معیار انتخاب همسر

سلام خسته نباشید من یک دختر مذهبی محجبه ومقید هستم.خیلی نمی شه وارد دانشگاه شدم نماز هام رو قبل ازدانشگاه سر وقت نمی خوندم اما از وقتی اومدم دانشگاه روی نمازاول وقت خیلی حساسم گه گداری نماز شب هم می خونم.تا اونجا که یادمه همیشه توی خونه محرم نامحرم رو خیلی رعایت می کردیم حتی با اقوام نزدیک هم بانامحرم ها صحبت و شوخی نمی کردم.و الان هم توی دانشگاه بدون نگاه کردن به نامحرم راه میرم یا توی جلسه های بسیج بر حسب ضرورت شرکت می کنم که توی دانشگاه مهندسی این خیلی کار سختیه توی بسیج و اینطورکارها هم حضور فعال دارم من روز ثبت نام یکنفر رو دیدم و از ایشون خوشم اومد یعنی نفهمیدم از قیافه بود یا حیا یا مذهبی بودن یا.. این قضیه گذشت تااینکه من ایشون رو دوباره تو دانشگاه دیدم و دوباره همون حس مبهم. من الان خیلی به ایشون فکر نمی کنم اما ازاین می ترسم که این ادامه پیدا کنه من دلم نمی خواد هیچ نوع حسی به یک نفر داشته باشم و برام مثل بقیه افراد فرقی نکنه ایشون هم توی بسیج فعالیت می کنن و مثل خودم مذهبی و مقید و من می ترسم با ایشون برخوردیداشته باشم برا کارهای بسیج و این قضیه رو تشدید کنه(ایشون تمام ملاک های مورد نظر من رو دارن اما به هیچ وجه ابراز علاقه یا اینطور مسائل روصحیح نمیدونم بیشتر ترجیح میدم صورت مسئله پاک شه) از طرفی می ترسم اگه موردی پیش بیادایشونو قیافه یا ویژگیهاشون مقایسه کنم البته اینقدر عاقل هستم امامی ترسم نفسم بهم غلبه کنه گفتم من مطمئنم به دوستی و خیلی چیزهای دیگه نمی کشه اما حتی دلم نمی خواد که به ایشون نگاه هم کنم منو راهنمایی کنید چیکار کنم؟با توجه به این که من ایشون رو دردانشکده کوچیکمون زیادخواهم دید

همان طور كه مي دانيد نگاه تصادفي و اتفاقي به نامحرم از حيطه اختيار ما تا حدودي خارج است، ولي نگاه كش دار و ممتد كاملاً در دايره اراده ما قرار دارد. مهمترين عامل پيشگيري از علائق ناپخته و دردسرساز همانا پرهيز از هرگونه نگاه دامنه دار به نامحرم است. نگاهي كه با كمترين زحمت ما را از بسياري از زحمات آينده رهايي مي بخشد. از سوي ديگر بايد دانست استرس و اضطراب سهم بسزايي در اشتغال ذهني ما دارد. هر چقدر اضطراب ما كمتر باشد اشتغال ذهني ما كمتر است. با اين وصف بايد تا حد امكان از استرس هاي خود بكاهيد و با آرامش بيشتري به فعاليت تحصيلي خود ادامه دهيد. مكانيزم دفاعي خيالبافي (كه رؤياپردازي در مورد شوهر آينده را نيز شامل مي شود) از مكانيزم هاي دفاعي ما در مقابل هجمه ها و حملات اضطرابي است. اگر ما مضطرب باشيم بيشتر غرق در خيالات و اوهام مي گرديم و ناگفته پيداست كه جنس مخالف محتواي جذابي براي اين گونه خيال پردازي ها مي باشد. بايد دانست در بهترين و ايده آل ترين شرايط اين پسر تمام ملاك هاي مورد نظر شما را ندارد و اين امر بسيار غيرمنطقي است كه شما به اتكا امور ظاهري و چند برخورد ساده با ايشان به اين نتيجه رسيده ايد كه ايشان واجد همه ملاك هاي شما مي باشد. البته اين امكان وجود دارد كه شما ملاك هاي ازدواج را بسيار ساده گرفته ايد، به گونه اي كه كار شما با مثبت بودن ظاهر خواستگارتان تمام مي شود.
بسياري از افكار و رفتارهاي شما ستودني است، ولي بايد بدانيد كه شما با يك امر بسيار سرنوشت ساز در حال دست و پنجه نرم كردن هستيد. همان طور كه مي دانيد در ايران مرسوم نيست كه دختر از پسر خواستگاري كند و اگر به هر دليلي اين علاقه به عشق يك طرفه مبدل گردد، شما با ناكامي بزرگي روبرو خواهيد شد. پسران دوست دارند انتخاب كنند نه اين كه انتخاب شوند و هرگونه دلبستگي و وابستگي شما به ايشان بسيار براي شما هزينه بردار خواهد شد. اساساً مردان سالم از زنان عاشق و واله و شيدا گريزانند و دوست ندارند در قفس محبت يك طرفه دختري گرفتار آيند. سعي كنيد در حد امكان از حضور در اماكن و جلسات مختلط پرهيز نماييد و در غير جلسات نيز در حد امكان نگاه خود را از جنس مخالف به طور كامل برچينيد. شايد يكي از حكمت هاي ادامه تحصيل بعد از ازدواج (و نه قبل از آن) همين باشد كه مرد با فراغ بال بهتري به تحصيل بپردازد.
از الان بايد بدانيد گل بي خار خداست و همه آدم ها در كنار نقاط قوت نقاط ضعف بسياري دارند. شوهر آينده شما اگر نسبت به اين پسر كمبودهايي داشته باشد قطعاً نقاط مثبتي دارد كه به نحوي ذهن شما را متعادل مي سازد. با فرض اين كه خواستگار آينده شما يك دهم ويژگي هاي اين پسر را نداشته باشد باز بايد به خود بقبولانيد كه ايشان از شما خواستگاري نكرده است تا بحث قياس بين دو خواستگار پيش بيايد و اين قياس به نوعي قياس مع الفارق است. سعي كنيد به جاي بزرگنمايي و بغرنج سازي اين مسأله به ساده سازي و پيش پا افتاده سازي آن بپردازيد و آن قدر اين مسأله را در ذهنتان پيش پي افتاده نماييد كه حساسيت ذهني شما به كمترين حد برسد. از كاه كوه نسازيد و بدانيد اين علائق يك طرفه بسيار ساده تر و عادي تر از آن هستند كه بخشي از فضاي ذهني شما را بي دليل اشغال نمايند.
موفق باشید.

سلام من حميدم و 19 سالمه با يه دختر دوست شد يك سالي ميگذره الان من الان ميخوام به طرف مفابلم بگم كه ما به درد هم نميخوريم ولي نميدونم چه جوري بگم خواهشن جواب بديد

از این که می فرمایید: « ما به درد هم نمي خوريم» این گونه استنباط می کنیم که دوست شدن شما با دختر مورد نظر و ارتباط با او به انگیزه ازدواج می باشد و شما قصد داشته اید از این طریق با او آشنا شوید تا اگر شرایط مساعد بود در آن صورت با او ازدواج کنید. اما اگر ارتباط دوستانه شما به انگیزه ازدواج نبوده است در این صورت معلوم است که این گونه روابط به شدت آسیب زا و خطرآفرین بوده و هیچ انسان عاقلی که با مبانی دینی آشنا باشد، چنین روابطی را تأیید نمی کند و در هر شرایطی و به هر نوع ترفندی، قطع ارتباط فوری را لازم و ضروری می داند.
اما اگر انگیزه ازدواج را در سر می پرورانده اید قبل از هر چیز باید بدانید که مسیری را که برای انتخاب همسر و ازدواج خود در پیش گرفته اید، مسیر نامناسب و پر خطری است و آسیب های فراوانی در آن وجود دارد که مشکل فعلی شما یکی از این گونه آسیب هاست. گاهی وقت ها دختر و پسر بدون این که شرایط و موقعیت خود و خانواده شان را در نظر داشته باشند، تحت تأثیر احساسات و تمایلات غریزی، تمامی چارچوب های دینی و ضوابط عرفی را به ورطه فراموشی می سپارند و به ارتباط با جنس مخالف روی می آورند و به دور از انظار خانواده ها روابط پنهانی و دوستانه ای با جنس مخالف بر قرار می کنند. از آنجا که در این گونه روابط، احساسات و عواطف حرف اول را می زند، دختر و پسر به هم وابسته می شوند و نمی توانند به سادگی به روابط دوستانه خود پایان دهند و از رابطه گناه آلود کنار بکشند.
اگر شما در قدم اول بدانید، این گونه دوستی ها مسیر نامناسبی برای ازدواج می باشد و طبق تحقیقات انجام شده، بسیاری از ازدواج هایی که بر اساس ارتباط دوستانه دختر و پسر پیش از ازدواج صورت گرفته است، محکوم به شکست بوده و یا با مشکلات عدیده ای در زندگی مواجه بوده اند. در این صورت انگیزه تان برای قطع ارتباط و فاصله گرفتن از روابط دوستانه با جنس مخالف افزایش می یابد. در گام بعدی این را بدانید که همان طور که شما در برقراری ارتباط دوستانه مقصر بوده اید، دختر مورد نظر هم مقصر بوده است به همین جهت، چگونه گفتن شما و این که او ناراحت بشود یا نشود فرقی نمی کند؛ مهم آن است که شما از این رابطه آسیب زا فاصله بگیرید و با اعمال قاطعیت و جرأت ورزی به آن دختر «نه» بگویید و از رابطه دوستانه با او سر باز زنید. سخن شما هر گونه که باشد و به هر شیوه ای که بیان گردد، ارتباطی با ناراحتی آن دختر نخواهد داشت و شما در هر صورت مسئول ناراحتی و یا خوشحالی او به قیمت قربانی کردن خود نیستید. بنابراین لزومي ندارد كه از ناراحتی احتمالی او احساس گناه كنيد چرا که او نیز در این میان مقصر است. بنابراین اگر از سخن شما ناراحت و برآشفته شود و آرزوهای خود را بر باد رفته بداند و یا از این ناحیه آسیب ببیند، در درجه اول خود او مقصر است که بدون توجه به چارچوب های دینی و ضوابط عرفی به ارتباط دوستانه با شما تن داده است.
توجه داشته باشید که ازدواج يك امر حقيقي و مقدسي است به همین خاطر جنبه تعقل و خردورزی، همراهی و آگاهی خانواده در آن حرف اول را می زند، به هیچ عنوان نمی توان اسیر احساسات گردید و جنبه عاطفی و احساسات را مقدم داشت. از طرف دیگر ازدواج مسیر معین و ضابطه مندی دارد و نیز اهداف روشن و واقع بینانه ای دارد بنابراین نمی توان آن را از مسیر نادرست استیفا نمود و یا در رودربایستی قرار گرفت و از اهداف واقعی ازدواج فاصله گرفت و از روی ترحم و دلسوزی و یا رودربایستی به گزینش همسر مبادرت ورزید که در این صورت احتمال شکست در ازدواج بسیار بالاست. بنابراین توصیه می کنیم شهامت داشته باشید و با اعمال قاطعیت و جرأت ورزی رابطه خود را با آن دختر قطع کنید. البته لزومی ندارد دلایل قطع ارتباط خود را با آن دختر در میان بگذارید، بلکه می توانید یک جانبه ارتباط خود را قطع کنید اما اگر دختر مورد نظر اصرار داشت در این صورت می توانید، نادرست بودن اصل ارتباط، مخالفت احتمالی خانواده با ازدواج، نداشتن موقعیت و شرایط ازدواج و سایر دلایل دیگر را بهانه آورید و چه آن دختر دلایل شما را بپذیرد و یا نپذیرد، به ارتباط خود خاتمه دهید و بعد از این مسیر زندگی خود را به درستی طی کنید.

سلام دختر 20 ساله ایی هستم که 3 سال پیش به طور ناخواسته وارد رابطه ی احساسی بایه پسر شدم.پسری که سه سال ازم بزرگتره. پدر مادرش طلاق گرفتن. و به پدرش گویا در سال های خیلی دور یک بار به جرم اعتیاد توی زندان بوده.طرف من وضع مالی خیلی خوبی ندارن واین پسر خرجش رو خودش در می یاره وتحصیلاتش دیپلمه. خانواده ی من مثل خیلی از خانواده های دیگه ی این شهر تاحالا خوشبختانه مورد طلاق یا زندان توی فامیل نداشتیم. تحصیلات من لیسانسه.و ضع مالی نسبتا خوبی داریم. سه سال پیش که من یه دختر 17 ساله بودم عاشق این پسر بودم واون موقع در مورد فلسفه ی ازدواج چیزی نمی دونستم. ولی الان که بزرگتر شدم احساس میکنم به این پسر دلبستگی زیادی ندارم. حس می کنم لیاقت من و خانوادم خیلی بیشتر از اینه.واینکه ناراحتم که چرا پدر مادری که اینقدمنو دوس دارن به خودم اجازه دادم بهشون دروغ بگم.این پسر بی نهایت به من محبت می کنه و فوق العاده به من وابستس. موندم که باید چی کار کنم واگه بگم نه با احساساته یه نفر بازی کردم و می ترسمبه خاطر شکستن دله یه نفر زندگیم نابود شه. واینکه مطمئن نیستم که اگه ردش کنم آیا همسری به مهربونی اون پیدا می کنم من چیکار کنم؟؟؟؟ ببخشید که طولانی شد.پیشابیش به خاطر پاسخگویی تون تشکر می کنم.

برای بررسی مشکل شما لازم است سوالتان را به چند بخش تقسیم کنیم.
بخش اول: احتمالا شما و در آینده والدین شما (درصورت اطلاع از طلاق والدین فرد مورد نظر) نگرانی هایی خواهید داشت:
1.نگران آسیب های روحی ایشان به دلیل دعواها و درگیری های پدر و مادرشان پیش از جدایی خواهند بود؛ قطعا این درگیری ها تأثیر مستقیمی بر فرزندان خانواده طلاق خواهد داشت؛
2.نگران خلأهای عاطفی ایشان به سبب فقدان پدر و مادر خواهید بود؛
3.نگران آسیب های اجتماعی ایشان به دلیل نبودن والدین حمایت گر و در نتیجه فقدان کنترل لازم خواهید بود؛
4.نگران کمبودهای اقتصادی ایشان و در نتیجه عقده های ناشی از این کمبودها خواهید بود؛
همه مواردی که در بالا گفته شد، می تواند عاملی جهت مخالفت والدین شما باشد. پس با این پیش فرض می توانید خود را آماده مخالفت های خانواده خود کنید.
بخش دوم: اما از سویی دیگر مشکل اساسی دیگری که شاید با آن درگیر شوید، احتمال اعتیاد پدر فرد مورد نظر است. البته اعتیاد پدر و مادر و یا حتی خواهر و برادر، مانند اعتیاد خود فرد نیست که مانع جدی برای ازدواج باشد؛ ولی طبیعی است که مقداری از فرصت ها را از شخص مورد نظرتان گرفته و می تواند باعث بروز مخالفت والدین شما شود. در این صورت، بهترین گزینه برای ایشان ازدواج با همتای خودشان است؛ یعنی دختری که او نیز والدینش چنین مشکلی یا مشابه آن را داشته باشند تا در زندگی زناشویی، عاملی برای سرکوفت وتحقیر باقی نماند.
بخش سوم: رعایت کفویت یا همتایی در ازدواج از مهمترین ملاکهای ازدواج موفق است. عدم رعایت این اصل مهم، موجب انتقال مشکلات عدیده ای به زندگی پس از ازدواج می شود. این همتایی از جهات گوناگونی بررسی می شود. دو مورد از مصادیق کفویت که بنظر می رسد باید بیشتر بررسی شود، شامل همتایی طبقاتی و تحصیلی است که در ذیل به آن می پردازیم
1.همتایی طبقاتی: تفاوت تمکن مالی اگر زیاد نباشد، اشکالی ندارد؛ اما اگر فاصله زیاد باشد؛ به گونه ای که از دو طبقه ثروتمند و کم بضاعت باشند، مشکلاتی را فراهم خواهد آورد. اگر دختر و خانواده اش ثروتمند باشند، پسر با دیدن نزدیکان او احساس حقارت خواهد کرد. این در صورتی است که تحقیر و سرزنشی در کار نباشد که اگر چنین شود، رنج ها افزون تر خواهد شد. بنابراین مطلوب این است که وضعیت مالی پسر بهتر باشد تا زندگی به کام دختر شیرین تر شود.
2.آسیب دیگر این ازدواج، عدم همتایی تحصیلی است. مطلوب است که تحصیلات آقا، یک مقطع بالاتر از خانم باشد. این مسئله می تواند به دلیل این باشد که فاصله زیاد تحصیلی، با ویژگی غرور و ثبات اقتدار مرد منافات دارد. زیرا مرد دوست دارد محل اتکای همسر خود قرار بگیرد. حتی اگر زن با تواضع و فروتنی، برای تحصیلات بالاتر خود، جایگاهی قائل نباشد و مدرک تحصیلی اش را به رخ همسرش نکشد، باز هم ممکن است مرد از تذکرات او در زندگی مشترک، برداشت درستی نداشته باشد و تصور کند که دچار خود بزرگ بینی شده و جایگاه معلمی یافته است. البته دریک صورت، ممکن است تحصیلات بالاتر زن مشکل ایجاد نکند و آن این که مرد دارای خصوصیتی بارز درزمینه هنر، ورزش، صنعت، مطالعات علمی و ... باشد.
بخش چهارم: همان طور که فرمودید، به نظر می رسد ایشان دارای شخصیت وابسته ای باشد، از آنجا که افراد وابسته دارای اختلالات عمیق روانشناختی هستند، توصیه اکید ما این است که اولا از فکر ازدواج با این فرد بیرون بیایید و ثانیا از او بخواهید تا در اولین فرصت با مراجعه به یک روانشناس مجرب به اصلاح شخصیت خود بپردازد.
بخش پنجم: شما به هیچ وجه از دادن جواب منفی به ایشان نگران نباشید. نفرین یا هر چیز دیگری که شما تصور بکنید برای شما متصور نخواهد بود؛ زیرا شما در ازدواج حق انتخاب دارید و مطمئن باشید که خداوند هیچ گونه اثری را در نفرین احتمالی او قرار نخواهد داد. البته باید پذیرفت که رابطه چند ساله شما، به هر علتی بوده و یا از سوی هر کسی بوده، در هر صورت نیاز به یک توبه واقعی دارد. قطعا کسی که بیش از همه باید دغدغه شما باشد، خداوند است که با امید به او می توانید دست از خطاهای گذشته برداشته و به آینده پاک و امیدبخشی جهت موردهای بهتر بیندیشید.
اما در پایان باید گفت سعی کنید با پرهیز از احساسات زودگذر، دچار شتاب زدگی در ازدواج نشوید. اگر به این جمع بندی رسیدید که این مورد مناسب نیست، باید بدانید که در ابتدای جوانی هستید و می توانید امیدوار باشید که موردهای بهتری هم به سراغ شما بیایند. شتاب زدگی در ازدواج، عواقب بسیار منفی دارد و حسرت و پشیمانی بعد از ازدواج هم سودی نمی بخشد.

اگر دختر پسری را واقعا از صمیم قلب دوست داشته باشد و خیلی دلش می خواهد که فقط با او ازدواج کند ولی پسر فقط به فکر دوستی و هوسرانی باشد، چگونه می توان علاقه اورا جلب کند و او را در کنترل خود درآورد؟؟؟

خواهرگرامی !
نیازهاى عاطفى و غرایز ایام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزیدن» سوق مى‏دهد. البته این یک امر طبیعى و غریزى است. کم تر مى‏توان راهى براى گریز از آن پیدا کرد. از آن جا که جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) مخصوصا در سنین جوانى بسیار شدید است، آنچه مهم می نماید، کنترل عقلایى بر احساسات و پرهیز از مخاطراتى است که ممکن است فرد را به گرفتارى‏هاى مختلف روحى و جسمى دچار سازد.
بر اساس آنچه که بیان کرده اید ،به نظر می رسد دختر به قصد ازدواج با پسر دوست شد، ولی هدف پسر تنها هوسرانی و سوء استفاده از دختر می باشد.
البته این چیز تازه ای نیست، زیرا بر اساس تجربیات و تحقیقات متعدد در دوستی های پسر و دختر( قبل از ازدواج) دختران به امید ازدواج و اکثر پسرها به قصد هوسرانی و ارضای غرایز خود با یکدیگر رابطه دوستانه برقرار می کنند. در نهایت معمولا پسر زیر قول و قرارهای خود می زند و دختر را با وضع اسفناکی رها می کند.
سرانجام، تنها چیزی که بعد از این دوستی ها عاید دختران می شود ، شکست عاطفی و گاه آسیب جسمیی است که تا مدت ها و حتی گاهی تا اخر عمر گریبانگیر آن ها خواهد بود.
واقعا جا دارد که از این خانم پرسیده شود: چگونه می تواند محبت خود را خرج کسی بنماید که ارزشی برای او قایل نیست و تنها قصد سوء استفاده از او را دارد؟ چگونه آگاهانه همه ارزش، انسانیت و عزت خود را برای جلب محبت چنین شخصی له می کند؟
اگر پسر اولين فردي است كه به وي علاقه مند است و عاشق شخصیت او گردیده، تنها و آخرين فرد روي زمين نيست كه مي تواند دختر را خوشبخت كند، بلكه چه بسا بهتر از وي يافت خواهد شد. کافی است ذهنش را از او منصرف کند و به آینده بهتر بر اساس واقعیت ها بیندیشید.
در حقیقت اظهار عشق و علاقه یک طرفه و محبت از سوي دختر، تجسّم بخشيدن به ذلّت و زبوني خود و بي شخصيّت جلوه دادن خويش است. چون زن مجذوب است، نه جاذب، محبوب و معشوق است، نه عاشق و طالب. يعني اصلاً ساختار وجود دختر به گونه‏اي است كه ديگران را به سوي خود جذب مي‏كند و آن ها به سوي او گرايش مي‏يابند.
اسلام براي زنان و دختران وقار و شخصيّت خاصّي قائل است. به هيچ وجه به آنان اجازه نمي‏دهد كه به بهانه دوست داشتن يك پسر، به او اظهار عشق و علاقه نمايند. در اين جهت آن قدر حسّاس است كه به دختران عفيف توصيه مي‏كند كه بر خلاف مردان، مغرورانه راه روند، متكبّرانه حرف بزنند، وقار خود را نشكنند. در حرف زدن و برخوردهاي خود با مردان، تواضع و فروتني نشان ندهند. صدا و لهجه خود را تغيير ندهند. با متانت كامل برخورد نمايند.
دختري كه چنين باشد ، جوانان غيور كه طالب همسران خوب و ايده ‏آل هستند، به سراغ او خواهند رفت.
اصولاً اظهار محبّت دختر به پسر، اين سوء ظنّ را در ذهن پسر ايجاد خواهد كرد كه از كجا معلوم دختر تاكنون به چند جوان ديگر نيز ابراز علاقه نكرده باشد.
با توجه به مطالبی که بیان شد ،نکات مهمی را برای حل مسئله بیان می کنیم:
1. اگر دختر خانم با پسر رابطه دارد ،در اسرع وقت رابطه باید قطع شود. ادامه رابطه حتی اگر به ازدواج بینجامد، آثار خیلی بدی( همچون سوء ظن زن و شوهر به یکدیگر و...) را خواهد داشت . به احتمال زیاد چنین رابطه ای به ازدواج منتهی نخواهد شد. تنها آسیب های روانی آن برای دختر خواهد ماند. پس بهتر است همین حالا قاطعانه و با اعتماد به نفس به رابطه پایان بدهد. اگر پسر مشتاق ازدواج باشد ، رسمی اقدام خواهد کرد.
2. صرف دوست داشتن و علاقه يک طرفه دختر هيچ دردي را دوا نمي‌کند. آنچه که در اسلام و روان‌شناسي به عنوان يک اصل مهم، مورد تأکيد قرار گرفته، پيشگيري از عشق و علاقه يک طرفه است، يا حتي عشق دو طرفه اي که بر مباني عقلي و شناختاري استوار نيست.
3.اسلام معتقد است هر دختر پاکي بايد با حفظ نگاه خود از نامحرم (چه مؤمن و چه غير مؤمن) و کنترل احساسات و هيجانات عاطفي و... ابتلا به وابستگي شديد عاطفي و رواني را از ابتداي کار جلوگيري نمايد . اگر فردي به هر دليلي اين اصل عقلي و شرعي را جامه عمل نپوشاند، تبعاتش چيزي جز علاقه يک طرفه، وابستگي افسرده‌وار، کاهش عملکرد، اضطراب و تشويش ذهني، احساس حقارت و تضعيف عزت نفس، ازدواج بي‌اساس و چه بسا دوري از خدا نخواهد بود، پس شايد عقلاني‌تر اين باشد که به جاي پيشروي در راهي که قویاً چيزي جز ناکامي، کاهش عزت نفس و از دست دادن برگه‌هاي برنده (که لازمة هر ازدواج موفقي است) نيست ، به بازسازي شخصيتي خود بپردازد. خاطر نشان مي‌کنیم که همه مردهاي سالم (نه غير سالم و افسرده و...) از زنان عاشق و شيدا پس از مدت خيلي کوتاه منزجر شده و احساس دلزدگي مي‌نمايند.
4. بهتر است تا زماني كه كسي به خواستگاري او نيامده است، فكر و ذهن خود را از مسائلي مربوط به ازدواج، خالي كند . مي تواند با عمق بخشيدن به مطالعات و فعاليت هاي علمي در زمينه رشته تحصيلي خود، به يكي از امتيازات و ارزش هايي كه مي تواند براي آينده و خوشبختي اش مؤثر واقع شود، دست يابيد .
ثانياً با كم تر فكر كردن در اين زمينه و از طرف ديگر توجه نمودن به تحصيل و مطالعه و پيشرفت هاي علمي، اعتماد به نفسش بيش تر خواهد شد.
5. مطمئن باشد با حفظ شؤون اخلاقي و ديني و رعايت وقار، متانت و حجاب كامل، بهتر خواهد توانست خود را از دام خطا و لغزش حفظ كند. بي ترديد جوانان غيرتمند، اهل زندگي و وفا و عشق و متدين و همشأن او سراغ افرادي چون او خواهند آمد .
به نظر ما بهترین کار قطع رابطه و آزاد شدن از بند علاقه بد سرانجام است. در اثر مجاورت نه تنها نخواهید توانست او را تغییر داده ،بلکه پس از وابستگی ،تسلیم خواسته های پلید و نامشروع او نیز خواهید شد. البته این روزها وقایعی از این دست برای ما کاملاً آشناست. اما برای ترک رابطه نامتناسب در زیر راه های رهایی بیان می شود:
1.سعی کند به هیچ وجه با او برخورد نداشته باشد. در بیرون هیچ آثاری از پسر را جلوی دید خود نداشته باشد، مانند عکس،شماره تلفن و یادگاری های و... آن ها را محو کنید.
2. لیستی از نقاط منفی پسر و مشکلاتی که الان و بعد از ازدواج با او برایش ایجاد خواهد کرد بنویسد. هر روز مرور کند تا نگرشش نسبت به پسر منطقی تر شده و احساس ناراحتی و یا به عبارتی تنفر از او ایجاد شود.
3. درباره امتیازات قطع رابطه نیز با خود فکر و سعی کند با خوشحالی از اینکه با او ازدواج نکرده ،مطالبی را یادداشت کند.
4 . سعی کند حداقل دو ماه با انجام این تکنیک ها افکار و تصاویر مربوط به ایشان را از ذهنش پاک کند ،به حدی که اصلا تصویر ذهنی پسر را به خاطر نیاورد. بعد هم حتما با یک مشاوره برای کمک به یک ازدواج عاقلانه کمک بگیرید.
5. سعی کند بدون خود سرزنشی و مقایسه، نقاط مثبت و خوبی های خودش را فراموش نکند. با نوشتن و مرور و نادیده و بی ارزش نکردن آن ها به آینده خوشبین و امیدوار باشید.
6. انجام کارهایی مانند ورزش های دست جمعی، تعاملات اجتماعی، سرگرمی و تفریح و پرهیز از تنهایی بسیار مفید هستند.
7. ساعات و لحظاتی که با او ارتباط داشته ،بسیار وسوسه برانگیز خواهد بود. بنابراین باید با تغییر موقعیت فیزیکی و سر گرم شدن به کاری که عمدا در این ساعات در نظر خواهد گرفت و با آرام سازی ذهنی سعی می کند با وسوسه ها مبارزه کند.
8. هنگام هجوم افکار و تصاویر پسردر ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده یا توجه و تمرکزش را به چیزی جلب کند ،مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با یک فردی شود. با عجله آن مکان را ترک کند. با روشن کردن تلویزیون سعی در تمرکز دیداری و شنیداری نسبت به نوع برنامه و حتی نوع لباس های مجریان و بازیگران و اسامی آن ها داشته باشد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.