پرسش وپاسخ
۱۳۹۰/۰۳/۰۹ ۱۴:۴۵ شناسه مطلب: 34294
با سلام. ممنون از پاسختون.سوال من فقط همين نبود.خيلي سوال در مورد استمنا دارم.يه سوال ديگه.واسه چي استمنا حرامه؟
هنگامی که از حضرت صادق (ع)در مورد استمنا مى پرسند، مى فرماید: گناه بزرگى است که خداوند در قرآن مجید از آن نهى فرموده و استمنا کننده مثل این است که با خودش نکاح (زنا)کرده باشد. اگر کسى را که چنین کارى مى کند بشناسم، با او هم خوراک نخواهم شد.(1)
خود ارضایی آثار و عواقب نامطلوبی بر جسم و روان انسان ایجاد می کند که توضیح آن در ذیل می آید، در عین حال موجب می شود که انسان ها با روی آوردن به این عمل و عادت به آن، انگیزه و توانایی جسمی و روحی لازم برای ازدواج را از دست داده و این مسئله تهدیدی برای روند طبیعی تولید نسل بشری خواهد شد.
خود ارضایی از دیدگاه پزشکان
از دیدگاه پزشکان استمنا آثار زیانباری بر جسم و روح و روان وارد می سازد :
الف. آسیبهاى جسمانى استمنا
1. ضعف و تحلیلِ قواىِ جسمانى
کاهش انرژى جسمانى بدن از زیان های مهم و جبرانناپذیر خودارضایى است. احساس خستگى عارضه طبیعى انزال است. اگر خودارضایى در شبانه روز به دفعات تکرار شود ، احساس خستگى در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتیجه به مرور زمان ضعف و بى حالى در فرد تثبیت شده و یک طبیعت ثانوى براى او ایجاد مىکند. کاهش و تخلیه مکرر قواى جسمانى به ضعف عمومى و دائمى بدن و بالاخره به پیرى زودرس مىانجامد.
... وقتى قلم به دست مىگیرم ،زود خسته مىشوم و قدرت نوشتن ندارم، ناچار قلم را روى زمین مىگذارم تا وقتى که دستم کمى قدرت پیدا کند و دوباره بنویسم. «نامهاى از یک جوان»
... آن چه امروز برایم باقى مانده است (از ناحیه این عمل) جسمى نحیف و درهم شکسته است.«نامهاى از یک جوان».
... با این که ورزشکارم ،زانوهایم مرتب سست مىشود. «پسرى 18 ساله»
من که دخترى پر جنب و جوش و داراى چهرهاى روشن بودم، کم کم به دخترى بى حال، کم تحرک و رنگ پریده مبدل شدم.
«دخترى 15 ساله، کلاس اول تجربى»
لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى،ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تیرگى چهره، از نشانهها و عوارض ضعف جسمانى است.
متأسفانه ضعف جسمانى به همین جا ختم نمىشود بلکه کل بدن را ساقط مىکند. شخصى که مبتلا به این عمل شود، رفته رفته ضعف شدید در خود احساس کرده، کمر درد او را آزار می دهد تا این که به فلج عمومى بدن مبتلا می شود.
2. ضعف بینایى
خود ارضایى به تدریج در نور چشم و قدرت بینایى اثر مىگذارد و آن را کاهش مىدهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى به درجات و شدت خودارضایى دارد و این به حدى است که گاه به نابینایى منجر مىشود.
با این که اهل ورزش هستم،چشمانم خسته مىشود و جلو چشمم تیره و تار مىشود،به حدى که سرگیجه مىگیرم، آیا این از عوارض خودارضایى است؟«نامهاى از یک پسر 18 ساله»
جوانى که هشت سال مبتلا به خودارضایى بود ،وقتى مىخواست کتابى را بخواند،چشم هایش سیاهى مىرفت، حدقههاى چشم او بیش از حد معمول گشاد و باز شده بود و در چشمهاى خود درد شدید احساس مىکرد. (به نقل از مشکلات جنسى نسل جوان).
روزى در یکى از خیابانها چشمم به جوانى حدوداً بیست و پنج ساله افتاد که در اثر نابینایى به همراه برادرش حرکت مىکرد، چون با برادرش آشنا بودم،جلو رفتم و سؤال کردم: چرا چنین شده؟ گفت: او مبتلا به انحراف جنسى (خودارضایى) بوده و دست از این کار برنداشته است تا به این روز افتاد. (همان).
3. آسیبپذیرى در برابر بیمارى ها
تحلیل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بستر پذیرش سایر بیمارىها را فراهم مىآورد. جسمى که با خود ارضایى ضعیف شده است، نمىتواند در مقابل میکروب ها و ویروس ها از خود دفاع کند. جوانى مبتلا به این عمل شوم بود، در همین حین به یکى از بیمارىهاى همراه با تب دچار شد و در همان حال خودارضایى مىکرد، در روز ششم بیمارى کاملاً ضعیف شده بود و در نتیجه مرد.
4. آسیب دستگاه تناسلى و ناتوانىهاى جنسى و تولید مثل خودارضایى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود برجاى مىگذارد. دکتر «هوچنین سون» معتقد است که عموم ناراحتىهاى مربوط به دستگاه تناسلى از آثار خودارضایى است. بعضى ازاین اثرات عبارت اند از:
تورم غدد وذى
تورم کانال نطفه
تورم قسمت پایینى و عقب کانال ادرار
شل شدن عضلات تناسلى
خروج بى اختیار منى با کوچک ترین حادثه
ایجاد قاعدگى نامنظم و خروج ترشحات چرکى و احساس درد هنگام قاعدگى در دختران
از بین رفتن پرده بکارت
ارضاى ناکامل جنسى و از دست دادن لذت مقاربت بعد از ازدواج
ناتوانى و تأخیر تولید مثل به خاطر ضعف مکرر دستگاه تناسلى و انزال زودهنگام
بیماری هاى مقاربتى
عقیم شدن
5. آسیب مراکز عصبى و غدد در مغز
در اثر خودارضایى و تحریک زیاد، هیپوتالاموس آسیب مىبیند. مغز و مراکز حساس دیگر مکرراً دچار کاهش نسبى جریان خون مىشوند و از این طریق آسیبهاى جبرانناپذیر و بر آنها وارد مىشود. تخلیههاى مکرر عصبى، موجب ضعف اعصاب مىشود. خودارضایىهاى مکرر، مرکز عصبى را دچار حساسیت و ضعف و خستگى و اختلال مىسازد. به گفته یکى از دانشمندان، خود ارضایى موجب ضعف قواى شهوانى و بى رمق و بى جان شدن آن ها مىشود.
به طور کلى اختلال قواى بینایى، شنوایى (مثل صداى زنگ در گوش و وز وز شنیدن) و... از ضعف و اختلال اعصاب است.
... قسمتهاى عمده بدن من یعنى قلب و اعصابم به هم ریخته است. «نامهاى از یک جوان»
اى جوان عزیز!
به خود آى و این آسیبها را جلوى چشم خویش تصور کن و با تأمل در این منظره نامطلوب و غیرقابل قبول، خود را از دام این بلا نجات بده.
کم خونى؛
کم اشتهایى و مشکلات گوارشى؛
کم خوابى و اختلال در خواب؛
تنگى نفس؛
سر درد و سرگیجه؛
پیدایش تغییرات در نخاع و ستون فقرات.
همگى از آسیبهاى جسمى خودارضایى هستند.
ب. آسیبهاى روحى - روانى
1. ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمرکز فکرى
همان گونه که گذشت، یکى از پى آمدهاى خودارضایى، ضعف و تحلیل قواى جسمانى است و این به نوبه خود ناشى از اختلال در عملکرد سیستم مغز و اعصاب است. اختلال در این سیستم موجب مىشود که بخش حافظه کارایى لازم را نداشته باشد.
علاوه بر این، شخصِ مبتلا به خودارضایى به خاطر تمرکز در این عمل و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسى، حواس پرت و ناتوان در تمرکز فکرى است که این خود عامل دیگرى براى کاهش مستمر حافظه است.
از عوامل حفظ و تقویت حافظه آن است که فرد به کارهاى علمى و فکرى مشغول باشد ،در حالى که شخص خودارضا از کارهاى علمى و فکرى باز مىماند و این خود عامل دیگرى براى ضعف حافظه چنین اشخاصى است.
... استعداد کافى داشتم و تحصیل مىکردم اما اکنون استعدادم کم شده و مطالب را درست درک نمىکنم و با فشار و سختى به تحصیل ادامه مىدهم. «نامهاى از یک دانشآموز»
2. اضطراب
دلهره و دلواپسى از ویژگىهایى است که فرد خودارضا را رها نمىکند. او مرتب با خود درگیر است و نمىتواند با خود کنار آید. افکار آشفته، وسواس فکرى، بى ثباتى، درهم ریختگى فکرى دامنگیر اوست: «نکند کسى بفهمد»، «کى و چگونه این کار را تکرار کنم»، «کى مىشود نجات پیدا کنم» و.. لحظهاى آرام و قرار ندارد.، سرزنش و تحقیر خود به علت ارتکاب گناه، شخصیت او را در هم مىکوبد. گاهى تأخیر در ترک و این که بعد از ترک چه مىشود، امان او را مىگیرد.
... آیا با ترکِ خودارضایى باز هم علائم آن باقى مىماند. «امضا: همدم مرگ»
... آیا پس از ترک مىتوانم ازدواج کنم و صاحب فرزند شوم؟ آیا بخشوده خواهم شد؟ «نامهاى از یک جوان»
آن چه امروز از این عمل برایم باقى مانده است، روحى متزلزل و بغض و نفرتى متراکم است. «نوجوان 17 ساله تهرانى»
3. افسردگى
بى احساسى و بى تفاوتى، بى نشاطى و بى ذوقى، سستى و گوشهگیرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى، ورزشى، مسائل معنوى و... همگى از نشانههاى بارز و حتمى افسردگى است.
4. پرخاشگرى و بداخلاقى
شخصِ خودارضا نسبت به کوچکترین محرک محیطى حساس است. حوصله گفت و گو با دیگران را ندارد، زود رنج است و سریعاً از کوره در مىرود، به نور زیاد، صدا، رفت و آمد و... حساسیت فوقالعاده دارد.
5. یأس از زندگى
... در سنین 16 یا 17 سالگى دو مرتبه دست به خودکشى زدم ولى موفق نشدم. اکنون در میان طوفان مرگبارى به این سو و آن سو مىروم، شاید هم یک سویش نابودى باشد. «نامهاى از یک جوان»
... تصمیم گرفتهام اگر راهى برایم نباشد ،خودکشى کنم.... «دختر 18 ساله تهرانى»
6. از بین رفتن خلاقیتها، توانایىها و سرکوب شدن استعدادها.
7. عدم میل به تحصیل، مطالعه، تحقیقات علمى و فعالیتهاى فکرى.
8. هوسباز و بىبند و بار شدن و اعتیاد به ارضاى جنسى نامشروع.
9. بى عاطفه، کم رو و خجل.
10. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بین رفتن صفاى دل و بى علاقهگى نسبت به امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و... .
12. احساس گناه، عذاب وجدان.
ج) آسیبهاى اجتماعى
خودارضایى یک حس گریز از اجتماع پدید مىآورد که در اثر افراط و تکرار در فرد ریشهدارتر خواهد شد. فرد در گوشهاى خود را منزوى و به افکار دور و دراز مىپردازد. توجه به لذات شخصى، سبب سستى روابط اجتماعى مىگردد و حیات جمعى را دچار خطر مىسازد. فردِ خودارضا به غیر از میل به انزواجویى در عرصه اجتماعى نیز با مردم جوششى ندارد و از زندگى جمع احساس لذت نمىکند. نه تنها شخصیت اجتماعى و انسانى چنین افرادى تدریجاً متزلزل شده بلکه جامعه نیز از وجود نیرو جوان و پرانرژى محروم می گردد و در دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعى مىشود.
این دسته از آسیبها عبارت اند از:
1. بى آبرویى؛
2. مشکلات خانوادگى؛
3. انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشکل دوست یابى؛
4. مشکلاتى در ازدواج از قبیل:
عدم پذیرش در خواستگارى
اکنون خواستگاران فراوانى دارم که هر یک از دیگرى بهتر هستند. به دلیل همین مسئله (خودارضایى و از دست دادن بکارت) مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم بدون اینکه پدر و مادرم علت نپذیرفتن من را بدانند.
«دخترى 18 ساله از تهران»
بر اثر خودارضایى دامنم لکه دار شده و حالا خواستگاران فراوانى دارم که هرکدام از دیگرى بهتر است. به من بگویید چه کار کنم.
«نامهاى از یک دختر جوان»
بى میلى به ازدواج و تأخیر در آن
بى میلى به همسر
ناتوانى در مقاربت صحیح و ارضاى جنسى خود و همسر
ناسازگارى خانوادگى
سرد بودن کانون خانواده
ناتوانى در برابر مشکلات و سختىها پس از ازدواج
طلاق و متزلزل شدن کانون خانواده
5. افت تحصیلى
این کار روى تحصیلات من به شدت اثر گذاشت، من که تا سال سوم راهنمایى جزء شاگردان خوب کلاس بودم، در سال سوم راهنمایى، ثلث اول یک تجدیدى آوردم. «دختر 15 ساله»
6. بزهکارى
7. عدم علاقه نسبت به فداکارى و خدمتگزارى به همنوعان و...
8. لذت نبردن از دوستىها و مهر و محبتها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بریدن از آنان.
9. از بین رفتن عزت، پاکدامنى، شرف و حیا.
10. انحطاط و انحراف فکرى و عملى خود و به انحراف کشیدن دیگران.
11. ایجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نوامیس دیگران.
12. سوء استفاده جنسى و تجاوز به کودکان.
13. ترویج و اشاعه فحشا و منکرات.
14. شیوع بیمارىهاى مقاربتى در جامعه.
15. حسادت و بدبینى.
د) آسیبهاى معنوى و اخروى
د) آسیبهاى معنوى و اخروى:
همه آسیبهاى سه گانه که سخن از آنها به میان رفت، قابل اصلاح و جبران است اما آسیب معنوى به این راحتى قابل جبران نیست ،چون اولاً: آسیب به قلب و دل است که هیچ کدام از ابعاد وجود آدمى به ارزش، کارایى، حساسیت و لطافت قلب و دل او نیست. به تعبیر قرآن و روایات اسلامى، گناه به انسان سرازیر مىشود و آن را فاسد و از کار مىاندازد.
دوّم: این آسیب فقط دنیوى نیست.
قرآن کریم مىفرماید: چنین نیست که بعضى خیال مىکنند، بلکه اعمال خلافشان چون زنگارى بر دلهایشان نشسته، از درک حقیقت واماندهاند: «کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون».(2)
آرى، بدترین اثر گناه، تاریک ساختن قلب و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است. گناهان از اعضا و جوارح سرازیر قلب مىشو د.
مرحوم علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مىفرماید: از آیه سه نکته استفاده مىشود:
1. اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس و روح انسان مىدهند؛
2. این نقش و صورت خاص، مانع آن است که نفس آدمى حق و حقیقت را درک کند؛
3. نفس آدمى به حسب طبع اولیهاش صفا و جلایى دارد که با داشتن آن، حق را آن طور که هست درک می کند. قلب از دیدگاه قرآن جایگاه مهمى دارد. قرآن کریم اولاً: قلب را مهمترین مرکز شناخت در انسان معرفى مىکند
دوم: بیمارى قلب را مهمترین بیمارى به حساب مىآورد و از این بیمارى به تعابیر مختلف و عجیب یاد مىکند: قلب بیمار، قساوت قلب، انحراف قلب، زنگار قلب، کور شدن قلب، قفل شدن قلب و بالاخره از همه مهم تر مردن قلب. جمعاً بیش از هفتاد و دو مورد آمده است.
در اهمیت گناه از دیدگاه اسلام همین بس که اسلام اولاً: کیفر و اثر آن را منحصر به دنیا نکرده است.(3)
دوم: از اندیشه و فکر گناه هم منع کرده است تا گناه را از سرچشمه خشک کند. على (ع) مىفرماید: کسى که در انجام گناه زیاد فکر کند، بالاخره به گناه کشیده مىشود (4).
سوم: از گناه به عنوان درد و بیمارى یاد کرده است. على (ع) : براى دلها بیماریى، دردناکتر از گناه نیست.(5)
چهارم: از رفاقت و دوستى با گنهکار و شرکت در مجالس گناه به شدت نهى کرده است. على (ع) فرمود: بر فرد مسلمان شایسته نیست که با گنهکار طرح رفاقت و دوستى بریزد.
پنجم: ترک گناه را بهترین عبادت برشمرده است. على (ع) فرمود: برترین عبادت، دورى گزیدن از گناه است.
اینها بخش بسیار اندک از هشدارهایى است که اسلام براى دفع اثر زیانبار گناه به انسانها داده است.(6)
براى این که به تأثیر گناه بر دل و قلب بیشتر پى ببریم، به عنوان نمونه به ذکر چند روایت اکتفا مىکنیم:
رسول اکرم (ص) مىفرماید: وقتى مؤمن گناهى را مرتکب مىشود، لکه سیاهى در قلبش پیدا مىشود که اگر دل از آن بکند و توبه کرده و از خداوند آمرزش طلبد ،دوباره قلبش شفاف مىشود و اگر گناه را ادامه دهد، سیاهى تمام قلبش را فرا مىگیرد.(7)
رسول گرامى اسلام(ص): وقتى حرامها نادیده گرفته شود و کسى مرتکب آنها شود، خداوند طورى بر دلش مهر مىزند که بعد از آن، دیگر قدرت درک و فهم را نداشته باشد.(8)
ظرف، وقتى وارونه شود هیچ چیز در آن قرار نمىگیرد. قلب هم در اثر گناه طورى وارونه مىشود که دیگر علم و حقیقت در آن جاى نمىگیرد.
خودارضایى هم که اسلام به شدت از آن نهى کرده است، شاید از همین باب باشد که اثر در قلب و دل آدمى مىگذارد . آثار روحى و روانى خودارضایى که در بخش (ب) بیان گردید، عمدتاً از همین بیمارى دل ناشى مىشود. در این جا چند روایت در مورد اثر معنوى گناه خودارضایى بیان مىکنیم.: به امید آن که تو اى جوان عزیز و برومند، اى که چشم امید پدر ومادر و جامعه به توست، اى آینده ساز خود و جامعه اسلامى به خود آیى و تا دیر نشده خود را از این مهلکه و باتلاق نجات دهى، بدان که مىتوانى، حتماً مىتوانى!
1. امام صادق(ع) فرمود: روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفتگو نمىکند و از چشم خدا مىافتد.(9)
2. رسول خدا(ص) : لعنت خدا و ملائکه خداوند و تمام بشر بر شخص خودارضا است.(10)
3. رسول خدا(ص) : کسى که خودارضایى مىکند، ملعون است. (11)
4. امام صادق(ع) : خودارضایى گناه بزرگى است که خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است.(12)
5. امام صادق(ع) : براى کسى که خودارضایى کند، در قیامت عذاب دردناکى در نظر گرفته شده است.
در پایان توجه شما را به تحقیقى که حاصل بررسى 400 نامه رسیده از نوجوانان کشور به برنامه آینده سازان صداى جمهورى اسلامى در دى ماه 1367 است جلب مىکنیم. طبق این تحقیق افرادى که مبتلا به خودارضایى مىباشند. به ناراحتىهاى زیر مبتلا گشتهاند:
1. ضعیف شدن چشم؛ 2. لاغر شدن صورت؛ 3. ضعف اعصاب؛ 4. تحلیل رفتن بدن؛ 5. سردرد و سرگیجه؛ 6. سرماخوردگى زود به زود؛ 7. کم خونى؛ 8. سست شدن زانو؛ 9. سیاه شدن دور چشم؛ 10. ضعف حافظه؛ 11. زرد شدن صورت؛ 12. ضعف و اختلالات شنوایى؛ 13. جوش صورت؛ 14. گوشهگیرى؛ 15. اختلال در خواب؛ 16. ایجاد حالت وسواس و تردید؛ 17. افت تحصیلى.
پینوشتها:
1.وسائل الشیعه، ج 18، ص 575.
2. مطففین(83) آیه 14.
3. بحار الانوار، ج 73، ص 342.
4. وسائل الشیعه، ج2، ص 269.
5.تفسیر المیزان، ذیل آیه 14 مطففین.
6. محمد هویدى، التفسیر المعین.
7. المیزان، ذیل آیه 14 سوره مطففین.
8. میزان الحکمة، ح 18749.
9. همان، ح 18748.
10. همان، ح 18751.
11. همان، ح 18750.
12. همان، ح 18749.
۱۳۹۰/۰۳/۰۹ ۱۲:۱۹ شناسه مطلب: 34285
سلام من در سال سوم دبیرستان تحصیل می کنم دوستی دارم که به شدت به او علاقه دارم و حتی یکروز دوری او را نمی توانم تحمل کنم و اگر یکروز او را نبینم دلتنگی شدیدی تمام وجودم را فرا می گیرد ما در امتحان ورودی دبیرستان های انرژی اتمی و علامه طباطبایی شرکت کردیم و او در دبیرستان انرژی و من در علامه قبول شدم حالا احتمالا سال بعد مجبوریم از یکدیگر جدا شویم در ضمن ما در حال حاضر در کرج زندگی می کنیم و سال بعد به همین دلیل باید به تهران برویم اما بدون پدر و مادر و در تهران خانه ای گرفتیم که من در آنجا بمانم اما به مسافت این دو دبیرستان از یکدیگر احتمال نمی توانیم پیش هم بمانیم و او به خانه مادر بزرگش می رود اما فکر اینکه چگونه باید از او جدا شوم مرا دیوانه می کند دوری از پدر و مادر از یک طرف و دوری از او نیز از طرف فشار زیادی به من وارد خواهد کرد و ضربه ای شدیدی به خواهد زد و با توجه به این که سال بعد سال برای ما سرنوشت ساز از است می ترسم این موضوع به کنکور من لطمه بزند لطفا راهنماییم کنید که چگونه باید با این قضیه کنار بیایم
مسأله ای که با آن روبر هستید تحت عنوان ایجاد وابستگی نامبردار است. وابستگي مقوله اي متفاوت از دلبستگي است. در حالي كه افراد علاقمند و دلبسته مي توانند از يك ديگر جدا شده و براي مدتي دوري يك ديگر را تحمل كنند، در موقعيت وابستگي فرد نمي تواند دوري ديگري را تحمل كند؛ مثلاً فرد مي تواند از پدر و مادر خود جدا شدن و در شهري ديگر زندگي كند، اما نمي تواند از دوست دانشگاهي خود حتي براي يك روز جدا شود و يا به آن فكر كند.
اين قبيل رفتارها همان گونه كه اشاره كرده ايد، مي تواند به وضعيت درسي شما نيز آسيب وارد سازد.
برخي افراد كه داراي شخصيت وابسته هستند، اين قبيل رفتارهاي وابستگي را در موقعيت هاي مختلف زندگي خود نشان مي دهند؛ اما در موارد ديگر نيز اين مسأله در نوجوانان و جوانان ديده مي شود. البته اين احتمال هم وجود دارد كه شما دچار افكار وسواسي باشيد كه با مراجعه به روانشناس مي توانيد آن را درمان كنيد.
توجه داشته باشید که در تمام این موارد شناختها تحت تسلط عواطف و هیجانات قرار می گیرند. ساز و کار این مسأله توسط خیالپردازی و تصویر سازی ذهنی تقویت میشود و به تدریج این تصاویر باعث ایجاد یک حالت خوشایند در فرد می گردند. شدت این حالت گاهی چنان است که افراد گمان می کنند که دیگر نمی توانند هنگام فکر کردن به این افکار به راحتی تنفس کنند. در این شرایط یک مدار خود تضمین کننده پدید میآید که هر گاه فرد با افکار افسرده کننده روبرو میگردد، برای دست یابی به یک آرامش موقت به همین تصویرها روی میآورد و به ناراحتی می رسد. این چرخه معیوب برای بارها و بارها به راه ميافتد و فرد توانایی شکستن این حلقه را ندارد؛ چون با فنون آن آشنا نیست.
در این بین تمرکز بر این مسأله که فرد خود را در یک محدودیت میبیند، همان احساس غم و افسردگی یا در برخی افراد احساس یأس و استیصال بروز میکند، و تصویر پردازی با شدّت بیشتری صورت می گیرد.
چنانچه ملاحظه فرمودید این یک نظام خودکفا و چرخه باطل است که فرد خواه ناخواه در آن قرار میگیرد. بنابراین گاهی ممکن نیست فرد بتواند، به خود کنترلی نایل گردد. در اين قبيل موارد ضرورت دریافت دارو حتمی است. دارو درمانی باعث شکسته شدن فوری این چرخه باطل مي شود و راهی دیگر متصور نیست. با وجود این، یک الزام برای کنارهگیری از افکار مرتبط خواهد بود و بدون آن هیچ روان درمانگری معنا نخواهد داشت.
اما پس از دریافت دارودرمانی می توانید با مراجعه به یک روانشناس با فنون مربوط به تصویر پردازی مثبت و مقابله با افکار منفی آشنا شده و آن ها را مورد استفاده قرار دهید. یک درمان منظم و شناخته شده در این زمینه درمان های شناختی رفتاری که ارزش آنها فراگیر بوده و اثر درمانی آنها در تمام دنیا قابل توجه است. البته در انتخاب درمانگر خودتان دقت لازم را مبذول دارید.
در مورد فراموش كردن روابط احساسي هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي هستند و عمدتاً ماندگارتر هستند. بنا بر اين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي شما نسبت به آن ها چه چيزي باشد. حال هر چه این اطلاعات مهمتر و معنادارتر - خواه مثبت و خواه منفی - باشند، ماندگارتر خواهند شد. كسي كه معتقد است نميتواند آن را فراموش كند، يعني كه نميخواهد آن ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند؛ به ویژه هنگامی که یک فایده عملی برای فرد داشته باشد و مثلاً احساس خوبي را در فرد ايجاد كند.
۱۳۹۰/۰۳/۰۹ ۱۱:۳۱ شناسه مطلب: 34280
سلام و با عرض پوزش متاسفانه من و نامزدم در دوران نامزدی باهم ارتباط کامل زناشویی داشتیم،و ایشان کاملا بکارت خود را از دست داده و باز هم متاسفانه ایشان با گرفتن بهانه های بی اساس از قبیل( نداشتن درک متقابل...) حاضر به انجام عقد و ازدواج نیست این درحالی است که بنده بر لزوم اجرای عقد اصرار دارم و فکر میکنم که با شرایط کنونی جاری شدن عقد الزامی است و ما بهم تعهد شرعی داریم لذا استدعا دارم درمورد حکم شرعی این رابطه توضیح دهید. من الله توفیق
اگر عقد ازدواج خوانده شده شما به همدیگر محرم هستید و زن وشوهرید و هر گونه رابطه جنسی می توانید با هم داشته باشید . (1)
اما اگر عقد ازدواج خوانده نشده است با یک دیگر نامحرم هستید و حتی با قصد لذت به یک دیگر نمی توانید نگاه کنید یعنی از نظر محرم و نامحرمی با نامحرم های دیگر هیچ فرقی ندارید و باید مسائل شرعی را کاملا رعایت کنید، چون در این صورت اگر خدای نکرده نزدیکی کنید زنا حساب می شود و تمام روابط هم نامشروع محسوب می شود.
به نامزدت با زبان خوش بگو اگر عقد خوانده نشود تمام ارتباط های تان خلاف شرع است و با گرفتن بهانه های بی اساس سراسر زندگی را آلوده به گناه نکند. و ازدواجی را که مورد رضایت خداوند است به مورد غضب الهی تبدیل نکند.
پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، اول احکام ازدواج.
۱۳۹۰/۰۳/۰۹ ۰۱:۰۶ شناسه مطلب: 34266
سلام من در سال سوم دبیرستان تحصیل می کنم دوستی دارم که به شدت به او علاقه دارم و حتی یکروز دوری او را نمی توانم تحمل کنم و اگر یکروز او را نبینم دلتنگی شدیدی تمام وجودم را فرا می گیرد ما در امتحان ورودی دبیرستان های انرژی اتمی و علامه طباطبایی شرکت کردیم و او در دبیرستان انرژی و من در علامه قبول شدم حالا احتمالا سال بعد مجبوریم از یکدیگر جدا شویم در ضمن ما در حال حاضر در کرج زندگی می کنیم و سال بعد به همین دلیل باید به تهران برویم اما بدون پدر و مادر و در تهران خانه ای گرفتیم که من در آنجا بمانم اما به مسافت این دو دبیرستان از یکدیگر احتمال نمی توانیم پیش هم بمانیم و او به خانه مادر بزرگش می رود اما فکر اینکه چگونه باید از او جدا شوم مرا دیوانه می کند دوری از پدر و مادر از یک طرف و دوری از او نیز از طرف فشار زیادی به من وارد خواهد کرد و ضربه ای شدیدی به خواهد زد و با توجه به این که سال بعد سال برای ما سرنوشت ساز از است می ترسم این موضوع به کنکور من لطمه بزند لطفا راهنماییم کنید که چگونه باید با این قضیه کنار بیایم
مسأله ای که با آن روبر هستید تحت عنوان ایجاد وابستگی نامبردار است. وابستگي مقوله اي متفاوت از دلبستگي است. در حالي كه افراد علاقمند و دلبسته مي توانند از يك ديگر جدا شده و براي مدتي دوري يك ديگر را تحمل كنند، در موقعيت وابستگي فرد نمي تواند دوري ديگري را تحمل كند؛ مثلاً فرد مي تواند از پدر و مادر خود جدا شدن و در شهري ديگر زندگي كند، اما نمي تواند از دوست دانشگاهي خود حتي براي يك روز جدا شود و يا به آن فكر كند.
اين قبيل رفتارها همان گونه كه اشاره كرده ايد، مي تواند به وضعيت درسي شما نيز آسيب وارد سازد.
برخي افراد كه داراي شخصيت وابسته هستند، اين قبيل رفتارهاي وابستگي را در موقعيت هاي مختلف زندگي خود نشان مي دهند؛ اما در موارد ديگر نيز اين مسأله در نوجوانان و جوانان ديده مي شود. البته اين احتمال هم وجود دارد كه شما دچار افكار وسواسي باشيد كه با مراجعه به روانشناس مي توانيد آن را درمان كنيد.
توجه داشته باشید که در تمام این موارد شناختها تحت تسلط عواطف و هیجانات قرار می گیرند. ساز و کار این مسأله توسط خیالپردازی و تصویر سازی ذهنی تقویت میشود و به تدریج این تصاویر باعث ایجاد یک حالت خوشایند در فرد می گردند. شدت این حالت گاهی چنان است که افراد گمان می کنند که دیگر نمی توانند هنگام فکر کردن به این افکار به راحتی تنفس کنند. در این شرایط یک مدار خود تضمین کننده پدید میآید که هر گاه فرد با افکار افسرده کننده روبرو میگردد، برای دست یابی به یک آرامش موقت به همین تصویرها روی میآورد و به ناراحتی می رسد. این چرخه معیوب برای بارها و بارها به راه ميافتد و فرد توانایی شکستن این حلقه را ندارد؛ چون با فنون آن آشنا نیست.
در این بین تمرکز بر این مسأله که فرد خود را در یک محدودیت میبیند، همان احساس غم و افسردگی یا در برخی افراد احساس یأس و استیصال بروز میکند، و تصویر پردازی با شدّت بیشتری صورت می گیرد.
چنانچه ملاحظه فرمودید این یک نظام خودکفا و چرخه باطل است که فرد خواه ناخواه در آن قرار میگیرد. بنابراین گاهی ممکن نیست فرد بتواند، به خود کنترلی نایل گردد. در اين قبيل موارد ضرورت دریافت دارو حتمی است. دارو درمانی باعث شکسته شدن فوری این چرخه باطل مي شود و راهی دیگر متصور نیست. با وجود این، یک الزام برای کنارهگیری از افکار مرتبط خواهد بود و بدون آن هیچ روان درمانگری معنا نخواهد داشت.
اما پس از دریافت دارودرمانی می توانید با مراجعه به یک روانشناس با فنون مربوط به تصویر پردازی مثبت و مقابله با افکار منفی آشنا شده و آن ها را مورد استفاده قرار دهید. یک درمان منظم و شناخته شده در این زمینه درمان های شناختی رفتاری که ارزش آنها فراگیر بوده و اثر درمانی آنها در تمام دنیا قابل توجه است. البته در انتخاب درمانگر خودتان دقت لازم را مبذول دارید.
در مورد فراموش كردن روابط احساسي هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي هستند و عمدتاً ماندگارتر هستند. بنا بر اين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي شما نسبت به آن ها چه چيزي باشد. حال هر چه این اطلاعات مهمتر و معنادارتر - خواه مثبت و خواه منفی - باشند، ماندگارتر خواهند شد. كسي كه معتقد است نميتواند آن را فراموش كند، يعني كه نميخواهد آن ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند؛ به ویژه هنگامی که یک فایده عملی برای فرد داشته باشد و مثلاً احساس خوبي را در فرد ايجاد كند.
۱۳۹۰/۰۳/۰۸ ۱۹:۰۴ شناسه مطلب: 34221
باسلام. چرا ام البنین در حادثه عاشورا حضور نداشت؟ اما حضرت زینب و جناب ربابه (س) با فرزند شش ماهه اش بودند؟ در حالیکه ام البنین هم مانند آنها در مدینه حضور داشت، چرا امام حسین (ع) را همراهی نکرد؟ باتشکر منابع پاسخ به سؤال را ذکر کنید.
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
همراه امام حسین (ع)بودن بستگی به چند امر دارد:
1 - توان جسمی و روحی:
بدیهی است که طی سفرهای طولانی به خصوص در آن عصر نیاز به توانایی دارد. نمی دانیم که ام البنین در آن عصر از نظر توانایی در چه وضعی بوده است.
2 - رضایت و تمایل خود طرف روشن است که اگر امام حسین (ع) مصلحت می دانست، قطعا وی همراه امام به کربلا می آمد .
3 - موافقت و مصلحت دانستن امام حسین (ع) :
چون حضور زنان و مردان همراه حضرت نیاز به رضایت و صلاحدید امام داشت ،ممکن است حضرت صلاح ندانسته که در این سفر همراهش باشد یا از نظر جسمی توانی نداشته است.
اما حضور زینب (س) که قطعا با صلاحدید امام بوده، برای پیام رسانی خون شهیدان و آگاهی بخشی به مردم کوفه و شام بود. اگر حضرت نبود،قیام امام حسین (ع) کامل نمی شد. رباب چون همسر امام بود و حضرت مصلحت می دانست او را همراه خود ببرد، فرزند شش ماهه به این جهت برده شد که رباب مادرش همراه امام حسین (ع)بود .البته شاید حکمت های دیگری نیز باشد.
روشن است که همراهی زنان با امام واجب نبود. کسانی که رفته اند،جزء همسران شهدا کربلا بوده یا مانند حضرت زینب با دلایل خاصی رفته اند .
۱۳۹۰/۰۳/۰۸ ۱۶:۳۵ شناسه مطلب: 34214
۱۳۹۰/۰۳/۰۸ ۱۵:۱۰ شناسه مطلب: 34196
سلام من جوانی 16 ساله هستم که در لجن بد بوی استمناگیر کرده ام بارهاترک ولی دوباره بر گشته ام در خانه هم به دلیل شغل پدر و مادرم زیاد تنها میشوم مرا راهنمایی کنید؟ من چهار سال و خورده ایست که به این بیماری مبتلا شده ام که دوسال اول نمی دونستم که باید غسل جنابت بکنم آیا من باید همه ی این نمازها را بخوانم؟ من پشیمان شده ام و می خواهم از بند این بیماری رها شوم>
همان طور كه خود بهتر مي دانيد، استمنا آن هم از سن 11 و 12 سالگي بسيار خطرناك است و حتي يك لحظه هم نبايد در ترك كامل ان ترديد نماييد!!
عوارض اين استمنا بسيار زود هنگام تا پايان عمر گريبانگير شما خواهد شد و بايد با ترك كامل ان از شدت اين عوارض بكاهيد!
بايد با ديده انصاف به موفقيت هاي هر چند اندك و كوتاه مدت خود در ترك بنگريد و با بزرگنمايي اين دوره هاي ترك بر اراده خود براي ترك كامل بيفزاييد.
نيك پيداست كه تنهايي يكي از مهم ترين عوامل اقدام شما به خودارضايي مي باشد. پس بايد با يك تدبير همه جانبه سعي در حذف يا تعديل اين عامل نماييد. قطعاً با كمي انديشه و تفكر به راه هاي پر كردن تنهايي پي خواهيد برد و با حذف تنهايي درصد موفقيت ترك كامل شما بيشتر بيشتر خواهد شد.
يكي از اين راهكارها اين است كه: بيشتر اوقات تنهايي را به جاي خانه در محيط هاي ديگر مانند كتابخانه پارك و ... بگذرانيد. بنده در ايام نوجواني با پرهيز از هرگونه تنها شدن در خانه سعي مي كردم اوقات تنهايي را در كتابخانه و مسجد محلمان سپري سازم؛ حضور مستمر شما در اماكن مذهبي مانند مسجد و انجام فرائض ديني به صورت جماعت نقش بسزايي در تشديد انگيزه و توان مندي شما براي ترك دارد.
سعي كنيد با نيم نگاهي به عوارض - بعضا غير قابل جبران خود ارضايي - چشمان خود را به اصطلاح نسبت به انجام ان بترسايند و با پيوند زدن لذت خود ارضايي با رنج ها و غصه ها ي عوارض آن سعي در حذف ذهني لذت خود ارضايي نماييد!!
۱۳۹۰/۰۳/۰۷ ۱۴:۰۰ شناسه مطلب: 34078
۱۳۹۰/۰۳/۰۷ ۱۳:۰۴ شناسه مطلب: 34075
بسم الله الرحمن الرحیم سلام دست شما درد نکنه بسیار واقعا مرکز خوبیه اما سوال 1. کاری به ارتباط باغیر هم جنس ندارم 2. ولی چیزی که خیلی از جوونا مخصوصا توی محیط های تک جنسی باهاش مواجهند اینه که واقعا تشخیص اینکه علاقه شون به دوستشون از روی محبته یا اینکه لذت جنسیه کار سختیه یعنی خب واضحه که بیشتر اوقات از روی محبته ولی همین که مدتی با هم باشن و این علاقه بیشتر بشه شاید خط قرمزای شرع رو بشکنه 3. توی سوالات قبلی جستجو کردم تقریبا در جواب همه اش نوشته بودید که تشخیص اینکه علاقه، از روی محبته یا لذت جنسی به عهده ی خود مکلفه و دقیقا مشکل همین جاست که مکلف از کجا باید بفهمه؟ 4. اگر نمیشه توضیح داد- که امیدوارم بشه- اقلا شاید بشه چند تا اماره گفت حالا من نمی دونم ولی شاید مثلا ( محکم بغل کردن همدیگه، بوسیدن لب، خارج شدن مذی یا منقبض شدن آلت تناسلی، احساس گرم شدن بدنی یا .... ) یا از این جور چیزا بشه گفت که اقلا یه ملاک باشه که اگه فرد باهاش مواجه شد متوجه بشه که وارد محدوده حرام شده چون واقعا تشخیصش سخته
هرکاری تابع قصد و نیت انسان است. او به حال خود آگاه تر از دیگران است. اگر نتواند قصد و نیت خود و نیز خصوصیات درونی خود را تشخیص بدهد، تشخیص آن برای دیگران محال خواهد بود.
در ارتباط با دوستان و اظهار محبت و علاقه با آن ها ؛ قصد و رفتار انسان ملاک است. اگر با قصد محبت و دوستی سالم، بدون قصد لذت جنسی با دوستان همجنس ارتباط داشته باشد، اشکال ندارد.
بوسیدن همجنس و در بغل گرفتن همدیگر اگر با قصد لذت جنسی باشد یا در ضمن بوسیدن و در بغل گرفتن همدیگر، تحریک شود، یعنی حس لذت جنسی پیدا شود، جایز نیست. اگر چنین حسّی نباشد و قصد لذت هم نباشد، بوسیدن صورت همدیگر اشکال ندارد.
در ارتباط با دیگران، هرکاری که غریزه جنسی را تحریک می کند و هرکاری که سبب تحریک غریزه جنسی شود، جایز نیست. اما اگر تحریک کننده نباشد و قصد لذت جنسی هم نباشد، اشکال ندارد. اما اگر با هر ارتباطی غریزه جنسی تحریک و مذی خارج شود، معلوم می شود که لذت جنسی حاصل شده است، گرچه از اول قصدی در کار نباشد. وقتی این طور باشد، باید از چنین ارتباط هایی اجتناب شود.(1)
پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، مسأله2438 ؛ تحریر الوسیله ، ج2، کتاب النکاح، احکام النظر، مسأله 17