توبه

با توجه به آیات و روایات، همه اعمال انسان، ثبت شده و در قیامت آشکار می‌شود؛ اما برای مؤمنانی که توبه کنند و عمل صالح انجام دهند، خداوند گناهانشان را می‌پوشاند.

پرسش:

گناهانی که از آن‌ها توبه کرده‌ایم، در نامه اعمال ما ثبت می‌شوند و به ما نشان داده می‌شوند و مایه شرمساری ما می‌گردند یا همه آن‌ها محو و نابود می‌شوند و به روی ما نمی‌آورند؟

پاسخ:

مقدمه

بر اساس آیات قرآن، اعمال انسان‌ها با دقت ثبت می‌شود و در قیامت برای او آشکار خواهد شد؛ اما برای مؤمنانی که توبه کرده‌اند، آیا این قاعده همچنان برقرار است؟ آیا گناهان گذشته در قیامت دیده می‌شود، یا رحمت الهی پرده بر آن‌ها می‌کشد؟

 در ادامه در قالب نکاتی به پاسخ این سؤال می‌پردازیم.

 

متن اصلی پاسخ:

نکته اول: اصل اولی، ثبت و ظهور همه‌ی اعمال:

همان‌طور که می‌دانیم در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که نشان می‌دهد خداوند بر همه‌چیز آگاه، (1) حافظ، نگهبان (2) و شاهد بوده، (3) به آنچه عمل می‌شود احاطه دارد، (4) مأموران و فرشتگانی را برای ثبت اعمال گمارده، (5) در روز قیامت، هر ذره از عملکرد خیر و شر، پیشِ‌روی انسان حاضر بوده (6) و کارنامه هر نفر با آنچه در دنیا مرتکب شده بودند، به گردنشان آویخته خواهد شد. (7) در یک بیان کلی، انسان در روز قیامت جهت حسابرسی اعمال خویش حاضر شده و عملکرد ایشان در دنیا اعم از نیک و شر در مقابلش قرار خواهد گرفت.

نکته دوم: استثنائات بر اصل اولی:

اما دسته‌ای دیگر از آیات، اشاره دارند که اگر بندگان به اموری نظیر ایمان، عمل صالح، توبه، (8) پرهیز از گناهان بزرگ، (9) نماز، زکات، تصدیق رسولان، کمک به نیازمندان، (10) پرهیزگاری (11) و ... روی‌آورند، خداوند متعال گناهان آنان را پوشانده، بدترین اعمالشان را آمرزیده، بدی‌هایشان را تبدیل به نیکی می‌کند. در این راستا، از امام صادق علیه‌السلام روایت شده که فرمود:

 «هرگاه بنده، توبه واقعی کند خداوند او را دوست می‌دارد و در دنیا و آخرت گناهان او را می‌پوشاند. راوی سؤال می‌کند: چگونه این کار انجام می‌شود؟ امام علیه‌السلام می‌فرمایند: خداوند حافظه دو فرشته مسئول نوشتن اعمال را پاک می‌کند و به اعضا و جوارح او و به زمین می‌گوید گناهان او را کتمان کنید. پس زمانی که خداوند را ملاقات می‌کند هیچ شاهدی نیست که بر گناهان او شهادت دهد.» (12)

بر این اساس، علامه طباطبایی رحمه‌الله علیه، توضیح می‌دهند که اگر کسی در زندگی دنیوی، گناهکار یا بی‌ایمان بوده، سپس توبه نموده و عملکرد خویش را اصلاح و جبران نماید، گناهانش آمرزیده و پوشیده شده(13) و حتی در شرایطی، به حسنات و خوبی‌ها تبدیل می‌شود(14) و دیگر گناهی وجود نخواهد داشت تا در نامه عمل ایشان ثبت شود و به هنگام قیامت و حسابرسی موجب شرمساری وی گردد. (15) بنابراین آیات توبه، عفو، ایمان و ... به‌منزله استثناهایی برای آیات دسته اول محسوب می‌شود و نشان می‌دهد که از این طریق، آدمی از گناهان سابق تطهیر و پاک می‌شود. (16)

نتیجه‌گیری:

با توجه به آیات و روایات، خداوند طبق یک قانون کلی، همه اعمال انسان‌ها را ثبت می‌کند و در قیامت آن‌ها را آشکار می‌سازد. استثناء این قانون، برای مؤمنانی است که توبه کرده‌اند و اعمال صالح انجام داده‌اند و حق‌الله و حق‌الناس را جبران نموده‌اند. توبه و عمل صالح و جبران گذشته، نه‌تنها باعث پوشیده شدن گناهان می‌شود، بلکه بدی‌ها را به نیکی تبدیل کرده و گناهان را از نامه عمل انسان پاک می‌کند. درنتیجه، در قیامت دیگر هیچ گناهی وجود نخواهد داشت که موجب شرمساری فرد شود.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره نور، آیه 28: «...وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ»؛ سوره مجادله، آیه 11: «...وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ».

2. سوره هود، آیه 57: «...إِنَّ رَبِّی عَلَى کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ».

3. سوره یونس، آیه 61: «... وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُودًا».

4. سوره نساء، آیه 126: «... وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطًا».

5. سوره انفطار، آیات 11-12: «کِرَامًا کَاتِبِینَ* یَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ» و سوره ق، آیه 18: «مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ».

6. سوره زلزال، آیات 7-8: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ» و سوره آل‌عمران، آیه 30: «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ ...».

7. سوره اسراء، آیات 13 – 14: «وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ کِتَابًا یَلْقَاهُ مَنْشُورًا * اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا» و سوره یس، آیه 12: «... وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ».

8. سوره فرقان، آیه 70: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا».

9. سوره نساء، آیه 31: «... إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ».

10. سوره مائده، آیه 12: «... لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاهَ وَآتَیْتُمُ الزَّکَاهَ وَآمَنْتُمْ بِرُسُلِی وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ».

11. سوره زمر، آیات 33-35: «وَالَّذِی جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ*لَهُمْ مَا یَشَاءُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذَلِکَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِینَ* لِیُکَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِی عَمِلُوا وَیَجْزِیَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِی کَانُوا یَعْمَلُونَ».

12. «إِذَا تَابَ الْعَبْدُ تَوْبَهً نَصُوحاً أَحَبَّهُ اللَّهُ فَسَتَرَ عَلَیْهِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه...»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تصحیح علی‌اکبر آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407 ق، ج 2، ص 430-431.

13. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374 ش، ج 19، ص 531؛ طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374 ش، ج 2، ص 686 و طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374 ش، ج 18، ص 339.

14. سوره فرقان، آیه 70؛ طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374 ش، ج 15، ص 335 – 337.

15. ر.ک: طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374 ش، ج 20، ص 584.

16. مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ ش، ج 27، ص 230.

خداوند ستارالعیوب است اما این ستاریت مطلق نیست وخداوند متناسب با حجم و شدت زشتیِ گناهان مردم در قیامت وحتی گاهی در دنیا،اسرار و رفتار زشت آنها را آشکار می سازد.

پرسش:

چطور خدا هم ستارالعیوب است و هم قیامت را «یوم تبلی السرائر» می‌داند؟ مرز ستارالعیوب بودن خدا تا کجاست؟

پاسخ:

پاسخ اجمالی

بنای خداوند در دنیا رسواسازی مردم نیست. خداوند ستارالعیوب است و همه را به پوشاندن عیوب دیگران دستور داده است و با این که فرشتگان و شاهدانش اعمال را ثبت و ضبط می‌کنند؛ اما آنها را به صورت آنلاین برای دیگران پخش نمی‌سازد.

اما این ستاریت مطلق نیست و خداوند متناسب با حجم و شدت زشتیِ گناهان مردم، در قیامت و حتی گاهی در دنیا، اسرار و رفتار زشت آنها را آشکار می‌سازد و آنها را خوار و ذلیل می‌کند.

کسانی که اهل تقوا و مراقبت و توبه هستند، مشمول ستار بودن خداوند قرار می‌گیرند. راوی از امام علیه‌السلام می‌پرسد: «چگونه خداوند گناهانش را می‌پوشاند؟» امام فرمود: «(خداوند) دو فرشته‌ای را که اعمال او را ثبت می‌کردند، به فراموشی می‌اندازد تا آنچه بر او نوشته بودند را یادشان نماند، و به اعضای بدن او و به نقاط زمین الهام می‌کند که گناهانش را پنهان کنند. پس هنگامی که خداوند را ملاقات می‌کند، هیچ‌چیز (نه فرشتگان، نه اعضای بدن و نه زمین) بر ضد او به گناهی گواهی نمی‌دهد.» (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، المحقق/المصحح:‌ غفاری علی‌اکبر و آخوندی، محمد، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ4، 1407ق، ج2، ص436.)

پاسخ تفصیلی

مقدمه

خداوند «سَتّار العیوب» (پوشاننده عیب‌ها) است. ستار بودن خدا دو ساحت دارد:

الف. ستار در حوزه تکوین: خداوند انسان را به گونه‌ای آفریده که بسیارى از عیب‌هایش، مثلاً صفات درونی یا نیات بد او، تا زمانی که انسان آنها را آشکار نکرده است، پنهان بماند. همچنین با این که همه کارهای آدمی، توسط فرشتگان ثبت و ضبط می‌شود،(1) اما این دفتر اعمال، مستور و پنهان می‌ماند؛ مگر این که خود انسان یا دیگران گوشه‌ای از آن را آشکار کنند.

ب. ستار در حوزه تشریع: خداوند به انسان‌ها دستور داده که به دنبال عیب‌جویی از یکدیگر نباشند و از غیبت، تهمت و بردن آبروی دیگران اجتناب کنند و اگر بر عیب کسی آگاهی پیدا کردند، آن را بپوشانند و برای دیگران آشکار نکنند.(2)

با این حال، خداوند قیامت را «یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ»(3) دانسته است؛ یعنی روزی که اسرار نهان آشکار می‌شود. ازاین‌رو، لازم است درباره ستار بودن خدا و مرز و حدود آن بیشتر توضیح دهیم. در ادامه در قالب نکاتی به این مطلب می‌پردازیم.

نکته اول

با آنکه خداوند ستارالعیوب است،(4) اما ستاریت خداوند، مطلق و همیشگی نیست و حدود و قیودی دارد؛ مثلاً در آیات قرآن، از مجازات گنهکاران در روز قیامت خبر داده شده (5) یا آیاتی که به عذاب‎های دنیایی افراد گناهکار و سرکش اشاره دارد (6) و یا شاهدانی که بر اعمال انسان وجود دارد.(7)

از این آیات استفاده می‌شود که ستار بودن خداوند و پرده‌پوشی او نسبت به بندگان، مطلق و همیشگی نیست. فرشتگان کاتب و شاهدان اعمال انسان، نسبت به همه اسرار ما آگاهند؛ یعنی خداوند این اذن را به آنها داده که رازهای ما از آنها پنهان نماند و آنها از همه رازهای ما مطلع شوند. همچنین بدکاران، در آخرت و گاه در دنیا، رسوا می‌شوند.

نکته دوم

انسان مؤمنی که از خدا حیا دارد و مرتکب گناه نمی‌شود و در صورت انجامش از آن پشیمان می‌شود و توبه می‌کند، مشمول ستار بودن خدا است؛ یعنی گناهانش در آخرت آشکار نمی‌شود.

در این راستا، در برخی از روایات وارد شده که هنگامی که بنده‌ای توبه‌ای نصوح (خالصانه) کند، خداوند او را دوست می‌دارد و گناهانش را می‌پوشاند. راوی از امام علیه‌السلام می‌پرسد: «چگونه خداوند گناهانش را می‌پوشاند؟» امام فرمود: «(خداوند) دو فرشته‌ای را که اعمال او را ثبت می‌کردند، به فراموشی می‌اندازد تا آنچه بر او نوشته بودند را یادشان نماند، و به اعضای بدن او و به نقاط زمین الهام می‌کند که گناهانش را پنهان کنند. پس هنگامی که خداوند را ملاقات می‌کند، هیچ‌چیز (نه فرشتگان، نه اعضای بدن و نه زمین) بر ضد او به گناهی گواهی نمی‌دهد».(8)

نتیجه‌گیری:

بنا بر آنچه گذشت، روشن می‌شود که بنای خداوند در دنیا، رسواسازی مردم نیست. خداوند ستارالعیوب است و همه را به پوشاندن عیوب دیگران دستور داده است و با این که فرشتگان و شاهدانش اعمال را ثبت و ضبط می‌کنند؛ اما آنها را به صورت آنلاین برای دیگران پخش نمی‌سازد؛ اما این ستاریت مطلق نیست و خداوند متناسب با حجم و شدت زشتیِ گناهان مردم، در قیامت، و حتی گاهی در دنیا، اسرار و رفتار زشت آنها را آشکار می‌سازد و آنها را خوار و ذلیل می‌کند. در عین حال، کسانی که اهل تقوا و مراقبت و توبه هستند، مشمول ستار بودن خداوند قرار می‌گیرند؛ یعنی خداوند کاری می‌کند که هیچ کسی گناهان آنها را به یاد نیاورد.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره انفطار، آیات 10-11: «وَإِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ کِرَامًا کَاتِبِینَ».

2. مکارم شیرازی، ناصر، گفتار معصومین علیهم‌السلام، تهیه و تنظیم سید محمد عبدالله‌زاده‌ ، قم، مدرسه الامام على بن أبی‌طالب (علیه‌السلام)، چ1، 1387ش، ج2، ص139.

3. سوره طارق، آیه 9.

4. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، تهران، کانون انتشارات علمی، 1368ش، دعای جوشن کبیر، بند 12.

5. به عنوان نمونه: سوره مائده، آیه 41: «...أُولَئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ ۚ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ ۖ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ».

6. به عنوان نمونه: سوره فصلت، آیات 15-17: «فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ ... لِنُذِیقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا ۖ وَلَعَذَابُ الْآخِرَهِ أَخْزَىٰ ۖ وَهُمْ لَا یُنْصَرُونَ * وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَهُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ».

7. به عنوان نمونه: سوره بقره، آیه 143: «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا...».

8. «إِذَا تَابَ الْعَبْدُ تَوْبَةً نَصُوحاً أَحَبَّهُ اللَّهُ فَسَتَرَ عَلَیْهِ فَقُلْتُ وَ کَیْفَ یَسْتُرُ عَلَیْهِ قَالَ یُنْسِی مَلَکَیْهِ مَا کَانَا یَکْتُبَانِ عَلَیْهِ وَ یُوحِی اللَّهُ إِلَى جَوَارِحِهِ وَ إِلَى بِقَاعِ الْأَرْضِ أَنِ اکْتُمِی عَلَیْهِ ذُنُوبَهُ فَیَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حِینَ یَلْقَاهُ وَ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ یَشْهَدُ عَلَیْهِ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الذُّنُوب»: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، المحقق/المصحح:‌ غفاری علی‌اکبر و آخوندی، محمد، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ4، 1407ق، ج2، ص436.

خلقت آدم و حوا و منازعه ابلیس با خدا؛ نقد به خدای ادیان ابراهیمی
داستان خلقت انسان در قرآن،روایتی حکیمانه،هدفمند و سراسر آموزه‌های روان‌شناختی،اخلاقی و تربیتی است. این داستان تصویری روشن از رابطه خدا با انسان را ارائه می‌دهد.

پرسش:

من می‌خوام نقدهایی روشن و منطقی به خدای ابراهیمی وارد کنم. از نگاه من، خدای ابراهیمی یک شخصیت خیالیه که نه بی‌نیازه و نه کامل. چون نیاز داره پرستیده بشه و انتظار داره همه‌ی مخلوقاتی که خودش آفریده، بدون چون‌وچرا ازش اطاعت کنن. قدرت زیادش باعث شده آزادی رو از آفریده‌هاش بگیره و قوانینی براشون بذاره که اگه رعایت نکنن، مجازاتشون کنه. به باور من، اگه قراره چیزی رو «خدا» بنامیم، اون باید اون‌قدر کامل باشه که حتی ذره‌ای نشه ازش ایراد گرفت. نه به‌خاطر ترس، بلکه چون واقعا هیچ عقل سلیمی نتونه ایرادی پیدا کنه. اگه حتی یه نقطه‌ ضعف یا تصمیم اشتباه توی رفتارش باشه، دیگه نمی‌تونه خدا باشه. چون خدا باید نوری محض باشه، حقیقتی کامل و دست‌نیافتنی، نه موجودی که بشه مثل یه انسان ازش انتقاد کرد. اما خدای ابراهیمی پر از اشتباهات و واکنش‌های انسانی، زودگذر و احساسیه. مثلا از اول داستان، وقتی به لوسیفر دستور می‌ده به انسان ـ که تازه خلق کرده ـ سجده کنه، و لوسیفر قبول نمی‌کنه، به‌جای گفتگو یا پذیرش نظر متفاوت، بی‌درنگ لعنتش می‌کنه. انگار که هیچ‌کس حق نداشته باشه با او مخالفت کنه. و این آغاز داستانیه که توش لوسیفر بدنام می‌شه، در حالی که اگه انصاف داشته باشیم، رفتار نادرست از سمت خدا بوده، نه لوسیفر. بعدش هم به‌خاطر یه سیب ساده، آدم و حوا رو از بهشت بیرون می‌ندازه. واقعا خنده‌داره که یه «خدا» چنین واکنش غیرمنطقی و کودکانه‌ای نشون بده. چطور می‌شه به موجودی ایمان آورد که به‌خاطر یه اشتباه ساده، موجوداتش رو از رحمت خودش محروم کنه و به دنیایی پر از درد و رنج تبعیدشون کنه؟ اگه فقط کمی فکر کنیم، می‌بینیم که این رفتارها نه‌تنها نشونه‌ی خدا بودن نیست، بلکه بیشتر به یک پادشاه مستبد و احساساتی شبیه‌اند. و خب، این نشون می‌ده که کل این داستان‌ها، بیشتر از جنس تخیل‌اند تا حقیقت.

پاسخ:

مقدمه

برخی منتقدان با استناد به داستان خلقت آدم و حوا، نزاع ابلیس با خدا، و وسوسه آدم توسط شیطان، در پی آنند که چهره‌ای غیرعقلانی، کودکانه، و افسانه‌گون از خدای ادیان ابراهیمی ترسیم کنند. به زعم ایشان، خدای ادیان، شخصیتی خودخواه، سلطه‌جو و مجازات‌گر است که در برابر نافرمانی‌های کوچک واکنش‌های بزرگ و گاه بی‌تناسب نشان می‌دهد. این در حالی است که با تأمل در آیات قرآن و تحلیل عقلانی و انسان‌شناسانه این داستان، می‌توان تصویری متعالی، هدفمند و اخلاقی از این واقعه ترسیم کرد که نه‌تنها از عقلانیت دور نیست، بلکه بیانگر نگاهی ژرف به جایگاه انسان، آزمایش الهی، نقش اراده و آزادی، و حکمت پاداش و مجازات است. در ادامه به تحلیل چهار محور اصلی این ماجرا می‌پردازیم.

نکته اول: چرا خداوند خواهان پرستش است؟

در نگاه ابتدایی، پرسش این است که چرا خداوند از مخلوقات خود می‌خواهد او را بپرستند؟ آیا چنین خواسته‌ای از جانب خدای بی‌نیاز نشانه‌ای از خودخواهی نیست؟ پاسخ این است که در منطق قرآن، عبادت نه برای تأمین نیاز خداوند، بلکه برای رشد انسان‌هاست. خداوند در قرآن تصریح می‌کند:

«ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است».(1)

«اگر کفران کنید، خداوند از شما بی‌نیاز است و هرگز کفران را برای بندگانش نمی پسندد؛ و اگر شکر او را بجا آورید آن را برای شما می‌پسندد.».(2)

«و هر کس داخل آن [= خانه خدا] شود؛ در امان خواهد بود، و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بی‌نیاز است».(3)

«کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود جهاد می‌کند؛ چرا که خداوند از همه جهانیان بی نیاز است».(4)

«و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر می‌کند؛ و هر کس کفران نماید (به زیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنیّ و کریم است».(5)

بنابراین، عبادت و شکرگزاری و حرکت در مسیر تقرب به خدا، مسیری است برای تهذیب نفس، بازسازی درون، و رسیدن به رهایی از بردگی‌های دروغین و پرورش دادن ابعاد معنوی و استعدادهای پنهان ملکوتی. از این نظر، عبادت در حقیقت، تمرین آزادی از سرکشی امیال درونی و زورگویان بیرونی و حرکت به‌سوی کاملتر شدن و رشد یافتن است. بنابراین، عبادت خواسته‌ای برای سود انسان است نه برای منفعت خدا.

نکته دوم: چرا نافرمانی‌ها مجازات دارند؟

یکی دیگر از شبهات مطرح‌شده، وجود تهدیدهای الهی به مجازات است. از نظر برخی، این روش تربیتی، ترس‌محور و غیراخلاقی است. اما واقعیت آن است که در نظام تربیتی قرآن، وعده و وعید، هر دو ابزار هدایت‌اند. انسان‌ها دارای درجات مختلف عقل و اراده‌اند؛ بسیاری تنها در پرتو ترس از پیامدهای اعمال، از بدی‌ها دور می‌شوند.

علاوه بر این، عذاب الهی در بسیاری از موارد «تجسم عمل» است؛ یعنی صورت نهایی همان کارهایی است که انسان در دنیا انجام داده است. قرآن در توصیف روز قیامت می‌فرماید:

«همه اعمال خود را حاضر می‌بینند؛ و پروردگارت به هیچ کس ستم نمی‌کند».(6)

در واقع، عذاب نه تحمیلی بیرونی، بلکه واقعیتی درونی‌شده است که بر اساس انتخاب‌های فردی تحقق می‌یابد. عدالت خداوند ایجاب می‌کند که انسان‌ها پیامدهای حقیقی کردار خود را ببینند و این نه ظلم است و نه خشونت، بلکه بازتاب حقیقت اعمال است. از این رو، خداوند درسوره مبارکه نساء در خصوص کساني که اموال يتيمان را به غارت مي برند مي فرمايد:

« كسانى كه اموال يتيمان را به ظلم و ستم مى‏خورند، (در حقيقت،) تنها آتش مى‏خورند؛ و بزودى در شعله‏هاى آتش(دوزخ) مى‏سوزند».(7)

اين حقيقتي است که انسان سازنده جهنّم و بهشت خود است ولي از آنجا که در اين دنيا نگاه وي از آثار اعمالش به آن صورتي که حقيقتا هست، نابينا است، جهنّمي که با اعمالش ساخته را نمي بيند و هنگامي که پرده برداشته مي شود، وجود خود را يک جهنّم مجسّم مي يابد. از اين رو قرآن کريم در خصوص ستمگران مي فرمايد:

« و امّا ظالمان آتشگيره و هيزم دوزخند.».(8)

نکته سوم: آیا استدلال ابلیس پذیرفتنی است؟

در داستان قرآن، ابلیس از فرمان سجده بر آدم سر باز می‌زند و برای این نافرمانی، استدلال می‌آورد:

« (خداوند به او) فرمود: در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟ گفت: من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریده‌ای و او را از گل».(9)

این بیان، ظاهراً استدلالی و عقلی است اما در واقع، مبتنی بر مقدمات نادرستِ برآمده از تکبر است نه دلیل و منطق. واقعا چرا باید آتش را برتر از خاک دانست؟! از منظر الهی، تنها معیار برتری، تقوا و درست زیستن و خوب انتخاب کردن است؛ ماده اولیه یا رنگ پوست یا قومیتی که به آن تعلق خانوادگی داریم، کسی را بر دیگران برتری نمی‌بخشد.(10)

خداوند به صراحت، بحث عدم سجده ابلیس را به استکبار و غرور او بازگشت داده و می فرماید:

«و چون به ملائکه گفتیم برای آدم سجده کنید پس همه سجده کردند به‌جز ابلیس که از این کار امتناع کرد و کبر ورزید و او از کافران بود.».(11)

خداوند، هنگام توبیخ و هبوط ابلیس، مسئله تکبّر او را دلیل این امر دانسته و می فرماید:

«از این مقام فرود آی که تو را نرسد بزرگی و تکبر کنی، بیرون رو که تو از فرومایگانی.»(12)

بنابراین، خداوند به روشنی جواب ابلیس را داده و این تکبرِ پنهان‌شده در پس‌ِپشت بیانات استدلالیِ ابلیس را نمایان کرده و به نقد کشیده است. در واقع، ابلیس استدلال نادرستی می آورد که نشان از تکبر او دارد؛ یعنی ادعایی را طرح می کند که هیچ دلیلی ندارد و فقط به خاطر تکبری که دارد، آن را درست می داند. خداوند نیز به او متذکر می شود که این ادعا ناشی از تکبر است و باید آن تکبر و ادعا را کنار بگذاری و تسلیم حقیقت شوی و بپذیری که خداوند چیزی را آفریده که می تواند بهترین شود.

نکته چهارم: چرا آدم و حوا از بهشت به زمین رانده شدند؟

پرسش دیگری که مطرح می‌شود این است که چرا خداوند، پس از آنکه آدم و حوا توبه کردند، آنان را به بهشت بازنگرداند؟ آیا این نشانه بی‌رحمی خدا نیست؟ پاسخ آن است که هدف از خلقت انسان، سکونت در زمین بود و حتی گفته شده که بهشتی که انسان در آن سکونت داشته، باغی از باغهای زمین بوده است و منظور از هبوط نیز اخراج از این باغ بود. توضیح بیشتر اینکه،

در آیه 30 سوره مبارکه بقره به این مطلب اشاره شده که خداوند به دنبال تعیین «خلیفۀ» (جانشین) بر روی زمین بود و به همین جهت حضرت آدم را خلق نمود: «(به خاطر بياور) هنگامى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روى زمين، جانشينى‏[ نماينده‏اى‏] قرار خواهم داد.»(13) این آیه، قبل از خلق حضرت آدم و نافرمانی او است. بنابراین، از ابتدا قرار بود ایشان در زمین مستقر شود؛ چيزى كه هست، راه خلقت و زمينى شدن حضرت آدم، همين بوده كه نخست در «جنّۀ» منزل گيرد، و برتريش بر ملائكه، و لياقتش براى خلافت اثبات شود، و سپس عبودیت جن و ملائكه امتحان شود تا ناخالصی صفوف ملکوتیان برطرف شود و ابلیس از سپاه ملائکه اخراج شود و سپس آدم و حوا، نبرد خیر و شر را از طریق فریبکاری ابلیس و هدایت خدا در نزدیک نشدن به درخت دریابند و در آنجا تمرینی در این زمینه داشته باشد تا بفهمند از ابلیس و شیطان، فقط شرّ و فریب صادر می شود و شیاطین خیرخواهشان نیستند و همچنین آدم و حوا، راه بازگشت به رحمت الهی را نیز از طریق توبه آموختند.

منظور از «جنّۀ» که مدتی آدم و حوا در آنجا سکونت داشتند نیز، ظاهرا «يكى از باغ‌هاى پر نعمت و روح‏‌افزاى يكى از مناطق سرسبز زمين بوده است. زيرا اولا بهشت موعود قيامت، نعمت جاودانى است كه در آيات بسيارى از قرآن به اين جاودانگى بودنش اشاره شده، و بيرون رفتن از آن ممكن نيست و ثانيا ابليس آلوده و بى‏ايمان را در آن بهشت راهى نخواهد بود، نه وسوسه‏هاى شيطانى است و نه نافرمانى خدا. ثالثا در رواياتى كه از طرق اهل بيت علیهم السلام به ما رسيده اين موضوع صريحا آمده است.»(14)

یکی از این روایات به این شرح است: «امام صادق علیه السلام درباره جنت آدم می فرماید که این جنت، باغی از باغ های دنیا است که خورشید و ماه بر آن طلوع می کند چرا که اگر باغی از باغ های سرای آخرت بود، هیچ گاه آدم از آن خارج نمی شد.»(15)

بنابراین، این تلقی که انسان از ابتدا در بهشت اخروی بود اما بعد از نافرمانی حضرت آدم، از آنجا اخراج و در زمین مستقر شد، تلقی نادرستی است. حضرت آدم از همان ابتدا برای زندگی در زمین آفریده شد و مدتی در محیطی ایزوله و خاص در زمین، زندگی می کرد و پس از سپری کردن مراحلی در آنجا، از آن محیط خارج شد و به زندگی عادی در زمین مشغول شد و در موقعیت های تلخ و شیرین دیگر قرار گرفت تا آزموده شود و تکامل یابد.(16)

نتیجه:

برخلاف برداشت‌های سطحی و نقدهای احساس‌محور، داستان خلقت انسان در قرآن، روایتی حکیمانه، هدفمند و سراسر آموزه‌های روان‌شناختی، اخلاقی و تربیتی است. این داستان تصویری روشن از رابطه خدا با انسان، نقش اراده و اختیار، خطرات تکبر و وسوسه، و هدفمندی خلقت ارائه می‌دهد. اگر این تصویر به‌درستی فهم شود، نه تنها غیرعقلانی و اسطوره‌ای نیست، بلکه راهگشای درک دقیق‌تری از هستی، انسان و مسئولیت او در برابر خود، خدا و جهان است.

پی نوشت ها:

  1. سوره فاطر، آیه 15: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ  وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»
  2. سوره زمر، آیه 7: «إِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنْكُمْ  وَلَا يَرْضَى لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ  وَإِنْ تَشْكُرُوا يَرْضَهُ لَكُمْ»
  3. سوره آل عمران، آیه 97: «وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا  وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا  وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ»
  4. سوره عنکبوت، آیه 6: «وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ  إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ»
  5. سوره نمل، آیه 40: « وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ  وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ»
  6. سوره کهف، آیه 49: « وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا  وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا»
  7. سوره نساء، آیه 10: « إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعيراً ».
  8. سوره جن، آیه 15: « وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً».
  9. سوره اعراف، آیه 12: « قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ  قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ»
  10. سوره حجرات، آیه 13: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا  إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ»
  11. سوره بقره، آیه 34: «إِلَّا إِبْلِیسَ أَبی وَ اسْتَکبرَ وَ کاَنَ مِنَ الْکافِرِینَ»
  12. سوره اعراف، آیه 13: « قَالَ فَاهْبِطْ مِنهْا فَمَا یکونُ لَک أَن تَتَکبَّرَ فیها فَاخْرُجْ إِنَّک مِنَ الصَّغِرِینَ»
  13. سوره بقره، آیه 30: «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً»
  14. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374ش، ج1، ص186-187.
  15. «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ جَنَّةِ آدَمَ ع فَقَالَ جَنَّةٌ مِنْ جِنَانِ الدُّنْيَا تَطْلُعُ فِيهَا الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ لَوْ كَانَتْ مِنْ جِنَانِ الْآخِرَةِ مَا خَرَجَ مِنْهَا أَبَداً.»,کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1407ق، ج3، ص247.
  16. به تعبیر قرآنی، خداوند انسان را در سختی آفرید (سوره بلد، آیه 4: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ كَبَدٍ») و آنها به خیر و شرّ امتحان می شوند(سوره انبیاء، آیه 35: « كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَةً»).

توبه با پشیمانی حقیقی، عزم بر ترک گناه، جبران آنچه را ترک کرده و ادای حقوق خداوند و خلق، محقق می‌شود ودر کنار آن هم دستوراتی مانند نماز و دعا و... وارد شده است.
تلاش برای توبه حقیقی

پرسش:
با توجه به روایات معصومین برای توبه چه سوره یا دعایی بخوانم تا زودتر مستجاب و پذیرفته شود؟
 

پاسخ:
واقعیتِ توبه، بازگشت از گناه و روی آوردن به خداوند است. با توجه به اینکه انسان همیشه در معرض لغزش‌ها و معصیت قرار دارد، باید پیوسته از خدا توفیق ترک گناهان و بازگشت به او را طلب کند. توبه واقعی، با پشیمانی حقیقی، عزم بر ترک گناه، جبران آنچه را ترک کرده و ادای حقوق خداوند و خلق می‌شود. (1) ائمّه اطهار علیهم‌السلام باوجود پیراسته از هر گناهی، با توجه به عظمت خداوند، خود را در پیشگاه او مقصر می‌دیدند و به دنبال توبه و استغفار بودند. دعاها و طلب توبه آنان برای ما سرمشق و آموزشی است و به ما راه بازگشت به خداوند و توبه را نشان می‌دهد. 
در ذیل به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

1. نماز توبه
پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله روز یکشنبه ماه ذی‌القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف‌فرما شدند و فرمودند: ای مردم کدام یک از شما حاضرید توبه کنید؟ همگان عرض کردند ای رسول خدا صلی‌الله علیه و آله همه ما می‌خواهیم توبه کنیم. پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله فرمودند: یکشنبه این ماه غسل کنید، وضو بگیرید، دونماز دورکعتی بخوانید. در هر رکعت یک‌بار سوره حمد، سه بار سوره توحید، یک‌بار سوره فلق و یک‌بار سوره ناس را بخوانید. سپس بعد از تمام کردن نماز، هفتاد مرتبه ذکر «استغفرالله ربی و اتوب الیه» و یک‌بار «لا حَولَ وَ لا قُوَّهَ إلّا بِالله العَلِیِّ العَظیمِ» بگویید سپس بگویید: «یا عَزیزُ یا غَفّارُ إغفِر لِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمیعِ المؤمِنینَ وَ المُؤمِناتِ فَإنَّهُ لا یَغفِرُ الذُّنوبَ إلّا أنتَ». 
سپس پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله در مورد فضیلت این نماز فرمودند: «ما من عبد من أمّتی فعل هذا الّا نودی من السّماء: یا عبد اللّه استأنف العمل فإنّک مقبول التّوبه مغفور الذنب و ینادی ملک من تحت العرض: أیّها العبد بورک علیک و على أهلک و ذریتک و ینادی مناد آخر: أیّها العبد ترضى خصماؤک یوم القیامه»؛ هر کس آن را بجا آورد توبه‌اش مقبول و گناهانش آمرزیده شود و خصومت کنندگان او در روز قیامت از او راضی شوند ... مردم گفتند: ای رسول خدا! اگر کسی این اعمال را در زمان دیگری غیر ماه ذی‌القعده به‌جای آورد چه حکمی دارد؟ در پاسخ فرمودند: همان پاداش و خواص را دارد. سپس در پایان افزود: «این‌ها را جبرئیل در شب معراج به من آموخت». (2)

2. دعای امام سجاد علیه‌السلام درباره توبه و طلب توفیق و بازگشت به‌سوی پروردگار
دعاى سى و یکم از صحیفه سجادیه در بیان توبه و بازگشت به‌سوی پروردگار؛ همچنین دعای سی و نهم در درخواست عفو و گذشت و رحمت و مهربانى از خدای تعالی و دعاى دوازدهم در اقرار به گناه و درخواست توفیق براى توبه و بازگشت از معصیت به‌سوی طاعت خداى تعالى است. خواندن با توجه این دعاهای معتبر زمینه توبه واقعی را در انسان ایجاد می‌کند.

3. صلوات بر محمد و آل محمد
امام رضا علیه‌السلام می‌فرماید: «مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلَاهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ‏ هَدْماً». کسی که توانایی بر چیزی که موجب محو و آمرزش گناهان او شود ندارد، پس بسیار بر محمد و آلش صلوات بفرستد، چراکه صلوات گناهان را نابود و ریشه‌کن می‏کند. (3)

4. یاد خدا و استغفار
﴿ وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ﴾؛ (4) و کسانی که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می‌افتند؛ و برای گناهان خود، طلب آمرزش می‌کنند و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟ و بر گناه، اصرار نمی‌ورزند، بااینکه می‌دانند.

5. تلاوت قرآن
انسان در زندگی، گاه دچار گناه و لغزش‌های کوچک و بزرگ می‌شود که برخی از آنان کفاره دارد، تلاوت قرآن کفاره گناهان است. از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نقل‌شده که به سلمان فرمودند: قرآن بخوان که خواندن قرآن کفاره گناهان، سپر آتش و امان از عذاب الهی است. (5)
محمد بن بشیر از حضرت على بن الحسین علیهماالسلام نقل می‌کند: هر کس یک حرف از قرآن را  فقط گوش کند؛ گرچه نخواند خداوند براى او یک حسنه بنویسد و یک گناه از او محو کند و یک درجه برایش بالا برد و هر کس با نگاه و بدون صوت و تلفظ‍‌ آن را بخواند، برایش به حرفى حسنه‌ای بنویسد و گناهى از او محو کند و درجه او بالا برد و هر کس یک حرف ظاهر از آن را بیاموزد خداوند برایش ده حسنه بنویسد و ده گناه از او محو کند و ده درجه برایش بالا برد، ... و هر کس یک حرف از آن در حال ایستاده در نمازش بخواند خداوند در برابر یک حرف صد حسنه برایش بنویسد و صد گناه از او محو کند و صد درجه برایش بالا برد. (6)
امام باقر علیه‌السلام: «هر کس سوره انا انزلناه… را با صدای بلند بخواند، مانند آن است که شمشیر خود را در راه خداوند عزوجل کشیده است (جنگ می‌کند)؛ و هر کس این سوره را آهسته قرائت نماید مانند آن است که در راه خدا در خون خود آغشته شده است؛ و هر کس این سوره را ده بار بخواند خداوند گناهان او را می‌زداید و محو می‌کند». (7)
امام صادق علیه‌السلام: «مَنْ قَرَأَ إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ‏ فِی فَرِیضَهٍ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ نَادَى مُنَادٍ یَا عَبْدَ اللَّهِ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ مَا مَضَى فَاسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ» هر که سوره قدر را در یکی از نمازهای واجب قرائت نماید منادی ندا می‌دهد‌: ای بنده خدا گناهان گذشته تو را آمرزیده است؛ پس اعمالت را از سر بگیر. (8)

6. ذکر استغفار
قرآن کریم در سوره نوح آیه 10 می‌فرماید: ﴿فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا﴾؛ پس [به آنان] گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره بسیار آمرزنده است. بر اساس این آیه استغفار نیز باعث بخشش گناه هان می‌شود.

7. طلب بخشش کردن از خداوند
یکی از راه‌های بخشش گناهان و پذیرش توبه دعا کردن و طلب بخشش از خداوند است همچنان که امیرالمؤمنین علیه‌السلام در ابتدای دعای کمیل چنین می‌فرماید: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِکُ الْعِصَمَ؛ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ؛ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَیِّرُ النِّعَمَ؛ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعاءَ؛ اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاءَ؛ اَللّهُمَّ اغْفِرْلى کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطیئَهٍ اَخْطَاْتُها»؛ خدایا! بیامرز براى من آن گناهانى را که پرده حرمتم مى‌درد؛ خدایا! بیامرز براى من آن گناهانى را که کیفرها را فرومی‌بارند؛ خدایا! بیامرز برایم گناهانى را که نعمت‌ها را دگرگون مى‌سازند؛ خدایا! بیامرز برایم آن گناهانى را که دعا را بازمی‌دارند؛ خدایا! بیامرز برایم گناهانى که بلا را نازل مى‌کند؛ خدایا! بیامرز برایم همه گناهانى را که مرتکب شدم و تمام خطاهایى که به آن‌ها آلوده گشتم.

نتیجه:
توبه با پشیمانی حقیقی، عزم بر ترک گناه، جبران آنچه را ترک کرده و ادای حقوق خداوند و خلق، محقق می‌شود؛ اما برای تحصیل توبه حقیقی در آموزه‌های روایی دستوراتی اعم از نماز، دعا، ذکر، استغفار و تلاوت قرآن وارد شده است که به برخی از آن‌ها اشاره شد.

پی‌نوشت‌ها:
1. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)، ص 550، حکمت 417، هجرت، قم، چاپ: اول، 1414 ق.
2. ابن طاووس، على بن موسى، الإقبال بالأعمال الحسنه فیما یعمل مره فى السنه، ج‏2، ص 20، دفتر تبلیغات اسلامى، قم، چاپ اول، 1376 ش.
3. ابن‌بابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا علیه‌السلام، 2 ج‏1، ص 294، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378 ق.
4. سوره آل‌عمران، آیه 135.
5. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار (للشعیری)، ص 39، مطبعه حیدریه، نجف، چاپ اول، بی‌تا.
6. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج‏2، ص 612، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
7. همان، ص 621.
8. ابن‌بابویه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 124، دارالشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406 ق.

رمز تحول افرادی مانند فضیل با شنیدن یک آیه از قرآن این است که خود را در همان لحظه، مخاطب آیه می‌بینند و با دیده عبرت به آیات قرآن می‌نگرند.
فضیل عیاض و تأثیر قرآن بر قلب

پرسش:
 فضیل عیاض چه آیه‌ای از قرآن را شنید که روی آن تأثیر گذاشت و توبه کرد؟ ماجرایش چیست؟ مگر این آیه به چه مطلبی اشاره دارد که روی او این‌قدر تأثیرگذار بود؟
 

پاسخ:
 در طول تاریخ افراد زیادی تحت تأثیر آیات قرآن قرارگرفته و مسیر زندگی خود را تغییر داده‌اند. این مسئله از زمان نزول قرآن بر رسول خدا صلی‌الله علیه و آله آغاز شد. برای مثال مرد عربى خدمت پیامبر صلی‌الله علیه و آله آمد و عرض کرد: «علِّمنى ممّا علّمک اللّه»؛ ازآنچه خدا به تو آموخته به من بیاموز.» پیامبر او را به یکى از یارانش سپرد تا آیات قرآن را به او تعلیم دهد. او سوره زلزال را به وی تعلیم داد، وقتی آیه ﴿فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّه خَیْراً یَرَه... ﴾؛ (۱) را خواند، آن مرد از جا برخاست و گفت: «همین مرا کافى است»! رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمود: او را رها کن که او فقیه شد.(2)

توبه فضیل بن عیاض
«فضیل» که در کتب رجال، به‌عنوان یکى از راویان موثق از امام صادق علیه‌السلام و از زهاد معروف معرفی‌شده، در آغاز کار، راهزن خطرناکى بود که همه مردم از او وحشت داشتند.
روزی فضیل، دخترکى را دید و نسبت به او علاقه‌مند شد، این علاقه «فضیل» را وادار کرد که شب‌هنگام از دیوار خانه او بالا رود و تصمیم داشت به هر قیمتى شده به وصال او نائل گردد، در این هنگام بود که دریکی از خانه‌های اطراف، شخص بیدار دلى مشغول تلاوت قرآن بود و به این آیه رسید؛ ﴿أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون‏﴾؛ آیا وقت آن نرسیده است که دل‌های مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کسانى نباشند که درگذشته به آن‌ها کتاب آسمانى داده شد، سپس زمانى طولانى بر آن‌ها گذشت و قلب‌هایشان قساوت پیدا کرد؛ و بسیارى از آن‌ها گناهکارند!(۳) این آیه همچون تیرى بر قلب آلوده «فضیل» نشست. یک مرتبه گفت: «یا ربّ قد آن؛ بله خداوندا وقت آن رسیده است» از دیوار بام فرود آمد و به خرابه‌ای وارد شد که جمعى از کاروانیان آنجا بودند و براى حرکت به‌سوی مقصدى با یکدیگر مشورت می‌کردند، می‌گفتند: فضیل و دارودسته او در راهند، اگر برویم راه را بر ما می‌بندند و ثروت ما را به غارت خواهند برد! فضیل که پشیمان شده بود، توبه کرد و دائماً در جوار «کعبه» می‌زیست تا همان‌جا در «روز عاشورا» از دنیا رفت. (4)

خشوع با یاد خدا
آیه‌ای که فضیل را متحول کرد، می‌فرماید: شأن یاد خدا چنین شأنى است که هرگاه نزد مؤمن به میان آید، بی‌درنگ، دنبالش خشوعى در دل مؤمن می‌آید. (۵) قرآن درباره افرادی که قلب مریض دارند، می‌فرماید: ﴿ أَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآن‏ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها ﴾ (۶) دلشان نسبت به قرآن قفل دارد؛ یعنی اگر قلب افراد آماده آیات قرآن باشد، ﴿ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم‏ ﴾ (۷) وقتی نام خدا برده می‌شود دلشان به تب‌وتاب و دلهره می‌افتد، مگر آنکه قلب شخص دچار قساوت شده باشد. در واقع رمز تحول فضیل با شنیدن این آیه از قرآن این بود که خود را مخاطب آیه دید و قلبش با یاد خدا خاشع شد، این همان تدبر در قرآن و تذکر از آن است که انسان را به یک فرد باتقوا مبدل می‌سازد.
امیر مؤمنان علیه‌السلام می‌فرماید: «متقین طوری هستند وقتى به آیه‌ای برسند که تشویقى در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روی‌آورند و جانشان به پرواز درمی‌آید و گمان می‌برند که نعمت‌های بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد و هرگاه به آیه‌ای می‌رسند که ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن می‌سپارند و گویا صداى بر هم خوردن شعله‌های آتش، در گوششان طنین‌افکن است... و از خدا آزادى خود را از آتش جهنّم می‌طلبند». (8)

نتیجه:
در طول تاریخ افراد زیادی تحت تأثیر آیات قرآن قرار گرفته و مسیر زندگی خود را تغییر داده‌اند. این مسئله از زمان نزول قرآن بر رسول خدا صلی‌الله علیه و آله آغاز شد. آیه‌ای که فضیل را متحول کرد می‌فرماید: شأن یاد خدا چنین است که هرگاه نزد مؤمن به میان آید، بلادرنگ دنبالش خشوعى در دل مؤمن می‌آید.
 قرآن درباره افرادی که قلب مریض دارند، می‌فرماید دلشان نسبت به قرآن قفل دارد؛ یعنی اگر قلب افراد آماده آیات قرآن باشد، وقتی نام خدا برده می‌شود دلشان به دلهره می‌افتد. مگر آنکه قلب شخص دچار قساوت شده باشد.
رمز تحول افرادی مانند فضیل با شنیدن یک آیه از قرآن این است که خود را در همان لحظه، مخاطب آیه می‌بینند و با دیده عبرت به آیات قرآن می‌نگرند، این همان تدبر در قرآن و تذکر از آن است که انسان را به یک فرد باتقوا مبدل می‌سازد. همان‌گونه که درآیات و روایات، مؤمنان و متقین افرادی معرفی‌شده‌اند که با یاد خدا دل‌هایشان به لرزه می‌افتد و با خواندن آیات بهشت و جهنم، گویا آن‌ها را می‌بینند.

منابع برای مطالعه بیشتر:
صبوحی طسوجی، علی، کتاب تدبر در قرآن کریم، انتشارات تدبر در کلام وحی و سیره ائمه اطهار.
کرجی، علی، مقاله تدبر در قرآن از دیدگاه اهل‌بیت علیهم‌السلام، فرهنگ کوثر، 1384، شماره 63.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره زلزال، آیه 7.
2. حقى بروسوى، اسماعیل‏، تفسیر روح البیان‏، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، بی تا، ج 10، ص 495.
3. سوره حدید، آیه 16.
4. قمی، شیخ عباس، سفینه البحار و مدینه الحکم و الآثار، نشر اسوه، بی-تا، ج 7، ص 103.
5. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین، چاپ پنجم، ج 19، ص 283.
6. سوره محمد، آیه 24.
7. سوره انفال، آیه 2.
8. شریف الرضی، نهج‌البلاغه، قم، نشر مشهور، خطبه ۱۹۳.
 

امید به مغفرت الهی از سویی در گرو فراهم آوردن عوامل زمینه‌ساز آن مانند توبه حقیقی است و از سوی دیگر نیازمند رفع موانع آن مانند اهمال‌کاری در جبران گناه است.
نشانه‌های مغفرت الهی

پرسش:

عفو و مغفرت الهی چه نشانه‌هایی دارد تا مطمئن شویم بخشیده شدیم؟

پاسخ:
یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های انسان، بخشش گناهان و نجات از عذاب الهی است که زمینه‌ساز دست یافتن به کمال و سعادت حقیقی است. علاوه بر دخالت فطرت کمال خواه انسان، زمینه پررنگ شدن این دغدغه، در معارف اسلامی ایجاد شده است به‌نحوی‌که در آیات و روایات بسیاری، راه‌هایی برای مغفرت خواهی و جبران گناهان و خطاها ارائه و بر پی‌جویی آن تشویق شده است؛ اما تشخیص اینکه آیا فرد مورد مغفرت و رحمت خداوند متعال قرار گرفته است یا خیر، در گرو فراهم آوردن شرایط و زمینه‌های آن و نیز دارای آثار و پیامدهایی است که در ادامه به این موضوع پرداخته می‌شود.

نکته اول: مغفرت، وعده حتمی الهی
مغفرت از ماده «غفر» است که در لغت به معنی پوشیدن چیزی است که انسان را از زشتی حفظ می‌کند و در اصطلاح قرآنی به این معنى است که خداوند عیوب و گناهان بندگان پشیمان خود را می‌پوشاند و آن‌ها را از عذاب و کیفر حفظ کرده و اثر گناه را محو می‌نماید.(1) خداوند متعال از سویی فرموده است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ أَجْرٌ عَظِیم‌؛ خداوند، به آن‌ها که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند وعده آمرزش و پاداش عظیمی داده است»(2) و از سوی دیگر فرموده است: «إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَوَقِع؛ آنچه به شما وعده داده شده، حتماً واقع خواهد شد»؛(3) بنابراین وعده مغفرت الهی، حتمی و قطعی است، اما برای تحقق این وعده و امید به آن، انسان باید شرایط و زمینه‌های آن را فراهم آورد و موانع آن را رفع نماید.

نکته دوم: توجه به آثار و پیامدها
عفو و مغفرت الهی همراه با برخی نشانه‌ها و پیامدها است که وقتی بروز و ظهور پیدا کرد انسان می‌تواند امید داشته باشد که مورد مغفرت الهی قرار گرفته است. بهجت و سروری که در قلب انسان از توبه به وجود می‌آید و نیز دوری از گناه نشان‌دهنده پذیرش توبه و درنتیجه مورد مغفرت الهی قرار گرفتن است. همچنین انس و الفت با دعا و مناجات با خدا از دیگر نشانه‌ها است.
علاوه بر این‌ها، با بررسی روایات می‌توان به برخی از این نشانه‌ها دست یافت که به چند مورد اشاره می‌شود:
1. توفیق اشک
 خشکی چشم، نشانه شقاوت دل بر اثر گناه است و در عوض توفیق اشک و گریه از خوف الهی، نشان دهنده رحمت خداوند متعال است. در روایتی از امیر مؤمنان علی علیه‌السلام نقل شده که فرمود: «البُکاءُ مِن خَشیَهِ اللَّهِ مِفتاحُ الرَّحمهِ؛ گریستن از ترس خدا، کلید رحمت است».(4) در حدیث دیگری از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله نقل شده که فرموده است: «مَن خَرَجَ مِن عَینَیهِ مِثلُ الذُّبابِ مِن الدَّمْعِ مِن خَشیَهِ اللَّهِ آمَنَهُ اللَّهُ بهِ یَومَ الفَزَعِ الأکبَرِ؛ هر کس از ترس خدا به‌اندازه مگسى اشک از چشمش خارج شود، خداوند او را در آن روزِ ترس بزرگ، ایمن مى‌گرداند».(5)
2. تبعیت از احکام و حدود الهی
 اگر انسان توفیق تبعیت از احکام الهی دارد، بدان معنا است که مورد عنایت خداوند متعال است چراکه توفیق تبعیت از حدود الهی، موجب سعادتمندی دانسته شده است و سعادتمند مورد غفران خداوند متعال است. در روایت آمده است: «لا یَسعَدُ أحَدٌ إلاّ بِإقامَهِ حُدودِ اللّه‏ وَ لا یَشقى أحَدٌ إلاّ بِإِضاعَتِها؛ هیچ‌کس جز با اجراى حدود و احکام خدا خوشبخت نمی‌شود و جز با ضایع کردن آن بدبخت نمی‌گردد».(6)
3. خوف الهی
 فردی که خوف از خدا دارد به معنای آن است که به مقام بیداری از گناه رسیده است. می‌فرماید: «سَیذَّکرُ مَنْ یخْشی؛ به‌زودی کسی که از خدا می‌ترسد، متذکر خواهد شد»(7) و بیداری، مقدمه جبران گناه و خطا است و از همین جهت منزلگاه خائفان، بهشت نامیده شده است. در سوره نازعات فرموده است: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی فَإِنَّ الْجَنَّهَ هِی الْمَأْوی؛ و اما کسی که از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوی [و هوس ] جلوگیری کند، درنتیجه، بهشت منزلگه نهایی اوست».(8) در حقیقت امید به رحمت خدا و دیدن نشانه‌های آن به معنای خوف از خدا نداشتن نیست بلکه خوف الهی در دل داشتن از لوازم و نشانه‌های مغفرت الهی است و انسان مؤمن و مقبول درگاه حضرت حق هیچ‌گاه از مقام خوف الهی خارج نمی‌شود.
4. احساس نشاط و توانایی
 خدای متعال در قرآن فرموده است: «وَیَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّمَاء عَلَیْکُم مِّدْرَارًا وَیَزِدْکُمْ قُوَّهً إِلَى قُوَّتِکُمْ؛ و اى قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به‌سوى او بازگردید تا باران را پی‌درپی بر شما بفرستد؛ و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید».(9)

نتیجه‌گیری
امید به مغفرت الهی از سویی در گرو فراهم آوردن عوامل زمینه‌ساز آن مانند توبه حقیقی و خالصانه، یاری‌رساندن به بندگان خدا و گذشت از خطای آن‌ها، توسل به اولیاء الهی، پرهیز از گناه کبیره، استغفار و ادای نماز است و از سوی دیگر نیازمند رفع موانع آن مانند، شرک، ناامیدی، اهمال‌کاری در جبران گناه و توبه غیر صادقانه و نابهنگام است. همچنین برخی آثار مانند توفیق بر ادای حدود الهی، توفیق اشک و مناجات با خدا، خوف الهی در دل داشتن و احساس توانایی و نشاط از علائم تحقق مغفرت الهی است.

منابع جهت مطالعه بیشتر
1. اسدی مقدم، عباسعلی، قرآن و بصیرت: محروم ‌شدگان از رحمت و مغفرت الهی، تهران، قلم و اندیشه، 1400.
2. بابا شاه، کبری، مغفرت الهی در قرآن و عرفان، تهران، موسسه آموزشی تألیفی ارشدان، 1399.
3. انصاریان، حسین، توبه آغوش رحمت، مترجم اقبال حیدری، قم، انصاریان، 1384.

پی‌نوشت‌ها
1. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، معجم مفردات الفاظ قرآن، تهران، المکتبه المرتضویه، 1416 ق، ص ۶۰۹.
2. سوره مائده، آیه 9.
3. سوره مرسلات، آیه 7.
4. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، مصحح: سید مهدی رجایی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، 1410 ق، ح 2051.
5. مجلسی، محمدباقر، همان، ج ۹۳ ص ۳۳۶.
6. نوری طبرسی، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل، بیروت، مؤسسه آل البیت (ع) لإحیاء التراث، 1408 ق، ج 18، ص 9.
7. سوره اعلی، آیه 10.
8. سوره نازعات، آیات 40 و 41.
9. سوره هود، آیه 52.
 

توبه از گناه، واجب شرعی است که انسان نیت کند تمام تلاش خود را بکار می گیرد که دیگر مرتکب عمل حرام، بخصوص آنچه تا حال انجام می داده است نشود.
چگونگی توبه از گناهان

پرسش:
برای گناهان، چند بار باید توبه کرد؟ آیا هر بار یادمان آمد باید باز توبه کنیم یا یک‌بار توبه کافی است؟
 

پاسخ:
لطف خداوند شامل حال انسان گشت و بابی به نام توبه برای بازگشت دوباره انسان به آغوش خداوند باز شد. مهربانی او اقتضا می‌کند که اگر صدبار هم توبه خویش را شکستیم باز به‌سوی او برگردیم چراکه او کریم است و با کریمان کارها دشوار نیست.
 برخی تصور می‌کنند به‌محض اینکه از انجام گناه خود پشیمان شدند؛ یعنی توبه صورت گرفته است حال‌آنکه برای توبه شرایطی وجود دارد که تا محقق نشود توبه انجام نمی‌پذیرد. مهم‌ترین و اولین شرط توبه ندامت نسبت به انجام گناه است. وقتی انسان گناه کرده و بعد از گناه خود حقیقتاً پشیمان شد؛ یعنی گام در مسیر توبه نهاده است. 
قدم بعدی عزم و تصمیم جدی بر ترک گناه است بدین معنا که انسان با خود و خدا قرار محکمی ببندد مبنی بر ترک همیشگی گناه. در ادامه وظیفه شخص توبه‌کار جبران گناهان گذشته است. چنانچه حق‌الله بر گردن اوست باید ادا کند و اگر حق‌الناسی اعم از مادی و معنوی بر عهده دارد باید به جبران آن همت گمارد و رضایت صاحب حق را بگیرد.

توبه دفعی یا تدریجی
آنچه در ترک گناه اولویت دارد، ترک دفعی گناه است بدین معنا که انسان دفعتاً از تمام گناهان توبه نماید و درصدد جبران همه خطاهای خویش برآید؛ اما چنانچه شخصی چنین اراده‌ای را در خود سراغ ندارد می‌تواند به شکل تدریجی اقدام به توبه نماید. منظور از ترک تدریجی گناه این است که شخص یک یا چند گناهی که بیش از سایر گناهان مبتلا می‌شود را انتخاب نموده و تمام همت خویش را بر ترک آن‌ها گمارد. بعد از موفقیت در ترک این چند گناه، دوباره همین روش را برای ترک سایر گناهان به کار گیرد.
بنابراین برای گناهان می‌توان یک‌بار توبه کرد و تمامی گناهان را کنار گذاشت و یا هر دفعه برای تعداد مشخصی از گناه توبه نمود. اینکه انسان هر بار به یاد گناهان خویش بیفتد اگر گناهان را ترک نموده نیاز به توبه نیست؛ اما احساس ندامت و پشیمانی و عذرخواهی از خداوند همواره حتی بعد از توبه بر ما لازم است. البته این احساس تا جایی مورد تأیید است که انسان را به افسردگی و خمودی نکشاند؛ بلکه او را به فعالیت و جبران گناه و تلاش برای رسیدن به مقامات بالاتر ترغیب نماید. قرآن می‌فرماید: ﴿وَهُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ وَیَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ﴾؛ «او کسی است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و بدی‌ها را می‌بخشد و آنچه را انجام می‌دهید می‌داند». (1)

فطرت پاک
انسان فطرتاً پاک آفریده شده و گناه، فطرت انسان را مکدر می‌کند؛ اما توبه از گناه منجر می‌شود دوباره قلب انسان سلیم گردد و قلبی که سلیم شود ذاتاً مقبول خدا می‌گردد. امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ، وَ الْمُقیمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ کَالْمُسْتَهْزِءُ»؛ (۲) «کسی که از گناه خویش توبه [کامل و جامع‌الشرایط] کند، مانند کسی است که گناهی از او سر نزده، امّا کسی که گناه را ادامه می‌دهد درحالی‌که از آن استغفار می‌کند، مانند کسی است که استهزاء می‌نماید».

انواع توبه
امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «التَّوبَهُ حَبْلُ اللّه و مَدَدُ عِنایَتِهِ و لا بُدَّ للعبدِ مِن مُداوَمهِ التّوبَهِ علی کُلِّ حالٍ و کلُّ فِرقَهٍ مِن العِبادِ لَهُم تَوبَهٌ، فتَوبَهُ الأنبیاءِ مِنِ اضْطِرابِ السِّرِّ و تَوبَهُ الأصْفیاءِ مِن التَّنفُّسِ و تَوبَهُ الأولیاءِ مِن تَلْوِینِ الخَطَراتِ و تَوبَهُ الخاصِّ مِن الاشْتِغالِ بِغَیرِ اللّه و تَوبَهُ العامِّ مِن الذُّنوبِ»؛ (۳)«توبه، ریسمان خدا و لشکر عنایت اوست. بنده باید درهرحال بر توبه مداومت ورزد. هر گروهی از بندگان را توبه‌ای است: توبه انبیا از اضطراب درون، توبه اصفیا از نَفَس کشیدن [بدون یاد خدا]، توبه اولیا از وارد شدن خطورات گوناگون به دل، توبه خاصّان از پرداختن به غیر خدا، و توبه عوام از گناهان است».

نتیجه:
بعد از انجام هر گناه، توبه‌کردن واجبی شرعی می‌شود که بر شخص خطاکار لازم است بدان همت گمارد. اگر توبه حقیقی باشد انسان دوباره به سمت گناه بازنمی‌گردد؛ بنابراین همان یک‌بار توبه برای گناه کافی است به شرطی که رجوع دوباره‌ای به گناه وجود نداشته باشد؛ اما اگر شخص توبه‌اش را شکست و برخلاف قول و قرارش دوباره گناه کرد در این حالت توبه دوباره برای او واجب می‌شود و باید اقدام کند. نهی از به تأخیر انداختن توبه، مذمت تسویف یعنی امروز و فردا کردن در توبه، پرهیز از اصرار بر گناه و تأکید بر مداومت بر توبه ازجمله مؤلفه‌های لازم در جبران گناهان است.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره شوری، آیه ۲۵.
2. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / مصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۴۳۵.
3. المجلسی، الشیخ محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ هـ. ق، ج ۶، ص ۳۱.

 

روایات متعددی در مورد بخشش گناهان به واسطه گریه بر امام حسین علیه السلام وارد شده است لکن این روایات، پیش فرض هایی دارند که در روایات دیگر بیان شده است.
اثر گریه بر امام حسین علیه السلام

پرسش:
آیا گریه و عزاداری بر امام حسین علیه‌السلام یا زیارت قبر ایشان باعث آمرزش گناهان صغیره و کبیره حتی آن‌هایی که در آینده انجام می‌دهیم، می‌شود؟ پس چه طور است که می‌گویند برای بخشیده شدن فقط باید توبه کرد؟ یا گناه نا کرده آینده چطور الآن بخشیده می‌شود؟
 

پاسخ:
زیارت اهل‌بیت از جمله زیارت امام حسین علیه‌السلام، نیز از بزرگ ترین و مؤثرترین و با ارزش‌ترین عبادات است که توفیق می‌خواهد. برای این زیارت‌ها اثرات بسیار زیادی گفته شده که یکی از آن‌ها بهشتی شدن یا بخشش گناهان است که شبهاتی ایجاد کرده است. 
برای رفع این شبهات و شناخت دقیق این دسته روایات نیاز به تفصیل بیشتر است که در ادامه ذکر می‌کنیم:

1. در روایات بسیاری از ثواب گریه و عزاداری گفته شده که بخشش گناهان یا بهشتی شدن با گریه بر امام حسین علیه‌السلام و همراهی اهل‌بیت علیهم‌السلام یکی از این اثرات است؛ که امام رضا علیه‌السلام فرمود: «هرکسی مصیبت ما را یاد کند و برای ظلم‌هایی که به ما شده گریه کند، در روز قیامت با ما و در درجه ما خواهد بود». (1) امام باقر علیه‌السلام می‌فرماید: «هر مؤمنی که برای کشته شدن حسین اشک بریزد تا بر گونه‌اش جاری شود، خداوند او را در غرفه‌های بهشتی جای می‌دهد که مدتی طولانی در آن‌ها ساکن باشد». (2) امام صادق علیه‌السلام فرمود: «هرکس که نزد او از حسین علیه‌السلام یاد شود و به اندازه بال مگسی از چشمانش اشک جاری شود، ثواب او بر عهده خدای عزوجل است و خدای متعال به کمتر از بهشت برای او راضی نمی‌شود.»(3) از این روایات که ثواب‌های عظیمی برای زیارت امام حسین علیه‌السلام گفته شده بسیار زیاد است که در کتب مزار و زیارت‌ها آمده است.

2. نکته مهم این است که بخشش گناهان بعدی و قبلی اولین بار در خود قرآن آمده و در مورد پیامبر است. «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقِیماً وَ یَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزا» «ما براى تو پیروزى آشکارى فراهم ساختیم! تا خداوند گناهان گذشته و آینده‏اى را که به تو نسبت مى‏دادند ببخشد (و حقّانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت فرماید»(4) در مورد معنای بخشش گناهان آینده پیامبر با وجود عصمت پیامبر برخی مفسران این طور گفته‌اند که اینکه این گناهان، گناهان واقعى نبود، بلکه گناهانى بود پندارى و در افکار مردم و در باور آن‌ها، چنان که در آیه 14 سوره شعراء داستان موسى علیه‌السلام مى‏خوانیم که موسى به پیشگاه خدا عرضه داشت: فرعونیان بر من گناهى دارند که مى‏ترسم به جرم آن گناه مرا بکشند در حالى که گناه او چیزى جز یارى فرد مظلومى از بنی‌اسرائیل و کوبیدن (سهوی) ستمگرى از فرعونیان نبود. بدیهى است این نه تنها گناه نبود، بلکه حمایت از مظلوم بود، ولى از دریچه چشم فرعونیان گناه محسوب مى‏شد. به تعبیر دیگر «ذنب» در لغت به معنى آثار شوم و تبعات کارى است، ظهور اسلام در آغاز، زندگى مشرکان را به هم ریخت، ولى پیروزی‌های بعد سبب شد که آن تبعات به دست فراموشى سپرده شود. مشرکان مکه، چه قبل از هجرت و چه بعد از آن، ذهنیات نادرستى درباره اسلام و شخص پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) داشتند که پیروزی‌های بعد بر همه آن‌ها خط بطلان کشید.

3. با بررسی که در روایات زیارت و کلیدواژه بخشش گناهان گذشته و آینده انجام شد، معلوم گردید که این عبارت در مورد گریه بر امام حسین (علیه السلام) وارد نشده است. اگرچه ثواب‌های زیادی مانند وجوب بهشت و حرمت دوزخ و بخشش گناهان و... آمده، ولی این عبارت «ماتقدم منها و ما تأخر» در مورد چند چیز آمده است یکی زیارت امام حسین و امام رضا علیهماالسلام (5) و دیگری برای ثواب برخی اعمال ماه شعبان و رمضان (6) و در این مورد روایت خاصی در مورد گریه بر امام حسین علیه‌السلام یافت نشد.

4. فارغ از این موضوع، این عبارت معنای درست و قابل قبولی نیز می‌تواند داشته باشد. معنای بخشش گناهان آینده در صورت انجام اعمال خاصی، این است که این اعمال باعث ایجاد نورانیت و معنویت می‌شود و این نورانیت و معنویت در انسان باعث می‌شود انسان خود به خود از گناهان آینده دور شود؛ یعنی معنای باطنی این عبارت تشویق به گناهان آینده نیست، بلکه برعکس معنای عبارت این است که این نورانیت باعث می‌شود که زمینه گناهان آینده در انسان از بین برود. بخشش گناهان آینده به معنای ترک گناهان آینده از طریق نورانیت و معنویت حاصل شده است.

5. روایات به این مضمون درباره گریه بر اباعبدالله و زیارت امامان معصوم و بعض اعمال مستحبی و ... وارد شده است که دلالت دارد این اعمال ثواب فراوان داشته و باعث آمرزش گناهان می‌شود؛ اما اولاً این وعده‌ها اجمالی است و قید و شرط آن‌ها در روایات دیگر به صراحت و بارها ذکر شده است. مثلاً آیه شریفه می‌فرماید: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین‏ (8) خدا فقط از باتقوایان می‌پذیرد. این آیه قید عامی را به همه عبادات و اعمال ما می ‌زند و آن رعایت تقوا است. قرآن در این آیه با حصر انما اعلام می‌کند که فقط از با تقواها می‌پذیرد؛ بنابراین اگر کسی تقوا سرلوحه اعمالش نباشد و به اندازه آب، دردی از او دوا نخواهد کرد. پس این وعده‌ها اجمالی است و با قید و شرط است و امید زا هست و بنده را به سوی خدا جلب می‌کند و تا شرط حقیقی‌اش حاصل نشود، قطعی نمی‌گردد، ولی همین امید کافی است و عامل مهمی در جهت حرکت و رسیدن به صلاح و فلاح است.

6. نکته دیگر این که برای بخشش گناه راه‌های متعددی از سوی خدا طراحی شده است یکی از مهم‌ترین آن‌ها توبه است و دیگری زیارت اهل‌ بیت و توسل و گریه برای مظلومیت آن‌ها مخصوصاً امام حسین علیه‌السلام است و این‌ها با هم منافاتی ندارد. انجام عبادت و عمل صالح با خلوص، جهاد اکبر است و بسیار سخت می‌باشد و سختی خالصانه به جا آوردن عمل، کمتر از سختی توبه خالصانه نیست و وقتی توبه واقعی همه گناهان گذشته را می‌آمرزد و به حسنه تبدیل می‌کند، چرا اشکی که خالصانه برای اباعبدالله ریخته شده، چنین نباشد؟ مگر خداوند درباره توبه نمی‌فرماید: «مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را به حسنات تبدیل می‏کند». (9) بله همان گونه که توبه واقعی فرد را منقلب می‌کند و به جبران گذشته وا می‌دارد، اشک واقعی و ناشی از عشق خالصانه به امام حسین هم انسان را منقلب کرده و به جبران گذشته وا می‌دارد و او به یاری خدا بر جبران حقوق خدا و خلق که ضایع کرده همت می‌کند و اگر هم نتواند و فرصت نیابد این حقوق را جبران کند خداوند از جانب او آن قدر به طلبکارانش عطا می‌کند تا از او بگذرند و گناهش در ارتباط با آن‌ها محو شود.

نتیجه:
روایات در مورد بخشش گناهان با گریه بر امام حسین زیاد است. اگرچه عبارت بخشش گناهان آینده ابتدا در قران برای پیامبر آمده و به معنای از بین رفتن تصورات بد و تهمت‌هایی است که از سوی کفار به پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) زده شده است و در روایات نیز این عبارت برای زیارت امام حسین و امام رضا علیه‌السلام و برخی اعمال ماه شعبان و رمضان آمده است؛ اما اصل این عبارت توجیه پذیر است اولاً به معنای از بین رفتن زمینه گناهان آینده است نه مجوزی برای گناهان آینده و ثانیاً هر اثر و نتیجه‌ای که در روایات آمده مانند بخشش گناهان مشروط به شرایطی مانند تقوا و دوری از گناه است که این نیز در قرآن ذکر شده است. برای بخشش گناه راه‌های متعددی از سوی خدا طراحی شده است. یکی از مهم‌ترین آن‌ها توبه است و دیگری زیارت اهل ‌بیت و توسل و گریه برای مظلومیت آن‌ها مخصوصاً امام حسین علیه‌السلام است و این‌ها با هم منافاتی ندارد و خودش در واقع نوعی توبه به حساب می‌آید.

منابع برای مطالعه بیشتر:
-فلسفه اشک، سید عبدالله حسینی.
-گریه بر امام حسین علیه‌السلام و آثار شگفت آن، سید محسن مهدوی.
-معجزه اشک، حمزه کریم‌خانی.

پی‌نوشت‌ها:
1. مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء بیروت - لبنان، 1404 هجرى قمرى، ج 44، ص 278.
2. همان، ص 285.
3. همان، ص 288.
4. سوره فتح، آیه 1-2.
5. تفسیر نمونه، ج‏22، ص 21.
6. بحارالانوار، همان، 49، ص 286.
7. ابن طاووس، على بن موسى، إقبال الأعمال، دار الکتب الإسلامیه - تهران، چاپ دوم، 1409 ق، ج 1، ص 277.
8. سوره مائده، آیه 27.
9. سوره فرقان، آیه 70.
 

برای توبه مراحلی تعریف شده تا شخص با پشت سر گذاشتن این مراحل به‌سوی مغفرت خدا بازگردد. اولین مرحله پشیمانی از گناه و سپس شخص خود را برای اصلاح گذشته آماده کند.
جبران گناه، شرط قبولی توبه

پرسش:
آیا شرط قبولی توبه، جبران گناهان است؟ چگونه باید جبران کرد، خصوصاً درباره گناهانی مثل غیبت یا زنا؟
 

پاسخ:
حقیقت توبه پشیمانی فرد از گناه و بازگشت از معصیت به اطاعت است و بر انسانی که بخواهد از معصیت خدا به اطاعت او بازگردد لازم است تا آنچه از واجبات را که به‌واسطه گناه ضایع نموده به جا آورد و آنچه را که از حرام انجام داده به‌واسطه ترک، جبران نماید.
توبه چیزی فراتر از استغفار زبانی است. توبه زمانی کامل می‌شود که شخص بعد از پشیمانی از گناه و عزم جدی برای عدم بازگشت دوباره به گناه، آنچه را ازدست‌داده جبران نماید. گناه، آثار سوء درونی و بیرونی دارد. گاهی اثر گناه فقط روح انسان را مکدر می‌سازد و گاه به‌واسطه گناهانِ فرد، خانواده، سایر افراد و یا اجتماع هم آسیب می‌بیند؛ بنابراین توبه حقیقی زمانی شکل می‌گیرد که شخص گناهکار تمام تلاش خود را برای از بین‌ بردن آثار سوء گناه در تمام ابعاد اعم از فردی، خانوادگی و اجتماعی به کار گیرد. قرآن می‌فرماید: ﴿ إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾؛ «مگر کسانی که پس از آن، توبه کنند و اصلاح نمایند؛ (و در مقام جبران گناهان گذشته برآیند که توبه آن‌ها پذیرفته خواهد شد) زیرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است». (1)

جبران گناه
مهم‌ترین بخش توبه، جبران گناه است. اصلاً شرط اصلی پذیرش توبه همین اصلاح و جبران گناه است. اگر شخصی توبه کند؛ اما قدم در مسیر اصلاح و جبران گناهان گذشته نگذارد؛ یعنی توبه‌اش کامل نیست. قرآن می‌فرماید: ﴿ ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَحِیمٌ ﴾؛ «پروردگار تو برای کسانی که از روی نادانی مرتکب کاری زشت شوند، سپس توبه کنند و به صلاح آیند، آمرزنده و مهربان است». (۲) پشیمانی از گناه و عزم بر ترک گناه برای همه گناهان یکسان است؛ یعنی چه گناهان فردی و چه اجتماعی و ... همه‌ و همه برای توبه نیازمند پشیمانی و تصمیم جدی بر ترک هستند؛ اما در بخش اصلاح و جبران گناه تفاوت‌هایی میان گناهان وجود دارد.
اگر گناه انسان حق‌الناس باشد انسان سریعاً باید حقوق مردم را ادا نماید. گاهی این حقوق مادی و مالی است که در این شرایط باید آن مال را به صاحبش بازگرداند و اگر آن شخص در قید حیات نباشد باید به وارثان او برگرداند. 
گاهی هم حقوق مردم معنوی است؛ مانند زمانی که پشت سر کسی غیبت کرده‌اید در این حالت اگر شرایط برای طلب حلالیت وجود دارد باید از آن شخص حلالیت بطلبید و اگر شرایطش نیست با انجام کار خیر به نیت او جبران نمایید؛ مثلاً به نیت او قرآن بخوانید یا صدقه دهید یا هر عمل صالح دیگری را از جانب او به جا آورید. 
بخشی از گناهان انسان هم حق‌الله است؛ مانند زمانی که انسان نماز و روزه‌اش را ضایع نموده است. برای اصلاح و جبران این گناهان هم شخص گناهکار باید عباداتی را که از او فوت‌شده قضا نماید و اگر کفّاره دارد (مانند ترک روزه عمدی و شکستن عهد و نذر) کفّاره آن را بدهد.

گاهی انسان با عمل خویش اسباب انحراف افراد دیگر را فراهم کرده است. مثلاً پوشش و گفتار و رفتار و نوشته‌های او چه در فضای حقیقی و چه مجازی منجر به انحراف دیگران شده است که در این شرایط برای جبران باید تمام همت خویش را به کار گیرد و برای هدایت و بازگرداندن آن افراد اقدام نماید. 
گاهی نیز انسان هم خودش گناه می‌کند و هم‌بستر گناه را برای دیگری فراهم می‌کند؛ مانند زمانی که شخص دچار گناه زنا می‌شود در این شرایط نیز شخص گناهکار باید از گناه خود توبه کند و متناسب با میزانی که در فراهم نمودن شرایط گناه برای خود و دیگران مقصر بوده، به جبران گناه بپردازد. با توجه ‌به حساسیت این موضوع، بیان این گناه برای دیگران یا طلب حلالیت از طرف مقابل لزومی ندارد و شخص باید با انجام عمل صالح و دعا برای هدایت خود و دیگری به جبران گناه بپردازد.
درعین‌حال با توجه ‌به اینکه گناه قلب انسان را مکدر می‌کند شخص باید با انجام عمل صالح و تقویت رابطه باخدا تاریکی قلب را به نور ایمان مبدل سازد و این‌گونه به اصلاح قلب مبادرت ورزد. امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ، وَ الْمُقیمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ کَالْمُسْتَهْزِءُ»؛ (۳)«کسی که از گناه خویش توبه [کامل و جامع‌الشرایط] کند، مانند کسی است که گناهی از او سر نزده، امّا کسی که گناه را ادامه می‌دهد درحالی‌که از آن استغفار می‌کند، مانند کسی است که استهزاء می‌نماید».

اصلاح کردن
همان‌طور که اشاره شد انسان اهل گناه باید حق‌الله و حق‌الناس را جبران کند؛ اما در عین‌حال بعد از جبران گناه، شخص باید با تقویت عمل خویش مسیر اصلاح را در پیش گیرد و با انجام عمل صالح جبران مافات کند تا آثار گناه نیز از بین برود. قرآن می‌فرماید: ﴿ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ﴾؛ «چراکه حسنات، سیئات (و آثار آن‌ها را) از بین می‌برند». (۴) حسنات و کارهای نیکو مطلق‌اند و شامل عبادات و سایر امور ارزشمندی می‌شوند که شرع آن‌ها را تأیید کرده است. پس هر کار خیری را که شخص با قصد تقرب به‌جا آورد می‌توان در دایره حسنات قرارداد.
امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «إنّ اللّه عزّ و جلّ یُکَفِّرُ بکلِّ حَسَنهٍ سیّئهً»؛ (۵) «خداوند متعال با هر کار نیکی، یک کار بد را می‌زداید»؛ به‌عنوان ‌مثال ازجمله راه‌هایی که برای اصلاح توصیه می‌شود کمک و انفاق به دیگران است. قرآن می‌فرماید: ﴿إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ ۖ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ ۚ وَیُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئَاتِکُمْ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ﴾؛ «اگر انفاق‌ها را آشکار کنید، خوب است! و اگر آن‌ها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید، برای شما بهتر است! و قسمتی از گناهان شما را می‌پوشاند؛ (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهید شد.) و خداوند به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است». (6)

و یا در روایتی دیگر آمده است: ابو عثمان می‌گوید: من با سلمان فارسی زیر درختی نشسته بودم، او شاخه خشکی را گرفت و تکان داد تا تمام برگ‌هایش فروریخت، سپس رو به من کرد و گفت سؤال نکردی چرا این کار را کردم. گفتم: بگو ببینم منظورت چه بود؟ گفت: این همان کاری بود که پیامبر انجام داد هنگامی‌که خدمتش زیر درختی نشسته بودم، سپس پیامبر این سؤال را از من کرد و گفت سلمان نمی‌پرسی چرا چنین کردم؟ من عرض کردم بفرمائید چرا؟ فرمود: «ان المسلم اذا توضأ فاحسن الوضوء ثم صلی الصلوات الخمس تحاتت خطایاه کما تحات هذا الورق»؛ هنگامی‌که مسلمان وضو بگیرد و خوب وضو بگیرد، سپس نمازهای پنج‌گانه را بجا آورد، گناهان او فرومی‌ریزد، همان‌گونه که‌برگ‌های این شاخه فروریخت. (7)
در برخی روایات خواندن نمازهای مستحبی و نافله، مخصوصاً نماز شب عامل محو گناهان معرفی‌شده است. امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «قَالَ صَلَاهُ الْمُؤْمِنِ بِاللَّیْلِ تَذْهَبُ بِمَا عَمِلَ مِنْ ذَنْبٍ بِالنَّهَارِ»؛ (۸)«نماز شب مؤمن، گناهان روز او را محو و نابود می‌سازد»؛ و در روایتی در رابطه‌ با جبران گناه غیبت آمده است: «سُئِلَ النَّبِىُّ صلی‌الله علیه و آله ما کَفّارَهُ الإغتِیابِ قالَ: تَستَغفِرُاللّه لِمَن اغتَبتَهُ کُلَّما ذَکَرتَهُ»؛ (۹)«از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله سؤال شد: کفّاره غیبت کردن چیست؟ فرمود: هرگاه او را یاد کردی برای او از خدا طلب مغفرت کنی».

نتیجه:
برای توبه مراحلی تعریف‌شده است تا شخص با پشت سر گذاشتن این مراحل به‌سوی بخشش و مغفرت خدا بازگردد. اولین مرحله ندامت و پشیمانی از گناه است. عزم بر ترک گناه برای همیشه، بعد از پشیمانی انجام می‌گیرد و سپس شخص خود را برای اصلاح یا همان جبران مافات مجهز می‌نماید. جبران حق‌الناس و ادای حق‌الله از مهم‌ترین شرایط پذیرش توبه است. با توجه‌ به اینکه گناه در روح و جان انسان اثر منفی دارد شخص بعد از توبه باید با انجام حسنات، اثر گناه را رفع نماید.

منابع برای مطالعه بیشتر:
1. توبه آغوش رحمت، حسین انصاریان.
2. توبه، حسین مظاهری.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره آل‌عمران، آیه ۸۹.
2. سوره نحل، آیه ۱۱۹.
3. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / مصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۴۳۵.
4. سوره هود، آیه ۱۱۴.
5. مفید، محمد بن محمد، الأمالی، محقق / مصحح: استاد ولی حسین و علی‌اکبر غفاری، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول،  1413 ق، ص ۲۶۲.
6. سوره بقره، آیه ۲۷۱.
7. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و دوم، 1374 ه. ش، ج ۹، ص ۲۶۸.
8. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / المصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۳، ص ۲۶۶.
9. الحر العاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بتصحیحه وتحقیقه الرازی، الشیخ محمد، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ج ۱۵، ص ۵۸۳.

توبه از همه گناهان به یک صورت است و آن هم به معنای پشیمانی قلبی از گناه و تلاش برای جبران است. آنچه تفاوت دارد روش جبران آن است که نسبت به هر گناهی تفاوت دارد.
روش توبه از گناهان

پرسش:
آیا برای همه گناهان می‌توان به یک‌شکل توبه کرد یا توبه از گناه به نسبت هر گناهی فرق دارد؟
 

پاسخ:
توبه و تأکید بر آن‌یکی از پرتکرارترین و مهم‌ترین موضوعاتی است که در معارف اسلامی نسبت به آن تأکید شده است؛ اما توبه، در واقع بازگشت از نافرمانى خدا به‌سوی اطاعت اوست که برآمده از پشیمانى فرد نسبت به گناهان گذشته است؛ اما در مورد اینکه برای خروج از حالت گناه، فرد باید چه مراحلی را طی کند و چه وظایفی را انجام دهد، باید مطالب را تقدیم کنیم.

1. مهم‌ترین عنصر تشکیل‌دهنده توبه و رکن اساسى آن، ندامت و پشیمانى است از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله است که فرمود: «کفى بالندم توبه»؛ (1) «در توبه، پشیمانى کافى است» اولین مرحله، همین حالت پشیمانی است که لازم است در فرد ایجاد شود تا دست از گناه بکشد؛ اما در کنار آن، عزم بر ترک گناه برای همیشه هم لازم است؛ و شرط بعدی آن جبران و اصلاح یا همان جبران مافات با عمل صالح و نیکوست. یعنى تا آنجا که در توان دارد، حق‌الله و حق‌الناس را جبران کند و  آثار بد و زشت گناهان گذشته را از درون خود و افراد و جامعه برچیند. از همین رو در قرآن کریم درآیات بسیارى، (2) توبه با اصلاح و جبران همراه آمده است. مثلاً در سوره نحل به‌صورت یک قانون کلی در همه گناهان می‌فرماید: ﴿ ثَّم انَّ رَبَّکَ للَّذینَ عَمِلُوا السُّوءَ بِجَهالَهٍ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ اصْلَحُوا انَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لغَفُورٌ رحیمٌ ﴾؛ (3)؛ «امّا پروردگارت نسبت به آن‌ها که از روى جهالت بدى کرده‌اند و سپس توبه نموده و در مقام جبران برآمده‌اند خداوند بعد از آن آمرزنده و مهربان است».

2. نکته مهم آن است که دو مرحله اول یعنی پشیمانی قلبی و تصمیم برای ترک همیشگی گناه در همه گناهان بدون تفاوت جریان دارد، ولی مرحله سوم که جبران است، اولاً در تمام گناهان جاری نیست و ثانیاً نسبت به گناهان مختلف متفاوت است. جبران نسبت به گناهان مختلف، متفاوت است و چون در قرآن به‌صورت مطلق آمده است، هرگونه جبران مافاتی را نسبت به گناهان مختلف شامل می‌شود، مثلاً:

-شخص توبه‌کار باید حق‌الناس‌هایی را که ضایع کرده به آن‌ها بازگرداند؛ اگر زنده هستند به خودشان و اگر از دنیا رفته‌اند به وارثان آن‌ها برساند.
-اگر آبرو یا حیثیّت کسى را به خاطر غیبت کردن یا اهانت از بین برده، باید از او حلالیت بطلبد و اگر از دنیا رفته است به‌تلافی حیثیّت بر باد رفته، کار خیر براى او انجام دهد تا روح او راضى گردد.
- اگر نماز یا روزه یا عباداتى از او فوت شد، قضا نماید؛ و اگر کفّاره دارد (مانند ترک روزه عمدی و شکستن عهد و نذر) کفّاره آن را بدهد.
- اگر سبب گمراهى دیگران شده مانند تبلیغات سوء؛ بدعت‌گذاری در دین خدا، خواه از طریق بیان و سخن باشد یا از طریق کتابت و نوشته‌ها اصلاح و جبران آن در صورتى حاصل می‌شود که تمام افرادى را که به خاطر عمل او به انحراف کشیده شده‌اند تا آنجا که توان و قدرت دارد بازگرداند یا اگر در حضور مردم، افرادى را به‌ دروغ‌گویی و بى عفّتى و امثال این امور متّهم ساخته، باید درملأعام سخنان خود را باز پس بگیرد و استغفار تنها کافی نیست.

در حدیث معتبرى از امام صادق علیه‌السلام می‌خوانیم که از حضرتش سؤال کردند: آیا کسى که حدّ الهى بر او جارى شد اگر توبه کند شهادتش مقبول است؟ فرمود: «هنگامی‌که توبه کند و توبه‌اش به این است که ازآنچه گفته بازگردد و نزد امام و نزد مسلمین حاضر شود و سخنان خود را تکذیب کند، هنگامی‌که چنین کند بر امام لازم است که شهادت او را بپذیرد  و توبه‌اش قبول است»، (4) این روایت نشان می‌دهد جبران انحراف، به ایجاد هدایت برای همان افراد گمراه شده است.

3. با توجّه به اینکه گناه، قلب را تاریک می‌سازد ازنظر معنوی باید به همان میزان یا بیشتر از میزان کمی و کیفی گناهی که کرده است، اطاعت و بندگى کند تا تاریکی قلبش از بین برود، این نیز نوعی اصلاح است که باید نسبت به قلب خود انجام دهد. همان‌طور که در نهج‌البلاغه در شرح استغفار از زبان امیرالمؤمنین علیه‌السلام این‌طور بیان‌شده است که: «ششم آنکه به همان اندازه که لذّت و شیرینى گناه را چشیده‌ای درد و رنج طاعت را نیز بچشى»؛ (5) البته باید توجّه داشت که این شرط تحقق توبه نیست و برای کامل‌تر شدن توبه توصیه‌شده است.

نتیجه:
 توبه پشمانی قلبی و تصمیم بر ترک همیشگی گناه و جبران حق‌الله و حق‌الناس است؛ اما این جبران در گناهان مختلف متفاوت است. گاهی باید ادای پول کرد. گاهی حلالیت گرفت، گاهی برای افراد صاحب حق دعا کرد گاهی باید گفتار را اصلاح کرد. گاهی باید به همان میزان انحرافی که ایجاد کرده هدایت ایجاد کرد. البته ازنظر معنوی به همان میزان گناهی که کرده عبادت و بندگی کند. این نسبت به گناهان مختلف متفاوت است.

منابع برای مطالعه بیشتر:
-توبه و استغفار از دیدگاه قرآن و روایات، ابوالقاسم کردستانی.
-توبه، محمد قنبری.

پی‌نوشت‌ها:
1. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران،  دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 426.
2. سوره بقره، آیه 160 و سوره آل‌عمران، آیه 89 و سوره نور، آیه 5.
3. سوره نحل، آیه 119.
4. الکافی، همان، ج 7، ص 397.
5. سید رضی؛ محمدحسین، نهج‌البلاغه، قم؛ هجرت، کلمات قصار، کلمه 417.

صفحه‌ها