فرهنگي

خصوصا اگه فرد جاهل یا حق ناپذیر باشه.
از منظر اسلام كسی حق ندارد به كسی اهانت كند و آبروی كسی را ببرد، زیرا حفظ آبروی انسان ها و حفظ كرامت انسانی لازم است. همچنین كسی حق ندارد به رهبری اهانت کند ...

وقتی كسی به ولایت فقیه و رهبر در حضور ماتوهین می كنه تكلیف ما چیست؟خصوصا اگه فرد جاهل یا حق ناپذیر باشه.

از منظر اسلام كسی حق ندارد به كسی اهانت كند و آبروی كسی را ببرد، زیرا حفظ آبروی انسان ها و حفظ كرامت انسانی لازم است. همچنین نه تنها كسی حق ندارد به رهبری اهانت كند، بلكه حتی به انسان های عادی نیز نباید توهین شود. این موضوع علاوه بر اینكه عملی ضد اخلاقی بوده، در مواردی حكم تعزیر و مجازات نیز دارد. در مورد توهین به رهبر این حكم می تواند شدیدتر باشد، زیرا اولاً كه ایشان مسلمان است و اهانت به مسلمان جایز نیست. افزون بر آن وی منصب و مقامی دارد كه حفظ آن واجب است. زیرا وی رهبر جامعه است. این امر اقتضا میكند كه جایگاه و مقام او حفظ شود.

متأسفانه برخی از اسلام برداشت نادرست كرده و آزادی را به گونهای تعریف كردهاند كه گویا اسلام آزادیهای نامحدود را مشروع میداند و مردم نیز آزاد هستند هر كاری كه خواستند انجام دهند، غافل از اینكه در اسلام ضمن اینكه به اصل آزادی سفارش شده، برای آن حد و حدودی نیز تعریف گردیده است. اگر آزادی نامحدود باشد،جامعه دچار هرج و مرج میگردد و این امر قابل قبول نیست.

نكات پایانی كه شما را در رسیدن به جواب راهنمایی می كند:

1) وظیفه ما نسبت به كسی كه به رهبر توهین وناسزا می گوید چیست؟

از دفتر رهبری سوال شما را پرسیدیم و آنها در جواب گفتند: وظيفه شما نسبت به چنين افرادی ارشاد و هدايت و امر به معروف و نهي از منكر است. وظيفه ديگري نداريد.(1)

2) اگر كسی به مقام معظم رهبری و نظام اسلامی توهین كند، باید با استدلال و برهان و رعایت احترام و ادب، روشنگری و دفاع نموده و به فریضه امر به معروف و نهی از منكر عمل نمود. اگر احساس می كنید حرف های شما در مخاطب بی تأثیر است، به هیچ وجه بحث را ادامه نداده و با تغییر موضوع بحث، ازجدال  پرهیز كنید . با توجه به آنچه گذشت روشن می شود در این گونه موارد اجازه برای زد و خورد نداریم.

پی نوشت:

1 . سوال از دفتر رهبری به شماره 7112467 .

خانواده ی مذهبی ای ندارد ولی بسیار دوست دارد كه چادر سر كند ...
اگر علاقه به چیزی ریشه ای واساسی باشد، یعنی سرچشمه علاقه "شناخت وآگاهی"باشد، پایدار و همیشگی است. در غیر این صورت، دوام نخواهد داشت.

  دوستی دارم با اعتقاد و علاقمند به دین و مذهب الحمدلله . خانواده ی مذهبی ای ندارد ولی بسیار دوست دارد كه چادر سر كند و خانواده اش هم مقابله نمیكند . یعنی او را در انتخاب اعتقاداتش آزاد گذاشته اند . اما چون كلا اطرافیانش چادری نیستند و او هم تازه متحول شده ، چند استدلال قوی میخواهد كه حجاب برتر بودن چادر را به دوستانش به فامیلش به مادر و پدرش بگوید .دوستم سطحی نیست و واقعا درونی علاقه و اعتقاد به چادر دارد . میذاند كه چادر پوشش بیشتری دارد و حتما خدا راضیتر است . چه چیز دیگری پیشنهاد میكنید كه بگوید ؟

اگر علاقه به چیزی ریشه ای واساسی باشد، یعنی سرچشمه علاقه "شناخت وآگاهی"باشد، پایدار و همیشگی است. در غیر این صورت، دوام نخواهد داشت. این جواب را به دوست خود ارایه دهید.

برای ایجاد"انگیزه كافی"جهت گزینش حجاب برتر باید:

الف) "هدف و دلیل" این كار را بشناسید. آثار و فواید مثبت یا پیآمدهای منفی آن را بدانید.

ب) شناخت خود را نسبت به خدا بیش تر كنید. معرفت به خدا انگیزه ساز است. اگر كسی خدا و كمال و جمالش را بشناسد و از الطاف پیدا و پنهان و مهربانی هایش، همچنین از نعمت های بی حد و حصرش آگاهی به دست آورد و در آن دقت و تأمل كند، عاشق خدا می شود و برای جلب رضایتش به هر اقدامی كه او بخواهد، دست می زند.

اكنون حجاب را از ابعاد مختلف، مورد توجه و دقت قرار می دهیم:

1. عفت و پاكدامنی، با آفرینش و فطرت زن به هم آمیخته است، و در آفرینش او، جایگاه عظیم و بلندی دارد. اسلام نیز با نگاه به آفرینش زن و صلاح و خیر آنان، حجاب را لازم شمرده تا عفت برونی زن، با عفت درونی او هماهنگ و بنیان خانواده مستحكم گردد و زن همچون كالای ناچیزی در معرض همگان قرار نگیرد.

2. فایده حجاب منحصر به زنان نیست. حجاب حداقل دو فایده دارد: اول؛ زن محجوب، با حجاب خود به دیگران مي فهماند كه اهل بي بند و بـاري و روابـط آزاد نـیـسـت و این خود باعث مي شود مردان هرزه به او طمع نورزند و مزاحم نشوند:"ذلِكَ‏ أَدْني‏ أَنْ‏ يُعْرَفْنَ‏ فَلا يُؤْذَيْن".(1)‏ دوم؛ فایده دوم حجاب به كل جامعه برمي گردد. زنان بي حجاب و بی قید حتي براي مردان پاكدامن نیز زیان بارند. زناني كه بدون پوشش و با انواع آرایش بیرون مي آیند، محیط را آماده آشوب مي نمایند؛ زیرا جاذبه تكویني زنان براي مردان قابل انكار نیست .

3. حجاب، موجب رشد شخصیت‏ زن مسلمان است. شخصیت، مجموعه افكار، عواطف، عادت‏ها و اخلاقیات یك انسان است كه مایه تشخیص وی از دیگران است. (2) مجموعه صفات و ویژگی‏های جسمی، روانی و رفتاری كه هر انسان را از انسان‏های دیگر متمایز می‏سازد، شخصیت نام دارد. (3) بر این اساس، هر كس شخصیتی دارد كه خود را با آن معرفی می‏كند. دیگران نیز او را به همان ویژگی‏ها می‏شناسند.

4. حجاب موجب مسؤولیت پذیری است: زنانی كه در پی دلربایی و جلب نظر دیگرانند و جز عرضه پیكر خود به چیزی نمی‏اندیشند، هرگز نمی‏توانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤولیت كنند و به معنویت خود و اعضای خانواده و جامعه بیندیشند. این افراد، افزون بر آن كه  به دلیل ناتوانی یا شانه خالی كردن از انجام دادن مسؤولیت‏های فردی باز می‏مانند، با روحیه و وضع بدنی خاص خویش محیط را آلوده و موقعیت را برای فعالیت مسؤولیت پذیرانه نامساعد می‏سازند.

نكتۀ پایانی: شما جنس مرغوب را در كادو مي پیچید، روي تلویزیون پارچه مي اندازید، كتاب قیمتي را جلد مي كنید، طلا و جواهرات را ساده در دسترس قرار نمي دهید. بنا بر این جلد و حجاب نشانه ارزش است. خداوند براي چشم كه ظریف است و خطرات آن را تهدید مي كند، حجاب قرار داده حجاب باعث تمركز فكر مردان كه بخش عمده تولید جامعه به دست آنان است مي گردد. در كشورهایي كه بي حجابی هست ،نظام خانواده از هم گسسته و آمار طلاق غوغا مي كند.

برای توضیحات بیشتر می توانید با شماره(09640) تماس بگیرید.

معرفی كتاب برای مطالعه بیشتر:

1- آيات حجاب، عباس فتحي، جلد اول، انتشارات نسل سوم تهران، زمستان1381.

2- حجاب از ديدگاه قرآن و سنت، فتحيه فتاحي زاده، جلداول، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، قم، زمستان 1379.

پی نوشت ‏ها:

1. احزاب (33)، آیه 59.

2. احمد بهشتی، تربیت كودك در جهان امروز، ص 161، مؤسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت (ع)، ویرایش دوم.

3. علی اصغر احمدی، روان شناسی شخصیت، ص 10، تهران، انتشارات امیر كبیر.

اگر نهي از منكر به قيمت ضرر زدن به جانمان تمام شود باید انجام داد؟
از شرائط وجوب امر به معروف و نهی از منكر این است كه ضرر جانی نداشته باشد. پس در صورتی كه ذكر كردید، نهی از منكر واجب نیست، ولی اگر می توانید ...

 در خيابان مي بينيم تعدادي اراذل مزاحم خانمي شده اند آيا اگر امر به معروف و نهي از منكر به قيمت ضرر زدن به جانمان و حتي از دست دادن آن تمام شود بايد انجام داد؟

اینكه برای نهی از منكر دغدغه دارید، بسیار ارزنده است.

یكی از شرائط وجوب امر به معروف و نهی از منكر این است كه ضرر جانی  نداشته باشد. پس در صورتی كه ذكر كردید، نهی از منكر واجب نیست، ولی اگر می توانید با مطلع كردن پلیس خطر را  دور كنید یا اگر با همراه كردن چند نفر با خودتان می توانید آن ها را فراری دهید، بدون اینكه ضرری برایتان داشته باشد، باید این كار را انجام دهید

شخص بگه دلم میخواد كه این كارو می كنم واجب بهش گوشزد كنیم
وجوب امر به معروف و نهی از منكر شرایطی دارد ،از جمله: 1- آمر و ناهی از آن چه می‌خواهد نهی و یا ارشاد كند، آگاهی داشته باشد 2- بداند حرفش اثر دارد 3- ...

جایی كه امر بمعروف و نهی از منكر مفسده داره یعنی احتمال بدیم كه اون شخص بگه دلم میخواد كه این كارو می كنم واجب بهش گوشزد كنیم مثلا در اتوبوس وقتی خانمی بد حجاب یا آهنگ لهو ولعب راننده روشن كرده تو جاده هستیم؟

وجوب امر به معروف و نهی از منكر شرایطی دارد ،از جمله:

1-  آمر و ناهی از آن چه میخواهد نهی و یا ارشاد كند، آگاهی داشته باشد.

2- بداند حرفش اثر دارد.

3-  برای خود و خانواده و بستگانش ضرر جانی و مالی و آبرویی و... نداشته باشد.

اگر می بینید امر به معروف و نهی از منكرتان تأثیر ندارد و اگر به این كار اقدام كنید ،مورد اهانت ،فحش و ناسزا قرار می گیرید، تكلیفی ندارید. اما اگر احتمال تاثیر بدهید، باید تذكر دهید.

در نهی از منكر لازم است چند نكته مورد توجه قرار گرفته و مراعات شود تا تذكر موثر واقع شود :

1- حُسن برخورد:

قرآن مجید خطاب به پیامبر اكرم (ص) می فرماید:

"ای پیغمبر! به بندگانم بگو كه با مردم با نیكوترین وجه صحبت نمایند". (1)

خداوند از حضرت موسی (ع) می خواهد با فرعونی كه ادعای ربوبیت دارد ،با نرمی و ملاطفت تكلم كند و به او بگوید: آیا میل داری كه پاكیزه شوی؟ آیا می خواهی تو را به راه خداوند هدایت كنم تا به درگاه او خاشع شوی؟ (2)

 روح  بسیار آسیب پذیر است و در برابر برخورد قهر آمیز واكنش نشان می دهد ؛ از این رو باید مواظب بود تا لطمه ای به شخصیت افراد وارد نشود. استفاده از جملاتی مانند "این عمل در شأن شما نیست . شأن شما بالاتر از این ها است. سرمایه مملكت هستید و جامعه و خانواده به شما امید دارد" بسیار مؤثر است.

2- جلب اعتماد:

ارشاد و راهنمایی دیگران در صورتی با موفقیت انجام می گیرد كه اعتماد طرف مقابل جلب شود. بدون جلب اعتماد نمی توان در شخصی نفوذ كرد. هر كسی بتواند با مردم الفت برقرار كند، مردم به او روی خواهند آورد. برای این كار باید به خطاكار شخصیت داد و از به كار بردن الفاظ تحقیر آمیز خودداری كرد.

3- در نظر گرفتن وضع روحی و روانی:

اصل مهم در هدایت و راهنمایی یا امر به معروف و نهی از منكر «مخاطبشناسی» است. هر مبلّغ، مربّی، معلّم و یا فردی كه در موقعیت هدایت و تربیت قرار گرفته، لازم است پیش از هر اقدامی «مخاطب» خود را بشناسد، آنگاه بر پایه ویژگیهای فكری، روحی و علمی مخاطب با وی سخن بگوید، تا زحمات و حرفاهایش هدر نرود.

«مخاطبشناسی» بر پایه «ویژگیهای» مخاطب سخن گفتن، یكی از خصایص و سنتهای عملكردی همه پیامآوران آسمانی است، چنان كه پیامبر (ص) میفرماید: «نحن معاشر الانبیاء نكلّم الناس علي قدر عقولهم؛ (3) ما پیامبران با مردم به اندازه عقل شان صحبت میكنیم».

در اجرای صحیح امر به معروف و نهی از منكر باید شرایط مخاطب را در نظر گرفت. اگر عصبانی است ،نمی توان نصیحت كرد. امام علی (ع) می فرماید:"برای دل های آدمیان، علاقه و اقبال و گاهی تنفر و ادبار است .هنگامی كه می خواهید كاری را انجام دهید، از طریق علاقه اشخاص وارد شوید، زیرا هنگامی كه كسی را مجبور بر كاری كنید ،نابینا می شود".(4) یعنی خود را به كوری و كری می زند.

4- محترم شمردن عقاید افراد:

شخص ممكن است كه منكرات یا ترك كارهای معروف و شایسته را بر اساس یك سری عقاید انجام دهد ؛ بنابراین نباید به طور تند و توهین آمیز با عقاید او برخورد نمایید. چنانچه دلیلی برای كار نادرست خود ارائه می دهد، آن را بشنوید . سپس با دلیل و استدلال سخن او را باطل كنید ، یا اشكالات آن را بگویید. گاهی كارهای خلاف او نه به خاطر عقیده به چیزی داشتن، بلكه به خاطر ناهنجارهای خانوادگی و اجتماعی و... است ؛ بنابراین شخص آگاه باید ناهنجارها را بشناسد و سعی نماید تا فرد مورد نظر از آن ها نجات یابد.

پس از اقدامات ارشادی،در صورتی كه اثر گذاری نیازمند امر و نهی باشد و شرایط هم فراهم باشد،باید امر و نهی نمود.

برای دریافت جزییات می توانید با مشاوره تلفنی مركز  به شماره ( 09640) تماس بگیرید.

 

 

پینوشتها:

1.اسراء (17) آیه.

2. نازعات (79) آیه 18 و 19.

3. ثقة الاسلام كليني، كافي، دار الكتب الإسلامية تهران، 1365 ، ج 1، ص 23.

4. نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، قم، قصار 193.

رشته ام به گونه ای است كه فقط در مورد غرب مطالعه داریم
این جمله ایشان درست است؛ ولی رشته شما هم می تواند به درد آخرت بخورد به این ترتیب كه اولا برای رضای خدا درس بخوانید و ثانیا برای خدمت به مردم ...

 آقای قرائتی در یكی از سخنراهی های ماه مبارك رمضان سال 90 گفتند كه هر كاری كه می كنید حتی رشته تحصیلی شما باید به درد آخرت بخورد من كارشناسی ارشد رشته ادبیات انگلیسی هستم و رشته ام به گونه ای است كه فقط در مورد غرب مطالعه داریم و اگر در خوش بینانه ترین حالت از این مطالب بخواهیم در جهت نقد غرب استفاده كنیم كاری تقریبا محال است چون اساتید معتقدند برای نقد باید یكی از روش های نقد انها رو استفاده كنید و با این شرایط به درد اخرتمان نمی خورد حال می خواستم بدانم معنای حرف ایشان این است كه در چنین شرایطی فردی مثل من ادامه تحصیلش در مقطع دكتری این رشته تلف كردن عمر است؟

این جمله ایشان درست است؛ ولی رشته شما هم می تواند به درد آخرت بخورد به این ترتیب كه اولا برای رضای خدا درس بخوانید و ثانیا برای خدمت به مردم و یاد دادن به انها این درس را بخوانید كه ثواب هم می برید؛ چرا كه هر كاری برای خدا باشد، ثواب دارد و این رشته شما می تواند كاربرد های مستقیم دینی داشته باشد؛ مثلا با یاد دادن این زبان و ادبیات انگلیسی می توان برای ترجمه متون دینی به زبان خارجی و یا تالیف كتب دینی به زبان خارجی یا دعوت و تبلیغ انها به دین و اسلام كمك گرفت.

پس می بینید رشته شما نیز می تواند كاربرد دینی داشته و به درد اخرت تان بخورد. ولی باید نیت تان در درس خواند این نیات الهی شود كه با این نیت خیر و ثواب، ماجور نیز خواهید بود.

موفق باشید!

اهمیت علم در اسلام را چگونه توجیه میكنید؟
تغییر دیدگاه، اندیشه و فكر، باور و عقیده نیازمند ایجاد تغییر و تحوّل در «شناخت و معرفت»است. دیدگاه و باور های درونی انسان بر اساس میزان جهل و نادانی یا سطح ...

 اهمیت علم در اسلام را چگونه توجیه میكنید؟ لطفا توضیح دهید؟

سوالی كه طرح نمودید، بسیار كلی است. نیاز به ارائه حجم بالایی از مطالب  در حد یك كتاب یا پروژه تحقیقاتی است، نه پاسخ به یك سوال. در حالی كه مركز ملی پاسخگویی به سوالات دینی تنها به سوالات دینی مراجعان و كاربران پاسخ می دهد. از ارائه مقاله یا تحقیقات علمی به جهت محدود بودن زمان و تراكم بالای سوالات معذور است.

در عین حال شاید بتوان اهمیت علم در اسلام را در پاسخی كوتاه چنین بیان كرد:

تغییر دیدگاه، اندیشه و فكر، باور و عقیده نیازمند ایجاد تغییر و تحوّل در «شناخت و معرفت»است. دیدگاه و باور های درونی انسان بر اساس میزان جهل و نادانی یا سطح آگاهی و شناخت شكل می گیرد.

تغییر «شناخت »نیازمند مؤلفه های چندی است از قبیل "مطالعه و تحقیق شخصی در طبیعت و آفرینش انسان و استعدادها و توانایی­ها و نیازمندی­های وی. شناخت " آفاق و انفس "، مطالعه و آشنایی بیشتر با اصول و مبانی اعتقادی، اخلاقی و عملكردی دین، هم چنین بهره بردن از تحقیقات، تجربیات و اندیشه و افكار دیگران و تحلیل و پردازش و پالایش آن مبانی و خمیر مایه­ی اصلی تغییر در شناخت می باشد.

شناخت و آگاهی مقوله ای است كه با اندیشه و اندیشیدن پایه ریزی می شود، ولی در تداوم واستمرار حركت تكاملی بین "شناخت"و"تفكر"رابطه و تأثیر گذاری دو سویه به وجود می آید. براین پایه، هر چه سطح آگاهی و شناخت بیشتر می شود، قدرت پردازش و تحلیل گری "فكر و عقل"قوی تر می گردد. در نتیجه اطلاعات و شناخت "دقیق تر"و"گسترده تری"به دست می آید.

 "اندیشه و اندیشیدن" و"شناخت و معرفت"دو ركن بنیادی تغییر« دیدگاه، باور و عقیده» است. از این رو در معارف اسلامی هیچ چیزی به اندازه ی" اندیشه و اندیشیدن" و" علم و معرفت" با ارزش نیست و این همان اهمیت علم و علم آموزی در اسلام است.

اهمیت و عظمت مقام علم؛ در حدی است كه خداوند در قرآن با خطاب به  پیامبرش می فرماید : «قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون...؛ بگو: «آيا كساني كه مي‏دانند و كساني كه نمي‏دانند يكسانند؟» (1).

پیامبر اسلام در مقام ارزش‏گذاری به علم می‏فرماید: طلب العلم فریضة علی كل مسلم و مسلمه؛ دانش‏آموختن بر هر زن ومرد مسلمانی واجب است . (2) نیز  فرمود: «اطلبوا العلم من المهد الی اللحد؛  زگهواره تا گور دانش بجوی  »(3)

جهت آگاهی بیشتر به كتاب ارزشمند "آداب تعلیم و تعلم در اسلام "اثر دكتر سید محمد باقر حجتی-و كتاب "مبانی تعلیم و تربیت در قرآن و احادیث"اثر رضا فرهادیان- مراجعه شود.

موفق باشید.

 

پی نوشت ها :

1. زمر(39) آیه 9.

2. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، موسسه الوفاء، بيروت، 1404ق، ج2، ص31.

3. پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحه، تهران، دنیای دانش، 1382ش، ص281.

آيا خود ارضايي گناه است؟
:«َ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ »(1) نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمى‏دارد.

  اگر كسي با هر حرف و يا عكس شهوتي بشه نمازش قبول نيست؟ و آيا خود ارضايي گناه است؟

پرسش گر گرامي صحبت كردن و ديدن عكس هايي كه باعث شهوتي شدن انسان شود حرام است؛ جايز نيست انسان كاري كند يا در جمع هايي حاضر شود يا صحنه هايي را ببيند كه مي داند شهوتي مي شود، و اين گناهان اگر چه باعث باطل شدن نماز نمي شود، ولي گناه در عدم قبولي نماز تاثير دارد. بهترين سخن، سخن خداست. خداوند متعال درباره قبولي نماز، معياري را در قرآن بيان كرده است كه با كمي دقت قابل فهم است:«َ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ »(1) نماز (انسان را) از زشتيها و گناه بازمى‏دارد.

نشانه قبولي نماز، اين است كه انسان از گناه دوري كند؛ زيرا نماز باعث مي شود كه انسان به ياد خداوند باشد و اين، باعث خوفِ از نافرماني مي شود.امام صادق(ع) در روايتي فرموده است: «هر كس دوست دارد بداند نمازش قبول شده يا نه، ببيند كه آيا نمازش او را از گناه و زشتي باز مي دارد يا نه؟ پس به هر اندازه كه نمازش او را از گناه باز بدارد به همان مقدار نمازش قبول واقع شده است.»(۲)

البته لازم به تذكر است كه با توبه واقعي و ترك گناه ،اين امكان وجود دارد كه اعمال انسان قبول شود و خداوند به فضل  و رحمت خود اعمال توبه كار را قبول مي كند.

اما در مورد خود ارضايي بايد بگوييم اين كار، طبق برخي از روايات از گناهان كبيره و حرام است كه بر آن وعده عذاب داده شده  و حتي مجازات دنيوي نيز براي آن تعيين شده است.

 حرمت چنين عملي از اين آيه  به دست مي آيد: "كساني كه براي ارضاي غريزه جنسي خود راهي غير از ازدواج طلب كنند، تجاوزگرند".(3)

 در حديثي حضرت صادق (ع) در مورد استمنا، مي فرمايد: يكي از كساني كه خداوند در روز قيامت با آنها تكلم نمي كند و به آنها نگاه نمي كند كسي است كه با خودش ازدواج مي كند يعني استمناء مي كند.(4)

در برخي روايات از معصوم سؤال از "خضخضه" شده، امام  آن را از فواحش دانسته(5)  كه در قرآن تحريم شده است ،معناي خضخضه، استمنا است.

پي نوشت ها:

1. سوره عنكبوت (29) آيه 45.

2. موسوى همدانى سيد محمد باقر، ترجمه تفسير الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ پنجم، 1374 ش، ج 16، ص 212.

3. سوره مؤمنون(23) آيه 7.

4. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، ناشرمؤسسه آل البيت، قم، سنه النشر/1409 ه.ق، ج20، ص 353.

5. همان.

چگونه می توان جلوی نگاه كردن به نامحرم و گناه كردن را گرفت؟
برای كنترل نگاه از گناه راهكارهایی وجود دارد كه مهم‏ترین آن ها عبارتند از: 1-خداباوری 2-توجه به آثار فروبستن چشم 3-توجه به عواقب چشم چرانی 4-طرد افكار شیطانی...

 چگونه می توان جلوی نگاه كردن به نامحرم و گناه كردن را گرفت؟

برای كنترل نگاه از گناه راهكارهایی وجود دارد كه مهم‏ترین آن ها عبارتند از:

1- خداباوری:

اعتقاد به خدا و یقین داشتن به این كه انسان در محضر خدا است . خدا ناظر بر تمام احوال و درون آدمی است، به انسان كمك می‏كند نگاه خود را كنترل نماید. امام صادق (ع) می‏فرماید: «فروبستن چشم از گناه میسّر نیست مگر این كه انسان عظمت و جلال پروردگار را در قلبش مشاهده كرده باشد».

ِ وَ سُئِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع بِمَا يُسْتَعَانُ عَلَي غَمْضِ الْبَصَرِ فَقَالَ بِالْخُمُودِ تَحْتَ سُلْطَانِ الْمُطَّلِعِ عَلَي سَتْرِكِ؛

از امام علی (ع) سؤال شد: توانایی بر كنترل چشم چگونه حاصل می‏شود؟ حضرت فرمود: «این كه خود را تحت قلمرو سلطان آگاه از همه مسائل بدانی و تسلیم او باشی». (1)

2- توجه به آثار فروبستن چشم:

 اگر انسان بداند كنترل نگاه چه آثار و بركاتی دارد، قطعاً بر ادامه آن تشویق خواهد شد. آثار و فوائدی كه بر چشم پوشی مترتب است، عبارتند از:

الف) راحتی دل:

 كسی كه چشمش را فرو بندد، دلش را آرام كرده است.

با چشم چرانی انسان احساس آرامش نمی‏كند، زیرا احساسات و غرایز شهوانی تمام ناشدنی و سیری‏ناپذیر است . نفس اماره انسان را به بدی و زشتی هر چه بیش تر وادار می‏كند.

امام علی (ع) می‏فرماید: «كسی كه چشم فرو بندد، دلش را صفا داده است». (2)

ب) كشف حقایق:

قَالَ النَّبِيُّ ص غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ تَرَوْنَ الْعَجَائبِ؛

رسول اكرم (ص) می‏فرماید: «چشم تان را فرو بندد تا عجائبی را ببینید». (3)

ج) شیرینی عبادت را حس كردن:

پیامبر اسلام (ص) می‏فرماید: «مسلمانی چشم خود را از زن نامحرم فرو نمی‏بندد مگر آن كه خداوند شیرینی عبادتش را در دل او ایجاد می‏كند». (4)

د) تزویج حور العین:

امام صادق (ع) می‏فرماید: «كسی كه نگاهش به زن نامحرمی بیفتد، پس چشمش را به سوی آسمان افكند و یا نگاهش را فرو بندد، خداوند حورالعین را به ازدواج او در می‏آورد». (5)

3- توجه به عواقب چشم چرانی:

كسی كه بداند چشم چرانی چه پیامدهای ناگواری دارد، قطعاً به ضرر خود اقدام نخواهد كرد و نگاهش را كنترل خواهد كرد. رسول اكرم (ص) می‏فرماید: «كسی كه چشمش را از حرام پر كند، خداوند روز قیامت چشمش را از آتش پر خواهد كرد، مگر آن كه توبه كند و برگردد». (6)

حضرت مسیح فرمود: «از نگاه به نامحرم بپرهیزید كه بذر شهوت و رشد دهنده فسق است». (7)

4- طرد افكار شیطانی:

برای كنترل نگاه، باید اندیشه را از نفوذ افكار شیطانی دور نگه داشت، زیرا گام نخست در انحراف، فكر كردن درباره آن است. امام علی (ع) می‏فرماید: «من كثر فكره فی المعاصی دعته إلیها؛

كسی كه در اطراف گناه بسیار بیندیشد، سرانجام به آن گناه كشیده خواهد شد». (8)

5- پرهیز از عوامل تحریكزا:

تخیلات تحریك كننده، رفت و آمد در جاهایی كه نامحرم است، گفت و گو با نامحرم، دیدن فیلم‏ها و عكس‏های مبتدل، زمینه را برای چشم چرانی فراهم می‏كند.

6- دقت در دوستیابی:

بررسی‏ها نشان می‏دهد كه نوجوانان، اوّلین قدم‏های انحراف و تباهی را به كمك دوستان ناباب برداشته، سپس در سراشیبی سقوط قرار گرفته‏اند. آلودگی و انحراف، به سرعت از طریق دوستان نااهل به افراد پاك و سالم سرایت می‏كند و چشم چرانی از این قاعده مستثنا نیست.

 

7- ازدواج:

یكی از راه‏های مؤثر در كنترل نگاه، ارضای صحیح غریزه جنسی از طریق ازدواج است. رسول خدا (ص) می‏فرماید:

يا معشر الشباب من استطاع منكم الباه فليتزوج فإنه أغض للبصر و أحصن للفرج؛

ای گروه جوانان! هر یك از شما كه قدرت ازدواج دارد، حتماً اقدام كند، زیرا این بهترین وسیله است كه چشم را از نگاه‏های آلوده و عورت را از بی عفّتی محافظت می‏كند». (9)

8- تقویت اراده:

چشم چرانی اگر به صورت عادت در آمده باشد، همچون خصایص طبیعی و ذاتی، دامنه دار و پر نفوذ می‏گردد و به منزله طبیعت دوم در می‏آید. در این حال رهایی از این عادت ناپسند، نیاز به تصمیم و عزمی راسخ دارد. آن چه در شروع كار مهمّ است، خواستن و انگیزه داشتن است. برای مبارزه با چشم چرانی باید دو كار انجام گیرد:

الف) به خواسته نفس پاسخ مثبت داده نشود،

ب) عادت پسندیده‏ای جایگزین گردد . خود را به كارهای پسندیده مانند مطالعه كتاب و ورزش مشغول سازد.

 

پینوشت‏ها:

1. علامه مجلسي، بحار الانوار، مؤسسه وفاء، بيروت،1404 ه.ق ، ج 101، ص 41.

2. محمدی ری شهری،میزان الحكمه،4جلدی، دارالحدیث، ج 4، ص 3289.

3. بحارالأنوار، ج101،ص41

4. میزان الحكمه، ج4، ص 3292.

5. همان.

6. همان،ص   3291.

7. همان، ص 3288.

8. عبدالواحد بن محمد تميمي آمدي، غرر الحكم و درر الكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي قم، 1366 هجري شمسي، ص186،حدیث3543.

9. رضي الدين حسن بن فضل طبرسي، مكارم الأخلاق، يك جلد، انتشارات شريف رضي قم، 1412 هجري قمری، ص197.

استاد نسبت به شاگرد خود چه حقي دارد؟
این مسأله به سه چیز مربوط می‏شود: 1-استاد 2-رابطه با شاگردان 3-چگونگی تدریس ...

استاد نسبت به شاگرد خود چه حقي دارد؟

با توجه به اینكه در سوال شما احتمال حق شاگرد بر استاد و حق استاد بر شاگرد داده می شود ، در هر دو زمینه مطالبی می آوریم.

 حق شاگرد بر گردن استاد و وظایف استاد در قبال او:

این مسأله به سه چیز مربوط می‏شود:

1- استاد،

2- رابطه با شاگردان،

3- چگونگی تدریس.

1- درباره شخص استاد رعایت مسائل زیر ضروری است:

ا) وقار و متانت،

ب ) آراستگی ظاهر،

ج ) عشق ورزیدن به كار خویش،

د ) حسن خلق و داشتن فضایل اخلاقی از قبیل اخلاص، شجاعت، همت، ایثار و فداكاری.

2- در باره شاگردان مسائل زیر رعایت شود:

ا) علاقه‏مندی در تربیت و بالندگی شاگردان،

ب ) ترغیب در علم و دانش،

ج ) محبت و عواطف،

د ) احتراز از عصبیت،

ه ) مدیریت در كلاس.

 توجه به ابعاد ذیل لازم است: استقلال فكری، اتكای به نفس، قضاوت درست، ابتكار و خلاقیت،جامعیت فكری، پیش‏بینی احتمالات، داشتن نظم، منصف بودن، قاطعیت، رعایت اصول اخلاقی.

3- درباره تدریس نیز توجه به مطالب زیر پرفایده است:

ا) تخصص لازم،

ب ) حضور دائم و منظم،

ج ) تنظیم و كلاسه كردن مطالب درسی،

د ) ابتكار در عمل،

ه ) تدریس در حال اعتدال،

ز ) رعایت تدریج در تدریس.

مهم ترین وظائف ویژه معلم عبارتند از:

1- ایجاد خلوص نیت در شاگردان :

نخستین وظیفه­اي كه باید معلم در رابطه با شاگردان، مورد توجه و اهتمام خویش قرار دهد، این است كه شاگردان

را  گام به گام به آداب و آئین­هاي پسندیده، شیوه­هاي ستوده و تمرین روحي نسبت به آداب دیني و حقایق و اسرار دقیق آئین مقدس اسلام، آشنا نموده، انس و عادت به صیانت نفس را در تمام شئون آشكار و نهان زندگي آن­ها بارور سازد، به ویژه اگر احساس كرد كه شاگردان وي از رشد عقلي متناسبي برخوردار هستند، باید سعي كند كه چنین عادات مهم و پرارزش را در آ­ن ها به ثمر رساند.

 2-ایجاد شوق به علم در شاگردان:

 معلم  شاگردان خود را به علم و دانش تشویق نماید. فضائل و ارزش­ها و مزایاي علم و علما را به آنان تذكر دهد. یادآور گردد كه علما و دانشمندان، وارثان انبیاء و پیغمبرانند. بر كرسي­ها و پایگاه هائي بلند و فرازنده و درخشاني از نور، جاي دارند. كرسي ها و پایگاه هائي كه مورد رشك انبیاء و شهدا و جانبازان راه خدا بوده، این موجودات مقدس به حال آن ها غبطه مي خورند.

3- دلسوزي نسبت به شاگردان:

باید معلم درباره شاگردان، خواهان اموري باشد كه  نسبت به آن امور احساس علاقه و دلبستگي مي­نماید. هرگونه شر و بدي را كه براي خویش نمي­پسندد، براي شاگردان نیز نپسندد؛ زیرا این گونه برابر اندیشي نسبت به شاگردان، حاكي از كمال ایمان معلم و حسن رفتار و برادري است و نمایانگر روح  همبستگي و دلسوزي معلم نسبت به شاگردان مي باشد.

4- استفاده از روش هاي مختلف تنبیه شاگردان :

براي پیشگیري از سوء رفتار شاگردان و جلوگیري از ارتكاب خلاف آنان، لازم است معلم با اشاره و كنایه، راهگشاي تربیت اخلاقي شاگردان بوده و از تخلف آن ها جلوگیري كند. در صورتي كه ضرورت ایجاب نكند و نیازي در كار نباشد، باید از آشكارگوئي و تصریح به تخلف شاگرد، خودداري نماید. همواره از عامل لطف و محبت و مهر و مودت - براي ارشاد شاگردان - استفاده كند. آن ها را به خاطر تخلف و سوء رفتار، توبیخ نكرده و تا مي تواند از این روش استفاده ننماید؛ چون اولا تصریح و آشكارگوئي، پرده هیبت و ابهت استاد را از هم دریده ؛موجب شدت و فزوني جرات و جسارت شاگردان در ارتكاب خلاف و سوءرفتار و تخلف هاي اخلاقي مي­گردد.

 ثانیا باعث می­شود كه آنان - بیش از پیش - با حرص و ولع زیادتري در تخلف هاي اخلاقي اصرار ورزند.

5- فروتني و نرمش معلم نسبت به شاگردان:

نباید معلم نسبت به شاگردان خویش، رفتاري تكبرآمیز را در پیش گیرد و نسبت به آن ها بزرگي ورزد؛ بلكه باید فروتني و نرمش را - در برخورد با شاگردانش به كار برد. میان معلم و شاگردان، حقوق متقابل دیگري از قبیل :

حق مصاحبت و همنشیني،

 احترام در رفت و آمد و ملاقات و برخوردها،

شرافت محبت و دوستي راستین و عاري از هر نوع شائبه  وجود دارد .

 این حقوق و معیارها مي تواند رابطه معلم شاگردانش را به طرز جالب و دلنشیني سازمان بخشیده و آن ها را با هم پیوند دهد.

6-تفقد از احوال دانشجویان :

وظیفه مذكور از حس شفقت و دلسوزي معلم، ریشه مي گیرد .  اگر یكي از شاگردان و یا حاضران حلقه درس استاد، در جلسه درس حضور نیافت، و غیبت او غیرعادي به نظر رسید و طولاني گشت، باید از او و احوالش و علت غیبتش پرس و جو كند. اگر از پرس و جوي خود، نتیجه اي كافي نگرفت و نتوانست راجع به او خبري به دست آورد، باید كسي را براي اطلاع از احوال او به خانه و محل سكونت وي بفرستد، یا شخصا به منزل او برود - كه این كار داراي فضیلت بیش تري است. رسول گرامي اسلام با اصحاب و یاران خود همین گونه عمل مي كرد، یعني اگر ملاحظه مي فرمود كه یكي از ملازمان او در میان جمع حاضران، حضور به هم نرسانده است، شخصا به منظور احوال پرسي به خانه او مي رفت و از او تفقد به عمل مي­آورد.

7-اطلاع از نام و مشخصات شاگرد :

باید معلم، راجع به نام و نسب و فامیلي و شهر و احوال و مشخصات دانشجویان و یا حاضران جلسه درس،

اطلاعاتي را كسب كرده و ترتیباتي در این زمینه فراهم آورد و بدان توجه نماید.

8-القای مطالب علمي باید در خور استعداد شاگردان باشد. باید معلم در بذل و توزیع محصولات و فراورده هاي علمي و معارف خود، با سخاوت باشد. در طرز القای درس بر دانش پژوهان، ناهموار نباشد؛ بلكه باید كیفیت تدریس او هموار و دلنشین بوده، با آمیزه لطف، و توام با رفق و مدارا و نصیحت و اندرز باشد. به قصد ارشاد شاگردان به امور مهم، به آنان سود رسانده و بهره مندشان سازد. معلم باید شاگردان خود را به صیانت و نگاهباني اندوخته­هاي نفیس و گرانبهاي علمي - كه در اختیار آن ها قرار داده است - تشویق كند.

 

 شاگرد هم  وظایفی نسبت به استاد خود دارد كه به صورت فهرست وار به آن ها اشاره می كنیم:

1-بزرگداشت مقام استاد.

2-ضرورت كاوش و جستجو از استاد لایق و شایسته.

3-استاد را باید به عنوان پزشك معالج جان و روان بداند.

4-تواضع و فروتنی نسبت به استاد.

5-باید از استاد با احترام یاد كرد.

6-سپاسگزاری از ارشاد و هشدارهای استاد.

7-آمادگی ذهنی و روحی برای درس.

8-بايد در انتظار استاد و شرفيابي از محضر او به سر برد.

9-آراستن و پيراستن برون ، و آمادگي درون به هنگام ورود بر استاد.

10-شاگرد بايد مراقب حركات و رفتار و حالات خود در محضر استاد  باشد.

11-تنظيم صدا و مواظبت از رفتار و گفتار در پيشگاه استاد.

12-رعايت ادب و نزاكت در خطاب به استاد.

13-پيشدستي نكردن شاگرد به پاسخ پرسش ها در محضر استاد.

14-لزوم تمركز حواس و شنیدن دقيق به سخنان استاد.

15-عدم تكرار سؤ ال هاي فرساينده و تلف كننده فرصت.

 

 ر. ك: آداب تعلیم وتربیت اسلامی، محمد جواد حجتی (ترجمه منیة المرید).

آيا معلمين مي توانند در مدرسه دانش آموزان را تنبيه بدني بكنند؟
يكي از ابعاد نگران كننده و فراگير كودك آزاري و خشونت، تنبيه بدني كودكان توسط معلمان، مربيان و كاركنان محيط هاي آموزشي است.

آيا معلمين مي توانند در مدرسه دانش آموزان را تنبيه بدني بكنند؟

يكي از ابعاد نگران كننده و فراگير كودك آزاري و خشونت، تنبيه بدني كودكان توسط معلمان، مربيان و كاركنان محيط هاي آموزشي است. به رغم آن كه در مقررات داخلي و بين المللي به ويژه پيمان نامۀ حقوق كودك، ناروايي چنين اقداماتي مورد تأكيد قرار گرفته و افزون بر آن، پيامدهاي ناگوار آزار و تنبيه بدني در جسم و روان كودكان مشخص شده است، مع الاسف بسياري براساس پندارهاي بي پايه و رسم هاي غلط، حق تنبيه بدني را براي معلمان و مربيان باور دارند و عده اي نيز با استناد به آموزه هاي ديني، اين حق را تأييد و حتي ولايت بر تنبيه بدني را براي معلم قائل شده اند.

از ديدگاه مقررات داخلي و بين المللي، تنبيه بدني كودكان توسط معلمان ممنوع بوده و ناروايي آن از ديدگاه فقه اسلامي را مطرح است.

- عوارض نامطلوب تنبيه بدني دانش آموزان:

1- تنبيه بدني كودكان داراي اثرات مخرب كوتاه و بلندمدت بر جسم و روح آنان است و عوارض نامطلوبي همچون ترس، عدم يادگيري رفتار درست، توجيه صدمه زدن به ديگران، پرخاشگري نسبت به عامل تنبيه كننده، جانشين شدن يك پاسخ نامطلوب به جاي پاسخ نامطلوب ديگر و الگوبرداري از آن توسط ديگران را به همراه دارد.

2- همچنين مشكلات رفتاري مثل پرخاشگري عملي و كلامي، گوشه گيري و عدم همكاري، در كودكاني كه توسط معلمين تنبيه مي شوند نسبت به آن ها كه تنبيه نمي شدند بيشتر است.

3- روش تربيت اسلام، محبت و پند و نصيحت توأم با مدارا و احتياط يعني جذب دانش آموزان است كه بايد در عين حال دلنشين و مؤثر باشد. لذا تنبيه و مجازات، يكي از عوامل تربيتي در اسلام نيست، بلكه ابزاري است كه در صورت سودمند واقع نشدن رفق و محبت، در ايجاد عادات خوب به كار مي آيد. در تربيت اسلامي زياده روي ديده نمي شود و فقط از اين راه مي توان افراد را معتدل تربيت كرد؛ به طوري كه تمام قواي او اشباع و تعديل شوند و جسم و روح و عقل، هماهنگ باشند.

4- از تنبيه تا نتيجه معكوس!

تنبيه ميتواند سبب افزايش مقاومت رواني و حق مقابله به مثل در مقابل تهديد كننده شود. چه بسا تنبيه شونده با خود بگويد «فوقش دو تا كشيده ميخورم». به اين ترتيب دانشآموز مانند مجرمي كه دوره محكوميت يا مجازات هر جرمي را ميداند، ميان سود حاصل از انجام رفتار نامطلوب و نوع و ميزان تنبيه دست به ارزيابي ميزند و اگر تنبيه بعدي به منفعت فعلي بيارزد، اغلب به عمل خلاف مبادرت ميورزد. به عبارت ديگر، مواقعي وجود دارد كه كودك يا نوجوان رفتار مطلوب مغاير با رفتار نامطلوب را آموخته است. اما به دليل اينكه فايده انجام ندادن آن بيشتر از انجام دادن آن است يا ضرر انجام ندادن آن در مقابل منفعت حاصل از عمل خطا ناچيز است، به رفتار مطلوب روي ميآورد. براي مثال، گاهي دروغگويي سودي براي كودك دارد كه راستگويي ندارد يا سرزنش به قدري است كه به دريافت فلان مقدار تنبيه ميارزد. در چنين حالتي بايد پاداش رفتار مطلوب و يا ميزان و شدت تنبيه رفتار نامطلوب را زياد كرد. بديهي است كه راه اول بيشتر منتهي به ايجاد انگيزه دروني و راه دوم بيشتر منجر به اجبار بيروني است. اگر اعمال مدت، شدت و فراواني زيادي داشته باشد، به تجربه و كرات ثابت شده است كه در نهايت فرد تنبيه شده به تنبيه كننده آسيب ميرساند. تنبيه بدني، تنها براي تنبيه شونده آزار دهنده و ناراحت كننده نيست بلكه آثار زيانبار آن متوجه شخص تنبيه كننده نيز ميگردد. بديهي است كه تنبيه دانشآموز مستلزم آن است كه نظام زيستي- رواني فرد تنبيه كننده وضعيت خاصي پيدا كند. هرچند چنين وضعيتي در كوتاه مدت ممكن است با تخليه عصبانيت و ناراحتي تنبيهكننده و كاهش موقتي رفتار تنبيه شده رضايتخاطر ايجاد كند. اما در صورت ادامه و تكرار به ايجاد تنش و فشار در عضلات بدن، افزايش ضربان قلب و نبض، به هم خوردن تعادل شيميايي خون و... منجر ميشود. كه اثرات كوتاه مدت آن به شكل خستگي و بيزاري از كار و فرسودگي زودرس ظاهر ميشود. تنبيه (بهخصوص بدني) علاوه بر بروز واكنشهايي كه به صورت مقاومت مستقيم و يا مقابله به مثل بروز ميكند، ميتواند به بيتفاوتي و بيخيالي در دانشآموزان منجر شود.

- قانون امروز در اين مسأله:

معاونان و معلمان تحت هيچ شرايطي حق تنبيه بدني دانش آموزان را ندارند و در اين زمينه با معلمان خاطي طبق قانون برخورد ميشود. هرگونه تنبيه بدني دانش آموزان در مدرسه ممنوع است و هچ يك از معلمان و معاونان تحت هيچ شرايطي به علت انجام ندادن تكاليف درسي و يا موارد انضباطي، حق تنبيه بدني دانش آموزان را ندارند.

هيچ دانش آموزي نيست كه قابل ارشاد نباشد و علت اصلي خطاي دانش آموزاني كه موارد انضباطي دارند و يا تكاليف خود را انجام نميدهند، از روي ناآگاهي است، لذا بايد براي ارشاد آنها وقت صرف شود.

- حاصل سخن اينكه:

بر اساس آييننامه فعلي آموزش و پرورش هرگونه تنبيه بدني، اهانت و تعيين تكاليف درسي به منظور تنبيه دانشآموزان، ممنوع اعلام شده است. در فصل پنجم و ششم اين آييننامه، طي مواد ۶۸ تا ۸۵ به مسأله تنبيه پرداخته شده و در ماده ۷۶ درباره ممنوعيت تنبيه بدني، خصوصا در دوران دبستان به شدت تذكر داده شده است. بر اساس اين قانون معلمان و مسؤولان مدرسه حق تنبيه خطاكارترين دانش آموزان حتي با ضعيف ترين شكل آن را ندارند، چرا كه براي موارد انضباطي، قانون مصوب شده است و بر اساس آن با دانش آموزان خاطي برخورد ميشود.

صفحه‌ها