جمهوری اسلامی ایران

بررسی تأثیر افکار عمومی در جنگ با اسرائیل
نظام سیاسی در ایران بر اساس دو رکن اسلامیت وجمهوریت بنا شده و حق حاکمیت به مردم داده شده است.بی‌توجهی به افکار عمومی به معنای نادیده‌گرفتن یکی از ارکان مهم است.

پرسش:

درحالی‌که مردم طرفدار قوی و برنده هستند، افکار عمومی مردم خودمان و دنیا چه اهمیتی دارد که تا این اندازه دربارۀ آن مانور داده می‌شود؟ آیا بهتر نیست با نهایت قدرت، اسرائیل را بزنیم و ملاحظه هیچ مسئله‌ای را نداشته باشیم؟

پاسخ:

در بسیاری از تصمیم‌ها و رویکردها در جنگ ایران و اسرائیل، مفهومی با عنوان «افکار عمومی» پیوسته تکرار می‌شود. به عبارت دیگر، بارها از زبان کارشناسان و تصمیم‌گیران شنیده می‌شود که اگر چنین یا چنان کنیم، افکار عمومی داخلی یا خارجی قضاوت خوبی خواهد داشت یا نخواهد داشت؛ درحالی‌که افکار عمومی دنیا تابع قدرت است. بر این اساس، پرسشی مطرح می‌شود که آیا نمی‌توان ادعا کرد افکار عمومی در مقابل قدرت، اهمیت چندانی ندارد؟ و باید با قدرت و مشت آهنین برخورد کرد. یا افکار عمومی وقتی هزاران زن و کودک فلسطینی سلاخی می‌شوند یا سرداران و دانشمندان ما به قتل می‌ر‌سند، کجا هستند؟ فهم صحیح از جایگاه افکار عمومی در ایران و جهان و مفهوم قدرت و اقتدار مشخص می‌کند که چرا و به چه میزان، افکار عمومی در تصمیم‌ها نقش‌آفرین است.

1. بررسی ماهیت و جایگاه ساختاری افکار عمومی

افکار عمومی، نیرویی قدرتمند در جامعه است که می‌تواند بر تمام جنبه‌های زندگی اجتماعی و سیاسی تأثیر بگذارد. دست‌کم‌گرفتن افکار عمومی منجر به فجایع بزرگی خواهد شد؛ چراکه گرایش‌های اجتماعی زیربنای شکل‌گیری هنجارها و اشتراکاتی هستند که سوگیری‌های بعدی و وفاق عمومی به‌تبع آن رخ می‌دهد و عقیدۀ عمومی به معیارهای قضاوت عامه تبدیل می‌شود. این قضاوت‌ها مراتب و مراحلی دارد؛ می‌توان گفت دست‌کم‌گرفتن افکار عمومی از توجه به مراتب پایین این امر سرچشمه می‌گیرد. افکار عمومی گاه در حد موافقت یا ناراحتی و مخالفت شکل می‌گیرد و گاهی تا سر حد شورش و بذل جان به میدان می‌آید. این موضوع به اندازه‌ای تعیین‌کننده و مهم است که حکومت‌ها و قدرتمندان نه‌تنها هزینه‌های نجومی و سنگینی صرف رسانه‌ها و اجرای تکنیک‌های اثرگذاری بر افکار عمومی می‌کنند، بلکه پیوسته با پیمایش‌های متنوع در پی کشف و آگاهی از وضعیت افکار عمومی هستند (1)؛ چراکه افکار عمومی به منزله یک داور، وجدان و حتی دادگاه است که پیش از اجرای قدرت نهادهای حکومتی، همه از آن حساب می‌برند (2).

در جوامع توسعه‌یافته نمی‌توان افکار عمومی را نادیده گرفت؛ چراکه نادیده‌گرفتن افکار عمومی از سوی دولت، قابلیت تبدیل به نافرمانی مدنی را دارد. بهره‌مندی شهروندان از آزادی‌های اجتماعی، شکل دولت، کارکرد و شیوۀ انتخاب اعضای دولت از جمله عوامل مؤثر در شکل‌گیری و اثرگذاری افکار عمومی در جایگاه یکی از مهم‌ترین عناصر مهار قدرت در این کشورهاست. افکار عمومی، عظیم‌ترین دولت‌ها را به تسلیم واداشته‌اند و سرچشمۀ انقلاب‌ها در طی تاریخ بوده است (3).

2. جایگاه نهادی و قانونی افکار عمومی در جمهوری اسلامی ایران

نظام سیاسی در ایران بر اساس دو رکن اسلامیت و جمهوریت بنا شده است و طبق اصل 56 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، حق حاکمیت به مردم داده شده است (4). در جوامع مدعی مردم‌سالاری و دمکراسی ما با دو مفهوم حکومت برای مردم و حکومت مردم مواجه هستیم که معنای صحیح مردم‌سالاری، حکومت توسط مردم است (5). در هر دو معنا، اراده و خواست افکار عمومی تعیین‌کننده است و بی‌توجهی به آن به معنای نادیده‌گرفتن یکی از ارکان مهم نظام سیاسی در ایران است. بنابراین تصور اینکه افکار عمومی همیشه با منافع ملی و تصمیم صحیح و به‌موقع در تضاد و تناقض است، انگاره‌ای اشتباه است. در بسیاری اوقات، برآورد افکار عمومی نشان‌دهندۀ خرد و نگرش صحیح جمعی است که محصول عقلانیت و رشد مردم و تربیت صحیح نیروهای داخلی و صالح است. افکار عمومی نیروی بسیار قدرتمندی است که اگر پشتیبان یک نظام سیاسی باشد، سخت‌ترین تصمیم‌ها امکان‌پذیر است؛ از سوی دیگر، اگر حکومتی با مخالفت و عدم همراهی افکار عمومی مواجه باشد، ساده‌ترین تصمیم‌هایش با چالش و هزینه سنگین روبرو خواهد شد. پیامدهای تصمیم‌های سیاسی را مردم می‌دهند؛ بنابراین همراهی آنان موجب افزایش شجاعت تصمیم‌گیری در مسئولان می‌شود. در جنگ ایران و اسرائیل، جمهوری اسلامی ایران در میانه مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا بود و اسرائیل بود که در اصطلاح روی میز مذاکره بمب را منفجر کرد؛ این مسئله موجب افزایش جدی نگاه مثبت افکار عمومی به مسئولان کشور و نفرت عمومی از متجاوز گردید.

3. ارزیابی تاریخی تأثیر افکار عمومی و پیامدهای عدم توجه به آن

جهت‌گیری مردم و افکار عمومی در دنیا، همواره تابع قدرت نیست و بسیاری مواقع، قدرتمندان به دلیل ظلم خود از سوی افکار عمومی، لعن و طعن و طرد شده‌اند. در‌حالی‌که امام‌ حسین (علیه ‌السلام) در ظاهر مغلوب قدرت دشمنانش شد، مکتب عاشورا درسی به ما می‌دهد که بالاترین قدرت، اقناع‌ افکار عمومی است. بسیاری اوقات اعمال قدرت نه‌تنها موجب همراهی افکار عمومی نشده است، بلکه تصمیم‌های متهورانه و غیرمعقول موجب نفرت عمومی و برباد‌رفتن موقعیت کشورها شده است. البته در‌این‌باره، توازن افکار عمومی داخلی و خارجی بسیار دارای اهمیت است؛ برای نمونه حملۀ برق‌آسای صدام به کویت و اشغال سریع آن موجب شد آمریکا بتواند افکار عمومی داخلی و خارجی را علیه عراق بسیج کند و حملۀ نظامی و پرخسارتی را به این کشور تحمیل کند؛ همچنین برعکس آن، ایالات متحده آمریکا برای ورود به جنگی گسترده با ایران با مانع بزرگی به نام توسعۀ افکار ضد جنگ علیه ایران در میان مردم و بسیاری از سیاستمداران آمریکایی مواجه شده است. صحنه جنگ مانند هر صحنۀ مهم سیاسی، صحنه هیجان‌ها و رفتارهای عصبی نیست، بلکه صحنۀ رویکردهای عاقبت‌اندیشانه است. عاقبت‌اندیشی با عافیت‌اندیشی و هراس متفاوت است. اگر عمل مسئولان به گونه‌ای باشد که از افکار عمومی در داخل غافل شوند و افکار عمومی بین‌المللی را علیه کشور بسیج کنند، دست دشمن در اقدامات تهدیدآمیز بازتر خواهد شد.

نتیجه:

«افکار عمومی» نقش تعیین‌کننده‌ای در معادلات داخلی و بین‌المللی ایفا می‌کند؛ به گونه‌ای که اراده و قضاوت عمومی موجب تأثیرگذاری بر دولت‌ها و تصمیم‌گیران است و نمی‌توان از قدرت مؤثر آن بر رخدادهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی غفلت کرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. ر.ک: قربانعلی قربان‌زاده؛ روابط بین‌الملل از دیدگاه امام ‌خمینی؛ تهران: پژوهشکده امام‌ خمینی و انقلاب اسلامی، ۱۳۸۶ ش، ص 182 ـ 189.

2. ر.ک: «ماهیت و اهمیت افکار عمومی در جهان امروز»؛ خبرگزاری مهر، 12 خرداد 1392؛ در:

 mehrnews.com/xnBm5.

3. ر.ک: ندا رستگاران و دیگران؛ «تأثیر افکار عمومی در نظارت سیاسی بر دولت»؛ فصلنامه مطالعات حقوق دانشگاه تهران، دوره 53، ش 3، پاییز و مهر 1402، ص 1317 ـ 1334.

4. فصل پنجم: حق حاکمیت ملت و قوای ناشی از آن، اصل‏ پنجاه‌و‌ششم: حاکمیت‏ مطلق‏ بر جهان‏ و انسان‏ از آن‏ خداست‏ و هم‏ او انسان‏ را بر سرنوشت‏ اجتماعی‏ خویش‏ حاکم‏ ساخته‏ است‏. هیچ‌کس‏ نمی‌تواند این‏ حق‏ الهی‏ را از انسان‏ سلب‏ کند یا در خدمت‏ منافع فرد یا گروهی‏ خاص‏ قرار دهد و ملت‏ این‏ حق‏ خداداد را از طرقی‏ که‏ در اصول‏ بعد می‌آید اعمال‏ می‌کند (ر.ک: مجموعه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ تهران: معاونت حقوقی ریاست جمهوری، معاونت تدوین، تنقیح و انتشار قوانین و مقررات، چ 4، آذر 1395، فصل 5، اصل 56).

5. ر.ک: هادی جلالی اصل؛ «بررسی سازگاری مردم‌سالاری با نظریه ولایت مطلقه فقیه در اندیشه سیاسی حضرت آیت‌الله ‌العظمی خامنه‌ای (مدظله ‌العالی)»؛ پژوهشنامه فقه و علوم اسلامی، دوره 3، ش 9، تیر 1403، ص 39 ـ 64.

برای مواجهه با دشمن باید چند راهبرد مهم را در دستور کار قرار داد. مثل؛ شناخت خود و دشمن و راهبردها و نقشه‌های آنها، قوی‌شدن و گسترش و تقویت جبهۀ مقاومت و...

پرسش:

برای مواجهه با دشمن و شکست آن چه اقداماتی باید انجام دهیم؟

پاسخ:

هر ملت و کشور مستقلی برای تأمین منافع ملی و امنیت خود، باید افزون بر اینکه تهدیدهای علیه منافع و امنیتش را بشناسد، با تولید قدرت و ایجاد آمادگی‌های لازم در خود، بتواند با هر نوع تهدیدی برخورد مناسب را داشته باشد. کشور ایران به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک و واقع‌شدن در مرکز کنترل و فرماندهی دنیا، در طول تاریخ به‌ویژه در دویست سال اخیر، مورد تهدید و طمع قدرت‌های استعماری قرار گرفته است. فعلیت و ارتقای فوق‌العادۀ نقاط قوت و فرصت‌های ایران با ضرب‌شدن در ایدئولوژی اسلام سیاسی بعد از انقلاب اسلامی، این دشمنی‌ها را افزایش داد و از همان روزهای آغازین انقلاب، توطئه و دشمنی علیه ایران با محوریت آمریکا و اسرائیل شروع شد. پرسش اساسی این است که راهکارهای مقابله و ناکام‌گذاشتن دشمن چیست و باید چه اقداماتی انجام داد؟

1. ضرورت شناخت خود و دشمن و راهبردهای دشمنی

یکی از مهم‌ترین مسائل در مواجهه با دشمن، شناخت دقیق هویت، جایگاه و اهداف، ظرفیت‌ها و داشته‌ها و برنامه‌های خودی و دشمن است. ایران با پشتوانۀ تاریخی و تمدنی بیش از هفت‌هزار سال، در گهواره تمدن و مرکز هارتلند دنیا (قلب دنیا) قرار دارد. آیزنهاور ـ سی‌و‌چهارمین رئیس‌جمهور ایالات متحده 1953 ـ 1961 ـ دو ماه قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری می‌گوید: «گمان نمی‌کنم منطقه‌ای مهم‌تر از ایران روی نقشه جغرافیای جهان وجود داشته باشد. ایران هم دارای نفت است و هم در "چهارراه جهان" واقع شده است ...؛ همچنین نباید وضعیتی پیش آید که ایران به گذشته دور خود بازگردد و یک قدرت نظامی شود. وای به وقتی که نظامی‌گری ایران زنده شود. بروید تاریخ این کشور را بخوانید تا متوجه حرف من شوید» (1). در‌اختیار‌داشتن تنگۀ هرمز و دسترسی فوق‌العاده به شرق و غرب و شمال و جنوب، موقعیت ایران را در جایگاه ممتازی قرار داده است. چَس فریمن سال 2013 در سخنرانی بسیار مهمی با عنوان «راهبرد کلان آمریکا در خاورمیانه»، اهداف راهبردی آمریکا در غرب آسیا به‌ویژه در منطقه خلیج فارس را دسترسی، ترانزیت و بازدارندگی راهبردی بیان می‌کند و خاورمیانه را «مادر همه تنگه‌های راهبردی جهان» می‌نامد که حیاتی‌ترین نقطۀ عالم است و کنترل بر جهان، مستلزم کنترل بر غرب آسیاست (2). سلطه‌طلبی آمریکا و اسرائیل برای حاکمیت بر جهان، سبب شده است همواره به این منطقه و ایران چشم طمع داشته باشند. طرح‌های مختلف آمریکایی و صهیونیستی همچون «خاورمیانۀ جدید»، «طرح نیل تا فرات»، «پیمان ابراهیم»، «طرح آیمک» و ...، برای تحقق همین امر است؛ به همین دلیل شناخت ایران و شناخت دشمن و برنامه‌ها و اهدافش برای تقابل با آنها امری ضروری است.

2. قوی‌شدن و نهادینه‌کردن ایدئولوژی مقاومت در تمام ابعاد حکمرانی

«مقاومت» در اندیشۀ اسلامی، زیربنای زیست مؤمنانه و جامعۀ دینی است. مقاومت به معنای دست روی دست‌گذاشتن، تحمل مشکلات و انفعال نیست، بلکه به معنای دست‌نکشیدن از عقیده حق و تلاش برای پیشرفت و حل مسائل و عقب‌راندن تهاجم دشمن است. مقاومت نوعی زیستن و سبک زندگی است؛ همچنین به تعبیر مقام معظم رهبری «واکنش طبیعی هر ملت آزاده و با‌شرف در مقابل تحمیل و زورگویی است» (3). بر اساس مطالعۀ نظام بین‌الملل وحشی که قانون جنگل بر آن حاکم است و تجارب تاریخ معاصر ایران و کشورهای جهان، تنها نسخه‌ای که در این نظام استکباری سبب قدرت، عزت، استقلال و پیشرفت است، اندیشۀ مقاومت است. نظام غرب برای حفظ سلطه و هژمونی خویش بر دنیا، درصدد وابسته‌کردن کشورهای مستقل با تضعیف و تجزیۀ آنها و ساخت کشورهای وابسته (آن‌وایبل) است تا رگ حیاتشان، وابسته به اطاعت از آمریکا و رژیم غاصب باشد. بر این اساس، سفارش قرآن کریم به جامعه ایمانی، آن است که در مقابل دشمن تا حد امکان قوی شوید و خودتان را تجهیز کنید که این امر سبب بازدارندگی در مقابل دشمن می‌شود و امنیت شما را تضمین می‌کند (4).

3. گسترش و تقویت جبهه مقاومت

یکی از مهم‌ترین راهبردها که جمهوری اسلامی ایران برای امنیت ملی و منطقه‌ای دنبال می‌کند، ایجاد محور مقاومت است. در این محور، هسته‌های متعدد مقاومت در کشورهای مختلف ساماندهی شده‌اند و بارها در تقابل با آمریکا و اسرائیل با موفقیت عمل کرده‌اند؛ از جمله مهم‌ترین هسته‌های مقاومت عبارت‌اند از: حزب‌الله لبنان، انصار‌الله یمن، حشد‌العشبی عراق، فاطمیون افغانستان، زینبیون سوریه، دفاع وطنی سوریه و ده‌ها هسته مقاومت دیگر که مستقیم و غیر‌مستقیم متأثر از جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی هستند. به طور طبیعی هرچه این محور توسعه یابد، دایره دشمنی و اقدام رژیم غاصب علیه ایران و کشورهای منطقه تنگ‌تر خواهد شد.

4. نقاب‌زدایی از چهره غرب و اعتبارزدایی از نظم آمریکایی ظالمانه

امروزه مانع اصلی برای استقلال و پیشرفت کشورهایی مثل ایران، دولت آمریکا یا رژیم صهیونیستی نیستند، بلکه ساختار نظام بین‌الملل و نظم ظالمانه‌ای است که به گونه‌ای سیستماتیک، کشورها را پیرامون آمریکا و اسرائیل تعریف و کنترل می‌کنند؛ کنترل سیاسی در ساختارهای سیاسی همچون سازمان ملل و شورای امنیت؛ کنترل اقتصادی در ساختارهایی نظیر بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و سازمان توسعه و تجارت جهانی؛ کنترل فرهنگی در ساختارهایی همچون یونسکو؛ کنترل بهداشت و درمان در ساختار سازمان بهداشت جهانی و کنترلی همه‌جانبه در تمام ابعاد حیات بشر. این نظم بین‌المللی را انگلیس و فرانسه بعد از جنگ جهانی اول در توافق «سایکس پیکو» پایه‌ریزی کردند و با ملحق‌شدن آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم تکمیل و تثبیت شد. در‌واقع امروزه غارت، کشتار، جنایت و جنگ‌های ظالمانۀ استعمارگران با عنوان‌های حقوق بشری، مبازره با تروریسم، امنیت جهانی، صلح پایدار و ... درون این سیستم، معقول و موجه‌سازی می‌شوند (5). درون این سیستم، کشوری مثل ایران که بیشترین ضربه را از تروریسم خورده است و هفده‌هزار شهید ترور دارد و نیز بیشترین هزینه را در مبارزه با تروریسم منطقه‌ای مثل داعش داده است، با تحریم‌های ضد حقوق بشری و تروریستی مواجه می‌شود؛ ولی رژیمی تروریستی مثل اسرائیل مورد حمایت قرار می‌گیرد و آمریکا بیش از پنجاه‌مرتبه از حق وتو در شورای امنیت به نفع رژیم تروریستی اسرائیل، استفاده می‌کند و نمی‌گذارد این رژیم دروغین محکوم شود. فقط از آغاز جنگ غزه در اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون، شش قطع‌نامه مربوط به آتش‌بس و کمک‌رسانی به مردم فلسطین را آمریکا وتو کرده است (6). اما از سوی دیگر درون این سیستم، فعالیت هسته‌ای صلح‌آمیز ایران با وجود پانزده گزارش مثبت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تحریم می‌شود؛ همچنین رئیس آژانس، اطلاعات فوق محرمانه ایران را در اختیار رژیم غاصب صهیونیستی قرار می‌دهد، دانشمندان ایران ترور می‌شوند و به تأسیسات هسته‌ای ایران حمله می‌شود؛ ولی هیچ‌کدام از سازمان‌های ملل و آژانس انرژی اتمی آن را محکوم نمی‌کنند، درحالی‌که فعالیت‌های هسته‌ای ویران‌کنندۀ برخی کشورهای نسل‌کش مثل اسرائیل با داشتن کلاهک‌های هسته‌ای فراوان، کاملاً مسکوت می‌ماند.

تجاوزهای متعدد آمریکا به کشورهای مختلف نیز درون همین ساختار توجیه می‌شود. برای مواجهه، باید این ساختار را به چالش کشید و چهرۀ واقعی آمریکا و اسرائیل را برای افکار عمومی به تصویر کشید. باید نقاب صلح‌طلبی، حقوق بشری و دموکراسی‌خواهی را از چهرۀ جنایت‌بار آمریکا برداشت تا افکار عمومی فریب آنها را نخورند و روشنفکران غرب‌زده نتوانند جای جلاد و شهید و جای مدعی و متهم را تغییر دهند. باید با اقدامات روشنگرانه همچون شهید رئیسی و دکتر قالیباف و نشان‌دادن تصاویر نسل‌کشی در مجامع بین‌المللی، حریم امن آمریکا و اسرائیل را شکست و آنها را پاسخگو جلوه داد. امروز اقدامات جمهوری اسلامی ایران در‌این‌باره سبب شده است تنفر جهانی از اسرائیل شکل گیرد. باید جنگل غرب وحشی را به دنیا نشان دهیم؛ همچنین باید به سمت ایجاد ساختارهای موازی برای بی‌اثر‌کردن ساختارهای ظالمانه برویم. تلاش برای توسعۀ نفوذ بریکس و شانگهای در تعاملات سیاسی، اقتصادی و نظامی دنیا در همین راستا انجام گرفته است.

5. تلاش برای اخراج آمریکا و اسرائیل از منطقۀ غرب آسیا

یکی از مهم‌ترین کارهایی که در مقابل دشمن باید انجام داد، این است که به تعبیر مقام معظم رهبری، هزینه‌های دشمن را طوری بالا ببریم که مجبور به رفتن از منطقه شود. تا زمانی که رژیم آپارتاید صهیونیستی و آمریکا در منطقه باشند، کشورهای منطقه و ایران آرامش و امنیت را نخواهند دید. این کشورها برای کنترل غرب آسیا، راهبرد تنش و بی‌ثبات‌سازی دائمی و ساختاری را در دستور کار قرار داده‌اند (7)؛ پیمانکار این راهبرد، رژیم غاصب صهیونیستی است. اسرائیل دو شریان حیاتی و نقطه قوت دارد که جمهوری اسلامی همین دو شریان را هدف قرار داده است: شکستن امنیت اسطوره‌ای و شکستن انگاره مظلومیت.

5-1. شکستن امنیت اسطوره‌ای

زیربنای حیاتی اسرائیل برای جمع‌کردن صهیونیست‌ها در دنیا، وعده امنیت بود که بر اساس ساخت درونی فوق تکنولوژیک، درصدد ایجاد آن بودند؛ اما جمهوری اسلامی ایران با محاصره رژیم غاصب با مسلح‌کردن محور مقاومت (هلال شیعی) و تحقیر تکنولوژیک آنها در تجاوز به ایران با عملیات‌های وعده صادق 1 و 2 و 3، افسانه شکست‌ناپذیری اسرائیل را در هم شکست. استفاده از سلاح‌هایی که پناهگاه‌های صهیونی را ویران کرد، سبب وحشت عمومی و موج‌های مهاجرت معکوس و فرار از اسرائیل شد. ایجاد احساس ناامنی و سکونت‌ناپذیر نشان‌دادن سرزمین‌های اشغالی برای صهیونیست‌ها، نخستین نقطۀ قوت دشمن را نابود می‌کند. عملیات‌های هوشمندانۀ ایران در شلیک موفق تک‌موشک به اسرائیل و خودزنی چند‌مرتبه‌ای سامانۀ پدافندی گنبد آهنین، این مسئله را تشدید می‌کند.

5-2. شکستن انگاره مظلومیت

صهیونیست‌ها برای مشروعیت‌بخشی به جنایت‌های غاصبانۀ خویش، با افسانۀ هلوکاست و مظلوم‌نمایی، در پی جلب حمایت افکار عمومی دنیا بودند. اما جمهوری اسلامی با شکستن این انگارۀ دروغین و نمایاندن چهرۀ نازیستی و آپارتاید رژیم کودک‌کش، جنبشی جهانی و تنفری عمومی علیه این رژیم ایجاد کرد؛ حتی در دانشگاه‌های آمریکا موج تنفر و اقدام علیه اسرائیل گسترده شد و افکار عمومی در تمام دنیا علیه اسرائیل بسیج شدند. تا جایی که برخی رؤسای جمهور و مقامات عالی‌رتبۀ کشورها، هنرمندان، سلبریتی‌ها، ورزشکاران و حتی برخی سناتورهای آمریکایی، علیه جنایت اسرائیل اعتراض کرده‌اند.

6. تقویت اتحاد ملی و انسجام اجتماعی

حفظ و تقویت اتحاد ملی، راهبردی بنیادین در مقابله با دشمن در جنگ ترکیبی و شناختی است. دشمن همواره بر تفرقه و ناامید‌کردن مردم ایران بیش از هر امر دیگری تمرکز داشته است. محاسبۀ دشمن از شکاف‌های داخلی ایران، همواره سبب تحمیل هزینه به کشور شده است. در جنگ تحمیلی دوازده‌روزه، طراحی اصلی بر فروپاشی از درون با فعال‌کردن گسل‌های داخلی ایران بود که با اقدام یکپارچۀ مردم ایران شکست خورد. فشارهای بیرونی، توطئه‌ها و تحریم‌های 46‌ساله نتوانسته است ایران را به زانو دربیاورد؛ ازاین‌رو به تعبیر مقام معظم رهبری، امروز دشمن برای به‌زانو‌درآوردن انقلاب و نظام اسلامی، بر دو محور اصلی تمرکز کرده است: دشمن امید و اتحاد را هدف گرفته است. «امید مهم‌ترین ابزار پیشرفت است و دشمن روی این متمرکز شده؛ دشمن از همۀ توان دارد استفاده می‌کند برای القای ناامیدی، برای القای بن‌بست ... . راهبرد چیست؟ ایجاد اختلاف، ایجاد بی‌اعتمادی؛ بی‌اعتمادیِ دستجات سیاسی نسبت به همدیگر، گروه‌های مردمی نسبت به همدیگر، بی‌اعتمادیِ مردم به حکومت، بی‌اعتمادیِ حکومت به مردم، بی‌اعتمادیِ این به آن، این سازمان با آن سازمان که به هم بی‌اعتماد باشند، به هم بدبین باشند. وقتی بی‌اعتمادی به وجود آمد، امید به آینده هم از بین خواهد رفت» (8).

نتیجه:

جمهوری اسلامی ایران با شناخت دشمن و اهداف و راهبردهایش، به تقابل تمام‌عیار برخاسته است و از همۀ ظرفیت‌های داخلی و خارجی استفاده می‌کند.

پی‌نوشت‌ها

1. سیدامیر مکی؛ «توطئۀ قدیمی غربی‌ها علیه "چهارراه جهان"»؛ خبرگزاری تسنیم، 30/07/1401؛ در:

https://tn.ai/2790088.

2. سام ترابی و محمدعلی رنجبر؛ جنگ سرد ایران و آمریکا: نظریه‌ای برای فهم ژئوپلیتیک دنیای معاصر؛ تهران، انتشارات نخبگان، 1399 ش، ص 72 ـ 73.

3. بیانات رهبری در مراسم سی‌امین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمة الله علیه)؛ 14/03/1398؛ در:

https://khl.ink/f/42758.

4. انفال: 60.

5. سام ترابی و محمدعلی رنجبر؛ جنگ سرد ایران و آمریکا: نظریه‌ای برای فهم ژئوپلیتیک دنیای معاصر؛ تهران، ص 81 ـ 82.

6. «استفاده مکرر آمریکا از حق وتو یعنی افزایش رادیسکالیسم و تروریسم»؛ سایت مشرق‌نیوز، 15/03/1404، کد خبر: 1720698؛ در:

mshrgh.ir/1720698.

7. سام ترابی و محمدعلی رنجبر؛ جنگ سرد ایران و آمریکا: نظریه‌ای برای فهم ژئوپلیتیک دنیای معاصر؛ ص 80.

8. مقام معظم رهبری؛ «راهبرد اتحاد ملی برای ایران قوی»؛ نشریه خط حزب‌الله، ش 381، 05/12/1401؛ در:

https://khl.ink/f/52105.

بررسی ادعای اسرائیل در اعطای آزادی به مردم ایران
اساساً اشغالگران، با وقاحت تمام، نیات شوم خود را پشت نقاب خیرخواهی پنهان می‌کنند و سابقه اسرائیل و آمریکا نشان می‌دهد که صرفاً بر اساس منافع خود در منطقه هستند

پرسش:

آیا این ادعا درست است که اسرائیل صرفاً در پی براندازی نظام جمهوری اسلامی و اعطای آزادی به مردم ایران است تا کشور را به‌گونه‌ای که مردم ایران می‌خواهند اداره کنند؟

پاسخ:

نتانیاهو، سربازان فارسی‌زبان اسرائیلی در فضای سایبری، نویسندگان نشریات اسرائیلی و شبکه اسرائیلی ایران اینترنشنال بارها خود را دوست ملت ایران و خواهان وجود یک ایران آباد و آزاد معرفی کرده‌اند. نتانیاهو در مصاحبه با فاکس نیوز در 20 بهمن‌ماه 1403 اعلام کرد که: «جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح اتمی، امید آزادی خاورمیانه و مردم ایران را تقویت می‌کند» و «مردم ایران بعد از اسرائیل بزرگ‌ترین حامیان آمریکا در خاورمیانه هستند. آن‌ها برای روزی که بدون جمهوری اسلامی زندگی کنند، لحظه‌شماری می‌کنند» و همچنین وی در یک پیام ویدئویی در 22 آذر 403 به مردم ایران اعلام کرد که «زن، زندگی، آزادی، این آینده ایران است. این آینده صلح است.» (1) وی در پیام ویدئویی خود بعد از تجاوز نظامی به ایران به مردم ایران گفت: «امیدواریم عملیات ما راه را به‌سوی آزادی شما هموار کند.» (2) از طرف دیگر هدف قرار دادن فرماندهان نیروهای مسلح به‌خصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط ارتش اسرائیل، ازجمله شواهدی است که حاکی از جنگ اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران است و نه ملت آن. البته کشته شدن برخی از مردم عادی نیز به‌تبع هدف قرار گرفتن اهداف خاص رخ داده است و آن‌ها کسانی بودند که منازل و اماکن آن‌ها در اطراف و نزدیکی نواحی مورد حملات اسرائیل بوده است و طبق اظهارات اسرائیلی‌ها به دلیل قطعی اینترنت توسط نظام جمهوری اسلامی به هشدارهای اسرائیل دسترسی نداشتند.

1. جنگ شناختی با افکار عمومی، برنامه معمول پیشاجنگ آمریکا و اسرائیل؛

نظام سلطه یک شگرد قدیمی در تمامی تجاوزات و حملات جنایت‌کارانه خود به کشورها دارد، آن‌ها علاوه بر اینکه ابتدا افکار عمومی داخلی خود را برای پذیرش هزینه‌های مالی و جانی جنگ و سیاست‌های متجاوزانه آماده می‌کنند، افکار عمومی کشور مورد تهاجم را نیز برای پذیرش این جنایت و هتک حیثیت ملی آماده می‌کنند به این شکل که در نیروهای حامی نظام سیاسی تردید و سرافکندگی و در دیگران، امید برای روزهای بهتر ایجاد کنند و سپس تجاوز و حملات بی‌منطق خود را با منت (ما هزینه می‌دهیم شما زندگی بهتر خواهید داشت!) بر جامعه هدف پی می‌گیرند. به‌نحوی‌که حتی مردم کشور مورد تجاوز باید از آنان بابت این تجاوز جنایت‌کارانه و مخرب، تشکر کنند که آنان را از شر رژیم سیاسی پیشین رها ساخته است. برای نمونه آمریکا قبل از حمله به عراق ضمن آماده‌سازی افکار داخلی و بین‌المللی افکار عمومی مردم عراق را نیز برای پذیرش این تهاجم آماده کرد و ضمن تلاش برای تکثیر نفرت عمومی مردم از دولت حاکم بر عراق و منجی نشان دادن خویش، با جنگ روانی آن‌ها را ترساند و ارتش عراق را نیز به‌شدت مرعوب و مأیوس و نسبت به دستگاه رهبری عراق بی‌اعتماد ساخت. (3)

2. براندازی دولت‌های قوی و ایجاد دولت‌های ضعیف در منطقه، هدف اصلی اسرائیل،

قطعاً هدف آمریکا و اسرائیل براندازی نظام جمهوری اسلامی است؛ اما براندازی نظام جمهوری اسلامی در راستای ایجاد قدرت برای ملت ایران یا در راستای سرکوب مانع بزرگی در منطقه در مقابل تجاوز و سرکشی رژیم نسل‌کش اسرائیل؟ اسرائیلی‌ها با این هزینه‌ها به دنبال رفع مانع از تجاوز و اشغالگری خود هستند و البته در این راستا به همسایگان ضعیف نیازمند هستند. اگر نظام جمهوری اسلامی با هر نظامی جایگزین شود، آیا ممکن نیست به دلیل ماهیت ضد ظلم ملت مسلمان ایران، نظام سیاسی جدید اگر واقعاً دمکراتیک و ملی و مستقل باشد، برای رژیم آپارتاید اسرائیل مشکلاتی ایجاد کند؟

3. واکاوی وعده اعطای آزادی توسط اسرائیل به ملت ایران؛

زمانی که از اعطای آزادی به ملت‌ها سخن گفته می‌شود دقیقاً منظور چیست؟ آیا رفع موانع از بدپوششی، فساد و فحشا و لاقیدی به معنای هدیه دادن آزادی است یا منظور از اعطای آزادی، تغییر سیاست‌هایی که موجب عقب‌ماندگی و آسیب به یک ملت است، مورد نظر مقامات صهیونیستی است؟ آزادی کلمه پر معنایی به معنای برداشتن موانع رشد و ترقی و تکامل یک ملت است؛ اما در طول تاریخ، غارت‌گران مدرن، نام خود را استعمارگر و آبادکننده گذاشتند و بسیاری از ملت‌های خوش‌باور را فریفتند و آن‌چنان به ملت‌ها ضربه زدند که نام استعمار به نحسی و پلیدی مشهور شد و گرامی‌ترین جنبش‌ها در میان توده‌ها به نام جنبش‌های ضد استعماری شناخته گردید. اشغالگران نیز با وقاحت، اشغال و حبس را به آزادسازی تشبیه می‌کنند یعنی در عین تجاوز و ویرانی و ایجاد محدودیت، قصد خود را آزادی و رهایی نشان می‌دهند. آیا دغدغه اسرائیل، آزادی مردم ایران است؟ اگر اسرائیل صادق است چرا به سایر کشورهای منطقه که غرق در دیکتاتوری و ظلم و سرکوب هستند، آزادی نمی‌دهد؟

4. تجربه اعطای آزادی توسط آمریکا به مردم افغانستان؛

بزرگ‌تر از اسرائیل، آمریکا که بسیار قوی‌تر و مدعی آزادی است و صدای آزادی‌خواهی و ترویج فرهنگ لیبرال-دموکراسی وی در جهان گوش فلک را کر کرده است، آیا به کشورهای غرب آسیا، آزادی و رفاه و دموکراسی هدیه کرده است؟ آمریکا در اوایل قرن بیست و یکم با وعده مبارزه با بنیادگرایی و تروریسم به عراق و افغانستان حمله کرد. بعد از حضور بیست‌ساله آمریکا در افغانستان، مشخص شد که ایجاد یک ارتش نوین ملی، توسعه علم و فناوری، ترویج دموکراسی و ایجاد یک مردم‌سالاری واقعی، رشد جامعه زنان و ایجاد ثبات و امنیت در افغانستان، سرابی بیش نبوده و آمریکایی‌ها در ظرف مدت بسیار کوتاهی دوباره کشور را به نیروهای طالبان تقدیم کردند. حامد کرزای رئیس‌جمهور پیشین افغانستان در جریان گفتگو با شبکه خبری اسکای انگلیس در این رابطه گفته است: «کل جامعه بین‌المللی به نام مبارزه با تروریسم، از حضور آمریکا در افغانستان حمایت کرد. در طول دوران حضور آن‌ها و نظارت آن‌ها بود که داعش در افغانستان ظهور پیدا کرد. آن‌ها چگونه می‌خواهند این را توضیح دهند؟ چگونه می‌شود؟» (4) وی در یک هم‌اندیشی اعلام کرد: «ما جهاد کردیم کشور خود را آزاد کردیم، نفعش به آمریکا رسید و تنها ابرقدرت جهان شد، ... اما افغانستان بدبخت و بیچاره شد.» (5)

5. تجربه اعطای آزادی توسط آمریکا به مردم عراق؛

همچنین با اشغال عراق توسط آمریکا با شعار «عملیات آزادی عراق» یک پوسته از دموکراسی ظاهر شد؛ اما شکاف‌های قومی و حضور خونین داعش، جامعه عراق را همواره با ناامنی و تشنج و التهاب و کشتار مواجه ساخت. بخش عمده‌ای از نفت عراق توسط آمریکا به بهانه هزینه‌های امنیت به غارت می‌رود. مجله مشهور «نشنال جئوگرافیک» هم در سال 2013 یعنی 10 سال پس از آغاز جنگ اعلام کرد؛ بر اثر حمله آمریکا یک‌میلیون و یک‌صد هزار عراقی آواره شده و در اردوگاه‌ها به سر می‌برند اما صلیب سرخ، آوارگان عراقی را دومیلیون و سی‌صد هزار نفر تخمین زد. این آمار در سال 2015 به چهار میلیون و چهارصد هزار آواره رسید. حاصل عملیاتی که «آزادی عراق» نام داشت! تنها در 3 سال آغازین حمله آمریکا، بیش از نیمی از پزشکان عراقی کشور خود را ترک کردند. تا سال 2007 سوءتغذیه کودکان به 28 درصد رسید. گزارش‌های رسمی نشان می‌داد که بیش از 60 درصد از کودکان عراقی دچار مشکلات اعصاب و روان شده‌اند. دانشگاه بروکسل نیز در گزارشی اعلام کرد بیش از 10 هزار زن عراقی در زندان‌های آمریکایی به سر می‌بردند که به 95 درصد آنان تجاوز شده بود؛ اما دادگاه‌های بین‌المللی تحت‌فشار آمریکا دولت عراق را وادار کردند تا در مقابل خسارت‌های وارده به نیروهای آمریکایی در طول این جنگ، 400 میلیون دلار غرامت به دولت آمریکا بپردازد. (6) یعنی هم به این کشور تجاوز کردند و هم از آن غرامت گرفتند. از همه مهم‌تر اینکه پس از گذشت بیست سال کماکان درآمد نفتی عراق تحت کنترل و در اختیار آمریکا قرار دارد. از زمان امضای فرمان اجرایی ۱۳۳۰۳ (EO۱۳۳۰۳) توسط جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا در ۲۲ مه سال ۲۰۰۳، تمام درآمدهای حاصل از فروش نفت عراق مستقیماً به حسابی در بانک فدرال رزرو نیویورک واریز شده است. به‌این‌ترتیب، رئیس‌جمهور آمریکا، فقط اجازه می‌دهد بغداد کنترل محدودی بر منابع و درآمدهای خود داشته باشد. (7)

6. تجربه اعطای آزادی توسط اسرائیل به مردم سوریه؛

اسرائیل اثبات کرده است که کشور قوی و مستقل را در اطراف خود تحمل نخواهد کرد. زمانی که اسرائیل پس از سقوط حکومت بشار اسد، بخشی از خاک سوریه (بلندی‌های جولان) را اشغال کرد و تنها در یک نوبت با ریختن 1800 بمب، زیرساخت‌های نظامی و استراتژیک سوریه با بیش از 500 هدف در سوریه را با خاک یکسان کرد و در نوبت‌های پیش از آن پایگاه‌های دریایی سوریه و ده‌ها موشک و سامانه‌های موشک‌های زمین به هوا و فرودگاه‌های نیروی هوایی سوریه و ده‌ها پایگاه تولید سلاح در مناطق دمشق، حمص، طرطوس، لاذقیه و تدمر را هدف قرار داده بود. (8) آیا حکومت و دولت موقت سوریه قبل و بعد از این اقدامات متجاوزانه، کوچک‌ترین تحرکی علیه اسرائیل نشان داده بود؟ اصلاً اسرائیل به چه حقی به خاک سوریه و سرمایه‌های ملت سوریه دست‌درازی کرد؟ آیا این هدیه آزادی ملت سوریه بود؟

7. بررسی امکان اعطای آزادی از طریق تجاوز نظامی؛

اساساً اسرائیل به دنبال تکه‌تکه کردن کشورهای اطراف خود به‌خصوص ایران و ضعیف نگه‌داشتن آن است. با حمله نظامی، نه‌تنها هیچ کشوری به آزادی نمی‌رسد، بلکه هرج‌ومرج، جنگ داخلی، فساد و غارت داخلی و خارجی افزایش می‌یابد. چنانکه حتی امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه در گفتگو با خبرنگاران در حاشیه اجلاس گروه هفت در کانادا، پس از حمله اسرائیل به ایران به‌صراحت بیان کرد که: «بزرگ‌ترین اشتباه امروز این است که برای تغییر دادن حکومت از طریق نظامی تلاش شود، زیرا این کار منجر به آشوب خواهد شد. [در آن صورت] هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید که بعداً چه اتفاقاتی خواهد افتاد. تغییر دادن حکومت‌های عراق و لیبی در گذشته با مداخلات نظامی آمریکا و اعضای ناتو اشتباهاتی هستند که باعث بی‌ثباتی سیاسی مرگبار شدند و نباید تکرار شوند. ما آیا به‌طور دسته‌جمعی تبعاتی که این کار در منطقه و جاهای دیگر به بار آورد را ندیدیم؟ آیا اصلاً کسی فکر می‌کند کاری که در سال ۲۰۰۳ در عراق انجام شد ایده خوبی بوده است؟ آیا کسی فکر می‌کند کاری که در لیبی در دهه گذشته انجام شد ایده خوبی بوده است؟ کشورهای منطقه به آشوب نیاز ندارند.» (9)

8. ماهیت تجاوزکارانه دولت جعلی صهیونی؛

عبارت جنگ با جمهوری اسلامی ایران بجای جنگ با ایران هم یک شگرد تبلیغاتی در همین راستا است. اول اینکه اسرائیل کی از مردم ایران نظرخواهی کرده و اجازه گرفته است که کشور آنان را مورد تجاوز قرار دهد، سران کشور و دانشمندان و نیروهای نظامی و مردم عادی را به قتل برساند، خاک کشور را ناامن سازد و این کشور و سایر کشورهای منطقه را به لبه پرتگاه جنگ و ویرانی ببرد؟ آیا مردم ایران از رژیم صهیونیستی خواستند که به این جنایت دست بزند؟ اسرائیل با این کار به چهره حیثیت ملی ایرانیان در مقابل چشم جهانیان چنگ زد و اگر اقتدار و سیلی محکم نیروهای مسلح نبود، چیزی جز تحقیر و بغض عاید ملت ایران نمی‌شد دوم اینکه کشتار مردم بی‌گناه به‌تبع کشتار مسئولین و دانشمندان یک جنایت غیرقابل‌انکار از سوی اسرائیل علیه مردم ایران است. این منطق قلدرمآبانه و جاهلانه‌ای است که کسی به کشوری تجاوز کند و بگوید من از قبل هشدار دادم که شهر و دیار خود را ترک کنید پس با مردم کاری ندارم! وقتی کسی به مردم دستور تخلیه و هشدار بمباران می‌دهد، عملاً به تمامیت ارضی و حق زندگی و امنیت و اسکان آنان یورش برده است. این منطق مانند منطق تحریم‌های ظالمانه آمریکا و اروپا است که در عین اینکه بیشترین فشار اقتصادی را به مردم عادی تحمیل می‌کند، نام آن را تحریم علیه جمهوری اسلامی می‌گذارد. جالب است که امام‌خمینی رهبر انقلاب اسلامی، به‌خوبی به ماهیت بدخواهی و مخرب اسرائیل پی برده بود و سال‌ها پیش از انقلاب در تاریخ 13 خرداد 1342 و در روز عاشورا در سخنرانی خود در میان مردم هشدار داد که «اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت دانشمند باشد؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت علمای دین باشند؛ اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. ... می‌خواهد اقتصاد شما را قبضه کند؛ می‌خواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد؛ می‌خواهد در این مملکت، دارای ثروتی نباشد، ثروت‌ها را تصاحب کند به دست عمال خود. این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سد راه هستند، این سدها را می‌شکند؛ قرآن سد راه است، باید شکسته شود؛ روحانیت سد راه است، باید شکسته شود.» (10) این جمله از ایشان که اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت (آن‌هم باوجود رژیم آمریکایی پهلوی) دانشمند باشد، نشان از هوش سیاسی بالای ایشان بود که متوجه شده بود، راهبرد بلندمدت رژیم صهیونیستی چیست.

نتیجه‌گیری:

اساساً اشغالگران، با وقاحت تمام، نیات شوم خود را پشت نقاب خیرخواهی پنهان می‌کنند و سابقه اسرائیل و آمریکا نشان می‌دهد که بلوک غرب به دنبال توسعه سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه نیست و صرفاً بر اساس منافع خود به دنبال رفع موانع استراتژیک خود در منطقه است.

پی‌نوشت‌ها:

1. نتانیاهو به فاکس‌نیوز: مردم ایران بعد از اسرائیل بزرگ‌ترین حامی آمریکا در خاورمیانه هستند، پایگاه ایران اینترنشنال، 21 بهمن 1403، https://www.iranintl.com/202502096532.

2. نتانیاهو خطاب به مردم ایران: امیدواریم عملیات ما راه را به‌سوی آزادی شما هموار کند، تایمز اسرائیل (فارسی)، 14 ژوئن 2025، https://B2n.ir/gm5338.

3. ر.ک: امین یزدی، مریم و سعید گازرانی، عملیات روانی ایالات‌متحده آمریکا در جریان اشغال عراق در سال 2003، فصلنامه تحقیقات جدید در علوم انسانی، دوره چهارم، شماره 32، زمستان 1399، ص 357 تا 372 و الیاسی، محمدحسین، فرایند تخریب‌ روحیه‌ ارتش‌ عراق توسط‌ آمریکا، فصلنامه سیاست دفاعی، دوره 11، شماره 42، اسفند 1382، ص 2 تا 27.

4. افشاگری خشمگینانه حامد کرزای از پشت‌پرده اقدامات آمریکا در افغانستان، خبرگزاری خبر آنلاین، 15 تیر 1400، khabaronline.ir/xh3jf.

5. انتقاد تند حامد کرزای از آمریکا و پاکستان، پایگاه جهان‌نیوز، 4 اسفند 1393، https://jahannews.com/vdcjxhexiuqeyyz.fsfu.html.

6. پیامدهای اشغالگری آمریکا در عراق به زبان آمار و ارقام، خبرگزاری تسنیم، 25 دی 1400، https://tn.ai/2644756.

7. چرا ۱۲۰ میلیارد دلار پول نفت عراق دست آمریکا ماند؟ خبرگزاری ایسنا، 10 مهر 1403، isna.ir/xdRXWh.

8. بمباران سنگین سوریه توسط جنگنده‌های اسرائیل، پایگاه تحلیلی خبری عصر ایران، 23 آذر 1403، asriran.com/004HfE.

9. ماکرون: بزرگ‌ترین اشتباه تغییر دادن حکومت‌ها از طریق نظامی است، خبرگزاری ایسنا، 28 خرداد 1404، isna.ir/xdTCcq.

10. خمینی، روح‌الله (امام‌خمینی ره)، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چ 5، 1389 ش، ج 1، ص 244.

مهم‌ترین دلایل حمله اسرائیل عبارت‌اند از: احیای مشروعیت داخلی دولت نتانیاهو، انحراف توجه‌ها جهانی از نسل‌کشی غزه و ممانعت از توافق دیپلماتیک بین ایران با آمریکا

پرسش:  چرا اسرائیل به ایران حمله کرد؟

پاسخ:

یک روز پس از آنکه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با صدور قطعنامه‌ای، ایران را به عدم رعایت تعهدات پادمانی هسته‌ای خود متهم ‌کرد و دو روز قبل از دور ششم مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط و ساعاتی بعد از پایان اتمام حجت شصت‌روزۀ ترامپ به ایران برای رسیدن به توافق هسته‌ای، رژیم صهیونیستی در بامداد 23 خرداد، حملات خود را به اهداف مختلفی از جمله تأسیسات هسته‌ای، پایگاه‌های نظامی، فرماندهان عالی‌رتبۀ ارتش و سپاه و دانشمندان هسته‌ای در ایران آغاز کرد. اگرچه تل‌آویو هدف حملۀ خود را «پیشگیرانه و نابودی برنامه هسته‌ای ایران» یا «کاهش تهدید ایران علیه بقای اسرائیل» عنوان می‌کند؛ اما شواهد و دکترین اسرائیل در قبال ایران نشان می‌دهد مسئله فراتر از اینهاست. پرسش اساسی همچنان باقی است که چرا اسرائیل به ایران حمله کرد؟ دربارۀ تحلیل چرایی حمله اسرائیل به ایران، اهداف مختلفی وجود دارد که در این نوشتار به مهم‌ترین آنها پرداخته می‌شود.

 

1. فرصت طلایی تاریخی برای سلطه بر غرب آسیا با تسلیم ایران (هژمونی منطقه‌ای)

مسئله اصلی مربوط به «آیندۀ ایران و منطقه» است. ایران و اسرائیل تنها قدرت‌هایی هستند که می‌توانند در این منطقه، رهبری نظامی و ایدئولوژیک را به دست گیرند. تضعیف یا نابودی هر کدام از طرفین، هژمونی و رهبری طرف دیگر را در منطقه تثبیت می‌کند. درواقع اسرائیل با تسلیم ایران در جایگاه کانون مقاومت و قدرت، هم محور مقاومت را متوقف می‌سازد و هم کشورهای اسلامی منطقه را وادار به عادی‌کردن روابط با رژیم صهیونیستی می‌کند و رهبری خویش را بر منطقه تحمیل خواهد کرد و ایدۀ «اسرائیل بزرگ ـ حاکمیت از نیل تا فرات» تحقق خواهد یافت (1). اسرائیل برای اتمام این پروژه، هم‌زمان با سلطه سیاسی و سرکوب نظامی، درصدد سلطۀ اقتصادی نیز برآمد و می‌خواست با «کریدور اقتصادی آیمک» که از هند شروع می‌شود، به امارات می‌رسد و از عربستان و اردن به سرزمین‌های اشغالی و اروپا وصل می‌شود، شریان حیاتی کشورهای منطقه را دست گیرد (2). طبیعتاً در این وضعیت، دولت‌های عرب مسلمان که ماهیت ناسیونالیستی و سکولار دارند و توسعه و رفاه (نه استقلال) را اولویت خویش می‌دانند، خواهند کوشید سهم خویش را در تحقق پروژه اسرائیل بیشتر کنند تا در ادامه سهم بیشتری به دست آورند. شاهد و دلیل بر این مسئله، شروع عادی‌سازی روابط با اسرائیل از سوی کشورهای اسلامی است.

 

2. خطای محاسباتی اسرائیل از قدرت و سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی (طراحی فروپاشی از درون)

اسرائیل دهه‌ها برای این مسئله برنامه‌ریزی کرده بود و تحلیل وضعیت منطقه‌ای و داخلی ایران، آنها را به این جمع‌بندی رساند که اکنون بهترین زمان اجرای آن است؛ چراکه ایران بازوهای قدرت منطقه‌ای خود را از دست داده بود؛ یعنی سوریه سقوط کرده است، لبنان با از‌دست‌دادن سید‌حسن نصرالله و تعدادی از فرماندهان اصلی تضعیف شده است، یمن درگیر جنگ طولانی فرسایشی شده است و نیز زمزمۀ خلع سلاح حزب‌الله لبنان و مقاومت عراق طرح شده است.

به لحاظ داخلی نیز ایران از ابعاد مختلف ضعیف شده است: الف) بی‌ثباتی اقتصادی و گرانی سبب نارضایتی عمومی شده است. ب) به لحاظ سیاسی و اجتماعی گسل‌های متعددی بین مردم و حاکمیت ایجاد شده است و سن بحران اجتماعی در ایران پایین آمده است (ده سال)؛ همچنین صندوق‌های رأی نشان‌دهندۀ فاصله جدی مردم از حاکمیت است. ج) از لحاظ فرهنگی و نرم‌افزاری از برخی خطوط قرمزش عبور کرده است. د) به لحاظ نظامی، پلیس و نیروهای نظامی توسط بخشی از بدنه جامعه تضعیف شده است.

بنابراین با توجه به این شرایط، بهترین زمان برای اجرای طرح «خاورمیانۀ جدید و اسرائیل بزرگ» است؛ ازاین‌رو اگر عاملی شتاب‌دهنده و تکانی برق‌آسا و ترکیبی به این گسل‌ها تزریق شود، ایران از درون فروخواهد پاشید و تغییر نظام اتفاق خواهد افتاد؛ همچنین در این شرایط، به‌یقین کشورهای دیگر به کمک اسرائیل خواهند آمد. اما اتحاد یکپارچۀ ملت ایران در حمایت از نظام اسلامی و قدرت تکنولوژیک فوق تصور ایران، نقشۀ آنها را نقش بر آب کرد. به طور طبیعی کنشگری اجتماعی و سیاسی ملت‌ها، در محاسبه و طراحی دشمنان دربارۀ آنها کاملاً مؤثر است؛ به همین دلیل مقام معظم رهبری درباره مشارکت سیاسی در انتخابات می فرمایند: «حتّی آن کسانی که نظام را قبول ندارند، برای حفظ کشور، برای اعتبار کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند» (3).

 

3. احیای مشروعیت داخلی دولت نتانیاهو و دستاوردسازی برای انتخابات پیش‌رو

حزب نتانیاهو و دولتش بعد از عملیات بزرگ «طوفان‌الاقصی» در اکتبر 2023 و شروع نسل‌کشی در غزه، به‌شدت تحت فشار قرار گرفت؛ به گونه‌ای که افکار عمومی دنیا هر روز علیه اسرائیل به خیابان می‌آید، بخشی از جامعه جهانی و متحدان منطقه‌ای، شروع به انتقاد صریح کردند و نیز پروژه عادی‌سازی روابط با کشورهای اسلامی و کریدور آیمک شکست خورد. از سوی دیگر، حزب مخالف نتانیاهو پافشاری بر حذف وی دارد؛ همچنین دست‌نیافتن به اهداف معین‌شده (نابودی حماس، آزادی اسیران و ...)، موجب اعتراض‌های گسترده داخلی شده است. حکم بازداشت دادگاه کیفری بین‌المللی برای نتانیاهو در پیش است و تصمیم دادگاه بین‌المللی دیوان دادگستری درباره قانونی‌بودن اشغال اسرائیل در انتظار اجراست؛ بنابراین نتانیاهو معتقد بود جنگ تنها ضمانت برای ادامۀ حکومت او و متحد‌کردن احزاب مختلف سیاسی اسرائیل در پشت او و ارتش است و می‌تواند خودش را از مخالفت‌های داخلی و اتهام‌های مختلف فساد رها کند. همچنین این حمله، فرصتی عملیاتی ـ تاریخی برای تحت‌الشعاع قرار‌دادن و فراموشی شکست عملیات ۷ اکتبر۲۰۲۳و جنگ ناموفق بیست‌ماهه در غزه برای مقامات ارشد سیاسی و ارتش رژیم صهیونیستی بود (4).

 

4. انحراف توجهات جهانی از نسل‌کشی غزه و تسریع پاک‌سازی

اسرائیل از آغاز تأسیس، چند جنگ را با اعراب پشت سر گذاشته است؛ جنگ استقلال در 1947، بحران کانال سوئز در 1956 و جنگ شش‌روزه (5 ژوئن 1967م) که نقطۀ عطفی در توسعۀ ژئوپلتیک و افزایش قدرت اسرائیل گردید. با شکست اعراب، نوار غزه، صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن، بیت‌المقدس شرقی و بلندی‌های جولان به اشغال نیروهای اسرائیلی درآمد و به عنوان قدرت منطقه‌ای خود را تثبیت کردند. اسرائیلی‌ها از سال 1970، طرح‌هایی همچون «طرح ینون» برای تسلط بر خاورمیانه نوشتند. اسرائیل تا سال 2023 روند سیاسی، اقتصادی، نظامی و ژئوپلیتیک رو به جلو داشت؛ چراکه به لحاظ سیاسی، از سوی بسیاری از کشورهای جهان پذیرفته شد و تعاملاتش را گسترش داد؛ همچنین به لحاظ اقتصادی رشد بسیاری کرد، به لحاظ نظامی به یکی از ارتش‌های مجهز و قوی دنیا بدل شد و به لحاظ ژئوپلیتیک از 5% درصد زمین‌های اشغالی به بیش از 90% زمین‌ها رسید. در این وضعیت اسرائیل در حال برداشتن گام نهایی برای حل دائمی مسئله فلسطین و حذف طبیعی فلسطین بود. اما حماس با عملیات پیش‌دستانۀ «طوفان‌الاقصی» در 7 اکتبر 2023، اسرائیل را به نقطۀ تأسیس بازگرداند؛ به گونه‌ای که وال‌استریت ژورنال می‌نویسد: «حملۀ حماس همه چیز را تغییر داد. برای اسرائیل مسئله بقا بازگشته است» (5). اسرائیل در این وضعیت، می‌کوشد برای همیشه از شر حماس و مردم غزه خلاص شود؛ ازاین‌رو دیوانه‌وار درصدد تخریب و کشتار برآمد تا غزه را به‌کلی پاک‌سازی کند. اما افکار عمومی دنیا در مقابل جنون نسل‌کشی رژیم صهیونیستی واکنش نشان داد و در سراسر دنیا موج تنفر و اقدام علیه رژیم کودک‌کش شروع شد. اسرائیل برای ادامه نقشۀ خود باید تمرکز افکار جهانی را از مسئله غزه برمی‌داشت؛ به همین دلیل به ایران حمله کرد؛ چراکه کارشناسان معتقدند یکی از دلایل حمله به ایران، انحراف افکار عمومی دنیا از نسل‌کشی غزه و تسریع در پاکسازی است.

5. ممانعت از توافق دیپلماتیک بین ایران با آمریکا و دیگر کشورهای غربی

وارد‌کردن آمریکا به جنگ با ایران، آرزوی دیرینۀ نتانیاهو بوده است. اسرائیل با انجام حمله‌ای به اصطلاح «پیشگیرانه» علیه ایران، از هرگونه راه‌حل مسالمت‌آمیز برای اینکه ایرانیان اجازۀ دنبال‌کردن غنی‌سازی هسته‌ای غیرنظامی داشته باشند، جلوگیری کرد. از زمان آغاز مذاکرات هسته ای با ایران از چند دهه قبل، رژیم صهیونیستی به دنبال شکست مذاکرات و کشاندن آمریکا به جنگ با ایران بوده است. درواقع اسرائیل با این مانور قدرت، اعلام کرد «ما می‌توانیم هر کاری که می‌خواهیم، هر زمان که بخواهیم و در هر جا که بخواهیم، انجام دهیم». حملۀ گسترده به ایران با هدف آزمودن این مسئله بود که آیا اسرائیل هنوز مصونیت کامل بین‌المللی برای اقدامات جنایتکارانۀ خود دارد؟ نتیجه‌ای هم که گرفت این بود که همچنان کشورهای استعمارگر، حاضر هستند برای اسرائیل هزینه دهند و حمایت کنند.

نتیجه:

اسرائیل با قرار‌گرفتن در وضعیت وجودی و ارزیابی قدرت داخلی و منطقه‌ای ایران، به این جمع‌بندی رسید که ایران بازوهای منطقه‌ای خود را از دست داده و به لحاظ داخلی نیز از ابعاد مختلف با بحران مواجه است؛ بنابراین در این شرایط می‌توان به ایران حمله کرد و وضعیت وجودی را به وضعیت هژمونیک تبدیل کرد. درواقع با تسلیم و تجزیۀ ایران، دیگر کشورهای منطقه نیز تسلیم خواهند شد و ایدۀ «نیل تا فرات» و «اسرائیل بزرگ» تحقق خواهد یافت. همچنین فشار افکار عمومی دنیا از مسئله غزه برداشته می‌شود و نتانیاهو دوباره مشروعیت داخلی و بین‌المللی خود را به دست خواهد آورد؛ از سوی دیگر، مانع توافق ایران با غرب خواهد شد.

پی‌نوشت‌ها:

1. یوری ایوانف؛ صهیونیسم؛ ترجمۀ ابراهیم یونسی؛ چ 3، تهران: نشر امیرکبیر، 1356 ش، ص 14.

2. سید‌محمدحسین راجی؛ قیام ققنوس: خیرش ملت بزرگ ایران برای تغییر در نظم منطقه و جهان؛ تهران: اندیشکده راهبردی سعدا، 1404 ش، ص 7 ـ 21.

3. سیدعلی خامنه‌ای؛ «بیانات در دیدار با مردم قم، سالروز قیام نوزدهم دی‌ماه 1356»؛ 19/10/1394؛ در:

https://khl.ink/f/46976.

4. جمیله کدیور؛ «چرا اسرائیل به ایران حمله کرد؟»؛ سایت دیپلماسی ایرانی، 25/03/1404، ش ۲۰۳۳۴۸۱؛ در:

http://www.irdiplomacy.ir/fa/news.

5. سید‌محمدحسین راجی؛ قیام ققنوس: خیرش ملت بزرگ ایران برای تغییر در نظم منطقه و جهان؛ ص 19.

پیروز جنگ ۱۲ روزه
در جنگ 12 روزه، رژیم صهیونیستی نتوانست به اهداف راهبردی خود دست پیدا کنند؛ بنابراین شکست آنها در این جنگ به اذعان کارشناسان بین‌المللی واضح و انکارناپذیر است.

 پرسش:

پیروز جنگ ۱۲ روزه تحمیلی اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران کیست؟

پاسخ:

با پایان جنگ تحمیلی 12 ‌روزه رژیم صهیونیستی علیه ملت ایران، اظهارنظرها و تحلیل‌ها در رسانه‌ها پیرامون پیروز این جنگ آغاز شد. برخی رسانه‌ها که مستقیم یا غیرمستقیم رسانه‌های همراه با رژیم صهیونیستی محسوب می‌شوند، رژیم صهیونیستی را پیروز این جنگ معرفی کردند و برخی دیگر از آن‌ها، اعم از رسانه‌های بین‌المللی و داخل ایران، جمهوری اسلامی ایران را پیروز این جنگ دانستند. در یک نگاه واقع‌بینانه به این 12 روز، به‌راستی، پیروز این جنگ چه کسی بود؟ ایران یا رژیم صهیونیستی؟

۱. ارزیابی راهبردی جنگ تحمیلی ۱۲ روزه؛

به نتیجه جنگ 12 ‌روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی با همکاری امریکا از نگاه‌های مختلف می‌توان پرداخت که یکی از مهم‌ترین نگاه‌ها، نگاه راهبردی به این جنگ تحمیلی است. اگرچه رژیم صهیونیستی با همدستی امریکا، با ترور برخی فرماندهان ارشد نظامی، برخی دانشمندان برجسته هسته‌ای، هدف قرار دادن تأسیسات هسته‌ای و تخریب بخشی از سیستم پدافندی ایران در ظاهر به دستاوردهایی دست‌یافت، اما از نگاه راهبردی آنچه رژیم صهیونیستی به‌عنوان اهداف این حمله تعریف کرده بود، تحقق نیافت. اینکه دشمن صهیونی چه اهداف راهبردی‌ای برای خود تعریف کرده بود و چگونه در رسیدن به این اهداف ناکام ماند، موضوعی است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

۲. اهداف جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونی علیه جمهوری اسلامی ایران؛

رژیم صهیونی و امریکا چند هدف راهبردی را از حمله به ایران دنبال می‌کردند، در ادامه، میزان دستیابی آنان به این اهداف را مورد بررسی قرار می‌دهیم تا روشن شود آیا رژیم صهیونی به این اهداف دست‌یافته یا خیر.

۲-1. اختلال در فرماندهی نظامی؛

دشمن صهیونیستی با استفاده از اصل غافلگیری و با ترور چند تن از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح و فرماندهان نظامی در حوزه هوا و فضا به‌عنوان بازوی تهاجمی جمهوری اسلامی و فرماندهان حوزه پدافند، به‌عنوان دستان تدافعی ایران به دنبال تکرار الگوی جنگ شش‌روزه موسوم به اعراب و اسرائیل (1) بود؛ جنگی که با اقدام غافلگیرانه رژیم صهیونیستی علیه نیروی هوایی مصر، فلج کردن آن و تصاحب حریم هوایی مصر آغاز شد و سرانجام پس از شش روز با میانجیگری سازمان ملل به پایان رسید. هدفی که رژیم صهیونیستی از حمله به ایران در بیست و سوم خرداد، یعنی سالگرد حمله به مصر دنبال می‌کرد، فلج کردن ساختار اقدام در نیروهای مسلح ایران بود که می‌توانست از فرصت به‌وجود‌آمده، برای دستیابی به سایر اهداف تعیین‌شده و واردکردن ضربات خردکننده استفاده کند. در خوش‌بینانه‌ترین حالت آن‌ها تصور می‌کردند که زمان بازیابی نیروهای نظامی ایران چند روزی طول خواهد کشید و این فرصت برای زدن ضربه نهایی کافی بود؛ درحالی‌که با تدبیر و فرماندهی رهبر انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، درزمانی بسیار کوتاه، فرماندهان جدید منصوب شدند و فرایند ضربه به دشمن صهیونیستی را بلافاصله آغاز کردند؛ اقدامی که از تصور رژیم صهیونیستی و حامی‌اش ایالات‌متحده امریکا خارج بود و در گام اول محاسبات آن‌ها را به هم ریخت. (2) درنهایت، ضربات مخرب و مهلک موشکی و پهپادی ایران دشمن را وادار به درخواست توقف آتش کرد.

۲-2. نابودی زیرساخت‌های هسته‌ای و موشکی؛

یکی از اهداف مهمی که رژیم صهیونیستی با تلاش برای تکرار الگوی مصر و ایجاد فرصت برای خود، به دنبال آن بود، نابودی زیرساخت‌های هسته‌ای و موشکی ایران، با استفاده از فلج‌شدگی نیروهای مسلح ایران بود. در تمام روزهای جنگ 12 روزه، دشمنان ما اقدامات متعددی برای از بین بردن تأسیسات هسته‌ای فردو، نطنز و اصفهان و برخی زاغه‌ها و تأسیسات موشکی ایران انجام دادند و حتی ایالات‌متحده امریکا برای بمباران تأسیسات هسته‌ای ایران وارد عمل شد؛ اما آنچه رخ داد نه توانست تأسیسات هسته‌ای را به‌طور کامل نابود کند و به اذعان اخبار و گزارش‌های خارجی تأسیسات هسته‌ای ایران آسیب دید، اما نابود نشد (3) و فعالیت موشکی ایران تا آخرین لحظات جنگ خواب دشمن صهیونی را پریشان و او را مجبور به آتش‌بس کرد، افزون بر اینکه پایگاه مهم نظامی امریکا در قطر نیز از موشک‌های دقیق ایرانی بی‌نصیب نماند.

۲-3. ایجاد اعتراضات داخلی؛

یکی دیگر از اهداف راهبردی رژیم صهیونیستی مهیاکردن فضا با حمله نظامی برای شکل‌گیری اعتراضات داخلی با یاری عوامل نفوذی و داخلی بود. رژیم صهیونیستی پس از اعتراضات سال 1401 به این نتیجه رسیده بود که شکاف عمیقی میان حاکمیت و مردم شکل گرفته است. ازاین‌رو تصمیم داشت، حاکمیت نظام جمهوری اسلامی را با حمله نظامی و به دنبال آن شکل‌گیری اعتراضات داخلی تضعیف کند تا ایران از موضع ضعف پای میز مذاکره با ایالات‌متحده بنشیند و امتیازات مدنظر امریکا را به‌راحتی در اختیار آن قرار دهد. پیام‌های نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، اقدامات رضا پهلوی و سازمان منافقین و اقدامات بازوهای رسانه‌ای آن‌ها ازجمله تلویزیون ایران اینترنشنال در ایام جنگ در راستای تحریک افکار عمومی ایران برای حضور در کف خیابان در راستای تحقق همین هدف بود، (4) اما افزایش همبستگی و وحدت مردم ایران با سلایق مختلف در مقابل دشمنان خارجی ازجمله شگفتی‌های جنگ 12 روزه بود که نه‌فقط محاسبات دشمنان ما را به هم ریخت، موجب شگفتی مردم جهان شد.

۲-4. تغییر حاکمیت در ایران؛

ازجمله اهدافی که رژیم صهیونیستی و امریکا در ایران با این جنگ و به خیال خود تضعیف حکومت ایران دنبال می‌کردند، تغییر رژیم در ایران بود. سودایی که ترامپ رئیس‌جمهور امریکا و نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی از صحبت درباره آن ابایی نداشتند. ترامپ در توئیتی از تغییر رژیم در ایران سخن گفت (5) و نتانیاهو تغییر رژیم در ایران را یکی از نتایج جنگ 12 روزه دانست. (6) این هدف و رؤیای صهیونیست‌ها نیز با همدلی و همبستگی مردم ایران و رهبری مدبرانه آیت‌الله خامنه‌ای به نتیجه نرسید.

۲-5. فعال‌سازی شکاف‌های قومیتی و تجزیه ایران؛

یکی دیگر از اهداف مهم و البته راهبردی‌ترین هدف دشمن صهیونیستی، فعال‌سازی شکاف‌های قومیتی در راستای تضعیف ایران در حفظ تمامیت ارضی و درنهایت تجزیه ایران دانست. هدفی که جان مرشایمر، استاد علوم سیاسی و نظریه‌پرداز برجسته روابط بین‌الملل از آن پرده برداشت. (7) طبق گزارش مجله نیوزویک، تجزیه‌طلبان کُرد به دلیل سازمان‌یافته‌تر بودن، اولین و مهم‌ترین ظرفیتی هستند که رژیم صهیونیستی می‌تواند از آن‌ها برای رسیدن به هدف خود که البته به گفته عفرا بن‌جیو، پژوهشگر ارشد مرکز موشه دایان اسرائیل، به‌طور مخفی آن را دنبال خواهند کرد، مورد استفاده قرار می‌گیرند: «هرگونه حمایت از یک گروه قومی، اگر انجام شود، به‌صورت مخفیانه خواهد بود تا امنیت آن گروه و منافع اسرائیل حفظ شود. فکر می‌کنم کاندیدای اصلی برای چنین همکاری‌ اقلیت کُرد باشد؛ زیرا این گروه سازمان‌یافته‌ترین است و سابقه طولانی در مبارزه علیه هر رژیم ایرانی دارد». (8) نیوزویک در ادامه گزارش خود از گروه‌های تکفیری و تجزیه‌طلب فعال در منطقه جنوب‌شرق کشور، به‌عنوان ظرفیتی یاد می‌کند که رژیم صهیونیستی باید به آن‌ها توجه کند. این رسانه امریکایی در ادامه به پروژه مطالعات بلوچستان که توسط مؤسسه تحقیقات رسانه‌ای خاورمیانه (MEMRI) راه‌اندازی شده اشاره می‌کند؛ موسسه‌ای که توسط ییگال کارمون، افسر سابق اطلاعات اسرائیل و میراو ورمس، دانشمند سیاسی اسرائیلی ـ امریکایی، تأسیس شده است. نیوزویک به نقل از آنا ماهجار باردوچی، پژوهشگر ارشد این مؤسسه اذعان می‌کند که هدف این پروژه، فعال‌سازی گسل‌های قومی ـ مذهبی در جنوب شرق ایران است. پروژه‌ای که به‌وضوح، تلاشی برای تقویت صدای گروه‌های تجزیه‌طلب بلوچ و جلب حمایت بین‌المللی برای آن‌هاست. (9) تجزیه ایران به‌عنوان راهبردی‌ترین هدف دشمنان مردم ایران در جنگ 12 روزه با کمک مردم و همراهی مسئولین دولتی و فداکاری دستگاه‌های نظامی، اطلاعاتی و امنیتی کشور با شکست مواجه شد.

نتیجه:

با توجه به آنچه از اهداف راهبردی دشمن صهیونیستی و حامی تمام‌عیارش ایالات‌متحده امریکا نگاشتیم و درباره آن‌ها و نتایج آن سخنانی بیان کردیم، به‌خوبی روشن می‌شود که از منظر رسیدن به اهداف راهبردی، باوجود خسارت‌هایی که رژیم صهیونی توانسته به ایران وارد کند، دشمنان مردم ایران نتوانستند به اهداف راهبردی خود دست پیدا کنند؛ بنابراین شکست رژیم صهیونیستی در جنگ 12 روزه به اذعان کارشناسان بین‌المللی حتی در سرزمین‌های اشغالی و افکار عمومی جهان واضح و انکارناپذیر است.

پی‌نوشت‌ها:

(1) ر.ک: «جنگ شش‌روزه»، سایت تاریخ، https://B2n.ir/kb6512.

(2) ر.ک: «رؤیای بربادرفته عبری»، سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، https://khl.ink/f/60445.

(3) برای نمونه، ر.ک: «سی ان ان: تأسیسات هسته‌ای ایران همچنان فعال هستند و نابود نشده‌اند»، پایگاه خبری مشرق، mshrgh.ir/1727477.

(4) ر.ک: «پیام نتانیاهو به مردم ایران»، یورونیوز، https://B2n.ir/ef6589.

(5) ر.ک: «توئیت وقیحانه ترامپ درباره تجزیه ایران»، روزنامه فرهیختگان، fdn.ir/209391.

(6) ر.ک: «نتانیاهو: تغییر رژیم ایران می‌تواند نتیجه‌ این جنگ باشد»، شبکه ایران اینترنشنال، 25/03/1404، https://www.iranintl.com/202506151142.

(7) ر.ک: «پروژه تجزیه ایران؛ رؤیای صهیونیست‌ها، کابوس منطقه»، نورنیوز، کد خبر: 230500، https://nournews.ir/n/230500.

(8) ر.ک: «طرح اسرائیل برای بهره‌برداری از گسل‌های قومی علیه ایران»، پایگاه خبری سرمایه فردا، کد خبر: 41448، https://B2n.ir/gm2849.

(9) ر.ک: «طرح اسرائیل برای بهره‌برداری از گسل‌های قومی علیه ایران»، پایگاه خبری سرمایه فردا، کد خبر: 41448، https://B2n.ir/gm2849.

راهکارهای پیشگیری از جذب هم وطنان در سرویس های جاسوسی
دشمن روی نقاظ ضعف و ضربه زدن به ایران حساب باز کرده است، هرچه بتوان این نقاط ضعف را از بین برد یا دست‌کم کاهش داد، سدی در مقابل دشمن است.

پرسش:

چه راه­کارهایی برای پیشگیری از جذب هم‌وطنان ما در سرویس‌های جاسوسی دشمن وجود دارد؟

پاسخ:

در جنگ 12 روزه دشمن صهیونیستی علیه مردم ایران، شاهد جاسوسی گروهی در داخل کشور به نفع دشمن و علیه مردم ایران بودیم که به گفته رسانه‌ها بخشی قابل‌توجهی از خسارات واردشده از سوی دشمن، ناشی از همین همکاری در داخل کشور بوده است. مواجهه با این رخداد، این پرسش را مطرح می‌کند که چگونه می‌توان از جذب هم‌وطنان به سرویس‌های جاسوسی دشمن کاست و از وقوع دوباره چنین صحنه‌هایی پیشگیری کرد؟ جلوگیری از نفوذ سرویس‌های جاسوسی همواره برای همه نظام‌های سیاسی، به‌خصوص نظام‌هایی که به دلایل مختلف با دشمنی‌هایی مواجه هستند، مهم است. جمهوری اسلامی ایران نیز به دلایل مختلف که در این مقام جای پرداختن به آن نیست، به‌عنوان یک نظام سیاسی از ابتدای انقلاب اسلامی با دشمنی‌های متعددی مواجه بوده که تا مرز توطئه برای سرنگونی آن و تجزیه ایران پیش رفته است. طبیعی است که در چنین نظامی، نگرانی از نفوذ دشمن در مراکز حساس و جذب افراد برای جاسوسی دشمن وجود داشته باشد. ازاین‌رو لازم است به‌طور خلاصه از عواملی که موجب کاهش نفوذ دشمن می‌شود، بحث کنیم؛ با توجه به این نکته که روشن است رعایت نکاتی که در ادامه می‌آید به معنای منتفی شدن جاسوسی برای دشمن و نفوذ آن نیست و البته رعایت آن‌ها تا حد زیادی می‌تواند از حجم نفوذ و جاسوسی دشمن بکاهد. عواملی که در پیشگیری از وقوع نفوذ دشمن مؤثرند غالباً همان عواملی‌اند که در وقوع آن اثرگذارند. در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

 

عوامل پیشگیری از وقوع نفوذ دشمن

1. تقویت حس هویت و افتخار ملی؛

یکی از مهم‌ترین ابزارهای سرویس‌های جاسوسی، سوءاستفاده از ضعف‌های هویتی و ایجاد فاصله میان فرد و جامعه‌اش است. افرادی که دچار بحران هویت ملی هستند، خود را کمتر متعلق به کشور می‌دانند و درنتیجه، راحت‌تر جذب پیشنهاد‌های دشمن می‌شوند. ازاین‌رو، تقویت هویت ملی، از طریق آموزش تاریخ، بزرگداشت شخصیت‌های ملی و پاسداشت زبان و فرهنگ ایرانی، این فاصله را کاهش می‌دهد و پیوند عاطفی فرد با کشور را تقویت می‌کند و انگیزه‌های خیانت را کاهش می‌دهد.

2. رفع مشکلات معیشتی؛

بسیاری از افرادی که به دام سرویس‌های جاسوسی می‌افتند، به دلیل بحران‌هایی است که به خاطر مشکلات معیشتی و مالی دچار آن می‌شوند و به همین خاطر، جذب پیشنهاد‌های مالی جذاب سرویس‌های بیگانه می‌شوند. کاهش بیکاری، رفع فقر، ارتقای سطح رفاه و ایجاد فرصت‌های شغلی می‌تواند یکی از مؤثرترین سدها در برابر جذب نیروهای داخلی توسط سرویس‌های اطلاعاتی دشمن باشد. شواهد بسیاری، ازجمله پرونده‌های کشف‌شده در حوزه جاسوسی، نشان می‌دهد که انگیزه مالی یکی از رایج‌ترین دلایل همکاری با سرویس‌های دشمن است. درواقع، زمانی که فرد دچار استیصال اقتصادی است، احتمال چشم‌پوشی از ملاحظات امنیتی و اخلاقی افزایش می‌یابد. (1) بنابراین، رفع مشکلات معیشتی به‌طور مستقیم به افزایش امنیت ملی کمک می‌کند. البته نباید این مسئله را نادیده گرفت که گاهی طمع‌ورزی و کسب ثروت در کوتاه‌ترین زمان برای برخی انگیزه همکاری‌ با سرویس‌های جاسوسی است که رفع این مسئله نیازمند آموزش‌ها و تربیت‌های مؤثر است که در جای خود قابل بحث و بررسی است.

3. ارتقای شفافیت و پاسخ‌گویی حاکمیت؛

بی‌اعتمادی به نهادهای حاکمیتی یکی از نقاط ضعف مهمی است که سرویس‌های اطلاعاتی خارجی روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. در فضایی که حکومت پاسخ‌گو نیست و شفافیت وجود ندارد، یا دست‌کم احساس پاسخ‌گو نبودن و عدم شفافیت شکل می‌گیرد، زمینه برای ترویج نارضایتی و جذب نیرو فراهم می‌شود. (2) افزایش شفافیت، اطلاع‌رسانی صحیح و پاسخ‌گویی، می‌تواند اعتماد عمومی را تقویت کند و از سرخوردگی اجتماعی جلوگیری نماید؛ زیرا شهروندانی که احساس می‌کنند صدایشان شنیده می‌شود و نهادهای مسئول پاسخ‌گو هستند، انگیزه کمتری برای خیانت به کشور خود دارند.

4. آگاهی‌بخشی عمومی

فقدان آگاهی درباره روش‌های جذب، تاکتیک‌های سرویس‌های جاسوسی و پیامدهای قانونی و اخلاقی همکاری با دشمن، زمینه‌ساز آسیب‌پذیری است. برگزاری کارگاه‌ها، مستندهای رسانه‌ای، آموزش‌های عمومی و اطلاع‌رسانی گسترده، می‌تواند سطح هوشیاری جامعه را ارتقا دهد و درنتیجه، احتمال جذب کاهش یابد. از اعترافات احمدرضا جلالی یکی از مهم‌ترین جاسوسان موساد که از نخبگان کشور نیز بود، به‌خوبی روشن می‌شود که عدم آشنایی با نحوه عملکرد سرویس‌های جاسوسی چگونه می‌تواند باعث جلب اعتماد و همکاری با آن‌ها شود. (3) ازاین‌رو، نهادهای اطلاعاتی ‌باید همواره برای آگاهی‌بخشی عمومی سرمایه‌گذاری ‌کنند تا شهروندانشان طعمه سرویس‌های رقیب نشوند. پخش مستندهای افشاگرانه درباره شبکه‌های جاسوسی، یا برگزاری دوره‌های آموزشی در دانشگاه‌ها و مراکز حساس می‌تواند نقش پیشگیرانه مهمی داشته باشد.

5. حمایت واقعی از نخبگان؛

بی‌توجهی به نخبگان علمی، فرهنگی و اجتماعی، زمینه مهاجرت یا سرخوردگی آن‌ها را فراهم می‌کند. این افراد، در صورت بی‌انگیزگی یا طرد از سوی جامعه، ممکن است به‌راحتی طعمه سرویس‌های جاسوسی شوند که با وعده امکانات علمی، مالی یا جایگاه اجتماعی، آن‌ها را جذب می‌کنند. حمایت واقعی از نخبگان، هم در بُعد مادی و هم در بُعد معنوی، سدی محکم در برابر این تهدید است. پرونده‌های افشاشده توسط نهادهای امنیتی کشور نشان می‌دهد که نخبگان ناراضی، به دلیل سرخوردگی، گاهی هدف سرویس‌های اطلاعاتی قرار می‌گیرند؛ اگرچه تنها سرخوردگی عامل همکاری آن‌ها با سرویس‌های جاسوسی نیست. نمونه بارز آن، پرونده‌های مرتبط با همکاری برخی پژوهشگران با سرویس‌های غربی است. درحالی‌که اگر این افراد احساس تعلق، امنیت و احترام در کشور خود داشته باشند، احتمال جذب آن‌ها به‌شدت کاهش می‌یابد. (4)

6. افزایش توانمندی‌های امنیتی؛

صرف‌نظر از اقدامات نرم، افزایش توانمندی‌های فنی، اطلاعاتی و ضدجاسوسی یک راهکار حیاتی برای مقابله با جذب نیروها توسط سرویس‌های بیگانه است که شامل آموزش نیروهای امنیتی، بهره‌گیری از فناوری‌های پیشرفته و به‌روز و ایجاد سازوکارهای دقیق نظارتی است. کشورهایی مانند روسیه یا رژیم صهیونیستی، به دلیل سرمایه‌گذاری کلان در حوزه امنیت و ضدجاسوسی، توانسته‌اند شبکه‌های گسترده جاسوسی را کشف و خنثی کنند. ایران نیز با ارتقای این توانمندی‌ها، می‌تواند دامنه فعالیت سرویس‌های بیگانه را محدود کند و مانع جذب هم‌وطنان شود.

7. مقابله با جنگ نرم دشمنان؛

سرویس‌های اطلاعاتی تنها از طریق روش‌های سنتی جذب عمل نمی‌کنند، بلکه بخشی از فرایند جذب، در بستر جنگ نرم و عملیات روانی شکل می‌گیرد. تضعیف باورهای دینی، ملی و فرهنگی، ایجاد نارضایتی روانی و تحریک ذهنی افراد، مقدمه‌ای برای جذب است. مقابله با جنگ نرم از طریق تولید محتواهای قوی، ارتقای سواد رسانه‌ای و افزایش تاب‌آوری فکری جامعه، می‌تواند این روند را مختل کند. برای نمونه، پروژه‌های رسانه‌ای و سایبری دشمنان در سال‌های اخیر، نقش مؤثری در شکل‌دهی به افکار عمومی و هدف‌گذاری بر روی نیروهای مستعد جذب ایفا کرده‌اند. مقابله جدی و هوشمندانه با این اقدامات، از طریق رسانه‌های ملی و شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند به‌عنوان خط مقدم پیشگیری از نفوذ عمل کند.

نتیجه‌گیری:

بنا بر آنچه نگاشته شد، روشن می‌شود که آنچه دشمن روی آن برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران حساب باز می‌کند، نقاط ضعف موجود در کشور است. هرچه بتوان این نقاط ضعف را از بین برد یا دست‌کم کاهش داد، سدی در مقابل رسیدن دشمن به اهدافش ایجاد شده است. برطرف ساختن نقاط آسیب‌پذیر، نقش مؤثری در کاهش همکاری شهروندان ایرانی با سرویس‌های جاسوسی دشمن ایفا خواهد کرد. تقویت حس هویت و افتخار ملی، رفع مشکلات معیشتی، ارتقای شفافیت و پاسخ‌گویی حاکمیت، آگاهی‌بخشی عمومی، حمایت واقعی از نخبگان، افزایش توانمندی‌های امنیتی، مقابله با جنگ نرم دشمنان برخی اقداماتی است که می‌تواند میزان همکاری هم‌وطنانمان با سرویس‌های جاسوسی دشمن را کاهش دهد.

پی‌نوشت‌ها:

(1) حیدری، مهدی، «درآمدی بر مدل برآورد احتمال خیانت در کشور»، فصلنامه مطالعات راهبردی، ص 38؛ «نیاز مالی دروازه جذب جاسوس برای موساد»، خبرگزاری الف، https://B2n.ir/mr1687.

(2) حیدری، مهدی، «درآمدی بر مدل برآورد احتمال خیانت در کشور»، فصلنامه مطالعات راهبردی، ص 41؛

(3) «پایان ماجراجویی یک جاسوس»، صراط نیوز، https://B2n.ir/br6317.

(4) ر.ک: «نخبگان جاسوس یا نفوذ در لباس نخبگی»، ایسکانیوز، https://B2n.ir/sn8693؛ «شگردهای سازمان‌های جاسوسی»، دانشگاه ادیان و مذاهب، https://B2n.ir/et2346.

انتقام سخت یک مساله زودگذر و احساسی نیست و در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، هر رفتاری باید بر مبنای اصول «عزت، حکمت و مصلحت»، سنجیده و انجام شود.
راهبرد انتقام سخت؛ چرایی و چگونگی

پرسش:
آیا انتقام سختی که مسئولان در قبال جنایت‌ها و ترورهای اسرائیل و آمریکا می‌دهند بازدارنده بوده است؟ با صبر استراتیژیک چند نفر دیگر از مردم و نیروهای زبده نظامی را باید از دست بدهیم؟ آیا ضمن صبر استراتیژیک نباید اقدامات آنی انتقام‌جویانه بازدارنده انجام داد؟
 

پاسخ:
بعد از ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی توسط ایالات متحده آمریکا در سیزدهم دی ماه 1398 و حوادث تروریستی متعدد، خصوصا حادثه بی‌سابقه تروریستی کرمان در سیزدهم دی ماه 1402، عبارت انتقام سخت در ادبیات سیاسی ایران برای واکنش به این حوادث رایج شد.(1)  برخی از ناظران، انتقام سخت جمهوری اسلامی ایران را غیر بازدارنده دانسته و صبر استراتژیک ایران را بهانه‌ای برای پوشش ناتوانی ایران در یک انتقام واقعی و بازدارنده می‌دانند. برخی دیگر نیز صبر استراتژیک را عاقلانه و قابل قبول می‌دانند اما در کنار آن، به بازدارنده‌بودن و اهمیت صبر نیز تأکید دارند. برای فهم دقیق‌تر تحقق انتقام سخت و بازدارندگی و رابطه آن با صبر استراتژیک نکات زیر قابل تأمل است:

 1. سیاست خارجی، عرصه عقلانیت در تصمیم و رفتار
 عرصه سیاست خارجی، عرصه خنک‌کردن دل و جگر افراد نیست. در تصمیم‌گیری در مسائل بین‌المللی هدف، حل مساله است و نه ایجاد بحران. برای تحقق این امر نیز، عوامل متعدد داخلی و خارجی در نظر گرفته می‌شود و با رعایت سه اصل «عزت، حکمت و مصلحت»،(2)  سیاست خارجی ایران تعیین می‌گردد. یعنی نه فقط عزتمداری، نه فقط حکمت و نه فقط مصلحت‌اندیشی، بلکه هر سه مولفه باید در نظر گرفته شود و این نشانه هوشمندی و عقلانیت در سیاست خارجی است. عرصه انتخاب سیاسی، همیشه عرصه انتخاب بین خوب و بد نیست، بلکه در بسیاری از مواقع، عرصه انتخاب بین بد و بدتر است. بد، عدم انتقامی بزرگ و سریع و کوبنده و بدتر، وارد شدن در باتلاقی است که تبعات سنگینی در داخل و خارج برای مردم داشته باشد. به نحوی که برای آنان که آتش انتقامشان تند است نیز پشیمان کننده و حتی موجب اعتراض همین طیف شود.

 2. مراحل عملیاتی راهبرد انتقام سخت
 در مرحله اول، برخورد جدی با عاملان و بانیان حوادث تروریستی در دستور کار بوده و در مرحله اول، پس از هر حادثه تروریستی، تعداد زیادی از این افراد دستگیر و مجازات شده و شبکه‌های پشتیبان آنان منهدم گشته است. حتی رهبر انقلاب آمران و مقامات آمریکایی را مستقیما مستحق مجازات شمرده و موجب تحمیل(3)  هزینه سنگین روحی و مالی به آنان و دولت ایالات متحده برای حفاظت از آنان شده است. در مرحله دوم نیز تهاجم موشکی به پایگاه آمریکایی عین الاسد در عراق و حمله موشکی به مقر نیروهای موساد و داعش در عراق و سوریه و پاکستان اقدام سریع و قاطع انتقامی ایران بود که ویژگی‌های مهمی داشت که بعضا مغفول مانده است که بیان خواهد شد.

 3. اقدامات عملی جمهوری اسلامی در جهت تحقق راهبرد انتقام سخت
 ایران در برخوردهای سریع و بجای خود مانند تهاجم‌های موشکی و پهبادی، چند هدف را با هم اجرا کرد. اول اینکه توان نظامی خود را در راستای تحقق دستور اسلامی «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّاللَّهِ وَعَدُوَّکُم»(4)  در ایجاد رعب و بازدارندگی به رخ ناظران و دشمنان کشید. بسیاری از افراد و رسانه‌ها توان موشکی و پهبادی ایران را مورد تمسخر قرار داده و آن را زیر سوال می‌بردند اما پس از نقطه زنی این موشک‌ها از راه دور و با فواصل زیاد، توان موشکی ایران برای همه مشخص شد و اینبار دیگر با یک مانور داخلی و غیر قابل راستی آزمایی بین المللی مواجه نبودیم. 
دوم اجرای جسارت نظامی جمهوری اسلامی ایران در این ماجرا هویدا بود و همگان فهمیدند که ایران آمادگی تهاجم خارجی را دارد. بعد از جنگ جهانی دوم، هیچ پایگاه آمریکایی در دنیا مورد تهاجم قرار نگرفته بود. ایران این تابو را بدون اینکه آمریکایی‌ها جرئت تلافی مستقیم داشته باشند شکست. سوم اینکه ایران عاقلانه بودن رویکرد خود را در نظر گرفت. برای نمونه، اطلاع قبلی به مقامات عراقی و طبیعتا با خبر شدن مقامات آمریکایی و تخلیه پایگاه عین الأسد موجب شد که با کشته نشدن نیروهای نظامی آمریکا، آمریکا وادار به تلافی و شروع یک جنگ بحرانی نشود.

 4. هدف اصلی راهبرد انتقام سخت
هدف اصلی ایران در انتقام سخت، ادامه قاطع‌تر همان مسیری است که تروریست‌ها و حامیان دولتی آنان را به وحشت و واهمه انداخته است و آن شکست سیاست‌های آنان در منطقه و ضعیف شدن و خارج شدن آنان از منطقه است. پیرامون این مسأله رهبر انقلاب به صراحت بارها اعلام کرده است: «یک نکته مهمّ قابل توجّه این است که خب حالا وظیفه ما چیست؛ بالاخره یک حادثه مهمّی اتّفاق افتاده است؛ بحث انتقام و مانند این حرف ها، بحث دیگری است؛ حالا یک سیلی‌ای دیشب به اینها زده شد؛ این مسئله دیگری است. آنچه در مقام مقابله مهم است -این کارهای نظامیِ به این شکل، کفایت آن قضیّه[شهادت سردار سلیمانی] را نمی کند- این است که بایستی حضور فسادبرانگیز آمریکا در این منطقه منتهی بشود؛ تمام بشود»(5)  
مهمترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی بود که انجام گرفت؛ بعد هم که خب برادرها یک سیلی‌ای زدند؛ لکن سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه ی نرم افزاری بر هیمنه ی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنه استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند، این یک؛ یکی هم اخراج آمریکا از منطقه است که این همّت ملّت‌ها و سیاست‌های مقاومت را میطلبد که بایستی این کار را انجام بدهند؛ این، سیلی سخت است».(6) 
 در رابطه با اسرائیل نیز ایران با تقویت محور مقاومت، پیش از این حوادث، ضربات سختی به پیکره اسرائیل و آمریکا و انگلیس زده است و رفتار نیروهای یمنی در مقابل کشتی‌های آمریکایی و انگلیسی و ... نمونه‌ای از آن است. با وقوع چند حادثه تروریستی نمی‌توان بازدارندگی نیروهای نظام جمهوری اسلامی ایران را زیر سوال برد. اگر نیروی بازدارنده جمهوری اسلامی نبود، با وجود صدها گروه تکفیری تروریستی مسلح در اطراف ایران و حمایت ابرقدرت‌ها و سرویس‌های بیگانه که به جد خواستار ایجاد ناامنی در ایران هستند، شاهد حجم عظیمی از عملیات‌های ترویستی در ایران بودیم. 

نتیجه:
انتقام سخت یک مساله زودگذر و احساسی نیست. اساسا سیاست خارجی، عرصه رفتارهای هیجانی نیست. در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، هر رفتاری باید بر مبنای اصول «عزت، حکمت و مصلحت»، سنجیده و انجام شود. انتقام سخت نیز در چهارچوب این اصول سه‌گانه در حال اجرا و انجام است که نمونه‌هایی از آن بیان شد. 

پی نوشت:
1 . «انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثه ی دیشب آلودند.» مقام معظم رهبری، بیانات، 13/10/1398.
2 . رهبر انقلاب، سه اصل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی را عزت، حکمت و مصلحت اعلام کرده‌اند. https://khl.ink/f/44612
3 . «البتّه اینها غیر از انتقام از قاتل است؛ اینهایی که گفتیم، مربوط به مجموع استکبار و آمریکا است؛ قاتل سلیمانی و آمر به قتل سلیمانی باید انتقامشان را پس بدهند؛ آن به جای خودش محفوظ است. اگر چه به گفته ی یک عزیزی، کفش پای سلیمانی هم بر سرِ قاتل او شرف دارد و سرِ قاتل او هم برود، فدیه ی کفش سلیمانی هم نمیشود؛ این هست امّا بالاخره غلطی کردند، بایستی انتقام پس بدهند؛ هم آمر، هم قاتل بدانند که در هر زمان ممکن، هر وقت ممکن شد -ما دنبال وقت ممکن هستیم- باید انتقامشان را پس بدهند». مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار دست‌اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی، 26/10/1399.
4 . https://khl.ink/f/46944 و َأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ، سوره انفال، آیه 60، (هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان ]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمی شناسید و خدا آنها را می‌شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده می‌شود، و به شما ستم نخواهد شد!) 
5 . مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار مردم قم، 18/10/1398.
6 . https://khl.ink/f/44628 مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار دست اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی، 26/9/1399.

 

رابطه تخاصمی میان ایران و رژیم صهیونیستی از عواملی همچون عوامل ایدئولوژیکی،جغرافیایی،انسانی وعوامل سیاسی وامنیتی تاثیر می‌پذیرد که راهبرد ایران را نشان می دهد.
تبیین چرایی تلاش جمهوری اسلامی ایران در جهت نابودی اسرائیل

پرسش:
چه کسی وظیفه نابودی اسرائیل را به عهده جمهوری اسلامی ایران قرار داده، در حالیکه توان نظامی برابری ندارند؟!
 

پاسخ:
اکنون بیش از 4 دهه است که جمهوری اسلامی شعار نابودی اسرائیل را سر می‌دهد و ملت ایران هزینه‌های سرسام‌آوری در این زمینه پرداخت کرده است، اما موفقیت چندانی به دست نیاورده. ظاهرا مسئولان جمهوری اسلامی توجه ندارند که دولت اسرائیل یک قدرت هسته‌ای است و می‌تواند با یک حمله هسته‌ای جمهوری اسلامی را نابود کند. اینک نوبت این پرسش است که اساسا وظیفه نابودی اسرائیل از کجا و بر چه مبنایی در زمره وظایف جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است؟ آیا اکنون با ورود به دهه پنجم انقلاب اسلامی، وقت آن نرسیده تا اهداف سیاست خارجی خود را دقیق‌تر تعریف کند و در برخی شعارهای گذشته بازنگری نماید؟ 
موضع جمهوری اسلامی ایران در برابر رژیم صهیونیستی از ابعاد مختلف قابل بررسی است. ابعاد ایدئولوژیکی، جغرافیایی، انسانی، سیاسی و امنیتی از جمله عوامل موثر بر موضع ایران در برابر اسرائیل است.

 1. عوامل موثر بر موضع جمهوری اسلامی ایران در برابر اسرائیل
 الف- عوامل ایدئولوژیکی موثر بر موضع ایران در برابر رژیم صهیونیستی؛ 
 پیشینه دشمنی قوم یهود با اسلام و مسلمانان به دوران صدر اسلام باز می‌گردد. قرآن بارها به دشمنی آشکار و پنهان یهودیان با اسلام و پیامبر(ص) اشاره یا تصریح کرده و تاکید می‌کند «یهودیان در زمره بزرگترین دشمنان مسلمانان» هستند.(1) مطالعه تاریخ یهود نشان می‌دهد که آنان به فرموده تورات، منتظر ظهور آخرین پیامبر بودند و از این رو به مدینه کوچ کردند، اما پس از ظهور اسلام، به بهانه‌های واهی از جمله اینکه پیامبر اسلام(ص) از قوم یهود نیست از ایمان به او سر باز زدند و به دشمنی با مسلمانان روی آوردند؛ با پیامبر(ص) پیمان بستند، اما پیمان را شکستند و با دشمنان پیامبر(ص)(مشرکان) همدست و همداستان شدند و پیامبر(ص) ناچار به جهاد با آنان شد و ایشان را از مدینه اخراج کرد.(2)
 بی‌تردید این پیشینه تاریخی و دینی در روابط امروز یهودیان و مسلمانان تاثیر دارد، اما امروز بطور خاص در مساله فلسطین، مسائل دیگری نیز تاثیر گذاشته است. مردم فلسطین مورد ظلم و ستم واقع شده اند و آموزه‌های دینی و اسلامی بر دفاع از مظلوم، حتی اگر مسلمان نباشد، تصریح دارد.(3) روشن است که اگر مظلوم، مسلمان باشد، به طریق اولی دفاع از وی واجب است. بر اساس این دلایل، باید علت ظلم، که رژیم صهیونیستی است، از بین برود.

  ب- عوامل جغرافیایی موثر بر موضع ایران در برابر رژیم صهیونیستی؛ 
ایران در یکی از مهم ترین مناطق استراتژیک جهان قرار گرفته است. ما چه بخواهیم چه نخواهیم درگیر مسائل منطقه‌ای و حتی برخی مسائل فرامنطقه‌ای و جهانی هستیم. تسلط ایران بر تنگه هرمز که بیش از «30 درصد انرژی جهان» از آن عبور می‌کند،(4) از جمله عوامل اهمیت جغرافیایی ایران است. همچنین ایران، «مسیر امن، ارزان و نزدیک اتصال شرق دور به اروپا و غرب» است که بر اهمیت ژئوپولتیکی آن می‌افزاید.
ناهمخوانی سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران با منافع دولت اسرائیل، باعث توطئه این رژیم علیه موجودیت جهوری اسلامی ایران شده است. اسرائیل و هم پیمانان وی ترجیح می‌دهند، یک نظام سیاسی همسو با منافع آنان در این منطقه حساس و استراتژیک، حاکم باشد، از این رو از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در صدد نابودی نظام سیاسی اسلامی برآمدند. جمهوری اسلامی ایران نیز متقابلا از منافع حیاتی و بقای خویش دفاع می‌کند؛ بنابراین هنگامی که دشمن به دنبال نابودی ما باشد، طبیعی است که ما هم موضع متقابلی اتخاذ نماییم.

 ج- عوامل انسانی موثر بر موضع ایران در برابر رژیم صهیونیستی؛
 از آغاز پیدایش دولت اسرائیل در منطقه فلسطین، خون هزاران انسان بیگناه، ریخته و پایمال شده است. ده ها هزار زن و کودک به پای رژیم اسرائیل قربانی شده اند. میلیون ها نفر از خانه و کاشانه خود رانده شده تا یهودیان جایگزین آنان شوند. در دو دهه اخیر و با محاصره غزه توسط دولت اسرائیل، یک فاجعه انسانی بزرگ در این منطقه رقم خورده است. در دو ماهه اخیر، ما شاهد جنایات بی سابقه در تاریخ انسانی در فلسطین هستیم.(5) 
آیا براستی می‌توانیم به عنوان یک انسان در برابر این همه خونریزی، ساکت بمانیم؟! وظیفه انسانی تمامی دولت‌ها ایجاب می‌کند، از حقوق انسانی مردم فلسطین در برابر دولت اسرائیل دفاع کنند. رفتارهای دولت اسرائیل در طول حدود 8 دهه گذشته نشان می‌دهد که به راه حل‌های سیاسی و مسلامت‌آمیز، التزامی ندارد؛ بنابراین تنها راه مقابله با اسرائیل، مقاومت و نابودی آن است.

  د- عوامل سیاسی و امنیتی موثر بر موضع ایران در برابر رژیم صهیونیستی؛
تغییر نظام سیاسی در ایران، نظام سیاسی حاکم بر کشور را از یک دولت هم پیمان با غرب به یک دولت متخاصم با آن بدل ساخت. طبعا دولت اسرائیل در پازل منافع دولت‌های غربی تعریف می‌شود. خصومت نظام سیاسی جدید ایران با غرب، به معنای خصومت میان ایران جدید و دولت اسرائیل نیز بوده و هست. 
از سوی دیگر، به دلایلی که بیان شد، موجودیت دولت اسرائیل در تقابل با نظام جمهوری اسلامی ایران قرار می‌گیرد. رژیم صهیونیستی بارها بصورت آشکار و پنهان تلاش کرده تا ضربات مهلکی بر جمهوری اسلامی ایران وارد سازد. «ترور دانشمندان برجسته، خرابکاری در سایت‌های هسته‌ای کشور و تلاش برای گسترش آشوب  داخلی در ایران» از جمله این اقدامات است. بنابراین جمهوری اسلامی به دلایل سیاسی و امنیتی در مقابل اسرائیل ایستاده است.

 2. مقایسه توان نظامی ایران و اسرائیل
در متن سوال به نکته مهمی اشاره شده و آن «توانایی برتر نظامی اسرائیل» است. ظاهرا مراد از توانایی برتر نظامی، برخورداری رژیم اسرائیل از «بمب اتم» است. در دوران جنگ سرد، تجهیز کشورها به بمب اتمی، نوعی «بازدارندگی» محسوب می‌شد، اما باید توجه داشته باشیم که قدرت نظامی اسرائیل طی چند ماه گذشته به خوبی در معرض دید جهانیان نهاده شده است. سلاح‌های اتمی اسرائیل حتی در برابر حماس، که یک گروه شبه نظامی بسیار محدود است، بازدارندگی نداشت؛ بنابراین چگونه می‌تواند در برابر قدرت منطقه‌ای ایران که از موشک‌های دوربرد نقطه‌زن و هایپرسونیک برخوردار است، بازدارنده باشد!؟ ضمن آنکه ایران سرزمین بسیار وسیعی است و توانایی ایران برای ضربه‌زدن به اسرائیل بسیار بیشتر از رژیم صهیونیستیِ مجهز به سلاح هسته‌ای است. 
اگر مخاصمه میان رژیم اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران را بر مبنای «نظریه بازی‌ها»(6) ارزیابی و تحلیل کنیم، روشن می‌شود که حاصل بازی میان ایران و اسرائیل از طرف اسرائیل همیشه صفر است، اما از طرف ایران، هرگز صفر نیست؛ البته پرداختی(هزینه) بالایی دارد؛ به عبارت ساده، جمهوری اسلامی ایران، به دلیل گستردگی سرزمینی و تکثر مکانی سلاح‌های دوربرد، توانایی واردساختن «ضربه دوم»(7) به اسرائیل را داراست و ضربه دوم به اسرائیل می‌تواند به نابوی کل اسرائیل منجر شود. بنابراین آنچه در متن سوال از نابرابری توان نظامی گفته شده، اتفاقا به ضرر اسرائیل و به نفع جمهوری اسلامی ایران است.

 3. موضع دموکراتیک جمهوری اسلامی ایران در مساله فلسطین
تبلیغات زیادی در رسانه های بین المللی انجام شده و می‌شود که هدف آن نشان دادن «یهودی ستیزی» به ویژه از سوی جمهوری اسلامی ایران است. گاهی به بیان امام خمینی استناد می‌شود که اسرائیل غده سرطانی است و باید از بین برود.(8) تصور بسیاری از مردم و تحلیل گران بر آن است که این جمله رهبر فقید انقلاب اسلامی، بر قصد جمهوری اسلامی ایران برای حمله نظامی به سرزمین‌های تحت اشغال دولت اسرائیل دلالت دارد، اما این تصور اشتباه است. 
اولا مساوی‌دانستن دولت اسرائیل و رژیم صهیونیستی با «یهودیت»، یک اشتباه استراتژیک و یا خطای آگاهانه برخی رسانه‌های جهانی است. مساوی دانستن یهودیت با اسرائیل مانند آن است که اسلام را مساوی اعراب بدانیم! 
ثانیا در روابط خارجی از دو نوع سیاست سخن گفته می‌شود؛ «سیاست‌های اعلامی» و «سیاست‌های اعمالی»(9) سیاست‌های اعلامی یعنی مواضع یک کشور که در سطح جهانی اعلام می‌شود تا دنیا از موضع آن کشور درباره موضوعات مختلف آگاه شود و لزوما اقدامی در جهت تحقق آن سیاست‌ها، انجام نمی‌شود، اما مراد از سیاست‌های اعمالی، سیاست‌هایی است که هر کشوری به دنبال تحقق آن است. در قضیه فلسطین، نابودی اسرائیل در زمره سیاست‌های اعلامی جمهوری اسلامی ایران است، اما موضع اعمالی جمهوری اسلامی ایران، یک موضع کاملا دموکراتیک است. جمهوری اسلامی ایران رسما اعلام کرده قضیه فلسطین باید با «مشارکت تمامی مذاهب، قومیت‌ها و آوارگان فلسطینی در یک انتخابات آزاد»، حل و فصل شود. هم اصل نظام سیاسی در این کشور تعیین شود و هم تمامی افراد صاحب حق در این سرزمین(نه کسانی که به زور زمین‌های دیگران را غصب کرده‌اند) در نظم جدید سیاسی فلسطین، نقش ایفا نمایند(10) 
ثالثا باید توجه داشت که مطالعه بیانات و موضع‌گیری‌های مقامات جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که ایران معتقد است فلسطین باید به دست خود فلسطینیان آزاد و اداره شود. البته وظیفه دولت‌ها و ملت‌های اسلامی است تا به مردم مظلوم فلسطین کمک کنند، اما طرح آزادی فلسطین باید به دست خود فلسطینیان ترسیم و اجرا شود.(11) روشن است که تا زمانی که دولت غاصب صهیونیستی تسلیم روش‌های دموکراتیک حل مساله فلسطین نشود، راه‌حل مقابله با آن، تنها و تنها از طریق مجاهدت و مقاومت است. اما در هر صورت ملت و جوانان  فلسطینی نقش اساسی در آزادسازی این سرزمین ایفا می‌کنند و کشورهای مسلمان حامی آنان هستند. طبعا فرجام دولت غاصب صهیونیستی، چه به روش دموکراتیک و چه مقاومت، نابودی است. صهیونیست‌ها آزادند تا روش نابودی خود را انتخاب کنند، چه روش دموکراتیک و چه روش جهاد و مقاومت، نابودی اسرائیل حتمی است و هزینه‌های انسانی آن بر عهده سران افراطی و خشونت‌طلب این رژیم منحوس است. 

نتیجه:
عوامل مختلفی بر روابط ایران و اسرائیل اثر می‌گذارد؛ از جمله آن می‌توان به «عوامل ایدئولوژیکی، عوامل جغرافیایی، عوامل انسانی و عوامل سیاسی و امنیتی» اشاره کرد. تاثیر این عوامل یکسان نیست، اما به هر روی رابطه تخاصمی میان ایران و رژیم صهیونیستی از این عوامل تاثیر می‌پذیرد. گرچه دولت اسرائیل دارای کلاهک هسته‌ای است، اما به دلایلی که تبیین شد، جمهوری اسلامی ایران، توان واردساختن «ضربه دوم» به اسرائیل را دارد که می‌تواند به نابودی اسرائیل منجر شود؛ بنابراین حتی اگر نابودی اسرائیل در زمره سیاست‌های اعمالی ایران باشد، ایران قدرت و امکانات تقابل با اسرائیل را دارد، اما موضع ایران در قبال اسرائیل، یک «موضع کاملا دموکراتیک» است که از طریق انتخابات محقق می‌شود و به تمامی مذاهب و اقلیت‌های نژادی و دینی فلسطینی حق مشارکت و رای می‌دهد. صهیونیست‌ها آزادند تا روش نابودی خود را انتخاب کنند، چه روش دموکراتیک و چه روش جهاد و مقاومت، نابودی اسرائیل حتمی و هزینه‌های انسانی آن بر عهده سران افراطی و خشونت‌طلب این رژیم منحوس است.

 

 

پی نوشت:
1 . سوره مائده، آیه 82.
2 . درباره روابط پیامبر(ص) و یهودیان نگاه کنید به کتاب «پیامبر (ص) و یهود مدینه» نوشته محمدحسین خوانین زاده».
3 . مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یُنادى یا لَلْمُسْلِمینْ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِم»(هر کس صداى مظلومى را بشنود که از مسلمانان کمک مى طلبد، و به کمک او نشتابد مسلمان نیست). کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق‏، الکافی، ج ‏2، ص 164.
4 . فلاح تبار، نصرالله، «تنگه استراتژیک و ژئوپلیتیک هرمز و نقش راهبردی ایران»، ص 19.
5 . وضعیت انسانی در غزه چنان اسفبار است که صدای آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل نیز درآمده است. غزه ـ مرکز اطلاع رسانی فلسطین، سازمان ملل: جهان شاهد وقوع فاجعه انسانی در نوار غزه است، سایت مرکز اطلاع رسانی فلسطین، 20 دسامبر 2023، B2n.ir/z85205 .
6 . دوئرتی، جیمز، فالتزگراف، نظریه‌های متعارض در روابط بین االملل، ص 779.
7 .  . second strike. راهبرد ضربه دوم برای مقابله با تهدیدات هسته‌ای در دوران جنگ سرد مورد توجه واقع شد. آمریکا و شوروی برای مقابله با تهدیدات هسته‌ای یکدیگر، به تنوع مکانی استقرار و نگهداری سلاح‌های اتمی خود روی آوردند تا در صورت حمله هسته‌ای طرف مقابل، بخشی از توان هسته‌ای آنان باقی بماند و آنان امکان وارد کردن ضربه دوم را پس از ضربه اول دشمن داشته باشند. رفیعی، سیدرضا، معرفی ابعاد فنی، سیاسی-کاربردی و حقوقی سلاح‌های هسته ای، سایت جنگاوران، B2n.ir/w12377.
8 . خمینی، سیدروح الله، صحیفه امام، ج 15، ص 519.
9 . مفهوم «سیاست اعلامی و اعمالی» امروزه به مفاهیم متداولی تبدیل شده است که بصورت گسترده در ادبیات دولتمردان، کارشناسان و رسانه ها در موضوعات مختلف به کار می‌رود.
10 . طرح دموکراتیک جمهوری اسلامی ایران، چهارمرحله‌ای است. یک، بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین آباواجدادی خود. دو، برگزاری انتخابات با مشارکت مردم اصلی فلسطین؛ اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی. سه، تشکیل نظام سیاسی منتخبِ اکثریت براساس رفراندوم. چهار، تصمیم گیری از سوی نظام سیاسی منتخبِ اکثریت برای سایر ساکنین در فلسطین اشغالی که مردم اصلی آن محسوب نمی‌شوند. مقام معظم رهبری، طرح پیشنهادی رهبر انقلاب برای حل مسئله فلسطین، سایت khamenei.ir؛ 9/4/1395، https://khl.ink/f/33642 .
11 . این موضع، به کرات در بیان مقامات رسمی جمهوری اسلامی بیان شده است؛ به عنوان نمونه در موضع گیری رهبر انقلاب پس از عملیات «طوفان الاقصی» در هفتم اکتبر 2023(15 مهرماه 1402) به این مساله تصریح شده است.
 

دیدگاه رهبر انقلاب درباره مذاکره با آمریکا
رهبر انقلاب بر تجربه تاریخی مذاکرات ملت ایران با دولت آمریکا تأکید دارند که تقریباً هیچ مذاکره‌ای به نتایج ملموس نرسیده، بلکه ضد منافع ما عمل کرده است.

پرسش:

آیا دیدگاه رهبر انقلاب درباره مذاکره با آمریکا تغییر کرده است؟

پاسخ:

رهبر انقلاب بارها و بارها بر عدم مذاکره تأکید داشته و دارند، اما طی روزهای اخیر شاهد بازگشایی مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا درباره مسئله هسته‌ای ایران هستیم. آغاز مذاکرات دوباره ایران و آمریکا این موضوع را برای مردم مطرح کرده است که دیدگاه رهبر انقلاب درباره مذاکره تغییر کرده است؛ آیا به‌راستی چنین است؟

 در پاسخ به این پرسش، مباحثی مانند مفهوم مذاکره، نسبت ظرفیت و توان داخلی با مذاکره، تبیین دیدگاه رهبر انقلاب درباره مذاکره و اهمیت تاریخی دیدگاه رهبر انقلاب را مورد بحث قرار خواهیم داد.

1. مفهوم‌شناسی مذاکره؛

مذاکره در لغت به معنای گفتگوست. (1) در اصطلاح سیاسی، مذاکره، ابزاری برای حل منازعات میان کشورها یا پیشبرد اهداف مشترک و یا چاره‌اندیشی برای معضلات منطقه‌ای و جهانی است. مذاکره ارکانی دارد مانند طرفین مذاکره، دستورالعمل و موضوعات موردبحث. ازنظر دانش روابط بین‌الملل، مذاکره به‌خودی‌خود، هیچ امتیازی نیست. صرفاً یک ابزار است. ممکن است به نتیجه برسد یا نرسد. برای آنکه بدانیم مذاکره نتیجه می‌دهد یا نمی‌دهد، باید به تاریخ کشورمان مراجعه کنیم. مذاکرات برجام، نتیجه داد؟ قبل و بعدازآن چه؟ اگر گروهی از مردم و بخشی از مسئولان کشور، تمایل دارند امر آزموده را چندین نوبت دیگر بیازمایند، روشی برخلاف عقل و تجربه برگزیده‌اند! برخی از حامیان مذاکره، چنان سخن می‌گویند (2) که گویا قرار است با مذاکره، بدهی‌های تمامی ایرانیان از گذشته تاکنون، پرداخت شود و بدهکاران بانکی و غیربانکی به یک‌باره از زندان آزاد شوند و فقرا یک‌شبه، جمله اغنیا شوند و قدر بینند و بر صدر نشینند! درحالی‌که در واقعیت چنین نیست. ناکارآمدی برخی از مدیران داخلی و نیز نگرش غلط به روابط بین‌المللی را با مذاکره نمی‌توان حل‌وفصل کرد.

 

2. تأکید رهبر انقلاب بر فعلیت‌بخشی به توان و ظرفیت داخلی؛

این روزها هرکسی یک گوشی در دست دارد و یا تریبونی در گوشه و کنار، رهبر انقلاب را هدف گرفته که ایشان با مذاکره مخالف است. بله رهبر انقلاب با مذاکره مخالف بوده و هستند، نه به دلیل نفس مذاکره، بلکه به دلیل نگرش غلط برخی از حامیان مذاکره. همه حرف رهبر انقلاب آن است که از تمامی توان داخلی استفاده کنیم، (3) ظرفیت‌ها را حد‌‌الامکان به کار اندازیم و آنگاه از ظرفیت خارجی هم برای تکمیل این پیشرفت‌ها مدد بگیریم. رشد اقتصادی کشور در سه سال آخر ریاست جمهوری آقای روحانی، صفر یا زیر صفر بوده است. در سال 401 و 402، متوسط رشد اقتصادی کشور، به حدود 4 و نیم درصد افزایش یافته است. (4) آیا شهید رئیسی با مذاکره این رشد را محقق کرد یا بر اساس تحقق ظرفیت‌های داخلی اقدام نمود؟ مگر مذاکرات برجام و قبل از آن و بعدازآن با موافقت رهبر انقلاب انجام نشد؟ رهبر انقلاب، علی‌رغم مخالفت با نگرش غلط درباره مذاکره، چندین بار با مذاکره موافقت کرده و شروطی هم برای آن در نظر گرفته (5) که متأسفانه دوستان مذاکره‌کننده، چندان توجهی به آن نکرده‌اند. معطل گذاشتن امور مردم، به مذاکره، غلط است و مذاکره برای حل مشکلات مردم، غلط اندر غلط. تا زمانی که نگرش برخی از مسئولان ما به مذاکره و روابط بین‌الملل، اصلاح نشود، مذاکره هیچ نتیجه‌ای نخواهد داشت؛ چون طرف مقابل ما می‌داند که چشم‌انداز ما به مذاکره چیست و ازاین‌رو با ما بازی می‌کند و ما را تشنه از چشمه بازمی‌گرداند. مذاکرات جاری ما با آمریکا نیز از این قاعده، مستنثی نیست.

 

3. تبیین دیدگاه رهبر انقلاب درباره مذاکره؛

چنانکه اشاره شد، نظر رهبر انقلاب درباره مذاکره، تغییری نکرده است، در گذشته نیز، نظر ایشان، عدم مذاکره با آمریکا بود؛ چراکه آمریکا طرف مذاکره خود را، به‌صورت مساوی نمی‌نگرد، بلکه تمایل آمریکا به آن است که از بالا به دیگران نگاه کند، دستور دهد و دیگران نیز آن را بپذیرند. (6) اصرارهای داخلی برخی از دولتمردان و رسانه‌ها، باعث شده تا رهبر انقلاب، علی‌رغم، نظر خویش که با مذاکره مخالف‌اند، با انجام مذاکرات مشروط و غیرمستقیم، موافقت کنند. طبعاً رهبر انقلاب، مانند گذشته، شروطی را برای مذاکره با آمریکا، قرار داده‌اند تا حقوق مردم ایران، تأمین شود. بر دولتمردان لازم است تا با درس گرفتن از ماجرای برجام، به تک‌تک این شروط، عمل نمایند تا قضیه تلخ برجام نافرجام دوباره تکرار نشود. پس از اعلام رسمی انجام مذاکرات ایران و آمریکا در دور جدید، رهبر انقلاب با تأکید بر رهنمودهای گذشته خود، تصریح کردند که نباید امور کشور را به مذاکرات در حال انجام، گره زد. همچنین گوشزد کردند که وزارت امور خارجه، ده‌ها وظیفه دارد، (7) مذاکرات غیرمستقیم با آمریکایی‌ها نیز در راستای اهداف ملی و برای مقابله با مشکلات است. مذاکره، هدف نیست و نباید امید ملت را به دشمن وابسته کرد.

 

4. اهمیت ثبت تاریخی دیدگاه رهبر انقلاب درباره مذاکره؛

لازم است توجه کنیم که رهبر انقلاب، یک شخصیت بزرگ سیاسی، ملی و تاریخی در ایران است. برخی از مواضع ایشان، حتی اگر توسط برخی دولتمردان، انجام نشود، باید در تاریخ ثبت شود تا آیندگان بدانند و درس عبرت بگیرند. مرور یک واقعه تاریخی می‌تواند به تبیین این امر کمک کند. امروز برای همه ما روشن شده که اطمینان دکتر مصدق به آمریکایی‌ها اشتباه بود. خیلی‌ها به او انتقاد می‌کنند که اگر به آمریکا اعتماد نکرده بود، دولت او ساقط نمی‌شد و اساساً تاریخ ملت ایران به‌سوی استقلال می‌رفت و استبداد پهلوی دوم و هزاران مشکل دیگری که در اثر آن برای ملت ما به‌وجود آمد، بر ملت ما تحمیل نمی‌شد. موضع دکتر مصدق در برابر آمریکا، صرفاً یک عمل ساده از سوی یک سیاستمدار نبود، بلکه تاریخ یک ملت را تغییر داد. امروز وقت آن است که ما از این تاریخ، درس بگیریم و آیندگان نیز باید از تاریخ ما درس بگیرند؛ بنابراین رهبر انقلاب، به‌صورت صریح و رسمی، مواضع خود در برابر مذاکره با آمریکا را مطرح می‌کنند تا علاوه بر اینکه ملت و دولت خود را با آن هماهنگ کنند، موضع ایشان در تاریخ برای آیندگان نیز ثبت شود.

نتیجه‌گیری:

موضع رهبر انقلاب درباره مذاکره با آمریکا، مبتنی بر اصولی است که خدشه‌ناپذیر است و تجربه تاریخی ملت ایران نیز این اصول را تأیید می‌کند. ازجمله مهم‌ترین اصول موردنظر رهبر انقلاب، تمرکز بر ظرفیت و توان داخلی در حل مشکلات کشور و رعایت حقوق ملت ایران در هر مذاکره‎ای ازجمله مذاکره با دولت استکباری آمریکاست. رهبر انقلاب در مقاطع مختلف تاریخی، اجازه مذاکره با آمریکا را صادر کرده و دائماً بر رعایت حقوق مردم ایران، تأکید ورزیده‌اند.

پی‌نوشت‌ها:

1. دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه، مفهوم مذاکره، https://dehkhoda.ut.ac.ir/fa/dictionary.

2. دیدگاه حجت الإسلام دکتر حسن روحانی درباره مذاکره این است که تمامی مشکلات کشور را می‌توان از طریق مذاکره حل‌وفصل کرد. نتیجه این دیدگاه تحمیل برجام به کشور بود که خسارت‌های آن تا سالیان سال تداوم خواهد داشت.

3. مقام معظم رهبری، مهم‌ترین توصیه رهبری به دولت یازدهم چیست؟ تاریخ 1393.12.4، https://khl.ink/f/28976.

4. خبرگزاری جمهوری اسلامی، برآورد بانک جهانی از رشد 4.2 درصدی از رشد اقتصادی ایران در سال 2023، تاریخ 1402.10.20، کد خبر 85349942، https://irna.ir/xjPtGz.

5. مقام معظم رهبری، روابط ایران و آمریکا، https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1045.

6. مؤذن، منیژه، نگاه ترامپ به جهان؛ تهدید، نه دیپلماسی، سایت اکو ایران، کد خبر ۸۳۴۳۰، تاریخ 1403.11.15، https://ecoiran.com/fa/tiny/news-83430.

7. مقام معظم رهبری، دیدار جمعی از مسئولان ارشد سه قوه با رهبر انقلاب، تاریخ 1404.1.26، https://khl.ink/f/59993.

مذاکره با آمریکا و جدا شدن جمهوری اسلامی ایران، از محور مقاومت
هویت نظام جمهوری اسلامی ایران با مقاومت و دفاع از مظلومان، گره، خورده است. تن دادن آمریکا به مذاکره، نتیجه جان‌فشانی نیروها و سرداران مقاومت است.

پرسش:

آیا مذاکره با آمریکا به معنای جدا شدن جمهوری اسلامی ایران، از محور مقاومت و بی‌توجهی به خون شهدای مقاومت نیست؟

پاسخ:

مقدمه

مذاکره در لغت به معنای «گفتگو» بوده(1) و در اصطلاح سیاسی به‌عنوان یکی از ابزارهای مهم در سیاست خارجی شناخته می‌شود. هدف از مذاکره، حل منازعات بین کشورها، پیشبرد اهداف مشترک، یا ارائه راهکارهایی برای معضلات منطقه‌ای و جهانی است. برخلاف تصور رایج، مذاکره به‌خودی‌خود یک دستاورد یا امتیاز سیاسی تلقی نمی‌شود؛ بلکه ابزاری است که ممکن است به موفقیت منجر شود یا با شکست مواجه گردد. اکنون باید به این پرسش پاسخ داد که آیا انجام مذاکره با دشمن به معنای برگشت از مواضع و اصول اساسی است؟

 

1. ارکان مذاکره و جایگاه آن در روابط بین‌الملل؛

مذاکره دارای ارکان مشخصی است که شامل موارد زیر می‌شود:

 طرفین مذاکره:

 نمایندگان یا بازیگران اصلی (کشورها، سازمان‌ها یا گروه‌ها) که در فرآیند مذاکره مشارکت دارند.

 دستورالعمل مذاکره:

 چارچوب و قواعد توافق‌شده‌ای که مسیر مذاکره را مشخص می‌کند. موضوعات موردبحث:

 محورهایی که طرفین روی آن تمرکز کرده و گفتگو می‌کنند، شامل موضوعات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی یا امنیتی، جایگاه مذاکره در دانش روابط بین‌الملل؛ مطابق با تحلیل‌های دانش روابط بین‌الملل، مذاکره صرفاً یکی از ابزارهای سیاست خارجی است و ارزش آن وابسته به نتیجه‌گیری مؤثر از این فرآیند است. انجام مذاکره لزوماً به معنای موفقیت سیاسی نیست و تنها زمانی می‌توان از موفقیت سخن گفت که خروجی مذاکره، منافع مدنظر طرفین را تأمین نماید. از سوی دیگر، شکست در مذاکره نیز بخشی از دیپلماسی است که ممکن است با توجه به اهداف راهبردی مدنظر، اثر کوتاه‌مدت یا بلندمدت داشته باشد. به‌این‌ترتیب، مذاکره نه‌تنها برای مدیریت چالش‌ها و کاهش تنش‌ها کاربرد دارد، بلکه در برخی موارد به‌عنوان راهی برای تقویت روابط و همکاری‌های بین‌المللی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

 

2. پیشنهاد مذاکره به ایران از سوی آمریکا، نتیجه قدرت‌نمایی محور مقاومت،

مذاکرات ایران و آمریکا، خود نتیجه قدرت محور مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران است. الگوی رفتاری دولت آمریکا در سالیان اخیر را نگاه کنید، عموماً به کشورهای ضعیف ازجمله عراق، افغانستان و سوریه، حمله کرده و هیچ درخواست مذاکره‌ای هم نداشته است. آمریکا در سال 2003، در حالی به عراق حمله کرد که سازمان ملل و شورای امنیت، مخالف تجاوز به عراق بودند و هیچ شاهد روشن و دلیل محکمی بر وجود سلاح‌های کشتارجمعی در عراق، وجود نداشت، اما دولت آمریکا، مدعی بود که پس از حمله می‌تواند، شواهد سلاح کشتارجمعی را در عراق پیدا کند. این شواهد هرگز پیدا نشد، اما دولت آمریکا، به دلیل اطلاع از ضعف دولت عراق و فقدان پشتوانه مردمی آن، به این تجاوز گسترده به عراق دست زد. در نقطه مقابل، آمریکا در برابر روسیه، تن به مذاکره داده است؛ چراکه روسیه در نبرد اوکراین ثابت کرد که اهل مقاومت است نه تسلیم. دونالد ترامپ، با شعار توقف جنگ اوکراین در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به پیروزی رسید. تصور ترامپ آن بود که دستیابی به صلح در مناقشه اوکراین به‌راحتی امکان‌پذیر است، اما تاکنون که نزدیک به 6 ماه از ریاست جمهوری وی می‌گذرد، این صلح، محقق نشده؛ چراکه روسیه سرسختانه بر مواضع خود پافشاری می‌کند و به نوشته نیویورک‌تایمز، ترامپ، دست به دامان اروپا شده تا بتواند صلح در اوکراین را محقق سازد(2). قدرت و مقاومت، تنها الگویی است که در برابر آمریکا جواب می‌دهد و ازاین‌رو، الگوی رفتاری دولت آمریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران، مذاکره است، نه حمله؛ چراکه توان حمله به ما را ندارد. تن دادن آمریکا به مذاکره با جمهوری اسلامی ایران، خود نشانه قدرت محور مقاومت است. اگر مقاومت نیروهای جان‌برکف مقاومت در سوریه، عراق، لبنان، فلسطین و یمن نبود، مطمئناً آمریکا تن به مذاکره نمی‌داد و از الگوی رفتاری خود در برابر دولت‌های ضعیف استفاده می‌کرد.

 

3. مذاکره در امتداد مقاومت است نه در برابر آن.

باید توجه داشت که روش مقاومت، همیشه جنگیدن در میدان سخت نیست. گاهی لازم است تا در میدان جنگ نرم با دشمن مقابله کنیم. رسانه‌های استکباری و برخی رسانه‌های داخلی، چنین القا می‌کنند که جمهوری اسلامی ایران، به دنبال جنگ است. افکار عمومی مردم جهان و مخصوصاً مردم ایران نیز ممکن است از این تبلیغات، متأثر شوند. حضور در میدان دیپلماسی، برای مقابله با این تبلیغات مسموم و اتمام‌حجت به دوستان و دشمنان است. این اولین بار نیست که مذاکره می‌کنیم و طبعاً آخرین بار هم نخواهد بود. رهبر انقلاب با اشاره به مذاکرات جاری ایران و آمریکا تأکید کرده‌اند «این گفتگوها، یکی از ده‌ها کار وزارت خارجه است؛ یعنی وزارت خارجه ده‌ها کار دارد که یکی‌اش هم این گفتگوهای عمان و این مسائلی است که حالا اخیراً مطرح شده. سعی کنید مسائل کشور را به این گفتگوها گره نزنید؛ این تأکید من است. اشتباهی که در برجام کردیم، اینجا تکرار نشود. آنجا ما همه‌چیزمان را منوط کردیم به پیشرفت مذاکرات؛ یعنی کشور را شرطی کردیم. خب سرمایه‌گذار وقتی‌که کار کشور منوط به مذاکره باشد، سرمایه‌گذاری نمی‌کند دیگر؛ معلوم است؛ می‌گوید ببینیم عاقبت مذاکرات به کجا می‌رسد. این مذاکرات هم یک کاری است، یک‌حرفی است، یکی از کارهای چندین‌گانه‌ی وزارت خارجه است که دارد انجام می‌دهد. کشور هم کار خودش را در بخش‌های مختلف باید بکند»(3) همان‌گونه که رهبر انقلاب تصریح کرده‌اند، مذاکرات باید با رعایت خطوط قرمز کشور باشد. درباره مذاکرات، نباید خوش‌بینی زیاده داشت و نه بدبینی افراطی. باید شرایط و خطوط قرمز کشور در مذاکرات رعایت شود و از تیم مذاکره‌کننده نیز تا پایان مذاکرات باید حمایت کنیم تا آنان با قدرت در برابر دشمن ظاهر شوند.

 

4. ماهیت استکبارستیز و ظلم‌ستیز نظام جمهوری اسلامی ایران؛

هویت استکبارستیز جمهوری اسلامی ایران، با انجام یک مذاکره، متحول و متغیر نمی‌شود. حمایت جمهوری اسلامی ایران از مستضعفان عالم به هویت آن گره خورده و در قانون اساسی بازتاب یافته است.(4) مقاومت زنده است تا زمانی که ظلمی در این عالم وجود دارد و نابودی جبهه ظلم، هدف اصلی محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی است. مقاومت یک عمل دفعی و آنی نیست، بلکه یک فرایند است که در آن مجموعه‌ای از رفتارها و عملکردها، دست‌به‌دست هم می‌دهد تا هدف اصلی که همان ظلم‌ستیزی و عدالت‌گستری است، محقق شود. نباید پنداشت که مقاومت تنها یک‌سویه دارد و آن‌هم نبرد سخت در جنگ فیزیکی با دشمن است که به‌سرعت به سرانجام خواهد رسید. این نگرش به مقاومت، رهزن است. مقاومت یک مسیر طولانی و دشوار تاریخی است. گاهی شکست دارد، شهید دارد، گرسنگی دارد. تاریخ پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، سرمشق ماست. در این سرمشق، الگوهای رفتاری پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در شعب ابیطالب، جنگ بدر، جنگ احد، معاهده حدیبیه و فتح مکه پیش روی ماست که شامل یک فرایند طولانی و چند سویه است. هدف نهایی جبهه مقاومت، غلبه حق بر باطل است. هدف شهدای مقاومت نیز همین بوده و بهترین انتقام خون آنان، پیروزی نهایی جبهه مقاومت است. البته انتقام از قاتلان شهیدان مقاومت نیز در دستور کار قرار داد و در موقعیت مقتضی انجام خواهد شد. صبر، بخشی از هویت مقاومت است.

نتیجه‌گیری:

جمهوری اسلامی ایران در راستای حفظ منافع ملی و منطقه‌ای خود، با مذاکرات هسته‌ای غیرمستقیم با آمریکا، موافقت کرده است. این مذاکرات در جهت حفظ منافع جبهه مقاومت و نتیجه مقاومت شجاعانه سرداران و مردان مقاومت است. مقاومت یک پدیده آنی نیست؛ بلکه یک فرایند طولانی است که فراز و نشیب‌های زیادی دارد. گاهی مذاکره، خود بخشی از فرایند مقاومت است.

پی‌نوشت‌ها:

1. دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه، مفهوم مذاکره، https://dehkhoda.ut.ac.ir/fa/dictionary.

2. روزنامه کیهان، شکست طرح ساده‌لوحانه ترامپ در اوکراین به روایت نیویورک‌تایمز، 1404/1/30، ۳۰۹۱۰۸، https://kayhan.ir/001IPc.

3. مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار جمعی از مسئولان ارشد سه قوه، 26/1/1404، https://khl.ink/f/60000.

4. بند 16 اصل سوم قانون اساسی چنین بیان می‌دارد: «تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمان و حمایت بی‏‌دریغ از مستضعفان جهان.»

صفحه‌ها