پرسش وپاسخ

 

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : علم باطنى ، رازى از رازهاى خداوند عز و جل و حكمتى از حكمتهاى خداست و آن را در دل هر كس از بندگانش كه خواهد ، مى‏افكند . كنزالعمّال : 28820 منتخب ميزان الحكمة : 406

 

پرسش 1:
كدام بهتر است؟ شرح
آيا اگر پسري گناه بكند و با دختر دوست نباشد يا اگر باشد ؟
پاسخ:
با سلام خدمت شما برادر گرامي..
نامه شما کمي تعجب مرا برانگيخت ،چرا که هر کسي مي‌تواند با بازي با جملات ،هر حرامي را حلال و هر حلالي را حرام جلوه دهد.

تعيين تکليف براي حلال و حرام يا بهتر بودن يا نبودن امور از حيطة اختيارات ما خارج است .به هيچ وجه کار عاقلانه و منطقي به نظر نمي‌رسد. اگر هم سخن از مقايسه باشد ، سخن از بد و بدتر بودن است ، نه خوب و بهتر بودن.
قبول نماييد که با اين منطق سنگ روي سنگ بند نمي‌شود . نوعي آنارشيسم اخلاقي جامعه ما را فرا مي‌گيرد، چه بپذيريد چه نپذيريد از منظر شارع مقدس يعني خدا زنا اقسامي دارد که زناي دست و زناي لب از جمله آنان مي‌باشد. استمنا و نماز نخواندن گناه کبيره است ،ولي زناي دست و زناي لب هم گناه است.
البته تفاوت از اين جهت وجود دارد که استمنا و نماز نخواندن ،گناهان شخصي و فردي محسوب مي‌گردد ،ولي زناي دست و لب متأسفانه موجبات سقوط اخلاقي و معنوي يک دختر پاک و معصوم را فراهم مي‌آورد.
خيلي با هم به بهانه ازدواج يا واقعاً به قصد ازدواج با هم دوست مي شوند ، اما چند درصد دوستي ها و روابط به ازدواج ختم مي شود؟ دختران و پسراني كه با هم دوست مي شوند‌، چند تا دوست تا قبل از ازدواج دارند؟ آيا با همه آنها ازدواج مي كنند؟ چند درصد خانوادها با اين نوع ازدواج ها موافق اند (اگر ازدواجي هم باشد؟) چند در صد اين ازدواج ها به خير و خوبي ختم مي شود و طلاق صورت نمي گيرد؟
تازه از همه اينها گذشته ازدواج در آينده نمي تواند گناه الآن را توجيه كند.
در مشاوره‌هاي حضوري خود با افراد زيادي مواجه هستم که در صدد تطهير رفتار نادرست خود (مثل اعتياد به مشروب ) از طريق بزرگنمايي و فخر فروشي به عدم اعتياد خود (حتى به سيگار) هستند . با به رخ کشيدن و افتخار به عدم استعمال مواد مخدر يا دخانيات همه مشکلات ريز و درشت خود را ناچيز مي‌انگارند.
تجربه چندين ساله من و همکارانم در امر مشاروه باليني نشان مي‌دهد که ذهنيت ازدواج پاک با پيشينه ناپاک امري ناشدني است . در آينده‌اي نزديک همين رابطه به اصطلاح سالم سايه‌هايي از ترديد و سوء ظن به همسر و... را در شما فراهم مي‌آورد، سايه‌هايي که هر آن مثل خوره روح و ذهن شما را مي‌خورد.
شيطان وظيفه‌اي جز خوب جلوه دادن به كارهاي نادرست اعمال ندارد. بر حذر باشيد كه در شما نفوذ كند . البته از منظر روان‌شناختي نيز اين گونه توجيهات كه گفتيد ، براي از مسير خارج کردن يک دختر (به بهانه ازدواج در آينده نامعلوم) نشانگر فعال شدن مکانيزم‌هاي دفاعي است. شايسته است كه بيشتر تأمل و دقت كنيد.
ادامه اين روند گناه‌آلود علاوه بر بي‌اثرسازي نماز (نمازي که ما را از فحشا و از جمله زناي دست و لب باز ندارد ، نماز کامل نيست) و ديگر امور مثبت ، موانع بسياري را بر سر راه ازدواج شما و يا همان دختر فرضي فراهم مي‌آورد. موانعي که در آينده‌اي نه چندان دور موفقيت در ازدواج شما را (چه با اين دختر چه دختر ديگر) به مخاطره مي‌اندازد . موجبات سد توفيق الهي در زندگي شما مي‌گردد.
اسلام در اين گونه موارد دو راه را پيشنهاد مي‌دهد:
1) خويشتن‌داري کامل!
2) ازدواج دائم يا موقت.
چه بهتر که با خواستگاري رسمي از خانواده ايشان (توسط والدين محترمان) با جاري نمودن صيغه محرميت (تا فرا رسيدن زمان ازدواج دائم) به اين ارتباط خود جنبة شرعي و خدا پسندانه ببخشيد يا در غير اين صورت از انجام برخي امور صرف نظر نماييد.

آیا خداوند صدا فیزیکی ایجاد می کند؟

 

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : اگـر از خـدا ، چنان كـه سـزد ، مى‏ترسيديد علمى به شما آموخته مى‏شد كه جهل و نادانى با آن همراه نبود . كنزالعمّال : 5881 منتخب ميزان الحكمة : 406

 

پرسش 1:
آيا خدا صداي فيزيکي هم دارد؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
خداوند جسم و نيست تا صدا فيزيكي آن گونه كه از لبان خارج مي شود ، داشته باشد ، اما مي تواند صداي فيزيكي را در هر چيزي ايجاد كند و بيافريند. مي تواند سنگ را به صدا در آورد يا درختي را به صدا در آورده و با موسي (ع) سخن گويد.
صدا به مفهومي که مي شناسيم ، يکي از راه هاي انتقال پيام است ، در عين حال که هدف اصلي نيز انتقال پيام مي باشد . اين هدف مي تواند به شکل هاي مختلف تأمين شود. خداوند راه هاي مختلف را براي رساندن پيام به انجام رسانده است ؛ بنابراين :
اولاً صدا به مفهوم الفاظ که بر اثر تموّج هوا در فضا پخش مي‌شود و انسان آن را مي‌شنود، از صفات امور جسماني است و بر اثر خروج الفاظ از دهان و لبان آدمي و يا حيوانات و يا بر اثر اصطکاک اجرام به وجود مي‌آيد و خداوند از آن منزّه است.
دوم: صداي خداوند همان کلام وحي آسماني است که آدمي از طريق پيامبران ، آن را مي‌تواند بشنود، چون آنچه از بين لبان رسول خدا براي مردم بيان شده ،کلام خدا است. مولوي مي‌گويد:
گرچه قرآن از لب پيامبر است هر کي گويد حق نگفت، او کافر است(1)
اين همه آوازها از شه بود گرچه از حلقوم عبدالله بود(2)
سوم: به يک لحاظ همه عالم هستي کلام خدا و صداي حق تعالى است ،چون جلوه اوست. کلام و صدا هم جلوه متکلم و صاحب صدا است.
امير مؤمنان(ع) فرمود:
«يقول لمن أراد کونه کن فيکون لا بصوتٍ يقرع ولا بنداءٍ يُسمع وإنّما کلامه سبحانه فعل منه أنشأه؛(3)
خداوند چيزي را که مي‌خواهد ايجاد کند مي‌گويد: باشد، پس ايجاد مي‌شود اما اين گفتن آوازي نيست که گوش‌ها را بکوبد، و يا صدايي نيست که شنيده شود، بلکه سخن خدا کاري است که ايجاد کرده است».
بنابر اين عالم خلقت همه صدا و آواز خدا است . ما آدميان با اين که هم جزء مخلوقات و در واقع کلام و صداي حق تعالى هستيم، پيوسته با صدا و کلام حق تعالى يعني موجودات عالم سر و کار داريم و آن‌ها مي‌بينيم و از آنها استفاده مي‌کنيم، پس صداي خدا را پيوسته مي‌شنويم ولي توجه نداريم.
صداي خدواند را در تمام عالم مي توان شنيد ، اما بايد گوشي متناسب با اين صدا داشت. صداي خدا را مي توان در ترنم آب ، آواز پرندگان ، صداي ورزش باد ، يا نوازش نسيم و... شنيد.
پي‌نوشت‌ها:
1. مثنوي معنوي، دفتر 4، ص 643.
2. همان، دفتر اول، ص 88.
3. نهج البلاغه، خطبه 186.

پرسش 2:
آيا مقربين و اوليا و انبياي خدا صداي فيزيکي خدا را مي شنوند؟
پاسخ:
با توجه به سوال اول پاسخ روشن است صدا به معناي اينكه خداوند جسمي داشته باشد تا صداي او را بشنوند ندارد ، اما مي تواند صدا را در اشياي مختلف ايجاد كرده تا اولياي الهي بشنوند.
هم چنين صدا به مفهوم وسيله انتقال پيام كه ممكن است گونه هاي مخلتفي غير از موردي كه در بالا گفتيم داشته باشد ، مثل تمام موجودات عالم كه همه آنها گويا و منادي اين هستند كه ما را خدا خلق كرده و همه بيانگر صفات خداي متعالند ، براي خدا قابل فرض است و انبياي الهي و هر كس ديگري مي تواند اين صدا را بشنود .
وحي الهي كه خدا به وسيله آن با پيامبرانش حرف ميزند و مفاهيم و علومي را به وسيله آن به آنها انتقال مي دهد ، گونه هاي مختلفي دارد كه نوعي از آن ايجاد صدا از طرف خدا در يك موجود ديگر است كه به وسيله اين صدا خدا وحي را به پيامبر انتقال مي دهد . مثل وحي اي كه خدا به وسيله درختي در كوه طور به حضرت موسي رساند و از طريق آن درخت با او صحبت كرد. اين نوع از كلام الهي مخصوص انبيا است و كس ديگري غير از آنان حتي اولياء الله و امامان اين نوع از كلام خدا را قادر به شنيدن نيستند بلكه غير پيامبران الهي مي توانند از طريق آنها به محتواي اين گونه كلام پي ببرند . اين صدا هر چند كه مي تواند فيزيكي باشد ولي صدائي نيست كه مستقيما از خدا به گوش پيامبر خدا برسد بلكه صدائي است كه خدا در شيئ ايجاد مي كند و پيامبر آن صدا را مي شنود .
پرسش 3:
آيا فکر کردن به اين قبيل مسائل (كه خدا صداي فيزيكي دارد و مقربان درگاهش صداي او را مي شنوند) گناه است؟
پاسخ:
سوال از اين گونه امور و تحقيق و تفكر پيرامون آنها نه تنها گناه نيست. اگر براي رسيدن به حقيقت باشد ، خدا شناسي محسوب مي شود كه بالاترين عبادات است . تفكر در صفات خدا و اسما و صفات و آيات الهي بالاتر از هر عبادتي است . امام صادق عليه السلام مي فرمايد: تفكر ساعة خيرٌ من عبادةِ سنة (1)نيز در آيه :« انّما يتذكر اولوالالباب» (2).

در تحقيق بايد به منابع اصيل اسلامي مراجعه كرد و يا از افراد مطلع و داراي تخصص در اين گونه امور راهنمائي خواست .

پي نوشت ها :
1 . بحارالانوار، ج 71، ص 327.
2. سوره زمر (39) آيه 9.

پرسش:  در زمان جاهليت مردم به بتها سجده مي کردند، ما هم به خانه خدا سجده مي کنيم، چه تفاوتی میان بت و خانه کعبه وجود دارد؟

 

 

 

پرسش 1: کعبه شرح در زمان جاهليت مردم به بتها سجده مي کردند، ما هم به خانه خدا سجده مي کنيم؟(تفاوت بت و کعبه در چيست؟) پاسخ: سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛ با سلام ؛ سوال شما در واقع ناشي از اشتباهي است كه در مورد حقيقت سجده و قبله در ذهن داريد ؛ بر اساس دستور صريح قرآن ما مسلمانان موظفيم در وقت نماز به سوي خانه خدا كه قبله ماست به نماز بايستيم و اجزائ نماز را چنان كه به ما گفته شده، به جا بياوريم؛ يكي از اجزا نماز سجده است . در فرهنگ اسلام سجده تنها بر خداوند جايز است .نمي توان بر ديگري سجده نمود . تفاوت ميان دو چيز ( به سمت كعبه يا براي كعبه ) كاملاً روشن است. هيچ مسلماني براي كعبه يا به كعبه سجده نمي كند ، بلكه به سمت كعبه و براي خدا سجده مي كند ، در حالي كه بت پرست براي بت و به بت سجده مي كرد. خداوند همان گونه كه براي كيفيت سجده در نماز جزئيات و شروطي را ذكر فرموده ، براي سمت و جهت فرد سجده كننده هم جهت خاصي را معين نموده است كه سمت خانه خدا وكعبه باشد. البته فلسفه اين امر را بايد در حقيقت قبله و ويژگي هاي كعبه و ابعاد توحيدي آن دانست ، اما نبايد فراموش كرد همه اعمال ما به دستور خداوند و از سر تسليم در برابر خواست اوست . روزي ما را دستور به نماز و سجده به سمت بيت المقدس و روزي ديگر به سمت كعبه فرمان داده است ، اما همه اين عبادات بايد براي خدا و براي اطاعت از دستور او انجام شود. پرسش 2: اصلا چرا کعبه خانه خدا شد، مگر خدا خانه هم دارد؟ پاسخ: خداوند سبحان بي نياز است و جسم نيست تا در خانه‏اي نياز به سكني داشته باشد. اگر به "كعبه"، "بيت الله" گفته مي‏شود، به جهت شرافت و قداست اين مكان است. نيز چه به اين جهت كه مهم‏ترين مكان براي عبادت خدا است، همان گونه كه تمام مساجد و عبادتگاهي كه خداوند را در آن جا عبادت كنند، خانه خدا است. بنابراين خانه خدا اختصاص به كعبه ندراد ، بلكه هر جا كه ذكر و ياد خدا شود ، خانه خدا است و به همين خاطر مساجد نيز خانه خدا هستند ، اما مهم ترين مكان در روي زمين كه توسط پيامبران الهي و فقط براي عبادت خدا ساخته شده و بناي توحيدي است ، كعبه است و به همين خاطر هر گاه كه خانه خدا گفته شود ، كعبه مقصود است. خداوند بزرگ با در نظر گرفتن مصالح انسان‏ها به حضرت ابراهيم و اسماعيل دستور ساخت و تجديد بناي آن را صادر نمود، تا مردم برگرد آن جمع شوند و خداي واحد را عبادت كنند و انسان‏ها از اين طريق به تعالي و رشد نايل گردند. مناسك حج و زيارت خانه خدا از آثار و فوايد اخلاقي، سياسي و فرهنگي گوناگوني برخوردار است و به خاطر همين فوايد است كه خداي متعال دستور زيارت آن را به مردم داده است : 1 - در بُعد اخلاقي: مهم‏ترين فلسفه حج، دگرگوني اخلاقي است كه در انسان‏ها به وجود مي‏آورد. مراسم "احرام" انسان را از تعلقات مادي و امتيازات ظاهري و لباس‏هاي رنگارنگ و زر و زيور بيرون مي‏برد. با تحريم لذائد و پرداختن به خودسازي (كه از وظايف محرم است) او را از جهان ماده جدا مي‏كند و در عالمي در نور و روحانيت و صفا فرو مي‏برد. آنان را كه در حال عادي، بار سنگيني امتيازات موهوم مانند درجه و مدال را بر دوش خود احساس مي‏كنند، به يك باره سبكبال مي‏گرداند. مراسم حج يكي پس از ديگري آدمي را از علاقه‏هاي مادي و گذشته‏اي تاريك و گناه آلود بريده و به آينده‏اي روشن و پرصفا و نور پيوند مي‏دهد. به ويژه با توجه به اين حقيقت كه بسياري از اعمال و اذكار حج حكايت از خاطرات ابراهيم، اسماعيل و هاجر است. حاجي مجاهدت‏ها و ايثارگري‏هاي آنان را لحظه به لحظه در برابر چشمان خود مجسم مي‏كند و آن‏ها را به صورت سمبليك انجام مي‏دهد. نيز با توجه به اين كه در سرزمين مكه عموماً و مسجدالحرام و خانه كعبه و محل طواف خصوصاً يادآور خاطرات پيامبر اسلام(ص) و پيشوايان بزرگ و مجاهدت‏هاي مسلمانان صدر اسلام است، در هر گوشه‏اي از مسجدالحرام و سرزمين مكه چهره پيامبر(ص) و علي(ع) و ديگر پيشوايان بزرگ را مي‏نگرد و آواي حماسه‏هاي آنان را مي‏شنود. اين‏ها همه دست به دست هم مي‏دهند و زمينه يك انقلاب و دگرگوني بزرگ اخلاقي را در دل‏هاي آماده فراهم مي‏كنند، كه مايه تعالي و رشد فردي مي‏گردد. بدين جهت در روايت امام صادق(ع) آمده است: "كسي كه حج را به طور كامل انجام دهد، از گناهان خود بيرون مي‏آيد، همانند روزي كه از مادر ولادت يافته است". (1) 2 - در بُعد سياسي: مراسم حج در عين حالي كه خالص‏ترين و عميق‏ترين عبادت‏ها را عرضه مي‏كند، مؤثرترين وسيله براي پيشبرد اهداف سياسي اسلام است. در اين اعمال روح عبادت كه توجه به خدا است، با روح سياست كه توجه به خلق خدا است، درهم آميخته است. حج عامل مؤثري براي وحدت اسلامي، عامل مبارزه با تعصبات ملي و نژادپرستي و رهايي از حصار مرزهاي جغرافيايي است. آشنايي و آگاهي مسلمانان بدين جهت است كه امام علي(ع) درباره حج فرمود: "الحج تقويه للدين؛ مراسم حج براي تقويت دين تشريع شده است".(2) 3 - در بُعد فرهنگي: ارتباط قشرهاي مسلمانان در ايام حج مي‏تواند به عنوان مؤثرترين عامل مبادله فرهنگي و انتقال فكرها درآيد، خصوصاً با توجه به اين كه اجتماع با شكوه حج نماينده طبيعي و واقعي همه قشرهاي مسلمانان جهان است. بدين جهت است كه در روايت در مورد فلسفه حج آمده است. "خداوند اين بندگان را آفريد و فرمان هايي در طريق مصلحت دين و دنيا به آن‏ها داد، از جمله اجتماع مردم شرق و غرب را در آيين حج مقرر داشت، تا مسلمانان به خوبي يكديگر را بشناسند و از حال هم آگاه شوند و هر گروهي سرمايه‏اي تجاري را از شهري به شهر ديگر منتقل كنند نيز براي اين كه آثار پيامبر و اخبار او شناخته شود و مردم آن‏ها را به خاطر آورند و هرگز فراموش نكنند".(3) اما اين كه خانه خدا يكي از مظاهر بت پرستي است چنين نيست، بلكه خانه خدا خانه توحيد است و اعمال حج با تمامي اذكار و اركانش يكي از مظاهر زيبايي توحيد و يگانه پرستي است. مسلمانان در اين اعمال با سخن و عمل، توحيد و يگانه پرستي را ابراز مي‏دارند. بيان داشته‏ ايد كه با رفتن به حج مال خود را از دست مي‏دهيم، پاسخ: رفتن به حج را نمي‏توان از دست دادن مال تلقي كرد، بلكه خرج كردن در راه خدا همانند خمس و زكات است كه مايه بركت دنيوي و ذخيره آخرت آدمي مي‏گردد. تعرض به نواميس مردم: به نواميس مردم در ايام حج تعرض نمي‏شود، مگر آن كه زني از خود ضعف نشان دهد و حريم اسلامي را رعايت نكند و خود موجبات طمع و چشمداشت نامحرم را فراهم نمايد. اگر در برخي موارد تعرضي اتفاق افتد، اين در همه جا وجود دارد. پي‏نوشت‏ها: 1 . مجلسي، بحارالانوار، ج 96، ص 26. 2 . نهج‏البلاغه، كلمات قصار، ش 252. 3 . شيخ صدوق، علل الشرايع، ج 2، ص 109.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

تقلید از مجتهد

مي خواهم آقاي سيستاني را مرجع تقليد خويش قرار دهم كار خاصي لازم است انجام بدهم يا خير؟در ضمن تا به حال با مشكلي مواجه نشده ب.ودم كه نياز به مسائل تقليدي داشته باشد

با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
در صورتي که اعمال گذشته شما مطابق با فتواي مرجع فعلي شما يعني حضرت آيت الله سيستاني باشد، اعمال گذشته شما صحيح است، هم چنين اگر اعمال گذشته شما مطابق فتواي آيت الله سيستاني نبوده ، و چنانچه احتمال نمي داديد که اعمال شما صحيح نباشد و يقين به صحت اعمال خود داشتيد، اعمال گذشته شما صحيح مي باشد.(1)
2- تقليد در احکام شرعي به معناي عمل کردن طبق فتواي مجتهد است، اگر با قصد تقليد از آيت الله سيستاني، اعمال خود را طبق فتواي ايشان انجام بدهيد، تقليد صحيح است و کار خاصي ديگري لازم نيست (2).
انسان براي انجام اعمال شرعي مانند وضو، نماز ، شک در نماز و کيفيت ذکر هاي نماز و مسائل روزه و امثال آن که همواره مورد ابتلا مي باشد، به تقليد و مرجع تقليد نيازمند مي باشد.
پي نوشت ها:
1. آيت الله سيستاني ، توضيح المسائل، مسأله 12.
2. همان؛ مسأله 2.

چرا در جنگ زنان را اسیر می کنند؟

 

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم: - وقتى به ايشان عرض شد : دوست دارم داناترين مردم باشم- : از خدا پروا داشته باش ، تا داناترين مردم باشى . كنز العمّال : 44154 منتخب ميزان الحكمة : 406

 

پرسش 1:
چرا مسلمانان در جنگ زنان را اسير مي کردند؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اگر منظورتان اين است كه فقط مسلمانان در جنگ زنان را اسير مي كنند، اين طور نيست، زيرا در جنگ ها و خصوصاً در قديم مرسوم بوده كه زنان را علاوه بر مردان به اسارت مي گرفته اند و اختصاصي به اسلام ندارد.
فرض كنيد دولتي كافر به جامعه اسلامي حمله كرده و در نتيجه نبرد افرادي از سپاه دشمن به اسارت در آمدند ؛ مسلما در بين آنها اقشار گوناگوني از زن ومرد مي توانست حضور داشته باشد كه همه به عنوان مقابله با اسلام و كمك به سپاه كفر به حكومت اسلامي حمله كرده اند ؛ حال تكليف اين عده چيست و حكومت اسلامي چگونه بايد با آنها برخورد كند؟
جواب از چند مورد بيرون نيست ؛ يا بايد آنها را از دم تيغ بگذراند يا در زندان اسير كرده و يا آنها را آزاد نمايد ؛ اگر دقت كنيم همه اين موارد دچار مشكلات عديده اي است ؛زنداني كردن اسرا علاوه بر همه مفاسدي كه اصل قانون زندان در پي دارد، بار مالي سنگيني را بر دولت اسلامي تحميل مي كرد .جداي آن كه با نياز مالي بسيار مسلمانان در آن مقطع زماني وكمبودهاي فراوان و حجم زياد اسرا اين امر امكان پذير نبود . اصولاً در آن زمان چنين راهكاري وجود نداشت ، بلكه با تأمين مخارج زندگي بردگان ، از آنها استفاده كاري مي كردند.
كشتن همه اسرا هم نتايج مثبتي در پي نداشت زيرا بسياري از اين افراد شناخت كاملي از اسلام نداشتند .چه بسا با آشنايي درست به اسلام مي گرويدند . به علاوه كشتن بيشتر افراد آثار و نتايج سوء فرهنگي و رواني در پي داشت كه با فلسفه اسلام همخواني نداشت .
از طرف ديگر آزادي همه اسرا هم كاري بسيار نامعقول بود زيرا اين افراد كساني بودند كه با اسلام و مسلمانان به جنگ برخاسته ،حتي برخي از آنان را كشته بودند . به علاوه آزادي آنها همان و بازگشت به آغوش كفار و آمادگي براي شركت در نبرد بعدي همان ؛ پس ناچار لازم بود بدون آن كه نگهداري آنها هزينه و فشاري بر جامعه اسلامي وارد كند، اين افراد در متن جامعه به نوعي وارد شوند كه هم آثار مثبت اقتصادي و رفاهي براي جامعه در پي داشته باشند و هم زمينه آشنايي آنها با حقايق اسلام و بستر ميل وگرايش به اسلام در آنها فراهم گردد و اين همان قانون برده داري مورد امضا وتجويز اسلام بود كه اعمال شد .
هرچند علاوه بر همه اينها نبايد از ياد برد كه اين نوع برده ها در نهايت ندرت بودند ،زيرا چنان كه در تاريخ ذكر شده، بسياري از اسرا با تبادل با اسراي مسلمان يا با دادن فديه و يا با تعليم خواندن و نوشتن به مسلمانان آزادي خود را به دست مي آوردند ، به علاوه اكثر اين افراد اسير خود بردگان و كنيزاني در جامعه كفر بودند ، يعني قبل از اسارت نيز خود برده و كنيز محسوب مي شدند و در حقيقت كساني بودند كه توسط دلالان و تجار برده از مناطق ديگر اسير مي شدند و در مناطق مختلف دنيا به فروش مي رسيدند .
در مورد به اسارت گرفتن زنان مي توان اضافه كرد :
گاهي اوقات نيز فقط مردان به جنگ مي رفتند مانند جنگ بدر که دراين صورت زنان اسير نمي شدند . گاهي كه زنان به صورت مستقيم و غير مستقيم در جنگ حضور داشتند ، اسير مي شدند. نيز ممكن بود كه در يك قبيله تمام مردان در جنگ باشند كه يا كشته و يا اسير شوند‌، در اين صورت زنان نيز به اسارت در مي آمدند و اين موضوع در آن عصر ، امري متعارف و معمولي بلکه تا حدي ضروري به حساب مي‌آمد، زيرا بعد از کشته شدن مردان جنگجوي سپاه دشمن يا يک طايفه،‌ اگر زنان و کودکان به عنوان اسارت برده نمي‌شدند و از آنان مراقبت و نگهداري نمي‌شد و هزينه زندگي آنان تأمين نمي‌گرديد،‌مشکلات زيادي براي خود ‌آنها به وجود مي‌آمد، چون زنان نمي‌توانستند امور زندگي خود و نيازهاي خانواده را تأمين کنند، بنابر اين ضرورت اجتماعي آن زمان چنين اقتضا مي‌کرد که زنان و کودکان به اسارت گرفته شوند تا هم از نظر معيشت تأمين گردند، هم از نظر اخلاقي و فرهنگي و تربيت داراي سرپرستي باشند که به آنان رسيدگي نمايد و هم در جامعه اسلامي رشد كرده و با فرهنگ اسلامي آشنا شوند.
آن عصر زنان کاملاً وابسته به مردان بودند و به شدت نياز به سرپرست داشتند . سرپرستي هم بايد توسط مردان انجام مي‌شد، همچنين اگر زنان و کودکان را رها مي‌کردند، مورد حمله و تجاوز طايفه‌ها و گروه‌ها و افراد قدرتمند ديگر قرار مي‌گرفتند.
البته اسلام بعد از به اسارت گرفتن زنان و کودکان و افراد ديگر زمينه‌هاي زيادي براي آزادي تدريجي آنان فراهم کرده که در کتاب‌هاي فقهي آمده است.
براي آگاهي بيشتر به کتاب‌‌هايي مانند:
1) نگاهي به بردگي، از محمدعلي گرامي؛ 2) اسلام و مسأله آزادي بردگي،‌از موسوي زنجاني؛ 3) بردگي در اسلام، ‌از صادق ايرجي، مراجعه نماييد.

حدیث - ولایت - دوستی علی

 

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم: كسى كه بدون شناخـت عمل كند ، خـراب كردنش بيشتر از درست كردن اوست . المحاسن : 1 / 314 / 621 منتخب ميزان الحكمة : 402

 

پرسش 1:
حديث شرح اين حديث از كيست ؟ كسي كه دوست دارد خداي عزوجل را ملاقات كند در حالي كه خندان است پس بايد علي بن موسي الرضا عليه السلام را دوست بدارد؟

پاسخ:
سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
كتاب صفوه الاخبار از ابراهيم بن محمّد نوفلى از پدرش كه خادم حضرت رضا عليه السّلام بود ، نقل مي كند كه حضرت موسى بن جعفر از آباي گرامي خود از امير المؤمنين على بن ابى طالب صلوات اللَّه عليه نقل كرد : برادر و دوستم پيامبر اكرم فرمود: هر كس مايل است خدا را ملاقات نمايد ، در حالى كه به او توجه داشته باشد و از او روى نگرداند، بايد تو را دوست داشته باشد، يا على .
هر كه دوست دارد خدا را ملاقات كند در حالى كه از او راضى باشد ، بايد فرزندت حسن را دوست‏ بدارد.
هر كه مي خواهد خدا را ملاقات نمايد در حالى كه ترسى نداشته باشد، بايد فرزندت حسين را دوست داشته باشد.
هر كه بخواهد خدا را ملاقات نمايد در حالى كه گناهانش از بين رفته باشد ، بايد على بن الحسين را دوست بدارد ، زيرا از كسانى است كه خداوند در باره آنها فرمود:« سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ».
هر كه دوست دارد خدا را با چشم روشن ملاقات كند، بايد محمّد بن علي حضرت باقر را دوست داشته باشد.
هر كه مايل است خدا را ملاقات نمايد در حالى كه نامه عملش را به دست راستش بدهند ، جعفر بن محمّد عليه السّلام را دوست بدارد.
هر كه دوست دارد خدا را پاك و پاكيزه ملاقات نمايد، بايد موسى بن جعفر عليه السّلام را دوست بدارد.
هر كه مايل است خدا را شاد و خندان ببيند، على بن موسى الرضا عليه السّلام را دوست بدارد.
هر كه دوست دارد خدا را با درجات بلند ملاقات كند و گناهانش تبديل به حسنه شده باشد ،بايد محمّد بن علي حضرت جواد را دوست بدارد.
هر كه مايل است خدا را ملاقات نمايد و از او به سادگى حساب بكشند و داخل بهشت عدنى شود كه عرض آن به اندازه آسمان ها و زمين است كه آماده پذيرائى براى پرهيزگاران است ،بايد على بن محمّد حضرت هادى عليه السّلام را دوست بدارد.
هر كه مي خواهد خدا را ملاقات كند در حالى كه از رستگاران باشد، بايد حسن بن على حضرت عسكرى را دوست بدارد.
هر كه مايل است خدا را با ايمان كامل و اسلام نيكو ملاقات كند،بايد حجة بن حسن امام منتظر صلوات اللَّه عليه را دوست بدارد.
اينهايند پيشوايان هدايت و راهنماى تقوى .
هر كه آنها را دوست بدارد ، بهشت را براى او از جانب خدا ضامن مي شوم.
ر.ک:ترجمه جلد هفتم بحار الانوار، ج‏ 5 ،بخش امامت ، ص: 87.

پرسش 2:
مدت ولايت عهدي امام رضا عليه السلام چند سال بود؟
پاسخ:
مدت ولايت عهدي امام رضا(ع) سه سال بود . يعني؛ از سال200تا 203هجري قمري.(1)
پي نوشت:
1.سيره پيشوايان، مهدي پيشوايي، زندگي نامه امام هشتم.

 

امام على عليه‏السلام : عـالـم كـسى است ، كه از دانش سير نـشود و وانمود به سير شدن از آن نيز نكند . غرر الحكم : 1740 منتخب ميزان الحكمة : 402

 

پرسش 1:
پسر 17 ساله شرح با سلام من پسر 17 ساله اي هستم که بيشتر اوقات در خانه تنها مي شوم و وسايل گناه هم در خانه وجود دارد از قبيل:(ماهواره-اينترنت). وقتي در خانه تنها هستم شيطان به سراغم مي آيد و مرا وادار به گناه مي کند؟
پاسخ:
سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
اقدام به ارسال اين نامه بيش از هر چيز از روح پاک و خويشتن‌دار شما حکايت دارد، ان شاء الله در آينده جزء پاک ترين افراد جامعه باشيد.
در هر صورت توجه شما را به نکات ذيل جلب مي‌نمايم.
1ـ ارائه هر راهکاري متوقف بر خواست و اراده قطعي شماست. قوي ترين راهکارها بدون خواست واقعي شما روي کاغذ باقي مي‌ماند.
2ـ خود را دست و پا بسته فرض نکنيد . بسياري از جوانان اين مرز و بوم در شرايطي به مراتب بدتر از شرايط شما براي پاکي خود از هيچ کوشش فرو گذار نکرده‌اند. پس شما هم کمي به خود آييد و اراده پولادين خود را دست‌کم نگيريد.
3ـ خويشتن‌داري بدون پاکسازي جانانه محيط کاري بي‌معناست . براي نيل به پاکي چاره‌اي جز پاکسازي محيط از وسايل و تجهيزات تحريک‌زا نداريد. حذف فيزيکي برخي امور مانند حذف تجهيزات اتصال به اينترنت مانند: مودم، سيم رابط، فيلتر شکن در کنار حذف ذهني برخي امور مانند نياز کاذب به استفاده از اينترنت و وب‌گردي و... جزو ضروريات پاک زيستن است.
استفاده از اينترنت براي شما يك جوان 17 ساله ، هيچ ضرورتي ندارد . اگر چنين چيزي نباشد ، از موفقيت هاي زندگي بازمانده و نمي توانيد به‌ آنها دست يابيد. حتي اگر استفاده هاي مثبت نيز از آن خواسته باشيد ، مي توانيد در محيط هاي عمومي از آن استفاده كنيد.
بسياري از افراد ، در عين حال كه متأهل هستند ، براي حفظ سلامت خود و خانواده به حذف فيزيکي اينترنت در محل زندگي خود پرداخته‌اند.
روشن است كه با وجود اينترنت و ماهواره در خانه و تنها ماندن در خانه ، هر گونه توصيه اي براي حفظ پاكي جواني كه در اوج لذت جنسي است
، توصيه هاي نوموفق و غير كارآمد خواهد بود.
4ـ به دور از هر گونه بهانه‌تراشي به راحتي هرچه تمام‌تر مي‌توانيد با حذف فيزيکي موارد فوق يا درخواست مستقيم يا غير مستقيم از والدين خود (به بهانه کنکور و درس خواندن) براي رمزدار نمودن موقتي رايانه يا قفل کردن شبکه‌هاي مستهجن فاصله رواني و فيزيكي خود را با استمنا بيشتر و بيشتر نماييد.
5ـ قبول نماييد که از يک سو انگ غير عملي زدن به هر راهکاري بسيار ساده است و مي‌توان هر راهکاري را به بهانه‌اي از کار انداخت و از سوي ديگر به دور از هر گونه آسمان و ريسمان بافتن مي توان با انجام ساده‌ترين راهکارها راه پاکي را پيمود.
6ـ تنهايي‌هاي مکرر (حتي بدون وجود کوچک ترين وسايل تحريک‌زا) بسترساز بسياري از گناهان جنسي و غير جنسي است. پس جدا از راهکارهاي بالا براي به حداقل رساندن آن بايد چاره‌اي بينديشيد. اين موضوع نيز از جمله اموري است که به عزم جدي شما نيازمند است. راهکارهاي متعددي مانند:
الف) ثبت نام در باشگاه ورزشي يا کلاس‌هاي آمادگي کنکور براي به حداقل رساندن زمان تنهايي.
ب) قرار ملاقات درسي با همکلاسي‌ها يا فاميل در خانه يا بيرون از خانه براي تنها نبودن.
ج) حضور حداقلي در خانه و سپري کردن اوقات تنهايي در کتابخانه مسجد و فضاي سبز و...
د) و ...
با توسل به مکانيزم‌هاي دفاعي خود براي توجيه ارتکاب به گناهان بهانه‌هاي متعددي مي تراشيم، بهانه‌هايي که راه را بر هر مشاور خيرخواهي ببندد ولي در عين حال همه ما نيک مي دانيم در بدترين و حادترين شرايط (حتى در قلب بي‌بند و بارترين کشورها)نيز مي توان پاک زيست و يک لحظه از مسير پاکي جدا نشد.
موفق باشيد.

 

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : هر كه بگويد : من دانــا هستم ، او شخص نادانى است . منيه المريد : 137 منتخب ميزان الحكمة : 402

 

پرسش 1:
سوال درباره سيرمطالعاتي شرح
مسئول جلسه قرائت قرآن نوجوانان مسجد محل هستم و قصد دارم اعضاي جلسه را با کتاب خواني مانوس کنم . بيشتر اعضا سال اول راهنمايي هستند و در خواست داشتم راهنمايي بفرمائيد و کتاب هايي را به صورت سير بيان نمائيد؟

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
به نظر مي رسد مطالعه کتب زير براي مقطع سني راهنمايي مناسب باشد :
1. داستان راستا ن / شهيد مطهري
2. همه بايد بدانند ابراهيم اميني
3. آموزش قرائت قرآن وروانخواني وتجويد
4. داستان دوستان /محمدي اشتها ردي
5. اصول دين /مولفان / موسسه در راه حق
6. داستان هاي خوب براي بچه هاي خوب
7. آفريدگار جهان / مکارم شيرازي
8. اصول عقائد / قرائتي
9. داستانهاي کودکي بزرگان تاريخ / احمد صادقي اردستاني
10. داستان ها وپندها / مصطفي زماني
11. داستان هايي از شان نزول قرآن /علي نور الديني
12. احکام و مسائل شرعي که دانستن آنها بر هر انسان مکلفي واجب است غفلت نشود. بنا براين باتوجه به گروه سني که فرموديد (که در عنفوان سن بلوغ هستند ) سعي کنيد با همراهي امام جماعت مسجد يا يک فرد آگاه به مسائل شرعي نوجوانان عزيز را با مراجع تقليد و رساله هاي آنها آشنا کنيد .
در اين مطالعات ، برنامه بايد به گونه اي باشد که سبب خستگي و ترک مطالعه در آنها نشود . نوجوانان عزيز با کتاب آشنا و علاقه به مطالعه در آنها پديد آيد. معرفي كتاب هاي داستاني نيز به همين خاطر بوده تا از طريق داستان با معارف ديني آشما شوند و خسته و دلزده نشوند.

صفحه‌ها