رژیم صهیونیستی

حمایت غربی ها از اسرائیل دلایلی همچون لابی قدرتمند یهود ونیز تعارض تمدنی اسلام و یهودیت با مسیحیت و تلاش مسیحیان برای مشغول کردن یهودیان و مسلمانان به نزاع دارد
علت حمایت دولت های غربی از اسرائیل

پرسش:
اساساً دلیل حمایت ابرقدرت‌ها به‌خصوص آمریکا از رژیم منفور و سفاکی مانند اسرائیل چیست؟ اسرائیل چه خاصیتی برای آن‌ها دارد که آن‌قدر برای بقای چنین رژیمی تلاش می‌کنند؟

 

پاسخ:
منازعه تاریخی اسرائیل-فلسطین، به نقطه حساسی رسیده است.
اسرائیل در حال کشتار زنان و کودکان فلسطینی است، چشمان مردم دنیا به غزه دوخته‌شده است. حمایت از اسرائیل در شرایط کنونی، نوعی خودکشی سیاسی است، اما در کمال تعجب، دولت‌های غربی مخصوصاً ایالات‌متحده آمریکا در حمایت از اسرائیل گوی سبقت را از یکدیگر می‌ربایند. سؤال این است که چرا علی‌رغم تنفر جهانی از رژیم غاصب اسرائیل، حمایت کشورهای غربی از آن تداوم‌یافته است؟
عوامل پیدا و پنهان حمایت قدرت‌های غربی از اسرائیل چیست و آیا ممکن است در آینده دور یا نزدیک، سیاست دولت‌های غربی در قبال اسرائیل دچار تغییر شود؟

1. منازعات تاریخی مسیحیان و یهودیان
مطالعه روابط یهودیان و مسیحیان نشان می‌دهد که پیروان این دو دین ابراهیمی در طول تاریخ زیر سایه منازعه مداوم و مستمر مذهبی و قومی زندگی و تعامل کرده‌اند. نگرش مسیحیان نسبت به یهودیان در طول تاریخ، منفی بوده است. فراموش نکنیم که از نگاه مسیحیان، قاتل عیسی مسیح علیه¬السلام یا عامل قتل وی، یک شخص یهودی بوده است. از سوی دیگر اگر آموزه‌های برخی از بزرگان مسیحی درباره یهودیان را بنگریم، سراسر لعن و نفرین و ناسزا نسبت به یهودیان است. این «مارتین لوتر» رهبر پروتستانیزم مسیحی است که این‌گونه با تازیانه تعریض و کنایه، یهودیان را می‌نوازد؛ او می‌نویسد: «یهودیان «خون‌آشام»، «انتقام‌جو»، «پول‌پرست» و «کله‌شق» هستند. «خاخام‌های ملعون» جوانان مسیحی را گمراه کرده و ایمان آن‌ها را متزلزل می‌کنند. لوتر همچنین یهودیان را متهم به مسموم کردن چاه‌های آب مورداستفاده مسیحیان، ربودن کودکان و قطعه‌قطعه کردن آن‌ها می‌کند».
مارتین لوتر البته راه‌حل‌هایی برای چالش یهودیان دارد؛ «به آتش کشیدن کنیسه‌ها، تخریب خانه‌های آن‌ها و سکنی دادن آن‌ها  چون مشتی «کولی» در طویله‌ها، گرفتن کتاب‌ها و تورات (به‌عنوان ابزار شرک) از آن‌ها، ممنوع کردن آموزش یهودیت و تهدید به اعدام رهبران آن‌ها در صورت عدم اطاعت، ممنوعیت حق فعالیت اقتصادی و عبور و مرور برای کاسب‌کاران یهودی، ممنوعیت گرفتن بهره پول (رباخواری) و ضبط پول نقد و جواهرات آن‌ها، دادن بیل و کلنگ به دست جوانان قدرتمند یهودی برای سیر کردن شکمشان».(1)  این منازعه تاریخی تا سده بیستم ادامه یافت. اگرچه صهیونیست‌ها همیشه درباره کم و کیف این منازعات، راه افراط پیموده و نقاب مظلوم‌نمایی بر چهره زده‌اند، اما اصل منازعه، جدی و واقعی است. حمایت دولت‌های مسیحی غربی از دولت جعلی اسرائیل، حمایت از اخراج یهودیان از سرزمین‌های مسیحی است. چه‌بهتر که دو رقیب یا دشمن مسیحیان (مسلمانان و یهودیان) در منطقه‌ای غیر مسیحی (فلسطین) مشغول کشتار همدیگر شوند تا خیال دولت‌های غربی «با یک تیر دو نشان» بزنند! هم از شر یهودیانِ همیشه مزاحم راحت شوند و هم رقیب قدرتمند و دیرینه خویش (مسلمانان) را مشغول سازند. شکست دولت اسرائیل، می‌تواند به معنای بازگشت یهودیان به دامن مسیحیان و شعله‌ورشدن منازعه تاریخی گذشته بین یهودیان و مسیحیان باشد.

2. منازعه تمدنی اسلام و غرب مسیحی
مشکل غرب با ما، مشکل تمدنی است. رابطه دنیای غرب با اسلام در طول تاریخ، فراز و نشیب‌های فراوانی داشته است. جنگ‌های صلیبی یکی از مهم‌ترین دوره‌های تاریخی در این روابط است که منطقه فلسطین، نقطه کانونی آن بود و پایان آن به سود مسلمانان رقم خورد و دنیای مسیحی ناچار به پذیرش «نفوذ فرهنگی اسلام در قلب اروپا» شد.(2)   غرب مسیحی، دنیای اسلام را به‌سان «رقیب تمدنی» می‌نگرد که در طول تاریخ اگرچه به‌صورت مداوم، برنده رقابت تمدنی با غرب نبوده، اما همیشه بازنده نیز نبوده است. استعداد موجود در آموزه‌های اسلامی، همیشه اندیشمندان و سیاستمداران غربی را نگران برخاستن ققنوس تمدن اسلامی از خاکستر ویرانه‌های سده‌های اخیر تاریخی آن کرده است. 
سخنان «جرج دبلیو بوش» پس از حمله حوادث 11 سپتامبر در اشاره به آغاز جنگ‌های صلیبی در این راستا ارزیابی می‌شود.(3)  تأکید جو بایدن رئیس‌جمهور فعلی آمریکا در سال 1985 در دوره سناتوری، بر اختراع اسرائیل جدید در منطقه خاورمیانه در صورت نابودی دولت جعلی اسرائیل، نیز همین خط فکری و سیاسی را دنبال می‌کند.(4)  «فلسطین نقطه کانونی تمدن آینده اسلامی» است. غرب نمی‌خواهد و نمی‌تواند نسبت به تشکیل یک منطقه یکدست اسلامی، بی‌توجه باشد؛ چراکه تشکیل چنین منطقه‌ای می‌تواند مقدمه‌ای بر آغاز دوباره تمدن عظیم اسلامی باشد، پدیده‌ای که غرب نه حاضر به پذیرش آن است و نه توان تحمل و مقاومت در برابر جذابیت آن برای دنیای معاصر را داراست. فراموش نکنیم که «انقلاب اسلامی»، احیای عظمت گذشته مسلمین و «دوران زرین اسلامی» را فریاد کرده است. این امر به‌خودی‌خود نوعی اعلان‌جنگ به «تمدن مسیحی غربی» است.
اسرائیلِ یهودی، «خط مقدم برخورد تمدنی غرب و اسلام» است. در ظاهر، جنگ اسلام و یهود است که ریشه در تاریخ دارد، اما درواقع، دنیای مسیحی و غربی پشت این منازعه تمدنی و تاریخی پنهان‌شده است.

3. لابی یهودی و نقش تعیین‌کننده آن در سیاست خارجی آمریکا
به‌طور مشخص سیاست خارجی آمریکا مخصوصاً در دو دهه اخیر در جهت حمایت در اسرائیل حرکت کرده است. برخی از پژوهشگران آمریکایی سیاست خارجی مانند «فرانک لمب» معتقدند جهت‌گیری‌های سیاست خارجی آمریکا در حمایت از اسرائیل، وجهه جهانی آمریکا را مخدوش ساخته و هزینه‌های سنگینی بر مردم آمریکا تحمیل کرده است، اما بااین‌وجود، دولت آمریکا همچنان به حمایت خویش از رفتارهای ضد بشری و نامتعارف دولت اسرائیل ادامه می‌دهد. یکی از مهم‌ترین دلایل این حمایت‌ها، نفوذ لابی قدرتمند یهودی در نظام سیاسی آمریکاست. در این میان نقش «کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل (آیپک)» به‌عنوان قدرتمندترین و شناخته‌شده‌ترین سازمان یهودی آمریکا بسیار شاخص است.(5)  ازجمله عوامل تأثیرگذاری لابی یهودی بر نظام سیاسی آمریکا باید به منافع نجومی صنایع نظامی آمریکا از طریق لابی یهودی اشاره کرد. وجود دولت اسرائیل در منطقه موجب رونق مستمر صنایع نظامی آمریکا شده است. روابط پیچیده لابی یهودیان با صنایع نظامی آمریکا از یک‌سو و تضمین خریداران قطعی سلاح‌های آمریکایی در خاورمیانه به دلیل وجود تهدید امنیتی اسرائیل برای کشورهای اسلامی منطقه (مشتریان سلاح‌های آمریکایی!)، نظام سیاسی آمریکا را علی‌رغم هزینه‌های سنگین برای مالیات‌دهندگان آمریکایی، به حمایت از اسرائیل، تشویق می‌کند.

4. حفظ پرستیژ سیاست خارجی دولت‌های غربی.
یکی از وظایف سیاست خارجی دولت‌ها، «حفظ پرسیتژ ملی» در سطح بین‌المللی است.(6)  دولت‌های غربی از آغاز پیدایش اسرائیل تاکنون به دلایلی که گفته شد از اسرائیل حمایت کرده‌اند، در مقابل، ملت‌های مسلمان منطقه و در رأس آنان «ملت ایران» پس از پیروزی «انقلاب اسلامی» در برابر دولت جعلی اسرائیل صف‌‌آرایی کرده‌اند. شکست اسرائیل درواقع به معنای شکست چندین دهه سیاست حمایتی دولت‌های غربی از متحد استراتژیک آنان است. اینک دولت‌های غربی به «نقطه حساس و غیرقابل بازگشتی» در حمایت از اسرائیل رسیده‌اند، اگر همچنان به حمایت خود از دولت اسرائیل ادامه دهند، درواقع از «تروریسم دولتی» و «کشتار زنان و کودکان» حمایت کرده‌اند و اگر دولت اسرائیل را رها کنند، حیثیت تاریخی چندین دهه آنان بر باد خواهد رفت و دیگر هیچ کشوری با آنان به‌عنوان متحد، ائتلاف نخواهد کرد (ریسک ائتلاف با آنان بالا خواهد رفت). گزینش دولت‌های غربی تاکنون، «حفظ پرستیز ملی» خویش به قیمت «حمایت از تروریسم دولتی اسرائیل» بوده است.

نتیجه‌:
حمایت همه‌جانبه دولت‌های غربی از دولت جعلی اسرائیل، «دلایل تاریخی، تمدنی، اقتصادی و سیاسی» دارد. در بحث از دلایل تاریخی به «منازعه مسیحیان و یهودیان» اشاره و در مبحث دلایل تمدنی، «تعارض تمدنی اسلام و مسیحیت»، دلیل این رفتار دولت‌های غربی دانسته شد. دلایل اقتصادی و سیاسی به «نفوذ لابی یهودی» در نظام سیاسی آمریکا و «حفظ پرستیژ» نظام‌های سیاسی غرب می‌پردازد.

پی نوشت:
1. رضازاده، هادی، مارتین لوتر و یهودیت، سایت فرهنگی نیلوفر،19/11/1395، https://neeloofar.org/191195/به نقل از «درباره یهودیان و درو غ هایشان»، مجموعه آثار مارتین لوتر، منتشرشده در وایمار، بخش ۵۳، ص ۴۱۲ تا ۵۵۲.
2. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ج 11، ص 2629.
3. جرج دبلیو بوش، اظهار تأسف از کاربرد عبارت جنگ‌های صلیبی، خبرگزاری فارس، 6/8/1383، https://www.farsnews.ir/news/8308060281.
4. بایدن، جو، اعتراف جنجالی جو بایدن درباره حمایت از اسرائیل، خبر آنلاین، 18/7/1402، khabaronline.ir/xkwg6.
5. خانی، محمدحسن، صادقی، محمد مسعود، تحلیل هزینه-فایده راهبرد حمایت همه‌جانبه از رژیم صهیونیستی در سیاست خارجی ایالات‌متحده آمریکا، فصلنامه پژوهش‌های راهبردی سیاست، ش 36، 1392، ص 156 ـ 159.
6. ازغندی، علیرضا، روابط خارجی ایران 1320-1357، ص 8.

 

اگر به کشوری حمله شد آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این اسمش برپاداشتن جنگ نیست، بلکه دفاع مشروع و احقاق حق است.
تجویز جنگ جهت دفع شر

پرسش:
در جنگ فلسطین آیا خشونت به خرج دادن و برپاداشتن جنگ برای دفع شر آینده دشمن، مجوز اخلاقی دارد؟
 

پاسخ:
هر کشوری و هر ملتی در طول تاریخ دارای دشمنانی باانگیزه‌های مختلفی بوده‌اند. بسیاری از استعمارگران و مستکبران تاریخ برای حفظ و جلب منافع خود از طریق کشورها و مردمشان، درصدد ظلم و کشورگشایی ظالمانه از طریق جنگ و خشونت برآمده‌اند؛ اما اینکه وظیفه کشورها در این موضوع چیست و نظر اخلاقی اسلام چیست نیاز به توجه به نکات زیر دارد.

1. با توجه به نکته، بالا یک اصل در قوانین و منابع اصیل اسلامی وجود دارد که همیشه خود را برای حمله و تهاجم دشمن آماده نگهدارید؛ یعنی ازنظر نیروی انسانی و قوای نظامی و ابزار و اسلحه‌های جنگی همیشه یک کشور مسلمان و اخلاقی باید خود را در مسیر پیشرفت قرار دهد و در مسئله نظامی همیشه آمادگی خود برای رویارویی با دشمن را حفظ کند. قرآن می‌فرماید: ﴿وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم وَآخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم وَما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیکُم وَأَنتُم لا تُظلَمون﴾؛(1)  «هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آن‌ها [=دشمنان‌]، آماده‌سازید! و (همچنین) اسب‌های ورزیده (برای میدان نبرد) تا به‌وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از این‌ها را که شما نمی‌شناسید و خدا آن‌ها را می‌شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، به‌طور کامل به شما بازگردانده می‌شود و به شما ستم نخواهد شد»! 
همه کشورها این کار را می‌کنند و بودجه‌های نظامی هنگفت برای هرسال کنار می‌گذارند. این هزینه کرد و بودجه‌های نظامی کشورها نشان می‌دهد که مسئله حفظ آمادگی دفاعی، یک مسئله عقلایی نیز است. قرآن صریحاً، یعنی بدون تأویل، دستور داده که ﴿اَعِدّوا لَهُم﴾، در مقابل دشمنان آماده‌سازی کنید؛ ﴿مَا استَطَعتُم﴾ یعنی، هر چه می‌توانید. دشمنان وقتی آمادگی دفاعی را می‌بیند، مجبور می‌شود دست‌وپایش را جمع کند. ما آماده‌سازی‌مان را باید زیاد کنیم تا دشمن احساس کند که آماده‌ایم. این موضوع و اصل باعث اقتدار می‌شود و اساساً جلوی خشونت و جنگ را می‌گیرد؛ بنابراین آمادگی دفاعی در برابر دشمن لازم است و جلوی خشونت را می‌گیرد.

2. اما ایجاد خشونت و جنگ سیره امامان معصوم و پیامبر اکرم نبوده است. در میان دانشمندان مسلمان اگرچه اختلاف‌هایی در مورد جنگ‌های پیامبر وجود دارد که آیا همه دفاعی بوده یا برخی از جنگ‌ها هجومی بوده است. ولی بسیاری از دانشمندان معتقدند که تمام جنگ‌های پیامبر دفاعی بوده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله هیچ‌گاه میل به جنگ و خونریزی نداشته است، بلکه این دشمنان بودند که جنگ را بر او تحمیل می‌کردند و لذا هرگز پیامبر صلی‌الله علیه وآله جنگی را شروع نمی‌کرد، مگر بعدازآنکه یک سلسله ترورها و کارهای ایذایی از طرف دشمنان انجام می‌گرفت و یا اینکه آن‌ها شروع به جنگ می‌کردند. طبق این ادعا می‌توان گفت که تمام جنگ‌های پیامبر صلی‌الله علیه وآله جنبه تدافعی داشته است. برخی محققان می‌گویند: «تاریخی که جنگ‌های پیامبر صلی‌الله علیه وآله را ذکر می‌کند آن‌ها را با ذکر سبب آن جنگ‌ها آورده است. انسان باملاحظه آن‌ها پی می‌برد که هیچ جنگی از جنگ‌های حضرت ابتدایی و برای محض دعوت به اسلام نبوده است، گرچه به جهت اصلاح دینی و مدنی و تثبیت نظام عدل و مدنیت و از بین بردن ظلم و طبیعت‌های وحشی ظالم و قسی، این کار جایز است. ولی دعوت صالح و فاضل او از این روش به دور بود و دیدگاهی بالاتر از آن را داشت که همان دعوت به راه خدا از طریق حکمت و موعظه نیک و جدال احسن بود... و این سیره نیک حضرت ادامه پیدا کرد. لذا تمام جنگ‌های حضرت جنبه دفاعی داشته و به جهت مقابله با تعدّی مشرکان و مخالفان توحید و شریعت اصلاح‌گر و مسلمانان بوده است. درعین‌حال او در دفاعش نیز از بهترین راهی که دفاع کنندگان می‌پیمودند استفاده کرده و نزدیک‌ترین راه به صلح و صلاح را انتخاب می‌نمود. 
حضرت صلی‌الله علیه وآله ابتدا موعظه می‌کرد و دعوت به صلح و صلاح می‌نمود و اگر آنان پیشنهاد صلح می‌دادند قبول می‌کرد و پیمان صلح را می‌پذیرفت، بااینکه می‌دانست که فرد پیروز و یاری شده، او است؛ و تنها با مراجعه به تاریخ و بررسی اسباب جنگ‌ها و غزوات به این مطلب پی خواهید برد».(2)  
شهید مطهری می‌فرماید: «جهاد، فقط به‌عنوان دفاع و درواقع مبارزه با یک نوع تجاوز است و می‌تواند مشروع باشد».(3)  او در ردّ برداشت‌های غلطی که از مفهوم جهاد شده، می‌گوید: «هدف اسلام از جهاد آن نیست که برخی از مغرضین گفته‌اند که هدف اسلام اجباری است که هر کس کافر است باید شمشیر بالای سرش گرفت که یا اسلام اختیار کن یا کشته می‌شوی».(4)  
 بنابراین وصله خشونت ازنظر اخلاقی به پیامبر اکرم و امامان نمی‌چسبد.

3. باوجوداین اصل و سیره، باز اگر به کشور اسلامی مانند فلسطین حمله شد، آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این مقابله‌به‌مثل اسمش خشونت به خرج دادن یا برپاداشتن جنگ نیست، بلکه اسمش دفاع مشروع و احقاق حق است. اگر کشوری یا مردمی این کار را نکنند کم‌کم زیر بار ظلم و زور مستعمره خواهند شد و کم‌کم در همه‌چیز باید برده کفار شوند. در قرآن نیز اجازه مقابله‌به‌مثل به ملت‌های مظلوم داده‌شده است. مسلمانان فلسطین اگر با منحرفان می‌جنگند در حقیقت از حقّ سکونت خود در زمین‌های خود دفاع می‌کنند، لذا قرآن کریم دراین‌باره می‌فرماید: ﴿أُذِنَ لِلَّذِینَ یقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ * اَلَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیارِهِم بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّآ أَن یقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ﴾؛(5)  «به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده اجازه جهاد داده شده است؛ چراکه مورد ستم قرارگرفته‌اند و خدا بر یاری آنان تواناست. همان‌ها که از خانه و شهر خود به ناحقّ رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: پروردگار ما خدای یکتاست».
 مردم مظلوم فلسطین حدود  70 سال است از دیارشان اخراج شدند و قطعاً اجازه اخلاقی مقابله با دشمنان و غاصبان زمین خود رادارند.

4. به‌صورت کلی دفع شر دشمن آینده را مسائل و موارد مختلفی در کشورها تعیین می‌کند؛ یعنی دفع شر دشمن مشروط به در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و ژئوپولوتیکی و سیاسی و در نظر گرفتن منابع و امکانات و شاهراهای مواصلاتی و همسایگان و ویژگی‌های آنان و امور متعدد دیگری است. نمی‌شود به‌صورت مطلق و ساده‌انگارانه و بدون در نظر گرفتن این خصوصیات برای دفاع از آینده کشورمان تصمیم بگیریم. با شرایطی که کشور ما دارد و با همسایگان و امکانات و منابع و با توجه به عقیده اسلامی و دفاع از مظلوم، ایران نمی‌تواند بدون موضع بماند، مخصوصاً وقتی طرف مقابل رژیم سفاک و خون‌خواری است که دشمن آینده نیست. اسرائیل و رژیم صهیونیستی دشمن فعلی ایران و دشمن گذشته اسلام است. آن‌ها طرح از نیل تا فرات را پیگیری می‌کنند که اگر به هدف خود برسند تمامیت ارضی ایران نیز به خطر می‌افتد. پس اسرائیل دشمن آینده نیست، بلکه دشمن گذشته، فعلی و آینده ایران است. 
حرکات فلسطینیان نیز خشونت نیست، بلکه دفاع مشروع است. حمایت ایران از فلسطینیان نیز علاوه بر مظلومیت آنان و دفاع از مظلوم، به خاطر دشمنی فعلی اسرائیل با ایرانیان است. در همه فتنه‌ها علیه انقلاب اسلامی ایران اسرائیلی‌ها علناً موضع گرفته و دست دارند. در ترور دانشمندان اقدام مستقیم می‌کنند. از هر حرکتی در جهت تخریب اسلام و انقلاب به‌صورت صریح حمایت کرده و می‌کنند. آیا در مقابل چنین دشمن صریح و مسلح و سفاکی آمادگی نظامی و امنیتی، خشونت و برپاداشتن جنگ است؟ اصلاً این‌طور نیست، بلکه برعکس است ما در جنگی که برپاست فقط تلاش می‌کنیم آمادگی خود را حفظ کرده و از موجودیت خود محافظت کنیم.

نتیجه:
یک اصل قرآنی در قوانین اسلامی وجود دارد که همیشه خود را برای حمله و تهاجم دشمن آماده نگه‌دارید؛ بنابراین آمادگی دفاعی در برابر دشمن لازم است؛ اما ایجاد خشونت و جنگ سیره امامان معصوم و پیامبر اکرم نبوده است. در میان دانشمندان مسلمان اگرچه اختلاف‌هایی در مورد جنگ‌های پیامبر وجود دارد که آیا همه دفاعی بوده یا برخی از جنگ‌ها هجومی بوده است. ولی بسیاری از دانشمندان معتقدند که تمام جنگ‌های پیامبر دفاعی بوده است. پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله هیچ‌گاه میل به جنگ و خونریزی نداشته است، بلکه این دشمنان بودند که جنگ را بر او تحمیل می‌کردند. پس خشونت در ذات اسلام نیست. با وجود این اصل و سیره، باز اگر به کشور اسلامی مانند فلسطین حمله شد، آن‌ها ازنظر اسلامی و اخلاقی مجاز هستند که مقابله‌به‌مثل کنند. این مقابله ‌به ‌مثل اسمش خشونت به خرج دادن یا برپاداشتن جنگ نیست، بلکه اسمش دفاع مشروع و احقاق حق است. از سوی دیگر دفع شر دشمن مشروط به در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی و ژئوپولوتیکی و سیاسی و در نظر گرفتن منابع و امکانات و شاهراهای مواصلاتی و همسایگان و ویژگی‌های آنان و امور متعدد دیگری است. از سویی اسرائیل دشمن گذشته و فعلی ایران است که از ترور دانشمندان تا انواع حمایت از تجزیه‌طلبان و مخالفان ایران و اسلام از هیچ کاری دریغ نکرده است. طبیعی است موضع‌گیری در مقابل چنین دشمنی، خشونت و برپاداشتن جنگ نیست بلکه دفاع مشروع و عقلایی است.

منابع برای مطالعه بیشتر:
1- کتاب «۱۰ غلط مشهور درباره اسرائیل»، نوشته ایلان پاپه، ترجمه وحید خضاب، انتشارات کتابستان معرفت.
2- دانشنامه فلسطین، اثر مجید صفاتاج،  تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

پی نوشت:
1. سوره انفال، آیه 60.
2. بلاغی‌، محمدجواد، رحله المدرسیه و المدرسه السیاره فی نهج الهدی، ص 220.
3. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج ‏20، ص 240.
4. مطهرى، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى ج ‏20، ص 237.
5. سوره حج، آیه 39 و 40.

جنایت های رژیم صهیونیستی در جنگ غزه، نشأت گرفته از خوی وحشیانه این رژیم است و ربطی به روابط ایران با حماس و حمایت از آن ها ندارد
جنایت صهیونیست ها در غزه و نقش ایران

پرسش:
آیا جمهوری اسلامی ایران در این جنایتی که اکنون در غزه در حال وقوع است شریک نیست؟ زیرا با دفاع از حماسی که قدرت نظامی ضعیف‌تری نسبت به اسرائیل داشت باعث عصبانیت و دلیل انتقام اسرائیل شده است.
 

پاسخ:

این روزها  و پس از عملیات 7 اکتبر (طوفان الاقصی)، شاهد جنایت‌های اسرائیل در سرزمین فلسطین هستیم که مردم جهان را حیرت‌زده کرده است. سؤالی که این روزها به ذهن خطور می‌کند این است که آیا جمهوری اسلامی ایران در این جنایت شریک نیست؟ زیرا از حماس که قدرت نظامی کمتری نسبت به اسرائیل داشت حمایت کرد و این حمایت باعث عصبانیت و دلیل  انتقام‌گیری اسرائیل از مردم غزه است.
بخش محوری استدلال ارائه‌شده در پرسش مزبور، این است که حمایت ایران از حماسی که ضعیف‌تر از رژیم صهیونیستی ازنظر نظامی است، باعث عصبانیت آن‌ها شده و این عصبانیت، به وقوع چنین جنایتی منتهی شده است؛ بنابراین ایران در جنایت رخ‌داده شریک است. در پاسخ به این پرسش و بررسی استدلال ارائه‌شده در راستای شریک بودن ایران در جنایت رژیم صهیونیستی توجه به چند نکته ضروری است.

نکته اول: باید توجه داشت جمهوری اسلامی ایران همواره از جریان‌های مقاومت در منطقه و فرا منطقه حمایت کرده است و این حمایت را به‌عنوان تکلیفی شرعی و دینی وظیفه خود می‌داند؛ بنابراین نمی‌توان بر روی این تکلیف شرعی و دینی چشم فرو بست و نسبت بدان بی‌اعتنا بود.

نکته دوم: همان‌طور که بارها از سوی مسئولان ارشد حماس و مسئولان ارشد جمهوری اسلامی ایران اعلام شده است. عملیات طوفان‌الاقصی تصمیم جریان مقاومت  در فلسطین بوده است و جمهوری اسلامی ایران از این عملیات مطلع نبوده است؛ بنابراین عملیات طوفان الاقصی با چراغ سبز ایران انجام نشده است که جمهوری اسلامی را در وقوع جنایت‌های رژیم صهیونیستی شریک بدانیم؛ البته جمهوری اسلامی ایران پس از اطلاع از وقوع عملیات مزبور، حمایت خود را از اقدام نیروهای مقاومت فلسطین مثل گذشته اعلام کرده است.

نکته سوم: اینکه نیروهای مقاومت فلسطین باوجود قدرت نظامی کمتر نسبت به رژیم صهیونیستی دست به چنین عملیاتی می‌زنند را باید در شرایط و فضایی که آن‌ها را به چنین تصمیمی می‌رساند فهمید و تحلیل کرد. کسی که شرایط حاکم بر فلسطین اشغالی را بشناسد، به‌خوبی درمی‌یابد که مردم فلسطین، به‌خصوص مردم غزه در زندان بزرگ روبازی زیست می‌کنند که برای ورود و خروج به هر منطقه‌ای از سرزمین‌شان لازم است ایست‌های بازرسی متعددی را پشت سر بگذارند که عبور از آن‌ها، سخت‌تر از عبور از مرزهای جغرافیایی کشورهاست. افزون بر اینکه در تمام این ایست‌های بازرسی با تحقیرهای متعدد و توقف‌های طولانی که گاهی منجر به مرگ زنان باردار و افراد بیمار شده است، مواجه‌اند. در واقع مردم ساکن در غزه در شرایطی قرارگرفته‌اند که باید میان مرگ تدریجی و همراه با عذاب و تلاش برای آزادی و رهایی و تغییر وضع موجود، یکی را برگزینند. افزون بر این، ماجرای فلسطین و ظلم‌هایی که همواره در حق مردم این سرزمین در حال وقوع بوده است و درمجموع، مسائل فلسطین و حق حاکمیت آن‌ها بر سرزمین فلسطین، به‌مرور از سوی بسیاری از کشورهای دنیا رو به فراموشی گذاشته‌شده بود. کشورهای عربی نیز به سمت توافق با رژیم صهیونیستی و پشت پا زدن به آرمان‌های فلسطین حرکت کرده بودند و این موضوع نیز ناامیدی در مردم فلسطین ایجاد کرده بود. همچنین طبق برخی اخبار منتشرشده، رژیم صهیونیستی در حال آماده شدن برای حمله به نوار غزه و اشغال آن بود و این عملیات، اقدامی پیش‌دستانه برای ضربه زدن به رژیم صهیونیستی بوده است. (1) قرار گرفتن در چنین شرایطی نیروهای مقاومت فلسطین، به‌خصوص حماس که مورد حمایت مردم غزه نیز است را به این نتیجه می‌رساند که با طراحی چنین عملیاتی، دست به اقدامی جدی نسبت به وضع موجود بزند و برخلاف بسیاری از عملیات گذشته که تدافعی یا باهدف فرسایش نیروی دشمن طراحی می‌شد، حماس به دنبال ارائه الگویی جدید از مقاومت و اقدام برای آزادسازی حرکت کرد؛

نکته چهارم: برخلاف آنچه در استدلال ارائه‌شده از سوی پرسشگر محترم به‌عنوان دلیل عصبانیت رژیم صهیونیستی بیان‌شده است، دلیل عصبانیت  رژیم صهیونیستی حمایت ایران از نیروهای مقاومت در فلسطین و اقدام آن‌ها نیست. دلیل عصبانیت آن‌ها شکست مفتضحانه اطلاعاتی امنیتی‌ای است که رژیم پرمدعای صهیونیستی در این عملیات خورده است. پاک کردن افتضاحی که در این عملیات برای رژیم صهیونیستی به بار آمده است از ذهن‌ها و ترمیم شکستی که به وقوع پیوسته، برای رژیم صهیونیستی هزینه‌های گزافی داشته و سال‌ها زمان می‌برد. این شکست، تصور بسیاری از کشورهای منطقه و جهان را از قدرت رژیم صهیونیستی دگرگون کرد؛ تصوری که باقدرت رسانه‌ای در تمام این سال‌های برای ساختن آن تلاش شده بود. دلیل اصلی عصبانیت رژیم صهیونیستی که باعث شده است دست به چنین جنایات وحشتناکی در فلسطین بزند، این مسئله است. آن‌ها می‌کوشند با انجام هر جنایتی برای رسیدن به پیروزی‌، حیثیت به باد رفته خود را دوباره بازیابند، ولی تاکنون با مقاومت مردم فلسطین بدان دست نیافته‌اند.

نتیجه:
ازآنچه نگاشته شد می‌توان دریافت که حمایت ایران از محور مقاومت به‌خصوص مقاومت فلسطین بر اساس تکلیف شرعی و دینی است و عملیات طوفان الاقصی تصمیم نیروهای مقاومت فلسطین بوده است نه تحمیل جمهوری اسلامی ایران به آن‌ها و ایران نیز پس از وقوع عملیات از آن مطلع شده است. دلیل عصبانیت رژیم صهیونیستی نیز شکست سنگین اطلاعاتی امنیتی آن‌ها در این عملیات بوده است نه حمایت ایران از نیروهای مقاومت فلسطین.

پی‌نوشت:
1. اسامه حمدان یکی از رهبران حماس، ابعاد مختلف این حمله و همچنین پیش‌دستانه بودن آن را تبیین کرده است. ر.ک: دیپلماسی ایرانی، کد خبر: ۲۰۲۲۷۹۴، B2n.ir/j81882.

از سوی بخش مکتوب و رسانه مرکز ملی پاسخگویی صورت گرفت؛
کتاب «صهیونیسم مسیحی» به همت گروه کلام و اعتقادات بخش مکتوب مرکز ملی پاسخگویی تالیف و منتشر شد.
کتاب صهیونیسم مسیحی

به گزارش روابط عمومی مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، به همت گروه کلام و اعتقادات بخش مکتوب مرکز، کتاب «صهیونیسم مسیحی» در قالب سؤالات پرتکرار تدوین و منتشر شد.

محتوای این کتاب با موضوعات زیر می باشد

1. صهیونیسم مسیحی و یهودیت    
2. ایونجلیسم و صهیونیسم مسیحی    
3. مورمون‌های صهیونیست   
4. صهیونیسم مسیحی و نشانه‌های آخرالزمان    
5. جنگ آرماگدون 

علاقمندان می‏توانند جهت استفاده و نشر این کتاب می‏توانند از طریق پیوند http://mmps.ir/mcJGl  فایل کتاب را دریافت نمایند.