پرسش:
آیا قرض گرفتن آداب و شرایطی دارد یا میتوان در همه شرایط قرض گرفت؟
پاسخ:
قرضالحسنه یکی از توصیههای زیبای اسلام است که درصدد است بین مردم رواج پیدا کند و برای آن آثار و جایگاه بلندی ترسیم نموده است؛ اما سؤالی که در اینجا مطرح است آیا توصیههای اسلام برای رواج دادن سنت قرضالحسنه در جامعه به این معنی است که اسلام هم به قرض دادن توصیه میکند و هم به قرض گرفتن سفارش مینماید؟ در ادامه برای دریافت جواب این سؤال نکاتی بیان خواهد شد.
نکته اول: کراهت قرض گرفتن
اگرچه در اسلام توصیههای بسیاری به قرض دادن و مهلت دادن به انسان مقروض و مدارا نمودن با او موقع طلب نمودن بدهی مینماید، اما به عموم مسلمانان توصیه به قرض گرفتن نمینماید و قرض گرفتن را از مکروهات میشمارد و برای قرض گرفتن آثار و نتایج مضر و منفی زیادی میشمارد. درمجموع در فرهنگ قرآن و اهلبیت علیهمالسلام سفارش به قرض دادن به نیازمندان فراوان میشود، اما از قرض گرفتن پرهیز داده میشود.
نکته دوم: آثار قرض گرفتن
در روایات اهلبیت علیهمالسلام برای قرض گرفتن آثارمنفی متعددی شمرده شده است که در ادامه بیان خواهد شد.
1. ذلت و خواری
یکی از آثار قرض گرفتن خفت و خواری است که برای انسان به دنبال دارد چونکه برای گرفتن وام باید به دیگران برای پرداخت آن یا ضمانت وام یا ... رو بزند و چهبسا از تعدادی «نه» بشنود تا اینکه یک نفر راضی شود. بعد هم تا وقتیکه قرض خود را نپرداخته هر وقت با آنها روبرو میشود معمولاً باید خجالت بکشد و مدیون باشد. ازاینرو پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«از وام گرفتن بپرهیزید که آن غصّه شب و خوارىِ روز است.» (1)
در روایت دیگری فرمودند:
«بدهکارى، قلاّدهاى است که خداوند درروی زمین دارد و هرگاه بخواهد بندهاى را ذلیل کند آن را بر گردنش مىاندازد.» (2)
2. بردگی
ذلت و خواری قرض گرفتن آنقدر برای انسانهای شریف و با عزتنفس زیاد است که تا سر حد بنده و عبد شدن پیش خواهد رفت یعنی انسان شریف با گرفتن وام مانند یک عبد و غلام در برابر قرض گیرنده و هرکسی که مطلع میشود احساس کوچک شدن مینماید. چنانچه حضرت على علیهالسلام فرمودند:
«وام، یکى از بردگىهاست.» (3)
3. افزایشدهنده غم و اندوه
یکی دیگر از آثار قرض، اندوهی است که شبانهروز به دنبال دارد. نگرانی از فراهم شدن اسباب پرداخت وام و اقساطش، ناراحتی از روبرو نشدن با قرض دهنده و خجالت کشیدن از او، نگرانی از مطالبه ننمودن طلبکار و ... همیشه با انسان همراه است و فشارهای روحی و روان به همراه دارد تا اینکه بتواند وام خود را تسویه نماید. چنانچه امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«وام، اندوه شب است و خوارى روز.» (4)
و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«تا مادامیکه مؤمن قرض دارد نفسش گرفتار و ناراحت است.» (5)
4. قرض؛ همسایه کفر
آنقدر فشارها و ناراحتی و آثار قرض شوم و بد است که اهلبیت علیهمالسلام هشدار دادهاند که سختی و فشارهای قرض و بدهکاری ممکن است انسان را به سر حد کفر برساند و ایمان انسان را از بین ببرد. چنانچه ابوسعید خدرى نقل میکند که: شنیدم که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله مىفرماید:
«از کفر و وام، به خدا پناه مىبرم. عرض شد: اى رسول خدا! آیا وام با کفر برابرى مىکند؟ فرمود: آرى.» (6)
5. دروغگو نمودن انسان
یکی دیگر از آثار قرض گرفتن این است که گاهی انسان را به دروغگویی میکشاند؛ چراکه معمولاً در پرداخت وام یا اقساطش مشکلاتی عمداً یا سهواً پیش میآید و انسانها برای راضی نمودن طلبکار گاهی دروغ هم میگویند و چهبسا زیاد شدن وامها باعث میشود انسان خوشحساب کمکم بدحساب گردد. همانطور که حضرت على علیهالسلام فرمودند: بدهکارى زیاد، راستگو را دروغگو مىکند و خوشقول را بدقول.(7)
6. کوتاه کننده عمر
طبیعتاً اندوه قرض و فشارهای آن و ذلت و خواری که در پی دارد و ... باعث میشود سلامتی انسان را به خطر میاندازد و عمر انسان کوتاه گردد. ازاینرو امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«کمتر وام بگیرید که کم قرض داشتن، عمر را زیاد مىکند.» (8)
نکته سوم: جواز گرفتن قرضهای ضروری
باوجودی که در فرهنگ دینی از گرفتن وام و قرض بسیار نهی شده و آن را مکروه شمردهاند و برای آن آثار مخرب زیادی شمردهاند؛ اما بااینحال وام گرفتن را حرام اعلان نکردهاند، بلکه در مواقعی که ضرورت پیش میآید و برای اموری که واقعاً لازم و ضروری میباشند گرفتن وام را جایز شمردهاند و حتی در برخی روایات توصیه هم نمودهاند. چنانچه امام کاظم علیهالسلام فرمودند:
«هرکه براى تأمین خود و خانوادهاش در پى کسب این روزى از راه حلال بر آید مانند مجاهد در راه خداست؛ اما اگر نتوانست به دست آورد، به امید و ضمانت خدا و رسول او بهاندازه غذای خانوادهاش وام بگیرد.» (9)
البته در معنا و مصداق امور ضروری باید دقت نمود، چونکه بسیاری از امور زائد هستند که جزء تشریفات و تجملات میباشند که اگر نباشند هم زندگی انسان با مشکل جدی و اساسی مواجه نمیشود، اما براثر تبلیغات رسانهها و القائات جامعه جزء ضروریات تلقی شدهاند که قرض گرفتن برای اینگونه امور صحیح نیست مانند قرض گرفتن برای بهروز کردن و تعویض لوازم منزل یا خرید لوازم لوکس یاغیره.
نکته چهارم: کمکهای خدا به ادای قرضهای ضروری
قرض گرفتن در اموری که واقعاً ضروری هستند مانند تأمین نیازهای اولیه و اساسی زندگی نهتنها نهی نشده، بلکه سفارش هم شده است. چنانچه اهلبیت علیهمالسلام که الگوی ما در همه زمینهها هستند گاهی در زندگی خود از دیگران در مواقع ضروری قرض میگرفتند. (10) علاوه بر آن ایشان، بشارت دادهاند که در ادای اینگونه قرضها خداوند متعال به وامگیرنده امداد خواهد کرد. چنانچه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«همانا خداوند همراه بدهکار است تا بدهىاش را بپردازد تا وقتى در کارى نباشد که خداوند نمىپسندد.» (11)
نتیجه
در فرهنگ اسلام اگرچه قرض دادن ثواب و آثار فراوانی در دنیا و آخرت دارد و به آن سفارش شده است، اما از قرض گرفتن نهی شده است و قرض گرفتن در امور غیرضروری مکروه و ناپسند شمرده شده است و برای آن آثار زیادی شمردهاند ازجمله اینکه: خفت و خواری، زیاد شدن هموغم ، کوتاه کننده عمر و دروغگو نمودن انسان و نیز نزدیک نمودنش به کفر.
بااینوجود قرض گرفتن در مواقعی که ضرورت واقعی پیش میآید را جایز شمردهاند و بشارت دادهاند که خداوند متعال در ادای اینگونه قرضها به انسان کمک میکند.
پینوشتها
1. «إیّاکم والدَّینَ، فإنّه هَمٌّ بِاللیلِ وذُلٌّ بالنهارِ.» حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، قم، اول، 1409 ق، ج ۱۸، ص ۳۱۶.
2. «اَلدَّیْنُ رَایَهُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی اَلْأَرْضِ فَإِذَا أَرَادَ أَنْ یُذِلَّ عَبْداً وَضَعَهُ فِی عُنُقِهِ.» حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آلالبیت علیهمالسلام، قم، اول، 1409 ق، ج 18، ص ۳۱۸.
3. «الدَّینُ أحَدُ الرِّقَّینِ.» محمد خوانساری، شرح غررالحکم و درر الکلم، دانشگاه تهران،1384 ه ش، ج ۲، ص ۲۷.
4. «الدَّینُ غَمٌّ باللیلِ وذُلٌّ بالنهارِ.» حرانی، حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، دوم، 1404 ق، 359.
5. «لاَ تَزَالُ نَفْسُ اَلْمُؤْمِنِ مُعَلَّقَهً مَا کَانَ عَلَیْهِ اَلدَّیْنُ.» حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آلالبیت علیهمالسلام، قم، اول، 1409 ق، ج ۱۸، ص ۳۱۷.
6. عن أبی سعیدٍ الخُدریِّ: سمعتُ رسولَ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله یقولُ: «أعوذُ بِاللَّهِ مِنَ الکُفرِ والدَّینِ، قیلَ: یا رسولَ اللَّهِ، أیُعدَلُ الدَّینُ بالکُفرِ؟! فقالَ صلیاللهعلیهوآله: نَعَم.» صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: علیاکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، اول، 1362 ش، ج ۱، ص ۴۴.
7. «کثرَهُ الدَّینِ تُصَیِّرُ الصادِقَ کاذِباً والمُنجِزَ مُخْلِفاً.» تصنیف غررالحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی (550 ق)، تحقیق: مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات، اول، 1366 ش، ص ۳۶۲.
8. «خَفِّفوا الدَّینَ، فإنّ فی خِفَّهِ الدَّینِ زیادَهَ العُمُرِ.» حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آلالبیت علیهمالسلام، قم، اول، 1409 ق، ج ۵، ص ۶۱.
9. «مَن طَلَبَ هذا الرِّزقَ مِن حِلِّهِ لِیَعودَ بهِ عَلى نفسِهِ وعِیالِهِ کانَ کالمُجاهِدِ فی سبیلِ اللَّهِ عزّ وجلّ، فإن غَلَبَ علَیهِ فَلْیَستَدِنْ عَلَى اللَّهِ وعَلى رسولِهِ صلیاللهعلیهوآله ما یَقوتُ بهِ عِیالَهُ.» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علیاکبر غفارى و محمد آخوندى، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407 ق، ج ۵، ص ۹۳.
10. «قَالَ قَدْ مَاتَ رَسُولُ اَللَّهِ صلیاللهعَلَیْهِوَآلِهِ وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ وَ مَاتَ اَلْحَسَنُ علیهالسلام وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ وَ قُتِلَ اَلْحُسَیْنُ علیهالسلام وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ؛ رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و سلم از دنیا رفتند و در عهدهاش قرض بوده و همچنین على علیهالسلام درحالیکه قرضدار بودند شهید شدند چنانچه امام حسن مجتبى علیهالسلام با داشتن دین از دنیا رحلت نمودند و بالاخره حضرت سیّد الشّهداء وقتى شهید شدند در عهدهشان قرض بود.» صدوق، محمد بن على بن بابویه، علل الشرایع، قم، کتابفروشی داوری، اول، 1385 ش، ج ۲، ص ۵۹۰.
11. «إِنَّ اَللَّهَ مَعَ اَلدَّائِنِ حَتَّى یَقْضِیَ دَیْنَهُ مَا لَمْ یَکُنْ دَیْنُهُ فِی أَمْرٍ یَکْرَهُهُ اَللَّهُ.» طوسی، محمد بن حسن، الامالی، تحقیق: مؤسسه بعثت، قم، دارالثقافه للطباعه و النشر و التوزیع، اول، 1414 ق، ص ۳۷۲.