پرسش وپاسخ

با سلام.اگر جوانی عمل استمنا را قبلا انجام میداد و بعدا ی چندباری توبه کند و دوباره انجام دهد تا اینکه بعد از گذشتن چند وقت الان دگه به کلی ترک کرده باشه آیا خدا میبخشه؟ مرجع: آیت ا... خامنه ای

پاسخ:
بیش تر افرادی که دچار خودارضایی شده اند، از دو جهت نگرانی دارند: از گذشته و از عوارض جسمی و روانی. از این رو احساس نا امیدی می کنند، در حالی که آنان نباید تصوّر کنند بعد از چند بار توبه و شکستن آن، دیگر امیدی وجود ندارد. در توبه همیشه به روی بندگان گناهکار باز است و امکان بازگشت فراهم می باشد.
توبه کننده، محبوب خداست قرآن کریم فرموده: «ان الله یحب التّوابین؛ (1) یقیناً خداوند توبه کنندگان را دوست دارد».
خود ارضایی، باعث دوری از خدای متعال بوده و جدای از ضررهای روحی، معنوی اش، مشکلات جسمی زیادی به دنبال دارد که نمی توان از آنها چشم پوشی کرد؛ ولی از این نکته غافل نباشید که جلوی ضرر را از هر کجا که بگیرید، سود و منفعت است. کسی که مسیر زندگی را بیراهه رفته و به جای عروج و کمال، پیوسته رو به سقوط و تباهی گام برداشته و به جای "فلاح"، در مسیر"خسران"افتاده است، در حال باختن زندگی است و هر لحظه که متوجه این راه خطا و بن بست شود و به مسیر نورانی و خدایی"فطرت" برگردد، می تواند گذشته سیاه و تباه راهم جبران کند.
برادر گرامی! مگر می شود گنهکار، از صمیم دل با نیت راستین وخالص به سوی خدا بر گردد و خداوند در به رویش ببندد و او را نپذیرد؟! آیا توبه بنده، زمینه ساز گشایش پنجره ای رو به رحمت الهی نیست؟!
گناه، هر چند زیاد باشد، لطف و کرم خدا بیشتر است. رابطه با خدا را باید بر اساس وسعت کرم و گستردگی رحمت او برقرار ساخت. وقتی همه درها به روی انسان بسته شود، آغوش رحمت الهی به روی عاصیان گشوده است.
راهی آسان تر از توبه؛ این نکته حکیمانه که"پیشگیری بهتر از درمان است"، در مسایل اخلاقی و تربییتی هم صحیح است. درست است که خدای مهربان، گناهکاران را در بن بست قرار نداده و دری به نام توبه به رویشان باز کرده و آنان را به توبه فرا خوانده است، ولی آیا همه اهل معصیت، به این آگاهی می رسندکه بد کرده اند و باید توبه کنند؟ اگر توفیق توبه نیاید چه؟اگر اجل، مهلت توبه ندهد چه کند؟
پس این است که در مورد گناه نیز پیشگیری بهتر و راحت تر از مداواست، یعنی از اول گناه نکردن. حضرت علی(ع)می فرماید:"ترک الذنوب اهون من طلب التوبه" (2) ترک گناه، آسان تر از درخواست توبه است.
برای آن که در عمل به لوازم توبه تا آخر ثابت قدم و موفق باشید، هر روز صبح بعد از نماز و هر شب هنگام خوابیدن، پس از خواندن دو رکعت نماز از خدا بخواهید که شما را در پیمان توبه موفق بدارد. از توسل به چهارده معصوم (ع) به خصوص توسل به امام زمان (ع) غافل نشوید و از خواندن دعاهای رسیده از ائمه معصوم(ع) به خصوص دعای توبه در صحیفه سجادیه و دعای «مناجات التائبین» در مفاتیح الجنان که از دعاهای خمس عشر امام سجاد(ع) است، غفلت نورزید و در بدست آوردن شاهراه نجات از گناه و دوری از شیطان در این زمینه هرچه زود تر مقدمات ازدواج را فراهم کرده و به این امر اقدام نمایید. برای توضیحات بیشتر با شماره(09640)تماس بگیرید.
پی نوشت ها:
1. بقره (2) آیه 222.
2. نهج البلاغه؛ حکمت17. (بر اساس نهج البلاغه محمدعبده).

یک بردار اهل سنت پرسیده است: آیا آتش زدن خیمه ها در کربلا صد درصد صحیح است یا ساخته ذهن شیعه است؟ زیرا از یک طرف ادعا می کنید که روسری از سر زن ها کشیدند و دزدیدند ولی در عوض خیمه ها که در آن زمان بسیار با ارزش بودند و مانند یک خانه ی امروزی قیمت داشته اند را ندزدیدند و آتش زدند. چگونه باید این تضاد را توضیح داد؟

پاسخ:
هيچ بعيد نيست كه براي خارج نمودن زنان و فرزندان كه درون خيمه ها پناه برده بودند و ايجاد رعب و وحشت متوسل به آتش شده و خيمه اي را آتش بزنند. همانگونه كه متون تاريخي بر اين امر تصريح دارد. (1)اما ساير خيام كه خالي شده بود و مربوط به اصحاب امام حسين بوده را به آتش نكشند و به يغما ببرند غارت خيمه ها و اشيای قيمتي متعلق به خاندان امام حسين نيز از ديگر جنايات آنان مي باشد بنابراين تضادي پيش نخواهد آمد در ضمن در هجوم هایی مانند مغولان و ترکان و صلیبیون آتش زدن شهرها و ... دیده می شود در حالی که آنها نیز به غنایم علاقه داشتند در مجموع می توان گفت اوضاع در هنگام غارت قوم مغلوم آن قدر متشنج است که عملکردهای متفاوت معمول است.

پي نوشت:
1. تاريخ طبرى، محمد بن جرير طبرى (م 310)، ترجمه ابو القاسم پاينده، تهران، اساطير، چ پنجم، 1375ش،ج‏7، ص:3040؛ باقر شريف القرشي،حيات الامام الحسين،دار الكتب العلنيه،قم،1396ق،ج3،ص299.

سلام.من پسری 23 ساله هستم و در حدوده 4 ماهه که با یک پسر 17 ساله دوست شده ام. هیچ چیزی بدی بینمون نیست.مثل دو داداش واقعی هستیم.وابستگی شدیدی بینمون ایجاد شده به طوری که از 24 ساعت هر روز اوقات بیشتر با هم هستیم و دوری که بینمون پیش میاد خیلی سخت میگذره.مهمتر از این ها در شهری کوچک زندگی میکنیم و این رابطه های زیاد من و اون و با هم بودنمان شک هایی را برای مردم اون شهر ایجاد کرده.مثلا میگن نکنه این ها با هم روابط بدی دارند یا امثال اینها.هیچ کدوممون راضی به بر هم زدن رفاقت نیستیم.آیا 6 سال تفوات سنی برای رفاقت مگه بده؟اصلا بده یا طرز تفکر آدمای این عصر اینطور شده.راهنمایی کنید بهترین کار برای ما چیه؟(در ضمن بیشترین حضور ما در مسجده و همه ی نمازها رو با هم به نماز جماعت میریم.دو نفری از اعتقاد بالایی برخورداریم)مرجع: آیت ا... خامنه ای

برادر محترم! یکی ‌از مسائلی ‌که ‌در ایام‌ نوجوانی‌ و جوانی‌ مطرح‌است‌، افراط در دوستی ‌و محبت ‌به‌ دوستان‌است‌. متأسفانه‌ این‌حالت ‌در شما دیده‌ می‌شود. ( حتی به حدی که می گویید: هیچ کدوممون راضی به بر هم زدن رفاقت نیستیم و غالب وقت ها با همدیگریم.) دستور اسلام ‌میانه‌روی ‌در رفاقت‌ و مهرورزی ‌است‌. امام‌ علی‌(ع‌) می‌فرماید: "با دوست ‌مورد علاقه‌ات ‌به ‌مدارا دوستی‌ کن‌؛ شاید روزی‌ دشمنت‌ گردد، و در اظهار بی‌مهری‌ نسبت ‌به‌ کسی‌که ‌مورد خشمت ‌قرار گرفته ‌مدارا کن‌؛ شاید روزی ‌دوستت ‌شود".(1)
محبت‌ افراطی ‌پیامدهای ‌ناگواری ‌دارد که ‌توجه ‌به ‌آن‌ها می‌تواند تا حد زیادی‌ در تعدیل‌ محبت ‌مؤثر باشد. مهم‌ترین‌ اثرش ‌آن ‌است ‌که‌ وابستگی شدید روحی‌ ایجاد کند. توصیه ما آن ‌است ‌که ‌هر چه ‌زودتر این‌ وابستگی ‌را کم ‌کنید، زیرا هر چه‌ رابطه‌ شما با دوستتان‌ ناگستنی ‌باشد، سرانجام‌ باید روزی‌ از هم ‌جدا شوید. در دورانی در کنار یکدیگر هستید. اما پس ‌از فراغ ‌از همراهی ‌و تشکیل ‌خانواده‌، ناگزیر باید همدیگر را ترک‌ نمایید. از طرفی‌ با گزینش‌ همسر بخش‌ عظیمی‌ از محبت‌ و عاطفة ‌شما به‌سمت ‌همسرتان ‌گسیل ‌خواهد شد. بنابراین‌ عقل‌ و منطق ‌حکم‌ می‌کند. رابطة‌ دوستی ‌را که ‌سرانجامی‌ چنان‌ دارد، از ابتدا تعدیل‌کنیم ‌تا به ‌افسردگی ‌و روان‌پریشی ‌مبتلا نشویم‌ .
نکته‌ دیگر که‌ در تعدیل‌ دوستی‌ بسیار مؤثر است‌، تقویت ‌محبت‌ و عشق ‌به‌ معشوق‌ واقعی‌ است‌. امام‌سجاد (ع‌) عرض‌ می‌کند: "ای‌خدا، کیست‌ که ‌شیرینی ‌محبت ‌تو را چشیده ‌و جز تو کسی‌ را طلب‌کرد؟!".(2)
قلب ‌مانند ظرفی‌ است ‌که ‌بیش ‌از یک ‌چیز در آن‌ جای ‌نمی‌گیرد. اگر در آن ‌آب‌ باشد، دیگر نمی‌توان ‌درون آن‌ سرکه ‌ریخت‌ مگر این ‌که ‌از آب‌ خالی‌ شود. اگر در قلب‌، محبوبی ‌غیر از خداوند منان‌ باشد، دیگر محبت‌الهی ‌معنی ‌ندارد. از قدیم ‌گفته‌اند: یک ‌دل‌، دو دوستی‌ بر نمی‌دارد. قرآن‌ مجید بر این ‌نکته ‌تأکید دارد و می‌فرماید: "ما جعل ‌الله ‌لرجل‌ من‌ قلبین ‌فی‌ جوفه‌؛ خداوند در درون‌ انسان‌ دو قلب‌ قرار نداده‌ است‌".(3)
امام‌علی‌(ع‌) می‌فرماید: "دوستی‌ خدا آتشی ‌است‌ که‌ به ‌هیچ ‌چیز نمی‌گذرد مگر این‌ که‌ او را می‌سوزاند".(4) یعنی‌ هیچ ‌چیز با محبت‌ به ‌پروردگار برابری ‌نمی‌کند. با شناخت‌ خدا همة‌ محبت‌ها از دل‌ انسان ‌خارج ‌می‌شود.
البته دوستی خداوند با علاقه و محبت با انسان ها قابل جمع است، زیرا همه آفریده های خداوند منان هستند و دوستی انسان ها نیز می تواند دوستی خدا باشد.
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست. عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست.
اما مهم این است که در طریق دوستی دیگران (همسالان و دوستان) از طریق اعتدال خارج نشویم.
با ذکر خدا و توجه ‌بیش‌تر به‌ عبادات ‌و دعاها، از جمله‌خواندن‌ دعای‌ شعبانیه‌ و خمسة‌عشر و حضور قلب‌ در نماز و استمداد از عنایات‌الهی‌، احساسات‌ خود را نسبت ‌به ‌دوستتان ‌تعدیل‌ نمایید.
البته نگران این مساله نباشید با گذشت زمان و ازدواج و تشکیل خانواده این علاقه تعدیل خواهد شد.
البته نکته مهم تری که نباید نسبت به آن غفلت ورزید این است که: از موارد تهمت بايد پرهيز كرد كه مي‌فرمايد: (اتّقوا مواضع التهم) مواظب جاي تهمت باش. در زندگی طوری معاشرت کنید که در موضع تهمت دیگران نباشید.
نکته پایانی:
برادر گرامی! اگر در روابطتان، انگیزه های جنسی دخالت ندارد، در صورتی که به عشق و علاقه شدید برسد، اگر چه از نظر شرعی اشکالی ندارد، اما از نظر روحی و روانی و اخلاقی زمینه بسیاری از گناهان است و وسوسه های شیطان گاهی از مساله حلال آغاز شده و کم کم به حرام کشیده می شود و اساسا انسان وقتی نیاز عاطفی و جنسی و روحی اش تامین نشود بعضا این نیاز به جنس موافق سرایت می کند و مسیر فطرت انسان تغییر می کند و زمینه گناهان زیادی آغاز می شود. لذا افراط در هر چیز و از جمله دوستی خوب نیست، چون در هر حال هر دو پسرید و هر کدام در آینده سرنوشت خاص خود را خواهید داشت و چه بسا از هم کاملاً دور شوید، وابستگی برای شما مشکل ایجاد خواهد کرد. گاهی حتی در تصمیم های مهم زندگی آینده تان ( مانند انتخاب همسر، شغل، دانشگاه و...) مشکل ایجاد می کند و همچنین انسان نباید خود را در معرض تهمت قرار دهد.
دوست عزیز ! تناسب سنی در دوستی ها از أمور مهمی است که نسبت به آن باید توجه کافی داشت و دانست که تفاوت سنی، انسان را از مقاصد عالیه و درک همدیگر دور می سازد. رابطة شما با دوستت به مرحله هشدار و خطر رسیده است، زیرا در معرض نگاه منفی دیگران قرار گرفته اید، باید در تداوم دوستی‌تان تجدید نظر کنید و به بهانه‌ای ارتباط خود را قطع کنید یا کاهش دهید، پیش از آن که آبروی دینی و اجتماعی شما را نیز خدشه‌دار کند، نیز پیش از آن که روزی برسد که به قول قرآن با آه و حسرت بگویید«یا وَیْلَتَی لَمْ أتّخذُ فُلاناً خلیلاً» ای وای بر من، ای کاش هرگز فلانی را دوست خود انتخاب نکرده بودم و با او رفیق نمی‌شدم. (5) برای توضیحات بیشتر با شماره(09640)تماس بگیرید تا از راهنمایی مشاوران این مرکز بهره مند شوید.
پی نوشت ها:
1.نهج البلاغه، قصار 260.
2.شیخ عباس قمی(ره)، مفاتیح الجنان، مناجات المحبین امام سجاد(ع).
3.احزاب (33) آیة 4.
4. احمدبن‌محمدمهدی نراقی(مشهور به ملا احمد نراقی)، ص 571، معراج السعاده، انتشارات هجرت .
5.فرقان (25) آیه 28.

من شنیدم که در اخر ماه قمری و شب عید قربان فرزند 6 انگشتی به دنیا خواهد آمد.ایا این در هنگامه انعقاد نطفه تاثیر دارد یا در طول زمانه بار داری هم تاثیر دارد .لطفا مرا راهنمائی کنید.در ظمن منی شوهرم در بیرون ریخته شده.

این روایاتی که در مورد بارداری و مسائل زنا شویی وارد شده و کراهت و آثار آن را بیان فرموده برای وقتی است که نطفه می خواهد منعقد شود. اما در مورد دوران بارداری روایت چیزی نمی فرماید.لذا نگران فرزند خود نباشید.
توصیه می کنیم در دوران بارداری با قرآن بیشتر محشور باشید و هر روز مقدار کمی ،برای سلامتی جسم و روح فرزندتان صدقه بدهید.
مطالعۀ کتاب ریحانۀ بهشتی نوشته سیما میخبر و چگونه فرزند نابغه داشته باشیم نوشتۀ محسن کاظمی برایتان مفید خواهد بود.

آیه ولایت درباره ی چه کسی نازل شده و در کدام سوره قرآن قرار دارد؟ لطفا معنای آیه را بنویسید و درباره شأن نزول آن توضیح دهید.

پاسخ:
آیه 55 سوره مائده که ولی و سرپرست مؤمنان را برای همیشه معین کرده، به آیه ولایت معروف است و متن آن به شرح زیر است:
إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ؛ سرپرست و ولىّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آورده‏ اند همان ها كه نماز را برپا مى‏ دارند، و در حال ركوع، زكات مى‏ دهند.
این آیه ولی مطلق و واجب الاطاعه برای مؤمنان را فقط خدا و رسول و مؤمنانی می داند که نماز می خوانند و در حال رکوع زکات می دهند و با توجه به این وصف و این که این آیه بعد از آیاتی نازل شده که ولایت یهود و نصارا بر مؤمنان را نفی می کند، معلوم می شود که آیه در صدد معرفی کسانی است که بر مؤمنان ولایت دارند و بعد از خدا و رسول، "مؤمنان نماز گذاری که در حال رکوع زکات می دهند"، را به عنوان ولی معین کرده است و معلوم می شود این وصف تعیین کننده است و مسلمانان باید ببینند زمان نزول این آیه کدام مسلمان یا مسلمانانی در حال رکوع نماز برای رضای خدا زکات داده اند. پس این آیه ناظر به شخص معینی است که در حال رکوع زکات داده و با توجه به روایات (1)، منظور امام علی (علیه السلام) می باشد که غیر از ایشان و فرزندان معصوم وی، ولی مطلق واجب الاطاعه نداریم و اگر کسی هم به اذن اینان متصدی امر ولایت گردد، تا زمانی که در خط مستقیم اینان باشد، اطاعت از او واجب است و اگر از راه حق منحرف شد، اطاعت از او مجاز نمی باشد.

پی نوشت ها:
1. بحرانی، البرهان، تهران، بنیاد بعثت، 1416 ق، ج 2، ص 318.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

آیا می توان حضرت زینب (سلام الله علیها) را با انبیای اولوالعزم مقایسه کرد و مقام او را بالاتر دانست؟

پاسخ:
سخن گفتن پیرامون افضلیت اشخاص و مقایسه کردن آنها کار ساده ای نیست مگر در جایی که دلیل نقلی و یا عقلی داشته باشیم مثلا دلیل عقلی و نقلی اقامه شده بر اینکه پیامبران و امامان معصوم نسبت به غیر معصومین افضل هستند و به سبب مقام بندگی و ارتباط با غیب و گاه موقعیت رهبری و پیشوایی که دارند از مقام بالاتری برخوردار هستند و این معنا را می توان در روایات معصومین به کرات دید.
اما پیرامون مقام و جایگاه شاگردان انبیاء (مانند مومن آل فرعون و یا آصف برخیا) و تربيت شدگان امامان همچون حضرت زینب دلیل عقلی نداریم. لذا برای رسیدن به پاسخی مناسب تنها از طريق دلیل نقلی مي توانيم به نتيجه برسيم.
در روایات پيرامون افضليت حضرت زينب نسبت به انبياء چيزي نيامده است. اما آنچه كه از بعضي روايات مي توان استفاده كرد تنها عظمت و رفعت آن حضرت در بندگي و اطاعت او در برابر امام زمان خويش است.
امام سجاد (ع) پيرامون عمه اش مي فرمايد:" انت عالمة غیر معلمه و فهیمة غیر مفهمه"(1)(تو ناخوانده دانائى و نياموخته خردمندي)
نقل شده كه امام حسين(ع) در لحظه آخر از خواهرش خواست كه او را در نماز شبش ياد كند.(2)
در روايت ديگري از امام سجاد (ع) نقل شده كه فرمودند: «ان عمتی زینب کانت تؤدی صلواتها، من قیام الفرائض والنوافل عند مسیرنا من الکوفة الی الشام وفی بعض منازل کانت تصلی من جلوس لشدة الجوع والضعف (3) ; عمه‏ ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهای واجب و مستحب را اقامه می‏نمود و در بعضی منازل به خاطر شدت گرسنگی و ضعف، نشسته ادای تکلیف می‏کرد .»
از مجموع اين دسته از روايات عظمت بندگي آن حضرت كشف مي شود. اما دلالتي بر افضليت آن حضرت نسبت به انبياء ندارد.

پي نوشت ها:
1. احمد بن على طبرسى‏،الإحتجاج،مرتضي،مشهد،چاپ اول،1403ق،ج2،ص305.
2.ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعة، تهران، دار الکتب الاسلامیة ج‏3، ص61-62.
3.همان،ص62.

آیا مقام عصمت فقط متعلق به 14 معصوم است یا سایر پیامبران نیز از عصمت برخوردارند؟

پاسخ:
از نظر عالمان شیعی همه انبیاء دارای عصمت بودند. بلکه به حکم عقل بر هر پیامبری لازم است که دارای ملکه عصمت باشد، هرچند ممکن ایت در حدود و ثغور و درجات این عصمت اختلافاتی وجود داشته باشد، اما در اصل ان هیچ تردیدی وجود ندارد.
علامه طباطبایی در این خصوص می نویسد:
« پيغمبران خدا مردانى بودند كه دعوى وحى و نبوت نمودند و براى دعوى خود حجت قاطع اقامه كردند و مواد دين خدا را كه همان قانون سعادتبخش خدايى است، به مردم تبليغ نموده در دسترس عموم گذاشتند و چون پيغمبران كه با وحى و نبوت مجهز بودند، در هر زمان كه ظاهر شدند بيش از يك فرد يا چند فرد نبودند، خداى متعال هدايت بقيه مردم را با مأموريت دعوت و تبليغ كه به پيغمبران خود داده، تتميم و تكميل فرمود.
و از اينجاست كه پيغمبر خدا بايد با صفت عصمت متصف باشد؛ يعنى در گرفتن وحى از جانب خدا و در نگهدارى آن و در رسانيدن آن به مردم از خطا مصون باشد و معصيت (تخلف از قانون خود) نكند؛ زيرا- چنانكه گذشت- تلقى وحى و حفظ و تبليغ آن سه ركن هدايت تكوينى مى باشند و خطا در تكوين معنا ندارد.
گذشته از اينكه معصيت و تخلف از مؤداى دعوت و تبليغ خود، دعوتى است عملى به ضد دعوت و موجب سلب وثوق و اطمينان مردم است از راستى و درستى دعوت و در نتيجه غرض و هدف دعوت را تباه مى كند.» (1)
لازم به ذکر است که اصل موهبت عصمت و قدرت ترک گناه در معنای عام آن حتی فراتر از انبیاء و امامان بوده و انسان های عادی نیز می توانند به این مرتبه دست یابند.

پی نوشت:
1. علامه طباطبايى‏، شيعه در اسلام‏، دفتر نشر اسلامى‏، قم‏، 1378 ش‏، ص 141. ‏

سلام آیادرست است که کسانی که همدیگه رو دوست دارند اما نتوانستند باهم ازدواج کنندوعشق پاک دارند دربهشت می تونند ازدواج کنند؟

در منابع دینی به صراحت در این مورد اشاره ای نشده است؛ اما به طور کلی می توان گفت اگر زن و مردی که در دنیا به هم علاقه مند بودند. هر دو اهل بهشت و در یک مرتبه باشند و مایل به ازدواج با هم نیز باشند. امکان این امر برایشان فراهم خواهد بود ؛ چون خداوند وضعیت بهشت را این گونه تصویر می فرماید که: « ُ لَهُمْ فيها ما يَشاؤُنَ (1) برای بهشتیان هر چه بخواهند در آنجا هست»
در هر حال علاوه بر بهشتی بودن آنان حق اختیار و انتخاب آنان در آن جهان نیز معیار و ملاک خواهد بود، چنانکه در رواياتي كه در خصوص امكان ازدواج همسران دنيايي در بهشت نقل شده، به حقيقت اين حق انتخاب و اختيار اشاره شده است. از امام صادق (ع) سؤال شد: آیا زن و شوهر مؤمن که وارد بهشت می شوند با هم ازدواج می کنند؟ حضرت فرمود: خداوند، عادل است. اگر مرد از زنش برتر باشد، اختیار با مرد است که زنش را بپذیرد یا نه. اگر پذیرفت، یکی از زنانش می‌شود. اگر زن از شوهرش برتر باشد، اختیار با او است. اگر همسرش پذیرفت، همان شوهرش می شود. (2)
پي نوشت ها:
1. نحل (16) آیه 31.
2. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، لبنان، 1404 ه ق، ج 8، ص 105.

اين سخن «عمه جان آيا پارچه اي هست كه من سر خود را از نظر بينندگان به وسيله آن بپوشانم؟» از کیست؟

پاسخ:
ماجرا درباره فاطمه صغري دختر امام حسين (علیه السلام) است.
فاطمه صغرا دختر امام حسین(ع) می گوید: من بر در خیمه ایستاده بودم و به پدرم و اصحاب او نگاه می كردم كه با بدن‏ هاى بى‏ سر نظیر قربانی ها بر روى زمین افتاده‏ اند و اسبان بر فراز اجسادشان می تاختند. من با خودم فكر می كردم كه آیا بعد از پدرم از دست بنى امیه چه بر سر ما خواهد آمد!؟ آیا ما را به قتل می رسانند، یا اسیر می كنند؟ ناگاه دیدم مردى كه بر اسب خود سوار است زنان را با ته نیزه خود میراند و آن زنان به یك دیگر پناهنده می شدند. كلیه چادر و دستبند زنان را ربوده بودند. آن زنان فریاد می زدند: وا جداه، وا ابتاه، وا علیا، آیا فریادرسى نیست كه به فریاد ما برسد!؟ آیا كسى نیست كه از ما دفاع نماید!؟ قلب من از این منظره دلخراش دچار خفقان شد و اعضایم بلرزه افتادند. لذا از خوف اینكه مبادا آن مرد نزد من بیاید از طرف راست و چپ خود را به عمه‏ ام، ام كلثوم می رساندم. من در همین حال بودم كه ناگاه دیدم آن مرد متوجه من گردید. من از او فرار كردم -گمان می كردم كه از دست او سالم خواهم بود. ناگاه دیدم وى مرا دنبال كرد و من از خوف او از خود بی خود شدم، ناگاه دیدم ته نیزه در میان كتف من قرار گرفته است! من بصورت برروى زمین سقوط كردم و او گوشم را پاره كرد و گوشواره و مقنعه مرا غارت كرد و خون ها همچنان بصورت و سر من فرو می ریختند و آفتاب بر سرم می تابید. سپس آن مرد بسوى خیمه‏ ها برگشت و من بی هوش شدم. ناگاه دیدم عمه‏ ام نزد من آمد و در حالى كه گریه می كند می گوید برخیز تا برویم من برخاستم و گفتم: اى عمه؟ آیا پارچه‏ اى هست كه من سر خود را از نظر بینندگان به وسیله آن بپوشانم؟ فرمود: دختر جان! عمه‏ ات مثل تو می باشد! من نگاه كردم و سر او را نیز برهنه دیدم، دست او به وسیله ضربه سیاه شده بود ... (1)

پي نوشت:
1. علامه مجلسى‏،بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،ناشر: اسلاميه‏، تهران‏،ج 45،ص60 و 61.

صفحه‌ها