پرسش وپاسخ

سلام من دختری 18 ساله هستم که سوال بسار مهمی دارم که خواهش میکنم حداقل شما جواب مرا بدهید.من به مدت دوسال به علت غفلت وعدم آگاهی به نوعی خود ارضایی انجام میدادم در صورتی که اصلا نمیدانستم این کار خود ارضایی نام دارد و گناه است.به محض اینکه فهمیدم توبه کردم و ترک کردم.اما حالا میخواهم بدانم آیا نماز و روزه های من در این دو سال درست بوده یا من باید قضای همه را به جا بیاورم؟درضمن این کار یک سال قبل از بلوغ جنسی من و یک سال بعد از آن بود.التماس میکنم جوابم را بدهید تا من از این سردر گمی و عذاب وجدان چند ساله راحت شوم . متشکرم.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر به واسطه خود ارضايي جنب مي شده ايد بايد غسل جنابت مي کرديد و نمازهاي تان را مي خوانديد ولي اگر خود ارضايي شما به حدي نبوده که جنب بشويد نمازهاي تان درست بوده است .
توضيح : هر مايعي که از زن خارج شود، مني نيست، بلکه خانم ها در اثر خود ارضايي در صورتي که:
1 - به حدي تحريک شوند که به حالت رعشه جنسي و يا ارگاسم برسند (يعني به اوج شهوت برسند) و 2 -در اين حالت مايعي از آنها خارج شود که با ساير ترشحات فرق دارد، جنب مي شوند و بايد غسل کنند.
در غير اين حالت آنچه خارج مي شود ، پاک است و نيازي به غسل ندارد. يعني اگر در اوج شهوت نباشند و مايع خارج شود، پاک است و يا به اوج شهوت برسند و مايع خارج نشود ،باز جنب نمي‌شوند . اگر شک کنند که به اوج شهوت رسيده يا نه، با فرض شک باز حکم جنابت را ندارد و غسل لازم نيست.بنابراين اگر يقين نداريد که جنب شده ايد ،غسل واجب نيست و نماز و روزه شما اشکال ندارد .(1)
اگر بر اثر خود ارضايي با توضيحاتي که داديم ، مني از شما خارج مي شده و بدون غسل جنابت نماز خوانده ايد بايد قضا نماييد ولي روزه هايتان اگر نمي دانستيد که جنب هستيد صحيح است و احتياج به قضا ندارد.
البته در اين فرض در ارتباط بعدي نام مرجع تقليد خود را بفرماييد تا نظر و فتواي ايشان را راجع به قضاي نمازها برايتان بگوييم .
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي، استفتاآت، سوال 171؛ امام خميني، استفتاآت ،ج1 ،سوال101-104؛ آيت الله بهجت، استفتا آت ،ج1 ،سوال 705 و812.

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از اعتماد و ارتباط تان با اين مرکز.
موفقيت هر معلم و مربي در گروي اجراي اموري است . فقدان هر يک از آن مؤلفه ها درجه ميزان موفقيت آن معلم و مربي را کاهش مي دهد . به بيان ديگر اداره کلاس و شيوه برخورد با دانش آموزان راهنمايي و متوسطه يک سري مهارت هاي عام دارد که در همه کلاس ها ي روستايي و شهري ،با تربيت خانوادگي و فرهنگ اجتماعي ،و ديني بالا، متوسط يا پايين آن مهارت ها به کار گرفته مي شوند . يک سري مهارت ها و دستور عمل هاي روان شناسي خاص هست که معلم و مربي بايد با مخاطب شناسي درست و ارزيابي ميزان رشد شخصيت فکري و فرهنگي ، فردي و اجتماعي ، ديني و ملي مخاطبان، آن مهارت ها را به کار ببرد .
بديهي است که معلم و مربي اولا- نمي تواند نسخه واحد و يکساني براي اداره همه کلاس ها و شيوه برخورد با همه مخاطبان و دانش آموزها داشته باشد .
ثانيا اجراي دقيق مهارت هاي عام و خاص در صورتي نتيجه بخش و مؤثر خواهد بود که با تمام مؤلفه هاي تأثير گذار هماهنگ باشد . اجراي برخي ازآن ها و بي توجهي به برخي ديگر سبب بي اثر يا کم اثر شدن مهارت هاي اِعمال شده مي گردد.
مؤلفه هاي تأثير گذاري که موفقيت معلمان و مربيان تربيتي به آن بستگي دارد ، عبارتند از :
1- ميزان انگيزه ،هدفمندي و احساس مسئوليت .
2- ميزان پيگيري ، سختکوشي و دردمندي .
3- نظم و انظباط فردي ، اجتماعي و شغلي .
4- علم و آگاهي و تخصص و مهارت در رشته و موضوعي که تدريس مي کند .زيرا مخاطب شما همين که احساس کند اطلاعات لازم را نداريد ، رغبت و حوصله شنيدن و گوش دادن به حرف هاي شما را نخواهد داشت . در نتيجه کنترل کلاس از دست تان خارج مي شو.د .
5- آگاهي از آداب و وظايفي که معلم و مربي نسبت به دانش آموزان و مخاطبين خود دارد .و رعايت و اجراي آن .
6- داشتن و به کارگرفتن مهارت لازم در شيوه تدريس:
موضوعات مختلف ، مخاطبان متفاوت ، شرايط سني ، فکري و فرهنگي ، زمان تدريس ، فضاي فيزيکي محيط و کلاس شيوه هاي متفاوتي را براي تدريس مي طلبد . گاهي به شيوه سخنراني و معلم محوري ، گاهي با شيوه کتاب محور و گاهي با شيوه مخاطب محور بايد تدريس کرد . گاهي بايد از برهان و استدلال و فعال سازي مغز و تفکر مخاطب بهره جست ، گاهي روي موج حماسه ، عواطف و احساسات بايد مانور داد ، گاهي از داستان و قصه ، يا از مثال و ضرب المثَل و يا جوک گفتن بايد استفاده کرد، تا توانست کلاس فعال و با نشاطي داشت. در غير اين صورت دانش آموزان زود احساس خستگي خواهند کرد و شروع مي کنند با هم حرف زدن يا شلوغ کردن و اذيت نمودن معلم ،
پرسشگر محترم ! بحث تفصيلي همه اين موضوعات از رسالت پاسخگويي اين مرکز خارج است ، از اين رو به بيان برخي ويژگي هايي و مسؤليت ها ، بسنده مي کنيم . در پايان منابعي را جهت مطالعه و آگاهي بيش تر معرفي خواهيم کرد .
ا - انگيزه و هدف: کسي مي تواند مبلّغ پيام خدا باشد که سخنش نصح باشد، يعني هيچ انگيزه اي جز خير و مصلحت مردم نداشته باشد. سخنش از سوز دل برخيزد : «اِنَّ الْکَلامَ اِذا خَرَجَ مِنَ الْقَلْبِ دَخَلَ فِي الْقَلْبِ وَ اِذا خَرَجَ مِنَ اللِّسانِ لَمْ يَتَجاوَرِ الاَذانَ؛ (1)
سخني که از جان برون آيد، لاجرم بر دل مي نشيند. سخني که فقط از زبان بيرون بيايد و دل از آن بي خبر باشد، از گوش هاي مردم تجاوز نمي کند».

ب- به كارگيري روش هاي نو:
در حال حاضر با توجه به تغييرات پر شتابي كه در عرصه فرهنگ و ادبيات مخاطبان به ويژه بين نسل جوان ايجاد شده، براي جذب جوانان بايد ارائه پيام‌ها را متناسب با شعور حاضر و كنوني تنظيم كرد. نسل كهن، بايد در بستر زمان حضور يابد . نيازهاي نسل نو جامعه را همواره در نظر داشته باشد. امام علي(ع) بر زمان شناسي در ارائه پيام تأكيد ورزيده است: "فرزندان تان را به ادب خود مجبور نسازيد كه آنان پديده‌هاي زمان خود هستند".(2)
استاد مطهري مي‌گويد: در هدايت و رهبري نسل قديم كه سطح فكرش پايين تر بود، ما احتياج داشتيم به طرز خاص بيان و تبليغ و يك جور كتاب‌ها كه امروز آن طرز بيان و آن طور كتاب‌ها به درد نمي‌خورد. بايد و لازم است رفرم واصلاح عميقي در اين قسمت‌ها به عمل آيد. بايد با منطق روز و زبان روز و افكار روز آشنا شد و از همان راه به هدايت و رهبري مردم پرداخت.(3)
استفاده از ابزارهاي ارتباطي نوين نيز مي‌تواند مؤثرباشد.

پ- معلم و مربي بايد هادي ِعامل باشد تا دانش آموزان در کلاس به او مجال تدريس و سخن گفتن بدهند .
خواسته اسلام و نظام تربيتى آن از معلمان ، مربيان و مصلحان جامعه آن است كه براى هدايت و تربيت مردم، به تبليغ و ارشاد گفتارى بسنده نكنند. پيش از همه، خود را به لحاظ اخلاقى و رفتارى، به ‏گونه‏اى بر اساس تعليمات و معارف قرآنى بسازند، كه با كردار شايسته و فضايل اخلاقى خويش، دعوت کننده امت به سوىا صلاح بوده و الگوى حسنه‏اى، براى ساير مردم باشند.
امام صادق(ع) مى‏فرمايند: «اِنَّ الْعالِمَ اِذا لَمْ يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ كَما يَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفا؛(4)
هر گاه عالم به مقتضاى علم خويش عمل نكند، اثر حرف ها و موعظه‏اش همچون آب باران روى سنگ صاف است .همان گونه که آب روي سنگ صاف باقي نمي ماند، حرف هاي گوينده اي که خود عمل نمي کند، بي اثر است و زود از قلب هاى مخاطبين محو خواهد شد».
باز در حديث ديگرى حضرت فرمود:
«كُونُوا دُعاةَ النَّاسِ بِأَعْمالِكُمْ وَ لا تَكُونُوا دُعاةً بِأَلْسِنَتِكُمْ؛ (5)
به وسيله كردار شايسته و اعمال نيك خود راهنما و راهبر مردم به سوى فضيلت ها شويد . تنها دعوت‏گر زبانى نباشيد».
بر اين اساس لازم است مربيان و معلمان به ويژه معلمان رشته معارف اسلامي نکات زير را توجه و به آن عمل کنند .
اول: نكاتي مربوط به شخص معلم و مربي :
1- برخوردار از آراستگي ظاهر باشد.
2- خود ساخته و مهذب باشد.
3- وقار و ادب در وجودش نمودار باشد.
4- زهد و ساده زيستي را رعايت نمايد.
5- بهره كافي از حكمت و معارف داشته باشد.
6- به آنچه مي گويد، باور داشته و عمل نمايد.
دوم: نكاتي مربوط به محتواي سخن معلم:
1- آموزنده و مفيد باشد؛
2- در انتخاب و گزينش خوش‏ذوق باشد؛
3- نظم و تناسب در كلام را رعايت كند؛
4- عباراتش بليغ و رسا باشد؛
5- تعبيراتش خوش آهنگ، نرم و دلنشين باشد؛
6- استوار و توجيه‏پذير باشد؛
7- در مجموع جذّاب و گيرا باشد؛
8- در انسان انگيزه ايجاد كند.
============
ت- مخاطب شناسي:
يكي از سؤالات مهم در شيوه تربيت، هدايت و راهنمايي جوانان و نوجوانان و جذب آنان به سوي ارزش‌هاي ديني اين است كه:
- آيا در جذب و هدايت آنان بايد بر اصول عقلي و استدلالي تكيه نمود؟
- يا مبناي كار و فعاليت را فطرت و درون انسان قرار داد و با تسخير دل و درون آنان و بيدار ساختن استعداد‌هاي خدادادي‌شان آنان را به سوي اخلاق و عرفان سوق داد ؟
يا مدار و محور كار تربيت و جذب جوانان به سوي دين را، عواطف و احساسات جوانان قرار دهيم؟
همه مي‌دانيم كه جوانان از جنبه‌هاي گوناگون: فردي ،خانوادگي و جنسي، احوال گوناگون رواني و كثرت طلبي‌هاي مادي و معنوي دارند.
يكي از انديشمندان در امر تربيت مي‌گويد: "جوان‌ها مثل دانه‌هاي چوب كبريت نيستند كه همه يك اندازه و يك شكل باشند و بشود آن ها را قالبي در قوطِي‌هاي همشكل بسته بندي يا دسته بندي كرد. هر آدمي براي خودش عالمي است"(6) بنابر اين نمي‌شود يك نسخه كلي براي همه جوانان يا نوجوانان نوشت.
به بيان ديگر: در امر تربيت و جذب و هدايت جوانان و نوجوان بايد از همه عناصر و شيوه ها بهره جست، هم از عقل استفاده كرد ، هم از نقل و حديث و روايت، هم از اخلاق و عرفان، نيز احساسات و عواطف دروني بايد بهره گرفت، ليكن ميزان استفاده از هر يك از اين عناصر بر حسب سن و دوره و مايه‌هاي اوليه تربيتي و حتي خصوصيات شخصي و فردي متفاوت است. نمي‌توانيم در صد بهره وري از اين عناصر را در دوره ابتدايي يا دوره راهنمايي يا متوسط و بالاتر را يكسان بگيريم.
==========
ث - درك زبان، منطق و احساسات جوانان و نوجوانان
بزرگ‌ترين مشكل رهبري نسل جوان، در نفهميدن زبان و منطق او، احساسات ويژه و خواسته‌هاي واقعي و ادراكات خاص جواني است، بنابر اين براي پاسخگويي به نسل جوان و رهبري آنان به سوي دين و ارزش‌هاي معنوي، ابتدا بايد "آنان را شناخت" و احساسات پرشور جواني‌شان را درك نمود. نقاط قوّت و مثبت روحيات ،اخلاق و عملكرد‌هاي آنان را دريافت، نيز جهات ضربه‌پذيري و منفي آنان را فهميد. روي نكات مثبت تكيه كرد و با دادن شخصيت وكرامت بر آنان، در دل شان نفوذ كرد.
شهيد مطهري مي‌گويد: ابتدا بايد نسل جوان را بشناسيم. نسل جوان مزايا و عيب‌هايي دارد، زيرا اين نسل يك نوع ادراكات و احساسات دارد كه در گذشته نبود، از اين جهت بايد به او حق داد.در عين حال يك انحرافات فكري و اخلاقي نيز دارد و بايد آن‌ها را شناخت و چاره كرد.(7)
==========
ج- اجتناب از افراط و تفريط
در هدايت نسل جوان همان گونه كه بايد به سليقه‌ها و علاقه‌هاي آنان توجه كرد و امر رشد و تربيت آنان را با مقتضيات ذات و جوهره‌شان هماهنگ ساخت، بايد از ايجاد شخصيت كاذب و توقع بي جا پرهيز نمود.
يكي از مسئولان دست‌اندركار امر تربيت مي‌گويد: برخورد با نسل جوان بايد بر اساس واقع بيني، منطق و به دور از افراط و تفريط باشد، نه برخورد تند و خشن و غير منطقي و سركوب احساسات آن‌ها و نه برخوردهاي غير واقعي كه همه خواسته‌هاي جوانان را درست و بر حق بدانيم و در آنان رشد كاذب و توقع نابجا ايجاد كنيم، بلكه بايد متناسب با ذات و جوهره او و با استفاده از سلايق و علايق او، امر هدايت نسل جوان را دنبال كنيم."(8)
=======================
چ - تبيين اهداف دين و خوشايند سازي :
دو نكته اساسي كه بايد مربيان ومعلمان ديني و قرآن به آن توجه داشته باشند ، اين است كه :
1- دين نياز به تبليغ به مفهوم رايج امروزي ندارد، بلكه نياز به معرفي صحيح دارد. امروزه تبليغ براي جنس و كالايي مورد دارد كه نمي‌تواند خود را نشان دهد، از اين رو پيش از آن كه بگوييم دين اسلام جامع ترين، كامل ترين و نيكوترين دين ها است، بايد بگوييم دين اسلام چيست و اهداف آن كدام است؟ چه نقشي در زندگي مادي و معنوي انسان دارد ؟
اگر حقيقت دين و نقش آن در خوشبختي انسان و اصلاح معاش و معادش به درستي تبيين گردد، فطرت دين گرا و خدا جويي جوانان آن را به راحتي مي‌پذيرند.
2-خوشايند سازي؛
پيامبر اكرم(ص) گروهي را به سرپرستي "معاذ بن جبل" جهت ابلاغ دين و تبيين معارف بلند آن به يمن اعزام فرمود. هنگام عزيمت آنان چند نكته را تذكر داد از جمله فرمود:
- تا مي‌توانيد كار را براي مردم آسان كنيد.دستور مسازيد . تكاليف سختي بر مردم تحميل نكنيد كه باعث اذيت و اضطراب خاطرشان شود.
- مردم را اميدوار كنيد. از دين نااميد و مأيوس نسازيد. به مردم نويد و بشارت بدهيد. در اين صورت عزم و اراده گرايش و پيوستن به دين درآنان ايجاد مي‌شود، و به كارهاي نيك رغبت و علاقه پيدا مي‌كند.(9)

کتاب­هاي مفيدي دراين موضوع نوشته شده است از جمله :
1- آداب تعليم و تعلّم در اسلام، شهيد ثاني، ترجمه دکتر سيد محمد باقر حجتي.
2- ويژگي هاي معلم خوب، اسماعيل نوري.
3- معلم است که مي تواند حرمت معلم را حفظ کند ، محمد مشايخي .
4- ويژگي هاي معلم، مجيد رشيد پور.
5. كنترل كلاس؛ ديويد فونتانا، ترجمه ساده حمزه با همكاري مجيد محمدي.
موفق باشيد .

پي نوشت ها :
1. مجموعه ورام ، ج2 ، ص.152
2. شرح ابن ابي الحديد، ج 20، قصار 102.
3. استاد مطهري، ده گفتار، ص 185.
4. اصول كافى، ج‏1، انتشارات دارالكتب الاسلاميه تهران، ص‏44، باب استعمال العلم، ح‏3.
5. سفينة البحار، چاپ قديم، ج‏2، ص‏278.
6. حداد عادل، آسيب شناسي تربيتي ديني، ج 1، ص 75.
7 . مجله پيوند، شماره 260، ص 18.
8 . همان.
9. دكتر سيد احمد احمدي، روان شناسي نوجوانان و جوانان، ص 62.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
راه هاي مبارزه با استمنا بسيار است و هيچ کدام بدون عزم و اراده جدي فرد مبتلا کارآمد نمي باشد به عنوان نمونه به يکي از پاسخ هاي ما در اين زمينه اشاره مي نماييم :
1 - اضطراب نقش مؤثري در تشديد قواي جنسي و در توليد نياز جنسي کاذب دارد. ارضاي جنسي تا حدودي براي کاهش اضطراب مفيد است. اگر ارضاي جنسي از طريق حرام (مانند استمنا) صورت گيرد، با اين که به صورت موقت از اضطراب مي‌کاهد، ولي پس از مدت کوتاهي به خاطر تشديد احساس گناه سطح اضطراب را دوچندان مي‌کند. با اين وصف اضطراب هم علت و هم معلول استمنا محسوب مي‌گردد. کلافگي به هم ريختگي و عصبانيت شما ريشه در اضطراب بالا دارد.
2ـ همان طور که اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است، کاهش اضطراب از طريق ورزش سنگين منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تن‌آرامي (ريلکسيشن) و داروهاي گياهي و شيميايي سهم بسزايي در کاهش ميل به خودارضايي دارد.
3ـ احساس گناه اگر چه به معناي بيداري وجدان و نفس سرزنشگر انسان و مطلوب است، اما احساس افراطي به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وساوس شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگ‌ترين منابع اضطراب‌زاست. مي‌توان دريافت که احساس گناه بيش از حد زمينه‌اي براي خودارضايي بيش تر فراهم مي‌آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد.
4ـ مانند يک محقق دست به تحقيق در زمينه افکار، احساسات و رفتارهاي انگيزاننده ميل به خودارضايي در خود بزنيد. در طي مدت يک ماه مراحل آغاز تا پايان يک وهله خودارضايي را در برگه‌اي ياد داشت نماييد . اين کار را براي وهله‌هاي ديگري که اتفاق مي‌افتد، تکرار کنيد. زمان و مکان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خودارضايي را ثبت نماييد. در طي يک ماه ببينيد يک وهله خودارضايي با چه فکري آغاز مي‌گردد، سپس اين فکر مزاحم چه احساس در شما برمي‌انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما مي‌انجامد، همچنين معمولاً در چه زماني‌هايي و در چه مکان‌هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد مي‌گردد.
پس از پايش و رصد رواني يک ماهه به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد . از نتايج اين تحقيق مي‌توانيد راهکارهاي کارآمد ترک يا لااقل تعديل خودارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي که اعصاب تان خرد است، وقتي که دوستان متأهل خود را مي‌بينيد، وقتي که با مادرتان جر و بحث مي‌کنيد، وقتي که اضطراب امتحان داريد، يا وقتي که به دختر يا فيلم يا تصوير خاصي مي‌انديشيد.
عيناً همين قضيه در زمينه مکان‌هاي تحريک‌زا تکرار مي‌گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي‌روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشکافانه به پرونده گذشته خودارضايي خويش بيفکنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته‌ايد بر خودارضايي فايق آييد. با چه تکنيک‌هاي فاصله بين وهله‌هاي خودارضايي را افزايش داده‌ايد، چه زماني براي ترک کوتاه مدت يا دراز مدت خودارضايي موفق بوده‌ايد.
در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد. پايش رواني دست شما را براي اتخاذ يک راهکار مناسب باز مي‌کند.
5ـ خودارضايي نوعي اعتياد رواني محسوب مي‌گردد . در برخي جهات شباهات زيادي با انواع ديگر اعتياد (مانند مواد مخدر و الکل و...) دارد.
همه متخصصان درمان اعتياد در اين موضوع هم‌ عقيده اند که بازگشت ناخواسته به شرايط قبل امري طبيعي و يکي از مراحل درمان محسوب مي‌گردند. بسياري از معتاداني که اقدام به ترک کرده‌اند ، در طول فرايند درمان ناخواسته دچار لغزش‌هاي رفتاري مي‌گردند . لغزش‌هاي رفتاري به هيچ وجه به معناي شکست درمان نيست. يكي از علت هايي غلطيدن دوباره به اعتياد قبلي، قرار گرفتن در محيطي است كه در آن جا اعتياد زياد اتفاق افتاده بود.، مثلاً ياد‌آوري يك صحنه خاص، يا قرار گرفتن در مثلاً حمام و هنگام شستن آلت و... به همين خاطر بسيار توصيه مي شود كه در آن شرايط خاص قرار نگيرند.
در هر حال لغزش‌هاي غير اختياري طبيعي است . نبايد به بزرگ‌نمايي آن پرداخت. متأسفانه در افرادي که به خود درماني اعتياد مي‌پردازند و از نعمت هدايت درمانگر محرومند، هر گونه بازگشت را به منزله شکست قطعي در درمان تلقي مي‌کنند. اين باعث توهم عدم کنترل و بي‌ارادگي فرد مي گردد. اين تصور آسيب‌زا، فرد را از ادامه درمان مأيوس مي‌سازد ، در حالي که درصد پيشرفت درمان فرد بسيار بالاست.
اگر نيک بنگريد، با کمي واقع‌نگري مي‌توانستيد لغزش‌هاي هر از گاهي خود را با ديدي مثبت‌تر مديريت نماييد.
6 ـ منصف باشيد . همان طور که به تنبيه ذهني ـ عملي خودارضايي خويش مي‌پردازيد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيت‌هايي هرچند اندک خود در ترک خودارضايي بپردازيد.
اگر حتى يک روز هم در ترک موفق بوديد، با کمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد. خود تشويقي مي‌تواند علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزت‌نفس به کاهش اضطراب شما کمک شاياني کند. خود تشويقي مي‌تواند به صورت کلامي يا غير کلامي (مانند خريد يک بستي يا ديدن يک فيلم جذاب يا سجده شکر و ...) باشد.
7ـ با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي و خود ملامت‌گري به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد. هزاران نکته مثبت داريد که نبايد با بزرگ نمايي نکات منفي‌تان به بوته فراموشي سپرده شود. ارزشمندي تان نسبت به خود كمك موثري در ترك اين گناه فراهم مي آورد.
8ـ براي 24 ساعت خود برنامه‌ريزي سبک و سهل الوصول انجام دهيد. با اشتغال ذهني به امور مثبت از هر گونه اشتغال فکري به تفکرات تحريک‌زا پرهيز نماييد. وقت فراغت براي خود قرار ندهيد و بي خود در جاهاي تحريك كننده مانند اينترنت پرسه نزنيد. با وجود آماده بودن شرايط محيطي و...ترك گناه بسيار مشكل و حتي نامقدور است.
9ـ سعي نماييد از تکنيک‌هاي انزجار درماني و شرطي‌زدايي استفاده کنيد. لذت کاذب خود ارضايي را با يک امر منزجر کننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع‌آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن که فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق، رفتن به سر يخچال و آب خوردن و...) تبديل نماييد.
10ـ به هيچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نکنيد. بدانيد صدها هزار توانسته‌اند که ترک کنند و شما از آنان مستثنا نيستيد.
در ادامه توجه شما را به مقاله اي در زمينه خود ارضايي جلب مي نمايم:
خودارضايي يكي از انحرافات جنسي است كه داراي عوارض روحي و جسمي فراواني دارد.
مهم ترين عوامل ترك عبارتند از؛
1- از بين بردن زمينه هاي اين عمل مانند؛ ديدن و خواندن تثاوير و مطالب تحريك زا، دوستان ناباب، استفاده نادرست از اينترنت و ...
2- آگاهي از عوارض و آسيب هاي ناگوار آن.
3- تقويت اراده.
عواملي در تقويت اراده مؤثر است مانند:
1ـ تمركز بخشيدن به فعاليت هاي گوناگون.
2ـ توجه به عبادات به ويژه نماز كه تمرين تمركز فكر است.
3ـ پايان رسانيدن كارهاي نيمه تمام.
4ـ تلقين مثبت:
همواره به خود اين گونه تلقين كنيد كه ارادة انجام اين كار را داريد و شكست مفهومي ندارد. تلقين در ترك عادات نامطلوب و غلبه بر خودارضايي مؤثر است.
پل ژاگو مي گويد: "وقتي بخواهيم با عادت زشتي ستيزه كنيم، ابتدا بايد نتايج نامطلوب آن را در نظر مجسّم سازيم، بعد منافعي را كه در نتيجه ترك آن عايد مي شود، در روح خود تصور كنيم، در نتيجه اين عمل، هر بار كه چنين نمايشي در روح خود مي دهيم، بر آن تحريك يا وسوسه چيرگي يافته و لذت ترك آن را در خود احساس مي كنيم. اگر تلقين به نفس را بلافاصه پيش از خواب اجرا كنيم، مؤثرتر از مواقع ديگر خواهد بود.
به طور كلي، متمركز ساختن فكر در كاري كه مي خواهيم براي اجراي آن فردا صبح در فلان ساعت بيدار شويم كافي است".
بنابراين بايد خود را باور كنيد و ترس و شكست را به خود راه ندهيد. بدانيد كه اگر بخواهيد مي توانيد. اين جمله شعار نيست، بلكه در عمل نيز افراد براي ايجاد و تقويت هر چه بيش تر اراده، به فوايد و آثار آن و نتيجه اي كه به دست خواهيد آورد، نيز اهميت آن و آينده روشني كه داريد، همچنين نجات از مشكل و سختي كه با آن روبرو هستيد، به شما كمك خواهد كرد. به پاداش عظيم اخروي و رضايت حضرت دوست (به جهت سختي و مشكل بودن ترك عمل) توجه نماييد. به خاطر داشته باشيد هر چه گناه و ترك عمل سنگين تر باشد و تلاش بيش تري لازم داشته باشد، در صورت تحقّق، انسان را به كمالات بالاتري مي رساند كه براي ديگران شايد حتي قابل تصوّر نباشد..
از اين رو هرگز يأس به خود راه ندهيد و براي آن برنامه ريزي كنيد. به راهکار هايي كه مطرح مي كنيم، توجه نماييد و آن را به كار ببنديد، قطعاً اثر آن را خواهيد يافت.
راهکارهاي ترک خود ارضايي:
1- سعي كنيد هميشه پيش از خواب مثانه خود را تخليه كنيد . شب‏ها به خصوص غذايي سبك ميل كنيد.
2- هرگز شكم خود را بيش از حد معمول پر نكنيد بلكه اگر تا چند لقمه ديگر جاي داريد، از غذا دست بكشيد.
3- از پوشيدن لباس‏هاي تنگ و چسبان (به خصوص لباس زير ) اجتناب ورزيد.
4-هرگز در حمام به طور کامل لخت نشويد. مثلا در حالي که هنوز زير شلوار به پا داريد ، قسمت فوقاني بدن خود را بشوييد. از ليف و صابون زدن به اندام جنسي خود که باعث تحريک آن مي شود بپرهيزيد.مطمئن باشيد صرف تماس آب وصابون با اندام جنسي بدون دست ورزي براي بهداشت آن کفايت مي کند.
5- هرگز فكر گناه را به ذهن خود راه ندهيد . از تصور و تخيل امور جنسي و شهواني سخت پرهيز كنيد.
6- از خواندن، شنيدن، نگاه كردن به امور و تصاوير شهوت زا دوري كنيد.
7- از خوردن مواد غذايي محرك مانند: خرما،پياز، فلفل، تخم‏مرغ و غذاهاي چرب اجتناب و يا به حداقل اكتفا نماييد.
8- از نگاه كردن و دست‏ورزي به اندام جنسي خود پرهيز كنيد.
9- هرگز به رو نخوابيد.
10- هيچ‏گاه تنها در يك مكان نباشيد تا فرصت و زمينه گناه از بين برود.
11- براي تخليه انرژي زايد بدن به طور منظم و زياد ورزش كنيد.
12- هيچ‏گاه بيكار نباشيد . هميشه براي مشغول ساختن خود به فعاليتي مطلوب و مثبت برنامه داشته باشيد.
13-روزه تربيتي بگيريد، يعني به كم ترين مقدار غذا و كم‏حجم‏ترين نوع غذاها اكتفا كنيد. وعده غذايي خود را كم كنيد.
14- هرگز به نامحرم نگاه نكنيد، حتي اگر به ارتباط كلامي با آن ها مجبور باشيد.
15- با جنس مخالف رفتار متكبرانه داشته باشيد، هرگز با روي باز و نرمي با آن ها برخورد نكنيد.
16- هرگاه افكار جنسي به ذهن شما حمله ور شد ، ذهن خود را مثلاً با بستن يك كش به مچ دست خود و كشيدن و رها كردن آن از آن افکار منصرف کنيد. به خود هشدار دهيد.
17- به بدي اين گناه و عواقب آن بيانديشيد ،ولي احساس گناه شما از اين کار نبايد به حدي باشد که در شما ايجاد اضطراب مخل به سلامت روان کند .
18- به محض لغزش فوراً توبه كنيد. هرگز از رحمت خدا مأيوس نباشيد و بدانيد رحمت خدا از گناه شما بزرگ تر است.
19- قرآن زياد بخوانيد و در معاني آيات آن تفكر كنيد.
20-در مجالس مذهبي، دعا و توسل و موعظه زياد شركت كنيد.
21- از كتبي كه جنبه موعظه و بيدارگري قلبي دارد بهره بگيريد . مقيد باشيد در روز چند ساعت به مطالعه اين‏گونه كتب بپردازيد . براي مثال مجموعه كتاب‏هاي شهيد دستغيب توصيه مي‏شود به خصوص كتاب گناهان كبيره، قلب قرآن، ايمان، قلب سليم و معاد و….
22- اوقات فراغت خود را با مطالعه، ورزش، زيارت، عبادت و عيادت از نزديكان و... پر كنيد.
23-به معاد و قيامت فكر كنيد.
24- ذكر لاحول ولا قوة الا باللَّه را زياد بر زبان جاري سازيد.
25- اگر دوباره وسوسه شديد، با غسل و تيمم حتما سعي کنيد عبادت‏هاي خود مانند نماز و روزه و... انجام دهيد . اين کار به نوبه خود تاثير به سزايي در ترک اين عمل دارد .
26- از محيط هاي آلوده، سخت دوري كنيد .بيش تر وقت خود را در كتابخانه بگذرانيد . بي‏علت در خيابان‏هاي آلوده پرسه نزنيد .
27- بعد از موفقيت در ترک ، حتي به طور موقت ، خود را تشويق نماييد . مثلا اگر يک روز توانستيد استمنا نکنيد ، جايزه اي به خود بدهيد ( مثلا يک بستني يا هر چه که دوست داريد ) . اگر اين مدت بيش تر شد ، اين روند را ادامه دهيد .
راهكراهاي ديني در كنار راهكارهاي عملي ضروري است و هيچ كدام نبايد به صورت جداگانه عمل شوند. اين راهکارها وقتي نتيجه مي‏بخشد كه هر چه دقيق‏تر به آن عمل شود. زمان نتيجه آن بستگي به شرايط و خصوصيات افراد دارد، ازاين‏رو فقط انرژي شما صرف عمل به دستورات شود.
موفق و مويد باشيد.

با سلام: دوستی دارم که یقین به عادت زشت استمنا و مراجعه به عکسهای مستهجن و غیر اخلاقی اش دارم ضمنا او قران نیز حفظ میکند با خودم . خواهش میکنم برای کمک به او راهنمایی فرمایید.ممنون

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اعتياد به تصاوير سكسي تحت عنوان کلي اعتياد طبقه بندي مي گردد . خيلي از راهکارهايي که براي ترک اعتياد(مانند مواد مخدر الکل و...)مفيد است ، با تغييراتي براي ترک اعتياد به تصاوير سكسي نيز قابل استفاده است.
وسوسه تصاوير سكسي ، از وسوسه و وسواس فکري و عملي نشأت مي گيرد . وسواس هم ريشه در اضطراب فرد دارد. فرد وسواسي از پس هر اضطرابي خود را مجبور به رفتار وسواسي(مثل تماشاي تصاوير سكسي) براي کاهش اضطراب مي بيند. با اين اوصاف از کارانداختن چرخه معيوب «افزايش اضطراب - رفتار وسواسي- کاهش موقت اضطراب» در اولويت درمان قرار مي گيرد.
راهكارهاي زير براي كسي است كه بخواهد ترك كند و با ما مشاوره كرده است. بنابراين هر نوع راهكاري ابتدا به عزم و تصميم خود او بستگي دارد. مي توانيد مطالب زيرا را در اختيار او قرار دهيد.
مخاطب ما در موارد زير خود شخص است.
1ـ ارائه هر راهکاري متوقف بر خواست و اراده قطعي شماست. قوي ترين راهکارها بدون خواست واقعي شما روي کاغذ باقي مي‌ماند.
2ـ به هيچ عنوان خود را در برابر اين مشکل دست و پا بسته فرض نکنيد. اراده شما هر اندازه هم که باشد، براي نيل شما به سر منزل مقصود و زندگي سعادتمندانه در دو جهان کافي است.
3ـ ارتقاي عزت نفس و اعتماد به نفس ، شاه کليد ترک است.
4ـ سطح توقع تان را از خودتان پايين بياوريد . کوچک ترين اقدامات مثبت (حتي اگر يک ساعت تأخير در ارضا باشد) خود را در زمينه ترک اين اعتياد با ديده احترام بنگريد و آن را تشويق کنيد.
5 ـ خويشتن‌داري بدون پاکسازي جانانه محيط زندگي بي‌معناست . براي نيل به پاکي چاره‌اي جز پاکسازي محيط از وسايل و تجهيزات تحريک‌زا نداريد. حذف فيزيکي برخي امور مانند حذف تجهيزات اتصال به اينترنت مانند: مودم، سيم رابط، فيلتر شکن يا ماهواره و موبايل در کنار حذف ذهني برخي امور مانند نياز کاذب به استفاده از اينترنت و موبايل با امكانات بالا و... جزو ضروريات پاک زيستن است.
6ـ به دور از هر گونه بهانه‌تراشي به راحتي هرچه تمام‌تر مي‌توانيد با حذف فيزيکي موارد فوق بپردازيد. در صورتي که اين توان را در خود نمي بينيد، با درخواست صريح و روشن از يکي از دوستان و نزديکان خود از او بخواهيد به زور و اجبار به حذف اين وسايل بپردازد. از طريق حذف جبري اين وسايل فاصله رواني و فيزيكي خود را با وسايل تحريك زا بيش تر نماييد.
7ـ قبول نماييد که از يک سو انگ غير عملي زدن به هر راهکاري بسيار ساده است و مي‌توان هر راهکاري را به بهانه‌اي از کار انداخت. از سوي ديگر به دور از هر گونه آسمان و ريسمان بافتن مي توان با انجام ساده‌ترين راهکارها(مثل تصميم انتحاري به فروختن ويديو، موبايل، ماهواره ، رايانه ...) راه پاکي را پيمود.
8ـ ورزش منظم، تنفس عميق، يادگيري و انجام تمرين‌هاي تن‌آرامي (ريلکسيشن) و تناول گياهان دارويي ضداضطراب،سهم بسزايي در کاهش اضطراب شما و به تبع آن کاهش رفتارِ وسواسيِ تماشاي تصاوير سكسي دارد.
9ـ تنهايي‌هاي مکرر (حتي بدون وجود کوچک ترين وسايل تحريک‌زا) بسترساز بسياري از گناهان جنسي و غير جنسي است. پس جدا از راهکارهاي بالا براي به حداقل رساندن آن بايد چاره‌اي بينديشيد. اين موضوع نيز از جمله اموري است که به عزم جدي شما نيازمند است. راهکارهاي متعددي مانند:
ا) ثبت نام در باشگاه ورزشي يا کلاس‌هاي هنري فرهنگي براي به حداقل رساندن زمان تنهايي.
ب) قرار ملاقات درسي با همکلاسي‌ها در خانه يا بيرون از خانه براي تنها نبودن.
ج) حضور حداقلي در خانه و سپري کردن اوقات تنهايي در کتابخانه مسجد و فضاي سبز و...
د) و ...
در ادامه توجه شما به مطلبي در زمينه خودارضايي جلب مي نمايم:
1ـ به نظر مي‌رسد سطح اضطراب شما بالا باشد . تشويش خاطرشما به خاطر اضطراب فزاينده است.
اضطراب نقش مؤثري در تشديد قواي جنسي دارد . در توليد نياز جنسي کاذب سهم به سزايي دارد. ارضاي جنسي تا حدودي براي کاهش اضطراب مفيد است . اگر ارضاي جنسي از طريق حرام (مانند استمنا) صورت گيرد، با اين که به صورت موقت از اضطراب مي‌کاهد، ولي پس از مدت کوتاهي به خاطر تشديد احساس گناه سطح اضطراب را دوچندان مي‌کند. با اين وصف اضطراب هم علت و هم معلول استمنا محسوب مي‌گردد.
2ـ همان طور که اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است ، کاهش اضطراب از طريق ورزش سنگين منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تن‌آرامي (ريلکسيشن) و داروهاي گياهي و شيميايي سهم بسزايي در کاهش ميل به خودارضايي دارد.
3ـ به هيچ وجه خود را ناپاک ندانيد. شخص مومني هستيد که به هر دليلي دچار يک كژ رفتاري گشته‌ايد. هيچ‌گاه خودتان مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. در پيشگاه خداوند عزيز و دوست داشتني هستيد. براي جبران گناهان ريز و درشت راه روي همه بندگان باز است؛ زيرا رحمت و بخشايش الهي بسيار بزرگ و گسترده است.
4ـ در اسرع وقت براي کاهش اضطراب و افکار وسواس‌گونه به روانپزشک مراجعه نماييد . در برخي موارد دارو درماني سبک بسيار مؤثر است.
5ـ مانند يک محقق دست به تحقيق در زمينه افکار، احساسات و رفتارهاي انگيزاننده ميل به خودارضايي در خود بزنيد. در طي مدت يک ماه مراحل آغاز تا پايان يک وهله خودارضايي را در برگه‌اي ياد داشت نماييد . اين کار را براي وهله‌هاي ديگري که اتفاق مي‌افتد، تکرار کنيد. زمان و مکان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خودارضايي را ثبت نماييد. در طي يک ماه ببينيد يک وهله خودارضايي با چه فکري آغاز مي‌گردد، سپس اين فکر مزاحم چه احساس در شما برمي‌انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما مي‌انجامد، همچنين معمولاً در چه زماني‌هايي و در چه مکان‌هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد مي‌گردد.
پس از پايش و رصد رواني يک ماهه به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد . از نتايج اين تحقيق مي‌توانيد راهکارهاي کارآمد ترک يا لااقل تعديل خودارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي که اعصاب تان خرد است، وقتي که دوستان متأهل خود را مي‌بينيد، وقتي که با مادرتان جر و بحث مي‌کنيد، وقتي که اضطراب امتحان داريد، يا وقتي که به دخترخاصي مي‌انديشيد.
عيناً همين قضيه در زمينه مکان‌هاي تحريک‌زا تکرار مي‌گردد. وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي‌روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشکافانه به پرونده گذشته خودارضايي خويش بيفکنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته‌ايد بر خودارضايي فايق آييد. با چه تکنيک‌هاي فاصله بين وهله‌هاي خودارضايي را افزايش داده‌ايد، چه زماني براي ترک کوتاه مدت يا دراز مدت خودارضايي موفق بوده‌ايد.
در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد. پايش رواني دست شما را براي اتخاذ يک راهکار مناسب باز مي‌کند.
6ـ منصف باشيد . همان طور که به تنبيه ذهني ـ عملي خودارضايي خويش مي‌پردازيد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيت‌هايي هرچند اندک خود در ترک خودارضايي بپردازيد.
اگر حتى يک روز هم در ترک موفق بوديد، با کمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد. خود تشويقي مي‌تواند علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزت‌نفس به کاهش اضطراب شما کمک شاياني کند. خود تشويقي مي‌تواند به صورت کلامي يا غير کلامي (مانند خريد يک بستي يا ديدن يک فيلم جذاب يا سجده شکر و ...) باشد.
7ـ با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي و خود ملامت‌گري به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد. هزاران نکته مثبت داريد که نبايد با بزرگ نمايي نکات منفي‌تان به بوته فراموشي سپرده شود. ارزشمندي تان نسبت به خود كمك موثري در ترك اين گناه فراهم مي آورد.
8ـ براي 24 ساعت خود برنامه‌ريزي سبک و سهل الوصول انجام دهيد. با اشتغال ذهني به امور مثبت از هر گونه اشتغال فکري به تفکرات تحريک‌زا پرهيز نماييد.
9ـ سعي نماييد از تکنيک‌هاي انزجار درماني و شرطي‌زدايي استفاده کنيد. لذت کاذب خود ارضايي را با يک امر منزجر کننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع‌آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن که فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق، رفتن به سر يخچال و آب خوردن و...) تبديل نماييد.
10ـ به هيچ وجه خود را دست و پا بسته فرض نکنيد. بدانيد صدها هزار توانسته‌اند که ترک کنند و شما از آنان مستثنا نيستيد.

با سلام آيا فردي ميشه براي خود دعا كند بميرد يا كسي براي ايشان دعا كند با تشكر از شما

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
گناه نيست، ولي آرزوي مرگ کردن از مکروهات است.(1) بهتر است كه انسان زندگي سعادتمندانه و طول عمر با بركت از خدا طلب كند، نه چيزي كه مورد پسند خدا نيست.
پي‌نوشت‌ها:
1. العروة الوثقي، ج 2، ص 22، فصل لا يحرم کراهة الموت.

اين آيه يکي از ادله تحريف نشدن قرآن هست، به اين استدلال که خدا اعلام کرده قرآن را نازل کرده ايم و خود حافظ آن هستيم .اراده خدا تخلف ناپذير و غالب است و هيچ گاه مغلوب نمي شود.
اگر تنها دليل تحريف نشدن قرآن اين آيه بود، اشکال شما وارد بود و مدعي تحريف مي توانست بگويد دليل شما بر تحريف نشدن قرآن ،اين آيه
است و چه بسا خود آيه تحريف شده و دروغ باشد!
اما دلايل عمده عدم تحريف قرآن، قرآني نيست، بلكه برون ديني يا خارج از آيات قرآن است.
به دلايل تحريف نشدن قرآن توجه کنيد:
1.قرآن بر قلب پيامبر نازل شد و از آن جا به زبانش جاري گشت و به گوش مسلمانان رسيد و در قلب شان جاي گرفت. رسول خدا خود بدون اين که نياز به خواندن و نوشتن داشته باشد، به اراده خدا حافظ قرآن بود، زيرا قرآن بر قلبش نازل و در آن حک گرديد . از ابتدا که آن را بر مسلمانان خواند، افرادي را براي ياد دادن قرآن معين کرد. افراد از جمله ابن مسعود و ابن عباس و ابي بن کعب به دعاي پيامبر و با عشق و ارادت خود حافظ قرآن بودند . بر قرائت صحيح و بدون کم و کاست قرآن و ياد دادن و يادگيري آن نظارت داشتند. رسول خدا ناظر بر آنان بود.تا زماني که پيامبر زنده بود، خودش حافظ تماميت قرآن بود . اجازه تصرف در آن را نداد . بعد از خودش علاوه بر همه مسلمانان ، به جانشينش يعني علي بن ابي طالب که حافظ قرآن در قلب خود و حامل علم رسول خدا بود، امر کرد به عنوان اولين کار قرآن را که در يک هميان بر لوح ها و کتف ها و پارچه ها نوشته شده و پشت منبر رسول خدا بود، به صورت کتابي در يک مجلد در آورده ،همراه شرح و بيان به جامعه اسلامي تحويل دهد .ايشان هم اين کار را کرد . گرچه حاصل زحماتش از جانب حاکمان پذيرفته نشد، ولي در حضور ايشان و به همت اصحاب، قرآن از ابتدا در قالب يک کتاب تنظيم شد .بعد هم زمان خليفه سوم از روي آن قرآن، نسخه هايي نوشته و به سراسر جهان اسلام فرستاده شد . بقيه قرآن ها که اختلاف هاي مختصر قرائتي و رسم الخطي داشتند، جمع آوري و از بين برده شد تا هيچ کم و زيادي در قرآن حاصل نشود.
در تاريخ ثبت است که بعد از رسول خدا و به دستور خليفه اول ، زيد بن ثابت با کمک برخي ديگر و با احتياط و سخت‏گيري فراوان به جمع آوري قرآن پرداخت. با اين که خود تمام قرآن را حفظ و بر پيامبر قرائت کرده بود، بر حافظه خويش اعتماد نکرد . آيات ارائه شده توسط صحابه و حافظان را در صورت وجود دو شاهد معتبردر قرآن مجيد جاي داد. مسلمانان بعد از رسول خدا با وسواس بي نظير مراقب در امان ماندن قرآن از دستبرد، تحريف و کم و زياد بودند، به طوري که هيچ کس در هيچ مقامي جرات نمي کرد حتي يک حرف از قرآن کم يا زياد کند.
اين قضيه معروف است که عثمان تصميم گرفت حرف «واو» را از آيه «و الذين يکنزون الذهب و الفضّة» حذف کند، که با واکنش مسلمانان روبرو شد.ابي بن کعب گفت: يا اين حرف را به قرآن برگردانيد يا شمشير مي‏کشم.
همين طور درباره عمر بن الخطاب گفته‏اند که او روزي جمله «و الذين اتبعوهم باحسان» را بدون واو قرائت کرد، مردم چنان با او برخورد کردند که مجبور شد دوباره آيه را با واو قرائت کند.(1)
با اين توضيح به خوبي معلوم مي‌شود که در زمان صحابه مسلمانان با اهتمام فراوان در پي حفظ و نگهداري قرآن برآمدند . در اين هنگام حساس و مهم قرآن را از هر گونه تحريف مصون داشتند . بعد از آن هم به جهت فراواني نسخه‌هاي قرآن، توانايي تحريف آن، از همگان سلب شد ؛ امروزه ما شاهد وجود ميليون‌ها بلکه ميلياردها نسخه قرآن هستيم که همه اين‌ها يك سان هستند و اين خود دليل گويايي است که قرآن از هر گونه دگرگوني و تحريف مصون مانده است.
2.ـ عقل انسان حكم مي كند كه احتمال هر گونه تغيير و تبديل از قرآن كريم به دور است، زيرا قرآن كتابي است كه از روز اوّل مورد عنايت و اهتمام مسلمانان بوده است. قرآن براي مسلمانان همه چيز بوده است: قانون اساسي، دستور عمل زندگي، برنامه حكومت، كتاب مقدس آسماني و رمز عبادت و بندگي.
با دقت در اين موضوع روشن مي شود كه اصولاً كم و زياد در آن امكان نداشته است.
قران كتابي بود كه مسلمانانِ نخستين همواره در نمازها، در مسجد، در خانه، در ميدان جنگ، به هنگام رو به رو شدن با دشمنان و به عنوان استدلال بر حقانيت مكتب ، از آن استفاده مي كردند.
از تواريخ اسلامي استفاده مي شود كه تعليم قرآن را مِهر زنان قرار مي دادند. اصولاً تنها كتابي كه در همه محافل مطرح بود و هر كودكي را از آغاز عمر با آن آشنا مي كردند و هر كس مي خواست درسي از اسلام بخواند، آن را به او تعليم مي دادند، قرآن مجيد بود.
آيا با چنين وضعي كسي احتمال مي دهد كه دگرگوني در اين كتاب آسماني رخ دهد؟ به خصوص با توجه به اين كه قران؛ به صورت يك مجموعه با همين شكل فعلي در عصر خود پيامبر جمع آوري شده بود،(2) و مسلمانان سخت به يادگرفتن و حفظ آن اهميت مي دادند.
اصولاً شخصيت افراد در آن عصر تا حد زيادي به اين شناخته مي شد كه چه اندازه از آيات را حفظ كرده بودند. شمار حافظان قرآن به اندازه اي زياد بود كه در تواريخ مي خوانيم در يكي از جنگ ها كه زمان ابوبكر واقع شد، چهارصد نفر از قاريان حافظ قرآن به قتل رسيدند.
از اين مطالب روشن مي شود كه حافظان و قاريان و معلّمان قرآن آن قدر زياد بودند كه تنها در يك ميدان جنگ اين تعداد شهيد شدند.
هم چنان كه گفتيم قرآن فقط قانون اساسي براي مسلمانان نبود، بلكه همه چيز آن ها را تشكيل مي داد، مخصوصاً در آغاز اسلام كه هيچ كتابي جز آن نداشتند . تلاوت و قرائت و حفظ و تعليم و تعلّم مخصوص قرآن بود.
قرآن يك كتاب متروك در گوشة خانه و يا مسجد كه گرد و غبار فراموشي روي آن نشسته باشد نبود تا كسي از آن كم كند يا بر آن بيفزايد.
مسئله حفظ قران به عنوان يك سنت و يك عبادت بزرگ هميشه در ميان مسلمانان بوده و هست، حتي پس از آن كه قرآن به صورت كتاب تكثير شد و در همه جا پخش گرديد حتي بعد از پيدا شدن صنعت چاپ كه سبب شد اين كتاب به عنوان پر نسخه‌ترين كتاب در كشورهاي اسلامي چاپ و نشر گردد، باز مسئله حفظ قرآن به عنوان يك سنت ديرينه و افتخار بزرگ، موقعيت خود را حفظ كرد، به طوري كه در هر شهر و ديار هميشه جمعي حافظ قرآن بوده و هستند.
اكنون در بعضي كشورهاي اسلامي مدرسه هايي وجود دارد كه برنامه شاگردان آن در درجة اولّ حفظ قرآن است.
اكنون در كشور پاكستان بيش از يك ميليون و نيم حافظ قرآن وجود دارد. سنت حفظ قرآن از عصر پيامبر(ص) و به دستور و تأكيد حضرت در تمام قرون ادامه داشته است. هم چنين سنت قرائت قرآن در شب ها و روزهاي متعدد و ثواب بسياري كه بر قرائت ذكر شده است. آيا با چنين وضعي هيچ گونه احتمالي در مورد تحريف قرآن امكان پذير است؟! مسلّماً نه.
3ـ دليل ديگر نويسندگان وحي است، يعني كساني كه بعد از نزول آيات بر پيامبر، آن را يادداشت مي كردند كه شمار آن ها را از چهارده تا چهل و سه نفر نوشته اند.
ابوعبدالله زنجاني در كتاب "تاريخ قرآن" مي گويد: "پيامبر(ص) نويسندگان متعددي داشت كه وحي را يادداشت مي كردند و آن ها چهل و سه نفر بودند كه از همه مشهورتر خلفاي چهارگانة نخستين بودند، ولي بيش از همه "زيدبن ثابت" و امير مؤمنان علي بن ابي طالب(ع) ملازم پيامبر در اين باره بودند". البته همه كاتبان وحي، همه آيات را نمي نوشتند، بلكه در مجموع آيات را مي نوشتند.
امام علي(ع) فرمود:
ان کل آية انزلها الله تعالي علي محمد عندي باملاء رسول الله و خط يدي...؛
هر آيه‏اي که پروردگار بر پيامبر فرو فرستاده، ايشان بر من املا فرمود و من نوشتم که اکنون آن‏ها نزد من است.
اين مختصري از دلايل تحريف نشدن قرآن است که مستند به عقل و وجدان بوده ، با استناد به آن ها تحريف نبودن اين آيه هم ثابت مي گردد و براي هر فرد منصفي يقين آور مي باشد.
اما آيه اي که اشاره کرده ايد، با اين وسواس در قرآن ثبت شده ، معلوم است که کساني که اجازه زياد يا حذف شدن يک "واو" در قرآن نمي دادند، اجازه اضافه شدن يک عبارت و آيه را به طريق اولي نخواهند داد.
از طرف ديگر اگر کسي بخواهد قرآن را تحريف کند، زماني چنين جمله اي مي سازد و در کتاب جاي مي دهد که قبل از آن مطالب باطل فراواني بافته و در قرآن جاي داده ، براي اين که ذهن جامعه اسلامي را قانع و به پذيرفتن آن ها به عنوان وحي راحت کند، اين عبارت را مي سازد و در قرآن جاي مي دهد تا همه مطالب باطل قبلي را به عنوان وحي بقبولاند .مسلمانان را مطمئن سازد که خدا گفته اين کتاب را من نازل کرده و خودم حافظ آن هستم. پس مسلمانان مطمئن شوند که همه اباطيل او که به عنوان کتاب معرفي شده ، وحي هستند و گر نه خداي حافظ قرآن اجازه نمي داد به عنوان قرآن معرفي شود، ولي ساختن فقط چنين آيه اي به تنهايي چه دردي از تحريف کنندگان دوا مي کند تا آن را بسازند و در قرآن جاي دهند؟
بنا بر اين مسلماناني که اجازه اضافه شدن يک حرف در قرآن را به خليفه که محترم ترين و با نفوذترين فرد جامعه بود ، نمي دادند ،اجازه اضافه کردن يک عبارت را به ديگران به طريق اولي نمي دادند. براي ديگران هم در اضافه کردن چنين جمله اي به تنهايي هيچ انگيزه اي نبود و نيست . چنين جمله اي زماني اضافه مي شود که مطالب زيادي به عنوان قرآن ساخته و داخل کرده و به جامعه قبولانده و حالا براي تثبيت وحيانيت آن ها چنين جمله اي بسازد که محال بودن چنين واقعه اي هم از روز روشن تر است.

پي‌نوشت‌:
1. تفسير نمونه، ج1، ص 8 - 10؛ قرآن هرگز تحريف نشده، آيت الله حسن زاده، آملي ص 28.1.
2. ابوعبدالله زنجاني، تاريخ قرآن، ص 24.2.

مفهوم وسيله نزد اهل سنت و شيعه يکسان است. "الوسيله" يعني چيزي که براي نزديک شدن به خدا و تقرب يافتن به درگاه الهي بدان متوسل مي شوند و آن را سبب و وسيله تقرب يافتن مي گردانند.
يکي از مفسران سني در تفسير:"و ابتغوا اليه الوسيله" مي نويسد:
يعني طلب کنيد چيزهايي که بدان ها به رضاي خدا دست يابيد از فعل هاي طاعت و ترک گناه(1)
بقيه مفسران اهل سنت نيز مشابه همين بيان را دارند . از لحاظ مصداق انجام هر طاعت و کار صالحي که جلب کننده رضاي خدا باشد، "ابتغاء الوسيله" است . همه اهل سنت توسل به پيامبر و طلب دعا و شفاعت از ايشان براي آمرزش گناه و برآورده شدن حاجت را مصداق طلب وسيله مي دانند.فقط تعدادي از آنان اين شفاعت طلبي و توسل را بعد از وفات جايز نمي دانند .(2)
شيعه و بسياري از اهل سنت توسل و شفاعت طلبي از پيامبر و بندگان صالح را بعد از وفات آنان نيز جايز و مصداق" ابتغاء الوسيله" شمرده اند.
پي نوشت ها:
1. البحر المديد،ج2،ص37.
2. البحر المحيط ، ج‏4، ص 242؛
بيان المعاني، ج‏6، ص324؛
التحرير و التنوير، ج‏5، ص 97؛
تفسير المراغي، ج‏6، ص109.

با سلام دانشجوي 22ساله هستم دچار اضطراب و استرس فراواني هستم بطور مثال هنگام كنفرانس دادن در كلاس درس تپش قلب مي گيرم و چشمهايم تار مي شود و همه چيز را فراموش مي كنم و فشار خونم بالا مي رود با يك سرما خوردگي ساده حدود يك ماه تا سالم شدن طول مي كشد سابق بستري شدن هم دارم 1-درمان بنده چيست خواهشمندم اگر پاسخي داده مي شود كامل باشد 2-ايا حجامت براي درمان اين بيماري موثر است

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
بسياري از مشکلات شما ريشه در اضطراب دارند، اضطراب انواع و اقسام مختلفي دارد که وقتي به کاهش عملکرد فرد منجر مي‌گردند، بايد از طريق مراجعه حضوري به روان‌پزشک در درجه اول و روان‌شناس در درجه دوم به درمان آن اقدام کرد.
متأسفانه درصد بالايي از افراد جامعه ما به دلايلي چند از مراجعه به متخصصين روان‌پزشکي و روان‌شناسي طفره مي‌روند و به خود درماني بي ثمر مي‌پردازند. اضطراب بالا يکي از مشکلاتي است که بايد مانند ساير بيماري‌هاي ديگر زير نظر يک متخصص به حل آن پرداخت.
براي رهايي از افکار اضطرابي و آسيب‌هاي جسمي و روحي حاصل از آن فرصت را غنيمت شماريد و در اسرع وقت به متخصص مراجعه نماييد.
راهکارهاي بسياري براي کاهش اضطراب مانند ورزش، تکنيک‌هاي تن آرامي (ريلکسشن) ،تکنيک هاي شناختي ، تکنيک هاي رفتاري،تقويت باورهاي مذهبي ... وجود دارد، ولي پياده سازي کارآمد آن ها متضمن وجود يک متخصص مي‌باشد، مثلاً يادگيري و تسلط به مهارت ريلکسشن نيازمند حداقل سه جلسه آموزش مي‌باشد . صرفاً با يک دستورعمل ساده نمي‌توان به آن جامة عمل پوشاند.
کتاب‌ها و مقالات بي شماري در زمينه اضطراب وجود دارد مانند کتاب بسيار مفيد «وقتي اضطراب حمله مي‌کند» نوشته ديويد برنز، ترجمه مهدي قرچه‌داغي يا «رفتار درماني شناختي»تأليف جمعي از مؤلفين ترجمه حبيب‌الله قاسم‌زاده و همچنين مقالات بي‌شمار اينترنتي(که با يک جستجوي ساده قابل دريافت است) ولي تجربه نشان داده هيچ کدام جايگزين مناسبي براي مراجعه حضوري نمي باشند.
با جدي گرفتن مشکل خود و پرهيز از هر گونه اتلاف وقت و خود درماني فرسايشي با پي‌گيري مجددانه براي شرکت در جلسات روان‌ درماني به اين کابوس هميشگي پايان دهيد.مطمئن باشيد فاصله شما با آرامش کامل فقط يک مراجعه ساده به يکي از بهترين متخصصان شهرتان مي باشد.
حجامت در درمان بسياري از امور مؤثر است، ولي براي درمان کارآمد و پايدار راهي جز مراجعه به متخصص نداريد.

من دختری 23 ساله هستم تا الان من چند خواستگار را به خاطر اینکه استخاره بد در می آمد رد کردم جدیدا خواستگاری برای من آمد و با پرسجو مادر و پدرم از اطرافیان وی همه از او و خانواده اش تعریف کردند ولی باز من به استخاره اکتفا کردم و استخاره خیلی بد آمد حتی در شرح آن من از انجام به این کار منع شده بودم.من هم جواب رد دادم. آیا به نظر شما من کار درستی انجام دادم؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
استخاره به معناي طلب خير است؛ يعني انسان از خداوند بخواهد كه او را به نيكي و خير برساند. اين يك نوع دعا است كه در زندگي ائمه(ع) بسيار وارد شده است، اما امروز استخاره به معناي ديگري ميان مرسوم شده ، از معناي حقيقي(طلب خير از خدا) غافل شده اند حتي در مورد اين معناي جديد نيز به درستي نمي دانند كه چه مواردي بايد از استخاره استفاده كرد.
خداوند انسان را عاقل آفريد كه با كمك عقل بتواند از گمراهي و ظلمت نجات پيدا كند. عقل در تمام ابعاد زندگي چون چراغ هدايتي است كه نورافشاني كرده و جهالت را از بين مي‌برد. عقل آن اندازه اهميت دارد كه در شرع يكي از منابع استنباط احكام به شمار آمده است و رابطه نزديكي با شرع و دين دارد.
انسان عاقل مي‌بايست در هنگام تصميم بر هر كاري ابتدا عقل خود را حاكم كرده و از آن نظر بخواهد، مثلاً براي ازدواج، عقل مي‌گويد : فردي را براي همسري برگزين كه داراي اصالت خانوادگي بوده و از اخلاق و ايمان برخوردار باشد. فهم اين موضوع همگاني است. كيست كه نداند؟! پس در مورد ازدواج انسان ابتدا به عقل مراجعه ‌كند چون استخاره بدون تفکر و تعقل معني ندارد .
عامل ديگري كه همسو با عقل است، مشورت است كه مي‌تواند تأثير بسياري در رفع اضطراب و شك بگذارد. قرآن مي‌فرمايد: «و شاورهم في الامر؛ اي پيامبر! در كارها با آنان مشورت كن».(1)
حال اگر با عقل و مشاوره راه به جايي نبرد و هنوز زاويه‌ هايي پنهان و ناشناخته باقي مانده باشد، براي اطمينان خاطر و نجات از حيرت و سردرگمي، نوبت به استخاره مي رسد. بنابراين استخاره تنها زماني است كه انسان بعد از به كارگيري توانايي عقل و استفاده از مشورت ديگران، براي اينكه از ترديد و دو دلي خارج شود، به استخاره رو مي آورد.
وقتي انسان از راه تحقيق و پرس و جو و بهره بردن از عقل فردي و جمعي مي تواند به نتيجه برسد ، نيازي به استخاره نيست ، ضمن آن که استخاره هيچ لايه پنهاني را براي انسان آشکار نمي سازد ، بلکه تنها نقش آن بيرون آمدن از ترديد و دو دلي است . هيچ حکم شرعي نيز بر آن بار نمي شود، مثلاً اگر بر خلاف آن عمل نمايد ، مرتکب کار حرام يا خلاف شرع نشده است.

پي‌نوشت‌:
1. آل عمران (3 ) آيه 159.

سلام 1-چرا داشتن کنیز و غلام و برده داری در اسلام منع نشده یا حرام نشده؟ 2-فلسفه مهر در نماز چیست سنی چرا از آن استفاده نمیکند وبسیار با آن مخلف است؟ایا پیغمبر و حضرت علی هم از مهر استفاده میکردند؟لطفا واضح جواب دهید. 3-چرا ذکر رکعت سوم و چهارم را پچ پچ گونه میخوانند؟ 4-آیا بعد از غسل جنابت باید لباس ها هم عوض کرد یا با همان لباس های قدیمی میتوان نماز خواند؟ ممنون

پرسش 1:
چرا داشتن کنيز و غلام و برده داري در اسلام منع نشده يا حرام نشده؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر چه قرآن امر بردگي را به عنوان يك دستور حتمي در مورد اسيران جنگي بيان نكرده ، ولي با بيان احكام بردگي، آن را به عنوان يك واقعيت و امر پذيرفته شده در جوامع بشري آن زمان، به رسميت شناخته است.
پذيرش واقعيت و سنت حاكم بر جوامع بشري آن زمان و بيان احكام فقهي در اين امر، جاي اشكال و خرده گيري بر اسلام ندارد. آن چه در ترازوي داوري و قضاوت خرد ورزان نقش دارد، محتوا و كيفيت جهت گيري احكام فقهي است كه آيا جهت گيري احكام به سمت و سوي تقويت بردگي است، يا درجهت رهايي تدريجي آنان.
پاسخ دوم درست است كه در اين صورت نه تنها نقطة ضعفي براي اسلام نيست، بلكه نقطة قوّت است.
توجه به اين نكته در قضاوت نهايي به ما كمك مي كند و آن اين كه اسلام بردگي را ابداع نكرده است، بلكه در عصري كه مسئله بردگي با تار و پود جوامع بشر آميخته بود، به عنوان امري كه وجود دارد، پذيرفته ؛ با بيان دستورها در جهت رهايي بردگان قدم برداشت.
اسلام در راه آزادي بردگان پيشقدم شد.
حال چرا يكباره و به صورت انقلابي در جهت رهايي بردگان گام بر نداشت، بلكه در جهت رهايي تدريجي آنان كوشيد، پاسخ اين است كه رهايي دفعي، مشكلاتي را به دنبال داشت. اگر نظام غلطي در بافت جامعه اي وارد شود، ريشه كن نمودن آن به زمان و برنامه حساب شده اي نياز دارد. در غير اين صورت نمي توان آن را ريشه كن نمود. درست مانند انساني كه به بيماري خطرناكي مثل اعتياد مبتلا شده و بيماريش كاملاً پيشرفت نموده است. آزادي دفعي بردگان ممكن بود مفاسدي را در پي داشته باشد :
1ـ اگر اسلام يك باره و به طور كلي بردگي را لغو مي كرد، نظام اقتصادي و اجتماعي مردم به ناگاه از هم مي پاشيد؛ در اين صورت بردگان كه فاقد كار و زندگي و خانه و مسكن بودند، ممكن بود از جهت معيشتي و اقتصادي جامعه را به بحران سوق دهند. اين هم به ضرر بردگان بود و هم به ضرر ديگران.
2ـ اگر بردگان به يك باره آزاد مي شدند، با توجه به ظلم و ستمي كه در طول سالياني دراز متحمل شده بودند، به انتقام جويي روي مي آوردند و سرانجام امنيت عمومي، وضع سياسي جامعه و شرف انساني متحمل خسارات فراواني مي شد.
3ـ اسلام در مسير حركت تكاملي خويش خواه ناخواه با جنگ هايي روبه رو مي شد و اسير مي گرفت. حال اگر اسيران را يک باره آزاد مي كرد، ممكن بود بار ديگر توطئه نمايند و با مسلمانان ديگر بار بجنگند. اسلام راه بهتري را انتخاب نمود؛ اوّل اسيران جنگي را به صورت غلامان و كنيزان وارد خانه مسلمانان نمود و به مسلمانان سفارش نمود كه با آنان خوش رفتاري نمايند، تا از نزديك خوبي هاي مسلمانان را بنگرند و تدريجاً با فرهنگ و اخلاق اسلامي آشنا شوند و از دشمني با اسلام دست بردارند و به تدريج آزاد شوند. در اين صورت نه تنها با اسلام و مسلمانان دشمني نمي ورزند، بلكه به ياوران و سربازان اسلام تبديل مي شوند.
علامه طباطبايي در اين خصوص مي گويد: "اسلام تا مي توانست از جامعه هاي غير اسلامي (= كافران حربي) گروهي را به شكل اسير جنگي مي گرفت و در جامعه حق و عدالت وارد مي ساخت و به تعليم و تربيتشان مي پرداخت، سپس از راه هاي مختلف به تدريج آنان را آزاد ساخته و جزء جامعه اسلامي مي نمود.(1)
برنامه هاي اسلام براي زدودن بردگي:
اسلام براي از بين بردن پديدة بردگي برنامه هايي را ارائه داده است. اينك به بيان برخي مي پردازيم:
ا) لغو همه راه هاي بردگي جز يك راه:
در عصر بعثت رسول براي بردگي راه هاي متعددي وجود داشت. يعني از راه هاي مختلف، انسان آزاد تبديل به برده مي شود مانند اسارت در جنگ، حکم و خواست حاکمان وقت براي برده گرفتن افراد آزاد. طفلي که از مادر کنيز به دنيا مي آمد، هرچند پدرش آزاد بود. کسي که از رفتن به جنگ امتناع مي کرد يا از جنگ فرار مي کرد، تبديل به برده مي شد. کساني که از کشور فرار مي کردند و به کشور و قلمرو حکومت حاکم ديگر پناهنده مي شد، حاکمان آن سرزمين آن ها را برده قرار مي دادند. کسي که مرتکب جرايمي مانند قتل و دزدي مي شد، يا به واسطه فقر گاهي انسان ازاد خودش يا فرزندش را در معرض فروش قرار مي داد. يا همسرش را به عنوان کنيز به فروش مي رسانيد. يا از طريق آدم ربايي و دزديدن فرد آزاد او رابرده قرار مي داد يا اگر کسي در قمار مي باخت و خود را گرو قمار مي داد، بعد از باخت در قمار برده ديگري مي شد.
اسلام تمام اين راه ها را ملغي نمود و فقط بردگي را از طريق اسارت در جنگ قبول نمود.
ب) زشت شمردن انسان فروشي:
حال كه يك سرچشمه بردگي آن هم به ناچار مورد پذيرش قرار گرفت، ممكن است از همين راه مردم سوء استفاده كنند و سايه شوم بردگي را بر جامعه اسلامي چيره گردانند. براي اين كه چنين اتفاقي نيافتد، اسلام آمد و خريد و فروش بردگي را بدترين و منفورتين معاملات اعلام كرد. پيامبر(ص) فرمود: "شرّ النّاس مَن باع النّاس؛(2) بدترين مردم كسي است كه انسان ها را بفروشد".
ج) رفتار انساني با بردگان:
اسلام در مورد رفتار انساني با بردگان بسيار سفارش نموده است. پيامبر(ص) فرمود: "كسي كه برادرش زيردست او است، بايد از آنچه مي خورد، به او بخوراند . از آن چه مي پوشد، به او بپوشاند . زيادتر از توانايي به او تكليف نكند.[3) امام علي(ع) به غلامش، قنبر گفت: " از خدا شرم دارم كه لباسي بهتر از تو بپوشم".(4)
هم چنين اسلام براي بردگان شخصيت انساني بيان کرد تا آن جا كه از نظر شخصيت انساني، هيچ تفاوتي ميان بردگان و افراد آزاد نمي گذارد و معيار ارزش را تقوا قرار مي‌دهد.(5) نيز اسلام راه هاي فراواني را براي آزادي بردگان در نظر گرفته است كه با توجه به اين راه ها خواه ناخواه بردگي از جامعه بشري زدوده مي شود. راه ها به دو دسته تقسيم مي شود:
راه استحبابي و سفارش هاي اخلاقي:
دربارة پسنديده بودن آزاد نمودن بردگان، در سخنان رسول گرامي و امامان معصوم(ع) بسيار سفارش و تأكيد شده است. پيامبر فرمود: "هر كه بردة مسلماني را آزاد كند،‌خداوند او را از آتش جهنم آزاد مي سازد".[6)
راه وجوبي و دستورهاي قانوني:
اسلام افزون بر سفارش هاي اخلاقي و ارزش نهادن به آزاد نمودن بردگان، در موارد متعددي با دستورهاي الزامي، مسلمانان را به آن وادار نموده است.
اينك نگاهي اجمالي به راه هاي قانوني براي آزادي بردگان:
1- آزادي بردگان از راه معاهده و مكاتبه (مكاتبه مشروط يا مطلق)؛
2- عتق تدبير؛
3- تبعيت اشرف ابوين؛
4- عتق براي تملك انثي بر احدالعمودين؛
5- عتق براي تملك ذكر بر احد العمودين يا محارمي از زنان؛
6- عتق سرايت؛
7- عتق استيلاد (ام ولد)؛
8- عتق مرضي، همانند كوري، جذام، لنگ و زمينگير؛
9- مسلمان شدن عبد قبل از اين كه مولايش در محيط كفر مسلمان شود؛
10- هرگاه مولا گوش، بيني و يا عضو ديگري از اعضاي بدن برده را جدا كند؛
11- اگر مولا وارث نداشته باشد، برده با مال ميت آزاد مي شود؛
12- برده مؤمن پس از هفت سال آزاد مي شود؛(7)
13- يكي از مصارف هشتگانة زكات، آزاد كردن بردگان است. در زمان خلاف عمربن عبدالعزيز فقيري يافت نمي شد كه زكات به آنان بدهند. زكات را براي آزاد كردن بردگان مصرف كردند و شمار زيادي از آنان آزاد شدند.
14- آزادي به واسطه عهد و نذر و قسم.
15- آزادي به واسطه‌ كفاره در موارد مختلف مانند كفاره روزه، قتل خطايي .(8)

اسلام به جهت رعايت مصلحت و پذيرش شرايط اجتماعي زمان به ناچار پديده بردگي را پذيرفت . براي آن احكامي در نظر گرفت تا براي رهايي تدريجي و معقول بردگان برنامه ريزي نمايد . سرانجام اسلام در حركت رهايي بخش بردگان پيشگام شد . با توجه به راهكار هاي اسلام مبني بر رهايي بردگان عملاً بردگي در جوامع اسلامي به صورت كامل زدوده شده است.
پي نوشت ها:
1. ماهنامه پاسدار اسلام، ش 22، ‌ص 13.
2. كليني، كافي، ج 5، ص 114.
3. مجلسي، بحارالانوار، ج 71، ص 141 و 142.
4. همان، ص 144.
5. حجرات (49) آية 13.
6. كافي، ج 4، ص 134.
7. وسايل الشيعه، ج 16، ص 36.
8. تفسير نمونه، ج 21، ص 412 _ 423؛
شرايع الاسلام، كتاب العتق؛ شرح لمعه، كتاب العتق.

پرسش 2:
فلسفه مهر در نماز چيست سني چرا از آن استفاده نميکند وبسيار با آن مخلف است؟ايا پيغمبر و حضرت علي هم از مهر استفاده ميکردند؟لطفا واضح جواب دهيد؟

پاسخ:
1-از نظر شرعي سجده كردن بر مهر واجب نيست، بلكه آن چه معتبر و واجب است اين است كه سجده بايد بر زمين باشد، يعني بر خاك يا سنگ يا چوب و بر هر چيزى كه از زمين است( غير از معدنيات و خوردنى ها و نوشيدنى ها و پوشيدنى ها) مي‌‌‌‌‌‌‌‌توان سجده كرد، دليل اين مسئله روايات است .
اين كه فعلاً مرسوم شده است كه شيعيان بر مهر سجده مي‌‌‌‌‌‌‌كنند، دليل اش آن است که سجده بر مهر، در واقع همان سجده بر خاك است، منتهي چون در اين دوران دسترسي به خاك در منازل و مساجد مشكل است و از طرفي با نحوه زندگي مردم چندان سازگاري ندارد، خاك پاک را به صورت مهر در آورده و بر آن سجده مي‏كنند.
دليل اين مسئله:
1- سيره عملي پيامبر:
براساس روايات سيره عملي پيامبر آن بوده است که هميشه برخاک يا حصير سجده مي نمود.
دسته اي از روايات، بر اين نكته دلالت دارند كه پيامبر ، مسلمانان را به پيشاني نهادن بر خاك به هنگام سجده، فرمان مي داد، ام سلمه (همسر پيامبر) از حضرت روايت مي كند : «ترب وجهك لله؛ (1) رخسار خود را براي خدا، بر خاك بگذار».
در روايت ديگري آمده: وائل بن حجر مي­گويد: «رأيت النبيّ (ص) إذا سجد وضع جبهته وأنفه علي الارض؛ (2) آنگاه كه پيامبر سجده مي­کرد، پيشاني و بيني خود را بر زمين مي نهاد».
انس بن مالك و ابن عباس و برخي از همسران پيامبر مانند عايشه و ام سلمه و گروه بسياري از محدثان روايت كرده‌اند: «كان رسول الله (ص) يصلي علي الخمرة؛ (3) پيامبر، بر خمره -كه نوعي حصير بود و از ليف خرما ساخته مي شد- سجده مي نمود».
ابوسعيد ـ از صحابه رسول خدا ـ مي گويد: «دخلت علي رسول الله (ص) و هو يصلي علي حصير؛(4) به محضر پيامبر وارد شدم در حالي كه بر حصيري نماز مي گزارد».
2- گفتار و رفتار صحابه و تابعان پيامبر.
جابر بن عبدالله انصاري مي گويد: «كُنتُ اُصلي الظُّهر مع رسول الله (ص) فآخذ قبضة من الحصاء لتبرد في كفي أضعها لجبهتي أسجد عليها لشدة الحر؛ (5) با پيامبر گرامي نماز ظهر مي گزاردم، مشتي سنگريزه برگرفته، در دست خود نگه داشتم تا خنك شود و به هنگام سجده بر آن ها پيشاني گذاردم و اين به خاطر شدت گرما بود».
سپس راوي مي افزايد: اگر سجده بر لباسي كه بر تن داشت جايز بود، از برداشتن سنگريزه ها و نگهداري آن ها، آسان تر بود.
ابن سعد (متوفاي 209) در كتاب خود «الطبقات الكبري» چنين مي نگارد: «كان مسروق إذا خرج يخرج بلبنة يسجد عليها في السفينة؛ (6) مسروق بن اجدع، به هنگام مسافرت، خشتي را با خود بر مي داشت تا در كشتي بر آن سجده نمايد».
مسروق بن اجدع، از تابعين و از اصحاب ابن مسعود بود .صاحب «الطبقات الكبري» وي را جزء طبقه اول از اهل كوفه پس از پيامبر از كساني كه از ابوبكر و عمر و عثمان و علي (ع ) و عبدالله بن مسعود، روايت نموده اند، به شمار آورده است.
اين سخن روشن، هم بي پايگي گفتار كساني را كه همراه داشتن قطعه اي تربت را شرك و بدعت مي­پندارند، اثبات مي­كند . معلوم مي­گردد كه پيشتازان تاريخ اسلام نيز، بدين كار مبادرت مي ورزيدند. (7)
ثابت مي کند که سجده برفرش و لباس جايز نبوده است . اگر نه اصحاب نياز نداشتند که در مسافرت خشت و سنگ را درکشتي براي سجده با خود ببرند يا در هوائي گرم ريگ داغ را سرد کنند تا سجده نمايند.
نافع مي گويد: «إن ابن عمر كان إذا سجد و عليه العمامة يرفعها حتي يضع جبهته بالارض؛ (8) عبدالله بن عمر به هنگام سجده، دستار خود را بر مي داشت تا پيشاني خود را بر زمين بگذارد».
رزين مي گويد: «كَتب إلي علي بن عبدالله بن عباس (رض)أن ابعث إلي بلوح من أحجار المروة أسجد عليه؛ (9) علي بن عبدالله بن عباس به من نوشت: لوحي از سنگ هاي كوه مروه را براي من بفرست تا بر آن سجده نمايم».
3- نهي صريح پيامبر از سجده بر عمامه و دستار:
محدثان اسلامي رواياتي را آورده اند حاكي از آن كه پيامبر كساني را كه به هنگام سجده، گوشه دستار خود را بين پيشاني خود و زمين قرار مي دادند، نهي نموده است.
صالح سبايي مي گويد: «إن رسول الله (ص) رأي رجلاً يسجد بجنبه و قد اعتم علي جبهته فحسر رسول الله (ص)جبهته؛ (10) پيامبر گرامي، شخصي را در حال سجده كنار خود مشاهده فرمود، در حالي كه بر پيشاني خود، دستار بسته بود، پيامبر عمامه را از پيشاني وي كنار زد».
عياض بن عبدالله قرشي مي گويد: «رأي رسول الله (ص) رجلا يسجد علي كور عمامة فأومأ بيده: إرفع عمامتك و أومأ إلي جبهته؛ (11) رسول خدا مردي را در حال سجده مشاهده فرمود كه بر گوشه عمامه خود سجده مي نمود، به وي اشاره كرد كه دستار خود را بردار، و به پيشاني او اشاره فرمود».
از اين روايات نيز به روشني معلوم مي­گردد كه لزوم سجده بر زمين، در زمان پيامبر ،‌امري مسلم بود ، تا جايي كه اگر يكي از مسلمانان، گوشه دستار خود را روي زمين قرار مي داد تا پيشاني خود را بر زمين نگذارد، مورد نهي رسول خدا قرار مي­گرفت.
4- روايات معصومين عليهم السلام.
پيشوايان معصوم شيعه كه بنا بر حديث ثقلين ـ قرين جدا ناپذير قرآن و از سوي ديگر اهل بيت پيامبرند، در سخنان خود به اين حقيقت، تصريح نموده­اند که سجده بر چيزهايي که خوراکي و پوشاکي باشد جايز نيست.
در روايتي که هشام از امام صادق عليه السلام نقل نموده است مي خوانيم:
« قَالَ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَخْبِرْنِي عَمَّا يَجُوزُ السُّجُودُ عَلَيْهِ وَ عَمَّا لَا يَجُوزُ قَالَ السُّجُودُ لَا يَجُوزُ إِلَّا عَلَى الْأَرْضِ أَوْ عَلَى مَا أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ إِلَّا مَا أُكِلَ أَوْ لُبِسَ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا الْعِلَّةُ فِي ذَلِكَ قَالَ لِأَنَّ السُّجُودَ خُضُوعٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ عَلَى مَا يُؤْكَلُ أَوْ يُلْبَسُ لِأَنَّ أَبْنَاءَ الدُّنْيَا عَبِيدُ مَا يَأْكُلُونَ وَ يَلْبَسُونَ وَ السَّاجِدُ فِي سُجُودِهِ فِي عِبَادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا يَنْبَغِي أَنْ يَضَعَ جَبْهَتَهُ فِي سُجُودِهِ عَلَى مَعْبُودِ أَبْنَاءِ الدُّنْيَا الَّذِينَ اغْتَرُّوا بِغُرُورِهَا وَ السُّجُودُ عَلَى الْأَرْضِ أَفْضَلُ لِأَنَّهُ أَبْلَغُ فِي التَّوَاضُعِ وَ الْخُضُوعِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛(12)
هشام بن حكم مي گويد: از امام صادق (ع) درباره آنچه سجده بر آن ها صحيح است پرسيدم، حضرت فرمود: سجده تنها بايد بر زمين و آنچه مي روياند ـ جز خوردني ها و پوشيدني ها ـ انجام گيرد. گفتم: فدايت گردم، سبب آن چيست؟ فرمود: سجده، خضوع و اطاعت براي خداوند است . شايسته نيست بر خوردني ها و پوشيدني ها صورت پذيرد: زيرا دنياپرستان، بردگان خوراك و پوشاكند، در حالي كه انسان به هنگام سجده، در حال پرستش خدا به سر مي برد، پس سزاوار نيست پيشاني خود را بر آنچه كه معبود دنياپرستان خيره سر است، قرار بدهد. سجده نمودن بر زمين، بالاتر و برتر است؛ زيرا با فروتني و خضوع در برابر خداي بزرگ، تناسب بيش تري دارد».
از مجموع دلايل ياد شده، به روشني معلوم گرديد كه نه تنها روايات اهل بيت ، بلكه سنت رسول خدا و رفتار صحابه و تابعان حضرت، بر لزوم سجده بر زمين و آنچه از آن مي رويد (مگر خوردني ها و پوشيدني ها) گواهي مي دهد.
اگر سجده بر لباس و فرش جايز بود، اصحاب در برخي موارد مجبور نبودند که از سنگ و ريگ و خشت استفاده کنند . اگر جايز بود ،پيامبر از فاصله شدن دستار بين زمين و پيشاني منع نمي کرد.

پي نوشت­ها:
1. كنزالعمال، ج7، چ حلب، ص 465، ح 19809، كتاب الصلوه، السجود و مايتعلق به.
2. احكام قرآن، (جصاص حنفي)، ج3، ص209، چ بيروت، باب السجود علي الوجه.
3. سنن بيهقي، ج2، ص421، كتاب الصلوه ،باب الصلوه علي الخمره.
4. همان.
5. همان، ج1، ص439، كتاب الصلوه، باب ما روي في التعجيل بها في شده الحر.
6. الطبقات الكبري، ج6، ص79، چ بيروت، در احوالات مسروق ابن اجدع.
7. سيرتنا، علامه اميني.
8. سنن بيهقي، ج2، ص105، چ 1 (حيدرآباد دكن)، كتاب الصلوه، باب الكشف عن السجده في السجود.
9. ازرقي، اخبار مكه، ج3، ص151.
10. سنن بيهقي، ج2، ص105.
11. همان.
12. من‏لايحضره‏الفقيه،‏ج 1 ،ص 272 باب علة النهي عن السجود على المأكول .

پرسش 3:
چرا ذکر رکعت سوم و چهارم را پچ پچ گونه مي خوانند؟

پاسخ:
در رکعت سوم و چهارم نماز، واجب است که ذکر تسبيحات اربعه آهسته خوانده شود و جوهره يا تُن صدا خارج نشود(1) و لذا کسي که ذکر رکعت و سوم چهارم را مي خوانند چون آهسته مي خواند پچ پچ گونه به نظر مي آيد.
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، توضيح المسائل، مسأله 919.
پرسش 4:
4-آيا بعد از غسل جنابت بايد لباس ها هم عوض کرد يا با همان لباس هاي قديمي ميتوان نماز خواند؟ ممنون

پاسخ:
مني نجس است هر جايي از بدن يا لباس آلوده به مني شده باشد بايد شسته شود و در صورت که لباس آلوده به نجاست مني در هنگام جنب شدن نشده باشد، لباس پاک است و بعد از غسل جنابت با همان لباس مي توان نماز خواند و بدن شخص جنب يا عرق جنب اگر آلوده به نجاست نشده باشد پاک است و لباس را نجس نمي کند.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم شيرازي، توضيح المسائل، مسأله 93.

صفحه‌ها