پرسش وپاسخ

سلام و خسته نباشيد وقتي خانمي مثلا چله سوره يس رو مي گذاره و مي خواد که در چهل روز حتما هر روز يه بار سوره مبارکه يس رو بخونه آيا بهتره که در ايام عادت ماهانه هم سوره رو بخونه يا صبر کنه تا بعد از پاکي ختم رو ادامه بده؟؟؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
چون در سوره مبارکه يس آيه سجده وجود ندارد ، خانم ها در ايام عادت ماهانه مي توانند سوره يس را بخوانند و چله خود را تاخير نيندازند.

چرا اصلاح صورت براي مردان حرام است؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
علت اصلي وجود برخي روايات است ک فقها از آن استفاده کرده اند که مرد نبايد ريشش را از ته بتراشد.

لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .

سلام.خسته نباشيد عده اي هستند که بعضي از سور قران را نوشته و در کيسه اي به گردن خود آويزان مي کنند و موقعي که براي قضاي حاجت به دستشويي مي روند نيز آنرا از گردن خود بيرون نمي اورند آيا اين بي احترامي به قرآن نيست؟يا اصلا ايرادي ندارد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
همراه بردن قرآن به توالت اگر موجب بي احترامي به آن بشود ،حرام است، ولي اگر مثلا در جيب انسان باشد يا در جايي پوشيده باشد، اشکالي ندارد.

با سلام و خسته نباشید آیا دعا گرفتن از دعا نویس ویا باز نمودن سرکتاب اشکال شرعی دارد؟ گناه دارد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر دعا نويس از کتاب هاي معتبر دعا مي نويسد، مراجعه به وي و دعا گرفتن اشکال ندارد.(1)
پي نوشت :
1. امام خميني، استفتائات، ج2 ،س77 از کسب هاي حرام.

سلام.می خواستم به پرسم که چراحضرت زینب جز 4زنی که وارد بهشت می شوند نیست؟؟؟؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اولا روايتي که از رسول خدا (ص) درباره چهار زن بهشتي نقل شده در زماني بوده که شايد حضرت زينب به دنيا نيامده و يا در سن کودکي بوده است.
ثانيا: آن روايت در صد حصر نيست که بخواهد زنان برجسته و کامل بهشتي را منحصر به همان چهار زن کرده باشد بلکه به عنوان نمونه ذکر شده است از اين رو به اصطلاح اثبات شي نفي ما عدا نمي‌کند يعني اگر گفته شده زنان بهشتي آن چهارتاست بدين معنا نيست که ديگران چنين نيست.
بنابراين در شخصيت و عظمت وجودي حضرت زينب همين بس که امام سجاد از او به عالمه غير معلمه و فهيمه غير مفهمه ياد نموده است. (1) و بر اساس اين بيان امام معلوم مي‌شود که غير از حضرت زهرا و شايد هم جناب مريم جناب زينب بر همه زنان عالم برتري دارد.
پي‌نوشت:
1. لهوف، ص 217.

بسمه تعالي ،البته اين سوال داستاني دارد كه برايم اين سوال را پيش آورده.از يك ماه پيش يكي از دوستانم مرا به همراه خواهر شوهرم به مولودي (امام زمان) خواهرش دعوت كرد.من براي اطمينان بيشتر چند روز پيش با او تماس گرفتم و به او گفتم كه طبق دعوتش خواهر شوهرم هم با من مي آيد. اما ديروز با من تماس گرفت كه آدرس منزل خواهرش را بدهدبه من گفت كه تنها بروم حتي اين كار را با يكي ديگر از دوستانم نيز انجام داد و به او هم گفت كه تنها برود و خواهرش را باخودش نبرد چون جايشان تنگ است ( من ناراحت شدم چون يك يا دو نفر جايشان را تنگ نمي كنند و ما دعوت شدگان آن حضرت بوديم كه براي مولوديش دعوت شده بوديم و من و دوستم تصميم گرفتيم كه نرويم شايد واقعاً دعوت شدگان آن حضرت نبوديم). سوال: من براي آن مولودي يك بسته شكلات نذر داشتم حال كه به آنجا نمي روم مي توانم نذرم را ادا كنم و به مسجد محل يا زيارتگاهي بدهم؟ با تشكر از شما

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر نذر صحيح شرعي کرده ايد که شکلات ها را در آن مجلس خيرات کنيد ، بايد طبق نذرتان عمل کنيد . حال که خودتان نمي خواهيد برويد، مي توانيد به خانمي که به آن جا مي رود بدهيد و يا براي صاحبخانه بفرستيد که در آن مجلس خيرات کند . اگر نذر صحيح شرعي نکرده ايد بلکه همين طور نيت کرده ايد که در آن مجلس پخش کنيد، لزومي ندارد در آن جا بدهيد ،بلکه مي توانيد در مسجد محل تان يا در زيارتگاهي بين مومنان در راه امام زمان (ع) پخش و خيرات کنيد.(1)
پي نوشت:
1 . آيت الله مکارم ، توضيح المسايل م 2274 .

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
کساني که درآمد داشته ، چه مرد باشند و چه زن باشند، مجرد باشند يا ازدواج کرده باشند ، بايستي حساب سال خمسي داشته باشند تا اگر در پايان سال خمسي مقداري از مال شان اضافه بود ،يک پنجم آن را به عنوان خمس به مرجع تقليدشان بدهند. اگر اضافه نماند ،خمس ندارد. سال شما از اولين حقوقي که دريافت کرده ايد ،شروع شده است.(1)
مي توانيد با دفتر آيت الله صافي (02517479)تماس بگيريد . با توضيحي كه مي دهيد ،وضعيت خمس تان را روشن کنيد.
پي نوشت:
1.آيت الله صافي، توضيح المسائل ،م1761.

با سلام.ایا تماس رطوبت بدن یا عرق زنی که در حیض است با لوازم خانه انها را نجس میکند و بعد از غسل وطهارت باید ابکشی شوند؟این تماس در رابطه با شخص نماز گزار وسجاده چه حکمی دارد؟ باید احتیاط کرد و بعدا ابکشی نمود و غسل داد؟با تشکر.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
عرق زن حايض نجس نيست. دست و بدن زن حائض در زمان حيض پاک است، مگر آن که با نجاست ديگري نجس شده باشد، يعني اگر عرق با خون حيض آلوده گردد و به لباس برسد، لباس نجس مي شود، اما اگر خون يا عرق آلوده به خون به لباس و جاهاي ديگري از بدن حائض نرسد ، بدن و لباس حائض پاک است . لازم نيست لباس خود را بشويد . بعد از غسل حيض مي تواند با همان لباس نماز بخواند.

من مدتهاست که به یک زن شوهر دار علاقه دارم ولی آدمی هستم متعهد به مسائل دینی و نمی توانم به او این پیشنهاد را بدهم ولی این علاقه در من هر روز بیشتر و بیشتر می شود و هم نمی توانم با کسی در این باره صحبت کنم من جوانی 28 ساله هستم و مجرد وبا اون زن هم به مدت 4 سال در شرکتی همکار بودم در آن زمان او عقد کرده بود تا اینه ازدواج کرد در این مدت من علاقه من به او بیشتر و بیشتر می شد البته او هم به من ابراز محبت می کرد البته محبتی در چهار جوب اخلاق و دین . و این محبت او من را از هر گونه سوی نیت به او باز می داشت . این علاقه چنان بود که بعد از جداشدن ایشان و ازدواج کردن به شهر دیگری رفت و در انجا زندگی می کند بار ها به من زنگ می زند و حال مرا می پرسد و این مرا عذاب می دهد و از نگفتن این علاقه شدید به او . البته شاید بگوید این علاقه جنسی است چون من مجرد هستم .البته نمی توانم بگویم این طور نیست ولی او را خیلی دوست دارم و نمی توانم هز گز او را از دست بدهم و می خواهم حرمت بین او و من از بین برود و همچنین به نیاز روحی و جسمی خود پاسخ بدهم شما را به خدا مرا راهنمایی کنید و اگر راهکاری دارید به من بگویید ازدواج کردن هم برایم مقدور نیست تا بتوانم این نیاز روحی و جسمی را از این طریق جبران کنم چون مدتهاست که بیکارم و این بیکاری مرا غذاب میده حاضرم در یک رستوران نظافت کنم و تا شرایط خوبی را برای خودم فراهم کنم ولی این شرایط برایم پیدا نمی شو . شبی نیست که به یاد او نباشم یک سوال هم داشتم هیچ نیست که بتوا با ضیغه کنم

با سلام و تشکر از اعتماد شما نسبت به مرکز.
مي دانيد که نزديک شدن از نظر شرعي حرمت دارد؛ به ويژه اگر مستلزم آن باشد که اين فرد را به اين مسايل سوق دهيد. علاقه روز افزون تان به مرور زمان تعجب برانگيز نيست.
علاقمندي، نه يک اصل ماورايي و رمانتيک، بلکه ناشي از يک اصل بسيار ساده روان‌شناختي است. اين اصل ساده ، اصل مجاورت است. خواه ناخواه وقتي دو نفر براي مدتي در مجاورت يکديگر قرار مي‌گيرند، به تناسب و توافق ويژگي‌هاي شخصيتي طرفين و همچنين شرايط فيزيولوژيک آن دو، به هم علاقمند مي گردند. علاقمندي به جنس مخالف به شدت تحت تأثير انگيزه‌هاي ناهشيار يا هشيار جنسي مي‌باشد.
صرف علاقمند شدن نشانگر وقوع هيچ حادثه و رويداد خاصي نيست . به هيچ عنوان نمي توان روي آن حساب باز کرد (حتي براي امور پيش پا افتاده ،چه برسد به سرنوشت سازترين امر زندگي يعني ازدواج). ‌ماهيت عشق بسيار پيچيده است. اگر باعث کاهش عملکرد قابل توجهي در فرد گردد ، رنگ و بوي اختلال نيز به خود مي‌گيرد. در برخي علاقه‌هاي افراطي که فرد را براي مدت طولاني از روند زندگي روزمره‌اش جدا مي‌ گردد، رگه‌هايي از افسردگي، اضطراب بالا و همچنين رفتار وسواسي و... مشاهده مي‌شود.
چون فرد معناي خاصي در زندگي‌اش احساس نمي‌کند و به نوعي دلمردگي دچار گشته ، به معناي جديدي در زندگي‌اش به نام معشوق روي مي‌آورد و يا براي رهايي از اضطراب بالا به دنبال پناهگاهي (که در اکثر موارد در جنس مخالف جستجو مي‌کند) مي‌گردد يا مانند يک فرد وسواسي براي کاهش اضطراب خود مجبور است زود به زود به ديدار معشوقي که به صورت کاذب و موقتي اضطرابش را پايين مي‌آورد بشتابد.
اين گونه عشق‌ها از حالت سلامت که حاصل معرفت است ، جدا گشته و به صورت مرضي (افسردگي، اضطراب، وسواس و...) در مي‌آيد . انگيزه‌هاي ناهشيار جنسي سهم به سزايي در تداوم اين گونه علايق دارد. مـتأسفانه اين همه با وصال معشوق پايان نمي پذيرد و حکايت همچنان باقي است.
متاسفانه کم نيستند جواناني که با بي‌اعتنايي به يک سري اصول از جمله اصل مهم خويشتنداري و حفظ حريم نگاه پا در وادي عشق خام و بي‌حساب و کتاب مي‌نهند. چه بسا با حفظ حريم نگاه ساده، سرنوشت‌سازترين سال‌هاي عمر شما، هزينه وابستگي عاطفي تحت عنوان عشق رمانتيک نمي‌گشت.از نظر اسلام و روان‌شناسي اصل مهم پيشگيري يکي از اصول سرنوشت ساز زندگي است، چرا که پس از ابتلا، راه گريزي جز انتظار فرسايشي، فرصت‌سوزي‌هاي مکرر، سردرگمي، افسردگي و... وجود ندارد.
علاقه شديد و وابستگي عاطفي شما به ايشان به هيچ وجه امر مطلوبي قلمداد نمي‌گردد . از خلأهاي کوچک و بزرگ شخصيتي در درون شما حکايت دارد. هر فرد افسرده دلي مي‌تواند عاشق فرد ديگر گردد و سال‌ها در فکر وصال معشوق روزها به شب برساند.عزت نفس پايين، عدم استقلال رواني و انضباط فکري- رفتاري و همچنين عدم دورانديشي و همه جانبه‌نگري، نقاط تاريک پرونده شخصيتي شما محسوب مي‌گردد.
مطالبي كه عنوان شد، غالباً براي دختران و پسران مجردي كه به قصد ازدواج با كسي دوست مي شوند، بيان مي شود تا چه رسد به مورد شما كه طرف مقابل داراي همسر و خانواده است.
با اين وصف حتي اگر دورنمايي صحيحي مانند ازدواج نيز براي چنين رابطه اي متصور باشد، به جهاتي كه بيان شد، ادامه ارتباط به هيچ روي به صلاح نيست تا چه رسد به مورد خاص شما كه خانم مورد نظر داراي شوهر است.
بنابراين از منظر روان شناسي با مشكلات دروني متعدد روبرو هستيد، اما از نظر ديني منظور شما از محبت در چارچوب اخلاق و دين چه معنايي مي تواند داشته باشد, هنگامي که نيرويي بالقوه جنسي در پشت اين رفتارها ذخيره شده اند. محبت در حدَ اخلاق و دين تنها شامل موردي مي شود که شما و ما به همه افراد انساني داريم، آيا در مورد شما چنين است؟ قطعاً‌چنين نيست.
بسياري از افراد چون شما تصور مي كنند، كه ارتباط با جنس مخالف تنها در صورتي كه موجب ارتباط جنسي يا لمسي و مانند آن شود، خارج از حدود شرعي است، در حالي كه اين تصور اشتباه است.
در آيات قرآن دوستي هاي پنهاني، فارغ از هر گونه رابطه اي ممنوع اعلام شده است.
در مورد فراموش كردن روابط احساسي و عاشقانه هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي هستند و عمدتاً ماندگارتر هستند. بنابراين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي شما نسبت به آن ها چه چيزي باشد. حال هرچه اين اطلاعات مهم‌تر و معنادارتر- خواه مثبت و خواه منفي- باشند، ماندگارتر خواهند شد.
كسي كه معتقد است نمي‌تواند آن را فراموش كند، يعني كه نمي‌خواهد آن ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند؛ به ويژه هنگامي که يک فايدة عملي براي فرد داشته باشد؛ هرچند که در برخي جنبه‌هاي ديگر ناخوشايند باشد. حال اگر همين فرد واقعاً معتقد گردد كه با كمك روانشناس يا مشاور مي‌تواند آن را كنار بگذارد، احتمال كنار آمدن با اين جدايي(به اصطلاح مردم فراموشي) به زودي صورت خواهد گرفت.
نرسيدن به عشق خود، هرگز بدتر از از دست والدين نيست كه ميلياردها بار اتفاق افتاده است و ميلياردها نفر با آن كنار آمده‌اند؛ همين طور وقتي افراد معشوق يا معشوقة خود را از دست مي‌دهند، معمولاً پس از مدّتي با سادگي يا كمي دشواري خود را مجبور به ترك مي‌بينند و از آن عبور مي كنند و به فرد ديگري دل مي‌بندند .البته در كم ترين موارد(صرفاً موارد مرضي) فرد نمي‌تواند عبور كند. در واقع در تمام اين موارد افراد ابتدا مي‌خواهند و بعد مي‌شود! فراموشي چيزي جز اين نيست.
به هر حال همه چيز در انديشه خودتان است كه بخواهيد ترك كنيد يا نخواهيد؛ راه سومي وجود ندارد. بله؛ اگر خواستيد ممكن است به تنهايي نتوانيد كه در اين صورت از روانشناس كمك بگيريد. «نمي‌توانم» در کار نيست که نمي‌گذارد عبور کنيد بلکه «نمي‌خواهيد» فراموش کنيد؛ چون احتمالاً فوايدي وجود دارد يا تصور مي کنيد که وجود دارد. زمانه و تجربه به ما بارها و بارها نشان داده است که ما اغلب مجبور به پذيرش واقعيات هستيم و با آن کنار مي آييم. چون در بسياري موارد آنچه مي خواهيم نمي‌شود و آنچه مي‌خواهيم نمي‌شود. ضمن آنکه گاهي چيزهايي که ما مي‌خواهيم ،بر خلاف مصالح ما است.
به هر حال يك دختر يا پسر لازم است فرا بگيرد كه دنيا محل به دست آوردن و از دست دادن است؛ يعني همان طور که ياد مي‌گيريم كه چيزهايي را به دست آوريم ،بايد ظرفيت تحمل از دست دادن برخي چيزها را هم به دست آوريم. اين درست است كه ما چيزهاي زيادي داريم؛ اما همة آن ها همواره در معرض تهديد هستند و ممكن است هر آن هر يك از آن ها را از دست بدهيم. وضعيت شما در اين قبيل موقعيت ها همچون کسي است که در آخرين لحظه با ارزشمندترين کالاهاي خود را جهت غرق نشدن به آب بريزد. اين خانم مال شما نيست و همه اش هلاکت است . چيزي هم در آن نيست.تنها پردازش ذهني شماست که به آن بها داده است.
چه كسي به ما تضمين داده است كه تمام اين امكانات براي هميشه يا تا آخر عمر با ما همراه باشد؟ به همين دليل هم خداوند ظرفيت سازش با موقعيت هاي شكست و ناخوشايند را در انسان قرار داده است و فرد اندكي بعد با موقعيت سازگار مي‌شود. در اين بين نكتة مهم خواست قلبي فرد براي تغيير است.
جهت مشاوره بيش تر مي توانيد با سرويس تلفني مرکز با شماره تلفن 09640 تماس بگيريد.
والسلام خدانگهدار!

من دختری محجبه هستم ارتباط خوبی با خدای خودم داشتم اما از وقتی با این اقا که استاد بنده بودن مواجه شدم و بعد متوجه نگاهای

می خواهم برای روشن شدن مطلب توضیحی کوتاه خدمتتون عرض کنم: من دختری محجبه هستم ارتباط خوبی با خدای خودم داشتم اما از وقتی با این اقا که استاد بنده بودن مواجه شدم و بعد متوجه نگاهای سنگین ایشون شدم به خاطر اعتقاداتی که دارم سعی کردم سختتر با استادم بر خورد کنم اما در اثر بحث های سیاسی شاید بهتر بگم جدال سیاسی نگاهای ما بهم بیشتر شد طوری که حس کردم نتیجه داره به چیز دیگهای داره ختم میشه به جای بحث سیاسی خلاصه تا اینکه حتی چند تا از اطرافیان هم بهو گوشزد کردند که استاد نگاهش به شما طور دیگست و از این صحبت ها وکم کم خودمم یقین پیدا کردم و خودم هم بهش علاقه مند شدم اما دائم از خدا کمک گرفتم و خیلی جدی وسرسختانه با ایشون بر خورد کردم اما حالا که دیگه ایشون رو نمی بینم حس میکنم نمیتونم فراموششون منم واز خدا از ائمه از شهدا کمک گرفتم اما بشد ونمیشه حس میکنم دائم بهم پالس میده و اون هم داره بهم فکر می کنه که من نمیتونم فراموشش کنم خواهش می کنم کمکم کنید خیلی درگیرم کرده باید چه کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

منتظرم خيلي ممنون شرح : مي خواهم براي روشن شدن مطلب توضيحي کوتاه خدمت تون عرض کنم: من دختري محجبه هستم. ارتباط خوبي با خداي خودم داشتم اما از وقتي با اين آقا که استاد بنده بودن مواجه شدم و بعد متوجه نگاهاي سنگين ايشون شدم ،به خاطر اعتقاداتي که دارم سعي کردم سخت تر با استادم بر خورد کنم اما در اثر بحث هاي سياسي شايد بهتر بگم جدال سياسي نگاهاي ما به هم بيش تر شد طوري که حس کردم نتيجه داره به چيز ديگه اي داره ختم مي شه به جاي بحث سياسي .خلاصه تا اينکه حتي چند تا از اطرافيان هم بهم گوشزد کردند که استاد نگاهش به شما طور ديگست و از اين صحبت ها وکم کم خودمم يقين پيدا کردم و خودم هم بهش علاقه مند شدم اما دائم از خدا کمک گرفتم و خيلي جدي وسرسختانه با ايشون بر خورد کردم اما حالا که ديگه ايشون رو نمي بينم حس مي کنم نمي تونم فراموششون منم و از خدا از ائمه از شهدا کمک گرفتم اما نمي شه .حس مي کنم دائم بهم پالس مي ده و اون هم داره بهم فکر مي کنه که من نمي تونم فراموشش کنم .خواهش مي کنم کمکم کنيد. خيلي درگيرم کرده. بايد چ
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
عشق از مفاهيم بسيار پيچيده است . از نظر روان‌شناسي امر مثبتي قلمداد نمي‌شود. آنچه که به ترويج و تشديد اين مقوله هزار تو دامن مي‌زند ، تعريف و تمجيدهاي بي‌حساب و کتابي است که از مفهوم عشق در سريال‌ها، فيلم‌ها، رمان‌ها، ترانه‌ها، شعرها، حکايت‌هاي تاريخي و... مي شود . انگيزه هاي دروني و عاطفي نيز به‌ آن دامن مي زند . اين مسئله باعث گشته ماهيت واقعي عشق در پس پرده خيال‌پردازي‌هاي رمانتيک مغفول بماند . بسياري از دختران و پسران اين مرز و بوم در وادي جانکاه آن گرفتار آيند.
قبل از ورود به بحث عشق اجازه مي‌خواهم نيم نگاهي به فرق بين دو مفهوم کليدي وابستگي و دلبستگي نماييم.
فرض کنيد به ميوه‌اي مانند آناناس علاقمند هستيد و به آن «دل بسته‌ايد» حال اگر روزها، ماه‌ها و سال‌ها به هر دليلي از خوردن آن محروم بمانيد، آيا در زندگي عادي و روزمره شما اختلالي ايجاد خواهد شد ، آيا عملکرد روزانه شما رو به کاستي مي‌گذارد؟ مسلّماً نه. شما سال‌ها از موضوع «دل‌بستگي» خود محروم مي‌مانيد ، ولي همه امور زندگي شما بر وفق مراد است.
اين نوع علاقه و تعلق را «دلبستگي» مي‌گويند ،حال اگر به جاي دلبستگي به آناناس به آن «وابسته» بوديد ، يک روز بدون آناناس نمي‌توانستيد سر کنيد. آدم وابسته به آناناس مثل فرد معتادي است که هر از گاهي براي به حد طبيعي رساندن سطح عملکرد خود نيازمند مصرف مواد است، پس وابستگي رواني نوعي اعتياد است. وابستگي رواني به چيزي يا کسي باعث کاهش عملکرد در فرد مي‌گردد و به نوعي فرد را از زندگي روزانه ‌و عادي خود خارج مي‌سازد .فرد وابسته رواني مثل فرد معتاد، دلش به موضوع وابستگي (مثل مواد مخدر يا محبت معشوق) خوش است ، در حالي که اين وابستگي عقلاً و منطقاً امري به شدت نکوهيده‌اي است.
در اسلام به شدت از وابستگي به غير خدا پرهيز داده شده است . وابستگي رواني يا به تعبيري عشق را اين گونه تصوير کرده است که وقتي بنده‌اي از خدا فاصله مي‌گيرد، خداوند عشق غير خود را در اين فاصله قرار مي‌دهد.
دلبستگي امري سالم و صد در صد خدايي است، ولي وابستگي رواني امري صد در صد مرضي و غير خدايي است .‌ آنچه متأسفانه گرفتار شديد ، وابستگي است.
اولياي خدا و ائمه معصومين به همسران و فرزندان خود دل بسته بودند، ولي سر سوزني به غير خدا وابسته نبودند.
آن چه که در زندگي هر فرد مؤمن در درجه اول اولويت قرار مي‌گيرد، استقلال رواني ـ عاطفي است . استقلال رواني-عاطفي سر منشأ بسياري از تحولات مثبت است. استقلال رواني ـ عاطفي در همه حوزه‌هاي عاطفي از قبيل پدر و مادر، شوهر و فرزند و دوستان بايد جاري باشد. وابستگي به هر کسي چيزي جز فرسودگي رواني، اشتغالات ذهني بي‌مورد، کاهش عملکرد، افول معنوي، افت تحصيلي و شغلي، فرصت‌سوزي‌هاي مکرر و... ندارد.
از سوي ديگر عشق به نوعي به نابودي عزت نفس فرد بازگشت مي‌کند. کسي که عزيز است ،هيچ‌گاه خود را در مقابل فردي از هم نوع خود حقير و کوچک نمي‌کند. اين آقا مثل ميليون‌ها خانم يا آقاي ديگر داراي نقاط ضعف و قوت عمده‌اي است . به هيچ وجه صلاحيت بت ،قبله يا خدا شدن براي شما ندارد. خضوع و خشوع فقط در مقابل عزيز مطلق يعني خداوند زيبنده است . هر نوع کوچک کردن بنده در نزد بنده ديگر مطرود است. فردي که ارزشمندي‌اش دروني است، نه بيروني، هيچ گاه به مقوله عشق گرفتار نمي‌آيد. اگر من از درون خود را ارزشمند بدانم ،چه نيازي دارم فرد بيروني به ارزش‌گذاري من اقدام نمايد؟ تحقير و تضعيف عاشق در برابر معشوق از نظر اسلام و روان‌شناسي محکوم است و با مقوله مهم عزت نفس و اعتماد به نفس منافات دارد.
افراد عاشق معمولاً از رگه‌هايي از افسردگي رنج مي‌برند .به تعبيري از بي‌معنايي و يکنواختي در زندگي به ستوه آمده‌اند. فرد افسرده مي‌کوشد معناي جديدي براي زندگي خود دست و پا کند. فرد افسرده پس از مدتي معشوقش به تنها معناي زندگي‌اش مبدل مي‌گردد و احساس مي‌کند که زندگي بدون معشوق فوق‌العاده بي‌معناست.
از نظر روان‌شناسي خصوصيات افراد عاشق هم‌پوشاني زيادي با خصوصيات افراد وسواسي دارد . همان گونه که فرد وسواسي براي حصول آرامش به ده بار شستن دست خود در روز عادت دارد ، فرد عاشق هم براي به دست آوردن آرامش خود نيازمندارتباط فكري، ذهني يا عملي با معشوق است.. به اين ترتيب عشق مرضي تحت عنوان رفتار وسواسي ـ اجباري طبقه‌بندي مي‌شود .
چرا انسان عاقل بهترين و سرنوشت‌سازترين لحظات عمرش را صرف يک امر موهوم و بي‌معنا کند؟ آيا سزاوار است که سرمايه عمرم را براي يک فرد فوق‌العاده معمولي تباه کنم؟
اين سؤال را همواره از خود بپرسيد که تا کي مي‌توانم به اين روند آسيب‌زا و خطرناک ادامه دهم: ده سال، بيست سال، سي سال، تا پايان عمر؟!
به نكاتي براي فراموشي عشق توجه فرماييد
1ـ فرايند فراموشي عشق زمانبر است . عشق چند ماهه را نمي‌توان چند روزه فراموش کرد. اگر قبول کنيم اين فرايند زمانبر است ،پس نبايد زود از آن خسته شويم يا با هر تداعي خاطره از ميدان به در رويم.
2-روند تدريجي فراموشي او را با روند حذف علائم و نشانه هاي تداعي گر خاطرات او تا جايي كه امكان دارد همراه سازيد. از تنهايي در اتاق يا مكان هايي كه ياد آور خاطره گذشته است، پرهيز كنيد.
3ـ وابستگي رواني يا عشق افراطي به اين جهت نابهنجار است که موجب کاهش عملکرد در زندگي روزمره شما مي‌گردد، پس اگر موفق به حذف نشان ها هم نشده باشيد ، چنانچه به هر طريقي به عملکرد طبيعي خود بازگرديد، باقيمانده آثار و عوارض عشق هيچ مشکلي براي شما به وجود نخواهد آورد. مهم اين است که فکر ايشان باعث کاهش عملکرد (مثل اختلال خواب، اختلال خوراک و...) در شما نگردد، پس با تمايز ميان اين دو هر گونه پيشرفت در زمينه ارتقاي سطح عملکرد خود را ارج بنهيد.
4-جايگزين كردن اهداف عالي تر مادي يا معنوي در زندگي خود به شما فرصت جايگزين كردن هدف ها با يكديگر مي دهد.
5- با برجسته كردن نقاط ضعف و كاستي هاي فرد مورد نظر ، درون خود را نيز براي فراموش كردن آماده سازيد. مطمئناً وقتي از روزنه نگاه عاشقانه نبينيد، ضعف هاي بسيار در او خواهيد ديد، چون هيچ انسان و هيچ موجودي جز خداوند پيراسته از عيب و نقص نيست.
6ـ وابستگي عاطفي ـ رواني مانند اعتياد، علاوه بر خوددرماني نيازمند کمک متخصصان روان‌شناسي و روانپزشکي مي‌باشد، پس به خود درماني اکتفا نکنيد . براي دارودرماني يا روان درماني احتمالي به نزد يک متخصص برويد.
7ـ با هرگونه اقدام جانانه جهت درمان تخصصي، زندگي (بدون عشق مرضي) رنگ و بوي تازه به خود خواهد گرفت، رنگ و بويي که به هيچ وجه در اين مدت نظير آن را نديده‌ايد.
8ـ در بازي زندگي خود را به هيچ وجه از پيش باخته و شکست خورده تلقي نکنيد. همه مي توانند و شما هم مسلماً يکي از همه هستيد.
9ـ ورزش سنگين، تنفس عميق و تفريحات سالم و توسعه روابط با دوستان همجنس را سر لوحه زندگي خود قرار دهيد.
10ـ همواره خود را در معرض آزمايش الهي بدانيد .با ديده عبرت ‌بين به همه پديده‌هاي پيرامون خود بنگريد.
موفق و سربلند باشيد.

صفحه‌ها