پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام. ممنون از پاسختون.سوال من فقط همين نبود.خيلي سوال در مورد استمنا دارم.يه سوال ديگه.واسه چي استمنا حرامه؟

هنگامی که از حضرت صادق (ع)در مورد استمنا مى پرسند، مى فرماید: گناه بزرگى است که خداوند در قرآن مجید از آن نهى فرموده و استمنا کننده مثل این است که با خودش نکاح (زنا)کرده باشد. اگر کسى را که چنین کارى مى کند بشناسم، با او هم خوراک نخواهم شد.(1)
خود ارضایی آثار و عواقب نامطلوبی بر جسم و روان انسان ایجاد می کند که توضیح آن در ذیل می آید، در عین حال موجب می شود که انسان ها با روی آوردن به این عمل و عادت به آن، انگیزه و توانایی جسمی و روحی لازم برای ازدواج را از دست داده و این مسئله تهدیدی برای روند طبیعی تولید نسل بشری خواهد شد.
خود ارضایی از دیدگاه پزشکان
از دیدگاه پزشکان استمنا آثار زیانباری بر جسم و روح و روان وارد می سازد :
الف. آسیب‏هاى جسمانى‏ استمنا
1. ضعف و تحلیلِ قواىِ جسمانى‏
کاهش انرژى جسمانى بدن از زیان های مهم و جبران‏ناپذیر خودارضایى است. احساس خستگى عارضه طبیعى انزال است. اگر خودارضایى در شبانه روز به دفعات تکرار شود ، احساس خستگى در ساعات مختلف همراه انسان است. در نتیجه به مرور زمان ضعف و بى حالى در فرد تثبیت شده و یک طبیعت ثانوى براى او ایجاد مى‏کند. کاهش و تخلیه مکرر قواى جسمانى به ضعف عمومى و دائمى بدن و بالاخره به پیرى زودرس مى‏انجامد.
... وقتى قلم به دست مى‏گیرم ،زود خسته مى‏شوم و قدرت نوشتن ندارم، ناچار قلم را روى زمین مى‏گذارم تا وقتى که دستم کمى قدرت پیدا کند و دوباره بنویسم. «نامه‏اى از یک جوان»
... آن چه امروز برایم باقى مانده است (از ناحیه این عمل) جسمى نحیف و درهم شکسته است.«نامه‏اى از یک جوان».
... با این که ورزشکارم ،زانوهایم مرتب سست مى‏شود. «پسرى 18 ساله»
من که دخترى پر جنب و جوش و داراى چهره‏اى روشن بودم، کم کم به دخترى بى حال، کم تحرک و رنگ پریده مبدل شدم.
«دخترى 15 ساله، کلاس اول تجربى»
لاغرى، لرزش بدن، پژمردگى،ضعف مفاصل، تشنج، زردى و تیرگى چهره، از نشانه‏ها و عوارض ضعف جسمانى است.
متأسفانه ضعف جسمانى به همین جا ختم نمى‏شود بلکه کل بدن را ساقط مى‏کند. شخصى که مبتلا به این عمل شود، رفته رفته ضعف شدید در خود احساس کرده، کمر درد او را آزار می ‌دهد تا این که به فلج عمومى بدن مبتلا می شود.
2. ضعف بینایى
خود ارضایى به تدریج در نور چشم و قدرت بینایى اثر مى‏گذارد و آن را کاهش مى‏دهد. درجات و شدت ضعف چشم بستگى به درجات و شدت خودارضایى دارد و این به حدى است که گاه به نابینایى منجر مى‏شود.
با این که اهل ورزش هستم،چشمانم خسته مى‏شود و جلو چشمم تیره و تار مى‏شود،به حدى که سرگیجه مى‏گیرم، آیا این از عوارض خودارضایى است؟«نامه‏اى از یک پسر 18 ساله»
جوانى که هشت سال مبتلا به خودارضایى بود ،وقتى مى‏خواست کتابى را بخواند،چشم هایش سیاهى مى‏رفت، حدقه‏هاى چشم او بیش از حد معمول گشاد و باز شده بود و در چشم‏هاى خود درد شدید احساس مى‏کرد. (به نقل از مشکلات جنسى نسل جوان).
روزى در یکى از خیابان‏ها چشمم به جوانى حدوداً بیست و پنج ساله افتاد که در اثر نابینایى به همراه برادرش حرکت مى‏کرد، چون با برادرش آشنا بودم،جلو رفتم و سؤال کردم: چرا چنین شده؟ گفت: او مبتلا به انحراف جنسى (خودارضایى) بوده و دست از این کار برنداشته است تا به این روز افتاد. (همان).
3. آسیب‏پذیرى در برابر بیمارى ها
تحلیل رفتن قدرت بدن و قواى جسمانى، بستر پذیرش سایر بیمارى‏ها را فراهم مى‏آورد. جسمى که با خود ارضایى ضعیف شده است، نمى‏تواند در مقابل میکروب ها و ویروس ها از خود دفاع کند. جوانى مبتلا به این عمل شوم بود، در همین حین به یکى از بیمارى‏هاى همراه با تب دچار شد و در همان حال خودارضایى مى‏کرد، در روز ششم بیمارى کاملاً ضعیف شده بود و در نتیجه مرد.
4. آسیب دستگاه تناسلى و ناتوانى‏هاى جنسى و تولید مثل‏ خودارضایى اثرات مهمى در دستگاه تناسلى از خود برجاى مى‏گذارد. دکتر «هوچنین سون» معتقد است که عموم ناراحتى‏هاى مربوط به دستگاه تناسلى از آثار خودارضایى است. بعضى ازاین اثرات عبارت اند از:
تورم غدد وذى‏
تورم کانال نطفه‏
تورم قسمت پایینى و عقب کانال ادرار
شل شدن عضلات تناسلى‏
خروج بى اختیار منى با کوچک ترین حادثه‏
ایجاد قاعدگى نامنظم و خروج ترشحات چرکى و احساس درد هنگام قاعدگى در دختران‏
از بین رفتن پرده بکارت‏
ارضاى ناکامل جنسى و از دست دادن لذت مقاربت بعد از ازدواج‏
ناتوانى و تأخیر تولید مثل به خاطر ضعف مکرر دستگاه تناسلى و انزال زودهنگام‏
بیماری هاى مقاربتى‏
عقیم شدن‏
5. آسیب مراکز عصبى و غدد در مغز
در اثر خودارضایى و تحریک زیاد، هیپوتالاموس آسیب مى‏بیند. مغز و مراکز حساس دیگر مکرراً دچار کاهش نسبى جریان خون مى‏شوند و از این طریق آسیب‏هاى جبران‏ناپذیر و بر آنها وارد مى‏شود. تخلیه‏هاى مکرر عصبى، موجب ضعف اعصاب مى‏شود. خودارضایى‏هاى مکرر، مرکز عصبى را دچار حساسیت و ضعف و خستگى و اختلال مى‏سازد. به گفته یکى از دانشمندان، خود ارضایى موجب ضعف قواى شهوانى و بى رمق و بى جان شدن آن ها مى‏شود.
به طور کلى اختلال قواى بینایى، شنوایى (مثل صداى زنگ در گوش و وز وز شنیدن) و... از ضعف و اختلال اعصاب است.
... قسمت‏هاى عمده بدن من یعنى قلب و اعصابم به هم ریخته است. «نامه‏اى از یک جوان»
اى جوان عزیز!
به خود آى و این آسیب‏ها را جلوى چشم خویش تصور کن و با تأمل در این منظره نامطلوب و غیرقابل قبول، خود را از دام این بلا نجات بده.
کم خونى؛
کم اشتهایى و مشکلات گوارشى؛
کم خوابى و اختلال در خواب؛
تنگى نفس؛
سر درد و سرگیجه؛
پیدایش تغییرات در نخاع و ستون فقرات.
همگى از آسیب‏هاى جسمى خودارضایى هستند.
ب. آسیب‏هاى روحى - روانى‏
1. ضعف حافظه، حواس پرتى و ناتوانى در تمرکز فکرى‏
همان گونه که گذشت، یکى از پى آمدهاى خودارضایى، ضعف و تحلیل قواى جسمانى است و این به نوبه خود ناشى از اختلال در عملکرد سیستم مغز و اعصاب است. اختلال در این سیستم موجب مى‏شود که بخش حافظه کارایى لازم را نداشته باشد.
علاوه بر این، شخصِ مبتلا به خودارضایى به خاطر تمرکز در این عمل و توجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسى، حواس پرت و ناتوان در تمرکز فکرى است که این خود عامل دیگرى براى کاهش مستمر حافظه است.
از عوامل حفظ و تقویت حافظه آن است که فرد به کارهاى علمى و فکرى مشغول باشد ،در حالى که شخص خودارضا از کارهاى علمى و فکرى باز مى‏ماند و این خود عامل دیگرى براى ضعف حافظه چنین اشخاصى است.
... استعداد کافى داشتم و تحصیل مى‏کردم اما اکنون استعدادم کم شده و مطالب را درست درک نمى‏کنم و با فشار و سختى به تحصیل ادامه مى‏دهم. «نامه‏اى از یک دانش‏آموز»
2. اضطراب
دلهره و دلواپسى از ویژگى‏هایى است که فرد خودارضا را رها نمى‏کند. او مرتب با خود درگیر است و نمى‏تواند با خود کنار آید. افکار آشفته، وسواس فکرى، بى ثباتى، درهم ریختگى فکرى دامنگیر اوست: «نکند کسى بفهمد»، «کى و چگونه این کار را تکرار کنم»، «کى مى‏شود نجات پیدا کنم» و.. لحظه‏اى آرام و قرار ندارد.، سرزنش و تحقیر خود به علت ارتکاب گناه، شخصیت او را در هم مى‏کوبد. گاهى تأخیر در ترک و این که بعد از ترک چه مى‏شود، امان او را مى‏گیرد.
... آیا با ترکِ خودارضایى باز هم علائم آن باقى مى‏ماند. «امضا: همدم مرگ»
... آیا پس از ترک مى‏توانم ازدواج کنم و صاحب فرزند شوم؟ آیا بخشوده خواهم شد؟ «نامه‏اى از یک جوان»
آن چه امروز از این عمل برایم باقى مانده است، روحى متزلزل و بغض و نفرتى متراکم است. «نوجوان 17 ساله تهرانى»
3. افسردگى‏
بى احساسى و بى تفاوتى، بى نشاطى و بى ذوقى، سستى و گوشه‏گیرى، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنرى، ورزشى، مسائل معنوى و... همگى از نشانه‏هاى بارز و حتمى افسردگى است.
4. پرخاشگرى و بداخلاقى‏
شخصِ خودارضا نسبت به کوچک‏ترین محرک محیطى حساس است. حوصله گفت و گو با دیگران را ندارد، زود رنج است و سریعاً از کوره در مى‏رود، به نور زیاد، صدا، رفت و آمد و... حساسیت فوق‏العاده دارد.
5. یأس از زندگى‏
... در سنین 16 یا 17 سالگى دو مرتبه دست به خودکشى زدم ولى موفق نشدم. اکنون در میان طوفان مرگبارى به این سو و آن سو مى‏روم، شاید هم یک سویش نابودى باشد. «نامه‏اى از یک جوان»
... تصمیم گرفته‏ام اگر راهى برایم نباشد ،خودکشى کنم.... «دختر 18 ساله تهرانى»
6. از بین رفتن خلاقیت‏ها، توانایى‏ها و سرکوب شدن استعدادها.
7. عدم میل به تحصیل، مطالعه، تحقیقات علمى و فعالیت‏هاى فکرى.
8. هوسباز و بى‏بند و بار شدن و اعتیاد به ارضاى جنسى نامشروع.
9. بى عاطفه، کم رو و خجل.
10. عدم اعتماد به نفس و احساس حقارت، ضعف اراده.
11. از بین رفتن صفاى دل و بى علاقه‏گى نسبت به امور معنوى، مجالس دعا، جماعات و... .
12. احساس گناه، عذاب وجدان.
ج) آسیب‏هاى اجتماعى‏
خودارضایى یک حس گریز از اجتماع پدید مى‏آورد که در اثر افراط و تکرار در فرد ریشه‏دارتر خواهد شد. فرد در گوشه‏اى خود را منزوى و به افکار دور و دراز مى‏پردازد. توجه به لذات شخصى، سبب سستى روابط اجتماعى مى‏گردد و حیات جمعى را دچار خطر مى‏سازد. فردِ خودارضا به غیر از میل به انزواجویى در عرصه اجتماعى نیز با مردم جوششى ندارد و از زندگى جمع احساس لذت نمى‏کند. نه تنها شخصیت اجتماعى و انسانى چنین افرادى تدریجاً متزلزل شده بلکه جامعه نیز از وجود نیرو جوان و پرانرژى محروم می گردد و در دراز مدت موجب اختلال در نظام اجتماعى مى‏شود.
این دسته از آسیب‏ها عبارت اند از:
1. بى آبرویى؛
2. مشکلات خانوادگى؛
3. انزواى اجتماعى، طرد شدن از جامعه و مشکل دوست یابى؛
4. مشکلاتى در ازدواج از قبیل:
عدم پذیرش در خواستگارى‏
اکنون خواستگاران فراوانى دارم که هر یک از دیگرى بهتر هستند. به دلیل همین مسئله (خودارضایى و از دست دادن بکارت) مجبورم به خواستگارانم جواب رد بدهم بدون اینکه پدر و مادرم علت نپذیرفتن من را بدانند.
«دخترى 18 ساله از تهران»
بر اثر خودارضایى دامنم لکه دار شده و حالا خواستگاران فراوانى دارم که هرکدام از دیگرى بهتر است. به من بگویید چه کار کنم.
«نامه‏اى از یک دختر جوان»
بى میلى به ازدواج و تأخیر در آن‏
بى میلى به همسر
ناتوانى در مقاربت صحیح و ارضاى جنسى خود و همسر
ناسازگارى خانوادگى‏
سرد بودن کانون خانواده‏
ناتوانى در برابر مشکلات و سختى‏ها پس از ازدواج‏
طلاق و متزلزل شدن کانون خانواده‏
5. افت تحصیلى‏
این کار روى تحصیلات من به شدت اثر گذاشت، من که تا سال سوم راهنمایى جزء شاگردان خوب کلاس بودم، در سال سوم راهنمایى، ثلث اول یک تجدیدى آوردم. «دختر 15 ساله»
6. بزهکارى‏
7. عدم علاقه نسبت به فداکارى و خدمتگزارى به همنوعان و...
8. لذت نبردن از دوستى‏ها و مهر و محبت‏ها در روابط با پدر و مادر، بستگان و دوستان و بالاخره بریدن از آنان.
9. از بین رفتن عزت، پاکدامنى، شرف و حیا.
10. انحطاط و انحراف فکرى و عملى خود و به انحراف کشیدن دیگران.
11. ایجاد خطرات اجتماعى براى خانواده خود و نوامیس دیگران.
12. سوء استفاده جنسى و تجاوز به کودکان.
13. ترویج و اشاعه فحشا و منکرات.
14. شیوع بیمارى‏هاى مقاربتى در جامعه.
15. حسادت و بدبینى.
د) آسیب‏هاى معنوى و اخروى‏
د) آسیب‏هاى معنوى و اخروى‏:
همه آسیب‏هاى سه گانه که سخن از آنها به میان رفت، قابل اصلاح و جبران است اما آسیب معنوى به این راحتى قابل جبران نیست ،چون اولاً: آسیب به قلب و دل است که هیچ کدام از ابعاد وجود آدمى به ارزش، کارایى، حساسیت و لطافت قلب و دل او نیست. به تعبیر قرآن و روایات اسلامى، گناه به انسان سرازیر مى‏شود و آن را فاسد و از کار مى‏اندازد.
دوّم: این آسیب فقط دنیوى نیست.
قرآن کریم مى‏فرماید: چنین نیست که بعضى خیال مى‏کنند، بلکه اعمال خلافشان چون زنگارى بر دل‏هایشان نشسته، از درک حقیقت وامانده‏اند: «کلا بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون».(2)
آرى، بدترین اثر گناه، تاریک ساختن قلب و از میان بردن نور علم و حس تشخیص است. گناهان از اعضا و جوارح سرازیر قلب مى‏شو د.
مرحوم علامه طباطبایى در تفسیر المیزان مى‏فرماید: از آیه سه نکته استفاده مى‏شود:
1. اعمال زشت، نقش و صورتى به نفس و روح انسان مى‏دهند؛
2. این نقش و صورت خاص، مانع آن است که نفس آدمى حق و حقیقت را درک کند؛
3. نفس آدمى به حسب طبع اولیه‏اش صفا و جلایى دارد که با داشتن آن، حق را آن طور که هست درک می کند. قلب از دیدگاه قرآن جایگاه مهمى دارد. قرآن کریم اولاً: قلب را مهم‏ترین مرکز شناخت در انسان معرفى مى‏کند
دوم: بیمارى قلب را مهم‏ترین بیمارى به حساب مى‏آورد و از این بیمارى به تعابیر مختلف و عجیب یاد مى‏کند: قلب بیمار، قساوت قلب، انحراف قلب، زنگار قلب، کور شدن قلب، قفل شدن قلب و بالاخره از همه مهم تر مردن قلب. جمعاً بیش از هفتاد و دو مورد آمده است.
در اهمیت گناه از دیدگاه اسلام همین بس که اسلام اولاً: کیفر و اثر آن را منحصر به دنیا نکرده است.(3)
دوم: از اندیشه و فکر گناه هم منع کرده است تا گناه را از سرچشمه خشک کند. على (ع) مى‏فرماید: کسى که در انجام گناه زیاد فکر کند، بالاخره به گناه کشیده مى‏شود (4).
سوم: از گناه به عنوان درد و بیمارى یاد کرده است. على (ع) : براى دل‏ها بیماریى، دردناک‏تر از گناه نیست.(5)
چهارم: از رفاقت و دوستى با گنهکار و شرکت در مجالس گناه به شدت نهى کرده است. على (ع) فرمود: بر فرد مسلمان شایسته نیست که با گنهکار طرح رفاقت و دوستى بریزد.
پنجم: ترک گناه را بهترین عبادت برشمرده است. على (ع) فرمود: برترین عبادت، دورى گزیدن از گناه است.
این‏ها بخش بسیار اندک از هشدارهایى است که اسلام براى دفع اثر زیانبار گناه به انسان‏ها داده است.(6)
براى این که به تأثیر گناه بر دل و قلب بیشتر پى ببریم، به عنوان نمونه به ذکر چند روایت اکتفا مى‏کنیم:
رسول اکرم (ص) مى‏فرماید: وقتى مؤمن گناهى را مرتکب مى‏شود، لکه سیاهى در قلبش پیدا مى‏شود که اگر دل از آن بکند و توبه کرده و از خداوند آمرزش طلبد ،دوباره قلبش شفاف مى‏شود و اگر گناه را ادامه دهد، سیاهى تمام قلبش را فرا مى‏گیرد.(7)
رسول گرامى اسلام(ص): وقتى حرام‏ها نادیده گرفته شود و کسى مرتکب آن‏ها شود، خداوند طورى بر دلش مهر مى‏زند که بعد از آن، دیگر قدرت درک و فهم را نداشته باشد.(8)
ظرف، وقتى وارونه شود هیچ چیز در آن قرار نمى‏گیرد. قلب هم در اثر گناه طورى وارونه مى‏شود که دیگر علم و حقیقت در آن جاى نمى‏گیرد.
خودارضایى هم که اسلام به شدت از آن نهى کرده است، شاید از همین باب باشد که اثر در قلب و دل آدمى مى‏گذارد . آثار روحى و روانى خودارضایى که در بخش (ب) بیان گردید، عمدتاً از همین بیمارى دل ناشى مى‏شود. در این جا چند روایت در مورد اثر معنوى گناه خودارضایى بیان مى‏کنیم.: به امید آن که تو اى جوان عزیز و برومند، اى که چشم امید پدر ومادر و جامعه به توست، اى آینده ساز خود و جامعه اسلامى به خود آیى و تا دیر نشده خود را از این مهلکه و باتلاق نجات دهى، بدان که مى‏توانى، حتماً مى‏توانى!
1. امام صادق(ع) فرمود: روز قیامت خداوند با شخص خودارضا گفتگو نمى‏کند و از چشم خدا مى‏افتد.(9)
2. رسول خدا(ص) : لعنت خدا و ملائکه خداوند و تمام بشر بر شخص خودارضا است.(10)
3. رسول خدا(ص) : کسى که خودارضایى مى‏کند، ملعون است. (11)
4. امام صادق(ع) : خودارضایى گناه بزرگى است که خداوند در قرآن از آن نهى فرموده است.(12)
5. امام صادق(ع) : براى کسى که خودارضایى کند، در قیامت عذاب دردناکى در نظر گرفته شده است.
در پایان توجه شما را به تحقیقى که حاصل بررسى 400 نامه رسیده از نوجوانان کشور به برنامه آینده سازان صداى جمهورى اسلامى در دى ماه 1367 است جلب مى‏کنیم. طبق این تحقیق افرادى که مبتلا به خودارضایى مى‏باشند. به ناراحتى‏هاى زیر مبتلا گشته‏اند:
1. ضعیف شدن چشم؛ 2. لاغر شدن صورت؛ 3. ضعف اعصاب؛ 4. تحلیل رفتن بدن؛ 5. سردرد و سرگیجه؛ 6. سرماخوردگى زود به زود؛ 7. کم خونى؛ 8. سست شدن زانو؛ 9. سیاه شدن دور چشم؛ 10. ضعف حافظه؛ 11. زرد شدن صورت؛ 12. ضعف و اختلالات شنوایى؛ 13. جوش صورت؛ 14. گوشه‏گیرى؛ 15. اختلال در خواب؛ 16. ایجاد حالت وسواس و تردید؛ 17. افت تحصیلى.
پی‌نوشت‌ها:
1.وسائل الشیعه، ج 18، ص 575.
2. مطففین(83) آیه 14.
3. بحار الانوار، ج 73، ص 342.
4. وسائل الشیعه، ج‏2، ص 269.
5.تفسیر المیزان، ذیل آیه 14 مطففین.
6. محمد هویدى، التفسیر المعین.
7. المیزان، ذیل آیه 14 سوره مطففین.
8. میزان الحکمة، ح 18749.
9. همان، ح 18748.
10. همان، ح 18751.
11. همان، ح 18750.
12. همان، ح 18749.

سلام من در سال سوم دبیرستان تحصیل می کنم دوستی دارم که به شدت به او علاقه دارم و حتی یکروز دوری او را نمی توانم تحمل کنم و اگر یکروز او را نبینم دلتنگی شدیدی تمام وجودم را فرا می گیرد ما در امتحان ورودی دبیرستان های انرژی اتمی و علامه طباطبایی شرکت کردیم و او در دبیرستان انرژی و من در علامه قبول شدم حالا احتمالا سال بعد مجبوریم از یکدیگر جدا شویم در ضمن ما در حال حاضر در کرج زندگی می کنیم و سال بعد به همین دلیل باید به تهران برویم اما بدون پدر و مادر و در تهران خانه ای گرفتیم که من در آنجا بمانم اما به مسافت این دو دبیرستان از یکدیگر احتمال نمی توانیم پیش هم بمانیم و او به خانه مادر بزرگش می رود اما فکر اینکه چگونه باید از او جدا شوم مرا دیوانه می کند دوری از پدر و مادر از یک طرف و دوری از او نیز از طرف فشار زیادی به من وارد خواهد کرد و ضربه ای شدیدی به خواهد زد و با توجه به این که سال بعد سال برای ما سرنوشت ساز از است می ترسم این موضوع به کنکور من لطمه بزند لطفا راهنماییم کنید که چگونه باید با این قضیه کنار بیایم

مسأله ای که با آن روبر هستید تحت عنوان ایجاد وابستگی نامبردار است. وابستگي مقوله اي متفاوت از دلبستگي است. در حالي كه افراد علاقمند و دلبسته مي توانند از يك ديگر جدا شده و براي مدتي دوري يك ديگر را تحمل كنند، در موقعيت وابستگي فرد نمي تواند دوري ديگري را تحمل كند؛ مثلاً فرد مي تواند از پدر و مادر خود جدا شدن و در شهري ديگر زندگي كند، اما نمي تواند از دوست دانشگاهي خود حتي براي يك روز جدا شود و يا به آن فكر كند.
اين قبيل رفتارها همان گونه كه اشاره كرده ايد، مي تواند به وضعيت درسي شما نيز آسيب وارد سازد.
برخي افراد كه داراي شخصيت وابسته هستند، اين قبيل رفتارهاي وابستگي را در موقعيت هاي مختلف زندگي خود نشان مي دهند؛ اما در موارد ديگر نيز اين مسأله در نوجوانان و جوانان ديده مي شود. البته اين احتمال هم وجود دارد كه شما دچار افكار وسواسي باشيد كه با مراجعه به روانشناس مي توانيد آن را درمان كنيد.
توجه داشته باشید که در تمام این موارد شناخت‌ها تحت تسلط عواطف و هیجانات قرار می گیرند. ساز و کار این مسأله توسط خیال‌پردازی و تصویر سازی ذهنی تقویت می‌شود و به تدریج این تصاویر باعث ایجاد یک حالت خوشایند در فرد می گردند. شدت این حالت گاهی چنان است که افراد گمان می کنند که دیگر نمی توانند هنگام فکر کردن به این افکار به راحتی تنفس کنند. در این شرایط یک مدار خود تضمین کننده پدید می‌آید که هر گاه فرد با افکار افسرده کننده روبرو می‌گردد، برای دست یابی به یک آرامش موقت به همین تصویرها روی می‌آورد و به ناراحتی می رسد. این چرخه معیوب برای بارها و بارها به راه مي‌افتد و فرد توانایی شکستن این حلقه را ندارد؛ چون با فنون آن آشنا نیست.
در این بین تمرکز بر این مسأله که فرد خود را در یک محدودیت می‌بیند، همان احساس غم و افسردگی یا در برخی افراد احساس یأس و استیصال بروز می‌کند، و تصویر پردازی با شدّت بیشتری صورت می گیرد.
چنانچه ملاحظه فرمودید این یک نظام خودکفا و چرخه باطل است که فرد خواه ناخواه در آن قرار می‌گیرد. بنابراین گاهی ممکن نیست فرد بتواند، به خود کنترلی نایل گردد. در اين قبيل موارد ضرورت دریافت دارو حتمی است. دارو درمانی باعث شکسته شدن فوری این چرخه باطل مي شود و راهی دیگر متصور نیست. با وجود این، یک الزام برای کناره‌گیری از افکار مرتبط خواهد بود و بدون آن هیچ روان درمانگری معنا نخواهد داشت.
اما پس از دریافت دارودرمانی می توانید با مراجعه به یک روانشناس با فنون مربوط به تصویر پردازی مثبت و مقابله با افکار منفی آشنا شده و آن ها را مورد استفاده قرار دهید. یک درمان منظم و شناخته شده در این زمینه درمان های شناختی رفتاری که ارزش آنها فراگیر بوده و اثر درمانی آنها در تمام دنیا قابل توجه است. البته در انتخاب درمانگر خودتان دقت لازم را مبذول دارید.
در مورد فراموش كردن روابط احساسي هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي هستند و عمدتاً ماندگارتر هستند. بنا بر اين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي شما نسبت به آن ها چه چيزي باشد. حال هر چه این اطلاعات مهم‌تر و معنادارتر - خواه مثبت و خواه منفی - باشند، ماندگارتر خواهند شد. كسي كه معتقد است نمي‌تواند آن را فراموش كند، يعني كه نمي‌خواهد آن ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند؛ به ویژه هنگامی که یک فایده عملی برای فرد داشته باشد و مثلاً احساس خوبي را در فرد ايجاد كند.

سلام و با عرض پوزش متاسفانه من و نامزدم در دوران نامزدی باهم ارتباط کامل زناشویی داشتیم،و ایشان کاملا بکارت خود را از دست داده و باز هم متاسفانه ایشان با گرفتن بهانه های بی اساس از قبیل( نداشتن درک متقابل...) حاضر به انجام عقد و ازدواج نیست این درحالی است که بنده بر لزوم اجرای عقد اصرار دارم و فکر میکنم که با شرایط کنونی جاری شدن عقد الزامی است و ما بهم تعهد شرعی داریم لذا استدعا دارم درمورد حکم شرعی این رابطه توضیح دهید. من الله توفیق

اگر عقد ازدواج خوانده شده شما به همدیگر محرم هستید و زن وشوهرید و هر گونه رابطه جنسی می توانید با هم داشته باشید . (1)
اما اگر عقد ازدواج خوانده نشده است با یک دیگر نامحرم هستید و حتی با قصد لذت به یک دیگر نمی توانید نگاه کنید یعنی از نظر محرم و نامحرمی با نامحرم های دیگر هیچ فرقی ندارید و باید مسائل شرعی را کاملا رعایت کنید، چون در این صورت اگر خدای نکرده نزدیکی کنید زنا حساب می شود و تمام روابط هم نامشروع محسوب می شود.
به نامزدت با زبان خوش بگو اگر عقد خوانده نشود تمام ارتباط های تان خلاف شرع است و با گرفتن بهانه های بی اساس سراسر زندگی را آلوده به گناه نکند. و ازدواجی را که مورد رضایت خداوند است به مورد غضب الهی تبدیل نکند.
پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، اول احکام ازدواج.

سلام من در سال سوم دبیرستان تحصیل می کنم دوستی دارم که به شدت به او علاقه دارم و حتی یکروز دوری او را نمی توانم تحمل کنم و اگر یکروز او را نبینم دلتنگی شدیدی تمام وجودم را فرا می گیرد ما در امتحان ورودی دبیرستان های انرژی اتمی و علامه طباطبایی شرکت کردیم و او در دبیرستان انرژی و من در علامه قبول شدم حالا احتمالا سال بعد مجبوریم از یکدیگر جدا شویم در ضمن ما در حال حاضر در کرج زندگی می کنیم و سال بعد به همین دلیل باید به تهران برویم اما بدون پدر و مادر و در تهران خانه ای گرفتیم که من در آنجا بمانم اما به مسافت این دو دبیرستان از یکدیگر احتمال نمی توانیم پیش هم بمانیم و او به خانه مادر بزرگش می رود اما فکر اینکه چگونه باید از او جدا شوم مرا دیوانه می کند دوری از پدر و مادر از یک طرف و دوری از او نیز از طرف فشار زیادی به من وارد خواهد کرد و ضربه ای شدیدی به خواهد زد و با توجه به این که سال بعد سال برای ما سرنوشت ساز از است می ترسم این موضوع به کنکور من لطمه بزند لطفا راهنماییم کنید که چگونه باید با این قضیه کنار بیایم

مسأله ای که با آن روبر هستید تحت عنوان ایجاد وابستگی نامبردار است. وابستگي مقوله اي متفاوت از دلبستگي است. در حالي كه افراد علاقمند و دلبسته مي توانند از يك ديگر جدا شده و براي مدتي دوري يك ديگر را تحمل كنند، در موقعيت وابستگي فرد نمي تواند دوري ديگري را تحمل كند؛ مثلاً فرد مي تواند از پدر و مادر خود جدا شدن و در شهري ديگر زندگي كند، اما نمي تواند از دوست دانشگاهي خود حتي براي يك روز جدا شود و يا به آن فكر كند.
اين قبيل رفتارها همان گونه كه اشاره كرده ايد، مي تواند به وضعيت درسي شما نيز آسيب وارد سازد.
برخي افراد كه داراي شخصيت وابسته هستند، اين قبيل رفتارهاي وابستگي را در موقعيت هاي مختلف زندگي خود نشان مي دهند؛ اما در موارد ديگر نيز اين مسأله در نوجوانان و جوانان ديده مي شود. البته اين احتمال هم وجود دارد كه شما دچار افكار وسواسي باشيد كه با مراجعه به روانشناس مي توانيد آن را درمان كنيد.
توجه داشته باشید که در تمام این موارد شناخت‌ها تحت تسلط عواطف و هیجانات قرار می گیرند. ساز و کار این مسأله توسط خیال‌پردازی و تصویر سازی ذهنی تقویت می‌شود و به تدریج این تصاویر باعث ایجاد یک حالت خوشایند در فرد می گردند. شدت این حالت گاهی چنان است که افراد گمان می کنند که دیگر نمی توانند هنگام فکر کردن به این افکار به راحتی تنفس کنند. در این شرایط یک مدار خود تضمین کننده پدید می‌آید که هر گاه فرد با افکار افسرده کننده روبرو می‌گردد، برای دست یابی به یک آرامش موقت به همین تصویرها روی می‌آورد و به ناراحتی می رسد. این چرخه معیوب برای بارها و بارها به راه مي‌افتد و فرد توانایی شکستن این حلقه را ندارد؛ چون با فنون آن آشنا نیست.
در این بین تمرکز بر این مسأله که فرد خود را در یک محدودیت می‌بیند، همان احساس غم و افسردگی یا در برخی افراد احساس یأس و استیصال بروز می‌کند، و تصویر پردازی با شدّت بیشتری صورت می گیرد.
چنانچه ملاحظه فرمودید این یک نظام خودکفا و چرخه باطل است که فرد خواه ناخواه در آن قرار می‌گیرد. بنابراین گاهی ممکن نیست فرد بتواند، به خود کنترلی نایل گردد. در اين قبيل موارد ضرورت دریافت دارو حتمی است. دارو درمانی باعث شکسته شدن فوری این چرخه باطل مي شود و راهی دیگر متصور نیست. با وجود این، یک الزام برای کناره‌گیری از افکار مرتبط خواهد بود و بدون آن هیچ روان درمانگری معنا نخواهد داشت.
اما پس از دریافت دارودرمانی می توانید با مراجعه به یک روانشناس با فنون مربوط به تصویر پردازی مثبت و مقابله با افکار منفی آشنا شده و آن ها را مورد استفاده قرار دهید. یک درمان منظم و شناخته شده در این زمینه درمان های شناختی رفتاری که ارزش آنها فراگیر بوده و اثر درمانی آنها در تمام دنیا قابل توجه است. البته در انتخاب درمانگر خودتان دقت لازم را مبذول دارید.
در مورد فراموش كردن روابط احساسي هم توجه داشته باشيد كه اين مسايل مانند شماره تلفن و برخي اطلاعات غير ضروري ديگر نيستند كه در آينده با تغيير منزل و مانند آن از بين بروند. اين دسته از اطلاعات شامل محتواهاي احساسي هستند و عمدتاً ماندگارتر هستند. بنا بر اين به اين مسأله بستگي دارند كه ديدگاه ابتدايي شما نسبت به آن ها چه چيزي باشد. حال هر چه این اطلاعات مهم‌تر و معنادارتر - خواه مثبت و خواه منفی - باشند، ماندگارتر خواهند شد. كسي كه معتقد است نمي‌تواند آن را فراموش كند، يعني كه نمي‌خواهد آن ماده اطلاعات را كنار بگذارد و علاقمند است همچنان آن را حفظ كند؛ به ویژه هنگامی که یک فایده عملی برای فرد داشته باشد و مثلاً احساس خوبي را در فرد ايجاد كند.

باسلام. چرا ام البنین در حادثه عاشورا حضور نداشت؟ اما حضرت زینب و جناب ربابه (س) با فرزند شش ماهه اش بودند؟ در حالیکه  ام البنین هم مانند آنها در مدینه حضور داشت، چرا امام حسین (ع) را همراهی نکرد؟ باتشکر منابع پاسخ به سؤال را ذکر کنید.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
همراه امام حسین (ع)بودن بستگی به چند امر دارد:
1 - توان جسمی و روحی:
بدیهی است که طی سفرهای طولانی به خصوص در آن عصر نیاز به توانایی دارد. نمی دانیم که ام البنین در آن عصر از نظر توانایی در چه وضعی بوده است.
2 - رضایت و تمایل خود طرف روشن است که اگر امام حسین (ع) مصلحت می دانست، قطعا وی همراه امام به کربلا می آمد .
3 - موافقت و مصلحت دانستن امام حسین (ع) :
چون حضور زنان و مردان همراه حضرت نیاز به رضایت و صلاحدید امام داشت ،ممکن است حضرت صلاح ندانسته که در این سفر همراهش باشد یا از نظر جسمی توانی نداشته است.
اما حضور زینب (س) که قطعا با صلاحدید امام بوده، برای پیام رسانی خون شهیدان و آگاهی بخشی به مردم کوفه و شام بود. اگر حضرت نبود،قیام امام حسین (ع) کامل نمی شد. رباب چون همسر امام بود و حضرت مصلحت می دانست او را همراه خود ببرد، فرزند شش ماهه به این جهت برده شد که رباب مادرش همراه امام حسین (ع)بود .البته شاید حکمت های دیگری نیز باشد.
روشن است که همراهی زنان با امام واجب نبود. کسانی که رفته اند،جزء همسران شهدا کربلا بوده یا مانند حضرت زینب با دلایل خاصی رفته اند .

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام من جوانی 16 ساله هستم که در لجن بد بوی استمناگیر کرده ام بارهاترک ولی دوباره بر گشته ام در خانه هم به دلیل شغل پدر و مادرم زیاد تنها میشوم مرا راهنمایی کنید؟ من چهار سال و خورده ایست که به این بیماری مبتلا شده ام که دوسال اول نمی دونستم که باید غسل جنابت بکنم آیا من باید همه ی این نمازها را بخوانم؟ من پشیمان شده ام و می خواهم از بند این بیماری رها شوم>

همان طور كه خود بهتر مي دانيد، استمنا آن هم از سن 11 و 12 سالگي بسيار خطرناك است و حتي يك لحظه هم نبايد در ترك كامل ان ترديد نماييد!!
عوارض اين استمنا بسيار زود هنگام تا پايان عمر گريبانگير شما خواهد شد و بايد با ترك كامل ان از شدت اين عوارض بكاهيد!
بايد با ديده انصاف به موفقيت هاي هر چند اندك و كوتاه مدت خود در ترك بنگريد و با بزرگنمايي اين دوره هاي ترك بر اراده خود براي ترك كامل بيفزاييد.
نيك پيداست كه تنهايي يكي از مهم ترين عوامل اقدام شما به خودارضايي مي باشد. پس بايد با يك تدبير همه جانبه سعي در حذف يا تعديل اين عامل نماييد. قطعاً با كمي انديشه و تفكر به راه هاي پر كردن تنهايي پي خواهيد برد و با حذف تنهايي درصد موفقيت ترك كامل شما بيشتر بيشتر خواهد شد.
يكي از اين راهكارها اين است كه: بيشتر اوقات تنهايي را به جاي خانه در محيط هاي ديگر مانند كتابخانه پارك و ... بگذرانيد. بنده در ايام نوجواني با پرهيز از هرگونه تنها شدن در خانه سعي مي كردم اوقات تنهايي را در كتابخانه و مسجد محلمان سپري سازم؛ حضور مستمر شما در اماكن مذهبي مانند مسجد و انجام فرائض ديني به صورت جماعت نقش بسزايي در تشديد انگيزه و توان مندي شما براي ترك دارد.
سعي كنيد با نيم نگاهي به عوارض - بعضا غير قابل جبران خود ارضايي - چشمان خود را به اصطلاح نسبت به انجام ان بترسايند و با پيوند زدن لذت خود ارضايي با رنج ها و غصه ها ي عوارض آن سعي در حذف ذهني لذت خود ارضايي نماييد!!

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

بسم الله الرحمن الرحیم سلام دست شما درد نکنه بسیار واقعا مرکز خوبیه اما سوال 1. کاری به ارتباط باغیر هم جنس ندارم 2. ولی چیزی که خیلی از جوونا مخصوصا توی محیط های تک جنسی باهاش مواجهند اینه که واقعا تشخیص اینکه علاقه شون به دوستشون از روی محبته یا اینکه لذت جنسیه کار سختیه یعنی خب واضحه که بیشتر اوقات از روی محبته ولی همین که مدتی با هم باشن و این علاقه بیشتر بشه شاید خط قرمزای شرع رو بشکنه 3. توی سوالات قبلی جستجو کردم تقریبا در جواب همه اش نوشته بودید که تشخیص اینکه علاقه، از روی محبته یا لذت جنسی به عهده ی خود مکلفه و دقیقا مشکل همین جاست که مکلف از کجا باید بفهمه؟ 4. اگر نمیشه توضیح داد- که امیدوارم بشه- اقلا شاید بشه چند تا اماره گفت حالا من نمی دونم ولی شاید مثلا ( محکم بغل کردن همدیگه، بوسیدن لب، خارج شدن مذی یا منقبض شدن آلت تناسلی، احساس گرم شدن بدنی یا .... ) یا از این جور چیزا بشه گفت که اقلا یه ملاک باشه که اگه فرد باهاش مواجه شد متوجه بشه که وارد محدوده حرام شده چون واقعا تشخیصش سخته

هرکاری تابع قصد و نیت انسان است. او به حال خود آگاه تر از دیگران است. اگر نتواند قصد و نیت خود و نیز خصوصیات درونی خود را تشخیص بدهد، تشخیص آن برای دیگران محال خواهد بود.
در ارتباط با دوستان و اظهار محبت و علاقه با آن ها ؛ قصد و رفتار انسان ملاک است. اگر با قصد محبت و دوستی سالم، بدون قصد لذت جنسی با دوستان همجنس ارتباط داشته باشد، اشکال ندارد.
بوسیدن همجنس و در بغل گرفتن همدیگر اگر با قصد لذت جنسی باشد یا در ضمن بوسیدن و در بغل گرفتن همدیگر، تحریک شود، یعنی حس لذت جنسی پیدا شود، جایز نیست. اگر چنین حسّی نباشد و قصد لذت هم نباشد، بوسیدن صورت همدیگر اشکال ندارد.
در ارتباط با دیگران، هرکاری که غریزه جنسی را تحریک می کند و هرکاری که سبب تحریک غریزه جنسی شود، جایز نیست. اما اگر تحریک کننده نباشد و قصد لذت جنسی هم نباشد، اشکال ندارد. اما اگر با هر ارتباطی غریزه جنسی تحریک و مذی خارج شود، معلوم می شود که لذت جنسی حاصل شده است، گرچه از اول قصدی در کار نباشد. وقتی این طور باشد، باید از چنین ارتباط هایی اجتناب شود.(1)

پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل، مسأله2438 ؛ تحریر الوسیله ، ج2، کتاب النکاح، احکام النظر، مسأله 17

صفحه‌ها