روش هاي تربيت اخلاقي

وجود تفاوت های فکری بین والدین و فرزندان، امری غیر قابل انکار است. مهم، پیدا کردن راهی است که بتوان ارتباط تأثیرگذار بین خود و فرزندان، برای همفکری، بوجود آورد.
والدین و حجاب فرزندان

پرسش:
آیا خانواده‌ها حجاب و چادر را باید برای فرزند اجبار کنند؟ آیا می توان جلوی بیرون رفتن فرزند بی حجاب را گرفت؟
 

پاسخ:
یکی از مشکلاتی که برخی از خانواده‌ها با آن درگیر می‌شوند موضوع رعایت حجاب از جانب دختران است. باتوجه ‌به تأثیرپذیری دختران از اجتماع و نظر به اینکه دشمن در پروژه‌‌ی حذف حیا از جامعه، بر روی حجاب بسیار مانور داده و آن را مولفه‌ای بی‌ارزش معرفی کرده است، امروزه برخی از دختران به سمت کم‌حجابی گرایش پیدا کرده و برای قدم‌گذاشتن در این مسیر، اولین گام را حذف چادر در نظر می‌گیرند. به‌راستی وقتی خانواده‌ای نسبت به حجاب دخترش و کنارگذاشتن چادر آگاه می‌گردد چه واکنشی باید نشان دهد؟

انواع واکنش‌های والدین
والدین در برخورد با مشکلات و معضلات اعتقادی و اخلاقی فرزندان خویش ممکن است به یکی از سه شیوه¬ی زیر عمل کنند:

1. بی‌تفاوت
 برخی از خانواده‌ها ممکن است نسبت به این مسأله بی‌تفاوت باشند و تأثیرات بدِ کم‌حجابی را نادیده بگیرند. سبک زندگی و نوع نگرش این خانواده‌ها به‌گونه‌ای است که به بهانه¬ی آزادی، اجازه‌‌ی کم‌حجابی و یا بدحجابی را به فرزندان خود می‌دهند.

2.سخت‌گیرانه
 برخی از خانواده‌ها به‌محض مطلع شدن از بدحجابی دخترانشان، با برخوردهای چکشی و سخت‌گیرانه قصد دارند تا آن‌ها را به‌زور به رعایت حجاب وادارند.

3. اهل احتیاط
 اما بعضی از خانواده‌ها هنگامی‌که با معضل بدحجابی فرزند خود روبرو می‌شوند، در عین نگرانی بر خشم خود تسلط دارند و سعی می‌کنند با آرامش این موضوع را پیگیری کنند.
بهترین واکنش در برابر فرزندان خطاکار واکنش همراه با احتیاط است؛ چراکه بی‌تفاوتی و یا واکنش‌های سخت‌گیرانه آثار بدی را به جای خواهد گذاشت. در بحث تربیت فرزند همه چیز از خود انسان شروع می‌شود. اگر ما به‌عنوان پدر و مادر بر مبنای آموزه‌های دینی عمل کنیم، قادر خواهیم بود فرزندان معتقدی تربیت کنیم. آنچه در رابطه‌ با اصول تربیتی و به‌عنوان یک قانون کلی ذکر می‌شود، این است که درخت تربیت، ریشه‌اش در خانواده تثبیت و تقویت می‌شود و اگر ریشه محکم باشد، آفت‌ها نمی‌توانند اصل درخت را نابود کنند.

نیاز درونی
نوجوان هم‌زمان با تغییرات هورمونی که در بدنش ایجاد می‌شود از حیث روحی و روانی تمایلش به دیده‌شدن نیز بیشتر می‌گردد. گاهی دختران که به شکل طبیعی مظهر ناز و جلوه‌گری هستند از طریق کنارگذاشتن حجاب و خودآرایی خویش، در اجتماع به این میل پاسخ می‌گویند. والدین نباید انتخاب این نوع پوشش را به معنای بی‌حیایی فرزند خود تلقی کنند؛ بلکه باید بدانند که این نیاز درونی او بوده که او را به سمت این سبک از پوشش جذب کرده است. هرچند این نیاز باید در مسیر صحیح قرار گرفته و پاسخی منطبق بر ضوابط شرعی دریافت کند؛ اما توجه والدین به طبیعی بودن این فرآیند، می‌تواند تا حدودی آن‌ها را برای رسیدن به تفکر منطقی یاری رساند. دخترانی که از ناحیه‌‌ی والدین محبت بیشتری دریافت می‌کنند کمتر درگیر میل به خودنمایی در اجتماع می‌شوند و اگر هم درگیر شوند حرف‌شنوی آن‌ها برای بازگشت به مسیر صحیح بیشتر است؛ بنابراین احتمال اینکه شما کمی در تقویت رابطه‌‌ی خود با دخترتان کوتاهی کرده باشید، وجود دارد؛ اما قابل‌جبران است.

ریشه‌یابی کردن
بررسی کنید و ببینید علت اینکه فرزند شما میل به کم‌حجابی دارد چیست؟ آیا کم‌کاری از شما بوده است؟ آیا روش تربیتی شما منجر به این انتخاب شده است؟ آیا معاشرت با دوستان بدحجاب منجر شده تا دختر شما هم به این خطا دچار بشود؟ یا عدم آموزش صحیح شما به فرزندتان در مورد مسأله‌ی پوشش، او را به سمت این خطا کشانده است؟ گاهی نیز فرزندان ما شبهاتی نسبت به امور دینی دارند و والدین نسبت به پیداکردن راهی برای پاسخ‌دادن به شبهات نوجوانان سهل‌انگاری می‌کنند و همین شبهات، شک و تردیدها را ایجاد و بچه‌ها را از امور عبادی دور می‌کند. گاهی برخوردهای بد والدین نسبت به مسأله‌‌ی حجاب، باعث می‌شود که دختران نوجوان، به لجبازی روی آورده و حجاب را کنار بگذارند. پس با پیداکردن ریشه، سعی در حل معضل داشته باشید.

اصل محبت
بذل محبت و مهربانی در طول روز، اشتیاق فرزند را برای شنیدن و تبعیت از سخنانمان بالا می‌برد. بچه‌هایی که به والدینشان علاقه بیشتری دارند تابع‌تر خواهند بود. توجه به تفریح و بیرون رفتن و قدم‌زدن با او، گپ‌زدن و گاهی به کافی‌شاپ یا سینما و پارک رفتن و پیاده‌روی دونفره می‌تواند در تقویت رابطه‌‌ی عاطفی شما مؤثر باشد.

اصل عمل‌گرایی
در امر تربیت دینی اگر قرار باشد آموزه‌های اسلامی را به فرزندمان آموزش دهیم؛ اما خودمان اهل عمل نباشیم به نتیجه‌‌ی مطلوب نخواهیم رسید. در روایت آمده است: «قالَ ابوعبدالله (ع): أَنَّهُ قَالَ لَمَّا نَزَلَتْ یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً قَالَ النَّاسُ کیفَ نَقِی أَنْفُسَنَا وَ أَهْلِینَا قَالَ اعْمَلُوا الْخَیرَ وَ ذَکرُوا بِهِ أَهْلِیکمْ وَ أَدِّبُوهُمْ عَلَی طَاعَهِ اللَّهِ؛ امام صادق علیه‌السلام فرمودند: وقتی آیه‌‌ی (أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ ناراً) نازل شد، مردم از پیامبر صلی‌الله و علیه واله پرسیدند، ما چگونه خود و خانواده‌مان را از آتش حفظ نماییم؟ پیامبر پاسخ دادند: کارهای خوب و خیر انجام دهید و به خانواده‌تان هم تذکر دهید، آن‌ها را بر طاعت دستورات خدا تربیت نمایید».(1)

اصل تشویق
ایجاد شوروشعف، رغبت و شوق به کار، اعتمادبه‌نفس، تکرار و تداوم عمل و جهت‌دهی اعمال و کردار ازجمله فواید تشویق است. گاهی لازم است دخترتان را بابت حجابی که رعایت می‌کند مورد تشویق قرار دهید.

حفظ ارتباط
مشاهده‌‌ی این خطا از جانب فرزندتان نباید منجر به طردکردن او و فاصله‌گرفتن از ایشان باشد. کج‌خلقی و بداخلاقی، گوشه‌وکنایه زدن و سرزنش‌کردن مداوم به‌خاطر پوشش، فرزند شما را از شما دورتر و دورتر می‌کند. اجازه دهید فرزندتان در کنار شما احساس امنیت کند و لازمه‌اش این است که ارتباط خود را با او حفظ کنید.

سواد مصرف رسانه
یکی از دلایل گرایش دختران امروزی به بی‌حجابی، تأثیرپذیری شدید آنها از فضای مجازی است. بهتر است برنامه‌ای برای تقویت سواد رسانه¬ی خود و دخترتان در نظر بگیرید. هم می‌توانید در کلاس‌ها و برنامه‌هایی با همین عنوان شرکت کنید و هم از طریق مطالعه‌ی کتاب‌ها با این موضوع، اطلاعات خود را از این فضا بالا ببرید.

معاشرت‌ها
باتوجه ‌به تأثیر عوامل بیرونی بر رفتار فرزندان، تلاش نمایید که در انتخاب مربی، معلم و دوستان دخترتان، دقت لازم را به خرج داده و خود نیز با خانواده‌هایی که نسبت به امور اعتقادی حساس‌اند و به ارزش‌های دینی اهمیت می‌دهند رابطه برقرار نمایید. شرکت در مجالس معنوی و مذهبی، رفتن به مساجد و شرکت در نمازجمعه و جماعت و به‌طورکلی قراردادن دخترتان در جو معنوی می‌تواند عامل مؤثری در تشویق ایشان به حجاب باشد.

پیشنهاد مطالعه
می‌توانید کتاب‌هایی با موضوع حجاب تهیه کرده و خواندن آن‌ها را به دخترتان پیشنهاد دهید. با او وارد یک بحث علمی و منطقی شوید و اجازه دهید نظراتش را در امنیت کامل بیان کند.

خلاق بودن
دختران به‌ویژه در سن نوجوانی، مجذوب جذابیت‌های گوناگون در پوشش و آرایش می‌شوند؛ بنابراین اگر می‌خواهید فرزندتان محجبه باشد، از خلاقیت‌ها و جذابیت‌های متعدد و متنوع در انتخاب لباس و نوع پوشش برای ایشان بهره ببرید تا محجبه بودن را مساوی با عدم زیبایی تصور نکنند. 

حفظ کرامت 
وقتی انسان از طریق واژه‌های مملو از عشق و عاطفه با فرزند خویش صحبت کند، موقع خطاب‌کردن او، از برترین الفاظ بهره ببرد و یا هنگامی‌که شاهد رفتار مثبتی از فرزند خود بود، لب به تحسین او گشاید، حس مورد پذیرش قرارگرفتن را در وجود او اقناع می‌سازد. تأثیر تکریم رفتاری نیز به همین ترتیب تا ابد در ذهن فرزند باقی می‌ماند.
 وجود مقدس پیامبر اسلام وقتی دخترشان حضرت زهرا سلام‌الله علیها را می‌دیدند، می‌فرمودند که من بوی بهشت را از فاطمه استشمام می‌کنم. اوج محبت و تکریم فرزند را در این کلام نورانی می‌توان به‌وضوح دید. در روایتی نیز پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و اله می‌فرمایند: «جُبِلَتِ اَلْقُلُوبُ عَلَی حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَیهَا وَ بُغْضِ مَنْ أَسَاءَ إِلَیهَا؛ دل‌ها آن‌گونه آفریده‌شده‌اند که چون کسی درباره‌‌ی آن‌ها نیکی کند او را دوست می‌دارند، و چون کسی نسبت به آن‌ها بدی کند او را دشمن می‌دارند».(2)
در روایت می‌خوانیم: امام علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «مَن کرُمَت علَیهِ نَفسُهُ لَم یهِنْها بالمَعصیهِ؛ هر که برای نفْس (شخصیت) خود احترام قائل باشد، آن را با معصیت خوار نمی‌گرداند».(3) عشق والدین به فرزندان و بذل محبت به آن‌ها، عزت‌نفسشان را افزایش می‌دهد و بالارفتن عزت‌نفس در فرزندان منجر به این می‌شود که به ذلت ناهنجاری‌های اخلاقی تن ندهند. اگر خانواده فرزندش را بپذیرد و برای او ارزش قائل شود، فرزند دچار احساس خودکم‌بینی نمی‌شود و هرگز برای جبران این احساس، سراغ کج‌روی نخواهد رفت. دخترها نیاز به دیده‌شدن دارند و شما به‌عنوان والدین باید با محبت فراوان به دخترتان او را بیش از همه ببینید و موردتوجه قرار دهید تا قانع گردد.

نتیجه
امروزه دغدغه‌مندی والدین نسبت به مسأله¬ی حجاب دخترانشان بیش از گذشته است؛ چراکه عوامل بازدارنده¬ی دختران از رعایت حجاب و حفظ حیا و عفت در جامعه، بسیار افزون گشته و همین امر موجب نگرانی‌های متعددی را برای والدین فراهم آورده است. والدین نباید با مشاهده‌‌ی بی‌حجابی از جانب دخترانشان آنها را متهم به بی‌حیایی کنند. بلکه باید رابطه‌‌ی عاطفی خود را با آنها تقویت نمایند و از طریق تقویت ارزش‌های اخلاقی و معنوی، تفریح و برنامه‌ریزی صحیح برای اوقات فراغتشان، پرورش احساس عزت‌نفس و اعتمادبه‌نفس در وجود آنها، استفاده از فیلم‌ها و برنامه‌های تربیتی، پرهیز از سخت‌گیری و تنبیه، تشویق نمودن دختران هنگام رعایت خط‌قرمزها و... به برطرف‌کردن کمبودهای عاطفی فرزندان خود اقدام نمایند. بدون شک استفاده از خشونت و اجبار در تربیت، تأثیر منفی دارد و شما هرگز از طریق بدخلقی، دعوا، دادوفریاد و اِعمال روش‌های خشک و مستبدانه نمی‌توانید دخترتان را وادار به حجاب کنید. روحیه¬ی عزتمندی و خودارزشمندی را با احترام زیاد به دخترتان و سهیم کردن او در تصمیمات خانوادگی و مشورت‌کردن با او در برخی از مسائل بالا ببرید. اگر حس ارزشمندی برایش ایجاد شد، سراغ ضد ارزش‌ها نخواهد رفت.

برای مطالعه بیشتر
•    تربیت فرزند، حبیب‌الله فرحزاد
•    خانواده و تحول در تربیت، رضا فرهادیان
•    نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات، سیف‌الله نحوی

پی‌نوشت‌ها
1. محدث نوری، شیخ حسین، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، ج 12، ص 201.
2. ابن‌بابویه، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفاری، علی‌اکبر، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه¬ی مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، 1413 ق، ج 4، ص 419.
3. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: رجائی، سید مهدی، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410 ق، ص 634.

معنای اینکه در آیات و روایات بیان شده است که نماز، بازدارنده از گناهان است وجود یک رابطه جبری نیست بلکه اقتضاء نماز این است و اختیار انسان نیز مکمل آن است.
نماز و بازدارندگی از گناهان

پرسش:
در قرآن گفته‌شده هرکس نماز بخواند از فحشا و منکر دور می‌شود در حالی که خیلی از نمازخوان‌ها به منکرات گرفتار هستند. توجیه این موضوع چیست؟
 

پاسخ:
در قرآن کریم برای بیان جایگاه نماز به آثار و نتایج آن اشاره شده است. در سوره مبارکه عنکبوت آیه 45 فرموده است «نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه بازمی‌دارد». ظاهر این آیه نشان از کلیت و اطلاق آن دارد بدین معنا که هرکس نماز بخواند، از منکرات دور می‌شود، ولی ممکن است کلیت و اطلاق آن با تشکیک مواجه شود و گفته شود اگر این‌گونه است؛ پس چرا بسیاری از نمازگزارها مرتکب زشتی و گناه می‌شوند؟ این چالش یعنی تردید در اطلاق و ملازمه طرفین در برخی دیگر از آیات قرآن کریم و نیز بسیاری از روایات اخلاقی وجود دارد که نیازمند ارائه راه‌حل است. در اینجا ناظر به مصداق مورد نظر، به ارائه پاسخ همت می‌شود تا درنهایت مراد جدی آیه مورد نظر و موارد مشابه روشن گردد.

رابطه علی و ملازمه، در افعال اخلاقی
در بسیاری از آیات و روایات نوعی رابطه بین فعل یا صفت اختیاری با چیزی- مثلاً رابطه علی بین فضیلت و نتایج آن – بیان‌شده است که در ظاهر دلالت بر کلیت و اطلاق دارد. به‌عنوان مثال گفته‌شده است نماز شب، روی را سفید و بوی را خوش و روزی را فرامی‌خواند (1) یا آمده است «نماز را برپا دار که نماز (انسان را) از زشتی‌ها و گناه بازمی‌دارد» (2). همچنین آمده است ﴿ الابِذِکرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ﴾؛ (3) همچنین در روایات آمده است: «لاإِلهَ إِلَّا اللَّهُ حِصنِی فَمَن دَخَلَ حِصنِی أَمِنَ مِن عَذَابِی»؛ (4) در همه این موارد می‌توان ملازمه بیان‌شده را مورد تردید قرارداد. مثلاً گفته شود برخی نمازگزارها، گرفتار منکرات هستند. همین‌طور گفته شود برخی از افرادی که به ذکر خدا مشغول هستند، آرامش و اطمینان قلبی ندارند. نیز برخی نماز شب خوان ها، فقیر هستند یا بسیاری از توحید باوران، از عذاب مصون نیستند. از همین روی این سؤال قابل‌طرح است که مراد جدی در این نوع از بیانات چیست و در حقیقت دلالت بر چه معنا و مدلولی دارند؟ آیا باید از اطلاق و کلیت آن‌ها دست شست و حمل بر مواردی مانند مجاز گویی نمود؟ یا آنکه با حفظ کلیت، می‌توان این موارد را توجیه نمود؟ 
دراین‌باره می‌توان توجیهات مختلفی ارائه نمود که از مجموع آن‌ها و با ضمیمه کردن برخی توضیحات، می‌توان به پاسخ سؤال دست‌یافت. در ادامه ناظر به آیه مورد بحث، به برخی از وجوه اشاره می‌شود تا درنهایت بتوان به پاسخی هرچند اجمالی برای سؤال مورد نظر و نیز موارد مشابه دست یافت.

ترغیب به دوری از منکرات
برخی درباره مراد جدی خداوند متعال ازجمله مورد نظر گفته‌اند مراد جدی خداوند در آیه مورد بحث ایجاد انگیزه و ترغیب نمازگزاران به دوری از گناهان و منکرات است و بنابراین مراد از آیه این است که نمازگزاران نباید مرتکب فحشا و منکر شوند. (5) این بیان را به موارد مشابه نیز می‌توان تسری داد با این حال این نظر با ظاهر آیه مورد بحث ناسازگار است و در این معنا جمله مورد نظر از حالت اخبار به انشاء تغییر کرده که خود نیازمند دلیل است.

معنای مجازی در نهی
ممکن است گفته شود نهی از منکرات نه در معنای حقیقی بلکه در معنای مجازی به کار رفته است؛ یعنی مراد تسهیل و زمینه‌سازی برای بازداشتن از منکرات است. (6) با این حال تأویل معنای آیه از حقیقی به مجازگویی نیازمند دلیل است.

نماز کامل و قبول عامل دوری از منکرات
ممکن است گفته شود مراد از نمازی که موجب دوری از فحشا و منکر می‌شود نماز کامل است یعنی نمازی که علاوه بر آنکه ازنظر فقهی صحیح است مورد قبول نیز واقع شده است؛ بنابراین هرچند برخی در ظاهر به نحو صحیح نماز می‌خوانند، ولی نماز آن‌ها کامل و یا مقبول درگاه حضرت حق قرار نمی‌گیرد و از همین جهت موجب دوری آن‌ها از فحشا و منکر نمی‌شود. (7) بنابراین می‌توان گفت اگر نماز یا ذکر، حقیقی و مورد قبول واقع شود، اثر دوری از منکرات یا دیگر آثار بیان شده را دارد. 
درباره این وجه ممکن است گفته شود انصراف به فرد اکمل یا صحیح نیاز به قرائن دارد و اگر پذیرفته شود به معنای استعمال لفظ در معنای غیر موضوع له و مجازگویی است. (8)

آثار نماز در درازمدت
به‌عنوان یک احتمال دیگر گفته شده است هر نمازی که فرد می‌خواند اثری در وجود او برجای می‌گذارد که در دراز مدت موجب می‌شود او از منکرات دور شود؛ بنابراین مراد آیه آن است که نماز در درازمدت منجر به دوری از فحشا و منکر می‌شود. (9) این بیان را برای موارد مشابه مانند اثر ذکر و نماز شب نیز می‌توان بیان نمود.

اثر اقتضایی نه علیت تامه
یک احتمال دیگر آن است که گفته شود در این موارد اقتضای نفسی موضوع برای حکم اخلاقی بیان شده است؛ یعنی موضوع فی‌نفسه و بدون در نظر گرفتن شرایط خاص مثلاً موانع، این ویژگی را دارد و ممکن است تحت شرایطی، ویژگی آن از بین برود. پس‌نماز اقتضای از بین بردن فحشا و منکرات را دارد، اما ممکن است موانعی سبب از بین رفتن این اقتضا و در حقیقت رفع اثر نماز شوند. بدین ترتیب اگر شرایط فراهم شد چنین اثری برای نماز وجود دارد. (10) همین‌طور نسبت به موارد دیگر مانند ذکر خداوند متعال و قبول توحید این بیان قابل‌ارائه است. این بیان هرچند قابل‌اعتنا است، اما قدری دارای ابهام و نیازمند تبیین و تکمیل است که در قالب یک نکته مستقل ارائه می‌شود.

حمل بر موارد تشکیکی
مفاهیم اخلاقی مفاهیمی مشکک یعنی ذو مراتب و دارای درجات هستند؛ بنابراین یک عمل از کمترین مرتبه تا بی‌نهایت درجه دارای مرتبه است. مشکک بودن مفاهیم اخلاقی بدان معنا است که صدق بر مصادیق آن‌ها به نحو یکسان و برابر نیست، بلکه بر یک فرد شدیدتر و کامل‌تر از فرد دیگر صدق می‌کند. به‌عنوان مثال اگر شجاعت یک صفت اخلاقی در نظر گرفته شود مفهومی مشکک است که دارای مراتب شدید و ضعیف است. 
همین‌طور مفاهیمی مانند توکل، صبر، تقوا دارای مراتب شدت و ضعف هستند. در مورد آیه مورد بحث نیز همین نکته را می‌توان بیان نمود؛ یعنی گفته شود درست است که در آیه مورد نظر نوعی علیت بین نماز و بازداشتن از منکرات بیان شده به نحوی که در ظاهر استثناناپذیر  و دائمی است، اما باید توجه نمود که نماز به‌عنوان یک فضیلت اخلاقی، به یک سطح خاص منحصر نیست، بلکه مفهومی مدرج است و نیز منکرات نیز دارای مرتبه و درجه هستند. 
بنابراین علیت بیان‌شده نیز به نحو تشکیکی صادق است؛ یعنی هر سطحی از نماز، نتیجه‌ای متناسب با خود به ارمغان می‌آورد. (11) پس اگر کسی نمازی با سطح یک می‌خواند به‌قدر یک درجه از فحشا و منکرات دور می‌شود و اگر فردی نمازی با درجه بالاتر می‌خواند، سطح بالاتری از بازدارندگی را دریافت می‌کند. 
به‌عنوان مثال اگر نماز توأم با حضور قلب، خشوع و خضوع و اخلاص بالا باشد، اثری که بر دوری از فحشا و منکر دارد بیشتر است و اگر این موارد ضعیف باشند اثر نماز ضعیف خواهد شد. در این بیان نیازی نیست کلیت و اطلاق آیه دستخوش تخصیص و تقیید قرار گیرد و یا آیه مورد نظر تأویل شود بلکه وجه بیان‌شده با فرض اطلاق و کلیت و نیز حمل آیه بر حقیقت و دوری از مجاز و مبالغه سازگار است. شاید بتوان از برخی روایات شواهدی بر این بیان ارائه نمود. در همین رابطه امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «یعنی هرکسی دوست دارد که بداند آیا نمازش قبول‌شده یا نه پس بنگرد به نمازش که آیا از فحشا و منکر بازش می‌دارد؟ به‌اندازه‌ای که از کارهای زشت بازداشته، قبول شده است». (12) این بیان دلالت بر همان معنای تشکیکی دارد چنانکه حضرت فرموده است به‌قدر قبولی نماز، دوری از منکرات محقق می‌شود. 
نیز از پیامبر اکرم صلی‌الله ‌علیه ‌و ‌آله نقل‌شده که فرمود است: «هر کس نمازش او را از منکرات بازندارد، هیچ بهره‌ای از نماز جز دوری از خدا نبرده است». (13) این بیان که با نکته قبلی قابل‌جمع است به موارد مشابه نیز قابل تسری است. مثلاً درباره آرامش دل براثر ذکر خدا می‌توان گفت مراتب آرامش دل به فراخور مراتب ذکر خدا است به نحوی که هر چه یاد خدا بیشتر شود، آرامش قلبی بیشتری پدید می‌آید. همچنین روایت مورد اشاره درباره امنیت از عذاب براثر قبول توحید می‌توان گفت اشاره به‌مراتب ایمنی از عذاب الهی به‌تناسب تحقق درجات توحید دارد؛ یعنی هر چه انسان در مراتب توحید بالاتر رود، از عذاب الهی امان بیشتری دارد.

نتیجه:
رابطه بین عمل و نتیجه آنکه در برخی آیات و روایات اشاره شده است به نحو اقتضایی است؛ یعنی موضوع فی‌نفسه قابلیت، محقق کردن نتایج مورد نظر را دارد. این اقتضا با در نظر گرفتن تشکیک در ارزش‌های اخلاقی قابل‌فهم و تبیین بهتر است. مفاهیمی اخلاقی، مفاهیمی مشکک و ذومراتب هستند به‌نحوی‌که آثار و پیامدهای آن‌ها به اقتضای مرتبه‌ای که دارند، محقق است؛ بنابراین در مصداق مورد بحث می‌توان گفت نماز حقیقتاً موجب دوری از فحشا و منکرات می‌شود، اما از آنجایی که نماز دارای مراتب و درجه است، هر مرتبه از آن مقتضای سطح خاصی از بازدارندگی از منکرات است به‌نحوی‌که هرچه سطح نماز بالاتر باشد، سطح بازدارندگی بیشتری محقق می‌شود.

منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عالم زاده نوری، محمد، راهکارهای کشف سور حقیقی قضایای اخلاقی در قرآن و حدیث، اخلاق وحیانی، 1396.
2. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه المیزان فی تفسیرالقرآن، مترجم سید محمدباقر موسوی، قم، بنیاد علمی و فرهنگی علامه طباطبایی، 1364، ج ۱۶، صفحات ۲۰۹ تا ۲۱۳.
3. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374، ج ۱۶، صفحات ۲۸۴ تا ۲۸۷.

پی‌نوشت‌ها:
1. ابن‌بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، قم، کتاب‌فروشی داوری، 1385 ش، ج 2، ص 363.
2. سوره عنکبوت، آیه 45.
3. سوره رعد، آیه 28.
4. ابن‌بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، الامالی، چاپ پنجم، تحقیق: حسین اعلمی، بیروت، موسسه الاعلمی، 1376، ص ۲۳۵.
5. هوزان قشیری، عبدالکریم، لطائف الاشارات، قاهره، الهیئه المصریه العامه للکتاب، 200 م، ج 3، ص 99.
6. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، چاپ سوم، تهران، ناصرخسرو، 1372، ج 8، ص 447.
7. همان؛ قاسمی، محمد جمال‌الدین، محاسن التاویل، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1997 م، ج 7، ص 557؛ زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، 1407 ق، ج 3، ص 456.
8. رک:  حسینی میلانی، سید علی، تحقیق الاصول، قم، الحقائق، 1428، ج 4، ص 179.
9. ابن عاشور، تفسیر التحریر والتنویر، تونس، الدار التونسیه للنشر، 1984 م، ج 20، ص 178.
10. زمخشری، محمود، همان، ج 3، ص 456.
11. رک: عالم زاده نوری، محمد، استنباط حکم اخلاقی از متون دینی و ادله لفظی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1396، ص 86.
12. طبرسی، فضل بن حسن، همان.
13. همان.

اگر سختی نبودِ شما برای فرزندان سختی قابل ‌تحملی است و به جسم و روح آن‌ها آسیب نمی‌زند و می‌توانند کمی سختی را تحمل کنند، می‌توانید به زیارت بروید.
پرستاری از فرزند یا زیارت اربعین

پرسش:

یک دختر 6 ساله دارم که سابقه مریضی دارد و تازه بهتر شده است و یک پسر 4 ساله. خیلی شوق زیارت اربعین دارم. همسرم می‌گوید بچه‌ها را خانه اقوام بگذاریم یا اینکه من تنهایی بروم و ایشان با بچه‌ها بماند، ولی دخترم با من راحت‌تر است و پدرش نمی‌تواند مثل من از او مراقبت کند. اگر هم بچه‌ها را ببریم می‌ترسم دچار مریضی شوند. خانه اقوام هم دو روز بیشتر دوام نمی‌آورند. به نظرتان چه باید کرد؟ آیا اگر پیاده‌روی نروم به معنای بی‌توفیقی است و امام حسین علیه‌السلام مرا طلب نکرده است؟

پاسخ:

مقدمه:
زیارت اربعین از آن دسته مناسکی است که مخصوصاً در سال‌های اخیر حال و هوای معنوی فراوانی را نصیب انسان می‌کند به‌گونه‌ای که همه عاشقان اباعبدالله علیه‌السلام نزدیک به اربعین که می‌شود تلاش وافر می‌‍‌کنند تا زائر امام خویش باشند. درعین‌حال گاهی موانع و مشکلاتی بر سر راه زیارت وجود دارد و یا در کارهای انسان شک و تردیدهایی به وجود می‌آید که گزینش تصمیم صحیح را برای او سخت می‌کند. آنچه دراین‌بین اهمیت دارد تشخیص درست اولویت‌ها و به‌اصطلاح اهم و مهم نمودن مسئله است؛ یعنی اگرچه بین دو امر مردد هستیم اما آنچه مهم‌تر است را باید انجام داده و دیگری را هرچند مهم، رها نماییم.

حقوق فرزندان:

خداوند برای هریک از پدران و مادران نسبت به فرزندانشان وظایف و حقوقی را تعیین نموده تا در سایه آن‌ها راحت‌تر بتوانند مسیر تکامل را طی کرده و خود و فرزندان خویش را به سعادت رهنمون سازند. هرچند در عرف مردم اهمیت و توجه به حقوق والدین بیشتر مشهود و موردبحث است؛ اما در عین‌ حال این امر نباید عاملی برای بی‌توجهی والدین نسبت به وظایفشان شود. خداوند همه انسان‌ها را در مقابل اعمال و رفتاری که انجام می‌دهند مورد سؤال قرار می‌دهد و والدین نیز باید پاسخگوی اعمال و رفتار خود باشند.

اولویت‌بندی وظایف:

وقتی به وظایف و مسئولیت‌های شما به‌عنوان یک مادر توجه کنیم درمی‌یابیم که یکی از مهم‌ترین وظایف برای شما رسیدگی به فرزندان است. خانه باید محل امنی برای کودک باشد و والدین باید تمام تلاش خویش را برای حفظ امنیت فرزند اعم از امنیت جسمی، روحی و روانی او به‌کارگیرند. درعین‌حال تربیت دینی فرزند نیز باید موردتوجه قرار گیرد. پس والدین باید کاری را انجام دهند و تصمیماتی را اتخاذ کنند که هم در رشد و تربیت معنوی فرزندان مؤثر باشد و هم به جسم و روح آن‌ها آسیبی وارد نکند. از طرف دیگر زیارت امری مستحب است و این امر مستحب زمانی ارزشمند است که مانع انجام وظایف واجب نگردد؛ بنابراین با توجه به بیماری فرزندتان و با توجه به سنجش شرایط جسمی و روحی فرزندانتان، اگر می‌دانید که این سفر موجبات آسیب جسمی یا حتی روحی برای آن‌ها ایجاد می‌کند بهتر است از زیارت صرف‌نظر نمایید. مهم این است که شما به وظیفه خود به‌عنوان یک مادر عمل کنید و با گذشتن از خواسته‌های هرچند معنوی خود، مانع از آسیب رساندن به فرزندتان بشوید.

همراهی همسر:

در بخشی از سؤال خود نوشتید که همسرتان می‌توانند از بچه‌ها مراقبت کنند تا شما به زیارت بروید. کمک‌رسانی زن و مرد به یکدیگر در امور زندگی بسیار ارزشمند است و اینکه همسرتان اعلام آمادگی برای نگهداری از فرزندان را داشته‌اند نیازمند قدردانی شماست. اگرچه همسرتان به‌خوبی از فرزندان تان نگه‌داری می‌کنند؛ اما باز باید توجه کنید و ببینید آیا با رفتن شما شرایط بچه‌ها سخت می‌شود یا خیر؟ برخی از بچه‌ها به مادرشان وابسته‌اند مخصوصاً اگر بیمار باشند؛ بنابراین اگر قرار باشد سفر معنوی شما به اربعین تأثیر نامطلوب بر فرزند شما بگذارد و حتی به خاطر اذیت‌هایی که با نبود شما متحمل می‌شود خاطره‌ای بد از این سفر در ذهنش بماند بهتر است از سفر صرف‌نظر نمایید.

کمک اقوام:

اگرچه خویشاوندان و اقوام می‌توانند و باید در امور زندگی کمک‌رسان همدیگر باشند اما دقت کنید که سفر اربعین ممکن است حداقل تا ده روز طول بکشد. سپردن بچه‌ها در این مدت ‌زمان طولانی به اقوام، هم منجر به خستگی اقوام می‌شود و به ‌هر حال ایجاد سختی و مزاحمت برای دیگران و هم ممکن است دوری شما بچه‌ها را ناراحت کند و چه‌بسا شرایط منزل اقوام برای فرزند بیمار شما هم مناسب نباشد؛ پس بهتر است این گزینه را حذف نمایید.

توجهات قلبی:

آنچه به‌عنوان هدف در زیارت مطرح می‌شود نزدیک شدن قلب و روح انسان به امام و سنخیت پیدا کردن با امام است و نه صرفاً نزدیکی فیزیکی و مکانی اگرچه آن‌هم دارای ارزش است. امروزه زیارت اربعین به موضوعی جهانی تبدیل‌شده است؛ بنابراین اگر با توجه به شرایط، تصمیم بر این شد که در این زیارت حاضر نشوید می‌توانید در کنار همسر و فرزندان مبلغ اربعین باشید. قرآن کریم می‌فرمایند: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکمْ بِوَاحِدَهٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی»(1) «بگو: شمارا تنها به یک‌چیز اندرز می‌دهم و آن اینکه: دو نفر دو نفر یا یک نفر یک نفر برای خدا قیام کنید».

خدمت‌رسانی:

یکی از جلوه‌های زیبای اربعین روحیهٔ خدمت است. آن‌هایی که اربعین حاضر نشدند می‌توانند از طریق خدمت به اهل خانه، اقوام و خویشاوندان، همسایگان و دوستان و جامعه، خود را در زمره زائران حقیقی قرار دهند.
کسب توفیق اگر قرار باشد زائر شویم و هم سو با امام نباشیم زیارت ما از ارزش والایی برخوردار نخواهد بود. چه‌بسا افرادی که در ظاهر زائر نیستند؛ اما از حیث عمل و اخلاق و رفتار چنان خود را به سیره امام نزدیک گردانیده‌اند که نامشان در زمره زائران ثبت‌ شده است؛ بنابراین اگر درصدد نزدیک کردن قلب و روح خود به امام باشید و عمل خود را همسو با عمل امام قرار دهید باب توفیقات الهی بر شما بازمی‌گردد. لزوماً نمی‌توان زیارت نرفتن را سلب توفیق دانست چه ‌بسا افرادی که علی‌الظاهر توفیق رفتن ندارند؛ اما در عرصه دیگری که امام هم راضی‌ترند توفیق خدمت دارند. اگر کسی توفیق زیارت اربعین را از دست داد نباید تصور کند که راه ارتباطی‌اش با امام قطع ‌شده است؛ بلکه چنین شخصی باید خود را در محضر امام ببیند و امام را حاضر و ناظر بر اعمالش بداند. گو اینکه امام زنده است و حیات دارد و بر آنچه بر قلب او می‌گذرد آگاه است. همان‌گونه که در زیارت‌نامه در اذن دخول حرم‌های شریفه می‌خوانیم: «أَحْیاءٌ عِنْدَک یرْزَقُونَ یرَوْنَ مَقَامِی وَ یسْمَعُونَ کلاَمِی وَ یرُدُّونَ سَلاَمِی (2) همواره زنده‌اند و نزد تو روزی داده می‌شوند، محل ایستادنم را می‌بینند و سخنم را می‌شنوند و به سلامم پاسخ می‌دهند».

نتیجه:
خانواده مهم‌ترین نهاد در اجتماع است و همه آنچه در آموزه‌های اسلام در قالب امرونهی به زن و مرد ارائه‌ شده است برای حفظ کانون گرم خانواده است. پدر و مادر و فرزندان نیز نسبت به هم حقوق متقابلی دارند و در عین‌ حال برای هرکدام وظایفی نیز تعریف‌ شده است و چنانچه هر یک از آن‌ها از وظایف خود سر باز زنند باید در برابر خداوند پاسخگو باشند. اگر سختی نبودِ شما برای فرزندان سختی قابل ‌تحملی است و به جسم و روح آن‌ها آسیب نمی‌زند و می‌توانند کمی سختی را تحمل کنند و از طرفی خیالتان از جانب نحوه نگه‌داری همسر از فرزندان، راحت است می‌توانید به زیارت بروید؛ اما اگر نبود شما به‌ سلامت روحی و جسمی فرزندان تان آسیب می‌زند و به‌ هیچ‌ وجه نمی‌توانید روی کمک همسر و اقوام حساب بازکنید بهتر است از انجام زیارت صرف‌نظر کنید. اگر نرفتید تصور نکنید که مأجور نیستید، اتفاقاً شما نزد خداوند عزیز خواهید شد چون علیرغم عشق خویش به این سفر، برای رسیدگی به خانواده مجبور شدید از خواسته‌ی خود بگذرید.
کلمات کلیدی:

زیارت، زائر، اربعین، حقوق فرزند.

معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:

1. آموزه‌های اخلاقی قیام امام حسین علیه‌السلام، عبدالرحمن فقیهی مازندرانی.

2. آیینه جمال: نگرشی بر مکارم اخلاق امام حسین علیه‌السلام، لطف‌الله صافی گلپایگانی.

3. فرهنگ زیارت: اهداف، آثار، تاریخچه، مشروعیت، سازندگی و آداب زیارت، جواد محدثی.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره سبأ، آیه 46.

2. القمی، الشیخ عباس، مفاتیح‌الجنان، المحقق: الشیخ علی آل کوثر، مجمع إحیاء الثقافه الإسلامیه، ص 401.

مبهم سخن گفتن، بيان داستان و تطبيق نکات آن، روش به در بگو تا ديوار بشنود و عملگرايي مربي نمونه هايي از روش غير مستقيم براي تربيت است.

پرسش:

 شيوه هاي تربيتي غير مستقيم يعني چه؟وچطور مي توان از روش شيوه هاي تربيتي غير مستقيم استفاده کرد؟

پاسخ: 
مقدمه:
خداي متعال تمام هستي را آفريد تا انسان به کمال، رشد اخلاقي و معنويت دست يابد؛ از اين رو، در آيات و روايات، يکي از اهداف فرستادن و تبليغ پيامبران را تربيت و تزکيه‌ي انسان معرفي کرده است.(1) بخش مهم سعادت و يا شقاوتِ دوران نوجواني، جواني و بزرگسالي هر انساني در گروي شيوه‌ هاي تربيتي است. يکي از اثرگذارترين شيوه ها، شيوه هاي غير مستقيم است که در اداه درمورد آن براي تان مي نويسيم:
پاسخ اصلي:
1.    تعارف تربيت در کتب تربيتي بسيار متنوع است ولي از نظر ما مي توان تربيت را اينگونه معنا کرد که تربيت به معناي رشد و حرکت از وضعيت موجود به وضعيت مطلوب است. تربيت غير مستقيم، خود از روشهاي تربيتي است که شخص مربي، پيام خويش را نه با صراحت بلکه به صورتي آن را به فرد يا گروه مورد تربيت خود منتقل مي کند که در عين حالي که آن شخص يا گروه خطاب را متوجه خود احساس مي کند از تحريک احتمالي احساسات و عواطف آنها و احيانا مقاومت در پذيرش آن نيز جلوگيري کرده است. يعني پيام تربيتي اش را از طريق گفتار مستقيم به او نمي گويد بلکه از روش هاي ديگري استفاده مي کند که علاوه بر اينکه مخاطب پيام را دريافت مي کند، غالبا و بويژه در جهان امروز و نسبت به نسل جوان اثر بيشتري دارد. 
2.    پيام رساني و تربيت به شکل غير مستقيم به چند صورت است که بدان مي پردازيم.
الف:  ابهام: گاهي لازم است مربي، براي انتقال پيام تربيتي و اصلاحي خود، صاحبان يک صفت يا کار زشت را که در مجلس او حضور دارند به صورت مبهم ذکر کند و نامي از کسي به ميان نياورد مثل اينکه بگويد: «برخي از مردم داراي فلان صفت زشت اند و آنان چه بدمردمي اند ...» و سپس در تقبيح آن صفت و يا کار ناشايسته با آنها سخن بگويد. و يا اينکه در حضور آنان دارندگان صفت متضاد با آنها را تحسين و تمجيد کند مثلاً بگويد: «... بعضي افراد يا گروهها داراي چنين ويژگي هستند و خوشا به حال آنان ...». از خصوصيات اين صورت اين است که شنونده برکنار از تأثيرات و نفوذ شخصيتها و جمعيتهاي خاص در قضاوت خود، آزادانه در باره زشتي و يا خوبي يک رفتار خاص به داوري مي نشيند و نگاه خود را تنها به خود عمل معطوف مي دارد و نسبت به وجود يا عدم آن در خود، به درستي مي انديشد. 
ب: تطبيق: نقل يک داستان و يا نمونه تاريخي گاهي به منظور ارائه الگو و اسوه است تا شخص، وضعيت روحي و اخلاقي خود را با آن مورد معرفي شده، تطبيق داده و همسو کند. گاهي هم به منظور انتقال پيام و رساندن يک حقيقت اخلاقي و انساني به ديگري انجام مي پذيرد. در صورت نخست، کار تطبيق به عهده فرد و يا گروه واگذار مي شود و کار مربي صرفا نشان دادن نمونه مناسب است، ولي در صورت دوم، نقل داستان و يا نمونه تاريخي، ابزاري براي انتقال پيام است و شخص مربي وضعيت رفتاري و منش شخص مورد تربيت خود را، بر موضوع و محتواي آن تطبيق کرده و از اين طريق به او مي فهماند که او نيز به آنچه در قصه آمده گرفتار است و بايد در وضع خود تجديدنظر کند.
ج: شيوه به در بگو تا ديوار بشنود: از صورتهاي رايج اين نوع از خطاب اين است که مربي براي رساندن آراء و افکار تربيتي خود به شخص يا گروه مورد نظر خويش، روي سخن خود را متوجه شخص سومي مي کند و با اينکه در حقيقت مخاطب اصلي ديگرانند او را در ظاهر به عنوان مخاطب برمي گزيند. قرآن کريم نيز، گاهي در خطابهاي خود از اين روش سود جسته است، براي نمونه مي فرمايد: «و لقد أوحي اليک و الي الذين من قبلک لئن أشرکت ليحبطنّ عملک و لتکونّن من الخاسرين» به سوي تو و پيشينيان تو وحي کرديم که اگر شرک بورزي عملت را تباه خواهيم ساخت و از زيانکاران خواهي بود.(2) ممکن است اين آيه شريفه از همين باب باشد زيرا وقتي خداوند متعال پيامبر گرامي(ص) و دُردانه آفرينش را بر فرض کمترين شرکي اين چنين وعده زيانکاري و مجازات مي دهد پس اين عاقبت خسارت بار براي ديگران به طريق اولي ثابت است. برخي مفسران بابي براي اين شيوه قرآني باز کرده و رواياتي که اين مفهوم رو مي رساند جمع آوري کرده است.(3)
د: عمل مربي: از مؤثرترين روشهاي غير مستقيم تربيت، عمل است. دعوت عملي به سوي خوبيها از دعوت زباني، بسيار مؤثرتر و نتيجه بخش تر است و در روايات معصومان(ع) به طور مکرر بدان توصيه و بر اهميت آن تأکيد شده است. در حديثي امام صادق(ع) فرمودند: «به وسيله عمل و رفتار پسنديده خود، مردم را دعوت به سوي خوبيها کنيد و دعوت گر زباني نباشيد.»(4) براي مثال، کسي براي درست کردن و اصلاح رفتار ديگري در قبال والدين خود که به آنان ستم مي کند و حق آنها را محترم نمي شمارد، دست پدر يا مادر خود را در نزد او ببوسد و نسبت به آنها اظهار ادب کند يا براي توجه دادن به اشتباه کسي که حق همسر خويش را رعايت نکرده و به او به ديده خدمتگزار مي نگرد، در حضور او به همسر خود احترام کند و در کار خانه به او کمک و مساعدت نمايد. در اين موارد و مانند آن، بيان عمل بسيار گوياتر و بليغ تر از بيان زبان است و در انتقال پيام، بسيار سريعتر و مطمئن تر نقش خود را ايفا مي کند.
و: هنر: از مصداقهاي واضح روش غير مستقيم، زبان هنر است. البته مقصود از هنر در اينجا، جلوه هايي از آن است که به گونه غير مستقيم با مخاطبان خود سخن مي گويد، از قبيل فيلم، نمايش، نقاشي و طراحي و ... که تأثير تعيين کننده و وسيع آن در گروههاي مختلف مردم قابل انکار نيست.
نتيجه:
تربيت به معناي حرکت از وضعيت موجود به سوي وضعيت مطلوب روش هاي مختلفي دارد که شايد روش غير مستقيم در بسياري اوقات اثرات عميق تري دارد. مبهم سخن گفتن، بيان داستان و تطبيق نکات آن، روش به در بگو تا ديوار بشنود و عملگرايي مربي نمونه هايي از روش غير مستقيم براي تربيت است. 
کليدواژه ها:
تربيت، روش هاي تربيت، تربيت غير مستقيم
پي نوشت ها:
1.    سوره بقره، آيه 129
2.    سوره زمر، آيه 65
3.    بحرانى، البرهان في تفسير القرآن،موسسه بعثت، قم، چاپ اول، 1415ق، ج 1، ص 50
4.    مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 5، ص 198
منابع بيشتر براي مطالعه:
1.    اهداف تربيت از ديدگاه اسلام - دفتر همكاري حوزه و دانشگاه- زير نظرعليرضا اعرافي
2.    تربيت برتر ، رضا فرهاديان 
3.    كودك از نظر وراثت و تربيت، محمد تقي فلسفي 
4.    تربيت كودك در جهان امروز، بهشتي  ، 
5.     مباني تعليم و تربيت در قرآن و احاديث ، فرهاديان  
6.     والدين و مربيان مسئول؛ فرهاديان
7.    تربيت كودك در مكتب اهل بيت ، مرحوم محمد تقي فلسفي .
8.    تعليم‌و تربيت ‌در اسلام ، شهيد مطهري‌
9.     روش تربيت ديني نسل جوان و نوجوان ، محمد مهدي
 

با رعايت تقوا و درستکاري و انجام کارهاي زيبا، مي توان جوانان را به اهل بيت و امام زمان دعوت کرد. استفاده از برنامه هاي تشکيلاتي و رفت و آمد به مجالس اهل بيت و..

پرسش: 
با کسي که به امام زمان اهميت نميدهد چگونه رفتار کنيم که باعث بشه به امام زمان اهميت دهد
 

پاسخ:

مقدمه:

علاقه و محبت و اهميتي که شما به امام زمان عج مي دهيد بسيار ارزشمند است و دعوت به سوي اهل بيت عليهم السلام نيز يکي از کارهاي بسيار مهمي است که در روايات و منابع ديني به آن توصيه شده است. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «خدارحمت کند کسي را که محبت مردم را به سوي ما جلب کند»(1) نيت شما در راستاي اين هدف ارزشمند است و در ادامه راه هايي براي به نتيجه رسيدن اين هدف عرض مي کنيم:

متن اصلي:

1. امام عسکري(ع) در کلامي ارزشمند اوصافي از شيعيان حقيقي بيان مي کنند که در حقيقت کليدواژه جذب ديگران به اهل بيت هم مي باشد. «سعي کنيد مايه‏ زينت‏ و آبروي ما باشيد نه مايه عيب ما، محبت‌ها را به‌ سوي ما جلب کنيد، زشتي‌ ها را از ما دفع نماييد، که هر گونه خوبي به ما نسبت دهند ما اهلش هستيم، و هر عيبي به ما اسناد دهند ما از آن به دوريم.‏ »(2) در اين بيان عواملي مانند: تقوا، درستي در علم وعمل براي زينت بودن دوري از رذالت و دنائت براي پرهيز از ننگ و عار بودن براي اهل بيت اشاره شده است. يعني با رعايت تقوا و خوش رفتاري است که مردم به اهل بيت دعوت ميشوند. کارهايي از سوي ما که زيباست و باعث زيبا نشان دادن دين و اهل بيت مي شود، اولين قدم براي جذب ديگران به اهل بيت است. اولين قدم از خود ما شروع مي شود.

2. بيان فضايل اهل بيت و افزايش معرفت خود وديگران نسبت به اهل بيت (ع)، در جذب ديگران اثر دارد. گفتن و مطرح کردن مؤثر است. به عنوان يک دستور کار، بايد فضيلت، آثار و برکات محبت اهل بيت را به صورت پيوسته طرح کرد. مردم، آرمانگرا و قهرمان دوستند. اگرشخصيت، فضليت، فکر و فرهنگ امامان اهل بيت (عليهم السلام) را بشناسند به آنان علاقه پيدا مي کنند و اين علاقه به تبعيت و همسويي مي کشد. امام رضا (ع) در حديثي فرموده است: «مردم اگر خوبيهاي حرفها و تعاليم ما را بشناسند، از ما پيروي مي کنند.»(3) اينکه چگونه مردم، جوانان و بشريت را با فرهنگ اهل بيت بايد آشنا کرد، نکته ظريفي است و بايد از تکنيک «هنر» استفاده کرد و در عرضه محتواي کلامي ائمه (عليهم السلام) به نسل امروز، کار رسانه ها در اين جهت، مهم است. فضايل در دو محور است 1- جهات آرماني، خلقت، طينت و... 2- جهات عملي و قابل اسوه گيري و تبعيت عيني و ملموس از رفتار اهل بيت. طرح هر دو جهت، عامل ايجاد علاقه است، ولي محور دوم موثرتر است.

3. استفاده از برنامه هاي تشکيلاتي و شرکت در توسلات و هيئات: برنامه هاي خودجوش نوجوانان که کار گروهي انجام دهند، مثل فعاليت هايي که در نيمه شعبان و برگزاري جشن دارند، يا تشکيل هيئت و راه انداختن دسته عزاداري يا آراستن مسجد، حسينيه و تکيه و برنامه هاي ايستگاههاي صلواتي آب، شربت، اطعام، احسان و... همه گره زننده قلب نوجوانان با تشکيلات اهل بيت است. بچه ها زمينه هاي روحي دارند. اينها را بايد به کار گرفت، در محله هاي مختلف از خود آنان «هيئت » درست کرد و خودشان مسؤوليت به عهده بگيرند تا فعال شوند. ايام ماه مبارک رمضان يکي از مناسبترين فرصتهاي ايجاد اينگونه تشکلهاي هيئتي از دانش آموزان بخصوص در مقطع راهنمايي و اوائل دبيرستان است. براي استفاده از اين حس خود جوش بچه ها و جهت دادن آن براي ايام ديگر بايد سرمايه گذاري کرد. وقتي بچه ها براي خودشان در ارتباط با ائمه، صاحب علم، پرچم، دسته و هيئت مي شوند، احساس تشخص مي کنند.

4. پاسخ به شبهات و پرسش هاي بنيادين جوان. به طور کلي جوانان، ذهن خلاق و جست جوگري دارند و همواره به دنبال کشف حقيقت و حل مسائل و پاسخ گويي به شبهات خويش اند. اگر به شبهات او پاسخ مناسبي داده شود در اين مسير مصمم تر خواهد بود. روبه رو است که براي اين سؤال ها بايد جواب قانع کننده اي ارائه داد. اين يکي از راه هاي افزايش ميل و استقامت در مسير اهل بيت است.

5. در نهايت يک سري مهارت هاي رفتاري نيز لازم است تا بتوان به اهل بيت يا امام زمان عليهم السلام دعوت کرد:

الف: همدلي با جوان: اگر با جوان با همدلي و احترام برخورد شود به سهولت مي توان در قلب او نفوذ کرد يعني نبايد آموزه هاي ديني و تکاليف شرعي را بر جوانان تحميل کرد که اين امر عکس العمل منفي دارد، بلکه کافي است آن ها را به صورت جذاب، عرضه نمود و در کنار هدايت، بر همدلي تأکيد ورزيد.

ب: انعطاف پذيري: همدلي بدون انعطاف پذيري، ممکن نيست. جوان به حکم جوان بودن در معرض خطا و لغزش است . هر کسي به دنبال جذب جوانان است، بايد بزرگوارانه برخورد کند و چون پدري دل سوز دست نوازش بر سر آنان بکشد و «ارتباط عاطفي» را بر ارتباط دستوري و خشک، مقدّم دارد، زيرا هرگز نمي توان با خشم و خشونت، با جوان مواجه شد و به او آموزه هاي ديني را آموزش داد، چون روح جوان بسيار آسيب پذير است و در برابر برخورد قهرآميز واکنش نشان مي دهد.

ج: ميانه روي: در هدايت نسل جوان همان گونه که بايد به سليقه ها و علاقه هاي آنان توجه کرد و امر رشد و تربيت آنان را با مقتضيات ذات و جوهرشان هم آهنگ ساخت، بايد از ايجاد شخصيت کاذب و توقع بي جا نيز پرهيز نمود. هم چنين دين را نبايد به صورت خشک و خشن معرفي نمود، زيرا اسلام دين سمحه و سهله است. متأسفانه گاهي دين به صورتي معرفي مي شود که برخي جوانان آنان را خشک و سخت و حتي غير مفيد مي دانند.

د: مطابقت گفتار و کردار: جوانان اگر با ناهم خواني و تضاد در گفتار و عمل مذهبي روبه رو شوند، يا در اعتقاد خود سست مي شوند و يا صداي خود را به اعتراض بلند مي کنند. بايد به شدت مواظب بود در عمل زشتکاري نکنيم.

و: جلب اعتماد و احترام به عقايد جوان: آموزش مسائل ديني در صورتي مفيد است که اعتماد جوان جلب شود. بدون جلب اعتماد نمي توان در جوان نفوذ کرد. هم چنين يکي از خواهش هاي طبيعي نوجوانان و جوانان اين است که مانند بزرگ سالان به عقايدشان احترام گداشته شود. گاهي جوان بر عقيده خود پافشاري مي کند، چون آن را حق مي داند. گرچه از ديد مربيان و معلّمان، آن نظريه باطل است. اما بايد توجه داشت که توهين کردن به عقيده و نظر او توهين به همه وجودشان خواهد بود. از اين رو اسلام به مسلمانان دستور مي دهد که به عقايد همگان احترام بگذارند و حتي از توهين کردن به بت پرست ها خودداري کنند.

نتيجه:

با رعايت تقوا و درستکاري و انجام کارهاي زيبا، مي توان جوانان را به اهل بيت و امام زمان دعوت کرد. استفاده از برنامه هاي تشکيلاتي و رفت و آمد به مجالس اهل بيت و دادن مسئوليت هاي فرهنگي، و پاسخگويي به شبهات جوان و استفاده از راهکارهاي مهارتي مانند همدلي با جوانان، انعطاف پذيري، ميانه روي، مطابقت گفتار و عمل و جلب اعتماد جوانان از راه هاي تاثيرگذاري و جذب آنها به اهل بيت عليهم السلام است.

کليد واژه ها:

امام زمان، محبت، علاقه به اهل بيت، جذب جوانان

پي نوشت ها:

1. «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اجْتَرَّ مَوَدَّةَ النَّاسِ إِلَيْنَا» شيخ صدوق، محمد بن على، أمالي، اعلمى، بيروت، چاپ پنجم، 1400ق، ص99

2. «اتّقوا الله وَ کونوا زَيناً وَ لا تَکونوا شَيناً جُرُّوا اِلَينا کُلَّ مَوَدَّةٍ وَ ادفَعوا عَنّا کُلَّ قَبيحٍ فَاِنَّهُ ما قيلَ فينَا مِن حُسنٍ فَنَحنُ اَهلُهُ وَ ما قيلَ فينا مِن سوءٍ فَما نَحنُ کَذَلِکَ» مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، دار إحياء التراث العربي، بيروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج 75، ص 372

3. «فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا»، شيخ صدوق، محمد بن على، عيون أخبار الرضا عليه السلام، 2جلد، نشر جهان - تهران، چاپ: اول، 1378ق، ج 1، ص 307

منابع براي مطالعه بيشتر:

ترجمه کتاب منتخب الاثر: ايت الله صافي گلپايگاني براي شناخت امام زمان

آفاق محبت به اهل بيت: علامه اميني

محبت نجات بخش: عبدالرضا جمالي

والدین طبق آیات قرآن وظیفه‌دارند نسبت به ایمان و سعادت و آخرت خانواده و فرزندان شان دغدغه داشته باشند اما استفاده از خشونت باعث دوری و تنفر از اسلام می‌شود.

پرسش:
اگر والدين حق‌دارند فرزندي که می‌خواهد مسيحي باشد يا نماز نخواند را کتک بزنند! خب آن فرزند شايد براي اينکه اين رفتار را با او نداشته باشند فقط اظهار مسلمانی کند یا به‌ظاهر نماز بخواند. آیا این باعث نمی‌شود آن فرد لج بازی کند مثلاً يک خانم شل حجاب اگر چنين رفتاري با او داشته باشند به‌جای اينکه اصلاح شود کشف حجاب می‌کند! آیا این‌گونه رفتار کردن باعث نمی‌شود تصور قشر خاکستري راجع به دين و افراد مذهبي، بد شود؟
 

پاسخ:
مقدمه:
تربیت و علاقه‌مند کردن فرزندان به دین یکی از وظایف مهم والدین و خانواده‌هاست و یکی از عوامل مهم سعادتمندی و خوشبختی فرزندان تلاش و اهمیت و اهتمام آن‌ها در مورد مسائل معنوی و دینی است. از طرف دیگر این موضوع باید بامطالعه و هدفمند و روشمند انجام بشود و استفاده از هر راه و روشی ولو کتک زدن یا مشاجره معلوم است که دارای آثار منفی است. در ادامه در مورد تربیت، اجبار و نظر اسلام در این مورد توضیح می‌دهیم:
1.    باید بدانیم که والدین در مورد دین، معنویت و تربیت فرزندان مسئول هستند یعنی باید برای دین و ایمان فرزندان شان برنامه داشته باشند و تلاش کند آن‌ها را از آلودگی و گناه دور کنند. مخصوصاً در سنین کودکی و نوجوانی وظیفه‌شان سنگین‌تر است. الزام مفهومی مشکک است یعنی درجه‌بندی دارد. این مراتب را به‌طورکلی می‎توان در سه دسته تقسیم‌بندی کرد: 1) با صحبت یا اشاره، دیگری را به انجام یا ترک کاری دعوت کنند. 2) با تهدید و ترساندن کاری کنند که دیگری با اکراه تن به انجام یا ترک عملی دهد. 3) با توسل به‌زور دیگری را به انجام یا ترک کاری مجبور کنند. الزام به معنای اول اشکالی ندارد. یکی از دلایلی که امکان دارد بتوان به‌وسیلۀ آن، جواز استفاده از روش الزام در تربیت دینی را اثبات کرد، آیۀ «وقایه» است. قرآن می‌فرماید: «یـآ اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوآ اَنْفُسَکمْ وَ اَهْلِیکمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ عَلَیهَا مَلَائِکةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا اَمَرَهُمْ وَ یفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ» «اى کسانى که ایمان آورده‏اید، خود و خانوادۀ خود را از آتشى که هیزم آن مردم و سنگ است حفظ کنید. آتشی که فرشتگان خشن و سختگیر بر آن گمارده شده‎اند که هر چه خدا بگوید نافرمانى نمى‏کنند و همان مى‏کنند که به آن مأمور شده‏اند (1)» بنابراین عموم مکلفان موظف‌اند (حتی‌الامکان) اولاً دستورهای الزامی و مبتلابه دین و حدنصاب ایمان را به افراد خانوادۀ خود آموزش دهند و ثانیاً آنان را طوری تربیت کنند که این آموزه‌های اعتقادی را باور کنند و به دستورهای الزامی، التزام عملی داشته باشند.
2.    معنای الزام و دغدغه مند بودن والدین این نیست که کسی فرزندش را کتک بزند یا از روش‌های خشونت‌آمیز و تحمیل و اجبار فرزند باوجود کراهت او استفاده کند. این روش‌ها غالباً اثر عکس دارد و نتیجه‌بخش نیست. تربیت تحمیلی، معمولاً به واکنش‌های منفی فراگیران، می‌انجامد. امام علی (ع) می‌فرماید: «آدمیان، دارای گرایش‌ها و رفت‌وبرگشت‌های متناوب است. پس زمانی خودتان را به کاری وادارید و چیزی را بر خود بارکنید که آن را دوست داشته باشید و دلتان به آن گرایش پیداکرده باشد. اگر چیزی را ناخواسته و با اکراه بر خود بارکنید، سردرگم و آشفته می‌شوید و در اقدامات روشن و بینا نیستید(2). مرور و بازنگری روایات تربیتی نشان می‌دهد که پیشوایان معصوم ما در تربیت فرزندان خود، از شیوه تنبیه بدنی بهره نمی‌گرفتند «چندین سال به پیامبر خدمت کردم؛ اما هرگز مرا دشنام نداد و یک‌بار هم کتکم نزد!» (3) خداوند نیز در مسیر هدایت بشر مسیر اجبار قهری و زوری را در پیش نگرفته است: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدی فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلین»(4) اگر خدا بخواهد، آن‌ها را (به‌اجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!‌» زور و اجبار در دین اسلام هیچ جایی ندارد. خدای تعالی در سوره مبارکه «ق» خطاب به آن حضرت می‌فرماید: «وَ مَا أَنتَ عَلَیهِم بِجَبَّار»(5) «و تو مأمور به‌اجبار آن‌ها (به ایمان) نیستی.» همچنین در سوره مبارکه غاشیه تأکید می‌فرماید که: «فَذَکرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکرٌ؛ لَّسْتَ عَلَیهِم بِمُصَیطِرٍ؛ پس تذکر بده که تو فقط تذکردهنده هستی؛ تو سلطه‌گر بر آن‌ها نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی (6)» از این آیات شریفه مشخص می‌شود که اگرچه پدر و مادر مسلمان باید فرزند خود را به سمت اسلام و یادگیری آموزه‌های اسلامی دعوت کنند؛ اما نمی‌توانند فرزند خود را به‌زور و کتک و بهروش‌های خشونت‌آمیز وادار کنند. در یک روایت درس‌آموز در منابع روایی از امام صادق (ع) به یکی از اصحاب خود نقل‌شده است: «ای عمر![عمر بن حنظله] شیعیان ما را وادار [به کاری که خود می‌کنید] نسازید و با ایشان مدارا کنید؛ زیرا همه مردم تحمل و ظرفیت‌های شمارا ندارند.»(7) بنابراین خشونت، کتک زدن و زور و اجبار برای تربیت دینی از سوی والدین، پذیرفته نیست.
3.    به نظر می‌رسد به همان میزان که اکراه، اجبار، تَحَکُّم و تحمیل می‌تواند بی‌رغبتی و گریز فرزندان را به دنبال داشته باشد، تبیین موضوع و روشنگری درباره دلیل و فلسفه موضوع می‌تواند رغبت و علاقه آن‌ها را به محتوا و پیام تربیت اخلاقی در پی داشته باشد. توصیه ما به والدین این است که اگر فرزندشان نسبت به اسلام سؤالاتی دارد یا به مسیحیت علاقه‌مند شده او را با یک اسلام‌شناس خوش‌اخلاق آشنا کنند تا سؤالاتش را بپرسد و بتواند کم‌کم هدایت پیدا کند. بهره‌گیری از یک رویکرد متعادل و ملاطفت‌آمیز لازم است. برخلاف برخورد خشک، جبارانه و تحکم‌آمیز، به نظر می‌رسد الگوی خیرخواهانه، ملاطفت‌آمیز همراه با نرمش و متانت اثربخش‌تر باشد تا یک درخواست دستوری و اجباری، خدای متعال در یک الگوی مناسب و اثربخش به پیامبر مهربانی‌ها برای پیشبرد مقاصد تربیتی، می‌فرماید که از راهکار زبان خوش، مشارکت دادن و مشورت گرفتن، طلب عفو و بخشش ورود پیدا کن: «وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر»؛ «و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند. پس آن‌ها را ببخش و برای آن‌ها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن»(8). مسیحی شدن یا بی‌حجاب شدن مفاسد زیادی دارد و باعث عقب‌گرد و آلودگی‌های زیادی می‌شود اگر فرزند با یک بیان زیبا این موارد را بداند خودش کم‌کم به سمت نور حرکت می‌کند و بیش از این وظیفه‌ای نیست.
نتیجه:
والدین طبق آیات قرآن وظیفه‌دارند نسبت به ایمان و سعادت و آخرت خانواده و فرزندان شان دغدغه داشته باشند و آن‌ها را دعوت به ایمان و دستورات الهی کنند اما استفاده از خشونت و کتک زدن و زور و اجبار غالباً اثر عکس دارد و باعث دوری و تنفر از اسلام می‌شود که مستنداتش نیز بیان شد. بهترین راه در مقابل فرزندانی که ازنظر اعتقادی یا عملی دچار انحراف می‌شوند در کنار دغدغه مندی استفاده از موعظه و محبت و استفاده از روش تبیین و هدایتگری است و اینکه خودشان پایبند باشند. قرار نیست به هر روشی و به هر زوری دیگران را دین‌دار کرد.
منابع برای مطالعه بیشتر:
1.    رویکردی نمادین به تربیت دینی با تأکید بر روش‌های اکتشافی، عبدالعظیم کریمی.
2.    روش‌های آسیب‌زا در تربیت از منظر تربیت اسلامی، محمدرضا قائمی مقدم.
3.    مقالۀ «تأملی در مشروعیت اجبار در تربیت دینی»، محمد سروش محلاتی.
4.    مقالۀ «درآمدى بر الزام فرزندان به تکالیف دینى»، محمدعلی حاجی ‌ده آبادی.
5.     مقالۀ «درآمدی بر اصول پیش‌گیری از آسیب‌شناسی تربیت دینی»، حسین خنی فر.
6.     مقالۀ «آسیب‌شناسی تربیت اخلاقی (تربیت تحمیلی)»، هادی حسین‌خانی.
7.    مقالۀ «آسیب‏پذیری تربیت دینی و زمینه‏های آموزشگاهی آن»، سعید دانش گر، سید ابراهیم جعفری‏ و محمدجواد لیاقت دار.
8.     مقالۀ «احساس و اجبار»، دکتر غلامعلی افروز.
9.     مقالۀ «شیوه‌های تربیتی و تأثیر آن در آرامش روانی از دیدگاه امام علی علیه‌السلام»، علی‌نقی فقیهی.
کلمات کلیدی:
تربیت فرزند، اعتقاد به دین، اجبار، تحمیل، خشونت
پی‌نوشت‌ها:
1.    سوره تحریم، آیه 6.
2.    سید رضى، محمد بن حسين، نهج البلاغة، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق، ص 503.
3.    طباطبایی، محمدحسین، سنن النبی، انتشارات اسلامیه، تهران، 1375، ص 34.
4.    سوره انعام، آیه 35.
5.    سوره ق، آیه 45.
6.    سوره غاشیه، آیه 21 و 22.
7.    كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج‏8، ص 334
8.    سوره آل‌عمران، آیه 159.
 

ولی بسیار آدم خوب و خوش اخلاقی است.كه همه دوستش دارند و راضی هستند
اینكه ایشان خوش اخلاقند در حل مشكل بسیار موثر است.نماز خوان كردن افراد كار من و شما نیست؛ بلكه باید خدا بخواهد هدایت كند؛ و خود فرد هم بخواهد هدایت به نماز شود

ما در خانواده، فردی بزرگ داریم كه بیشتر نمازهایش را نمی خواند، روزه هم نمی گیرد، ولی بسیار آدم خوب و خوش اخلاقی است كه همه دوستش دارند و راضی هستند؛ ما خیلی او را با خوبی نصیحت كردیم. اما اثر این نصیحت ها دو روزه بود. اما نمی دانیم در مورد چه چیزهایی درد و دل می كند ...

اینكه ایشان خوش اخلاقند در حل مشكل بسیار موثر است.

در ابتدا به عنوان مقدمه عرض كنم كه نماز خوان كردن افراد كار من و شما نیست؛ بلكه باید خدا بخواهد هدایت كند؛ و خود فرد هم بخواهد هدایت به نماز شود؛ چنانچه خدا نیز به پیامبرش این نكته را یادآور می شود كه: «لیس علیك هداهم ولكن الله یهدی من یشاء؛ پیامبر! هدایت آن ها بر عهده تو نیست و لكن خدا هر كس را بخواهد هدایت می كند(1). و وظیفه ما تنها بیان دستورات خدا و رساندن آن ها به افراد است؛ همانطور كه در قرآن وظیفه پیامبر همین عنوان شده: «انما علی رسولنا البلاغ المبین»؛ (2)

اما با توجه به مطالبی كه شما گفتید اگر راهی اسلامی و اخلاقی برای اینكه بتوانید در نماز خواندن كسی تأثیرگذار باشید می خواهید، با توجه به اینكه چندین بار از راه های مختلف تلاش كردید، چند كار می توانید انجام دهید:

1- او را با انسان های فرهیخته و عالم در مسایل دینی یا مراكزی مانند این مركز جهت طرح مسایل دینی آشنا كنید.

2- رفتار محبت آمیز خود را با او بیش تر كنید. این موضوع به عنوان یك عامل روانی می تواند تأثیر گذار باشد.

3- نسبت به باورها و اعتقادات دینی، خود را راسخ نشان دهید. عبادات خود را با تقید و مراقبت داشته باشید. برای او دعا كنید. به صورت غیر مستقیم بفهمانید كه برای او بسیار ناراحت  هستید.

4- چنانچه امكان یافتن خانواده مذهبی و رفت و آمد باآن ها را دارید، حتمآً سعی در برقراری ارتباط با آن ها نمایید.

5- ایشان را تشویق به مطالعه دین از منابع اصیل نمایید، كتاب های زیر را جهت مطالعه پیشنهاد می كنیم :

درمورد نماز:

1-  نماز عارفانه، جواد محدثی.

2-  پرورش در پرتو نیایش، حسنعلی نوری ها.

3-  نماز زیباترین الگوی پرستش، غلامعلی نعیمآبادی.

4-  نماز از دیدگاه قرآن و حدیث، موسوی لاهیجی.

5- نماز، حسین انصاریان.

از نظر شرعی  وظیفه دارید كه با اخلاق نیك و زبان ملایم او را نصیحت كنید . امر به معروف و نهی از منكر كنید.  كار را به دعوی و مجادله  نرسانید. فقط به تذكر و نصیحت با اخلاق نیك و بدون خشونت اكتفا كنید. روشن است كه امر به معروف برای تبدیل به وضعیت بهتر و نیكوتر است. پس اگر  تا به حال چند بار تذكر داده اید، و گفتن شما تاثیری نداشت تكلیفی دیگر ندارید. بهتر است مدتی در این باره با ایشان گفتگو نكنید. چون اگر با تندی روی این مسئله پافشاری كنید، ممكن است لج بازی كند. دیگر به حرف های شما توجه نكند.

 همیشه با زبان نمی توان افراد را اصلاح كرد. تبلیغ عملی مؤثرتر از تبلیغ زبانی است. به نماز اول وقت خود اهمیت دهید و مقید باشید در اول وقت نمازتان را بخوانید.

 سعی كنید از این به بعد از توصیه و نصیحت  - كه نوعی نگاه از بالا به پایین میباشد -  در مورد نماز و مسایل دیگر به ایشان كه باعث موضعگیری منفی وی میشود، بپرهیزید، زیرا اثر معكوس خواهد داشت و شما را از اقدامات بعدی محروم میسازد.

 

سستی  مسلمان در نماز می تواند علت های مختلفی داشته باشد. بدون آن كه او متوجه شود، علت یابی كنید، زیرا نماز عملی است كه در مجموعه عقیده توحیدی، دارای معنا و فلسفه خاصی است انسان طبق فطرتش همواره به چیزی كه برایش اهمیت دارد، توجه و اهتمام میورزد.

 یكی از علل ترك نماز یا سستی در انجام آن عدم آشنایي با فلسفه نماز است. اگر انسان بداند چرا نماز می خواند و نماز چه آثاری و بركاتی در زندگی دنیا و آخرت او دارد و ترك نماز چه عواقب و نتایجی خواهد داشت؛ قطعا نماز را ترك نخواهد كرد.

موفق باشید.

 

پی نوشت ها:

1. بقره (2) آیه272 .

2. مائده (5) آیه92 .

اصول و روشهای تربیتی در اسلام و ذکر منابع آن
انسان موجودي است برتر از ساير موجودات عالم، با ابزارهاي خارق العاده اي چون عقل و اراده و اختيار.

اصول و روشهاي تربيت اجتماع در اسلام

با ذكر منابع مفيد در اين رابطه

انسان موجودي است برتر از ساير موجودات عالم، با ابزارهاي خارق العاده اي چون عقل و اراده و اختيار. اما همين انسان براي شكوفائي عقل و جهت دهي صحيح به اراده واختيارش، نياز به تعليم وتربيت دارد و به همين دليل تربيت، از اهم مسائل زندگي هر انسان بوده و شكل گيري شخصيت هر انساني وابسته به تربيت اوست. از سوي ديگر با توجه به اين كه خداوند انسان را به گونه اي آفريده است كه براي رفع نيازهاي متعدد خود با اجتماع و در اجتماع زندگي كند. لذا مي توان گفت كه تربيت امري تنها فردي نبوده، بلكه جنبه اجتماعي آن نيز داراي اهميت زيادي مي باشد.

نظام تربيت اجتماعي عبارت است از مجموعه انديشه، نظريه و تدابيري كه به طور منظم و سازمان يافت، موجبات تعالي جامعه و افراد آن را در زمينه هاي مختلف و در راستاي دستيابي به اهداف فراهم مي آورد. اين مجموعه نظريه ها و تدابير را مي توان در قالب مباني، اصول و روش هاي تربيت اجتماعي دسته بندي نمود. بايد توجه داشت كه هر مكتب و انديشه اي داراي ديدگاه هاي خاصي بوده و مباني، اصول و روش هاي متفاوتي را براي تربيت اجتماعي ارائه مي كند، لذا با توجه به اين كه جامعه ما يك جامعه اسلامي است لذا بايد مباني، اصول و روش هاي تربيت اجتماعي متناسب با معيارهاي اسلامي از منظر قرآن و نهج البلاغه مورد بررسي و تبيين قرار گيرد.

از طرفي يكي از اهداف مهم دين و بعثت انبيا(عليهم السلام) تربيت و تزكيه انسان است. دين اسلام نيز در احكام عبادي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي خود، تربيت انسان ها را وجه همت خويش قرار داده است. تربيت انسان در جامعه صورت مي گيرد; زيرا انسان مدني بالطبع است، او در جامعه با نهادهاي خانواده، سياست، اقتصاد، دين و تعليم و تربيت سر و كار دارد و هر يك از آن ها هنجارها و ارزش هاي ويژه اي را از فرد انتظار دارند و اينجاست كه فرد بايد بر اساس فكر و منطق و مقتضيات كنش متقابل تصميم بگيرد. از اين رو، تصور اين كه تربيت فراگردي فردي است فكري خام و بي اساس است. حال كه تربيت در جامعه صورت مي گيرد، بايد ديد كه جامعه چه تأثيراتي را بر فرايند تربيت مي گذارد و متقابلاً، نظام تعليم و تربيت چگونه جامعه را متحول مي سازد.

تربيت اجتماعي در گرو داشتن تصوير روشني است از اين كه اجتماعي بودن، خود به چه معناست. براساس آن كه چه ماهيت يا چه ويژگي هايي را براي اجتماعي بودن لحاظ كنيم، تربيت اجتماعي و اصول و شيوه هاي آن، به گونه خاصي رقم خواهد خورد و هر شكل معيني از تربيت اجتماعي، مبتني و مسبوق به پيش زمينه هاي معيني در باب مفهوم اجتماعي خواهد بود.

- منابعي براي مطالعه و تحقيق بيشتر در زمينه تربيت اجتماع:

1- تربيت اجتماعي سياسي، فصلنامه راه تربيت، شماره 12.

2- زمينه تربيت، نويسنده: علي قائمي، تهران: انتشارات اميري.

3- روابط اجتماعي در اسلام، محمد حسين طباطبايي، مترجم: حجتي كرماني، تهران انتشارات بعثت.

4- آراي دانشمندان مسلمان در تعليم و تربيت و مباني آن، دفتر همكاري حوزه و دانشگاه، جلد اول و سوم، چاپ دوم، تهران: انتشارات زيتون.

5- نظريه يادگيري اجتماعي، نويسنده: باندورا، آلبرت، مترجم: فرهاد ماهر، چاپ اول، تهران: نشر راهگشا.

6- نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، خسرو باقري، تهران: انتشارات مدرسه.

7- اسلام و تعليم و تربيت جلد 1 و 2، ابراهيم اميني، تهران: انتشارات انجمن اولياء و مربيان.   

8- كتابشناسي توصيفي- تحليلي تعليم و تربيت در اسلام، نويسنده: بهروز رفيعي، ناشر: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

9- تربيت و جامعه شناسي، اميل دوركيم، ترجمه علي محمد كاردان، انتشارات دانشگاه تهران.

10- اصول تربيت، علي اصغر احمدي، انتشارات سازمان انجمن و اولياء.

11- جامعه و تعليم و تربيت، علي شريعتمداري، اميركبير، تهران.

12- تربيت اجتماعي در ادعيه و زيارات، نويسنده: مسيح مهاجري.

13- الگوهاي تربيت اجتماعي، رهنمودهاي مهم تربيتي در قالب تمثيل و حكايت، نويسنده: محمدعلي كريمي نيا.

سلام، آیا مسئولین مدارس می توانند دانش آموزان را مجبور به خواندن زیارت عاشورا کنند؟

پاسخ:
تكاليف سنگين، اجباري، زودهنگام و خارج از طاقت و توان، ممكن است صدمه‌اي جبران ناپذير بر اعتقادات ديني و مذهبي كودكان و نوجوانان وارد آورد.
در تعاليم اسلامي، توصيه‌هاي فراواني در زمينه آموزش تدريجي، اختياري بودن و آسانگيري مسائل ديني آمده است.
- شيوه‌هاي آموزش معارف ديني در دانش آموزان:
روش‌ها و شيوه‌هاي آموزش معارف ديني در كودكان و نوجوانان بر اصولي استوار است، كه يكي از آنها اختياري بودن مسائل ديني است.
انسان به اقتضاي فطرت الهي خود و به دليل آن كه موجودي است چند بعدي و به اعتبار كرامتي كه خداوند براي او مقرّر نموده، موجودي است مختار و كرامت خويش را مي تواند با اختيار خود كسب نمايد. در واقع، از ديدگاه اسلام، انسان موجودي است كه داراي ميل ها و جاذبه هاي معنوي است كه ساير موجودات فاقد آن مي باشند. انسان قادر است در برابر ميل هاي دروني خود ايستادگي كند و فرمان آن ها را اجرا نكند يا به بعضي از آن ها پاسخ گويد و بعضي ديگر را مهار نمايد يا از آن ها در جهتي خاص استفاده كند.
اين توانايي انسان به حكم نيرويي است كه آن را «اراده» مي نامند و تحت فرمان عقل عمل مي كند. اين توانايي بزرگ از مختصات انسان است و براساس اين توانايي است كه انسان يك موجود آزاد، انتخابگر، صاحب اختيار مي باشد.(1)
در قرآن و منابع تعليم و تربيت اسلامي، دلايل متعددي، دالّ بر آزادي و اختيار انسان وجود دارد. از جمله:
الف- «اِنّا هَديناهُ السَّبيلَ اِمّا شاكراً و اِمّا كفوراً»؛(2) ما راه راست را به او (انسان) نشان داديم؛ يا شكرگزار خواهد بود يا كفران خواهد ورزيد.
ب- «فَمن شاءَ فليُؤمِن و مَن شاءَ فَليكفر»؛(3) پس هركه مي خواهد ايمان بياورد و هر كه مي خواهد كفر بورزد.
با اين فرض در مسألۀ شما بايد گفت:
در دعوت كودكان و نوجوانان به دين، بايد به گونه اي عمل كرد كه آن ها احساس آزادي كنند و با توجه به اين موضوع كه انسان فطرتاً خداجوست، با تذكر روش هاي صحيح، اين فطرت را در وجود آنان بيدار نماييم و آن ها را به طرف پذيرش دين سوق دهيم.
پيامبر گرامي(ص) نيز با نرم خويي و با زبان ليّن افراد را به دين اسلام دعوت مي كردند. به تجربه نيز ثابت شده است كه با زور و اكراه نمي توان كسي را به راه راست هدايت كرد.
خداوند تعالي مي فرمايد: «اَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النّاسَ حَتّي يَكوُنوا مؤمنين»؛(4) اي رسول! تو كي تواني همه را با جبر و اكراه مؤمن گرداني؟
اگر به مفاد آيه «لا اكراهَ فيِ الدّين، قد تَبيّنَ الرُّشدُ مِن الغَيِّ»(5) توجه نماييم، خداوند مي فرمايد: اي پيامبر، وظيفه تو تبيين است. تبيين كردي، ديگر جاي اكراه وجود ندارد.
و يا مي فرمايد: «اِنَّما عليكَ الْبَلاغُ اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرُ»؛(6) كار تو فقط ابلاغ است، تو فقط منذر هستي.
بنابراين، نبايد هيچ گاه كودكان و يا نوجوانان را مجبور به دين داري كنيم يا براي آن كه ديندار شوند، نبايد به آن ها مزاياي زيادي بدهيم. اگر بدون استفاده از اين دو حربه تهديد و تطميع، بتوانيم آن ها را به عقيده اي معتقد كنيم، آن اعتقاد دروني خواهد بود؛ يعني اعتقادي كه نه براي جلب منفعت است و نه به دليل ترس از قدرت.(7)
وقتي نوجوان مجبور به دين داري نشود (و در دوره كودكي، سالم و عاري از انحراف پرورش يافته باشد) و دين به نحو منطقي و در شرايط مناسب به او عرضه گردد، با توجه به اين كه به تفكر انتزاعي رسيده است اگر دلايل و اعتقادات ما محكم و قابل دفاع باشد، دين يا مذهب را خواهد پذيرفت و اين دين داري او وراثتي يا رياكارانه و همراه با ناخالصي نخواهد بود، بلكه «دين خالص» خواهد بود و در پي آن، به دستوراتش عمل خواهد كرد.
در دين اسلام، تأكيد فراوان بر اين مطلب مي شود كه اصول دين تقليدي نيست، بلكه فرد بايد با آگاهي و آزادي آن را بپذيرد. بنابراين، بايد تلاش كنيم كه كودك و نوجوان را به طريقي مثبت و ترغيب كننده، به دين دعوت نماييم و از افرادي كه داراي مبناهاي اعتقادي و فكري قوي هستند در اين زمينه، كمك بگيريم. بايد توجه داشته باشيم كه كودك و به ويژه نوجوان، در مقابل برخوردهاي آمرانه، مقاومت مي كند.(8)
- الگو برداري از حضرت امام(ره):
زهرا مصطفوي نقل مي كند: همسرم به دليل عادت خانوادگي، دخترم را از خواب صبحگاهي بيدار مي كرد و به نماز وا مي داشت. امام(ره) وقتي از اين ماجرا خبردار شدند، برايش پيغام فرستادند كه «چهره شيرين اسلام را به مذاق بچه تلخ نكن!» اين كلام آن چنان مؤثر افتاد و اثر عميقي بر روح و جان دخترم به جاي گذاشت كه بعد از آن خودش سفارش كرد كه براي نماز صبح به موقع بيدارش كنم.(9)
اگر والدين يا مسئولين مدرسه مي خواهند فرزندان يا دانش آموزان آن ها نمازخوان، دعا خوان و معتقد بار آيند، سعي كنند:
اولاً، خودشان عامل به دستورات و تعاليم ديني باشند و به دور از ريا و با خلوص خودشان بدان معتقد باشند.
ثانياً، توجه داشته باشند كه در دوران كودكي، فرزندانشان يا دانش آموزانشان را با نماز و مجالس و محافل مذهبي مأنوس سازند و سعي كنند كه خاطرات خوشي را در ذهن آنان ايجاد نمايند و از سخت گيري، اجبار و اكراه آن ها خودداري ورزند. پدري كه براي بيدار كردن دختر تازه بالغ خود براي اداي نماز صبح، دستي به گيسوان او مي كشد و با نوازش و محبت او را از خواب شيرين صبحگاهي بيدار مي كند، انجام اين تكليف ديني را با شيريني محبت پدرانه خويش مي آميزد و عبادت را در كام فرزندش شيرين مي سازد.

پي نوشت ها:
1. محمدرضا مطهري، راهنمايي و مشاوره از ديدگاه اسلام، ص ۴۲.
2. انسان(76) آيۀ ۳.
3. كهف(18) آيۀ ۲۹.
4. يونس(10) آيۀ ۹۹.
5. بقره(2) آيۀ ۲۵۶.
6. آل عمران(3) آيۀ ۲۰.
7. اليور ارونسون، روانشناسي اجتماعي، ترجمه حسين شكركن، ص ۳۴.
8. يحيي كاظمي، آموزش و پرورش از خردسالي تا جواني، ص ۸۷.
9. اميررضا ستوده، پا به پاي آفتاب، ج ۱، ص ۱۲۳.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها