معاویه

این کار در اصل با هدف از بین بردن آثاری بود که حافظه تاریخی مردم بر علیه بنی‌امیه را همیشه زنده می‌کرد.
حمزه سید الشهدا

پرسش:

آیا درست است که معاویه در زمان خلافتش قبر حمزه سیدالشهدا را نبش کرد؟ دلیل این کار و واکنش اهل ‌بیت و مردم چه بود؟

پاسخ:

مقدمه:

در طول تاریخ مستکبران ‌و طاغوت‌ها سعی می‌کردند تا آثاری که روحیه دین‌داری و آزادگی در مردم‌ را زنده می‌کنند یا نابود کنند و یا زمینه دسترسی مردم به آن آثار را محدود کنند. یکی از بزرگ‌ ترین طاغوت‌های تاریخ معاویه بن ابی سفیان بود که تمام سعی و همت خود را برای پیشبرد نقشه‌های شیطانی خود در جامعه اسلامی را بکار گرفت. یکی از این اقدامات تصمیم به تخریب قبور شهدای احد بود.

متن:

در سال 49 هجری و پس از گذشت 46 سال از جنگ اُحد و در دوران ریاست معاویه بن ابوسفیان، از طرف او دستور صادر شد که در اُحد قناتی حفر و مجرای آن را در کنار و یا داخل قبور شهدا قرار دهند و با آماده شدن قنات، منادی در مدینه اعلان کرد: «افرادی که در احد شهید دارند برای در امان ماندن اجساد و قبور آنان از نفوذ و جریان آب، این قبور را نبش و اجساد شهدا را به محل دیگر انتقال دهند». بر اساس این دستور به نبش قبور شهدا اقدام گردید، از جمله قبر حمزه (ع) و عمرو بن جموح و عبدالله پدر جابر شکافته شد، عمّال معاویه با تعجّب مشاهده کردند که این اجساد تر و تازه مانده‌اند؛ به گونه‌ای که گویی دیروز دفن گردیده‌اند. حتّی لباس‌ها و قطیفه ها و علف‌هایی که آنان را پوشش می‌داد با همان وضع باقی است و کوچک ‌ترین تغییری در آن‌ها رخ نداده است؛ به طوری که وقتی بیل کارگر به پای حضرت حمزه خورد، خون جاری گردید و یا آنگاه که دست یکی از شهدا که در روی زخم پیشانی‌اش قرار داشت، برداشته شد خون جاری گردید و این کرامت شهدا موجب شد که عمّال معاویه از تصمیم خود منصرف شده، قبور شهدا را به حال خود بگذارند. (1)

هدف معاویه چه بود؟!

هدف معاویه از حفر این قنات و جاری ساختن آن از کنار یا از داخل قبور شهدا که به دستور مستقیم وی انجام می‌گرفت این بود که با انتقال اجساد شهدا به نقاط مختلف و محو آثار و قبور آنان، یک مشکل سیاسی ـ اجتماعی را که فکر او را دائماً به خود مشغول ساخته بود حل نماید؛ زیرا علی رغم تبلیغات فراوانی که به نفع او و بر ضد اهل ‌بیت، به ویژه بر ضد امیر­مؤمنان، علی (علیه‌السلام) در سراسر کشور اسلامی انجام می‌گرفت، سالانه هزاران زائر که از نقاط مختلف وارد مدینه می‌شدند، با حضور در کنار قبر حمزه و شهدای احد، صحنه این جنگ و جنایت‌های ابوسفیان و هند و شخص معاویه در به شهادت رسانیدن این شهدا و مُثله کردن آنان و شکافتن سینه حمزه و جویدن جگر او و به طور کلی برافراشتن پرچم جنگ بر ضد اسلام و قرآن به وسیله خاندان معاویه در اذهان زنده می‌شد و همه جنایات آنان را تداعی می‌کرد و این وضع برای معاویه قابل تحمّل نبود و لذا تصمیم گرفت اجساد این شهدا را که به عقیده او پس از گذشت بیش از چهل سال به‌ جز یک مشت استخوان پوسیده از آنان باقی نیست، به دست بازماندگان خود این شهدا به نقاط مختلف منتقل و پراکنده کند و اثر قبرها را محو سازد تا احد و جنگ آن در اثر عدم حضور مسلمانان در این نقطه، به فراموشی سپرده شود. آری برای اجرای این سیاست بود که معاویه دستور حفر قنات و عبور دادن آن، از محل دفن شهدا را صادر کرد و تا نبش قبر آنان، این سیاست به خوبی پیش رفت، ولی با کرامت شهیدان و سالم بودن اجسادشان مواجه گردید و برای جلوگیری از تبلیغات منفی بر ضد او و به طور اجبار اجساد شهدا در همان محل به خاک سپرده شدند. (2)

متأسفانه در منابع تاریخی خبری از اعتراض و برخورد مردم با عمال حکومت معاویه ذکر نشده است. به نظر می‌رسد این سکوت ناشی از این بود که معاویه همیشه کارهای خویش را تحت ظاهری دینی انجام می‌داد. در این مسئله نیز معاویه بحث دسترسی منطقه احد به آب را بهانه قرار داد و اینکه تنها با تخریب قبور شهدای احد می توان آب را به این منطقه رساند بهانه‌ای شد برای اینکه دستور تخریب قبور را صادر کند. همین توجیه سبب گردید تا عده زیادی از مردم که در آن دوره هنوز از خبث نیت معاویه خبر نداشتند انجام این کار را به مصلحت جامعه بدانند و از دیگر سو جمع قلیلی از مؤمنان که مخالف این کار بودند توانی برای مقابله و ایستادگی در برابر این توطئه شوم را نداشتند. این احتمال هم که عده‌ای اعتراض کرده باشند، بعید نیست اما در تاریخ گزارش نشده است، چه بسا دستگاه حکومت اموی مانع نشر بازخورد این مسئله در جامعه و نقل آن شده باشد.

نتیجه:

معاویه در سال ۴۹ هجری قمری به بهانه انتقال آب به منطقه احد دستور تخریب قبور شهدای احد را داد. این کار در اصل با هدف از بین بردن آثاری بود که حافظه تاریخی مردم بر علیه بنی‌امیه را همیشه زنده می‌کرد، اما بعد از تخریب قبور شهدای احد و مشاهده اجساد سالم این شهدا به خصوص حضرت حمزه معاویه نه تنها به هدف خود نرسید، بلکه اخبار مربوط به جنایات و مخالفت‌های پدر و مادر او بیشتر در اذهان زنده شد.

کلید واژه:

معاویه، تخریب قبور شهدای احد، حضرت حمزه.

معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:

مقاله: «حرم حضرت حمزه (علیه‌السلام) در بستر تاریخ»، نوشته محمدصادق نجمی، منبع: میقات حج 1379 شماره 33.

مقاله: «نبش قبور شهدا و صحابه از سنت‌های معاویه» قابل دسترسی در سایت موسسه تحقیقاتی ولی‌عصر.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱. ابن شبه، تاریخ المدینه، ج 1، ص 133؛ طبری، تاریخ، ج 2، ص 319؛ ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات، تهران، مکتبه نینوی، بی‌تا، ص 206؛ ابن ‌جوزی حنبلی، جمال‌الدین عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الملوک والامم، بیروت، دار صادر، ۱۳۵۸؛ ج ۳، ص ۱۸۳. «استُصرخنا عَلی قَتلانا یومَ اُحد یَومَ حَفَر معاویه العین فوجدناهم رطابا یتثنّون فأصاب المسحاه رجْلَ حمزه فطار منها الدّم».

۲. نجمی، محمدصادق، حرم حضرت حمزه (ع) در بستر تاریخ، فصلنامه، میقات حج 1379 شماره 33.

لطفا منابع و مطالبی که مربوط به موضوع «سیاست و حکومت امام علی (علیه السلام) و معاویه» است را در اختیار ما قرار دهید.

پاسخ:
درابتدابايد گفت: شما عنوان كلي را انتخاب نموديد كه پرداختن به آن، ازحد يك مقاله خارج است، لذا پيشنهاد مي شود موضوع جزيي، از اين موضوع كلي را انتخاب نماييد، مثلا مقايسه سياست امام علي (علیه السلام) و معاويه دراستفاده ازبيت المال و يا سياست امام علي (ع) و معاويه در انتخاب مديران حكومتي؛ در عين حال شما مي توانيد به خصوصيات حكومت امام علي (ع) اشاره نماييد و نتيجه گيري كنيد كه اين ويژگي ها در حكومت معاويه نيست و يا كم رنگ مي باشند، مثلا بگوييد سياست امام علي(ع)، بر صداقت، ارزش مداري، عدالت، شايسته سالاري، دين داري و خداباوري ... استواربود، وحال اينكه كه سياست معاويه، برخدعه، تبعيض، دين ستيزي وعدالت گريزي ...، پي ريزي شده بود. در اين جا به برخي از ويژگي هاي حكومت علي (ع) اشاره مي شود كه تفاوت سياست علي (ع) با سياست معاويه را نشان مي دهد:
1ـ نفى خشونت و خودكامگى
امام در بسيارى از بياناتشان، ازجمله خطبه 214، استبداد و خشونت كارگزاران نظام با مردم را، نهى كرده، مراوده ملاطفت آميز و عادلانه را توصيه مى نمايد. همچنين حضرت. چيرگى فرد نسبت به فرودستان را از نشانه هاى ستمگرى مى داند.(1) .امام در نامه ي به مالك، هر گونه جباريت و خودبزرگ بينى و استكبار حاكم را نهى كرده و مستوجب خوارى مى شمارد.(2)
2ـ حفظ كرامت انسانى
انسان ها بالاتر از حق حيات، داراى حق كرامتند. از ديد امام علي (ع)، حق حيات و كرامت انسان ها مى بايست نزد حكومت ها و توسط آن ها محفوظ بماند و اين يكى از آرمان هاى اساسى دولت اسلامى است. اميرالمؤمنين(ع) در خطبه اى فرمود: « اى مردم! حضرت آدم نه مولود بنده اى داشت و نه كنيزى و همه مردم آزادند، ليكن خداوند تدبير و اداره بعضى از شما را به بعضى ديگر سپرده است».(3) علامه جعفرى در شرح اين جمله مى نويسد: «در اين روايت به اضافه اينكه عدم اصالت بردگى در اسلام ثابت شده است، كرامت عمومى انسانها با استناد به حريت و آزادى و آزادگى آنها ثابت گشته است(4)
3ـ وصول به تعامل صحيح بين حكومت و مردم
امام رابطه مردم با حكومت را رابطه پدر و فرزندى مى داند و در فرمان مالك اشتر اين نوع رابطه آرمانى مبتنى بر لطف و محبت را توصيه مى فرمايد:
« از آنان آن گونه تفقد كن كه پدر و مادر از فرزندشان تفقد و دلجويى مى كنند».(5) به اعتقاد امام، بين مردم، خداوند متعال حقوقى معين كرد، كه بزرگ ترين آن، حقوق بين والى و رعيت است. اين حقوق بايد رعايت بشود تا رشته الفت آن ها و عزت دينى شان باقى بماند(6) امام در عهدنامه مالك اذعان مى دارد: «محبوب ترين امور در نزد زمامدار اسلامى، بايد مؤثرترين آن ها در حق و فراگيرترين آن ها در عدل و جامع ترين آن ها براى رضايت عامه جامعه باشد».(7) بدين ترتيب امام بر رضايت توده و اكثر ملت تأكيد زيادى دارد.(8) امام بر صحت وجدان جمعى و قضاوت افكار عمومى پافشارى نموده، زيرا كه مردم ناظر بر اعمال مديران است.(9) از سوي ديگر امام، جماعت را رحمت مى داند و دست خدا را با جماعت مى بيند "(10).
4- شايسته سالاري
لازم است مناصب بر اساس لياقت و شايستگى تقسيم شود. مسؤولان و كارگزاران حكومت، با كفايت ترين و خدمتگزارترين افراد باشند. امام على(ع) خطاب به مالك اشتر مى فرمايد: « در گزينش كاركنان و فرمانروايانت، شفاعت و وساطت كسى را مپذير، مگر شفاعت شايستگى و امانتدارى آن ها» (11) همچنين امام به مالك، توصيه مى نمايد كارمندان، پس از آزمايش و امتحان و نه ميل و استبداد، به كار گمارده شوند.( 12) از نظر امام سزاوارترين كس به خلافت، تواناترين و داناترين آن ها به فرمان خدا است.(13)
درحكومت معاويه اين ويژگي ها وجود نداشت، زيرا او به منظور به دست آوردن حكومت، از همه ابزار استفاده مي نمود و در انتخاب مديران معيارهاي الهي را مدنظر نداشت ...، خلاصه اينكه سياست معاويه در سه چيز خلاصه مي شد، كه عبارتند از:
1. تطميع سران و نخبگان قوم؛ يعني با دادن پول، جوايز، تسهيلات و اعطاي پست و مقام، سران و نخبگان را مي خريدند و مقاصد خود را به وسيله ي آنها اعمال مي كردند.
2. تهديد عموم مردم؛ يعني به وسيله شقاوت ها، قساوت ها، ترورها و سخت گيري هاي غيرانساني، از توده ي مردم زهر چشم مي گرفتند.
3. تبليغات، او با تبليغات فريبنده و دروغ و فريب، افراد نا آگاه را در مسير اهداف شيطاني خود قرار مي داد.
شما درباره سياست معاويه به گوگل و ياهو مراجعه نماييد، يعني با سرج واژه "سياست معاويه"، مي توانيد به مطالب مورد نظرتان دست يابيد. درباره سياست علي(ع) نيز مي توانيد به منابع زير مراجعه نماييد و همين طور با سرچ "سياست هاي علي(ع)" درگوگل و ياهو، مي توانيد به مطالب مورد نياز خود دست يابيد.

-جعفر سبحاني، فروغ ولايت
- محمدي ري شهري ،سياست نامه امام علي (ع )
- آيت‏ اللّه‏ فاضل لنكرانى ،آيين كشوردارى از ديدگاه امام على(ع)
- حسن على اكبر، استراتژى نظام امام على(ع)
-مجله حكومت اسلامي ، شماره 18(ويژه نامه امام علي-علي - )
- امام علي صداي عدالت انساني، جورج جرداق، ترجمه سيد هادي خسروشاهي.

پي نوشت ها:
1. فيض الاسلام، نهج البلاغه ، تهران ، چاب آفتاب ،حكمت 342
2 . همان، نامه 53،
3. ملامحسن فيض، الوافى، ج14، ص20.، بي تا ، بي نام
4. روزنامه اطلاعات، 29/3/79، ش21936.
5. نهج البلاغه، نامه 53
6. همان، خ207
7 . همان، نامه 53
8 . همان
9. همان،
10. همان، خ127.
11 محمدمهدى شمس الدين، نظام الحكم و الادارة فى الاسلام، بيروت، 1374ق. ص301
12 . نهج البلاغه، نامه 53.
13 همان، خطبه 173.
موفق باشید.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.