تربيت اخلاقي

راه های مدیریت مشکلات و بلاها
بر اساس آیات و روایات، بلاها در زندگی طبیعی و گاه لازمه رشد انسان‌اند. برای مقابله با بلاها؛ استغفار، دعا و توسل و دوری از گناه پیشنهاد شده است.

پرسش:

من مشکلات، سختی و بلاهای زیادی در زندگی‌ام دارم. به نظر شما چه باید کرد؟

پاسخ:

برای پاسخگویی به سؤال فوق در ابتدا نکاتی مهم در مورد نوع نگاه به دنیا و بلاهای دنیایی طرح می‌گردد و در ادامه راه‌هایی که برای دفع و رفع بلاها در منابع دینی مطرح شده، تقدیم می‌شود.

 

نکته اول: تصحیح نگاه به دنیا و زندگی

یکی از نکات مهمی که باید به آن توجه داشت این است که طبیعت زندگی دنیا، وجود برخی مشکلات و بلاها هست. حال که انسان، مسافری است که باید به سفر خود ادامه دهد تا به مقصد خلقت خود برسد و در این دنیا برای رشد و تکامل و بزرگ شدن آمده، خداوند حکیم زندگی دنیا را طوری خلق کرده که مایه رشد و بزرگ شدن او گردد. لذا در قرآن فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِی کَبَدٍ؛ (1) همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفریدیم

 امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند‏:

 «ازجمله چیزهایى که خداوند متعال به موسى علیه‌السلام وحى کرد، این بود که:

 «آفریده‌ای نیافریده‌ام که نزد من محبوب‏تر از بنده مؤمنم باشد. او را مبتلا مى‏سازم چون برایش بهتر است؛ به او عافیت مى‏بخشم چون برایش بهتر است، از او مى‏گیرم و محرومش مى‏سازم چون برایش بهتر است. من بهتر مى‏دانم که چه چیز بنده مرا اصلاح مى‏کند؛ پس باید که بر بلاى من صبور باشد و از نعمت‌هایم سپاسگزار و از حکم و قضاى من خشنود تا او را در شمار بندگان صدّیق خود بنویسم.» (2)

 

نکته دوم: شناخت آثار مثبت بلاها

این بلاها و سختی‌هایی که سر راه انسان قرار می‌گیرد هرکدام آثار مخصوص به خود و علت خاص به خود را دارد؛ برخی برای بخشش گناهان است و برخی برای دور شدن او از غفلت و برخی برای امتحان و بالارفتن درجه انسان و برخی برای اصلاح صفات ناپسند انسان است و برخی هم نتیجه عذاب و خشم الهی به خاطر گناهان و ظلم‌هایی است که او انجام داده است. چنانچه حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «خداوند بندگان خود را با انواع سختى‏ها مى‏آزماید و با مشکلات زیاد به عبادت مى‏خواند و به اقسام گرفتارى‏ها مبتلا مى‏سازد تا کبر و خودپسندی را از دل‏هایشان خارج کند و به‌جای آن فروتنى آورد و درهاى فضل و رحمتش را به روى‏شان بگشاید و وسایل عفو و بخشش را به‌آسانی در اختیارشان گذارد.(3) پس نباید سختی‌ها و مشکلات را به چشم امری بد و مذموم نگاه کرد و همه صاحبان بلا را انسان‌های رانده‌شده و نفرین‌شده دانست؛ بلکه می‌بایست در اغلب موارد بلاها را نشانه لطف و توجه و تربیت الهی دانست. همچنان‌که آیات و روایات بسیاری در این زمینه وارد شده است. اگر فلسفه و حکمت بلاها را به‌خوبی شناختیم؛ آنگاه صبر و تحمل و مدارای ما با آن‌ها خیلی بهتر خواهد شد.

 

نکته سوم: استغفار

اگرچه سختی‌ها و بلاها آثار مثبت فراوانی دارند، اما این به معنای این نیست که انسان دست روی دست بگذارد و برای جلوگیری یا رفع آن‌ها اقدامی انجام ندهد؛ بلکه در فرهنگ دینی راه‌های فراوانی برای دفع یا رفع بلاها ذکر شده است. ازجمله یکی از این راه‌ها استغفار زیاد روزانه است تا اگر گناه و اشتباهی باعث نزول بلا شده است خداوند غفار به برکت این استغفارها ما را ببخشد. چنانچه امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

 «درهای بلا را با استغفار از خود دفع نمایید.» (4)

 

نکته چهارم: صدقه

یکی از راه‌های دیگر دفع و رفع بلاها، دادن صدقه است. چنانچه پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند: صدقه، بلا را دفع می‌کند و مؤثرترین داروست؛ صدقه، قضاى حتمى را دفع می‌کند و چیزى جز دعا و صدقه درد و بیماری‌ها را از بین نبرد. (5) خداى یکتا درد، توده معده، آتش‌سوزی، غرق شدن، ویرانى و دیوانگى را با صدقه دفع می‌کند. پس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هفتاد بلا را برشمرد. (6)

 

نکته پنجم: دعا و اذکار

یکی از اسباب مؤثر در دفع و رفع بلاها دعا و اذکار است. پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند:

 «باب‌های بلا را با دعا دفع کنید.» (7)

 اهل‌بیت علیهم‌السلام ادعیه و اذکار و حرزهای متنوع و متعددی برای در امان ماندن از بلاها و برطرف شدن آن‌ها بیان کرده‌اند.

 

نکته ششم: توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام

یکی از نقش‌هایی که خداوند متعال برای اهل‌بیت علیهم‌السلام قرار داده، پناهگاه بودن ایشان برای دیگران است. آری این بزرگواران پناهگاه امن الهی در دستگاه خلقت می‌باشند؛ از این رو هر کس به ایشان پناه ببرد و متوسل و متوجه به ایشان باشد در امن‌وامان الهی قرار می‌گیرد و از انواع بلاها و مشکلات و کید دشمنان در امان خواهد بود. چنانچه در زیارات و روایات این بزرگواران چنین توصیف شده‌اند:

 «کهف الوری (پناهگاه مخلوقات)، سفینه النجاه (کشتی نجات)، الذاده الحماه (دفع‌کنندگان و حمایت‌کنندگان)، أَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَیْکُم ‏(هر کس به شما پناهنده شد در امان قرار گرفت) وَ بِکُمْ یُنَفِّسُ الْهَم ‏(به‌وسیله شما خدا غم و اندوه را برطرف می‌نماید) وَ بِکُمْ أَخْرَجَنَا اللَّهُ مِنَ الذُّلِّ وَ فَرَّجَ عَنَّا غَمَرَاتِ الْکُرُوبِ وَ أَنْقَذَنَا مِنْ شَفَا جُرُفِ الْهَلَکَاتِ وَ مِنَ النَّار (و به‌وسیله شما بود که خدا ما را از ذلت بیرون آورد و گشایش داد به گرفتاری‌های سخت ما و نجاتمان داد از پرتگاه هلاکت و نابودى و هم از آتش دوزخ)» (8) پس توسل هرروزه به این بزرگواران با خواندن زیارت‌نامه‌های ایشان یا دعاهای توسل یا تشرف به حرم‌های ایشان یا صلوات فرستادن بر ایشان یا گریه بر مصائبشان یا شادی در شادی‌شان و ... باعث در امان ماندن از سختی‌ها و بلاها است و برطرف شدن آن‌ها می‌گردد.

 

نکته هفتم: پرهیز از گناه و اخلاق فاسده

یکی از اصلی‌ترین دلایل نزول بلاها گناهان و خطاها و اخلاق ناپسند انسان است. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید:

 «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ؛(9) هر مصیبتی به شما رسد به‌دلیل اعمالی است که انجام داده‌اید و بسیاری را نیز عفو می‌کند

 امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «خدا نعمتى به بنده‌ای نداده که از او بگیرد جز آنکه گناهى کند که به‌سبب آن مستحق سلب نعمت شود.» (10)

 پس باید سعی کرد از گناهان و رفتارهای ناپسند خودداری کرد و در صورت ارتکاب با استغفار از نزول بلاها جلوگیری کرد.

 

نکته هشتم: پرهیز از آزار و اذیت دیگران

یکی از گناهانی که به‌طور ویژه در روایات نسبت به آن هشدارهای شدید داده‌اند ظلم و آزار رساندن به دیگران و اذیت آن‌ها است؛ خصوصاً نسبت به حق‌داران مانند والدین و ضعفا و حیوانات که باعث آه و نفرین آن‌ها شده و اسباب نزول بلا می‌گردد. پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمودند:

 «از نفرین مظلوم بترس که به‌سوی آسمان می‌رود.» (11)

 

نکته نهم: اعراض نکردن از یاد خدا

قرآن کریم یکی دیگر از دلایل مبتلا شدن به سختی‌ها و فشارها را روی‌گرداندن از یاد خدا معرفی می‌نماید:

 «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً؛ (12) و هر کس از یاد من روی‌گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت

 پس یکی از راه‌های نجات از فشارها و سختی‌ها روی آوردن حقیقی به خدا و یاد نمودن او در شبانه‌روز است.

نتیجه:

 انسان برای رهایی از بلاها و مشکلات در ابتدا باید نگاه خود را به زندگی دنیا و بلاها و گرفتاری‌هایش تصحیح نماید و آثار مثبت فراوانی که اغلب بلاها دارند را بشناسد تا بتواند بهتر تحمل نماید و از این فرصت‌ها استفاده لازم را ببرد و همچنین با به کار گرفتن دعا، صدقه، استغفار و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام و پرهیز از گناه و ظلم و فراموشی خدا، بلاها و مشکلات زندگی را دفع و رفع نماید.

منابع مطالعاتی:

1. گفتارهایی پیرامون بلایا و گرفتاری‌ها: نویسنده: دکتر سید حسن افتخار زاده، ناشر: نیک معارف.

2. راز سختی‌ها و بلاها در زندگی نویسنده: محسن عطاءالله، انتشارت دارالحدیث.

3. روش‌های توان‌افزایی در سختی‌ها، محسن عطاءالله، عباس پسندیده، انتشارت دارالحدیث.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره بلد: آیه 4.

2. الإمامُ الصّادقُ علیه‌السلام- فیما أوحى‏ اللَّهُ تعالى‏ إلى‏ موسى‏ علیه‌السلام-: «ما خَلَقتُ خَلْقاً أحَبَّ إلَیَّ مِن عَبدیَ المؤمنِ، فإنّی إنّما أبْتَلِیهِ لِمَا هُو خَیرٌ لَهُ، واعافِیهِ لِما هُو خیرٌ لَهُ، وأزْوِی عَنهُ لِما هُو خَیرٌ لَهُ، وأنا أعلَمُ بما یَصلُحُ علَیهِ عبدی، فلْیَصْبِرْ على‏ بلائی، ولْیَشکُرْ نَعْمائی، ولْیَرْضَ بقَضائی، أکتُبْهُ فی الصِّدِّیقینَ عِندی.» شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، التوحید، تحقیق: هاشم حسینی، قم، جامعه مدرسین حوزه، اول، 1398 ق، ص: 405.

3. «ولکنّ اللَّه یَخْتبِرُ عِبادَهُ بأنواعِ الشَّدائدِ، ویَتَعبّدُهُم بأنواعِ المَجاهِدِ، ویَبْتَلیهِم بضُروبِ المَکارِهِ؛ إخْراجاً للتَّکَبُّرِ مِن قلوبهِمْ، وإسْکاناً للتَّذَلُّلِ فی نُفوسِهِم، ولِیَجْعلَ ذلکَ أبواباً فُتُحاً إلى‏ فضلِهِ، وأسباباً ذُلُلًا لِعَفوِهِ.» شریف رضی، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، تحقیق و تصحیح: صبحی صالح، قم، هجرت، اول، 1414 ق، ص: 294.

4. «ادفَعُوا أبوابَ البَلاءِ بالاستِغفارِ.» حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، قم، اول، 1409 ق، ج‏9، ص: 29.

5. «الصَّدَقَهُ تَدْفَعُ الْبَلَاءَ وَ هِیَ‏ أَنْجَحُ‏ دَوَاءً وَ تَدْفَعُ الْقَضَاءَ وَ قَدْ أُبْرِمَ إِبْرَاماً وَ لَا یَذْهَبُ بِالْأَدْوَاءِ إِلَّا الدُّعَاءُ وَ الصَّدَقَهُ.» مجلسی، محمدباقر‏، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الأطهار علیهم‌السلام، 110 جلد، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، دوم، 1403 ق، ج‏93، ص: 137.

6. «إِنَّ اللَّهَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَیَدْفَعُ بِالصَّدَقَهِ الدَّاءَ وَ الدُّبَیْلَهَ وَ الْحَرَقَ وَ الْغَرَقَ وَ الْهَدْمَ وَ الْجُنُونَ وَ عَدَّ ص سَبْعِینَ بَاباً مِنَ السُّوءِ.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفارى، چهارم، دار الکتب الاسلامیه، تهران _ ایران، 1407 ق، ج‏4، ص: 5.

7. «ادْفَعُوا أَبْوَابَ‏ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ.» حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام، قم، اول، 1409 ق، ج‏7، ص: 42

8. رک: زیارت جامعه کبیره، صدوق، محمد بن على‏ بن بابویه، من لایحضره الفقیه، تحقیق: علی‌اکبر غفاری، دوم، جامعه مدرسین حوزه، قم، 1413 ق، ج‏2، ص: 610.

9. سوره شورى: آیه 30.

10. «ما أنعَمَ اللَّهُ على‏ عبدٍ نِعمَهً فَسَلَبَها إیّاهُ حتّى‏ یُذنِبَ ذَنباً یَستَحِقُّ بذلکَ السَّلبَ.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفارى، چهارم، دار الکتب الاسلامیه، تهران _ ایران، 1407 ق، ج‏2، ص: 274.

11. «اتَّقُوا دَعْوَهَ الْمَظْلُومِ‏ فَإِنَّ دَعْوَهَ الْمَظْلُومِ تَصْعَدُ إِلَى السَّمَاءِ.» طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، قم، الشریف الرضی، چهارم، 1412 ق، ص: 276.

12. سوره طه: آیه 124

یاد و ذکر خدا و اولیای الهی از معارف قطعی الهی است و توسل به امامان و زنده نگه داشتن نام و یادشان در جامعه خود نوعی اقامه شعائر الهی است.

پرسش:

خانمی هستم که علاوه بر خانه داری، به دلیل تحصیلات و علاقه‌ای که دارم در فضای مجازی گروهی را اداره می‌کنم و پست‌هایی درباره امام زمان (علیه‌السلام) قرار می‌دهم. بعضی‌ها می‌گویند وقتی خدا هست و در قرآن آمده که باید یاد او باشیم دیگر یاد امام زمان معنا ندارد و این همه تبلیغ و پست گذاری صحیح نیست! آیا واقعا یاد امام زمان بی‌فایده است؟ یعنی در تربیت و تزکیه مؤثر نیست؟ به ما کمک نمی‌کند که به خدا برسیم؟ اصلاً یاد امام زمان در مسیر سلوک و معنویت چه جایگاهی دارد و چقدر مهم است؟ ممنون که توضیح می‌دهید.

پاسخ:

توسل و ذکر و یاد خدا و اولیای الهی از دیرباز مورد بحث و گفتگو بین عموم مردم و دانشمندان بوده است. آن چه از کلمه توسّل ظاهر است، معناى کمک گرفتن از وسیله‌ای براى رسیدن به مقصود است. انسان براى رسیدن به مراد خویش، باید به اسباب و واسطه‌های فیض، متوسل شود. ایجاد مزرعه‌ای آباد، جز از طریق شخم زدن زمین و کاشتن نهال و دادن آب و کود به مقدار مشخص و زمان معیّن و ... امکان‌پذیر نیست. بر این اساس، توسّل به معناى استفاده از اسباب، لازمه زندگى انسان در جهانى است که قانون اسباب و مسببات بر آن حاکم است. لازم است قدری دقیق‌تر با مفهوم توسل و جایگاه آن در اندیشه اسلامی و فلسفه آن آشنا شویم تا شبهات در مورد منافات آن با اعتقادات الهی و پاسخ آن‌ها در مورد ذکر و توسل به امامان مخصوصاً امام زمان (علیهم‌السلام) را پیدا کنیم:

1. ابتدا باید به شما تبریک بگوییم و شما را تشویق کنیم برای این که علاوه بر محبت و اعتقاد درست به امام زمان (عج)، در راستای تبلیغ نام و یاد ایشان نیز قدم برمی دارید. در آغاز باید بگوییم که اساساً بین توصیه به یاد خدا و توصیه به یاد و ذکر امامان مخصوصاً امام زمان هیچ منافاتی نیست؛ یعنی اگر کمی در معارف اسلامی جستجو کنیم تاییدات بسیاری زیادی پیدا می‌کنیم که توسل به امامان را تأیید و آن را در راستای ذکر و یاد خداوند متعال معرفی می‌کند. روشن‌ترین اشاره به توسل در قرآن آمده است که خداوند صریحاً به مؤمنان دستور می‌دهد برای تقریب به او وسیله‌ای بجویند: «ای اهل ایمان! تقوای الهی داشته باشید و دست‌آویز و وسیله‌ای برای تقرّب به سوی او بجویید؛ و در راه او بکوشید تا رستگار شوید». (1) برخی از روایات مراد از «وسیله» را اهل‌بیت (علیهم اسلام) معرفی نموده است. به عنوان نمونه از سلمان فارسی روایت شده است که از محمد (صلی‌الله علیه و آله) شنیدم که می‌گفت: خداوند عز و جل می‌گوید ای بندگانم آیا شما نیازهاى بزرگى ندارید؟ بدانید که به این نیازهاى بزرگ نمى‌‏رسید مگر این که محبوب‌ترین خلق از شما شفاعت کند. پس بدانید که گرامى‏‌ترین خلق در نزد من افضل‌ترین آن‌ها در نزد من محمد و برادرش على هست و بعد از على هم امامانى هستند که آن‌ها وسیله‌ها نزد خداوند مى‌‏باشند. پس آگاه باشید هر کس حاجتى از من بخواهد و محمد و آل پاکش را واسطه قرار بدهد، من آن حاجت‌ها را به خاطر محبوب‌ ترین خلقم در نزد من اجابت مى‏‌کنم. (2)

توسل به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) ریشه در آیات دیگری از قرآن نیز دارد و از بندگان خواسته شده است که به ریسمان الهی چنگ زنند و گرد هم آیند: «به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید» (3) بنا بر روایتی، امام صادق (ع) فرمودند: ما (اهل‌بیت) همان ریسمان الهی هستیم که خداوند تبارک و تعالی فرموده است. (4) بنابراین در منابع اسلامی و مخصوصاً شیعی توسل و ذکر و یاد امامان نه تنها منعی ندارد، بلکه توصیه شده نیز هست. دلیلش هم واضح است ما معصومان را واسطه فیض و آبرومندان درگاه الهی می‌دانیم و به درگاه آن‌ها به عنوان اولیای الهی می‌رویم، نه خدای نکرده فردی در عرض خدا و یاد او. وقتی روح می‌خواهد و مغز دستور می‌دهد و اراده ایجاد می‌شود و دست تکان می‌خورد و مطلبی می‌نویسد می‌گوییم دست نوشت در صورتی که اراده و مغز و روح هم فعال بودند و توجه به دست عین توجه به بقیه است و جدای از آن نیست بلکه روح بر همه این‌ها احاطه دارد. اگر امام زمان را می‌خوانیم معنایش فراموشی خداوند نیست، بلکه عین یاد اوست زیرا او بر همه چیز احاطه دارد.

2. اما در مورد آثار و برکات ذکر و یاد امامان با اندک جستجویی در زیارت نامه‌های مستند مطالب بسیاری خوبی به دست می‌آید. مخصوصاً در مورد امام زمان عج در زیارت نامه‌ها معارف بالایی پیدا می‌شود. در نظر شیعه پیامبر و اهل‌بیت ایشان وسایط فیض الهی هستند که خداوند از طریق ایشان برکات خویش را بر بشر می‌فرستد و این وساطت هم در زمینه تکوین و هم در زمینه تشریع و هدایت بشر است و از طرف دیگر حیات و ممات ایشان یکسان است؛ از این‌رو تمسّک و توسل به این انوار پاک در دنیا باعث وساطت این بزرگواران نزد پروردگار و حل شدن مشکلات با افاضه الهی و موجب شفاعت آن‌ها در قیامت می‎گردد و کسی که قدم در راه اطاعت از دستورات آن‌ها بنهد رستگار خواهد شد. لذا در زیارت جامعه که از لسان مبارک امام هادی (علیه‌السلام) صادر گردیده، این‌گونه می‎خوانیم: «هر کس نزد شما آمد، نجات خواهد یافت و کسی که از شما فاصله گرفت هلاک می‎شود... هر کس شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته و هر کس با شما دشمنی کند با خدا دشمنی کرده است... به شما خداوند آغاز می‎کند و به شما پایان می‎دهد و به وسیله شما باران می‎فرستد و به وسیله شما آسمان را نگه می‎دارد... هر که خدا را خواهد باید از طریق شما آغاز کند و به خدا تقرّب جوید...»(5) در مورد شخص امام زمان (عج) در دعای ندبه می‌خوانیم «کجاست آن باب الهی که از آن به حریم خدا در آیند»؟ «کجاست آن وسیله‌ای که فیوضات آسمان را به اهل زمین می‌رساند»؟ همان‌ گونه که در این فقرات از دعای ندبه مشاهده می‌شود، ولیّ زمان حضرت صاحب‌الزمان (عج) هم واسطه‌ی رساندن فیض‌ها و برکات الهی به موجودات و انسان‌ها است؛ و هم درگاهی است که باید از آن به پیشگاه پروردگار وارد شد. اوج آرزوی عارفان و اهل سلوک و معنویت رسیدن به رستگاری و پذیرش بندگی ایشان است و در منابع معتبر این مهم با موالات و علاقه‌مندی و رفت و آمد در خانه معصومان حاصل می‌شود همان طور که در زیارت نامه آمده است. «رستگاران با ولایت شما رستگار می‌شوند و ... با دوستی و موالات شما طاعات واجب قبول می‌شود». (6)

بنابراین توسل به امام زمان و زنده نگه ‌داشتن یاد و نام ایشان، نه تنها منافاتی با یاد خدا ندارد بلکه یاد و زیارت آن‌ها در راستای توحید و خدا پرستی است و اثرات معنوی دارد و انسان را به رستگاری نزدیک می‌کند. روش شما در زنده نگه‌ داشتن یاد ایشان درست و صحیح است و اگر می‌توانید با مطالعه و انتخاب مطالب و پوسترهایی که در مورد توسل و یاد اهل ‌بیت در فضای مجازی موجود است و انتشار آن‌ها در گروه خودتان غیرمستقیم پاسخ این شبهات را بدهید و بیش از این نیز وظیفه‌ای ندارید. لزومی به بحث و کدورت و جنجال نیست.

نتیجه:

یاد و ذکر خدا و اولیای الهی از معارف قطعی الهی است و توسل به امامان و زنده نگه داشتن نام و یادشان در جامعه خود نوعی اقامه شعائر الهی است؛ و تأکیدات زیادی در منابع معتبر بر این امر شده است. توسل به امامان راه رسیدن به توحید و خداوند است. آن‌ها وسیله رسیدن به خدا و آبرومندان و شفیعان مایند. اثرات معنوی زیادی بر توسل به آن‌ها مترتب است از جمله رستگاری و قبولی طاعات و تسهیل در تربیت و تزکیه به جهت الگو بودن آن‌ها و هدایت باطنی که آن‌ها در مسیر سلوک اخلاقی و رشد آدمی انجام می‌دهند ... که نشان می‌دهد باید در امر زنده نگه ‌داشتن یادشان بیش از پیش کوشا بود.

منابع برای مطالعه بیشتر:

1. آثار و برکات توسل به امام زمان، سید عباس اسلامی.

2. فصلنامه علمی تخصصی مهدی موعود تمام شمارگان.

3. کتاب ذکر دانشنامه جهان اسلام: بابک عباسی، فریده محرمی.

4. ترجمه کتاب منتخب الاثر: لطف‌الله صافی گلپایگانی برای شناخت امام زمان.

5. آفاق محبت به اهل‌بیت: عبدالحسین امینی.

6. محبت نجات بخش: عبدالرضا جمالی.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره مائده، آیه ۳۵.

2. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت (علیهم‌السلام)، قم، چاپ اول، 1409 ق، ج 7، ص 101.

3. سوره آل‌عمران، آیه 103.

4. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج ۲۴، ص ۸۴.

5. شیخ صدوق، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ دوم، 1413 ق، ج 2، ص 613.

6. همان.

برای مواجهه با فرد دروغگو،ابتدا باید ریشه‌های دروغ‌گویی او را شناسایی کنید. سپس با تغییر رفتار خود و الگو شدن در صداقت زمینه‌ای برای تغییر رفتار او فراهم کنید.

پرسش:

یکی از نزدیکانم خیلی دروغ می‌گوید! چگونه با ایشان رفتار کنم؟(شیوه مواجهه با فرد دروغگو)

پاسخ:

مباحث اخلاقی و معنوی، هم در جهت تثبیت و هم در جهت انحراف، اموری زمان‌بر هستند؛ به‌عنوان‌مثال، نمی‌توان گفت کسی یک‌شبه دروغگو شده و یا یک‌شبه دست از دروغ برمی‌دارد. امور متعددی در مسیر زندگی انسان می‌تواند به‌تدریج بر کمیت و کیفیت فضائل و رذائل اخلاقی در وجود انسان‌ها اثر بگذارد. در نگاه دین، انسان نمی‌تواند نسبت به عملکرد و رفتار دیگران بی‌تفاوت باشد. این مسئولیت عظیم نسبت به همة افراد جامعه موضوعیت دارد و در رابطه با افراد نزدیک، دوست، آشنا، فامیل و مخصوصاً اعضای خانواده از درجة اهمیت بیشتری برخوردار است.

پاسخ:

همة ما، به‌عنوان مسلمان، موظف هستیم تا یکدیگر را امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر نماییم. در این مسئله باید همچون پزشکی ماهر در ابتدا به دنبال بررسی علت‌ها باشیم و پس از کشف علل بیماری، جهت درمان آن اقدام نماییم. قرآن می‌فرماید:

 «مردان وزنان باایمان، ولی (و یارویاور) یکدیگرند؛ امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌کنند.»(1)

  دررابطه‌با ضرورت امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در روایت آمده است:

 «برای چشم باایمانی که عصیان خداوند را می‌بیند، روا نیست آن چشم به هم خورَد تا این‌که وضعیت را تغییر دهد.»(2)

 

شیوه‌های مواجهه با فرد دروغگو

1. شروع تغییر از خود

ما نمی‌توانیم در وهلة اول رفتار دیگران را تغییر دهیم؛ بلکه باید در تلاش باشیم تا خودمان بهترین رفتارها را داشته باشیم تا به برکت رفتارهای خوب ما، دیگران نیز اثر مثبت بپذیرند؛ پس تذکردادن‌های مداوم، جروبحث کردن در رابطه با دروغ و غر زدن‌های پیوسته، نمی‌تواند نتیجة خوبی به بار آورد. شما باید به میزان پای‌بندی خود به صداقت، دقت کنید و حواستان باشد که این پای‌بندی شعارگونه نباشد؛ بلکه حقیقتاً اهل عمل باشید تا نزدیکانتان از دیدن عمل شما، به این امور ترغیب گردند؛ اما اگر سهل‌انگاری، ولو به میزان محدود، در رفتار خود شما هم دیده شود، اطرافیان انگیزه‌ای برای تغییر نخواهند داشت.

2. پیدا کردن ریشه‌ها

گاهی دروغ گفتن افراد به دلیل ضعف مبانی اعتقادی آن‌ها است؛ بنابراین شما باید از طریق پیشنهاد گفتگو با کارشناسان دینی به ایشان، برای تقویت زیربناهای اعتقادی او بکوشید و بدین ترتیب دیدگاه اعتقادی او را تقویت کنید. گاهی عمل انسان ناشی از جهل و غفلتش نسبت به عوارض مثبت یا منفی آن عمل است. به همین دلیل بهتر است در گفتگوهای روزانه به شکل مستمر، اما به میزان کم، گهگاه از فواید و برکات صداقت و تأثیرات بد دروغ‌گویی بر زندگی با ایشان صحبت کنید. برخی از افراد بدین دلیل دروغ می‌گویند که از برخورد دیگران به‌وقت صداقت، احساس ناامنی می‌کنند. در واقع این افراد وقتی راست گفته‌اند، مجبور شده‌اند به دیگران حساب پس بدهند و احتمالاً با برخوردهای چکشی بقیه روبرو شده‌اند؛ به همین دلیل برای فرار از این واکنش‌ها به دروغ‌گویی رو می‌آورند. ازاین‌رو، بر اطرافیان و مخصوصاً والدین لازم است تا هنگام مواجه‌شدن با صداقت فرزندان، به‌گونه‌ای برخورد نکنند که آنها را از راست گفتن پشیمان سازند.

3. نهی غیرمستقیم

نهی‌ازمنکر خویش را غیرمستقیم انجام دهید، تا قبح این گناه ریخته نشود. ارسال کلیپ، پیامک، تبیین حکم شرعی مسئله، محتوای سخنرانی، معرفی کتاب و... در رابطه با گناه مزبور، می‌تواند در تغییر رویة ایشان مؤثر باشد. پس بهتر است غیرمستقیم سطح آگاهی ایشان را نسبت به عواقب این‌گونه رفتارها بالا ببرید. یقین داشته باشید که تذکر شما در درازمدت ان‌شاءالله جواب خواهد داد. قرآن می‌فرماید:

 «و پیوسته تذکّر ده، زیرا تذکّر مؤمنان را سود می‌بخشد».(3)

4. نقش اعجازگونة محبت

با بذل محبت به ایشان و درک شرایطشان سعی کنید او را از محبت غنی نمایید. خریدن هدیه برای ایشان، اطمینان‌دادن به او نسبت به اینکه حامی او در همة شرایط هستید، دفاع از او در امور قابل‌دفاع، در خانواده و... می‌تواند منجر به تقویت رابطة عاطفی شما با ایشان گردد. وقتی رابطه‌ها عمیق شود، تبعیت نیز بیشتر خواهد بود و اگر تذکر بدهید حرف‌شنوی ایشان افزون‌تر خواهد گشت. با رفتار خوبتان به او اطمینان دهید که تکیه‌گاه خوبی برای او هستید. تقویت بستر گفتگوی کلامی بین اعضای خانواده و نزدیکان می‌تواند منجر به تقویت رابطة عاطفی شود. مطمئن باشید محبت‌ورزی اثری اعجازگونه دارد. شما با ابزار محبت و به‌دور از تنش و تشنج می‌توانید ایشان را متقاعد کنید تا به صداقت رو بیاورند. مراقب باشید در این مسیر دچار افشاگری، بردن آبروی ایشان، سرزنش و رسوا کردن ایشان مقابل دیگران نگردید.

5. حذف عوامل محیطی

شاید عوامل محیطی و یا دوستان و اطرافیان منجر به تشویق و ترغیب ایشان به دروغ‌گویی شده‌اند. تأثیر اطرافیان و ارتباط با آنان را در اثرپذیری انسان نمی‌توان نادیده گرفت؛ بنابراین برای دعوت ایشان به صداقت باید در صورت امکان عوامل محیطی را مدیریت و یا حذف کرد. اگر دوستان مشترکی دارید یا در بین فامیل افراد مؤمن و متعهدی هستند می‌توانید به بهانه‌های مختلف زمینة دیدار و رفت‌وآمد با آن‌ها را فراهم نمایید تا به‌واسطة این معاشرت‌ها او نیز تأثیر پذیرد.

6. بهره‌بردن از واسطه‌ها

از واسطه‌هایی که روی ایشان تأثیرگذار هستند استفاده نمایید. مثلاً اگر حرف‌شنوی ایشان از بزرگ‌ترها زیاد است، می‌توانید محرمانه این موضوع را با آن‌ها مطرح کنید و از آن‌ها درخواست کنید تا غیرمستقیم، به ایشان تذکر دهند.

7. تمرکز بر رفتارهای خوب

یکی از اموری که می‌تواند در عدم‌رغبت افراد به انجام کارهای خوب اثرگذار باشد، این است که کارهای نیک و شایستة آن‌ها و ویژگی‌های مثبتی که دارند دیده نمی‌شود. گاهی افراد برای استمرار کار نیک نیازمند تشویق‌اند؛ بنابراین سایر ویژگی‌های مثبت ایشان را برجسته کرده و از این طریق زمینه را برای تشویق ایشان به صداقت فراهم آورید.

8. ایجاد اعتمادبه‌نفس

برخی از افراد نیز به دلیل عدم اعتمادبه‌نفس و یا کمبودهایی که داشته‌اند برای جلب‌توجه و دریافت منفعت و پاداش مادی و معنوی دروغ می‌گویند. در برخورد با این افراد نیز لازم است، ضمن توجه به نیازهای آن‌ها، رفتارهای شایسته و صفات نیک آنها را نیز پررنگ نماییم تا از این طریق دیده شوند.

9. پرهیز از تجسس

لزومی ندارد دائماً به دنبال تجسس در امور شخصی او باشید و یا دائم دروغ‌هایش را به رخ او بکشید، گاهی لازم است تغافل کرده و از تجسس و پیگیری دروغ‌ها اجتناب کنید. یادتان باشد هدف از برخورد با فرد دروغگو اصلاح اوست و نه تحقیر یا انتقام.

10. مدیریت ارتباط

اگر کم‌شدن ارتباط یا حتی قطع موقت ارتباط امکان‌پذیر باشد، گاهی برای تلنگر و بعد از نتیجه‌نگرفتن از تذکرات می‌توان روابط را محدود کرد.

نکته:

از دعا و توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام هرگز غافل نشوید. چراکه ما موظف شده‌ایم تا خواسته‌های مادی و معنوی خویش را با تمسک به این ذوات نورانی از خداوند طلب نماییم.

نتیجهگیری:

تبیین قبح دروغ‌گویی و تشریح عواقب و آثار مادی و معنوی آن می‌تواند بر تغییر رویة شخص دروغگو اثرگذار باشد. عده‌ای نیز فقط با محبت دیدن تغییر می‌کنند؛ بر شما لازم است تا متناسب با نوع شخصیت او از روش مناسب استفاده کنید. در هیچ‌یک از مراحل ارشاد و راهنمایی از برخورد نیک و احترام نهادن دور نشوید. علاوه بر این، تبلیغ عملی داشته باشید و خودتان پای‌بند به صداقت باشید. هنگامی که با دروغ‌گویی افراد مواجه می‌شوید آرامش خود را حفظ کرده و از واکنش‌های هیجانی، همچون خشم و عصبانیت، پرهیز کنید. گاهی هم لازم است به طور صریح با شخص دروغگو گفتگو کرده و در مورد علت دروغ‌هایش از او سؤال کنید.

منابع برای مطالعه بیشتر:

1. واجب فراموش‌شده، راهبردهای مقام معظم رهبری در زمینه امربه‌معروف و نهی از منکر

2. شیوه‌های امربه‌معروف و نهی از منکر، از مهدیه خسروی

پی‌نوشت‌ها:

1. «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ ۚ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ»؛ توبه، آیه 71.

2. «لایَحِلُّ لِعَینٍ مُؤمِنَهٍ تَرَی اللَّهَ یُعصَی فَتَطرِفَ حَتَّی تُغَیِّرَهُ»؛ الحر العاملی، العلامه الشیخ محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت، لبنان، ط الإسلامیه، ج11، ص399.

3. «وَذَکرْ فَإِنَّ الذِّکرَیٰ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ»؛ ذاریات، آیه 55.

برای پیشگیری از دروغ‌گویی، تقویت بندگی خدا و صداقت در اعمال، تأمل در عواقب منفی دروغ، تقویت اراده و شجاعت ضروری است. و معاشرت با افراد صادق می‌تواند مفید است.

پرسش:

دوستم را می‌بینم که خیلی راحت دروغ می‌گوید! نمی‌خواهم مثل ایشان شوم، چه کنم؟ (راه‌های پیشگیری)

پاسخ:

از مهم‌ترین راهکارهایی که انسان را از افتادن در دام گناه ایمن می‌دارد، پیشگیری از گناه است. حقیقتاً پیشگیری اهمیت بیشتری از درمان دارد؛ چراکه اگر انسان دچار گناه شود و بدتر از آن به گناه عادت کند، درمانش به‌مراتب سخت‌تر خواهد بود و نسبت به وقتی‌که هنوز گناه نکرده، وقت بیشتری را باید برای ترک آن صرف نماید و به دنبال راهکارهایی برای درمان باشد.

آنچه انسان را از هر گناهی حفظ می‌کند تعبد و بندگی است. آدمی به هر میزان که بندگی کند به همان میزان از گناه دور می‌شود. اولین راه برای پیشگیری از دروغ این است که انسان صداقت خویش را در بندگی خدا نشان دهد. تقویت رابطه معنوی باخدا و تمسک به نماز اول وقت و پرهیز از بستر گناه، رنگ صداقت را در وجود انسان پررنگ و دروغ‌گویی را بی‌رنگ می‌کند.

 

راهکارهای مهم ترک گناه دروغگویی

1. تأمل در عواقب گناه

یکی از اموری که همواره می‌تواند مانع گناه شود، تأمل و تفکر در عواقب مادی و معنوی گناه است. دروغ قبیح‌ترین و خبیث‌ترینِ گناهان است. انسان دروغ‌گو در نزد مردم خوار شده و اعتباری ندارد. چنین شخصی همواره خجالت‌زده است و دائم ترس رسوایی دارد. اضطراب و نگرانی بخش جدایی‌ناپذیر از زندگی دروغ‌گوست. دروغ‌گو ایمان ندارد، چراکه دروغ اعتقادها را متزلزل کرده و ایمان را تضعیف می‌کند. قرآن دراین‌رابطه می‌فرماید:

 «این است و جز این نیست که به‌دروغ، افترا می‌بندند کسانی که ایمان به خدا ندارند.»(1)

 حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز فرمودند:

 «بنده‌ای مزه ایمان را نمی‌یابد تا دروغ را ترک کند، خواه دروغ از روی شوخی و هزل باشد یا جدّی.»(2)

 در روایتی دیگر چنین آمده است:

 «دروغ، خراب‌کننده بنای ایمان است.»(3)

2. تقویت اراده

آنچه گناه را برای انسان سخت می‌سازد اراده است. تقویت ارده مهم‌ترین مانع در ارتکاب گناه است. اگر انسان بخواهد دروغ نگوید، باید از اراده بالایی برخوردار گردد. یکی از مهم‌ترین اموری که می‌تواند در تقویت اراده مؤثر باشد، تقویت شناخت است. به هر میزان که شناخت انسان نسبت به امری افزون گردد و فواید و مزایای انجام یک کار یا معایب ترک آن را بداند، به همان میزان میل و گرایشش به آن امر افزون می‌گردد. برای تقویت اراده، موانعی همچون پرخوری، پرخوابی، پرگویی، راحت‌طلبی، دوستان ناباب، عادت‌های بد، دل‌بستگی‌های مادی و... باید رفع گردد.

3. شجاعت

خیلی از مواقع علت دروغ‌گویی ترس انسان از پیامدهای راست‌گویی است. انسان شجاع از هیچ‌چیز جز خدا نمی‌ترسد و اگر خطایی کرد با شجاعت اقدام به جبران می‌کند. گاهی برخی از خطاها به‌راحتی با شجاعت صاحبش و چاشنی عذرخواهی قابل‌جبران است و نیازی به‌دروغ گفتن نیست. درعین‌حال یادگیری مهارت نه‌گفتن ضروری به نظر می‌رسد، زیرا برخی از دروغ‌ها هم در شرایطی شکل می‌گیرد که شخص قادر به نه‌گفتن نیست.

نتیجهگیری:

تفکر در عواقب دروغ‌گویی یک راهکار مهم است برای خودداری از دروغ. دروغ گفتن ممکن است در کوتاه‌مدت و به شکل آنی، فواید مختصری را نصیب انسان کند؛ اما در بلندمدت عواقب جدی مثل ازدست‌دادن اعتماد دیگران، احساس گناه، بی‌آبرو شدن، کم‌شدن رزق‌وروزی و... را به همراه دارد. معاشرت با افراد صادق می‌تواند در دورشدن از دروغ‌گویی اثرگذار باشد. همچنین اگر انسان می‌داند در موقعیت خاصی احتمال دروغ گفتن او بیشتر است، باید از قرارگرفتن در آن موقعیت اجتناب کند و اگر هم در شرایط سختی قرار گرفت، به‌جای دروغ گفتن، روش‌هایی برای گفتن حقیقت به شیوه‌ای ملایم و قابل‌قبول پیدا کند.

پی‌نوشت‌ها:

1. «إنَّما یَفْتَرِى الْکَذِبَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ»؛ نحل، آیه 105.

2. «لَا یَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَتْرُکَ الْکَذِبَ هَزْلَهُ وَ جِدَّهُ»؛ الشیخ الکلینی، الکافی، محقق/المصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج 2، ص 340.

3. «إِنَّ الْکَذِبَ هُوَ خَرَابُ الْإِیمَانِ»؛ الشیخ الکلینی، الکافی محقق/المصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج 2، ص 339.

برای مقابله با لجبازی و بی‌نظمی کودکان وضع قوانین در خانه وتعیین خط قرمز رفتارهای نامناسب وتنبیهات کوتاه باید انجام شود درمقابل رفتارهای خوب کودک باید تشویق شود

پرسش:

پسری هشت‌ساله دارم که لجبازی می‌کند و بی‌نظم است؛ چگونه برخورد کنم؟

 

پاسخ:

مقدمه

دوران کودکی، عادت‌های اخلاقی و رفتاری کودکان شکل می‌گیرد و کم‌کم در وجودشان تثبیت می‌شود؛ به همین دلیل لازم است که والدین در این دوران فرصت تربیت را از دست ندهند، چرا که با عبور از این دوران تغییر و اصلاح رفتار فرزندان کار سختی خواهد بود. در دوران دبستان لجبازی بچه‌ها و بی‌نظمی آنها تا حدی طبیعی است. در حقیقت بچه‌ها به دلیل این که می‌خواهند حس استقلال در وجود خود را به اثبات برسانند، گاهی به لجبازی رو می‌آورند. البته طبیعی بودن این حالت به معنی این نیست که نباید برای رفع آن تلاش کرد.

پاسخ تفصیلی

در وهلة اول علت لجبازی را مورد بررسی قرار دهید. چه چیزی باعث شده فرزند شما لجبازی کند؟ آیا شما به اندازة کافی به او محبت می‌کنید؟ گاهی لجبازی بچه‌ها نوعی واکنش برای دیده‌شدن است. کودکانی که کمتر محبت می‌بینند و بیشتر نیاز به جلب ‌توجه دارند سعی می‌کنند با لجبازی، بیشتر و بهتر دیده شوند. گاهی لجبازی ناشی از تمایل فرزند به استقلال‌طلبی است. او می‌خواهد با انجام کاری که نسبت به آن اصرار می‌ورزد، حس استقلال خودش را نشان دهد؛ چون والدین او را جدی نگرفته‌اند و به او استقلال نداده‌اند؛ بنابراین با محبت ورزیدن به کودک و مسئولیت‌بخشی به او باید این حس استقلال را تقویت کرد.

1. اصل قانون‌گرایی

بنای خانواده باید مبتنی بر اصول اخلاقی و تربیتی باشد و خانواده‌ای که از این اصول بهره‌ای نبرد مجبور است چالش‌های فراوانی را تجربه کند. از مهم‌ترین اصول تربیتی که می‌تواند بچه‌ها را از لجبازی یا بی‌نظمی دور سازد اصل قانون‌گرایی است. اگر ما می‌خواهیم امر مهمی را در خانواده دنبال کنیم باید آن را به شکل قانون درآوریم؛ مثلاً برای بچه‌ها قانون بگذاریم که قبل و بعد از غذا دستانشان را بشویند و یا حتماً هر شب مسواک بزنند. لازم است برای فرزندان تبیین کنید که برخی قوانین در خانواده قابل‌مذاکره و حذف نیستند؛ بنابراین اگر فرزند حتی به دلیل لجبازی تمایلی برای انجام آن عمل نداشته باشد؛ چون آن را به شکل یک قانون در خانواده تلقی می‌کند خود را ملزم به رعایت آن می‌بیند. استمرار و پایبندی همة اعضای خانواده به این قوانین باعث می‌شود تا خانه و خانواده نظم منطقی پیدا کند.

2. اصل تعیین خط‌قرمزها و تنبیه

بر والدین لازم است از همان ابتدا فرزندان خود را نسبت به خط‌قرمزها آشنا نمایند؛ بنابراین یکی از اصول تربیتی و اخلاقی در خانواده، توجه دادن کودکان و نوجوانان به اثرات نامطلوب رفتارهایشان است. وقتی کودک لجبازی می‌کند و خط‌قرمزها را رد می‌کند لازم است او را نسبت به عواقب رفتارش آگاه نمایید. مثلاً اگر شاهد بی‌نظمی یا لجبازی او بودید، برای یک ساعت یا کمتر او را از انجام کاری که دوست دارد (مثلاً تماشای تلویزیون) محروم نمایید و به او هشدار دهید که این تنبیه پیامد لجبازی یا بی‌نظمی اوست. تنبیه باید بلافاصله بعد از عمل زشت فرزند انجام شود و البته هرگز نباید از تنبیهات سخت بهره برد چرا که نتیجه معکوس دارد.

3. اصل تشویق

ایجاد شوروشعف، حرکت و سرعت، رغبت و شوق به کار، شکوفایی استعدادها، اعتمادبه‌نفس، تکرار و تداوم عمل، جهت‌دهی اعمال و کردار، ازجمله فواید تشویق است. برای رفع لجبازی فرزند زمانی که او رفتارهای مثبت دارد باید بسیار مورد تشویق و تحسین قرار گیرد. در واقع زمان‌هایی که لجبازی نمی‌کند و یا نظم را رعایت کرده و منظم است باید او را تشویق کرده و از رفتارهای خوبش تعریف نمایید. توجه به رفتارهای مثبت، احتمال تکرار آن را افزایش می‌دهد.

4. تقویت رابطه کلامی

کم‌رنگ‌ترین ویژگی در روابط والدین و فرزندان امروزی، ارتباط کلامی است. برقراری گفت‌وگوی دوستانه بین شما و فرزندتان و پایبندی به تمام قواعد و اصول یک گفت‌وگوی صحیح، همچون عدم قضاوت عجولانه، پرهیز از شتاب‌زدگی، پرهیز از تعصب، خوب شنیدن و خوب توجه‌کردن به گفته‌ها، می‌تواند آغازگر یک ارتباط صمیمانه و عامل تبعیت فرزندتان از شما باشد. روابط عاطفی و کلامی ازجمله ویژگی‌هایی است که باید در بین اعضای یک خانواده ساری و جاری باشد. امروزه به دلیل مشکلات متعدد، آستانة تحمل اعضای خانواده پایین آمده و اعضاء حوصلة یکدیگر را ندارند. در صورتی که اگر والدین و سایر اعضاء به تأثیر رد و بدل کردن عواطف و تأثیر اعجاب‌انگیز گفت‌وگو پی ببرند، به‌راحتی از آن نمی‌گذرند. درنظرگرفتن دقایقی از روز برای گفت‌وگو بین اعضاء و توسعه‌دادن مصادیق رفتارهای عاطفی می‌تواند در این میان کمک بزرگی به‌حساب آید. گوش‌دادن فعال و درک احساسات کودک، می‌تواند لجبازی او را کاهش دهد.

5. اصل تعادل و پرهیز از افراط‌وتفریط

تربیت‌هایی با مبنای محبت‌های افراطی در خانواده‌های امروزی به همان میزان خطر دارد که تربیت‌های متحکمانه و آمرانه در خانواده‌های گذشته داشت. خانواده‌ها باید تمرین تعادل کنند و توجه بیش از حد به خود و یا فرزند را کنار گذاشته و از آن طرف از بی‌توجهی به خود و یا فرزند نیز اجتناب نمایند. در برخورد با فرزند لجباز لازم است انعطاف‌پذیر باشید و گاهی حق انتخاب را به او بدهید. لجبازی و پافشاری والدین روی یک امر درحالی‌که آن مسئله قابلیت انعطاف داشته باشد لجبازی کودکان را نتیجه می‌دهد؛ بنابراین در مواردی که می‌شود انعطاف به خرج داد و آسان‌تر گرفت، حتماً منعطف باشید.

6. اصل عمل‌گرایی

تأثیر رفتار والدین بر فرزندان، مخصوصاً رفتار مادر، بر هیچ‌کس پوشیده نیست. در امر تربیت دینی اگر قرار باشد آموزه‌های تربیت اسلامی را به فرزندتان آموزش دهید؛ اما خودتان اهل عمل نباشید، به نتیجة مطلوب نخواهید رسید. کودکان تا قبل از نوجوانی به‌خوبی یاد گرفته و می‌بینند و ضبط کرده و بعد از آن تقلید می‌کنند. در روایت آمده است:

 «امام صادق علیه‌السلام فرمودند: وقتی آیة «أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً» نازل شد، مردم از پیامبر صلی‌الله‌وعلیه‌و‌اله پرسیدند، ما چگونه خود و خانواده‌مان را از آتش حفظ نماییم؟ پیامبر پاسخ دادند: کارهای خوب و خیر انجام دهید و به خانواده‌تان هم تذکر دهید، آن‌ها را بر طاعت دستورات خدا تربیت نمایید».(1)

 اگر والدین خودشان بی‌نظم و لجباز باشند، قطعاً بچه‌ها هم سراغ بی‌نظمی و لجبازی خواهند رفت.

7. پرهیز از خشونت

مطمئناً استفاده از خشونت و اجبار در تربیت تأثیر منفی دارد و هرگز از طریق بدخلقی و دعوا و دادوفریاد و اعمال روش‌های خشک و مستبدانه نخواهید توانست به هدف خود برسید. وقتی والدین با لجبازی فرزند مواجه می‌شوند، لازم است آرامش خود را حفظ کرده و با لحنی آرام، اما قاطع با او گفت‌وگو کنند.

8. هماهنگی در تربیت

روش تربیتی مادر و پدر باید یکسان و مشابه باشد؛ بنابراین در جریان لجبازی فرزندان، والدین باید از مشارکت یکدیگر بهره برده و سعی کنند تا با همیاری همدیگر تربیت دینی فرزند خود را تثبیت نمایند.

9. تربیت از طریق هنر

والدین برای پرورش معنوی، اخلاقی و رفتاری فرزندان خود می‌توانند از قصه‌ها و داستان‌های تربیتی قرآن، بازی‌ها و سرگرمی‌ها با موضوعات دینی، کارهای هنری همچون خطاطی، نقاشی، عکاسی و... استفاده نمایند. تأثیر امور هنری بر تربیت دینی انکارشدنی نیست. می‌توانید کتاب‌هایی با موضوعات دینی و اخلاقی و متناسب با سن کودک خود تهیه‌کرده و خواندن آن‌ها را به فرزندتان پیشنهاد دهید.

10. صبر و استمرار

در فرایند تربیت باید امر تدریج را در نظر گرفت؛ بنابراین برای تربیت دینی نباید عجله کرد؛ بلکه باید با طمأنینه و آرامش و همراه با تدبر پیش رفت.

نتیجهگیری:

بخشی از لجبازی و بی‌نظمی کودکان امری طبیعی است؛ اما طبیعی بودن آن به معنای نادیده گرفتن آن نیست؛ بلکه والدین باید برای رفع این‌گونه رفتارها تلاش کنند. مدیریت لجبازی کودکان نیازمند صبر و استمرار و بهره‌بردن از اصول تربیتی است. اصل قانون‌گرایی و پرهیز از قانون‌گریزی، اصل نظارت، اصل محبت، پرهیز از خشونت، دقت در معاشرت، عمل‌گرا بودن والدین، اصل عفو و تغافل، اصل تشویق، اصل تعادل و پرهیز از افراط‌وتفریط، هماهنگی در تربیت، شناخت نیازهای فرزندان و مدیریت این نیازها و تقویت رابطه کلامی از مهم‌ترین اصولی است که باید در امر تربیت از آن‌ها بهره برد. فراموش نکنیم که در بحث تربیت کودک همه چیز از خود انسان شروع می‌شود. اگر ما به‌عنوان پدر و مادر بر مبنای آموزه‌های دینی عمل نماییم قادر خواهیم بود فرزندان خوبی تربیت کنیم.

برای مطالعه بیشتر:

1. تربیت فرزند، مؤلف حبیب‌الله فرحزاد

2. خانواده و تحول در تربیت، رضا فرهادیان

3. قصه‌های تربیتی، محمدرضا اکبری

پی‌نوشت‌ها:

1. «قالَ ابوعبدالله (علیه‌السلام): أَنَّهُ قَالَ لَمَّا نَزَلَتْ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً قَالَ النَّاسُ کیفَ نَقِی أَنْفُسَنَا وَ أَهْلِینَا قَالَ اعْمَلُوا الْخَیرَ وَ ذَکرُوا بِهِ أَهْلِیکمْ وَ أَدِّبُوهُمْ عَلَی طَاعَةِ اللَّهِ»: محدث نوری، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل‌البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، قم، ج12، ص201.

وجود تفاوت های فکری بین والدین و فرزندان، امری غیر قابل انکار است. مهم، پیدا کردن راهی است که بتوان ارتباط تأثیرگذار بین خود و فرزندان، برای همفکری، بوجود آورد.
والدین و حجاب فرزندان

پرسش:
آیا خانواده‌ها حجاب و چادر را باید برای فرزند اجبار کنند؟ آیا می توان جلوی بیرون رفتن فرزند بی حجاب را گرفت؟
 

پاسخ:
یکی از مشکلاتی که برخی از خانواده‌ها با آن درگیر می‌شوند موضوع رعایت حجاب از جانب دختران است. باتوجه ‌به تأثیرپذیری دختران از اجتماع و نظر به اینکه دشمن در پروژه‌‌ی حذف حیا از جامعه، بر روی حجاب بسیار مانور داده و آن را مولفه‌ای بی‌ارزش معرفی کرده است، امروزه برخی از دختران به سمت کم‌حجابی گرایش پیدا کرده و برای قدم‌گذاشتن در این مسیر، اولین گام را حذف چادر در نظر می‌گیرند. به‌راستی وقتی خانواده‌ای نسبت به حجاب دخترش و کنارگذاشتن چادر آگاه می‌گردد چه واکنشی باید نشان دهد؟

انواع واکنش‌های والدین
والدین در برخورد با مشکلات و معضلات اعتقادی و اخلاقی فرزندان خویش ممکن است به یکی از سه شیوه¬ی زیر عمل کنند:

1. بی‌تفاوت
 برخی از خانواده‌ها ممکن است نسبت به این مسأله بی‌تفاوت باشند و تأثیرات بدِ کم‌حجابی را نادیده بگیرند. سبک زندگی و نوع نگرش این خانواده‌ها به‌گونه‌ای است که به بهانه¬ی آزادی، اجازه‌‌ی کم‌حجابی و یا بدحجابی را به فرزندان خود می‌دهند.

2.سخت‌گیرانه
 برخی از خانواده‌ها به‌محض مطلع شدن از بدحجابی دخترانشان، با برخوردهای چکشی و سخت‌گیرانه قصد دارند تا آن‌ها را به‌زور به رعایت حجاب وادارند.

3. اهل احتیاط
 اما بعضی از خانواده‌ها هنگامی‌که با معضل بدحجابی فرزند خود روبرو می‌شوند، در عین نگرانی بر خشم خود تسلط دارند و سعی می‌کنند با آرامش این موضوع را پیگیری کنند.
بهترین واکنش در برابر فرزندان خطاکار واکنش همراه با احتیاط است؛ چراکه بی‌تفاوتی و یا واکنش‌های سخت‌گیرانه آثار بدی را به جای خواهد گذاشت. در بحث تربیت فرزند همه چیز از خود انسان شروع می‌شود. اگر ما به‌عنوان پدر و مادر بر مبنای آموزه‌های دینی عمل کنیم، قادر خواهیم بود فرزندان معتقدی تربیت کنیم. آنچه در رابطه‌ با اصول تربیتی و به‌عنوان یک قانون کلی ذکر می‌شود، این است که درخت تربیت، ریشه‌اش در خانواده تثبیت و تقویت می‌شود و اگر ریشه محکم باشد، آفت‌ها نمی‌توانند اصل درخت را نابود کنند.

نیاز درونی
نوجوان هم‌زمان با تغییرات هورمونی که در بدنش ایجاد می‌شود از حیث روحی و روانی تمایلش به دیده‌شدن نیز بیشتر می‌گردد. گاهی دختران که به شکل طبیعی مظهر ناز و جلوه‌گری هستند از طریق کنارگذاشتن حجاب و خودآرایی خویش، در اجتماع به این میل پاسخ می‌گویند. والدین نباید انتخاب این نوع پوشش را به معنای بی‌حیایی فرزند خود تلقی کنند؛ بلکه باید بدانند که این نیاز درونی او بوده که او را به سمت این سبک از پوشش جذب کرده است. هرچند این نیاز باید در مسیر صحیح قرار گرفته و پاسخی منطبق بر ضوابط شرعی دریافت کند؛ اما توجه والدین به طبیعی بودن این فرآیند، می‌تواند تا حدودی آن‌ها را برای رسیدن به تفکر منطقی یاری رساند. دخترانی که از ناحیه‌‌ی والدین محبت بیشتری دریافت می‌کنند کمتر درگیر میل به خودنمایی در اجتماع می‌شوند و اگر هم درگیر شوند حرف‌شنوی آن‌ها برای بازگشت به مسیر صحیح بیشتر است؛ بنابراین احتمال اینکه شما کمی در تقویت رابطه‌‌ی خود با دخترتان کوتاهی کرده باشید، وجود دارد؛ اما قابل‌جبران است.

ریشه‌یابی کردن
بررسی کنید و ببینید علت اینکه فرزند شما میل به کم‌حجابی دارد چیست؟ آیا کم‌کاری از شما بوده است؟ آیا روش تربیتی شما منجر به این انتخاب شده است؟ آیا معاشرت با دوستان بدحجاب منجر شده تا دختر شما هم به این خطا دچار بشود؟ یا عدم آموزش صحیح شما به فرزندتان در مورد مسأله‌ی پوشش، او را به سمت این خطا کشانده است؟ گاهی نیز فرزندان ما شبهاتی نسبت به امور دینی دارند و والدین نسبت به پیداکردن راهی برای پاسخ‌دادن به شبهات نوجوانان سهل‌انگاری می‌کنند و همین شبهات، شک و تردیدها را ایجاد و بچه‌ها را از امور عبادی دور می‌کند. گاهی برخوردهای بد والدین نسبت به مسأله‌‌ی حجاب، باعث می‌شود که دختران نوجوان، به لجبازی روی آورده و حجاب را کنار بگذارند. پس با پیداکردن ریشه، سعی در حل معضل داشته باشید.

اصل محبت
بذل محبت و مهربانی در طول روز، اشتیاق فرزند را برای شنیدن و تبعیت از سخنانمان بالا می‌برد. بچه‌هایی که به والدینشان علاقه بیشتری دارند تابع‌تر خواهند بود. توجه به تفریح و بیرون رفتن و قدم‌زدن با او، گپ‌زدن و گاهی به کافی‌شاپ یا سینما و پارک رفتن و پیاده‌روی دونفره می‌تواند در تقویت رابطه‌‌ی عاطفی شما مؤثر باشد.

اصل عمل‌گرایی
در امر تربیت دینی اگر قرار باشد آموزه‌های اسلامی را به فرزندمان آموزش دهیم؛ اما خودمان اهل عمل نباشیم به نتیجه‌‌ی مطلوب نخواهیم رسید. در روایت آمده است: «قالَ ابوعبدالله (ع): أَنَّهُ قَالَ لَمَّا نَزَلَتْ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً قَالَ النَّاسُ کیفَ نَقِی أَنْفُسَنَا وَ أَهْلِینَا قَالَ اعْمَلُوا الْخَیرَ وَ ذَکرُوا بِهِ أَهْلِیکمْ وَ أَدِّبُوهُمْ عَلَی طَاعَهِ اللَّهِ؛ امام صادق علیه‌السلام فرمودند: وقتی آیه‌‌ی (أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً) نازل شد، مردم از پیامبر صلی‌الله و علیه واله پرسیدند، ما چگونه خود و خانواده‌مان را از آتش حفظ نماییم؟ پیامبر پاسخ دادند: کارهای خوب و خیر انجام دهید و به خانواده‌تان هم تذکر دهید، آن‌ها را بر طاعت دستورات خدا تربیت نمایید».(1)

اصل تشویق
ایجاد شوروشعف، رغبت و شوق به کار، اعتمادبه‌نفس، تکرار و تداوم عمل و جهت‌دهی اعمال و کردار ازجمله فواید تشویق است. گاهی لازم است دخترتان را بابت حجابی که رعایت می‌کند مورد تشویق قرار دهید.

حفظ ارتباط
مشاهده‌‌ی این خطا از جانب فرزندتان نباید منجر به طردکردن او و فاصله‌گرفتن از ایشان باشد. کج‌خلقی و بداخلاقی، گوشه‌وکنایه زدن و سرزنش‌کردن مداوم به‌خاطر پوشش، فرزند شما را از شما دورتر و دورتر می‌کند. اجازه دهید فرزندتان در کنار شما احساس امنیت کند و لازمه‌اش این است که ارتباط خود را با او حفظ کنید.

سواد مصرف رسانه
یکی از دلایل گرایش دختران امروزی به بی‌حجابی، تأثیرپذیری شدید آنها از فضای مجازی است. بهتر است برنامه‌ای برای تقویت سواد رسانه¬ی خود و دخترتان در نظر بگیرید. هم می‌توانید در کلاس‌ها و برنامه‌هایی با همین عنوان شرکت کنید و هم از طریق مطالعه‌ی کتاب‌ها با این موضوع، اطلاعات خود را از این فضا بالا ببرید.

معاشرت‌ها
باتوجه ‌به تأثیر عوامل بیرونی بر رفتار فرزندان، تلاش نمایید که در انتخاب مربی، معلم و دوستان دخترتان، دقت لازم را به خرج داده و خود نیز با خانواده‌هایی که نسبت به امور اعتقادی حساس‌اند و به ارزش‌های دینی اهمیت می‌دهند رابطه برقرار نمایید. شرکت در مجالس معنوی و مذهبی، رفتن به مساجد و شرکت در نمازجمعه و جماعت و به‌طورکلی قراردادن دخترتان در جو معنوی می‌تواند عامل مؤثری در تشویق ایشان به حجاب باشد.

پیشنهاد مطالعه
می‌توانید کتاب‌هایی با موضوع حجاب تهیه کرده و خواندن آن‌ها را به دخترتان پیشنهاد دهید. با او وارد یک بحث علمی و منطقی شوید و اجازه دهید نظراتش را در امنیت کامل بیان کند.

خلاق بودن
دختران به‌ویژه در سن نوجوانی، مجذوب جذابیت‌های گوناگون در پوشش و آرایش می‌شوند؛ بنابراین اگر می‌خواهید فرزندتان محجبه باشد، از خلاقیت‌ها و جذابیت‌های متعدد و متنوع در انتخاب لباس و نوع پوشش برای ایشان بهره ببرید تا محجبه بودن را مساوی با عدم زیبایی تصور نکنند. 

حفظ کرامت 
وقتی انسان از طریق واژه‌های مملو از عشق و عاطفه با فرزند خویش صحبت کند، موقع خطاب‌کردن او، از برترین الفاظ بهره ببرد و یا هنگامی‌که شاهد رفتار مثبتی از فرزند خود بود، لب به تحسین او گشاید، حس مورد پذیرش قرارگرفتن را در وجود او اقناع می‌سازد. تأثیر تکریم رفتاری نیز به همین ترتیب تا ابد در ذهن فرزند باقی می‌ماند.
 وجود مقدس پیامبر اسلام وقتی دخترشان حضرت زهرا سلام‌الله علیها را می‌دیدند، می‌فرمودند که من بوی بهشت را از فاطمه استشمام می‌کنم. اوج محبت و تکریم فرزند را در این کلام نورانی می‌توان به‌وضوح دید. در روایتی نیز پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و اله می‌فرمایند: «جُبِلَتِ اَلْقُلُوبُ عَلَی حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَیهَا وَ بُغْضِ مَنْ أَسَاءَ إِلَیهَا؛ دل‌ها آن‌گونه آفریده‌شده‌اند که چون کسی درباره‌‌ی آن‌ها نیکی کند او را دوست می‌دارند، و چون کسی نسبت به آن‌ها بدی کند او را دشمن می‌دارند».(2)
در روایت می‌خوانیم: امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «مَن کرُمَت علَیهِ نَفسُهُ لَم یهِنْها بالمَعصیهِ؛ هر که برای نفْس (شخصیت) خود احترام قائل باشد، آن را با معصیت خوار نمی‌گرداند».(3) عشق والدین به فرزندان و بذل محبت به آن‌ها، عزت‌نفسشان را افزایش می‌دهد و بالارفتن عزت‌نفس در فرزندان منجر به این می‌شود که به ذلت ناهنجاری‌های اخلاقی تن ندهند. اگر خانواده فرزندش را بپذیرد و برای او ارزش قائل شود، فرزند دچار احساس خودکم‌بینی نمی‌شود و هرگز برای جبران این احساس، سراغ کج‌روی نخواهد رفت. دخترها نیاز به دیده‌شدن دارند و شما به‌عنوان والدین باید با محبت فراوان به دخترتان او را بیش از همه ببینید و موردتوجه قرار دهید تا قانع گردد.

نتیجه
امروزه دغدغه‌مندی والدین نسبت به مسأله¬ی حجاب دخترانشان بیش از گذشته است؛ چراکه عوامل بازدارنده¬ی دختران از رعایت حجاب و حفظ حیا و عفت در جامعه، بسیار افزون گشته و همین امر موجب نگرانی‌های متعددی را برای والدین فراهم آورده است. والدین نباید با مشاهده‌‌ی بی‌حجابی از جانب دخترانشان آنها را متهم به بی‌حیایی کنند. بلکه باید رابطه‌‌ی عاطفی خود را با آنها تقویت نمایند و از طریق تقویت ارزش‌های اخلاقی و معنوی، تفریح و برنامه‌ریزی صحیح برای اوقات فراغتشان، پرورش احساس عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس در وجود آنها، استفاده از فیلم‌ها و برنامه‌های تربیتی، پرهیز از سخت‌گیری و تنبیه، تشویق نمودن دختران هنگام رعایت خط‌قرمزها و... به برطرف‌کردن کمبودهای عاطفی فرزندان خود اقدام نمایند. بدون شک استفاده از خشونت و اجبار در تربیت، تأثیر منفی دارد و شما هرگز از طریق بدخلقی، دعوا، دادوفریاد و اِعمال روش‌های خشک و مستبدانه نمی‌توانید دخترتان را وادار به حجاب کنید. روحیه¬ی عزتمندی و خودارزشمندی را با احترام زیاد به دخترتان و سهیم کردن او در تصمیمات خانوادگی و مشورت‌کردن با او در برخی از مسائل بالا ببرید. اگر حس ارزشمندی برایش ایجاد شد، سراغ ضد ارزش‌ها نخواهد رفت.

برای مطالعه بیشتر
•    تربیت فرزند، حبیب‌الله فرحزاد
•    خانواده و تحول در تربیت، رضا فرهادیان
•    نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات، سیف‌الله نحوی

پی‌نوشت‌ها
1. محدث نوری، شیخ حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، ج 12، ص 201.
2. ابن‌بابویه، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفاری، علی‌اکبر، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه¬ی مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1413 ق، ج 4، ص 419.
3. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: رجائی، سید مهدی، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410 ق، ص 634.

برخی افراد تلاشی برای تغییر رفتار و اخلاق خود نمی کنند و استدلال می کنند که فلان مشکل اخلاقی یا رفتاری ایشان، ارثی است. به راستی وراثت تا چه حد تأثیرگذار است؟
میزان تأثیر وراثت بر اخلاق و رفتار

پرسش:
آیا رذائل اخلاقی از طریق وراثت منتقل می‌شود؟ چگونه می‌توان بر آثار وراثتی ایجاد شده غلبه کرد تا دچار خسارت‌های اخلاقی نشویم؟
 

پاسخ:
تربیت فرآیندی پیچیده از شرایط مختلف است به نحوی که عوامل زیادی در آن دخیل هستند. کسب نتیجه مطلوب از فرآیند تربیت و رسیدن به هدف نهایی آن ازجمله در گرو شناخت عوامل دخیل در آن و مشخص کردن حدود و دامنه تأثیرگذاری آن ها است به نحوی که اهداف تربیت زمانی محقق می‌شوند که به‌خوبی مجموعه عوامل دخیل در فرآیند تربیت ارزیابی شده، نقش هرکدام تعیین و سپس برای کنترل یا رشد آن‌ها روش‌های تربیتی ارائه شوند. 
یکی از این عوامل وراثت است که می‌تواند نقش مثبت یا نقشی منفی در تربیت ایفا کند. در همین رابطه یکی از موضوعاتی که درباره وراثت نیازمند بررسی است بحث از جنبه‌های منفی اثرگذاری و نیز راه‌های غلبه بر آن است.

نکته اول: فضیلت و رذیلت اخلاقی
درباره فضائل و رذائل اخلاقی دیدگاه‌های مختلفی ابراز شده است در یک معنای رایج، فضیلت عبارت است از ملکه نفسانی که همچون رفتار می‌تواند موضوع بحث‌های اخلاقی قرار گیرد. (1) چنانکه فارابی فضائل را ملکاتی می‌داند که فرد به سبب آن‌ها خیرات و افعال نیکو را انجام می‌دهد. (2) ملکاتی که در نفس دوام و استقرار دارند و موجب صدور سهل و بدون نیاز به تفکر افعال اخلاقی می‌شوند. (3) این معنا بر رذیلت اخلاقی نیز که مفهوم متضاد فضیلت است صدق می‌کند. در نتیجه مراد از رذیلت اخلاقی در یک معنا همان ملکات اخلاقی است و وقتی سؤال از اثر وراثت بر رذائل اخلاقی می‌شود مراد این خواهد بود که آیا وراثت در شکل‌گیری ملکات اخلاقی منفی نقش‌آفرین است یا خیر؟

نکته دوم: انتقال رذائل اخلاقی از طریق وراثت
اینکه از طریق وراثت برخی خصوصیات والدین به فرزندان منتقل می‌شود مورد اتفاق است، اما اینکه چه ویژگی‌هایی و در چه حد و حدودی از طریق وراثت منتقل می‌شود یکی از مباحث اختلافی است. در روایات رسیده از حضرات معصومین علیهم‌السلام تصریحاتی درباره انتقال رذائل اخلاقی از طریق وراثت رسیده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و اله در حدیثی به نقش حالات جسمی و معنوی والدین در هنگام آمیزش، بر خوش‌خلقی فرزند اشاره کرده می‌فرمایند: «خوش‌اخلاقی، از کسی جز فرزند حیض و یا فرزند زنا، ستانده نمی‌شود». (4) این حدیث اجمالاً به نقش وراثت - که در اینجا حالات روحی والدین است- اشاره دارد. در حدیث دیگری امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «هرکس پست باشد ولادتش ناشایست بوده است».(5) همچنین در حدیث دیگری امام صادق علیه‌السلام فرموده است: «ما را دشمن نمی‌دارد، مگر کسی که پاک‌زاده نشده باشد یا مادرش در حال حیض باردار شده باشد». (6) امیر مؤمنان علی علیه‌السلام در فرمان خود به استاندار مصر چنین می‌فرماید: «ثُمَّ اَلصَقَ بِذَوِی الاَحسَابِ وَ اَهلِ البُیُوتاتِ الصّالِحَه وَ السَّوابِقِ الحَسَنه، ثُمّ اَهلِ النَّجدَهِ وَ الشُّجاعَهِ وَ السَّخاءِ وَ السَّماحَهِ. فَاِنَّهُم جِمَاعٌ مِنَ الکَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ العُرَفِ؛ برای اداره کشور افرادی را برگزین که گوهر نیک دارند و از خاندانی پارسایند و از سابقه‌ای نیکو برخوردار. پس دلیران و رزم‌آوران و بخشندگان و جوانمردان (را برگزین) که اینان بزرگواری را در خود فراهم کرده‌اند و نیکویی‌ها را گرد آورده‌اند». (7) 
بر همین اساس آیت‌الله سبحانی با اشاره به این نامه و توصیه امام مبنی بر انتخاب افرادی از خانواده‌های شریف، اصیل و پارسا، به تبیین تأثیر وراثت از طریق بررسی احادیث پرداخته‌اند. (8) در نتیجه از مجموعه این روایات و برخی روایات مشابه دیگر می‌توان پاسخ مثبت به بخش اول سؤال داده و از تأثیر وراثت در انتقال رذائل اخلاقی سخن گفت. با این وجود نکته‌ای که در این باره نیازمند دقت نظر و بررسی تفصیلی و در حقیقت تعیین دقیق مدلول روایات است، تعیین حدود و میزان اثرگذاری وراثت در انتقال رذائل اخلاقی است که در جای مناسب باید به آن پرداخت.

نکته سوم: راه غلبه بر آثار وراثت
برخی از آثار وراثتی ایجاد شده را نمی‌توان از بین برد مثل آثاری که وراثت در صفات جسمانی و ظاهری ایجاد می‌کند از قبیل نژاد و رنگ پوست؛ اما بر آثار وراثتی که ناظر به رذائل اخلاقی است می‌توان غلبه کرد به این نحو که آن‌ها را می‌توان تشدید و تضعیف نمود به نحوی که به مرحله فعلیت و بروز خارجی و یا عدم فعلیت و بروز خارجی برسند. به بیان شهید مرتضی مطهری: «صفات و ملکات اخلاقى که تا حدى مانند مشخصات نوعى، از نسلى به نسلى منتقل مى‏شود آن ثبات و استحکامى را که در مشخصات نوعى موجود است واجد نیستند و با عوامل تربیتى و اخلاقى، قابل تغییر و تبدیل و کاهش و افزایش‌اند». (9) 
بنابراین با برخی اقدامات تربیتی می‌توان بر آثار ایجاد شده غلبه نمود. در همین رابطه می‌توان توصیه‌های ذیل را ارائه نمود:

1. اهتمام به دوران خردسالی به‌مثابه بهترین زمان ایجاد و اصلاح اخلاقیات
دوره‌های گوناگون حیات انسان از نظر شکوفایی استعدادهای روحی و خلقی و از جهت تشدید و تضعیف رذائل و فضائل اخلاقی تفاوت‌هایی دارند چنانکه  دوران پس از هفت‌سالگی که در احادیث نیز به آن توجه شده است از بهترین دوران تربیتی است. (10) از همین جهت اهتمام زیادی باید بشود که تربیت در سنین کودکی صورت گیرد چون  روح انسان در زمان کودکی حالت قابل‌انعطافی دارد و مانند همان ماده شل است و هرچه انسان بزرگ‌تر شود، قابلیت انعطاف آن کمتر می‌شود. بچه‌ای که در کودکستان است از بچه دبستانی و بچه دبستانی از نوجوان دبیرستانی و نوجوان دبیرستانی از جوان دانشگاهی جنبه پذیرشش بیشتر است. انسان تا سن پنجاه‌سالگی شخصیتش شکل‌گرفته و منعقد می‌شود. البته باید توجه داشت که انسان یک موجود قابل‌تغییر و قابل توبه و بازگشت است و ممکن است در سن صدسالگی هم خود را تغییر دهد. ولی شکی نیست که حالات روحی کم‌کم ملکه می‌شود و برگرداندن آن‌ها دشوار می‌گردد.(11) 
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در وصیتشان به امام حسن علیه‌السلام به این مهم اشاره نموده و فرموده است «وَ إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَهِ؛ دل جوان مانند زمینِ کشت ‌نشده است»؛ (12) آماده هر بذری است که در آنجا بکاریم. بدیهی است این فرمایش به معنای آن است که در سنین خردسالی امکان تغییر و ایجاد خلقیات در انسان وجود دارد.

2. عادت دهی
عادت‌های تربیتی به‌اندازه‌ای نیرومند است که می‌تواند بر سرشت‌ های موروثی غلبه کند و طبیعت جدید را در انسان پدید آورد، (13) از همین جهت است که امیر مؤمنان علیه‌السلام فرموده است «العَادَهُ طَبعُ ثَانٍ؛ عادت طبیعت ثانوی است». (14) در نتیجه در پرتو عادت دهی، فرد می‌تواند بر طبیعت اولیه خود که از طریق وراثت ایجاد شده است غلبه نمود و از آثار منفی آن محفوظ بماند.

3. رشد احساس کرامت نفس
کرامت نفسْ، ام ‌المسائل اخلاقی است. آن نقطه‌ای از روح انسان که اسلام روی آن دست گذاشته است برای احیای اخلاق انسانی و برای این‌که انسان را به‌سوی اخلاق سوق بدهد کرامت نفس است. (15) با مکرم داشتن نفس است که تمام اخلاق مقدس در انسان زنده می‌شود و تمام اخلاق رذیله از انسان دور می‌گردد. (16) بدین جهت یکی از روش‌هایی که می‌توان با استفاده از آن بر رذائل اخلاقی غلبه نمود بهره‌گیری از روش رشد کرامت نفس است.

4. تقویت اراده
انسان با تقویت اراده می‌تواند بر فشارهای ناشی از غرائز و آنچه از طریق وراثت رسیده است و نیز بر موانع بیرونی که مانع تربیت صحیح می‌باشند غلبه کند. این به آن دلیل است که فرد در برابر وراثت حالت انفعالی نداشته و این اراده است که رفتار و شخصیت او را قاطعانه تعیین می‌کند. (17)

5. عوامل  بینشی و گرایشی
مجموعه از روش‌های بینشی و گرایشی مرتبط را می‌توان برای غلبه بر زمینه‌های وراثتی ایجاد شده توصیه نمود به عنوان مثال استفاده از روش‌های تلقین به نفس، تحمیل به نفس، تحریک ایمان و تحقیر رذائل و تحسین فضائل از این موارد است.

نتیجه
یکی از عوامل مؤثر در تربیت، وراثت است که بر طبق آنچه از روایات رسیده است در شکل‌گیری خلقات منفی اثر دارد با این وجود با استفاده از برخی روش‌های تربیتی می‌توان بر آثار منفی حاصل از وراثت غلبه کرد به این معنا که آثار آن را تضعیف نمود و جلوی فعلیت آن‌ها را گرفت. ازجمله این روش‌ها می‌توان بهروش‌های بینشی و گرایشی، روش عادت دهی، روش تقویت اراده، روش رشد احساس کرامت و اهتمام به دوره خردسالی به مثابه بهترین زمان ایجاد و اصلاح اخلاقیات اشاره نمود.

منابع جهت مطالعه بیشتر
1. شهریاری، روح‌الله؛ نجفی، حسن، تحلیل حدود عاملیت صفات وراثتی در تربیت اخلاقی از منظر روایات، معرفت، فروردین 1398.
2. فلسفی، محمدتقی، کودک ازنظر وراثت و تربیت، تهران، معارف اسلامی، 1394.
3. سلحشوری، احمد، مراحل رشد تربیت اخلاقی از دیدگاه امام علی علیه‌السلام، پژوهش‌نامه نهج‌البلاغه، 1392.

پی‌نوشت‌ها:
1. Jost, Lawrence J, "Virtue and Vice", Encyclopedia of philosophy, (2nd edition), voume 9,ed. Donald M. Borchert, New York, Thimason Gale, 2006. 
2. فارابی، ابونصر محمد، فصول منتزعه، مترجم حسن ملکشاهی، قم، سروش، 1396، ص 24.
3. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، المحجه البیضاء، تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1417 ق، ج 5، ص 95.
4. متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، موسسه الرساله، 1413 ق، ج 3، ص 30.
5. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، مصحح: سید مهدی رجایی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1410 ق، ح 7817.
6. ابن‌بابویه، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، بیروت، دارالاضواء، 1405 ق، ج 1، ص 96.
7. سید رضی‏، نهج‌البلاغه، مصحح: صبحی صالح، قم، هجرت‏، 1414 ق، نامه 53.
8. سبحانی، جعفر، منشور جاوید قرآن، قم، موسسه امام صادق علیه‌السلام، 1383، ج 1، ص 355.
9. مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، تهران، صدرا، 1395، ج 3، ص 183.
10. ابن‌بابویه، همان، ج 3، ص 492. امام صادق علیه‌السلام در این باره فرموده ‌است: «دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیرَ فِیهِ؛ کودک خود را تا هفت سال به بازی رها کن، هفت سال دیگر او را تحت تربیت و آموزش قرار ده و هفت سال با خود همدم و همراز ساز تا در صراط‍‌ حق باشد، از باطل گریزان شود و سعادت خود را دریابد. اگر چنین نشد، امید به نیکی در او نخواهد بود».
11. مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا، 1389، ص 56.
12. سید رضی، همان، نامه 31.
13. فلسفی، محمدتقی، کودک از نظر وراثت و تربیت، تهران: معارف اسلامی، 1394، ج 1، ص 136.
14. تمیمی آمدی، همان، ح 752.

15. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، قم، صدرا، 1386، ج 22، ص 396.
16. مرتضی مطهری، 1372، حکمت‌ها و اندرزها، قم، اسراء، ج 1، ص 152.
17. مصباح یزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، چاپ دوم، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1372، ص 199.

 

معنای اینکه در آیات و روایات بیان شده است که نماز، بازدارنده از گناهان است وجود یک رابطه جبری نیست بلکه اقتضاء نماز این است و اختیار انسان نیز مکمل آن است.
نماز و بازدارندگی از گناهان

پرسش:
در قرآن گفته‌شده هرکس نماز بخواند از فحشا و منکر دور می‌شود در حالی که خیلی از نمازخوان‌ها به منکرات گرفتار هستند. توجیه این موضوع چیست؟
 

پاسخ:
در قرآن کریم برای بیان جایگاه نماز به آثار و نتایج آن اشاره شده است. در سوره مبارکه عنکبوت آیه 45 فرموده است «نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه بازمی‌دارد». ظاهر این آیه نشان از کلیت و اطلاق آن دارد بدین معنا که هرکس نماز بخواند، از منکرات دور می‌شود، ولی ممکن است کلیت و اطلاق آن با تشکیک مواجه شود و گفته شود اگر این‌گونه است؛ پس چرا بسیاری از نمازگزارها مرتکب زشتی و گناه می‌شوند؟ این چالش یعنی تردید در اطلاق و ملازمه طرفین در برخی دیگر از آیات قرآن کریم و نیز بسیاری از روایات اخلاقی وجود دارد که نیازمند ارائه راه‌حل است. در اینجا ناظر به مصداق مورد نظر، به ارائه پاسخ همت می‌شود تا درنهایت مراد جدی آیه مورد نظر و موارد مشابه روشن گردد.

رابطه علی و ملازمه، در افعال اخلاقی
در بسیاری از آیات و روایات نوعی رابطه بین فعل یا صفت اختیاری با چیزی- مثلاً رابطه علی بین فضیلت و نتایج آن – بیان‌شده است که در ظاهر دلالت بر کلیت و اطلاق دارد. به‌عنوان مثال گفته‌شده است نماز شب، روی را سفید و بوی را خوش و روزی را فرامی‌خواند (1) یا آمده است «نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه بازمی‌دارد» (2). همچنین آمده است ﴿ الابِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ﴾؛ (3) همچنین در روایات آمده است: «لاإِلهَ إِلَّا اللَّهُ حِصنِی فَمَن دَخَلَ حِصنِی أَمِنَ مِن عَذَابِی»؛ (4) در همه این موارد می‌توان ملازمه بیان‌شده را مورد تردید قرارداد. مثلاً گفته شود برخی نمازگزارها، گرفتار منکرات هستند. همین‌طور گفته شود برخی از افرادی که به ذکر خدا مشغول هستند، آرامش و اطمینان قلبی ندارند. نیز برخی نماز شب خوان ها، فقیر هستند یا بسیاری از توحید باوران، از عذاب مصون نیستند. از همین روی این سؤال قابل‌طرح است که مراد جدی در این نوع از بیانات چیست و در حقیقت دلالت بر چه معنا و مدلولی دارند؟ آیا باید از اطلاق و کلیت آن‌ها دست شست و حمل بر مواردی مانند مجاز گویی نمود؟ یا آنکه با حفظ کلیت، می‌توان این موارد را توجیه نمود؟ 
دراین‌باره می‌توان توجیهات مختلفی ارائه نمود که از مجموع آن‌ها و با ضمیمه کردن برخی توضیحات، می‌توان به پاسخ سؤال دست‌یافت. در ادامه ناظر به آیه مورد بحث، به برخی از وجوه اشاره می‌شود تا درنهایت بتوان به پاسخی هرچند اجمالی برای سؤال مورد نظر و نیز موارد مشابه دست یافت.

ترغیب به دوری از منکرات
برخی درباره مراد جدی خداوند متعال ازجمله مورد نظر گفته‌اند مراد جدی خداوند در آیه مورد بحث ایجاد انگیزه و ترغیب نمازگزاران به دوری از گناهان و منکرات است و بنابراین مراد از آیه این است که نمازگزاران نباید مرتکب فحشا و منکر شوند. (5) این بیان را به موارد مشابه نیز می‌توان تسری داد با این حال این نظر با ظاهر آیه مورد بحث ناسازگار است و در این معنا جمله مورد نظر از حالت اخبار به انشاء تغییر کرده که خود نیازمند دلیل است.

معنای مجازی در نهی
ممکن است گفته شود نهی از منکرات نه در معنای حقیقی بلکه در معنای مجازی به کار رفته است؛ یعنی مراد تسهیل و زمینه‌سازی برای بازداشتن از منکرات است. (6) با این حال تأویل معنای آیه از حقیقی به مجازگویی نیازمند دلیل است.

نماز کامل و قبول عامل دوری از منکرات
ممکن است گفته شود مراد از نمازی که موجب دوری از فحشا و منکر می‌شود نماز کامل است یعنی نمازی که علاوه بر آنکه ازنظر فقهی صحیح است مورد قبول نیز واقع شده است؛ بنابراین هرچند برخی در ظاهر به نحو صحیح نماز می‌خوانند، ولی نماز آن‌ها کامل و یا مقبول درگاه حضرت حق قرار نمی‌گیرد و از همین جهت موجب دوری آن‌ها از فحشا و منکر نمی‌شود. (7) بنابراین می‌توان گفت اگر نماز یا ذکر، حقیقی و مورد قبول واقع شود، اثر دوری از منکرات یا دیگر آثار بیان شده را دارد. 
درباره این وجه ممکن است گفته شود انصراف به فرد اکمل یا صحیح نیاز به قرائن دارد و اگر پذیرفته شود به معنای استعمال لفظ در معنای غیر موضوع له و مجازگویی است. (8)

آثار نماز در درازمدت
به‌عنوان یک احتمال دیگر گفته شده است هر نمازی که فرد می‌خواند اثری در وجود او برجای می‌گذارد که در دراز مدت موجب می‌شود او از منکرات دور شود؛ بنابراین مراد آیه آن است که نماز در درازمدت منجر به دوری از فحشا و منکر می‌شود. (9) این بیان را برای موارد مشابه مانند اثر ذکر و نماز شب نیز می‌توان بیان نمود.

اثر اقتضایی نه علیت تامه
یک احتمال دیگر آن است که گفته شود در این موارد اقتضای نفسی موضوع برای حکم اخلاقی بیان شده است؛ یعنی موضوع فی‌نفسه و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص مثلاً موانع، این ویژگی را دارد و ممکن است تحت شرایطی، ویژگی آن از بین برود. پس‌نماز اقتضای از بین بردن فحشا و منکرات را دارد، اما ممکن است موانعی سبب از بین رفتن این اقتضا و در حقیقت رفع اثر نماز شوند. بدین ترتیب اگر شرایط فراهم شد چنین اثری برای نماز وجود دارد. (10) همین‌طور نسبت به موارد دیگر مانند ذکر خداوند متعال و قبول توحید این بیان قابل‌ارائه است. این بیان هرچند قابل‌اعتنا است، اما قدری دارای ابهام و نیازمند تبیین و تکمیل است که در قالب یک نکته مستقل ارائه می‌شود.

حمل بر موارد تشکیکی
مفاهیم اخلاقی مفاهیمی مشکک یعنی ذو مراتب و دارای درجات هستند؛ بنابراین یک عمل از کمترین مرتبه تا بی‌نهایت درجه دارای مرتبه است. مشکک بودن مفاهیم اخلاقی بدان معنا است که صدق بر مصادیق آن‌ها به نحو یکسان و برابر نیست، بلکه بر یک فرد شدیدتر و کامل‌تر از فرد دیگر صدق می‌کند. به‌عنوان مثال اگر شجاعت یک صفت اخلاقی در نظر گرفته شود مفهومی مشکک است که دارای مراتب شدید و ضعیف است. 
همین‌طور مفاهیمی مانند توکل، صبر، تقوا دارای مراتب شدت و ضعف هستند. در مورد آیه مورد بحث نیز همین نکته را می‌توان بیان نمود؛ یعنی گفته شود درست است که در آیه مورد نظر نوعی علیت بین نماز و بازداشتن از منکرات بیان شده به نحوی که در ظاهر استثناناپذیر  و دائمی است، اما باید توجه نمود که نماز به‌عنوان یک فضیلت اخلاقی، به یک سطح خاص منحصر نیست، بلکه مفهومی مدرج است و نیز منکرات نیز دارای مرتبه و درجه هستند. 
بنابراین علیت بیان‌شده نیز به نحو تشکیکی صادق است؛ یعنی هر سطحی از نماز، نتیجه‌ای متناسب با خود به ارمغان می‌آورد. (11) پس اگر کسی نمازی با سطح یک می‌خواند به‌قدر یک درجه از فحشا و منکرات دور می‌شود و اگر فردی نمازی با درجه بالاتر می‌خواند، سطح بالاتری از بازدارندگی را دریافت می‌کند. 
به‌عنوان مثال اگر نماز توأم با حضور قلب، خشوع و خضوع و اخلاص بالا باشد، اثری که بر دوری از فحشا و منکر دارد بیشتر است و اگر این موارد ضعیف باشند اثر نماز ضعیف خواهد شد. در این بیان نیازی نیست کلیت و اطلاق آیه دستخوش تخصیص و تقیید قرار گیرد و یا آیه مورد نظر تأویل شود بلکه وجه بیان‌شده با فرض اطلاق و کلیت و نیز حمل آیه بر حقیقت و دوری از مجاز و مبالغه سازگار است. شاید بتوان از برخی روایات شواهدی بر این بیان ارائه نمود. در همین رابطه امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «یعنی هرکسی دوست دارد که بداند آیا نمازش قبول‌شده یا نه پس بنگرد به نمازش که آیا از فحشا و منکر بازش می‌دارد؟ به‌اندازه‌ای که از کارهای زشت بازداشته، قبول شده است». (12) این بیان دلالت بر همان معنای تشکیکی دارد چنانکه حضرت فرموده است به‌قدر قبولی نماز، دوری از منکرات محقق می‌شود. 
نیز از پیامبر اکرم صلی‌الله ‌علیه ‌و ‌آله نقل‌شده که فرمود است: «هر کس نمازش او را از منکرات بازندارد، هیچ بهره‌ای از نماز جز دوری از خدا نبرده است». (13) این بیان که با نکته قبلی قابل‌جمع است به موارد مشابه نیز قابل تسری است. مثلاً درباره آرامش دل براثر ذکر خدا می‌توان گفت مراتب آرامش دل به فراخور مراتب ذکر خدا است به نحوی که هر چه یاد خدا بیشتر شود، آرامش قلبی بیشتری پدید می‌آید. همچنین روایت مورد اشاره درباره امنیت از عذاب براثر قبول توحید می‌توان گفت اشاره به‌مراتب ایمنی از عذاب الهی به‌تناسب تحقق درجات توحید دارد؛ یعنی هر چه انسان در مراتب توحید بالاتر رود، از عذاب الهی امان بیشتری دارد.

نتیجه:
رابطه بین عمل و نتیجه آنکه در برخی آیات و روایات اشاره شده است به نحو اقتضایی است؛ یعنی موضوع فی‌نفسه قابلیت، محقق کردن نتایج مورد نظر را دارد. این اقتضا با در نظر گرفتن تشکیک در ارزش‌های اخلاقی قابل‌فهم و تبیین بهتر است. مفاهیمی اخلاقی، مفاهیمی مشکک و ذومراتب هستند به‌نحوی‌که آثار و پیامدهای آن‌ها به اقتضای مرتبه‌ای که دارند، محقق است؛ بنابراین در مصداق مورد بحث می‌توان گفت نماز حقیقتاً موجب دوری از فحشا و منکرات می‌شود، اما از آنجایی که نماز دارای مراتب و درجه است، هر مرتبه از آن مقتضای سطح خاصی از بازدارندگی از منکرات است به‌نحوی‌که هرچه سطح نماز بالاتر باشد، سطح بازدارندگی بیشتری محقق می‌شود.

منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عالم زاده نوری، محمد، راهکارهای کشف سور حقیقی قضایای اخلاقی در قرآن و حدیث، اخلاق وحیانی، 1396.
2. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه المیزان فی تفسیرالقرآن، مترجم سید محمدباقر موسوی، قم، بنیاد علمی و فرهنگی علامه طباطبایی، 1364، ج ۱۶، صفحات ۲۰۹ تا ۲۱۳.
3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374، ج ۱۶، صفحات ۲۸۴ تا ۲۸۷.

پی‌نوشت‌ها:
1. ابن‌بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، قم، کتاب‌فروشی داوری، 1385 ش، ج 2، ص 363.
2. سوره عنکبوت، آیه 45.
3. سوره رعد، آیه 28.
4. ابن‌بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، الامالی، چاپ پنجم، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، موسسه الاعلمی، 1376، ص ۲۳۵.
5. هوزان قشیری، عبدالکریم، لطائف الاشارات، قاهره، الهیئه المصریه العامه للکتاب، 200 م، ج 3، ص 99.
6. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، چاپ سوم، تهران، ناصرخسرو، 1372، ج 8، ص 447.
7. همان؛ قاسمی، محمد جمال‌الدین، محاسن التاویل، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1997 م، ج 7، ص 557؛ زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، 1407 ق، ج 3، ص 456.
8. رک:  حسینی میلانی، سید علی، تحقیق الاصول، قم، الحقائق، 1428، ج 4، ص 179.
9. ابن عاشور، تفسیر التحریر والتنویر، تونس، الدار التونسیه للنشر، 1984 م، ج 20، ص 178.
10. زمخشری، محمود، همان، ج 3، ص 456.
11. رک: عالم زاده نوری، محمد، استنباط حکم اخلاقی از متون دینی و ادله لفظی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1396، ص 86.
12. طبرسی، فضل بن حسن، همان.
13. همان.

زیارت تمایلی است قلبی همراه با تعظیم و گرامیداشت زیارت شونده و درعین‌حال همراه با ایجاد انس روحی، فکری و عملی با مزور که می‌تواند منجر به اصلاح انسان گردد.
آثار اخلاقی زیارت امام حسین علیه‌السلام

پرسش:
آثار اخلاقی و تربیتی زیارت امام حسین علیه‌السلام چیست؟ 
 

پاسخ:
یکی از واژه‌های مقدسی که در آموزه‌های اسلام به کار می‌رود واژه زیارت است. زیارت گاهی به معنی دیدن و ملاقات کردن است. گاهی نیز زیارت به معنای ایجاد ارتباط معنوی با امام است مانند کسی که زیارت عاشورا می‌خواند و با امام حسین رابطه‌ای معنوی برقرار می‌کند؛ اما معنای غالب زیارت، رفتن به حرم مطهر امامان معصوم علیهم‌السلام است که انسان مؤمن به‌واسطه توفیقی که نصیبش می‌شود زائر می‌گردد. در میان ائمه، زیارت قبر امام حسین علیه‌السلام از اهمیت بالایی برخوردار است.

مهم‌ترین آثار اخلاقی و تربیتی زیارت امام حسین علیه‌السلام عبارت‌اند از:

1. تجدیدعهد
وقتی انسان به زیارت امام می‌رود، در حقیقت با این کار اعلام می‌کند که همچنان در مسیر تبعیت از امام خویش قرار دارد و به‌نوعی عهد خویشتن را با امام خود تجدید می‌نماید. زندگی دنیا موانعی بر سر راه هدایت انسان‌ها ایجاد می‌کند که نتیجه‌اش جز غفلت نیست و زیارت می‌تواند رفع غفلت نموده و منجر به تجدید دوبارهٔ عهد گردد. امام رضا علیه‌السلام فرمودند: «إنّ لِکلِّ إمامٍ عَهدا فی عُنُقِ أولیائهِ و شِیعَتِهِ و إنّ مِن تَمامِ الوَفاءِ بالعَهدِ و حُسنِ الأداءِ زیارَهَ قُبُورِهِم، فَمَن زارَهُم رَغبَهً فی زیارَتِهِم و تَصدِیقا بما رَغِبُوا فیهِ کانَ أئمَّتُهُم شُفَعاءَهُم یومَ القِیامَهِ (1) هر امامی به گردن دوستان و شیعیان خود عهدی دارد که وفای کامل به این عهد و بجای آوردن نیکوی آن، با زیارت قبور آنان است. پس کسانی که با رغبت و علاقه به زیارت ایشان و باور داشتن آنچه آنان ترغیب کرده‌اند، زیارتشان کنند، امامانِ آن‌ها در روز قیامت شفیعشان باشند».

2. درک حضور
از دیگر فواید اخلاقی زیارت این است که زائر به‌واسطه زیارت به درک حضور نائل می‌گردد؛ یعنی زیارت قبور ائمه و مخصوصاً امام حسین علیه‌السلام منجر می‌شود تا انسان خود را در محضر امام ببیند و امام را حاضر و ناظر بر اعمالش بداند. گو اینکه امام زنده است و حیات دارد و بر آنچه بر قلب زائر می‌گذرد آگاه است. همان‌گونه که در زیارت‌نامه در اذن دخول حرم‌های شریفه می‌خوانیم: «أَحْیاءٌ عِنْدَک یرْزَقُونَ یرَوْنَ مَقَامِی وَ یسْمَعُونَ کلاَمِی وَ یرُدُّونَ سَلاَمِی (2) همواره زنده‌اند و نزد تو روزی داده می‌شوند، محل ایستادنم را می‌بینند و سخنم را می‌شنوند و به سلامم پاسخ می‌دهند». علت خواندن اذن دخول هنگام ورود به بارگاه معصومان، کسب درک حضور در محضر آنان است.

3. تزریق امید
وقتی زائر به اجر و ثواب زیارت امام حسین علیه‌السلام واقف می‌گردد به‌واسطه اجری که در این زیارت‌ها وجود دارد، بذر امید در دلش کاشته می‌شود و از یأس رهایی می‌یابد. به‌عنوان‌مثال در روایات، بخشش گناهان زائر به‌عنوان یکی از اثرات مهم زیارت بیان‌شده است و همین امر نور امیدی در دل زائران روشن می‌کند. امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: حسین، بزرگ‌مرد کربلا، مظلوم و رنجیده‌خاطر و لب‌تشنه و مصیب زده به شهادت رسید. پس خداوند، به ذات خود، قسم یادکرد که هیچ مصیبت‌زده و رنجیده‌خاطر و گنه‌کار و اندوهناک و تشنه‌ای و هیچ بلادیده‌ای به خدا روی نمی‌آورد و نزد قبر حسین علیه‌السلام دعا نمی‌کند و آن حضرت را به درگاه خدا شفیع نمی‌سازد، مگر این‌که خداوند، اندوهش را برطرف و حاجاتش را برآورده می‌کند و گناهش را می‌بخشد و عمرش را طولانی و روزی‌اش را گسترده می‌سازد. پس ای اهل بینش، درس بگیرید. (3)

4. تقویت ایمان
آنچه می‌تواند اعتقاد انسان را خدشه‌دار کند شبهات است اما زیارت امام حسین مانع بزرگی در برابر سد شبهات ایجاد می‌کند و از تزلزل عقیده جلوگیری می‌نماید. تحقق زیارت، منوط به اعتقاد به مزور (زیارت شونده) است و بدون چنین اعتقادی، زیارت معنا ندارد.

5. تقویت آخرت‌گرایی
قرار گرفتن در فضای معنوی زیارت امام حسین علیه‌السلام و تأمل در این امر که این امام عزیز چگونه از همه آنچه داشتند دل بریدند و درراه خدا خرج کردند، روحیه آخرت‌گرایی را در انسان تقویت می‌کند و میل او را به دنیاگرایی کاهش می‌دهد علاوه بر این، تفکر در این امر که در شب عاشورا باوجودی که امام حسین علیه‌السلام اعلام کردند که هر کس می‌خواهد برود و بیعت خویش را از اصحاب برداشتند اما باز اصحاب ایشان اعلام وفاداری کردند و این‌گونه حیات جاودان اخروی را بر زندگی کوتاه دنیوی ترجیح دادند، منجر به تقویت آخرت‌گرایی در وجود انسان می‌شود.

6. تقویت انجام عمل صالح
از دیگر اثرات تربیتی زیارت امام حسین علیه‌السلام این است که زائر ایشان به انجام اعمال صالح گرایش بیشتری پیدا می‌کند. چراکه زیارت باعث می‌شود تا او به تمسک نمودن به امام خویش ترغیب گردد و از سیره امام در انجام کار خیر تبعیت نماید.

7. سرمشق گیری
نیاز به الگو و سرمشق گرفتن از او از مهم‌ترین نیازهای انسان است. انسان‌ها همواره به دنبال الگو گیری‌اند و چه الگو و اسوه‌ای برتر از اهل‌البیت علیهم‌السلام و در رأس آن‌ها وجود مقدس امام حسین علیه‌السلام. زیارت، یاد و نام امام را در دل زنده می‌کند و انگیزه انسان برای الگو گیری از ایشان را بالا می‌برد. محبت میان زائر و مزور به‌واسطهٔ زیارت تقویت می‌شود و جایی که محبت ایجاد شود تبعیت و پیروی نیز پررنگ می‌گردد.

8. گرایش به فضایل اخلاقی
زیارت امام حسین علیه‌السلام محبت زائران را بیشتر کرده و زائران تلاش می‌کنند تا خود را شبیه امام و اصحاب ایشان نمایند. زیارت امام حسین ابزاری برای یادآوری صفات برجسته اخلاقی همچون غیرت، شجاعت، عفو و خطاپوشی، صبر، وفاداری و جوانمردی، ادب و ... است که انسان از امام و یاران امام یاد می‌گیرد.

9. تقویت انگیزه توبه
فضای معنوی زیارت منجر به تحول قلبی زائر می‌گردد و او با اشک و پشیمانی تصمیم به ترک گناه می‌گیرد و این‌گونه توبه زائر شکل می‌گیرد. نمونه‌های فراوانی وجود دارند که در اثر زیارت امام حسین از مسیر گناه برگشتند و تغییر رویه داده و اصلاح شدند.

10. تقویت خلوص
زیارت امام حسین علیه‌السلام یادآور مناجات‌های خالصانه ایشان با خداوند است. وقتی زائر به این حجم از معرفت برسد که چگونه امام به استقبال شهادت می‌روند و پیش از آن، چگونه خالصانه باخدای مهربان راز و نیاز می‌کنند، به تلاش در جهت خالص کردن اعمال خویش مبادرت می‌ورزد. شناخت و معرفت و احساس و عواطف، دو بعد اصلی روح انسان هستند. با زیارت هم بعد معرفتی انسان تقویت می‌شود و هم بعد عاطفی او رشد می‌کند و این هر دو در تقویت خلوص اثرگذار است.

11. تقویت مساوات و عدالت
در واقعه عاشورا افراد مختلفی حضور داشتند. امام حسین علیه‌السلام هم بالای سر «علی‌اکبر» آمدند و هم سر غلام سیاهی به نام «جون» را بر دامن گرفتند. این ارزش‌گذاری برابر به افراد در نگاه امام حسین، زائر ایشان را با اصل مساوات و برابری آشنا می‌سازد علاوه بر این زائر وقتی می‌بیند در دستگاه امام حسین همهٔ افراد اعم از کارگر، کارمند، سیاه‌وسفید، کشاورز و بازاری و ... یکسان‌اند و همه در کنار او زائر امام هستند و یک هدف مشترک دارند، به اصل برابری در این دستگاه بیشتر پی می‌برد.

12. دور شدن از رذایل اخلاقی
زیارت امام حسین علیه‌السلام، نحوه شهادت ایشان و ظلم‌هایی که بر آن بزرگوار و خانواده‌شان رفته را تداعی می‌کند و همین امر منجر به انزجار و تنفر انسان از رذایل اخلاقی همچون ظلم، قتل، کشتار، درنده‌خویی، نقض عهد، دورویی و نفاق و... می‌گردد.

13. افزایش آستانه تحمل
زائری که به زیارت امام حسین علیه‌السلام می‌رود بر میزان سختی‌ها و رنج‌های امام معصوم علیه‌السلام آگاه می‌گردد و وقتی شاهد مصیبت عظمای حضرت می‌گردد مصائب و غم‌های خود را ناچیز می‌شمارد و آستانه‌ی تحملش نسبت به درد و مصیبت بالا می‌رود.

نتیجه:
زیارت تمایلی است قلبی همراه با تعظیم و گرامیداشت زیارت شونده و درعین‌حال همراه با ایجاد انس روحی، فکری و عملی با مزور که می‌تواند منجر به اصلاح انسان گردد. برای زیارت امام حسین علیه‌السلام اثرات متعدد تربیتی و اخلاقی ذکرشده است. البته نباید ازنظر دور داشت که میزان و کمیت و کیفیت پاداش‌ها و اثرات زیارت، متناسب با حالات و ظرفیت روحی و معنوی افراد، متفاوت است و هر که درکش در این امر بیشتر و معرفتش افزون‌تر باشد بهره‌اش از این اجر و ثواب‌ها مضاعف‌تر خواهد بود.

معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:
1. آموزه‌های اخلاقی قیام امام حسین علیه‌السلام، عبدالرحمن فقیهی مازندرانی. 
2. آیینه جمال: نگرشی بر مکارم اخلاق امام حسین علیه‌السلام، لطف‌الله صافی گلپایگانی.
3. فرهنگ زیارت: اهداف، آثار، تاریخچه، مشروعیت، سازندگی و آداب زیارت، جواد محدثی.

پی‌نوشت‌ها:
1. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / المصحح: غفاری علی‌اکبر و آخوندی، محمد، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 4، ص 567.
2. الشیخ عباس القمی، مفاتیح‌الجنان، المحقق: الشیخ علی آل کوثر، مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه، ص 401.
3. العلامه المجلسی، بحارالانوار تحقیق: المیانجی، السید إبراهیم و البهبودی، محمد الباقر، دارالاحیاء التراث، چاپ سوم، 1403 ق، ج 98، ص 46.
4. همان، ص 47.
 

اجر شهید در راه خدا بسیار بالا است ولی برخی اعمال هم آنچنان اهمیتی دارند که خداوند اجری همانند شهید ودر برخی موارد بالاتر از شهید، به انجام دهنده آن عطا می کند.
اجری بالاتر از اجر شهید

پرسش:
آیا جایگاه و پاداش شهید بالاتر از اعمال مستحبی نیست؟ پس چرا می‌گویند اگه فلان عمل را انجام بدهی یا فلان ذکر را بخوانی پاداش شهید دارد؟ شهدا از جان خود گذشتند و هیچ‌یک از اعمال هرچند مستحبی باشد جای آن پاداش نمی‌تواند باشد، پس منظور از این جمله چیست؟
 

پاسخ:
فرهنگ شهادت و شهادت‌طلبی، یکی از مهم‌ترین موضوعات دینی است و همان‌طور که گفتید ضرب‌المثل و سنگ محک ارزش‌گذاری اعمال است. جنگ در راه خدا و کشته شدن در میدان جنگ فضیلتی بسیار بزرگ است؛ اما با این همه جنگ و جهاد با دشمنان ظاهری و خارجی دین، در ادبیات معارفی اسلام جهاد اصغر است و جهاد با نفس و شیطان و دشمن درونی، جهاد اکبر نام دارد و سالک و رهرو توحید شدن و در میدان جهاد با نفس و شیطان به شهادت رسیدن ارزشی بالاتر دارد و این میدان و این جهاد همیشگی است و تعطیل شدنی نیست. برای تفصیل این مطلب به نکات زیر توجه بفرمایید.

1. هرچند، استعمال واژه شهید به‌نوعی کشتگان در راه خدا را به یاد می‌آورد و به همین دلیل نیز، احکامی که در فقه برای شهید در نظر گرفته‌شده، ناظر به همین گروه است، اما الزاماً انحصاری به آنان نداشته و می‌توان برای گروه‌های دیگری که در روایات به آن‌ها اشاره شده و نیز تمام افراد باایمان، این عنوان را اطلاق نمود و درجاتی از ثواب کشتگان درراه خدا را نیز برایشان در نظر گرفت. مثلاً امیر مؤمنان على علیه‌السلام می‌فرماید: «کسى که در بستر از دنیا رود، اما معرفت حق پروردگار و معرفت واقعى پیامبر او و اهل‌بیتش را داشته باشد شهید از دنیا رفته است»! (1) و پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله فرمودند: هر فرد باایمانی از امت من، صدیق و شهید است، البته خداوند، به برخی افرادی که با شمشیر کشته‌شده‌اند، نظر خاص و ویژه‌ای دارد. سپس ایشان برای تأیید سخنانشان، آیه 19 سوره حدید را قرائت فرمودند به این بیان که آنانی که به خدا و پیامبرانش ایمان آوردند، نزد خداوند، صدیق و شهید محسوب می‌شوند. (2)

2. اگرچه شهید و شهادت سنگ محک است، ولی برخی مصادیق جهاد اکبر ارزش بالاتری دارند و می‌توان مواردی را مثال زد که کارهای مستحب ارزششان از شهادت کمتر نیست بلکه بالاتر است. یکی از مواردی که اجر شهید دارد، عاشقی است که باوجود عشق به کسی، پاک‌دامنی ورزد و بدون آنکه کسی از آن خبر داشته باشد، از دنیا برود. نبی اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمودند: «مجاهد شهید بلندمرتبه‌تر نیست از کسی که می‌تواند گناه و فحشا انجام دهد ولی گناه نمی‌کند و عفت پیشه می‌کند و نزدیک است که ملکی از ملائکه شود». (3) عشق همراه با پاک‌دامنی، باعث آن می‌شود که انسان جزء بهترین انسان‌ها گردد. می‌بینید که در این روایت پاک‌دامن از شهید نه‌تنها پایین‌تر نیست، بلکه نزدیک است که ملکی از ملائکه شود. مثال دیگر دوستی با اهل‌بیت در زمان غیبت است. کسی در زمان غیبت حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بر دوستی با اهل‌بیت علیهم‌السلام بمیرد، اجر هزار شهید دریافت می‌کند؛ چنانکه امام سجاد علیه‌السلام می‌فرمایند: «هر که در زمان غیبت قائم ما بر موالات و دوستی ما بمیرد، خداوند پاداش هزار شهید؛ مانند شهیدان بدر و أحد به او عطا کند». (4) 
آنچه از این حدیث فهمیده می‌شود اینکه محبت اهل‌بیت علیهم‌السلام چنان ارزشمند است که در زمان غیبت حضرت قائم علیه‌السلام اگر بمیرد، خداوند اجر هزار شهیدی که مانند شهدای بدر و احد است، خواهد داد؛ بنابراین مصادیق محبت به اهل‌بیت مثل توسل و زیارت و ... اجر بالاتری می‌تواند داشته باشد. البته نیت خالصانه در این کارها ملاک است وگرنه معلوم نیست ارزشش از شهادت بالاتر برود.

نتیجه:
هرچند، استعمال واژه شهید به‌نوعی کشتگان در راه خدا را به یاد می‌آورد، اما الزاماً انحصاری به آنان نداشته و می‌توان برای گروه‌های دیگری که در روایات به آن‌ها اشاره شده و نیز تمام افراد باایمان، این عنوان را اطلاق نمود و درجاتی از ثواب کشتگان در راه خدا را نیز برایشان در نظر گرفت. پاک‌دامنی و عفت و دوری از گناه و دوستی با اهل‌بیت علیهم‌السلام در زمان غیبت، از مواردی است که می‌تواند اجر بالاتری داشته باشد البته نیت خالصانه در این کارها ملاک است وگرنه معلوم نیست ارزشش از شهادت بالاتر برود.

منابع برای مطالعه بیشتر:
-فرهنگ شهادت از دیدگاه قرآن و سنت؛ اثر دکتر مجتبی نوروزی.

پی‌نوشت‌ها:
1. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، قم، هجرت، چاپ اول، 1414 ق، ص 283.
2. محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت، 1408 هـ ق، ج 11، ص 16.
3. علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، سال انتشار 1404 ق، ج 79، ص 173.
4. سید رضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه، قم، هجرت، چاپ اول، 1414 ق، ص 559.

 

صفحه‌ها