توبه

فرآوری: زهرا اجلال
انسان موجودی است که حقیقت او را عقل و علم تشکیل می دهد و همین مسأله موجب شرافت انسان شده و او را تا مقام خلافت الهی پیش برده است.

در آیات قرآنی از جمله آیه ۳۰ و ۳۱ سوره بقره هنگامی که از شرافت و کرامت انسانی به عنوان خلیفه یاد می شود، به این نکته توجه داده شده که این سلطه انسان بر دیگر موجودات و لزوم اطاعت و تبعیت آنها از انسان در گرو علم انسان است که خداوند به انسان بخشیده است و حتی فرشتگان مقرب نیز از آن علوم بی بهره اند.
كسى كه مى‏ خواهد گناه نكند حتماً باید به زمینه‏ هاى گناه توجه كند، وقتى آنها را شناخت به پیشگیرى و درمان آنان بپردازد.
انسان با علم و بهره گیری از عقل یعنی همان تعقل و خردورزی است که می تواند به شرافت و کرامت فعلیت بخشد و خلافت خود را تثبیت نماید، وگرنه عدم بهره گیری از عقل و علم به معنای باقی ماندن در نقص خواهد بود. 
فقدان علم و عقل در هر انسانی او را از مقام شرافت و کرامت انسانی  ساقط می کند و او را حتی پست تر از چارپایان می سازد. (اعراف، آیه ۱۷۹؛ فرقان، ۴۴) این گونه است که سازه ای ناقص از خود به وجود می آورد و به دوزخ فراق می رود و هنگامی که فرشتگان عذاب  از علت ورود به دوزخ می گویند، بر پایه همان کشفی که در هنگام مرگ رخ می دهد و به علم شهودی نسبت به خود و جهان می رسد (ق، آیه ۲۲)،‌ می گوید که از علم دیگران بهره نبرده و گوش به حرف های عالمان و عاقلان ندادیم و تعقل و خردورزی نداشتیم. (ملک، آیه 10)

جهل و حماقت؛ زمینه ی گناه
در بحث گناه و گناه شناسی که از موضوعات بسیار مهم است، شناخت «زمینه ‏هاى گناه» مهم است؛ چنانكه گفته‏ اند: 
 باران كه در لطافت طبعش خلاف نیست‏ 
در باغ لاله روید و در شوره‏ زار خس‏
 كسى كه مى‏ خواهد گناه نكند حتماً باید به زمینه‏ هاى گناه توجه كند، وقتى آنها را شناخت به پیشگیرى و درمان آنان بپردازد.
 كمبود ویتامین‏ ها در بدن، انسان را آماده پذیرش میكرب‏ ها مى‏ كند و یا بیمارى‏ ها را پرورش و گسترش مى‏ دهد، پس باید این كمبودها جبران گردد تا زمینه پذیرش و همچنین زمینه پرورش بیمارى‏ ها از بین برود. بنابراین باید «زمینه شناس و زمینه زدا» باشیم. مثلاً اگر در منزل چاه فاضلابى زمینه‏ ساز انواع پشه‏ ها مى ‏باشد سمپاشى بیهوده است باید چاه را پر كرد.
 در بررسى زمینه‏ هاى گناه  مى‏ توان امور بسیارى را نام برد كه هر یك با كمیت و كیفیت خاصى زمینه ‏ساز هستند. در اینجا یکی از مهم ترین زمینه ها را با هم مروری خواهیم داشت.
كسى كه مى‏ خواهد گناه نكند حتماً باید به زمینه‏ هاى گناه توجه كند، وقتى آنها را شناخت به پیشگیرى و درمان آنان بپردازد.

زمینه ‏هاى فرهنگى و تربیتى گناه
جهل و حماقت ، زمینه گناه را در انسان به وجود آورده و او را به سوى گناه مى ‏كشاند. جهل به خدا، جهل به هدف از آفرینش، جهل به قوانین خلقت، جهل به زشتى گناه و آثار آن.
 چنان كه یك فرد جاهل و بى‏ سواد غذاى آلوده به میكرب را بر اثر جهل به آسانى مى ‏خورد، ولى یك دكتر میكرب شناس، هرگز آن را نمى ‏خورد.
 در دوران جاهلیت  كه گناهان گوناگون، سراسر زندگى مردم را گرفته بود، بیشتر بر اثر جهل و حماقت بود. براى توضیح به این آیات توجه كنید:
«قالوا یا موسى‏ اِجعَل لَنا اِلهاً كما لَهم آلِهة قالَ إنّكم قَوم تَجهَلون» (اعراف،38)
 «بنى اسرائیل به موسى گفتند: براى ما معبودى (از بت) قرار بده چنان كه آنها (بت پرستان) معبودانى (از بت) دارند. موسى گفت: شما جمعیتى جاهل و نادان هستید.»
از زبان حضرت لوط علیه السلام خطاب به قومش مى‏ خوانیم: ءَاِنّكم لَتَاتون الرّجال شَهوةً مِن دُونِ النِّساء بل انتم قوم تجهلون؛ آیا شما به جاى زنان، به سراغ مردان، از روى شهوت مى‏ روید؟ شما قومى جاهل هستید. (نمل،55)
و در آیه 89 سوره‏ یوسف مى‏ خوانیم: قالَ هَل عَلِمتُم ما فَعَلتُم بِیُوسُفَ و اَخیهِ اِذ اَنتُم جاهِلُون؛ یوسف (به برادران خود) گفت: آیا دانستید كه با یوسف و برادرش (بنیامین) چه كردید؟ آنگاه كه جاهل بودید.
 از این آیات به روشنى استفاده مى‏ شود كه جهل و نادانى یكى از زمینه ‏هاى گناهان است.

منابع:
كتاب گناه شناسى، محسن قرائتى
سایت حوزه

در منابع علمی جدید، برای متوقف کردن افکار نادرست، علاوه بر درمان‌های دارویی و قبل از آن درمان‌ها، از روش‌های خاصی استفاده می‌شود که مهمترین آن‌ها روش «توقیف فکر
توبه

از جمله مواردی که ممکن است در ماه رحمت الهی، ماه مبارک رمضان نصیب افراد شود و شب‌های قدر، زمینه خوبی برای مهیا شدن آن است توفیق توبه کردن است. اما باید شرایطی به وجود آید که شخص بتواند بر سر عهدی که با خود و خدای خود بسته است بماند.

1- انسان هرگز نمی‌تواند لحظه‌ای را بدون فکر و خیال بگذراند، اما اینکه چه اندیشه و خیالی را به ذهن خود خطور دهد و آن را در ذهنش بپروراند و یا اینکه از ورود و گسترش چه افکاری به ذهنش جلوگیری کند مختار است. وجود زمینه و گرایش‌های فکری خاص، خواهش‌ها و تمایلاتی که در اعماق وجود انسان نهفته است، نگرانی و اضطراب بیش از حد و ... می‌تواند سبب پریشانی فکر و خطور افکاری ناپسند به ذهن انسان شود. بنابراین ریشه‌یابی افکار ناروا کاری است که هر کس می‌تواند درباره خودش انجام دهد و با از بین بردن علل و ریشه‌ها از شر این گونه افکار خلاصی یابد.

اکنون که شما برای ریشه‌یابی و خلاصی از اینگونه افکار اقدام کرده‌اید، می‌توان گفت که نیمی از راه را پیموده‌اید و إن‌شاء‌الله با راهکارهایی که در ادامه عرضه می‌شود. نیم دیگر راه را نیز طی کرده و به آرامش خواهید رسید.

2- گاهی افکاری که به ذهن می‌آید از ناحیه شیطان است که باید هرچه زودتر آن‌ها را از خود راند. چرا که به زودی انسان را وادار به عمل می کند.

خداوند می فرماید: به راستی که شیاطین به دوستانشان الهام می‌کنند.(1) پس باید جلوی افکار شیطانی را گرفت.

یکی از بزرگترین و مهمترین عواملی که انسان را از خداوند دور کرده و موجب غفلت می‌شود همین خاطرات ناخوانده است(2). گاهی این خاطرات غیر الهی آن قدر بر انسان تأثیر گذار می‌شود که در بهترین حالات عبادی مانند نماز، حضور قلب نداریم.

باید از ابتدا جلوی رشد و نمو این خواطر را گرفت. خاطرات با یک سلسله گفتن‌ها، شنیدن‌ها، شرکت در مجالس و خواندن برخی مجلات و.. به تدریج در ذهن ترسیم می‌شود و هنگامی که متراکم و فراوان شد، زمینه شوق را فراهم می‌کند، و در نتیجه؛ این خواطر و افکار «ملکه نفسانی» ما می‌شود، و از این به بعد به آسانی به ذهن می‌آیند و زنده نگه داشته می‌شوند و پیوسته انسان را از یاد خدا غافل می‌کنند. به همین خاطر انسان‌هایی که تفکر مادی دارند پیوسته به فکر مسائل لذت بخش مادی‌اند.(3)

- راهکارهای عملی برای مقابله با چنین افکار ناشایست:

شما مى‌توانید از دستورالعمل‌هاى زیر بهره‏ گیرید و امیدواریم به تدریج از شر آن رهایى یابید.

1. اولین قدم برای شناخت و درمان این گونه افکار، داشتن آرامش است. بنابراین سعی کنید در همه حالات زندگی خصوصاً در مواقع ظهور این افکار آرامش خود را حفظ کنید.

2. برای مقابله با این افکار، باید نسبت به آن بی‌اعتنا بود. اگر بتوانید به افکاری که به ذهنتان خطور می‌کند بی‌ا‌عتنا باشید و به آنها اهمیت ندهید، به تدریج از شر آن‌ها رهایی خواهید یافت.

3. منحرف ساختن فکر به سوی محاسبات ذهنی یکی از مفیدترین راه‌حل‌ها است. لذا از آنجا که معمولاً این افکار در زمان‌های خاصی به سراغ شما مى‌‌آید، سعى کنید با یک برنامه‏‌ریزى دقیق و حساب شده ذهن خود را به موضوعات مهم و جذاب دیگر مشغول سازید و هیچ گاه بیکار نباشید. مثلاً هنگام نماز به معانی نماز توجه انصراف دهید.

4. فرمان ایست! در منابع علمی جدید، برای متوقف کردن افکار نادرست، علاوه بر درمان‌های دارویی و قبل از آن درمان‌ها، از روش‌های خاصی استفاده می‌شود که مهمترین آنها روش «توقیف فکر» نام دارد؛ بدین ترتیب که از شخص خواسته می‌شود که به طور عمد افکار خود را آزاد بگذارد و در این بین ناگهان با صدای بلند و بیزار کننده، فریاد می‌زند: ایست! به نظر می‌رسد این عمل جریان فکر را متوقف می‌کند. بنابراین هرگاه این افکار به سراغتان آمد و متوجه شدید، وسط افکار به خود بگویید: «بس است دیگر» و بدین وسیله رشته افکار مزاحم را قطع کرده و به سراغ مطلبى دیگر خواهید رفت.

5. هر روز به خود تلقین کنید که من قادرم افکار ناخواسته را کنار بگذارم. تلقین یکى از راه‏‌هاى مبارزه با افکار منفى است.

- حاصل سخن اینکه:

همان طور که عرض شد باید جلوی ورود این گونه افکار را گرفت و برای طرد قسمت دیگر آن تلاش کرد. قرآن راه حلّی که می‌دهد؛ مراقبت از خود و یاد خداوند است؛ انسان باید مواظب جلسات، خواندنی‌ها، شنیدنی‌ها، خوردنی‌ها و پوشیدنی‌های خود باشد. وقتی مواظب این مطالب بود به تدریج یاد خداوند در دل او نقش می‌بندد و خاطره‌های خوب در ذهنش ترسیم می‌شود از این رو قرآن ذکر خداوند را برای غفلت‌زدایی و قرب به حق به ما می‌آموزد.(4)

خداوند می فرماید: ای کسانی که ایمان آوردید بسیار خداوند را ذکر کنید(5) وقتی ذکر کسی در دل زیاد شد، به او علاقه‌مند شده و این علاقه، ملکه انسان می‌شود؛ تا به حدی که انسان در  همه حالات خود در نماز و ذکر خداوند است، چه خوش می‌گوید: خوشا آنان که دائم در نمازند.

پس، با یاد خداوند و کنترل مجاری نفوذ افکار آزار دهنده و توجه نکردن به آن‌ها، زمینه پاک شدن صفحه قلب از خواطر الهی و ترسیم خواطر خوش الهی در ذهن و قلب انسان ایجاد می‌شود.

شرط اساسى کنترل و درمان این گونه شک زیاد، همکارى صمیمانه و نزدیک شماست؛ نباید پنداشت که با بیان یکى دو نکته همه چیز درست مى‌شود و همچنین نباید گمان کرد که با اولین قدم و بدون پى‏گیرى مستمر، مى‌توان یک شبه، همه‏ افکار را از ذهن خود دور کرد.

به شما توصیه می‌کنیم اگر این افکار، شما را به شدت آزار می‌دهد و اضطراب شدیدی بر شما وارد می‌کند، حتما به یک روان‌شناس بالینی متعهد مراجعه کنید. در غیر این صورت با اجراى راهکارهاى ارائه شده و گزارش آن به ما، موضوع و حل مشکل را پى‏گیرى نمائید.

- نکته مهم و پایانی:

نکته مهم و قابل توجه آن است که از افکار ناخواسته و مزاحم، احساس وحشت و نگرانى نکنید و بدانید که آن‏ها موجب کفر نمى‌شود و اصلاً گناه نیست. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «از امت من هر چه که در ذهنشان خطور مى‏‌کند، عفو شده است، تا وقتى که آن را به زبان جارى نکرده و عملى انجام نداده باشند».(6) پس فکر گناه از نظر فقهى گناه محسوب نمى‏‌شود و نباید از این نظر نگران باشید.

*پی‌نوشت‌ها:

1-انعام(6) آیه 121.
2-جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، ص 30، قم، انتشارات اسراء.
3-همان،ص 32؛ با اندکی تغییر.
4-مراحل اخلاق در قرآن، همان، ص 34 و35.
5-احزاب(33) آیه 41.
6-بحارالانوار، علامه مجلسی، ج‏ 66، ص 42، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1404 ق.

برای اولین بار به اصرار دوستم به فیلم مستهجن نگاه کردم توبه هم کردم ولی توپه خود راشکستم ولی باز دوباره نگاه کردم الان پشیمان هستم می خواستم ببینم اگه یکبار دیگه توبه نم توبه ام قبول میشه یا نه؟و برای تکرار نکردن گناه جه اقداماتی باید انجام دهم؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
همين كه متوجه گناه خود شده و قصد پاك شدن داريد، قابل ارزش و مايه تحسين است. به خاطر اين تصميم به شما تبريك مي گوييم.
تمام انسان‏ها در تمام دوره‏هاي زندگي خويش مكلفند كه خود را اصلاح كرده، از ناپاكي پرهيز و دوري كنند. از گناهي كه مي‏كنند، در پيشگاه خدا بخشش بطلبند، ولي آن چه در اين بين مهم به نظر مي‏رسد و مي‏تواند در تمام دوران شاخص شود، پرهيز از گناه در دوره نوجواني و جواني است كه الحمدلله شما به آن واقف گشته ايد.
تأكيد مي كنيم كه شما با يك توبۀ واقعي به زندگي عادي و بدون تنش بر گرديد؛ توبه كننده، محبوب خداست، قرآن كريم فرموده: «ان الله يحب التّوابين؛(1) يقيناً خداوند توبه كنندگان را دوست دارد.» به رحمت و محبت خداي متعال ايمان داشته باشيد؛ در روايتي از امام صادق(ع) آمده است:«اذا كان يوم القيامة نشر الله تبارك و تعالى رحمته حتى يطمع ابليس فى رحمته؛(2) وقتى روز قيامت فرا مى‌رسد خداوند رحمت خود را آن قدر وسعت و گسترش مى‌دهد كه حتى شيطان نيز به رحمتش طمع مى‌نمايد.»
- مطالبي را در قالب نكات خدمتتان عرض مي نماييم:
1) اگر در ايمان خود احساس ضعف مي نماييد بايد براي تقويت بنيان‏هاي اعتقادي خود اقدام كنيد و يكي از بهترين روش ها براي تقويت اعتقاد و راسخ ساختن ايمان همانا مطالعه دقيق و عميق كتاب‏هاي اعتقادي است، مانند: - مجموعه كتابهاي شهيد مطهري - كتاب آموزش عقايد نوشته استاد مصباح يزدي - آموزش دين نوشته علامه طباطبايي - آموزش فلسفه نوشته استاد مصباح يزدي (بخش خداشناسي).
2) تصاوير و متن‌هاي مستهجن، قدرت تخيل انسان را به كار مي‌اندازند كه بار‌ها و بارها، دوباره و دوباره به آن سايت‌ها مراجعه كنند. فرد در ذهن خودش اين تصويرها و داستان و متن‌ها را بارها و بارها در ذهن خود تصور مي‌كند و تحريك مي‌شود. معتادان به اين سايت‌ها كم‌كم وقت بيشتر و تصاوير مستهجن‌تري را طلب مي‌كنند. اما اين فقط در فضاي مجازي اينترنت نيست. هر چه كه فرد بيشتر پيش مي‌رود و بيشتر در سايت‌هاي مستهجن غرق مي‌شود، تشخيص فضاي مجازي از فضاي واقعي و التزامات اخلاقي‌اش برايش مشكل‌تر مي‌شود. در درجه اول ديگر هيچ محتواي مستهجني براي او شوك‌برانگيز نيست. او ديگر ميخكوب نمي‌شود. هيچ چيزي برايش زشت نيست. در سايت‌هاي مستهجن فقط به تمايلات طبيعي جنسي پرداخته نمي‌شود. بخش عظيمي از اين تصاوير و متن‌ها مربوط به كساني است كه از انحرافات جنسي رنج مي‌برند. در آخرين مرحله و شديد‌ترين مرحله از اعتياد به سايت‌هاي مستهجن، خود فرد هم ممكن است اين رفتارهاي انحرافي را انجام دهد. پس با همۀ اين مشكلات بايد اقدامي كرد.
3) درمان مشكل چشم چراني و ديدن تصاوير مستهجن:
توجه: ممكن است اين موارد درنظر بعضي ساده جلوه كند، ولي هنگام عمل روشن مي شود كه اثر معجزه آسايي دارد.
* ازدواج در نخستين فرصت: ازدواج، تاثير قابل توجهي در مبارزه بااين انحراف جنسي دارد.
* اجتناب ازتحريكات مصنوعي: مانند رمان هاي عشقي، فيلم ها و عكس هاي شهوت انگيز.
* داشتن برنامه فشرده و تمام وقت: براي تمام شبانه روز خود، برنامه تنظيم كنند، به طوري كه وقت بيكار و بدون برنامه نداشته باشند. تفريح و ورزش را هم حتما در برنامه داشته باشيد.
* بايد عادتي جانشين عادتي گردد: روانشناسان مي گويند: براي ترك يك "عادت بد" حتمابايد سراغ "عادت خوب" رفت و آن را جانشين عادت بد نمود.
* پرهيز از مطلق تنهايي: هرگز تنها نباشيد. تنهايي، محيط كاملا مناسبي براي پرورش ميكروب اين اعتياد است.
* تلقين و تقويت اراده: "تلقين" نيز در مبارزه با اين عادت، نقش مهمي را بازي مي كند. به گفته و اعتراف افرادي كه مبتلا به سايت هاي غيراخلاقي بوده اند: نخستين گام در اين راه "اراده وتصميم" است.
* پرهيز كامل از منحرفين: از معاشرت و همنشيني با افراد منحرف و مبتلا به اين عادت، درهمه أوقات، بايد دوري جست.(3)
- نكتۀ نهايي:
براي قطع كردن أعمال گناه سعي كنيد با مشغوليت پر نشاطي كه براي خود ايجاد مي كنيد، به يكباره از آن دست بشوييد و نگذاريد حتي دقايقي شيطان به سمت شما بيايد؛ روي پاي خود محكم بايستيد و نفس عميق بكشيد و بارها با خود تكرار كنيد كه "مي توانم". با ورزش و مشغوليت هاي صحيح در تن و فكر خود خستگي ايجاد كنيد تا فضاي خالي براي جولان شيطان وجود نداشته باشد.
ضمناً براي جلوگيري از مشكلات زندگي به مقولۀ ازدواج بيشتر فكر كنيد. صحبتي با والدين داشته باشيد تا مقدمات ازدواج برايتان ايجاد شود.
از دوست مذهبي خود هم كمك بگيريد و بگوييد شما را تنها نگذارد. دوستان در اين امر مي توانند نقش بسزايي داشته باشند.
براي اطلاعات بيشتر حتما با بخش تلفني اين مركز (09640) بدون پيش شماره تماس داشته باشيد.
پي نوشت ها:
1. بقره (2) آيه 222.
2. علامه مجلسي، بحار الانوار، ج 60، ص 236، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه.ق.
3. مكارم شيرازي، مشكلات جنسي جوانان، ص151، نسل جوان، چاپ33، قم1376ش.
با توجه به کمبودهای متعدد امکانات و کاهش اعتبارات پاسخگویی، مرکز ملی پاسخگویی ناگزیر به تغییر رویکرد و اقدام به تمرکز سامانه پاسخگویی کرده است.
از این رو پاسخ سوالات خود را از سامانه های زیر دریافت نمایید.
در فضای مجازی:
انجمن گفتگوی دینی: http://www.askdin.com
کانون گفتگوی قرآنی: http://www.askquran.ir
از طریق پیامک(فقط احکام شرعی): 30009640 یا http://www.30009640.ir
از طریق تلفن: 096400

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

باسلام، يکي ازدوستانم گفت اگرعصمت وجود دارد، چرا خدا حضرت يونس (ع) رابه علت گناهش (ترک قوم) مجازات کرد و به دهان کوسه انداخت و بعدهم او توبه کرد (ازگناه) و خدا او را بخشيد؟ چرا حضرت يوسف (ع) که دچارغرور شد (با ديدن پدرش ازاسب پايين نيامد) و خدا او را مجازات کرد؟

پاسخ:
در ابتدا بايد اشاره شود: انبيا داراي مقام عصمت هستند و لغزشي علمي و عملي از آن ها سر نمي‌زند. اما آنچه درباره حضرت يونس و يوسف كه در پرسش اشاره شده، بايد گفت:
اين كه جناب يونس كه در دريا گرفتار ماهي شد و بعد نجات پيدا كرد، به دليل گناه نبود، بلكه ترك اولى از او سر زد، چون در پي تمرّد قوم او حضرت يونس منطقه را ترك كرد، ترك منطقه به آن صورت شايسته مقام او نبود، چون او مظهر رحمت خدا بود و بايد بيش تر از آن جهالت قومش را تحمل مي‌كرد و براي هدايت آنان تلاش مي‌نمود. به دليل همين اشتباه اندك خداوند او را با مشكلي مواجه ساخت تا متوجه كارش بشود و بيش تر از اين لغزشي از او سر نزده است.(1)
اما درباره جناب يوسف بايد گفت: اگر چه در حديثي نقل شده: كه وقتي پدرش به مصر نزد او رفت، ديرتر از پدر از اسب پايين آمد، خداوند به خاطر اين ترك اولي از نسل او پيامبري قرار نداد. (2) اما در صحت اين حديث و انتسابش به امام معصوم جاي ترديد است‌.
سراسر آيه‌هاي سورة يوسف‌ بر دانش‌، بردباري و شكيبايي و پاكي و عصمت شگفت آور حضرت يوسف صدّيق شهادت و گواهي مي‌دهد. قرآن‌، سرگذشت او را به عنوان "اسوه تقوا" و نمونه پاكي و مظهر عفت و عصمت بيان مي‌كند. او را از بندگان "مخلَص‌"(3) مي‌شمارد. به فرمودة قرآن كريم "مخلَصين‌" از گزند شيطان در امانند:
"اِلاّ عبادك منهم المخلصين‌" (4) بنابراين‌، چگونه مي‌توان به او نسبت داد كه "غرور سلطنت او را گرفت و به احترام پدر از اسب پياده نشد ؟! به همين جهت‌، برخي از مفسران اين قبيل احاديث را مخالف با آيات و ضروريات دين و از خرافات و اسرائيلياتي دانسته‌اند كه از آن طريق وارد احاديث ما شده و قابل قبول و اعتماد نمي‌باشد.(5)
آيات و روايات معتبر نشانگر آن است كه حضرت يوسف‌ طبق فرمان الهي عمل مي‌كرد و كمال احترام را نسبت به پدر انجام مي‌داد، چنان كه قرآن كريم مي‌فرمايد:
"فَلَمَّا دَخَلُوا يُوسُف‌َ ءَاوَي‌ََّ إِلَيْه‌ِ أَبَوَيْه‌ِ وَقَال‌َ ادْخُلُوا مِصْرَ إِن شَآءَ اللَّه‌ُ ءَامِنِين‌َ;(6) هنگامي كه بر يوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت و گفت‌: همگي داخل مصر شويد كه ان شاء الله در امن و امان خواهيد بود!"
از جمله "فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَي‌َ يُوسُف‌َ" و "قَال‌َ ادْخُلُواْ مِصْرَ" (واژه ورود و دخول‌) استفاده مي‌شود كه حضرت يوسف‌ در خارج شهر به استقبال پدر و همراهانش رفته بود. در ساختمان و يا چادرهايي منزل گرفته‌، در انتظار قدوم آنان به سر مي‌برد. هنگامي كه پدر و همراهانش وارد شدند، حضرت يوسف نسبت به آنان اظهار محبت ويژه‌اي كرد: "ءاوَي‌ََّ إِلَيْه‌ِ أَبَوَيْه‌ِ" و پس از مراسم استقبال‌، از پدر و همراهانش خواست به مصر وارد شوند و در آن ديار سكني گزينند، در غير اين صورت واژة ورود و دخول جايگاهي نداشت‌، بلكه كلمه ملاقات و مانند آن مناسب بود(7).

پي‌نوشت‌ها:
1. آيه الله جعفر سبحاني، منشور جاويد، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1374 ش، ج 5، ص 150.
2. كليني، كافي‌، نشر دار الكتب الاسلاميه تهران، 1380 ق ج 2، ص 311.
3. يوسف‌(12)آيه24.
4. حجر(15)آيه 40.
5. محمد الصادقي‌،الفرقان في تفسير القرآن‌، نشر در الكتب الاسلاميه تهران، ج 12 ـ 13، ص 206 ـ 208.
6. يوسف‌، آيه99.
7. علامه طباطبايي، الميزان‌، نشر جامعه مدرسين قم، ج 11، ص 248.
موفق و موید باشید.

فرستادگان خدا می بایست تمام رفتارهایشان برای سایر بندگان الگو باشد. لذا ما که اعتقاد داریم هیچ الگو و درسی اشتباه در رفتار و گفتار پیامبران و امامان وجود ندارد. اما این بدان معنا نیست که ایشان هرگز مرتکب اشتباه و گناه نشده اند، بلکه اگر اشتباهی انجام داده اند آن را فورا اصلاح و اگر گناهی کرده اند آشکارا از آن توبه نموده اند.

لذا عصمت به معنای نبود اشتباه و گناه در زندگی پیامبران و امامان نیست بلکه به این معناست که اشتباهی که ایشان بدان اعتراف ننموده و اصلاحش نکرده باشند وجود ندارد.

اما عصمت بر دو گونه است. یکی عصمتی است جبری و دیگر عصمت ارادی. در واقع پیامبران و امامان تمام رفتار و گفتارشان تحت نظر و فرماندهی پروردگار متعال است. اصل بر این است که پیامبران و امامان به خودی خود به سبب مقام ایمان و قربی که دارند و به سبب علم و دانشی که از آن بهره مند هستند دچار گناه و اشتباه نمی گردند. لیکن اگر جایی ایشان در معرض اشتباه قرار گرفته باشند پروردگار متعال بنا به موقعیت دو گونه رفتار متفاوت نشان داده است. یکی اینکه قبل از آنکه شخص معصوم دچار آن اشتباه شود جبرا او را از ارتکاب آن اشتباه باز داشته است و دیگر اینکه اجازه ارتکاب اشتباه را داده لکن یا خود شخص فورا متوجه اشتباه شده و توبه نموده است یا آنگه پروردگار متعال او را از اشتباهش آگاه نموده و دستور به اصلاح اشتباهش داده است.

پاسخ:
برخلاف تصور شما بر این باوریم که عصمت انبیا و امامان (ع) به هیچ وجه جبرى نبوده و برخاسته از ایمان قوى و آگاهى هاى برتر آنان است؛ زیرا آنان نیز مانند دیگر افراد بشر داراى غرایز و علائق مادى و گرایش فطرى و الهى (هر دو) هستند و مى توانند به اختیار خود راه سعادت یا شقاوت را برگزینند.
هم چنین مقام عصمت و پاکی برای ایشان به راحتی و آسانی به دست نیامده، بلکه بر اثر تلاش و سختی و مبارزه با هوای نفس و آزمون های الهی و علم و آگاهی از حقیقت گناه و معصیت و دروی از آن ها برای آنان حاصل شده است؛ پیامبران و امامان (ع) به مقتضاى مسئولیتى که براى هدایت مردم دارند، از علم و عصمت موهبتى خداوند به عنوان پایه بهره‏مندند، اما افزون بر آن را با عبادت و ایثار و زهد و تقوا و.... به دست مى‏آورند. در هر صورت اختیار از آنان سلب نشده‏است. هرگاه کوتاهى کنند و ترک اولى از آنان سرزند، گرفتار مشکلات و سختى‏ها مى‏ شوند.
همانطور كه گفتيم عصمت معصومين ناشی از علم آنان به حقیقت و ‌آثار و عواقب گناه و محبتی که نسبت به خداوند و نفرتی که نسبت به معصیت خداوند دارند می شود، با این تفاوت که آن ها به تمام گناهان آگاهی دارند و از محبت و عشقی نسبت به خداوند برخوردارند که پشتوانه محکمی برای این علم می‌باشد؛ موجب می‌شود که‌ گناه و خطایی انجام ندهند. پس این بزرگواران بی آن که اختیار آن ها برای انجام یا ترک گناه سلب شده باشد، به خاطر علم و محبت درونی، در رفتارهای خود گزینه ای را که موجب خشم و ناراحتی پروردگار گردد، انتخاب نمی نمایند.
بنابراین گناه نکردن معصومین و معصوم بودن آن ها هم اختیارى است و هم موهبتی خدادادى ، یعنى خداوند شناختى به آن ها داد که با وجودى که قدرت بر ارتکاب گناه داشتند، ولى از روى اختیار خود گناه نکردند، البته این موهبت خداوند نیز بدون احراز لیاقت در یافت این کمالات از ناحیه خود این بزرگواران و در اثر کنش های اختیاری ایشان نبوده است.
فارغ از این مساله لزوم عصمت انبیاء و ائمه امری عقلی است چون عقل می‌داند که اگر پیامبر مصون از خطا و اشتباه نباشد و گفتار و کردار پیامبران معصومانه نباشد، و احتمال لغزش و خطا در آنان وجود داشته باشد، نه تنها اعتبار و اعتمادی به سخن آن ها نخواهد بود، بلکه این امر دعوت به ضد آن چه می‌گویند و عمل می‌کند، تلقی خواهد شد. در نتیجه هدف و غرض دعوت آن ها به دست نمی‌آید و این بر خلاف حکمت و عقل است.(1)
بر این اساس فرض شما هم همين گونه و محکوم به همین حکم عقل است. فرض كنيم كه از پيامبري خطا و گناه فاحشي سر بزند، ولو اينكه خداوند آن را جبران نمايد. اما این امر باعث وهن جايگاه ايشان شده و در هر عمل و سخني كه از او سر بزند مردم احتمال خطا را مي دهند و لذا اعتماد كه لازمه انتقال معارف الهي است سلب شده و اين با فلسفه بعثت منافات دارد.
از اهداف اصلي ارسال پیامبران تربیت و تزکیه مردم و انتقال معارف الهي به آنها است. این اهداف به صورت کامل محقق نمی‌شود مگر آن که پیامبر سرمشق علمی و عملی و عینی باشد و مردم به طور كامل به آنها اعتماد داشته باشند. حال اگر پیامبری اهل فسق و فجور و ارتکاب معاصی و دروغ باشد، نه تنها نقش یک مربی الهی را از دست می‌دهد، بلکه عملاً سبب تشویق مردم به اشتباه و گناهکاری می‌شود.
جواز و امکان دروغ و گناه از سوی آن ها نه تنها با غرض بعثت ناسازگار است، بلکه با حکمت متعالی الهی هم سازگاری ندارد. عقل در درک و اثبات این مسئله کاملاً توانا است و به آسانی ثابت می‌کند که پیامبر و ائمه از هر گونه عیب و نقص معصوم‌اند. (2) بنا بر این عقل سلیم در این مسئله به قاطعیت حکم می‌کند که پیامبر و ائمه از هرگونه عیب منزه اند.
در انتها تذكر اين نكته ضروري است كه ملکه عصمت دارای درجاتي است. انسان‌های معصوم با این که همگی از مرتبه لازم عصمت بهره مندند، مراتب و درجات عصمت‌شان متفاوت است.(3) بنابر این تمام انبیا(ع) دارای عصمت‌اند. اما همه آن ها به لحاظ عصمت در یک مرتبه نیستند. انبیای اوالوالعزم که در نبوت و رسالت درجه کامل‌تری دارند، در عصمت هم از سایر انبیا برترند.
خاتم انبیا که در همه کمالات وجودی از همه پیامبران برتر است، در عصمت نیز از همه کامل‌تر و دارای عصمت مطلقه است. ائمه به دلیل آن که طینت‌شان برگرفته از طینت خاتم انبیا و پرتوی از نور وجود او است ،مثل پیامبر دارای عصمت مطلقه هستند. به همین جهت پیامبر اسلام نه تنها از گناه معصوم است، بلکه از آنچه اصطلاحاً ترک اولى نام دارد، نیز معصوم است، در حالی که بعض معصومین از انبیا، صاحب عصمت مطلقه نیستند و ترك اولي ممكن است از آنها سر بزند. اما این موارد خاص در حیطه اموری که موجب وهن جایگاه نبوت و یا سلب اعتماد مردم شود نیست.

پي نوشت ها:
1. علامه طباطبايي، سيدمحمدحسين، شیعه در اسلام، نشر دارالکتب الاسلامیة، 1348 ش، ص 85 .
2. سعيدي مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، قم، 1383 ش، ج 2، ص 75.
3. صادقي ارزگاني، محمدامين، پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1386ش، ص 48.

با سلام.ایا کسی که زیاد استمنا کرده است امیدی برای زندگی و قبولی توبه اش است...لطفا جوابتان را برای یک جوان16ساله توضیح دهید؟

پاسخ:
دوست عزیز! در ابتدا باید بگوییم که مقطع تحصیلی و تاریخ تولدتان با هم تطابق و تناسب ندارد. احتمالا اشتباهی رخ داده است؛ ولی از آنجایی که در پرسش خود به سن خود تذکر داده اید، طبق آن جواب می دهیم.
از اینکه در دوران بلوغ تصمیم به ترک گناهان نموده اید، نشان از سلامت نفستان دارد؛ سعی کنید که این فضای ناشایست را مدیریت کنید و با توکل به خدا و توسل به اهلبیت(ع) راه اصلی و مستقیم را پیش ببرید.
اعتراف و اقرار به گناه، نشانه رقت قلب و توجه قلبی شما به خدای مهربان است. همین که از خود ناامید شده و به خدای متعال روی آورده اید، اجابت دعا برایتان میسر است.
برادر گرامی! تا کسی "پشیمان" نشود، تصمیم بر "ترک گناه" نمی گیرد. تا حالت "ندامت" برای گناهکار حاصل نشود، تصمیم جدی برای اصلاح خویش و جبران گذشته نخواهد داشت. پس ندامت شما، یک عنصر اساسی در تحقق توبه است، پوزش خواهی و استغفار، مرحله ای از آن است و جبران گذشته، مرحله ای دیگر.(1)
توبه کننده، محبوب خداست. قرآن کریم فرموده: «"ان الله یحب التّوابین؛(2) یقیناً خداوند توبه کنندگان را دوست دارد».
خداوند نسبت به هر عمل زشت و گناهی، وعدة پذیرش توبه داده است. اما باید شرایط توبه واقعی تحقق یابد. توبه تنها به زبان نباشد. پشیمانی درونی و قلبی و قصد جدی و قاطع در ترک آن گناه برای همیشه، از جمله شرایط آن است.
مگر می شود گنهکار، از صمیم دل با نیت راستین و خالص به سوی خدابرگردد وخداوند در به رویش ببندد و او را نپذیرد؟!آیا توبه بنده، زمینه ساز گشایش پنجره ای رو به رحمت الهی نیست؟!
گناه، هرچندزیاد باشد، لطف و کرم خدا بیشتر است. رابطه با خدا را باید بر اساس وسعت کرم و گستردگی رحمت او برقرارساخت. وقتی همه درها به روی انسان بسته شود، آغوش رحمت الهی به روی عاصیان گشوده است.
امابه شرط آنکه این "بازگشت"، ندامت واقعی وعزم استوار باشد! چیزی که در فرهنگ دینی از آن به "توبه نصوح" یاد می شود. (3)
چند نکته و گام مهم که رعایت آنها را نباید دست کم گرفت:
1.این عادت شوم جنسی، با تمام آثار مرگباری که دارد، قابل معالجه و درمان است. به گواهی پزشکان و بسیاری از افرادی که آلوده بوده اند، اگر از طریق صحیحی وارد شوند، به طورحتم بر طرف خواهد گردید.
2. پزشکان عموما معتقدند، برای ترک هر نوع اعتیاد، قبل از هر چیز، اراده و تصمیم قاطع ، جدی و محکم لازم است. اما اینکه می گویید:"بارها تصمیم گرفته و شکسته ام" به شما صراحتا اعلام می کنیم: "شکستن تصمیم، به معنی از بین رفتن همه آثار آن در وجود انسان نیست. همین تصمیم شکسته شده، رسوباتی در اعماق دل و روح انسان باقی می گذارد. زمینه را برای تصمیم نهایی بیش ازگذشته، آماده می سازد."
پس خود را برای به کار بستن نکات زیر آماده کنید:
توجه: ممکن است این موارد در نظر بعضی ساده جلوه کند، ولی هنگام عمل روشن می شود که اثر معجزه آسایی دارد.
1. ازدواج در نخستین فرصت: ازدواج، تاثیر قابل توجهی در مبارزه با انحراف جنسی دارد.
2. اجتناب از تحریکات مصنوعی: مانند فیلم های سکسی، رمان های عشقی، عکس های شهوت انگیز.
3. تهیه برنامه فشرده و تمام وقت: وقت بیکار و بدون برنامه نداشته باشند.تفریح و ورزش را هم فراموش نکنید.
4. باید عادتی جانشین عادتی گردد: برای ترک یک "عادت بد" باید سراغ "عادت خوب" رفت.
5. پرهیز از مطلق تنهایی: هرگز تنها نباشید.تنهایی، محیط کاملا مساعدی برای پرورش میکروب این اعتیاد است.
6. تلقین و تقویت اراده: نخستین گام در این راه "اراده و تصمیم" است.
7. پرهیز کامل از منحرفان: از معاشرت و همنشینی با افراد منحرف باید دوری جست.
8. از پر خوري و غذاهايي با طبع گرم و پر انرژي اجتناب كرده و به حد تعادل ميل نماييد.
9. از خداي متعال كمك بگيريد و توسل به اهل بيت (ع) داشته باشيد.(4)
براي توضيحات بيشتر مي توانيد با شماره(09640) تماس بگيريد.
معرفی کتاب برای مطالعه بیشتر:
1.توبه بازگشت به فطرت؛ جوادمحدثی ، اسلامی آستان قدس رضوی مشهد.
2.استغفار بهترین عبادت وبرترین برکت؛ رسول نجات بخش، آستان قدس رضوی مشهد.
3. اخلاق جنسي در اسلام و جهان غرب، شهيد مطهري، انتشارات صدرا.
4.مشکلات جنسی جوانان؛آیت الله مکارم شیرازی؛ انتشارات نسل جوان قم.
پی نوشت ها:
1. جواد محدثی، توبه، بازگشت به فطرت، ص16، آستان قدس رضوی مشهد، چاپ نهم، 1387.
2. بقره (2) آیه222.
3. توبه ، بازگشت به فطرت؛ جوادمحدثی، ص14، آستان قدس رضوی مشهد؛ چاپ نهم 1387.
4. مکارم شیرازی، مشکلات جنسی جوانان، ص151، انتشارات نسل جوان، قم، 1376ش.

با سلام من در دوران کودی و نوجوانی خود بدون این که بدانم استمنا چیست استمنا می کردم ولی بعد از این که فهمیدم این عمل چیست و گناه دارد دیگر آن را انجام ندادم و توبه کردم. آیا نمازهایم را باید قضا کنم؟ آخه من که نمی دانستم باید غسل کنم :(

پاسخ:
اگر انسان یقین داشته باشد که منی از او خارج شده و جنب شده است باید غسل کند.
و اگر به هر دلیل ، غسل نکند نماز های که بدون غسل خوانده باطل می باشد و باید بعد از انجام غسل همه نماز ها را قضا کند.
بنابراین اگر شما یقین دارید که جنب شده اید و همه آن نشانه های که برای منی می باشد وجود داشته است باید غسل کنید و نماز های خود را به مرور زمان قضا کنید.
البته توجه داشته باشید که اگر انسان در حال جنابت یک غسل واجب یا مستحب (هر غسلی که باشد مانند غسل جمعه و ...) انجام بدهد آن غسل کفایت از غسل جنابت می کند و نماز های که بعد از آن غسل خوانده صحیح می باشد.
برای آن که قضا کردن نمازها موجب مشقت نشود، راه آسان، قضا کردن تدریجی است؛ یعنی می‌تواند با هر نماز واجب، یک نماز قضا بخواند؛ مثلا با نماز صبح یک نماز صبح را قضا کند، با نماز ظهر و عصر، نماز قضای ظهر و عصر را به جا آورد. همچنین با نماز مغرب و عشا مثل همان را قضا کند. در صورتی که در ایام تعطیلی وقت بیش تری داشته باشد، در یک روز چند شبانه روز نماز قضا کند. خلاصه هر گاه در طول شبانه روز وقتی پیدا کرد، می تواند قضای نمازها را بخواند .
در ضمن، می توان مستحبات نماز مانند اذان و اقامه، و قنوت نمازها را نخواند. فقط واجبات را به جا آورد تا زودتر قضای نمازها تمام شود.(1)
پی نوشت:
1. آیت الله سیستانی، سایت (sistani.org)، استفتائات، واژه غسل.

سلام من تا الان گناه استمنا زیاد داشته ام چه گونه می توانم ان ها رو با اعمال خوب جبران کنم؟؟؟؟؟تا از عذاب دنیا و قبر و ...در امان باشم تشکر

گناه هر چند بزرگ باشد، قابل توبه و بازگشت است. توبه از آن در درگاه الهى پذیرفته مى شود. آثار و برکات توبه در دنیا و آخرت نمایان مى گردد، به شرط آن که توبه حقیقى باشد. از عمق دل توبه کرده باشد. یعنی پشیمانی راستین از عملکرد گذشته و استغفار و طلب آمرزش از خداوند، تصمیم جدی بر ترک آن در حال و آینده . با این شیوه توبه کردن هر گناهی خواه خود ارضایی باشد یا غیر ،آمرزیده می شود . زیرا خدای مهربان همه گنه کاران و کسانی را که با معصیت خدا به خودشان ستم روا داشته اند ،به توبه و بازگشت از گناه دعوت کرده، سپس فرموده: خداوند تمام گناهان را می آمرزد:« ان الله یغفر الذنوب جمیعاً»(1)
توبه کار واقعى اگر از عواملى که گناه را وسوسه و تداعى مى کند، برحذر باشد و خود را در پیشگاه خدا شرمنده ببیند و همواره در صدد کسب رضاى او باشد ،خداوند نه تنها توبه او را مى پذیرد، بلکه او را دوست و محبوب خویش بر می گزیند . چنان که در آیه 222 بقره می فرماید: »« ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین».موفق باشید.
پی نوشت :
1. زمر (39) ، آیه 59.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها