غرب آسیا

مهم‌ترین دلایل حمله اسرائیل عبارت‌اند از: احیای مشروعیت داخلی دولت نتانیاهو، انحراف توجه‌ها جهانی از نسل‌کشی غزه و ممانعت از توافق دیپلماتیک بین ایران با آمریکا

پرسش:  چرا اسرائیل به ایران حمله کرد؟

پاسخ:

یک روز پس از آنکه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با صدور قطعنامه‌ای، ایران را به عدم رعایت تعهدات پادمانی هسته‌ای خود متهم ‌کرد و دو روز قبل از دور ششم مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط و ساعاتی بعد از پایان اتمام حجت شصت‌روزۀ ترامپ به ایران برای رسیدن به توافق هسته‌ای، رژیم صهیونیستی در بامداد 23 خرداد، حملات خود را به اهداف مختلفی از جمله تأسیسات هسته‌ای، پایگاه‌های نظامی، فرماندهان عالی‌رتبۀ ارتش و سپاه و دانشمندان هسته‌ای در ایران آغاز کرد. اگرچه تل‌آویو هدف حملۀ خود را «پیشگیرانه و نابودی برنامه هسته‌ای ایران» یا «کاهش تهدید ایران علیه بقای اسرائیل» عنوان می‌کند؛ اما شواهد و دکترین اسرائیل در قبال ایران نشان می‌دهد مسئله فراتر از اینهاست. پرسش اساسی همچنان باقی است که چرا اسرائیل به ایران حمله کرد؟ دربارۀ تحلیل چرایی حمله اسرائیل به ایران، اهداف مختلفی وجود دارد که در این نوشتار به مهم‌ترین آنها پرداخته می‌شود.

 

1. فرصت طلایی تاریخی برای سلطه بر غرب آسیا با تسلیم ایران (هژمونی منطقه‌ای)

مسئله اصلی مربوط به «آیندۀ ایران و منطقه» است. ایران و اسرائیل تنها قدرت‌هایی هستند که می‌توانند در این منطقه، رهبری نظامی و ایدئولوژیک را به دست گیرند. تضعیف یا نابودی هر کدام از طرفین، هژمونی و رهبری طرف دیگر را در منطقه تثبیت می‌کند. درواقع اسرائیل با تسلیم ایران در جایگاه کانون مقاومت و قدرت، هم محور مقاومت را متوقف می‌سازد و هم کشورهای اسلامی منطقه را وادار به عادی‌کردن روابط با رژیم صهیونیستی می‌کند و رهبری خویش را بر منطقه تحمیل خواهد کرد و ایدۀ «اسرائیل بزرگ ـ حاکمیت از نیل تا فرات» تحقق خواهد یافت (1). اسرائیل برای اتمام این پروژه، هم‌زمان با سلطه سیاسی و سرکوب نظامی، درصدد سلطۀ اقتصادی نیز برآمد و می‌خواست با «کریدور اقتصادی آیمک» که از هند شروع می‌شود، به امارات می‌رسد و از عربستان و اردن به سرزمین‌های اشغالی و اروپا وصل می‌شود، شریان حیاتی کشورهای منطقه را دست گیرد (2). طبیعتاً در این وضعیت، دولت‌های عرب مسلمان که ماهیت ناسیونالیستی و سکولار دارند و توسعه و رفاه (نه استقلال) را اولویت خویش می‌دانند، خواهند کوشید سهم خویش را در تحقق پروژه اسرائیل بیشتر کنند تا در ادامه سهم بیشتری به دست آورند. شاهد و دلیل بر این مسئله، شروع عادی‌سازی روابط با اسرائیل از سوی کشورهای اسلامی است.

 

2. خطای محاسباتی اسرائیل از قدرت و سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی (طراحی فروپاشی از درون)

اسرائیل دهه‌ها برای این مسئله برنامه‌ریزی کرده بود و تحلیل وضعیت منطقه‌ای و داخلی ایران، آنها را به این جمع‌بندی رساند که اکنون بهترین زمان اجرای آن است؛ چراکه ایران بازوهای قدرت منطقه‌ای خود را از دست داده بود؛ یعنی سوریه سقوط کرده است، لبنان با از‌دست‌دادن سید‌حسن نصرالله و تعدادی از فرماندهان اصلی تضعیف شده است، یمن درگیر جنگ طولانی فرسایشی شده است و نیز زمزمۀ خلع سلاح حزب‌الله لبنان و مقاومت عراق طرح شده است.

به لحاظ داخلی نیز ایران از ابعاد مختلف ضعیف شده است: الف) بی‌ثباتی اقتصادی و گرانی سبب نارضایتی عمومی شده است. ب) به لحاظ سیاسی و اجتماعی گسل‌های متعددی بین مردم و حاکمیت ایجاد شده است و سن بحران اجتماعی در ایران پایین آمده است (ده سال)؛ همچنین صندوق‌های رأی نشان‌دهندۀ فاصله جدی مردم از حاکمیت است. ج) از لحاظ فرهنگی و نرم‌افزاری از برخی خطوط قرمزش عبور کرده است. د) به لحاظ نظامی، پلیس و نیروهای نظامی توسط بخشی از بدنه جامعه تضعیف شده است.

بنابراین با توجه به این شرایط، بهترین زمان برای اجرای طرح «خاورمیانۀ جدید و اسرائیل بزرگ» است؛ ازاین‌رو اگر عاملی شتاب‌دهنده و تکانی برق‌آسا و ترکیبی به این گسل‌ها تزریق شود، ایران از درون فروخواهد پاشید و تغییر نظام اتفاق خواهد افتاد؛ همچنین در این شرایط، به‌یقین کشورهای دیگر به کمک اسرائیل خواهند آمد. اما اتحاد یکپارچۀ ملت ایران در حمایت از نظام اسلامی و قدرت تکنولوژیک فوق تصور ایران، نقشۀ آنها را نقش بر آب کرد. به طور طبیعی کنشگری اجتماعی و سیاسی ملت‌ها، در محاسبه و طراحی دشمنان دربارۀ آنها کاملاً مؤثر است؛ به همین دلیل مقام معظم رهبری درباره مشارکت سیاسی در انتخابات می فرمایند: «حتّی آن کسانی که نظام را قبول ندارند، برای حفظ کشور، برای اعتبار کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند» (3).

 

3. احیای مشروعیت داخلی دولت نتانیاهو و دستاوردسازی برای انتخابات پیش‌رو

حزب نتانیاهو و دولتش بعد از عملیات بزرگ «طوفان‌الاقصی» در اکتبر 2023 و شروع نسل‌کشی در غزه، به‌شدت تحت فشار قرار گرفت؛ به گونه‌ای که افکار عمومی دنیا هر روز علیه اسرائیل به خیابان می‌آید، بخشی از جامعه جهانی و متحدان منطقه‌ای، شروع به انتقاد صریح کردند و نیز پروژه عادی‌سازی روابط با کشورهای اسلامی و کریدور آیمک شکست خورد. از سوی دیگر، حزب مخالف نتانیاهو پافشاری بر حذف وی دارد؛ همچنین دست‌نیافتن به اهداف معین‌شده (نابودی حماس، آزادی اسیران و ...)، موجب اعتراض‌های گسترده داخلی شده است. حکم بازداشت دادگاه کیفری بین‌المللی برای نتانیاهو در پیش است و تصمیم دادگاه بین‌المللی دیوان دادگستری درباره قانونی‌بودن اشغال اسرائیل در انتظار اجراست؛ بنابراین نتانیاهو معتقد بود جنگ تنها ضمانت برای ادامۀ حکومت او و متحد‌کردن احزاب مختلف سیاسی اسرائیل در پشت او و ارتش است و می‌تواند خودش را از مخالفت‌های داخلی و اتهام‌های مختلف فساد رها کند. همچنین این حمله، فرصتی عملیاتی ـ تاریخی برای تحت‌الشعاع قرار‌دادن و فراموشی شکست عملیات ۷ اکتبر۲۰۲۳و جنگ ناموفق بیست‌ماهه در غزه برای مقامات ارشد سیاسی و ارتش رژیم صهیونیستی بود (4).

 

4. انحراف توجهات جهانی از نسل‌کشی غزه و تسریع پاک‌سازی

اسرائیل از آغاز تأسیس، چند جنگ را با اعراب پشت سر گذاشته است؛ جنگ استقلال در 1947، بحران کانال سوئز در 1956 و جنگ شش‌روزه (5 ژوئن 1967م) که نقطۀ عطفی در توسعۀ ژئوپلتیک و افزایش قدرت اسرائیل گردید. با شکست اعراب، نوار غزه، صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن، بیت‌المقدس شرقی و بلندی‌های جولان به اشغال نیروهای اسرائیلی درآمد و به عنوان قدرت منطقه‌ای خود را تثبیت کردند. اسرائیلی‌ها از سال 1970، طرح‌هایی همچون «طرح ینون» برای تسلط بر خاورمیانه نوشتند. اسرائیل تا سال 2023 روند سیاسی، اقتصادی، نظامی و ژئوپلیتیک رو به جلو داشت؛ چراکه به لحاظ سیاسی، از سوی بسیاری از کشورهای جهان پذیرفته شد و تعاملاتش را گسترش داد؛ همچنین به لحاظ اقتصادی رشد بسیاری کرد، به لحاظ نظامی به یکی از ارتش‌های مجهز و قوی دنیا بدل شد و به لحاظ ژئوپلیتیک از 5% درصد زمین‌های اشغالی به بیش از 90% زمین‌ها رسید. در این وضعیت اسرائیل در حال برداشتن گام نهایی برای حل دائمی مسئله فلسطین و حذف طبیعی فلسطین بود. اما حماس با عملیات پیش‌دستانۀ «طوفان‌الاقصی» در 7 اکتبر 2023، اسرائیل را به نقطۀ تأسیس بازگرداند؛ به گونه‌ای که وال‌استریت ژورنال می‌نویسد: «حملۀ حماس همه چیز را تغییر داد. برای اسرائیل مسئله بقا بازگشته است» (5). اسرائیل در این وضعیت، می‌کوشد برای همیشه از شر حماس و مردم غزه خلاص شود؛ ازاین‌رو دیوانه‌وار درصدد تخریب و کشتار برآمد تا غزه را به‌کلی پاک‌سازی کند. اما افکار عمومی دنیا در مقابل جنون نسل‌کشی رژیم صهیونیستی واکنش نشان داد و در سراسر دنیا موج تنفر و اقدام علیه رژیم کودک‌کش شروع شد. اسرائیل برای ادامه نقشۀ خود باید تمرکز افکار جهانی را از مسئله غزه برمی‌داشت؛ به همین دلیل به ایران حمله کرد؛ چراکه کارشناسان معتقدند یکی از دلایل حمله به ایران، انحراف افکار عمومی دنیا از نسل‌کشی غزه و تسریع در پاکسازی است.

5. ممانعت از توافق دیپلماتیک بین ایران با آمریکا و دیگر کشورهای غربی

وارد‌کردن آمریکا به جنگ با ایران، آرزوی دیرینۀ نتانیاهو بوده است. اسرائیل با انجام حمله‌ای به اصطلاح «پیشگیرانه» علیه ایران، از هرگونه راه‌حل مسالمت‌آمیز برای اینکه ایرانیان اجازۀ دنبال‌کردن غنی‌سازی هسته‌ای غیرنظامی داشته باشند، جلوگیری کرد. از زمان آغاز مذاکرات هسته ای با ایران از چند دهه قبل، رژیم صهیونیستی به دنبال شکست مذاکرات و کشاندن آمریکا به جنگ با ایران بوده است. درواقع اسرائیل با این مانور قدرت، اعلام کرد «ما می‌توانیم هر کاری که می‌خواهیم، هر زمان که بخواهیم و در هر جا که بخواهیم، انجام دهیم». حملۀ گسترده به ایران با هدف آزمودن این مسئله بود که آیا اسرائیل هنوز مصونیت کامل بین‌المللی برای اقدامات جنایتکارانۀ خود دارد؟ نتیجه‌ای هم که گرفت این بود که همچنان کشورهای استعمارگر، حاضر هستند برای اسرائیل هزینه دهند و حمایت کنند.

نتیجه:

اسرائیل با قرار‌گرفتن در وضعیت وجودی و ارزیابی قدرت داخلی و منطقه‌ای ایران، به این جمع‌بندی رسید که ایران بازوهای منطقه‌ای خود را از دست داده و به لحاظ داخلی نیز از ابعاد مختلف با بحران مواجه است؛ بنابراین در این شرایط می‌توان به ایران حمله کرد و وضعیت وجودی را به وضعیت هژمونیک تبدیل کرد. درواقع با تسلیم و تجزیۀ ایران، دیگر کشورهای منطقه نیز تسلیم خواهند شد و ایدۀ «نیل تا فرات» و «اسرائیل بزرگ» تحقق خواهد یافت. همچنین فشار افکار عمومی دنیا از مسئله غزه برداشته می‌شود و نتانیاهو دوباره مشروعیت داخلی و بین‌المللی خود را به دست خواهد آورد؛ از سوی دیگر، مانع توافق ایران با غرب خواهد شد.

پی‌نوشت‌ها:

1. یوری ایوانف؛ صهیونیسم؛ ترجمۀ ابراهیم یونسی؛ چ 3، تهران: نشر امیرکبیر، 1356 ش، ص 14.

2. سید‌محمدحسین راجی؛ قیام ققنوس: خیرش ملت بزرگ ایران برای تغییر در نظم منطقه و جهان؛ تهران: اندیشکده راهبردی سعدا، 1404 ش، ص 7 ـ 21.

3. سیدعلی خامنه‌ای؛ «بیانات در دیدار با مردم قم، سالروز قیام نوزدهم دی‌ماه 1356»؛ 19/10/1394؛ در:

https://khl.ink/f/46976.

4. جمیله کدیور؛ «چرا اسرائیل به ایران حمله کرد؟»؛ سایت دیپلماسی ایرانی، 25/03/1404، ش ۲۰۳۳۴۸۱؛ در:

http://www.irdiplomacy.ir/fa/news.

5. سید‌محمدحسین راجی؛ قیام ققنوس: خیرش ملت بزرگ ایران برای تغییر در نظم منطقه و جهان؛ ص 19.

آنچه قاسم سلیمانی از ایستادن در کنار ملت‌های مظلوم منطقه دنبال می‌کرد، ایجاد صلح، ثبات و امنیت در منطقه بود.

پرسش:

آیا سردار سلیمانی جنگ‌طلب و عامل خون ریزی و تهدیدی برای صلح در منطقه بود؟

پاسخ:

مقدمه
برخی مدعی‌اند که سردار قاسم سلیمانی به‌عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نه‌تنها عامل صلح در منطقه نبود، بلکه عامل شعله‌ور شدن آتش جنگ در منطقه و ریخته شدن خون هزاران نفر از مردم بی‌گناه سوریه به خاطر حمایت از حکومت بشار اسد بود. آیا این قضاوت درباره سردار قاسم سلمیانی  واقعیت دارد و ایشان جنگ‌طلب، خون‌ریز و تهدید برای صلح بود؟

جبهه جهانی استکبار همواره کوشیده است سردار حاج قاسم سلیمانی را فردی جنگ‌طلب، خون‌ریز و تهدید برای صلح منطقه بلکه صلح جهانی معرفی کند و با پشتیبانی رسانه‌ای به ترویج این نگاه در جهان و کشورهای هدف پرداخته است. این ‌یک ادعاست که بررسی آن، حقیقت را برای هر مخاطب منصفی روشن خواهد ساخت؛ بنابراین لازم است در ابتدا شهید حاج قاسم سلیمانی را بشناسیم و برای شناخت شهید سلیمانی لازم است به‌مرور برخی مسئولیت‌ها و اقدامات وی پیش از به قتل رسیدنش به دست نیروهای آمریکایی و به دستور رئیس‌جمهور وقت امریکا دونالد ترامپ بپردازیم.

قاسم سلیمانی در سال 1360 از سوی فرمانده وقت سپاه پاسداران به فرماندهی لشکر 41 ثارالله کرمان منصوب شد و در عملیات‌های مهمی همچون والفجر 8، کربلای 4 و کربلای 5 نقش ایفا کرد. پس از پایان جنگ تحمیلی از آنجایی که توجه نیروهای سپاه پاسداران متوجه میدان جنگ بود، فرصتی برای جولان اشرار در شرق کشور مهیا شد تا جایی که منطقه شرق کشور تبدیل به مسیری برای تردد قاچاقچیان مواد مخدر و اشرار شده بود. گروه‌های ۱۰- ۲۰ نفری در این مناطق باهدف قاچاق مواد مخدر، تجزیه سیستان و بلوچستان، ایجاد نارضایتی در بین مردم و برخی از اهداف سیاسی دیگر اقدامات مسلحانه انجام می‌دادند. (1) بنابراین منطقه حتی برای محلی‌ها ناامن بود. با پایان جنگ، قاسم سلیمانی مأموریت یافت در نقش فرمانده قرارگاه قدس، به مبارزه با اشرار در شرق کشور بپردازد و امنیت را به آن منطقه بازگرداند. قاسم سلیمانی مأمور به مبارزه با اشرار و قاچاقچیان و پاک کردن منطقه از وجود آن‌ها در شرق کشور بود؛ اما او شیوه متفاوتی برای مبارزه برگزید. ائمه جمعه و جماعات و بزرگان قبایل را گردآورد و «طرح فراگیر برای برقراری امنیت پایدار در شرق ایران» را تصویب کرد.

با استاندار و مسئولین کشاورزی و سازمان آب و مقامات محلی قرار گذاشت که اشرار را از کوه‌ها پایین آورد این‌ها هم برایشان زمین و آب کشاورزی تهیه کنند. زمین‌های دولتی [بایر منابع طبیعی] را تقسیم‌بندی کرد و همراه نیروهایش اشرار را محاصره و مهلت ۷۲ ساعته داد... ۲۴ ساعت نگذشته بود که شروع به پایین آمدن کردند. اسلحه تحویل دادند و امان‌نامه گرفتند و در زمین‌هایی که به آن‌ها تعلق گرفت ساکن شدند و شروع به کشاورزی کردند! پاک‌سازی اشرار در منطقه به وسعت ۱۰۰۰ کیلومتر از ایرانشهر تا بشاگرد انجام شد... برای تأمین آب کشاورزی آن‌ها کمک‌هزینه حفر ۳۲۰۰ چاه را داد و مشکل آب حل شد. انواع خدمات مربوط به کشاورزی حتی برنامه آموزشی برای تولید بیشتر را سامان داد... ویکی از روستاهای منطقه به خاطر او «قاسم‌آباد» نام گرفت. (2) ماجرای نامه یکی از بزرگان اشرار سیستان به حاج قاسم سلیمانی نیز خواندنی است و حاج قاسم به کمک او توانست اشرار بسیاری را در منطقه خلع سلاح کند. (3) سردار سلیمانی کوشید با برداشتن گام‌هایی هرچند کوچک در مسیر تحقق عدالت به‌سوی صلح حقیقی و پایدار در شرق کشور گام بردارد و همچون دفاع مقدس توانایی‌ها و قابلیت‌های خود را به‌عنوان یک فرمانده به اثبات برساند.

حاج قاسم سلیمانی با عملکرد مثبتی که از خود در طول دفاع مقدس و در کنترل بحران در شرق کشور نشان داد، در سال 1379 از سوی رهبر انقلاب اسلامی ایران، آیت‌الله العظمی خامنه‌ای به فرماندهی سپاه قدس منصوب شد و تا لحظه شهادتش در مقام فرماندهی سپاه قدس، نقش مهمی در تحولات منطقه ایفا کرد. قاسم سلیمانی معتقد بود امنیت کشوری تأمین نمی‌شود، مگر اینکه منطقه امن باشد و کل منطقه امنیت داشته باشد. (4) تلاش‌های او به درخواست برهان‌الدین ربانی رئیس‌جمهور وقت اسلامی افغانستان برای بازگشت صلح و ثبات به افغانستان و کمک به نیروهای مجاهد افغانستانی (احمدشاه مسعود) برای خاتمه دادن به جنگ‌های داخلی و مبارزه با القاعده (5) و حضور او در لبنان برای مقابله با تهاجم رژیم صهیونیستی و سوریه و عراق به درخواست این کشورها برای ایستادگی برای مقابله با داعش در راستای تحقق این باور و اعتقاد است. حتی زمانی که ساعت 1:20 دقیقه 13 دی‌ماه سال 1398 پهپاد آمریکایی خودروی حامل مهمان کشور عراق که به دعوت رسمی نخست‌وزیر عراق وارد این کشور شده بود، هدف قرار داد، بازهم قاسم سلیمانی برای کمک به ایجاد صلح و آرامش و تقویت آن در منطقه وارد عراق شده بود؛ چراکه به گفته سفیر ایران در عراق، حامل پیام ایران برای طرح ابتکار بغداد در راستای حل اختلافات میان ایران و عربستان بود. (6)

اما پرسش مهمی که پس از این توضیحات باید بدان پاسخ داد این است که باوجود تلاش سردار شهید حاج قاسم سلیمانی برای تحقق صلح در منطقه، چرا امریکا او را ترور کرد و به قتل رساند؟ در پاسخ باید گفت کارشناسان عوامل متعددی در مقام بیان علل این ترور برشمرده‌اند، اما آنچه به‌عنوان مهم‌ترین دلیل می‌توان بیان کرد این است که سردار حاج قاسم سلیمانی مهم‌ترین چالشگری بود که قدرت بازدارندگی امریکا در منطقه غرب آسیا را به چالش کشیده بود (7) و درواقع امریکا با ترور سردار سلیمانی کوشید از سرعت سقوط هژمونی‌اش در منطقه و به‌تبع آن در جهان بکاهد و اینکه به‌صورت رسمی و غیررسمی و از طریق رسانه‌هایش کوشید او را تروریست، خون‌ریز و جنگ‌طلب معرفی کند، به همین دلیل بود که برای ترور او باید مشروعیت لازم بین‌المللی را به دست می‌آورد.

نتیجه:
با توجه به آنچه در متن پاسخ به‌طور مختصر از برخی ویژگی‌های شخصیتی و باور و اعتقاد سردار قاسم سلیمانی درباره مسئله صلح و امنیت نگاشته شد، روشن می‌شود که آنچه قاسم سلیمانی از ایستادن در کنار ملت‌های مظلوم منطقه دنبال می‌کرد، ایجاد صلح، ثبات و امنیت در منطقه بود؛ بنابراین ترور او توسط تروریسم دولتی امریکا نه‌تنها در راستای حذف یک جنگ‌طلب و خون‌ریز نبود، بلکه اقدام ناقض با قوانین بین‌المللی از سوی یک کشور حامی تروریسم در قبال قهرمانی بود که قدرت او را در منطقه به چالش کشیده بود و برای بازگشت صلح و ثبات به منطقه و جلوگیری از ریخته شدن خون‌های بیشتری از مردم سوریه، عراق، افغانستان و... مجاهدت می‌کرد.

کلیدواژگان:

تروریسم، غرب آسیا، عراق، صلح، سوریه، داعش، قاسم سلیمانی.

پی‌نوشت‌ها:
1. سردار علی قاسمی (فرمانده سپاه انصارالرضای خراسان جنوبی)، سایت خبرگزاری مهر، 11/10/1401، آدرس:

 mehrnews.com/xZctf.
2. ر.ک: نقوی، سید حسن رضا، سرباز مکتب، ترجمه سید عبدالحسین رئیس السادات، تهران، نشر صاد، 1400، ص 97 ـ

98، 102-103 و  107.

3. ر.ک: رمضانی، حمید، «ماجرای نامه بزرگ اشرار سیستان به حاج قاسم سلیمانی»، خبرگزاری برنا، 21/10/1401، آدرس: https://www.borna.news/fa/tiny/news-1281415. برای آشنایی بیشتر با اقدامات حاج قاسم سلیمانی در کنترل اشرار شرق کشور، مشاهده مستند «آورتین» کاری از مرکز هنری رسانه‌ای رضوان پیشنهاد می‌شود.

4. قنبری، مسعود، «نقش شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در ارتقای صلح و امنیت منطقه و جهان اسلام»، دومین همایش ملی ادبیات مقاومت (با محوریت شهید سپهبد قاسم سلیمانی) دوره دوم، 17 و 18 دی 1399، ص 1173.

5. ر.ک: صادق زاده نیلی، نصرالله، خبرگزاری تسنیم، 24/01/1399، آدرس: https://tn.ai/2241409

6. مسجدی، ایرج، همشهری آنلاین، 16/11/1398، آدرس: hamshahrionline.ir/x66YG.

7. ر.ک: نیل فروشان، عباس و حمید نقی زاده، «جایگاه ژئوپولیتیک عراق در منطقه غرب آسیا و تأثیر آن برکنش‌های متقابل جمهوری اسلامی ایران و امریکا با نگاه بر علل ترور سپهبد شهید قاسم سلیمانی و روند خروج نظامیان امریکا از عراق، مدیریت و پژوهش‌های دفاعی، 1399، شماره 90، ص 34.