پرسش وپاسخ
۱۳۹۰/۱۰/۲۴ ۲۳:۴۰ شناسه مطلب: 59137
چرا از حضرت زینب و حضرت ابوالفضل (علیهما السلام) در زیارت عاشورا نام برده نشده است؟
پاسخ:
دو زیارت به نام زیارت عاشورا داریم، که یکی معروف است و یک صد لعن و سلام دارد و دیگری زیارت عاشورای غیر معروف. در زیارت عاشورای غیر معروف، سلام به حضرت اباالفضل (ع) نیز هست" السَّلَامُ عَلَى الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ الشَّهِيد"(1)
اما در زيارت عاشوراي معروف نظر اصلي زيارت كننده حضرت امام حسين (ع) است. لذا ضرورت ندارد كه در اين زيارت نام همه را به صورت مستقل ذكر كنند و در اين ميان خود حضرت اباالفضل (ع) زيارت مستقل دارد. البته از دیگران به صورت غیر مستقل و با عنوان «اصحاب الحسین» یاد شده است که حضرت زینب (س) و حضرت اباالفضل (ع) را نیز شامل می شود.
پی نوشت:
1. محدث نورى، مستدرک الوسائل، چ مؤسسه آل البيت(ع)،قم 1408 ه ق،ج10،ص 415.
۱۳۹۰/۱۰/۲۴ ۲۳:۳۷ شناسه مطلب: 59136
با سلام اگر پس از نزدیکی ، ادرار کرده و مجاری بول را نیز با فشار خارج نموده و سر آن را نیز فشار دهیم، و غسل نماییم، سپس آبی از بدن خارج شود تکلیف آن آب چیست؟ اگر آن آب چسبناک بوده و احتمال بدهیم که باقی مانده منی باشد (با اینکه آن را در آن زمان کاملا تخلیه کرده ایم) که بیرون نیامده تکلیف چیست؟
آب خارج شده در فرض سوال پاک می باشد و وضو و غسل را باطل نمی کند.(1)
با توجه به اینکه او بول کرده و استبرا نیز کرده است و یقین به منی و بول بودن آن مایع ندارد، رطوبت خارج شده، پاک می باشد.
پی نوشت :
1. آیت الله بهجت، توضیح المسائل، م351.
۱۳۹۰/۱۰/۲۴ ۲۳:۱۴ شناسه مطلب: 59131
با سلام،
آیا این سخن (اگر تمام مردم بر ولایت علی علیه السلام جمع می شدند آتش را نمی آفریدم) حدیث قدسی است؟
آیا اهل سنت هم آن را روایت کرده اند، اگرچنین است چه توجیهی می کنند؟
پاسخ:
در کتاب أمالي شيخ صدوق (ره) آمده که ابن عباس از رسول خدا (ص) نقل مي کند که خداوند عزوجل فرموده:
« لَوِ اجْتَمَعَ النَّاسُ كُلُّهُمْ عَلَى وَلَايَةِ عَلِيٍّ -ع- مَا خَلَقْتُ النَّار» (1)
«اگر همه مردم بر ولايت علي (ع) متفق بودند من دوزخ را نمى آفريدم»
طبق جستجويي که در منابع أهل سنت داشتيم اين حديث را در منابع آنها نيافتيم.
پي نوشت ها:
1. شيخ صدوق، أمالي الصدوق، تهران، كتابخانه اسلاميه، 1362ش، ص: 657.
۱۳۹۰/۱۰/۲۴ ۱۳:۴۰ شناسه مطلب: 59088
سندیت این حدیث را میخواستم ( از دنیا سه چیز را دوست دارم: زنان، بوی خوش و نماز را که نور چشم من است)
اين حديث در منابع شيعه توسط شيخ صدوق (ره) در کتاب خصال (1) نقل شده و در آنجا اسامی روايان اين روايت ذکر شده است.
هر چند اين حديث از نظر بررسي هاي علم رجال و درايه ضعيف محسوب مي شود اما از آنجا که ناظر به مسائل أخلاقي است علماء نسبت به سند آن چندان حساسيتي نشان نمي دهند.
بسياري از مستحبات و مكروهات داراي دليل و روايتي قوي و قطعي نيستند. ولي در عين حال فقهاء به استحباب يا كراهت آنها فتوا داده اند و دليل اين مطلب هم اين است كه فقهاء در ادله مستحبات تسامح به خرج مي دهند و آن دقت هايي كه در كشف حكم الزامي به خرج مي دهند را در امور استحبابي لازم نمي دانند و علت اين تسامح هم روايات متعددي است به «اخبار من بلغ» مشهور شده است.
در يكي از اين أحاديث در حديث صحيحي هشام بن سالم از امام صادق(ع) نقل مي كند كه حضرت فرمود:« مَنْ سَمِعَ شَيْئاً مِنَ الثَّوَابِ عَلَى شَيْءٍ فَصَنَعَهُ كَانَ لَهُ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ عَلَى مَا بَلَغَهُ»(2) «يعني كسى كه ثوابى را بر عملى بشنود و آن را بجا آورد، ثواب آن را ببرد. گر چه چنان كه به او رسيده نباشد.»
از سوي ديگر بايد توجه داشت که ضعف حديث به معناي جعلي بودن حديث نيست و نبايد اين دو (ضعيف بودن و جعلي بودن) را با هم خلط کنيم زيرا حديث ضعيف، حديثي است كه صدور آن از معصوم اثبات نشده، (گرچه ممكن است در واقع صادر شده باشد) ولي حديث جعلي حديثي است كه عدم صدور آن از معصوم اثبات شده است و نمي تواند از معصوم صادر شده باشد.
پي نوشت ها:
1. شيخ صدوق، خصال، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1362ش،ج1، ص: 165.
2. كليني، محمد بن يعقوب، كافي، اسلاميه، 1362ش، ج2، ص 87.
۱۳۹۰/۱۰/۲۴ ۱۲:۰۳ شناسه مطلب: 59076
در حالیکه امام علی (علیه السلام) در کوفه به شهادت رسیدند، اما مزار ایشان در نجف اشرف است. چطور این موضوع اتفاق افتاده؟ نظر شما در مورد مقبره ای منسوب به ایشان در شهر مزار شریف افغانستان چیست؟
پاسخ:
در مورد محل دفن امام علی (ع) در منابع معتبر آمده است:
حسن و حسین (علیهما السّلام) غسل دادن و کفن کردن امام علی (علیه السلام) را به دستور حضرت انجام دادند، جنازه آن بزرگوار را (پس از غسل و کفن کردن) به جانب نجف کوفه بردند و در آن جا دفن کردند، جاى قبرش را پنهان کردند، این کار طبق وصیتى بود که حضرت به دو فرزندش فرمود، زیرا روى کار آمدن بنى امیه را پس از او و عقاید آن ها را در دشمنى با خودش می دانست، از سرانجام کارشان آگاه بود، می دانست که اینان به واسطه سوء نیت (و ناپاکى دلى) که دارند تا آن جا که بتوانند از کردار زشت و گفتار نابهنجار فروگذار نخواهند کرد (از قبر و جنازه حضرت نیز دست بردار نخواهند بود). پیوسته قبرش پنهان بود، تا اینکه حضرت صادق جعفر بن محمد (علیهما السلام) پس از نابودى بنى امیه و روى کار آمدن بنى عباس آن را نشان داد، در آن هنگام که منصور دوانیقى در شهر حیره (که در سه منزلى کوفه بود) توقف داشت، و امام صادق براى دیدار او می رفت (در سر راه) آن قبر شریف را زیارت کرد، شیعیان آن مکان را شناختند و دانستند که آن جا مزار حضرت است.(1 ). درضمن فاصله کوفه -درآن زمان -تا نجف حدودهفت کیلو متر بود.
آنچه که دربرخی گزارش ها -مبنی بر اینکه قبر علی (ع) درمزارشریف است- آمده است، صحت ندارد، زیرا این امر با آنچه که در منابع معتبر آمده است تعارض دارد، افزون بر آن اگر چنین مطلبی واقعیت داشت باید علما این مطلب را تأیید می نمودند، وحال اینکه چنین نیست البته برخی مردم افغانستان عقیده دارند که قبر علی (ع) از نجف به این مکان انتقال داده شده است، اما این تصور خلاف عقیده شیعه وسنی است، چون عقيده شيعه متفقاً و علماي اهل سنت بر اين است كه جسد مطهر حضرت در نجف اشرف مدفون است و به هيچوجه هم نقل نشد. جهت آگاهی بیشتر به آدرس زیر مراجعه فرمایید:
مجله مجموعه حكمت دوره چهاره شماره 1 ارديبهشت ماه سال 1339ش.
پی نوشت:
1 . شیخ مفید، ارشاد ،ترجمه رسولى محلاتى، اسلامیه، ج1،ص9.
۱۳۹۰/۱۰/۲۳ ۲۱:۲۹ شناسه مطلب: 59036
بسم الله الرحمن الرحیم. سؤال من این است که وقتی می گوییم معصوم از معرفت و محبت بسیار بالا نسبت به خداوند متعال برخوردار است، به گونه ای که حقیقت گناه را می بیند و از طرف دیگر وسوسه شیطان هم در او راه ندارد. خوب اگر شخص دیگری هم چنین بود او هم معصوم از گناه می شد و اینکه بگوییم معصوم با اختیار گناه نمی کند، فضیلتی را ثابت نمی کند، زیرا تمام مقدمات آن غیراختیاری است و نیز نمی توان گفت مقدمات آن را خودشان فراهم کرده اند زیرا مثل امام زمان (عج) ده سال قبل از بلوغ به امامت رسیده است.
پاسخ:
ائمه معصومين به لحاظ شخصيتي و رفتاري افرادي بودند كه اگر خداوند متعال آنها را دقيقا مانند ساير انسانها خلق مي نمود و بدون داشتن ملكه عصمت بوجود مي آمدند، اگر چه ديگر معصوم نبودند و احتمال سر زدن خطا و گناه سهوي از آنها وجود داشت لكن آنها به قدري در مسير اطاعت خداوند جدي بودند كه در عين حال كه معصوم نبودند در مقايسه با ساير افرادي كه شرايطي مساوي با آنها داشتند خطا و گناه كمتري مرتكب مي شدند و از محارم الهي بيشتر دوري مي كردند و به تعبير ديگر بيشترين پايبندي را بر عهد و پيمان الهي از خود نشان مي دادند، به همين جهت خداوند متعال كه با علم نامحدود خود از قبل از خلقت آنها وجود چنين همت و عزمي را در آنها خبر داشت و مي دانست كه در صورت اعطاي مقام عصمت به ايشان، آنها در عمل به آن پايبند خواهند بود جهت آماده سازي آنها به عنوان هدايت كنندگان بشريت، اين برتري آنها را با اعطاي علم ويژه به آنها تكميل نمود و از بدو تولد به مقام عصمت رسانيد، لذا اگر چه اصل داشتن علم ويژه و رسيدن به مراتب بالاي عصمت به اراده خود آنها نبود و طبيعتا در اين حد، ذاتا براي آنها كمال اختياري محسوب نمي شود اما نبايد اين حقيقت را ناديده گرفت كه انتخاب آنها از جانب خداوند بر اساس شايستگي انتخابي خود آنها مي باشد كه خداوند از قبل از خلقت ظاهري آنها، به آن آگاه بود، اين فضيلتي است كه در ديگر انسانها وجود نداشت و به همين دليل انتخاب ائمه از جانب خداوند و وجود ملكه عصمت در آنها در نهايت فضيلتي انتخابي براي آنها محسوب مي گردد كه ديگران اگر هم به چنين علمي مي رسيدند باز هم در حد ائمه (ع) پايند به آن باقي نمي ماندند لذا اگر به فرازهاي اوليه دعاي ندبه دقت فرمائيد همين فرايند انتخاب آنها را مشاهده مي فرمائيد:« اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُكَ فِي أَوْلِيَائِكَ الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ .... بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ ... وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ ... »؛« پرودرگارا تو را ستايش مى كنم براى هر چه كه در قضا و قدر تقدير كردى بر خاصان و محبانت يعنى بر آنان كه وجودشان رابراى حضرتت خالص و براى دينت مخصوص گردانيدى... بعد از آنكه زهد در مقامات و لذات و زيب و زيور دنياى دون را بر آنها شرط فرمودى... و تو هم مىدانستى كه به عهد خود وفا خواهند كرد پس آنان را مقبول و مقرب درگاه خود فرمودى و... »(1) نتيجه اين كه خداوند با علم نا محدود خود در بين بشرها ائمه (ع) را از همه برتر ديد و ملكه عصمت را به عنوان فضيلت به آنها عرضاني داشت خدا مي ديد كه بيشتر راه را آنها با اختيار خود حركت مي كنند و از آنجا كه قرار بود اين ها امامان مردم باشند ملكه عصمت را افزون بر آنچه خود سير كرده بودند به آنها عطا فرمود و آنها را امام مردم قرار داد.
پي نوشت:
1.شيخ عباس قمي، مفاتيح الجنان، دعاي ندبه ،ص974،دفتر نشر فرهنگ اسلامي،1370ش
۱۳۹۰/۱۰/۲۳ ۱۳:۰۹ شناسه مطلب: 58996
۱۳۹۰/۱۰/۲۳ ۱۱:۴۴ شناسه مطلب: 58990
با سلام، سئوال من این است که: آیا می شود دختر مسیحی را در مسجد سئول در کره جنوبی مسلمان کرد؟ !!!
آیا مسجد شیعه و سنی داریم؟ اگر داریم و مساجد کره برای سنی ها باشد آیا من می توانم در آنجا عقد اسلامی انجام دهم؟
من خودم شیعه هستم و اطلاعات دینی ضعیفی دارم. به این دختر یک سالی هست که علاقه مندم و اینجانب در حال حاضر دانشجوی دکترا هستم ... شدیدا به کمک فکری نیار دارم .... ممنون
پاسخ:
مسلمان کردن دیگری در هر جایی امکان دارد.
همچنین فرقی بین مسجد اهل سنت و مسجد شیعیان وجود ندارد و می توانید عقد را در آنجا جاری کنید.
۱۳۹۰/۱۰/۲۳ ۰۱:۳۷ شناسه مطلب: 58969
سلام چگونه می توان به دلیل عقلی زیر مبتنی بر نفی ولایت تکوینی معصومین پاسخ داد؟
معصومین دارای جسم هستند پس محدود به زمان و مکان هستند در نتیجه در آن واحد در چندین مکان نمی توانند قرار بگیرند پس چگونه ولی همه موجوداتند و این که در زمان مرگ هرکس بالای سر او حاضر می شوند ممکن است چندین نفر در یک زمان بمیرند و با طرح این اشکال چنین چیزی چگونه امکان دارد؟
پاسخ:
درباره فراز اول پرسش باید گفت:
اولا: ولایت تکوینی مربوط به ساحت روحی انسان کامل است و نه جنبه جسمانی او و جنبه جسمانی او هرگز مانع تجلی کمالات روحی او نمی گردد.
ثانیا: حکیم نامدار جناب فارابی در کتاب فصوص الحکم در این باره سخنی شنیدنی دارد: نبی از نیروی قدسی برخوردار است. از این رو همان گونه که بدن آدمی در برابر روح او فروتن است و روح هر گونه تصرفی که بخواهد میتواند در بدن داشته باشد، عالم خلقت نیز در پیشگاه انسان کامل به همین میزان فروتن است. او هرگونه که بخواهد و صلاح بداند به اذن الهی میتواند در عالم تصرف کند.(1)
حکیم و عارف بزرگ امام خمینی (ره) نیز در این باره مي فرمايند: انسان کامل دارای اراده کاملهای است که به نفس اراده، انقلاب در عناصر پدیدههای خلقت به وجود میآورد و عالم طبیعت در پیشگاه اراده او خاضع است، و به طور کلی هیولای عالم امکان تحت تسخیر ولی الله است. هر گونه که بخواهد، به اذن در آن تصرف میکند، چون او از اسم اعظم برخوردار است.(2)
قرآن کریم نیز وقتی معجزات حضرت عیسى و برخی انبیا دیگر را نقل کرده، روی این تعبیر تکیه دارد که آن کارهای خارق العاده به اذن الله انجام میشود.(3)
در کلام نورانی امیرمؤمنان آمده:
«والله ما قلعتُ باب خیبر وقذفت بها أربعین ذراعاً لم یحس به أعضائی بقوّة جسدیة ولا حرکة غذائیة ولکن اُیّدتُ بقوّة ملکوتیّة ونفس بنور ربّها مضئة؛(4) سوگند به خدا که در خیبر را از جا کندم و چهل ذراع دور انداختم، ولی نه با نیروی بدنی و حرکت غذایی، بلکه با نیروی ملکوتی و نفسی که با نور پروردگارش روشن است، انجام دادم».
با توجه به این گونه آموزههای دینی معلوم میشود که قدرت غیبی و ولایت تکوینی اولیای الهی، جلوهای از ظهور قدرت و ولایت الهی است. آنها به عنوان خلیفه خداوند و به اذن الهی کارهای خارقالعاده را انجام میدهند. تردیدی در اعجاز و کرامات آنها نیست. و از همین روست که ولی و اختیار دار همه موجودات در هر دو ساحه تکوین و تشریع است .
درباره فراز دوم پرسش باید گفت: در جای خود به تفصیل بیان شده که بر اساس آموزه های دینی هر گاه مؤمن را ساعت احتضار برسد، رسول خدا (ص) و امیرمؤمنان فاطمه زهرا، امام حسن و امام حسین و سایر ائمه از فرزندان او (ع) به همراه میکائیل و اسرافیل و جبرئیل و عزرائیل (ع) بر بالین محتضر مومن حاضر می شوند. (5) اما این که چگونه در یک آن بر بالین چندین محتضر در چندین مکان حاضر می شوند؟ باید توجه داشت که حضور آنها حضور فيزیکی و جسمانی نیست. بلکه حضور و تجلی معنوی و روحی است. چه این که ممکن است مراد از حضور آن حضرات تمثل وجودی آنان برای محتضر باشد که هیچگونه محذوری در این باب وجود ندارد که در یک آن در چندین مکان متمثل شوند و برای مومن در چندین مکان تمثل یابند. تفصیل این مسأله را در منبع ذیل جویا شوید.(6) ولی به اختصار باید گفت در صحیفه امام سجاد (ع) درباره نحوه حضور عزرائیل آمده:
فرشته مرگ برای گرفتن روح محتضر از ورای حجابهای غیب بر او تجلی میکند».(7)
بر اساس این گونه روایات معلوم میشود همان طور که جناب عزرائیل به صورت تمثل حاضر میشود وجود نوری انسان کامل نیز بدلیل این وجود نوری شان فرا زمانی و فرا مکانی است. لذا به لحاظ این ساحه از وجود محدود به زمان و مکان نیست از این رو همزمان در چندین محل می تواند حضور یابد.
پینوشتها:
1. صادقی، انسان کامل از نگاه امام خمینی، نشر پژوهشگاه علم و معارف اسلامی، قم 1387ش،ص 119،
2. همان، ص 119.
3. آل عمران (3) آیه 49 و مائده (5) آیه 110.
4. محمد طبرسی بشارة المصطفى لشیعة المرتضى، نشر اسلامی قم22 14 ص 294.
5. کلینی، کافی ،نشر دار الکتب الاسلامیه تهران 1380 ق، ج 3 ، ص127 .
6. ر،ک : صادقی، سیمای اهل بیت در عرفان امام خمینی نشر موسسه امام خمینی 1387 ش، ص186 .
7. صحیفة سجادیه. نشر موسسه فیض الاسلام تهران دعای 43.





