پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

باسلام ببخشید ولی مجبورم رک باشم یکی از مشکلات مهم جوانان امروزی مسائل جنسیست که متاسفانه در فرهنگ ما خیلی راجع بهش نمیشه حرف زد. حالا میخواستم بدونم باید راجع به این موضوع چی کار کنیم: چند راه وجود داره که این موضوع رو حل کنیم که چند مشکل سر راه وجود داره. 1)اگه خود ارضایی کنیم گناهه 2)اگه زنا کنیم گناهه 3)اگه سمتش نریم تمامه مدت آزارمون میده 4)راه اسلام:صیغه توضیح :برای این کار ابتدا باید طرف مقابل و خانوادش و خانواده خودمون رو راضی کنیم که شخصا ترجیه میدم با ازرائیل روبه رو بشم ولی به این موضوع فکر نکنم:) تازه تو همیه سایت خوندم که پیامبر گفته اگه با نا محرم دست بدی در غل و زنجیر میندازنت جهنم و اگه صحبت کنی به ازای هر کلمه هزار سال میری جهنم پس چطوری میتونیم این موضوع رو حل کنیم؟ یعنی باید تا ازدواج صبر کنیم؟ فکر نمیکنید یه جای کار میلنگه؟؟

این که با دقت عقلی دنبال راهی برای کنترل این مسئله هستید و تمام سعی تان را برای راهکارها و مشکلات کردید، قابل ستایش است.
دو راه اول و مشکلاتش را درست گفتید (یعنی1)اگه خود ارضایی کنیم گناهه 2)اگه زنا کنیم گناهه) راه سومی هم که گفتید (یعنی اگه سمتش نریم تمام مدت آزارمون می ده) دو صورت دارد. در یک صورتش حرف شما درست است: صورت اول این که مقدمات تحریک نیروی جنسی را فراهم کنیم. بعد بخواهیم سمت گناه جنسی نرویم. بله در این صورت سمت گناه نرفتن آزار دهنده است
صورت دوم این است که اصلا مقدمات گناه جنسی و عوامل تحریک این نیرو را انجام ندهیم . خود را از آن ها دور نگه داریم(مقدمات تحریک نیروی جنسی مثل نگاه حرام به نامحرم و فیلم و اختلاط و ارتباط با نامحرم و فکر های جنسی و تفکر در امور شهوای ) در این صورت خود به خود آزاری نمی بینیم و آرامش بیش تری داریم . کسانی که از به سمت گناه نرفتن آزار می بینند، از قسم اولند که البته راه حل دارد. در صورت تمایل به آن هم می پردازیم.
اما راه حل چهارم تان (صیغه) اولا لازم نیست برای این کار از خانواده مرد اجازه گرفته شود . رضایت خانواده پسر در صیغه شرط نیست . در صورتی که طرف مقابل دختر باکره باشد، اجازه پدرش در ازدواج موقت شرط است . اگر طرف مقابل باکره نباشد،یعنی زن باشد، در صورتی که در عقد مرد دیگری یا در عده مرد دیگری نباشد، اجازه خانواده اش و پدرش شرط نیست، بلکه اگر راضی باشد ،کافی است. البته اگر از راه ازدواج شرعی زن شده باشد، ولی اگر بکارت او از راه غیر شرعی مثل زنا یا با عوامل دیگری غیر ازدواج مثل پرش از جایی از بین رفته باشد، در این که اجازه پدر می خواهد یا نه، نظریات مراجع مختلف است. چون نگفتید از چه کسی تقلید می کنید، نمی توانیم نظر دقیق را به شما بگوییم. می توانید جزئیات احکام صیغه را از همین مرکز بخش احکام بپرسید.
پس می بینید که تقسیم بندی شما کامل نبود. جایی از کار اسلام نمی لنگد. ما هستیم که کار را بر خود سخت می کنیم.
با این توضیحات حکم دست دادن با نامحرم و حرف زدن، البته حرف عاشقانه و غیر ضروری که حرام است،جواب داده شد.
موفق باشید.

اگر یکی از شروط اصلی ازدواج مرد این باشد که دختر قبل از ازدواج هیچگونه ارتباطی بالاخص ارتباط جنسی با کسی نداشته است و دختر این شرط را قبول کرده باشد و بعد از ازدواج مشخص گردد که این ارتباط وجود داشته است حکم چیست؟

اگر مرد در ضمن عقد شرط کرده که دختر باکره باشد و بعد ثابت شود که باکره نبوده ، شوهر می تواند عقد را فسخ کند. اما اگر شرط شده که هیچ ارتباطی با جنس مخالف نداشته باشد و بعدا معلوم شود که ارتباط داشته، اگر دروغ گفته ،باید توبه کند . نیز از ارتباطش باید توبه کند، ولی شوهر حق فسخ ندارد.
پی نوشت :
1. آیت الله بهجت، توضیح المسائل، م 1945 و استفتائات، ج3 ،سوال4646 و سوال از دفتر ایشان.

شکل ظاهری فرشته مرگ برای ستمکارترین مردم چه شکلی است؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
بنا بر روایات ملک الموت برای هر کس متناسب با درجه ایمانی یا درجه کفر او زیبا یا بد منظر ظاهر شده و به آسانی یا سختی روح او را می گیرد.
رسول خدا فرمود:
ملک الموت مانند برده ذلیل به پیشگاه مولایش، نزد مؤمن برای گرفتن روح او می آید. با سلام کردن و بشارت دادن بر او وارد می شود. برای گرفتن جانش به او نزدیک می شود. (1)
از رسول خدا نقل شده : ابراهیم خلیل به ملک الموت فرمود: صورت خود هنگام گرفتن روح فاجر را به من بنمایان.
ملک الموت فرمود: تحمل دیدن داری؟
با اصرار حضرت ، ملک الموت به او فرمود: رو بگردان. پس وقتی بازگشت ، مردی سیاه چهره و سیاه پوش با موهای سیخ و متعفن دید که از دهان و سوراخ های بینی اش شعله آتش و دود بیرون می آمد .
حضرت با دیدن او بیهوش شد. وقتی به هوش آمد ، فرمود : اگر فاجر جز همین کیفری نبیند، او را برای عذاب کفایت است. (2)

پی نوشت ها:
1. ری شهری ، میزان الحکمه، قم، دار الحدیث، 1416 ق، ج4، ص 2961.
2. مجلسی، بحار الانوار ،چ هشتم، بیروت ، الوفا ، 1403ق، ج 6 ، ص 143.

ایا کسی که جنوب می شود یا استمناء می کند بدن او مثل سگ نجس است؟اگر نجس می شود آیا مکان های دیگر را هم نجس می کند

بدن جنب حتی جنب از حرام (مانند کسی که استمنا کرده) نجس نیست . هیج جا را نجس نمی کند. عرق جنب از حرام هم نجس نیست.
اگر کسی از حرام جنب شود، مثلا استمنا کند و منی از او خارج شود و قبل از غسل کردن بدنش عرق کند، در حالی که بدن یا لباسش عرقی باشد، بنا بر احتیاط نمی تواند با بدن یا لباس آلوده به عرق نماز بخواند.(1)
پی نوشت:
1. امام خمینی ،توضیح المسائل، م 116.

با عرض سلام!

در مورد عصمت انبیا در مورد اینکه دیدگاه ما شیعیان اینه که انبیا از بدو تولد تا آخر عمرشان معصوم اند ولی در قرآن سوره های: طه/ 21، انبیا/ 87، یوسف/ 24، ص/ 24، احزاب/ 37 تناقض داریم. می خواستم در مورد این شبهه بنده حقیر رو راهنمایی کنید!

موفق باشید یا علــــــــــی

پاسخ:
همه مواردی که در پرسش نسبت به برخی از انبیا اشاره شده، هیچ گونه منافات با عصمت آن ها ندارد. در مورد حضرت یوسف و در تفسیر آیات ذکر شده در مورد درخواست ایشان از هم‌بند خود و این که گفته شده شیطان یاد خدا را از خاطر ایشان برد، اختلاف جدی بین مفسران وجود دارد. بسیاری قائل هستند آیة فراموشی
در مورد هم سلولی ایشان است، نه حضرت یوسف، حتى از آیات قرآن به دست نمی‌آید که ایشان به خاطر این عمل چندین سال در زندان ماند، چون در قرآن فقط اشاره می‌کند که از فرد مذکور درخواست دادخواهی پیش سلطان را کرد، ولی شیطان باعث فراموشی او شد. هرچند روایاتی توقف طولانی را ناشی از آن درخواست ذکر می‌کند. اما نمی‌توان به طور یقین آن ها را صحیح دانست..
جناب یونس که در دریا گرفتار ماهی شد، بعد نجات پیدا کرد، به دلیل گناه نبود، بلکه ترک اولى از او سر زد، چون در پی تمرد قوم، حضرت یونس منطقه را ترک کرد. ترک منطقه به آن صورت شایسته مقام او نبود، چون او مظهر رحمت خدا بود. باید بیش تر از آن جهالت قومش را تحمل می‌کرد. برای هدایت آنان تلاش می‌نمود. به دلیل همین اندک مسئله خداوند او را با مشکلی مواجه ساخت تا متوجه کارش بشود، بیش تر از این لغزشی از او سر نزده است.(1) قضاوت جناب داود:
اين تصور كه قضاوت داود با عصمت او سازگار نيست، كاملا ناصحيح است، زيرا اولا اگر حكم داود تنجيزي بوده، زمينه‌ اين پرسش مطرح است كه چرا قبل از شيندن دفاع مدعا عليه حكم صادر كرده است.
اما اگر حكم تعلقي بوده، چون بر خلاف موازين دادگاه شرعي عمل نكرده، اشكال ندارد، چون ممكن است داود به مدعي گفته باشد: اگر قضيه آن گونه است كه مي‌گويی، ظلم شده است، اين نحو قضاوت منافاتي با عصمت ندارد. چه اين بر اساس روايات اين ماجرا تمثل فرشتگان بوده و تحقيق عيني نداشته است. ظرف تمثل عالم مثال متصل است كه تكليفي متوجه انسان نمي‌شود تا خلاف عصمت تلقي شود،نظير آنچه در عالم رؤيا كسي به نحوي قضاوت و رفتار نمايد. اين با عصمت محذوري ايجاد نمي‌كند. (2)
ازدواج پيامبر
اين مسئله منافات با عصمت پيامبر ندارد، زيرا كار خلافي انجام نداده بود. براي شكستن يك سنت جاهلي (كه با همسر مطلقه پسر خوانده خود ازدواج را ممنوع مي‌دانستند) پيامبر با زينب (كه از سوي همسرش طلاق داده شده بود) ازدواج نمود تا اين سنت را بشكند.
ترس حضرت از اين بود كه مردم جاهل عرب به دليل اين ازدواج، او را مورد ملامت قرار دهند و از دين خدا اعراض كنند و ايمان مردم عوام دچار تزلزل گردد. اين ترس مشروعي بوده است و نه مذموم ،چون ترس براي خدا بود و نه ترس از كار خلاف. (3)
خوف موسي:
ميان خوف و خشيت فرق است. آنچه با فضيلت شجاعت منافات دارد، خشيت است، نه خوف كه به معناي دست زدن به مقدمات احتراز است. انبيا از خشيت منزهند، ولي خوف مي‌كنند. در اين مسئله موسي دچار خوف شد، نه خشيت. (4) چه این که جناب موسی وقتی در مصاف با ساحران عصای خود را انداخت و عصا به صورت ماری درآمد ، موسی از آن وحشت نمود، ولی خداوند به او آرامش و اطمینان داد و فرمود: مترس. این مار همان عصای توست که لحظاتی قبل در دست تو بود.خوف موسی در این ماجرا مربوط به این بود که مبادا جهل مردم باعث شود که فرقی بین معجزه و سحر ننمایند . این با عصمت او منافات ندارد .(5)
هیچ کدام از انبیا دچار اشتباهی نشده‌اند که برای آن مورد امتحان و ابتلا قرار گیرند، بلکه امتحان‌هایی که از آنان صورت گرفته، نه برای لغزش،بلکه برای بالا رفتن درجة معنوی آنان بوده است.
مواردی قطعی از رفتارهای لغزش گونه انبیا نقل شده که در قرآن به آن ها تصریح شده و قابل انکار نیست؛ پاسخی که در این موارد می توان داد :
اوّلاً: تمام انبیا(ع) دارای عصمت بوده‌، ولی همه آن ها به لحاظ عصمت در یک مرتبه نیستند، مثلاً انبیای الوالعزم که در نبوت و رسالت درجه کامل‌تری دارند، در عصمت از سایر انبیا برترند. خاتم انبیا که در همه کمالات وجودی از همه پیامبران برتر است، در عصمت نیز از همه کامل‌تر و دارای عصمت مطلق است. همچنین ائمه(ع) به دلیل آن که سرشت و طینت‌شان برگرفته از طینت خاتم انبیا و پرتوی از نور وجود او هستند، مثل ختمی مرتبت دارای عصمت مطلق ‌اند.
به همین دلیل، پیامبر و اهل بیت(ع) نه تنها از گناه معصوم‌اند ،بلکه از آنچه اصطلاحاً ترک اولى نامیده می شود، نیز معصوم‌اند، در حالی که انبیای دیگر از گناه معصوم هستند، ولی از ترک اولى( انتخاب گزینه ای با ترجیح کم تر و رها کردن گزینه صحیح تر) معصوم نیستند. (6) امام خمینی(ره) بدین نکته تصریح نموده که بعضی از انبیا دارای عصمت مطلق نبوده‌اند. به همین دلیل از تصرف ابلیس مصون نماندند. (7)
مراد امام این است که گرچه انبیای پیشین معصوم بوده اند، ولی چون حضرت آدم دارای عصمت مطلق نبود ،ترک اولى نمود و از درخت نهی شده ،مصرف کرد. بنابر این معلوم می شود فریب شیطان نسبت به آدم در حد وارد کردن او به ترک اولى بود و نه انجام معصیت و ترک تکلیف.
ترک اولى گرچه با عصمت مطلق جمع نمی‌شود و با هم منافات دارند، ولی با عصمت غیر مطلق قابل جمع است و تعارضی ندارد، از این رو آدم ابوالبشر که معصوم بود،ترک اولى نمود، با اینکه از او این کار انتظار نمی‌رفت. (8)در نتیجه این اعمال هر چند از بندگان شایسته خدا انتظار نمی­رفت و در برابر آن به بلاها و شداید گوناگونی دچار شدند اما دلیل بر انجام معصیت توسط آن ها و منافی با مقام عصمت این بزرگواران نمی باشد ؛
در این باره در کتاب «پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی» به تفصیل بحث شده است. (9)
ثانیاً: تکالیف ما بندگان توسط خداوند و با اوامر و نواهی خداوند تعیین می گردد . اوامر تکلیف آور را اوامر و نواهی مولوی می نامیم؛ یعنی دستورهایی که خداوند از منظر مولی و صاحب اختیار، بر ما ابلاغ فرموده، مخالفت با دستور الزامی معصیت و حرام است.
اما در کنار این موارد، خداوند دستورهایی نیز به ما ابلاغ فرموده که از آن ها به فرامین ارشادی نام برده می شود. مانند دستور یک دکتر تکلیف و الزامی برای مریض نمی آورد اما آثار و نتایج رعایت یا عدم رعایت آن ها مستقیما به خود فرد بر می گردد.
ملکه عصمت، انسان را از ارتکاب معصیت و عمل بر خلاف تکلیف باز می دارد، ولی از عمل بر خلاف دستور ارشادی باز نمی‌دارد، چون پیامد عمل بر خلاف دستور امر ارشادی کیفر اخروی نیست، بلکه موجب می شود که انسان در دنیا به زحمت و مشقت گرفتار شود.
به علاوه در بسیاری از موارد اصلا دستوری توسط خداوند صادر نشده و اشتباه پیامبر به تصمیم خاص خود در مواردی معین برمی گردد. در نتیجه اصلا مخالفتی با دستور الهی رخ نداده و معصیت معنا ندارد. در داستان حضرت یونس اگر دقت کنیم ،ایشان مرتکب حرام و ترک تکلیف مولوی نشده ، بلکه کار ایشان «عجله در ترک قوم» و عدم صبوری کامل در راه هدایت مردم و در مجموع تصمیم نادرست در رها کردن قوم عاصی خود بود که این عمل و تصمیم لایق مقام بلند ایشان نبود.
ترک اولی از پیامبری چون حضرت یونس سبب شد در راهی بیافتد تا نسبت به تصمیم نادرستش آگاه شود. از سوی دیگر صبور گردد . خدا را بخواند . خداوند دوباره ایشان را به سوی قومش برگرداند و مشغول راهنمائی مردم شود.
جهت آگاهی بیش تر در این موضوع به کتاب تفسیر تسنیم، ج 3، ص 337 از آیت الله جوادی آملی مراجعه فرمایید.

پی‌نوشت‌ها:
1. جعفر سبحانی منشور جاوید،نشر موسسه امام صادق، قم، 1378 ش ،ج 5، ص 150.
2. عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي قرآن، نشر مركز اسراء، قم، 1378ش.
3. سيد محمد حسين طباطبايي، الميزان، نشر جامعه مدرسين قم، بي‌تا، ج16، ص482
4. همان، ج14، ص200
5. منشور جاوید، ج 5، ص 117.
6. خواجه نصیرالدین طوسی، اوصاف الاشراف،نشر وزارت ارشاد اسلامی، 1369 ش، ص 26.
7. امام خمینی، آداب الصلوة،نشر موسسه امام، 1378 ش، ص 60.
8. همان، ص 71.
9. محمد امین صادقی،پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی، نشر مؤسسه آثار امام خمینی، 1386ش. ص48 .

تکه کردن و تراشیدن سنگ شرف شمس در ابعاد کوچک اشکال دارد؟ از خاصیت آن کم می کند؟

پاسخ:
اگر منظورتان این است که شرف الشمس که بر روی سنگی حک شده و تراشیده شده او را تکه تکه کنید و به ابعاد کوچک در بیاورید خاصیت آن پس از تکه تکه شدن مثل اول نخواهد بود و شاید بی خاصیت باشد و اگر منظورتان چیز دیگری است، در نامه بعدی روشن تر بنویسید تا پاسخ داده شود. برای آشنائی بیشتر می توانید به این منابع مراجعه کنید .
1 ) ریحانه الادب، ج7، ص 23، مدرسی .
2 ) هزار و یک کلمه ،‌ ج3 ، ص 371 ، کلمه 343 ، علامه حسن زاده آملی .
3 ) هزار و یک نکته ، ‌ج2 ، ص 796 ، نکته 977 .
4 ) تفسیر قرآن ، شهید مصطفی خمینی .
5 ) مفاتیح المغالیق ، محمود دهدار عیانی.

بنده دانشجوی دکتری هستم که در خارج از کشور زندگی می کنم . مدتی است با برخی ازدوستان همفکر تصمیم به مقابله با بهائیان گرفته ایم .(آن ها به شدت در این جا که هستیم تبلیغ می نمایند(کانادا)) در این راستا سعی داریم تا با بن مایه های اعتقادی آنان مبارزه نماییم .

ما به دین مداری شما ارج می نهیم. در خصوص مقابله به بهائیان، راهکارهای متعددی وجود دارد، از جمله:
1. یکی از راه های مقابله با بهائیت، برخورد خوب، مهربانه و محبت آمیز با افرادی است که ممکن است تحت تأثیر تبلیغات بهاییت قرار گرفته اند. شما می توانید با اظهار محبت به آنان و حتی کمک های مادی و معنوی، این افراد را از فرقه بهائیت دور نمایید. اتفاقاً یکی از راه های فرقه بهائیت نیز این است که با اظهار محبت و کمک به افراد، آنان را جذب این گروه می نماید.
2. یکی از راههای مقابله با این گروه، مطالعه آثار علمی، مجالات و کتاب های مفید می باشد. این امر انسان را با مبانی،ضعف ها و خیانت های این گروه آشنا می نماید. بر این اساس، شما می توانید سیر مطالعاتی درباره بهاییت داشته باشید تا در مقام بحث و گفتمان بهتر بتوانید مبانی و عقاید و عملکرد آنان را زیر سؤال ببرید.
3. راه دیگر، مراجعه به سایت هایی است که به مباحث بهاییت و به نقد آن پرداخته اند. با جستجوی کلمه «بهائیت» در گوگل می توانید به مطالب مورد نظر دست یافت. همچنین به سایت هایی که تنها به منظور مبارزه با بهاییت سامان یافته اند، مراجعه نمایید. این امر، هم شما را با اصول اعتقادی، ضعف و عملکر د بهاییت آشنا می نماید و هم راه های مبارزه با این فرقه را بیان می کند.
4. این مر کز از حضور روحانیت و کارشناسان در آن کشور آگاهی ندارد؛ اما در صورت حضور روحانیت و کارشناسان، از آنان دعوت نمایید تا به نقد مبانی و عملکرد بهاییت بپردازند. افزون بر آن، می توانید با این افراد درباره راه های مبارزه با بهائیت مشورت نمایید. همچنین می توانید بین کارشناسان اسلامی و کارشناسان بهائیت مناظره برگزار نمایید. این امر، یک نوع ضربه فنی به طرف مقابل می باشد که در مخاطب بسیار تأثیرگذار است.
5. چاب و توزیع جزوه های مفید و کاربردی بین مردم؛ به ویژه میان آنانی که تحت تأثیر وهابیت قرار گرفته اند. این امر موجب می شود که مردم بیش تر درباره بهائیت تحقیق نمایند.
6. مشاهده فیلم و cd هایی که به منظور نقد فرقه بهائیت تهیه شده اند. همچنین می توانید این cd را در اختیار افراد دیگر قرار دهید. البته این کار باید با احتیاط و سنجیده صورت گیرد تا زمینه سوء استفاده طرف مقابل فراهم نشود.
7. همچنین شما می توانید با سفارت ایران در باره مقابله با بهائیت مشورت نمایید.
8. شما می توانید با نهاد و مراکز مستقر در ایران ار تباط برقرار کنید و درباره روش مقابله با بهائیت مشورت کنید و از تجربه این مراکز در این خصوص استفاده نماید.
برای آشنایی با این فرقه به کتاب های زیر مراجعه نمایید:
- عبد الله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج 3، ص 1396؛
- محمد محمدی، بابی گری و بهائی‌گری؛
- نورالدین چهاردهی، انتشارات فتحی، بهائیت چگونه پدید آمد؛
- محمد محمدی اشتهاردی، ارمغان استعمار؛
- محمد باقر نجفی، بهائیان.

شرح :1 با سلام چه شبهایی در طول هفته نزدیکی با همسر حرام یا مکروه است؟

پرسش2: آیا شبهای ولادت یا شهادت ائمه نزدیکی اشکالی ندارد؟ چه زمانهایی در طول روز بهتر است نطفه تشکیل نشود؟

پاسخ1:
در طول هفته در هیچ شبی نزدیکی با همسر حرام نیست؛ مگر آن که زن در حال عادت ماهانه باشد که در حال عادت ماهانه نزدیکی از جلو حرام است.
در شب چهار شنبه نزدیکی مکروه است و نیز در شب اول ماه (غیر از شب اول ماه رمضان که نزدیکی مستحب است) و شب نیمه ماه و شب عید فطر و شب عید قربان نزدیکی کراهت دارد. (1)
پی نوشت:
1. امام خمینی، تحریرالوسیله، ج2، ص 228. (مطابق با نظر آیت الله خامنه ای).

پاسخ2:
نزدیکی در شب های ولادت و شهادت اشکال ندارد.
نزدیکی در شب جمعه, شب دوشنبه، شب سه شنبه و شب پنج شنبه و روز پنج شنبه موقع ظهر و روز جمعه موقع عصر مستحب است. (1) این زمان ها که نزدیکی در آن ها مستحب است برای تشکیل نطفه بهتر و مناسب تر می باشد.
پی نوشت:
1. امام خمینی ، تحریرالوسیله ، ج2 ، ص 228. (مطابق با نظر آیت الله خامنه ای).

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها