سازمان های اطلاعاتی و امنیتی

گسترۀ نفوذ منافقان و پرسش از پاسخ‌گویی نهادهای اطلاعاتی
با وجود فشار گسترده «ناتوی اطلاعاتی»، نهادهای امنیتی ایران در مقابله با شبکه‌های جاسوسی موفق بوده‌اند و بزرگ‌نماییِ نفوذ، بیشتر بخشی از جنگ ادراکی دشمن است.

پرسش:

 با توجه به گسترۀ فعالیت منافقان و جاسوسان در کشور، چرا نهادهای اطلاعاتی و امنیتی پاسخ‌گو نیستند؟

پاسخ :

امنیت ملی مهم‌ترین رکن ثبات و توسعۀ هر کشوری است که همواره در کانون توجه حکومت‌ها و ملت‌ها قرار دارد. جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به فرصت‌های ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک، همواره هدف انواع توطئه‌ها، جنگ اقتصادی، جنگ روانی و فعالیت‌های خرابکارانه از سوی گروه‌های معاند و شبکه‌های جاسوسی بوده است. در این میان، نهادهای اطلاعاتی و امنیتی کشور، مسئولیت خطیر «کشف، خنثی‌سازی و مقابله» با این تهدیدها را بر عهده دارند. فعالیت گستردۀ جاسوسان و منافقان در جنگ تحمیلی 12 روزه علیه ایران و ایجاد هزینه‌های سنگین برای کشور، این پرسش اساسی را ایجاد می‌کند که چرا نهادهای اطلاعاتی و امنیتی پاسخ‌گو نیستند؟ اساساً این وضع چطور تحلیل‌شدنی است؟ برای پاسخ جامع به این مسئله، نکاتی در ادامه بیان می‌شود.

1. نبرد سنگین ناتوی اطلاعاتی ـ امنیتی غرب علیه ایران

در دهه اخیر به‌ویژه در جنگ تحمیلی 12 روزه علیه ایران، یکی از سطوح اصلی درگیری، نفوذ اطلاعاتی ـ امنیتی بوده است؛ یعنی هم اسرائیل بر نفوذ امنیتی و ساماندهی جاسوسی تمرکز داشت و هم ایران با جاسوسی تهاجمی و استخدام عوامل اطلاعاتی و عملیاتی از درونی‌ترین لایه‌های نظامی و امنیتی رژیم (نه درون جامعه)، به برخی از سری‌ترین مراکز امنیتی اسرائیل نفوذ کرد و اسناد طبقه‌بندی‌شده و فوق محرمانۀ بسیاری را به ایران منتقل نمود و رسانه‌های رژیم از ورود «شوک» به ارتش و دستگاه‌های امنیتی اشغالگران خبر دادند. درواقع هر طرف برای دیگری، چالش‌هایی ایجاد نمود؛ اما چنان‌که در «بیانیۀ تبیینی وزارت اطلاعات درباره جنگ 12 روزه» آمده است، ایران نه‌تنها با رژیم صهونیستی بلکه با «ناتوی اطلاعاتی ـ امنیتی غرب» مواجه بود. به تصریح حجت‌الاسلام خطیب (وزیر اطلاعات)، 50 سرویس جاسوسی در جنگ 12 روزه با اسرائیل همکاری کردند (1)؛ یعنی سرمایه‌گذاری برای نفوذ پیچیده و گستردۀ اطلاعاتی و امنیتی علیه ایران اتفاق افتاد.

2. اقدامات جمهوری اسلامی ایران در مقابله با ناتوی اطلاعاتی ـ امنیتی غرب

در مقابل ناتوی اطلاعاتی ـ امنیتی غرب علیه ایران، وزارت اطلاعات اقدامات موفق بسیار وسیعی انجام داد که بخشی از آنها عبارت‌اند از:

الف) کیس‌های آفندی و پدافندی جاسوسی و تبادل اطلاعات و مقابله با ترور: شناسایی و دستگیری بیست نفر از جاسوسان موساد و نیز عوامل خرابکار آنها در حوزه‌های اقتصادی، مالی و صنعتی کشور، شناسایی و ضربه به اماکن و موقعیت‌های عملیاتی دشمن، کشف و خنثی‌سازی طرح‌های تروریستی رژیم برای به‌شهادت‌رساندن ۲۳ نفر از مسئولان کشور در طول جنگ دوازده‌روزه و سیزده توطئه مشابه در ماه‌های منتهی به جنگ که مانع ترور ۳۵ مسئول ارشد کشوری و لشکری شد، کشف اهداف جدید رژیم در سازمان انرژی اتمی و برخی مراکز نظامی کشور.

ب) گروهک‌های تکفیری، تروریستی و تجزیه‌طلب؛ شناسایی و بازداشت سه به‌اصطلاح امیر (فرمانده) داعش و پنجاه تروریست تکفیری همراه با کشف و ضبط جلیقه‌های انتحاری و سلاح‌های جنگی، کشف محل استقرار ۳۰۰ تروریست بیگانه در پایگاهی نزدیک مرزهای جنوب شرقی کشور که مترصّد ورود به خاک ایران بودند، کشف ۱۵۰ نفر از عناصر تکفیری مستقر در سوریه که قصد اقدام علیه ایران را داشتند، کشف دستورالعمل 12 ماده‌ای گروهک‌های تروریستی مستقر در مرزهای غربی و انهدام آنها، ضربه به چندین هستۀ عملیاتی گروهک منافقین (موسوم به کانون‌های شورشی)، ضربه به چندین هستۀ تشکیلاتی درون‌شهری دو گروهک ‌تروریستی در استان‌های کُردنشین، دستگیری عناصر مروج قوم‌گرایی، اقدامات پیشگیرانه و تنبیه گروهک‌های تجزیه‌طلب شمال غرب و جنوب شرق، دستگیری عناصر اصلی گروهک تجزیه‌طلب و ضدمردمی در سیستان و بلوچستان.

ج) خنثی‌سازی طرح‌های براندازی و آلترناتیوسازی: اشراف کامل بر طرح کلان آمریکایی ـ صهیونیستیِ ایجاد «دولت دست‌نشانده» و دستگیری 122 مزدور در 23 استان کشور، دستگیری 65 مزدور دریافت‌کنندۀ ارز دیجیتال از سرپل‌های تشکیلاتی رژیم، دستگیری عوامل بهائیت مرتبط با رژیم، دستگیری 53 نفر آموزش‌دیده از مسیحیان مزدور رژیم، خنثی‌سازی طرح شبکه‌سازی از چهره‌های مشهور هنری ـ ورزشی با دعوت آنها به مجامع سلطنت‌طلبان صهیونی در ترکیه و آمریکا، کشف هسته‌های شهروند ـ خبرنگارِ شبکۀ صهیونیستی ـ تروریستی اینترنشنال.

د) تحرکات عناصر ضدامنیتی در فضای مجازی و سایبری: پایش هوشمند و مستمر خطوط عملیات روانی جبهۀ آمریکایی ـ صهیونی در فضای مجازی که درصدد کمپین‌‌ و فراخوان‌‌ برای التهاب ‌آفرینی و ایجاد تجمّعات ضدامنیّتی بودند، شناسایی ده‌ها مدیر و ادمین مرتبط با رژیم.

هـ) کشف تسلیحات و تجهیزات در حوزۀ ضدتروریسم: کشف و انهدام شش محموله در حال انتقال به کردستان، انجام عملیات علیه چند محلّ انبار محموله‌های بزرگ سلاح و مهمات انفجاری نیمه‌سنگین در سیستان و بلوچستان و کرمان، کشف شبکه قاچاق در خارج از کشور و ... (2).

3. استفادۀ دشمن از عامل انسانی یا تکنولوژی‌های جاسوسی

بررسی روند تطور و تکامل درگیری‌ها و جنگ‌ها نشان می‌دهد تمرکز در نسل ششم جنگ‌ها، بر تسخیر ذهن، اراده و ادراک جوامع است؛ یعنی کنش‌ها و واکنش‌های دشمن باید طوری روایت شود که بتواند ذهن جامعه هدف را تسخیر کند. به تصریح بسیاری از کارشناسان سیاسی و عضو کمیسون امنیت ملی مجلس، طرح مسئلۀ جاسوسی یا خیانت گسترده در حالی طرح شد که بر اساس گزارش‌های رسمی وزارت اطلاعات و سپاه، سهم نفوذ عامل انسانی در کشور در طول جنگ اخیر کمتر از یک‌درصد بود ‌و القای وجود جاسوسی گسترده، بخشی از عملیات روانی ـ  شناختی دشمن و دادن آدرس غلط به مردم ایران بوده است. طبیعتاً میزانی از خطا و نفوذ اتفاق افتاده است؛ ولی به‌روزرسانی روش‌ها و ابزار نفوذ و جاسوسی و به‌کارگیری فناوری‌های پیچیدۀ هوش منصوعی و تفوق رصدی و شناسایی، دست دشمن را پر کرد. به‌کارگیری بیش از 250 ماهواره رصد و استفاده از هوش مصنوعی لاوندر (Lavender) برای شناسایی الگو‌های حرکتی و گرمایی برای کشف تونل‌ها و آنالیز ریز مکالمات در مقابل حزب‌الله و نیز ترور فرماندهان نظامی و دانشمندان هسته‌ای ایران با آنالیز داده‌های مشخصات انسانی و تغییرات جغرافیایی در تصاویر ماهواره که با هوش مصنوعی آنالیز شده است، می‌تواند برای شناسایی اماکن هدف ترور این رژیم تروریستی مورد استفاده قرار گرفته باشد (3). رژیم صهیونیستی برای ‌جمع‌آوری اطلاعات دست‌کم از شش روش (وسایل ارتباطی، هک، پهپاد شناسایی، اسکن ماهواره‌ای ... و البته نفوذ انسانی،تجزیه و تحلیل هوش مصنوعی) ‌استفاده کرده است.

4. اهداف جنگ ادارکی دشمن علیه کشور

هدف از جنگ ادراکی دو چیز است؛ اول: به جان هم بیفتیم، به همه مشکوک شویم، تحقیر شویم و اختلافات داخلی. دوم: با آدرس غلط دشمن، سراغ کشف و فهم روش‌های فناوری نرویم و متوجه چگونگی آن نشویم. درحالی‌که بیانیه‌های رسمی وزارت اطلاعات و پالایش درونی نشان از پاسخ‌گویی این سازمان و تعهدش به امنیت مردم است.

نتیجه:

نفوذ و جاسوسی امری یقینی است و ایران نیز در این موضوع عملیات‌های آفندی و تهاجمی مؤثری حتی در امنیتی‌ترین مراکز رژیم (نه در جامعه و اماکن عادی) انجام داده و می‌دهد. اما باید توجه داشت از طرفی بیش از پنجاه سرویس جاسوسی به رژیم صهیونیستی کمک می‌کردند و وزارت اطلاعات اقدامات مقابله‌ای خوبی انجام داد؛ از سوی دیگر، تمرکز دشمن بر فناوری‌های نوین و هوشمند بوده است و سهم عامل انسانی، بسیار حداقلی است؛ اما دشمن برای جنگ ادراکی و تزلزل درونی نهادهای نظامی و امنیتی ایران، این خط روایت را ایجاد کرده است.

پی‌نوشت‌ها:

1. «همکاری 50 سرویس جاسوسی با اسرائیل در جنگ 12 روزه»؛ روزنامه جام جم، ش 7171، 01/08/1404؛ در:

https://www.jamejamdaily.ir/Newspaper.

2. «بیانیه وزارت اطلاعات (نبرد خاموش با ناتوی اطلاعاتی در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه)»؛ کد خبر: 1736421، 06/05/1404؛ در:

mshrgh.ir/1736421.

3. «تاکتیک ترور و تهاجم در سال‌های اخیر توسط رژیم صهیونیستی تغییر کرده است»؛ مشرق‌نیوز، 07/05/1404؛ در:

https://tn.ai/3364552.

سابقۀ طولانی اسرائیل در امور امنیتی و کمک‌های گسترده سرویس‌های قدرتمند جهانی، از توان جدی این سازمان تروریستی در ایجاد آسیب‌های متعدد دارد.

پرسش:

 چگونه اسرائیل توانست فرماندهان و دانشمندان ایرانی را ترور کند؟ چرا حفاظت از جان افراد مؤثر و ارزشمند در کشور ما تا این اندازه ضعیف است؟

پاسخ:

آنچه مسلم است، اینکه رژیم اسرائیل به طور غیابی حکم اعدام و ترور ده‌ها نفر از سرداران کلیدی سپاه و دانشمندان هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران را صادر و به‌سادگی در چند ساعت آن را اجرایی کرد (1). شهادت رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، فرمانده اطلاعات سپاه و ده‌ها شخصیت مهم دیگر، نشان از اشراف اطلاعاتی و عملیاتی جدی نیروهای اسرائیلی و البته ضعف جدی دستگاه امنیتی ما در حفاظت از فرماندهان دارد. بنابراین پرسشی پیش می‌آید که آیا این امر نشان‌دهندۀ ناتوانی و ناکارآمدی اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران و عدم تاب‌آوری امنیتی نیست؟ دلیل این حجم از ضعف چیست؟ در پاسخ باید گفت دستگاه امنیتی ایران با نفوذ گسترده و آسیبی جدی مواجه است (2) که باید به‌سرعت ضعف‌های خود را برطرف سازد و نقاط قوت خود را تقویت کند؛ به‌ویژه پالایش جدی در شیوه‌های گزینش و اعتماد به افراد. اما فراموش نکنیم دستگاه‌های امنیتی جمهوری اسلامی ایران تقریباً به‌تنهایی در یک منطقه بسیار پرتنش و ناامن و در مقابل توطئه‌های متعدد خارجی و داخلی موفق به کشف و خنثی‌کردن هزاران توطئه امنیتی علیه مردم و مقامات کشور در چند دهه اخیر شده‌اند. با وجود این، با توجه به نکات زیر بایستی نگاهی واقع‌بینانه به این معضل جدی داشت.

1. سابقۀ طولانی سازمان اطلاعاتی مخوف و جنایتکار موساد

سازمان اطلاعات و عملیات ویژه رژیم صهیونیستی با عنوان «موساد»، سازمانی بسیار باسابقه و قدرتمند است. اسرائیل اساساً ماهیتی عملیاتی، جنگی و امنیتی داشته و دارد و باید این حقیقت را پذیرفت که به دلیل ماهیت صهیونیستی و دلایل دیگر، قدرت اطلاعاتی این رژیم بسیار درخور توجه است. وقتی در سال 1335 شمسی تصمیم گرفته شد در ایران سازمان اطلاعاتی و امنیتی قوی (ساواک) ایجاد شود، مهم‌ترین مرجع آموزشی به نیروهای ساواک که افزون بر آن تهیه تجهیزات و کتب و نشریات لازم را نیز برای ساواک تأمین می‌کرد، موساد بود (3)؛ یعنی سیستم امنیتی رژیمی که هنوز عمر آن به نه‌سال نرسیده است (4) و سازمانی که از عمر آن بیش از پنج‌سال نمی‌گذرد (5)، مربی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی ایران شاهنشاهی با ادعای سابقه تمدن چند‌هزار‌ساله می‌شود.

2. تأسیس تشکیلات جاسوسی صهیونی، پیش از تشکیل دولت صهیونی

این نکته را باید در نظر داشت که اسرائیل تنها رژیمی است که پیش از تأسیس دولت، اقدام به راه‌اندازی سرویس‌های اطلاعاتی‌ و جاسوسی کرده است. سازمان جهانی صهیونیسم از سال 1897 تا 1948 میلادی، یعنی 50 سال در پی ایجاد لوازم تشکیل حکومت یهود بود که یکی از این لوازم، فعالیت گسترده شبکه‌های مخوف اطلاعاتی و عملیاتی بود؛ درواقع گروه‌های تروریستی مثل هاگانا، اشترن، پالما و ایرگون که حدوداً بعد از فروپاشی دولت عثمانی (1917 م) و در زمان قیومیت بریتانیا بر سرزمین فلسطین، شکل گرفتند و علیه مردم فلسطین مشغول کارهای تروریستی بودند، زمینه را برای تأسیس اسرائیل فراهم کردند. وقتی دولت اسرائیل در سال 1948 اعلام موجودیت کرد، همین چهار گروه سیستم نظامی و امنیتی رژیم اسرائیل را تشکیل دادند (6). اساساً ماهیت جعلی، نظامی، توطئه‌گر و متجاوز رژیم صهیونیستی ایجاب می‌کند که همیشه خود را در سخت‌ترین حالت امنیتی تعریف کند؛ به همین دلیل در این مسیر از هیچ اقدام ناسالم و جنایت‌کارانه‌ای فروگذار نمی‌کند.

3. یهودیان چندملیتی، مزیت جاسوسی و اطلاعاتی موساد

رژیم صهیونیستی اهرم‌های قدرتمندی برای قوی‌تر‌شدن شبکه اطلاعاتی خود دارد؛ برای نمونه به گفته کارشناسان، تنوع بزرگ جمعیت رژیم اسرائیل ـ که پس از تأسیس این کشور صدها هزار یهودی از کشورهای مختلف مانند شمال آفریقا و کشورهای همسایه در آن مستقر شدند ـ یک مزیت برای موساد در نظر گرفته می‌شود. یکی از مشهورترین این نمونه‌ها، الی کوهن است. او که یهودی بود و در مصر با ریشه‌های سوریه‌ای بزرگ شده بود، در اوایل دهه ۱۹۶۰ با عنوان جاسوس مخفی این سازمان جذب شد. او ابتدا در بوئنوس‌آیرس و سپس در دمشق، خود را تاجری سوری معرفی کرد و اعتماد بالاترین محافل در سوریه، یعنی رژیم دشمن اسرائیل را به دست آورد. تا مدت‌ها مشخص نبود که اسرائیل چگونه اطلاعات دقیقی درباره مواضع سوریه در ارتفاعات جولان به دست آورده است؛ درنهایت، ارسال پیامی رادیویی به قیمت جان کوهن تمام شد. سوری‌ها او را دستگیر و در سال ۱۹۶۵ میلادی در دمشق در ملأ عام اعدام کردند (7).

4. همکاری سازمان‌های جهانی جاسوسی، اطلاعاتی و هوش مصنوعی با موساد

از طرف دیگر، نیروهای اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل دارای پشتیبانی جدی قدرتمندترین سرویس‌های اطلاعاتی جهان مانند CIA آمریکا،MI6  انگلستان و دیگر سرویس‌های پرسابقه غربی هستند و از طریق شبکه عظیم آنان مرتب تغذیه اطلاعاتی می‌شوند. همچنین بخش چشمگیری از تکنولوژی و فناوری روز دنیا نیز در خدمت این سازمان تروریستی است. «واشنگتن‌پست» اعلام کرد «گوگل» در جنگ غزه به ارتش اسرائیل کمک کرده است. این روزنامه می‌افزاید: در سندی به تاریخ نوامبر ۲۰۲۴ (آبان ۱۴۰۳) یعنی زمانی که بخش‌های بسیاری از غزه در نتیجۀ حملات هوایی اسرائیل به ویرانه تبدیل شده بود، ارتش اسرائیل همچنان از گوگل برای جدیدترین فناوری هوش مصنوعی استفاده می‌کند. ارتش اسرائیل سال‌هاست از توانایی‌های هوش مصنوعی برای تسریع پردازش تصاویر نظارتی و اهداف نظامی استفاده می‌کند. بر اساس تحقیقات پیشین واشنگتن‌پست، پس از آغاز حملات رژیم صهیونیستی به غزه به دنبال حملات ۷ اکتبر (۱۵ مهر ۱۴۰۲)، ارتش اسرائیل به ابزار هوش مصنوعی به نام «هبزورا» (Habsora) روی آورد و از آن برای اهداف انسانی و زیرساخت‌های غیرنظامی در غزه بهره می‌برد (8). گوگل و آمازون قرارداد مشترکی به ارزش یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار به نام «پروژه نیمبوس» با دولت اسرائیل و ارتش آن کشور منعقد کردند و زمانی که کارمندان گوگل به این اقدام ضدانسانی اعتراض کردند، گوگل دست‌کم 28 نفر را یک‌جا (9) و به‌مرور دیگر کارمندان معترض را اخراج کرد.

5. ماهیت پادگانی و امنیتی رژیم صهیونیستی در برابر جغرافیای وسیع ایران

باید این واقعیت را پذیرفت که ایران کشوری پهناور است که تقریباً 75 برابر بزرگ‌تر از مساحت اسرائیل دارد. نفوذ در کشور ایران با مرزهای فراوان زمینی و دریایی با کشورهای بی‌ثبات یا کم‌ثبات به‌مراتب ساده‌تر از نفوذ در کشوری کوچک و پادگانی و به‌کلی امنیتی است. اسرائیل به دلیل اینکه همواره در حال تهدید‌کردن و تهدید‌شدن است، مانند پادگانی است که درون آن یک دولت و ملتی جعلی هم تعریف شده است. ارتش اسرائیل یک ارتش بزرگ از نیروهای فعال و ذخیره است. مردم اسرائیل چه مرد و چه زن باید به ترتیب 30 و 24 ماه خدمت وظیفه کنند و پس از آن چند دهه در خدمت وظیفه اجباری باشند (تا سن 50 سالگی برای زنان و 55 سالگی برای مردان) (10). سرتاسر اسرائیل پر از پناهگاه و اماکن امن است. همۀ این موارد نشان‌دهندۀ ماهیت این رژیم در جایگاه یک پادگان محصور و سخت است.

6. نفوذ نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران در قلب اسرائیل

رژیم صهیونیستی بارها از نیروهای اطلاعاتی ما ضربه خورده است و افزون بر کشف و خنثی‌سازی توطئه‌ها، نفوذ نیروهای امنیتی ما هم در آنجا تأیید شده است. حجت‌الاسلام سیداسماعیل خطیب ـ وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران ـ در گفتگویی دربارۀ دستاوردهای وزارت اطلاعات از نفوذ عوامل بیگانه در رده‌های بالا می‌گوید: «نفوذ همیشه در کشور بوده و باز هم خواهد بود؛ همچنان‌که ما هم در کشورها و رژیم‌صهیونیستی نفوذ داریم» (11). موشه نستلبام ـ کارشناس صهیونیست ـ در رابطه با گسترش دستگیری‌ها در سرزمین‌های اشغالی به جرم همکاری‌ شهرک‌نشینان و صهیونیست‌ها با ایران نیز بیان می‌کند: «ایرانی‌ها نیازی به نفوذ مأموران خود به خاک اسرائیل ندارند. آنها از اسرائیلی‌هایی استفاده می‌کنند که به دنبال راه‌هایی برای کسب درآمد آسان هستند. همیشه هم صحبت از افراد حاشیه‌نشین نیست. اغلب این افراد جوانانی با دانش فناوری، کارکنان شرکت‌های فناوری پیشرفته یا افرادی با دسترسی به سیستم‌های حساس هستند» (12). نهادهای امنیتی رژیم صهیونیستی به‌تازگی اعلام کرده‌اند تعداد صهیونیست‌های حاضر به جاسوسی برای ایران به‌شدت افزایش پیدا کرده است و در ماه‌های اخیر بیش از ده‌ها مورد دستگیری صهیونیست‌ها به جرم جاسوسی برای ایران انجام شده است. البته این آمارها تنها بخشی است و به اعتراف مقامات این رژیم، آمار واقعی افرادی که در حال همکاری با ایران علیه این رژیم هستند، بسیار بیشتر و گسترده‌تر از آن چیزی است می‌توان تصور کرد (13).

 

7. ارزیابی اجمالی عملکرد نهادهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران

هرچند نمی‌توان منکر وجود خطاها و ضعف‌ها در دستگاه اطلاعاتی ایران شد، باید اذعان کرد دستگاه امنیتی ایران در مقابل رژیم صهیونیستی و حامیان قدرتمندش دست‌و‌پا‌بسته نیست که اگر این‌گونه بود، امروز سیستم‌های مختلف نظامی، سایبری و اجرایی ایران از کار افتاده بود و نمی‌توانست به حیات خود ادامه دهد و ضربات سنگینی را در پاسخ به حملات اسرائیل انجام دهد. کشف و خنثی‌سازی هزاران توطئه و عملیات امنیتی و اطلاعاتی در سراسر کشور کار ساده‌ای نیست؛ اما نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ایران بارها حمله‌های سخت و سنگین نیروهای دشمن را کشف و دفع کرده‌اند. خرابکاری‌های رژیم صهیونیستی بی‌وقفه ادامه دارد و حتی بسیاری از شهیدان فعلی ما بارها مورد حمله ناموفق رژیم قرار گرفته بودند. اینکه ایران در موشک‌باران اسرائیل، بانک اهداف دقیق از مراکز حساس و امنیتی رژیم در اختیار داشت و می‌دانست چگونه می‌تواند لایه‌های پدافندی رژیم را دور بزند، تأییدکنندۀ این مطلب است.

نتیجه:

اگر اسرائیل اصلاً نمی‌توانست به اهداف خود در ایران دست یابد، سبب تعجب بود؛ چراکه سابقۀ جدی اسرائیل در امور امنیتی و البته بدون محدودیت‌های انسانی، کمک‌های گسترده سرویس‌های قدرتمند جهانی مانند CIA آمریکا،MI6  انگلستان و دیگر سرویس‌های پرسابقۀ غربی و دسترسی به امکانات و فناوری‌های روز دنیا و سایر توانمندی‌های موساد نشان‌دهندۀ توان جدی این سازمان تروریستی در ایجاد آسیب‌های متعدد است. اساساً رژیم صهیونیستی پنجاه‌سال قبل از شکل‌گیری، گروه‌های اطلاعاتی و تروریستی خود را تشکیل داده است و نخستین دولتی است که قبل از پیدایش، دستگاه‌های امنیتی داشته است. اما سرویس‌های اطلاعاتی ایران با وجود نواقص، موانع، ضعف‌ها و نفوذهای فراوان، توانسته است بسیاری از توطئه‌های امنیتی رژیم و حامیانش را خنثی سازد و شیرازۀ امنیتی کشور را حفظ کند.

پی‌نوشت‌ها:

1. «۳۸ فرمانده ارشد که در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل به شهادت رسیدند + اسامی»؛ پایگاه خبری تحلیلی دیدبان ایران، 05/04/1404؛ در:

https://www.didbaniran.ir/fa/tiny/news-227574.

2. اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران، روز جمعه ۱۸ ژوئیه (۲۷ تیر) در مورد نفوذ کشورهای خارجی در ایران به خبرگزاری مهر گفت: «نفوذ همیشه در کشور بوده و باز هم خواهد بود». حجت‌الاسلام خطیب: «در رژیم صهیونیستی نفوذ داریم»؛ خبرگزاری مهر، 27 تیر 1404؛ در:

mehrnews.com/x38yqf.

3. مارک گازیوروسکی؛ سیاست خارجی آمریکا و شاه؛ ترجمۀ جمشید زنگنه؛ چ 2، تهران: انتشارات رسا، ۱۳۷۳ ش، ص ۲۵۸.

4. رژیم جعلی صهیونیستی در سال 1948 میلادی برابر با 1327 شمسی تأسیس گردید.

5. موساد در 1 آوریل 1951 (فروردین 1330) تأسیس شد.

6. «تروریست‌های صهیونیستی»؛ پایگاه مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 23 فروردین 1402؛ در:

https://historydocuments.ir/?page=post&id=1406.

7. «شهرت افسانه‌ای موساد، سرویس اطلاعاتی اسرائیل از کجا می‌آید؟»؛ دویچه‌وله آلمان، 30 شهریور 1403؛ در:

https://B2n.ir/dp8774.

8. واشنگتن‌پست: «گوگل در جنگ غزه به ارتش اسرائیل کمک کرده است»؛ خبرگزاری ایرنا، 3 بهمن 1403؛ در:

https://irna.ir/xjSGNG.

9. «گوگل ۲۸ کارمند خود را پس از اعتراض به همکاری این شرکت با دولت اسرائیل اخراج کرد»؛ یورونیوز فارسی، 18/4/2024؛ در:

https://B2n.ir/zn9541.

10. «ارتش اسرائیل چقدر بزرگ است؟»؛ اسپوتنیک ایران، 10/10/2023؛ در:

https://B2n.ir/qw9083.

11. سیداسماعیل خطیب؛ «در رژیم صهیونیستی نفوذ داریم»؛ خبرگزاری مهر، 27 تیر 1404؛ در:

mehrnews.com/x38yqf.

12. «ایران نیازی به فرستادن جاسوس ندارد، از میان اسرائیلی‌ها جذب می‌کند»؛ خبرگزاری ایرنا، 22 تیر 1404؛ در:

https://irna.ir/xjV2xp.

13. همان.

بر اساس اسناد و منابع تاریخی آمریکا و انگلیس، درک درست و واقع‌بینانه‌ای از جنبش‌های مذهبی در ایران نداشتند و نتوانستند انقلاب اسلامی را پیش‌بینی نمایند.

پرسش:

برداشت آمریکا و انگلیس از جنبش مذهبی در ایران چه بود و آیا این قدرت‌ها، درک واقع‌بینانه‌ای از خیزش اسلامی ملت ایران در دوره پهلوی داشتند یا خیر؟

پاسخ:

مقدمه

در سه قرن اخیر، جنبش‌های مردمی و نهضت‌های آزادی‌خواهانه پرشماری به وقوع پیوسته است که در قالب نظریات انقلاب، قاعده‌مند شده‌اند؛ اما وقوع انقلاب اسلامی در ایران و سقوط یکی از مهم‌ترین متحدان آمریکا در غرب آسیا، در شرایطی که حکومت، کاملاً وابسته و تحت اختیار بلوک غرب بود و شدیدترین نظارت‌های امنیتی اطلاعاتی خارجی توسط سازمان سیا و داخلی توسط ساواک، اعمال می‌شد و همه کشورها حتی مدعیان دموکراسی و انقلاب نیز از رژیم پهلوی حمایت می‌کردند، بسیاری از کارشناسان و پژوهشگران آمریکایی را شگفت‌زده کرد؛ تا جایی که فوکو اعتراف می‌کند: «جنبش مردم ایران، تحت قانون انقلاب‌ها درنیامد.»(1)

 حال سؤال اساسی این است که چرا دستگاه اطلاعاتی و دیپلماسی آمریکا و انگلیس و حتی نظریه‌پردازان انقلاب، نتوانستند خطر فروپاشی حکومت پهلوی را پیش‌بینی کنند و اساساً آمریکا و انگلیس چه تصویری از جنبش‌های مذهبی و مردمی ایران داشتند؟

 

متن پاسخ اصلی

 

1. بررسی تصویر آمریکا و انگلیس از جنبش مذهبی در ایران دوران پهلوی

تحولات بین‌المللی و وقوع جنبش‌های آزادی‌خواهانه و انقلاب‌های مردمی در ابتدای دهه چهل شمسی، آمریکا را به سیاست مهار کشورها با انجام اصلاحات در قالب فضای باز سیاسی و اصلاحات اقتصادی واداشت. در ایران نیز با همین تصور و با تکیه ‌بر تئوری‌های انقلاب و رفورم، طرح‌های اصلاحی در دستور کار قرار گرفت و گمان می‌شد نهضت امام نیز با فضای باز سیاسی، اصلاحات ارضی، لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید، قابل‌مهار بوده و می‌توانند این جنبش‌ها را در نطفه خفه کنند. این برداشت تقلیل یافته و درک غیرواقعی از ماهیت جنبش مذهبی در ایران، موجب شد تا نهادهای اطلاعاتی، دیپلمات‌ها و مستشاران آمریکایی و انگلیسی مستقر در ایران و حتی نظریه‌پردازان انقلاب، خطری را متوجه رژیم پهلوی ندانسته و پیش‌بینی انقلاب را نداشته باشند. گری سیک مشاور ارشد شورای امنیت ملی آمریکا، علیرغم برخی هشدارها درباره اعتراضات ایران، می‌نویسد؛ «این نوشته‌ها به‌هیچ‌وجه موقعیت خطرناکی را برای شاه به تصویر نمی‌کشیدند. برعکس مقالات مذکور، همگی این نظر رایج را تأیید می‌نمودند که شاه یعنی ایران و ایران یعنی شاه. کارتر هیچ‌گاه این نظر را زیر سؤال نبرد. اصولاً وی و اطرافیانش بدون هرگونه مشکلی معتقد به این نظر بودند. ازاین‌رو هنگامی‌که پایه‌های ثبات ایران شروع به فروپاشی کرد، به‌هیچ‌وجه آمادگی لازم را برای برخورد با این پدیده نداشتند و نتوانستند کار مفیدی در جلوگیری از فروپاشی رژیم پهلوی انجام دهند.»(2) رابرت جرویس از اساتید علوم سیاسی آمریکا، می‌نویسد: «اساساً برای بیشترِ ناظرانِ رسمی یا غیررسمی، سخت بود که تصور کنند شاه سقوط خواهد کرد. این ذهنیت که یکی از قدرتمندترین پادشاهان جهان توسط جمعیتِ غیرمسلحی از متعصبینِ الهام‌گرفته از مذهب سرنگون شود، حقیقتاً غیرقابل‌باور بود. گذشته از این، حتی اگر ناظران هم عمقِ نارضایتیِ عمومی در ایران را درک می‌کردند، احتمالاً بازهم غیرقابل‌باور می‌بود.»(3) درواقع، کارشناسان آمریکایی تحت تأثیر تحولات مدرنیزاسیون حکومت پهلوی، برای نیروهای مذهبی در ایران اعتباری قائل نبودند.

 

2. علل ناکامی آمریکا از درک واقعی و پیش‌بینی انقلاب اسلامی

بازخوانی اسناد، خاطرات و گزارش‌های تاریخی درباره علل ناکامی شرق و غرب در پیش‌بینی انقلاب در ایران، سه علت اصلی را نمایان می‌سازد:

علت اول: نگرش غیرواقعی و تقلیل‌گرایانه از ماهیت دین، جنبش دینی و نیروهای مذهبی

یکی از دلایل عدم واقع‌بینی نسبت به جنبش مذهبی ایران و ناتوانی آمریکا و انگلیس در پیش‌بینی انقلاب اسلامی، عدم شناخت کافی از دین و نیروهای مذهبی بود که درنتیجه این تحرکات را اعتراضات عادی می‌دیدند که قابلیت انقلابی شدن را ندارد. بسیاری از مقامات و متفکران غربی مانند نیکی.آر.کدی، با عینک کلیسایی- مسیحی، به تطبیق آموزه‌های اسلام شیعی بر دین کلیسایی عقل‌گریز پرداخته و دین را صرفاً ابزار تخدیر توده‌ها با کارکردی زبانی می‌دانستند که به‌هیچ‌وجه قابلیت بسیج اجتماعی ندارد.(4) به دنبال تقلیل کارکرد دین، درک درستی از نیروهای مذهبی و کنشگری آن‌ها نیز شکل نمی‌گرفت. از این رو ترنر (رئیس وقت سازمان سیا) اعتراف می‌کند: «ما از درک آیت‌الله خمینی رهبر انقلاب و میزان نفوذ او عاجز بودیم.»(5) جیمی کارتر (رئیس‌جمهور وقت آمریکا) نیز اذعان می‌کند: «شناخت ما از نیروهایی که علیه او (شاه) به مبارزه برخاسته بودند بسیار اندک بود، ولی اظهارات ضدآمریکایی آنان دلیل خوبی بود تا ما را در حمایت از شاه مصمم‌تر سازد.»(6) جالب‌تر این‌که سفارت آمریکا در تهران نیز فهم درستی از وضعیت مخالفان مذهبی رژیم پهلوی نداشت. ویلیام سولیوان (سفیر آمریکا در ایران) می‌نویسد: «نظم و سازمان این راه‌پیمایی درعین‌حال که موجب حیرت و شگفتی ما شده بود، این واقعیت را هم آشکار ساخت که ما تشکیلات و فعالیت مخالفان را دست‌کم گرفته‌ایم و در میان گروه‌های مخالف به‌ویژه روحانیون و بازاریان منابع اطلاعاتی لازم را نداریم. پس از این‌که گزارش جریان را به واشنگتن فرستادم به فکر برقراری ارتباط با روحانیون و رهبران بازاریان افتادم.»(7) به‌طورکلی به تعبیر سفیر وقت آمریکا در ایران «ناظران خارجی این تشنجات را برای جامعه‌ای که در حال دگرگونی از یک جامعه سنتی و کشاورزی به یک کشور صنعتی مدرن با مظاهر تمدن غربی است امری طبیعی می‌پنداشتند. به عقیده آن‌ها مقاومت قشرهای مذهبی از نارضایی‌های حاصله از فساد و دگرگونی روابط اجتماعی بهره می‌گرفت و به‌طورکلی کمتر کسی رژیم شاه را در معرض یک خطر جدی از داخل یا خارج می‌دید.»(8)

 

علت دوم: نگرش غیرواقعی به قدرت و توان رژیم پهلوی و شخص شاه

اعتماد بیش‌ازحد به شاه و عدم اطلاع دقیق از وضعیت رژیم پهلوی، اتکا به توانایی‌ و قدرت سرکوب ساواک و ارتش و تحلیل نادرست شرایط سیاسی اجتماعی ایران، علت دیگر ارزیابی ناقص از جنبش مذهبی ایران و توان شاه در مهار این حرکت بود. رابرت جرویس که مأمور تحقیق درباره علل ناکامی مرکز ملی ارزیابی خارجی ایالات‌متحده در پیش‌بینی حوادث ایران در سال 1357 بود، اذعان می‌کند: «تقریباً همه در دولت، ثباتِ رژیم را دستِ بالا گرفته بودند. آن‌ها قدرت شاه را بیش‌ازاندازه ارزیابی کرده و تعدادِ گروه‌ها و افرادی که مخالف او بودند و شدت احساسات آن‌ها را دست‌کم گرفته بودند. تهدید داخلی یا مخالفت سیاسی جدی‌ علیه حکومت شاه وجود ندارد. او در 58 سالگی در سلامت و خوبی به سر می‌برد و یک دستگاه امنیتیِ کامل از او محافظت می‌کند. به‌نظر می‌رسد شانس فوق‌العاده‌ای برای حکمرانی طی دهه‌ی آینده دارد. در بسیاری از جاها، شاه احتمالاً تنها حاکمِ ماندنیِ ایرانِ امروز شناخته می‌شود. حتی توسط بسیاری از مخالفانش او به‌محکمی کنترل همه‌چیز را در دست دارد.»(9) گری سیک (مشاور ارشد شورای امنیت ملی آمریکا) می‌گوید: «شاه دارای ۳۷ سال تجربه پادشاهی بود و بحران‌هایی را پشت سر گذاشته بود که کمتر از شورش‌های سال ۱۹۷9(1357) نبودند. او صاحب ثروت زیاد، ۴۰۰ هزار نیروی مجهز نظامی و یک دستگاه امنیتی قوی و رعب‌انگیز بود. وی تقریباً در هر یک از پایتخت‌های مهم جهان یک یا چند دوست با نفوذ و قدرتمند داشت. با توجه به قدرت شاه شاید جای تعجب نیست که ناظران خارجی به این نتیجه رسیده بودند که شاه قادر خواهد بود با استفاده از رهبری قاطع خود و انجام اصلاحات، مشکلات پیش روی خود را از میان بردارد.»(10) استنفیلد ترنر (رئیس وقت سیا به‌خوبی) درباره وضعیت شاه در بخشی از خاطراتش می‌گوید: «بی‌اطلاعی ما در مورد موقعیت شاه تا آنجا بود که کارتر در دسامبر 1977 (دی‌ماه 1356) در سفر خود به ایران، ایران را تحت رهبری شاه، جزیره ثبات در یکی از پرآشوب‌ترین مناطق جهان دانست. ما هم در سیا غیرازاین فکر نمی‌کردیم. هشت ماه بعد از تظاهرات متعدد در تهران، دفتر برآو‌ردهای ملی، پیش‌نویس برآوردی درباره اوضاع ایران را برای من ارسال داشت و ادعا کرد که شاه برای ده سال دیگر دوام خواهد آورد؛ اما او فقط پنج ماه بعدازاین پیش‌بینی، ایران را ترک کرد و خود را تبعید نمود.»(11) ذهنیت تحلیلگران آمریکایی از عظمت و اقتدار و قدرت تصمیم‌گیری محمدرضا پهلوی این بود که «که شاه قوی و قاطع است و ازآنچه باید انجام دهد، سر باز نمی‌زند. دیپلمات‌های آمریکا و دیگر کشورها، شاه را رهبری با اعتماد به‌نفس و حتی متکبر دیده بودند که تردید به خود راه نمی‌دهد. تنها پس‌ازاین بود که کارشناسان تصویری متفاوت از شاه نسبت به دوران جوانی و برخوردش در کودتای سال 1953 م (1332 ش) ترسیم کردند.»(12)

 

علت سوم: اختلال محاسباتی نهادهای سیاسی و امنیتی غربی درباره اولویت‌بندی مسائل ایران

سومین دلیل از دلایل ناکامی غربی‌ها در تحلیل حوادث ایران، اختلال دستگاه سیاسی اطلاعاتی ایالات‌متحده در تعیین اولویت‌ها و سیاست‌گذاری‌ها بود. سایروس ونس وزیر وقت امور خارجه ایالات‌متحده می‌گوید: «نباید این‌طور تصور شود که تا قبل از ماه سپتامبر (شهریور)، اوضاع داخلی ایران موضوع نگرانی روزمره‌ی رئیس‌جمهور یا من بوده‌ است، چراکه تحلیل‌های سفیر آمریکا در تهران، کارشناسان وزارت امور خارجه، سازمان سیا و سایر نمایندگی‌ها و کشورهای خارجی به ما اطمینان می‌دادند که شاه هرچند ممکن است به سازش‌هایی سیاسی با مخالفان تن بدهد که از قدرتش بکاهد، با خطر جدی مواجه نیست.»(13) گری سیک نیز در خاطراتش می‌آورد که «وزارت خارجه آمریکا همواره برای هر یک از مناطق مهم جهان فهرستی از مشکلات پیش روی خود در آن مناطق را تهیه و آنان را اولویت‌بندی می‌نمود تا بر اساس میزان اهمیت به آن‌ها پرداخته شود. در اواخر سال ۱۹۷9(1357) «بی‌ثباتی داخلی ایران» به‌عنوان سومین مشکل از میان شش مشکل در فهرست مربوط به خاورمیانه محسوب شده بود. درنتیجه‌ی این الگوی رفتاری بود که در مراحل اولیه انقلاب توجه چندانی به تحولات ایران و فعالیت‌های مخالفان نشد.»(14) بی‌توجهی و غفلت دستگاه سیاست خارجی آمریکا از بحران رژیم پهلوی تا جایی پیش رفت که حتی در دیدار محمدرضا پهلوی و سایروس ونس که در بحبوحه چهلم‌های زنجیروار سال‌های 56-57 برگزار شد، به مسائل داخلی ایران پرداخته نشد. به گفته گری سیک: «در سی‌ام مارس (10 فروردین 1357) وزیر امور خارجه سایروس ونس به‌منظور شرکت در اجلاس وزرای خارجه سنتو وارد ایران شد. او ضمن ملاقات با شاه وی را در جریان تحولات انجام گرفته در خصوص مناقشه اعراب و اسرائیل قرار داد. جالب این‌که در این دیدارِ ونس با شاه از تحولات داخلی ایران و مشکلات پیش روی حکومت سخن به میان نیامد.»(15)

 

نتیجه

بازخوانی اسناد و منابع تاریخی نشان می‌دهد که آمریکا و انگلیس، درک درست و واقع‌بینانه‌ای از جنبش‌های مذهبی در ایران نداشتند و نتوانستند انقلاب اسلامی را پیش‌بینی نمایند. این ناکامی، علل مختلفی دارد که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

 1. نگرش غیرواقعی از ماهیت دین و جنبش مذهبی در ایران و تأثیر نهاد دین بر توده مردم؛ تا جایی که مقامات غربی به‌ویژه آمریکایی‌ها، جنبش‌های مذهبی را صرفاً به‌عنوان اعتراضاتی معمولی و نه یک جنبش انقلابی جدی تلقی می‌کردند.

 2. نگرش غیرواقعی از رژیم پهلوی و ارزیابی ناقص از قدرت رژیم پهلوی و تکیه بیش‌ازحد به توان نظامی و امنیتی آن؛ که باعث شد تحلیلگران نتوانند بحران‌های عمیق داخلی ایران را شناسایی کنند.

 3. اختلال در اولویت‌بندی‌های سیاست خارجی و اطلاعاتی آمریکا نیز به غفلت از بحران در ایران انجامید. به‌طورکلی، مجموعه‌ای از تصورات غیرواقعی و اشتباهات تحلیلی در سطوح مختلف دولتی، امنیتی و دیپلماتیک موجب شد که تحولات در ایران به‌طور کامل نادیده گرفته شود و وقوع انقلاب اسلامی آنان را شگفت‌زده نماید.

پی‌نوشت‌ها

1. فوکو، میشل، ایران روح یک جهان بی‌روح، تهران، نشر نی، چاپ چهاردهم، 1379، ص 288.

2. سیک، گری، همه‌چیز فرو می‌ریزد، ترجمه علی بختیاری‌زاده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ تهران، 1384، ص 62 و 63.

3. جرویس، رابرت، شکست اطلاعاتی، ترجمه مهدی فیروزی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1401، ص 75.

4. نیکی، آر. کدی، (1381)، ریشه‌های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، چاپ دوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1381، ص 337.

5. ترنر، استانسفیلد، پیش از خواندن بسوزانید، دریادار، ترجمه بهروز زارع، انتشارات اطلاعات، سال 1393، ص 211.

6. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ایران در خاطرات جیمی کارتر، ترجمه ابراهیم ایران‌نژاد و طیبه غفاری، 1390، ص 26.

7. سولیوان، ویلیام، مأموریت در ایران، ترجمه نعمت‌الله عاملی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 174.

8. سولیوان، ویلیام، مأموریت در ایران، ترجمه نعمت‌الله عاملی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 159.

9. سولیوان، ویلیام، مأموریت در ایران، ترجمه نعمت‌الله عاملی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 74-76.

10. سیک، گری، همه‌چیز فرو می‌ریزد، ترجمه علی بختیاری‌زاده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ تهران، 1384، ص ۸۰.

11. ترنر، استانسفیلد، پیش از خواندن بسوزانید، دریادار، ترجمه بهروز زارع، انتشارات اطلاعات، سال 1393، ص 212.

12. جرویس، رابرت، شکست اطلاعاتی، ترجمه مهدی فیروزی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1401، ص 56.

13. انتخاب دشوار، سایروس ونس، ترجمه: خیرالله خیری اصل، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول زمستان 90، ص 50.

14. سیک، گری، همه‌چیز فرو می‌ریزد، ترجمه علی بختیاری‌زاده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ تهران، 1384، ص ۶5.

15. سیک، گری، همه‌چیز فرو می‌ریزد، ترجمه علی بختیاری‌زاده، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ تهران، 1384، ص ۷۰.