پرسش:
عوامل و انگیزههای حمله و تجاوز صدام به خاک ایران چه بود؟
پاسخ:
جنگ ایران و عراق طولانی ترین جنگ سده بیستم میلادی پس از جنگ ویتنام بود که از ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ به طول انجامید. این جنگ با مقاومت مردم ایران و ۸ سال دفاع مقدس، در نهایت با عقب نشینی صدام به پایان رسید. اما اینکه دلایل و اهداف حمله عراق به ایران چه بوده و چه انگیزه هایی پشت این حمله قرار داشته و حتی چه بازیگرانی از این جنگ سود می بردند، سؤالاتی است که در ادامه به صورت اجمالی به آنها پرداخته خواهد شد.
1- رقابت ایدئولوژیکی رژیم بعثی عراق با ایران:
یکی از دلایل صدام برای تجاوز به ایران اسلامی، رقابت ایدئولوژیک با انقلاب اسلامی ایران بود. صدام به ایدئولوژی حزب بعث معتقد بود و قهرمان تحقق آن به شمار می رفت. این ایدئولوژی با طرح شعارهایی همچون وحدت جهان عرب، سوسیالیسم، ناسیونالیسم عربی و غیره در پی متحد ساختن اعراب و جلب توجه آنان به رهبری حزب بعث عراق بود. در مقابل، انقلاب اسلامی ایران و شعارهای آن جاذبه بیشتری برای ملتهای عرب داشت و رقیبی سرسخت برای ایدئولوژی بعثی محسوب می شد. لذا صدام حسین ناچار بود برای تحقق اهداف خود و تثبیت ایدئولوژی بعثی، به رویارویی با انقلاب اسلامی ایران و اصول و مبانی آن بپردازد.
2- برقراری حاکمیت مطلق بر اروندرود:
در میان عوامل مختلف آغاز جنگ تحمیلی، برخی بر این باورند که اختلاف ایران و عراق بر سر اروندرود، اصلی ترین عامل وقوع جنگ بوده است. به اعتقاد آنها مسئله اروندرود، چندین بار به تیرگی روابط دو کشور و حتی قطع رابطه انجامید و دو کشور ایران و عراق تا مرز جنگ پیش رفتند؛ تا اینکه در نهایت عراق که در موضع ضعف بود، در سال 1975، طی قرارداد الجزایر، خواستِ ایران را مبنی بر حاکمیت مشترک دو کشور بر اروندرود پذیرفت، اما دولت عراق، مخصوصا شخص صدام، همواره به دنبال فرصتی بود تا این قرارداد را لغو نماید. صدام در سخنرانی هایش، پیش از جنگ و در جریان حمله به ایران، همواره اعتراف می کرد که جنگ را برای لغو قرارداد الجزایر و استقرار دوباره حاکمیت مطلق عراق بر اروندرود (شط العرب) آغاز کرده است.(1)
3- تجزیه خوزستان از ایران و ضمیه آن به خاک عراق:
دولت عراق پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تلاش های گسترده ای را برای تجزیه استان خوزستان آغاز کرد.(2) مشکلات موجود ناشی از انقلاب اسلامی و ضعف دولت مرکزی ایران، فرصت خوبی برای دولت عراق فراهم کرد تا مطامع توسعه طلبانه خود را درباره خوزستان به اجرا گذارد. از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی، عراق حقایق تاریخی مربوط به خوزستان را تحریف کرد. این اقدام با چاپ فراوان نقشه های جغرافیایی جعلی که در آن بخش هایی از سرزمین ایران، مانند خوزستان و بلوچستان از کشور تفکیک شده بود، همراه بود. در یکی از این نقشه ها، تمام دامنه های جنوبی زاگرس و حتی مناطق سه هزار ساله آریایی نشین، جزء منطقه "عربستان" بزرگ (شامل خوزستان و نواحی اطراف آن) آورده شده بود. بدین معنا که این محدوده باید از ایران جدا و ضمیمه عراق می شد.
4- براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران:
دولت بعثی عراق، هرگز تمایل خود را برای سرنگون ساختن دولت جمهوری اسلامی ایران و یا تضعیف انقلاب اسلامی پنهان نکرد. طه یاسین رمضان، معاون اول نخست وزیر و فرمانده ارتش خلقی عراق، در مصاحبه اختصاصی با روزنامه الثوره، ارگان رسمی حزب بعث، در ژانویه 1980 اظهار کرد: «ما بر این نکته تأکید می کنیم که جنگ به پایان نخواهد رسید مگر اینکه رژیم حاکم بر ایران به کلی منهدم شود».(3)
وی افزود: «هیچ کشوری در جهان قادر نیست بدون داشتن یک دولت قوی، متحدینی در محافل بین المللی، اقتصادی مطلوب، منابع مالی و تدارکات تسلیحاتی، اقدام به جنگ نماید. جمهوری اسلامی ایران، هیچ یک از این امتیازات را ندارد.»
برآورد شده بود که یک تجاوز سریع و قاطع می تواند ایران را به زانو درآورد. بر همین اساس، صدام حسین در ژوئیه 1980 با اعتماد به پیروزی خود گفته بود: «رهبری ایران بر روی شکست ما حساب می کند و ما خواهیم دید که چه کسی پیروز خواهد شد.»
5- ایفای نقش ژاندارم منطقه:
از نظر حاکمان وقت عراق، پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تعادل قوا را در منطقه خلیج فارس به نفع عراق تغییر داد.(4) این مسئله در سخنان عدنان خیرالله، وزیر دفاع عراق، به خوبی آشکار است. او می گوید: «عراق، افسانه برتری ایران را در منطقه از میان برده است.»
سقوط شاه که ژاندارم غرب در خلیج فارس بود، خلأ قدرتی در منطقه خلیج فارس به وجود آورد. حتی قبل از آن، آخرین نخست وزیر دوران شاهنشاهی ایران اعلام کرد که ایران دیگر تمایلی به اجرای نقش ژاندارمی در خلیج فارس ندارد. صدام حسین برای تثبیت نقش خود به عنوان ژاندارم خلیج فارس، در بهمن 1358 به انتشار منشور ملی اقدام کرد. وی در این باره می گوید: «به عقیده ما، تعهد کشورهای خلیج به این منشور به عنوان تعیین کننده چارچوب کلی روابط فیمابین، امنیت خلیج را تأمین می کند. نگهبان امنیت خلیج، فرزندان خلیج و کشورهای آن هستند.»
از سوی دیگر، عراق با دامن زدن به نگرانی بی مورد کشورهای خلیج فارس از انقلاب اسلامی ایران، توانست آنها را به طرف خود جلب کرده، عراق را به عنوان تنها سپر دفاعی در مقابل انقلاب اسلامی ایران معرفی کند. سعدون حمادی در این زمینه گفته است: «اگر عراق سقوط کند، پس از آن تمام کشورهای خلیج (فارس) سقوط خواهند کرد».(5)
6- رهبری جهان عرب؛
صدام حسین، رؤیای رهبری جهان عرب را نیز در سر می پروراند. از نظر ایدئولوژیکی، رسالت تاریخی حزب بعث، ایجاد یک امپراتوری به رهبری این حزب بود. شعار حزب بعث "امه عربیه واحده، ذات رساله خالده" (امت عربی واحد، رسالتی جاویدان) بود. از نظر حزب بعث، اعراب به رغم تقسیم به کشورهای مختلف، همیشه ملت واحدی را تشکیل می داده اند و اکنون نیز باید مرزهای بین کشورهای عربی از میان برداشته شود و اعراب مجدداً ملت واحدی را تشکیل دهند.(6) رسالت تاریخی حزب بعث، احیای عظمت عصر جاهلیت اعراب و امپراتوری های امویان و عباسیان است. به همین دلیل، صدام، جنگ عراق علیه ایران را قادسیه دوم یا قادسیه صدام نامید. صدام حسین در 28 سپتامبر 1980 خطاب به مردم عراق گفت: «ما باید شمشیرهای علی، خالد و سعد ابن ابی وقاص را برای مبارزه با این گروه ستمگر و آموختن درسهای تاریخی جدید به آنها، همانند نبرد باشکوه قادسیه از نیام درآوریم. نبرد با شکوه قادسیه، تکبر و خودخواهی خسروپرویز را نابود کرد و موانع اسلام را از میان برداشت و بی دینی و نادانی و تجاوز را در این منطقه ریشه کن کرد. ارتش دلیر ما نیز در زین القوس و سیف سعد همین کار را انجام داد.»
7- ادعاهای واهی درباره جزایر سهگانه ایرانی در خلیج فارس:
مقامات مسئول عراقی، بارها در سخنان خود به مسئله جزایر سه گانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک اشاره کرده و خواستار استرداد آنها شده بودند. اینگونه اظهارات از 6 ماه قبل از آغاز تجاوز عراق به ایران افزایش یافت. مقامات عراقی ضمن اینکه از ایران می خواستند جزایر سه گانه را بازگرداند، عراق را متعهد به بازپس گرفتن این جزایر می دانستند. صدام حسین نیز طی مصاحبه ای درباره امکان بازپس گرفتن جزایر سه گانه و مورد دیگری که به آن اشاره نکرد، در تیرماه 1359 گفت: «اکنون، توان بازپس گرفتن جزایر و امکان به دست آوردن موردی که آن را باز خواهیم گرفت را داریم؛ پس چه دلیلی وجود دارد که سکوت کنیم».(7)
نتیجه گیری:
عوامل مختلفی در وقوع جنگ ایران و عراق مؤثر بود: اختلافات تاریخی؛ تلاش عراق برای برقراری حاکمیت مطلق بر اروندرود؛ اقدام ارتش عراق به تصرف قسمتی از اراضی ایران در جبهه مرکزی؛ تصمیم رژیم عراق به تجزیه استان خوزستان از ایران و مطامع آن در مورد جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک؛ اهداف ارضی و مرزی عراق؛ تفاوت ایدئولوژیکی سیستم حکومتی دو کشور؛ جلوگیری از تحقق اهداف انقلاب اسلامی در ایران و تأثیر آن بر موج بیداری مردم منطقه و عراق و تهدید نظام حکومتی این کشور توسط شیعیان عراق؛ سرنگون ساختن دولت جمهوری اسلامی ایران؛ تلاش رژیم عراق برای عهده دار شدن ژاندارمی خلیج فارس و رهبری جهان عرب. نگرانی دولتهای منطقه از شرایط جدید ایران پس از انقلاب اسلامی و به مخاطره افتادن منافع و امتیازات دولتهای بزرگ غربی در منطقه و از سوی دیگر، نوپایی حکومت جدید ایران و آماده نبودن قوای نظامی برای مقابله با حملات مرزی نیز در تصمیم گیری دولت بعث عراق برای حمله به ایران مؤثر بوده است.
پی نوشت:
1. جعفری ولدانی، اصغر، کانون های بحران در خلیج فارس، ص68.
2. درودیان، محمد، تجزیه خوزستان؛ هدف ناکام صدام در جنگ، تاریخ ایرانی، 1395/07/01، کد : ۵۶۰۱،
3. منصوری لاریجانی، اسماعیل، تاریخ دفاع مقدس، انتشارت خادم الرضا(ع)، 1382ش، ص93، http://tarikhirani. ir/fa/news/5601.
4. مجموعه نویسندگان، دفتر حقوقی وزارت امور خارجه ج. آ. آ، تحلیلی بر جنگ تحمیلی رژیم عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، ص 78.
5. ادیبی، مهدی، «بررسی مراحل و تحولات جنگ تحمیلی»، ص4
6. . S . Grummon, The Iran Iraq War, Islam Embattled,pp. 30-50
7. ر. ک: درویشی سه تلانی، فرهاد و حمید فراهانی، جنگ ایران و عراق؛ پرسش ها و پاسخ ها.