توسل

برای توسل به امام زمان، در زمان غیبت اعمالی چون نمازهای هدیه به امام، دعا برای ظهور و در کنار این از زیارت ‌نامه‌هایی که برای امام وارد شده، نیز استفاده نمود.

پرسش:

چه دعاها، ذکرها و نمازهایی برای توسل و استغاثه به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) هست؟ و هر دعا و ذکر رو باید چه مدت و چه تعداد بخوانیم؟

پاسخ:

موضوع مهدویت و فرج حضرت صاحب‌الزمان (عجل الله فرجه الشریف) از موضوعات مهم در جهان اسلام است. در روایات بسیاری به دعا برای ایشان امر شده است. اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نه ‌تنها به دعا سفارش کرده‌اند، بلکه دعا، نماز و زیارت‌هایی را نیز معرفی نموده‌اند. مؤمنان می‌توانند در ایام غیبت با تمسک به این اعمال، خود را به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)، نزدیک نمایند و از توسل با او بهره بگیرند و باعث ثبوت ایمان و نجات از مهلکه‌ها و فتنه‌های آخرالزمان شود؛ در ادامه برخی از این ادعیه معرفی می‌شود:

در مورد ارتباط مؤمنان با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) دعا، نماز و زیارت‌های فراوانی وجود دارد. این اعمال در کتاب‌هایی مانند مفاتیح‌الجنان و صحیفه مهدیه جمع‌آوری شده است. مفاتیح‌الجنان کتابی مشهور در موضوع دعا است که نویسنده آن شیخ عباس قمی از علما بزرگ شیعه به‌ حساب می‌آید. کتاب صحیفه مهدیه نیز اثر سید مرتضی مجتهدی سیستانی است که بسیاری از ادعیه و نمازها و زیارات امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را جمع‌آوری نموده است.

ذکر تمامی این اعمال در متن حاضر نمی‌گنجد بنابراین برای نمازها و ادعیه مرتبط با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) فقط به چند نمونه معتبر بسنده می‌شود.

1-نماز هدیه به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)

از معصومان (علیهم‌السلام) نقل شده که اگر می‌توانید علاوه بر نمازهای یومیه، نماز دیگری بخوانید و آن را به یکی از ائمه (مثلاً امام زمان «عجل الله فرجه الشریف») هدیه نمایید. این نماز مانند سایرِ نمازهای دو رکعتی است با این توصیف که بعد از ذکر رکوع و سجده، در هر رکعت سه بار ذکر «صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِین‏.» گفته می‌شود. پس از سلام نماز نیز این دعا خوانده می‌شود:

اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْکَ السَّلَامُ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْأَخْیَارِ وَ أَبْلِغْهُمْ مِنِّی أَفْضَلَ التَّحِیَّهِ وَ السَّلَامِ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذِهِ الرَّکَعَاتِ هَدِیَّهٌ مِنِّی إِلَى عَبْدِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ رَسُولِکَ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینَ اللَّهُمَّ فَتَقَبَّلْهَا مِنِّی وَ أَبْلِغْهُ إِیَّاهَا عَنِّی وَ أَثِبْنِی عَلَیْهَا أَفْضَلَ أَمَلِی وَ رَجَائِی فِیکَ وَ فِی نَبِیِّکَ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ وَصِیِّ نَبِیِّکَ وَ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ ابْنَهِ نَبِیِّکَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سِبْطَیْ نَبِیِّکَ وَ أَوْلِیَائِکَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ (علیه‌السلام) یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ یَا وَلِیَّ الْمُؤْمِنِینَ. (1)

2- دعا برای ظهور امام زمان در قنوت نماز

دعایی از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده که ایشان در قنوت نمازهای خویش می‌خواندند. در این دعا ظهور امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را با عبارات زیر از خداوند طلب می‌نماییم.

اللَّهُمَّ إِلَیْکَ شُخِصَتِ الْأَبْصَارُ وَ نُقِلَتِ الْأَقْدَامُ وَ رُفِعَتِ الْأَیْدِی وَ مُدَّتِ الْأَعْنَاقُ وَ أَنْتَ دُعِیتَ بِالْأَلْسُنِ وَ إِلَیْکَ سِرُّهُمْ وَ نَجْوَاهُمْ فِی الْأَعْمَالِ رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ غَیْبَهَ نَبِیِّنَا وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا وَ کَثْرَهَ عَدُوِّنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَیْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا فَفَرِّجْ ذَلِکَ اللَّهُمَّ بِعَدْلٍ تُظْهِرُهُ وَ إِمَامِ حَقٍّ تَعْرِفُهُ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ. (2)

می‌توان این دعا را در هر نماز واجب و مستحب قرائت کرد.

3-دعا امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) پس از هر نماز واجب

از امام صادق (علیه‌السلام) روایت شده که این دعا پس از هر نماز واجب خوانده شود. مضامین این دعا در مورد امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) است.

اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا صَاحِبَ الزَّمَانِ أَیْنَمَا کَانَ وَ حَیْثُمَا کَانَ مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا عَنِّی وَ عَنْ وَالِدَیَّ وَ عَنْ وُلْدِی وَ إِخْوَانِی التَّحِیَّهَ وَ السَّلَامَ عَدَدَ خَلْقِ اللَّهِ وَ زِنَهَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مَا أَحْصَاهُ کِتَابُهُ وَ أَحَاطَ عِلْمُهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَهِ هَذَا الْیَوْمِ وَ مَا عِشْتُ فِیهِ مِنْ أَیَّامِ حَیَاتِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَهً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ نُصَّارِهِ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ وَ نَوَاهِیهِ فِی أَیَّامِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اللَّهُمَّ فَإِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَهَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَهَ الرَّشِیدَهَ وَ الْغُرَّهَ الْحَمِیدَهَ وَ اکْحُلْ بَصَرِی بِنَظْرَهٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ اللَّهُمَّ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ قَوِّ ظَهْرَهُ وَ طَوِّلْ عُمُرَهُ اللَّهُمَّ اعْمُرْ بِهِ بِلَادَکَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبَادَکَ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِیَّکَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِکَ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّى لَا یَظْفَرَ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلَّا مَزَّقَهُ- وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یُحَقِّقُهُ اللَّهُمَّ اکْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّهَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ بِظُهُورِهِ- إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ. (3)

بنابراین خوب است این دعا به عنوان تعقیب بعد از هر نماز واجب قرائت شود.

4-دعاهای مربوط به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) در ایام خاص

دعاهایی برای امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) نیز نقل شده که مربوط به اوقات خاصی از سال است. به‌عنوان نمونه دعای روز عاشورا منقول از امام صادق (علیه‌السلام) (5) از این نوع دعاهاست که در روز شهادت امام حسین (علیه‌السلام) قرائت می‌شود. دعای ندبه (4) که شکایت به خداوند در غیبت امام عصر (عجل الله فرجه الشریف) است در اعیادی مانند فطر، قربان و غدیر خوانده می‌شود. همچنین می‌توان دعا افتتاح (6) که برای هر شب ماه مبارک رمضان خوانده می‌شود را از این دست دعاها معرفی نمود. این دعاها نیز چون روز مشخصی دارند، خواندنشان در آن روز فضیلت بالاتری خواهد داشت.

5-دعاهایی که مخصوص روز معینی نیست

برخی از ادعیه مرتبط با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)، ویژه روز مشخصی نیستند و می‌توان هر روز آن‌ها را قرائت نمود. برای نمونه می‌توان به دعای عهد (7) اشاره کرد که صبح‌ها خوانده می‌شود و بهترین وقت آن بعد از نماز صبح است.

دعای غریق نیز نیایشی است که قرائت آن سفارش شده است. این دعا از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده و ایشان فرموده‌اند که خواندن آن موجب نجات انسان از شبهات در موقعی که افراد بدون امام و راهنما هستند خواهد شد. متن این دعا چنین است:

یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک. (8)‏

همچنین از این امام بزرگوار روایت شده که به یکی از اصحاب خود به نام زراره، سفارش نمود تا این دعا را در زمان غیبت امام عصر (عجل الله فرجه الشریف) بخواند: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی»‏. (9)

برای این دعاها تعداد و ایام خاصی مشخص نشده، بنابراین مؤمنان می‌توانند در حد توان از این ادعیه بهره بگیرند.

6-زیارت امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)

برای زیارت امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) نیز زیارت‌نامه‌های زیادی وجود دارد. از بهترین زیاراتی که می‌توان برای ایشان قرائت نمود، زیارت آل یاسین (10) است. برای این زیارت نامه نیز تعداد مشخصی لحاظ نشده است.

نتیجه‌:

اعمال که مؤمنان در زمان غیبت می‌توان به وسیله آن‌ها با امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) ارتباط بگیرند فراوان است. نمازهای هدیه به امام زمان (عجل الله فرجه الشریف)، دعا برای ظهور ایشان و دعا برای امام (عجل الله فرجه الشریف) پس از نماز از جمله این اعمال شمرده می‌شود. همچنین دعاهایی برای ایشان ذکر شده است که برخی از این دعاها مربوط به روز خاصی از سال هستند و جهت بهره‌مندی کامل از آثار این اعمال، بهتر است در روز مشخص شده انجام شوند. دعاهایی نیز وارد شده که مخصوص روز خاصی نیست و مؤمنان می‌توانند در هر زمانی از آن‌ها بهره بگیرند. در کنار این نمازها و دعاها می‌توان از زیارت ‌نامه‌هایی که برای امام عصر (عجل الله فرجه الشریف) وارد شده، نیز استفاده نمود.

پی‌نوشت‌ها:

1. سید ابن طاووس، على بن موسى‏، جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، قم: دار الرضى‏، 1330 ق، ص 17.

2. شیخ بهایى، محمد بن حسین‏، مفتاح الفلاح فی عمل الیوم و اللیله من الواجبات و المستحبات (ط - القدیمه)، بیروت: نشر دار الأضواء، 1405 ق، 57.

3. کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الأمین و الدرع الحصین، بیروت: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات‏، 1418 ق، ص 552.

4. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ‏بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، 1411 ق‏، ج 2، ص 787.

5. ابن مشهدی، محمد بن جعفر، المزار الکبیر، محقق و مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1419 ق، ص 574.

6. طوسى، محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، تهران: دار الکتب الإسلامیه‏، ج‏3، ص 108.

7. طوسى، محمد بن الحسن، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، ‏بیروت: مؤسسه فقه الشیعه، 1411 ق‏، ج 1، ص 227.

8. ابن‌بابویه، محمد بن على‏، کمال‌الدین و تمام النعمه، محقق / مصحح: غفارى، علی‌اکبر، تهران: اسلامیه، 1395 ق، ج‏2، ص 352.

9. کلینى، محمد بن یعقوب‏، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علی‌اکبر و آخوندى، محمد، تهران: اسلامیه، 1407 ق، ج 1، ص 337.

10. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على اهل اللجاج (للطبرسی)، محقق / مصحح: خرسان، محمدباقر، مشهد: نشر مرتضى‏، 1403 ق، ج‏2، ص 493.

یاد و ذکر خدا و اولیای الهی از معارف قطعی الهی است و توسل به امامان و زنده نگه داشتن نام و یادشان در جامعه خود نوعی اقامه شعائر الهی است.

پرسش:

خانمی هستم که علاوه بر خانه داری، به دلیل تحصیلات و علاقه‌ای که دارم در فضای مجازی گروهی را اداره می‌کنم و پست‌هایی درباره امام زمان (علیه‌السلام) قرار می‌دهم. بعضی‌ها می‌گویند وقتی خدا هست و در قرآن آمده که باید یاد او باشیم دیگر یاد امام زمان معنا ندارد و این همه تبلیغ و پست گذاری صحیح نیست! آیا واقعا یاد امام زمان بی‌فایده است؟ یعنی در تربیت و تزکیه مؤثر نیست؟ به ما کمک نمی‌کند که به خدا برسیم؟ اصلاً یاد امام زمان در مسیر سلوک و معنویت چه جایگاهی دارد و چقدر مهم است؟ ممنون که توضیح می‌دهید.

پاسخ:

توسل و ذکر و یاد خدا و اولیای الهی از دیرباز مورد بحث و گفتگو بین عموم مردم و دانشمندان بوده است. آن چه از کلمه توسّل ظاهر است، معناى کمک گرفتن از وسیله‌ای براى رسیدن به مقصود است. انسان براى رسیدن به مراد خویش، باید به اسباب و واسطه‌های فیض، متوسل شود. ایجاد مزرعه‌ای آباد، جز از طریق شخم زدن زمین و کاشتن نهال و دادن آب و کود به مقدار مشخص و زمان معیّن و ... امکان‌پذیر نیست. بر این اساس، توسّل به معناى استفاده از اسباب، لازمه زندگى انسان در جهانى است که قانون اسباب و مسببات بر آن حاکم است. لازم است قدری دقیق‌تر با مفهوم توسل و جایگاه آن در اندیشه اسلامی و فلسفه آن آشنا شویم تا شبهات در مورد منافات آن با اعتقادات الهی و پاسخ آن‌ها در مورد ذکر و توسل به امامان مخصوصاً امام زمان (علیهم‌السلام) را پیدا کنیم:

1. ابتدا باید به شما تبریک بگوییم و شما را تشویق کنیم برای این که علاوه بر محبت و اعتقاد درست به امام زمان (عج)، در راستای تبلیغ نام و یاد ایشان نیز قدم برمی دارید. در آغاز باید بگوییم که اساساً بین توصیه به یاد خدا و توصیه به یاد و ذکر امامان مخصوصاً امام زمان هیچ منافاتی نیست؛ یعنی اگر کمی در معارف اسلامی جستجو کنیم تاییدات بسیاری زیادی پیدا می‌کنیم که توسل به امامان را تأیید و آن را در راستای ذکر و یاد خداوند متعال معرفی می‌کند. روشن‌ترین اشاره به توسل در قرآن آمده است که خداوند صریحاً به مؤمنان دستور می‌دهد برای تقریب به او وسیله‌ای بجویند: «ای اهل ایمان! تقوای الهی داشته باشید و دست‌آویز و وسیله‌ای برای تقرّب به سوی او بجویید؛ و در راه او بکوشید تا رستگار شوید». (1) برخی از روایات مراد از «وسیله» را اهل‌بیت (علیهم اسلام) معرفی نموده است. به عنوان نمونه از سلمان فارسی روایت شده است که از محمد (صلی‌الله علیه و آله) شنیدم که می‌گفت: خداوند عز و جل می‌گوید ای بندگانم آیا شما نیازهاى بزرگى ندارید؟ بدانید که به این نیازهاى بزرگ نمى‌‏رسید مگر این که محبوب‌ترین خلق از شما شفاعت کند. پس بدانید که گرامى‏‌ترین خلق در نزد من افضل‌ترین آن‌ها در نزد من محمد و برادرش على هست و بعد از على هم امامانى هستند که آن‌ها وسیله‌ها نزد خداوند مى‌‏باشند. پس آگاه باشید هر کس حاجتى از من بخواهد و محمد و آل پاکش را واسطه قرار بدهد، من آن حاجت‌ها را به خاطر محبوب‌ ترین خلقم در نزد من اجابت مى‏‌کنم. (2)

توسل به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) ریشه در آیات دیگری از قرآن نیز دارد و از بندگان خواسته شده است که به ریسمان الهی چنگ زنند و گرد هم آیند: «به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید» (3) بنا بر روایتی، امام صادق (ع) فرمودند: ما (اهل‌بیت) همان ریسمان الهی هستیم که خداوند تبارک و تعالی فرموده است. (4) بنابراین در منابع اسلامی و مخصوصاً شیعی توسل و ذکر و یاد امامان نه تنها منعی ندارد، بلکه توصیه شده نیز هست. دلیلش هم واضح است ما معصومان را واسطه فیض و آبرومندان درگاه الهی می‌دانیم و به درگاه آن‌ها به عنوان اولیای الهی می‌رویم، نه خدای نکرده فردی در عرض خدا و یاد او. وقتی روح می‌خواهد و مغز دستور می‌دهد و اراده ایجاد می‌شود و دست تکان می‌خورد و مطلبی می‌نویسد می‌گوییم دست نوشت در صورتی که اراده و مغز و روح هم فعال بودند و توجه به دست عین توجه به بقیه است و جدای از آن نیست بلکه روح بر همه این‌ها احاطه دارد. اگر امام زمان را می‌خوانیم معنایش فراموشی خداوند نیست، بلکه عین یاد اوست زیرا او بر همه چیز احاطه دارد.

2. اما در مورد آثار و برکات ذکر و یاد امامان با اندک جستجویی در زیارت نامه‌های مستند مطالب بسیاری خوبی به دست می‌آید. مخصوصاً در مورد امام زمان عج در زیارت نامه‌ها معارف بالایی پیدا می‌شود. در نظر شیعه پیامبر و اهل‌بیت ایشان وسایط فیض الهی هستند که خداوند از طریق ایشان برکات خویش را بر بشر می‌فرستد و این وساطت هم در زمینه تکوین و هم در زمینه تشریع و هدایت بشر است و از طرف دیگر حیات و ممات ایشان یکسان است؛ از این‌رو تمسّک و توسل به این انوار پاک در دنیا باعث وساطت این بزرگواران نزد پروردگار و حل شدن مشکلات با افاضه الهی و موجب شفاعت آن‌ها در قیامت می‎گردد و کسی که قدم در راه اطاعت از دستورات آن‌ها بنهد رستگار خواهد شد. لذا در زیارت جامعه که از لسان مبارک امام هادی (علیه‌السلام) صادر گردیده، این‌گونه می‎خوانیم: «هر کس نزد شما آمد، نجات خواهد یافت و کسی که از شما فاصله گرفت هلاک می‎شود... هر کس شما را دوست بدارد خدا را دوست داشته و هر کس با شما دشمنی کند با خدا دشمنی کرده است... به شما خداوند آغاز می‎کند و به شما پایان می‎دهد و به وسیله شما باران می‎فرستد و به وسیله شما آسمان را نگه می‎دارد... هر که خدا را خواهد باید از طریق شما آغاز کند و به خدا تقرّب جوید...»(5) در مورد شخص امام زمان (عج) در دعای ندبه می‌خوانیم «کجاست آن باب الهی که از آن به حریم خدا در آیند»؟ «کجاست آن وسیله‌ای که فیوضات آسمان را به اهل زمین می‌رساند»؟ همان‌ گونه که در این فقرات از دعای ندبه مشاهده می‌شود، ولیّ زمان حضرت صاحب‌الزمان (عج) هم واسطه‌ی رساندن فیض‌ها و برکات الهی به موجودات و انسان‌ها است؛ و هم درگاهی است که باید از آن به پیشگاه پروردگار وارد شد. اوج آرزوی عارفان و اهل سلوک و معنویت رسیدن به رستگاری و پذیرش بندگی ایشان است و در منابع معتبر این مهم با موالات و علاقه‌مندی و رفت و آمد در خانه معصومان حاصل می‌شود همان طور که در زیارت نامه آمده است. «رستگاران با ولایت شما رستگار می‌شوند و ... با دوستی و موالات شما طاعات واجب قبول می‌شود». (6)

بنابراین توسل به امام زمان و زنده نگه ‌داشتن یاد و نام ایشان، نه تنها منافاتی با یاد خدا ندارد بلکه یاد و زیارت آن‌ها در راستای توحید و خدا پرستی است و اثرات معنوی دارد و انسان را به رستگاری نزدیک می‌کند. روش شما در زنده نگه‌ داشتن یاد ایشان درست و صحیح است و اگر می‌توانید با مطالعه و انتخاب مطالب و پوسترهایی که در مورد توسل و یاد اهل ‌بیت در فضای مجازی موجود است و انتشار آن‌ها در گروه خودتان غیرمستقیم پاسخ این شبهات را بدهید و بیش از این نیز وظیفه‌ای ندارید. لزومی به بحث و کدورت و جنجال نیست.

نتیجه:

یاد و ذکر خدا و اولیای الهی از معارف قطعی الهی است و توسل به امامان و زنده نگه داشتن نام و یادشان در جامعه خود نوعی اقامه شعائر الهی است؛ و تأکیدات زیادی در منابع معتبر بر این امر شده است. توسل به امامان راه رسیدن به توحید و خداوند است. آن‌ها وسیله رسیدن به خدا و آبرومندان و شفیعان مایند. اثرات معنوی زیادی بر توسل به آن‌ها مترتب است از جمله رستگاری و قبولی طاعات و تسهیل در تربیت و تزکیه به جهت الگو بودن آن‌ها و هدایت باطنی که آن‌ها در مسیر سلوک اخلاقی و رشد آدمی انجام می‌دهند ... که نشان می‌دهد باید در امر زنده نگه ‌داشتن یادشان بیش از پیش کوشا بود.

منابع برای مطالعه بیشتر:

1. آثار و برکات توسل به امام زمان، سید عباس اسلامی.

2. فصلنامه علمی تخصصی مهدی موعود تمام شمارگان.

3. کتاب ذکر دانشنامه جهان اسلام: بابک عباسی، فریده محرمی.

4. ترجمه کتاب منتخب الاثر: لطف‌الله صافی گلپایگانی برای شناخت امام زمان.

5. آفاق محبت به اهل‌بیت: عبدالحسین امینی.

6. محبت نجات بخش: عبدالرضا جمالی.

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره مائده، آیه ۳۵.

2. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت (علیهم‌السلام)، قم، چاپ اول، 1409 ق، ج 7، ص 101.

3. سوره آل‌عمران، آیه 103.

4. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دار إحیاء التراث العربی - بیروت، چاپ دوم، 1403 ق، ج ۲۴، ص ۸۴.

5. شیخ صدوق، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ دوم، 1413 ق، ج 2، ص 613.

6. همان.

توسل از باورهای مشترک مسلمانان است. در آیات و روایات متعدد، این آموزه دینی به صراحت بیان شده است. در توسل تفاوتی بین حیات و ممات آن بزرگان نیست.

پرسش:

آیا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله فرموده‌اند که به قبر پیامبران یا خود ایشان متوسل شوید؟ احادیث چه نگاهی به توسل به انبیاء دارند؟

پاسخ:

توسل، از باورهای مشترک مسلمانان است. برای مشروعیت و جواز شرعی توسل به انبیاء و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، به قرآن کریم، روایات، سیره مسلمانان و دلیل عقلی استناد کرده‌اند. روایات فراوانی از منابع روایی شیعه و اهل‌سنت نقل شده که بر مشروعیت و جواز توسل در شرع اسلام دلالت دارند. در توسل تفاوتی بین حیات و ممات آن بزرگان نیست. در این نوشتار برخی از روایات در موضوع توسل ذکر می‌شود.

1. مفهوم توسل

توسل از لحاظ لغوی با واژة «وسیله» هم‌ریشه است. «وسیله» هر آن‌چیزی است که برای نزدیک‌ شدن به چیز دیگری از آن استفاده می‌‌شود.(1) توسل، واسطه‌قراردادن شخص یا چیزی نزد خداوند، برای تقرّب به او و برآورده‌شدن حاجات است.

در یک تقسیم‌بندی، توسل بر دو نوع است:

 1. توسل به ذات؛ یعنی توسل به خود پیامبر و ائمه طاهرین علیهم‌السلام؛ 2. توسل به واسطه؛ یعنی پیامبر و اهل‌بیت علیهم‌السلام را میان خود و خدا واسطه قرار می‌دهیم و به حق آنها از خداوند حاجت بخواهیم.

 از روایاتی که در موضوع توسل وارد شده، هر دو نوع آن استفاده می‌شود؛ چنان که در ادامه خواهد آمد.(2)

2. توسل در قرآن

خداوند در قرآن کریم به مؤمنان دستور داده است که برای تقرب به خداوند وسیله‌ای بجویند:

 «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَهَ»؛(3)

 همچنین به گنهکاران توصیه کرده که نزد پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بروند و از او درخواست کنند که درباره آنها از خداوند طلب مغفرت کند:

 «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً»(4)

 از دیگر آیاتی که بر مشروعیت توسل دلالت می‌‌کند، آیه‌ای است که در آن فرزندان حضرت یعقوب از پدرشان درخواست کردند که برای آنها طلب مغفرت کند:

 «قالُوا یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئینَ * قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»(5)

بنابراین از دیدگاه قرآن، توسل به انبیا الهی نه‌تنها اشکال ندارد، بلکه توصیه نیز شده است؛ چنان که توسل به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در آیه بالا صراحت داشت و تفاوتی هم بین زمان حیات و ممات ایشان نیست.

3. روایات توسل

روایاتی که در منابع حدیثی شیعه، دربارة استحباب توسل به اولیاء خدا نقل شده، بسیار زیاد است و ذکر آن، در این نوشتار نمی‌گنجد.

روایات توسل،‌ به چند دسته تقسیم می‌‌شوند:

1. روایاتی که دلالت می‌کند اهل‌بیت علیهم‌السلام به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله توسل کرده‌اند.

2. روایاتی که در آن، ائمه علیهم‌السلام دستور به توسل داده‌اند.

3. روایاتی که توسل ارادتمندان اهل‌بیت علیهم‌السلام را به آنها گزارش کرده‌اند.

این سه دسته از روایات، فعل، قول و تقریر معصومین علیهم‌السلام‌ را بیان می‌کنند.

الف. توسل ائمه علیهم‌السلام به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، فرشتگان و انبیاء

1. امیرمؤمنان علیه‌السلام بعد از نماز ظهر به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، فرشتگان و انبیاء توسل می‌‌کردند و به واسطه آنها به درگاه خداوند تقرب می‌جستند. امام صادق علیه‌السلام فرمودند که امیرمؤمنان علیه‌السلام بعد از اتمام نماز ظهر این دعا را می‌‌خواند:

 «اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِمَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ أَنْبِیَائِکَ الْمُرْسَلِینَ؛(6) خداوندا! به تو تقرّب مى ‏جویم به وسیله جود و کرمت؛ تقرّب مى‏جویم به سوی تو، به حقّ محمد که بندة تو و رسول تو است و تقرّب می‌‌جویم به وسیله فرشتگان مقرّبت و پیغمبران مرسلت

2. بعد از رحلت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، امیرمؤمنان علیه‌السلام نخستین فرد از میان اهل‌بیت علیهم‌السلام بود که به آن حضرت توسل کرد، در حالی که هنوز بدن شریفشان به خاک سپرده نشده بود. بعد از غسل رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و تجهیز آن حضرت، امیرمؤمنان فرمود: «بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِکَ مَا لَمْ یَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَیْرِکَ مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ ... بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی اذْکُرْنَا عِنْدَ رَبِّکَ وَ اجْعَلْنَا مِنْ بَالِک‏؛(7) پدر و مادرم فدایت، اى پیامبر خدا! همانا با مرگ تو چیزى قطع شد که با مرگ دیگرى قطع نگشت و آن نبوت و اخبار و آگاهى از آسمان بود... پدر و مادرم فدایت باد، ما را در پیشگاه پروردگارت یاد کن، و ما را هرگز فراموش مکن

 طبق این روایت، امیرمؤمنان علیه‌السلام به ذات رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله متوسل شده و از ایشان شفاعت خواسته است.

3. درباره حضرت سید الشهدا علیه‌السلام نیز روایت شده است که ایشان وقتی می‌‌خواستند از مدینه به سوی مکه خارج شوند، نزد قبر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آمدند و به قبر حضرت توسل کردند:

 «فلما کانت اللیلة الثانیة خرج إلى القبر أیضاً و صلّى رکعات فلمّا فرغ من صلاته جعل یقول اللّهم هذا قبر نبیّک محمّد و أنا إبن بنت نبیّک و قد حضرنی من الأمر ما قد علمت اللّهم إنّی أحبّ المعروف و أنکر المنکر و أنا أسألک یا ذا الجلال و الإکرام بحق‏ القبر و من‏ فیه إلّا اخترت لی ما هو لک رضى و لرسولک رضى؛(8) وقتی شب دوم فرا رسید، بار دوم به سوی قبر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله خارج شد و دو رکعت نماز خواند،‌ وقتی از نماز فارغ شد، فرمود: خدایا! این قبر پیامبرت محمد است و من پسر ایشان هستم، و امری که خودت می‌‌دانی برایم پیشامد کرده است. خدایا! من معروف را دوست دارم و از منکر بدم می‌آید. ای صاحب جلال و اکرام! به حق این قبر وآن کسی که در آن مدفون است از تو آنچه را می‌‌خواهم که مورد رضایت توست

ب. دستور پیامبر و ائمه علیهم‌السلام به توسل

پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و ائمه علیهم‌السلام پیروانشان را دستور داده‌اند که به پیامبر و اهل‌بیت علیهم‌السلام توسل کنند و دعا و ذکر به آنها تعلیم داده‌اند.

1. سلمان فارسی می‌گوید از حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله شنیدم که می‌گفت:

 «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ یَا عِبَادِی أَ وَ لَیْسَ مَنْ لَهُ إِلَیْکُمْ حَوَائِجُ‏ کِبَارٌ لَا تَجُودُونَ بِهَا إِلَّا أَنْ یَتَحَمَّلَ عَلَیْکُمْ بِأَحَبِّ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ تَقْضُونَهَا کَرَامَةً لِشَفِیعِهِمْ أَلَا فَاعْلَمُوا أَنَّ أَکْرَمَ الْخَلْقِ عَلَیَّ وَ أَفْضَلَهُمْ لَدَیَّ مُحَمَّدٌ وَ أَخُوهُ عَلِیٌّ وَ مِنْ بَعْدِهِ الْأَئِمَّةُ الَّذِینَ هُمُ الْوَسَائِلُ إِلَیَّ أَلَا فَلْیَدْعُنِی مَنْ هَمَّتْهُ حَاجَةٌ یُرِیدُ نَفْعَهَا أَوْ دَهَتْهُ دَاهِیَةٌ یُرِیدُ کَشْفَ ضَرَرِهَا - بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ - أَقْضِهَا لَهُ أَحْسَنَ مَا یَقْضِیهَا مَنْ یَسْتَشْفِعُونَ بِأَعَزِّ الْخَلْقِ عَلَیْهِ؛(9) خداوند عز و جل می‌گوید: اى بندگان من! آیا اتفاق نیفتاده که فردى از شما حاجت‌هاى بزرگى بخواهد که شما آن حوائج را نمى‏دهید مگر اینکه محبوب‌ترین خلق نزد شما را حاضر کند و شما به احترام آن شفیعِ محبوب و دوست‌داشتنى درخواست‌هاى او را بدهید؟ آگاه باشید و بدانید که با کرامت‌ترین و برترین خلق نزد من، محمد و برادرش على و پس از آن ائمه هستند، آنانى که وسیله تقرب به من مى‏باشند. آگاه باشید که هر کس حاجت مهمى دارد و مى‏خواهد نفعى به او برسد یا مشکلى برایش پدید آمده و خواهان دفع ضرر آن است، اگر مرا به محمد و خاندان پاکش بخواند، آنچنان حاجتش را برآورده مى‏سازم که بهتر و برتر باشد از برآورده ساختن کسى که محبوب‌ترین خلق را نزد او شفیع قرار مى‏دهند

2. از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که امام حسین علیه‌السلام از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله پرسید:

 «مَا جَزَاءُ مَنْ زَارَکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ مَنْ زَارَنِی حَیّاً أَوْ مَیِّتاً أَوْ زَارَ أَبَاکَ أَوْ زَارَ أَخَاکَ أَوْ زَارَکَ کَانَ حَقّاً عَلَیَّ أَنْ أَزُورَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى أُخَلِّصَهُ مِنْ ذُنُوبِهِ؛(10) زائرین شما چه پاداشی دارند؟ رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: پسرم! هرکس مرا در حال زنده بودن یا بعد از رحلتم زیارت کند، یا پدر و برادرت و تو را زیارت کند، من روز قیامت او را در سخت‌ترین شرایط زیارت کرده و از گناهانش نجات می‌دهم

3. امام صادق علیه‌السلام به نقل از رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: «مَنْ أَتَانِی زَائِراً کُنْتُ شَفِیعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛(11) هرکس به زیارت من بیاید، در روز قیامت او را شفاعت خواهم کرد

4. شخصی در زمان امیرمؤمنان دعایی کرده بود که اجابت نشد، نزد امیرمؤمنان علیه‌السلام رفت و از مستجاب نشدن دعایش شکایت کرد. حضرت دعای سریع الاجابه را به ایشان یاد دادند که در پایان دعا، حضرت دستور توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام را بیان فرموده‌اند. معاویه بن عمار می‌گوید حضرت صادق علیه‌السلام بدون سخن و پرسشى به من فرمود: «یَا مُعَاوِیَةُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَجُلًا أَتَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیه‌السلام فَشَکَا الْإِبْطَاءَ عَلَیْهِ فِی الْجَوَابِ فِی دُعَائِهِ فَقَالَ لَهُ أَیْنَ أَنْتَ عَنِ الدُّعَاءِ السَّرِیعِ الْإِجَابَهِ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ مَا هُوَ قَالَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الْأَعْظَمِ ... وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ اهل‌بیتهِ أَسْأَلُکَ بِکَ وَ بِهِمْ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا؛(12) اى معاویه! آیا نمی‌دانى که مردى خدمت امیرالمؤمنین علیه‌السلام آمد و از اینکه اجابت دعایش دیر شده بود به آن حضرت شکایت کرد، آن حضرت به او فرمود: چرا دعاى سریع الاجابه را (یعنى دعائى که زود به اجابت رسد) نخواندى؟ آن مرد عرض کرد: آن دعا کدام است؟ فرمود: بگو... و به سوی تو، به حق محمد و اهل‌بیتش رو آورده‌ام، به حق تو و آنها از شما درخواست دارم که بر محمد و آل محمد دورد فرستی و فلان حاجت مرا برآورده سازی

5. امام صادق علیه‌السلام به معاویه بن عمار کیفیت زیارت قبر مطهر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را تعلیم فرموده و در قسمتی از آن چگونگی توسل به آن حضرت را هم یاد داده‌اند. معاویه بن عمار از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند:

 «إِذَا دَخَلْتَ‏ الْمَدِینَةَ فَاغْتَسِلْ قَبْلَ أَنْ تَدْخُلَهَا أَوْ حِینَ تَدْخُلُهَا ثُمَّ تَأْتِی قَبْرَ النَّبِیِّ صلی‌الله‌علیه‌وآله ثُمَّ تَقُومُ فَتُسَلِّمُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله... اللَّهُمَّ إِنَّکَ قُلْتَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً وَ إِنِّی أَتَیْتُ نَبِیَّکَ مُسْتَغْفِراً تَائِباً مِنْ ذُنُوبِی وَ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَى اللَّهِ‏ رَبِّی وَ رَبِّکَ لِیَغْفِرَ لِی ذُنُوبِی وَ إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَاجْعَلْ قَبْرَ النَّبِیِّ صلی‌الله‌علیه‌وآله خَلْفَ کَتِفَیْکَ‏ وَ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَهَ وَ ارْفَعْ یَدَیْکَ وَ اسْأَلْ حَاجَتَکَ فَإِنَّکَ أَحْرَى أَنْ تُقْضَى إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛(13) قبل از وارد شدن به مدینه یا هنگامی که وارد شدی، غسل کن، سپس نزد قبر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برو، بایست و به آن حضرت سلام کن... و می‌گویی... خدایا خودت فرمودی: «اگر گروه گنهکاران به واسطه گناه بر خود ستم کنند و سپس نزد تو آیند و به واسطه تو از خدا طلب آمرزش کنند و تو از خدا طلب مغفرت کنى، البته خواهند دید که خداوند توبه ایشان را پذیرفته و به آنها ترحم مى‏نماید» و من در حالى که طلب آمرزش کرده و از گناهانم توبه مى‏کنم به نزد پیامبرت آمده‌ام و ای پیامبر! من به واسطه تو به سوی پروردگار خودم به شما رو آورده‌ام تا گناهانم را ببخشد. و اگر حاجت داشتی قبر مطهّر را پشت سر قرار بده و رو به قبله بایست و دو دستت را بلند نما و سپس حاجتت را از خدا بخواه که إن‌شاءاللَّه مستجاب خواهد شد

6. همچنین در روایت دیگر امام صادق علیه‌السلام دعایی را تعلیم فرموده‌اند که توسل نمازگزار را به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بیان می‌کند: «إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلَاةِ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أُقَدِّمُ‏ إِلَیْکَ‏ مُحَمَّداً صلی‌الله‌علیه‌وآله بَیْنَ یَدَیْ حَاجَتِی وَ أَتَوَجَّهُ بِهِ إِلَیْکَ فَاجْعَلْنِی بِهِ وَجِیهاً عِنْدَکَ‏ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ‏ اجْعَلْ صَلَاتِی بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذَنْبِی بِهِ مَغْفُوراً وَ دُعَائِی بِهِ مُسْتَجَاباً إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛(14) هنگامى که به نماز برخاستى این دعا را بخوان: خدایا! من محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله را پیشاپیش حاجت خود قرار می‌دهم، و به واسطه او، به تو رو می‌‌کنم. پس تو نیز مرا به واسطه آن حضرت در دنیا و آخرت داراى آبرو گردان، و مرا از مقرّبان‏ قرار بده، و نمازم را به خاطر آن حضرت (و به‌حقّ) او مورد قبول خویش قرار ده، و گناهانم را به شفاعت او بیامرز، و دعایم را به یمن او مستجاب گردان، که البتّه تو خود آمرزنده و مهربان هستى‏.»

ج. تأیید توسل شیعیان به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله از سوی ائمه علیهم‌السلام

برخی از روایات، صریح در این است که شیعیان به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله متوسل شده‌اند و این توسل از سوی ائمه طاهرین علیهم‌السلام مورد تأیید واقع شده است. بعد از شهادت امام صادق علیه‌السلام، هشام بن سالم در مدینه آمد و به خاطر تردیدی که برایش پیرامون امام بعدی پیش آمده بود، به قبر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله استغاثه کرد و با این توسل حجت خداوند و امام زمانش برایش روشن شد.

«دَخَلْتُ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بَعْدَ مَوْتِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) وَ کَانَ ادَّعَى الْإِمَامَهَ، فَسَأَلْتُهُ عَنْ شَیْ‏ءٍ مِنَ الزَّکَاةِ، فَقُلْتُ لَهُ: کَمْ فِی الْمِائَةِ؟ فَقَالَ: خَمْسَةِ دَرَاهِمَ. قُلْتُ: وَ کَمْ فِی نِصْفِ الْمِائَةِ؟ قَالَ: دِرْهَمَیْنِ وَ نِصْفٍ. فَقُلْتُ: مَا قَالَ بِهَذَا أَحَدٌ مِنَ الْأُمَّةِ. فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّی‌اللَّهُ‌عَلَیْهِ‌وَآلِهِ) مُسْتَغِیثاً بِرَسُولِ اللَّهِ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِلَى مَنْ؟ إِلَى الْقَدَرِیَّةِ؟ إِلَى الْحَرُورِیَّةِ؟ إِلَى الْمُرْجِئَةِ؟ إِلَى الزَّیْدِیَّةِ؟ فَإِنِّی لَکَذَلِکَ إِذْ أَتَانِی رَسُولُ أَبِی الْحَسَنِ (علیه‌السلام)، غُلَامٌ صَغِیرٌ دُونَ الْخُمَاسِیِّ، فَقَالَ: أَجِبْ مَوْلَاکَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ. فَأَتَیْتُهُ فَلَمَّا بَصُرَ بِی مِنْ صَحْنِ الدَّارِ ابْتَدَأَنِی فَقَالَ: یَا هِشَامُ! قُلْتُ: لَبَّیْکَ. قَالَ: لَا إِلَى الْقَدَرِیَّةِ، وَ لَا إِلَى الْحَرُورِیَّةِ، وَ لَا إِلَى الْمُرْجِئَةِ، وَ لَا إِلَى الزَّیْدِیَّةِ، وَ لَکِنْ إِلَیْنَا. فَقُلْتُ: انْتَ صَاحِبِی؛ فَسَأَلْتُهُ فَأَجَابَنِی عَنْ کُلِّ مَا أَرَدْتُ‏؛(15) هشام بن سالم می‌گوید: بعد از شهادت امام صادق علیه‌السلام بر عبدالله بن جعفر بن محمد (پسر امام صادق علیه‌السلام) وارد شدم که ادعای امامت داشت. از او پرسیدم صد درهم چه مقدار زکات دارد؟ گفت:‌ پنج درهم. گفتم: زکات پنجاه درهم چه مقدار می‌شود؟ گفت: دو درهم و نیم. گفتم هیچ‌کس از امت این‌گونه فتوا نداده‌اند. بیرون آمدم و به سوی قبر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رفتم و به آن حضرت توسل و استغاثه کردم و عرض کردم: ای رسول خدا! به چه کسی پناهنده شوم؟ به قدریه؟ حروریه؟ مرجئه؟ زیدیه؟ در این هنگام بود که فرستاده ابوالحسن علیه‌السلام که یک پسر کمتر از پنج سال بود، به سوی من آمد و گفت: مولایت موسی بن جعفر (تو را طلب کرده) ایشان را اجابت کن. نزد آن حضرت رفتم، وقتی مرا در صحن خانه دیدند این چنین سخن آغاز کردند: ای هشام! عرض کردم بلی. فرمود:‌ نه به سوی قدریه، نه به سوی مرجئه و حروریه و زیدیه، بلکه به سوی ما بیا! عرض کردم شما صاحب امر من هستی. از محضر ایشان سؤالاتم را پرسیدم و ایشان تمام موارد را پاسخ دادند

طبق این روایت توسل و استغاثه به خود اولیاء الهی جایز است؛ علاوه بر آن، روایت، تقریر امام معصوم علیه‌السلام را نیز بیان می‌کند. اگر توسل جایز نبود، چرا امام کاظم علیه‌السلام برای هشام نفرمود:‌ چرا رفتی به رسول خدا استغاثه کردی؟ اما آن حضرت نه‌تنها منع نکرد و کار او را تقبیح نکرد، بلکه این توسل را تقریر کرد.

در برخی از روایات، اهل‌بیت علیهم‌السلام به‌عنوان وسیله برای تقرب به خداوند معرفی شده‌اند. امام على علیه‌السلام درباره آیه «وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ؛(16) و براى تقّرب به خداوند، وسیله بجویید»، فرمودند: «أَنَا وَسِیلَتُهُ‏‏؛(17) من وسیله او هستم.» علی بن ابراهیم در تفسیرش «الوسیله» را به امام معنا کرده است: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ‏ الْوَسِیلَةَ فقال تقربوا إلیه بالإمام‏؛ به وسیله امام به خداوند تقرب بجویید.»(18) حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می‌فرمایند: «نحن‏ وسیلته‏ فی خلقه و نحن خاصته و محل قدسه‏؛(19) ما واسطه الهی در میان مخلوقاتش و برگزیدگان خدا و جایگاه قدس اوییم

نتیجهگیری:

توسل یکی از اعتقادات مهم مسلمان است که ریشه در قرآن کریم و روایات صحیح منقول از اهل‌بیت علیهم‌السلام دارد و این عقیده صرف نظر از دلیل قرآنی، از روایات صحیح شیعه و اهل‌سنت نیز قابل اثبات است. طبق روایات شیعه که در موضوع توسل وارد شده، اهل‌بیت علیهم‌السلام به پیامبر و ائمه علیهم‌السلام توسل کرده‌اند و به شیعیان نیز دستور داده‌اند تا به اهل‌بیت متوسل شوند. همچنین، توسل شیعیان را مورد تأیید قرار داده‌اند.

پی‌نوشت‌ها:

1. «الوَسِیلَةُ: المَنْزِلة عند المَلِک. و الوَسِیلة: الدَّرَجة. و الوَسِیلة: القُرْبة. و وَسَّلَ‏ فلانٌ إِلى الله‏ وَسِیلَةً إِذا عَمِل عملًا تقرَّب به إِلیه... و تَوَسَّلَ‏ إِلیه‏ بوَسِیلَةٍ إِذا تقرَّب إِلیه بعَمَل... و الوَسِیلَةُ: الوُصْلة و القُرْبى»؛ إبن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج‏11، ص724، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.

2. https://www.valiasr-aj.com/persian/mobile_shownews.php?idnews=6905

3. سوره مائده، آیه 35.

4. سوره نساء، آیه 64.

5. سوره یوسف، آیات 97 و 98.

6. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی ، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص545.

7. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغه (للصبحی صالح)، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق، خطبه 235.

8. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج‏44، ص328.

9. إبن فهد حلى، احمد بن محمد، عده الداعی و نجاح الساعی، دارالکتب الإسلامی، چاپ اول، 1407ق، ص163و164.

10. إبن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، دارالمرتضویه، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش، ص11.

11. إبن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، دارالمرتضویه، نجف اشرف، چاپ اول، 1356ش، ص12.

12. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏2، ص582 و 583.

13. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏4، ص550 و 551.

14. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج‏3، ص309.

15. طبرى آملى صغیر، محمد بن جریر بن رستم، دلائل الإمامه، بعثت، ایران، قم، چاپ اول، 1413ق، ص324.

16. سوره مائده، آیه 35.

17. إبن شهرآشوب مازندرانى، محمد بن على، مناقب آل أبی‌طالب علیهم‌السلام، علامه، قم، چاپ اول، 1379ق، ج‏3، ص75.

18. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، دارالکتاب، قم، چاپ سوم، 1404ق، ج‏1، ص168.

19. جوهرى بصرى، احمد بن عبدالعزیز، السقیفه و فدک، مکتبه نینوى الحدیثه، تهران، بی‌تا، ص99.

سنت عزاداری گرچه در بروز ظاهری و اجتماعی به‌حسب فرهنگ‌های مختلف، اشکال متفاوتی دارد اما در کلیات و اهداف، دارای اصول واحدی است که باید رعایت گردد.
سیره و کلام اهل بیت در عزاداری امام حسین علیه‌السلام

پرسش:
آیا عزاداری در اسلام شیوه خاصی دارد و سیره ائمه علیهم‌السلام در عزاداری چگونه بوده است؟
 

پاسخ:
شیوه عزاداری در میان اقوام بشری گوناگون است و منحصر در شیوه خاصی نیست. الزامی هم ندارد به یک شیوه خاص اجرا شود. اگرچه حدود آن محصور به اصول کلی اسلام است؛ یعنی عزاداری به هر شیوه‌ای که انجام شود منعی ندارد مشروط به آن‌که با اصول کلی اسلام و دستورات صریح آن مخالف نباشد. اگرچه بهتر آن است که برای دست‌یابی به شیوه‌های اصیل و دور از خرافات و تحریفات، به امامان معصوم شیعه علیهم‌السلام تأسّی کنیم که ایشان اسوه حسنه الهی در میان امت و بشر هستند. (1)

در ذیل به برخی از شیوه‌های عزاداری در سیره و کلام ائمه معصومین و خاندان اهل‌بیت علیهم‌السلام اشاره می‌کنیم. ذکر این نکته به‌جاست که آنچه در ذیل بیان می‌شود در بیان عزاداری برای اهل‌بیت علیهم‌السلام است:

1. حزن و اندوه درونی و قلبی
امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: إِنَّ اَللَّهَ سُبْحَانَهُ أَطْلَعَ إِلَى اَلْأَرْضِ فَاخْتَارَ لَنَا شِیعَهً یَنْصُرُونَنَا وَ یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنَا وَ یَبْذُلُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ فِینَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ إِلَیْنَا؛ (2) خداوند متعال ما را از میان بندگان خویش برگزید و برای ما پیروانی انتخاب نمود که همواره در شادی و غم ما شریک‌اند و با مال و جانشان به یاری ما می‌شتابند، آنان از مایند و به‌سوی ما خواهند آمد.
امام رضا علیه‌السلام به پسر شبیب فرمود: «فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ اِفْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلاَیَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلاً تَوَلَّى حَجَراً لَحَشَرَهُ اَللَّهُ مَعَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَه؛ اگر دوست می‌داری که هم‌نشین ما در بهشت برین باشی در غم و اندوه ما اندوهناک و در شادی ما شادمان باش ولایت ما را بپذیر، چراکه اگر کسی سنگی را دوست بدارد روز قیامت با آن محشور می‌گردد». (3)

2. اجتناب از شادی ظاهری
امام رضا علیه‌السلام فرموده است: هرگاه ماه محرم فرامی‌رسید، پدرم دیگر خندان دیده نمی‌شد و غم و افسردگی بر او غلبه می‌یافت تا آن‌که ده روز از محرم می‌گذشت، روز دهم محرم که می‌شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و گریه پدرم بود. (4)

3. گریبان چاک زدن و لطمه زدن
شیخ طوسی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که فرمود: زنان فاطمی در سوگ حسین بن علی‏ علیه السلام گریبان چاک داده و به‌صورت زدند و بر مثل حسین باید به‌صورت زده و گریبان‌چاک داد. «لَا شَیْ‏ءَ فِی اللَّطْمِ عَلَى الْخُدُودِ سِوَى الِاسْتِغْفَارِ وَ التَّوْبَهِ وَ لَقَدْ شَقَقْنَ الْجُیُوبَ وَ لَطَمْنَ الْخُدُودَ الْفَاطِمِیَّاتُ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلامَ عَلَى مِثْلِهِ تُلْطَمُ الْخُدُودُ وَ تُشَقُّ الْجُیُوبُ». (5)
شیخ مفید رحمه‌الله نقل می‌‏کند: چون زینب‏ علیه السلام اشعار برادرش حسین علیه السلام را شنید که می‌‏گوید: یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ سیلی به‌صورت زد و دست برد و گریبان‌چاک داد و بی‌هوش شد. (6) البته باید دقت نمود که این موارد به جهت درک واقعی آن مصائب بوده است و از طرفی در زمان ما باید حتماً جانب عرف رعایت شود تا موجب وهن دین و مذهب نشود.

4. نوحه‌سرایی کردن
در زیارت ناحیه مقدسه آمده است: فَلَأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً، وَ لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ اَلدُّمُوعِ دَماً، من صبح و عصر بر تو ندبه می‌‏کنم و به‌جای اشک‏‌ها بر تو خون می‌‏گریم. (7) نیز می‌خوانیم: فَلَمَّا رَأَیْنَ النِّسَاءُ جَوَادَکَ مَخْزِیاً وَ نَظَرْنَ سَرْجَکَ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ نَاشِرَاتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لَاطِمَاتٍ لِلْوُجُوهِ سَافِراتٍ وَ بِالْعَوِیلِ دَاعِیَات؛ زنان چون اسب زخم خورده تو را دیدند... از پشت پرده‏‌ها بیرون آمدند در حالی که موهای خود را پریشان کرده و بر صورت می‌‏زدند و با صدای بلند نوحه می‌‏کردند. (8)

5. برپایی مجلس حزن و عزا
سیدبن طاووس نقل کرده: چون اسیران در بازگشتشان به مدینه به کربلا رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری را همراه جماعتی از بنی‌هاشم و مردانی از آل رسول مشاهده کردند که برای زیارت قبر حسین علیه السلام آمده‌اند. همگی در یک‌وقت به هم رسیدند و شروع به گریه و حزن کرده و بر خود می‌‏زدند و چنان عزاداری به پا کردند که جگر‌ها را می‌‏سوزاند. زنان آن سرزمین نیز با آنان هم‌نوا شده و چند روز عزاداری بر پا کردند. (9)
دِعْبِل خُزاعی، شاعر معروف اهل‌بیت علیه السلام، روایت کرده است: در ایّام عاشورا خدمت علی بن موسی علیه السلام رسیدیم. دیدیم آن حضرت با اصحاب خود ملول و محزون نشسته‌اند. چون مرا دید، فرمود: مَرْحَباً بِکَ یَا دِعْبِلُ مَرْحَباً بِنَاصِرِنَا بِیَدِهِ وَ لِسَانِهِ ثُمَّ إِنَّهُ وَسَّعَ لِی فِی مَجْلِسِهِ وَ أَجْلَسَنِی إِلَى جَانِبِهِ ... مرحبا به تو ای دعبل! مرحبا به یاری کننده ما به دست و زبان خود! پس مرا طلبید و نزد خود نشاند و فرمود: «ای دعبل، دوست دارم که شعری برای من بخوانی که این ایّام، ایام حزن ما اهل‌بیت و ایام سرور اعدای ما، بخصوص بنی امیه، بوده است. ای دعبل، کسی که بگرید و بگریاند بر مصیبت ما و آنچه دشمنان بر ما وارد کرده‌اند، حق‌تعالی او را در زمره ما محشور گرداند. ای دعبل، کسی که در مصیبت جدّم امام حسین علیه السلام بگرید، البته خداوند گناهان او را بیامرزد» و بعد برخاست و پرده در میان ما و اهل حرم زد و ایشان را بین پرده نشانید تا در مصیبت جدّ خود بگریند. سپس به من فرمود: «ای دعبل، مرثیه بخوان برای حسین علیه السلام که تو تا زنده‌ای ناصر و مادح ما هستی. با این کار، به ما یاری کن و در این باره کوتاهی مکن». دعبل می‌گوید: اشک از چشمان من جاری شد و شروع به شعرخوانی در رثای امام حسین علیه السلام کردم. (10)

6. مرثیه‌سرایی
هنگام بازگشت اهل‌بیت علیهم‌السلام به مدینه، کاروان آن‌ها در نزدیکی شهر اقامت کوتاهی کرد. چند تن از اهالی مدینه با کاروان اسرا برخورد کردند. یکی از آنان بشیر بن جذلَمْ بود. امام سجاد علیه السلام او را شناخت و به او فرمود: ای بشیر، پدرت شاعر بود، تو هم از شاعری بهره‌ای داری؟ بشیر گفت: بلی، من خود نیز شاعرم. حضرت فرمود: ابیاتی بگو و جلوتر از ما به مدینه برو و خبر ورود ما و مصیبت قتل سیدالشهدا علیه السلام را به مردم اعلام کن. بشیر این ابیات را ساخت و با گریه و صدای رسا بر مردم مدینه فراخواند: ای اهل مدینه، دیگر در مدینه اقامت نکنید که حسین علیه السلام شهید شد و به این سبب، سیلاب اشک از چشم من روان است. بدن شریفش در کربلا و در میان خاک و خون افتاده و سر مقدّسش را بر سرنیزه‌ها در شهرها می‌گردانند. (11)

7. سرودن اشعار در رثای اهل‌بیت
زید الشحّام می‌گوید روزی نزد امام صادق علیه السلام بودیم. جعفر بن عثمان وارد شد و نزدیک امام نشست. امام به او فرمود: شنیده‌ام که تو درباره حسین علیه السلام شعر می‌گویی. جعفر گفت: آری. با درخواست امام، جعفر اشعاری در رثای امام حسین علیه السلام خواند و امام و جمع حاضر گریه کردند. اشک بر چهره امام جاری گشت و فرمود: ای جعفر، فرشتگان مقرّب الهی سخن تو را شنیدند و گریه کردند، همچنان که ما گریه کردیم. سپس فرمود: مَا مِنْ أَحَدٍ قَالَ فِی الْحُسَیْنِ شِعْراً فَبَکَى وَ أَبْکَى بِهِ إِلَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّهَ وَ غَفَرَ لَهُ؛ کسی که برای حسین علیه السلام شعر بگوید، خود گریه کند و دیگران را بگریاند، خدا بهشت را بر او واجب می‌کند و گناهانش را می‌آمرزد. (12)

8. گریستن
امام‌حسین علیه السلام فرموده است: چشمان هر کس که در مصیبت‌های ما قطره‌ای اشک بریزد، خداوند او را در بهشت جای می‌دهد. (13). امام صادق علیه السلام فرمود: هرکس که چشمش درراه ما گریان شود، به خاطر خونی که از ما ریخته شده است، یاحقی که از ما گرفته‌اند، یا آبرویی از ما یا یکی از شیعیان ما برده و هتک حرمت کرده‌اند، خداوند متعال به همین سبب، او را در بهشت جاودان، برای ابد جای می‌‌دهد. (14) 

9. گریاندن
امام باقر علیه السلام پس از شنیدن سروده‌های «کمیت» درباره اهل‌بیت، گریست و سپس فرمود: ما مِن رَجُلٍ ذَکرَنا أو ذُکرنا عِندَهُ، فَخَرَجَ مِن عَینَیهِ ماءٌ وَ لَو قَدرَ مِثلِ جَناحِ البَعوضَهِ إلّا بَنَی اللّهُ لَهُ بَیتاً فِی الجَنَّهِ، وَ جَعَلَ ذلِک حِجابا بَینَهُ وَ بَینَ النّارِ، هیچ‌کس نیست که ما را یاد کند، یا نزد او از ما یاد شود و از چشمانش هرچند به اندازه بال پشه‌ای اشک آید، مگر آنکه خداوند برایش در بهشت، خانه‌ای بنا کند و آن اشک را حجاب میان او و آتش دوزخ قرار دهد. (15). امام صادق علیه السلام به جعفر بن عفان فرمود: هیچ‌کس نیست که درباره حسین علیه السلام شعری بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آنکه خداوند، بهشت را بر او واجب می‌کند و او را می‌آمرزد. (16)

10. تباکی
در حدیث قدسی آمده که خداوند به حضرت موسی علیه السلام فروند: «ای موسی! هر یک از بندگانم در زمان شهادت فرزند مصطفی صلی‌الله علیه و آله و سلم (روز عاشورا) گریه کند یا حالت گریه به خود بگیرد و بر مصیبت سبط پیامبرصلی‌الله علیه و آله و سلم تعزیت گوید، همواره در بهشت خواهد بود». (17)

11. تسلیت‌گویی
امام باقر علیه السلام می‌فرمایند: وقتی شیعیان به هم می‌رسند در مصیبت اباعبدالله علیه السلام این جمله را تکرار کنند: «اَعظَمَ اللهُ اُجُورَنا بمُصابنا بالحُسَین علیه السلام وَ جَعَلَنا وَ اِیاکُم مِنَ الطالبینَ بثاره مع وَلیهِ الاِمام المَهدی مِن الِ مُحَمَدٍ علیهم السَلام.» خداوند اجر ما را به سوگواری و عزاداری بر امام حسین علیه السلام بیفزاید و ما و شما را از خونخواهان او همراه با ولی خود امام مهدی از آل محمد علیهم‌السلام قرار بدهد. (18)

نتیجه:
عزاداری یا سوگواری، واژه‌ای آیینی است که در سوگ و عزای بزرگان دین، ازجمله معصومان علیهم‌السلام و به‌ویژه امام حسین علیه السلام انجام می‌شود. این سنت اگرچه در بروز ظاهری و اجتماعی به‌حسب فرهنگ‌های مختلف در جوامع و اقوام شکل‌های متفاوتی دارد اما در کلیات و اهداف دارای اصول واحدی است که در این نوشتار به برخی از آن‌ها اشاره شد. نکته کلیدی در شیوه‌های عزاداری، انطباق آن با حدود محصور به اصول کلی اسلام است؛ یعنی عزاداری به هر شیوه‌ای که انجام شود منعی ندارد مشروط به آن‌که با اصول کلی اسلام و دستورات صریح آن مخالف نباشد.

 

منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. احرام محرم: آداب حضور در ایام و مراسم سوگواری امام حسین علیه السلام، عبدالحسین نیشابوری، انتشارات دلیل ما.
2. چکامه‌هایی در شیوه‌های عزاداری: آسیب‌شناسی و آفت زدایی مراسم عزاداری سیدالشهدا علیه‌السلام، ناشر سوره مهر، سید احمد خاتمی.
3. سیاه‌پوشی در سوگ ائمّه نور علیهم‌السلام، علی ابوالحسنی (منذر)، الهادی.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره احزاب، آیه 21.
2. عبدالواحد بن محمد آمدی، غررالحکم و درر الکلم، قم - ایران: دارالکتاب الإسلامی، ج 1، ص 817.
3. محمد بن علی ابن‌بابویه، الأمالی (للصدوق)، تهران - ایران: کتابچی، ج 1، ص 129.
4. همان، ص 128.
5. محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، الوافی، اصفهان - ایران: مکتبه الإمام امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام العامه، ج 25، ص 572.
6. محمد بن محمد مفید، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، قم - ایران: المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، ج 2، ص 91.
7. محمد بن جعفر ابن مشهدی، المزار الکبیر، قم - ایران: جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه بقم، مؤسسه النشر الإسلامی، ج 1، ص 496.
8. همان، ص 496.
9. علی بن موسی ابن طاووس، بدون تاریخ، اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران - ایران: جهان، ج 1، ص 174: لَمَّا رَجَعَتْ نِسَاءُ الْحُسَیْنِ علیهم‌السلام وَ عِیَالُهُ مِنَ الشَّامِ وَ بَلَغُوا إِلَى الْعِرَاقِ قَالُوا لِلدَّلِیلِ مُرَّ بِنَا عَلَى طَرِیقِ کَرْبَلَاءَ فَوَصَلُوا إِلَى مَوْضِعِ الْمَصْرَعِ فَوَجَدُوا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیَّ وَ جَمَاعَهً مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ رَجُلًا مِنْ آلِ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ وَرَدُوا لِزِیَارَهِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ فَوَافَوْا فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ تَلَاقَوْا بِالْبُکَاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ وَ أَقَامُوا الماتم [الْمَآتِمَ‏] الْمُقْرِحَهَ لِلْأَکْبَادِ وَ اجْتَمَعَ إِلَیْهِمْ نِسَاءُ ذَلِکَ السَّوَادِ وَ أَقَامُوا عَلَى ذَلِکَ أَیَّاماً.
10. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت - لبنان: مؤسسه آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، ج 10، ص 386.
11. علی بن موسی ابن طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ج 1، ص 174، یا اهلَ یثرب
لا مُقامَ لکم بِها قُتِلَ الحسینُ و ادمعی مِدرارٌ الجسمُ منه بکربلاءِ مفّرجٌ والرأسُ منه علیَ القناهِ یُدارُ
12. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم‌السلام، بیروت - لبنان: دارإحیاء التراث العربی، ج 44، ص 282.
13. جعفر بن محمد ابن قولویه، کامل الزیارات، نجف اشرف - عراق: المطبعه المبارکه المرتضویه، ج 1، ص 100.
14. محمد بن محمد مفید، الأمالی (للمفید)، قم - ایران: جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه بقم، مؤسسه النشر الإسلامی، ج 1، ص 174.
15. علی بن محمد خزاز رازی، کفایه الأثر فی النص على الأئمه الإثنی عشر، قم - ایران: بیدار، ج 1، ص 248.
16. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم‌السلام، ج 44، ص 282.
17. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 10، ص 318.
18. جعفر بن محمد ابن قولویه، کامل الزیارات، ج 1، ص 174.

توسل پیامبری یا امامی به پیامبر و امام دیگر اگر به‌ واسطه قرار دادن منزلت و یا واسطه قرار دادن دعای ایشان باشد هیچ منافاتی با مقام توسل کننده ندارد.
توسل پیامبران و ائمه معصومین علیهم السلام به یکدیگر

پرسش:
در روایات آمده که پیامبر صلی الله علیه و آله به پیامبران دیگر توسل می‌جستند یا امامان به یکدیگر توسل می‌جستند! چرا آن‌ها به هم توسل می‌جستند؟ مگر آن‌ها نیز نیازمند واسطه هستند؟
 

پاسخ:
توسل که یکی از اعتقادات اصلی شیعه محسوب می‌شود و در لغت به معنای نزدیک شدن به غیر از طریق یک وسیله و واسطه هست. (1)  از نگاه قرآن و روایات حداقل سه معنا برای توسل می‌توان قائل شد:

معنای اول: گاهی توسل کننده از خداوند متعال می‌خواهد که به‌حق اولیای الهی و به خاطر مقام و منزلتی که پیامبر یا امام نزد خدا دارد، حاجت او را بدهد یا به مقامی از مقامات الهی برسد. این توسل مشروع است و حتی پیامبران و امامان نیز گاهی در طول زندگی به پیامبران و امامان دیگر متوسل می‌شدند. چنانکه در تفسیر آیه 37 سوره مبارکه بقره، (2) در روایات آمده که علت پذیرش توبه حضرت آدم، وسیله قرار دادن ذات مقدس پیامبر صلی‌الله‌ علیه واله و سلم و اهل‌بیت علیهم‌السلام بود. (3)  یا روایت‌شده که پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم  هنگام دفن فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین علیه السلام، برای ایشان دعا کرد و فرمود: پروردگارا جایگاه او را وسیع نما به‌حق پیامبرت و پیامبرانی که قبل از من بودند. (4)

معنای دوم: گاهی توسل کننده از پیامبر یا امام می‌خواهد که او را دعا کنند؛ مانند آیه 97 سوره یوسف (5) و آیه 64  سوره نساء؛ (6) این معنا از توسل نیز در سیره پیامبر و اهل‌بیت علیهم‌السلام وجود داشت؛ چنانکه امام هادی علیه السلام به ابوهاشم جعفری از اصحاب خود فرمودند: شخصى از دوستان ما را به حرم امام حسین علیه السلام بفرست تا برایم دعا کند. (7) روشن است که وقتی توسل به دعای شخصی از مؤمنین جایز بوده و اثر دارد به طریق اولی توسل به دعای پیامبر و یا امام معصوم جایز بوده و منشأ اثر می‌شود.

معنای سوم: گاهی از پیامبر یا امام علیه¬السلام می‌خواهیم که خودشان حاجات ما را برآورده کنند. در این نوع از توسل، توسل کننده معتقد است خداوند متعال، برآورده ساختن برخی از حاجات را بر عهده اولیاء الهی قرار داده‌ است و بدین‌جهت از ایشان حاجات خود را می‌خواهد. (8)
با عنایت به آنچه گذشت، در ادامه به ارائه نکاتی درباره فلسفه توسل کردن اولیای الهی به یکدیگر می‌پردازیم.

نکته اول: بررسی نوع اول و دوم توسل
این توسل‌ها، با مقام رفیع انبیاء و امامان علیهم‌السلام منافات ندارد چراکه طلب دعا کردن از دیگری یا واسطه قرار دادن مقام و منزلت یک شخصی لزوماً به معنای کم بودن مقام و منزلت التماس دعاکننده و واسطه قرار دهنده نیست و می‌تواند به جهات مختلفی ازجمله موارد ذیل باشد:

الف) ضمیمه کردن اثر دعای دیگری به اثر دعای خود.
ب) ترویج و تبلیغ امر توسل که در آیه 35 مائده (9) به عموم مردم توصیه‌شده است و امام و پیامبر از طریق توسل کردن به سایر اولیای الهی، هم خودشان به این آیه عمل می‌کنند و هم مردم را به استفاده از وسیله سوق می‌دهند.
در جریان توسل امام هادی علیه السلام به دعای یکی از اصحاب در حرم امام حسین علیه¬السلام که اشاره کردیم، راوی این سؤال را می‌پرسد که امام چه نیازی به دعای دیگران در حرم امام حسین علیه السلام دارد، امام پاسخ می‌دهد: منزلت رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم بسیار بالاتر از حجر الاسود است، اما با این حال حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله و سلم  مأمور به بوسیدن و واسطه قرار دادن خانه خدا و حجرالأسود شده است چراکه خداوند متعال این واسطه قرار دادن‌ها و قدر و منزلت دادن به مکان‌های خاص (و اشخاص خاص) را دوست دارد.
ج) تأیید امامت و نبوت و مقام رفیع کسی که به آن توسل می‌شود. مثلاً وقتی پیامبر صلی‌الله علیه و آله وسلم برای بخشیده شدن گناهان امتش به علی بن ابی‌طالب علیه¬السلام توسل می‌کند و می فرماید: «اللهم بحق علی بن ابی طالب عبدک اغفر للخاطئین من امتی»؛ (10) علاوه بر اینکه این‌گونه طلب کردن واقعاً تأثیرگذار است اشاره به یک جنبه دیگر بیان فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام هم دارد.
د) پیامبر و امام توسل کننده خود را جدا از امام یا پیامبر مورد توسل  ندانسته و هم‌داستانی و در طول یکدیگر بودن را از این طریق می‌رساند و می‌خواهد بفهماند که همه‌ی اهل‌بیت علیهم‌السلام و پیامبر از نور واحدی بوده و یک هدف واحد را دنبال می‌کنند و می‌توان به همه آن‌ها متوسل شد.

نکته دوم: بررسی نوع سوم توسل
اگر میان امام یا پیامبر توسل کننده و امام یا پیامبری که مورد توسل قرار می‌گیرد حقیقتاً تقدم و تأخر از حیث فضائل و کمالات واقعی باشد، این واسطه شدن امری مطابق با چینش هستی است و خالی از ایراد است، اما اگر مرتبه وجودی دو امام یا دو پیامبر را یکی بدانیم یا مرتبه توسل کننده بالاتر از مرتبه شخص مورد توسل شده باشد، توسل به معنای سوم، موجه به نظر نمی‌رسد.

نتیجه:
توسل جستن پیامبری به پیامبران دیگر یا توسل امام به امام دیگر اگر به‌صورت واسطه قرار دادن ذات و مقام منزلت پیامبر و امام دیگر و یا به‌صورت واسطه قرار دادن دعای امام و پیامبر دیگر باشد مطلقاً جایز بوده و امری مطابق با عرف و سیره انبیاء و عقلاء است و هیچ  منافاتی با مقام توسل کننده ندارد و در منابع روایی نیز نمونه‌های زیادی دارد و می‌توان برای آن فوائد متعددی چون عمل به دستور و خواست الهی، تبلیغ و تأیید امام و پیامبر توسل شونده، تأکید و سوق دادن مردم بر اصل توسل و... قائل شد.
اما توسل به معنای سوم (امام یا پیامبری واسطه فیض حقیقی بر امام یا پیامبر دیگری شود)، در صورتی صحیح و قابل دفاع است که میان پیامبران و امامان قائل به تحقق درجات کمالی شویم. فقط در چنین حالتی هست که می‌توان گفت: امام و پیامبری که درجه وجودی و کمالی بالاتر دارد مجرای فیض مراتب پایین خود می‌شود.

پی‌نوشت‌ها:
1. جوهری، اسماعیل، صحاح، تحقیق احمد عبدالغفور العطار، چ چهارم، بیروت، دارالعلم للملایین، 1407 ق، ج ۵، ص ۱۸۴۱.
2. ﴿ فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیم﴾.
3. «سَاَلْتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله عَنْ قَوْلِ الله: فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْه فقال: اِنَّ اللهَ اَهْبَطَ آدَمَ بِالْهِنْدِ وَ حَوَّاءَ بِجُدَّهَ... حَتَّی بَعَثَ اللهُ اِلَیْهِ جِبْرِیْلَ،‌ وَ قَالَ: یَا آدَمُ اَلَم اَخْلُقُکَ بِیَدِی؟ اَلَمْ اَنْفَخُ فِیْکَ مِنْ رُوحِی؟ اَلَمْ اُسْجِدُ لَکَ مَلَائِکَتِی؟ اَلَمْ اُزَوِّجْکَ حَوَاءَ اَمَتِی؟ قَالَ: بَلَی. فَمَا هَذَا البُکَاءُ؟ قَالَ: وَ مَا یَمْنَعُنِی مِنَ الْبُکَاءِ؟ وَ قَدْ اُخْرِجْتُ مِنْ جَوَارِ الرَّحْمَانِ، قَالَ: فَعَلَیْکَ بِهَؤُلَاءِ الْکَلِمَاتِ، فَاِنَّ اللهَ قَابِلُ تَوْبَتَکَ وَ غَافَرُ ذَنْبِکَ؛ قُلْ: اللَّهُمَّ اِنِّی اَسْئَلُکَ به حقّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، سُبْحَانَکَ لَا اِلَهَ اِلَّا اَنْتَ، عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْلِی اِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ فَهَؤُلَاءِ الْکَلِمَاتُ الَّتِی تَلَقَّی آدَمُ»؛ جلال‌الدین، سیوطی، الدرّ المنثور، بیروت، دارالفکر، چ اوّل، 1983 م، ج 1، ص 60.
4. «اللهم اِغْفِر لأُمّی فَاطِمَهَ بِنْتَ أَسَد وَلَقِّنْها حُجَّتَها وَأَوسِعْ عَلَیْها مَدْخَلَها بِحَقِّ نَبِیِّکَ وَالأَنْبِیاءِ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِی فَإِنَّکَ أَرْحَمُ الرَّاحِمین»؛ سمهودی، علی بن عبدالله، وفاء الوفاء، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419 ق، ج 3، ص 88.
5. «قالوا یَا اَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا اِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ؛ قَالَ سَوْفَ اَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ».
6. ﴿ وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا ﴾.
7. «دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیه¬السلام وَ هُوَ مَحْمُومٌ عَلِیلٌ فَقَالَ لِی یَا أَبَا هَاشِمٍ ابْعَثْ رَجُلًا مِنْ مَوَالِینَا إِلَى الْحَائِرِ یَدْعُو اللَّهَ لِی فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَاسْتَقْبَلَنِی عَلِیُّ بْنُ بِلَالٍ فَأَعْلَمْتُهُ مَا قَالَ لِی وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَکُونَ الرَّجُلَ الَّذِی یَخْرُجُ فَقَالَ السَّمْعَ وَ الطَّاعَهَ وَ لَکِنَّنِی أَقُولُ- إِنَّهُ أَفْضَلُ مِنَ الْحَائِرِ إِذْ کَانَ بِمَنْزِلَهِ مَنْ فِی الْحَائِرِ وَ دُعَاؤُهُ لِنَفْسِهِ أَفْضَلُ مِنْ دُعَائِی لَهُ بِالْحَائِرِ فَأَعْلَمْتُهُ علیه¬السلام مَا قَالَ فَقَالَ لِی قُلْ لَهُ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی¬الله علیه و آله أَفْضَلَ مِنَ الْبَیْتِ وَ الْحَجَرِ وَ کَانَ یَطُوفُ بِالْبَیْتِ وَ یَسْتَلِمُ الْحَجَرَ وَ إِنَّ لِلَّهِ تَعَالَى بِقَاعاً یُحِبُّ أَنْ یُدْعَى فِیهَا فَیَسْتَجِیبَ لِمَنْ دَعَاهُ وَ الْحَائِرُ مِنْهَا»؛ ابن قولویه، جعفربن محمد، کامل الزیارات، نجف اشرف، بی‌نا، 1356 ش، ص 274.
8. برای مطالعه بیشتر، رک: علوی تبار، سینا، نسبت ادله  توحید افعالی و واسطه‌گری حقیقی اولیاء الهی، مجله کلام اسلامی، 1401 ش، شماره 124.
9. ﴿ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ ﴾.
10. القمی،  ابن شاذان، الروضه فی فضائل امیرالمؤمنین علیه¬السلام، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا، ص 112.

توسل بدین معنا است که برای استجابت دعا از کسی مدد می‌جوییم که از نظر قرب به خداوند، نسبت به ما در مرتبه‌ی خیلی بالاتری قرار دارد و احتمال استجابت دعا بیشتر است.
فلسفه توسل

پرسش:
چرا خداوند دستور داده که توسل کنیم و از طریق واسطه‌ها به او نزدیک شویم و از او حاجت بخواهیم؟
 

 پاسخ:
در نظام احسن، جهان بر اساس علت و معلول و اسباب و مسبّبات، آفریده و تدبیر می‌شود؛ چنانکه امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «خداوند اِبا دارد از اینکه امور را جز از طریق اسباب فراهم آورد». (1) توسل نیز به معنای استفاده از اسباب مناسب برای رسیدن به حاجات مادی و معنوی است؛ به این شکل که چیزی یا کسی را در پیشگاه خداوند واسطه قرار می‌دهیم تا او وسیله تقرب ما به خدا گردد و حاجات مادی و معنوی ما برآورده شود. توسل معنای عامی دارد و در قرآن و روایات مصادیق متعددی برای آن ذکر شده است. مهم‌ترین و بارزترین مصداق آن، توسل به اولیای الهی مثل پیامبر و امام است (2) و در ادامه در قالب نکاتی، به فلسفه آن می‌پردازیم.

نکته اول: جایگاه پیامبر و امام در نظام هستی.
 پیامبر و امام به‌عنوان خلیفه و جانشین خدا در زمین خلق‌شده‌اند: «و یاد کن آنگاه‌که پروردگارت، به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینى خواهم گمارد». (3) لازمه جانشینی خدا در زمین این است که آن خلیفه و جانشین، از قدرت الهی برخوردار باشد و بتواند کارهای خدایی انجام دهد. برای نمونه قرآن کریم درباره توانایی حضرت عیسی علیه¬السلام می‌فرماید که ایشان به اذن الهی خلق می‌کرد، بیماری لاعلاج شفا می‌داد، مرده زنده می‌کرد و از امور غیبی خبر می‌داد. (4)
علاوه بر اینکه خداوند قدرت انجام بسیاری از امور را به جانشینان خود عطا نموده، آنان را واسطه نزول تمام فیوضات خود به بندگان نیز قرار داده است. در زیارت جامعه کبیره به نقل از امام هادی علیه‌السلام آمده است: «خداوند به‌واسطه شما باران را فرومی‌ریزد و به‌واسطه شماست که آسمان را از اینکه بر زمین افتد نگه می‌دارد و به‌واسطه شما اندوه را رفع و سختى را برطرف می‌کند». (5)
طبق  فرازی از دعای ماه رجب که از حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه نقل‌شده،  میان خدا و جانشینان او فرقی نیست جز اینکه ایشان بندگان و مخلوق خدا هستند: «لا فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَها اِلاّ اَنَّهُمْ عِبادُکَ وَخَلْقُکَ».(6)
بر این اساس روشن می‌شود که چرا خداوند ما را به توسل به پیامبر یا امام فراخوانده است. از آنجایی که آن‌ها به اذن خداوند در جهان اثرگذارند و توسل به آن‌ها در سعادت بشر مؤثر است، خداوند توسل به آن‌ها را مشروع و پسندیده دانسته است.

نکته دوم: آثار تربیتی توسل
توسل به اولیای الهی، از جهات دیگر نیز سودمند است؛ یعنی غیر از اینکه انسان را به سعادت و تأمین حاجات نزدیک می‌سازد، آثار تربیتی دیگری نیز برای او به دنبال دارد که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

1. تقویت جایگاه پیامبر و امام نزد مردم
با توجه به عصمت و علم لدنی پیامبر و امام، گفتار و رفتار آن‌ها نمایان گر راه سعادت است. تشویق مردم به اینکه پیامبر و امام را دوست بدارند (7) و به آن‌ها توسل کنند، سبب می‌شود که مردم توجه بیشتری به پیامبر و امام داشته باشند و به مقام والای آن‌ها در نظام خلقت، ایمان بیابند و از سیره معصومانه و علم خطاناپذیر آن‌ها در زندگی، بیشتر استفاده نمایند.

2. توسل زمینه‌ساز امتحان الهی
جوهر توسل، خضوع در مقابل پیامبر و امام است. ازاین‌رو اگر شخصی دارای روحیه کفر و استکباری باشد، حاضر به توسل نمی‌شود. گاهی افراد حاضر به خضوع در برابر خدا می‌شوند، اما حاضر نیستند به خاطر خدا در برابر همنوع خود، خضوع نمایند؛ چنانکه ابلیس که سال‌ها خدا را عبادت می‌کرد، حاضر نشد در برابر بنده خدا به دستور خدا، اطاعت کند. (8) به همین جهت است که خداوند یکی از ویژگی‌های منافقان را این می‌داند که حاضر نیستند به پیامبر برای استغفار توسل کنند: «آن هنگام که به آنان (منافقان) گفته می‌شود نزد رسول خدا آیید تا وی از درگاه الهی برای شما آمرزش طلب کند، سرپیچی می‌کنند و تو خود می‌بینی که از روی استکبار و نخوت روی برمی‌تابند». (9) بنابراین یکی از حکمت‌های امر به توسل، زمینه‌سازی برای جدا شدن کفار و منافقان از صف مؤمنان حقیقی است.

3. دوری از عُجب و خودبزرگ‌بینی 
یکی از مهم‌ترین دام‌های شیطان، مبتلا نمودن مؤمنان، به عجب و فریفته شدن به عبادت خود است. این خطر زمانی تشدید می‌شود که شخص احساس کند دعاهای او به درگاه الهی مستجاب می‌شود؛ بنابراین وقتی مستقیماً از خداوند طلب حاجت می‌کند و یا برای تقرب به خدا متکی به عبادات خود می‌شود و حالات معنوی پیدا می‌کند، بسیاری از افراد دچار آفت بسیار خطرناک عجب می‌شوند و همین امر باعث سقوط آنان از درگاه الهی می‌شود.
ولی وقتی شخص مؤمن با توسل به اولیای الهی و واسطه قرار دادن آنان به مطلوب خود می‌رسد، این برآورده شدن حاجت یا ترقی در سیروسلوک معنوی را به شایستگی خود نسبت نمی‌دهد، بلکه آن را مدیون آبروی آن ولی خدا می‌داند و همواره خود را بدهکار لطف و کرم او می‌شمارد. با این کار ضمن اینکه به حاجات مادی و معنوی خود می‌رسد و به قرب الهی نائل می‌شود، ولی در عین حال روحیه خضوع و بندگی خود را از دست نمی‌دهد و گرفتار عجب و خودبزرگ‌بینی نمی‌شود.

نتیجه:
خداوند عالم را بر اساس اسباب و مسبّبات تدبیر می‌کند. پیامبر و امام به‌عنوان خلیفه خدا، هم از قدرت الهی برخوردار است و هم واسطه فیض و رحمت الهی بر بندگان است. ازاین‌رو در نظام آفرینش توسل به آنان لازم است. همچنین، این توسل آثار تربیتی متعددی ازجمله: تقویت جایگاه پیامبر و امام نزد مردم، جدایی مؤمنان از کفار و منافقان و نیز دوری مؤمنان از عُجب دارد.

 

پی‌نوشت‌ها:
1. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، موسسه الاعلمی للمطبوعات، بیروت،1426 ق، چاپ اول، ج 1، ص ۱۸۳.
2. برای مطالعه بیشتر، رک: داودی، سعید، توسل: توحید یا شرک، قم، انتشارات امام علی بن ابی‌طالب علیه¬السلام، 1389 ش. همچنین، رک: 
سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، موسسه امام صادق علیه‌السلام، 1378 ش، ج 10، ص 178-179 و 184-185؛ نیرومند، رضا و سید محمد مرتضوی، بازشناسی مرز تفویض از ولایت تکوینی در اندیشه شیعه، مجله مطالعات اسلامی، 1390 ش، شماره 2، ص 165-188.
3. سوره بقره، آیه 30: ﴿ وَإِذ قَالَ رَبُّکَ لِلمَلَـئِکَهِ إِنِّی جَاعِل فِی ٱلأَرضِ خَلِیفَه﴾.
4. سوره آل‌عمران، آیه 49: ﴿ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ ﴾.
5. قمی، شیخ عباس، مفاتیح‌الجنان، زیارت جامعه کبیره.
6. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱ ق، ج ۱، ص 803؛ قمی، شیخ عباس، مفاتیح‌الجنان، اعمال هرروز ماه رجب، دعای پنجم.
7. سوره شوری، آیه 23: ﴿ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏ ﴾.
8. سوره بقره، آیه 34: ﴿ وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ ﴾.
9. سوره منافقون، آیه 5: ﴿ وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ ﴾.

يه بيماري دارم مي خوام از طريق دعا و توسل به ائمه حاجتم رو بگيرم.
سوره حمد را هفتاد مرتبه بر آب باران بخوانيد و با تربت سيد الشهداء مخلوط‌ کنید ميل کنيد. اين دعا را سه مرتبه بخوان الهم اّشفِنِي بِشِفَائِكَ وَ دَاوِنِي ...

با سلام خدمت شما حدود نه ماهي ميشه يه بيماري دارم که هیچ‌چیزش معلوم نيست همه علائم آزمايشاتم خدا رو شکر خوب است فقط در سرم احساس گرفتگي و فشار دارم مي خوام از طريق دعا و توسل به ائمه حاجتم رو بگيرم ميشه راهنماييم کنيد ممنون.

پاسخ:

خداوند به شما سلامتي عنايت فرمايد ضمن توصیه به پیگیری جدی مسائل درمانی با مراجعه به پزشکان متخصص، بعضي از دعاهای که در منابع روايي از معصومين (ع) نقل‌شده است حضورتان تقديم می‌شود.

سوره حمد را هفتاد مرتبه بر آب باران بخوانيد و با تربت سيد الشهداء مخلوط‌کنید ميل کنيد.

اين دعا را سه مرتبه بخوان

الهم اّشفِنِي بِشِفَائِكَ وَ دَاوِنِي بِدَوَائِكَ وَ عَافِنِي مِنْ بَلَائِكَ (1)

 براي سردر ازامام باقر (ع) نقل‌شده است، دست‌برسر بکش و اين دعا را بخوان أَعُوذُ بِاللَّهِ الَّذِي سَكَنَ لَهُ مَا فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ‏ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏ هفت مرتبه

و نيز امام صادق نقل‌شده است که دست بر سر بگزاريد هفت مرتبه بخوان.

بِسْمِ اللَّهِ الَّذِي لَا يَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَيْ‏ءٌ فِي الْأَرْضِ وَ لَا فِي السَّمَاءِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَجِيرُ بِكَ بِمَا اسْتَجَارَ بِهِ مُحَمَّدٌ ص لِنَفْسِه

امام رضا (ع) از امام باقر (ع) نقل می‌کند که به شيعيان ما براي رفع سردرد اين جملات را تعليم کنيد يا طاهي يا ذر يا طمنة يا طناب

 از امام موسي بن جعفر نقل‌شده که شخصي از سردرد شکايت کرد و گفت خواب را از چشمم گرفته، حضرت اين دعا را تعليم فرمودند: أَعُوذُ بِاللَّهِ وَ أُعِيذُ نَفْسِي مِنْ جَمِيعِ مَا اعْتَرَانِي بِاسْمِ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ كَلِمَاتِهِ التَّامَّاتِ الَّتِي لَا يُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ أُعِيذُ نَفْسِي بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ اللَّهُمَّ بِحَقِّهِمْ عَلَيْكَ إِلَّا أَجَرْتَنِي مِنْ شَكَاتِي هَذِهِ

توسل به امام موسي بن جعفر سفارش شده است اللهم اني اسئلک بحق وليِک موسي بَن جعفر عليه السلام الا عافيتَنِي به في جميعِ جوارحي ما َظُهُر منها وما بَطَنَ يا جوادُ يا کريمُ (در کتاب مفاتيح دعاي توسل ديگراين جمله نقل‌شده مراجعه نماييد) و صدقه و استغفار هم خيلي مفيد است.

موفق باشد.

 

پی‌نوشت:

1. بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏92، ص 53.

چه کارهايي براي قبولي توبه و توسل به امام حسين (ع) انجام دهيم؟
توبه یعنی پشیمانی قلبی که لازمه اش ترک آن کار و تصمیم جدی داشتن، بر انجام ندادن گناهان است. در صورتی که قابل جبران باشد، لازم است است این کار انجام شود ...

سلام توسل به امام حسين (علیه السلام) براي توبه از گناهان چگونه است؟ چه کارهايي براي  قبولي توبه و توسل به امام حسبن (ع) انجام دهيم؟

«توسل» از ماده «وسل» به معناي تقرّب جستن يا چيزي كه باعث تقرّب به ديگري از روي علاقه و رغبت مي‌شود، مي‌باشد(1) توسل شامل شفاعت نيز مي‌شود، «شفاعت» از ماده «شفع» به معناي ضميمه كردن چيزي به همانند او است (2) و در مفهوم قرآني، شخص گناهكار به خاطر پاره‌اي از جنبه‌هاي مثبت (مانند ايمان، عمل صالح و...) شباهتي با اولياءالله پيدا مي‌کند و آن‌ها با کمک‌هاي خود، او را به‌سوي كمال سوق مي‌دهند و از پيشگاه خداوند تقاضاي عفو مي‌کنند. به‌عبارت‌ديگر: شفاعت قرار گرفتن موجود قوي‌تر و برتر در كنار موجود ضعيف‌تر و كمك نمودن به او د رراه پيمودن مراتب كمال، است(3).

قرآن کریم در آيه 35 سوره مائده، مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»: اي كساني كه ايمان آورده‌ايد پرهيزكاري پيشه كنيد و وسيله‌اي براي تقرب به خدا، انتخاب نماييد و درراه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.

وسيله در آيه فوق، معناي بسيار وسيعي دارد و هر كار و هر چيزي كه باعث نزديك شدن به پيشگاه مقدس پروردگار مي‌شود، شامل مي‌گردد، همانطوركه حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرمودند: بهترين چيزي كه به‌وسيله آن مي‌توان به خدا نزديك شد، ايمان به خدا و پيامبر او و جهاد در راه او، نماز، زكات، روزه، حج، صله‌رحم، انفاق ... مي‌باشد(4).

متوسل شدن به افراد در حقيقت توسل به مقام روحاني آن‌هاست كه روح خود را پرورش داده، به كمالاتي رسيدند علاوه بر اين، توسل روح اميد را افزايش، روح يأس را كاهش و ايجاد رابطه معنوي باخدا و اولياءالله و تحصيل رضايت خداوند و توجه به سلسله شافعان و... را به وجود مي‌آورد بنابراين توسل به مقامِ بزرگي مانند امام حسين عليه‌السلام که جانش را براي احياي دين خدا، فدا کرد، بسيار مناسب است و در روايات بسياري هم به آن تأکيد شده است. آداب و ترتيب خاصي نيز براي اين‌گونه توسل ها، وجود ندارد و انسان مي‌تواند صميمانه با امامش درد دل کند و به‌وسيله او از خدا طلب مغفرت کند یا اینکه از خدای متعال بخواهد به خاطر آن بزرگوار، او را مورد بخشش قرار دهد.

توبه یعنی پشیمانی قلبی که لازمه اش ترک آن کار و تصمیم جدی داشتن، بر انجام ندادن گناهان است. در صورتی که قابل جبران باشد، لازم است است این کار انجام شود. می توان از سیدالشهدا علیه السلام خواست تا برای توفیق در این مسیر، برایتان دعا کند. از طرفی می توان از آن بزرگوار درخواست کرد تا به درگاه الهی برای شما، استغفار نماید.

 موفق باشيد.

پي‌نوشت‌ها:

1. قرشي، سيد علي‌اکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ذيل ماده «وسل»

2. همان،‌ ذيل ماده «شفع»

3. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 1، ص 223

4. نهج‌البلاغه، خطبه 110

اگر استجابت دعا هزار و یک شرط دارد، بهتر نیست به جای این که مردم را به دعا و حرم و توسل فرا بخوانیم، آن ها را به پیشگیری از بیماری کرونا فرا بخوانیم؟!
بیماری، دعا، شرایط استجابت دعا، توسل، شفا

اگر استجابت دعا هزار و یک شرط دارد، بهتر نیست به جای این که مردم را به دعا و حرم و توسل فرا بخوانیم، آن ها را به پیشگیری از بیماری کرونا فرا بخوانیم؟!

پاسخ اجمالی:

دعا کردن در پیشگاه خالق هستی، درواقع نوعی عبادت است که اجابت محتوای آن نیز بدون قید و شرط نیست. یکی از آداب و شرایط دعا، عمل موافق و متناسب با آن است. در طلب شفا نیز باید تلاش متناسب و عمل مقتضی صورت گرفته باشد چراکه در اکثر موارد، خداوند شفای بیمار را از طریق اسباب متعارف فراهم می‌سازد. ازاین‌رو رعایت بهداشت، پیشگیری از ابتلاء، گوش سپردن به دستورات متخصصین و بهره‌مندی از نسخه پزشک، همگی از شرایط استجابت دعا به‌حساب آمده و پیش از دعا تحقق آن لازم است؛ نه اینکه در مقابل دعا باشد.

پاسخ تفصیلی:

در قرآن، خداوند وعده داده هر دعایی را برآورده کند. به همین جهت، ممکن است گروهی از مردم بدون تلاش و فراهم کردن مقدمات لازم، فقط به دعا اشتغال بورزند و چون به مقصود نمی‌رسند، از استجابت دعا ناامید شده و صرفاً به درمان و پیشگیری از بیماری‌ها بسنده کنند. در ادامه، با ارائه نکاتی به بررسی نسبت دعا و درمان و پیشگیری می‌پردازیم تا از این طریق، اشکال مذکور نیز برطرف شود:

نکته اول:

در ابتدای امر تصور می‌شود که لازم است تلقی عمومی از بحث «دعا» تصحیح شود، چراکه دعا کردن و بر زبان آوردن نیازهای خود در پیشگاه خالق هستی درواقع نوعی عبادت است و در تعبیر برخی از روایات مطلب را از این نیز بالاتر دانسته و در حقیقت دعا را مغز عبادت دانسته‌اند؛ چنانکه از رسول اکرم (ص) این‌گونه روایت‌شده است که فرمودند:

«افْزَعُوا إِلَى اللَّهِ فِی حَوَائِجِکمْ وَ الْجَئُوا إِلَیهِ فِی مُلِمَّاتِکمْ وَ تَضَرَّعُوا إِلَیهِ وَ ادْعُوهُ فَإِنَّ الدُّعَاءَ مُخُ‏ الْعِبَادَةِ...؛ در حوائجتان از خدا کمک بخواهید، در شداید و گرفتاری‌ها به او پناه ببرید و به‌سوی او تضرع کنید، او را بخوانید و دعا کنید، چون «دعا» مغز عبادت است...». (1)

همین حقیقت را حضرت امام محمدباقر (علیه‌السلام) این‌گونه مطرح می‌فرماید که: «وَ لَا تَمَلَ‏ مِنَ‏ الدُّعَاءِ فَإِنَّهُ‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ بِمکان‏؛ از دعا خسته نشو! زیرا دعا در نزد خدا منزلت و مقامى عظیم دارد». (2)

ازاین‌رو از برخی از عرفا نقل‌شده است که ایشان بااینکه هیچ حاجتی از خدا نداشته و در مقام تسلیم محض به سر می‌برده‌اند، تنها به جهت آنکه خداوند امر به دعا کرده و فرموده «ادعونی استجب لکم» (3) و برای بهره‌مندی از برکات عبادت بودن دعا، این فعل را انجام می‌داده‌اند.

این‌یک نگاه تقلیل گرایانه به حقیقت دعاست که بخواهیم تنها آن را به جهت برآورده شدن حاجاتمان فرو کاسته و دائماً به اجابت یا عدم اجابت آن، خود را معطل نگهداریم و از حقیقت متعالی آن کاملاً بی‌خبر بوده و از آن غافل باشیم؛ و صد افسوس که نگاه غالب در خصوص دعا، همین نگاه غیر متعالی و سطحی است.

نکته دوم:

باید توجه داشته باشید که انتظار ما از دعا و تأثیر آن در زندگی باید منطقی بوده و به محدودیت‌هایی که در اجابت خواسته‌های ما در عالم هستی وجود دارد توجه بیشتری داشته باشیم. اینکه فکر کنیم، صرف بیان الفاظی خاص، تأثیراتی تکوینی به نحو ضروری داشته و بدون هیچ قید و شرطی انسان را بر سر سفره خواسته خود می‌نشاند، تصور درستی نکرده‌ایم. خصوصاً اینکه طرف دعای ما موجودی است که حکیم و عالِم بوده و مسائل را از دریچه تنگ خواسته‌های انسانی نمی‌نگرد!

درنتیجه ما نیز با شما موافقیم که دعا، بدون قید و شرط نبوده و آدابی دارد؛ و اتفاقاً یکی از آداب و شرایط دعا، در اکثر موارد، عمل موافق و متناسب با آن است؛ به‌عبارت‌دیگر هر دعا و توکلی می‌بایست مسبوق به عمل و تلاشی در راستای آن دعا باشد.

همچنانکه امیرمومنان (علیه‌السلام) در حدیثی دعاکننده بی‌عمل را این‌گونه تشبیه می‌کند.

«الدّاعی بِلا عَمَلٍ کالرّامی بِلا وَتَرٍ؛ کسى که دعا می‌کند بدون عمل، مانند تیراندازی است که کمانش «زه» ندارد». (4)

و یا امام رضا (علیه‌السلام) در این خصوص می‌فرماید:

«مَن سَألَ اللهَ التَّوفیقَ وَ لَم یجتَهِد، فَقَدِ استَهزَءَ بِنَفسِهِ؛ هر کس از خداوند، توفیق بطلبد ولی تلاش نکند، خودش را مسخره کرده است.» (5)

در طلب شفای امراض مادی و بیماری‌ها، ابتدا باید تلاشی متناسب و عمل مقتضی صورت گرفته باشد و ازاین‌رو رعایت بهداشت، پیشگیری از ابتلا، گوش سپردن به دستورات متخصصین و بهره‌مندی از نسخه پزشک، همگی از شرایط استجابت دعا به‌حساب آمده و پیش از دعا تحقق آن لازم است، نه اینکه در مقابل دعا باشد.

نکته سوم:

هنگامی‌که انسان در سیره و سنت حضرات معصومین (علیه‌السلام) هم می‌نگرد، درمی‌یابد که ایشان در هنگام عارض شدن کسالت و بیماری و یا رویارویی با مشکلات و مسائل تنها بر دعا و عنایات غیبی اتکا نکرده و علاوه بر آن تمام تلاش خود را نیز در جهت و راستای خواسته خویش مبذول می‌داشتند. ازاین‌رو گوش سپردن به توصیه طبیبان و استفاده از نسخه ایشان، سنت رایج در میان حضرات معصومین (علیه‌السلام) بوده است.

دراین‌باره داستانی از حضرت موسی (علیه‌السلام) وجود دارد که بیان آن خالی از لطف نیست.

نقل است که حضرت موسی (علیه‌السلام) را بیماری عارض شد، بنی‌اسرائیل نزد او آمدند و ناخوشی او را شناختند و گفتند: اگر فلان دارو را مصرف کنی شفا می‌یابی.

موسی (علیه‌السلام) گفت: مداوا نمی‌کنم تا خدا مرا بی‌دوا بهبود بخشد. پس بیماری او طولانی شد، خدا به او وحی فرمود: به عزت و جلالم سوگند! ترا عافیت نمی‌دهم تا به دوائی که گفته‌اند درمان کنی. پس به بنی‌اسرائیل گفت: داروئی که گفتید به آن مرا معالجه کنید.

پس او را مداوا کردند و بهبود یافت. این در دل موسی (علیه‌السلام) حالت شکوه و اعتراضی را پدید آورد. خدای تعالی به او وحی فرستاد: خواستی حکمت مرا به توکّل خود باطل کنی، چه کسی غیر از من داروها و منفعت‌ها را در گیاهان و اشیاء نهاد؟!(6)

نکته چهارم:

البته نباید از این نکته غافل شد که گاهی خداوند از طریق غیرعادی، کارهایی را انجام می‌دهد و مثلاً مردگان را زنده و یا بیماران را شفا می‌دهد؛ چنانکه عیسی (علیه‌السلام) به اذن او چنین نمود و بیماران را شفا داد و مردگان را زنده کرد (5). البته این معجزات و کارهای خارق‌العاده، در موارد نادری رخ می‌دهد و چون در محدوده علم ما نیست، نمی‌دانیم حکمت الهی چه زمانی، وقوع چنین معجزاتی را لازم می‌داند و چه زمانی نه. ازاین‌رو، هم موظفیم دعا کنیم و به رحمت و قدرت نامحدود خدا امیدوار باشیم و هم موظفیم به حکمت خدا اعتماد کنیم و کارهای عادی مؤثر در درمان بیماری را بپیماییم چراکه ممکن است در این مورد حکمت خداوند چنین اقتضا کرده باشد که شفا نه از طریق معجزه بلکه از طریق انجام کارهای متعارف انجام گیرد (7).

نتیجه:

هر انسانی باید تمام تلاش خود را برای جلوگیری از گسترش بیماری‌های خطرناک انجام دهد و در ادامه از خداوند منان و عنایات او نیز استمداد بطلبد؛ چنانکه قرآن کریم در این خصوص می‌فرماید:

«فَإِذا عَزَمْتَ‏ فَتَوَکلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُتَوَکلینَ؛ و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل‌کنندگان را دوست مى‏دارد». (8)

پی‌نوشت‌ها:

  1. ابن فهد حلی، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 41.
  2. ابن فهد حلی، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 19.
  3. مؤمن، آیه 60.
  4. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 75، ص 60.
  5. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 78، ص 356.
  6. ملا مهدی نراقی، جامع السعادات، ج 3، ص 228.
  7. مائده، آیه 110.
  8. آل‌عمران، آیه 159.

 

کلمات کلیدی

بیماری، دعا، شرایط استجابت دعا، توسل، شفا

به نظر شما دینداری بهتر است یا علم؟ کدام مفیدتر و عاقلانه تر است؟
علم و دین، بیماری، دعا، توسل

به نظر شما دینداری بهتر است یا علم؟ دین ما را به توسل و دعا و گریه فرا می خواند تا دری از آسمان گشوده شود و مشکل حل شود، اما علم ما را به آزمایش و تجربه و حل درمان از طریق تلاش و کوشش فرا می خواند؟ کدام مفیدتر و عاقلانه تر است؟

پاسخ اجمالی:

دین اسلام هیچ‌گاه مانع تلاش علمی نبوده و این‌گونه تبلیغ نکرده است که دعا و توسل همه‌جا برای رسیدن به مقصود کافی است. از سوی دیگر حوزه فعالیت علوم تجربی، مسائل تجربی و آزمایشگاهی است و بسیاری از امور معنوی و روحانی را پوشش نمی‌دهد. درنتیجه، اساساً تعارضی میان علم و امور دینی (مثل دعا و توسل) وجود ندارد تا مجبور باشیم یکی را برگزینیم. به باور صحیح، علم و دین مکمل همدیگرند و انسان مؤمن، هم از علم بهره می‌برد و هم از دین چراکه این دو را دو بال برای سیر در آسمان حقیقت می‌داند.

پاسخ تفصیلی:

مقدمه:

«رابطه دین و علم» از دیرباز موردتوجه دین‏باوران و اندیشمندان بوده و پیرامون آن بحث‏ها و گفت‏وگوهای فراوانی به میان آمده است؛ که در ادامه، با ارائه نکاتی، دیدگاه صحیح در این زمینه را بیان می‌کنیم:

نکته اول:

به نظر می‌رسد منظور شما از علم، تلقی رایج از علم در روزگار ما، یعنی همان علم تجربی است که از راه آزمایش و تجربه حاصل‌شده و دستاوردهایی چون تکنولوژی را به همراه داشته است. خصوصاً اینکه در سؤال به مواردی چون آزمایش و تجربه نیز اشاره کردید؛ اما مشخص نفرمودید که مراد شما از «دین»، کدام «دین» است؟

اگر منظورتان دین اسلام است، روشن است که اصلاً تقابلی میان اسلام و علم نیست. دین اسلام از ابتدا مشوق عقل و علم بوده و با انتقال مرکزیت حکومت اسلامی از مدینه به عراق و تضارب آرای دانشمندان ملل گوناگون، جریان‌های عقلی و علمی متنوعی در اسلام شکل گرفت. چرا این‌گونه نباشد وقتی کتاب آسمانی دین اسلام و پیامبرش همواره مشوق علم‌آموزی و تحصیل علم است؟! به‌عنوان نمونه از پیامبر گرامی اسلام (ص) این‌گونه روایت‌شده است که فرمودند: «داناترین مردم کسی است که علم مردم را بادانش خود جمع کند و ارزشمندترین انسان کسی است که علمش افزون باشد و کم‌ترین ارزش برای کسی است که دانشش کمتر از دیگران است.»(1)

از دلِ همین تفکر بود که دانشمندان بزرگی چون ابوعلی سینا، خوارزمی، جابر بن حیان، ابن هیثم، ابوریحان بیرونی، فارابی، زکریای رازی و ... در تاریخ فرهنگ اسلامی ظهور کردند که هم عالِم و اسلام‌شناس بوده و هم در علوم دیگر به مفاخر زمان خود تبدیل‌شده بودند.

نکته دوم:

 حوزه فعالیت علوم تجربی، مسائل تجربی و آزمایشگاهی است و تنها در این حوزه است که می‌توانند نظریه‌پردازی کنند. امّا اگر مسئله‌ای موضوعا از دسترس تجربه و آزمون خارج بوده و مربوط به مسائل متافیزیکی و فرامادی باشد، دیگر موضوعی برای علوم تجربی باقی نمانده و تجربه نفیا یا اثباتا نمی‌تواند در خصوص آن نظری داشته باشد.

مواردی که شما در سؤال بدان اشاره فرمودید نیز از همین قسم است.

دعا و توسل از کلیدواژه‌های دینی است که در دایره معارف اسلامی تعریف‌شده و آزمایش و تجربه از کلیدواژگان علم تجربی است که در این حوزه موضوعیت دارد.

علامه شهید مرتضی مطهری در این خصوص می‌فرماید:

دین یک رسالتی دارد که این رسالت از غیر دین ساخته نیست یعنی از عقل و علم و فکر بشر این رسالت ساخته نیست و اگر در حدود علم و عقل بشر می‌بود به همان عقل و علم بشر واگذارمید و دیگر پیغمبران مبعوث نمی‌شدند. اسلام برای عقل بشر فوق‌العاده ارزش قائل است برای تفکر فوق‌العاده ارزش قائل است. برای علم و مطالعه و آزمایش و مشاهده موجودات و به تعبیر خود قرآن برای سیر درآیات آفاق‌وانفس فوق‌العاده ارزش قائل است ولی این‌چنین نیست که عقل و فکر و استدلال و علم و مشاهده و آزمایش هراندازه ترقی کند بتواند آن نشانه‌هایی را که در دین از انسان یا از جهان داده است ارائه کند. این دیگر فقط رسالت دین است و آن مقدار که شما می‌بینید علم و عقل بشر حقایقی را که دین بیان کرده است تأیید می‌کند. (2)

درنتیجه، هیچ‌کدام از این موارد قابل‌مقایسه با یکدیگر نیستند، چراکه در دو حوزه کاملاً متمایز از یکدیگر تعریف می‌شوند و نیز جمع این دو راه نیز مانعی نداشته و هیچ‌کدام جای را برای دیگری تنگ نکرده است بلکه مکمل همدیگرند.

نکته سوم:

دعا کردن نیازی فطری است که در همه ادیان و در همه نحله‌ها وجود دارد و نفی دعا، نفی یک نیاز فطری است.

همه هستی تحت مشیت و اراده حضرت حق بوده و خداوند عالم را به‌واسطه اسباب و علل اداره می‌کند. ازاین‌رو اگر قرار باشد، اتفاق مثبتی در زندگی انسان بیافتد باید با اذن و اجازه او و نیز با وساطت واسطه‌ها حاصل شود. در این میان همچنانکه تلاش‌های علمی و بهره‌مندی از دانش‌های تجربی حکم واسطه فیوضات الهی را داشته و نقش مثبتی را در زندگی ایجاد می‌کند، دعا و توسل نیز واسطه‌ای برای دریافت فیض الهی بوده و این دو در کنار هم می‌توانند آثار مثبت بسیاری داشته باشند.

نتیجه:

پرسش از این‌که دین‌داری بهتر است یا علم، پرسش نادرستی است؛ چنانکه پرسش از این‌که آب نوشیدن بهتر است یا غذا خوردن، پرسش نادرستی است. همان‌طور که بدن ما هم به آب نیاز دارد و هم به غذا، حیات انسانی ما نیز وابسته به تعامل علم و دین است. به باور درست، علم و دین مکمل یکدیگرند و هیچ تعارضی باهم ندارند تا مجبور باشیم یکی را به‌جای دیگری برگزینیم.

پی‌نوشت‌ها:

  1. شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج 3، ص 219 به نقل از تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، ج 13، ص 314.
  2. شهید مطهرى، مجموعه ‏آثار، انتشارات صدرا، ج‏26، ص 523.

 

کلمات کلیدی

علم و دین، بیماری، دعا، توسل

صفحه‌ها