جنگ تحمیلی

امام خمینی(ره) جنگ ایران و عراق را جنگ کفر و اسلام دانسته و معتقد بودند صدام به دنبال صلح واقعی نبوده و هر آن ممکن است مجددا به ایران حمله نظامی کند.
موضع امام خمینی (ره) در برابر پیشنهاد صلح و آتش بس

پرسش:
موضع امام خمینی (ره) در قبال پیشنهادهای صلح و قطعنامه شورای امنیت و پرداخت غرامت چه بود؟
 

پاسخ:
هشت سال دفاع مقدس در مقابل جنگ تحمیلی ایادی استکبار بر انقلاب اسلامی نوپای ایران، با رهبری امام خمینی(ره) و در نتیجه پیروزی رزمندگان اسلام همراه بود. یکی از نکات مهم تاریخ جنگ ایران و عراق، واکنش های حضرت امام (ره) به پیشنهادهای صلح (توقف جنگ) و در نهایت پذیرش شروط قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت است که امام خمینی (ره) از آن به جام زهر تعبیر کرد. علاوه بر این، موضوع پرونده پرداخت غرامت به ایران (چرا که عراق به عنوان آغازگر جنگ، شناسایی و محکوم شده بود) همچنان مسکوت بوده و حضرت امام (ره) در این باره نظراتی داشته اند. 

1. واکنش امام خمینی (ره) به پیشنهادهای صلح و توقف جنگ:
امام خمینی(ره)، تداوم جنگ و رد پیشنهادهای صلح با این اعتقاد که، ما نه تنها با عراق، بلکه با هیچ کشوری سر جنگ و دعوا نداریم، بارها علاقه خود را به گسترش صلح در دنیا اعلام داشته، می فرمودند: «مادنبال این هستیم که دنیا در صلح و آرامش باشد».(1) 
 همچنین می فرمایند: «ما صلح می خواهیم، ما با همه مردم دنیا صلح می خواهیم باشیم، ما می خواهیم مسالمت با همه دنیا داشته باشیم».(2)  
 باتوجه به موضوع فوق الذکر، این سؤال پیش می آید که چرا جمهوری اسلامی و در راس آن امام راحل (ره)، تا قبل از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت، بارها دست رد به سینه کشورها، هیاتها و شخصیتهای سیاسی منطقه ای و بین المللی می زدند که خواستار برقراری صلح بین دو کشور ایران و عراق بودند؟ این واقعیت دارد که امام به تمامی هیاتهایی که به عنوان میانجی وارد ایران شده و یا پیام می فرستادند، پاسخ منفی می دادند، ولی باید توجه داشت که آنچه که اکثراً از طرف آنها مطرح می شد، نه اصول یک صلح شرافتمندانه، بلکه صلحی تحمیلی بود. 
ایشان در جواب پیشنهادهای مختلف صلح می فرمایند: «مصالحه با جنایتکار و سازش با جنایتکاران، این یک جنایتی است بر مردم متعهد و یک جنایتی است بر اسلام».(3)  
  بنابراین، امام خمینی (ره) از آنجا که صدام و حامیان آن را مخالف اسلام دانسته و قصدشان را تحمیل یک صلح ناخواسته به ایران می-دانستند، هر گونه صلح با آنها را جنایت دانسته و معتقد بودند که باید تا آخر با آنها جنگید، و گرنه پذیرش صلح با آنها مصالحه با کفر محسوب می شود. امام خمینی (ره) درنهایت، با رد ادعاهای صلح طلبی صدام، بر صلح شرافتمندانه اسلامی تأکید کرده و آن را صلحی می-دانند که در درجه اول، طرف خاطی مجازات شود، و بعد، طرفین بسیار به هم نزدیک شده و برادر شوند؛ ولی صدام که هیچ اعتمادی به او نیست و هر لحظه ممکن است که بعد از صلح، با بهتر شدن شرایطش باز به ایران حمله کند، صلح با او معنا ندارد؛ زیرا به فرموده حضرت امام (ره): «اگر مهلت داده بشود به این خبیث، آن روزی که مهلت پیدا کند و تجهیز قوا بکند، بدتر از اول به سرزمین شما حمله می کند. آنها صلح آمریکایی می خواهند و ما صلح اسلامی می خواهیم».(4) 

2- واکنش امام خمینی به قطعنامه 598:
هشتمین قطعنامه ای که شورای امنیت سازمان ملل از ابتدای جنگ تحمیلی به ایران صادر کرد، قطعنامه 598 بود. قطعنامه 598 شورای امنیت، به دنبال گسترش دامنه جنگ و افزایش نگرانی های شورای امنیت و کشورهای دیگر، بخصوص کشورهای منطقه و حامیان عراق، در تاریخ 20 ژانویه 1987 (29تیر 1366) در جلسه شورای امنیت به تصویب رسید.(5)  از مفاد مثبت این قطعنامه، می توان به مواردی چون درخواست آتش بس فوری، بازگشت به مرزهای تعیین شده بین المللی، استرداد اسرا، کمک به بازسازی مناطق جنگی و… اشاره نمود.(6)  حضرت امام (ره)  ضمن جام زهر خواندن(7)  قبول قطعنامه، دلیل پذیرش قطعنامه را تغییر شرایط بیان کردند، ولی به دلیل مصالحی از ذکر آن خودداری و اظهار امیدواری کردند که در آینده روشن شود. 
ایشان در مورد چون و چراهای پذیرش قطعنامه فرمودند: «در این روزها ممکن است بسیاری از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند. هر چند این مسئله به خودی خود یک ارزش بسیار زیباست، اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست».(8) 
 در وهله دوم، ایشان در توضیح برای مردم، علت پذیرش قطعنامه را مصلحت نظام و انقلاب و عمل به تکلیف الهی دانسته و با اعلام نارضایتی خود از این تصمیم، اعلام می‎دارند: «در شرایط کنونی آنچه موجب امر شد تکلیف الهی ام بود... اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود».(9)   ایشان در ادامه، از یک طرف پذیرفتن قطعنامه را بر اساس نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور دانسته و از طرف دیگر، با اعلام اعتماد خود نسبت به این مسئولین، از مردم می‎خواهند تا از سرزنش آنها خودداری کنند: «گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم. مسئولین مورد اعتماد من می‏ باشند. آنها را از این تصمیمی که گرفته ‏اند، شماتت نکنید که برای آنان نیز چنین پیشنهادی سخت و ناگوار بوده است».(10)  

3- تاکید امام خمینی (ره) بر پرداخت غرامت جنگ تحمیلی به ایران: 
مسأله دیگری که امام خمینی (ره) به عنوان یکی از شروط پذیرش آتش بس بر آن تأکید داشتند، مسأله خسارت هایی است که بر ایران وارد شده بود. «مسئله دوم، مسئله خسارت هایی است که وارد کردند. قضیه جبران خسارت یک جهتِ مادی دارد، یک جهتِ سیاسی و معنوی. جهت مادی اش، گرچه زیاد است برای ما، اینطوری که همه شهرها را خراب کرده اند و هر چه ما داشتیم به هم زده اند و البته جوانهای ما که هر کدامش، ارزش همه لشکر آنها را داشت و از دست ما گرفته شدند، اینها ارزش مادی قضیه خیلی زیاد نیست، عمده ارزش معنوی است و ارزش سیاسی مسئله(11)  «امام خمینی (ره) بر ابعاد مادی و معنوی خسارت تأکید کرده و معتقد بودند که رژیم عراق باید آنها را جبران نماید. 
علی رغم اینکه حضرت امام (ره) به جبران خسارت ها تاکید داشته اند، آنگونه که از اظهارات مقامات سیاسی و نظامی کشورمان برمی آید، در زمان فعلی اخذ غرامت از کشور عراق هم به مصلحت نبوده و هم اینکه مقدور نمی باشد؛ کمال خرازی، وزیر امور خارجه سابق، در گفت وگویی تاکید کرده بود که براساس قطعنامه 598 ایران توانایی دریافت غرامت را ندارد. او در گفت وگو با ماهانه مدیریت ارتباطات با بیان اینکه با قطعنامه 598 نمی توان از عراق غرامت گرفت، افزود: «شورای امنیت که تحت سلطه آمریکا و سایر کشورهایی بود که در دوران جنگ به صدام کمک می کردند، اقدامی در برابر گزارش دبیرکل انجام نداد، در حالی که گرفتن غرامت نیاز به صدور قطعنامه دیگری داشت که با اشاره به گزارش دبیرکل، عراق را موظف به پرداخت غرامت کند.» 
سردار حسین علایی فرمانده سالهای دور نیروی دریایی سپاه نیز پیش از این در یک مصاحبه، نظری مشابه با خرازی را محتاطانه مطرح کرده و گفته بود: «در قطعنامه 598 به چگونگی پرداخت غرامت و خسارت ناشی از تجاوز عراق به ایران اشاره ای نشده است و تکلیف آن نامشخص است.(12)  «با این همه جمهوری اسلامی هیچ وقت، موافقت خود را با بخشش غرامت اعلام نکرده و تنها مراعات شرایط خاص کشور عراق را کرده است.(13) 

نتیجه گیری:
امام خمینی(ره) جنگ ایران و عراق را جنگ کفر و اسلام دانسته و هرگونه صلح تا قبل از قبول قطعنامه ۵۹۸ را رد می کردند. ایشان معتقد بودند صدام به دنبال صلح واقعی نبوده و هر آن ممکن است مجددا سازوبرگ نظامی فراهم آورده و به ایران حمله کند، از این رو به دنبال تنبیه متجاوز بودند. در نهایت، حضرت امام (ره) با سنجیدن شرایط کشور و با ملاحظه نظرات فرماندهان جنگ و کارشناسان سیاسی، اقتصادی و نظامی کشور، قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را قبول کردند. ایشان به جبران خسارت های جنگ توسط صدام و دولت آن زمان عراق تأکید داشتند، اما از آنجایی که سازوکار مشخصی در قطعنامه مذکور برای وصول غرامت های ایران دیده نشده بود، پیگیری پرونده پرداخت غرامت به ایران مسکوت مانده است. 

منابع جهت مطالعه:
فرهاد درویشی سه تلانی، سیره عملی امام در مواجهه با قطعنامه 598، کد مطلب: ۸۲۶۸۴، پرتال امام خمینی(ره) به نشانی https://B2n. ir/p41587Y. 

 

پی نوشت:
1. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 16، ص 405. 
2. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 18، ص 323. 
3. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 16، ص 88. 
4. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 18 ، ص 69.
5. پارسا دوست، منوچهر، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، ص 676.
6. ولایتی، علی اکبر، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، ص 253 ـ 258.
7. .«من باز می‏گویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشنده‏تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.» خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 21، ص 95.
8. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 21، ص 94.
9. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ص 95.
10. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ص 96.
11. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج 16، ص 317 .
12. «غرامت جنگ تحمیلی؛سرنوشت نامعلوم حق 8 ساله ایرانی ها»؛ کد خبر 314557، پایگاه خبری خبرآنلاین به نشانی:  khabaronline.ir/x4H2y.
13. حسین اردستانی، «ایران هیچگاه موافقت خود را با بخشش غرامت جنگ اعلام نکرده است» خبرگزاری ایسنا، (۱۳۹۲).

 

سازمان مجاهدین خلق که بعدها به دلیل رفتارهایش ازسوی مردم سازمان منافقین لقب گرفت، به دلیل عملکردشان در دوران انقلاب و بعد از آن، به منفورترین گروه تبدیل شدند.
خیانت منافقین به ملت ایران در جنگ تحمیلی

پرسش:
نقش منافقین در مراحل مختلف جنگ چه بود؟
 

پاسخ:
سازمان موسوم به مجاهدین خلق که بعدها به منافقین شناخته شد، سالهاست که به خاطر جنایت هایی که به اشکال مختلف در حق مردم ایران مرتکب شد، به عنوان منفورترین گروه در میان مردم کشور ما شناخته می شود. مسائل مختلفی در شکل گیری این انزجار عمومی علیه منافقین مؤثر بوده است و گفته می شود اقدامات منافقین در سالهای جنگ تحمیلی یکی از این مسائل است. منافقین در مراحل مختلف جنگ تحمیلی چه نقشی ایفا کرده اند که در کنار سایر اقدامات، مردم ایران را از آنها منزجر کرده است؟ 

1- معرفی اجمالی سازمان مجاهدین خلق؛ 
سازمان مجاهدین خلق، یا همان منافقین در سال 1344 توسط تعدادی از شاگردان مهندس بازرگان که در دهه سی در نهضت مقاومت ملی و سپس در نهضت آزادی تجربه سیاسی اندوخته بودند، پایه گذاری شد.(1)   فعالیت های این سازمان در طول عمر خود با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بود. تغییر ایدئولوژی در سال 1354 یکی از این اتفاقات بود که با مقاومت برخی از اعضای سازمان همراه، و در نهایت به جدایی از سازمان منتهی شد.(2)  
این سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به مرور به تقابل با آن پرداخت، و پس از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا سران آن به فرانسه گریختند. سازمان منافقین با آغاز جنگ تحمیلی موضعی فریبکارانه اتخاذ کرد و در اعلامیه های ابتدایی خود، ضمن محکوم کردن تجاوز عراق، حضور نیروهای خود در جبهه های جنگ را به خواست مقامات کشور منوط دانست،(3)  و این در حالی بود که مسعود رجوی فرمانده این سازمان از نخستین سال سکونت در فرانسه، کوشید از طریق پیام ها و مصاحبه هایش به دولتمردان عراق بفهماند که او می تواند با زیاده خواهی های عراق همراهی کند و حتی تا جایی پیش رفت که در آذرماه سال 1360 در مصاحبه با مجله «الوطن» عربی، اروندرود را متعلق به عراق معرفی کرد و به جای اروندرود، هماهنگ با عراق، واژه «شط العرب» را به کار برد(4)  «مشکل شط العرب، ظاهر قضیه است. مشکل اصلی، تهدیدهای [امام] خمینی (ره) برای صدور انقلاب به خارج است که باعث بروز جنگ شده است. به نظر ما، شط العرب متعلق به عراق است».(5) 

2- زمینه های همکاری سازمان منافقین با رژیم بعث عراق: 
سازمان منافقین به رهبری مسعود رجوی، که همه مراحل اعم از تحریم انتخابات، مخالفت قانونی، ایجاد تشنج، ضرب و شتم مخالفان و در نهایت عملیات مسلحانه و ترورهای کور را آزموده بود، برای دستیابی به قدرت به آخرین مرحله، یعنی مزدوری بیگانگان وارد شد؛ مرحله ای که برگشت ناپذیرترین راه در پیشگاه خلقی بود که آنها داعیه نمایندگی شان را داشتند.(6)  بالاخره، پیام هایی که به طرق مختلف مسعود رجوی برای دولت عراق فرستاد، زمینه را برای ملاقات او با طارق عزیز(7)  فراهم کرد. پس از ملاقات مسعود رجوی و طارق عزیز، کشور عراق به عمده-ترین مرکز فعالیت سازمان منافقین تبدیل شد. سازمان از همکاری با حکومت عراق، به دنبال اهدافی بود: 
اول اینکه از نظر سازمان، به دلیل گستردگی مرز ایران و عراق، بهترین و آسان ترین مسیر برای نفوذ به داخل ایران، مرزهای عراق بود؛ 
دوم اینکه سازمان با استفاده از کمک های تسلیحاتی و مالی عراق می توانست توان مبارزه خود با جمهوری اسلامی را افزایش دهد. دولت عراق نیز علاقمند بود با حمایت از سازمان منافقین، از شبکه فعالان و حامیان این سازمان در داخل ایران برای اجرای عملیات های خرابکارانه، انجام ترور شخصیت ها، کسب اطلاعات و اخبار از اوضاع نظامی و اقتصادی کشور و تضعیف اراده مردم برای مشارکت در جبهه های جنگ بهره-برداری کند. بر این اساس، پایگاه های سازمان در خاک عراق و نزدیک مرزهای ایران تأسیس شد که به 17 پایگاه می رسید و مهمترین این پایگاه ها، یعنی پادگان اشرف، در 100 کیلومتری شمال غربی بغداد واقع شده بود.(8)  همکاری سازمان منافقین با دولت بعثی عراق به قدری عمیق و گسترده شد که آنها به عنوان نیروی وابسته به دولت عراق، در کشتار مردم عراق و سرکوب انتفاضه شعبانیه(9)  در سال 1369 حضور پررنگی داشتند. 

 3- مرور اجمالی خیانت های سازمان مجاهدین به ملت ایران در جنگ تحمیلی:
منافقین با آغاز جنگ تحمیلی در کنار دولت عراق قرار گرفتند و همچون نیرو و بازویی برای حکومت بعث عمل کرده، دست به اقداماتی علیه مردم ایران زدند که می توان آنها را به شرح زیر برشمرد:
1. انجام عملیات های ترور و خرابکاری: ترور شخصیت های سیاسی و نظامی مؤثر در روند پیروزی انقلاب و جنگ، از جمله بمب گذاری در دفتر نخست وزیری و شهادت رئیس جمهور محمد علی رجائی و نخست وزیر محمودجواد باهنر در 8 شهریور 1360 و ترور تعدادی از فرماندهان نظامی درجبهه ها و پشت جبهه ها از جمله این اقدامات تروریستی و خرابکارانه بود؛
2. جاسوسی: جاسوسی به نفع دشمن بعثی و ارائه اخبار و اطلاعات مراکز مهم نظامی و صنعتی که به بمباران این مراکز توسط دشمن منجر می-شد. ارائه اخبار و اطلاعات درباره جنگ و نحوه عمل رزمندگان اسلام و نیز زمان و مکان عملیات ها به ارتش عراق. همچنین، حضور به عنوان بازوی مهم نیروهای نظامی عراق در اکثر شنودهایی که از بی سیم های نیروهای ایرانی صورت می گرفت.(10) 
3. فعالیت تبلیغاتی مسموم: فعالیت تبلیغاتی مسموم از طریق رادیوی اختصاصی خود در عراق برای درهم شکستن اراده مردم و رزمندگان در جبهه های جنگ به نفع رژیم بعث از دیگر فعالیت های آنان بود.(11) 
4. شایعه سازی: پخش شایعه در پشت جبهه برای تضعیف روحیه مردم و تحت الشعاع قرار دادن حمایت های مردم از جبهه ها و تبلیغات سوء علیه جمهوری اسلامی ایران در سطح جهانی، برای ضربه زدن به وجهه بین المللی جمهوری اسلامی ایران نیز اقدام دیگر سازمان منافقین بود.(12)  
5. شرکت در عملیات ها: انجام عملیات های کلاسیک با عنوان سازمان مجاهدین خلق، مثل عملیات آفتاب، چلچراغ (مهران) و فروغ جاویدان.
همچنین اقدام به علمیات های گُردانی(13)  و عملیات های تپه زنی(14)  از دیگر اقدامات نظامی سازمان منافقین بود.(15)  

نتیجه گیری:
سازمان مجاهدین خلق که بعدها به دلیل رفتارهایش ازسوی مردم سازمان منافقین لقب گرفت، در دوران جنگ تحمیلی همچون بازویی برای دولت عراق عمل کرد و با نزدیک شدن به دشمن مردم ایران بر نفرت مردم نسبت به خودش افزود. این سازمان برای اینکه بتواند از مواهب نزدیکی به صدام و دولت عراق به خوبی بهره مند شود و توان نظامی خود را برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران افزایش دهد، دست به اقداماتی همچون ترور و خرابکاری، جاسوسی، فعالیت تبلیغاتی مسموم، شایعه سازی و حتی شرکت مستقیم در علمیات علیه خاک و نیروهای نظامی ایران دست زد و اینچنین نام خود را در تاریخ جنگ هشت ساله ایران به عنوان سازمانی خیانتکار به مردم و سرزمینش ثبت کرد. 

 

 

پی نوشت:
1. جعفریان، رسول، جریان ها و سازمان های مذهبی ـ سیاسی ایران (1320-1357)، ص468. 
2. ر. ک: جعفریان، رسول، جریان ها و سازمان های مذهبی ـ سیاسی ایران (1320-1357)، ص 506 ـ 518. 
3. خبرگزاری تسنیم، «منافقین در طول جنگ تحمیلی چه فعالیت هایی داشتند؟»، https://tn. ai/2102098؛ ر. ک: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، «نقش منافقین در جنگ تحمیلی»، https://psri. ir/?id=7fdq43pysu. 
4. خبرگزاری تسنیم، «منافقین در طول جنگ تحمیلی چه فعالیت هایی داشتند؟»، https://tn. ai/2102098؛ ر. ک: مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، «نقش منافقین در جنگ تحمیلی»، https://psri. ir/?id=7fdq43pysu. [5]. . 
5. ر. ک: «نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق»،  https://B2n. ir/s21377. [6].. 
6. «نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق»،  https://B2n. ir/s21377. 
7. معاون نخست وزیر عراق و مشاور نزدیک صدام حسین. 
8. نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق،  https://B2n. ir/s21377 
9. قیامی که در آن 14 استان از 18 استان عراق به دست نیروهای مردمی افتاد. 
10. ر. ک: سیداسماعیلی، سیدحجت، خداوند اشرف از ظهور تا سقوط، ص 662 ـ 666. 
11.  ر. ک: «نقش سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ ایران و عراق»،  https://B2n. ir/s21377. 
12. خبرگزاری تسنیم، «منافقین در طول جنگ تحمیلی چه فعالیت هایی داشتند؟»، https://tn. ai/2102098. 
13. تعدادی از نیروهای مسلح منافقین با حمایت تسلیحاتی و لجستیکی ارتش عراق به مواضع نیروهای ایرانی هجوم آورده و بلافاصله اقدام به ترک محل درگیری می کردند. از این شیوه به عنوان شیوه تکامل یافته جنگ های چریکی و شهری یاد می شد. 
141. طبق استراتژی جدید کار در جبهه، گروهان های رزمی تازه تشکیل شده منافقین باید کار نظامی خود را (به قول رجوی) از اولین تپه و ارتفاعی که در جبهه ها پیش رو دارند، شروع کنند تا با زدن این تپه ها برای عملیات های بزرگ تر آماده شوند. رجوی در این دوره دو هدف را دنبال می کرد: اول آمادگی ذهن نفرات برای کار در جبهه های عراق و همکاری با آنها، دوم اینکه مسئولان سازمان که خوب می دانستند نیروهای کلت به دست جنگ چریک شهری، نمی توانند یک دفعه در جنگی کلاسیک شرکت کنند و به این امر نیز واقف بودند که چنین ذهنیتی باعث افت روحیه نیروهای این گروهک می شود، با طرح عملیات های کوچک در خط مقدم (تپه زنی) درصدد روحیه دادن و امکان پذیرکردن این عملیات در اذهان رزمندگان برآمدند. (محمدی، سعید، «۱۰ خدمت منافقین به صدام در جنگ تحمیلی»، روزنامه فرهیختگان، http://fdn. ir/22180 . 
15. سیداسماعیلی، سیدحجت، خداوند اشرف از ظهور تا سقوط، ص 674 ـ 679؛ محمدی، سعید، «۱۰ خدمت منافقین به صدام در جنگ تحمیلی»، روزنامه فرهیختگان،  http://fdn. ir/22180 . 

 

عدم تحویل بخش عمده تسلیحات خریداری شده قبل از انقلاب به ایران، در بعد از انقلاب، به خاطر اقدامات خائنانه دولت بختیار و دولت موقت در لغو قراردادهای نظامی بود.
دولت موقت و عدم تحویل تسلیحات خریداری شده از آمریکا، خیانت یا سهل انگاری

پرسش:
1. ماجرای عدم تحویل تسلیحات و هواپیماهای جنگی خریداری شده قبل از انقلاب به دولت موقت چیست؟ آیا دولت موقت، عمدا از تحویل این تسلیحات خودداری کرده است؟ 
 

 

پاسخ:
رژیم پهلوی در راستای اهداف آمریکا برای تبدیل شدن به ژاندارم منطقه، اقدام به خرید تسلیحات پیشرفته نظامی ازجمله 160 فروند هواپیمای اف-16، هفت فروند هواپیمای آواکس، دو فروند ناو جنگی، نفربرهای زرهی و سایر ماشین آلات حمل ونقل و صدها موشک از آمریکا و سایر کشورها می کند.(1)  اما با پیروزی انقلاب اسلامی، حجم زیادی از این تجهیزات به ایران تحویل داده نمی شود. در پاسخ به علت این عدم تحویل اشاره می کنیم و نقش دولت موقت و دیگران در آن را بررسی می نماییم.

1- نقش دولت بختیار در لغو قراردادهای تسلیحاتی ایران_آمریکا: 
با شکل گیری انقلاب و اوج گیری مبارزات در ماه های پایانی سال 57 و خروج قدرت از دست طرفداران آمریکا در ایران، آمریکا نگران آن است که این تسلیحات پیشرفته به دست مسلمانان انقلابی ایران بیفتد. لذا تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا از بروز چنین اتفاقی جلوگیری کند. برای تحقق این هدف چند راه پیش روی دولت آمریکا وجود داشته است: 
الف. لغو یک جانبه قراردادهای تسلیحاتی از سوی آمریکا. 
ب. لغو قراردادها طی یک تفاهم نامه دوطرفه. 
اگر آمریکا می خواست به صورت یک­جانبه این قراردادها را لغو کند، هم مجبور می شد طبق مفاد آنها، غرامت سنگینی را به ایران پرداخت نماید و هم وجهه بین المللی خود را به خطر اندازد. ازاین روی بهترین حالت برای دولت ایالات متحده آن بود که لغو قراردادها از سوی ایران صورت پذیرد. این کار برای آنها بازی دو سر برد بود؛ زیرا هم از ارسال تسلیحات به ایران و قرار گرفتن آنها در دست انقلابیون جلوگیری می کردند و هم به جای آمریکا، ایران موظف به پرداخت غرامت می شد. گزینه مناسب برای این کار، دولت دست نشانده بختیار بود. دولت بختیار در بهمن 57 و تنها یکی دو هفته مانده به پیروزی انقلاب، با امضای تفاهم نامه ای قرادادهای خرید بسیاری از تسلیحات را لغو می نماید.(2)  «آمریکایی ها حتی باعث شدند قرارداد خرید زیردریایی از آلمان که مبلغ آن هم از سوی ایران پرداخت شده بود، در زمان بختیار فسخ شود».(3) 

 2- نقش دولت موقت در لغو قراردادهای تسلیحاتی ایران_آمریکا: 
تا این زمان، دولت موقت هنوز سر کار نیامده و طبیعتاً تأثیری در لغو این قراردادها ندارد، ولی دولت موقت بعد از روی کار آمدن، دو اقدام تأمل برانگیز انجام می دهد: 
اول اینکه تصمیم می گیرد قراردادهای مختلف و ازجمله قراردادهای نظامی باقیمانده را لغو کند. ابراهیم یزدی که ابتدا معاون مهندس بازرگان بود و سپس سرپرست وزارت خارجه شد، در مصاحبه ای به تاریخ دوم اردیبهشت 1358 اعلام می دارد: «از مجموعه این قراردادها، مقدار زیادی از آن ها نظامی بوده که لغو کردیم. مثلاً قراردادهای مربوط به خرید زیردریایی لغو شده و قراردادهای دیگری نیز لغو شده و بقیه قراردادها نیز در دست بررسی است که اینها نیز لغو خواهد شد».(4) 
 در اقدامی دیگر، دولت موقت تصمیم می گیرد هواپیماهای اف-14 را که پیش از این به ایران تحویل داده شده است، به آمریکا یا هر کشور دیگری بفروشد. هاشمی رفسنجانی در مصاحبه ای در سال 1382 بیان می دارد: «آقای یزدی و دوستانشان پیشنهاد کردند که اف-14 ها را پس بدهیم. می گفتند پرهزینه است. . . . جنگی که نداریم، بهتر است این هواپیماها را پس بدهیم یا بفروشیم. البته اگر این کار می شد، خیانت بزرگی بود».(5)  
این اقدام خائنانه دولت موقت با واکنش شدید افرادی همچون شهید دکتر چمران، مقام معظم رهبری و دیگران مواجه و جلوی آن گرفته می شود. مقام معظم رهبری دراین باره می فرمایند: «اوّل انقلاب، بعضی می خواستند همین اف -14 های ما را بفروشند، بنده نگذاشتم؛ مطلع شدم، افشا کردم. . . . نگذاشتم وقت دیر بشود؛ همان ساعتی که شنیدم، خبرنگار را خواستم و افشا کردم و پخش شد؛ ترسیدند، دست برداشتند».(6)  
همه این اقدامات دولت موقت، در حالی بود که اعضای دولت همچون مهندس بازرگان و دکتر یزدی، با توجه به شرایط منطقه ای، احتمال حمله قریب الوقوع عراق به ایران را می دادند. لغو این قراردادها توسط دولت بختیار و دولت موقت نتایج خود را چند ماه بعد در حمله حزب بعث عراق به ایران نشان داد. اگر کشور ایران از این تسلیحات نظامی برخوردار بود، قطعاً مسیر جنگ تغییر می کرد و این تعداد شهید و جانباز نداشتیم. طبق تحلیل برخی افراد «چه بسا اگر نادانیِ دولت موقت نبود، شاید جنگی این چنین بر ما تحمیل نمی شد».(7)  با در نظر گرفتن اقدامات دولت موقت در لغو بقیه قراردادهای نظامی که توسط دولت بختیار فسخ نشده بود و تلاش این دولت برای فروش تسلیحات وارد شده به ایران و نیز توجه به روحیه دولت موقت و اقدامات دیگر آنها، می توان چنین نتیجه گرفت که اگر دولت بختیار هم موفق به لغو قراردادهای کلان تسلیحاتی نمی شد، قطعاً دولت موقت اقدام به انجام چنین کاری می کرد. ناگفته نماند که برخی قراردادهای نظامی همچون قرارداد خرید تانک از انگلیس تا آخر باقی ماند، ولی دولتهای فروشنده از تحویل آنها به ایران اجتناب کردند و سرانجام در سالهای بعدی انقلاب مجبور به پرداخت غرامت به ایران شدند. 

نتیجه : 
با توجه به آنچه گفته شد، عدم تحویل بخش اندکی از تسلیحات جنگی به ایران به خاطر لغو یک­جانبه قراردادها از سوی فروشندگان آنها بود، ولی بخش عمده آنها به خاطر اقدامات خائنانه دولت بختیار و دولت موقت در لغو قراردادهای نظامی هرگز به ایران تحویل داده نشد. بر اساس اسناد تاریخی، دولت موقت نقش مهمی در عدم تحویل تسلیحات خریداری شده به کشور داشت. 

 

پی نوشت:
1. بی نا، چه کسانی به تسلیحات ایران چوب حراج زدند؟ سایت جهان  نوز، 1396/12/16، کدخبر: 96884، B2n. ir/g04853
2. عسگری، شاداب، چرا قراردادهای تسلیحاتی ایران و آمریکا لغو شد؟ سایت موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1400/11/15،  ttps://psri. ir/?id=elzjaua8. 
3.  بی نا، مأموریت آمریکا برای دولت بختیار چه بود؟ خبرگزاری تسنیم، 1398/11/19 ،B2n. ir/s33124
4. بی نا، دولت موقت کدام قراردادهای ایران و آمریکا را لغو کرد؟ خبرگزاری خبر آنلاین، 1403/02/02، کد خبر: 1897819، B2n. ir/s78741. 
5. بی نا، ماجرای افشاگری آیت الله خامنه ای/ چه کسی می خواست هواپیماهای ایران را بفروشد؟ سایت دیپلماسی ایرانی، 1401/11/26، کدخبر: ۲۰۱۷۷۶۷، B2n. ir/r40191. 
6. مقام معظم رهبری، بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی، پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، 1401/11/26،  https://farsi. khamenei. ir/speech-content?id=51999
7. بی نا، فرش قرمز دولت موقت برای صدام/نقش نهضت آزادی در حمله بعثی ها، خبرگزاری مهر،1399/07/01، کدخبر:  5027162،  B2n. ir/u34216. 

       

با توجه به قرائن و شواهد بسیاری که وجود دارد تبلیغات وسیع رسانه های معاند علیه ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر هم در راستای تحریف واقعیت و ضربه به ایران است.
دلیل ادامه جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر

پرسش:
آزادسازی خرمشهر، یکی از اهداف اصلی ایران در دفاع مقدس بود، اما پس از آن جنگ تداوم یافت. برخی بر این باورند که شعارهای آرمانی ایران مانند راه قدس از کربلا می‌گذرد، عامل تداوم جنگ بود. علت اصلی ادامه جنگ تحمیلی بعد از آزادسازی خرمشهر چه بود؟ 
 

پاسخ:
طولانی بودن و به عبارت بهتر، طولانی شدن جنگ ایران عراق، هزینه‌های جانی و مالی سرسام‌آوری برای کشور داشت. تداوم هزینه‌ها حتی برای یک روز غیرقابل‌تصور است، چه رسد به هشت سال. این مهم موجب گردید که میان اهالی سیاست، اختلافاتی در تحلیل این موضوع رخ دهد. بسیاری بر این باورند که ادامه جنگ نتیجه سیاست‌های اشتباه و خصوصاً رویکرد شعاری سردمداران انقلابی ایران بود که بدون توجه به نظرات کارشناسان و عقلا، با اصرار بر شعارهایی مثل راه قدس از کربلا می‌گذرد، موجب تحمیل تداوم چنین خساراتی به ملت ایران شدند. حتی ادعاشده است که رسانه‌های غربی و عربی در کشاکش روزهای منتهی به فتح خرمشهر اعلام می‌کردند که کشورهای عربی پذیرفته‌اند خسارتی بین 30 تا 50 میلیارد را به‌عنوان غرامت پرداخت کنند. (1)  مضاف بر اینکه پس از فتح خرمشهر در خردادماه سال 1361 و زمانی که ایران دست برتر را در جنگ داشت باید جنگ به پایان می‌رسید. به‌واقع ما باسیاست‌های قابل دفاع مواجه هستیم یا پراشتباه و یا حتی خائنانه؟
برای پاسخ به پرسش فوق و تحلیل چرایی طولانی شدن جنگ، نکات زیر قابل‌توجه و تأمل است:

1. در تاریخ تحلیلی یا تحلیل وقایع تاریخی، نمی‌توان بدون در نظر گرفتن شرایط آن دوران، به نتیجه دقیقی رسید. اتمام یا ادامه جنگ، تصمیمی نبود که بتوان به‌سادگی روی آن متوقف شد و متغیرهای گوناگون را در رابطه با آن در نظر نگرفت. ضمن اینکه منطقی نیست که تصور کنیم ضرورتاً بهترین تصمیم، همان تصمیمی است که مورد تصور ما است. بلکه با توجه به شواهد تاریخی و اصول علمی می‌توان به نتایج منطقی‌تری رسید.

2. اتمام جنگ یا صلح، مسئله‌ای تک‌بعدی نیست. بلکه اتمام جنگ، مجموعه‌ای از تعیین تکلیف مسائل مهمی مانند آتش‌بس، نحوه و شرایط آن، عقب‌نشینی و نحوه و شرایط آن، تعیین متجاوز، تأمین خسارت‌های وارده، تأمین بعدی و ... است. برخلاف تبلیغاتی رایج، تمام این مسائل، یا مبهم و یا به‌صورت واضح، علیه منافع ایران بود.

3. در رابطه با آتش‌بس این مسئله مهم بود که شورای امنیت سازمان ملل و دیگر کشورها در زمانی که ایران دست برنده را داشت، بدون در نظر گرفتن شرایط و مصالح ایران صرفاً به‌ضرورت آتش‌بس اکتفا می‌کردند. آیا آتش‌بس، در شرایطی که عراق با پشتیبانی بین‌المللی مواجه بود و ایران تازه به موفقیت‌های مهم عملیاتی رسیده بود، منطقی بود؟ مرزهای ایران تأمین نداشت. نقاطی در شلمچه، طلائیه و طول مرز از فکه تا قصر شیرین در اشغال عراق بود. شهرهای سومار، نفت شهر و مهران عملاً در اشغال دشمن بود. امکان آزادسازی این نقاط از راه مذاکره غیرمعقول به نظر می‌رسید و راهی جز ادامه جنگ وجود نداشت.

4. از طرف دیگر شرایط ایران برای صلح عبارت بود از: شناسایی و تنبیه متجاوز و پرداخت غرامت از سوی عراق که این شرایط مورد قبول رژیم عراق و سازمان‌های بین‌المللی نبود. با توجه به حمایت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای از عراق، ایران بدون ادامه جنگ و فشار نظامی بر عراق نمی‌توانست و یا لااقل بعید بود بتواند از منافع ملی ایران دفاع کند.

5. هیچ ضمانتی برای کنترل عراق وجود نداشت. برای ایران مشخص‌شده بود که صدام، متجاوز و غیرقابل اعتماد است. با کمک‌های گسترده بین‌المللی ارتش عراق با سرعت ترمیم خواهد شد و با یافتن روحیه مجدد، دوباره به خاک ایران تجاوز خواهد کرد. این امر بعدها با تجاوز عراق به ایران بعد از پذیرش قطعنامه 598 (2) و تجاوز به خاک کویت (3) باوجود حمایت‌های جدی این کشور از عراق اثبات شد. در واقع اصرار حامیان صدام بر پایان جنگ در این برهه، ایجاد فرصت تجدیدقوا برای ارتش صدام و تدارک حملات بیشتر و مؤثرتر علیه ایران در آینده بود.

6. شعار راه قدس از کربلا می‌گذرد، شعاری برای توسعه و تداوم جنگ نبود، بلکه باهدف عکس آن یعنی گسترده نکردن جبهه جنگ ایران اعلام شد. به این معنا که وقتی پس از فتح خرمشهر و تجاوزات اسرائیل به لبنان، نیروهای تیپ محمد رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله به فرماندهی حاج احمد متوسلیان با تصمیم شورای عالی دفاع برای دفع حملات رژیم اسرائیل به جنوب لبنان، عازم لبنان شدند، امام خمینی پس از اطلاع از وضعیت، با شدت با این امر مخالفت و بر تمرکز بر جبهه عراق تأکید کرد (4) و اعلام کرد که راه قدس از کربلا می‌گذرد. (5)

نتیجه:
مجموعه شرایط پس از آزادسازی خرمشهر به‌گونه‌ای نبود که منافع ملی و امنیت ملی ایران را تضمین کند، بلکه منافع عراق هم در تداوم جنگ بود، لذا از اساس، صلحی وجود نداشت تا ایران به آن تن دهد. شواهد تاریخی نشان می‌دهد که پذیرش هرگونه صلح در این برهه، به معنای ایجاد فرصت تجدیدقوا به ارتش بعثی صدام برای تدارک حمله بزرگ‌تر و عمیق‌تر بود.

منابع بیشتر برای مطالعه:
فرهاد درویشی سه تلانی، حمید فراهانی، جنگ ایران و عراق: پرسش‌ها و پاسخ‌ها، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1386 ش.
حسن حضرتی و هادی قیصریانفرد، دلایل تداوم جنگ و ناکامی صلح پس از فتح خرمشهر در سال 1631، فصل‌نامه علمی مطالعات دفاع مقدس دوره 6، شماره 1، شماره پیاپی (11)، بهار 1311، ص 111 ـ 85.

پی‌نوشت‌ها:
1. چرا جنگ ادامه یافت؟ روزنامه اعتماد، شماره 5491،  چهارشنبه ۳ خرداد 1402، ص 7.
2. ارتش بعث عراق 4 روز پس از پذیرش قطعنامه توسط ایران، مجدد به ایران حمله کرد و آغازگر تهاجم وسیعی در جنوب شد. نیروهای عراقی در دشت‌های جنوب و غرب اهواز خود را به جاده اهواز - خرمشهر رساندند و خرمشهر را مورد تهدید دوباره قراردادند. حمله مجدد عراق که از روز 31 تیر آغاز شد و تا دوم مرداد به طول انجامید، منجر به پیشروی 30 کیلومتری ارتش عراق در خاک ایران شد. معدود نیروهای ایرانی که در جبهه جنوب باقی‌مانده بودند، بلافاصله به اجرای عملیات‌های دفاع سراسری و الغدیر پرداختند که طی این دو عملیات ضمن متوقف ساختن پیشروی دشمن پس از سه روز تجاوز، نیروهای ارتش بعث عراق را به پشت مرزهای بین‌المللی بازگرداندند. 
ارتش بعث عراق در روز سوم مرداد 67 هم با نقض مجدد قطعنامه به مرزهای غربی کشور حمله کرد؛ اما این بار باهدف همراهی سازمان مجاهدین خلق به خاک ایران تجاوز کرد. نیروهای ارتش بعث عراق تا گردنه پاتاق (پس از شهر سرپل ذهاب) مجاهدین خلق را همراهی کردند که البته مجاهدین پس از چند کیلومتر پیشروی به دلیل ازدیاد خودروهای مردم در جاده اسلام‌آباد غرب، در تنگه چهارزبر به سد نیروهای نظامی برخورد کردند که با اجرای عملیات مرصاد از سوی نیروهای نظامی ایران، منافقین مجبور به فرار و عقب‌نشینی شدند. ر.ک: جواد شادانلو، سرنوشت اراضی اشغالی ایران بعد از قطعنامه 598 چه شد؟ پایگاه اینترنتی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 29 آذر 
1400، https://irdc.ir/0001v8
3. تهاجم عراق به کویت، عملیاتی بود که توسط حزب بعث در 11 مرداد 1369 برابر با ۲ اوت ۱۹۹۰ انجام شد و طی آن این کشور به کشور همسایه خود کویت حمله کرد و در نتیجه منجر به اشغال نظامی این کشور توسط عراق به مدت هفت ماه شد. تهاجم و امتناع بعدی عراق از خروج از کویت در مهلت مقرر از سوی سازمان ملل متحد منجر به مداخله نظامی مستقیم ائتلاف نیروهای ملل متحد به رهبری ایالات‌متحده شد. این وقایع به‌عنوان جنگ اول خلیج‌فارس شناخته می‌شود و سرانجام منجر به اخراج اجباری نیروهای عراقی از کویت شد.
4. بابایی، گل علی، در هاله‌ای از غبار، تهران، انتشارات صاعقه، 1391 ش، ص 200.
5. «ما راهمان این است که باید از راه شکست عراق دنبال لبنان برویم... . ما می‌خواهیم که قدس را نجات بدهیم، لکن بدون نجات کشور‏‎ ‎‏عراق از این حزب منحوس نمی‌توانیم. ما لبنان را از خود می‌دانیم،‏‎ ‎‏لکن مقدمه اینکه لبنان را ما نجات بدهیم این است که عراق را نجات‏‎ ‎بدهیم. ما مقدمه را رها نکنیم و بی‌ربط برویم سراغ ذی¬المقدمه و همه‌چیز خودمان را صرف کنیم در آن و عراق برای خودش محکم کند‏‎ ‎‏جای خودش را»؛ ر.ک: ‏‏مهدی مرندی‏‏، ‏‏داود سلیمانی، دفاع مقدس (جنگ تحمیلی) در اندیشه امام خمینی، تهران، ‏‏مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‏‏(س)، چ 4، 1392 ش، ص 127 و 128.

در صورت فوت والدین کار بسیار سخت‌تر خواهد شد در این حالت باید نمونه‌گیری از خواهر و برادر و یا همسر و فرزند شهید انجام می شود.

پرسش:

در مورد تشییع شهدای گمنام ابهامات جدی وجود دارد، کلا در جنگ ایران و عراق، توسط کمیته تفحص شهدای جنگ، نزدیک پنجاه هزار جنازه پیدا شده است که سه هزار نفر آنها پلاک و یا اوراق هویتی همراه نداشته اند و کلا هم هفت هزار خانواده هستند که شهدای آنها مفقودالاثر بوده اند. پس به راحتی می شود از این هفت هزار نفر، بانک ژنتیک تهیه کرد و هر جنازه ای که پیدا می شود خانواده اش را با تست ژنتیک پیدا کرد. اینطوری دیگر هیچ شهیدی گمنام نیست. اما ظاهرا تشییع شهدای گمنام برای جمهوری اسلامی و تحریک احساسات عوام مذهبی نان و آب دارد. تا امروز در ایران سه برابر تمام آمار مفقودالاثرهای جنگ، یعنی 21 هزار شهید گمنام دفن شده است. احتمالا تا زمانی که جمهوری اسلامی باقی باشد، یک میلیون شهید گمنام داشته باشیم! چون خرجی ندارد. یک تابوت چوبی می خواهد با چند خوش باور مذهبی.

مقدمه

دو سه دهه است که هر از گاهی اخبار تشییع پیکر شهدای جنگ تحمیلی که تشخیص هویت آنان میسر نبوده است دیده و شنیده می‌شود و پیرامون آن مسائل متعددی مطرح می‌گردد. راجع به تعداد شهدای گمنام و تشخیص هویت شهدای بی‌نام و نشان جنگ تحمیلی ابهامات زیادی وجود دارد. به‌طور مثال، چرا با پیشرفت‌های علمی در تشخیص هویت، به‌وسیله نمونه‌برداری و تطبیق DNA بقایای اجساد مطهر شهدا با بازماندگان آن‌ها باید شهید گمنام داشته باشیم و یا اینکه این حجم از شهدای گمنام واقعیت دارد یا خیر؟

1. ثابت‌شده است که بخشی از مخالفین نظام جمهوری اسلامی و بالاتر از آن مخالفین گسترش و توسعه تفکر سیاسی شیعی، هرآن چه که در راستای تقویت ایمان و استحکام باورهای مذهبی مردم و نمایش شکوه و عظمت و موجب همبستگی جامعه‌ی مذهبی باشد را به نحوی زیر سؤال برده و در پوشش مبارزه با خرافات و فریب، با برچسب‌های گوناگون تخریب می‌کنند.(1) پیاده‌روی اربعین، تشییع شهدای گمنام، مراسم اعتکاف، راهپیمایی‌های سیاسی-مذهبی و حتی عزاداری برای سیدالشهدا علیه‌السلام از نمونه‌های عینی قابل‌ذکر در این زمینه است.

2. به نحوی در این مطلب و سؤال، مطرح‌شده است که طبق آمارهای رسمی، تناقض بزرگی در واقعیت تشییع و دفن پیکرهای مطهر شهدای گمنام وجود دارد. درحالی‌که آمارهای ادعاشده در متن سؤال، خلاف آمارهای رسمی است. در این مطلب ادعاشده است که تعداد شهدای مفقودالاثر هفت هزار و تعداد شهدای دفن‌ شده در ایران تاکنون 21 هزار شهید است.

طبق آمار رسمی کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح ج.ا.ا، آمار کل شهدای مفقود‌الاثر (2) حدود 25 درصد شهدای جنگ تحمیلی و حدوداً 45 هزار نفر بوده است که از این تعداد، شهدایی که گمنام بوده یا هنوز تفحص نشده‌اند، 13 هزار شهید است. از این تعداد، تاکنون حدود 10 هزار شهید گمنام، تفحص و شناسایی و در سراسر کشور دفن شده و با تفحص و شناسایی حدود سه هزار شهید دیگر، کار تفحص شهدای گمنام و مفقودالاثر پایان می‌یابد. (3)

 

البته در فروردین‌ماه سال ۹۷، سردار سید محمدباقر زاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به تعداد شهدایی که هنوز پیدا نشده‌اند گفت: «بعد از پیدا شدن بیش از ۴۰ هزار شهید در طول عملیات‌های تفحص پیکرهای مطهر شهدا، با کاوش حدود ۴۲۰۰ شهید دیگر کار تفحص پیکر شهدای دفاع مقدس به اتمام خواهد رسید». (4)

وی پیش از این نیز در سال 93 اعلام کرده بود:

 «45 هزار شهید مفقودالاثر را شناسایی کرده‌ایم که تاکنون 40 هزار خانواده مشخص شده و اجساد مطهر شهدا دفن شده و شش هزار شهید گمنام هم هنوز در خاک عراق است که با تفحص و جستجو شناسایی خواهد شد». (5)

پیس از این تاریخ نیز در سال 1390، سرهنگ غلامی مسئول عملیات کمیته جستجوی مفقودان ستاد کل نیروهای مسلح اعلام کرده بود: «حدود چهارتا پنج هزار نفر آنان بانام شهید گمنام دفن شده‌اند و در حدود هفت‌تا هشت هزار نفر در خاک عراق جامانده‌اند». (6)

سردار بهمن کارگر، رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس هم در رابطه با آمار شهدای گمنام تدفین‌شده در سطح کشور اعلام کرده است که: «بر اساس آمار اخذشده تعداد شهدای گمنام [تفحص‌شده]، 10 هزار و 422 شهید گمنام در سراسر کشور هستند که 2 هزار و 306 یادمان در سراسر کشور برای این عزیزان بناشده است». (7)

پس در فواصل زمانی، آمار شهدای مفقودالاثر، گمنام، تفحص‌شده و باقی‌مانده به مردم اعلام‌شده است.

 2. آمار تدفین شهدای گمنام به‌صورت دقیق بارها اعلام‌شده است. به‌طور مثال، کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح برای گزارش ۲۲ ساله تشییع شهدای گمنام، اطلاعیه‌ای در سال 1396 شمسی صادر و تعداد شهدای مدفون در سراسر کشور را با عدد و جغرافیای آن به‌صورت دقیق اعلام کرد: «تا پایان سال ۹۶ پیکر مطهر ۹۲۱۰ شهید گمنام در ۱۹۱۴ نقطه از کشور با حضور حماسی مردم و آحاد جامعه تشییع و به خاک سپرده‌شده است این شهدا در نقاط زیر تدفین شده‌اند:

 

۹۱۸ نقطه در بوستان‌های شهری، شهرک‌ها، ارتفاعات و تپه‌های مشرف بر شهر، ۲۷۹ نهاد نظامی و امنیتی کشور، ۲۹۳ نقطه در دانشگاه‌های کشور، ۳۱ نقطه در حوزه علمیه، ۱۶ نقطه در مراکز مهم صنعتی و تحقیقاتی، ۴ نقطه در نهادهای مهم ورزشی و هنری، ۱۹ نقطه در یادمان‌های مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور، ۳۵۴ نقطه در گلزارها، امامزاده‌ها، روستاها و اماکن متبرکه کشور قرار دارند که برخی از آن‌ها مربوط به زمان جنگ تحمیلی و یا در اوایل کار این کمیته انجام‌گرفته است. از مجموع ۹۲۱۰ شهید گمنام، ۴۰۰۰ شهید گمنام در گلزار شهدای بهشت‌زهرا آرمیده‌اند». (8)

3. اجرای عملیات شناسایی پیکرهای شهدا به‌وسیله نمونه‌برداری DNA و تطبیق آن با بازماندگان هم به این سادگی که در متن سؤال آمده است نیست که بتوان در کسری از دقیقه، پرونده گمنام بودن یک شهید را برای همیشه بست.

در بهمن‌ماه سال 1393، سردار سید محمدباقر زاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح سردار باقر زاده در رابطه با نحوه شناسایی شهدای تفحص شده گفته است:

«وقتی موضوع شناسایی افراد از راه ژنتیک مطرح شد از سال 70 تلاش کردیم تا با استفاده از جمعی از پزشکان نسبت به این کار اقدام شود که 70 تن از پزشکان دعوت به همکاری شدند و اعلام کردند این کار نشدنی است و هزینه سنگین و تجهیزات خاصی لازم دارد و کار نتیجه نداد. در آن زمان شناسایی اجساد 1000 دلار در خارج از کشور هزینه داشت که پیگیری خود را ادامه دادیم و با اعزام یکی از پزشکان حاذق به خارج از کشور برای بررسی موضوع مقدمات دستیابی به تخصص لازم فراهم شد، اما تحریم‌ها در خرید تجهیزات فنی ما را دچار مشکل کرد. نمونه‌برداری DNA از جسم بافت نرم، خون و پوست و گوشت آسان و از استخوان بسیار سخت است که پزشکان ما توانستند در این مسیر به موفقیت‌هایی دست یابند که کارها همچنان ادامه دارد.

یک هزار نمونه DNA به مرکز تحقیقات پزشکی کوثر داده‌شده که امیدواریم به نتایج خوبی برسیم و در قزوین نیز از 90 درصد خانواده شهدا نمونه‌گیری شده که هنوز پاسخ آن آماده نشده است که بتوانیم تعداد دیگری از مفقودان را شناسایی کنیم». (9)

تا امروز شهدای گمنام زیادی شناسایی‌شده‌اند و بعضاً طی مراسمی خانواده و بازماندگان آنان بر سر مزار شهید شناسایی‌شده حاضرشده‌اند (10) و این روند به‌سختی و باوجود موانع آن ادامه دارد. دکتر محمود تولایی رئیس مرکز تحقیقات ژنتیکی نور وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله عجل الله تعالی فرجه الشریف (11) در سال 97 و در این رابطه چنین گزارش داده است:

«... یکی از موانعی که در مسیر پیشبرد شناسایی شهدای گمنام وجود دارد، این است که ما پروفایل ژنتیکی شهدای تفحص‌ شده را استخراج کرده‌ایم، اما بانک اطلاعات خانواده‌های شهدا کامل نیست و بنابراین نمی‌توانیم خانواده منتسب به آن‌ها را پیدا کنیم. بانک اطلاعات خانواده‌های شهدا شامل یک نمونه خون به مقدار 2 سی‌سی است که ما هنوز از همه خانواده‌های شهدا در اختیار نداریم. در تهران، نمونه خون حدود 70 درصد خانواده‌های شهدای مفقود و گمنام را در اختیار نداریم و این‌یک اشکال مهم است. در سراسر کشور، به‌طور میانگین تقریباً 65 تا 70 درصد، نمونه خون خانواده‌ها موجود است اما این میانگین در تهران، حدود 30 درصد و یا کمتر است. دلیل این امر به محدود بودن جمعیت در سایر شهرها بازمی‌گردد و همچنین نهادهایی که ارتباط بین ما و خانواده‌های شهدای گمنام را برقرار کردند، تعامل بیشتری داشتند. درنتیجه نمونه‌گیری بیشتری از خانواده‌های شهدا در شهرستان‌ها انجام‌شده است. متأسفانه در تهران، به دلیل گستردگی و جمعیت بیشتر، نمونه خون کمتری از خانواده‌های شهدا گرفته‌شده است... . شهدای زیادی هم هستند که قبلاً گمنام دفن شده‌اند و فعلاً در دسترس نیستند. ممکن است پیکر تعدادی از شهدا نیز در حادثه انفجاری پودر شده باشند و یا از طریق آب رودخانه اروند کلاً ناپدیدشده باشند. پیکر بسیاری از شهدا در مناطق مختلف، ازجمله شهدای به‌دست‌آمده در جزیره بوارین، به دلیل شرایط سرزمینی و باتلاقی منطقه و استفاده از ماشین‌آلات و تجهیزات مکانیکی خارج‌شده‌اند و به همین خاطر عمدتاً به‌صورت مخلوط به دست می‌آیند. علاوه بر دقت نیروهای تفحص، همکاران متخصص آناتومی و پیکر شناس ما، پیکرها و استخوان‌های یافت شده را تفکیک می‌کنند. برای استخوان پیداشده، پرونده‌ای ترتیب داده و کدگذاری می‌شود و در فرآیندهای آزمایشگاهی، ماده اصلی DNA جداسازی و با طی فرایندهای تخصصی و پی‌درپی بعدی، پروفایل یا طرح‌واره ژنتیکی اختصاصی هر یک از بقایای شهدا به دست می‌آید.

... بر این اساس، سه جمعیت از شهدای گمنام (دفن شده، تفحص نشده و کاملاً از بین رفته) وجود دارد که نمونه‌ای از آن‌ها در اختیار ما نیست.

... در صورت فوت والدین، مسیر کار بسته نمی‌شود، اما بسیار سخت‌تر خواهد شد و حجم کار، هزینه آزمایشات و زمان حصول نتیجه را بیشتر خواهد کرد. در این حالت باید نمونه‌گیری از خواهر و برادر و یا همسر و فرزند شهید انجام شود.

هرسال شناسایی شهدای گمنام، حداقل 50 تا 80 درصد نسبت به سال قبل افزایش داشته است. در سال گذشته، حجم بسیار زیادی از این شهدا از عملیات‌های مختلف سومار، حاج عمران، شرهانی، زبیدات، ابوفلوس، ام الرصاص، العماره به شناسایی و احراز هویت رسیده‌اند». (12)

نتیجه:

غیر از آمار شهدای تفحص‌شده مفقودالاثر در جنگ ایران و عراق، آمارهای ادعاشده در متن صحیح نیست و طبق آمارهای رسمی حدود 25 درصد شهدای جنگ تحمیلی (حدود 45 هزار شهید) مفقودالاثر بودند که از این میان، هویت ده هزار شهید تفحص‌شده کشف نشده است که به‌عنوان شهید گمنام شناخته می‌شوند. این ده هزار شهید در سراسر کشور و با آمارهای دقیق دفن شده است. تنها سه هزار شهید مفقودالاثر باقی است که هنوز پیکر آنان شناسایی و کشف نشده است که با تفحص این تعداد شهید، کار تفحص و جستجوی پیکر شهدا پایان می‌یابد. پس ادعای دفن 21 هزار شهید گمنام و نامعلوم بودن تعداد شهدای گمنام دیگر و کش دادن این ماجرا حتی تا یک‌میلیون شهید گمنام دیگر، بی‌اساس است.

تعیین هویت شهدا با تکنولوژی روز نیز بسیار پرهزینه، پیچیده و زمان‌بر است که مسئولین و متصدیان مربوطه با موانع بسیاری ازجمله تکمیل نبودن بانک خونی خانواده‌های شهدا مواجه هستند.

کلمات کلیدی:

جنگ تحمیلی، شهید گمنام، دفاع مقدس، تفحص شهدا.

پی‌نوشت‌ها:

1. برای نمونه، نشریه ضد جمهوری اسلامی کیهان لندن در رابطه با مراسم تشییع شهدای گمنام آورده است: «... جمهوری اسلامی با تابوت‌هایی که معلوم نیست خالی‌ هستند یا محتوای آن چیست هوادارانش را به اسم عزاداری و تشییع‌جنازه به خیابان می‌کشاند. سناریویی که درگذشته هم تکرار شده است. دفن این تابوت‌ها در دانشگاه‌ها و نهادهای دولتی و پارک‌ها نیز زمینه‌ساز حضور بیشتر نیروهای بسیج و سپاه پاسداران در این نهادهاست». کیهان لندن، گزارش ویژه؛ نمایش تابوت‌های مشکوک به اسم «تشییع ۴۰۰ شهید گمنام»؛ چرا آمار «شهدای مفقودالاثر» بیشتر می‌شود؟! سه‌شنبه ۶ دی ۱۴۰۱/۲۷ دسامبر ۲۰۲۲، https://kayhan.london/1401/10/06/308692/.

2. در هنگام جنگ تحمیلی ۸ ساله، تعدادی از رزمندگان ایرانی به دلایل گوناگون ازجمله به اسارت درآمدن رزمندگان و عدم امکان جابه‌جایی و انتقال ابدان شریف شهدا (به دلیل نامساعد بودن وضعیت جغرافیایی مناطق عملیاتی، حجم آتش دشمن و...)، هویتشان نامعلوم و به‌اصطلاح «مفقودالاثر» ماندند. در همان سال‌ها و پس از آن، تلاش‌های فراوانی برای شناسایی و کشف بازماندگان جنگ صورت گرفت، اما تعدادی از آنان در جریان تبادل اسرا و شهدا و طی «عملیات تفحص» شناسایی و برخی همچنان مفقودالاثر تلقی شدند. با اتمام بحث تبادل اسرا و بازگشت آزادگان به میهن اسلامی و بررسی‌های به وجود آمده، در سال ۱۳۸۴ با اعلام رسمی بنیاد شهید، رزمندگان عزیزی که ابدان شریفشان کشف و شناسایی نشد به‌عنوان «شهید» و «مفقود‌الجسد» معرفی گردیدند. واژه «مفقود» در ادبیات دفاع مقدس به شهیدان عزیزی اطلاق می‌گردد که پیکرهای مطهرشان در مناطق عملیاتی و معرکه جنگ باقی‌مانده و به مواضع نیروهای خودی برنگشته است.

3. به نقل از امیر سرتیپ ناصر سعیدی جانشین فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، (سعیدی، ناصر، آمار شهدا پس از انقلاب: ۳۲۳ هزار نفر/ ۳ هزار شهید دفاع مقدس هنوز مفقودالاثرند، سایت تاریخ ایرانی، 14 بهمن 1399، کد خبر: 8595، http://tarikhirani.ir/fa/news/8595).

4. ملاحظاتی در باب آمار تشییع شهدا و موزه‌های دفاع مقدس/ آمار صحیح تشییع شهدای گمنام در ۲۲ سال گذشته چیست؟ خبرگزاری مهر، 23 مهر 1397، کد خبر 4430505، mehrnews.com/xMGhv.

5. روایت سردار باقر زاده از نحوه شناسایی شهدای گمنام، خبرگزاری تسنیم، 12 بهمن 1393، https://tn.ai/639340.

6. چگونگی تشکیل و انجام عملیات تفحص به روایت سرهنگ غلامی، پایگاه اطلاع‌رسانی و فرهنگی مفقودین و شهدای گمنام، 12 شهریور 1390، http://www.tafahoseshohada.ir/fa/news/534.

 

7. کارگر، بهمن، ۲۳۰۶ یادمان برای شهدای گمنام در کشور بناشده است، خبرگزاری تسنیم، 20 شهریور 1401، https://tn.ai/2772651.

8. ملاحظاتی در باب آمار تشییع شهدا و موزه‌های دفاع مقدس/ آمار صحیح تشییع شهدای گمنام در ۲۲ سال گذشته چیست؟ خبرگزاری مهر، 23 مهر 1397، کد خبر 4430505، mehrnews.com/xMGhv.

9. روایت سردار باقر زاده از نحوه شناسایی شهدای گمنام، خبرگزاری تسنیم، 12 بهمن 1393، https://tn.ai/639340.

10. هویت شهید گمنام دانشگاه شهید بهشتی شناسایی شد، پایگاه خبری دانشگاه شهید بهشتی، 16 آذر

1400، https://www.sbu.ac.ir/fa/web/news/w/shahid. واکنش به خبر شناسایی یکی از ۱۵ شهید گمنام در یزد، پایگاه خبری تحلیلی الف، 6 دی 1401، https://www.alef.ir/news/4011006007.html. شناسایی شهید گمنام تدفین شده در اهواز پس از ۳۴ سال / شهید «پرویز پوردل» اعزامی از تهران بود، خبرگزاری برنا، 13 مرداد 1401، کد خبر: ۱۳۵۹۸۹۶، https://www.borna.news/fa/tiny/news-1359896. شناسایی هویت شهید

گمنام آرمیده در دانشگاه علامه طباطبایی پس از ۳۹ سال، خبرگزاری ایرنا، 10 آذر 1400، کد خبر:

84562241، https://irna.ir/xjGMC3.

11. این مرکز، به‌عنوان متولی تشخیص هویت شهدای گمنام مشغول به کار است.

12. در گفتگویی با رئیس مرکز تحقیقات ژنتیکی نور مطرح شد؛10 هزار شهید گمنام داریم/ 70 درصد نمونه خون خانواده‌ شهدای تهرانی را نداریم، پایگاه جامع ترویج فرهنگ ایثار و شهادت بنیاد شهید، ۱۷ مرداد

۱۳۹۷، https://navideshahed.com/fa/news/435030/10.

از سوی بخش مکتوب و رسانه مرکز ملی پاسخگویی صورت گرفت؛
کتاب «جنگ تحمیلی» به همت بخش سیاسی و اجتماعی مرکز ملی پاسخگویی تالیف و منتشر شد.
تالیف و انتشار کتاب «جنگ تحمیلی»

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، به همت بخش سیاسی و اجتماعی، کتاب «جنگ تحمیلی» در قالب سؤالات پرتکرار در حوزه دفاع مقدس به قلم حجت الاسلام روح الله جلالی و دکتر محمدرضا عبدالله پور تدوین و منتشر شد.

بخش قابل توجهی از نسل فکری امروز، بیش از آنکه جنگ هشت‌ساله ایران و عراق را گرامی دارد، مسائل آن را به دادگاه ذهنش می‌کشاند. رسالت جدی ما، یک‌طرفه برگزار نشدن این دادگاه است. در این راستا، کتاب «جنگ تحمیلی» به همت بخش سیاسی و اجتماعی مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی و به قلم کارشناسان این بخش، برای بررسی و دفاع از بخشی از این محکمه، به‌صرت الکترونیکی منتشر شده است.

در این کتاب دلیل گرامیداشت آغاز جنگ، ماجرای تحریک صدام به جنگ، میزان حضور روحانیون در جنگ، پیروز جنگ، دلیل استفاده از نوجوانان در جنگ، میزان کمک سلاح‌های شاه به جنگ و شبهات آمارسازی در رابطه با شهدای گمنام به عنوان شروعی در این مسیر به بحث و تحلیل گذاشته شده است.

این کتاب در قالب پاسخ تفصیلی در 80 صفحه تهیه و تنظیم شده است و سطح آگاهی و بینشی خواننده را در مسئلۀ دفاع مقدس بالا خواهد برد.

علاقمندان می‏توانند جهت استفاده و نشر این کتاب می‏توانند از طریق پیوند https://mmps.ir/rPPWp فایل کتاب را دریافت نمایند.

با وجود آن که سالها از جنگ عراق علیه ایران می گذرد و شرایط اجتماعی عوض گردیده است و نگرش ها نسبت به مسائل گذشته تغییر کرده ...

پرسش :
با وجود آن که سالها از جنگ عراق علیه ایران می گذرد و شرایط اجتماعی عوض گردیده است و نگرش ها نسبت به مسائل گذشته تغییر کرده پس چرا هنوز هم از جبهه و جنگ و 8 سال دفاع مقدس نام برده می شود؟

پاسخ :
تاریخ فرهنگ و تمدن هر کشور آمیزه ای است از جنگ ها و صلح ها، شکست ها و پیروزی ها و موفقیت ها. در تمدن آمریکایی با گذشت چندین سال از جنگ خونبار ویتنام، شاهد فعالیت هنرمندان و فیلمسازان در زمینه آن جنگ هستیم در حالی که آمریکا در آن جنگ با شکست سختی مواجه شد. حال کشوری همانند ایران با تمدن اسلامی چند صد ساله و با رویکردهای استقلال طلبانه و ضد استبدادی باید این تمدن را در ضمن پیروزی ها و شکست های گذشته خود تعریف کند. اگر چه برتری تمدن ایران در دفاع مقدس به جنبه های گوناگونی هم باز می گردد و ایران برخلاف آمریکا در جنگ ویتنام، به پیروزی چشمگیری هم دست یافت. به لحاظ تاریخی جنگ ایران نقطه عطفی در تمدن ایرانی است که نباید فراموش گردد. زیرا در آن جنگ، مردم ایران و نیروهای مسلح اعم از بسیج، سپاه و ارتش ثابت کردند با توجه به عنایات الهی می توانند در مقابل تجاوز بیگانگان ایستادگی کنند. پس پرداختن هر چه بهتر و به روزتر به مسأله دفاع مقدس می تواند تبیین بهتری از تمدن ایرانی و اسلامی داشته باشد. از سوی دیگر مسأله درس گرفتن از نکات جنگ ها در گذشته تاریخی هر کشوری است. در قرآن کریم شاهد گوشزد کردن عیوب و برتری های مسلمانان در مقوله جهاد فی سبیل الله هستیم. خداوند مسلمانان را به درس گرفتن از نکات آن جنگ ها و جهادها امر می کند. ایران نیز به عنوان یک کشور اسلامی باید از دفاع مقدس درس گرفته، آن روحیه جهادی و فداکاری را در مقابل متجاوزان به سرزمین اسلامی ایران را در زمینه های اقتصادی و فرهنگی نیز جاری سازد. نتیجه: پیاده کردن روحیه مقاومت و ایستادگی زمان جنگ در زمینه های غیر نظامی (اقتصادی و فرهنگی) نیز راهشگا است.