پرسش وپاسخ

باسلام.آیا رشته ی روانشناسی مصداق حدیث علم لایضرولاینفع است؟ و با توجه به اینکه در این رشته عموما نظریات دانشمندان غرب بررسی می شود، با اسلام و شرعیات منافات دارد؟

پرسش: رشته روانشناسي شرح رشته روانشناسي مصداق حديث علم لايضرولاينفع است؟ با توجه به اينکه در اين رشته عموما نظريات دانشمندان غرب بررسي مي شود، با اسلام و شرعيات منافات دارد.

پاسخ:
@@2
پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
از نظر قرآن و روايات، علم وسيله است ،نه هدف؛ آن هم وسيله اي که انسان را به کمال مي رساند و دنيا و آخرت او را آباد مي کند. ارزش هر علم، به ارزش موضوع آن علم است و در اين جهت، علوم الهي و ديني - با توجه به موضوع آن ها - از ساير علوم برترند؛ ولي اين بدين معنا نيست که علوم ديگر بي اهميت و بدون ارزش و علم نيستند.
گرايش به يادگيري علوم، به انگيزه هاي مختلف صورت مي گيرد . به طور معمول، نيازهاي ابتدايي حياتي و طبيعي، جاذبه هاي بيش تري براي انسان ها دارد. از اين جهت، براي فراهم سازي بيش تر آسايش و تسلط بيش تر بر طبيعت، گرايش هاي مختلف علمي و تخصص هاي فراواني به وجود آمده است؛ اما تنها وارستگان و ژرف انديشان هستند که فراتر از نيازهاي ابتدايي طبيعي و محسوسات، به ارتباط نهاني دانش ها و جهان هستي با آفريننده آن فکر مي کنند . از هدفداري اين همه جنب و جوش ها، سخن به ميان مي آورند.
مهم ترين رسالت دين، ايجاد انگيزه فراطبيعي در ميان انسان ها و جهت دهي صحيح به تلاش هاي روزانه است؛ به طوري که علاوه بر تأمين نيازهاي روزمره زندگي، به تلاش براي دست يابي به هدف هستي اقدام کند. از اين رو، در فرهنگ اسلامي، تمام دانش هاي مورد نياز براي زندگي بشر، داراي اهميت است . توصيه شده تا به مقدار نياز جامعه، مردم براي فراگيري آن ها اقدام کنند . از آن ها به «واجب کفايي» تعبير شده است.
براي همه انسان ها، در هر مرتبه علمي، توجه به هدفدار بودن جهان هستي و ايمان به مبدأ و معاد لازم و «واجب عيني» شمرده شده است . غفلت اکثريت جامعه بشري، جاي تأسف دارد؛ زيرا حتي از علوم تجربي و مهندسي نيز مي توان به آن هدف مقدس دست يافت و منافاتي با زندگي روزمره ندارد.
در نگاه کلي قرآن، هر علمي که انسان را به دنياپرستي سوق دهد و به چنگال ماديات بسپرد و فهم و شعور او را به طرف خواب و عيش و نوش بکشاند و هدف نهايي او را تنها وصول به ماديات قرار دهد، چيزي جز ضلالت و گمراهي نيست.
پس علوم غيرديني مانند روانشناسي و ... نيز مي توانند نقش آفرين بوده و موجب سعادت آدمي شوند؛ ولي اين در صورتي است که هدف تلقي نشوند . تنها وسيله پيشرفت و رسيدن به کمال باشند.
علوم ديني نيز اگر طالب آن ها قصد رسيدن به دنيا را داشته باشد، موجب بدبختي انسان مي شوند.
علمي که در روايات و آيات بر آن تأکيد شده و به عنوان اشرف علوم محسوب مي گردد، علم خداشناسي است؛ زيرا معلوم اين علم، از معلوم ساير علوم برتر و اشرف است . هر علمي به اندازه معلوم خود ارزش دارد . روشن است که کسب معرفت و جهان بيني و خداشناسي، منحصر به يک رشته نيست.
شخصي ممکن است از علوم غير ديني مانند: شيمي ، روان شناسي و ... چنان خدا را بشناسد که از مطالعه کتاب هاي ديني نشناسد؛ پس آن چه مهم است، شناخت کيمياي هستي است؛ البته بايد پذيرفت که بعضي از علوم و رشته ها، به اين هدف نزديک تر و کم واسطه ترند . در غير اين صورت، از علوم مختلف به عنوان فضل نام برده شده و نه کمال.
هر علمي که به نوبه خود با واقعيت انسان و عالم منطبق باشد ،سودمند است، لکن بعضي از علوم نفع شان بيش تر است . بعضي از علوم نفع شان کم تر. در دعاها هم اصل افزايش علم به عنوان سنت و سيرت مطرح است: «رب زدني علما» . علمي که سودمند است ،مطلوب است .علمي که سودمند نباشد، از آن پرهيز مي شود :«اعوذ بک من علم لا ينفع».
علمي که نافع نيست، دو قسمت است:
يک وقت اصل علم نافع نيست ،مثل سحر و شعبده و جادو؛ اين گونه مسائل که برهاني نيست، معقول نيست. عقل به آن تکيه نمي کند. يا علم نافع است ، ولي چون به جان عالِم ننشست، بر دل او رسوخ نکرد و از راسخين در علم نشد، جز علوم بي فايده مي شود.
پس علمي که اصلاً نافع نيست ،انسان وقت بر آن صرف نکند يا علمي که نافع است، ولي انسان آن را به عنوان کالا و ابزار تجاري اخذ کرده است، از آن صرف نظر کند .
بنابراين علومي كه در جهت حل مشكلات علمي و گسترش علمي افراد و جامعه خاص قدم بر مي دارد، نه تنها علم لاينفع نيست، بلكه علومي هستند كه در خدمت به جامعه و مردم است . كسي كه به قصد كمك به مردم و كسب رضايت خداوند و خدمت رساني به افراد جامعه ،به تحصيل آن علوم بپردازد، نه تنها پسنديده ،بلكه در برخي موارد بر افراد اين تحصيل واجب مي شود. مثلا آن جا كه حل مشكلات مردم و اداره جامعه متوقف بر تحصيل فلان علم باشد.
درياى علم بى‏نهايت است و همه آن ها نيز براى انسان مفيد نيست. پس بايستى با تيزبينى، علم مفيد را از غير آن باز شناخت . به دنبال مفيد آن حركت كرد. از سوى ديگر گاه بنا به دلايلى آدمى از علم خود نمى‏تواند بهره ببرد يا بدين صورت كه ممكن است كسى كوه علم باشد ،ولى نه خود بهره‏اى از آن مى‏برد و نه به ديگران بهره‏اى مى‏رساند. اين نيز از مصاديق «علم لاينفع» است.
برخى از دانسته‏ها نه براى دين انسان فايده‏اى دارد و نه براى دنياى او .بنابراين شخص خردمند در علم‏آموزى بايد اولويت‏هايى را مشخص كند تا بتواند از عمر خود بهره كامل را ببرد و فرصت‏ها را بدون استفاده از دست ندهد.(1)
با توجه به مطالب فوق روشن مي شود كه علم روانشناسي جز علوم بي فايده نيست، هرچند در آن نظريات دانشمندان غرب بررسي مي شود. چرا كه در علوم ديگر نيز نظريات دانشمندان غربي مطرح شده و مورد نقد و بررسي قرار مي گيرند. آنچه مغاير با مباني دين و شرع نباشد ،مورد استفاده قرار مي گيرد.
موفق باشيد.
پي نوشت :
1. عبدالله واعظ جوادي ( عبدالله جوادي آملي)، «حکمت متعاليه، مجموعه فهم و شهود»، خردنامه صدرا، شماره سوم، فروردين 1375؛ ص 24.

استخاره من سوره کهف آیه 33 است(آیا تماس بگیرم؟) در مورد تماس با شخصی که کدورتی وجود دارد

آيه مورد نظر به علاوه آيه قبل و بعد آن سخن از باغ و بوستان و چشمه آب دارد .استخاره گيرنده مي تواند برداشت نيکويي از جمع اين آيات بکند. اين گونه برداشت از آيه شريفه است که از دريچه مثبت به آن نگريسته شده است.
اما هرچند سخن از باغ و بستان است لکن عاقبتش چيست ؟
مضمون آيات گوياي اين است که عاقبت کار دچار شدن به غضب و خشم الهي است. بنا بر اين ممکن است اصل کار خوب باشد اما به جهت انحراف در نتيجه گيري از آن شخص دچارسوء عاقبت شود .
البته نمي دانيم استخاره شما در چه فضايي و با چه اقتضايي انجام گرفته است . آيا جايي براي انجام آن بوده است يا نه؛ با اين حساب جواب استخاره اين است که اگر اقدامي براي انجام آن بشود، ان شالله نتيجه اش خوب خواهد بود، به شرطي که همراه با غفلت نباشد . جنبه دنيايي آن بر جنبه آخرتي اش غالب نشود .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

بسمه تعالی با سلام 1- آیا جستجو و پیدا کردن گنج شرعی است یا خیر؟ 2- در صورت پیدا کردن گنج چه باید کرد؟ 3- آیا می توان پول حاصل از قروش گنج را صرق مصارف شخصی کرد؟ با تشکر

پرسش: گنج 1- آيا جستجو و پيدا کردن گنج شرعي است؟
پاسخ:
2 با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
اگر کسي در ملک خود يا در جايي که ملک شخص خاصي نباشد، گنجي پيدا کند و يا گنج را جستجو کند و پيدا کند، شرعا اشکال ندارد و مالک مي شود(1)، لکن در شرايط فعلي که حکومت اسلامي بر قرار است، ميزان شرعي بودن جستجوي گنج و يافتن آن، تابع مقررات نظام جمهوري اسلامي است (2).چنانچه مقررات جمهوري اسلامي اجازه بدهد، اشکال ندارد.
پي نوشت ها:
1.
امام خميني، توضيح المسائل، مسأله 1806-1809
2. آيت الله خامنه اي، اجوبت الإستفتاء، مسأله890

پرسش: 2- در صورت پيدا کردن گنج چه بايد کرد؟
پاسخ:
طبق مقررات جمهوري اسلامي رفتار شود . چنانچه مواردي باشد که از نظر مقررات جمهوري اسلامي تصرف در آن اشکال نداشته باشد، مي تواند تصرف کند . چنانچه تصرف در آن برخلاف مقررات نظام جمهوري اسلامي باشد ،به دولت تحويل داده شود (1).
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي، اجوبت الإستفتاء، مسأله890

پرسش: 3- آيا مي توان پول حاصل از فروش گنج را صرق مصارف شخصي کرد؟
پاسخ:
گنج در نظام جمهوري اسلامي، تا بع مقررات جمهوري اسلامي مي باشد.(1)
اگر مقررات جمهوري اسلامي اجازه تصرف در گنچ پيدا شده را بدهد، مي تواند آن را بفروشد و پول آن را به مصرف شخصي برساند .
اگر بر خلاف مقررات باشد، جايز نيست.
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي، اجوبت الإستفتاء، مسأله890

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام امیدوارم حالتون خوب بباشه میشه به من بگید که من برای اینکه بتونمبا همسرم یک رابطه زناشوئی مناسب که هم اون راضی باشه وهم من باید چیکار کنم. از لباس پوشیدن ت

سلام امیدوارم حالتون خوب بباشه میشه به من بگید که من برای اینکه بتونمبا همسرم یک رابطه زناشوئی مناسب که هم اون راضی باشه وهم من باید چیکار کنم. از لباس پوشیدن تا ... یه سوال دیگه هم داشتم و اون هم ایکه زن ومرد میتونن تا چه حد و تا کجا همدیگر رو ببینند یعنی آیا میتونند هر دو تا بدون هیچ پوششی پیش هم باشن یانه .نظر اسلام در این مورد چیه؟ ممنون میشم که جوابم رو زودتر بدین

پاسخ:
1پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
با توجه به حساسيت ها فرهنگي و ارزشي كه در كشورمان وجود دارد، مطالب مكتوب (به صورت صريح و بي پرده)در اين زمينه بسيار اندك است بهتر است از سايت هاي نيمه معتبر يا معتبر مانند پايگاه اطلاع رساني تنظيم خانواده و خانواده مطهر و ... استفاده نماييد.
زماني شما و همسرتان زندگي موفقي خواهيد داشت که در کنارهم به نيازها ، انتظارات و خواسته ها و موضوعاتي که براي تان مهم است برسيد. از طرفي هيچ کس از دلي کسي خبر ندارد . خواندن ذهن ديگران در حد توانايي انسان ها نيست . پس شما و همسرتان بايد قرار دادي با دو ماده امضا کنيد:
اول اينکه تمامي احساسات خوشايند و ناخوشايند را با همديگر در ميان بگذاريد .
دوم اينکه تمامي انتظارات، خواسته ها و علاقه ها را در فضاي مناسب و با لحن مناسب به همديگر بگوييد . راه هاي برآورده شدن آن ها را بررسي کنيد.
براي آگاهي از موفقيت در رابطه جنسي بهتر است به مشاوران خانواده يا سايت هاي آموزشي که در اين زمينه تخصص دارند مراجعه نماييد .
اما درباره نظر اسلام درباره آداب و مقدمات رابطه زناشويي توجه فرماييد که آداب روابط زناشويي زن و مرد دو قسم است:
ا ) آداب شب زفاف كه عبارت است:
1- ابتدا عروس و داماد وضو بگيرد.
2- تكبير در شب زفاف؛ برخلاف مراسم جاهليت - كه متأسفانه عده‏اي در عصر ما به بعضي از آن ها گرفتاراند و شب زفاف را به بي‏عفتي و بي‏غيرتي تبديل مي‏سازند - در اسلام محمدي(ص)، نخستين حركت سازنده آن، با شعار «تكبير» آغاز مي‏گردد و آن، فلسفه و سرچشمه بسيار عالي تاريخي دارد.
3- خواندن دو ركعت نماز پس از گرفتن وضو، با حال خضوع و خشوع و دعاي ذيل كه بسيار در سرنوشت عروس و داماد مؤثر است:
«اللهم ارزقني الفتها و ودّها و رضاها بي و ارضني بها و اجمع بيننا باحسن اجتماعٍ و انفس ائتلاف فانّك تحب الحلال و تكره الحرام؛
خدايا الفت و مودت و رضايت زن را به من و رضايت مرا نسبت به او، ارزاني دار . ميان ما به بهترين وجه جمع نما . نيكوترين الفت را به ما عطا كن، همانا تو حلال را دوست مي‏داري و حرام را زشت مي‏شماري».
4- خواندن دعا و نيايش، كه بعد از خواندن نماز زفاف صورت مي‏گيرد.
5- دست داماد بر پيشاني عروس، پس از ورود عروس به اتاق زفاف، داماد دست خويش را در حالي كه رو به قبله مي‏ايستد، بر پيشاني عروس مي‏گذارد و براي خود و عروس و اولاد آينده‏اش دعا مي‏كند:
«اللهم بامانتك اخذتها و بكلماتك استحللت فرجها، فان قضيت لي منها ولدا فاجعله مسلما سويّا ولا تجعله شرك شيطان؛
خدايا اين زن را به خواست تو گرفتم . با كلمات تو او را حلال كردم. اگر از اين زن فرزندي براي من مقرر فرمودي، او را پر بركت و پارسا قرار ده . براي شيطان در او بهره‏اي قرار مده».
ب ) آداب عمومي زناشويي: «مستحبات»
1- گرفتن وضو
2- گفتن بسم اللّه‏
3- در هنگام آميزش تعجيل نكند و زن را براي آن آماده كند تا او هم كاملاً لذت ببرد.
4- جماع در شب‏هاي دوشنبه، سه شنبه، پنج شنبه يا جمعه باشد.
5- هنگام جماع با زن بازي كند تا او كاملاً آماده شود.
6- جماع را وقتي انجام دهد كه زن ميل دارد.
7- نزديكي بهتر است در اول شب نباشد ،بلكه ساعاتي بعد از خوردن شام باشد ،زيرا معده پر است و آميزش موجب قولنج و فلج و رعشه و نقرس و سنگ درون و چكيدن بول و فتق و ضعف بينايي مي شود.
امام رضا(ع) فرمود: اين عمل را در آخر شب انجام دهيد. زيرا براي بدن بهتر و مايه اميد بيش تر و ذكاوت بيش تر براي فرزندي كه در آن ميان ايجاد مي كند مي باشد. (سفينه البحار ، ج 1، ص 181)

مكروهاتي نيز وجود دارد كه بهتر است از آن ها پرهيز گردد:
1- جماع در شب و روزي كه ماه و خورشيد گرفته است.
2- هنگام غروب خورشيد.
3- هنگام طلوع فجر تا طلوع آفتاب.
4- شب اول ماه غير از ماه رمضان.
5- در شب آخر ماه.
6- جماع بعد از احتلام در خواب.
7- جماع در اتاقي كه بچه‏اي وجود داشته باشد.
8- نگاه كردن به فرج هنگام جماع.
9- جماع به صورت عريان.
10- جماع در زير آسمان.
11- جماع رو به قبله و پشت به قبله.
12- هنگامي كه شكم پر است.
13- جماع در جايي كه كودكي باشد كه به آن ها نگاه كند يا سر و صداي آن ها را بشنود، هر چند چيزي متوجه نشود.
14- جماع در فرصت بين اذان و اقامه نماز كه مخصوص اعمال عبادي است.
15- جماع بدون وضو يا غسل.
16- جماع در شب عيد قربان.
17- جماع در شب عيد فطر.
در غير اين مواردي كه مكروه است در ساير مواقع نزديكي و مقاربت اشكالي ندارد.
براي آگاهي بيش تر ر.ك:
ـ ازدواج مكتب انسان‏سازي (جلد سوم)، دكتر پاك‏نژاد
- حليه المتقين، ص 70 - 75، علامه مجلسي
- ازدواج و مسائل جنسي، گروهي از نويسندگان
- بهشت خانواده، دكتر سيد جواد .
پرسش 2:

زن ومرد مي تونن تا چه حد و تا کجا همديگر رو ببينند ،يعني آيا مي تونند هر دو تا بدون هيچ پوششي پيش هم باشند ؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
زن و شوهر مي توانند به تمامي اندام يکديگر نگاه کنند و اشکالي ندارد .

اگر زنی که شوهر دارد از یک مرد متاهل تقاضای رابطه تلفنی و یا حتی در شرایطی رابطه جنسی داشت تکلیف چیست البته من میدانم که حرام است باید چه کرد وسوسه این مساله خیلی زیاد است و عواقبق این کار چیست ممنون

برادر گرامي!
آلودگي به گناه و بي باكي در معاصي و ارتكاب محرمات شرع انور و شكستن حرمت مقام ربوبي الهي بسيار زشت و بدبختي آور است. انجام عمل خلاف شرع موجب تباهي انسان و باعث فنا و هلاكت او است. امام باقر(ع) فرمود: "ما من نكبة تصيب العبد الا بذنب؛ هيچ نكبتي دامنگير شخص نمي شود مگر به واسطه گناهي كه مرتكب شده است".(1)
امام علي(ع) مي فرمايد: "خداوند آسايش و زندگي راحت هيچ مردمي را نمي‏گيرد مگر به علت گناهاني كه مرتكب شده‏اند، خداوند هرگز به بندگان خود ستم نمي‏كند".(2)
گناه صرف نظر از خطراتي كه براي جهات فردي و اجتماعي دارد، اصولاً بزرگ‏ترين عامل انحطاط و سقوط انسانيت است، گناهكار هرگز از مزاياي افتخارآميز بشر و تكامل انساني برخوردار نيست، پليدي گناه حجاب نورانيت دل و صفاي باطن است، گناهكار قبل از اين كه به جامعه يا به شخص خود ضربه‏اي وارد كند، شخصيت خود را ساقط مي‏نمايد و انسانيت خود را مي كشد. كسي كه عاشق فضايل انساني و آزاد مردي است ،بايد از پليدي گناه مبري و منزه باشد. علي(ع) مي فرمايد: "كسي كه به كرامت نفس و شرافت آدمي علاقه دارد ، بايد از گناه بپرهيزد".(3)
در حديث ديگر فرمود: "آزاد مرد كسي است كه تمايلات غير مشروع خود را ترك كند".(4)
در جاي ديگر فرمود: "ما زني غيور قطّ؛ غيرتمند و جوان مرد هرگز زنا نمي‏كند".(5)
قرآن كريم در مورد زنا مي فرمايد: "ولا تقربوا الزّنا انّه كان فاحشة و ساء سبيلاً؛ نزديك زنا نشويد كه كار بسيار زشت و بد راهي است".(6)
زنا از گناهان كبيره است و آثار و عواقب بسيار خطرناك دنيوي و اخروي به دنبال دارد.
امام صادق(ع) مي فرمايد: "زنا شش اثر دارد: سه اثر در دنيا، سه اثر در آخرت. اما آثار دنيوي زنا: آبرو را مي برد، رزق را كم مي كند، مرگ را نزديك مي كند، آثار اخروي آن: غضب پروردگار، سختي حساب و دخول در آتش و جاودان ماندن در آن".(7)
رسول خدا(ص) فرمود: "كسي كه با زن مسلمان يا زن يهودي، يا نصراني يا مجوسي، آزاد يا كنيز زنا كند، پس توبه نكند، و با اصرار به اين گناه از دنيا برود ،خداوند در قبرش سيصد در عذاب را باز مي فرمايد كه از هر در مارها و عقرب‏ها و افعي هايي از آتش بيرون مي آيند . اين آدم تا روز قيامت مي سوزد، چون از قبرش بيرون شود، از بوي گندش مردم اذيّت مي شوند، به اين بوي گند شناخته مي شود، دانسته مي شود كه زناكار است. تا اين كه امر مي شود او را به آتش برند".(8)
اميرمؤمنان(ع) مي فرمايد: "در روز قيامت به امر خدا بوي گندي وزيده مي شود كه تمام اهل محشر ناراحت مي شوند تا اين كه نفس كشيدن بر آن‏ها مشكل مي گردد، پس منادي ندا مي كند آيا مي دانيد اين بوي گند چيست؟ گويند نمي‏دانيم و سخت ناراحت مان كرده، پس گفته مي شود: اين بوي عورت زناكاران است كه بدون توبه از دنيا رفته‏اند. پس آن‏ها را لعنت كنيد كه خدا آن‏ها را لعنت كرده. پس كسي نمي‏ماند در محشر مگر اين كه آن‏ها را نفرين مي كند و مي گويد :خدايا زناكاران را لعنت فرما".(9)
حضرت رسول(ص) فرمود: "كسي كه با زن شوهر دار زنا كند، در جهنم از عورت هر دو چرك خارج مي شود، به مقدار پانصد سال راه و اهل جهنم از بوي گند آن دو در اذيت خواهند بود و عذاب شان از همه شديدتر است".(10)
شما که از حکم و نتيجه اين عمل آگاه هستيد ،مسئوليت بيش تري داريد . وسوسه شيطاني نبايد اراده را از شما بگيرد . با ياد خدا و طرد افکار پليد و فاصله گرفتن از ايشان و قطع رابطه، مي توانيد خود را از گناه بزرگ نجات دهيد و او را نيز از ارتکاب گناه باز داريد.
پي نوشت‏ها:

1. محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، ج 2، ص 269، حديث 4.

2. محمد تقي فلسفي، كودك، ج 1، ص 16 (المستطرف، ج 2، ص 461).

3. همان، ص 11 (ارشاد مفيد، ص 141).

4. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 74، ص 237.

5. نهج البلاغه (فيض الاسلام) كلمات قصار، شماره 297، ص 1222.

6. اسراء (17) آيه 32.

7. بحارالانوار، ج 76، ص 22، حديث 17.

8. محمد بن حسن حرعاملي، وسايل الشيعه، ج 14، ص 242، حديث 1 از باب 9.

9. همان، ص 243، حديث 1 از باب 10.

10. عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ج 1، ص 182.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

در ماه رمضان با خود بازي ميكردمآبي از من خارج شد كه مطمئن نيستم مني بوده يا نه شك دارم و همچنين در حالت خواب و بيداري بودم مطمئن نيستم كاملا خواب بودم يا بيدار كه از من خارج شده آيا كفاره بر من واجب شده؟ دعا كنيد براي رهايي از شر نفس اماره

با سلام و سپاس از ارتباط با اين مركز.
چنانچه مايع خارج شده، شرايط سه گانه مني را نداشته (1 ) غسل بر شما واجب نبوده و روزه شما هم اشكالي ندارد وکفاره واجب نيست .
پي نوشت:
1.توضيح المسا ئل مراجع ،ص221 ،مساله 349 .

سوال 1:چرا در اديان و عموم مكاتب بشري بر سكوت تاكيد شده است؟ سوال 2:نقش و كاركرد انبياي الهي در عالم چيست؟

پاسخ:

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز

سکوت به خاطر فضيلت و اهميتي که دارد، در اديان الهي مورد تاکيد قرار گرفته است .فوايد سكوت را مى‏توان به طور فشرده در امور زير خلاصه كرد:

1- سكوت انسان را در مقابل بسيارى از گناهان بيمه مى‏كند. پيامبر اكرم در جمله كوتاه و پرمعنى خود مى‏فرمايد:

«مَنْ صَمَتَ نَجا؛( 1) آن‏كس كه سكوت كند، نجات مى‏يابد».

بسيارى از گناهان به وسيله زبان انجام مى‏گيرد. چنان كه پيامبر مى‏فرمايد: «انَّ اكْثَرَ خَطايَا ابْنِ آدَمَ فِي لِسانِه؛( 2)بيش تر اشتباهات انسان در زبان است».

در حديث ديگر از حضرت نقل شده: «اخْزُنْ لِسانَكَ الّا مِنَ الْخَيْرِ فَانَّكَ بِذلِكَ تَغْلِبُ الشَّيْطانَ؛ ( 3) زبانت را جز از سخن نيك نگاهدار كه به اين وسيله بر شيطان پيروز مى‏شوى».

2 - سكوت، انسان را به فكر و انديشه كه سرچشمه حيات معنوى اوست دعوت مى‏كند. افراد ساكت نوعاً فكور و پرمايه و اهل عملند، برعكس افراد پرحرف كه غالباً كم‏مايه‏اند . كم تر از خود عمل نشان مى‏دهند.در حديثى از پيغمبر اكرم نقل شده:

«اذا رَأَيْتُمُ الْمُؤْمِنَ صَمُوتاً وَقُوراً فَادْنُوا مِنْهُ فَانَّهُ يُلْقِي الحِكَمَةَ؛ ( 4)هنگامى كه مؤمن را ساكت و با وقار يافتيد با وى تماس بگيريد كه حكمت تعليم مى‏دهد».

نيز از على عليه السلام نقل شده: «اذا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلامُ ( 5)؛هنگامى كه عقل انسان كامل شد، سخنش كم مى‏شود».

سكوت بهترين وسيله براى زنده كردن نيروى انديشه است. هنگام سخن گفتن نيروهاى فراوان فكرى مصرف مى‏شود، اگر انرژي ها ذخيره گردد ،نيروى عظيمى را تشكيل خواهد داد كه به وسيله آن حقايق بزرگى را مى‏توان درك نمود؛ به علاوه سكوت، آرامبخش روح و تعديل كننده احساسات است.

3- پرحرفى كه نقطه مقابل سكوت است، انسان را لاابالى بار مى‏آورد، زيرا لغزش هاى انسان را زياد و حيا را كم مى‏كند. با شكسته شدن سدّ حيا كه نتيجه كثرت لغزش هاست، اعمال خلاف را براى شخص ساده مى‏نمايد ،چنان كه اميرمؤمنان على عليه السلام مى‏فرمايد:

«مَنْ كَثُرَ كَلامُهُ كَثُرَ خَطَأُهُ، وَمَنْ كَثُرَ خَطَأُهُ قَلَّ حَياؤُهُ وَ مَنْ قَلَّ حَياؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ، وَمَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النّارَ ( 6)؛

آن‏كس كه زياد سخن مى‏گويد ، زياد اشتباه مى‏كند.آن‏كس كه زياد اشتباه كند، حياى او كم مى‏شود. كسى كه حيايش كم شد ، پارساييش نقصان مى‏گيرد.كسى كه پارساييش نقصان گيرد، قلبش مى‏ميرد. كسى كه قبلش بميرد ،داخل آتش دوزخ مى‏شود».

شايد به همين ملاحظه است كه «سكوت» يكى از عبادات مهم شمرده شده است:

«الْعِبادَةُ عَشَرَةُ اجْزاءٍ تِسْعَةٌ مِنْها فِي الصَّمْتِ؛ ( 7) عبادت ده جزء دارد كه نُه جزء آن در سكوت است».

اشتباه نشود، سكوت از قبيل عزلت و كناره‏گيرى كه موضوع گناه را از بين مى‏برد نيست، بلكه يك نوع خوددارى از گناه است. در مواردى كه ميل به بعضى از گناهان از قبيل غيبت، دروغ و... پيدا مى‏كند، هرگاه خويشتن‏دارى و سكوت اختيار نمايد، فضيلتى را علاوه بر سلامت براى خود كسب كرده است.

سكوت در مواردى كه سخن گفتن لازم است، يكى از بزرگ ترين معايب محسوب مى‏گردد . نشانه ضعف و زبونى و ناتوانى و عدم شهامت روحى و ترس از غير خداست.

همان طور كه بيش تر گناهان با زبان انجام مى‏شود، قسمت مهمى از عبادات و اعمال نيك از قبيل ذكر خدا، ارشاد مردم، تعليم و تربيت، امر به معروف و نهى از منكر، جهاد با سخن و... با زبان انجام مى‏گيرد.(8)

پي نوشت ها:

1. فيض كاشانى ،محجّة البيضا،ج 5 ،ص 192.

2.همان ،ص 194.

3.همان ،ص 194.

4. همان ،ص 195.

5.نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 71.

6.همان، شماره 349.

7. محجّة البيضا، ج5 ،ص 196.

8.زندگى در پرتو اخلاق، ص 68.

پرسش 2:

نقش و كاركرد انبياي الهي در عالم چيست؟

پاسخ:

2@@

پرسش از نقش و كاركرد انبيا در حقيقت پرسش از جايگاه و ضرورت اصل نبوت است . با تبيين ضرورت و اهميت اين مقام جايگاه و كاركرد صاحبان اين منصب و دارندگان اين مسئوليت در عالم نيز روشن مي گردد .

انسان به رغم روح حقيقت جو و طالب درك واقعيت هاي وجودي خود و عالم ، ناگزير از زندگي جمعي و اجتماعي است تا از رهگذر آن نيازهاي گوناگون زندگي خود را تأمين کند، به علاوه رسيدن به سعادت و قرار گرفتن در حد نهايت كمال انساني ، همواره آرزو و مطلوب انسان بوده ؛ با وجود اين مسائل انسان با تمام وجود احساس مي کند که نيازمند قانون جامع و كاملي براي رفتار و عمل است تا از طريق عمل به اين قانون و دستورعمل و اجراي آن سعادت همه جانبة خود را به دست آورد.

اما در عين حال اگر خوب دقت شود روشن خواهد گشت، قانوني که بشر پيوسته در آرزوي آن است و با نهاد خداداي لزوم آن را براي تأمين سعادت خود درک مي کند، چيزي نيست که از طريق عقل جزئي و منفعت انديشي و يکسو نگر آدميان به دست آيد، بلکه مبدئي فرا بشري لازم است که با شناخت کامل از همه خواست‌هاي ظاهر و باطني و دنيايي و آخرتي و نيازهاي فردي و اجتماعي، هم شناخت جامع و كاملي به انسان در مورد خود و عالم پيرامون او بدهد؛ هم قانوني را وضع نمايد که سعادت بشر را در تمام عرصه‌هاي ياد شده، بدون کم و کاست و در بهترين مسير و كم ترين زمان برآورده سازد. چنين قانوني تنها از رهگذر نبوت و فرايند وحي قابل دستيابي است.(1)

بر اين اساس نبوت و قانون وحي براي اداره زندگي اجتماعي و تأمين سعادت در ابعاد مختلف براي بشر ضرورت انکارناپذير دارد، اما اين آغاز راه و يا حداکثر هدف ميانه است . هدف نبوت بسي فراتر از امور ياد شده است و آن عبارت از فراهم نمودن زمينه براي دست‌يابي بشر به مقام قرب الهي و حاکم شدن توحيد بر همه شئون آدميان در دنيا و آخرت است.(2)

امام صادق(ع)بر همين اساس درباره ضرورت نبوت مي فرمايد :

«چون ثابت کرديم که آفريننده و سازنده‌اي داريم که برتر از ما و از همه آفريده‌هاست و اين صانع، حکمت مدار و بلند مقام است و هيچ‌ يک از آفريدگان شايسته و سزاوار آن نيستند که از نزديک با او گفت‌وگو نمايند، معلوم مي شود که خداوند حکيم ميان خلق خود، سفرايي دارد که ميان او و بندگانش واسط‌ اند . پيام‌هاي خالق را به مخلوق مي رسانند . آدميان را به مصالح و منافع و وسايل بقاي آنان و موجبات فناي شان آگاهي مي دهند .پس ثابت مي شود که ميان آفريدگان، کساني هستند که از سوي خداي حکيم و عليم مأموريت امر و نهي دارند، و آن ها پيامبران و برگزيدگان اويند.

آن ها حکيماني‌اند که حکمت الهي را آموخته و با آن مبعوث شده‌اند. آن ها در خلقت جسماني با ساير مردم فرقي ندارد، ولي حالات معنوي اخلاقي و صفات و کمالات وجودي کاملاً از آن ها متمايز هستند، از طرف خداوند به حکمت و متانت تأييد شده‌اند. افزون بر آن ها (بعد از انبيا) در هر دوره زماني ره‌آورد نبوت از طريق دلايل و براهين آن ها به وسيله اوصيا حفظ شده است تا زمين از حجتي که نشانه صدق عدالت را همراه دارد خالي نباشد».(2)

در نتيجه مهم ترين كاركرد انبيا رساندن پيام هاي معرفتي خداوند براي بشر ، تبيين حقايق عالمي كه در آن به سر مي برد ، مسيري كه در پيش رو دارد و به علاوه تشريح قانون جامع و كاملي كه موجب سعادت و رستگاري او در دنيا و آخرت شده ، كمال انساني او را به دنبال دارد است .

در عين حال انبيا جز ابلاغ پيام الهي به هدايت و دستگيري عملي و كمك به آحاد جامعه براي التزام عملي به اين دستورات هم مي پرداختند . تنها به بيان حقايق بسنده نكرده ،در مقام عمل هم در حد توان به افراد مختلف براي تبعيت عملي از دستورات ياري مي رساندند .

در كنار ابلاغ پيام و هدايت فردي ، انبيا موظف بودند در صورت ايجاد شرايط مناسب ،زمينه عملي تشكيل حكومت و برقراري كامل دستورات الهي را بر عهده گرفته، با موانع تحقق دستورات به مبارزه برخيزند . عملا بستر اجراي فرامين خداوند و شكل گيري جامعه اي بر اساس دستورات خداوند را فراهم سازند .

پي‌نوشت‌ها:

1. پيامبر اعظم در نگاه عرفاني امام خميني، ص 224.

2. اصول کافي، ج 1، ص 168، ح 1، نشر دار الکتب الاسلاميه، تهران 1367ش.

صفحه‌ها