اخلاق

خالکوبي به خاطر عشق به امام حسين (ع) روي ساعد ايراد دارد يانه؟
اين که به امام حسين علیه السلام، محبت داريد بسیار خوب است اما بدانيد؛ اين ارادت بايد باعث نزديک شدن ما به آن بزرگوار شود. هر چه به ايشان نزديکتر شويم ...

مي خواستم بگم تتو يا خالکوبي به خاطر عشق به امام حسين (ع) روي ساعد ايراد دارد يانه؟ لطفا پاسخ دهيد.

اين که به امام حسين علیه السلام، محبت داريد بسیار خوب است اما بدانيد؛ اين ارادت بايد باعث نزديک شدن ما به آن بزرگوار شود. هر چه به ايشان نزديکتر شويم، در قيامت روسفيد تر خواهيم بود. در زيارت عاشورا مي گوييم خدايا ما را به واسطه امام حسين عليه السلام در قيامت روسفيد بگردان؛ «اللهم اجعلني عندک وجيهاً بالحسين عليه السلام» پس با ایشان  بودن و حسيني زيستن افتخار است و موجب سربلندي در آخرت است اما بايد ببينيم؛ چه کاري ما را به امام حسين عليه السلام نزديک مي کند. قطعاً امام حسين که جانش را براي اعتلاي اسلام داده، با کاري که دين مبين اسلام آن را نهي کرده موافق نيست. اين مورد که شما اشاره کرديد اگر از نظر فقهي ايرادي داشته باشد، ممنوع خواهد بود(مي توانيد حکم شرعي آن را از بخش احکام مرکز ما به شماره 096400 جويا شويد). در قرآن، نزديک ترين افراد به حضرت ابراهيم علیه السلام را کساني مي داند که از او پيروي مي کنند نه اقوام و بستگان او(1) پس ابراز ارادت به امام حسين علیه السلام بايد در مسيري باشد که او مي پسندد. بايد اين مطلب را مدّ نظر داشته باشيد؛ هر کاري که دين ما به آن فرمان داده يا آن را جايز دانسته، مي توان براي قرب به امام حسين علیه السلام و نشان دادن ارادت به ایشان، انجام داد.

موفق باشيد.

 

پي نوشت:

1. سوره آل عمران، آيه 68

چه کارهايي براي قبولي توبه و توسل به امام حسين (ع) انجام دهيم؟
توبه یعنی پشیمانی قلبی که لازمه اش ترک آن کار و تصمیم جدی داشتن، بر انجام ندادن گناهان است. در صورتی که قابل جبران باشد، لازم است است این کار انجام شود ...

سلام توسل به امام حسين (علیه السلام) براي توبه از گناهان چگونه است؟ چه کارهايي براي  قبولي توبه و توسل به امام حسبن (ع) انجام دهيم؟

«توسل» از ماده «وسل» به معناي تقرّب جستن يا چيزي كه باعث تقرّب به ديگري از روي علاقه و رغبت مي‌شود، مي‌باشد(1) توسل شامل شفاعت نيز مي‌شود، «شفاعت» از ماده «شفع» به معناي ضميمه كردن چيزي به همانند او است (2) و در مفهوم قرآني، شخص گناهكار به خاطر پاره‌اي از جنبه‌هاي مثبت (مانند ايمان، عمل صالح و...) شباهتي با اولياءالله پيدا مي‌کند و آن‌ها با کمک‌هاي خود، او را به‌سوي كمال سوق مي‌دهند و از پيشگاه خداوند تقاضاي عفو مي‌کنند. به‌عبارت‌ديگر: شفاعت قرار گرفتن موجود قوي‌تر و برتر در كنار موجود ضعيف‌تر و كمك نمودن به او د رراه پيمودن مراتب كمال، است(3).

قرآن کریم در آيه 35 سوره مائده، مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»: اي كساني كه ايمان آورده‌ايد پرهيزكاري پيشه كنيد و وسيله‌اي براي تقرب به خدا، انتخاب نماييد و درراه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.

وسيله در آيه فوق، معناي بسيار وسيعي دارد و هر كار و هر چيزي كه باعث نزديك شدن به پيشگاه مقدس پروردگار مي‌شود، شامل مي‌گردد، همانطوركه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرمودند: بهترين چيزي كه به‌وسيله آن مي‌توان به خدا نزديك شد، ايمان به خدا و پيامبر او و جهاد در راه او، نماز، زكات، روزه، حج، صله‌رحم، انفاق ... مي‌باشد(4).

متوسل شدن به افراد در حقيقت توسل به مقام روحاني آن‌هاست كه روح خود را پرورش داده، به كمالاتي رسيدند علاوه بر اين، توسل روح اميد را افزايش، روح يأس را كاهش و ايجاد رابطه معنوي باخدا و اولياءالله و تحصيل رضايت خداوند و توجه به سلسله شافعان و... را به وجود مي‌آورد بنابراين توسل به مقامِ بزرگي مانند امام حسين عليه‌السلام که جانش را براي احياي دين خدا، فدا کرد، بسيار مناسب است و در روايات بسياري هم به آن تأکيد شده است. آداب و ترتيب خاصي نيز براي اين‌گونه توسل ها، وجود ندارد و انسان مي‌تواند صميمانه با امامش درد دل کند و به‌وسيله او از خدا طلب مغفرت کند یا اینکه از خدای متعال بخواهد به خاطر آن بزرگوار، او را مورد بخشش قرار دهد.

توبه یعنی پشیمانی قلبی که لازمه اش ترک آن کار و تصمیم جدی داشتن، بر انجام ندادن گناهان است. در صورتی که قابل جبران باشد، لازم است است این کار انجام شود. می توان از سیدالشهدا علیه السلام خواست تا برای توفیق در این مسیر، برایتان دعا کند. از طرفی می توان از آن بزرگوار درخواست کرد تا به درگاه الهی برای شما، استغفار نماید.

 موفق باشيد.

پي‌نوشت‌ها:

1. قرشي، سيد علي‌اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ذيل ماده «وسل»

2. همان،‌ ذيل ماده «شفع»

3. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 1، ص 223

4. نهج‌البلاغه، خطبه 110

آيا من بايد با همچين مردي ادامه بدم؟
همان‌طور که بحث بيش‌ازحد، کمکي به حل مشکل نمي‌کند، پاک کردن صورت‌مسئله نيز راهکار مناسبي نيست ...

سلام من 9سال هست که ازدواج کردم و دو فرزند دارم، شوهرم اعتقادي به مراسم مذهبي و دعا و امام حسين و... نداره، آيا من بايد با همچين مردي ادامه بدم؟ هر چي سعي مي­کنم که متقاعدش کنم ميگه من فقط خدارو قبول دارم و به حرفاي هيچ کس گوش نميده.

مواجهه‌ي ناشيانه و غيرعقلاني با اختلافات عقيدتي مي‌تواند زيان‌هاي جبران‌ناپذيري داشته باشد. برخورد و سرسخت با تضادهاي موجود، هيزم به آتش انداختن است. اصلي‌ترين راه، مداراست و اگر كسي در مقابل اعتراضات و مخالفت‌هاي طرف مقابلش از خود نرمي نشان بدهد، به اين معني نيست كه فرد، موافق نظر طرف مقابل است.

• انعطاف‌پذيري در برخي موارد چه بسا باعث همراهی و موافقت شود. اگر خانم يا آقايي در مقابل ابراز اختلاف شريك زندگي خود نرمي نشان دهد، پس از مدتي متوجه شود كه طرف مخالف حق دارد و باورهاي اوست كه مي‌بايست اصلاح شود البته اين درك با كنار گذاشتن خودخواهي قابل‌دسترسي است.

• همان‌طور که بحث بيش‌ازحد، کمکي به حل مشکل نمي‌کند، پاک کردن صورت‌مسئله نيز راهکار مناسبي نيست. شما و همسرتان بايد نسبت به اين مسئله آگاه باشيد تا در صورت بروز مسائلي در اين زمينه بتوانيد با همکاري هم مشکل را برطرف کنيد. اگر هر بار که مي‌خواهيد دراين‌باره با همسرتان صحبت کنيد، کار به مشاجره مي‌کشد، به‌جاي حرف نزدن دراين‌باره بايد شيوه گفتگويتان را تغيير دهيد.

• به عقايد يکديگر احترام بگذاريد. احترام گذاشتن به اعتقادات مذهبي همديگر در ازدواج امري ضروري است. يادتان باشد که مذهب همسر شما بخش بسيار مهمي از زندگي اوست. باهم عهد ببنديد که هيچ‌وقت به اعتقادات و باورهاي مذهبي هم بي‌احترامي نکنيد و به عهدتان وفادار بمانيد.

• لازم نيست هر خطايي را که از همسرتان سر مي‌زند به ارزش‌هاي مذهبي يا سياسي وي ربط دهيد، اگر همسر شما که ايمان مذهبي قوي ندارد، دروغي گفت، به او نگوييد که اگر کمي دين و ايمان داشت، اين کار را نمي‌کرد، افراد مذهبي و باايمان هم ممکن است گاهي دروغ بگويند!

• کارهاي پسنديده و خوب همسرتان را هم ببينيد. گاهي آن‌قدر روي اختلاف نظراتتان متمرکز مي‌شويد که تفاهم‌ها و نقطه نظرات مشترکي که داريد را نمي‌بينيد. آيا واقعاً همسر شما که ازنظر شما باورهاي درستي ندارد، تابه‌حال هيچ کار خوبي که مطابق باورها و خواسته‌هاي شماست انجام نداده است؟

درست است که باورهاي مذهبي اهميت زيادي در زندگي افراد دارند اما گاهي اوقات افراد تمام تمرکز و انرژي خود را صرف پيدا کردن شباهت و يا تفاوت‌هاي موجود در اين حوزه کرده، درنتيجه، توجهي به ساير حوزه‌ها ندارند. اين مسئله موجب مي‌شود تا هرگونه تفاوتي در باورهاي مذهبي فشار مضاعفي را به رابطه وارد کند. براي رسيدن به اشتراک بيشتر، سعي کنيد روي مسائل غيرمذهبي که هر دو شما از آن لذت مي‌بريد تمرکز کنيد مثل سرگرمي‌هاي مختلف، ورزش يا فيلم. انجام دادن کارهايي که هر دوی شما را خوشحال مي‌کند. اين‌ها کمکتان مي‌کند حس اتحاد در ازدواجتان را بالاتر ببريد و ديگر وقتتان را صرف دعوا کردن بر سر عقايد نکنيد.

• يکي از اشتباهات همسران اين است که ديدگاه‌هاي متفاوت همسرشان را به‌عنوان دليلي براي اثبات بي‌علاقگي وي تعبير مي‌کنند و تصور مي‌کنند اگر همسرشان به آن‌ها علاقه داشت، اعتقاداتش را تغيير مي‌داد. ما هرقدر هم به شخصي علاقه‌مند باشيم قادر نيستيم به خاطر وي تغييرات خيلي زيادي در خودمان ايجاد کنيم البته ايجاد تغيير درباره رفتارهاي ظاهري مانند نوع لباس پوشيدن با طرز غذا خوردن، کار چندان سختي نيست اما زماني که موضوع مورد بحث ارزش‌ها و اعتقاداتي است که از دوران کودکي در ما شکل‌گرفته، تغيير کامل و گسترده ممکن نيست.

در پایان یادآور می شویم: در عين اينکه ازدواج با فردي از فرهنگ و مذهبي متفاوت، ممکن است چالش‌هايي منحصر به ‌فرد به همراه داشته باشد، درعين‌حال مي‌تواند فرصتي مناسب براي رشد و بالندگي در زندگي طرفين فراهم آورد. دیگر اینکه شرکت در مراسم های مذهبی اگر چه مطلوب است ولی یک موضوع فردی است و نباید به خاطر آن در خانواده اختلاف ایجاد شود. حفظ وحدت و آرامش خانواده از آن موضوعات، مهمتر است.

 موفق باشيد.

پس بر اين اساس انسان بايد عشق و عاشقي را کنار بگذارد؟
گاهي افراد خيال مي‌کنند عاشق هستند درصورتي‌که دچار هيجانات غريزه جنسي شده‌اند. گاهي خيال مي‌کنند عاشق هستند درصورتي‌که ازنظر عاطفي، وابستگي افراطي به يک شخصي...

با سلام
حديثي از امام صادق وجود دارد که مي گويد:«قلب انسان حرم خداست ودر حرم خدا غير خدا را راه ندهيد.» پس بر اين اساس انسان بايد عشق و عاشقي را کنار بگذارد؟؟

پرسشگر محترم!

دغدغه شما براي فهم صحيح موضوعات ديني ستودني است. منظورتان از عشق و عاشقي چيست؟ گاهي افراد خيال مي‌کنند عاشق هستند درصورتي‌که دچار هيجانات غريزه جنسي شده‌اند. گاهي خيال مي‌کنند عاشق هستند درصورتي‌که ازنظر عاطفي، وابستگي افراطي به يک شخصي پيداکرده‌اند. عشق از محبت زياد پديد مي‌آيد. محبت، پايه معرفتي دارد. معمولاً مردم وقتي از هم شناخت کافي پيدا کنند، از هم فرار مي‌کنند نه اينکه عاشق هم شوند. اگر هم فردي به ديگري محبت واقعي پيدا کند چون پايه اين محبت، معرفت است اولاً چنين حالتي، افراطي نخواهد بود ثانياً در راستاي محبت الهي خواهد بود چراکه اين فرد مخلوق و جلوه الهي است. نشانه و نمودي از آن حقيقت والاست.
آنچه در فيلم‌ها و داستان‌ها نشان مي‌دهند معمولاً همان وابستگي افراطي است که جرقه آن در نگاه و برخورد اول شکل مي‌گيرد. چنين حالتي به دليل آسيب‌هايي که دارد علاوه بر روانشناسي، ازنظر ديني هم مذمت شده است.
اين‌گونه عشق‌ها (درصورتي‌که اختياراً به آن‌ها دامن زده شود) و لو اينكه توأم با غريزه جنسي نباشد بازهم نکوهش شده‌اند: امام على «عليه‌السلام»: كسى كه عاشق چيزى شود، چشم خود را كور و قلب خود را بيمار كرده است. عاشق با چشمى نادرست مى‏بيند و با گوشى ناشنوا مى‏شنود، شهوات عقل او را از كار مى‏اندازد و دنيا قلب او را مى‏كشد و نفس او خواستار بي‌چون‌وچراي آن مى‏شود (1). مفضل مي‌گويد از امام صادق عليه‌السلام سؤال كردم كه عشق چيست؟ فرمودند دل‌هايي كه از ياد خدا خالي شود گرفتار محبت غير خدا مي‌شوند (2). در کل وابستگي شديد به غير خدا مطلوب نيست و آسيب‌هايي دارد به قول خواجه حافظ:
 غلام همت آنم كه زير چرخ كبود                               ز هر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است
چنين حالت‌هايي در ابتدا کم هستند ولي با ادامه دادن، گفتن به‌طرف مقابل، نزديک شدن به‌طرف، فکر و خيالات و آرزو کردن‌ها بيشتر مي‌شود! هرچند ممکن است اين دل‌بستگي‌ها در ابتدا فقط احساسي و بدون تحريک غريزه جنسي باشد ولي در ادامه چنين تضميني وجود ندارد. نيروها و غريزه‌هاي آدمي درهم‌پيچيده‌اند و به روي‌هم اثر مي‌گذارند. شايد در ذهن تصور شود که احساس از غريزه جنسي جدا باشد ولي در عالم واقع اين‌طور نيست. وقتي احساسات هيجاني شد غريزه‌هاي ديگر هم بي‌اختيار به کار مي‌افتند. پيگيري اين حالت‌ها تمامي ندارد. ابتدا نگاه، بعد از مدتي فکر و خيالات، بعدازآن درخواست کارهاي ديگر! بازهم آرامش پديد نخواهد آمد، بلکه درخواست‌ها بيشتر مي‌شود! پس بهتر آن است که از همان ابتدا مديريت شود تا به‌تدريج از بين برود.
موفق باشيد.  
پي‌نوشت‌ها:
1. سيد رضي، نهج‌البلاغه، مص: صبحي صالح، قم، هجرت، 1414 ق، خطبه 109، ص 160.
2. محمد بن علي بن بابويه، امالي (للصدوق)، تهران، كتابچي، 1376 ش، ص 668، ح 3.

اگر در بیماری‌های مسري و فراگير مانند کرونا جان پزشک درخطر باشد بازهم لازم است خدمت کنند؟

اگر در بیماری‌های مسري و فراگير مانند کرونا جان پزشک درخطر باشد بازهم لازم است خدمت کنند؟

پاسخ اجمالی: در زندگي همه انسان‌ها در بعضی‌اوقات، در انجام دو يا چند فعل، تضادي به وجود می‌آید و نمی‌تواند دو عمل را باهم انجام داد. (در علم اخلاق به آن تزاحم اخلاقی می‌گویند.) سؤال شما هم در این محور است. در اين شرايط، اخلاقاً و به‌حکم عقل و بر اساس اولويت‌بندي اگر جمع آن دو امکان دارد باید هر دو عمل را باهم انجام داد، مثلاً پزشک با حفظ جان (مراعات مسائل بهداشتی)، به وظیفه خود هم عمل کند و اگر جمع این دو امکان نداشت باید انتخاب اهمّ بر مهم پرداخت؛ به‌عبارت‌دیگر بر اساس ملاک و معيار، يکي را بر ديگري مقدم دارد. در این مورد مصلحت عام جامعه و یا تعهدی که پزشک به بیمارستان و یا جامعه داده بر مصلحت فردي اولويت پیدا می‌کند.

پاسخ تفصیلی:

مقدمه:

ازآنجاکه زندگي فردي و اجتماعي انسان، رو به گسترش و پيشرفت است و از سوي ديگر، قدرت و اختيار انسان نسبتاً محدود است، در انجام دو يا چند فعل و عمل، تضادی پیش می‌آید و نمی‌توان هر دو عمل را باهم انجام داد.

 بي‌ترديد انسان در این شرایط باید به‌حکم شرع و عقل، به‌گزینش و اولويت‌بندي و انتخاب اهمّ بر مهم بپردازد و بر اساس ملاک و معياري (شرعی، اخلاقی و عقلی)، يکي را بر ديگري مقدم دارد، اگر این‌گونه عمل نکند و ملاک و معیاری براي ترجيح يک عمل نداشته باشد، صدمات جبران‌ناپذيري به جامعه و یا حتی به فرد می‌رسد و درنهایت، شخص به وظیفه دینی و اخلاقي خود عمل‌نکرده است. يکي از آن تعارض‌ها که در سؤال شما هم مطرح‌شده، در انجام‌وظیفه پزشکي و يا پرستاري با احتمال خرجانی است؛ در اين موقعیت آيا پزشک و یا پرستار به خاطر احتمال ابتلا به يک بيماري مسري و واگیردار (وجوب حفظ جان)، بايد از وظيفه خود دست بکشد و بيماران را رها کند يا مثل يک سرباز دست از انجام‌وظیفه برندارد و تا آخر ایستادگی کند. برای رسیدن به پاسخ لازم است نکاتی را بیان کنیم:

معناي تزاحم:

در تعريف تزاحم آمده است: هرگاه دو حکم، چنان جعل‌شده باشند که ازنظر قانون‌گذار هر دو مطلوب باشند، ولي در عمل و در مقام امتثال و اجرا تصادفاً باهم جمع شوند، به‌نحوی‌که امتثال هردوی آن‌ها باهم در زمان واحد، براي مکلف امکان نداشته باشد و تنها بتواند يکي از آن‌ها را انجام دهد، تزاحم بين دو حکم رخ‌داده است. (1)

به‌عبارت‌دیگر، تنافي دو حکم که بايد اجرا شود، به سبب عدم توانايي مکلف براي انجام هر دو در زمان واحد.

در این شرایط اخلاقاً باید از قاعده «تقديم اهمّ بر مهم» استفاده کرد؛ یعنی آن چیزی که مصلحت آن نسبت به قسم دیگر مهم‌تر است انجامش در اولویت قرار می‌گیرد.

مصلحت و یا مصالح به دو قسم تقسیم می‌شود: الف. مصالح عام: شامل همه مردم، يا افراد بسياري مي‌شود.

 ب. مصالح خاص: شامل افراد کمي ‌مي‌گردد. در اینجا هرگاه تزاحم بين مصالح عام و خاص رخ دهد، مصالح عام بر خاص مقدم است. (2)

در خصوص پرسش شما هم طبق تعاريف و مواردي که ذکر شد، مصلحت عام و جامعه در اولويت قرار دارد. چون پزشکان، پرستاران، نظاميان، آتش‌نشانان و يا هرکسانی که به جامعه تعهد دارند که درهرحال در آن جایگاهی که هستند خدمت کنند، نمی‌توانند و نبايد به‌وقت شداید و مشکلات (حتی برای حفظ جان خود) ميدان را خالي کنند؛ و در تمام اوقات مصلحت عموم جامعه بر مصلحت فردي آن‌ها اولويت دارد.

دلیل دیگری که پایبندی این اقشار را تأیید می‌کند این است که مردم یا دولت، عمري به ارتشيان و نظاميان حقوق و امکانات می‌دهند تا اگر جنگي پديد آمد، در مقابل دشمن بايستند. عمري در زمان صلح، نان و امکانات دادن، براي دورانِ جنگ احتمالي ست و خالي نمودن عرصه در زمان جنگ، به هيچ رو پذيرفته نيست.

جان سرباز وطن عزيز و حفظ جان هم از واجبات است، ولي در اين مورد از جان عزيزتر، مسئوليتي است که سرباز به‌وقت صلح پذيرفته است و خود را نسبت به آن متعهد می‌داند.

به همين سان، مسئوليت پزشک، پرستار و... است. این‌که هميشه در آرامش، نسخه‌ی بپيچند و يا در محل کار حاضر شوند، گوشه‌ای از کار است ولي کار مهم‌تر، حضور در ميدان نبرد، در زمان مبارزه یا بیماری‌های سخت واگيردار و زمان بحراني کشور است. البته سربازان سلامت و پزشکان و پرستاران ایران‌زمین در اتفاقات اخیر (شیوع بیماری کرونا) به جهانیان نشان داده‌اند، چه در زمان جنگ نظامی- بیولوژی و چه در زمان صلح همیشه در کنار مردم هستند.

نتیجه:

همه عزیزانی که در استخدام دولت هستند (نظامي، پزشک، پرستار، آتش‌نشان، کارمندان دولت و...) و تعهد دادن که در همه شرایط انجام‌وظیفه کنند. مسئوليتشان نسبت به جامعه و مردم فقط در زمان‌های صلح و آرامش نیست، بلکه در زمان‌های جنگ و یا زمان بحراني کشور هم وظیفه‌دارند تا تمام تلاش خود را در رفع مشکل جامعه (به‌اندازه وسع خود) ايفا نمايند و نمی‌توانند به‌صرف احتمال خطر جاني از کار و وظيفه خود دست بکشند؛ و اگرچه جانشان هم درخطر باشد در اینجا مصلحت جامعه بر حفظ جان فردی اولویت دارد.

پی‌نوشت‌ها:

1. مظفر، محمدرضا، اصول فقه، ترجمه محسن غرويان و علي شيرواني، چ سوم، قم، دارالفکر، 1384، ص 373.

2. خادمي، نورالدين، المصلحه المرسله حقيقتها و ضوابطها، بيروت، دار ابن حزم، 1421 ق، ص 123.

 

کلمات کلیدی:

تزاحم اخلاقي، مصالح ضروري، اهمّ و مهم، الزام اخلاقي، پزشک، حفظ جان، خطر جاني، بيماري کرونا

حکم مصافحه، معانقه و روبوسي در شرايط بیماری‌های مسري ازنظر اخلاقي چگونه است؟

حکم مصافحه، معانقه و روبوسي در شرايط بیماری‌های مسري ازنظر اخلاقي چگونه است؟ آيا در اين شرايط هم بايد دعوت مؤمن را اجابت کرد؟ غذا خوردن در مهمانی‌ها چه حکمي دارد؟

پاسخ اجمالی:

عقل در شرایط بحرانی بهترین راهنمای انسان است و مي‌گويد که دفع ضرر محتمل قابل‌اعتنا، واجب است و قطعاً مصلحت حفظ سلامت مهم‌تر است؛ چراکه اصولاً حفظ جان و سلامت آن در رأس مصالح است لذا اين‌گونه کارها اگر به تشخيص کارشناسان باعث شيوع شود و خطر جاني در پي داشته باشد ممنوع است و بايد فعلاً کارهاي مستحبي را کنار گذاشت و به فکر سلامتي بود.

پاسخ تفصیلی:

اگرچه در آموزه‌اي ديني ما ارزش و اهميت بالايي براي مواردي که شما مکتوب کرديد وجود دارد، اما در تشخيص راه صحيح در اين شرايط توجه به چند نکته ضروري است تا انسان بتواند به نتيجه‌اي اخلاقي و عقلاني دست يابد:

اهمیت نمونه‌هایی از آموزه‌های اسلامی

در روايات بسياري، مسلمانان به مصافحه و دست دادن به يكديگر سفارش شده‌اند. به‌عنوان نمونه در حديثي از پيامبر (صلي‌الله عليه و آله) مي‌خوانيم: «تحيت كامل بين شما دست دادن به يكديگر است»(1) در حديث ديگري مي‌خوانيم: «چون يكديگر را ملاقات كرديد، با سلام و مصافحه يكديگر را ملاقات كنيد و چون از يكديگر جدا شديد، با طلب آمرزش براي يكديگر از هم جدا شويد».(2)

گفتني است كه در بعضي از روايات به روبوسي كردن در هنگام ديدار هم سفارش شده است اما در برخي ديگر، محدود به موارد خاص يا نهي شده است. (3) همچنين بين علما درباره جواز و محدوديت‌هاي روبوسي اختلافاتي وجود دارد، اما مي‌توان گفت در مورد مصافحه (دست دادن)، اختلاف چنداني به چشم نمي‌خورد كه اين خود بيانگر جايگاه و اهميت اين كار پسنديده است.

 از برخي روايات چنين استفاده مي‌شود كه دست دادن با برادران ديني آن‌قدر مهم است كه حتي در حال ناپاكي باطني نيز نبايد آن را ترك كرد. امام صادق (ع) فرمود:

روزي پيامبر اكرم (صلي‌الله عليه واله) حذيفه را ديد و دست مبارك خود را به‌سوي او گرفت، اما حذيفه دست خود را عقب مي‌کشيد. پيامبر فرمود: اي حنيفه! دست خود را به‌سوي تو آوردم، اما تو دست خود را دور كردي! حذيفه در پاسخ گفت: اي رسول خدا! همگان مشتاق دستان مبارك شما هستند، اما چون ناپاك بودم (و هنوز غسل نکرده‌ام)، نمي‌خواستم دستم در چنين حالتي دست مباركتان را لمس كند. پيامبر فرمود: «آيا نمي‌داني كه هرگاه دو مسلمان با يكديگر ديدار كنند و سپس دست بدهند، گناهانشان چون برگ‌هاي درختان مي‌ريزد؟!»((4)).

"ضرورت توجه به مصالح در اسلام"

با توجه به آنچه در مقدمه آمد باید مصلحت و صلاح عقلانی را در نظر گرفت، چراکه هم رد احسان مؤمن مانند دعوت در مهمانی‌ها سفارش شده است و هم حفظ سلامتي خود فرد و دیگر افراد داراي مصلحت است ازاين‌رو در مباحث علمی می‌گویند این دو مصلحت باهم تزاحم مي‌کنند که بايد مصلحت اهم را حفظ و مصلحت مهم را کنار گذاشت.

حال در خصوص اختلاف مستحب بودن مصافحه و انتقال بيماري مسري، روشن است روايات اسلامي اين‌گونه نيست كه به‌صورت دسته‌اي از روايات اين دو مسئله در کنار هم باشد تا به نتيجه واقعي از معصوم رسيد . يعني گرچه در برخي روايات مستحب بودن مصافحه را بيان‌ کردند، اما با توجه به ساير روايات و قواعد كلي اسلام كشف مي‌کنيم كه اين حكم شرايطي دارد و ازجمله آن‌ها اين است كه مصافحه باعث ضرر به خود فرد يا ديگري نباشد. زيرا ضرر رساندن به خود يا ديگري حرام است؛ ولي مصافحه مستحب در اين صورت عمل حرام بر مستحب که مصافحه است مقدم است .

نتیجه:

با توجه به اينکه قطعاً مصلحت حفظ سلامت مهم‌تر است و عقل مي‌گويد که دفع ضرر محتمل قابل‌اعتنا، واجب است بايد فعلاً کارهاي مستحبي را کنار گذاشت و به فکر سلامتي بود.

وضعيت مصافحه، معانقه و غيره هم ازآنچه عرض کرديم روشن مي‌شود. اين‌گونه کارها اگر به تشخيص کارشناسان باعث شيوع شود و خطر جاني در پي داشته باشد ممنوع است. اصولاً حفظ جان و سلامت آن در رأس مصالح است و تقریباً همه احکام ديگر تحت تأثير آن قرار مي‌گيرند. ازاين‌رو واجباتي مثل روزه، امربه‌معروف، حج و غيره هم براي حفظ سلامتي تعطيل می‌شوند.

پی‌نوشت‌ها:

1. شيخ طوسي، الأمالي، قم، دارالثقافه، 1414، ص 639.

2. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407 ه.ق، ج‏2، ص 181.

3. ر.ك: همان، ص 185. (باب التقبيل)

4. همان، ص 183. براي مطالعه تفصيلي ر.ك مروجي طبسي، محمدهادي، مقاله «مصافحه؛ چرا و چگونه؟»، فصلنامه فرهنگ كوثر، پاييز 1389 - شماره 83، از 112 تا 130.

 

کلمات کلیدی:

مصافحه، معانقه، اجابت دعوت مؤمن، بيماري‌ها مسري.

آيا با توجه به شرايط بحراني بايد در مراسم تشييع، تدفين و ختم شرکت کرد؟

آيا با توجه به شرايط بحراني بايد در مراسم تشييع، تدفين و ختم شرکت کرد؟ چگونه تسلي خاطر بازماندگان باشيم و تسليت بگوييم؟

پاسخ اجمالی:

 آنچه همه عاقلان بدان معتقدند عبارت است از «وجوب دفع ضرر محتمل»،و دفع ضرر محتمل هم بدین معناست که لازم است به‌طورجدی نسبت به رعايت توصيه‌هاي بهداشتي اهتمام شود، یعنی انسان عاقل به‌دوراز تعصبات و تشریفات پای دستورات اهل علم و فن بنشیند؛ لذا عدم رعايت توصيه و تجويز کارشناسان در شرایط موجود نافرماني از خدا و عقل به‌حساب می‌آید. اطاعت از تشخيص کارشناسان بهداشتي و صالح بی‌غرض، مانند فتواي فقيهان صاحب صلاحيت، لازم است. همان قانون عقلي و عقلايي که تقليد از مجتهد را به‌عنوان متخصص در احکام شرع واجب شرعي مي‌کند، التزام به نظر متخصصان و کارشناسان امور درماني و بهداشتي را واجب مي‌دارد.

پاسخ تفصیلی:

اهميت مراعات:

پرسشگر محترم رعايت بهداشت فردي و اجتماعي در اسلام مطلوب و بسيار موردتوجه است. قرآن کريم درزمینهٔ بهداشت در پوشش، تغذيه، بدن و ساير امور زندگي انسان به‌وضوح سخن گفته و آن را از مطالبات و در حد تکاليف شرعي مطرح کرده است. عدم رعايت مسائل بهداشتي به‌نوعی خودکشي است و به‌حکم فرمان قرآني: « لاتُلقُوا اَنفُسَکُم اِلي التَهلُکه»«خودتان را به هلاکت نيفکنيد(1)» لذا در تشخيص راه صحيح در اين شرايط توجه به چند نکته ضروري است تا انسان بتواند به نتيجه مطلوب دست يابد:

يکم: آنچه در اخبار کارشناسان در شرايط بحراني مشاهده می‌گردد این است که می‌گویند: شهروندان تنها بايد مراقبت‌هاي پزشکي و بهداشتي را جدي بگيرند، لذا ساير مواردي که در اين خصوص توصيه‌شده را کاملاً توجه کنند.

دوم: روايات اسلامي اين‌گونه نيست كه به‌صورت ترتيب موضوعي صادر و تدوين‌شده باشند تا همه قيود و شرايط يك حكم به‌صورت يکجا بيان‌شده باشد، بلكه غالباً اين‌گونه است كه روايات مربوط به يك موضوع به‌صورت پراكنده صادرشده است؛ لذا براي شناخت حكم واقعي يك مسئله نبايد به يك يا چند روايت اکتفا كرد بلكه بايد فحص و جستجوي كامل در تمام روايات داشته باشيم تا اگر احياناً اين حكمي كه از يك يا چند روايت استفاده‌شده داراي قيود و شرايطي باشند اين قيود و شرايط را كشف نمود.

ازجمله مواردي که در اسلام بسيار سفارش شده، شرکت در تشییع‌جنازه و سرسلامتی دادن به بازماندگان است چنانکه از حضرت رسول گرامي اسلام(ص) نقل‌شده که فرمود: «اولين هديه و تحفه‌ای که به مؤمن [پس از مرگ] داده می‌شود اين است که وي و هر که در تشییع‌جنازه او شرکت کرده، بخشوده مي­شود».(2)

"ضرورت توجه به مصالح در اسلام"

با توجه به آنچه در مقدمه آمد باید مصلحت و صلاح عقلانی را در نظر گرفت چراکه هم شرکت در مراسم تشییع مؤمنین سفارش مؤکد شده است و هم حفظ سلامتي خود فرد و دیگر افراد داراي مصلحت است، ازاين‌رو در مباحث علمی می‌گویند این دو مصلحت باهم تزاحم مي‌کنند که بايد مصلحت اهم را حفظ و مصلحت مهم را کنار گذاشت.

"توجه به بعد اخلاقی بحث"

آنچه در این ميان مهم به نظر می‌رسد و از بعد اخلاقي نيز اهميت پيدا می‌کند با توجه به عدم وجود مراسمات ختم در این‌گونه شرايط، شرکت داشتن در مراسم تشييع اموات خصوصاً اگر از اقوام و بستگان ما باشند با رعايت اصول بهداشتي بلامانع به نظر می‌رسد چراکه براي افراد بعد عبرت‌آموزی داشته و ثواب بسيار بالايي براي آن مترتب گشته است.

"راهکارهای جایگزین "

درصورت معذور بودن انسان می‌تواند از راه‌های خداپسندانه دیگری از باب وظیفه دینی خود عمل کند:

-به‌صورت مجازي، پیامکی و یا تلفني عرض تسليت خود را ابراز کنید

-بعد از فروکش شدن اين نوع بیماری‌ها به‌صورت حضوري عرض تسليت خود را به صاحبان عزا اعلام نمايد.

مطمئناً صاحبان عزا نيز در اين شرايط انتظارات خود ا نيز به حداقل رسانده و سلامتي ديگران را اهميت می‌دهند.

نتیجه:

با توجه به اينکه قطعاً مصلحت حفظ سلامت مهم‌تر است و عقل مي‌گويد که دفع ضرر محتمل قابل‌اعتنا، واجب است انسان شرایط موجود را اهم و مهم کند و با توجه به وضعیت فعلی اگر ضرر قابل‌توجهی او را تهدید می­کند، بايد فعلاً کارهاي مستحبي را کنار گذاشته و به فکر سلامتي خود باشد؛ چراکه اين‌گونه کارها اگر به تشخيص کارشناسان باعث شيوع شود و خطر جاني در پي داشته باشد، ممنوع است. ازآنجاکه حفظ جان و سلامت آن در رأس مصالح است، تقریباً همه احکام ديگر تحت تأثير آن قرار مي‌گيرند در غیر این صورت با در نظر گرفتن توصیه‌های بهداشتی و رعایت مقررات کارشناسان مربوطه در زمان مدیریت‌شده‌ای در مراسم شرکت کرده و تسلی‌دهنده بازماندگان این واقعه باشد.

پی‌نوشت‌ها:

  1.  بقره، آيه ۱۹۵

کلمات کلیدی:

تشییع‌جنازه/بيماري مسري/تکريم مؤمن

اگر باخبر شويم يک نفر اين کالاهاي موردنیاز مردم را احتکار کرده چه وظیفه‌ای داريم؟

در اين روزها که بيماري واگيردار شيوع پیداکرده و مردم نيازمند مواد و کالاي بهداشتي هستند؛ اگر باخبر شويم يک نفر اين کالاهاي موردنیاز مردم را احتکار کرده چه وظیفه‌ای داريم آيا بايد به‌مراتب قانوني اطلاع بدهيم؟ اگر کسي احتکار نکرده ولي از قيمت واقعي آن بيشتر می‌فروشد و گران‌فروشی می‌کند وظيفه ما چيست؟ اطلاع بدهيم؟ تذکر بدهيم يا ...

پاسخ اجمالی:

برخورد با احتکار و گران‌فروشی در سطح عموم جامعه نیازمند توجه به برخی آداب است؛اگر کسي در مورد برخي افراد اطلاع دارد که قصد دارند نظم جامعه را به هم بزنند يا سلامت جامعه را به خطر بيندازند، لازم است بااحساس وظيفه و تکليف، به مراکز مربوطه اطلاع دهند البته قبل از آن بايد از باب تذکر، گرچه تذکر غيرمستقيم، آن‌ها را نسبت به اين کار، آگاه کرد و اگر اثر نکرد، از طريق قانون اقدام کرد. در این مرحله نیز نسبت به میزانِ آنچه احتکار شده است می‌توان تشخیص داد که آیا این از مواردی است که برای مدیریت بازار انبارشده بوده یا از روی سودجویی است.

پاسخ تفصیلی:

اگر همه مردم نسبت به وظيفه‌اي که به عهده‌دارند، حساس باشند و در پي اين باشند که به آن عمل کنند، بسياري از مشکلات به وجود نمي‌آيد. در مورد حکم شرعي احتکار بايد در جاي خودش صحبت کرد اما درمجموع در اسلام از این کار نهی شده است و روایات فراوانی در این مورد و اقسام مختلف آن وجود دارد.

احتکار را اگرچه در منابع روایی و فقهی بیشتر در چند قلم از مواد غذایی به کار می‌رود.(1) اما برخی از فقها آن را در هر چه مورداحتیاج مردم باشد جاری می‌دانند،(2) یعنی وقتی‌که همه به آن کالا اگرچه مواد غذایی نباشد، احتیاج داشته باشند و پنهان کردن آن موجب اخلال در جامعه بشود، آن کار نیز حرام است.

احتکار از جنبه اجتماعي و اخلاقي نيز اين مسئله قابل‌بررسی است. در روايات، احتکار را مايه تعب و دردسر شمرده‌اند، (3) يا اينکه دستور رسول خدا( صلی‌الله علیه و آله) بر اين بوده که کالاي محتکران بايد در معرض ديد عموم مردم قرار گيرند.(4)

البته باید به این نکته نیز توجه کرد که گاهی نگه‌داری از یک کالا و انبار کردن آن، نه از باب احتکار، بلکه از باب این است که آن کالا را مدیریت کنند، تا به‌یک‌باره در بازار پخش نشود و در زمان­های دیگر که به آن احتیاج است، باقی باشد.

وظيفه کسي که از جنس احتکار شده، اطلاع دارد قطعاً اين است که مصالح و منافع مسلمين و جامعه را بر منافع يک شخص يا حتي يک گروه، ترجيح دهد و آنچه را به نفع جمع است، برگزیند؛ اگرچه همان‌طور که بیان شد، ابتدا باید انگیزه از این کار مشخص شود.

روايات، محبوب‌ترين افراد را در نزد خدا کسي مي‌داند که به حال مردم، نافع‌تر باشد و مشکلات بيشتري را از مردم رفع کند.(5) علاوه بر اينکه قرآن به کم‌فروشان هشدارهايي می‌دهد که گران‌فروشان نيز از همان دسته هستند. (6)

گران‌فروشی مسئله‌اي نيست که نيازي به بيان شرعي داشته باشد [اگرچه بيان شرعي نيز دارد و روايات متعددي در اين زمينه وجود دارد] بلکه هر عقل سالمي اين را متوجه مي‌شود که منافع افرادي که سودجويي مي‌کنند، با به خطر انداختن سلامت جامعه براي خودشان دنبال کسب درآمد هستند، هرگز بر منفعت جامعه برتري ندارد و بايد به مراجع ذیصلاح اطلاع داد، تا به نحو مقتضي با چنين مواردي برخورد شود. در اشعار فارسي به اين نکته که به‌صورت ضرب‌المثل نيز درآمدهاست، اشاره‌شده است که: «ترحّم بر پلنگ تيزدندان//ستمکاري بوَد بر گوسفندان»

بنابراین وظیفه ما به‌عنوان یک شهروند این است که در صورت یقین به چنین موضوعی و اینکه انگیزه افراد در این قضیه، بدون در نظر گرفتن منافع عمومی سودجویی باشد، اولاً تذکّر به آن‌ها است و ثانیاً اطلاع دادن به مراجع ذی‌صلاح است.

البته اگر از طرف مسئولين مربوطه نيز کوتاهي‌هايي صورت گرفته باشد که چنين مشکلاتي به وجود بيايد، آن‌ها نيز در اين زمينه مسئول‌اند و بايد پاسخگو باشند؛ اما اين کوتاهي، باعث نمي‌شود که ما نيز در انجام‌وظيفه کوتاهي کنيم؛ يعني اگر آن‌ها کاري کردند که مشکلي ايجاد شود، خودشان مسئول‌اند و ما بايد هرچه در توان داريم براي حل مشکل مسلمين به کار بگيريم، چراکه در روايات ما آمده است اگر کسي صداي مسلماني را که ياري مي‌طلبد بشنود و او را ياري نکند، مسلمان نيست. (7)

نکته ديگر اينکه در مورد اطلاع دادن از احتکار، نکاتي موردنظر است و يکي از آن‌ها است که به‌گونه‌اي انجام شود که خطر جاني يا مالي متوجه خبردهنده نشود. همان‌طور که در مورد امربه‌معروف و نهي از منکر این نکته گفته‌شده است. علاوه بر اینکه باید مسائلی مانند میزان اثرپذیری فرد موردنظر نیز در نظر گرفته شود. پس بايد با رعايت اين مسئله، به مسئولينِ مربوطه اطلاع دهید.

نتیجه:

بنابراین همان‌طور که شما در اين مورد دغدغه داريد، اگر کسي در مورد برخي افراد اطلاع دارد که قصد دارند نظم جامعه را به هم بزنند يا سلامت جامعه را به خطر بيندازند، لازم است بااحساس وظيفه و تکليف، به مراکز مربوطه اطلاع دهند البته قبل از آن بايد از باب تذکر، گرچه تذکر غيرمستقيم، آن‌ها را نسبت به اين کار، آگاه کرد و اگر اثر نکرد، از طريق قانون اقدام کرد. در این مرحله نیز نسبت به میزانِ آنچه احتکار شده است می‌توان تشخیص داد که آیا این از مواردی است که برای مدیریت بازار انبارشده است یا از روی سودجویی بوده است.

پی‌نوشت‌ها:

1 . خمينى، سيد روح اللّه موسوى، تحرير الوسيلة، 2 جلد، مؤسسه مطبوعات دار العلم، قم، ايران، اول، ه‍ ق، ج‌1، ص: 502.

2 . خمينى، شهيد، سيد مصطفى موسوى، مستند تحرير الوسيلة، 2 جلد، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى قدس سره، تهران - ايران، اول، ه‍ ق، ج‌1، ص: 476.

3. كلينى، محمد بن يعقوب، الروضة من الكافي، ترجمه رسولى محلاتى - تهران، چاپ: اول، 1364 ش، ج‏1، ص 27.

4. ابن‌بابويه، بن على، ترجمه من لا يحضره الفقيه - تهران، چاپ: اول، 1367 ش، ج‏4، ص 359.

5. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج‏2، ص 164.

6. جزء سي‌ام قرآن کريم، سوره مطففين.

7. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج ۲، ص ۱۶۴.

کلمات کلیدی:

احتکار، غيبت، گران‌فروشي، امربه‌معروف، نهي از منکر

در این روزها عیادت از بیمار چه حکمی دارد؟
در این روزها که بیماری واگیردار شیوع پیداکرده و جامعه در شرایط خاصی قرارگرفته عیادت از بیمار چه حکمی دارد؟
عیادت. شفا. دعا. حفظ جان. تزاحم.

در این روزها که بیماری واگیردار شیوع پیداکرده و جامعه در شرایط خاصی قرارگرفته عیادت از بیمار چه حکمی دارد؟

اجمالی:

در اسلام عیادت از بیمار و دیدار او از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، چنانکه در روایات ازجمله نیکوترین اعمال حسنه شمرده‌شده است و آثار دنیوی و اخروی متعددی مانند اجر و ثواب الهی، بهره بردن از دعای بیمار، ملاقات باخدا و... دارد. عیادت از بیمار در صورت مساعد بودن شرایط از وظایف اخلاقی مؤمنین است و در صورتی باید انجام شود که شرایط بیمار و یا عیادت کننده مهیا باشد؛ اما اگر شرایط عیادت کردن مهیا نباشد مثلاً بیمار نیاز به آرامش دارد و عیادت کردن باعث ایجاد مزاحمت و شدت حال او شود و یا اینکه بیماری مسری باشد (و احتمال بیمار شدن باشد) عیادت کردن از عهده عیادت کننده ساقط می‌شود؛ چون در اسلام حفظ جان و سلامتی از اوجب واجبات است. در عصر حاضر به خاطر وسایل ارتباطی متعدد، می‌توان به‌صورت غیرحضوری مانند تلفن، پیامک، ارتباط مجازی و...از حال بیمار باخبر شد همچنین می‌توان بعضی از آداب عیادت کنندگان که در روایات آمده است را انجام داد تا به ثواب عیادت کنندگان رسید.

پاسخ تفصیلی:

بیماری، یکی از مسائلی است که همه انسان‌ها با آن مواجه‌اند. بیماری در اسلام به‌عنوان زندان بدن و یکی از سخت‌ترین بلاها معرفی‌شده است؛ درعین‌حال در مـکـتب انسان‌ساز اسلام، عیادت مریض و دیدار او از اهمیت و ارزش ویژه‌ای برخوردار است؛ زیرا ایـن رفـتـار نـیـک، مشمول رضـایـت خـداوند است و نقش بسزایی در تحکیم روابط انسانی و صمیمیت و اخوت، ایفا می‌کند اما این هم شرایطی دارد که در ادامه بررسی می‌شود.

ثواب عیادت بیمار در اسلام:

رسـول خـدا (صلی‌الله علیه وآله) در تـفـسـیر آیه: «فَاِذا قُضِیتِ الصَّلوهُ فـَانـْتـَشـِرُوا فـِی الاْرْضِ»؛ (۱) عـیـادت مـریض را در کنار دیگر رفتارهای ارزشمند اخلاقی، ذکر کرده، می‌فرماید: «مـنـظـور آیه [از پراکنده شدن در زمین] طلبکارهای دنیوی نیست؛ بلکه منظور، عیادت مریض، تشییع‌جنازه و دیدار برادر دینی درراه خداست» (2) همچنین برای عیادت بیمار در روایات آثار دنیوی و اخروی نیز ذکرشده است مثل اجر و ثواب الهی (3) بهره بردن از دعای بیماران (4) ملاقات باخدا (5) و... آمده است اما نکته‌ای که دراین‌باره باید توجه شود؛ اینکه عیادت کردن از بیمار جزو مستحبات دین است و اگر شخص مریض یا عیادت کننده، شرایط عیادت را نداشته باشند، شرعاً و اخلاقاً عیادت ساقط می‌شود؛ مثلاً بیمار نیاز به آرامش داشته باشد و عیادت از او باعث شدت بیماری او شود یا اگر بیمار دچار مریضی مسری و واگیرداری باشد و با عیادت کردن از مریض احتمال مبتلا شدن به بیماری باشد، در اینجا شخص وظیفه‌ای (عیادت حضوری) در قبال بیمار ندارد، چون حفظ جان مؤمن از اوجب واجبات است و انسان حق ندارد، جز درراه خدا و جهاد، به بدن خود آسیبی برساند و باید در همه حال از این نعمت الهی حفاظت کند.

حفظ جان در اسلام:

در تعالیم دین، اسلام به‌گونه‌ای است که برای روح و جسم انسان ارزش فوق‌العاده‌ای قائل شده و انسان را از هرگونه واردکردن آسیب به جسم و جان خویش نهی می‌کند چنانکه پیامبر اسلام (ص) در این زمینه می‌فرمایند: «در روز قیامت از چهار چیز سؤال می‌شود: عمر خود را در چه راهی مصرف کردی، بدن خود را برای چه چیزی فرسودی ...»(6) از مجموع آیات و روایات استفاده می‌شود که وجود فیزیکی انسان یکی از نعمت‌های خدادادی است که انسان باید در جهت حفظ آن از آسیب و خطر کوشا باشد و حق واردکردن کوچک‌ترین آسیب به آن‌ها را ندارد (جز درراه خدا و جهاد) و در صورت آسیب رساندن نزد خداوند مسئول است و باید پاسخگو باشد لذا عیادت حضوری لازم نیست حتی گاهی باید ترک شود.

وظایف و آداب عبادت‌کنندگان:

1. اخلاص نیت: به این معنی که تلاش صورت گیرد تا ملاقات و یا عیادت (حضوری و غیرحضوری) باانگیزه‌ی صرفاً الهی باشد.

2. سپاس الهی به جهت عدم ابتلا به آن بیماری؛ همان‌طور که رسول گرامی خدا (صلی‌الله علی وآله و سلم) فرمودند: «هر کس هنگام دیدن بیماران، خدا را بر این‌که به آن بیماری مبتلا نشده شکر کند خدای متعال او را از آن بیماری تا همیشه حفظ می‌فرماید»(7) البته فرمودند: این دعا باید طوری باشد که به گوش بیمار نرسد تا مبادا سبب اندوه او شود.

2. دعا نمودن برای بیمار:

3. درخواست دعا از بیمار؛ امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «دعای بیمار چون دعای فرشتگان است و مستجاب است پس هرگاه آنان را عیادت کردید بخواهید برای شما دعا کنند» (8) در اینجا می‌توان از طریق ارتباط تلفنی، پیامکی و... از حال بیمار باخبر شد و از آن‌ها درخواست دعا کرد.

4. تلاش برای رفع نیازهای او: اگر عیادت کننده نیازهای بیمار را (مالی، دارویی و...) جویا شود و در حد وسع خود آن‌ها را رفع نماید، بسیار مطلوب است؛ زیرا پیامبر اکرم (صلی‌الله علی وآله و سلم) فرمودند: «هر کس حاجت آسیب‌دیده‌ای را بر عهده گیرد و آن را پیگیری کند تا برآورده نماید، خدای متعال برات دوری از جهنم و دوری از نفاق به او خواهد داد و هفتاد حاجت دنیوی او را برآورده فرموده و همواره در رحمت الهی غوطه خواهد خورد تا آن کار را تمام کند و هر کس در پی حاجت بیماری برود، چون روزی که از مادر متولدشده است از گناهانش پاک خواهد شد گر چه آن حاجت را نتواند برآورده کند و اگر آن بیمار از افراد خانواده‌اش باشد، اجر بیشتری دارد».(9)

5. هدیه بردن برای بیمار؛ امام صادق (علیه‌السلام) به اصحاب خود دستور دادند: « در عیادت بیماران میوه یا عطری خوش‌بو و خلاصه هدیه‌ای با خود ببرند که سبب شادی بیمار است». (10) درصورتی‌که امکان عیادت حضوری وجود ندارد اگر امکان آن مهیا است می‌توان از طریق واسطه (خانواده بیمار) برای بیمار، هدیه فرستاد.

نتیجه:

اگرچه در اسلام، عیادت مریض و دیدار او از اهمیت و ارزش ویژه‌ای برخوردار است، اما این در صورتی است که شرایط هم برای بیمار و هم برای عیادت کننده فراهم باشد. در صورت وجود مانع (مانند بیماری واگیردار و مسری) عیادت کردن ساقط می‌شود بلکه بالاتر از این، از باب حفظ سلامتی و جان (که از اوجب واجبات است) عیادت کردن حضوری در صورت احتمال بیمار شدن، دارای اشکال است. در این مواقع می‌توان غیرحضوری مثل تلفن، پیامک و ... از احوال بیمار جویا شد.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره جمعه، آیه ۱۰: و هنگامی‌که نماز پایان گرفت (شما آزادید) در زمین پراکنده شوید
  2. مجمع‌البیان فى تفسیر القرآن‏، فضل بن حسن‏ طبرسى، تهران‏، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ ش، ج ۱۰، ص ۴۳۵
  3. کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، چاپ چهارم، تهران، اسلامیه، 1407 ق، ج ۳، ص ۱۲۰
  4. شعیری، محمد بن محمد؛ جامع الأخبار، چ اول، نجف اشرف، انتشارات حیدریة، بی‌تا ص ۱۶۴
  5. طوسى، ابوجعفر محمد بن حسن؛ الأمالی، چ اول، قم، دار الثقافة، 1414 ق، ص ۶۲۹
  6. کوفی اهوازی، حسین بن سعید، الزهد، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، النص، قم، المطبعة العلمیة، چاپ دوم، 1402 ق. ص 94
  7. راوندى، قطب‌الدین؛ الدعوات، انتشارات مدرسه امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف)، قم، 1407 ق، ص 220
  8. کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ پیشین، ج 3، ص 117
  9. صدوق، محمد بن على بن بابویه؛ الأمالی، انتشارات اعلمى، بیروت، چ پنجم، 1362 ش، 431 و 432
  10. کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ پیشین، ص 118

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. مفاتیح الحیات، عبدالله جوادی آملی
  2. اخلاق معاشرت، جواد محدثی
  3. سراج الشیعه، عبدالله مامقانی

 

کلمات کلیدی:

عیادت. شفا. دعا. حفظ جان. تزاحم.

اگر به خاطر شیوع بیماری در خانواده اختلاف افتاد چه باید کرد؟
اگر به خاطر شیوع بیماری در خانواده اختلاف افتاد چه باید کرد؟
اخلاق سلامت و بهداشت، اختلافات خانوادگی، اخلاق در خانواده، شیوه مواجه با انسان لجوج

در این شرایط بحرانی که لازم است به توصیه های پزشکی عمل کنیم اگر دیگران (اعضای خانواده یا اقوام) با ما هم نظر نبودند و خواستند مراعات نکنند با آنان چگونه رفتار کنیم؟ اگر به خاطر شیوع بیماری در خانواده اختلاف افتاد چه باید کرد؟

پاسخ اجمالی:

دین مبین اسلام علاوه بر سفارش‌های مؤکد اخلاقی بر رعایت نکات بهداشتی، توصیه‌های جدی به حفظ احترام خانواده نیز دارد؛ ازاین‌رو در مواردی که با خانواده یا اطرافیان بر سر رعایت نکته یا نکات بهداشتی اختلاف ایجاد بشود، باید مسیری پیموده شود و برخوردی در پیش‌گرفته شود که به هر دو توصیه اخلاقی، عمل شده باشد. بهترین راه برخورد، ریشه‌یابی علت مخالفت خانواده با رعایت مسائل بهداشتی و توافق بر رعایت راهکارهای قطعی بهداشتی از مسئولان رسمی کشوراست. در این صورت اختلافات خانوادگی کم می‌شود و عمل به توصیه‌ها هم ممکن خواهد شد. در مرحله بعد، تذکرات محترمانه و متعدد از سوی واسطه‌های دلسوز و مورد اعتماد خانواده است که حتماً راهگشا خواهد بود. در صورت اصرار بر عدم رعایت بهداشت و لجبازی خانواده، وظیفه اخلاقی ما، رعایت انفرادی مسائل و دوری از بحث و کدورت با افراد خانواده است. در این مسیر از دعا و تأثیر شگرف آن نیز نباید غفلت شود.

پاسخ تفصیلی:

رعایت بهداشت فردی و اجتماعی در اسلام مطلوب و موردتوجه است. از طرفی عدم رعایت مسائل بهداشتی نوعی خودکشی است و به‌حکم قرآن: «لاتُلقُوا اَنفُسَکُم اِلی التَهلُکه»«خودتان را به هلاکت نیفکنید. (1)» و به دلیل قاعده‌ای که همه عاقلان بدان معتقدند که عبارت است از «وجوب دفع ضرر محتمل»، لازم است انسان به‌طورجدی نسبت به رعایت توصیه‌های بهداشتی اهتمام بورزد. اطاعت از تشخیص کارشناسان بهداشتی و صالح بی‌غرض، مانند اطلاعت از فتوای فقیهان صاحب صلاحیت، لازم و ضروری است. از طرف دیگر کانون خانواده و حفظ احترام و ارتباط خانوادگی و دوری از اختلاف و کدورت و درگیری نیز از امور لازم و سفارش شده در منابع دینی است. انسان نباید اجازه دهد اختلاف‌نظرها، باعث ایجاد کدورت، کینه و اختلاف در خانواده شود؛ بنابراین باید راهی توصیه شود که به هر دو هدف مهم رسید و به خاطر یکی، دیگری فدا نشود.

برای مواردی که بیماری فراگیری ایجادشده، رعایت نکات بهداشتی اولویت دارد، هرچند تفاوت سلیقه‌ها و نظرات بین نزدیکان و خانواده‌ها نیز وجود دارد.

برای جلوگیری از اختلافات خانوادگی لازم است مواردی رعایت شود که در ذیل به آن‌ها اشاره خواهیم کرد:

ریشه‌یابی اختلافات:

کمتر کسی است که جانش برایش عزیز نباشد یا دوست داشته باشد مریض شود. اگر در خانواده‌ای بر سر رعایت مسائل بهداشتی اختلاف‌نظر بود و نخواستند توصیه‌های بهداشتی را رعایت کنند، باید ابتدا یک ریشه‌یابی و بررسی در علت مخالفت‌ها بشود. چرا یک فرد یا برخی از اعضای یک خانواده نمی‌خواهند برخی مسائل را رعایت کنند؟ به عبارت ساده‌تر حرف حسابشان چیست و چه دلیلی دارند؟ شاید پاسخ این مخالفت‌ها در این نکته باشد: در ایام بحرانی که یک بیماری واگیردار در شهرها فراگیر می‌شود، از افراد مختلف، توصیه‌های بهداشتی مختلفی به انسان می‌رسد، هرکسی چیزی می‌گوید. به تعداد پزشکان و متخصصان، نظرات مختلف و توصیه‌های درمانی ارائه می‌شود، یکی داروی گیاهی و دیگری داروهای شیمایی را توصیه می‌کند. در این میان بازار شایعات داغ می‌شود و بسیاری از مردم متحیر و سرگردان می‌شوند برخی در این وادی به حساسیت زیاد و وسواس گونه می‌رسند و هر چه می‌شنوند، عمل می‌کنند و توقع دارند دیگران هم عمل کنند. برخی استرس، فشار روانی و ناامیدی به دیگران تزریق می‌کنند که این هم پسندیده نیست. درنتیجه یکی از دلایل این مخالفت‌ها به علت زیادی توصیه‌ها و مخلوط شدن توصیه‌های دقیق و غیردقیق است.

راه‌حل‌های عملی:

یکم: توصیه مهم ما این است که در این موارد با خانواده تفاهم کنید. باید به‌قدر یقینی و قطعی که عبارت است از توصیه‌های بهداشتی وزارت بهداشت، اکتفا کنیم. این تفاهم تکلیف همه را معلوم می‌کند. در بیماری‌های مسری اتفاق‌نظر روی مراقبت‌های پیشگیرانه است؛ مانند قرنطینه خانگی، عدم مسافرت، بهداشت دست و دهان، پرهیز از حضور غیرضروری در مکان‌های عمومی. اگر روی این موارد که کم است و رعایتش سخت نیست، تفاهم کنید می‌توانید اختلافات را کاهش دهید.

دوم: راه‌حل دیگر استفاده از عقل جمعی عقلای خانواده و آشنایان است. اگر علی‌رغم رعایت توصیه بالا، باز فردی یا افرادی از خانواده تخلف می‌کنند یا بی‌حوصلگی می‌کنند یا برخی توصیه‌های قطعی را رعایت نمی‌کنند، باید از راه‌های مختلف به آن‌ها تذکر محترمانه داد. ابتدا خودمان تذکر می‌دهیم و گفتگو می‌کنیم. اگر دیدیم به حرف ما گوش نمی‌کنند، از بزرگ‌ترهای خانواده و فامیل و ریش‌سفیدان و عقلای خانواده درخواست می‌کنیم که تماس بگیرند و با افراد متخلف صحبت کنند و نصیحت کنند. قرآن نیز توصیه به تذکر کرده و فرموده: «وَ ذَکرْ فَإِنَّ الذِّکرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنین‏‏» و پیوسته تذکر ده، زیرا تذکر مؤمنان را سود مى‏بخشد (2).

سوم: اگر اصرار بر عدم رعایت نکات قطعی و بدیهی بهداشتی داشتند و هیچ تذکر و واسطه‌ای هم کارگشا و مفید نیفتاد، آخرین مرحله از برخورد، رعایت انفرادی و دوری از کدورت، بحث‌وجدل و اختلاف است. اگر اصرار بر روش اشتباه خود داشتند، شما خودتان مشغول رعایت نکات بهداشتی باشید و از فرد یا افراد خاطی کناره‌گیری کنید و کار را به جدل و دعوا نکشید. بیش از این وظیفه‌ای ندارید.

توجه به دعای خیر:

در موارد شیوع بیماری‌های واگیردار توصیه اکید به دعا، توسل به خدا و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) شده است. امام کاظم (علیه‌السلام) در این مورد فرمود: «به‌درستی دعا سپری نجات‌دهنده است و بلاهایی که به‌صورت قطعی در سرنوشت انسان ثبت‌شده را نیز برطرف می‌کند» (3).

نتیجه:

با توجه به سفارش‌های مؤکد دینی بر رعایت نکات بهداشتی و احترام خانواده، در مواردی که رعایت نکات بهداشتی ایجاد اختلاف خانوادگی می‌کند، بهترین راه برخورد، ریشه‌یابی علت مخالفت خانواده و تفاهم بر رعایت راهکارهای قطعی بهداشتی از مسئولان رسمی است. در مرحله بعد تذکرات محترمانه و متعدد از سوی واسطه‌های دلسوز راهگشا خواهد بود. در صورت اصرار و لجبازی، وظیفه اخلاقی، رعایت انفرادی مسائل و دوری از بحث و کدورت با افراد خانواده است. در این مسیر از دعا و تأثیر شگرف آن نیز نباید غفلت بشود.

پی‌نوشت‌ها:

  1. سوره بقره، آیه ۱۹۵
  2. سوره ذاریات، آیه ۵۵
  3. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة، مؤسسه آل البیت (علیهم‌السلام)، قم، چاپ: اول، 1409 ق، ج ۷، ص ۴۰

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

  1. مفاتیح الحیات، عبدالله جوادی آملی
  2. امربه‌معروف، محسن قرائتی
  3. اخلاق کاربردی، محمدتقی اسلامی

کلمات کلیدی:

اخلاق سلامت و بهداشت، اختلافات خانوادگی، اخلاق در خانواده، شیوه مواجه با انسان لجوج

صفحه‌ها