پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
نشانه‌های ظهور و قیام
ظهور و قیام قائم، رخداد مهمی است که با علائمی همراه است و در روایات، این علائم گاهی به‌عنوان علائم ظهور و گاهی به‌عنوان علائم قیام بیان‌شده‌اند.

پرسش:

چرا گفته شده که «صیحه آسمانی، خروج سُفیانی، قیام یَمانی، قتل نفس زَکیّه و خَسفِ بَیداء» از نشانه‌های ظهور است در حالیکه در روایات آمده که این‌ها قبل از قیام قائم رخ می‌دهند: «قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَهُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّهِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاءِ»؟ آیا نمی‌توان این احتمال را پیش کشید که اول امام زمان (برای عموم یا خواص) ظهور می‌کنند و سپس این علائم رخ می‌دهند و آنگاه ایشان در مکه مستقر شده و قیام می‌کنند؟

پاسخ:

ظهور آخرین امام (عج) به‌عنوان حادثه‌ای بسیار فوق‌العاده، با تحقق وعده نهایی خداوند در مورد حکومت صالحان بر کل جهان،[1] همراه با علائم و نشانه‌هایی است. این علائم انسان‌ها را ترغیب می‌کند تا خود را برای این واقعه آماده کنند و حضوری فعال در آن داشته باشند. همچنین، صف مؤمنان و کافران را به‌طور کامل جدا می‌کنند، به‌طوری‌که افرادی که ناآگاهانه در صف کافران قرار گرفته‌اند، در انتخاب مسیر خود به تردید بیفتند و در نهایت به مؤمنان بپیوندند و از این طریق، موضع قائم و طرفداران او تحکیم شود.[2] این علائم پیش از ظهور اتفاق می‌افتند و نشان‌دهنده نزدیکی ظهور و قیام حضرت بقیه‌الله (عج) هستند.

یکی از مباحث مرتبط با این موضوع، بررسی علائم حتمی است که این سؤال را پدید آورده که: آیا این علائم حتمی، از نشانه‌های ظهور هستند یا از نشانه‌های قیام؟ آیا اساساً فاصله‌ای میان ظهور و قیام وجود دارد یا این دو یک واقعه‌اند و علائم حتمی، از نشانه‌های هر دو به‌حساب می‌آیند؟ در ادامه به این پرسش در قالب چند نکته پاسخ می دهیم.

نکته اول:

بر اساس روایات، خروج سفیانی به عنوان یکی از علائم حتمی ظهور و گویا اولین آن‌هاست که[3] در ماه رجب رخ می‌دهد.[4] همچنین صیحه آسمانی نیز در ماه رمضان اتفاق می‌افتد[5] و پس‌از آن امام مهدی (عج) ظاهر می‌شود.[6] در این روایات، چیزی درباره فاصله ظهور و قیام ذکر نشده و این علائم، هم به‌عنوان علائم ظهور و هم به‌عنوان علائم قیام مطرح شده‌اند.

نکته دوم:

تنها یک روایت در این زمینه وجود دارد که نشان می‌دهد، ممکن است میان ظهور و قیام قائم فاصله‌ای وجود داشته باشد. این روایت بیان می‌کند که حضرت در منطقۀ «ذی طوی» (یکی از مناطق شهر مکه که در حرم است) ظهور کرده و سپس یارانش (313 نفر) به او ملحق شده و سپس حضرت به سمت مسجدالحرام حرکت می‌کند و قیام خود را اعلام و اعلان همگانی می‌کند.[7] اگرچه در این روایت، میان ظهور و قیام فاصله است؛ اما ظاهراً این فاصله خیلی زیاد نیست و عملاً با هم و در فاصله‌ای بسیار نزدیک رخ می‌دهند.

 البته برخی روایات نیز نشان می دهند که اصحاب خاص حضرت در همان لحظه قیام به ایشان ملحق شده و در کنار کعبه ایشان را زیارت می‌کنند و نه قبل از آن.[8] از این منظر، اصلاً فاصله‌ای میان قیام و ظهور نیست و در روایات آمده که بعضی از یاران حضرت، در رختخواب خود در خواب هستند و با شروع قیام، یا در لحظه به حضرت ملحق می‌شوند یا آنکه به شکل اعجاز آور به مکه منتقل می‌شوند.[9] بنابراین، یاران ایشان نیز هنگام قیام به ایشان متصل می‌شوند و فاصله‌ای میان ظهور و قیام نیست.

 نتیجه:

ظهور و قیام قائم، رخداد مهمی است که با علائمی همراه است و در روایات، این علائم گاهی به‌عنوان علائم ظهور  و گاهی به‌عنوان علائم قیام بیان‌شده‌اند. ظاهراً تفاوت در این تعابیر به معنای دوگانه بودن ظهور و قیام نیست و این دو ملازم و مصادف با یکدیگر رخ می‌دهند و به همین جهت، گاهی این علائم به عنوان نشانه‌های ظهور ذکرشده‌اند و گاهی به عنوان نشانه‌های قیام.

بگذریم از اینکه حتی اگر فاصله‌ای میان این دو باشد، این فاصله ناچیز است و ابتدا ظهور حضرت رخ می‌دهد و پس از مدت کوتاهی، قیام حضرت علنی می‌شود که در این صورت نیز این علائم، به درستی، هم علائم ظهورند و هم علائم قیام.

پی نوشت ها:

[1]. سوره انبیاء، آیه 105: ﴿وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾

[2]. «ثُمَّ قَالَ الصَّیْحَهُ لَا تَکُونُ إِلَّا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لِأَنَّ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرُ اللَّهِ وَ الصَّیْحَهُ فِیهِ هِیَ صَیْحَهُ جَبْرَئِیلَ ع إِلَى هَذَا الْخَلْقِ ثُمَّ قَالَ یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ الْقَائِمِ ع فَیَسْمَعُ مَنْ بِالْمَشْرِقِ وَ مَنْ بِالْمَغْرِبِ لَا یَبْقَى رَاقِدٌ إِلَّا اسْتَیْقَظَ وَ لَا قَائِمٌ إِلَّا قَعَدَ وَ لَا قَاعِدٌ إِلَّا قَامَ عَلَى رِجْلَیْهِ فَزِعاً مِنْ ذَلِکَ الصَّوْتِ فَرَحِمَ اللَّهُ مَنِ اعْتَبَرَ بِذَلِکَ الصَّوْتِ فَأَجَابَ فَإِنَّ الصَّوْتَ الْأَوَّلَ هُوَ صَوْتُ جَبْرَئِیلَ الرُّوحِ الْأَمِینِ ع ثُمَّ قَالَ ع یَکُونُ الصَّوْتُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فِی لَیْلَهِ جُمُعَهٍ لَیْلَهِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ فَلَا تَشُکُّوا فِی ذَلِکَ ...»؛ النعمانی، محمد بن ابراهيم، الغيبة للنعماني‏، ترجمه: محمدجواد غفاری، تهران: نشر صدوق، 1418 ق، ص ۲۵۴، باب ۱۴، حدیث ۱۳.

[3]. به عنوان نمونه: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‌ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَهُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّهِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاءِ»؛ صدوق، محمد‌بن علی‌بن بابویه، کمال‌الدین و تمام‌النعمه، تحقیق، تصحیح و تعلیق: علی‌اکبر الغفاری، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۰۵ ق، ج 2، ص 650.

[4]. «إِنَّ أَمْرَ السُّفْیَانِیِّ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِی رَجَبٍ»؛ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 650.

[5]. النعمانی، محمد بن ابراهيم، الغيبة للنعماني، ص ۲۵۴، باب ۱۴، حدیث ۱۳.

[6]. «إِذَا نَادَى مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَنَّ الْحَقَّ فِی آلِ مُحَمَّدٍ، فَعِنْدَ ذَلِکَ یَظْهَرُ الْمَهْدِی»؛ ابن‌طاووس، علی بن موسی، الطرائف في معرفة مذهب الطوائف، قم: انتشارات خیام، 1400 ق، ص 59.

[7]. «الْقَائِمَ یَهْبِطُ مِنْ ثَنِیَّهِ ذِی طُوًى فِی عِدَّهِ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثِمِائَهٍ وَ ثَلَاثَهَ عَشَرَ رَجُلًا حَتَّى یُسْنِدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ وَ یَهُزُّ الرَّایَهَ الْغَالِبَهَ»؛ صدوق، محمد‌بن علی‌بن بابویه، کمال‌الدین و تمام‌النعمه، تحقیق، تصحیح و تعلیق: علی‌اکبر الغفاری، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۰۵ ق، ج 2، ص 373.

[8]. «إِذَا أُذِنَ الْإِمَامُ دَعَا اللَّهَ بِاسْمِهِ الْعِبْرَانِیِّ فَأُتِیحَتْ لَهُ صَحَابَتُهُ الثَّلَاثُمِائَهِ وَ ثَلَاثَهَ عَشَرَ قَزَعٌ کَقَزَعِ الْخَرِیفِ فَهُمْ أَصْحَابُ الْأَلْوِیَهِ مِنْهُمْ مَنْ یُفْقَدُ مِنْ فِرَاشِهِ لَیْلًا فَیُصْبِحُ بِمَکَّهَ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُرَى یَسِیرُ فِی السَّحَابِ نَهَاراً یُعْرَفُ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیهِ وَ حِلْیَتِهِ وَ نَسَبِهِ»؛ النعمانی، محمد بن ابراهيم، الغيبة للنعماني‏، ترجمه: محمدجواد غفاری، تهران: نشر صدوق، 1418 ق، ص 313، باب 20 حدیث 3.

[9]. النعمانی، محمد بن ابراهيم، الغیبه، ترجمه: محمدجواد غفاری، تهران: نشر صدوق، 1418 ق، ص 313، باب 20 حدیث 3.