیرگی بر ایشان از طریق پیکار سخت.»(8)

 حضرت در زمینه اخلاق همسرداری نیز می‌فرمایند:

 «با همسران ناسازگار خود مدارا کنید و با آنان به نیکی سخن بگویید، امید است رفتارشان درست شود.»(9)

6. مدارا، نوعی صدقه

در فرهنگ دینی مدارا با دیگران را نوعی صدقه می‌دانند؛ صدقه‌ای که ده‌ها نتیجه و اثر دارد، ازجمله باعث دفع بلا و مشکلات و بیماری‌ها و جلب سلامتی می‌گردد. امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «مدارا کردن با دشمنان خدا از بهترینِ صدقه‌هایی است که انسان برای خود و برادرانش می‌دهد.»(10)

7. تداوم دوستی‌ها

برخورد و سختی و تندی نشان دادن مخالف دوستی و مهر و محبت است و در نقطه مقابل نرمی و ملاطفت و مدارا زمینه‌ساز دوستی و باعث ایجاد و تثبیت محبت و ادامه پیداکردن آن می‌باشد و در نهایت باعث هم‌افزایی و جلب برادری و کمک دیگران می‌گردد. امیرمؤمنان علیه‌السلام می‌فرماید: «نرم‌خویی و سخاوت شخص، او را محبوب دشمنانش می کند»؛(11) «با رفق و مهربانی، دوستی پایدار خواهد شد»؛(12) «با مردم مدارا کن تا از برادری ایشان بهرمند گردی.»(13)

8. خیر دنیا و آخرت

در نهایت اهل بیت علیهم‌السلام که عالمان به حقایق امور و قواعد دنیا و آخرت می‌باشند مژده داده‌اند که داشتن روحیه رفق و مدارا باعث می‌گردد شخص به خیر دنیا و آخرت برسد. حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فرمایند: «هر کس نصیبی از رفق و مدارا داشته باشد، سهمی از خیر دنیا و آخرت را می برد و هر کس از سهم رفق و مدارا محروم باشد، از سهم (خیر) دنیا و آخرت نیز محروم است.»(14)

9. افزایش رزق و برکت

یکی از اسباب زیاد شدن رزق و روزی مدارا و صبوری کردن با مردم معرفی شده است. پرواضح است که با تندی و خشونت و برخورد و تقابل نمی‌توان با مردم و مراجعه کننده به نتیجه مطلوب رسید و طبیعی است که رزق و روزی انسان کم شود. امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

 «‏هر خانواده‏ای که بهره خود را از نرمی گرفتند، خدا روزی ایشان را وسعت داد... همانا خدای عزّوجلّ، نرمی کند و نرمی‏ را دوست دارد.»(15)

همچنان‌که پیامبر خدا صلی‌الله‌علی‌وآله فرمودند:

 «در نرمی، زیادی و برکت است و هر کس از نرمی محروم شد، از خیر محروم گشت.»(16)

10. عزت و سربلندی

امام صادق علیه‌السلام فرمود:

 «گروهی از قریش با مردم کمتر راه مدارا پیش گرفتند و ازاین‌رو از قریش (که قومی عزتمند و با آبرو بودند) رانده شدند، حال آن که به خدا سوگند، از نظر نژاد مشکلی نداشتند؛ اما گروهی از غیر قریش با مردم، نیکو مدارا کردند و در نتیجه به خاندان بلند پایه پیوستند.»(17)

 از این حدیث شریف نتیجه می‌گیریم که یکی از برکات مدارا، رسیدن به عزت و مرتبه بالای اجتماعی می‌باشد. چرا که انسان‌های لطیف و نرم‌خو و صبور محبوب همه می‌باشند و در نقطه مقابل همه فطرتاً از خشونت و سختی و تندی گریزان می‌باشند.

آثار آخرتی مدارا

همچنین مدارا و نرمی باعث می‌شود انسان در آخرت هم به نتایج و مقامات زیادی دست پیدا کند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌گردد:

1. رسیدن به ثواب بیشتر

پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند:

 «هیچ دو نفری با هم رفاقت نکنند، جز این که اجر آن کس بیشتر، و نزد خداوند عزّوجلّ محبوب‌تر است که با رفیقش ملایم باشد.»(18)

2. ایمن شدن از عذاب دوزخ

از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله نقل است که فرمودند:

 «هر که نرم و ملایم و آسانگیر و نزدیک به مردم باشد بر آتش حرام است.»(19)

3. رسیدن به درجات والای صبر و رضا

معمولاً مدارا کردن با مردم همراه با صبوری و حلم و بردباری می‌باشد و گویا این فضیلت‌ها دست در دست هم دارند و در بسیاری موارد همنشین هستند. ازاین‌رو همه برکات و خیراتی که برای صبر و حلم و رفق و... در روایات بیان شده است، برای مدارا کردن هم قابل ذکر می‌باشد. امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «من در برابر کارهایی (و اذیتهایی) از این غلام خود و از خانوده‌ام صبر می‌کنم که از حنظل تلخ‌تر است؛ زیرا هر که صبر پیشه کند، به واسطه صبر خود به مقام روزه‌گیرِ شب زنده‌دار و مرتبه شهیدی که در رکاب محمد صلی الله علیه و آله شمشیر زده باشد، دست می یابد.»(20)

نتیجهگیری:

مدارا و نرمی در زندگی باعث می‌شود نتایج پرشمار و متنوعی در دنیا و آخرت برای انسان به دست آید. انسان در زندگی موفق‌تر گردد. دشمن‌ها و دشمنی‌ها تحریک نشوند. دین و ایمان انسان حفظ گردد و کارهای انسان آسان و روان پیش برود و دوستی‌ها و محبت‌ها جلب و ادامه پیدا کند. رزق و برکت، و خیر دنیا و آخرت شامل انسان گردد؛ همچنین با مدارا انسان در آخرت به ثواب روزه‌داران و شب زنده‌داران و شهدا می‌رسد و از عذاب الهی در امان می‌باشد.

منابع برای مطالعه بیشتر:

1. اسلام و گونه همزیستی با ناهم‌کیشان، نوشته حسین سیاح.

2. بررسی ابعاد مختلف مسئله مدارا در متون دینی، نوشته محمدعلی پیلتن.

3. تساهل و مدارا در قرآن نوشته حسین فرزانه‌پور و محمد بخشایی‌زاده.

پی‌نوشت‌ها:

1. «ثَلاثٌ مَن لَم یَکُن فِیه لِمَ یَتِمَّ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ یَحجُزُهُ عَن مَعاصِی اللّهِ، و خُلُقٌ یُدارِی بِهِ النّاسَ، و حِلْمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص116.

2. «الرِّفقُ یَفُلُّ حَدَّ المُخالَفَهِ»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص815.

3. «دَارِ النّاسَ تَأمَنْ غوائلَهُم و تَسلَمْ مِن مَکائدِهِم»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص818.

4. عن الصادق علیه‌السلام (فی قولِهِ تَعالی: «وَ قولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا»): «أی للنّاسِ کُلِّهِم مُؤمِنِهِم و مُخالِفِهِم، أمَّا المُؤمِنونَ فَیَبسُطُ لَهُم وَجهَهُ، و أمَّا المُخالِفونَ فَیُکَلِّمُهُم بالمُداراهِ لاِجتِذابِهِم إلی الإیمانِ، فإنَّهُ بِأیسَرَ مِن ذلِکَ یَکُفُّ شُرورَهُم عَن نَفسِهِ، و عَن إخوانِهِ المُؤمِنِینَ»؛ بَحرانی، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، تحقیق: موسسه بعثت، 5 جلد، قم، موسسه بعثت، اول، 1374ش، ج‏1، ص266.

5. «إِنَّ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قُفْلًا وَ قُفْلُ‏ الْإِیمَانِ‏ الرِّفْقُ‏»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص118.

6. «الرِّفْقُ یسِّرُ الصِّعابَ وَ یسَهِّلُ شَدیدَ الْاسْبابِ»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص95.

7. سوره طه، آیه 44.

8. «الاستِصلاحُ لِلأعداءِ بِحُسنِ المَقالِ و جَمیلِ الأفعالِ، أهوَنُ مِن مُلاقاتِهِم و مُغالَبَتِهِم بِمضیضِ القِتالِ»؛ لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق: حسین حسنی بیرجندی، قم، دارالحدیث، اول، 1376ش، ص57.

9. «فَدَارُوهُنَّ عَلَی کُلِّ حَالٍ ‏وَ أَحْسِنُوا لَهُنَّ الْمَقَالَ لَعَلَّهُنَّ یُحْسِنَّ الْفِعَالَ»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی‏ ابن بابویه، من لایحضره الفقیه، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، دوم، 1413ق، ج‏3، ص554.

10. «إنَّ مُداراهَ أعداءِ اللّهِ مِن أفضَلِ صَدَقَهِ المَرءِ عَلی نَفسِهِ و إخوانِهِ»؛ التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری علیه‌السلام، تحقیق: مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، قم، مدرسه امام مهدی عجل الله تعالی فرجه، اول، 1409ق، ص354.

11. «رِفْقُ الْمَرْءِ (وَ سَخَاؤُهُ‏) یُحَبِّبُهُ‏ إِلَی‏ أَعْدَائِهِ‏»؛ لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، تحقیق: حسین حسنی بیرجندی، قم، دارالحدیث، اول، 1376ش، ص269.

12. «بِالرِّفْقِ تَدُومُ الصُّحْبَهُ»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص305.

13. «دَارِ النَّاسَ تَسْتَمْتِعْ بِإِخَائِهِمْ»؛ عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550ق)، غررالحکم و دررالکلم، تحقیق و تصحیح: سید مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، دوم، 1420ق، ص818.

14. «منْ اعْطِی حَظَّهُ مِنَ الرِّفْقِ اعْطِی حَظَّهُ مِنْ خَیرِالدُّنْیا وَالْاخِرَهِ وَ مَنْ حُرِمَ حَظُّهُ مِنَ الرِّفْقِ حُرِمَ حَظُّهُ مِنَ الدُّنْیا وَالْاخِرَهِ»؛ پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران، دنیای دانش، چهارم، 1382ش، ص738.

15. «أَیُّمَا أَهْلِ بَیْتٍ أُعْطُوا حَظَّهُمْ مِنَ الرِّفْقِ فَقَدْ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ فِی الرِّزْقِ... إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَفِیقٌ یُحِبُّ الرِّفْقَ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص119.

16. «إِنَّ فِی الرِّفْقِ الزِّیَادَهَ وَ الْبَرَکَهَ وَ مَنْ یُحْرَمِ الرِّفْقَ یُحْرَمِ الْخَیْرَ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص119.

17. «إنَّ قَوما مِن قُرَیشٍ قَلَّتْ مُداراتُهُم لِلنّاسِ فَنُفُوا مِن قُرَیشٍ ، و ایْمُ اللّه ِ ما کانَ بِأحسابِهِم بَأسٌ، و إنَّ قَوما مِن غَیرِهِم حَسُنَت مُداراتُهُم فَاُلحِقوا بِالبَیتِ الرَّفیعِ. قال: ثُمَّ قالَ: مَن کَفَّ یَدَهُ عَنِ النّاسِ فَإنّما یَکُفُّ عَنهُم یَدا واحِدَهً، و یَکُفُّونَ عَنه أیادِیَ کَثِیرَهً»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، اول، 1362ش، ج‏1، ص17.

18. «ما اصطَحَبَ اثنانِ إلاّ کانَ أعظَمُهُما أجرا و أحَبُّهُما إلی اللّهِ عزّوجلّ أرفَقَهُما بصاحِبِهِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏2، ص120.

19. «حرّم علی النّار کلّ‏ هیّن‏ لیّن‏ سهل‏ قریب‏ من النّاس»؛ پاینده، ابوالقاسم، نهج‌الفصاحه، تهران، دنیای دانش، چهارم، 1382ش، ص441.

20. «إنّی لأَصبِرُ مِن غُلامی هذا و مِن أهلی، عَلی ما هُوَ أمَرُّ مِنَ الحَنظَلِ، إنَّهُ مَن صَبَرَ نالَ بِصَبرِهِ دَرَجَهَ الصّائمِ القائمِ، و دَرَجَهَ الشَّهیدِ الّذی قَد ضَرَبَ بِسَیفِهِ قُدّامَ مُحمّدٍ صلی الله علیه و آله»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، دارالرضی، اول، 1406ق، ص198.

مدارا در تعلیم و تربیت و بیان معارف عمیق
افراد مختلف توان و ظرفیت متفاوتی دارند؛ در مقام تعلیم و تربیت و در ارائه مطالب و معارف دینی باید رعایت ظرفیت و تحمل افراد را کرد و با افراد ضعیف مدارا کرد.

پرسش:

دوستم زیاد مذهبی نیست و ظرفیت شنیدن برخی مطالب دینی را ندارد اگر آن مطالب را بگویم ایرادی دارد؟(تقیه مداراتی)

پاسخ:

تعلیم معارف دینی و تربیت انسان، قواعد و روش‌هایی دارد که اگر رعایت نشود، نتیجة عکس خواهد داد و باعث می‌شود معارف دینی مورد قبول قرار نگیرند و رشد و تربیت اتفاق نیافتد. ازاین‌رو اهل‌بیت علیهم‌السلام این قواعد را به ما یاد داده‌اند تا با رعایت آنها تعلیم و تربیت صحیح اتفاق بیافتد؛ در ادامه در قالب نکات برخی از این قواعد بیان خواهد شد که مجموع این نکات جواب پاسخ سوال فوق خواهد بود.

نکته اول: ظرفیتهای متفاوت و تکالیف متناسب

انسان‌ها از نظر ظرفیت، استعداد و توان با همدیگر متفاوت هستند و طبیعتاً در یادگیری و تربیت هم متفاوت خواهند بود. اگر این تفاوت‌ها، در مقام تعلیم و تربیت مورد توجه قرار نگیرند، می‌توانند آسیب‌زا باشند.

 قرآن کریم هم بیان می‌کند که در دستگاه الهی به این تفاوت‌ها توجه شده است، ازاین‌رو، میزان تکلیف همه یکسان نیست و تکالیف افراد با یکدیگر متفاوت خواهد بود. قرآن کریم در این رابطه چند مرتبه تذکر می‌دهد که:

«لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا؛(1) خدا هیچ کس را جز به اندازه توانایی‌اش تکلیف نمی‌کند

نکته دوم: سلسله مراتب داشتن معارف دینی

از طرفی مطالب و معارفی که در دین مطرح شده چه در بخش معارف و چه در بخش احکام و وظائف در یک سطح نیستند و از نظر سختی در فهم یا التزام با هم متفاوت هستند. ازاین‌رو برای ایمان و معرفت هم درجات متعددی مطرح شده است. عبدالعزیز قراطیسی می‌گوید:

 «نزد امام صادق علیه‌السلام رفتم و برخی از کارها و سخنان شیعیان (منظور نقاط ضعف و مشکلات آنهاست) را به او عرض کردم؛ حضرت فرمودند: ای عبدالعزیز! ایمان ده درجه دارد، مانند نردبانی که ده پله دارد و پله‌پله از آن بالا می‏روند، کسی که در درجه اول است به کسی که در درجه دوم است نگوید که تو چیزی نیستی و کسی که در درجه دوم است به کسی که در درجه سوم است چنین نگوید، تا رسید به درجه دهم.»(2)

نکته سوم: سخت بودن برخی از مراتب معارف

برخی از معارف دینی بسیار سخت و عمیق می‌باشند و فهم و اعتقاد به آنها کار هر کسی نیست و لوازم خاص به خود را نیاز دارد؛ مثلاً مراتب بالای معارف توحیدی یا امام‌شناسی بسیار سخت و عمیق می‌باشند. ازاین‌رو در روایات به شدت تأکید شده است که اینگونه معارف را به هرکسی یاد ندهید و مواظب ظرفیت طرف مقابل باشید. چنانچه حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «با مردم در حدِّ فهم و شناختی که دارند برخورد کنید و آنچه را انکار می‌کنند به آنها ارائه نکنید و آنان را بر خودتان و بر ما نشورانید؛ زیرا امر (ولایت) ما سخت و سنگین است.»(3)

 آنچنان فهم برخی مسائل بلند توحیدی و ولایی و اسرار علوم سخت است، که در روایت داریم اگر ابوذر (باوجودی که در درجه نه ایمان است) می‌دانست که در قلب حضرت سلمان چه اعتقادات و معارفی هست او را می‌کشت.(4) ازاین‌رو در روایت آمده است که امر ولایت و برخی از احادیث و فرمایشات اهل‌بیت علیهم‌السلام آنچنان سخت است و نیاز به مقدمات مختلف دارد که نه‌تنها هر انسانی، بلکه هر ملکی هم تحمل فهم آن و اعتقاد بدان را ندارد؛ بلکه فقط ملائکه مقرب این ظرفیت را دارند و نه‌ هر پیامبری، بلکه فقط پیامبرهای مرسل و نه‌ هر مومنی؛ بلکه فقط مؤمنینی که قلبشان را برای ایمان امتحان کرده‌اند، می‌توانند آنها را بفهمند و به آن اعتقاد پیدا کنند.(5) این تحمل و توان برای درک و اعتقاد، تنها در هوش و استعداد فکری خلاصه نمی‌شود؛ بلکه علاوه بر آن باید قلب آنها نورانی شده باشد و دارای قلب سلیم شده باشند و اخلاق حسنه پیدا کرده باشند تا در مجموع به ظرفیت لازم برای فهم و اعتقاد و تحمل مراتب بلند و سخت معرفتی رسیده باشند. چنانچه از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که فرمودند:

 «قطعاً احادیث ما سخت و دشوار است به‌طوری که آنها را فقط دل‌های نورانی و قلب‌های سلیم و اخلاق‌های نیکو تحمل می‌نمایند».(6)

نکته چهارم: تقسیم‌بندی مطالب دینی به واجبات و مستحبات

حال که ظرفیت‌ها و توان‌های افراد مختلف، متفاوت می‌باشد، در شریعت و احکام الهی دو دسته احکام وجود دارد؛ یک دسته احکام الزامی و حتمی که از آنها به واجبات و محرمات تعبیر می‌شود و رعایت آنها برای همه الزامی می‌باشد؛ و یک دسته احکام غیرالزامی که از آنها به مستحبات و مکروهات تعبیر می‌شود و رعایتشان الزامی نیست؛ اما نسبت به رعایت آنها تشویق و ترغیب ارائه شده است.

نکته پنجم: لزوم مدارا در امور مستحبی و معارف بلند

با توجه به نکات قبل، اسلام به همه مومنین بخصوص افرادی که در مقام تعلیم و تربیت دیگران هستند، مانند عالمان دینی یا والدین یا معلمین و اساتید، سفارش به مدارای تربیتی کرده است؛ به این معنی که در مقام تعلیم و تربیت رعایت ظرفیت افراد را بکنید. در یاد دادن و رشد دادن افراد عجله نکنید. نباید بیش از طاقت و تحمل افراد به دوش آنها بار علمی یا عملی بگذارید. باید معارف بلند یا احکام و توصیه‌های سخت غیرالزامی را از آنها بپوشانید و فعلاً یا اصلاً به آنها یاد ندهید. چنانچه امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «ما امر شده‌ایم که از آنها (افراد ضعیف) خودداری کنیم و کتمان کنیم، شما هم پنهان کنید از کسی که خدا دستور داده به صرف نظر از آن و پنهان کنید از کسی که خدا دستور داده به ستر و کتمان از او.»(7)

 البته چنانچه اشاره شد، مسئله مدارا در احکام الزامی یعنی واجبات و محرمات مطرح نیست و همه باید این احکام را یاد بگیرند و سعی بر عمل به آنها داشته باشند؛ اما در احکام غیرالزامی و در ارائه معارف و مکارم بلند و عمیق لازم است با دیگران مدارا و رعایت ظرفیت آنها بشود.

نکته ششم: عواقب تحمیل کردن بر دیگران

در کلمات اهل‌بیت علیهم‌السلام در مورد کسانی که مدارای تربیتی را رعایت نمی‌کنند و بیش از توان و ظرفیت افراد، بر دوش آنها بار معرفتی یا عملی می‌گذارند، هشدارهای سختی داده شده است و پیامدهای دشواری برای آن شمرده شده است. از جمله اینکه فرموده‌اند این کار باعث این می‌شود که طرف مقابل شکسته و گمراه و هلاک شود (8) و مسئولیت جبران این گمراهی با همان کسی است که با او مدارا نکرده است. چنانچه امام صادق علیه‌السلام در این باره فرمودند: «ای عبدالعزیز! کسی را که (در درجات ایمان) پایین‏تر از توست ساقط مکن که بالاتر از تو، تو را ساقط می‏کند، هر گاه کسی را دیدی که پایین‏تر از توست و توانستی او را تا درجه خودت بالا بیاوری، این کار را بکن و چیزی را که طاقت آن را ندارد بر او تحمیل مکن که او را می‏شکنی، و هر کس مؤمنی را بشکند باید جبران کند، زیرا تو اگر به بچه شتر بار شتر نه‌ساله را بزنی او را از بین برده‏ای.»(9)

حتی در برخی از روایات هشدار داده‌اند که اگر در موقعیتی نامناسب و به افرادی که تحمل و توان لازم را ندارند مطلبی بلند و عمیق را گفتی و طرف مقابل انکار کرد و در نهایت باعث شد معارف عمیق دینی سبک شمرده و تحقیر شود؛ خداوند شما را بابت این کار ذلیل خواهد کرد.(10)

نتیجهگیری:

افراد مختلف توان و ظرفیت متفاوتی دارند؛ در مقام تعلیم و تربیت و در ارائه مطالب و معارف دینی باید رعایت ظرفیت و تحمل افراد را کرد و با افراد ضعیف مدارا کرد تا به مرور زمان توان و ظرفیت لازم را پیدا نمایند؛ چرا که خداوند متعال از هر کس به اندازه ظرفیت و توان او تکلیف می‌خواهد. ازطرفی برخی از معارف دینی، مانند معارف توحیدی و ولایی یا رعایت برخی آداب و نکات اخلاقی، خیلی سخت و عمیق هستند و فهم و اعتقاد به آنها یا رعایت آنها کار هرکسی نیست و نیاز به پیش‌شرط‌های خاص به خود دارد؛ ازاین‌رو باید در ارائه آنها به افراد مختلف، احتیاط کرد و قبلاً ظرفیت تحمل آن را در ایشان سنجید. اگر با افراد ضعیف، مدارای لازم نشود، شکسته و هلاک می‌شوند و مسئولیت گمراه شدن اینگونه افراد با کسی است که با آنها در مقام تعلیم و تربیت مدارای لازم را نکرده است و عواقب سختی در انتظار آنها می‌باشد.

منابع برای مطالعه بیشتر:

  • روش‌های تربیتی در قرآن، نوشته سیدعلی حسینی‌زاده، شهاب‌الدین مشایخی.
  • مدارا و آثار تربیتی آن در جامعه، نوشته سکینه گنج‌خانلو

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره بقره، آیه286.

2. «عَنْ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ اَلْقَرَاطِیسِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی ابی‌عَبْدِ اَللَّهِ (علیه‌السلام) فَذَکَرْتُ لَهُ شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلشِّیعَةِ وَ مِنْ أَقَاوِیلِهِمْ فَقَالَ یَا عَبْدَ اَلْعَزِیزِ اَلْإِیمَانُ عَشْرُ دَرَجَاتٍ بِمَنْزِلَةِ اَلسُّلَّمِ لَهُ عَشْرُ مَرَاقِیَ وَ تُرْتَقَی مِنْهُ مِرْقَاةً بَعْدَ مِرْقَاةٍ فَلاَ یَقُولَنَّ صَاحِبُ اَلْوَاحِدَةِ لِصَاحِبِ اَلثَّانِیَةِ لَسْتَ عَلَی شَیْءٍ وَ لاَ یَقُولَنَّ صَاحِبُ اَلثَّانِیَةِ لِصَاحِبِ اَلثَّالِثَةِ لَسْتَ عَلَی شَیْءٍ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی اَلْعَاشِرَة»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، اول، 1362ش، ج۲، ص۴۴۸.

3. «خالِطوا النّاسَ بِما یَعرِفونَ، و دَعوهُم مِمّا یُنکِرونَ، و لا تُحَمِّلوهُم عَلی أنفُسِکُم و عَلَینا؛ فإنَّ أمرَنا صَعبٌ مُستَصعَبٌ»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، اول، 1362ش، ج‏2، ص624.

4. «عَنْ ابی‌عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ: ذُکِرَتِ التَّقِیَّةُ یَوْماً عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع فَقَالَ وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ مَا فِی قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَهُ وَ لَقَدْ آخَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بَیْنَهُمَا فَمَا ظَنُّکُمْ بِسَائِرِ الْخَلْقِ إِنَّ عِلْمَ الْعُلَمَاءِ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْتَمِلُهُ إِلَّا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ‏ أَوْ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ فَقَالَ وَ إِنَّمَا صَارَ سَلْمَانُ مِنَ الْعُلَمَاءِ لِأَنَّهُ امْرُؤٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلِذَلِکَ نَسَبْتُهُ إِلَی الْعُلَمَاءِ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، تحقیق و تصحیح: حسن کوچه باغی، تهران، اعلمی، 1404ق، ج‏1، ص25.

5. «عَنْ ابی‌جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) قَالَ سَمِعْتُ یَقُولُ‏ إِنَّ حَدِیثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْتَمِلُهُ إِلَّا ثَلَاثٌ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا حَمْزَهَ أَ لَا تَرَی أَنَّهُ اخْتَارَ لِأَمْرِنَا مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ مِنَ النَّبِیِّینَ الْمُرْسَلِینَ وَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ الْمُمْتَحَنِینَ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، تحقیق و تصحیح: حسن کوچه باغی، تهران، اعلمی، 1404ق، ج‏1، ص25.

6. «إِنَّ حَدِیثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْتَمِلُهُ إِلَّا صُدُورٌ مُنِیرَةٌ أَوْ قُلُوبٌ سَلِیمَةٌ وَ أَخْلَاقٌ حَسَنَةٌ» صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، تحقیق و تصحیح: حسن کوچه باغی، تهران، اعلمی، 1404ق، ج‏1، ص25.

7. «فَأَمَرَنَا بِالْکَفِّ عَنْهُمْ وَ السَّتْرِ وَ الْکِتْمَانِ فَاکْتُمُوا عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالْکَفِّ عَنْهُ وَ اسْتُرُوا عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالسَّتْرِ وَ الْکِتْمَانِ عَنْهُ»؛ کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏1، ص403.

8. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله)‏ إِنَّ حَدِیثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ‏ مُسْتَصْعَبٌ‏ لَا یُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ فَمَا وَرَدَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَدِیثِ آلِ مُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُکُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُکُمْ وَ أَنْکَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی الرَّسُولِ وَ إِلَی الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّمَا الْهَالِکُ أَنْ یُحَدِّثَ أَحَدُکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنْهُ لَا یَحْتَمِلُهُ فَیَقُولَ وَ اللَّهِ مَا کَانَ هَذَا وَ اللَّهِ مَا کَانَ هَذَا وَ الْإِنْکَارُ هُوَ الْکُفْرُ»؛ کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏1، ص401.

9. «یَا عَبْدَ اَلْعَزِیزِ لاَ تُسْقِطْ مَنْ هُوَ دُونَکَ فَیُسْقِطَکَ مَنْ هُوَ فَوْقَکَ إِذَا رَأَیْتَ اَلَّذِی هُوَ دُونَکَ فَقَدَرْتَ أَنْ تَرْفَعَهُ إِلَی دَرَجَتِکَ رَفْعاً رَفِیقاً فَافْعَلْ وَ لاَ تَحْمِلَنَّ عَلَیْهِ مَا لاَ یُطِیقُهُ فَتَکْسِرَهُ فَإِنَّهُ مَنْ کَسَرَ مُؤْمِناً فَعَلَیْهِ جَبْرُهُ لِأَنَّکَ إِذَا ذَهَبْتَ تَحْمِلُ اَلْفَصِیلَ حَمْلَ اَلْبَازِلِ فَسَخْتَهُ»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، اول، 1362ش، ج۲ ص۴۴۸.

10. «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) إِنَّ أَمْرَنَا هَذَا مَسْتُورٌ مُقَنَّعٌ بِالْمِیثَاقِ مَنْ هَتَکَهُ أَذَلَّهُ اللَّهُ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، تحقیق و تصحیح: حسن کوچه باغی، تهران، اعلمی، 1404ق، ج‏1، ص28.

اسلام در روابط مختلف و حتی در برخورد با دشمن به مدارا توصیه می‌کند. در تربیت و تبلیغ دین، ملایمت را ضروری می‌داند تا موجب دوری نشود.

پرسش:

من گاهی از رفتار اطرافیانم بسیار اذیت می‌شوم و به فکر قطع رابطه می‌افتم؛ اما از سوی دیگر به مدارا توصیه شده‌ایم. می‌خواستم ببینم ما وظیفه داریم با چه کسانی مدارا کنیم؟

پاسخ:

در منابع دینی توصیه به داشتن رفق و مدارا با افراد مختلف در ساحت‌های متنوعی شده است؛ همچنین آثار و برکات متعدد و متنوع دنیوی و اخروی برای آن بیان شده است که در ادامه به برخی از این ساحت‌ها اشاره می‌شود.

ساحت اول: مدارا با همسر

روایات فراوانی توصیه به مدارا و صبوری با همسران کرده‌اند و برای این نوع رفتار، اجر و پاداش فراوانی مطرح شده است (1)؛ از جمله بشارت داده شده است هر کسی بر بدخلقی همسرش صبر نماید، خداوند به او ثواب شاکران را عنایت فرماید (2).

ساحت دوم: مدارا با مردم

یکی از موارد پرتکرار در سفارش به مدارا، مدارا با عموم مردم است؛ مردمی که انسان با آنها زندگی می‌کند و برای تأمین نیازهایش به تعامل به آنها نیازمند است. با اینکه ممکن است افکار، رفتار یا صفات آنها مورد پسند و تأیید فرد نباشد، اما باید برای ادامه‌داشتن زندگی اجتماعی و استفاده از مواهب این نوع ارتباطات، با آنها مدارا کرد؛ چراکه انسان اجتماعی خلق شده است و نیاز به بودن در اجتماع دارد. از حضرت علی (علیه السلام) نقل شده است: «ثَمَرَةُ العَقلِ مُداراةُ النّاسِ» (3): ثمرۀ عقل، مداراکردن با مردم است. همچنین در بیانی دیگر فرمودند: «رَأسُ الحِکمَةِ مُداراةُ النّاسِ» (4). بنابراین مداراکردن، پسندیده‌ترین خصلت است؛ همچنین نهایت و قلۀ حکمت و خرد، مدارا‌کردن با مردم است.

ساحت سوم: مدارا با دشمن

در روایات حتی در برخورد با دشمن هم به مدارا توصیه شده است؛ یعنی او را تحریک نکنیم و جز در موارد ضروری، دشمنی‌ها را ظهور و بروز ندهیم و در حد ممکن در برابر اذیت‌هایش صبوری کنیم. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «در سفارش لقمان به پسرش بود که پسر جانم، سلاحى که بر دشمنت برگیرى و او را به خاک افکنى، این باشد که با او بچسبى و رضایت از او را به رخش کشى و از او پیوسته کناره نکنى تا آنچه در دل دارى، بر او پدیدار شود و آماده شود براى ستیز با تو» (5) همچنین حضرت رضا (علیه السلام) در تفسیر عقل و عقلانیت فرمودند: «با دشمنان مسامحه‌کردن و با دوستان مدارا‌نمودن» (6).

ساحت چهارم: مدارا با حسود

یکی از افرادی که باید با او مدارا کرد، شخص حسود است. حسودان اسیر نفس و شیطان شده‌اند و به همین دلیل گاه رفتارهایشان تحت اختیار خود نیست؛ ازاین‌رو باید با آنها مدارا کرد و خود را از حسادت‌ها و برخوردهای نامناسب آنان در امان نگه داشت. امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: «انسان برای ترک سه چیز عذری ندارد؛ یکی از آنها مدارا‌نمودن با انسان حسود است» (7).

ساحت پنجم: مدارا با ضعیف و کوچک‌تر

از دیگر مواردی که به مدارا سفارش شده است، افراد ضعیف و ناتوان و کودکانی هستند که توان و ظرفیت متعارف را ندارند. درواقع باید از هر کسی به اندازه ظرفیت و توانش انتظار داشت و در صورت محدودبودن توان و ظرفیت، با او مدارا و صبوری شود. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: ﴿لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها﴾: (8) خداوند هیچ‌کس را تکلیف نکرده است مگر به اندازۀ توان و ظرفیت او.

ساحت ششم: مدارا با نفس و خویشتن

از دیگر مواردی که روایات توصیه به مدارا با آن کرده‌اند، نفس انسان است. حضرت علی (علیه السلام) نفس آدمی را به مرکبی تشبیه می‌کنند که بر آن سوار می‌شود و باید با وجود بهره‌بردن و کار‌کشیدن از آن، رسیدگی به او هم کند و نباید او را با کار‌کشیدن بیش از طاقت و توانش بشکند و باید آب و علف و رسیدگی‌های لازم به او را هم مدنظر داشته باشد؛ یعنی نه آن را به‌کلی رها کند تا هرچه و هرجا خواست، هرچند حرام دنبال کند و نه آن را خسته بنماید و از نیازهای حلال و طبیعی و ضروری‌اش محروم کند تا از تاب و توان بیفتد و خسته و کسل با انسان برای انجام وظایف همراهی نکند (9).

ساحت هفتم: مدارا با متربی

تعلیم و تربیت از حوزه‌هایی است که سفارش به مدارا در آن شده است. مربی در برخورد با دانش‌آموز و متربی باید افزون بر مدارا و صبوری، از عجله پرهیز کند تا دانش‌آموز کم‌کم با پای خود و در حد توان مراحل رشد و تربیت را پشت سر بگذارد. امام صادق (علیه السلام) در پاسخ کسی که نقاط ضعف شیعه را برشمرده بود، می‌فرمایند: «ای عبدالعزیز، به‌راستی که ایمان ده درجه است، به مانند نردبان که می‌بایست پله‌پله از آن بالا رفت. پس کسی که دارای یک درجه از ایمان است، به آن‌که دارای دو درجه است، نباید بگوید تو را ایمانی نیست و همین طور [دومی به سومی] تا به دهمی برسد و آن را که در درجه پایین از توست، نباید ساقط از ایمانش پنداری [که اگر چنین باشد]، آن‌که در درجه بالاتر از توست، می‌بایست تو را ساقط پندارد، بلکه پایین‌تر از خود را که دیدی، با مهربانی به درجه خودت برسان و آنچه را که توانایی‌اش را ندارد، بر او بار مکن که کمرش خواهد شکست و حقا کسی که دل مؤمنی را بشکند، بر او لازم است که جبرانش کند و بهبودش سازد و مقداد در درجه هشتم بود و ابوذر در نهم و سلمان در دهم» (10).

تبلیغ و تربیت بدون نرم‌خویی و مدارا امکان‌پذیر نیست؛ همان‌گونه که قرآن کریم به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: ﴿فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ﴾ (11): به [برکت] رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم‌] نرم [و مهربان] شدی. و اگر خشن و سنگ‌دل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند.

ساحت هشتم: مدارا در دینداری و عبادت

پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: «همانا این دین دارای متانت است؛ پس با ملایمت در آن وارد شوید و عبادت خدا را بر بندگان خدا تحمیل نکنید که در آن صورت به سوار درمانده‌اى مى‌مانید که نه راهى را پیموده و نه مرکبى به جا گذاشته است» (12). از این روایت و ده‌ها آیه و روایت دیگر، این نکتۀ اساسی به دست می‌آید که باید در ساحت دینداری و عبادت، مدارا حکم‌فرمایی کند. در وادار‌کردن خود به دینداری و سوق‌دادن دیگران به دین و بندگی باید همواره رفق و مدارا سرلوحۀ کار ما باشد و از واردکردن فشار زیاد و ارائه چهره سخت و خشن و غیرمعقول و تحمل‌ناپذیر از دین باید خودداری کرد؛ یعنی با وجود پایبندی به دینداری و عبادت خدا در حد توان و دوری از سستی و تنبلی و غفلت و رعایت واجبات و محرمات، باید مواظب بود با پرداختن بیش از اندازه و بی‌جا به مستحبات و مکروهات، خود و دیگران را از دین فراری ندهیم. حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «براى عبادت‌کردن نفْس خود را بفریب و با آن ملایمت کن و به زور [به عبادت] وادارش مکن و در زمان فراغت و نشاطش او را به عبادت گیر، مگر در عباداتى که بر تو واجب گشته است که در این صورت باید آنها را به‌موقع انجام دهى و بر آنها مواظبت کنی» (13).

ساحت نهم: مدارا با ناگزیران

همه ما در زندگی اجتماعی ناگزیر به ارتباط با افرادی در اطراف خود هستیم؛ مانند فامیل، همکار، مدیر، همسایه، کارمند ادارات و ...؛ به گونه‌ای که نمی‌توانیم آنها را تغییر دهیم و برای ما قابل نصب و عزل نیستند. از سوی دیگر، ممکن است این افراد دارای ویژگی‌ها و رفتارهایی باشند که خوشایند ما نیست. در این‌گونه موارد هم موضوع رفق و مدارا سفارش شده است و انسانی که ناگزیر از ارتباط با اوست، باید مدارا را سرلوحۀ کار خود قرار دهد؛ چنانچه حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «حکیم و فرزانه نیست آن‌که مدارا نکند با کسى که چاره‌اى جز مدارا‌کردن با او نیست» (14).

ساحت دهم: مدارا با حیوانات

اسلام عزیز همواره در راهنمایی‌های خود، نگرش جامع و کاملی دارد؛ از جمله همیشه محیط‌زیست و حقوق حیوانات مدنظر قرار می‌گیرد؛ بر همین اساس یکی از ساحت‌هایی که در آن به رفق و مدارا سفارش شده است، ارتباط و استفاده از حیوانات است. رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمودند: «خداوند ملایمت و مهربانى را دوست دارد و در راه آن کمک مى‌کند؛ پس هرگاه مرکب‌هاى لاغر سوار شُدید، آنها را در باراندازهایشان استراحت دهید و اگر زمین خشک و بى‌گیاه بود، از آن به شتاب بگذرید؛ اما چنانچه سرسبز و پُر‌علف بود، آنها را در منزل‌گاه‌هاى راه فرود آورید [تا بچرند]» (15).

بنابراین در استفاده از حیوانات باید رعایت حال و توان آنها را کرد و با مدارا و ملایمت با آنها برخورد نمود. شاید بتوان روایت و دستور پیش‌گفته را تعمیم داد و گفت در استفاده از هر نوع حیوان و وسیله‌ای که از آن هر بهره‌ای را می‌بریم، باید استفادۀ ما همراه با مدارا و رعایت حقوق آن باشد.

نتیجه:

اسلام عزیز در ساحت‌های متعددی به رفق و مدارا سفارش کرده است تا بتوانیم زندگی موفقی داشته باشیم؛ از جمله در تعامل با همسر، مردم، دشمن، شخص حسود، فرد ضعیف، متربی، حیوانات و مرکب‌ها، در تعامل با نفس خود و افرادی که ناگزیر از ارتباط با آنها هستیم.

پی‌نوشت‌ها:

1. محمد بن حسن حر عاملى؛ وسائل الشیعه؛ قم: مؤسسه آل‌البیت علیهم السلام، 1409 ق، ج‌ ۲۰، ص ۱۷۲، بَابُ اسْتِحْبَابِ مُدَارَاهِ الزَّوْجَهِ وَ الْجَوَارِی.

2. همان، ص 174.

3. عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی؛ غرر الحکم و درر الکلم؛ تحقیق و تصحیح: سید‌مهدی رجایی؛ چ 2، قم: دارالکتاب الاسلامی، 1420 ق، ص 328.

4. علی بن محمد لیثی واسطی؛ عیون الحکم و المواعظ؛ تحقیق: حسین حسنی بیرجندی؛ چ 1، قم، دارالحدیث، 1376 ش، ص 264.

5. «کَانَ فِیمَا أَوْصَى بِهِ لُقْمَانُ ابْنَهُ یَا بُنَیَّ لِیَکُنْ مِمَّا تَتَسَلَّحُ بِهِ عَلَى عَدُوِّکَ وَ تَصْرَعُهُ الْمُمَاسَحَهُ وَ إِعْلَانُ الرِّضَا عَنْهُ وَ لَا تُزَاوِلْهُ بِالْمُجَانَبَهِ فَیَبْدُوَ لَهُ مَا فِی نَفْسِکَ فَیَتَأَهَّبَ لَکَ» (شیخ صدوق؛ الامالی؛ چ 5، بیروت: اعلمی، 1400 ق، ص 668).

6. احمد بن محمد بن خالد برقی؛ المحاسن؛ تحقیق: جلال‌الدین محدث؛ چ 2، قم: دارالکتب الاسلامیه، 1371 ق، ج‏ 1، ص 195.

7. حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی؛ تحف العقول؛ تحقیق: علی‌اکبر غفاری؛ چ 2، قم: جامعه مدرسین حوزه، 1404 ق، ص 318.

8. بقره: 286.

9. «إنّ نَفسَکَ مَطِیَّتُکَ؛ إن أجهَدتَها قَتَلتَها، و إن رَفَقتَ بها أبقَیتَها» (عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی؛ غرر الحکم و درر الکلم؛ ص 243).

10. شیخ صدوق؛ الخصال؛ تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفاری؛ قم: جامعه مدرسین حوزه، 1362 ش، ج ۲، ص ۴۴۸.

11. آل‌‏عمران: 159.

12. «إنّ هذا الدِّینَ مَتِینٌ فَأوغِلُوا فیهِ برِفقٍ، و لا تُکَرِّهُوا عِبادَهَ اللّهِ إلى عِبادِ اللّهِ فتکونوا کالراکِبِ المُنْبَتِّ الذی لا سَفَرا قَطَعَ و لا ظَهْرا أبقى» (محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج ‏2، ص 86).

13. «خادِعْ نفسَکَ فی العِبادَهِ، و ارفُقْ بها و لا تَقهَرْها، و خُذْ عَفوَها و نَشاطَها، إلاّ ما کانَ مَکتوبا علَیکَ مِن الفَریضَهِ، فإنّهُ لابُدَّ مِن قضائها و تَعاهُدِها عندَ مَحَلِّها (محمد بن حسین شریف رضی؛ نهج‌البلاغه؛ تحقیق و تصحیح: صبحی صالح؛ قم: هجرت، 1414 ق، ص 460).

14. «لَیسَ الحَکیمُ مَن لَم یُدارِ مَن لا یَجِدُ بُدّاً مِن مُداراتِهِ» (حسن بن علی ابن‌شعبه حرانی؛ تحف العقول؛ ص 218).

15. «إنّ اللّه َ یُحِبُّ الرِّفقَ و یُعِینُ علَیهِ، فإذا رَکِبتُمُ الدَّوابَّ العُجْفَ فَأنزِلُوها مَنازِلَها، فإن کانَتِ الأرضُ مُجدِبَهً فانْجُوا عَنها، و إن کانَت مُخْصِبَهً فَأنزِلُوها مَنازِلَها» (احمد بن محمد بن خالد برقی؛ المحاسن؛ ج 2، ص 361).