ایران

سازمان مجاهدین خلق که بعدها به دلیل رفتارهایش ازسوی مردم سازمان منافقین لقب گرفت، به دلیل عملکردشان در دوران انقلاب و بعد از آن، به منفورترین گروه تبدیل شدند.
خیانت منافقین به ملت ایران در جنگ تحمیلی

پرسش:
نقش منافقین در مراحل مختلف جنگ چه بود؟
 

پاسخ:
سازمان موسوم به مجاهدین خلق که بعدها به منافقین شناخته شد، سالهاست که به خاطر جنایت هایی که به اشکال مختلف در حق مردم ایران مرتکب شد، به عنوان منفورترین گروه در میان مردم کشور ما شناخته می شود. مسائل مختلفی در شکل گیری این انزجار عمومی علیه منافقین مؤثر بوده است و گفته می شود اقدامات منافقین در سالهای جنگ تحمیلی یکی از این مسائل است. منافقین در مراحل مختلف جنگ تحمیلی چه نقشی ایفا کرده اند که در کنار سایر اقدامات، مردم ایران را از آنها منزجر کرده است؟ 

1- معرفی اجمالی سازمان مجاهدین خلق؛ 
سازمان مجاهدین خلق، یا همان منافقین در سال 1344 توسط تعدادی از شاگردان مهندس بازرگان که در دهه سی در نهضت مقاومت ملی و سپس در نهضت آزادی تجربه سیاسی اندوخته بودند، پایه گذاری شد.(1)   فعالیت های این سازمان در طول عمر خود با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بود. تغییر ایدئولوژی در سال 1354 یکی از این اتفاقات بود که با مقاومت برخی از اعضای سازمان همراه، و در نهایت به جدایی از سازمان منتهی شد.(2)  
این سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به مرور به تقابل با آن پرداخت، و پس از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا سران آن به فرانسه گریختند. سازمان منافقین با آغاز جنگ تحمیلی موضعی فریبکارانه اتخاذ کرد و در اعلامیه های ابتدایی خود، ضمن محکوم کردن تجاوز عراق، حضور نیروهای خود در جبهه های جنگ را به خواست مقامات کشور منوط دانست،(3)  و این در حالی بود که مسعود رجوی فرمانده این سازمان از نخستین سال سکونت در فرانسه، کوشید از طریق پیام ها و مصاحبه هایش به دولتمردان عراق بفهماند که او می تواند با زیاده خواهی های عراق همراهی کند و حتی تا جایی پیش رفت که در آذرماه سال 1360 در مصاحبه با مجله «الوطن» عربی، اروندرود را متعلق به عراق معرفی کرد و به جای اروندرود، هماهنگ با عراق، واژه «شط العرب» را به کار برد(4)  «مشکل شط العرب، ظاهر قضیه است. مشکل اصلی، تهدیدهای [امام] خمینی (ره) برای صدور انقلاب به خارج است که باعث بروز جنگ شده است. به نظر ما، شط العرب متعلق به عراق است».(5) 

2- زمینه های همکاری سازمان منافقین با رژیم بعث عراق: 
سازمان منافقین به رهبری مسعود رجوی، که همه مراحل اعم از تحریم انتخابات، مخالفت قانونی، ایجاد تشنج، ضرب و شتم مخالفان و در نهایت عملیات مسلحانه و ترورهای کور را آزموده بود، برای دستیابی به قدرت به آخرین مرحله، یعنی مزدوری بیگانگان وارد شد؛ مرحله ای که برگشت ناپذیرترین راه در پیشگاه خلقی بود که آنها داعیه نمایندگی شان را داشتند.(6)  بالاخره، پیام هایی که به طرق مختلف مسعود رجوی برای دولت عراق فرستاد، زمینه را برای ملاقات او با طارق عزیز(7)  فراهم کرد. پس از ملاقات مسعود رجوی و طارق عزیز، کشور عراق به عمده-ترین مرکز فعالیت سازمان منافقین تبدیل شد. سازمان از همکاری با حکومت عراق، به دنبال اهدافی بود: 
اول اینکه از نظر سازمان، به دلیل گستردگی مرز ایران و عراق، بهترین و آسان ترین مسیر برای نفوذ به داخل ایران، مرزهای عراق بود؛ 
دوم اینکه سازمان با استفاده از کمک های تسلیحاتی و مالی عراق می توانست توان مبارزه خود با جمهوری اسلامی را افزایش دهد. دولت عراق نیز علاقمند بود با حمایت از سازمان منافقین، از شبکه فعالان و حامیان این سازمان در داخل ایران برای اجرای عملیات های خرابکارانه، انجام ترور شخصیت ها، کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع نظامی و اقتصادی کشور و تضعیف اراده مردم برای مشارکت در جبهه های جنگ بهره-برداری کند. بر این اساس، پایگاه های سازمان در خاک عراق و نزدیک مرزهای ایران تأسیس شد که به 17 پایگاه می رسید و مهمترین این پایگاه ها، یعنی پادگان اشرف، در 100 کیلومتری شمال غربی بغداد واقع شده بود.(8)  همکاری سازمان منافقین با دولت بعثی عراق به قدری عمیق و گسترده شد که آنها به عنوان نیروی وابسته به دولت عراق، در کشتار مردم عراق و سرکوب انتفاضه شعبانیه(9)  در سال 1369 حضور پررنگی داشتند. 

 3- مرور اجمالی خیانت های سازمان مجاهدین به ملت ایران در جنگ تحمیلی:
منافقین با آغاز جنگ تحمیلی در کنار دولت عراق قرار گرفتند و همچون نیرو و بازویی برای حکومت بعث عمل کرده، دست به اقداماتی علیه مردم ایران زدند که می توان آنها را به شرح زیر برشمرد:
1. انجام عملیات های ترور و خرابکاری: ترور شخصیت های سیاسی و نظامی مؤثر در روند پیروزی انقلاب و جنگ، از جمله بمب گذاری در دفتر نخست وزیری و شهادت رئیس جمهور محمد علی رجائی و نخست وزیر محمودجواد باهنر در 8 شهریور 1360 و ترور تعدادی از فرماندهان نظامی درجبهه ها و پشت جبهه ها از جمله این اقدامات تروریستی و خرابکارانه بود؛
2. جاسوسی: جاسوسی به نفع دشمن بعثی و ارائه اخبار و اطلاعات مراکز مهم نظامی و صنعتی که به بمباران این مراکز توسط دشمن منجر می-شد. ارائه اخبار و اطلاعات درباره جنگ و نحوه عمل رزمندگان اسلام و نیز زمان و مکان عملیات ها به ارتش عراق. همچنین، حضور به عنوان بازوی مهم نیروهای نظامی عراق در اکثر شنودهایی که از بی سیم های نیروهای ایرانی صورت می گرفت.(10) 
3. فعالیت تبلیغاتی مسموم: فعالیت تبلیغاتی مسموم از طریق رادیوی اختصاصی خود در عراق برای درهم شکستن اراده مردم و رزمندگان در جبهه های جنگ به نفع رژیم بعث از دیگر فعالیت های آنان بود.(11) 
4. شایعه سازی: پخش شایعه در پشت جبهه برای تضعیف روحیه مردم و تحت الشعاع قرار دادن حمایت های مردم از جبهه ها و تبلیغات سوء علیه جمهوری اسلامی ایران در سطح جهانی، برای ضربه زدن به وجهه بین المللی جمهوری اسلامی ایران نیز اقدام دیگر سازمان منافقین بود.(12)  
5. شرکت در عملیات ها: انجام عملیات های کلاسیک با عنوان سازمان مجاهدین خلق، مثل عملیات آفتاب، چلچراغ (مهران) و فروغ جاویدان.
همچنین اقدام به علمیات های گُردانی(13)  و عملیات های تپه زنی(14)  از دیگر اقدامات نظامی سازمان منافقین بود.(15)  

نتیجه گیری:
سازمان مجاهدین خلق که بعدها به دلیل رفتارهایش ازسوی مردم سازمان منافقین لقب گرفت، در دوران جنگ تحمیلی همچون بازویی برای دولت عراق عمل کرد و با نزدیک شدن به دشمن مردم ایران بر نفرت مردم نسبت به خودش افزود. این سازمان برای اینکه بتواند از مواهب نزدیکی به صدام و دولت عراق به خوبی بهره مند شود و توان نظامی خود را برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران افزایش دهد، دست به اقداماتی همچون ترور و خرابکاری، جاسوسی، فعالیت تبلیغاتی مسموم، شایعه سازی و حتی شرکت مستقیم در علمیات علیه خاک و نیروهای نظامی ایران دست زد و اینچنین نام خود را در تاریخ جنگ هشت ساله ایران به عنوان سازمانی خیانتکار به مردم و سرزمینش ثبت کرد. 

 

 

پی نوشت:
1. جعفریان، رسول، جریان ها و سازمان های مذهبی ـ سیاسی ایران (1320-1357)، ص468. 
2. ر. ک: جعفریان، رسول، جریان ها و سازمان های مذهبی ـ سیاسی ایران (1320-1357)، ص 506 ـ 518. 
3. خبرگزاری تسنیم، «منافقین در طول جنگ تحمیلی چه فعالیت هایی داشتند؟»، https://tn. ai/2102098؛ ر. ک: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، «نقش منافقین در جنگ تحمیلی»، https://psri. ir/?id=7fdq43pysu. 
4. خبرگزاری تسنیم، «منافقین در طول جنگ تحمیلی چه فعالیت هایی داشتند؟»، https://tn. ai/2102098؛ ر. ک: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، «نقش منافقین در جنگ تحمیلی»، https://psri. ir/?id=7fdq43pysu. [5]. . 
5. ر. ک: «نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق»،  https://B2n. ir/s21377. [6].. 
6. «نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق»،  https://B2n. ir/s21377. 
7. معاون نخست وزیر عراق و مشاور نزدیک صدام حسین. 
8. نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق،  https://B2n. ir/s21377 
9. قیامی که در آن 14 استان از 18 استان عراق به دست نیروهای مردمی افتاد. 
10. ر. ک: سیداسماعیلی، سیدحجت، خداوند اشرف از ظهور تا سقوط، ص 662 ـ 666. 
11.  ر. ک: «نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق»،  https://B2n. ir/s21377. 
12. خبرگزاری تسنیم، «منافقین در طول جنگ تحمیلی چه فعالیت هایی داشتند؟»، https://tn. ai/2102098. 
13. تعدادی از نیروهای مسلح منافقین با حمایت تسلیحاتی و لجستیکی ارتش عراق به مواضع نیروهای ایرانی هجوم آورده و بلافاصله اقدام به ترک محل درگیری می کردند. از این شیوه به عنوان شیوه تکامل یافته جنگ های چریکی و شهری یاد می شد. 
141. طبق استراتژی جدید کار در جبهه، گروهان های رزمی تازه تشکیل شده منافقین باید کار نظامی خود را (به قول رجوی) از اولین تپه و ارتفاعی که در جبهه ها پیش رو دارند، شروع کنند تا با زدن این تپه ها برای عملیات های بزرگ تر آماده شوند. رجوی در این دوره دو هدف را دنبال می کرد: اول آمادگی ذهن نفرات برای کار در جبهه های عراق و همکاری با آنها، دوم اینکه مسئولان سازمان که خوب می دانستند نیروهای کلت به دست جنگ چریک شهری، نمی توانند یک دفعه در جنگی کلاسیک شرکت کنند و به این امر نیز واقف بودند که چنین ذهنیتی باعث افت روحیه نیروهای این گروهک می شود، با طرح عملیات های کوچک در خط مقدم (تپه زنی) درصدد روحیه دادن و امکان پذیرکردن این عملیات در اذهان رزمندگان برآمدند. (محمدی، سعید، «۱۰ خدمت منافقین به صدام در جنگ تحمیلی»، روزنامه فرهیختگان، http://fdn. ir/22180 . 
15. سیداسماعیلی، سیدحجت، خداوند اشرف از ظهور تا سقوط، ص 674 ـ 679؛ محمدی، سعید، «۱۰ خدمت منافقین به صدام در جنگ تحمیلی»، روزنامه فرهیختگان،  http://fdn. ir/22180 . 

 

امام خمینی تصویری جدید از مبارزه با رژیم ستمکار صهیونیستی به جهان ارائه کرد و مردم ایران اسلامی نیز با بصیرتی مثال زدنی، در خط مقدم این مبارزه هستند.
وضعیت‌سنجی حمایت ایرانیان از مردم مظلوم فلسطین

پرسش:
از ابتدای انقلاب اسلامی همیشه مردم ایران در دفاع از فلسطین و لبنان پیش‌قدم بوده و حضور گسترده‌ای داشتند، اما اکنون باتوجه به حجم جنایات اتفاق افتاده در غزه چرا آن حمایت لازم را در مردم کشور خود احساس نمی‌کنیم؟! گویا تظاهرات مردم در انگلیس و کانادا پرشورتر است!
 

پاسخ:
تا پیش از انقلاب اسلامی، قضیه فلسطین، یک ماجرای یهودی-عربی تعبیر می‌شد. یکی از خدمات بزرگ انقلاب اسلامی به مردم مظلوم فلسطین، تعمیم قضیه فلسطین به جهان اسلام و تبدیل آن به مسئله ملت‌های اسلامی بود. پس از انقلاب اسلامی، مردم مسلمان سراسر جهان، با قضیه فلسطین آشنایی بیشتری پیدا کردند و در برابر آن، احساس مسئولیت می‌کنند. روز جهانی قدس، به عنوان نماد دفاع از حقوق مردم فلسطین، ابتکار بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود، اینک با یورش وحشیانه اسرائیل به سرزمین‌های فلسطینی، مردم سرتاسر جهان، به حمایت از فلسطینیان مظلوم و کودکان معصوم به پا خاسته اند، اما گویا در ایران ماجرا برعکس است! شور و هیجانی برای دفاع از مردم فلسطین در این روزهای سخت آنان به گوش نمی‌رسد. ماجرا چیست؟

 1. روایت بدبینانه و خوش‌بینانه درباره واکنش ایرانیان به فاجعه غزه
در پاسخ به این پرسش دو تصویر یا روایت می‌توان تبیین کرد؛ روایت بدبینانه و روایت خوش‌بینانه. هر یک از این دو روایت، دلایل و شواهد خاص خود را دارد. بر اساس روایت بدبینانه می‌توان مدعی شد که عموم مردم ایران، به دلایل متعددی، امروزه دیگر به قضیه فلسطین اهمیت نمی‌دهند و بی‌توجهی آنان به حوادث فلسطین در این روزها، نشانه شکاف میان آن‌ها و نظام سیاسی است. در روایت خوش‌بینانه اما ادعا آن است که قضیه فلسطین، در طول تاریخ مسئله مردم ایران بوده و هست، مردم تصور می‌کنند اقدامات تبلیغاتی در قضیه فلسطین، دیگر کارآمد نیست و لازم است تا دولت‌های اسلامی وارد مرحله حمایت عملی از مردم مظلوم فلسطین شوند. البته این ادعا به معنای عدم حمایت ملت ایران از مردم مظلوم فلسطین نیست. 

2. دلایل و شواهد روایت بدبینانه از واکنش ایرانیان به فاجعه انسانی در فلسطین
ایرانیان، مردمی به شدت سیاسی هستند؛ مصادیق این قضیه را در تاکسی، بازار، اداره، مهمانی‌های خانگی، دانشگاه‌ها و مدارس به خوبی می‌توان مشاهده کرد. تبلور هیجانات سیاسی ایرانیان امروزه در بسیاری از موضوعات، در فضای مجازی به خوبی قابل رصد و مشاهده است. به عنوان نمونه، در ناآرامی‌های سال 1401، شاهد بودیم که طوفان عجیبی در واکنش مثبت یا منفی نسبت به حوادث کشور، در سراسر فضای مجازی و حقیقی موج می‌زد، اما امسال باوجود گذشت بیش از دو ماه از آغاز بمباران و یورش ارتش اسرائیل به غزه، شاهد امواج احساسات و هیجانات ایرانیان در فضای حقیقی و مجازی نیستیم؛ این «سکوت اعتراضی» در سطح بسیاری از نخبگان سیاسی، سلبریتی‌های فضای مجازی و غیرمجازی و مردم عادی مشاهده می‌شود. طی این مدت، راهپیمایی عمده و قابل توجهی در ایران صورت نگرفت؛ درحالی که در سراسر جهان شاهد اعتراضات مردمی بودیم. شهرهای اروپایی مانند لندن و پاریس، مملو از جمعیت معترضان به حملات ارتش اسرائیل به غزه بود، اما در شهرهای بزرگ ایران، تقریباً خبری نبود. دانشگاه‌های ایران در انفعال محض، فجایع فلسطین را دنبال کردند درحالی که دانشگاه‌های معروف جهان مانند «دانشگاه هاروارد»، اقدام به برگزاری اعتراضات گسترده کردند. عوامل و دلایل این امر را می‌توان «مشکلات گسترده اقتصادی»، «ناامیدی مردم» از توانایی دولت برای حل(1)  مشکلات، «اولویت مشکلات داخلی» بر مسائل خارجی از نگاه مردم و مانند آن دانست. از این منظر، نوعی «شکاف عمیق» میان اولویت‌های مردم و نظام سیاسی در ایران پدیدار شده و دولت قادر نیست مردم را با اولویت‌های سیاست خارجی خویش همراه سازد. این رفتار مردم ایران به نوعی، «اعتراض ساکت» به حضور منطقه‌ای دولت جمهوری اسلامی و هزینه‌های سنگین در این مسیر است. 

3. شواهد روایت خوش‌بینانه از واکنش ایرانیان به فاجعه غزه
ملت ایران از حامیان اصلی فلسطین محسوب می‌شود. حتی در دوران پهلوی، علی رغم سیاست نظام سیاسی مبنی بر ایجاد روابط مخفیانه با دولت اسرائیل، عموم مردم ایران از مردم مظلوم فلسطین حمایت می‌کردند. در چهار دهه گذشته دولت و مردم جمهوری اسلامی از حامیان درجه اول فلسطین بوده و هستند. مردم ایران هرساله در «روز قدس»، با زبان روزه به خیابان‌ها می‌آیند و فریاد حمایت از مردم مظلوم فلسطین سر می‌دهند؛ پس از آغاز حمله ارتش رژیم صهیونیستی به مردم غزه، مردم ایران همچون گذشته به میدان آمدند و ما شاهد اعتراض گسترده ایرانیان به جنایات اسرائیل در غزه بودیم. باید توجه داشت که اعتراض خیابانی به جنایات اسرائیل و حمایت تبلیغاتی از مردم مظلوم فلسطین در ایران به یک امر معمول و عادی بدل شده است. ازاین رو مردم ایران پس از آغاز حملات اسرائیل، پویشی تحت عنوان «حریفت منم» راه اندازی کردند که تاکنون بیش از «10 میلیون نفر» به عضویت آن درآمده اند.(2)  اعضای این پویش که بیشتر از بین جوانان ایرانی هستند، تقاضای حضور میدانی در سرزمین غزه و مبارزه مستقیم با اسرائیل را دارند. برای اینکه بزرگی این عدد را بفمهیم کافی است به این نکته توجه کنیم که جمعیت کل یهودیان اسرائیل، حدود «6 میلیون نفر» است(3)  و جمعیت این پویش به تنهایی بیش از «یک و نیم برابر» کل جمعیت یهودی اسرائیل است. حتی اگر امکان حضور «یک درصد» از جمعیت این پویش در سرزمین‌های اشغالی فراهم شود، جمعیتی بیش از «100 هزار نفر» می‌شود که بیش از  یک سوم کل جمعیت فراخوانده شده در اسرائیل برای حمله به غزه است.(4)  همچنین بر اساس اعلام هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، کمک‌های مالی مردم ایران به مردم غزه به بیش از 123 میلیارد تومان رسیده است.(5)  نکته مهمی که گاهی مورد غفلت قرار می‌گیرد، تفاوت موضع دولت جمهوری اسلامی ایران با موضع دولت هایی مانند آمریکا و انگلیس در قبال جنایات اسرائیل است. آمریکا و انگلیس از حامیان اصلی اسرائیل به حساب می‌آیند و دولت آمریکا انواع مختلف حمایت‌های مالی، نظامی، سیاسی و حقوقی از رژیم صهیونیستی را در دستور کار خود قرار داده است؛(6)  بنابراین اعتراض مردم در شهرهای آمریکا و انگلیس، به نوعی نقد سیاست دولت‌های متبوع آن‌ها نیز هست. در حالی که دولت و ملت ایران، در قبال اسرائیل از موضع یکسانی برخوردارند. البته باید توجه داشت که شاید دفاع از مردم فلسطین در سطح نخبگان ایرانی (علمی، سیاسی، هنری و ...) نمود کمتری داشت که ازجمله عوامل آن می‌توان به «تأثیرپذیری آنان از تبلیغات جهانی» حامیان رژیم صهیونیستی، هراس از حمله اراذل واوباش مجازی(7)  و مانند آن اشاره کرد. 

نتیجه:
موج تازه حملات اسرائیل به مردم فلسطین از مهرماه 1402(اکتبر 2023) آغاز شد. برخی بر این باورند که حمایت ایرانیان از مردم فلسطین علی‌رغم جنایات بی‌سابقه اسرائیل و اعتراضات جهانی به آن، مانند گذشته پرشور نبوده است. رفتار مردم ایران در این زمینه را می‌توان در قالب دو تصویر، تبیین کرد؛ اول؛ «تصویر بدبینانه» که حضور مردم را کم رنگ می‌بیند و آن را معلول مشکلات اقتصادی مردم و شکاف میان مردم و نظام سیاسی تلقی می‌‎کند. دوم «تصویر واقع بینانه» که معتقد است ملت ایران همیشه در حمایت از فلسطینیان پیشگام بوده است و در حال حاضر از سطح حمایت زبانی و تبلیغاتی فراتر رفته و به حمایت قابل توجه مالی (بیش از 112 میلیارد تومان علی رغم مشکلات اقتصادی) و حمایت عملی روی آورده است. پویش «حریفت منم» با بیش از 10 میلیون جمعیت ازجمله حمایت‌های عملی ملت ایران از مردم مظلوم فلسطین است. اعتراضات مردم در آمریکا و اروپا، نقد مواضع دولت‌های آنان در قبال رژیم صهیونیستی است درحالی که ملت و دولت ایران در قضیه فلسطین همسو هستند. 
 

پی نوشت:
1 . ایسنا، تجمع همبستگی دانشجویان هاروارد با فلسطین علیه جنایات اشغالگران، سایت ایسنا، 27، 7، 1402، https://www.isna.ir/news/1402072719442.
2 . خبرگزاری مهر، پویش «حریفت منم»، سایت خبرگزاری مهر، 28، 8، 1402، https://www.mehrnews.com/news/5944528..
3 . ویکی پدیا، اسرائیل، https://fa.wikipedia.org/wiki/84 .
4 . بر اساس اعلام خبرگزاری‌های مختلف، رژیم اسرائیل برای حمله به غزه، 300 هزار نفر از نیروهای ذخیره خود را فراخوان کرده است.
5 . خبرگزاری جمهوری اسلامی، کمک‌های نقدی ایرانیان به غزه از مرز ۱۱۲ میلیارد تومان گذشت، سایت خبرگزاری جمهوری اسلامی، 29، 9، 1402، https://www.irna.ir/news/85328234..
6 . سفرهای متعدد مقامات آمریکایی به فلسطین اشغالی از آغاز تهاجم اسرائیل به غزه، ارسال کمک‌های نظامی و وتوی هر نوع قطعنامه شورای امنیت علیه اسرائیل، ازجمله حمایت‌های آمریکا از اسرائیل است. خبرگزاری فارس، چرا آمریکا از جنایات رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند؟ سایت خبرگزاری فارس، 28/7/1402، http://fna.ir/3feik9 .
7 . بسیاری از هنرمندان ایرانی، پس از گذشت یک سال، علت موضع گیری‌ها یا سکوت خود در قبال حوادث سال گذشته کشور را ناشی از فشار عجیب وغریب فضای مجازی به آنان عنوان کردند. در مسئله غزه و فلسطین نیز می‌توان همان الگو را مشاهده کرد. نمونه آن موضع گیری مرضیه برومند علیه جنایات اسرائیل بود که با واکنش‌های تندی در فضای مجازی مواجه شد. خبرگزاری فارس، چه کسانی مرضیه برومند را هو کردند؟ سایت خبرگزاری فارس، 30، 7، 1402، http://fna.ir/3ff5s3.

بخشی از منافع کشور و وظایف تمدنی و دینی ما در کمک‌های بشردوستانه است و کمک‌ها در حد ایجاد معضل برای کشور نیست و در مقابل، نادیده گرفتن آن، معضل ایجاد می کند.
کمک مالی به فلسطین

پرسش:
من سؤالم اینه که زمانی که کشور خودمون آن‌قدر مشکلات و فقر داره چرا باید به کشورهای دیگه مثل فلسطین و زلزله‌زده‌های افغانستان کمک کنیم درحالی‌که مطمئنم اگر این اتفاق برای ایران بیفتد هیچ کشوری برای ما تره هم خورد نمی کنه؟
 

پاسخ:
از قدیم گفتن چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. آیا نباید تا زمانی که بسیاری از جوانان ما به دلیل نداشتن یک وام ساده، توان ازدواج کردن ندارند یا بسیاری با هزینه‌های غیرقابل‌تحمل درمانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و در کل مشکلات معیشتی و اقتصادی فراوانی وجود دارد، کمک‌های ریزودرشت مالی به سایر کشورها را کنار بگذاریم؟ نیازمند خارجی در اولویت است یا نیازمند داخلی؟

دلایل ارسال کمک‌های بشردوستانه به خارج از کشور درحالی‌که هنوز نیازهای داخلی بیداد می‌کند از چند جهت قابل‌بررسی است:
1. اگر کمک به دیگری، منوط و مشروط به رفع تمامی نیازهای خود شود، مفهوم انسانی و اسلامیِ ایثار به‌کلی می‌میرد. اصولاً مشکلات و نیاز کشورها پایان‌پذیر نیست، لذا با این استدلال، کمک کردن هم هیچ زمانی معنا نخواهد داشت. به همین دلیل، این قاعده در جامعه جهانی و انسانی نیز حاکم است؛ یعنی هیچ کشور متمدنی پیدا نمی‌شود که درصورتی‌که سایر کشورها، خصوصاً کشورهای منطقه و همسایه، دچار بحرانی مانند بلایای طبیعی، جنگ و فقر و قحطی شوند، بگوید من اول مشکلات خودم را حل می‌کنم و سپس سراغ تو خواهم آمد. برای نمونه حتی کشور آفریقای فقیری مانند بروندی مبتلا به جنگ قبیله‌ای و مهاجرت اجباری شدند، کشورهای فقیر اطراف مانند روآندا مهاجران آن‌ها را پذیرفتند و پناه دادند و تاکنون بیش از 218 هزار بروندیایی از بیم خشونت‌ها، به کشورهای همسایه در محدوده شرق آفریقا پناه برده‌اند.(1)  حکومت باید به فکر فقرزدایی و توسعه کشور باشد و باقوت و قدرت این محرومیت‌زدایی در جریان بوده و هست؛ اما وقتی دیگری دچار بحران می‌شود، این از شرافت و اصول اولیه تمدن و تمایز انسان با حیوانات وحشی است که به کمک بحران‌زده بشتابد. وقتی کودک یمنی از گرسنگی در حال جان دادن است، وقتی کودک فلسطینی برای یک داروی ساده در آغوش مادرش ناله می‌کند و جان می‌سپارد، آیا یک انسان باشرافت منتظر می‌شود تا مثلاً تمام مدارس کشور نوسازی شود و بعد یک محموله دارو به فلسطین ارسال کند؟ نکته مهم‌تر اینکه مگر ما مسلمان و یک امت واحده نیستیم؟

2. برخلاف تصور پرسشگر محترم، در مقاطع متعددی که کشور ما نیز دچار بحران‌های مانند جنگ و بلایای طبیعی شده است، سایر کشورها، نه‌تنها تره، بلکه کمک‌های قابل‌توجهی برای ایران ارسال کرده‌اند. برای نمونه در زلزله ویران‌کننده بم، کشورهای لهستان، ژاپن، آلبانی، الجزایر، پاکستان، استرالیا، نیوزلند، پرتقال، مکزیک، ایسلند، فنلاند، فرانسه و بوسنی و هرزه گوین مقادیر زیادی کمک مالی، تیم پزشکی و امدادی، سگ‌های زنده‌یاب، تجهیزات پزشکی و بیمارستانی، دارو، محموله‌های امدادی و پشتیبانی و ... به ایران فرستادند.(2)  سال 1398 عمان به‌اندازه چهار هواپیما محموله کمک‌های بشردوستانه برای سیل‌زدگان ایران ارسال کرد.(3)  در همان سال، یک خیر پاکستانی کمک‌های قابل‌توجهی را برای سیل‌زدگان خوزستان ارسال کرد.(4) 

3. تصوری ساخته‌اند که گویی اگر کمک‌های ایران به سایر کشورها قطع شود، بخش عظیمی از مشکلات و معضلات کشور حل خواهد شد، اما برخلاف تبلیغات گسترده، این کمک‌ها متعادل است؛ یعنی رقم آن به نحوی نیست که کشور را دچار بحران مالی یا کسر بودجه و یا حرکت عمرانی کشور را کند، کند. فقط برای نمونه کل بودجه حزب‌الله لبنان در سال، معادل هفت‌هزارم درصد بودجه سالانه دولت ایران است.(5)  که چند برابر این آمار از سایر کشورها به لبنان تزریق می‌شود که دلیل آن را بیان خواهیم کرد.
این کمک‌ها گاهی نیازها در اولویت قرار می‌گیرد. اگر من مشکل لباس نو داشته باشم و دیگری سقف خانه‌اش فروریخته، کدام نیاز در اولویت است؟

4. باید وسعت دیدمان را گسترش دهیم. خیلی از کمک‌ها، بیش از آنکه هزینه باشد، سرمایه‌گذاری است. بخش بزرگی از منافع یک کشور در تعاملات بین‌المللی و توان اثرگذاری او بر منطقه و معادلات بین‌الملل رقم می‌خورد و بخش بزرگی از امنیت یک کشور، خارج از مرزهای آن رقم می‌خورد. بسیاری از اوقات، کمک کردن به حل بحران کشورها موجب جلوگیری از تبعات آن بحران برای کشور خود است. خصوصاً اینکه در همسایگی ما این اتفاق بیفتد. بسیاری از اوقات باید مرزهای نبرد را از سرزمین خود دور کرد و دشمنِ دشمن خود را قوی نگه داشت. بسیاری از اوقات باید در بحران به دیگران کمک کرد تا در مواقع بحران خود کمک ببینی. بسیاری از اوقات باید سایر دولت‌ها را به خود وابسته نگه داشت تا منافع تو را به تا جای ممکن تأمین کنند. به همین دلایل چند برابر این ارقام را کشورهای مخالف ما علیه ما در منطقه و سایر مناطق جهان خرج می‌کنند، بااینکه در کشورهای خود بحران‌های مالی فراوانی دارند. مثلاً می‌دانیم که چند میلیون خیابان خواب در آمریکا و انگلیس و فرانسه وجود دارد و درعین‌حال چه ارقام سرسام‌آوری خرج دخالت‌های بین‌المللی این کشورها از مالیات و منابع عمومی می‌شود؟(6)  آمریکایی‌ها در نیمکره غربی هستند؛ ولی ناوگان خود را به نیمکره شرقی فرستاده‌اند. ناوگان ششم آن‌ها در مدیترانه، ناوگان هفتم آن‌ها در اقیانوس هند و کبیر و ناوگان پنجم آنان، در خلیج‌فارس مستقر است. آن‌ها همه‌جا پایگاه نظامی دارند. چیزی به نام من و کشور خودم در دنیای امروز معنا ندارد.

5. در روایات متعددی نیز مسئله حمایت از مظلوم و مبارزه با ظلم مورد توجه قرارگرفته است پیامبر خدا صلوات‌الله‌علیه‌وآله دستور داده است که: «...و مَن سَمِعَ رَجلاً یُنادِی: یا لَلمسلمینَ! فَلَم یُجِبهُ فلَیسَ بمُسلِمٍ»؛ و هر که فریاد کمک خواهىِ مردى را بشنود و به کمکش نشتابد، مسلمان نیست.(7) 
و همچنین روایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام که می‌فرماید: «کونا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا؛ پیوسته دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.»(8) نمونه‌هایی ازاین‌دست روایت‌هاست. بنا بر آنچه بیان شد، کمک به مظلومان در هرکجای دنیا که باشد به‌اندازه توانمان یک مسئولیت و وظیفه دینی است.

نتیجه:
بخشی از منافع کشور و همچنین وظایف تمدنی و دینی ما در کمک‌های بشردوستانه رقم می‌خورد و کمک‌ها در حد ایجاد معضل برای کشور نیست، اما نادیده گرفتن اثرگذاری بر کشورهای منطقه حتماً معضلات جدی‌ای برای ما فراهم می‌کند

 

پی نوشت:
1. روآندا پناه‌جویان بروندیایی را به کشورهای دیگر می‌فرستد، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)، 24 بهمن، 1394: https://irna.ir/xjdGrD
2. از سوی وزارت امور خارجه فهرست کمک‌های انسان دوستانه کشورهای خارجی به زلزله‌زدگان بم اعلام شد، خبرگزاری مهر، 8 دی 1382: mehrnews.com/xr4Q.
3. سفیر ایران در مسقط اعلام کرد؛ کمک‌های بشردوستانه عمان به ایران ارسال شد، ایسکا نیوز، 23 فروردین 1398: iscanews.ir/xbxhd.
4. خیر پاکستانی کمک‌هایش را از راه‌آهن خرمشهر برای سیل‌زدگان فرستاد، آبادان نیوز، 24 فروردین 1398 : http://www.abadannews.com/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=127&newsvie...
5. حقایقی درباره کمک‌های مالی ایران به جریان مقاومت/ چگونه ایران با ۱۶ میلیارد دلار، آمریکا را با ۷ تریلیون دلار در منطقه شکست داد؟ رجا نیوز، 25 آذر 1397:  http://rajanews.com/node/301668.
6. ر. ک: بی‌بی‌سی فارسی، افزایش آمار خیابان ‌خواب‌های انگلستان برای هفتمین سال: https://www.bbc.com/persian/world-42819935.
7. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 3، ص 419.
8. سید رضی، نهج‌البلاغه، نامه 47، ص 398.

مسئله ما با اسرائیل یک تنش دوطرفه نیست، بلکه دشمنی و تجاوزگری اسرائیل با ما و کل جهان اسلام است. این صهیونیست‌ها هستند که دست از سر جهان اسلام برنمی‌دارند.
چرایی عدم مسابقه با ورزشکاران اسرائیلی

پرسش:
چرا با تنش با اسرائیل این‌همه هزینه برای کشور می‌سازیم؟ کم‌ترین آسیب این مسئله، حذف شدن ورزشکاران و نابودی عمر ورزشی آنان در کنار کشیدن در مسابقه با ورزشکاران اسرائیلی و اثر سوء آن بر مردم در اسرائیل ستیزی است. اصلاً مگر ورزش سیاسی است؟ حتی امروزه اعراب نیز با اسرائیل کنار آمده‌اند و ما کاسه داغ‌تر از آش شده‌ایم.
 

پاسخ:
اسرائیل در یک منطقه جغرافیایی در خاورمیانه محدود نشده است و لابی‌های صهیونیستی، قدرتمندترین لابی‌های جهانی هستند. صهیونیسم بین‌المللی از سیاستمداران مشهور آمریکایی و اروپایی تا کمپانی‌های اثرگذار و قدرتمند جهانی را در اختیار دارد و از این طریق دامنه قدرت وسیعی برای آسیب زدن به ما دارد. برخی معتقد هستند که اسرائیل ستیزی ج.ا.ا، آورده‌ای جز خطر و آسیب ندارد و به‌جای اسرائیل، این ما هستیم که همیشه در منطقه تهدید باقی خواهیم ماند. از طرفی حذف کردن اسرائیل از جامعه جهانی ممکن نیست و ما با به رسمیت نشناختن اسرائیل و ترک میدان‌های مشترک، عملاً خودمان از عرصه حذف می‌شویم. غیرازاینکه جهان اسلام کم‌کم به این نتیجه رسیده است که با اسرائیل کنار بیاید.

1. سیاست جمهوری اسلامی، عدم کوتاه آمدن در شناسایی اسرائیل به‌عنوان کشوری مستقل است. اسرائیل دولتی است که مفهوم ملت و سرزمین را با خون‌ریزی گسترده مسلمین با ادعای مضحک سرزمین موعود جعل کرده است. هرگونه برنامه مشترک رسمی و بین‌المللی با این رژیم، به معنای به رسمیت شناختن آن است؛ به‌عبارت‌دیگر نمی‌توان با اسرائیل وارد مسابقه رسمی ملی در مجامع بین‌المللی شد و این کشور را به رسمیت نشناخت. این امر به معنای به رسمیت شناختن این دولت و نادیده گرفتن جنایتی غیرقابل‌اغماض علیه جهان اسلام است.

2. در راه و برای رسیدن به هدفی مقدس، باید هزینه‌ها را تحمل کرد. ما نه با یک دولت، بلکه با تفکر و مکتبی متجاوز، نژادپرست و خون‌خوار مواجه هستیم که برای رسیدن به اهداف خود از جاری ساختن سیل خون درگذشته و آینده هیچ قید و محدودیتی نداشته و ندارد.(1)  یک ورزشکار هم بین مسئله شخصی با مسئله ملی باید مسئله ملی را در اولویت قرار دهد چراکه وی به پشتوانه همین دولت و ملت در میادین بین‌المللی فرصت عرض‌اندام یافته است و بزرگ‌تریم میدان برای قهرمانی او سربلندی و اقتدار کشور او است.

3. اتفاقاً بارها و بارها دولت‌های استکباری اثبات کرده‌اند که نه‌تنها خلاف شعارشان، ورزش امری سیاسی است، بلکه ملت ما را نیز بارها در تحریم‌های ورزشی قرار داده‌اند. روسیه به دلیل جنگ با اوکراین از تمام رقابت‌های مهم بین‌المللی مانند جام جهانی کشتی و جام جهانی فوتبال کنار گذاشته شد.(2)  بلاروس هم در همین رابطه با تحریم ورزشی مواجه گردید. درحالی‌که جنگ‌های مکرر آمریکا و هم‌پیمانانش در سراسر جهان هرگز با کوچک‌ترین مسئله‌ای در مسابقات بین‌المللی مواجه نگردید. آفریقای جنوبی از سال 1964 تا 1992 میلادی به دلیل شکل‌گیری نظام آپارتایدی از المپیک اخراج شد، اما رژیم اسرائیل بااینکه بارها از سوی کشورهای متعدد و سازمان‌های بین‌المللی به این جنایت و نسل‌کشی محکوم‌شده بود هرگز طعم تحریم سیاسی در ورزش را نچشید. افغانستان، به دلیل روی کار آمدن طالبان از سال 1999 تا 2002 م از المپیک کنار گذاشته شد.
آن‌ها در این رویکرد با استاندارد دوگانه خود باافتخار پیش می‌روند و ما باید از یک ترک رقابت عادی احساس خجالت و ضعف کنیم؟

4. مسئله ما در ماجرای اسرائیل، فراتر از مسئله فلسطین و حتی دولت اسرائیل است، مسئله ما مهار دشمنی قسم‌خورده، متجاوز و غارتگر به نام صهیونیسم است که نماد آن دولت جعلی اسرائیل است. این ما نیستیم که باید صهیونیست‌ها را رها کنیم بلکه این صهیونیست‌ها هستند که بیش از صدسال است که قتل و غارت و انواع تهاجم به مسلمانان را رها نمی‌کنند. بر پرچم اسرائیل دو نوار آبی به معنای مالکیت صهیونیست‌ها بر سرزمین‌های میان نیل تا فرات است.(3) ماهیت این تفکر، تجاوز و اشغال است که اگر توسط ما و سایر نیروهای مقاومت محدود نشده بود، جنایات و فجایع بزرگ‌تری را رقم زده بود.

5. موضوع اسرائیل برای ما دفاع از جهان عرب نیست که با صلح اعراب کاسه داغ‌تر از آش باشیم، بلکه دفاع از جهان اسلام است. اعراب می‌توانند به میزانی که در سایر دستورات الهی و انسانی مقاومت دارند، در این مورد مقاومت کنند یا در دامن استکبار و متجاوزان به جوامع اسلامی بیفتند؛ اما جمهوری اسلامی ایران با پشتوانه و توانمندی عظیمی که از جانب دولت و ملت دارا است تا زمانی که بتواند، تن به چنین ننگ و خیانتی به جهان اسلام نمی‌دهد.

6. سایر کشورهای اسلامی یا عربی هم در پرتو رعب ناشی از مقاومت جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورها و گروهای محور مقاومت مانند لبنان، عراق، سوریه، یمن و ... از شر چنگال اسرائیل در امان مانده‌اند، وگرنه طبق سیاست‌های متجاوزانه اسرائیلی تابه‌حال بارها بلعیده‌شده بودند. اگر اسرائیل از تهدید بخش قدرتمندی از جهان اسلام (ایران و متحدانش) آسوده شود، آش و کاسه‌ای برای ساز¬شکاران باقی نخواهد گذاشت تا با آن عیار صلح و کنار آمدن را بتوانند بسنجند.

7. فعلاً آنکه در حال حذف شدن به دلیل مقاومت ما است، دولت جعلی اسرائیل است که با حمایت ایران از محور مقاومت مجبور به عقب‌نشینی گسترده‌ای از سرزمین‌های اشغالی در لبنان و ... شده است. درحالی‌که سودای اشغال نیل تا فرات را داشت. اگر ما در مقابل اسرائیل ناموفق بوده و در حال حذف شدن هستیم، چرا اسرائیل در هر فرصتی برای نشان دادن خطر ایران برای خود و دیگران فروگذار نمی‌کند و بارها به ایران به‌عنوان تهدیدی برای اصل موجودیت خود اشاره می‌کند؟

8. شیوه مبارزه با اسرائیل، وحی منزل نیست. قطعاً طبق قاعده‌های قدر مقدور و میسور،(4)  ما تا زمانی که ممکن است، هزینه‌های مبارزه با استکبار و تجاوز را تحمل می‌کنیم. نه اینکه به‌صورت غیرعقلانی و غیرشرعی، به قیمت سقوط خودمان به این مبارزه ادامه بدهیم. ضمن اینکه در شیوه مبارزه با اسرائیل هم باید عقلانی عمل کرد.

نتیجه:
مسئله ما با اسرائیل یک تنش دوطرفه نیست، بلکه دشمنی و تجاوزگری اسرائیل با ما و کل جهان اسلام است. این صهیونیست‌ها هستند که دست از سر جهان اسلام برنمی‌دارند. ما نمی‌توانیم در هیچ مناسبت بین‌المللی چنین رژیمی را به رسمیت بشناسیم و به رسمیت شناختن چنین رژیمی به معنای پذیرش یک رژیم جعلی و متخاصم است. اسرائیل ایران را همیشه به‌عنوان تهدیدی جدی علیه موجودیت خود برشمرده و می‌شمرد و تبلیغات سنگینی برای وارونه جلوه دادن این حقیقت در ایران وجود دارد.

پی نوشت:
1. ر.ک: عقل، عبدالسلام، کتاب سیاه: جنایات اسرائیل در قرن بیستم.
2. دادگاه عالی ورزش تحریم ورزشی روسی را تأیید کرد، خبرگزاری ایسنا، 25 اسفند 1400، کد خبر:1400122520003: isna.ir/xdLj3X.
3. ر.ک: موسوی مطلق، سید علی، بلوای صهیون، از نیل تا هامون: به‌ضمیمه ناگفته‌های حضور اسرائیل در جنگ عراق.
4. اصل «قدر مقدور» یا قاعده میسور؛ به زبان ساده به معنای در نظر گرفتن واقعیت‌ها در رسیدن به خواسته‌ها است. همیشه نمی‌توان به همه‌چیز دست یافت و بر کامل بودن مطالبات و تحقق عینیات پای فشاری کرد. مفهوم قدر مقدور در مورد میزان عینیت پذیری و حاکمیت یافتن اصول، باورها و قوانین یا میزان توانایی در رفع و مقابله با مفاسد و ناهنجاری‌ها به کار می‌رود.

مکانیسم ماشه و راه فعال شدنش و پیامدهای آن
مکانیسم ماشه بخشی از برجام است که برای ضمانت اجرای برجام در آن گنجانده شده است و تروئیکای اروپایی به‌عنوان عضوی از برجام، قابلیت فعال‌کردن آن را دارد.

پرسش:

مکانیسم ماشه چیست؟ چگونه فعال می‌شود، فعال شدن آن چه پیامدهایی دارد و آیا دولت‌های اروپایی بدون آمریکا می‌توانند آن را فعال کنند؟

پاسخ:

مقدمه

در محافل متعدد سیاسی یکی از موضوعاتی که در سیاست خارجی ایران همواره مورد بحث و توجه است، مسئله بحران هسته‌ای ایران در عرصه بین‌المللی و فشارهای سنگین نظام سلطه بر ایران در پی توافق مشترک معروف به برجام پیرامون اصطلاحی به نام مکانیسم ماشه و اسنپ‌بک است. اکنون‌که طرف‌های اروپایی به‌صورت مکرر ایران را به نقض توافق برجام متهم می‌سازند، بحث این مکانیسم دوباره داغ شده است و از شیوه و تبعات فعال شدن آن مباحث متعددی مطرح می‌گردد. حال باید دید که کم و کیف این مکانیسم و فعال شدن آن به چه صورت است.

پاسخ اجمالی:

یکی از موضوعاتی که در سیاست خارجی ایران همواره مورد بحث و توجه است، مسئله بحران هسته‌ای ایران در عرصه بین‌المللی و فشارهای سنگین نظام سلطه بر ایران در پی توافق مشترک معروف به برجام پیرامون اصطلاحی به نام مکانیسم ماشه و اسنپ‌بک است. مکانیسم ماشه بخشی از برجام است که برای ضمانت اجرای برجام در آن گنجانده شده و بر اساس آن اگر یکی از طرف‌های برجام به این جمع‌بندی برسد که طرف دیگر به تعهدات ذکر شده در این توافق پایبند نیست، می‌تواند به کمیسیون مشترک شکایت کند. سازوکار ماشه یا سازوکار رسیدگی به اختلاف در برجام با اصرار آمریکایی‌ها در این توافق‌نامه گنجانده شده تا به ادعای آن‌ها، اگر ایران از برجام سرپیچی کرد، تحریم‌هایی بین‌المللی که با برجام، برچیده شده، دوباره بتوان بازگرداند یا بازگشت خودکار سریع اسنپ‌بک (Snapback) اتفاق می‌افتد. تروئیکای اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) برخلاف آمریکا، به‌عنوان عضوی از برجام، قابلیت فعال‌کردن آن را دارند.

پاسخ تفصیلی:

پاسخ به پرسش پرسشگر محترم پیرامون مکانیسم ماشه و تبعات فعال شدن آن و چگونگی فعال‌سازی آن، مستلزم توجه به فرایند ذیل است:

1. تبیین مفهومی مکانیسم ماشه (Trigger mechanism

مکانیسم ماشه، در راستای حل‌اختلاف پیش‌بینی‌شده در برجام، فرآیندی است که اگر یکی از طرف‌های برجام به این جمع‌بندی برسد که طرف دیگر به تعهدات ذکر شده در این توافق پایبند نیست، می‌تواند به کمیسیون مشترک شکایت کند. سازوکار ماشه یا سازوکار رسیدگی به اختلاف در برجام با اصرار آمریکایی‌ها در این توافق‌نامه گنجانده شده تا به ادعای آن‌ها، اگر ایران از برجام سرپیچی کرد، تحریم‌هایی بین‌المللی که با برجام، برچیده شده، دوباره بتوان بازگرداند یا بازگشت خودکار سریع اسنپ‌بک (Snapback) اتفاق می‌افتد. سازوکار ماشه که در بند‌های ۳۶ و ۳۷ برجام پیش‌بینی‌شده، هنگامی فعال می‌شود که یکی از طرف‌های برجام، اعتراض کند که طرف مقابل، به برجام متعهد نمانده است و باید این شکایت در کمیسیونی که در چارچوب برجام و با هدف نظارت بر اجرای آن تأسیس شده است بررسی شود. اگر در بازه زمانی ۳۵ روزه، موضوع شکایت آن‌گونه که شاکی می‌خواهد حل و بررسی نشود، شاکی می‌تواند موضوع حل‌نشده را به‌عنوان دلیلی برای توقف اجرای تعهدات برجام در نظر بگیرد. همچنین شاکی می‌تواند با آگاه‌سازی شورای امنیت سازمان ملل درباره حل نشدن موضوع شکایت، عدم اجرای چشمگیر آن را متضمن شود. پس‌ازآن، شورای امنیت نیز ۳۰ روز فرصت دارد تا درباره استمرار تعلیق تحریم‌ها یا بازگرداندن آن‌ها قطعنامه صادر کند. اگر در این مدت، شورای امنیت نتواند در این زمینه قطعنامه صادر کند، تمام تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل که قبل از برجام برقرار شده بودند، به‌طور خودکار بازمی‌گردند. به این سازوکار، مکانیسم ماشه یا بازگشت سریع تحریم‌ها هم می‌گویند. نکته مهم این سازوکار، این است که بازگشت تحریم‌ها، قابل وتو نیست بلکه «عدم بازگشت تحریم‌ها» قابلیت وتو دارد؛ یعنی رأی‌گیری برای «بازگشت تحریم‌ها» انجام نمی‌شود بلکه برای «ادامه تعلیق تحریم‌ها» انجام می‌شود که حتی اگر شورا به آن رأی ندهد، یک عضو دارای حق وتو می‌تواند رأی را وتو کرده و عملاً تحریم‌ها بازگردند. به کار افتادن سازوکار حل اختلاف، یا مکانیسم ماشه، می‌تواند تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران را بازگرداند و همه قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت بار دیگر برای همه کشور‌های عضو سازمان لازم‌الاجرا شود.(1)

2. بررسی سابقه تلاش برای فعال‌کردن مکانیسم ماشه؛

در سال ۲۰۲۰ ایالات‌متحده تلاش کرده بود تا با استناد به یک‌بند قطعنامه ۲۲۳۱، تمامی تحریم‌های تعلیق‌شده علیه ایران را بازگرداند اما با توجه به این‌که آمریکا در سال ۲۰۱۸ با تصمیم دونالد ترامپ از برجام خارج شده بود و دیگر «عضوی از توافق» نبود نتوانست به هدف خود برسد و در این مسیر شکست خورد. در متن قطعنامه ۲۲۳۱ آمده است که هر کشور «شرکت‌کننده» در توافق هسته‌ای می‌تواند درصورتی‌که کشور دیگر را ناقض تعهد تشخیص دهد، درخواست فعال شدن این مکانیسم را ارائه دهد؛ اما ازآنجایی‌که ایالات‌متحده در سال ۲۰۱۸ از این توافق خارج شده بود، اروپا استدلال آمریکا را نپذیرفت و این کشور را به لحاظ قانونی عضوی از برجام به‌شمار نیاورد. این درحالی است که ایالات‌متحده مدعی بود که از برجام خارج شده و نه از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و درنتیجه می‌تواند همچنان یکی از اعضای آن به‌شمار رود و درنتیجه خواهد توانست مکانیسم ماشه را فعال کند. در اوت سال ۲۰۲۰ مایک پمپئو، وزیر خارجه وقت درخواست برای فعال‌سازی این مکانیسم را به شورای امنیت سازمان ملل ارائه کرد اما درنهایت از ۱۵ عضو، ۱۳ کشور با آن مخالفت کردند تا درخواست آمریکا با قاطعیت رد شود.(2)

3. امکان فعال‌سازی مکانیسم ماشه توسط کشورهای اروپایی عضو برجام؛

بر اساس توضیحات بالا، اعضای اروپایی برجام یعنی فرانسه و انگلیس و آلمان می‌توانند موضوع عدم پایبندی ایران به برجام را به کمیسیون مشترک برجام ارجاع دهند و مسیر فعال‌سازی مکانیسم ماشه را به جریان بیندازند. این مکانیزم در 18 اکتبرماه 2025 یعنی تنها چند ماه دیگر منقضی خواهد شد و طبیعتاً طرف‌های غربی برجام، در این چند ماه خواهان استفاده از این فرصت برای وادار‌کردن ایران به انجام یک‌طرفه تعهدات و یا نشستن مجدد پای میز مذاکره خواهند شد. نمایندگان سه کشور اروپایی طرف برجام (انگلیس، فرانسه و آلمان) اواخر آذرماه 1403، در نامه خود به شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرده‌اند که: «ما بر عزم خود برای استفاده از همه ابزارهای دیپلماتیک برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، ازجمله استفاده از مکانیسم ماشه (اسنپ بک) در صورت لزوم، تأکید می‌کنیم».(3)

4. ادعاهای نمایندگان اروپایی درحالی است که ایران بعد از 13 بار راستی آزمایی طبق گزارش آژانس به تمام تعهدات برجامی خود عمل کرده بود اما ابتدا طرف اصلی برجام یعنی ایالات‌متحده آمریکا از آن خارج شد و تحریم‌های سنگین‌تری نسبت به قبل از برجام بر دوش ایران انداخت و سپس طرف اروپایی که وعده جبران بخشی از خسارات بین‌المللی را داده بود، به هیچ‌کدام از وعده‌های خود عمل نکرد. درواقع طرف غربی خواهان این است که ایران به‌صورت یک‌طرفه به برجام پایبند بماند. رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود با کارگزاران نظام در این رابطه فرمودند: «حالا آن سه کشور اروپایی هم اعلامیّه می‌دهند، اعلام می‌کنند که ایران به تعهّدات هسته‌ای خودش در برجام عمل نکرده! از این طرف یکی از آن‌ها سؤال کند (مگر) شما عمل کردید؟ شما میگویید ایران به تعهّدات خودش در برجام عمل نکرده؛ خیلی خب، شما به تعهّدات خودتان در برجام عمل کردید؟ شما از روز اوّل عمل نکردید؛ بعد که آمریکا خارج شد، قول دادید که یک‌جوری جبران کنید، زیر قولتان زدید؛ باز یک‌چیز دیگر گفتید، زیر آن قول دوّم هم زدید. بالاخره بی‌چشم‌و‌رویی هم یک حدّی دارد؛ آدم خودش به تعهّدش عمل نکند، بعد به‌طرف (مقابل) بگوید: چرا به تعهّدت عمل نمی‌کنی!»(4)

نتیجه‌گیری:

مکانیسم ماشه بخشی از برجام است که برای ضمانت اجرای برجام در آن گنجانده شده است و تروئیکای اروپایی به‌عنوان عضوی از برجام، قابلیت فعال‌کردن آن را دارد.

پی‌نوشت‌ها:

1. مکانیسم ماشه چیست و چطور فعال می‌شود؟ پایگاه خبری تحلیلی فرارو، 29 آبان 1403، https://fararu.com/fa/news/800500.

2. مکانیسم ماشه چیست و کشورهای اروپایی چطور می‌توانند آن را فعال کنند؟ یورونیوز، 6/1/2025، https://parsi.euronews.com/2025/01/06/how-european-powers-can-active-trigger-dispute-mechanism.

3. تروئیکای اروپا آماده فعال‌سازی مکانیسم ماشه علیه ایران، خبرگزاری ایسنا، 22 آذر 1403، isna.ir/xdSsSR.

4. رهبر معظم انقلاب، بیانات در دیدار مسئولان نظام، خامنه‌ای دات آی آر، 18 اسفند 1403، https://khl.ink/f/59631.

روابط ایران وآمریکا در دوران ترامپ، به‌وضوح بر پیچیدگی و چالش‌های جدی آن تأکید دارد. سیاست ایران باید براساس یک استراتژی دوگانه شامل مذاکره وتوان نظامی شکل گیرد

پرسش:

امکان افزایش تنش بین ایران و آمریکا در دوران ترامپ وجود دارد یا خیر؟ سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال دولت ترامپ چگونه باید باشد؟ آیا راهبرد و تدبیر مشخصی دراین‌باره اندیشیده شده است؟

پاسخ:

مقدمه

فضای سیاسی و روابط بین‌الملل همواره تحت تأثیر تصمیمات و اقدامات مقامات دولتی قرار دارد. در این میان، روابط ایران و آمریکا به‌عنوان دو کشور تأثیرگذار در سطح منطقه‌ای و جهانی، همواره در کانون توجه سیاست‌گذاران و تحلیل‌گران بوده است. با بازگشت دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید و اعلام موضع‌گیری‌های جدید او در حوزه سیاست خارجی، این روابط به‌شدت تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. سؤالاتی در این زمینه مطرح می‌شود که درک عمیقی از تحولات آینده را ضروری می‌سازد. آیا با توجه به سوابق و تصمیمات ترامپ در دوره قبلی ریاست‌جمهوری، احتمال افزایش تنش‌های بین دو کشور وجود دارد؟ باید به این نکته توجه کرد که طرفین به دلیل وجود چالش‌های عمیق و بی‌اعتمادی، با دقت و احتیاط بیشتری به رفتارهای یکدیگر پاسخ خواهند داد. در این میان، سیاست جمهوری اسلامی ایران نسبت به دولت جدید آمریکا چگونه باید طراحی شود؟ تحلیل دقیق و جامع از وضعیت کنونی و برنامه‌های آتی ایران می‌تواند به این سؤال پاسخ دهد. همچنین، آیا راهبرد و تدبیری مشخص برای مواجهه با چالش‌های جدید اندیشیده شده است؟ پاسخ به این سؤالات نه‌تنها به درک دقیق‌تر از روابط ایران و آمریکا، بلکه به طراحی آینده استراتژی‌های ملی ایران کمک خواهد کرد و می‌تواند مسیرهای مختلفی را درزمینه دیپلماسی، امنیت و توسعه اقتصادی مشخص کند.

 

متن پاسخ

۱. بررسی امکان افزایش تنش بین ایران و آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ

با بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، امکان افزایش تنش در روابط ایران و آمریکا به طرز قابل‌توجهی بالا رفته است. ترامپ که در انتخابات 2024 به پیروزی رسیده، رویکردهای پیشین خود را که شامل سیاست‌های فشار حداکثری علیه ایران می‌شود، دوباره به کار خواهد گرفت. همچنین بررسی‌های صورت‌گرفته نشان می‌دهد که پیشرفت‌های اخیر ایران، به‌ویژه درزمینه برنامه هسته‌ای، حساسیت دولت‌های غربی را دوچندان کرده و احتمال درگیری مستقیم میان ایران و اسرائیل با مداخله آمریکا را افزایش داده است.(1)

 تحلیل‌های دیگری وجود دارد که نشان می‌دهد دیپلماسی همچنان به‌عنوان یک گزینه قابل‌اجرا مطرح است و این فرصت می‌تواند به تعامل مجدد با ایران بینجامد.(2) درنتیجه، شکاف‌های عمیق و بی‌اعتمادی میان دو کشور و همچنین اقداماتی که ترامپ در راستای افزایش فشار نظامی اتخاذ خواهد کرد، طبعاً نگرانی‌هایی را برای ایران به همراه دارد.(3)

 

۲. سناریوهای جمهوری اسلامی ایران در قبال اقدامات و خیالات ترامپ

سیاست جمهوری اسلامی ایران باید به سمت یک رویکرد متوازن و فعال حرکت کند. ایران باید خود را برای سناریوهای چندگانه آماده کند تا بتواند در برابر سیاست‌های ترامپ مقاومت کند. کارشناسان بر این باورند که «هم مذاکره و هم جنگ» باید راهبرد اصلی ایران باشد(4) این رویکرد بر این اساس است که جمهوری اسلامی باید از یک‌سو برای رسیدن به توافقات عزتمندانه و کاهش تنش‌ها اقدام کند و از سوی دیگر برای هرگونه جنگ یا درگیری نظامی آماده باشد. توافق عزتمندانه با آمریکا، همچنین می‌تواند هزینه‌های ناشی از تحریم‌های جدید را کاهش دهد و به دولت ترامپ اجازه دهد که با دستاوردی در میدان دیپلماسی به خود افتخار کند. از طرف دیگر، عدم اقدام برای مذاکره و تنها تکیه‌بر گزینه نظامی ممکن است به تشدید تحریم‌ها و احتمال وقوع جنگ منجر شود که برای هر دو طرف هزینه‌زاست.(5)

 

۳. راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با اقدامات ترامپ

تدابیر و راهبردهای مشخصی در این زمینه ارزیابی شده است. ایران باید بر روی تقویت پایه‌های اقتصادی و نظامی خود تمرکز کند تا بتواند از خود در برابر فشارهای آینده دفاع کند. همچنین، مقامات ایرانی باید بر تقویت اجماع داخلی و شفاف‌سازی مواضع خود در برابر دولت ترامپ تمرکز کنند.(6) این کار می‌تواند علاوه بر جلوگیری از افزایش تنش‌ها، شرایط را برای مذاکره و تعامل مثبت آماده کند. روندهای موجود نشان می‌دهد که دبیران وظیفه دارند از فرصتی که پیش روی آن‌ها است به‌خوبی استفاده کنند؛ بنابراین، اتخاذ رویکرد فعال در دیپلماسی و بهبود شرایط اقتصادی به شکل‌گیری یک محیط امن و پایدارتر منجر خواهد شد.(7) به‌علاوه، ازنظر اقتصادی، ایجاد تعاملی مثبت با دیگر کشورها نیز می‌تواند به کاهش هزینه‌های تنش‌ها کمک کند و به ایران این امکان را بدهد که در صحنه جهانی نقشی مؤثرتر ایفا کند.

نتیجه‌گیری:

تحلیل روابط ایران و آمریکا در دوران ترامپ، به‌وضوح بر پیچیدگی و چالش‌های جدی آن تأکید دارد. با بازگشت دوباره ترامپ به قدرت، احتمال افزایش تنش‌ها در روابط دو کشور به شکلی چشم‌گیر افزایش یافته است. رویکردهای خصمانه و فشار حداکثری که به‌صورت عمده در سیاست خارجی او به چشم می‌خورد، می‌تواند به تحولات نگران‌کننده‌ای منجر شود. در این شرایط، ایران باید با دقت بر سیاست‌های خود تمرکز کرده و آماده مواجهه با سناریوهای مختلفی باشد که می‌تواند شامل گزینه‌های نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی باشد. سیاست جمهوری اسلامی باید بر اساس یک استراتژی دوگانه شامل مذاکره و توان نظامی شکل گیرد. این استراتژی نه‌تنها ایران را در برابر فشارها مقاوم‌تر خواهد کرد، بلکه امکان کاهش تنش‌ها و دستیابی به توافقات عزتمندانه را نیز فراهم می‌آورد. درنهایت، ایجاد اجماع داخلی و شفاف‌سازی مواضع از سوی ایران می‌تواند به تقویت موقعیت کشور در مذاکرات و کاهش تنش‌ها منجر شود.

پی‌نوشت‌ها:

1. بهرامی راد، پرستو، «فرصت‌های محدود ایران برای مذاکره مستقیم با دولت ترامپ»، اکوایران، ۷ بهمن ۱۴۰۳، کدخبر: ۸۲۶۶۶، https://ecoiran.com/fa/tiny/news-82666.

2. هافمن، جان، از فشار حداکثری تا مذاکره، راهبرد ترامپ در برابر ایران چیست؟»، فرارو، 14 دی 1403، کد خبر: ۸۱۵۷۰۰، https://b2n.ir/r77828.

3. گروه نویسندگان، «استراتژی مواجهه با ترامپ»، دنیای اقتصاد، ۱۴۰۳/۱۱/۲، شماره خبر: ۴۱۴۶۴۶۶، https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4146466.

4. حسینی، سید محمد، «آیا می‌توان توافق ایران با آمریکا در دولت دوم ترامپ را پیش‌بینی کرد؟»، دیپلماسی ایرانی، ۱۳ دی ۱۴۰۳، کد خبر: ۲۰۳۰۳۳۵، https://B2n.ir/h53114.

5. ابوالفتح، امیرعلی، «موضع ترامپ در قبال ایران چگونه است؟»، خبر آنلاین، ۱۴۰۳/۰۸/۲۲، شناسه خبر: ۱۲۷۷۴۲۴، https://www.afkarnews.com/fa/tiny/news-1277424

6. فرجی راد، عبدالرضا، «ترامپ قصد دارد برای چند ماه ایران را آزمایش کند تا ببیند آیا می‌تواند از طریق گفت‌وگو به نتیجه برسد یا خیر»، اعتماد آنلاین، ۱۴۰۳/۱۱/۰۷، کد خبر: 696653، https://www.etemadonline.com/tiny/news-696653.

7. گروه نویسندگان، «نشست بررسی راهبردهای ایران در قبال دولت جدید آمریکا»، خبرگزاری میزان، 2 بهمن 1403، کد خبر: ۴۸۱۶۰۰۴، https://www.mizanonline.ir/00KCrU.

روابط ایران و چین در طول سال‌های گذشته رشد قابل توجهی داشته است. همکاری بین دو کشور می‌تواند مانع نفوذ و سلطه آمریکا و قدرت‌های غربی شود.

پرسش:

آیا چین شریک استراتژیک جمهوری اسلامی ایران است؟ نقش روابط ایران و چین در مقابله با بحران‌های پیش‌روی دو کشور چیست؟

پاسخ:

مقدمه

ایران و چین دو کشور مهم قاره آسیا هستند. روابط این دو کشور در طول سال‌های گذشته رشد قابل توجهی داشته است. چین با جمعیت بیش از یک میلیارد نفری و بهره‌مندی از علم و فناوری روز دنیا در حال تبدیل شدن به اقتصاد اول دنیاست. جمهوری اسلامی ایران نیز با داشتن منابع غنی زیرزمینی، موقعیت راهبردی، پیشرفت‌های علمی، توانمندهایی نظامی، نفوذ منطقه‌ای و سایر امتیازات خود، همواره مورد توجه سایر کشورها، ازجمله چین، بوده است.

پاسخ اجمالی

ایران و چین به عنوان دو کشور مهم در عرصه بین‌الملل دارای روابط گسترده‌ای در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی با یکدیگر هستند. این دو کشور، در سال 1400 شمسی، توافقنامه همکاری راهبردی 25 ساله‌ای را امضا کردند. به موجب این روابط دوجانبه، ایران و چین توانسته‌اند از یک سو با بحران‌های مشترکی که پیش‌روی هر دو کشور قرار دارد، همچون نفوذ و یک‌جانبه‌گرایی آمریکا و سیاست‌های سلطه‌طلبانه کشورهای غربی در منطقه، مقابله کنند و از سوی دیگر این همکاری‌ها باعث کاهش مشکلات خاص هر دو کشور شده است. ایران با فروش نفت و مبادلات اقتصادی با چین، تحریم‌های آمریکایی و غربی را دور زده و چین نیز از این طریق توانسته به حل بحران انرژی خود مبادرت نماید. روابط متقابل ایران و چین کاملاً در راستای سیاستِ «نه غربی و نه شرقی» جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.

پاسخ تفصیلی

1. ابعاد گسترده روابط ایران و چین

ایران و چین دارای روابط نزدیک، منافع راهبردی مشترک و همکاری‌های گسترده در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی هستند. «چین به عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری، بزرگ‌ترین خریدار نفت و بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار خارجی در ایران است و تهران یکی از مهم‌ترین شرکای سیاسی، اقتصادی و تجاری پکن در خاورمیانه» می‌باشد.(1) ایران و چین در فروردین سال 1400، توافقنامه همکاری راهبردی 25 ساله‌ای امضا کردند. پیش از آن نیز همکاری‌های مختلفی بین دو کشور جریان داشته است. به همین دلیل، می‌توان دو کشور ایران و چین را به عنوان دو شریک راهبردی در نظر گرفت. علاوه بر ایران، کشورهای دیگری همچون عربستان، عراق، امارات، اتحادیه اروپا، استرالیا، آمریکا و... روابط اقتصادی گسترده‌ای با چین دارند. اگر «دو دهه پیش، شریک اول تجاری بیشتر کشور‌های جهان آمریکا بود؛ اما حالا با گذشت بیست سال، چین شریک اول اقتصادی بیشتر کشورهای حاضر در آسیا، اروپا، اقیانوسیه، آفریقا و آمریکای جنوبی است.»(2)

2. نقش روابط ایران و چین در مقابله با بحران‌های پیش‌روی دو کشور

روابط ایران و چین می‌تواند نقش مهمی در مقابله با بحران‌های پیش روی دو کشور داشته باشد که به برخی از مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود.

الف. مقابله با یکجانبه‌گرایی آمریکا

ایران و چین هر دو با رویکرد یک‌جانبه‌گرایانه ایالات متحده مخالف هستند و خواستار یک نظام عادلانه بین‌المللی و چندقطبی می‌باشند. همکاری بین دو کشور می‌تواند از یک سو، باعث تقویت قدرت‌های شرقی و از سوی دیگر، مانع نفوذ و سلطه آمریکا و قدرت‌های غربی بشود. به عنوان مثال، یکی از اقدامات هر دو کشور در این راستا حذف دلار آمریکا از مبادلات بین‌المللی اقتصادی و جایگزین کردن ارزهای ملی به جای آن بوده است.

ب. مقابله با تحریم ایران

چین مخالف تحریم‌ها علیه ایران بوده و بارها خواستار لغو آنها شده است. حمایت چین می‌تواند به کاهش تأثیر تحریم‌ها بر اقتصاد ایران کمک کند. به عنوان نمونه، خرید نفت ایران توسط چین در کاهش تأثیر تحریم‌های نفتی و جنگ ارزی علیه ایران مؤثر بوده است. همچنین سرمایه‌گذاری چین در بخش زیرساخت و فناوری باعث ارزآوری و رشد این بخش از اقتصاد کشور شده است.

ج. حل بحران انرژی چین

چین یک مصرف‌کننده بزرگ انرژی است و ایران یک تولیدکننده عمده نفت و گاز می‌باشد. همکاری در این راستا می‌تواند به چین در زمینه تأمین امنیت انرژی، کمک شایانی نماید.

د. چالش‌های امنیتی

ایران و چین با چالش‌های امنیتی مشترکی در منطقه ازجمله تروریسم و افراط‌گرایی روبرو هستند. همکاری بین دو کشور می‌تواند به تقویت امنیت منطقه‌ای و جهانی کمک کند.

3. سیاستِ «نه شرقی و نه غربی»

ناگفته نماند که همکاری سیاسی و مبادلات اقتصادی جمهوری اسلامی ایران با همه کشورها مبتنی بر سیاست «نه شرقی و نه غربی» است. این سیاست به معنای حفظ استقلال کشور در عین بهره‌مندی از روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی با دیگر کشورهاست. پایبندی جمهوری اسلامی به این سیاستِ مورد تأیید عقل و دین، به معنای قطع ارتباط با سایر کشورها نیست؛ بلکه به معنای نفی وابستگی و جلوگیری از نقض استقلال کشور است. با توجه به این نکته، همکاری راهبردی با چین در سال‌های اخیر، هیچ تضادی با سیاست «نه شرقی و نه غربی» ندارد. همان‌گونه که ایران در سال‌های متمادی با کشورهای اروپایی دارای ارتباطات گسترده بوده و آن را در تضاد با این سیاست نمی‌دانست. اما هر زمان که کشورهای اروپایی خواهان آن بوده‌اند که به بهانه روابط تجاری با ایران، استقلال کشور را خدشه‌دار کنند، جمهوری اسلامی ایران محکم جلوی زیاده‌خواهی آنها ایستاده است. داشتن ارتباط با کشورهای مختلف، ازجمله چین، روسیه، هند و...، در کنار ارتباط باکشورهای اروپایی باعث شده ایران بتواند روابط متعادلی در عرصه خارجی داشته باشد و دچار وابستگی به یک یا چند کشور اروپایی نشود. به تعبیر رایج، ایران همه تخم مرغ‌های خود را در یک سبد نگذاشته است.

نتیجهگیری

با توجه به آنچه گفته شد، مشخص می‌شود که چین شریک راهبردی جمهوری اسلامی ایران است. روابط این دو کشور می‌تواند نقش مهمی در مقابله با بحران‌های پیش‌روی آنها، ازجمله یک‌جانبه‌گرایی آمریکا، تحریم‌های ظالمانه علیه ایران و بحران انرژی چین، داشته باشد.

پی‌نوشتها

1. بررسی همکاری‌های راهبردی چین با سایر کشورها، سایت مرکز همکاری‌های تحول و پیشرفت ریاست جمهوری، بهار 1400، https://B2n.ir/z60401.

2. استراتژی قراردادهای چینی، خراسان نیوز، 19 فروردین 1400، http://www.khorasannews.com/newspaper/page/20630/4/722526/0.

با بازگشت دوباره ترامپ به قدرت، احتمال افزایش تنش‌ها در روابط دو کشور افزایش یافته است. رویکردهای خصمانه ترامپ، می‌تواند به تحولات نگران‌کننده‌ای منجر شود.

پرسش:

امکان افزایش تنش بین ایران و آمریکا در دوران ترامپ وجود دارد یا خیر؟ سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال دولت ترامپ چگونه باید باشد؟ آیا راهبرد و تدبیر مشخصی دراین‌باره اندیشیده شده است؟

پاسخ:

مقدمه

فضای سیاسی و روابط بین‌الملل همواره تحت تأثیر تصمیمات و اقدامات مقامات دولتی قرار دارد. در این میان، روابط ایران و آمریکا به‌عنوان دو کشور تأثیرگذار در سطح منطقه‌ای و جهانی، همواره در کانون توجه سیاست‌گذاران و تحلیل‌گران بوده است. با بازگشت دوباره دونالد ترامپ به کاخ سفید و اعلام موضع‌گیری‌های جدید او در حوزه سیاست خارجی، این روابط به‌شدت تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. سؤالاتی در این زمینه مطرح می‌شود که درک عمیقی از تحولات آینده را ضروری می‌سازد. آیا با توجه به سوابق و تصمیمات ترامپ در دوره قبلی ریاست‌جمهوری، احتمال افزایش تنش‌های بین دو کشور وجود دارد؟ باید به این نکته توجه کرد که طرفین به دلیل وجود چالش‌های عمیق و بی‌اعتمادی، با دقت و احتیاط بیشتری به رفتارهای یکدیگر پاسخ خواهند داد. در این میان، سیاست جمهوری اسلامی ایران نسبت به دولت جدید آمریکا چگونه باید طراحی شود؟ تحلیل دقیق و جامع از وضعیت کنونی و برنامه‌های آتی ایران می‌تواند به این سؤال پاسخ دهد. همچنین، آیا راهبرد و تدبیری مشخص برای مواجهه با چالش‌های جدید اندیشیده شده است؟ پاسخ به این سؤالات نه‌تنها به درک دقیق‌تر از روابط ایران و آمریکا، بلکه به طراحی آینده استراتژی‌های ملی ایران کمک خواهد کرد و می‌تواند مسیرهای مختلفی را درزمینه دیپلماسی، امنیت و توسعه اقتصادی مشخص کند.

 

متن پاسخ:

۱. بررسی امکان افزایش تنش بین ایران و آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ

با بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، امکان افزایش تنش در روابط ایران و آمریکا به طرز قابل‌توجهی بالا رفته است. ترامپ که در انتخابات 2024 به پیروزی رسیده، رویکردهای پیشین خود را که شامل سیاست‌های فشار حداکثری علیه ایران می‌شود، دوباره به کار خواهد گرفت. همچنین بررسی‌های صورت‌گرفته نشان می‌دهد که پیشرفت‌های اخیر ایران، به‌ویژه درزمینه برنامه هسته‌ای، حساسیت دولت‌های غربی را دوچندان کرده و احتمال درگیری مستقیم میان ایران و اسرائیل با مداخله آمریکا را افزایش داده است.(1)

 تحلیل‌های دیگری وجود دارد که نشان می‌دهد دیپلماسی همچنان به‌عنوان یک گزینه قابل‌اجرا مطرح است و این فرصت می‌تواند به تعامل مجدد با ایران بینجامد.(2) درنتیجه، شکاف‌های عمیق و بی‌اعتمادی میان دو کشور و همچنین اقداماتی که ترامپ در راستای افزایش فشار نظامی اتخاذ خواهد کرد، طبعاً نگرانی‌هایی را برای ایران به همراه دارد.(3)

 

۲. سناریوهای جمهوری اسلامی ایران در قبال اقدامات و خیالات ترامپ

سیاست جمهوری اسلامی ایران باید به سمت یک رویکرد متوازن و فعال حرکت کند. ایران باید خود را برای سناریوهای چندگانه آماده کند تا بتواند در برابر سیاست‌های ترامپ مقاومت کند. کارشناسان بر این باورند که «هم مذاکره و هم جنگ» باید راهبرد اصلی ایران باشد(4) این رویکرد بر این اساس است که جمهوری اسلامی باید از یک‌سو برای رسیدن به توافقات عزتمندانه و کاهش تنش‌ها اقدام کند و از سوی دیگر برای هرگونه جنگ یا درگیری نظامی آماده باشد. توافق عزتمندانه با آمریکا، همچنین می‌تواند هزینه‌های ناشی از تحریم‌های جدید را کاهش دهد و به دولت ترامپ اجازه دهد که با دستاوردی در میدان دیپلماسی به خود افتخار کند. از طرف دیگر، عدم اقدام برای مذاکره و تنها تکیه‌بر گزینه نظامی ممکن است به تشدید تحریم‌ها و احتمال وقوع جنگ منجر شود که برای هر دو طرف هزینه‌زاست.(5)

 

۳. راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با اقدامات ترامپ

تدابیر و راهبردهای مشخصی در این زمینه ارزیابی شده است. ایران باید بر روی تقویت پایه‌های اقتصادی و نظامی خود تمرکز کند تا بتواند از خود در برابر فشارهای آینده دفاع کند. همچنین، مقامات ایرانی باید بر تقویت اجماع داخلی و شفاف‌سازی مواضع خود در برابر دولت ترامپ تمرکز کنند.(6) این کار می‌تواند علاوه بر جلوگیری از افزایش تنش‌ها، شرایط را برای مذاکره و تعامل مثبت آماده کند. روندهای موجود نشان می‌دهد که دبیران وظیفه دارند از فرصتی که پیش روی آن‌ها است به‌خوبی استفاده کنند؛ بنابراین، اتخاذ رویکرد فعال در دیپلماسی و بهبود شرایط اقتصادی به شکل‌گیری یک محیط امن و پایدارتر منجر خواهد شد.(7) به‌علاوه، ازنظر اقتصادی، ایجاد تعاملی مثبت با دیگر کشورها نیز می‌تواند به کاهش هزینه‌های تنش‌ها کمک کند و به ایران این امکان را بدهد که در صحنه جهانی نقشی مؤثرتر ایفا کند.

 

نتیجه‌گیری

تحلیل روابط ایران و آمریکا در دوران ترامپ، به‌وضوح بر پیچیدگی و چالش‌های جدی آن تأکید دارد. با بازگشت دوباره ترامپ به قدرت، احتمال افزایش تنش‌ها در روابط دو کشور به شکلی چشم‌گیر افزایش یافته است. رویکردهای خصمانه و فشار حداکثری که به‌صورت عمده در سیاست خارجی او به چشم می‌خورد، می‌تواند به تحولات نگران‌کننده‌ای منجر شود. در این شرایط، ایران باید با دقت بر سیاست‌های خود تمرکز کرده و آماده مواجهه با سناریوهای مختلفی باشد که می‌تواند شامل گزینه‌های نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی باشد. سیاست جمهوری اسلامی باید بر اساس یک استراتژی دوگانه شامل مذاکره و توان نظامی شکل گیرد. این استراتژی نه‌تنها ایران را در برابر فشارها مقاوم‌تر خواهد کرد، بلکه امکان کاهش تنش‌ها و دستیابی به توافقات عزتمندانه را نیز فراهم می‌آورد. درنهایت، ایجاد اجماع داخلی و شفاف‌سازی مواضع از سوی ایران می‌تواند به تقویت موقعیت کشور در مذاکرات و کاهش تنش‌ها منجر شود.

پی‌نوشت‌ها

1. بهرامی راد، پرستو، «فرصت‌های محدود ایران برای مذاکره مستقیم با دولت ترامپ»، اکوایران، ۷ بهمن ۱۴۰۳، کدخبر: ۸۲۶۶۶، https://ecoiran.com/fa/tiny/news-82666.

2. هافمن، جان، از فشار حداکثری تا مذاکره، راهبرد ترامپ در برابر ایران چیست؟»، فرارو، 14 دی 1403، کد خبر: ۸۱۵۷۰۰، https://b2n.ir/r77828.

3. گروه نویسندگان، «استراتژی مواجهه با ترامپ»، دنیای اقتصاد، ۱۴۰۳/۱۱/۲، شماره خبر: ۴۱۴۶۴۶۶، https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-4146466.

4. حسینی، سید محمد، «آیا می‌توان توافق ایران با آمریکا در دولت دوم ترامپ را پیش‌بینی کرد؟»، دیپلماسی ایرانی، ۱۳ دی ۱۴۰۳، کد خبر: ۲۰۳۰۳۳۵، https://B2n.ir/h53114.

5. ابوالفتح، امیرعلی، «موضع ترامپ در قبال ایران چگونه است؟»، خبر آنلاین، ۱۴۰۳/۰۸/۲۲، شناسه خبر: ۱۲۷۷۴۲۴، https://www.afkarnews.com/fa/tiny/news-1277424

6. فرجی راد، عبدالرضا، «ترامپ قصد دارد برای چند ماه ایران را آزمایش کند تا ببیند آیا می‌تواند از طریق گفت‌وگو به نتیجه برسد یا خیر»، اعتماد آنلاین، ۱۴۰۳/۱۱/۰۷، کد خبر: 696653، https://www.etemadonline.com/tiny/news-696653.

7. گروه نویسندگان، «نشست بررسی راهبردهای ایران در قبال دولت جدید آمریکا»، خبرگزاری میزان، 2 بهمن 1403، کد خبر: ۴۸۱۶۰۰۴، https://www.mizanonline.ir/00KCrU

نقش روسیه در مذاکرات میان ایران و غرب
نقش روسیه در مذاکرات هسته‌ای ایران، ترکیبی از میانجی‌گری و تثبیت جایگاه خود به عنوان یک بازیگر اصلی و هم حفظ توازن میان ایران، غرب و متحدانش، مانند اسرائیل است.

پرسش:

نقش روسیه در مذاکرات میان ایران و غرب چه بود؟ گاهی ادعا می‌شود روسیه در فرایند تنش‌زدایی ایران و غرب، مخصوصاً روابط ایران و آمریکا، اختلال ایجاد می‌کند؛ چرا که روابط نزدیک ایران و غرب، به نفع روسیه نیست. تحلیل شما چیست؟

پاسخ:

مقدمه

مذاکرات هسته‌ای ایران با کشورهای 5+1 در قالب برجام (برنامه جامع اقدام مشترک)، از رویدادهای سیاسی مهم منطقه‌ای و بین‌المللی است که کشورها، به‌ویژه مدعیان قدرت، نمی‌توانستند نسبت به آن بی‌تفاوت باشند. نقش روسیه به عنوان یک قدرت مؤثر در فرایند برجام و تداوم مذاکرات وین بعد از تغییر دولت در ایران، به‌ویژه با برخی مواضع ضد و نقیض میخائیل اولیانوف (نماینده روسها در این گفت وگوها)، قابل بررسی است و برخى معتقدند پوتین، احیاى برجام و کاهش تنش بین ایران و غرب را به نفع خویش نمی‌داند و روسیه در چالش امنیتى گسترده خویش با غرب سعى می‌کند از ظرفیت تنش ایران با غرب استفاده کند و از این دریچه امتیازاتى به‌دست آورد. بنابراین مسکو به روابط عادى تهران با دنیاى غرب تمایلى ندارد و مطلوبِ خود را در ادامه تنش ایران و غرب می‌داند؛ چراکه از دل این تعارضات و فشار جهانی بر ایران، همکاری‌هایی بین ایران و روسیه ایجاد می‌شود. اما این ادعا تا چه میزان واقعی است؟

پاسخ اجمالی

روسیه در مذاکرات هسته‌ای ایران و برجام نقشی محوری داشته است؛ برخی معتقدند پوتین، برجام و کاهش تنش بین ایران و غرب را به نفع خویش ندانسته و مانع تنش‌زدایی از روابط ایران و غرب شده است. در مقابل، برخی به چند دلیل روسیه را حامی برجام و تنش‌زدایی از ایران دانسته‌اند:

 یکم: پیوند ژئوپلیتیکی ایران و روسیه، سبب پیوستگی منافع استراتژیک آنها شده است.

 دوم: با تضعیف جایگاه آمریکا در غرب آسیا، روسیه برجام را ابزاری برای جایگزینی خویش به عنوان هژمون و نمایش چهره میانجی بین‌المللی می‌داند.

 سوم: با مدیریت مسئله هسته‌ای ایران، یک قدرت هسته‌ای بالقوه در همسایگی روسیه دفع شده است.

 چهارم: اشتراک ایران و روسیه در چالش امنیتی با غرب و اشتراک در منافع و اولویت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، روسیه را به استفاده از ظرفیت ایران به عنوان (دشمنِ دشمنِ روسیه) سوق می‌دهد.

پاسخ تفصیلی

1. موقعیت جغرافیایی ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران و روسیه و الزامات سیاسی و امنیتی آن

برای پاسخ دقیق و تحلیل تخصصی این مسئله، باید نسبت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران و روسیه، نسبت و روابط این دو کشور با بلوک غرب، عملکرد روسیه در مسئله برجام، ارتباط و عدم ارتباط ایران با بلوک غرب و تأثیر آن بر منافع ملی روسیه و جوانب دیگر قضیه مورد واکاوی قرار گیرند. ایران و روسیه دو قدرت مؤثر و تعیین‌کننده در دو سوی خزر و اوراسیا به‌شمار می‌روند که در مناطق هارتلند و ریملند جهانی قرار گرفته‌اند و این امر سبب شده تا نسبت به سایر کشورهای منطقه، نقش پویاتری در معادلات سیاسی آسیای مرکزی، قفقاز، غرب آسیا و مناسبات جهانی داشته باشند.(1) با اخراج ایالات متحده از منطقه غرب آسیا، به‌ویژه بعد از خروج واشنگتن از افغانستان و عراق و عدم مداخله جدى در سوریه و کاهش تعهدات خود نسبت به متحدان عربى – عبرى و تخلیه تعدادى از پایگاه‌هاى نظامی خویش در کشورهاى دوست، دولت روسیه بیش از پیش به‌دنبال احیاى وجهة هژمونیک خود در این منطقه است. حمایت از برجام می‌تواند جایگاه آمریکا در منطقه را متزلزل کند. در مورد مذاکرات هسته‌اى، روس‌ها به دنبال نقش میانجی هستند و عملاً به مهم‌ترین نقش گفت وگوها بدل گشته‌اند که هم نمایندگى ایران و هم به نوعى مرجعیت همه اطراف مذاکره را بدست گرفته‌اند. بنابر این گزاره، پوتین قصد دارد در مقام یک برنده از چالش دیپلماتیک برجامی خارج شود. ازاین‌رو در سند سیاست خارجی سال 2008، بر حل و فصل دیپلماتیک مسئله هسته‌ای ایران تأکید کرده است و پوتین پس از امضای برجام در سال 2015، آن را یک موفقیت بزرگ برای صلح و امنیت بین‌المللی دانست.(2)

2. منافع و مخاطرات ایران هسته‌ای برای روسیه

محور مناسبات و تعاملات قدرت‌ها در عرصه روابط بین‌الملل، منافع ملی است و کشورها با محور قراردادن منافع ملی به همکاری یا مخالفت با دیگر کشورها می‌پردازند. روسیه نیز به منافع ملى خویش است و در هر رخدادى به‌ویژه در منطقه آسیا و شرق اروپا در جستجوى تطبیق دیپلماسى و حداکثری‌سازی سهم خویش می‌باشد. چنان‌که ایران نیز در صدد تأمین منافع ملی می‌باشد. ایران به عنوان کشورى قدرتمند و تعیین‌کننده در غرب آسیا، داراى ژئوپلیتیک قوی و بهره‌مند از راه‌هاى آبى و هوایى منحصربه‌فرد در پیوستگاه غرب به شرق در همسایگى روسیه و صاحب سهم در پهنه آبى خزر، اهمیت ویژه‌ای برای روسیه دارد و حساسیت آن‌ها را نسبت به برجام به دنبال می‌آورد. روسیه از تبدیل شدن ایران به قدرت هسته‌اى با قابلیت بالقوه تولید سلاح اتمی نگران است؛ چراکه یک قدرت هسته‌اى با جهت‌گیرى مستقل در روابط بین‌الملل را در همسایگى خویش نمى‌پذیرد بنابراین ترجیح می‌دهد میزان تغلیظ و انباشت اورانیوم در ایران تحت نظارت آژانس بین‌المللى انرژى اتمی محدود شود و به خوبى واقف است بهترین و کم هزینه‌ترین راه تحقق این خواسته زنده شدن برجام خواهد بود.

3. اهداف و ترجیحات مشترک و متعارض ایران و روسیه

با وجود تفاوت در ساختن حکومت و قوانین حاکم ایران و ورسیه، دین و زبان متفاوت و ترجیحات منحصر به فرد در سیاست داخلی و خارجی، دو کشور اولویت‌های مشترک و مهمی در سطح منطقه‌ای و جهانی دارند. این مسئله در زمان برجام سطح کمتری داشته، اما اکنون بسیار وسعت یافته است. روسیه در کنار روابط کلان خود با ایران، از متحدین سنتى اسرائیل است و پیوندهاى عمیقى با تل آویو دارد، یکى از مشکلات جدى مسکو، چگونگى تطبیقِ خود با مطالبات متعارض این دو کشور به‌طور همزمان است؛ به‌طوری که موجبات نارضایتى هیچ کدام را فراهم نیاورد. پوتین می‌داند اگر برجام حاصل نشود، اسرائیل بهانه لازم براى ادامه توطئه و خرابکارى علیه تهران را بدست آورده و در نهایت هم روس‌ها و هم آمریکایی‌ها را ناگزیر از انتخاب سخت خواهد کرد؛ پس با احیاى برجام تلاش می‌کنند طرفین را در موضع معتدل‌ترى نگاه دارند و حداقل سایه جنگ را دور کنند.(3) چالش‌های امنیتی روسیه با غرب، استفاده از ظرفیت ایران را به عنوان «دشمنِ دشمنِ روسیه»، مورد تمرکز قرار می‌دهد و روسیه را به استفاده حداکثری از این ظرفیت می‌کشاند.(4)

نتیجهگیری

نقش روسیه در مذاکرات هسته‌ای ایران، ترکیبی از میانجی‌گری، حمایت دیپلماتیک و همکاری فنی بوده و تلاش کرده است تا با میانجی‌گری در مذاکرات، هم جایگاه خود را به عنوان یک بازیگر اصلی تثبیت کند و هم توازن را میان ایران، غرب و متحدانش، مانند اسرائیل، حفظ نماید. همچنین، نزدیکی جغرافیایی و راهبردی ایران و روسیه، مسکو را به حفظ سطحی از روابط استراتژیک با تهران وادار کرده، در حالی که همزمان به دنبال حفظ روابط خود با بلوک غرب است. ازاین‌رو، پس از خروج آمریکا از برجام، مسکو همچنان یکی از حامیان کلیدی این توافق باقی مانده و تلاش کرده است ایران را به همکاری با جامعه بین‌المللی تشویق کند.

پی‌نوشتها

1. علمدار، اسماعیل و کولایی، الهه، تحلیل ژئوپلیتیکی روابط ایران و روسیه پس از انقلاب اسلامی با تأکید بر نظریه توازن قوا مورگنتا، مجله پژوهش‌های جغرافیای سیاسی، سال هفتم، شماره اول، بهار 1401، پیاپی 25، ص103-119.

2. فولادی، فرهاد و دیگران، سیاست خارجی روسیه در قبال جمهوری اسلامی ایران 2012-2018، فصلنامه پژوهش‌های روابط بین الملل، دوره نهم، شماره اول، پیاپی 31، 1398، ص187-218.

3. رحمانی‌فر، روح‌الله، چرا روسیه از برجام حمایت می‌کند؟، دیپلماسی ایرانی، 10 بهمن 1400، ش ۲۰۰۹۴۳۴، مشاهده در لینک زیر:

http://www.irdiplomacy.ir/fa/news.

4. کرمی، جهانگیر و کرامتی‌نیا، رقیه، سیاست خارجی روسیه و پرونده هسته‌ای ایران: از تحریم تا برجام، فصلنامه آسیا مرکزی و قفقاز، شماره 95، 1395ش، ص65-97.

اگر به کشوری حمله شد آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این اسمش برپاداشتن جنگ نیست، بلکه دفاع مشروع و احقاق حق است.
تجویز جنگ جهت دفع شر

پرسش:
در جنگ فلسطین آیا خشونت به خرج دادن و برپاداشتن جنگ برای دفع شر آینده دشمن، مجوز اخلاقی دارد؟
 

پاسخ:
هر کشوری و هر ملتی در طول تاریخ دارای دشمنانی باانگیزه‌های مختلفی بوده‌اند. بسیاری از استعمارگران و مستکبران تاریخ برای حفظ و جلب منافع خود از طریق کشورها و مردمشان، درصدد ظلم و کشورگشایی ظالمانه از طریق جنگ و خشونت برآمده‌اند؛ اما اینکه وظیفه کشورها در این موضوع چیست و نظر اخلاقی اسلام چیست نیاز به توجه به نکات زیر دارد.

1. با توجه به نکته، بالا یک اصل در قوانین و منابع اصیل اسلامی وجود دارد که همیشه خود را برای حمله و تهاجم دشمن آماده نگهدارید؛ یعنی ازنظر نیروی انسانی و قوای نظامی و ابزار و اسلحه‌های جنگی همیشه یک کشور مسلمان و اخلاقی باید خود را در مسیر پیشرفت قرار دهد و در مسئله نظامی همیشه آمادگی خود برای رویارویی با دشمن را حفظ کند. قرآن می‌فرماید: ﴿وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم وَآخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم وَما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیکُم وَأَنتُم لا تُظلَمون﴾؛(1)  «هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آن‌ها [=دشمنان‌]، آماده‌سازید! و (همچنین) اسب‌های ورزیده (برای میدان نبرد) تا به‌وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از این‌ها را که شما نمی‌شناسید و خدا آن‌ها را می‌شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، به‌طور کامل به شما بازگردانده می‌شود و به شما ستم نخواهد شد»! 
همه کشورها این کار را می‌کنند و بودجه‌های نظامی هنگفت برای هرسال کنار می‌گذارند. این هزینه کرد و بودجه‌های نظامی کشورها نشان می‌دهد که مسئله حفظ آمادگی دفاعی، یک مسئله عقلایی نیز است. قرآن صریحاً، یعنی بدون تأویل، دستور داده که ﴿اَعِدّوا لَهُم﴾، در مقابل دشمنان آماده‌سازی کنید؛ ﴿مَا استَطَعتُم﴾ یعنی، هر چه می‌توانید. دشمنان وقتی آمادگی دفاعی را می‌بیند، مجبور می‌شود دست‌وپایش را جمع کند. ما آماده‌سازی‌مان را باید زیاد کنیم تا دشمن احساس کند که آماده‌ایم. این موضوع و اصل باعث اقتدار می‌شود و اساساً جلوی خشونت و جنگ را می‌گیرد؛ بنابراین آمادگی دفاعی در برابر دشمن لازم است و جلوی خشونت را می‌گیرد.

2. اما ایجاد خشونت و جنگ سیره امامان معصوم و پیامبر اکرم نبوده است. در میان دانشمندان مسلمان اگرچه اختلاف‌هایی در مورد جنگ‌های پیامبر وجود دارد که آیا همه دفاعی بوده یا برخی از جنگ‌ها هجومی بوده است. ولی بسیاری از دانشمندان معتقدند که تمام جنگ‌های پیامبر دفاعی بوده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله هیچ‌گاه میل به جنگ و خونریزی نداشته است، بلکه این دشمنان بودند که جنگ را بر او تحمیل می‌کردند و لذا هرگز پیامبر صلی‌الله علیه وآله جنگی را شروع نمی‌کرد، مگر بعدازآنکه یک سلسله ترورها و کارهای ایذایی از طرف دشمنان انجام می‌گرفت و یا اینکه آن‌ها شروع به جنگ می‌کردند. طبق این ادعا می‌توان گفت که تمام جنگ‌های پیامبر صلی‌الله علیه وآله جنبه تدافعی داشته است. برخی محققان می‌گویند: «تاریخی که جنگ‌های پیامبر صلی‌الله علیه وآله را ذکر می‌کند آن‌ها را با ذکر سبب آن جنگ‌ها آورده است. انسان باملاحظه آن‌ها پی می‌برد که هیچ جنگی از جنگ‌های حضرت ابتدایی و برای محض دعوت به اسلام نبوده است، گرچه به جهت اصلاح دینی و مدنی و تثبیت نظام عدل و مدنیت و از بین بردن ظلم و طبیعت‌های وحشی ظالم و قسی، این کار جایز است. ولی دعوت صالح و فاضل او از این روش به دور بود و دیدگاهی بالاتر از آن را داشت که همان دعوت به راه خدا از طریق حکمت و موعظه نیک و جدال احسن بود... و این سیره نیک حضرت ادامه پیدا کرد. لذا تمام جنگ‌های حضرت جنبه دفاعی داشته و به جهت مقابله با تعدّی مشرکان و مخالفان توحید و شریعت اصلاح‌گر و مسلمانان بوده است. درعین‌حال او در دفاعش نیز از بهترین راهی که دفاع کنندگان می‌پیمودند استفاده کرده و نزدیک‌ترین راه به صلح و صلاح را انتخاب می‌نمود. 
حضرت صلی‌الله علیه وآله ابتدا موعظه می‌کرد و دعوت به صلح و صلاح می‌نمود و اگر آنان پیشنهاد صلح می‌دادند قبول می‌کرد و پیمان صلح را می‌پذیرفت، بااینکه می‌دانست که فرد پیروز و یاری شده، او است؛ و تنها با مراجعه به تاریخ و بررسی اسباب جنگ‌ها و غزوات به این مطلب پی خواهید برد».(2)  
شهید مطهری می‌فرماید: «جهاد، فقط به‌عنوان دفاع و درواقع مبارزه با یک نوع تجاوز است و می‌تواند مشروع باشد».(3)  او در ردّ برداشت‌های غلطی که از مفهوم جهاد شده، می‌گوید: «هدف اسلام از جهاد آن نیست که برخی از مغرضین گفته‌اند که هدف اسلام اجباری است که هر کس کافر است باید شمشیر بالای سرش گرفت که یا اسلام اختیار کن یا کشته می‌شوی».(4)  
 بنابراین وصله خشونت ازنظر اخلاقی به پیامبر اکرم و امامان نمی‌چسبد.

3. باوجوداین اصل و سیره، باز اگر به کشور اسلامی مانند فلسطین حمله شد، آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این مقابله‌به‌مثل اسمش خشونت به خرج دادن یا برپاداشتن جنگ نیست، بلکه اسمش دفاع مشروع و احقاق حق است. اگر کشوری یا مردمی این کار را نکنند کم‌کم زیر بار ظلم و زور مستعمره خواهند شد و کم‌کم در همه‌چیز باید برده کفار شوند. در قرآن نیز اجازه مقابله‌به‌مثل به ملت‌های مظلوم داده‌شده است. مسلمانان فلسطین اگر با منحرفان می‌جنگند در حقیقت از حقّ سکونت خود در زمین‌های خود دفاع می‌کنند، لذا قرآن کریم دراین‌باره می‌فرماید: ﴿أُذِنَ لِلَّذِینَ یقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ * اَلَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیارِهِم بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّآ أَن یقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ﴾؛(5)  «به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده اجازه جهاد داده شده است؛ چراکه مورد ستم قرارگرفته‌اند و خدا بر یاری آنان تواناست. همان‌ها که از خانه و شهر خود به ناحقّ رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خدای یکتاست».
 مردم مظلوم فلسطین حدود  70 سال است از دیارشان اخراج شدند و قطعاً اجازه اخلاقی مقابله با دشمنان و غاصبان زمین خود رادارند.

4. به‌صورت کلی دفع شر دشمن آینده را مسائل و موارد مختلفی در کشورها تعیین می‌کند؛ یعنی دفع شر دشمن مشروط به در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و ژئوپولوتیکی و سیاسی و در نظر گرفتن منابع و امکانات و شاهراهای مواصلاتی و همسایگان و ویژگی‌های آنان و امور متعدد دیگری است. نمی‌شود به‌صورت مطلق و ساده‌انگارانه و بدون در نظر گرفتن این خصوصیات برای دفاع از آینده کشورمان تصمیم بگیریم. با شرایطی که کشور ما دارد و با همسایگان و امکانات و منابع و با توجه به عقیده اسلامی و دفاع از مظلوم، ایران نمی‌تواند بدون موضع بماند، مخصوصاً وقتی طرف مقابل رژیم سفاک و خون‌خواری است که دشمن آینده نیست. اسرائیل و رژیم صهیونیستی دشمن فعلی ایران و دشمن گذشته اسلام است. آن‌ها طرح از نیل تا فرات را پیگیری می‌کنند که اگر به هدف خود برسند تمامیت ارضی ایران نیز به خطر می‌افتد. پس اسرائیل دشمن آینده نیست، بلکه دشمن گذشته، فعلی و آینده ایران است. 
حرکات فلسطینیان نیز خشونت نیست، بلکه دفاع مشروع است. حمایت ایران از فلسطینیان نیز علاوه بر مظلومیت آنان و دفاع از مظلوم، به خاطر دشمنی فعلی اسرائیل با ایرانیان است. در همه فتنه‌ها علیه انقلاب اسلامی ایران اسرائیلی‌ها علناً موضع گرفته و دست دارند. در ترور دانشمندان اقدام مستقیم می‌کنند. از هر حرکتی در جهت تخریب اسلام و انقلاب به‌صورت صریح حمایت کرده و می‌کنند. آیا در مقابل چنین دشمن صریح و مسلح و سفاکی آمادگی نظامی و امنیتی، خشونت و برپاداشتن جنگ است؟ اصلاً این‌طور نیست، بلکه برعکس است ما در جنگی که برپاست فقط تلاش می‌کنیم آمادگی خود را حفظ کرده و از موجودیت خود محافظت کنیم.

نتیجه:
یک اصل قرآنی در قوانین اسلامی وجود دارد که همیشه خود را برای حمله و تهاجم دشمن آماده نگه‌دارید؛ بنابراین آمادگی دفاعی در برابر دشمن لازم است؛ اما ایجاد خشونت و جنگ سیره امامان معصوم و پیامبر اکرم نبوده است. در میان دانشمندان مسلمان اگرچه اختلاف‌هایی در مورد جنگ‌های پیامبر وجود دارد که آیا همه دفاعی بوده یا برخی از جنگ‌ها هجومی بوده است. ولی بسیاری از دانشمندان معتقدند که تمام جنگ‌های پیامبر دفاعی بوده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله هیچ‌گاه میل به جنگ و خونریزی نداشته است، بلکه این دشمنان بودند که جنگ را بر او تحمیل می‌کردند. پس خشونت در ذات اسلام نیست. با وجود این اصل و سیره، باز اگر به کشور اسلامی مانند فلسطین حمله شد، آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این مقابله ‌به ‌مثل اسمش خشونت به خرج دادن یا برپاداشتن جنگ نیست، بلکه اسمش دفاع مشروع و احقاق حق است. از سوی دیگر دفع شر دشمن مشروط به در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و ژئوپولوتیکی و سیاسی و در نظر گرفتن منابع و امکانات و شاهراهای مواصلاتی و همسایگان و ویژگی‌های آنان و امور متعدد دیگری است. از سویی اسرائیل دشمن گذشته و فعلی ایران است که از ترور دانشمندان تا انواع حمایت از تجزیه‌طلبان و مخالفان ایران و اسلام از هیچ کاری دریغ نکرده است. طبیعی است موضع‌گیری در مقابل چنین دشمنی، خشونت و برپاداشتن جنگ نیست بلکه دفاع مشروع و عقلایی است.

منابع برای مطالعه بیشتر:
1- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
2- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفاتاج،  تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

پی نوشت:
1. سوره انفال، آیه 60.
2. بلاغی‌، محمدجواد، رحله المدرسیه و المدرسه السیاره فی نهج الهدی، ص 220.
3. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج ‏20، ص 240.
4. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج ‏20، ص 237.
5. سوره حج، آیه 39 و 40.

صفحه‌ها