پرسش وپاسخ

با عرض سلام و خسته نباشید من دختری نوزده ساله ام که همیشه به فکر مرگ هستم، و از اینکه بعداز مرگ جسم چیزی را حس نمیکند کاملاً با خبرم، اما بنا به دلایلی از دفن شدن خوشم نمی آید و دوست دارم مرا مطابق با آیین هندو یا زردشتیان راهی سفر به برزخ بکنند چون عقیده من این است که با این کار زمان کمتری برای از بین رفتن کالبَد و رفتن به دنیای معنوی صرف میشود. به نظر من هر انسانی حقوقی دارد و این عدالت نیست مرا، که از دفن شدن بیزارم با آب سرد، روی آن میزهای فلزی بشویند، لا به لای پلاستیک(که خود پنج هزار سال طول میکشد که تجذیه بشود)بپیچند و در قبرهای تنگ بگذارند و روی قبر بلوکهای سیمانی بگذارند وخاک بریزند! میخواستم بدانم آیا اگر وصیت کنم که مرا بسوزانند، عملی هست یا نه؟ از خیلی ها شنیده ام که تغییر دین گناهی بزرگ و غیر قابل بخشش در پیشگاه خدا است،اما من دوست ندارم دفن بشوم. باور کنید دین اسلام را دوست دارم، اما اگر حق انتخاب مراسم بعد از مرگم را از من بگیرند، چاره ای جز تغییر دین؛ صرفاً به علت دفن نشدن ندارم؛ زیرا این مسـاله برایم بیــــــــنهایت مهم است. لطفاً مرا راهنمایی کنید تا از این سردرگمی نجات پیدا کنم... با تشکر

همان طور که خود معتقديد بعد از مرگ جسم انسان هيچ احساسي ندارد . روح انسان بعد از جدا شدن از بدن به عالم برزخ مي رود. بنابراين چه بدن انسان بعد از مرگ دفن شود يا سوزانده شود ،هيچ فرقي براي روح ندارد .اما اين که دستور اسلام به دفن کردن ميت مسلمان تعلق گرفته، براي حفظ احترام است. اکثر دستورات و احکام غسل و کفن و دفن ميت بر اين اساس است.
در مورد اين موضوع که آيا مي توان وصيت کرد که بدن انسان را بعد از مرگ بسوزانند، وصيت به امور حرام تعلق نمي گيرد .چنين وصيتي صحيح نيست و مورد عمل نمي شود.(1)
پي نوشت :
1. امام خميني ،تحريرالوسيله، ج2،ص93.
در ارتباط هاي بعدي نام مرجع خود را ذکر کنيد.

بعضی احادیث از ائمه و حضرت رسول نقل شده که به نظر صحیح نمیاید. مثلا در مورد اثرات خواندن سوره های قران مطالب عجیبی جود دارد ...مثلا حدیثی وجود دارد که اگر کسی سوره قدر را در نماز خود بخواند تمام گناهان او در آن لحظه آمرزیده می شود ... یا اینکه اگر فلان دعا خوانده شود گناهان فرد آمرزیده می شود...اگر اینگونه احادیث صحیح هستند بفرمایید چطور ممکن است با خواندن یک سوره مثلا شصت سال گناه کسی آمرزیده شود-البته حتی بافرض اینکه مقصود گناهان غیر از حق الناس باشد باز هم معقول به نظر نمی رسد - فردی را در نظر بگیرید که حق الناسی بر عهده ندارد و به خدا و نبوت و معاد هم معتقد است اما تمام طول عمر مشغول گناهان کبیره بوده است در آخرین ساعت عمر سوره قدر را میخواند و از دنیا می رود خب طبق این حدیث گناهان این فرد آمرزیده می شود و او باید بدون هیچ پرسش و پاسخی وارد بهشت شود ...اگر هم این احادیث صحیح نیستند چرا در بسیاری کتب معتبر مثل مفاتیح و یا در حاشیه بسیاری از قران ها این احادیث ذکر شده است. البته با توجه به اینکه هیچگونه شرط و شروط دیگری در مورد این اعمال ذکر نشده است و صرفا انجام یک عمل -مثلا خواندن یک سوره -چنین پاداشی برایش ذکر شده است نمونه دیگر به عنوان مثال حدیثی است از حضرت صادق که هرکه چهل صبح دعای عهد را بخواند هنگام ظهور حضرت حجت زنده خواهد شد و ایشان را زیارت خواهد کرد و در رکابشان شهید خواهند شد...آیا واقعا بصورت تضمینی میتوان گفت بر اساس این حدیث خواننده دعای عهد صد درصد هنگام ظهور زنده خواهد شد ؟

باعرض سلام و تشکر از ارتباط شما با اين مركز.
مي بايست در مورد اين گونه روايات كه مشتمل بر ادعيه است، به مضمون دعا دقت كنيم. اگر خود نمي‏توانيم، به علما و كارشناسان عرضه كنيم. اگر تشخيص داده شد كه مضمون دعا با متون اسلامي و با مباني كلامي و عقيدتي منافاتي ندارد، دعا را به قصد رجا و به اميد رسيدن به ثواب بخوانيم. در احاديث معروف به "من بلغ" وارد شده كه هر كس براساس روايتي كه بيانگر ثوابي است، به اميد رسيدن به آن ثواب عمل كند، خداوند به او همان ثواب را عطا مي‏كند، گرچه حديث صحيح نباشد.(1)
نكته مهم در اين گونه روايات آن است كه مضمون چنين روايتي هيچ گاه به طور مطلق صحيح نخواهد بود . حتماً داراي قيود و شرايطي است، مثلاً همين حديث مورد نظر اگر به صورت مطلق صحيح باشد، به معناي آزاد بودن شخص تا يك سال است كه هر گناهي را انجام دهد، كه به طور يقين اين معنا صحيح نمي‏باشد؛ زيرا فلسفه دعاها و مناجات براي نزديك شدن انسان به خداوند و دوري از معاصي و گناهان است. چگونه مي‏تواند خواندن يك دعا، مجوزي براي انجام گناهان و دور شدن از خداوند و رحمت الهي باشد؟!
مقصود از روايت‏هايي كه آثار خاصي را براي برخي از اعمال ذكر كرده‏اند، اين نيست كه فلان عمل «علت تامه»آن اثر است؛ بلكه مقصود مقتضي اثر است. «علت تامه»، مجموع علل مؤثر بر يك چيز با رفع تمام موانع است. تأثيرچنين علتي بر معلول حتمي و ضروري است، و به هيچ وجه تخلف بردار نيست. در حالي كه «مقتضي» يكي از شرايط مؤثر بر يك پديده است كه در صورت فقدان موانع، مي‏تواند اثر كند، ولي اگر مانعي بر سر راه آن قرار گيرد، توان تأثيرندارد. چنين چيزي در جهان ماديات و اسباب و مسببات طبيعي نيز هست؛ مثلاً اگر گفته مي‏شود: «آتش سبب احتراق چوب است» به نحو مقتضي است؛ يعني، تا ديگر شرايط مانند وجود اكسيژن پديدار نشوند و موانع بر طرف نشود،عمل احتراق صورت نخواهد گرفت. بنابر اين اگر كسي چوب تري را در آتش اندازد و با گذشت چند دقيقه از احتراق خبري نباشد، نبايد در آن گزاره ترديد كند؛ بلكه بايد جست‏وجو كند كه آيا آن گزاره مشروط به شرايطي نيز هست يا نه؟ آيا مانعي براي تأثير آتش در چوب وجود دارد يا خير؟ آن گاه خواهد ديد كه اين گزاره ضمن دارا بودن ارزش صدق،مشروط به شرايط متعددي از قبيل وجود اكسيژن و عدم موانعي چون رطوبت در چوب، تناسب ميزان حرارت آتش بامقدار مقاومت چوب و ... است. ليكن اگر تمام شرايط و رفع موانع مفروض پديد آمد؛ يعني علت تامه محقق شد،حتماً چوب آتش خواهد گرفت و تخلف آن، به معناي كذب گزاره فوق مي‏باشد.
تأثير اين اعمال نيز به نحو «جزءالعلة» و «مقتضي» است، و همواره با ديگر شرايط عمل مي‏كند.
اما اين كه آن شرايط دقيقاً چيست؟ سهم هر يك تا چه اندازه است؟ آيا تأثير اين عمل و هر شرط ديگر در همه موارد يكسان است؟ يا ممكن است در موردي نقش اصلي‏تري را ايفا كند و در جاي ديگر عامل ديگر؟ مكانيسم تأثير چگونه است؟ آيا ديگر ابزارها را در اثرگذاري تقويت مي‏كند يا خود مستقيماً اثر مي‏گذارد؟ اين ها و ده‏ها سؤال ديگر، مسائلي است كه ريشه عقلي و فكري بشر هنوز در حدي نيست كه بتواند به طور كاملاً دقيق به آن ها پاسخ گويد. يكي ازخدمات بزرگ انبيا به بشر، آگاه سازي وي از وجود چنين عاملي است كه عقل به تنهايي قادر به شناخت آن نيست.
پي‏نوشت‏:
1 - كافي، ج‏2، ص 87، باب من بلغه ثواب من الله.

من و همکلاسم در دانشگاه به هم علاقه مند شدیم و باید بریم ترم سوم و با توجه به همشهری بودن وبسیاری موارد اشتراک دیگر و دوستی دورادور پدرامون قصد ازدواج در اینده بعد از گرفتن دکتری را داریم ولی خانواده مان در این مورد چیزی نمی دانند من 5 ماه از دوست پسرم بزرگترم ولی در موارد بسیلری درک و فهم اون از من بیشتره مشکل ما اینکه با وجود اینکه ایشون فردی ایست بسیار خجالتی که از شخواستم اگه میخواد با من باشه در روابط اجتماعی اش در دانشگاه یا خانواده خودش نباید خجالتی باشه ایشون پذیرفتن به خاطر من دیگه خجالتی نباشن ولی میگن تا حالا چندین بار سعی کردن و نتونستن میخواستم بهمون کمک کنید ایا ایشون به روانشناس نیاز دارن؟ واقعااین تنها مشکل ماست که دیگران رفتار ترحم امیز با ایشون دارن که منو ازار میده چون فردی خودرای هستم و همهاز من حساب میبرن

با سلام و تشکر از اعتماد شما نسبت به مرکز.
کم‌رويي يک پديدة شايع و متداول است. اگر فرد نتواند کمرويي خود را برطرف نمايد، نياز به درمان توسط روان درمانگر دارد. در واقع، در بسياري موارد افراد مبتلا به اختلالات گوناگون نمي‌توانند براي خود کاري موثر انجام دهند و بايد به روانشناس مراجعه نمايند. يکي از روش هاي درماني در اين زمينه آموزش روش ابراز وجود است که در طي دوره درماني، افراد مي آموزند که براي دريافت حقوق خود قاطعانه رفتار کنند بدون آنکه به صورت پرخاشگرانه رفتار نمايند و يا از حقوق خود چشم‌پوشي کنند. در اين نوع آموزش افراد ابتدا با مؤلفه هاي کلامي و غيرکلامي ابراز وجود آشنا مي‌شوند. مي‌آموزند که چگونه از زبان بدن استفاده کنند . با تمرينات متعدد ابراز وجود را به صورت منعطف براي موقعيت هاي گوناگون به کار گيرند.
البته مطمئناً اين تنها مشکل شما نيست؛ هنگامي که ما بدون توجه به اهداف يک زندگي مشترک و خودآگاهي مناسب به برقراري رابطه با قصد ازدواج به برقراري رابطه مي‌پردازند، اين ها نيز مشکلاتي هستند که در پيش روي ما قرار دارند.
خودرأي بودن يکي از مسايلي است که در يک زندگي مشترک مشکلات متعددي را به وجود مي‌آورد . بايد در صدد رفع آن باشيم. همين طور بزرگ تر بودن شما از ايشان مي‌تواند برخي مسايل را پس از ازدواج پديد آورد که بايد نسبت به آن نيز توجه لازم را داشته باشيد.
همين طور روابط پيش از ازدواج يک مانع مهم در تعيين دوام زندگي مشترک خواهد بود. هر چند ممکن است به نظر آيد که روابط پيش از ازدواج مي‌تواند به شناخت افراد از يکديگر منجر شود اما از آن جا که اين روابط مخفيانه منجر به متهم نمودن فرد مقابل است، اغلب پس از ازدواج زن و شوهر کنوني از بي اعتماد بودن گفتگو مي کنند که از کجا معلوم که فرد خطاکار براي بار ديگر اقدام به يک روابط نامشروع و مخفيانه ننمايد. در اين بين بيش ترين لطمه متوجه زنان خواهد بود. در نهايت توصيه مي‌شود از اين وضعيت فاصله بگيريد . اجازه دهيد تا بدون هيچ گونه وابستگي به يک شناخت کافي درباره او برسيد و دربارة زندگي رسمي خودتان تصميم بگيريد.
والسلام. خدا نگهدارتان!

1- حضرت علی اکبر در چه تاریخی و در کجا متولد شدند؟

2- روز جوان چه روزی است؟

3- ارکان نماز چیست؟

4- شکیات نماز چیست؟ کدام صحیح و کدام نماز را باطل می کند؟

پرسش1: حضرت علي اکبر در چه تاريخي و در کجا متولد شدند؟
پاسخ:
اینکه حضرت علي‌اکبر (ع) در چه زماني متولد شد، در کتاب‌هاي معتبر تاريخي مطلبي يافت نشد. اصولاً درباره اينکه حضرت چند ساله بوده نيز اختلاف است.
برخي هيجده ساله و گروهي نوزده ساله و بعضي بيست و پنج ساله ذکر کرده‌اند. در ترجمه نفس المهموم آمده که علي‌اکبر(ع) در زمان حکومت عثمان متولد شد. در آن جا نقل شده که مشهور اين است که حضرت بيست و پنج سال سن داشته است.(1)
در کتاب فرهنگ عاشورا آمده که او حدود بيست و پنج سال سن داشت (2) و اشاره‌اي به زمان تولد وي نکرده است.
شيخ مفيد در ارشاد و مرحوم شهرآشوب در مناقب و علامه مجلسي در بحار الانوار، و ساير مورخان و محدثان بزرگ شيعه به تاريخ ولادت حضرت اشاره‌اي نکرده‌اند.
در کتاب نگاهي نو به جريان عاشورا که اخيراً چاپ شده و درباره حضرت علي‌اکبر مفصل بحث کرده، به تاريخ ولادت اشاره نکرده، از مقتل خوارزمي نقل مي‌کند که سن حضرت بيست و هشت سال بود.(3)
البته درکتاب هايي که متأخرين درباره حضرت نوشته اند، برخي به تاريخ ولادت اشاره کرده اند. مرحوم سيد عبدالرزاق موسوي مقرم در کتابي که درباره حضرت نوشته، درصفحه 28 ولادت را در يازده شعبان سال 33 هجري در مدينه دانسته است .
نيز آن مرحوم در کتاب مقتل الحسين (ع) درضمن چگونگي شهادت حضرت علي اکبر تاريخ ولادت وي را يازده شعبان ذکرمي کند.

پي‌نوشت‌ها:
1. دمع الشجوم ،ترجمه نفس المهموم، ص 330.
2. فرهنگ عاشورا، ص 322.
3. نگاهي نو به جريان عاشورا، ص 89 ـ 91.
----------------------------

پرسش 2: روز جوان چه روزي است؟
پاسخ:
روز ولادت علي اکبر (ع) توسط سازمان ملي جوانان به نام روز جوان نام گذاري شده است.
--------------------------------

پرسش 3: ارکان نماز چيست؟
پاسخ:
واجبات نماز يازده چيز است که بعضى از واجبات نماز، ركن است، يعنى اگر انسان آن ها را به جا نياورد يا در نماز اضافه كند، عمدا باشد يا اشتباها، نماز باطل مى‏شود. بعضى ديگر ركن نيست، يعنى اگر عمدا كم يا زياد شود، نماز باطل مى‏شود. چنانچه اشتباها كم يا زياد گردد، نماز باطل نمى‏شود.
ارکان نماز پنج چيز است.
اول: نيت.
دوم: تكبيرة الاحرام.
سوم: قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام، و قيام متصل به ركوع ،يعنى ايستادن پيش از ركوع.
چهارم: ركوع.
پنجم: دو سجده.(1)

پي نوشت:
1.آيت الله مکارم شيرازي، توضيح المسائل، م864.
-------------------------

پرسش 4: شکيات نماز چيست؟ کدام صحيح و کدام نماز را باطل مي کند؟
پاسخ:
شکيات نماز 23 قِسْم است؛ هشت قسم آن شک‌هايي است که نماز را باطل مي‌کند . به شش قسم نبايد اعتنا کرد . نُه قسم صحيح است.
از بين هشت قسمي که نماز را باطل مي‌کند، به دو قسمت که بيش تر مورد نياز است، اشاره مي‌کنيم:
1- شک در شمار رکعت‌هاي نماز سه رکعتي(نماز مغرب)،
2- شک در شمار رکعت‌هاي نماز دو رکعتي مثل نماز صبح و نماز مسافر. شک در نمازهاي مستحبي نماز را باطل نمي‌کند.
مواردي که انسان نبايد به شکش اعتنا کند، شش قسم است:
1- شک در چيزي که محلّ به جا آوردن آن گذشته باشد،
2- شک بعد از سلام،
3- شک بعد از گذشتن وقت نماز،
4- شک کسي که کثير الشکّ است،
5- شک امام جماعت يا مأموم،
6- شک در نمازهاي مستحبّي.
در نُه موردي که شک در شمار رکعت‌هاي نمازهاي چهار رکعتي باشد، با شرايطي نماز صحيح است:
1- شک بين دو و سه در نماز چهار رکعتي. اگر شک بعد از اتمام سجدة دوم باشد، بنا را بر سه مي‌گذارد . يک رکعت ديگر مي‌خواند. بعد از سلام نماز يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته مي‌‌خواند.
2- شک بين دو و چهار بعد از اتمام سجده دوم، که بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند . بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده مي‌خواند.
3- شک بين دو و سه و چهار ، که بعد از اتمام دو سجده، بنا را بر چهار مي‌‌گذارد . بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو رکعت نماز احتياط نشسته مي‌خواند.
4- شک بين چهار و پنج ، که بعد از اتمام دو سجده بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند . بعد از نماز دو سجده سهو به جا مي‌آورد.
5- شک بين سه و چهار، که در هر جاي نماز باشد، بنا را بر چهار مي‌گذارد و نماز را تمام مي‌کند. بعد از نماز يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته به جا مي‌آورد.
6- شک بين چهار و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و سلام دهد. يک رکعت نماز احتياط ايستاده يا دو رکعت نشسته به جا آورد.
7- شک بين سه و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد . دو رکعت نماز احتياط ايستاده به جا آورد.
8- شک بين سه و چهار و پنج در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند .بعد از نماز دو رکعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو رکعت نشسته به جا آورد.
9- شک بين پنج و شش در حال ايستاده که بايد بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد . دو سجدة سهو به جا آورد.(1)
توضيح بيش تر و موارد ديگر ذکر نشده در پاسخ را مي‌توانيد در توضيح المسائل مطالعه فرماييد.چنانچه ابهامي در پاسخ بوده و يا سؤال ديگري داشتيد ، مجددا با ما مکاتبه نماييد.

پي‌نوشت‌:
1. توضيح المسائل مراجع، ج 1، ص 619 تا 636، با تلخيص.

پايان وقت نمازمغرب و عشا ، نصف شب است . نصف شب به موقعي مي گويند که اگر شب را از اول غروب تا اذان صبح ، حساب کرده و تقسيم بردو کنيم ، نصف شب شرعي ، معين مي شود.(1) نصف شب شرعي،غالبا حدود 11 ساعت و يک ربع ، بعد از اذان ظهر است.
اگر کسي نمازمغرب و عشا را به جهت عذري تا نصف شب نخوانده باشد، بنا براحتياط واجب بايد تا قبل از اذان صبح بدون اينکه نيت ادا و قضا کند، به جا آورد؛ اما اگر عمداً نخواند، بعد از نيمه شب هردو را بايد به نيت قضا بخواند.(2)البته در آخر وقت به اندازه 4 رکعت،(در سفر به مقدار دو رکعت) وقت مخصوص نماز عشا است ،يعني در اين زمان نمي توان نماز مغرب را خواند.(3) بنابراين نماز مغرب زودتر از نماز عشا قضا مي شود.
پي نوشت ها:
1.آيت ا لله مکارم شيرازي،توضيح المسائل،م 679 .
2. همان،م 680.
3. همان،م 676.

پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: «با فضيلت ترين اعمال امتم انتظار فرج است».

1- برترین اعمال در عصر غیبت؟

2- اولین کسی که با حضرت مهدی بیعت می کند کیست؟

3- معنای "حجت"؟

4- خواندن کدام دعا در شب نیمه شعبان  توصیه شده؟

5- اماکن منسوب و مرتبط با  وجود مقدس امام زمان ؟

6- حضرت مهدی چه موقع و در کجا ظهور می کند؟

پرسش1: برترين اعمال در عصر غيبت چيست؟
پاسخ:
در زمان غيبت وظايف متعدد براي منتظران بيان شده و هرکدام آن ها اهميت وفضيلت دارند،اما در برخي روايات با فضيلت ترين و برترين عمل، انتظار فرج ذکر شده است. پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: «با فضيلت ترين اعمال امتم انتظار فرج است».(1)

پي نوشت :
1. لطف الله صافي، منتخب الاثر، ص 629، حديث 5 .
-------------------------------

پرسش 2: اولين کسي که با حضرت مهدي بيعت مي کند کيست؟
پاسخ:
بر اساس برخي روايات اولين فردي که با حضرت بيعت مي کند جبرئيل است. ابان بن تغلب از امام صادق (علیه السلام) نقل مي کند اولين کسي که با قائم (عج) بيعت مي کند جبرئيل است (1 ) براي آگاهي بيشتر به کتاب موعود شناسي مراجعه نمائيد.

پي نوشت:
1. موعود شناسي وپاسخ به شبهات ،ص561 ؛ احتجاج طبرسي ،ص 431 .
-----------------------------

پرسش 3: معناي "حجت"چيست؟
پاسخ:
حجّت به معناي نمودار، دليل، بيّنه، برهان است. راغب گويد: حجت دليلى است كه مقصود را روشن سازد. (و تلك حجتنا آتيناها ابراهيم على قومه) (1)
چنان كه احتجاج به معنى دليل آوردن و محاجّه دليل آوردن دو خصم در برابر يكديگر بر اثبات مطلبى باشد.
رسلا مبشرين و منذرين لئلا يكون للناس على الله حجة بعد الرسل؛
پيامبرانى مژده دهنده و بيم دهنده فرستاديم تا مردمان را پس از آمدن پيامبران بر خدا دليل و عذر و بهانه اى نباشد. (2)
قل فلله الحجة البالغة؛ بگو: اى محمد كه دليل و برهان رسا از آن خداوند است. (3)
پيامبران و اوصياى آن ها را از اين جهت حجت گويند كه خداوند به وجود آن ها بر خلق خود احتجاج كند و اين كه آن ها دليلند بر وجود خدا و گفتار و كردارشان دليل است بر نياز مردم به قانون آسمانى.

پي نوشت ها
1.انعام(6)آيه 83.
2. نساء(4)آيه 165.
3. انعام،آيه149.
------------------------------------

پرسش 4: خواندن کدام دعا در شب نيمه شعبان توصيه شده؟
پاسخ:
شب نيمه شعبان بعد از شب قدر از بزرگ ترين ومهم ترين شب ها در اسلام شمرده شده است. شبي است که توبه و استغفار، تلاوت قرآن، خواندن نماز، دعا و مناجات با خدا و احيا و شب زنده داري آن سفارش شده است. (1) علاوه براين اعمال، برخي از مهم ترين اعمال شب نيمه شعبان عبارت است از:
1- زيارت امام حسين (عليه السلام).
2- چهار رکعت نماز، بعد از هر دو رکعت تشهد و سلام گفته مي شود. در هر رکعت بعد از خواندن حمد، ده مرتبه سوره قل هو الله احد خوانده شود و بعد از نمازاين دعا خوانده شود:
« اللَّهُمَّ إِنِّي إِلَيْكَ فَقِيرٌ وَ إِنِّي عَائِذٌ بِكَ وَ مِنْكَ خَائِفٌ وَ بِكَ مُسْتَجِيرٌ، رَبِّ لَا تُبَدِّلِ اسْمِي، رَبِّ لَا تُغَيِّرْ جِسْمِي، رَبِّ لَا تُجْهِدْ بَلَائِي، أَعُوذُ بِعَفْوِكَ مِنْ عِقَابِكَ وَ أَعُوذُ بِرِضَاكَ مِنْ سَخَطِكَ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَتِكَ مِنْ عَذَابِكَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْكَ، جَلَّ ثَنَاؤُكَ، أَنْتَ كَمَا أَثْنَيْتَ عَلَى نَفْسِكَ وَ فَوْقَ مَا يَقُولُ الْقَائِلُون‏» (2)
3- نماز جعفر طيار به همان کيفيتي که در مفاتيح الجنان آمده است. (3)
4- دو رکعت نماز به اين کيفيت که، پيش از خواندن نماز عشا غسل کند، لباس نظيف و پاکيزه بپوشد، به نماز بايستد، در رکعت اول بعد از حمد سه آيه اول سوره بقره، بعد از آن آيت الکرسي، سپس سه آيه آخر سوره بقره را بخواند. در رکعت دوم بعد از حمد، هر يک از سوره هاي ناس و فلق و توحيد را هفت مرتبه بخواند. (4)
5- خواندن چهار رکعت نماز به شرح زير مستحب است:
بعد از هر دو رکعت تشهد و سلام گفته مي شود، در رکعت اول بعد حمد، سوره يس، در رکعت دوم بعد از حمد سوره حم دخان، در سوم بعد از حمد الم سجده، در رکعت چهارم بعد از حمد سوره ملک خوانده شود. (5)
6- يکصد رکعت نماز، بعد از هر دو رکعت تشهد و سلام گفته مي شود. در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحيد خوانده شود.(6) مرحوم حاج شيخ عباس قمي با استفاده از روايات پانزده عمل مستحبي را براي اين شب در مفاتيح ذکر کرده است.

پي نوشت ها:
1. وسايل الشيعه ، ج8 ، ص105.
2. الکافي ، ج3 ، ص 469.
3. وسايل الشيعه ، ج 8 ، ص 59.
4. همان ، ص 108.
5. همان .
6. همان.
---------------------------------

پرسش 5: حضرت مهدي (عج) چه موقع و در کجا ظهور مي کند؟
پاسخ:
روايات، ظهور امام زمان را از مسجد الحرام، در مکه بيان مي دارد.(1) آمده است که مردم بين رکن و مقام با حضرت بيعت مي‌کنند. (2 )
برخي گفته‌اند که حضرت در روز جمعه ظهور مي‌کند (3). در برخي روايات آمده که حضرت در روز شنبه مصادف با روز عاشورا، ظهور مي‌کند.(4)
زمان ظهور حضرت و اينکه در چه سالي است، مشخص نيست. در روايات آمده که کساني که زمان ظهور را معين کنند، از دروغگويان هستند.(5)
براي آگهي بيشتر به کتاب موعودشناسي از علي‌اصغر رضواني مراجعه نماييد.

پي‌نوشت‌ها:
1. موعودشناسي و پاسخ به شبهات، ص 559.
2. الغيبه نعماني، ص 139.
3. بحار الانوار، ج 52، ص 275.
4. موعودشناسي و پاسخ به شبهات، ص 560.
5. بحار الانوار، ج 52، ص 103.

سلام.خسته نباشید یکی از دوستان من به کل دین هااعتقادی نداردو میگوید دین به هیچ دردی نمیخورد و قرآن را به راحتی میتوان نقض کرد و میگوید هر کشوری که دارای دینی رسمی است پیشرفتی ندارد مثل ایران و میگوید دین درست نقطه مقابل علم است.باتشکر به سوال من که آیا دین نقطه مقابل علم است یا خیر همراه با توضیحی صحیح و مناسب جواب دهید

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
انگيزه و هدف دوست تان از اظهار نظر مي تواند متفاوت باشد، اگر چه ادعاي علم و فكر و دانش مي كند، اما انگيزه هاي عاطفي، رواني، اجتماعي، خانوادگي و عوامل بسيار ديگر مي تواند در ضعف ايمان و اعتقاد ديني نقش داشته باشد، اما همه اين افراد با ادعاي فكر و دانش و مخالفت دين با عقل و دانش، به سوي بي ايماني و بي اعتقادي پيش مي روند؛ بنابراين براي هدايت كردن انسان به سوي حقيقت بايد عوامل و عناصر ديگر و نوع و شيوه برخورد و مانند آن را در نظر داشته باشيد، اما در مورد خصوص مورد سوال بحث رابطه علم و دين بسيار مفصّل و دقيق است و علم داراى مبانى گوناگون مى‏باشد، امّا آنچه در سؤال مورد نظر است، علم تجربى مى‏باشد.
علم تجربى داراى ويژگى‏هاى ذيل است:
أ) ظنى است و مانند علوم فلسفى و رياضيات مبتنى بر براهين قطعى نمى‏باشد.
ب) داراى سند تجربى است.
ج) مركّب از گزاره درست و نادرست است.
اگر به دقت ويژگى‏هاى علوم تجربى مورد برّرسى قرار گيرد، به خوبى مى‏توان فهميد كه آيا بين گزاره‏هاى دينى و علمى تعارضى وجود دارد يا نه!
اين دسته از علوم به دو بخش تقسيم مى‏شود:
أ) قوانين علمى، اين بخش از گزاره‏هاى علمى تا حدّى از قطعيت برخوردار است و تأثير پذيرى كمترى از عوامل ظنى دارد. اين قضايا معمولاً با گزاره‏هاى قطعى دينى هيچ گونه برخورد و تعارضى ندارد.
ب) نظريات علمى، با توجه به اين كه از قطعيت برخوردار نيست و در موارد بسيارى اين نظريات دچار ابطال و دگرگونى مى‏شوند، نبايد انتظار داشت كه هميشه نظريات علمى با داده‏هاى دينى هماهنگ و كاملاً سازگار باشد، زيرا لازمه آن اين است كه دين مانند آراى ظنى و تجربى دانشمندان همواره دستخوش تفسير و دگرگونى شود.
بنابراين ممكن است برخى از گزاره‏هاى دينى با برخى از گزاره‏هاى علمى، در زمانى با هم تعارض داشته باشند و در زمان ديگر تعارض نداشته باشند، به عنوان نمونه مى‏توان ديدگاه قرآن درباره پيوند بيولوژيك جنين با والدين را در نظر داشت، كه تا اواخر قرن نوزدهم، مغاير نگرش علمى رايج زيست‏شناسى بود، ولى در نيمه دوم قرن نوزدهم نظريات مبتنى بر پيوند يكسويه فرزند با پدر و مادر منسوخ گرديد و علم جديد با ديدگاه قرآن دراين زمينه همسو شد.
كاروان علمى بشر هنوز در نيمه راه است. بسيارى از نظريات علمى موجود در آينده دگرگون خواهد شد. طبيعى است در اين ميان آرا و انديشه‏هاى صحيح و سقيم وجود دارد. بنابراين انتظار هماهنگى كامل دين و علم به معناى دانش تجربى، انتظار نابجايى است، ولى مسلّم است كه بين قطعيات دين و علم تعارضى وجود ندارد. البته مشكل گاهى اوقات در طرف ديگر تعارض مى‏باشد، يعنى گاهى فهم از دين اشتباه است و تعارض ميان فهم خاص از دين با علم، به عنوان تعارض علم و دين انگاشته مى‏شود، در حالى كه يك نوع فهم از گزاره دينى مانند فهم از ظاهر آيات، با علم تعارض يافته است، نه با خود دين. گاهى نيز آنچه دين انگاشته مى‏شود، دين نيست، يعنى برخى از رواياتى كه داراى سند صحيحى نمى‏باشند و به صورت مجعول بوده، به عنوان حديث معصوم نقل شده . در چنين مواردى تعارض ظاهرى است و تعارض ميان علم و دين نمى‏باشد.
نكته قابل اهميت تفكيك بيان تعارض ظاهرى و واقعى است. اگر مراد تعارض ظاهرى باشد، در وجود تعارض ميان علم و دين هيچ شكى نيست، ولى انديشمندان راه‏هاى متعددى براى رفع تعارض ذكر كرده‏اند. تعارض واقعى بين گزاره‏هاى علمى و گزاره‏هاى دينى متصوّر نيست.(1)
مسئله ديگرِ حائز اهميت، فهم رابطه عليّت الهى و عليت طبيعى در جهان ماده و طبيعت است. بسيارى از مردم و حتى دانشمندان توجيه مى‏كنند كه عليت الهى در عرض عليت طبيعى قرار دارد، يعنى عامل و علت يك پديده مانند سيل، زلزله و بيمارى در جهان طبيعت، يا خدا است و يا عامل طبيعى، پس هر جا كه عامل و علت طبيعى پاسخ داد، عليت الهى در كار نيست . هر جا كه با مشكل برخورد كرديم و نفهميديم كه علت طبيعى و مادى چيست، آن را به خدا يا علت ماوراء الطبيعى نسبت مى‏دهيم. اگر بيمارى پيش آمد، اگر كارى از دارو و درمان بر نيامد، به سراغ علت ماوراء الطبيعى مى‏رويم. اين فهم كاملاً اشتباه است.
خداوند علت تمام پديده‏هاى عالم هستى است، خواه در آن زمان كه دارو تأثير مى‏گذارد و خواه در زمانى كه داروى خاص (و راه شناخته شده براى ما) تأثير نمى‏گذارد .خداوند از راه ديگرى كه براى ما ناشناخته است (با حفظ قانوت عليت و بر اساس آن) درمان مى‏كند. پس در هر دو صورت او شفا دهنده است.
مواردى كه مثال زده شده، ناشى از همين اشتباه است. اگر گفته مى‏شود كه قهر و غضب الهى موجب ايجاد زلزله و از بين رفتن انسان‏ها مى‏باشد، معناى آن چنين نيست كه قانون عليت طبيعى و مادى در اين جا نقض شده باشد، بكله از همان راه قانون عليت، اين عمل تحقق مى‏يابد، با اين تفاوت كه گاهى آن علت براى ما شناخته شده است، مثلاً گسل زمين‏ها و انرژى متراكم (كه علت گسل و بسيارى از امور ايجاد كننده آن، هم چنان براى ما شناخته شده نيست) اما گاهى علت آن براى ما شناخته شده نيست و خداوند از طريق علت ناشناخته، زلزله را ايجاد مى‏كند، به اين معنا كه براى به وجود آمدن پديده طبيعى، علت‏هاى متعدد وجود دارد كه برخى از آن‏ها براى بشر شناخته شده و بعضى ناشناخته است. خداوند همان گونه كه قادراست از طريق علت‏هاى شناخته شده براى بشر، آن پديده را ايجاد نمايد، هم چنين قدرت دارد از راه ناشناخته براى انسان‏ها، آن را ايجاد نمايد. معجزه چيزى جز اين نمى‏باشد، يعنى در معجزه، پديده بدون علت، به وجود نيامده يا حتى بدون علت طبيعى، بلكه از راه علتى كه براى ما ناشناخته است، ايجاد شده است.
به همين خاطر گفته مى‏شود كه معجزه خَرْق عادت است، يعنى نقض عليتى است كه براى ما شناخته شده و بدان عادت كرده‏ايم، نه اين كه علت نداشته و بدون علت به وجود آمده است.
بنابراين اگر هواشناسى پيش بينى نمايد در منطقه‏اى تا يك هفته باران نمى‏بارد، تنها از راه علت‏هاى شناخته شده براى انسان پيش بينى مى‏نمايد، اما چه بسا علت‏هاى ديگرى وجود داشته باشد كه براى بشر شناخته شده نبوده، و در آينده كشف شود. نشانه آن ايجاد باران مصنوعى با بارور كردن ابرها است، يا حتى از راه علت‏هاى آن در آينده كشف نشود. با توجه به اين مطلب، قهر و غضب الهى، دعا و راز و نياز انسان و... معنا دار شده و طبق قانون عليت بوده و با عليت طبيعى تناقضى ندارد.
حال ضمن توجه دقيق اين مطالب، بايد گفت:
اوّل: اگر نيك بنگريم، تعاليم آسمانى هيچ گاه كشفيات علمى را نفى نكرده و بر آن صحّه گذاشته‏اند، ضمن اين كه ما را به عوامل فرا مادى توجه داده‏اند، به طور مثال دانشمندان قائلند كه علت زلزله، فعل وانفعالات درونى زمين و جا به جايى گدازه‏هاى درونى زمين است. اين گزاره تجربى بيان كننده هر چه كه علت زلزله است نمى‏باشد، بلكه تنها به يك علت آن اشاره نموده است. مؤيد اين سخن تحقيقات فراوانى است كه اكنون در دنيا براى شناخت بيش تر اين پديده طبيعى جريان دارد. اگر تمامى جوانب زلزله شناخته شده بود، اين تحقيقات بى معنا بود.
با اين همه پيشرفت هنوز بشر نتوانسته وقوع زلزله راحتى يك ساعت زودتر پيش بينى كند، در حالى كه طبق تحقيقات، حيواناتى همچون اسب قادر به پيش بينى اين پديده به صورت غريزى مى‏باشند.
دو: با توجه به اين كه خداوند دانا و توانا است، مى‏توان گفت براى عذاب انسان‏هاى گنه كار و يا براى بيدارى از خواب غفلت و يا هر دليل ديگرى، اراده كند كه بلاياى طبيعى بر ناحيه‏اى نازل شود، بدون اين كه خارج از قانون عليت باشد، بلكه به صورت معجزه در آنِ واحد، زمينه زلزله يا سيل و طوفان فراهم گردد، همان طور كه در زمان حضرت نوح در جايى كه با دريا فاصله زيادى داشت، به فرمان الهى از زمين آب فراوان جوشيد و باران فراوانى هم از آسمان نازل شد كه همه گناهكاران را غرق نمود. برعكس مى‏تواند در جايى كه همه عوامل طبيعى شناخته شده براى وقوع زلزله فراهم است، از راه علتى كه براى ما ناشناخته مى‏باشد، جلوى زلزله را بگيرد.
با سيرى در آيات قرآن به درستى اين سخن پى برده مى‏شود.
حال ابرها عامل باران است، اما هيچ شگفتى ندارد كه خداوند به سبب نماز باران و طلب و دعاى مردم، به يكباره ابرها را توسط باد به منطقه‏اى منتقل نموده و آن سرزمين را سيراب نمايد. همان طور كه در زمان امام رضا(ع) و موارد ديگرى به وقوع پيوست.
سوم: مهم‏تر اين كه نه تنها بين علوم تجربى و دين تعارض نيست، بلكه همسويى كامل است، چرا كه وظيفه علم كشف حقايق جهان هستى است و سرمنشاء تمامى حقايق جهان هستى (اعم از تجربى و غير تجربى) يكى است.
گزاره‏هاى دينى كه از همان سرمنشأ ايجاد شده، همخوان با حقايق جهان هستى است.
چهار: روشن شد كه هيچ گاه براى رفع تناقض نيازى به دست برداشتن از علم به خاطر دين و يا از دين به خاطر علم نمى‏باشد، بلكه بايداز علم پرستى و جُمود بر يافته‏هاى تجربى دست برداشت و فهم خود از دين را نيز اصلاح نمود.
ضمن تأييد هر دو، جايگاه هر كدام را به خوبى شناخت و بر اساس همان شأن و جايگاه به آن نگاه كرد.
پنج: حال اگر موردى تعارض واقعى جلوه نموده و نتوانستيم بفهميم كدامين حق است، چه بايد كرد؟
آنچه سابق گفتيم، جواب را آشكار مى‏كند و با گذشت زمان شايد جواب آشكار شود، ولى اگر آشكار نشد، دليل بر نقصان فهم ما ودانش بشر است كه توانايى كشف همه مجهولات را ندارد. دين هيچ نقصى ندارد و گذشت زمان اين مسئله را بيش تر روشن مى‏سازد.
پى نوشت‏:
1. برنامه پرسمان و جزوه علم و دين، استاد مصطفى ملكيان.

خوردن مني اگر چه حرام است اما باعث جنابت زن نمي شود.
زن و مرد به دو گونه جنب مي‌شوند:
اوّل: جماع (آميزش)
اگر انسان جماع کند و به اندازة ختنه گاه يا بيش تر داخل شود، در زن باشد يا در مرد، در قُبُل (جلو) باشد يا در دُبُر (عقب)، بالغ باشند يا نابالغ، اگر چه مني بيرون نيايد، هر دو جنب مي‌شوند.
دوم: بيرون آمدن مني:
بيرون آمدن مني، چه در خواب باشد يا در بيداري، کم باشد يا زياد ، با اختيار باشد يا بي اختيار.(1)
در اين دو صورت شخص جنب چه مرد باشد و چه زن بايد غسل جنابت بکند .
پي‌نوشت‌ :
1.آيت الله مکارم شيرازي، توضيح المسائل، مسئلة 360.

باسلام. من نوجوان15ساله ای هستم ومدتی است که درطول یک سفربه یکی از دخترهای دوست های خانوادگی مان علاقه مندشده ام ومیخواستم بدونم که من مجازبه فکر به اوهستم یاخیر. ولازم به ذکراست که اودرشهر استان زندگی میکندوخانواده ما روابط نزدیکی بایکدیگر دارند. ممنون خدانگهدار.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
علاقه مند شدن به کسي که نامحرم است، تا زماني که به صورت عمل غير شرعي در خارج نمايان نشود ، گناه نيست ، اما استمرار داشتن اين حالت ممکن است عوارض و پيامدهاي روحي، رواني نامطلوب داشته باشد.
علاقه به نامحرم اگر همراه با کار حرامى باشد ، جائز نيست و حرام است. همچنين نگاه به نامحرم ، حرف ها و شوخى هايى که باعث تحريک شهوت مى شود و خلوت کردن با نامحرم نيز از گناهان است .
در سنين جواني و نوجواني اين مسئله به صورت طبيعي ، به جهت کشش هاي عاطفي و غريزي شديد در بسياري اتفاق مي افتد . مطمئناً علاقه مندي شديد به يک شخص ، فکر و ذهن انسان را به خود مشغول کرده و ممکن است به صورت هاي مختلف مانند افت تحصيلي ، پريشاني خيال و فکر و حتي انجام گناه منجر شود . در ضمن فکر و ذهن انسان را از ياد خداوند باز مي دارد.
حضرت علي(عليه السلام) فرمود: « من کثر فکره في المعاصي دعته إليها؛(1) کسي که در مورد گناهان زياد فکر کند، گناهان او را به سوي خود مي‌کشند». نيز فرمود: « خوض النّاس في شيءٍٍ مقدّمة الکائن؛(2) فرو رفتن و تفکر در مورد چيزي، سرآغاز وجود و پيدايش آن چيز است».
از اين رو حضرت مسيح به پيروان خود فرمود: «موسي بن عمران به شما دستور داد زنا نکنيد، اما من به شما سفارش مي‌کنم فکر زنا را هم نکنيد، زيرا کسي که به زنا بيانديشد، مانند کسي است که در اتاق زيبا و رنگ‌آميري شده‏اي، آتش روشن کند. در اين صورت هر چند ممکن است خانه در آتش نسوزد، لکن دست کم دود آن را سياه و خراب مي‌کند».(3)

پى‌نوشت‏ها:
1. غرر الحكم،ج5، ص 321.
2. همان، ج3، ص 451.
3. بحار الانوار، ج 14، ص 331.

سلام من پسری 19 ساله هستم که از اول به جنس موافق علاقه داشتم که با رسیدن به بلوغ این حس ( همجنسگرایی) تشدید پیدا کرده . من به خاطر دوری از گناه از هر ارتباطی تا الان خودم رو حفظ کردم. من از جنسیت خود کاملا راضی هستم و نمیخوام که دختر باشم . منو راهنمایی کنین ؟ چیکار کنم این حس از بین بره؟ آخه گناه من چی بوده که خدا این حس رو در من قرار داده؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر ميل جنسي شما فقط نسبت به همجنس است و نسبت به جنس مخالف احساس خاصي نداريد، امکان وجود اختلال جنسي همجنسگرايي در شما وجود دارد .
همجنس گرايي نوعي اختلال در روند طبيعي است كه عوامل متعدد جنسيتي ، رواني ، تربيتي و خانوادگي، فرهنگي و... در آن نقش دارد. اين نوع ارتباط نشان از نوعي بيماري است كه گاهي مربوط به اختلال جسمي و جنسيتي مي شود. در هر حال اين مشکل يکي از مشکلات پيچيده جوامع بشري ميباشد. درمان واسطهاي اين امور امکان ندارد . درمان اين مشکل مثل قريب به اتفاق مشکلات ديگر نيازمند حضور شخص بيمار نزد متخصص است .
خوشبختانه مراکز تخصصي و فوق تخصصي اين گونه اختلالات جنسي در شهرهاي بزرگ به ويژه در تهران وجود دارند.
توصيه ميشود با ارتباط با سايت انجمن حمايت از بيماران مبتلا به اختلال هويت جنسي ايران www.gid.org.ir(البته مشکل شما اختلال هويت جنسي نيست ، ولي درمانگران آن مرکز در درمان مشکل شما نيز تبحر دارند) نيز از شرايط پذيرش آن انجمن اطلاع حاصل نماييد.
در گام اول به صورت ايميل يا تلفن با آن انجمن مکاتبه نماييد . فرايند درمان خود را هرچه سريع تر آغاز نماييد.
علاوه بر ارتباط با انجمن فوق الذکر مراجعه هر چه سريع تر به سکس تراپيست هايي (درمانگران جنسي) مانند فريدون محرابي، ماهيار آذر، محمدعلي بشارت، راحله اماني، علي اسلامي نسب، بهنام اوحدي ،محمد خداياري فرد و دکتر روشن...(که از طريق جستجوي اينترنتي يا 118 در تهران قابل دسترسي ميباشند) قابل توصيه مي باشد.

صفحه‌ها