۱۴۰۰/۰۸/۱۷ ۱۲:۱۵ شناسه مطلب: 98517
پرسش:
تفسیر آیه الخبیثون للخبیثات... . چیست؟ یعنی آدمهای خوب با هم ازدواج میکنند و آدمهای بد باهم؟ ولی خیلی از آدمها را میبینیم که زن یا مرد خوب است، ولی دیگری آدم خوبی نیست؛ و یا همسر برخی امامان مثل امام حسن یا امام جواد که زنی خائن و ناشایست است. اینها با این آیه چگونه سازگار هستند؟ آیه ناظر به تکوین باشد یا تشریع، با این موارد خلاف، چگونه قابل جمع است؟
پاسخ:
مقدمه:
یکی ازمسائلی که در بحث ازدواج مطرح بوده و هست، کفویت و همطرازی بین زن و شوهراست، بدین معنا که هرمقدار مرد و زن ازجهت ایمانی واخلاقی به هم نزدیک باشند، میتوانند زندگی بهتری را تجربه کنند، اما در این کفویت حداقلهایی هم وجود دارد که بهعنوان خط قرمز مطرح است ومؤمنین نمیتوانند پا را فراتر از آن قرار دهند.
کفویت زوجین در قرآن:
خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِکَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ»؛ زنان پلید سزاوارمردان پلیدند ومردان پلید سزاوار زنان پلید، زنان پاک براى مردان پاکاند ومردان پاک براى زنان پاک. آنان ازآن چه دربارهشان میگویند منزّهاند و براى آنان مغفرت و روزى نیکویى است. (1)
در «تفسیر نور» درذیل این آیه شریفه چنین آمده است:
کلمه «طیب» به معناى دلپسند و مطلوب است و درقرآن در توصیف مال، ذرّیه، فرزند، کلام، شهر، همسر، غذا و رزق، باد، مسکن، فرشته، درخت و تحیّت آمده است و در مقابل آن کلمه «خبیث» است که آنهم براى مال، انسان، همسر، سخن، عمل و شجره به عنوان وصف مطرح شده است.
این آیه یک اصل کلّى را مطرح میکند ومعنایش این نیست که اگرمردى یا زنى خوب بود حتماً همسرش نیز خوب ومشمول مغفرت و رزق کریم و اهل بهشت است؛ زیرا قرآن ملاک را ایمان و تقوا و عمل صالح میداند و لذا با اینکه حضرت نوح و لوط، طیب بودند، همسرانشان از خبیثات و دوزخیاند، (2) [همچنین همسر بعضی از ائمهای که در پرسش بدانها اشاره شده است].
این آیه را چند نوع میتوان معنا کرد:
1. با توجّه به آیات قبل که درباره تهمت به زنان پاکدامن وماجراى افک بود و با توجّه به جمله: «مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ»، معناى آیه آن است که کلمات خبیث مثل تهمت و افترا، شایسته افراد خبیث و سخنان پاک شایسته افراد پاک است.
2. ممکن است مراد آیه بیان یک حکم شرعى باشد که ازدواج پاکان با ناپاکان ممنوع است. نظیر آیه اوّل همین سوره که میفرمود:«الزَّانِی لا یَنْکِحُ إِلَّا زانِیَهً»؛ مرد زناکار جز زن زناکار را به همسرى نگیرد، (3) همانگونه که درروایتى امام باقر (علیهالسلام) این معنا را تأیید میکند.
3. ممکن است مراد آیه همسویى فکرى، عقیدتى، اخلاقى وبه اصطلاح همشأن و همکفو بودن درانتخاب همسر باشد. یعنى هرکس بهطور طبیعى به سراغ همفکر خود میرود. (4)
بررسی و تحلیل:
درباره احتمال اول با توجه به قرائنی (5) میتوان گفت که مراد از «طیب» پاکدامنی ومراد از «خبیث» بیعفتی و ناپاکی دامن است، یعنی آیه شریفه به خود افراد پاک وناپاک، ناظر است نه به سخنان و اعمال پاک و ناپاک.
با توجه به احتمال دوم باید بگوییم مراد از «خبیثات» زنان زانی و مراد از «خبیثون» مردان زانیاند؛ یعنی خداوند متعال به صورت تشریعی و تکلیفی به اهل زنا دستور داده که با زناکار یا مشرک ازدواج کنند واهل ایمان هم با مؤمنین. البته مراد از زناکار در این آیات کسانی اند که مشهوربه زنا هستند یا حدّ به آنها جاریشده است، ولی توبه نکردهاند. (6) در این صورت هیچ اشکالی به پیامبرانی چون نوح و لوط و امامانی چون امام حسن و امام جواد (علیهمالسلام) وارد نمیشود زیرا همسران آنها درعین حالی که خباثت اخلاقی وایمانی داشتهاند، اما زانی نبودهاند.
درباره احتمال سوم هم باید گفت همسویی و گرایش به همنوع را نمیتوان تکوینی و به معنای غیراختیاری بودن دانست یعنی اینگونه نیست که خداوند متعال بدون اراده و اختیار انسان، افراد خوب را برای خوب و افراد بد را برای بد بهعنوان همسر برگزیند، بلکه قاعدتاً هرکسی دنبال همکفو خود میگردد، اما در مقام عمل، انسان ممکن است دچار اشتباه شود یعنی کسی را انتخاب بکند که فکر میکرده با او همسان است، ولی بعدها روشن شود که اینگونه نبوده است. یا شخص انتخاب شده ابتدا خوب بوده، ولی بعدها بنای ناسازگاری را بگذارد وازکفویت با همسرش فاصله بگیرد.
در صورت قبول این احتمال وتفسیر آن با سیره پیامبرانی چون نوح و لوط و امامانی چون امام حسن وامام جواد (علیهماالسلام) باید گفت:
اولاً: هیچ شخص غیر معصومی نمیتواند به تمام معنا کفوانسان معصوم باشد، لذا آن بزرگواران با هرکسی که ازدواج میکردند نمیتوانست کفو واقعی آنها قرار بگیرد.
ثانیاً: حضرات معصومین (علیهمالسلام) صرف نظرازملاحظات سیاسی، مانند بعضی از ازدواجهای پیامبراکرم (صلیالله علیه وآله) و فشارهای حکومتی، مانند ازدواج امام جواد (علیهالسلام) سعی میکردند در این اموربراساس ظواهر امور عمل کنند واینگونه نبوده که برای هر کاری ازعلم غیب خود کمک بگیرند و اینگونه نبوده که علم غیبشان همیشه در نزد آنها حاضر بوده باشد، بلکه طبق روایات «هرگاه میخواستند چیزی را بدانند میدانستند». (7)
نتیجه:
1. آیه 26 سوره نور را میتوان به سه صورت تفسیرکرد:
الف) کلمات خبیث، مثل تهمت، شایسته افراد خبیث وسخنان پاک، شایسته افراد پاک است.
ب) ازدواج پاکان با ناپاکان از جهت شرعی ممنوع است.
ج) هرکسی بهطور طبیعى به سراغ همکفو خود مىرود.
2. احتمال اول از محدوده پرسش خارج است؛ بنا بر احتمال دوم که تکلیفی است هیچ اشکالی به پیامبرانی چون نوح و امامانی چون امام حسن (علیهمالسلام) وارد نیست زیرا همسران آنها زانی نبودند؛ احتمال سوم نیز به معنای تکوینی وغیر اختیاری نیست، بلکه قاعدتاً هرکسی دنبال هم کفوخود میگردد، اما در مقام عمل، انسان ممکن است دچار اشتباه شود.
3. در صورت قبول این احتمال سوم اولاً: هیچ شخصغیرمعصومی نمیتواند به تمام معنا کفو انسان معصوم باشد. ثانیاً: حضرات معصومین (علیهمالسلام) صرفنظر ازملاحظات سیاسی و فشارهای حکومتی سعی میکردند در این امور بر اساس ظواهر امورعمل کنند وهمسران ایشان درابتدا خائن یا ناشایست نبودند وبعداً به انحراف کشیده شدند.
کلمات کلیدی:
تفسیر آیه 26 نور، الخبیثات للخبیثین، الخبیثون للخبیثات، الزانی لا ینکح، کفویت.
پینوشتها:
1. سوره نور، آیه 26.
2. محسن قرائتی، تفسیرنور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی ازقرآن، 1383 ش، ج 8، ص 168.
3. سوره نور، آیه 3.
4. ر.ک: محسن قرائتی، تفسیرنور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی ازقرآن، 1383 ش، ج 8، ص 168-169.
5. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1371 ش، ج 14، ص 422 و 423.
6. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407، ج 5، ص 355.
7. همان، ج 1، ص 258.