مدارا در تعلیم

مدارا در تعلیم و تربیت و بیان معارف عمیق
افراد مختلف توان و ظرفیت متفاوتی دارند؛ در مقام تعلیم و تربیت و در ارائه مطالب و معارف دینی باید رعایت ظرفیت و تحمل افراد را کرد و با افراد ضعیف مدارا کرد.

پرسش:

دوستم زیاد مذهبی نیست و ظرفیت شنیدن برخی مطالب دینی را ندارد اگر آن مطالب را بگویم ایرادی دارد؟(تقیه مداراتی)

پاسخ:

تعلیم معارف دینی و تربیت انسان، قواعد و روش‌هایی دارد که اگر رعایت نشود، نتیجة عکس خواهد داد و باعث می‌شود معارف دینی مورد قبول قرار نگیرند و رشد و تربیت اتفاق نیافتد. ازاین‌رو اهل‌بیت علیهم‌السلام این قواعد را به ما یاد داده‌اند تا با رعایت آنها تعلیم و تربیت صحیح اتفاق بیافتد؛ در ادامه در قالب نکات برخی از این قواعد بیان خواهد شد که مجموع این نکات جواب پاسخ سوال فوق خواهد بود.

نکته اول: ظرفیتهای متفاوت و تکالیف متناسب

انسان‌ها از نظر ظرفیت، استعداد و توان با همدیگر متفاوت هستند و طبیعتاً در یادگیری و تربیت هم متفاوت خواهند بود. اگر این تفاوت‌ها، در مقام تعلیم و تربیت مورد توجه قرار نگیرند، می‌توانند آسیب‌زا باشند.

 قرآن کریم هم بیان می‌کند که در دستگاه الهی به این تفاوت‌ها توجه شده است، ازاین‌رو، میزان تکلیف همه یکسان نیست و تکالیف افراد با یکدیگر متفاوت خواهد بود. قرآن کریم در این رابطه چند مرتبه تذکر می‌دهد که:

«لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا؛(1) خدا هیچ کس را جز به اندازه توانایی‌اش تکلیف نمی‌کند

نکته دوم: سلسله مراتب داشتن معارف دینی

از طرفی مطالب و معارفی که در دین مطرح شده چه در بخش معارف و چه در بخش احکام و وظائف در یک سطح نیستند و از نظر سختی در فهم یا التزام با هم متفاوت هستند. ازاین‌رو برای ایمان و معرفت هم درجات متعددی مطرح شده است. عبدالعزیز قراطیسی می‌گوید:

 «نزد امام صادق علیه‌السلام رفتم و برخی از کارها و سخنان شیعیان (منظور نقاط ضعف و مشکلات آنهاست) را به او عرض کردم؛ حضرت فرمودند: ای عبدالعزیز! ایمان ده درجه دارد، مانند نردبانی که ده پله دارد و پله‌پله از آن بالا می‏روند، کسی که در درجه اول است به کسی که در درجه دوم است نگوید که تو چیزی نیستی و کسی که در درجه دوم است به کسی که در درجه سوم است چنین نگوید، تا رسید به درجه دهم.»(2)

نکته سوم: سخت بودن برخی از مراتب معارف

برخی از معارف دینی بسیار سخت و عمیق می‌باشند و فهم و اعتقاد به آنها کار هر کسی نیست و لوازم خاص به خود را نیاز دارد؛ مثلاً مراتب بالای معارف توحیدی یا امام‌شناسی بسیار سخت و عمیق می‌باشند. ازاین‌رو در روایات به شدت تأکید شده است که اینگونه معارف را به هرکسی یاد ندهید و مواظب ظرفیت طرف مقابل باشید. چنانچه حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «با مردم در حدِّ فهم و شناختی که دارند برخورد کنید و آنچه را انکار می‌کنند به آنها ارائه نکنید و آنان را بر خودتان و بر ما نشورانید؛ زیرا امر (ولایت) ما سخت و سنگین است.»(3)

 آنچنان فهم برخی مسائل بلند توحیدی و ولایی و اسرار علوم سخت است، که در روایت داریم اگر ابوذر (باوجودی که در درجه نه ایمان است) می‌دانست که در قلب حضرت سلمان چه اعتقادات و معارفی هست او را می‌کشت.(4) ازاین‌رو در روایت آمده است که امر ولایت و برخی از احادیث و فرمایشات اهل‌بیت علیهم‌السلام آنچنان سخت است و نیاز به مقدمات مختلف دارد که نه‌تنها هر انسانی، بلکه هر ملکی هم تحمل فهم آن و اعتقاد بدان را ندارد؛ بلکه فقط ملائکه مقرب این ظرفیت را دارند و نه‌ هر پیامبری، بلکه فقط پیامبرهای مرسل و نه‌ هر مومنی؛ بلکه فقط مؤمنینی که قلبشان را برای ایمان امتحان کرده‌اند، می‌توانند آنها را بفهمند و به آن اعتقاد پیدا کنند.(5) این تحمل و توان برای درک و اعتقاد، تنها در هوش و استعداد فکری خلاصه نمی‌شود؛ بلکه علاوه بر آن باید قلب آنها نورانی شده باشد و دارای قلب سلیم شده باشند و اخلاق حسنه پیدا کرده باشند تا در مجموع به ظرفیت لازم برای فهم و اعتقاد و تحمل مراتب بلند و سخت معرفتی رسیده باشند. چنانچه از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که فرمودند:

 «قطعاً احادیث ما سخت و دشوار است به‌طوری که آنها را فقط دل‌های نورانی و قلب‌های سلیم و اخلاق‌های نیکو تحمل می‌نمایند».(6)

نکته چهارم: تقسیم‌بندی مطالب دینی به واجبات و مستحبات

حال که ظرفیت‌ها و توان‌های افراد مختلف، متفاوت می‌باشد، در شریعت و احکام الهی دو دسته احکام وجود دارد؛ یک دسته احکام الزامی و حتمی که از آنها به واجبات و محرمات تعبیر می‌شود و رعایت آنها برای همه الزامی می‌باشد؛ و یک دسته احکام غیرالزامی که از آنها به مستحبات و مکروهات تعبیر می‌شود و رعایتشان الزامی نیست؛ اما نسبت به رعایت آنها تشویق و ترغیب ارائه شده است.

نکته پنجم: لزوم مدارا در امور مستحبی و معارف بلند

با توجه به نکات قبل، اسلام به همه مومنین بخصوص افرادی که در مقام تعلیم و تربیت دیگران هستند، مانند عالمان دینی یا والدین یا معلمین و اساتید، سفارش به مدارای تربیتی کرده است؛ به این معنی که در مقام تعلیم و تربیت رعایت ظرفیت افراد را بکنید. در یاد دادن و رشد دادن افراد عجله نکنید. نباید بیش از طاقت و تحمل افراد به دوش آنها بار علمی یا عملی بگذارید. باید معارف بلند یا احکام و توصیه‌های سخت غیرالزامی را از آنها بپوشانید و فعلاً یا اصلاً به آنها یاد ندهید. چنانچه امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:

 «ما امر شده‌ایم که از آنها (افراد ضعیف) خودداری کنیم و کتمان کنیم، شما هم پنهان کنید از کسی که خدا دستور داده به صرف نظر از آن و پنهان کنید از کسی که خدا دستور داده به ستر و کتمان از او.»(7)

 البته چنانچه اشاره شد، مسئله مدارا در احکام الزامی یعنی واجبات و محرمات مطرح نیست و همه باید این احکام را یاد بگیرند و سعی بر عمل به آنها داشته باشند؛ اما در احکام غیرالزامی و در ارائه معارف و مکارم بلند و عمیق لازم است با دیگران مدارا و رعایت ظرفیت آنها بشود.

نکته ششم: عواقب تحمیل کردن بر دیگران

در کلمات اهل‌بیت علیهم‌السلام در مورد کسانی که مدارای تربیتی را رعایت نمی‌کنند و بیش از توان و ظرفیت افراد، بر دوش آنها بار معرفتی یا عملی می‌گذارند، هشدارهای سختی داده شده است و پیامدهای دشواری برای آن شمرده شده است. از جمله اینکه فرموده‌اند این کار باعث این می‌شود که طرف مقابل شکسته و گمراه و هلاک شود (8) و مسئولیت جبران این گمراهی با همان کسی است که با او مدارا نکرده است. چنانچه امام صادق علیه‌السلام در این باره فرمودند: «ای عبدالعزیز! کسی را که (در درجات ایمان) پایین‏تر از توست ساقط مکن که بالاتر از تو، تو را ساقط می‏کند، هر گاه کسی را دیدی که پایین‏تر از توست و توانستی او را تا درجه خودت بالا بیاوری، این کار را بکن و چیزی را که طاقت آن را ندارد بر او تحمیل مکن که او را می‏شکنی، و هر کس مؤمنی را بشکند باید جبران کند، زیرا تو اگر به بچه شتر بار شتر نه‌ساله را بزنی او را از بین برده‏ای.»(9)

حتی در برخی از روایات هشدار داده‌اند که اگر در موقعیتی نامناسب و به افرادی که تحمل و توان لازم را ندارند مطلبی بلند و عمیق را گفتی و طرف مقابل انکار کرد و در نهایت باعث شد معارف عمیق دینی سبک شمرده و تحقیر شود؛ خداوند شما را بابت این کار ذلیل خواهد کرد.(10)

نتیجهگیری:

افراد مختلف توان و ظرفیت متفاوتی دارند؛ در مقام تعلیم و تربیت و در ارائه مطالب و معارف دینی باید رعایت ظرفیت و تحمل افراد را کرد و با افراد ضعیف مدارا کرد تا به مرور زمان توان و ظرفیت لازم را پیدا نمایند؛ چرا که خداوند متعال از هر کس به اندازه ظرفیت و توان او تکلیف می‌خواهد. ازطرفی برخی از معارف دینی، مانند معارف توحیدی و ولایی یا رعایت برخی آداب و نکات اخلاقی، خیلی سخت و عمیق هستند و فهم و اعتقاد به آنها یا رعایت آنها کار هرکسی نیست و نیاز به پیش‌شرط‌های خاص به خود دارد؛ ازاین‌رو باید در ارائه آنها به افراد مختلف، احتیاط کرد و قبلاً ظرفیت تحمل آن را در ایشان سنجید. اگر با افراد ضعیف، مدارای لازم نشود، شکسته و هلاک می‌شوند و مسئولیت گمراه شدن اینگونه افراد با کسی است که با آنها در مقام تعلیم و تربیت مدارای لازم را نکرده است و عواقب سختی در انتظار آنها می‌باشد.

منابع برای مطالعه بیشتر:

  • روش‌های تربیتی در قرآن، نوشته سیدعلی حسینی‌زاده، شهاب‌الدین مشایخی.
  • مدارا و آثار تربیتی آن در جامعه، نوشته سکینه گنج‌خانلو

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره بقره، آیه286.

2. «عَنْ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ اَلْقَرَاطِیسِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی ابی‌عَبْدِ اَللَّهِ (علیه‌السلام) فَذَکَرْتُ لَهُ شَیْئاً مِنْ أَمْرِ اَلشِّیعَةِ وَ مِنْ أَقَاوِیلِهِمْ فَقَالَ یَا عَبْدَ اَلْعَزِیزِ اَلْإِیمَانُ عَشْرُ دَرَجَاتٍ بِمَنْزِلَةِ اَلسُّلَّمِ لَهُ عَشْرُ مَرَاقِیَ وَ تُرْتَقَی مِنْهُ مِرْقَاةً بَعْدَ مِرْقَاةٍ فَلاَ یَقُولَنَّ صَاحِبُ اَلْوَاحِدَةِ لِصَاحِبِ اَلثَّانِیَةِ لَسْتَ عَلَی شَیْءٍ وَ لاَ یَقُولَنَّ صَاحِبُ اَلثَّانِیَةِ لِصَاحِبِ اَلثَّالِثَةِ لَسْتَ عَلَی شَیْءٍ حَتَّی اِنْتَهَی إِلَی اَلْعَاشِرَة»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، اول، 1362ش، ج۲، ص۴۴۸.

3. «خالِطوا النّاسَ بِما یَعرِفونَ، و دَعوهُم مِمّا یُنکِرونَ، و لا تُحَمِّلوهُم عَلی أنفُسِکُم و عَلَینا؛ فإنَّ أمرَنا صَعبٌ مُستَصعَبٌ»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، اول، 1362ش، ج‏2، ص624.

4. «عَنْ ابی‌عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) قَالَ: ذُکِرَتِ التَّقِیَّةُ یَوْماً عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع فَقَالَ وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ مَا فِی قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَهُ وَ لَقَدْ آخَی رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بَیْنَهُمَا فَمَا ظَنُّکُمْ بِسَائِرِ الْخَلْقِ إِنَّ عِلْمَ الْعُلَمَاءِ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْتَمِلُهُ إِلَّا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ‏ أَوْ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ فَقَالَ وَ إِنَّمَا صَارَ سَلْمَانُ مِنَ الْعُلَمَاءِ لِأَنَّهُ امْرُؤٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلِذَلِکَ نَسَبْتُهُ إِلَی الْعُلَمَاءِ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، تحقیق و تصحیح: حسن کوچه باغی، تهران، اعلمی، 1404ق، ج‏1، ص25.

5. «عَنْ ابی‌جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) قَالَ سَمِعْتُ یَقُولُ‏ إِنَّ حَدِیثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْتَمِلُهُ إِلَّا ثَلَاثٌ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا حَمْزَهَ أَ لَا تَرَی أَنَّهُ اخْتَارَ لِأَمْرِنَا مِنَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ مِنَ النَّبِیِّینَ الْمُرْسَلِینَ وَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ الْمُمْتَحَنِینَ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، تحقیق و تصحیح: حسن کوچه باغی، تهران، اعلمی، 1404ق، ج‏1، ص25.

6. «إِنَّ حَدِیثَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْتَمِلُهُ إِلَّا صُدُورٌ مُنِیرَةٌ أَوْ قُلُوبٌ سَلِیمَةٌ وَ أَخْلَاقٌ حَسَنَةٌ» صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، تحقیق و تصحیح: حسن کوچه باغی، تهران، اعلمی، 1404ق، ج‏1، ص25.

7. «فَأَمَرَنَا بِالْکَفِّ عَنْهُمْ وَ السَّتْرِ وَ الْکِتْمَانِ فَاکْتُمُوا عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالْکَفِّ عَنْهُ وَ اسْتُرُوا عَمَّنْ أَمَرَ اللَّهُ بِالسَّتْرِ وَ الْکِتْمَانِ عَنْهُ»؛ کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏1، ص403.

8. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌وآله)‏ إِنَّ حَدِیثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ‏ مُسْتَصْعَبٌ‏ لَا یُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ فَمَا وَرَدَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَدِیثِ آلِ مُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُکُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُکُمْ وَ أَنْکَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ إِلَی الرَّسُولِ وَ إِلَی الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّمَا الْهَالِکُ أَنْ یُحَدِّثَ أَحَدُکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنْهُ لَا یَحْتَمِلُهُ فَیَقُولَ وَ اللَّهِ مَا کَانَ هَذَا وَ اللَّهِ مَا کَانَ هَذَا وَ الْإِنْکَارُ هُوَ الْکُفْرُ»؛ کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، 8 جلد، تهران، اسلامیه، چهارم، 1407ق، ج‏1، ص401.

9. «یَا عَبْدَ اَلْعَزِیزِ لاَ تُسْقِطْ مَنْ هُوَ دُونَکَ فَیُسْقِطَکَ مَنْ هُوَ فَوْقَکَ إِذَا رَأَیْتَ اَلَّذِی هُوَ دُونَکَ فَقَدَرْتَ أَنْ تَرْفَعَهُ إِلَی دَرَجَتِکَ رَفْعاً رَفِیقاً فَافْعَلْ وَ لاَ تَحْمِلَنَّ عَلَیْهِ مَا لاَ یُطِیقُهُ فَتَکْسِرَهُ فَإِنَّهُ مَنْ کَسَرَ مُؤْمِناً فَعَلَیْهِ جَبْرُهُ لِأَنَّکَ إِذَا ذَهَبْتَ تَحْمِلُ اَلْفَصِیلَ حَمْلَ اَلْبَازِلِ فَسَخْتَهُ»؛ شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، تحقیق و تصحیح: علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین حوزه، اول، 1362ش، ج۲ ص۴۴۸.

10. «قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (علیه‌السلام) إِنَّ أَمْرَنَا هَذَا مَسْتُورٌ مُقَنَّعٌ بِالْمِیثَاقِ مَنْ هَتَکَهُ أَذَلَّهُ اللَّهُ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، تحقیق و تصحیح: حسن کوچه باغی، تهران، اعلمی، 1404ق، ج‏1، ص28.