امام علی

لطفاً منابع کامل سخن امام علی (علیه السلام): "در شنیدن اثری هست که در دانستن نیست" را بیان کنید.

پاسخ:
اين حديث به همين شكل در آثار شهيد مطهري بدون استناد محكمي موجود است.
ايشان در فايده هاي موعظه نوشته است:
هيچ فردى از موعظه بى‏ نياز نيست. ممكن است فردى از تعليم شخص ديگرى بى ‏نياز باشد، اما از موعظه او بى‏ نياز نيست؛ زيرا دانستن يك مطلب است و متذكر شدن و تحت تأثير تلقين ... واعظ مؤمن متقى قرار گرفتن، مطلب ديگر است.
مى‏ گويند على (عليه السلام) به يكى از اصحابش مى‏ فرمود: عِظْنى مرا موعظه كن، و مى‏ فرمود:
در شنيدن اثرى هست كه در دانستن نيست.(1)

پي نوشت:
1. مطهري مرتضي، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، بي تا، ج 25، ص 345.
موفق باشید.

لطفا منابع و مطالبی که مربوط به موضوع «سیاست و حکومت امام علی (علیه السلام) و معاویه» است را در اختیار ما قرار دهید.

پاسخ:
درابتدابايد گفت: شما عنوان كلي را انتخاب نموديد كه پرداختن به آن، ازحد يك مقاله خارج است، لذا پيشنهاد مي شود موضوع جزيي، از اين موضوع كلي را انتخاب نماييد، مثلا مقايسه سياست امام علي (علیه السلام) و معاويه دراستفاده ازبيت المال و يا سياست امام علي (ع) و معاويه در انتخاب مديران حكومتي؛ در عين حال شما مي توانيد به خصوصيات حكومت امام علي (ع) اشاره نماييد و نتيجه گيري كنيد كه اين ويژگي ها در حكومت معاويه نيست و يا كم رنگ مي باشند، مثلا بگوييد سياست امام علي(ع)، بر صداقت، ارزش مداري، عدالت، شايسته سالاري، دين داري و خداباوري ... استواربود، وحال اينكه كه سياست معاويه، برخدعه، تبعيض، دين ستيزي وعدالت گريزي ...، پي ريزي شده بود. در اين جا به برخي از ويژگي هاي حكومت علي (ع) اشاره مي شود كه تفاوت سياست علي (ع) با سياست معاويه را نشان مي دهد:
1ـ نفى خشونت و خودكامگى
امام در بسيارى از بياناتشان، ازجمله خطبه 214، استبداد و خشونت كارگزاران نظام با مردم را، نهى كرده، مراوده ملاطفت آميز و عادلانه را توصيه مى نمايد. همچنين حضرت. چيرگى فرد نسبت به فرودستان را از نشانه هاى ستمگرى مى داند.(1) .امام در نامه ي به مالك، هر گونه جباريت و خودبزرگ بينى و استكبار حاكم را نهى كرده و مستوجب خوارى مى شمارد.(2)
2ـ حفظ كرامت انسانى
انسان ها بالاتر از حق حيات، داراى حق كرامتند. از ديد امام علي (ع)، حق حيات و كرامت انسان ها مى بايست نزد حكومت ها و توسط آن ها محفوظ بماند و اين يكى از آرمان هاى اساسى دولت اسلامى است. اميرالمؤمنين(ع) در خطبه اى فرمود: « اى مردم! حضرت آدم نه مولود بنده اى داشت و نه كنيزى و همه مردم آزادند، ليكن خداوند تدبير و اداره بعضى از شما را به بعضى ديگر سپرده است».(3) علامه جعفرى در شرح اين جمله مى نويسد: «در اين روايت به اضافه اينكه عدم اصالت بردگى در اسلام ثابت شده است، كرامت عمومى انسانها با استناد به حريت و آزادى و آزادگى آنها ثابت گشته است(4)
3ـ وصول به تعامل صحيح بين حكومت و مردم
امام رابطه مردم با حكومت را رابطه پدر و فرزندى مى داند و در فرمان مالك اشتر اين نوع رابطه آرمانى مبتنى بر لطف و محبت را توصيه مى فرمايد:
« از آنان آن گونه تفقد كن كه پدر و مادر از فرزندشان تفقد و دلجويى مى كنند».(5) به اعتقاد امام، بين مردم، خداوند متعال حقوقى معين كرد، كه بزرگ ترين آن، حقوق بين والى و رعيت است. اين حقوق بايد رعايت بشود تا رشته الفت آن ها و عزت دينى شان باقى بماند(6) امام در عهدنامه مالك اذعان مى دارد: «محبوب ترين امور در نزد زمامدار اسلامى، بايد مؤثرترين آن ها در حق و فراگيرترين آن ها در عدل و جامع ترين آن ها براى رضايت عامه جامعه باشد».(7) بدين ترتيب امام بر رضايت توده و اكثر ملت تأكيد زيادى دارد.(8) امام بر صحت وجدان جمعى و قضاوت افكار عمومى پافشارى نموده، زيرا كه مردم ناظر بر اعمال مديران است.(9) از سوي ديگر امام، جماعت را رحمت مى داند و دست خدا را با جماعت مى بيند "(10).
4- شايسته سالاري
لازم است مناصب بر اساس لياقت و شايستگى تقسيم شود. مسؤولان و كارگزاران حكومت، با كفايت ترين و خدمتگزارترين افراد باشند. امام على(ع) خطاب به مالك اشتر مى فرمايد: « در گزينش كاركنان و فرمانروايانت، شفاعت و وساطت كسى را مپذير، مگر شفاعت شايستگى و امانتدارى آن ها» (11) همچنين امام به مالك، توصيه مى نمايد كارمندان، پس از آزمايش و امتحان و نه ميل و استبداد، به كار گمارده شوند.( 12) از نظر امام سزاوارترين كس به خلافت، تواناترين و داناترين آن ها به فرمان خدا است.(13)
درحكومت معاويه اين ويژگي ها وجود نداشت، زيرا او به منظور به دست آوردن حكومت، از همه ابزار استفاده مي نمود و در انتخاب مديران معيارهاي الهي را مدنظر نداشت ...، خلاصه اينكه سياست معاويه در سه چيز خلاصه مي شد، كه عبارتند از:
1. تطميع سران و نخبگان قوم؛ يعني با دادن پول، جوايز، تسهيلات و اعطاي پست و مقام، سران و نخبگان را مي خريدند و مقاصد خود را به وسيله ي آنها اعمال مي كردند.
2. تهديد عموم مردم؛ يعني به وسيله شقاوت ها، قساوت ها، ترورها و سخت گيري هاي غيرانساني، از توده ي مردم زهر چشم مي گرفتند.
3. تبليغات، او با تبليغات فريبنده و دروغ و فريب، افراد نا آگاه را در مسير اهداف شيطاني خود قرار مي داد.
شما درباره سياست معاويه به گوگل و ياهو مراجعه نماييد، يعني با سرج واژه "سياست معاويه"، مي توانيد به مطالب مورد نظرتان دست يابيد. درباره سياست علي(ع) نيز مي توانيد به منابع زير مراجعه نماييد و همين طور با سرچ "سياست هاي علي(ع)" درگوگل و ياهو، مي توانيد به مطالب مورد نياز خود دست يابيد.

-جعفر سبحاني، فروغ ولايت
- محمدي ري شهري ،سياست نامه امام علي (ع )
- آيت‏ اللّه‏ فاضل لنكرانى ،آيين كشوردارى از ديدگاه امام على(ع)
- حسن على اكبر، استراتژى نظام امام على(ع)
-مجله حكومت اسلامي ، شماره 18(ويژه نامه امام علي-علي - )
- امام علي صداي عدالت انساني، جورج جرداق، ترجمه سيد هادي خسروشاهي.

پي نوشت ها:
1. فيض الاسلام، نهج البلاغه ، تهران ، چاب آفتاب ،حكمت 342
2 . همان، نامه 53،
3. ملامحسن فيض، الوافى، ج14، ص20.، بي تا ، بي نام
4. روزنامه اطلاعات، 29/3/79، ش21936.
5. نهج البلاغه، نامه 53
6. همان، خ207
7 . همان، نامه 53
8 . همان
9. همان،
10. همان، خ127.
11 محمدمهدى شمس الدين، نظام الحكم و الادارة فى الاسلام، بيروت، 1374ق. ص301
12 . نهج البلاغه، نامه 53.
13 همان، خطبه 173.
موفق باشید.

چرا امام علی (علیه السلام) بعد از قضیه ی سقیفه از آیه های قرآن، بالأخص آیه ی 3 سوره ی مائده در زمان استدلال به غدیرخم استفاده نکردند؟ امام علی(ع) تا اون جایی که ما دیدیم، اصلاً از آیه ی قرآن برای اثبات حق خود استفاده نکردند. از یک نفر که پرسیدم گفت با این کارشون می خواستند از تحریف قرآن جلوگیری کنند. اما اگر این باشه حضرت زهرا(روحی فداها) هم نباید برای حق فدک و ارث خود از آیه ی قرآن استفاده می کردند. کسی که این شبهه رو انداخته بود می خواست بگه که اصلاً این آیات در حق امام نبوده تا امام از اونا برای اثبات خود استفاده کنه. ممنون میشم جوابمو بدید.

پاسخ:
پرسشگر محترم سقيفه كودتا بود و كودتاگران سقيفه جاهل نبودند تا امام آنان را آگاه نمايد و بر اشتباه و سوء برداشت هم نبودند تا امام با احتجاج و استناد به قرآن و حديث آنان را به راه صواب آرد. آنان خود شاهد شأن نزول اين آيات بودند و بارها و بارها از زبان پيامبر بيان اين آيات را شنيده بودند و تصريح هاي پيامبر در مورد امام علي و ... را مي دانستند و خود در غدير شاهد و بيعت كننده با امام بودند و ...
آنها اصلا از امام نظر نخواستند و سؤال نكردند و توضيحي نطلبيدند و اجازه سخن به امام ندادند تا امام به آيه و روايت استناد كند. اصلا در سقيفه و بعد از سقيفه (تا زمان شوراي شش نفره) امام فرصت و مجال سخن گفتن نيافت تا بخواهد دليل و برهان بياورد.
امام و ياران با وفايش بر بالاي جنازه مقدس رسول خدا به تجهيز ايشان مشغول بودند كه آنان در سقيفه جمع شدند و با استدلال هاي خود انصار را كنار زدند و با ابوبكر به عنوان خليفه بيعت كردند و بعد هم با زور از همه از جمله امام خواستند كه بدون چون وچرا بيعت كند.
بله اگر مجلس شور و بحث و اعلام نظر تشكيل شده بود و به امام هم آگاهي داده بودند و امام حاضر نشده بود يا دليل و برهان نياورده بود، اشكال شما وارد بود ولي اصلا اجازه اين كارها را ندادند.
بله امام بعدها در شوراي شش نفره اي كه عمر براي تعيين خليفه تشكيل داد و در دوران خلافت خود به كرات ادله قرآني و برهاني و روايي سزاوارتر بودن خود را بيان كرد تا در تاريخ ثبت شود و حجت بر مردم آن زمان و آيندگان تمام گردد.
بله حضرت زهرا به خاطر اين كه زن بود و دختر پيامبر و مورد احترام در جامعه اسلامي، از فرصتي كه برايش پيش آمد استفاده كرد و به مسجد رفت و سخنان خود را گفت و خليفه هم گمان نمي كرد امر به آنجا برسد و گر نه به ايشان هم اجازه سخن نمي دادند.
وقتي خلافت از شوهرش و فدك از خودش به زور گرفته شد، ايشان به مسجد رفت و احتجاج كرد. خليفه بر اين گمان بود كه ايشان سخني عليه خلافت نخواهد گفت و اگر هم بخواهد سخن بگويد، سخناني آتشين و انقلاب خيز نتواند گفت و لازم نمي ديد بيش از آن حرمت او را بشكند و زمينه هاي اعتراض عليه خود را فراهم آورد از اين رو وقتي ايشان به مسجد تشريف آوردند او را با احترام پذيرفت و دلجويي كرد و وعده ها داد. ولي وقتي با سخنان آتشين و برهان هاي محكم او مواجه شد و به قول معروف پاي چراغ را تاريك ديد، حرمت گذاري را وانهاد با توهين صريح به او و شوهرش، ايشان و ديگران را خاموش كرد. (1)

پي نوشت ها:
1. جوهري، سقيفه، بيروتف شركه الكتبي، 1413ق، ص104.
موفق باشید.

من حدیثی شنیدم که امام علی‌ (علیه السلام) فاصله زمین تا خورشید را به اندازه مسافتی که یک اسب عربی‌ در پانصد سال می رود ذکر می‌کنند. متاسفانه نتوانستم منبعی برای این حدیث پیدا کنم. ممنون میشوم اگر راهنمایی کنید. باتشکر

پاسخ:
بايد بيان كنيم چنين حديثي با اين الفاظ كه فاصله زمين تا خورشيد به اندازه پانصد سال راه رفتن با اسب عربي است، در كتاب هاي معتبر روايي ديده نشده است.
علاوه معلوم نيست كه مقصود از خورشيد، آسمان است يا خورشيدي كه در آسمان است.
به همين جهت در بيان روايات از فاصله ميان آسمان و زمين بسيار سخن گفته و كلمه پانصد سال (خمس مائه) كه خود مثل بعضي از اعداد رمز گونه است، زياد مشاهده شده است كه به يك نمونه كه شايد در مقصود شما باشد و در كار شما آيد، اشاره مي شود.
از پيامبر گرامي اسلام (صلی الله علیه و آله) خطاب به اصحابش در مورد فاصله ميان آسمان و زمين بدون ذكر خصوصيت، نقل شده است.
حضرت فرمود:
"هَلْ تَدْرُونَ كَمْ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ قُلْنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ بَيْنَهُمَا مَسِيرَةُ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ وَ مِنْ كُلِّ سَمَاءٍ إِلَى سَمَاءٍ مَسِيرَةُ خَمْسِمِائَةِ عَامٍ..."(1)
يعني آيا مي دانيد ميان آسمان و زمين چه مقدار (فاصله) است؟ اصحاب پاسخ دادند خدا و رسولش بهتر مي دانند! حضرت فرمود: (فاصله ميان آسمان و زمين) مسير پانصد سال راه است و از هر آسماني تا آسمان ديگر مسير پانصد سال راه است...

پي نوشت:
1. مجلسي محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، انتشارات اسلاميه، چاپ مكرر، ج‏55، ص103.
موفق باشید.

آیه هایی مربوط به ولایت امام علی (علیه السلام) است، کدامند؟

پاسخ:
آياتي كه بر ولايت و جانشيني امام علي دلالت دارند، فراوان مي باشند از جمله آيه "ولايت":
إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون (1)
سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده‏ اند همان ها كه نماز را برپا مى‏ دارند، و در حال ركوع، زكات مى‏ دهند.
اين آيه به صراحت وليّ، سرپرست و اداره كنندگان مؤمنان را كه حق امر و نهي دارند و بايد مؤمنان ولايت آنان را پذيرفته و مطيعشان باشند را معرفي كرده كه عبارتند از خدا و رسول و مؤمناني كه نماز را بر پا داشته و در ركوع زكات مي دهند و بنا بر روايات فراوان و صحيح تنها كسي كه اين صفات را داشت و قبل از نزول آيه در ركوع نماز زكات داده بود، علي بن ابي طالب بود.
آيه "اولي الامر":
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم (2)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا و اولو الأمر [اوصياى پيامبر] را.
اين آيه هم ما را به اطاعت مطلق از خدا و رسول و صاحبان امر دعوت و امر مي كند و همچنان كه خدا و رسول حق محض مي باشند، صاحبان امر هم بايد حق محض باشند و شناسايي افرادي كه حق محض هستند جز به وحي و معرفي پيامبر ممكن نيست و پيامبر امام علي و فرزندانش را به عنوان مصداق هاي اولي الامر معرفي كرده است.
آيه "تطهير":
ُإِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً (3)
خداوند فقط مى‏ خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملًا شما را پاك سازد.
اين آيه صراحت دارد كه اهل بيت رسول خدا كه طهارت جو هستند، مورد عنايت خاص خدا قرار گرفته و خدا مدافع طهارت و پاكي آنها شده و رجس و پليدي را از آنان كه فراري از رجس و پليدي هستند، دور كرده و به بالاترين درجه طهارت رسانده است و معلوم است كه با وجود آنان كه در بالاترين درجه توحيد و علم و عمل و طهارت هستند، ديگري حق تصدي رهبري جامعه اسلامي را ندارد و مصداق هاي اين اهل بيت را فقط بايد پيامبر معرفي كند كه به اراده و معرفي خدا آنان را مي شناسد و پيامبر امام علي و فرزندانش را مصداق هاي اين اهل بيت شمرده كه جانشينان او بعد از وي مي باشند.
آياتي كه بر جانشيني امام علي دلالت دارند فراوانند كه بايد به آيات ولايت و امامت در قرآن مراجعه كنيد و اين چند مورد، از باب نمونه بود.
حتما با سايت ولي عصر زير نظر آيت الله حسيني قزويني مراجعه بفرماييد. سايتي است بسيار جالب و جامع كه به تمام شبهات اهل تسنن جواب داده است.

پي نوشت ها:
1. مائده (5) آيه 55.
2. نساء (4) آيه 59.
3. احزاب (33) آيه 33.
موفق باشید.

درباره ثواب زیارت امام علی (علیه السلام) خواهشا مفصل نکاتی را بفرمایید، چون من هر چه گشتم متأسفانه در کتب پیدا نکردم و فقط درباره امام حسین وامام رضا (علیهما السلام) و ثوابشان نوشته است؟؟

پاسخ:
اتفاقا در باب زيارت مرقد مطهر مولاي متقيان(علیه السلام)، احاديثي از معصومين (سلام الله عليهم اجمعين) وارد شده است كه در آن به پاداش هاي فراوني نسبت به زايرين اشاره شده است و در ادامه به يكي از آن احاديث اشاره مي شود.
امام صادق(ع) در فضيلت زيارت اميرمؤمنان(ع) فرمود:"من زار أميرالمؤمنين(ع) عارفا بحقه غير متجبر و لا متكبر كتب الله له أجر مائة ألف شهيد و غفر له ما تقدم من ذنبه و ما تأخر و بعث من الآمنين و هون عليه الحساب و استقبلته الملائكة فإذا انصرف شيعته إلى منزله فإن مرض عادوه و إن مات تبعوه بالاستغفار إلى قبره"‏(1)
يعني: هر كسي زيارت كند اميرالمؤمنين(ع) را در حالتى كه عارف به حقش باشد و ستمگر و متكبر نباشد، خداي متعال براى او أجر صد هزار شهيد مي نويسد، گناهان گذشته و آينده او را مي بخشد، او را ايمن برانگيزاند، و حساب (قيامت) را بر او آسان مي كند، ملائكه را به استقبالش مي فرستد، پس هرگاه كه او از زيارت بازگردد، ملائكه او را تا درب منزلش بدرقه مي كنند، و چون مريض بشود، به عيادت او مي روند، و چون از دنيا برود، با طلب مغفرت در پي جنازه او مي روند، تا كه او را به قبر بسپارند.
علاوه بر اين روايت، در كتاب هاي مختلف ديگري كه به رشته نگارش در آمده، به نحوه زيارت مولاي متقيان امام علي(ع) اشاره شده است كه نام بعضي از آن كتاب ها در ادامه مي آيد كه مي توان مراجعه كرد.
كتاب تحفه الزاير:
علامه مجلسي در كتاب تحفه الزاير كه در باب زيارت هاي همه معصومين (سلام الله عليهم اجمعين) است درباب سوم آن به شكل مفصل به آداب و فضيلت زيارت مولاي متقيان پرداخته است كه مي توان مراجعه كرد.(2)
كتاب كامل الزيارات:
كتاب ديگري به نام كامل الزيارات نوشته محمدبن قولويه است كه در اين كتاب نيز روايات مربوط به زيارت معصومين از جمله مولاي متقيان(ع) نگارش شده است.(3)

پي نوشت ها:
1. علامه مجلسي محمد باقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلاميه، چاپ مكرر، ج‏56، ص 177.
2. ر ك، علامه مجلسي محمد باقر،تحفه الزاير، تهران، انتشارات بي تا، سال 1314 ه ق.
3. رك، كامل الزيارات، قولويه جعفربن محمد، ترجمه ذهني تهراني محمد جواد، تهران، انتشارات پيام حق، سال 1377ه ش، چاپ دوم.
موفق و موید باشید

آیا امام علی (علیه السلام) به شخصی که در راه خدا جهاد کرده و جراحت هم برداشته و شخصی که به هر دلیل در جنگ شرکت نکرده تفاوت قائل می شدند و امتیازی مثلا از بیت المال برای جانبازان در نظر می گرفتند؟ حال با فرض اینکه فرزندان هر دو جنگ را درک نکرده اند آیا برای فرزندان یا همسران آن ها امتیازی قائل می شدند؟

آیا امام علی (ع) در دوران خلافت خود به پیشکسوتان در اسلام و مجاهدان در راه خدا و خانواده هایشان امتیاز ویژه ای قائل می شدند؟

پاسخ:
كمك به خانواده ايثارگران و مجاهدان، از وظايف حكومت اسلامي مي باشد و دلائل متعددي پشتوانه اين اقدامات مي باشد كه مهمترين آنها عبارتند از:
اجراي عدل و قسط اقتضا مي كند كه به هر فردي از افراد جامعه براساس ميزان خدمات و اقداماتي كه براي جامعه انجام مي دهد، توجه شده و حق متناسب خود را دريافت نمايد. بر اين اساس رزمندگان سلحشوري كه جان بر كف نهاده و با ايثار و فداكاري خود امنيت ملي، تماميت ارضي، منافع ملي كشور را از هجوم بيگانگان به قيمت جان خود يا قسمتي از اعضاي بدن خود يا از دست دادن بهترين سال هاي خود در زندان هاي دشمن، تأمين نموده اند بر اساس عدل و انصاف حكومت اسلامي بايد متولي امور زندگاني آنها و جبران خسارت هاي وارده باشد. چنانكه حضرت علي (علیه السلام) در فرمان خود به مالك اشتر مي نويسد: (هرگاه كسي از سپاه تو به درجه شهادت رسيد و يا شخصي از دشمنانت در اثر قتل و جرح به گرفتاري شديد مبتلا گرديد در اين صورت همانند وصي دلسوز و مورد اعتماد كارهاي خانواده آنان را اداره كن تا اثر فقدانش در ميان اهل بيت او ظاهر نگردد.(1)
حضرت اين مسأله را يك حركت حكومتي و عمومي تلقي مي نمايد و اين مسأله علاوه بر جنبه اقتصادي شامل ساير امور عاطفي، تربيتي، آموزشي، آينده كاري مي شود. سيره آن حضرت در طول حياتشان همواره بر توجه كامل به امور خانواده هاي شهدا و ايثارگران نسبت به نيازهاي آن زمان بود. همچنين در پيمان صلح امام حسن آمده است: (معاويه موظف است همواره از خراج مبلغ يك ميليون درهم تسليم امام حسن (ع) نمايد تا ميان بازماندگان شهداي جنگ جمل و صفين كه در ركاب علي (ع) كشته شده اند تقسيم شود).(2) بنا بر آموزه هاي اسلامي هرگونه كوتاهي در رسيدگي به امور اين عزيزان ظلم به حقوق مسلم آنان بوده و منافي عدل و قسط مي باشد چگونه مي توان كساني را كه در راه تأمين امنيت و آسايش ديگران و حفظ كيان اسلامي بهترين شخص خود را كه از همه لحاظ تأمين كننده زندگي آنها بوده از دست داده اند يا معلول و مجروح شده اند يا بهترين سال هاي عمر خود را در زندان هاي دشمن يا در جبهه ها از دست داده اند و خود و خانواده اش گرفتار عقب ماندگي اقتصادي، تحصيلاتي و... شده اند را با افرادي مرفه كه در پشت جبهه ها در سايه امنيت و آرامش ناشي از فداكاري اين عزيزان به زندگي خود پرداخته و از همه مواهب دولت اسلامي برخوردار شده اند را مساوي دانست. آيا اين عين ظلم و بي عدالتي نيست؟
استادشهيد مطهري داستاني در اين رابطه نقل مي كند كه آموزنده است :"
زن بي چاره مشك آب را به دوش كشيده بود و نفس نفس زنان به سوى خانه‏ اش مى‏ رفت. مردى ناشناس به او برخورد و مشك را از او گرفت و خودش به دوش كشيد. كودكان خردسال زن چشم به در دوخته منتظر آمدن مادر بودند. در خانه باز شد. كودكان معصوم ديدند مرد ناشناسى همراه مادرشان به خانه آمد و مشك آب را به عوض مادرشان به دوش گرفته است. مرد ناشناس مشك را به زمين گذاشت و از زن پرسيد: «خوب، معلوم است كه مردى ندارى كه خودت آبكشى مى‏ كنى، چطور شده كه بى‏ كس مانده‏ اى؟».
- شوهرم سرباز بود. على بن ابى طالب او را به يكى از مرزها فرستاد و در آنجا كشته شد. اكنون منم و چند طفل خردسال.
مرد ناشناس بيش از اين حرفى نزد، سر را به زير انداخت و خداحافظى كرد و رفت، ولى در آن روز آنى از فكر آن زن و بچه هايش بيرون نمى‏ رفت. شب را نتوانست راحت بخوابد. صبح زود زنبيلى برداشت و مقدارى آذوقه از گوشت و آرد و خرما در آن ريخت و يكسره به طرف خانه ديروزى رفت و در زد.
- كيستى؟
- همان بنده خداى ديروزى هستم كه مشك آب را آوردم، حالا مقدارى غذابراى بچه‏ ها آورده‏ ام.
- خدا از تو راضى شود و بين ما و على بن ابى طالب هم خدا خودش حكم كند.
در باز گشت مرد ناشناس داخل خانه شد. بعد گفت: «دلم مى‏ خواهد ثوابى كرده باشم. اگر اجازه بدهى، خمير كردن و پختن نان يا نگهدارى اطفال را من به عهده بگيرم.»
- بسيار خوب، ولى من بهتر مى‏ توانم خمير كنم و نان بپزم. تو بچه‏ ها را نگاه‏دار تا من از پختن نان فارغ شوم.
زن رفت دنبال خمير كردن. مرد ناشناس فورا مقدارى گوشت كه خود آورده بود كباب كرد و با خرما با دست خود به بچه‏ ها خورانيد. به دهان هر كدام كه لقمه‏ اى مى‏ گذاشت مى‏ گفت: «فرزندم! على بن ابى طالب را حلال كن اگر در كار شما كوتاهى كرده است.».
خمير آماده شد. زن صدا زد: «بنده خدا همان تنور را آتش كن.»
مرد ناشناس رفت و تنور را آتش كرد. شعله‏ هاى آتش زبانه كشيد. چهره خويش را نزديك آتش آورد و با خود مى‏ گفت: «حرارت آتش را بچش، اين است كيفر آن كس كه در كار يتيمان و بيوه زنان كوتاهى مى‏ كند.».
در همين حال بود كه زنى از همسايگان به آن خانه سر كشيد و مرد ناشناس را شناخت. به زن صاحبخانه گفت: «واى به حالت! اين مرد را كه كمك گرفته‏ اى نمى‏ شناسى؟! اين اميرالمؤمنين على بن ابى طالب است.».
زن بيچاره جلو آمد و گفت: «اى هزار خجلت و شرمسارى از براى من! من از تو معذرت مى‏ خواهم.»
- نه، من از تو معذرت مى‏ خواهم كه در كار تو كوتاهى كردم «3» اين داستان، نشانگر اين است كه حاكم اسلامي وظيفه دارد، به اين خانواده هاي معظم كمك نمايد.

پي نوشت ها:
1. علامة المجلسي، بحار الأنوار، بيروت - لبنان، ناشر دار إحياء التراث العربي سال چاپ 1403 - 1983 م، ج 77، ص 251.
2. رسول جعفريان، حيات فكري و سياسي امامان شيعه، قم، انتشارات انصاريان، 1384ش، چاپ هشتم، ص 158 ـ 162.
3. مرتضي مطهري، مجموعه‏آثار، ج‏18، ص 348.
موفق و موید باشید.

چرا در آیه ولایت (انما ولیکم الله و.....) الذین (کسانی که) آمده است؟ در حالی که به اعتقاد شیعیان این آیه در شأن حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است. چرا از الذی (کسی که ) استفاده نشده است؟

پاسخ:
در آيه فوق اوصاف كساني كه بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ولايت دارند به صورت كلي بيان شده است و به اين جهت چون اين مفهوم كلي است از لفظ جمع براي آن استفاده شده است. گرچه ممكن است در خارج فقط يك مصداق داشته باشد.
در زمان رسول خدا (ص) اين سؤال در ذهن جامعه بوده و بارها و به صورت هاي مختلف اين سؤال را از محضر آن حضرت مطرح كرده اند، از جمله در ذيل همين آيه وارد شده كه جمعي از يهود ايمان آورده و به محضر رسول خدا مشرف شده و اعلام كردند كه حضرت موسي وصي و جانشين خود را معرفي كرد و يوشع بن نون را به عنوان جانشين شناساند و شما هم حتما وصي و جانشيناني داريد كه بعد از شما حق تصدي ولايت را دارد، آنان كيانند؟
آيه فوق در جواب آنان نازل شد و جانشين رسول خدا به وصف معرفي گرديد. مخاطبان هنوز نمي دانستند مصداق اين آيه كيانند. رسول خدا برخاست و با آنان به سوي مسجد روانه شد و وقت رسيدن به مسجد، سائلي را در حال خارج شدن ديدند. حضرت از او در حضور جمع يهود تازه مسلمان شده و ديگران پرسيد كه كسي به تو كمك كرده؟ گفت آري: پرسيد: چه كسي؟ او علي را نشان داد. حضرت پرسيد چه چيز به تو بخشيده است؟ او گفت انگشترش را در حالي كه در ركوع بود به من داد. رسول خدا وقتي اين سخنان را شنيد، تكبير گفت و آيه را تلاوت كرد و ولايت امام را به يهود مسلمان شده و ديگر مسلمانان اعلام كرد. (1)
پس در اين آيه مومناني كه شايستگي و حق تصدي ولايت دارند به وصف معين شده اند و بيان اين مفهوم كه مي تواند مصداق هاي متعدد داشته باشد، با لفظ جمع هيچ منعي ندارد و در قران هم سابقه دارد كه مفهومي كه مي تواند مصداق هاي متعدد داشته باشد با لفظ جمع بيان شده در حالي كه در خارج بيش از يك مصداق نداشته است. مثلا قرآن مي گويد:
الذين قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لكم فاخشوهم (2)
بنا بر روايات فراوان گوينده فقط نعيم بن مسعود اشجعي بود.
موارد اين گونه در قرآن و ادبيات عرب فراوان است و علماي عرب وجوهي براي آن ذكر كرده اند. (3)

پي نوشت:
1. بحراني، البرهان، تهران، بنياد بعثت، 1416 ق، ج2، ص318.
2. آل عمران(3)، آيه 173.
3. سيد عبد الحسين شرف الدين، رهبري امام علي در قرآن و سنت، ترجمه محمد جعفر امامي، قم، انتشارات اسلامي، ص283-287.
موفق و موید باشید.

آیا این روایت درباره امیرالمومنین علی (علیه السلام) صحیح است که ایشان فرمودند هیچ شبی بی زن به سر نبرده ام و داستانی که طی آن عمر امام را به خانه خود دعوت می کنم تا به مردم نشان دهد که امام دروغ گفته است اما همان شب خواهر عمر خود را تسلیم امام می کنند و امام او را می پذیزند؟ این روایت در کتاب جواهر مقدس اردبیلی گفته شده، آیا صحت دارد با توجه به اینکه امام (ع) مرد عبادت و جهاد بودند؟ آیا این مساله با روحیه تقوا و پرهیزگازی بی اندازه امام (ع) منافات ندارد؟ آیا این توطئه ای برای تخریب چهره این امام مظلوم حتی بعد از 1400 سال نیست؟

در احکام ازدواج موقت سوالی که درباره حکم ازدواج موقت با زنان اهل کتاب از آقای سیستانی شده ایشان اینچنین جواب داده اند.

برای فردی که در يک کشور غربی زندگی می کند آيا متعه يک زن غير مسلمان حلال است ؟ اگر همسر دائمی مسلمان نداشته باشد با زن مسيحی ويهودی جايز است؟

آیا در بحث احترام به نوامیس مردم که حتی امامان نیز به خانواده و ناموس اهل کتاب احترام می گذاشته اند که نمونه آن در جریان نامه معروف امام علی به گروهی از مردم که فرمودند اگر مرد مسلمانی از شنیدن این خبر که خلخال از پای زن مسلمان وغیرمسلمان به زور بریده اند بمیرد من او را سرزنش نمی کنم.

می بینیم چه فرقی از نظر انسانی بین حرمت خانواده یک مسلمان یا اهل کتاب هست که با زن شوهردار که شوهر او اهل کتاب است، می توان صیغه کرد اما با زن شوهردار که شوهرش مسلمان است نمی توان؛ آیا این تفاوت آشکاری با شعارهای راستین اسلام درباره کرامت انسان مؤمن به خداوند با هر دینی ندارد؟ آیا می توان با زنی که شوهر دارد هرچند غیر مسلمان رابطه جنسی داشت؟ خداوند به این امر راضی است؟

پاسخ:
درباره آنچه به مولاي متقيان نسبت داده شده، بايد بگوييم كه طبق جستجويي كه در منابع روايي داشتيم. چنين حكايتي را در هيچ يك از منابع معتبر روايي نيافتيم. تنها جايي كه اين حكايت را بدون سند معتبر يافتيم كتاب «الانوار النعمانيه» از تأليفات متأخرين است.
در خصوص اين كتاب بايد بگوييم كه كتاب انوار نعمانية تأليف مرحوم جزائري (متوفاي 1112)، كتابي روايي است كه در آن مجموعه اي از روايات جمع آوري شده و در بين آنها مانند ساير كتب، رواياتي صحيح، ضعيف و يا حتي در بعضي موارد مجعول موجود است و با توجه به برخي از مطالب تندي كه در اين كتاب وجود دارد. برخي از بزرگان همانند مرحوم انگجي در پاروقي جلد 2 صفحه 108 انوار نعمانيه مي نويسد: خواندن برخي از كتب سيد نعمت الله جزايري شرعا اشكال دارد.
در كتاب انوار نعمانيه آمده:« ويُحكى في سبب تحريم متعة النساء أنه قد طلب أمير المؤمنين (ع) إلى منزله ليلة، فلما مضى من الليل جانب ، طلب منه أن ينام عنده فنام . فلما أصبح الصبح ، خرج عمر من داخل بيته معترضاً على أمير المؤمنين(ع) بأنك قلت: إنه لا ينبغي للمؤمن أن يبيت ليلة عزباً إذا كان في البلد ، وها أنت هذه الليلة بتّ عزباً . فقال أمير المؤمنين(ع): وما يدريك إنني بتّ عزباً ؟ وأنا هذه الليلة قد تمتعت بأختك فلانة . فأسرّها في قلبه حتى تمكن من التحريم فحرّمها»(1)
« در خصوص علت تحريم متعه توسط عمر حكايت شده، كه وي شبي حضرت علي (ع) را به منزل خودش فرا خواند، پاسي از شب گذشت و عمر تقاضا كرد كه حضرت علي نزد وي بخوابد. صبح زود عمر از اتاقش خارج شد و به صورت اعتراض به حضرت علي (ع) گفت: شما معتقد بوديد كه مرد نبايد شب را به تنهايي بدون زن بگذراند و شما ديشب، شب را به تنهايي سپري كرديد حضرت علي (ع ) گفت: شما از كجا خبر داريد كه من ديشب تنها بوده ام؟ من ديشب خواهرت را متعه نمودم و او نزد من بوده است.
عمر اين قضيه را در قلبش مخفي نگه داشت و وقتي قدرت بر تحريم متعه يافت آن را تحريم نمود»
در پاورقي كتاب آيات الاحكام جرجاني در خصوص اين حكايت مي خوانيم:« قضيۀ ازدواج حضرت على(ع) هم‌شيرۀ خليفه را از جملۀ موضوعات و مفتريات بوده كه مخالفان از براى اهانت به مقام شامخ حضرت على(ع) و توليد عداوت بين على (ع) و خليفۀ دوم و بين پيروان على و ساير مسلمين وضع و جعل كرده‌اند»(2)
با توجه به مطلب مذكور بايد بگوييم كه صرف وجود يك مطلب يا روايت در منابع شيعي (مخصوصا منابع متأخرين) به معناي صحت و پذيرش مفاد روايت نيست و چه بسا روايات ضعيف و مجعولي كه در كتابها ذكر شده است و مورد اعتناي علماي بزرگ شيعه نيست و متأسفانه همين روايات ضعيف و جعلي بهانه اي براي كوبيدن شيعه و اعتقادات آنها توسط برخي از منتسبان به اهل سنت شده است.
اما درباره فتواي آيت الله سيستاني بايد بگوييم كه ايشان درباره حكم ازدواج با اهل كتاب (مسيحي، يهودي) مرقوم داشته اند:« ازدواج دائم مرد مسلمان با اهل كتاب بنابر احتياط واجب جايز نيست. ولى ازدواج موقت جايز است مشروط بر اينكه همسر مسلمان نداشته باشد.»(3)
منشأ بروز شبهه مذكور در سؤال در ذهن شما اين است كه تصور كرده ايد ايشان فتوا داده كه اگر زن اهل كتاب همسر مسلمان دائم نداشته باشد (و لو همسر دائم غير مسلمان) داشته باشد. ازدواج موقت با وي جايز است. در حالي كه ايشان اين مطلب را بيان نكرده، بلكه منظور ايشان اين است كه اگر مرد مسلماني كه مي خواهد با زن اهل كتاب ازدواج موقت نمايد و خود اين مرد همسر دائم مسلمان نداشته باشد جايز است.
ايشان نيز همانند ساير مراجع تقليد ازدواج با زن شوهردار را مطلقا حرام و از گناهان بزرگي مي دانند كه موجب حرمت ابدي مي گردد(4) و حتي عقد كفار را اگر طبق معيارهاي خود كفار صحيح انجام گرفته باشد معتبر مي دانند.(5)

پي نوشت ها:
1. جزائري، نعمت الله بن عبد الله‏، الانوار النعمانيه، بي جا، بي تا، ج2، ص 320
2. جرجانى، سيد امير ابو الفتح حسينى‌، تفسير شاهى، تهران، انتشارات نويد، 1404 ق، ج‌1، ص 360.
3. سايت معظم له سوال شماره 8 در آدرس:
http://www.sistani.org/index.php?p=827020&id=806
4. سؤال شماره 17 در آدرس:
http://www.sistani.org/index.php?p=827020&id=805&perpage=63#11767
5. آيت الله سيستاني، منهاج الصالحين، قم، دفتر حضرت آية الله سيستانى‌، 1417ق، ج‌3، ص 68.
موفق و موید باشید

امام علی (علیه السلام) قرآن کریم را در چند روز جمع آوری کرد؟

پاسخ:
آنچه در تاريخ آمده اين كه امام بعد از فارغ شدن از كفن و دفن پيامبر (صلی الله علیه و آله) و بعد از اين كه نتوانست براي گرفتن حق خود اقدامي انجام دهد، در خانه نشست و به جمع قرآن بر اساس دستور رسول خدا و تنظيم آن و ... پرداخت و در مدت كوتاهي اين كار را به انجام رساند و آن را عرضه كرد. (1)
در مورد خطبه "الوسيله" گفته شده اين خطبه را امام هفت يا نه روز بعد از وفات رسول خدا و بعد از جمع قرآن ايراد كرده است. (2)
از طرف ديگر بعد از جنگ يمامه قرآن به امر خليفه اول توسط زيد بن ثابت جمع آوري گرديد. (3)
بنا بر روايتي اين كار سه روز طول كشيد. (4) ولي قرآن پژوه معاصر (مرحوم ) آيت الله معرفت مدعي شده روايات دلالت دارد مدت اين جمع آوري شش ماه بوده است (5) ما كتاب ايشان را در دسترس نداشتيم و روايتي هم كه بر اين مطلب دلالت كند، نيافتيم.
با توجه به اين كه مسيلمه زمان پيامبر ادعاي نبوت كرده بود و مدت كمي بعد از وفات پيامبر جنگ با او اتفاق افتاد و اقدام امام در جمع آوري قرآن قبل از جنگ يمامه بوده، معلوم مي شود اقدام امام در جمع قرآن در همان كمتر از يك ماه بعد از وفات صورت گرفته است و به مدت كوتاهي بعد از آن، جمع آوري توسط زيد بن ثابت انجام شده است.
در جستجوي وسيعي كه كرديم زمان بندي دقيق تري نيافتيم.

پي نوشت ها:
1. يعقوبي، تاريخ، بيروت، دار صادر، ج 2، ص 135.
2. كليني، كافي، تهران، اسلاميه، 1363 ق ، ج 8، ص 18؛ شيخ صدوق، امالي، قم، مؤسسه بعثت، 1417 ق، ص 398 - 399.
3. يعقوبي، همان.
4. شيخ هادي نجفي، موسوعة أحاديث أهل البيت (ع) ، بيروت، دار احيائ التراث العربي، 1423 ق، ج 1، ص 7.
5. مجيد معارف، درآمدي بر تاريخ قرآن، تهران، نبأ، 1383 ش، ص 153 به نقل از "التمهيد"، ج 1، ص 288.
موفق و موید باشید.

صفحه‌ها