پرسش وپاسخ
۱۳۹۱/۱۲/۰۲ ۱۸:۴۷ شناسه مطلب: 86611
آیا در زمانیکه مردی مالک کنیزی می شد در خصوص آغاز رابطه جنسی با کنیز رضایت زن مطرح است؟چرا ؟ اگر پیامبر خاتم رسل است از ما نخواهید شرایط آن روز را درک کنیم .
سوال چندان واضح نيست. منظور از زن روشن نيست كنيزي است كه رابطه جنسي با او برقرار مي شود يا همسر مالك است؟!
در هر صورت ما با توجه به هر دو احتمال پاسخ را ارائه مي كنيم.
مالكيت مرد نسبت به برده مؤنث در حكم ازدواج با وي است. بنابراين هرگونه استمتاع جنسي مرد از كنيزانش جايز است(1) روشن است كه زني كه در زوجيت با مردي است و مرد نفقه او را مي دهد و مخارجش را تامين مي كند حق دارد بر اساس خواست و ميل خود از او استمتاع جنسي داشته باشد و اين حكمي بعيد و دور از عرف و عقل نيست.
اگر مراد از زن در سوال همسر مالك مي باشد لازم به ذكر است كه در اين روابط جنسي رضايت زن مطلقاً لازم نيست.چرا كه همانگونه كه بيان شد كنيز جزو مايملك مالك مي باشد و هر مالكي بدون اجازه ديگران حق تصرف در مايملك خود را دارد. و اين نيز حكمي مطابق عقل و عرف است و مطابق با شرائط و عرف امروز ما.
تعبير پاياني شما هم چندان روشن نيست ؛ اگر مراد عدم امكان درك شرائط پيامبر است بايد گفت در عمل به اصول و دستورات ديني درك دقيق شرائط مردم از آن دوران چندان ضرورتي ندارد و تنها براي مراجع و فقها درك ويژگي هاي آن زمان براي كيفيت استنباط احكام ديني از ميان كتاب و سنت تا حدودي ضروري است.
پي نوشت:
1. ر.ك : سيد محمد كاظم يزدي ٰ العروه الوثقي ٰ بيروت ٰ مؤسسة الأعلمي للمطبوعات ، 1409 ق ، ج2 ص 803.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۱۲/۰۲ ۰۲:۳۵ شناسه مطلب: 86575
من دختری 24 ساله 16 سالم بود با پسری هم سن خودم دوست شدم عاشق هم شدیم برای ازدواج بود رابطمون همه خواستگارامو رد کردم ولی الن 2 ماهه میگه نمیخوام همه نیازاشو بر طرف کردم چه روحی و ..... تو این چند سال همه فامیل من از رابطمون خبر دارن 2 بار تاحالا هی رفته گفته نمی خوام دوباره برگشته گفته میخوامت چه کار کنم ؟ منتظر بمونم شاید برگرده یا اگه برگشت بگم نمیخوام؟ خیلی دوسش دارم دوست ندارم جدا شم نمیتونم تصور کنم حتی که با یکی دیگه ازدواج کنم
اين كه مي فرماييد: از شانزده سالگي با پسري دوست شدم و عاشق وي گرديدم نمي تواند معيار درستي براي ازدواج و موفقيت در آن گردد؛ به خاطر اين كه خيلي از عشق و علاقه هاي دوران نوجواني از چارچوب و ضابطه روشني تبعيت نمي كنند و تنها به صِرف علاقه و دوست داشتن فردي، نمي توان او را براي تصدي پست همسري و ازدواج مناسب و مطلوب دانست. از اين گذشته، اگر اين علاقه يك علاقه شديد هم باشد مشكل دو چندان مي شود و هرگز نمي توان براي ازدواج كه يك امر واقعي و مقدسي است معيار قضاوت قرار گيرد.
علاوه بر اين، هنوز معلوم نيست كه شما در معيارها و ملاك هاي اساسي ازدواج چقدر با هم تناسب و همخواني داريد بنابراين، تا اين مسئله به درستي بررسي نگردد و سلامت ازدواج تان مورد تأييد كارشناسان، روانشناسان و مشاوران ازدواج قرار نگيرد، هرگز به ضرس قاطع نمي توان گفت كه ازدواج شما با آن پسر موفقيت آميز خواهد بود يا نه؟
متأسفانه اقدام عجولانه شما در برقراري رابطه پيش از ازدواج و ارضاي بسياري از نيازهاي پسر مورد نظر، باعث گرديده كه او به نوعي از شما سير گردد و در انديشه ازدواج با دختر ديگري به سر ببرد و يا اين كه ارتباط آزادانه شما موجب پيدايش نوعي سوءظن و بدبيني در وي شده و باعث گرديده كه وي نسبت به آينده ازدواج با شما هراسان و دو دل باشد از اين روي، تصميم گيري براي وي مشكل شده به همين خاطر، نه مي تواند به سادگي از شما دل بكَنَد و نه مي تواند آينده ازدواج با شما دلخوش باشد از اين روي، گاهي پا پيش مي گذارد و گاهي پا پس مي كَشد. اين حالت، از جمله آسيب ها و پيامدهاي آشنايي و ارتباطات بي ضابطه قبل از ازدواج دختر و پسر به شمار مي رود و باعث مي شود كه دختر و پسر در صحت انتخاب خود ترديد كنند و نتوانند تصميم درستي براي آينده خود بگيرند.
از اين كه مي فرماييد: «خيلي دوسش دارم، دوست ندارم جدا شم نمي تونم تصور كنم حتي كه با يكي ديگه ازدواج كنم» مي توان فهميد كه شما گرفتار نوعي وابستگي رواني نسبت به آن پسر شده ايد. اين حالت، به شدت به ازدواج سالم آسيب وارد مي كند و شما را از اهداف روشن و متعالي ازدواج دور مي سازد و ارزش و كرامت ذاتي شما را زير سؤال مي برد و شما را بي شخصيت جلوه مي دهد.
دلبستگي و وابستگي شديد شما نسبت به آن پسر از يك اصل ساده روانشناسي به نام اصل مجاورت و اصل مشابهت ناشي شده است. چون شما در گذشته با كسي دوست نبوده ايد و حالا كه به هر دليلي با آن پسر آشنا شده ايد و احتمالاً نقاط اشتراك و شباهت هايي با او داشته ايد و با او هم كلام و رو در رو شده ايد و چون شرايط تقريباً يكساني داشته ايد و هر دوي قصد ازدواج داشته ايد، بهتر از هر كس ديگري يكديگر را درك كرده ايد و اين درك متقابل باعث شده نسبت به او احساس خاصي پيدا بكنيد و به او شديداً علاقهمند گرديد. هر كس ديگري به غير از آن شخص هم مي توانست در آن شرايط اين نقش را بازي كند تنها منحصر در او نبوده است.
به هر حال، نه اين گونه ارتباطات و آشنايي ها و نه اين گونه عشق و علاقه ها و نه اين گونه دلبستگي و وابستگي ها هيچكدام درست نمي باشد و همان طور كه گفتيم نمي تواند براي امر ازدواج كه يك امر واقعي و مقدسي است معيار قضاوت قرار گيرد.
به جاي اين كه بخواهيد بيهوده به انتظار آن پسر بنشينيد و فرصت هاي ديگر ازدواج را از دست بدهيد و يا آن كه بخواهيد از آن پسر زهر چشم و انتقام بگيريد بهتر است هر چه سريعتر تكليف خود را با او يكسره كنيد و به او پيغام دهيد و از او بخواهيد براي تصميمگيري صحيح در مورد ازدواج يا عدم ازدواج تان به مراكز مشاورهاي برويد و از سلامت ازدواج تان اطمينان كسب كنيد. اگر كارشناسان و مشاوران ازدواج، سلامت ازدواج تان را تأييد كردند آنگاه مي توانيد با هم ازدواج كنيد اما اگر نظر جمعي بر اين بود كه ازدواج شما به صلاح تان نيست در آن صورت، بهتر است با اين قضيه كنار بياييد و دوست پسرتان را براي هميشه فراموش كنيد و به موقعيت ها و فرصت هاي بهتر و مناسبتر بينديشيد. البته اين دفعه سعي كنيد از راهش اقدام كنيد و پيش از شكلگيري عشق و علاقه، دلبستگي و وابستگي افراطي از هر گونه رابطهاي با خواستگارتان بپرهيزيد و تنها به معيارها و ملاك هاي اساسي ازدواج فكر كنيد و بر اساس آن همسرتان را انتخاب نماييد تا مشكلات پيشين دوباره به وجود نيايد.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۱۲/۰۲ ۰۰:۰۲ شناسه مطلب: 86562
با سلام وادب هدف خداوند متعال از آقرینش فرشتگان چیست؟ خصوصا آنهایی که طبق گفته قرآن مدام در رکوع یا سجودند.
آیا خداوند نیازی به عبادت آنها دارد؟ پس فلسفه وجودی فرشتگان عموما و خصوصا این فرشتگان چیست؟ به طور مبسوط.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
آفرينش تمام موجودات و از جمله فرشتگان داراي يك فلسفه معين است و آن اينكه هر چيزي كه امكان وجود داشته باشد، از فيض هستي خداوند برخوردار مي شود و اين به اقتضاي صفت رحمت و فياضيت الهي است. يعني فيّاضت و بخشندگي خدا كه سبب آفرينش همه موجودات شده، خلقت فرشتگان را نيز رقم زده است و از اين رو كه چنين موجوداتي لياقت و امكان خلقت را داشتند خداوند ايشان را از اين امر محروم نساخت.
اما در مورد ماهيت عملكرد فرشتگان بايد گفت از آيه اوّل سوره فاطر به دست مي آيد كه خداوند، فرشتگان را واسطه ميان خود و عالم مشهود قرار داده است. با تعبير "رسل" همه ملائكه را وسايطي ميان خود و مخلوقاتش در اجراي اوامر تكويني و تشريعي دانسته، با اين بيان مشخص مي شود كه حكمت آفرينش آنها تنها عبادت نيست.
فرشتگان كارگزاران الهي و مأمور اجراي امور عالم تكويني هستند و وظايف سنگيني بر عهده آنها است كه در ذيل به برخي از آنها اشاره مي كنيم:
أ) حامل و رساننده وحي به پيامبران مي باشند.(1)
ب) نزول امر الهي به دست فرشتگان است، يعني در تدبير جهان كه به امر الهي انجام مي گيرد، اينان عامل اجرايي اند و آن را پياده مي كنند.(2)
ج) دستهاي از فرشتگان حاملان عرش خدا و آنان يا دستهاي ديگر شفاعت كنندگان مؤمنان هستند.(3)
د) لعن بر كفّار نيز از كارهاي فرشتگان است.(4)
ه') بشارت دادن به مؤمنان هم از كارهاي اينان است. طبق قرائن اين بشارت به هنگام احتضار داده ميشود.(5)
و) نوشتن كردار بندگان خدا از كارهاي ديگر فرشتگان است.(6)
ز) امداد مؤمنان از ديگر كارهاي آنان است.(7)
اما در مورد دسته اي از ملائكه اين گونه نقل شده كه:
« ان للَّه ملائكة ركّعاً الي يوم القيامه و ان للَّه ملائكة سجّداً الي يوم القيامة؛(8) خداوند فرشتگاني دارد كه تا روز قيامت در ركوعند، و فرشتگاني دارد كه تا قيامت در سجودند».
هرچند از اين تعبير به دست نمي آيد كه ايشان در گذشته هم همواره به همين حال بودند و يا در حال ركوع و سجود ازانجام وظايفي چون استغفار و دعا براي مومنان غافلند، اما در عين حال در مورد ماهيت عبادت و پرستش ملائكه بايد گفت:
به يقين خداوند به عبادت ايشان همانند هر موجود ديگري نياز ندارد چون غير از خدا هر چه موجود است، همه مخلوق خدا است و نيازمند به او ؛ قرآن ميفرمايد:«اي مردم! شما همگي نيازمند به خداييد. تنها خداوند است كه بي نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است»(9)؛ فلسفه خلقت ايشان نيز عبادت خداوند نبوده و نيست، بلكه اين موجودات همانند همه موجودات ديگر بر اساس فلسفه اصلي آفرينش خود خلق شده اند كه همان اقتضاي ذات فياض خداوندي بودن است. يعني ذات خداوند متعال به جهت داشضتن فيض و جود مطلق و نامحدود اين اقتضا را دارد كه هر موجودي كه امكان خلقت دارد و خلقت او به شكوه اين عالم مي افزايد، آفريده شود و به همين جهت ملائكه و ديگر موجودات خلق شده اند.
اما لازمه خلقت حكيمانه خداوند اين بود كه هدف و مقصدي در مسير پيش روي موجودات خلق شده تعريف شود، چنان كه در برابر انسان و ساير موجودات به گونه هاي مختلف ترسيم شد و براي فرشتگان نيز وظايف و تكاليف و اهداف معيني رقم خورد.
اما سوال مهم اين است كه عبادت براي انسان منشا رشد و تكامل او است، اما اگر ملائكه را موجوداتي داراي فعليت محض بدانيم، عبادت ايشان نمي تواند به هدف رسيدن به كمال برتر و بالاتر باشد، پس هدف از اين عبادت چيست؟
در پاسخ بايد گفت درك كامل عالم فرشتگان بلكه حقيقت وجودي ايشان از عهده عقل بشر عادي بيرون است، اما از آنجا كه عالم فرشتگان عالم عقل محض بوده و نهايت ادراك و معرفت در آن موج مي زند، همه رفتارها در اين عالم بر اساس همين معرفت و ادراك شكل مي گيرد و در نتيجه عبوديت محض در آن حاكم است، همچون انسان هايي كه به واسطه معرفت بالايي كه نسبت به خداوند پيدا مي كنند، در تمام طول زندگي ذره اي از محور عبوديت و بندگي خداوند در همه افعالشان خارج نمي شوند.
در ساختار وجودي فرشتگان از آن جا كه عقل محض حاكم است، تمام فرشتگان به عبادت خداوند مشغول هستند، هرچند اين امردر قالب رفتارهاي گوناگون انجام بپذيرد؛ از اين بيان معلوم مي شود كه عبادت فرشتگان ناشي از هويت آنان و برخاسته از مرتبه وجودي آنان مي باشد، نه اينكه خداوند احساس نيازي به عبادت فرشتگان كرده و آنان را بدين منظور خلق كرده است.(10)
پي نوشتها:
1. نمل (27) آيه 102؛ بقره (2) آيه 97؛ عبس (80) آيه 16.
2. سجده (32) آيه 5 و معارج (70) آيه 4.
3. مؤمن (40) آيه 7 و نجم (53) آيه 26.
4. بقره (2) آيه 161 و آل عمران (3) آيه 87.
5. فصّلت (41) آيه 30.
6. انفطار (82) آيه 11؛ يونس (10) آيه 21؛ زخرف (43) آيه 80 و ق (50) آيه 18.
7. آل عمران، آيه 124 و تحريم (66) آيه 4.
8. علامه مجلسي ، بحار الانوار، دارالكتب الاسلاميه ، تهران بي تا ، ج 59، ص 174.
9. فاطر (35) آيه15.
10. محمدتقي مصباح يزدي، معارف قرآن، ص 283- 295، نشر مؤسسة در راه حق، قم ـ 1364ش.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۱۲/۰۱ ۰۱:۰۵ شناسه مطلب: 86502
۱۳۹۱/۱۱/۳۰ ۲۳:۳۷ شناسه مطلب: 86497
با تشکر از پاسخگویی شما ، در ادامه تحقیقات دینی ام سوال دیگری برایم پیش آمده است آیا به طور کلی رفتاری که امروزه از طرف مامورین نیروی انتظامی در برخورد با بدحجابی می بینیم کاملا مطابق با سیره امامان و معصومین بزرگوار است ؟ من نمیتوانم قبول کنم که اگر امروز پیامبر بزرگوار اسلام (ص) و امام علی (ع) و حضرت زینب (س) و حضرت فاطمه زهرا (س) در بین ما بودند سر کوچه ها و خیابان ها می ایستادند و دختران بدحجاب را به زور دستگیر میکردند و در گوشه ماشین ون پرت میکردند و با خود می بردند و به زور از آنان تعهد میگرفتند !!! با توجه به حمایت اکثر علما از این برخورد ها و کلا برخورد با بدحجابی چگونه این قضیه را توجیه میکنید ؟ و چرا اکثر کسانی که توسط نیروی انتظامی دستگیر میشوند نه تنها اصلاح نمیشوند بلکه از حجاب بیشتر متنفر هم میشوند و حتی همان یک ذره اعتقاد خود نسبت به بقیه مسائل مثل نماز و روزه را هم از دست میدهند ؟ و بعد از این همه سال برخورد و بگیر و ببند اعتقادات جوانان بهتر که هیچ بدتر هم نشده است ؟! با تشکر فراوان
از مباني ديني و آيات و روايات استفاده مي شود، در زمان رسول خدا و حاكمان اسلامي رعايت حجاب براي همه حتي اقليت هاي مذهبي هم لازم بوده است، زيرا حجاب از ضروريات اسلام مي باشد. بر حاكم است به اين مسايل اهميت دهد:" علي (ع) مي فرمايد: بر امام نيست جز آن چه از امر پروردگار به عهده او واگذار شده است... و زنده كردن سنتها "(1)
در جاي ديگر، يكي از وظايف مهم حاكم امر به معروف و نهي از منكر و اقامه حدود الهي بيان شده است: «لابدّ للأمّة من إمام... فيأمرهم وينهاهم ويقيم فيهم الحدود».(2) جامعه نيازبه حاكم دارد ....تا انان را امر به معروف ونهي از منكر كند وحدود الهي را اجرا نمايد. روشن است كه بي حجابي، از منكرات اسلام است كه بايد از آن نهي شود. حضرت رسول (ص) اين وظيفه را بهتر انجام مي داد . افزون بر اينكه در عصر حضرت رعايت پوشش و حجاب مورد توجه توده مَردم(اعم از مسلمان و غير مسلمان) بود . مانند اين عصر بي حجابي و بدحجابي رايج نبود. حتي اقليت هاي ديني نيز موظف بودند كه حجاب را رعايت نمايند. در سوره احزاب دستور كلي در باره حجاب آمده است: «اي پيامبر! به همسران و دختران خويش و بانوان با ايمان بگو كه روپوش خود را برگيرند تا به عفاف و حريت شناخته شوند و مورد آزار و تعرض هوسرانان قرار نگيرند. خداوند، آمرزنده و مهربان است.» (3)
پيامبر گرامي اسلام (ص) و معصومين (ع) علاوه بر تاكيداتي كه بر رعايت حجاب داشته اند، با ارائه دستور هايي، جامعه اسلامي را به سوي تهذيب و پاكي، رهنمون گشته اند مثلا روزي اسما - كه خواهر زن پيامبر بود-، با جامه بدن نما و نازكي به خانه پيامبر آمد. پيامبر، روي خود را از او برگرداند و فرمود: «اي اسما، زن به حد بلوغ رسيد، نبايد جايي از بدن و اندامش ديده شود، مگر صورت و دست ها» (4)چون رعايت حجاب و حفظ عفت عمومي جامعه حكم قطعي اسلامي است و قرآن به صراحت آن را بيان ميكند، همچنين مفاسدي در پي بي حجابي به وجود مي آيد، منطق و عقل حكم ميكند كه بايد با بي حجابي به صورت مناسب و مدبرانه و عاقلانه برخورد شود.
بايد توجه داشت الزام حجاب در كشور ايران، به خاطر قانون كشور است، نه اين كه فرد بايد مسلمان باشد يا احكام اسلام را عمل كند، بلكه از اين جهت كه حجاب پديدهاي اجتماعي است. ربطي به دين دار بودن يا نبودن ندارد. اگر حجاب تنها يك مسئله فردي بود، مسيحي يا يهودي ويا اقليت هاي مذهبي ديگر هيچ الزامي براي انجام آن نداشتند، همان گونه كه هيچ كس مسيحي يا يهودي را اجبار به روزه گرفتن يا نماز خواندن نميكند، زيرا فقط يك مسئله فردي است، اما چون حجاب مسأله اجتماعي است، رعايت آن بر غير مسلمان نيز لازم است .
عدم اجباري حجاب موجب نمي گردد كه حجاب بيش تر رعايت شود، زيرا برخي پاينند قانون وارزش هاي جامعه نيستند .اگر آزادي به آن ها داده شد، به حرمت شكني مي پردازند .دستورات دين را در همه عرصه ها از جمله حجاب رعايت نمي كنند. البته ما هم باور داريم كه براي گسرش فرهنگ حجاب بايد كار هاي فرهنگي نيز صورت گيرد.ونهي ازمنكر و جلوگيري از بدحجابي بايد با اخلاق اسلامي و متانت انجام شود.
براي آگاهي بيش تر به كتاب مسأله حجاب از آيت الله شهيد مطهري مراجعه نماييد.
پينوشتها:
1. نهج البلاغه، خطبه 105.
2. مجلسي، بحار الأنوار، چ هشتم، بيروت، وفا، 1403 ق، ج 93، ص 41.
3. احزاب(33) آيه 59.
4. سنن ابي داود، ج2، ص383، بي تا، بي جا.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۱۱/۳۰ ۲۱:۴۲ شناسه مطلب: 86488
سلام، چهل روز صبح خواندن زیارت عاشورا بهتر است در چه تاریخی خوانده شود؟ مثلا از اول ربیع الاول تا دهم ربیع الثانی؟ حالا اگه شما بیشتر اطلاع دارید کمک کنید بهتر است در چه ماهی خوانده شود؟
پاسخ:
برادر گرامي فرقي نمي كند از كي شروع شود مهم اين است كه از تاريخي كه شروع مي كنيد تا چهل روز پشت سرهم بخوانيد.
شايد خواندن آن از روز عاشورا تا اربعين (20صفر) بهتر باشد.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۱۱/۳۰ ۲۰:۳۷ شناسه مطلب: 86483
دختری هستم 23 ساله دو سال پیش متوجه شدم که پرده بکارتم حلقوی بوده و با هیچ نزدیکی پاره نمی شود از این موضوع استفاده غیر اخلاقی کردم و در شهر دیگری نزدیک شهر خودمان با مردان بسیاری دوست شدم و با آنها نزدیکی کردم و بابت آن هیچ دستمزدی نمی گرفتم مدتی است که توبه کردم و خیال میکردم که گذشته ام را کسی نمیداند به تازگی با یکی از آشناها حرفم شد و او خیلی چیزهارا گفت حالا فهمیدم که خیلی ها از این موضوع خبر دارن به غیر از خانواده ام. من تو خونواده ی تعصبی و پاکی بزگ شدم نمیخوام اونا چیزی بدونند خیلی نا امید شدم نمیدونم برای جبران این اشتباهم چکار باید بکنم کمکم کنید من افسردگی شدید دارم و سالهاست که تحت درمانم نمی توانم تحمل کنم می ترسم کارم به خودکشی یا مسایل دیگه بکشه به دادم برسید من دیگه توبه کردم
شما به خاطر اينكه عده اي از افراد از گناه شما مطلع شده اند ناراحت شده ايد و ابراز پشيماني مي كنيد. اما بايد بدانيد كه خداوند از همه چيز آگاه است و اين نكته را نيز بايد توجه داشته باشيد كه همه چيز در پيشگاه خداوند روشن است و چيزي از ديد او مخفي نيست. أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى(1): آيا او ندانست كه خداوند (همه اعمالش را) مىبيند؟!
اگر از اين واهمه داريد كه عده اي گناه مخفيانه تان را فهميده اند بايد بدانيد كه يك روز همه اسرار فاش و بر ملا خواهد شد و در آن روز ديگر از چشم كسي، گناهان ما پوشيده نخواهد بود. يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ. فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ (2): در آن روز كه اسرار نهان (انسان) آشكار مي شود، و براى او هيچ نيرو و ياورى نيست!
هر چند ارتباطات شما در گذشته گناه بوده، اما گناه هر چه باشد قابل توبه است. كافي است كه در كنار اين پشماني فعلي، عزم جدي و حقيقي بر ترك آن داشته باشيد؛ زيرا عزم جدي بر ترك گناه است كه در كنار پشيماني موجب قبولي توبه و بخشش الهي مي شود. قرآن مي فرمايد:«يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيهِ؛(3) اي قوم! از خدا آمرزش بخواهيد. سپس به سوي او توبه كنيد».
واقعيت آن است كه من بعد از خواندن نامه شما از اينكه اشرف مخلوقات عالم، سر سپرده شيطان شده و به راحتي تمامي هستي خود را بر باد فنا داده، بسيار تعجب كردم. در عين حال، هر چند دير، اما خوشبختانه شما به اين حقيقت دست يافته ايد كه گناهان جز تكه تكه شدن روح و خستگي آن و اضطراب و نگراني و از دست رفتن ارزش هاي انساني نتيجه اي در بر نداشته است. اين حالت (آگاهي و فهم و پشيماني ) حالت ارزشمندي است كه بايد قدر آن را بدانيد. كمي در رفتار خود تامل كنيد. از گذشته عبرت بگيريد. چگونه به راحتي خود را در اختيار افرادي شيطان صفت گذارديد. از اين به بعد بيشتر مراقب باشيد. فريب نخوريد. مطمئن باشيد حتي افرادي كه ارتباط نامشروع با جنس مخالف بر قرار مي كنند در هنگام انتخاب همسر، كسي را به عنوان شريك زندگي انتخاب مي كنند كه اهل اين گونه مراودات نباشد. پس هستي خود را در معرض حراج براي اهل هوي و هوس نگذاريد.
به هر حال، هيچ گاه خودتان را مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. در پيشگاه خداوند عزيز و دوست داشتني هستيد و براي جبران گناهان ريز و درشت راه به روي همه بندگان باز است. برگرديد و گذشته هارا فراموش كنيد. حتي به ارتباطات گذشته فكر هم نكنيد. با نامحرمان به هيچ عنوان ارتباط نداشته باشيد. به خداوند توكل كنيد و به او اميدوار باشيد. عذاب ها و كيفرهايي كه در روايات براي ارتباط غير شرعي با نامحرم ذكر شده(4)، براي كساني است كه بر گناه خود اصرار داشته باشند و نخواهند توبه كنند. اما كساني كه از كارهاي زشت خود ناراحت و پشيمانند و به درگاه خداي مهربان توبه و استغفار مي كنند، خداوند گناه آنان را مي بخشد. آنان را مورد آمرزش قرار مي دهد.(5)
راهكار اساسي براي خروج از وضعيت روحي كه داريد،ازدواج است. بدانيد هيچ چيزي نمي تواند به نياز عاطفي و غريزه جنسي شما به طيبي و طاهري و گوارايي ازدواج، پاسخ دهد. از اين رو است كه وقتي انسان در كنار همسر قرار مي گيرد، به انس و آرامش مي رسد. اين آرامش نه يك امر مجازي و قرار دادي است، بلكه امري حقيقي و فطري است كه بر حسب خلقت ما طرح ريزي شده است. قرآن مي فرمايد: وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون (6)؛ از نشانه هاي او اين است كه براي شما از جنس خودتان جفتي آفريد تا در كنار او آرامش يابيد. ميان شما مودت و رحمت قرار داد و در اين كار نشانه هايي است براي كساني كه تفكر مي كنند.
بنابراين سعي كنيد هر چه زودتر ازدواج كنيد.
فكر اينكه دست به اقداماتي مثل خودكشي بزنيد را هم از خود دور كنيد چرا كه گناه را نبايد با گناه ديگر پاك كرد. اگر گناه كرده ايد در پي استغفار باشيد نه ارتكاب گناه بزرگتر.
نكته بسيار مهم:
مبادا از گناهان گذشته خود با احدي حتي خواستگار و همسران آينده تان صحبت كنيد! مطمئن باشيد پنهان كردن اين موضوع منافاتي با صداقت ندارد. بر اساس آيات و روايات آبروي انسان از همه چيز مهم تر است. كسي حق ندارد آبروي ديگران و بلكه آبروي خويش را از بين ببرد و از آن مهم تر نزد ديگران به گناه خويش اعتراف كند. حتي در ذهن خودتان نيز به اين مساله فكر نكنيد. مراقب باشيد بار ديگر در دام شيطان نيفتيد. توصيه مي كنيم گذشته را فراموش كنيد و در پي ساختن آينده خويش باشيد. براي جبران گذشته و گناهان سعي كنيد بعد از توبه واقعي، به كارهاي خير و عبادت و امور خداپسند بيشتر بپردازيد و كفه حسنات و اعمال خوبش را سنگين تر كنيد.
پى نوشتها:
1. علق (96) آيه 14.
2. طارق (86) آيه 9 و 10.
3. هود (11) آيه52.
4. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهمالسلام قم، 1409 ه.ق، ج20، ص 196و 198.
5. زمر (39) آيه 53.
6. روم (30) آيه 21.
موفق باشید.
۱۳۹۱/۱۱/۳۰ ۰۱:۰۳ شناسه مطلب: 86443
۱۳۹۱/۱۱/۲۷ ۰۸:۲۵ شناسه مطلب: 86280
پسری هستم 20 ساله حدود هفت ساله که شدیدا به دوستم که اوهم پسری همسن من هست علاقمند شدم کاملا عاشقشم ، شب و روز به فکرشم و هر لحظه از عمرم به فکر میکنم واین باعث شده که از اهل البیت(ع) و خدا دورباشم. چطور او رو از دل بیرون کنم و محبت خداروتو دلم بشیندونم؟؟ از اونجایی که میگن یک دل داری یه دل دار هم باید داشته باشی یا مثلا دل جای دو محبوب نیست من میخوام عاشق خدا باشم نه عاشق یه بنده معمولی خدا تو این رابطه خیلی ضربه خوردم بخاطره این عشق از درسو ورزشو زندگیو... عقب افتادم دارم دیوونه میشم همش به او فکر میکنم پیشه خودم میکم اگه اینقدر که به او ارادت دارم به خدا و اهل البیت(ع) ارادت داشتم الان شرایطم فوق العاده بود الان هم که دارم اینو مینویسم دلم پیش او هست و سخنان عقلم هست...
برادر گرامي! دوران نوجواني و جواني دوران عجيبي است كه همراه با هيجان هاي مختلف در انسان نمودار مي شود.
يكي از حالاتي كه گاهي اوقات در اوايل جواني بين افراد با شدت و ضعف مختلف ديده مي شود همين حالت علاقه مندي به رفيق است كه گاهي اوقات تا حد جنون آميز پيش مي رود.
مهمترين موضوعي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه قطعا اين حال و علاقه يكباره در شما ايجاد نشده و روند تدريجي داشته، پس براي از بين رفتن آن نبايد انتظار داشته باشيد كه يكباره و دفعي برايتان حاصل شود.
راه حل مسئله چيست؟
اول كار بايد بدانيد براي فرار از اين حالت بايد براي مدتي فشار روحي را تحمل كنيد.
دوم اينكه شايد بيشتر از يك سال طول بكشد تا به وضيعت متعادل برسيد.
نياز به دوست و محبت ديدن از او يكي از نياز هاي انسان است پس شما ابتدا بايد چند نفر دوست پيدا كنيد علت اينكه مي گوييم چند نفر اين است كه اگر يك دوست ديگر پيدا كنيد همان علاقه را صرف او مي كنيد و دوباره گرفتار آن شخص ديگر مي شويد. پس با انتخاب چند نفر براي دوستي، محبت دروني شما بين چند نفر تقسيم مي شود و حالت تعادل به خود مي گيرد.
سعي كنيد هميشه با چند نفر از دوستان باهم باشيد و از خلوت و تنهايي با يك نفر خصوصا با دوست فعلي تان، به شدت بپرهيزيد(قرار ملاقات ها حتما گروهي باشد).
سعي كنيد ارتباط خود را با ايشان(دوست فعلي) از نظر زماني محدود و كم كم تعداد ديدار ها را هم كم كنيد و بايد ارتباط تان با ايشان دو نفري نباشد، يعني حتما دوستان ديگرتان هم با شما باشند؛ قطعاً تحمل اين حالت برايتان مشكل خواهد بود اما بايد براي بيرون رفت از علاقۀ افراطي صبر پيشه كنيد و بر نفس خود غلبه كنيد.
سعي كنيد در طي روز ساعتي را در اتاقي تنها باشيد و تمام مطالبي كه به ذهن تان خطور مي كند بر روي كاغذ بياوريد حتي حرف هايي كه مي خواهيد به دوست خود بزنيد و بعد از چند روز نوشته ها را از بين ببريد، بايد از نظر دروني تخليه شويد كه اين كار كمك خوبي مي تواند برايتان باشد.
در كارهاي گروهي شركت فعال داشته باشيد ( شركت در گروه هاي جهادي دانشجويي مفيد است).
ورزش را بعنوان يكي از برانامه هاي اصلي خود بدانيد اگر بدون آن دوستتان باشد خيلي بهتر است.
حساسيت بيش از حد به اين قضيه نداشته باشيد كه خود حساسيت باعث دل مشغولي و فكر كردن در مورد اين ارتباط مي شود و كار را برايتان سخت تر مي كند.
اگر شرايط مهيا باشد به فكر ازدواج باشيد.
از دعا نيز غافل نباشيد.
اين مطالب را بكار ببريد و بعد از چند مدت ارزيابي خود را برايمان بنويسيد.
موفق باشید.