مشكلات و اختلالات رواني

من هميشه احساس می‌کنم کسي من را دوست ندارد ...
همه ما نياز داريم به داشتن روابط عاطفي با ديگران؛ يعني رابطه‌ای که ما آن‌ها را دوست داشته باشيم آن‌ها هم ما را. ما به آن‌ها توجه کنيم و آن‌ها هم به ما...

سلام، من هميشه احساس می‌کنم کسي من را دوست ندارد و احساس می‌کنم نسبت به من بی‌توجه هستند. دوست دارم با ديگران به‌راحتی گرم بگيرم و حرف بزنم ولي بیش‌ازحد خجالتي بودنم اين اجازه را به من نمی‌دهد.

با سلام و آرزوي سلامتي و آرامش و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز

همه ما نياز داريم به داشتن روابط عاطفي با ديگران؛ يعني رابطه‌ای که ما آن‌ها را دوست داشته باشيم آن‌ها هم ما را. ما به آن‌ها توجه کنيم و آن‌ها هم به ما. این‌یک نياز طبيعي است و براي رشد ما در زندگي لازم است. تو هم در اين دوره از سن، کاملاً اين را احساس می‌کنی؛ اما رسيدن به روابط عاطفي مطلوب، دو پیش‌شرط دارد؛ يکي دانستن آگاهی‌ها و اصلاح باورها. دوم، به دست آوردن مهارت‌های ارتباطي. من در ادامه به بعضي از اين موارد اشاره می‌کنم:

الف: آگاهی‌ها

1-      يکي از باورهايي که در اين رابطه لازم است در خود ايجاد کنيم، درباره حدومرز رابطه عاطفي و محبوبيت است.

درست است که توقع دوست داشته شدن، طبيعي است و محبوب بودن خوب است؛ اما بايد بدانيم که محبوب بودن، تحت هر شرايطي و به هر قيمتي خوب نيست. اينکه هرکسی ما را دوست داشته باشد، مطلوب نيست. اصلاً امکان اين وجود ندارد که همه ما را دوست داشته باشند.

بنابراين، بايد افراد دوروبر خود را طبقه‌بندی کنيم:

-        افراد خانواده

-        اعضاء فاميل

-        دوستان صميمي

-        دوستان معمولي

-        افراد ناآشنا

-        مردها و پسرها

-        بچه‌ها

همین‌ها را می‌توان در دودسته قرار داد:

افرادي که ما هم از آن‌ها خوشمان می‌آید؛ و افرادي که ما از آن‌ها خوشمان نمی‌آید.

يا کساني که در خط ما و مثل ما هستند؛ و کساني که نيستند.

يا کساني که به حمايت آن‌ها نياز داريم؛ و کساني که به حمايتشان نياز نداريم.

قطعاً رابطه با بعضي از این‌ها، رابطه عاطفي است و با بعضي ديگر معمولي. يعني تلاش براي داشتن رابطه عاطفي با ديگران، در مورد همه صدق نمی‌کند. بلکه نياز نيست که همه اعضاء خانواده يا فاميل دوستت داشته باشند. نياز نيست دوستان معمولي يا دوستاني که همفکر و هم مرام تو نيستند نيز دوستت داشته باشند. نياز نيست افراد غريبه بخصوص پسرها و مردها نيز دوستت داشته باشند. حداقل يک رابطه عاطفي اين است که دوستان صميمي و افرادي که به حمايت آن‌ها نياز داري مثل پدر و مادر، تو را دوست داشته باشند. همين.

پس نتيجه اينکه، ارتباطات تو بايد طبقه‌بندی شود؛ با بعضی‌ها صميمي و عاطفي باشي و با بعضی‌ها معمولي.

و بپذير که دوستان صميمي زيادي نداشته باشي.

2-      احساس ديگران نسبت به خود را چطور می‌توانیم بفهميم؟ چطور میمونیم بفهميم واقعاً ما رو دوست دارند يا ندارند؟

پاسخ به اين سؤال خيلي مهم است. براي اينکه احساس ديگران را اشتباهاً ارزيابي و قضاوت نکنيم.

در بين طبقات مختلفي که گفتم آدم‌هايي که اطراف ما هستند، احساسي که به ما دارند يکي از این‌هاست:

-        کساني که عاشق ما هستند.

-        کساني که خيلي ما را دوست دارند.

-        کساني که کم ما را دوست دارند.

-        کساني که احساس خاصي به ما ندارند.

-        کساني که ما را دوست ندارند.

-        کساني که از ما متنفرند.

ما از حس خودمان به ديگران. از ديدن رفتارشان و مقايسه کردن آن‌ها باهم و از حرف‌هایشان قضاوت می‌کنیم که کدام‌یک از اين احساس‌ها را نسبت به ما دارند.

اما بايد توجه داشته باشي که خيلي از اين قضاوت‌ها اشتباه است. صرفاً حدس است. اطمينان و حقيقت نيست.

مثلاً این‌طور نيست که اگر کسي با تو حرف نزند يا دوست نشود يا خبرت را نگيرد، تو را دوست ندارد. این‌طور نيست که اگر کسي کادوي خوبي نداد يا چيزي که می‌خواستی را برايت نخريد، تو را دوست ندارد. این‌طور نيست که اگر کسي با تو برخورد کرد يا تنبيه کرد، از تو بدش می‌آید. این‌طور نيست که هرکسی که تو را دوست دارد بايد سنگ تمام بگذارد و به خاطر تو هر کاري کند و برايت زياد وقت بگذارد. رفتار آدم‌ها هزار جور احتمال و معنا و انگيزه دارد. ممکن است همه این‌ها افرادي باشند که جزء گروه سوم يا چهارم‌اند. ممکن است این‌ها هم مثل صدها آدم ديگري باشند که در جامعه ما فردگرا شده‌اند. يعني حواسشان به خودشان است. با کسي مشکلي ندارند از کسي هم بدشان نمی‌آید؛ اما حوصله وقت گذاشتن و توجه کردن به کسي را ندارند. نبايد هميشه خود را مقصر دانست که لابد من مشکلي دارم که مثلاً کسي با من دوست نمی‌شود. ممکن است این‌ها هم مثل هزاران آدم ديگري باشند که ابراز محبت بلد نيستند. قواعد يک رابطه عاطفي را نمی‌دانند؛ و الا ما را دوست دارند.

 

ب: مهارت‌ها

1-      «فعال» بودن در رابطه:

در يک رابطه عاطفي، یک‌طرف ما هستيم که به ديگران توجه و محبت می‌کنیم. یک‌طرف هم آن‌ها. معمولاً يکي از ما، گيرنده محبت و توجه هستيم و ديگري، فرستنده. به شخص فرستنده می‌توان گفت فعال؛ و به شخص گيرنده می‌توان گفت منفعل. حال، در رابطه استاندارد هر دو طرف بايد هم فعال باشند هم منفعل. به‌عبارت‌دیگر هم گيرنده محبت و توجه باشند. هم فرستنده آن‌ها. هرچند معمولاً کم پيش می‌آید که رابطه‌ای کاملاً استاندارد باشد.

اولين کاري که بايد در يک رابطه عاطفي به‌خوبی انجام دهيم، فرستنده بودن و فعال بودن است. يعني تو به ديگران محبت کني. آن‌ها را دوست داشته باشي. به آن‌ها خوبي کني. برايشان هديه بخري. احساسات مثبت به آن‌ها بدهي

ممکن است طرف مقابلت متقابلاً نسبت به تو این‌طور نباشد. يعني فقط گيرنده باشد. اشکالي ندارد؛ چيزي که مهم است اين است که تو با فرستادن توجه و محبت، صد درصد خود را در قلب او جا کرده‌ای؛ اما ممکن است آن را ابراز نکند. رفتاري انجام ندهد که شما نيز پيام محبت دريافت کني؛ و اين چيز عجيبي نيست؛ خيلي از آدم‌ها این‌طورند. احساسي که در دل دارند را ابراز نمی‌کنند. نشان نمی‌دهند. لذا هیچ‌کسی نيست که هیچ‌کسی او را دوست نداشته باشد. خودت نيز ميداني که بعضی‌ها دوستت دارند؛ اما افراد زيادي هستند که هیچ‌کس به آن‌ها ابراز محبت نمی‌کند. (فرق دارد محبت با ابراز محبت)

پس اولين کار اين است که ما فرستنده محبت باشيم قبل از اينکه انتظار داشته باشيم ديگران بفرستند. ما خبر آن‌ها را بگيريم و به آن‌ها اهميت بدهيم. قبل از اينکه منتظر باشيم آن‌ها خبر ما را بگيرند و براي ما کاري کنند.

البته نکته‌ای که بايد در نظر داشت اين است که پيام محبت، بايد به‌خوبی ارسال شود. درست مثل پيامکي که می‌زنیم و وقتي کامل ارسال شود تيک می‌خورد. بر اين اساس، نوع و ميزان محبتي که به ديگران داده می‌شود بايد متناسب باشخصیت و علاقه او باشد. مثلاً اگر کاري که به نظر خودت مهم است اما براي دوستت مهم نيست انجام دهي، در نظر او نخواهد آمد. اينجا درواقع، پيام محبت به‌خوبی فرستاده نشده است. پس بايد از علاقه آدم‌هاي دوروبر خودت باخبر بشوي.

2-      محبوبيت چيزي نيست که خودبه‌خود به دست آيد؛ بلکه میوه‌ای است که در درخت «شخصيت» و «رفتار» و «هنر» شما سبز می‌شود. بنابراين،

اول: ازنظر شخصيتي، خودت باش. يعني فلش ذهنت به سمت خودت باشد نه ديگران. اگر در درون خودت، انتظار و وابستگي داشته باشي، در تو دافعه ايجاد می‌شود؛ اما اگر خود را بی‌نیاز نشان بدهي و خودت باشي مستقل، در تو جاذبه ايجاد می‌شود. بايد مستقل باشي. بايد از تنهایی‌های خودت استفاده خوب کني. بايد تا می‌تواني خودت را به حد استقلال برساني. به اين می‌گویند «غني نفس»

دوم: مهارت‌ها و هنرهايي که علاقه داري را به‌طور حرفه‌ای دنبال کن. آدم‌هاي معمولي در دنيا زيادند. به همين خاطر آدم‌هاي معمولي، ديده نمی‌شوند. نبود آن‌ها در هيچ جمعي احساس نمی‌شود. فقط آدم‌هايي ديده می‌شوند که خاص‌تر باشند؛ مثلاً هنر خاصي، مهارت جالبي، يا اطلاعات زيادتري داشته باشند. بخصوص در زمینه‌هایی که ديگران به‌نوعی به آن نياز پيدا کنند. به این‌ها می‌گویند «مزاياي اجتماعي». حتي آدم‌هاي خجالتي و درون‌گرا نيز می‌توانند موفق باشند و مزاياي اجتماعي به دست آورند.

سوم: در زبان بدن خود جاذبه ايجاد کن. زبان بدن، يعني پیام‌هایی که از اعضاء بدن و حرکات و حالات ما ناخواسته به ديگران منتقل می‌شود. مثلاً وقتي کسي نگاهت می‌کند به او لبخند بزن. چشم در چشم او را نگاه کن و نگاهت را ندزد. وقتي کنار کسي نشسته‌ای، خيلي از او فاصله نگير. حالت غم و گرفتگی‌های خودت را زياد نشان نده. وقتي با تو حرف می‌زنند، شنونده خوبي باش شش‌دانگ...

چهارم: بسياري از کارهاي محبت آفرين هستند که نيازي به اکتيو بودن و برونگرا بودن و روابط عمومي زياد داشتن نيست. مثلاً دانستن تاريخ تولد دوستان و خريدن کادوي رمانتيک، يا فرستادن يک متن يا عکس آماده جالب، محصور نشدن طولانی‌مدت در اتاق شخصي و نشستن در جمع خانواده، همراهي با ديگران در انجام کارهاي دسته‌جمعی مثل تفريح يا تماشاي فيلم، خوش‌اخلاق بودن، آراسته بودن...

پنجم: همچنين برخي از حرف‌ها نيز هستند که محبت آفرینند و همه افراد حتي درون‌گراها می‌توانند تمرين کنند. مثلاً سلام و احوالپرسي و تشکرها را هميشه کامل انجام بده. با افراد نزديک مثل خانواده، از کارهايت تعريف کن. از آن‌ها درباره کارهايشان سؤال کن. در جمع‌های کوچک، اظهارنظرهای کوتاه کن.

 

3-      در پايان، يک راز کليدي را بشنو؛ که:

«خودت را دوست داشته باش. تا افراد بيشتري تو را دوست داشته باشند.»

«خودت را باور کن. تا افراد بيشتري تو را باور کنند.»

مثل يک آدم عاشق، براي خودت وقت بگذار. به خودت فکر کن. حال خودت را بپرس. خودت را ببوس. براي خودت نامه عاشقانه بنويس. جلوي آيينه به خودت لبخند بزن...

 

دختر خوب و موفق؛

اگر مايلي که اطلاعات بيشتري به دست آوري، کتاب‌های زيادي درباره مهارت‌های ارتباط با ديگران نوشته‌شده. يکي از نمونه‌های خوب آن، کتاب «سبک‌ها و مهارت‌های ارتباطي» نوشته دکتر نيما قرباني است؛ که می‌توانی آن را از انتشارات بينش نو تهيه و مطالعه کني. برايت آرزوي خوشبختي و موفقيت دارم.

برای درمان وسواس طب سنتی بهتر است یا طب جدید؟
به نظر می رسد كه هیچ كدام از طب سنتی و طب جدید به تنهایی نمی توانند در درمان وسواس موفق باشند، بلكه باید از درمان های روان شناختی هم استفاده شود.

برای درمان قطعی وسواس فكری و عملی كدام روش بهتراست؟ طب سنتی یا طب جدید؟

وسواس اختلالی است كه فقط جنبه زیست شناختی و فیزیكی ندارد، بلكه جنبه روانی و رفتاری هم دارد، حتی به نظر ما جنبه روانی و رفتاری آن بیش تر است. به نظر می رسد كه هیچ كدام از طب سنتی و طب جدید به تنهایی نمی توانند در درمان وسواس موفق باشند، بلكه باید از درمان های روان شناختی هم استفاده شود. به نظر روان شناسان درمان اصلی این گونه اختلالات از طریق درمان های رفتاری و شناختی صورت می گیرد كه در حیطه كار روان شناسان است، اما از آن جایی كه ثابت شده كه این گونه اختلالات، همراه نقص های فیزیكی و زیست شناختی است، علم روان پزشكی هم به كمك روان شناسان می آید و در درمان كمك می كند. در مورد درمان های پزشكی، در طب سنتی هم داروهایی برای درمان وسواس دارند كه ادعا می كنند كه می توانند از طریق آن ها وسواس را درمان كنند، البته شخصا از میزان تاثیر گذاری و موفقیت طب سنتی در این مورد خبری ندارم، اما با توجه به بعضی از اطلاعات، بعید نیست كه در این زمینه موفقیت هایی داشته باشند.

در طب جدید هم معتقد هستند كه یكی از علت های ایجاد وسواس، كاهش ترشح هورمون سروتونین است. سعی می كنند كه از طریق داروهای شیمیایی، میزان ترشح این هورمون را تعدیل كنند. در خیلی از موارد موفقیت هایی هم داشته اند. انجام این كار و تجویز دارو در حیطه كاری روان پزشكان است. البته معمولا مصرف دارو در مواردی توصیه می شود كه بیماری وسواس، شدیدتر شده باشد.

 به نظر می رسد كه درمان دارویی ( چه سنتی و چه جدید) به تنهایی كافی نیست، بلكه باید درمان های رفتاری و شناختی روی فرد مبتلا به وسواس صورت بگیرد.این اشخاص باید به یك روان شناس و درمانگر مراجعه كنند. هم چنین از درمان های دارویی  استفاده كنند. تحت راهنمایی های یك متخصص درمانی خوب، رفتار درمانی نیز برای مداوای این روان رنجوری انجام می گیرد. در رفتار درمانی، افراد مبتلا با موقعیت هایی روبه رو می شوند كه اضطراب و وسواس فكری آن ها را افزایش می دهد. بعد متخصص آن ها را تشویق می كند تا دست به اعمال وسواسی نزند و احساسات عصبی خود را كنترل كند. مثلاً كسی كه وسواس فكری در مورد میكروب و كثیفی دارد، ترغیب می شود تا از دستشویی عمومی استفاده كرده و دست های خود را فقط یك مرتبه بشوید. برای استفاده از این متد، فرد مبتلا باید قادر باشد میزان بالای اضطراب تحمیل شده بر خود را تحمل كند. در طول زمان رفتار درمانی باعث از بین رفتن علائم این بیماری خواهد شد.

درمانگران براي درمان وسواس از راه های دیگری هم استفاده می كنند:

 1- تغيير آب و هوا:

دور ساختن بيمار از محيط خانواده، و اقامت او در يك آسايشگاه و واداشتن به زندگي در يك منطقه خوش آب و هوا براي تخفيف اضطراب و درمان بيمار اثري آرامش بخش دارد. اين امري است كه اولياي بيمار مي ‏توانند به آن اقدام كنند.

2- تغيير شرايط زندگي:

از شيوه ‏هاي درمان اين است كه زندگي بيمار را به محيطي ديگر بكشانيم و وضع او را تغيير دهيم. او را بايد به محيطي كشاند كه در آن مسئله حيات سالم و دور از اغتشاش و اضطراب مطرح باشد. بناي اصلي شخصيت او از دستبردها دور و در امان باشد. بررسي هاي تجربي نشان مي ‏دهند كه در مواردي با تغيير شرايط زندگي و حتي تغيير خانه و محل كار و زندگي، بهبود كامل حاصل مي ‏شود.

3- ايجاد اشتغال و سرگرمي:

تطهيرهاي مكرر و دوباره‏كاري‏ها بدان خاطر است كه بيمار وقت و فرصت كافي براي انجام آن در خود احساس مي‏ كند . وقت و زماني فراخ در اختيار دارد. بدين سبب ضروري است در حدود امكان سرگرمي او زيادتر گردد تا وقت اضافي نداشته باشد. اشتغالات يكي پس از ديگري او را وادار خواهد كرد كه نسبت ‏به برخي از امور بي ‏اعتماد گردد، از جمله وسواس.

4- زندگي در جمع:

فرد وسواسي را بايد از گوشه ‏گيري و تنهايي بيرون كشيد. زندگي در ميان جمع، خود مي ‏تواند عاملي و سببي براي رفع اين حالت‏ باشد. ترتيب دادن مسافرت هاي دسته جمعي كه در آن همه افراد ناگزير شوند شيوه واحدي را در زندگي پذيرا شوند، در تخفيف و حتي درمان اين بيماري مخصوصاً در افراد كمرو مؤثر است.

5- شيوه‏ هاي اخلاقي:

رودربايستي ‏ها و ملاحظات  كه هر انساني با آن مواجه است، تا حدود زيادي سبب تخفيف اين بيماري مي‏ شود. طرح سؤالات انتقادي توأم با لطف و شيريني، به ويژه از سوي كساني كه محبوب و مورد علاقه بيمارند، در امر سازندگي بيمار بسيار مؤثر است. مي‏ تواند موجب پيدايش تخفيف هايي در اين رابطه شوند. البته بايد سعي بر اين باشد كه «انتقاد» به «ملامت» منجر نشود. روح بيمار را نيازارد. احياي غرور بيمار در مواردي بسيار سبب درمان و نجات او از عوامل آزار دهنده و خفت و خواري ناشي از پذيرش رفتارهاي ناموزون وسواسي است و به بيمار قدرت مي ‏دهد. بايد گاهي غرور فرد را با انتقادي ملايم زير سؤال برد. با كنايه به او تفهيم كرد كه عُرضه اداره و نجات خويش را ندارد تا او بر سر غرور آيد و خود را بسازد. بايد به او القا كرد كه مي ‏تواند خود را از اين وضع نجات دهد. همچنين بايد به بيمار اجازه داد كه درباره افكار خود، اگر چه بي معني است، صحبت كند و از انتقاد ناراحت نباشد.

6- تنگ كردن وقت:

بيش از اين هم گفته ‏ايم كه گاهي تن دادن به ترديدها ناشي از اين است كه بيمار خود را در فراخي وقت و فرصت‏ ببيند . براي درمان ضروري است كه در مواردي وقت را بر فرد وسواسي تنگ كنند. در چنين مواردي لازم است ‏با استفاده از فنون و شيوه‏ هايي او را به كاري مشغول داريد . به امر و وظيفه‏ اي وادار نماييد تا حدي كه وقتش تنگ گردد . ناگزير شود با سر هم كردن عمل و وظيفه، كار و برنامه خود را،اگرچه نادرست است‏ سريعاً انجام دهد. تكرار و مداومت در چنين برنامه‏ اي در مواردي مي ‏تواند به صورت جدي در درمان مؤثر باشد.

7- زير پا گذاردن موضوع وسواس:

در مواردي براي درمان بيمار چاره ‏اي نداريم جز اين كه به او القا كنيم به قول معروف به سيم آخر بزند، حتي با پيراهني كه او آن را نجس مي‏ داند و يا با دست و بدني كه تطهير نكرده مي‏ شمارد ، به نماز بايستد و وظيفه‏ اش را انجام دهد. به عبارت ديگر بيمار را واداريم تا  كاري را كه از آن مي‏ ترسد، انجام دهد. تنها در چنين صورتي است كه در مي ‏يابد هيچ واقعه ‏اي اتفاق نمي‏ افتد.

موفق باشید.

اضطراب خوب است يا بد؟تا چه اندازه خوبه؟
اضطراب زماني مرضي محسوب مي شود كه روند زندگي را با دشواري همراه سازد و در فعاليتهاي انسان مانع ايجاد كند.

آيا اضطراب خوب است يا بد؟تا چه اندازه خوبه؟ راههاي كاهش اضطراب ؟ چه راه درمانی را برای آن پیشنهاد می كنید؟

پرسشگر گرامي  اضطراب به خودي خود بد نيست و حتي وجود آن براي زندگي لازم است. انسان بدون اضطراب، انسان بيخيال و بيتفاوت خواهدبود كه خود آن نيز از نابسامانيهاي روحي و رواني شمرده مي شود. اضطراب زماني مرضي محسوب مي شود كه روند زندگي را با دشواري همراه سازد و در فعاليتهاي انسان مانع ايجاد كند. اضطراب زياد موجب كاهش عملكرد و اختلال در آن ميشود و در اين حالت بايد با آن مقابله كرد.

  اولين قدم در مقابله با اضطراب شناخت علائم اضطراب و چگونگي تاثير اين علائم برخود است. اضطراب هم مي تواند به ما نيرو ببخشد و ما را براي مقابله با مشكل آماده كند و هم مي تواند عملكرد طبيعي ما را مختل سازد. وجود مجموعه اي از علائم بدني، ذهني، و رواني ما را متوجه مي كند كه مضطرب هستيم.

  خيلي وقت ها كه مضطربيم، احساس مي كنيم تمام زندگي ما تحت الشعاع قرار گرفته و از آنجائي كه آرامش نداريم، دقت نمي كنيم تا ببينيم علت نگراني ما چيست و همين نامشخص بودن، علائم ما را تشديد مي كند، هر چند در انواع خاصي از اضطراب، دليل واضحي براي نگراني خود پيدا نمي كنيم. اما بسياري از نگراني هاي روزمره ما دلايلي دارد كه مي توان آنها را پيدا و رفع كرد.

براي اين كار مي توانيم ابتدا با پاسخ به دو سوال زير شروع كنيم:

۱) اگر، چه اتفاقي مي افتاد حال من بهتر مي شد؟ يا اگر، چه كاري انجام دهم حال من بهتر مي شود؟

۲) اگر، چه اتفاقي نيافتاده بود، حال من بهتر بود؟ يا اگر، چه كاري انجام نداده بودم، حال من بهتر بود؟

با پيدا كردن پاسخ اين سوال ها، معمولا سرنخ نگراني را پيدا مي كنيم و همين پيدا شدن منشاء و دليل نگراني، به مقدار زيادي موجب كاهش اضطراب مي شود، ضمن اينكه راه حل هايي را نيز براي برطرف كردن آن به ما نشان مي دهد.

 نكته ديگر اين است كه، بسياري از اوقات، واكنش ما نسبت به مسائل نگران كننده به طور نامتناسبي شديدتر از آنچه بايد باشد است و اين، خود به بزرگ تر جلوه داده شدن مسئله ما منجر مي شود، در اين مواقع مي توانيم اين سوال را از خود بپرسيم:        

بدترين حالتي كه ممكن است در رابطه با اين مسئله پيش بيايد چيست؟

در بسياري از موارد خواهيم ديد كه حتي بدترين امكان در ارتباط با مسئله ما آن قدرها هم بد و غيرقابل جبران نيست كه اينقدر ما را مضطرب كند. اين راه ها را امتحان كنيد، اما فراموش نكنيد كه اضطراب طيف وسيعي دارد و براي كنترل انواعي از آن حتما بايد با روانپزشك و روانشناس مشورت كرد و درمان هاي تخصصي دريافت كرد.

 هر فرد بايد بداند كه اضطراب چگونه علايم خود را در او نشان ميدهد. شناخت اين علايم ميتواند به كنترل آنها كمك كند. اضطراب با تأثيرات هورموني خود، بعد از شروع، دامنهي بيشتري مي گيرد و در نهايت به اوج خود مي رسد. اگر كسي بر اين نكته آگاهي داشته باشد، سعي مي كند كمي صبر نمايد تا دامنهي اضطراب تمام شود و به تدريج به حالت آرامش باز گردد. اما اكثر افراد از خود اضطراب هول و دستپاچه شده و اين باعث مي گردد اضطراب آنها دچار افت و خيز بيشتري شود و طول بكشد.

در اينجا برخي از علائم اضطراب را نام مي بريم:

علائم جسمي: مهم ترين علائم بدني اضطراب عبارتند از: تپش قلب، تنگي نفس، بي اشتهايي، تهوع، بي خوابي، تكرر ادرار، چهره بر افروخته، تعرق، اختلال در گفتار و بي قراري.

علائم شناختي: شامل سر درگمي، اختلال در حافظه و تمركز، حواس پرتي، ترس از دست دادن كنترل، كمروئي، گوش به زنگي و افكار تكرار شونده.

علائم روان شناختي: شامل عصبي بودن، بي طاقتي، نگراني، هشياري افراطي، وحشت زدگي، دلواپسي، افسردگي، تنيدگي، ترس يا هيجان زدگي

غلبه بر اضطراب:

راههاي زيادي براي غلبه بر اضطراب وجود دارد، اما شما بايد راهكار مناسبي را كه با شخصيت شما متناسب است، بيابيد و بكار ببريد. بخاطر داشته باشيد بعضي از اين مهارتها نياز به تمرين مستمر دارند تا ثمر بخش شوند. درست مثل دوچرخه سواري و يا شنا كه نياز به تمرين مداوم دارند، اين مهارت نيز با تمرين مداوم، پرورش مي يابد و به زودي شما مي توانيد احساس نگراني خود را به راحتي كنترل كنيد.

1- استفاده از تكنيك ريلكسيشن: درتنش زدايي(Relaxation) بدون توجه به علل زيربنايي نشانههاي تنش و اضطراب، به تقويت يك رفتاري كه متضاد با اضطراب است مي پردازيم. زيرا فرض بر اينست كه با تقويت پاسخهاي آرامش بخش پاسخهاي اضطرابي تضعيف مي گردند. تنش زدايي(Relaxation) يكي از شيوه هاي جديد درمانگري است كه هسته مركزي درمانگري هاي اضطراب را تشكيل مي دهد. در اين روش درمانگر، مُراجع را به فن مقابله با اضطراب كه ريشة  اصلي مشكل است مجهز مي كند و با اجراي اين روش احساس آرامش گسترده اي تمام وجود مراجع را فرا مي گيرد. تنش زدايي هم به عنوان يك شيوة درماني مستقل است و هم به عنوان بخشي از يك پروسة درماني مانند حساسيت زدايي منظم محسوب مي شود. منطق بكارگيري وچگونگي تاثير روش فوق در بهبود مشكل را براي مُراجع تشريح كنيد، اساس شيوه، حركت از ظاهر به باطن و از سطح به عمق است. در اين تكنيك از تاثير روح و روان بر جسم و تاثير متقابل جسم بر روح و روان استفاده مي شود و مراجع بايد كاملا نسبت به اين تعامل توجيه شود..

 ذكر انواع مشكلاتي كه با استفاده از روش تنش زدايي(Relaxation) مهار شده اند براي اعتماد سازي بسيار مفيد خواهد بود در زير به برخي از آنها اشاره شد است:(به مراجع بگوييد كه اين نتايج به طور مفصل در ادبيات تحقيق مربوط به ريلكسيشن آورده شده است و وي مي تواند با جستجوي واژه فوق  در اينترنت آنها را ملاحظه نمايد.)

الف- سردرد ناشي از انقباض عضلات جمجمه، سردرد هاي مزمن تنشي به دليل تنش بيش از حد در عضلات اسكلتي سر و گردن آغاز مي شوند و آموزش تنش زدايي تدريجي در تقليل سردرد تنشي اثر غير قابل انكاري دارد.

ب- ميگرن كه به عنوان ضربان يك جانبة سردرد(فقط در يك قسمت از سر)  كه از درئن و يا اطراف چشمها آغاز مي شود تعريف شده و اغلب بوسيلة يك بو، دل بهم خوردگي، تهوع، و....برانگيخته مي شود و گاهي توام با روان بي اشتهايي، حالت تهوع، استفراغ كج خلقي، حساسيت، اختلال بينايي است. البته بيماراني كه تمرين منظم خانگي داشته اند رضايت خيلي بيشتري از كاهش سردردها داشته اند.

پ- تقليل اضطراب و درمان انواع هراسها مانند هراس از گربه،  حساسيت زدايي نظامدار يكي از اصلي ترين شيوه هاي درمانگري در انواع هراس است و تنش زدايي يكي از مولفه هاي اصلي اين روش به حساب مي آيد.

 ت- با كاهش اضطراب به دنبال تنش زدايي، بخاطر كم شدن دفاع هاي ايمني بدن كه در حالت اضطراب براه مي افتند، تحمل ما در تحمل تنيدگها افزايش مي يابد.

ث- تقليل رگه هاي اضطرابي و تظاهرات اضطرابي زنان بار دار

ج- درمان اضطراب امتحان

چ-تقليل اضطراب كودكاني كه در مدرسه دچار اضطراب مفرط شده اند.

ح-تقليل عوامل اضطرابي شخصيت مانند، تنش عصبي، ضعف من، اضطراب پارانويا گونه، نداشتن تصوير روشن از خود،و....

خ- درمان فشار خون، آرامش با افزايش سرم k+در خون رابطه مثبت و معني دار دارد و k+ نيز با سلامت رواني رابطة مثبتي دارد و تنش زدايي با كاستن از ضربان قلب باعث افزايش اين سرم در خون مي شود.

د- درمان بي خوابي و اختلالهاي مربوط به خواب. (تنش زدايي بدني به اين افراد كمك مي كند كه بسرعت بخواب روند.)

ذ- روش مقابله اي در بيماران مبتلا به سرطان و نيز تقليل برانگيختگي اين بيماران هنگام شيمي درماني

ر- درمان و پيشگيري از عود و رشد بيماريهاي روان- تني

ز- بهبود بيماريهاي تني روانزاد

ژ- كاهش ناراحتي هاو تنيده گيهاي ناشي از بيماريهاي قلب و عروق

ط- تقويت حافظه( بهبود فرآيند ضبط، باز شناسي، و اندوزش اطلاعات)

ظ- تغيير و تقليل رگه هاي اضطرابي شخصيت

ع-كنترل و غلبه بر لكنت زبان

غ- تقليل حملات صرع

ف- بهبود كودكان مبتلا به فزون كنشي

ق- درمان بيماران مبتلا به آسم

ك- تقليل دردهاي مربوط به قاعدگي

گ- كاهش اسپاسمهاي عضلاني در بيماران مبتلا به فلج مغزي

ل- بهبود تمرينهاي ورزشي و دستيابي به استعدادهاي كامل خود در ورزش

م- بهبود عملكردهاي اجرايي و فعاليت هاي شغلي

ن- افزايش اعتماد به نفس در برخورد هاي اجتماعي

 ورزيده بودن درمانگر به تنهايي براي تاثير اين روش كافي نيست، و توجه دقيق مراجع و انجام تمارين خانگي، شرط لازم براي استفاده از اين فن است. و به عبارتي دستيابي به اثرات درماني اين روش مستلزم تمرين و تلاش بي شائبة مراجع و رهنمودهاي شفاف درمانگر است.

2- نفس عميق بكشيد.

وقتي مضطرب هستيد، نمي توانيد به راحتي نفس بكشيد و اين مسأله به خودي خود توليد استرس مي كند. ممكن است حتي بدون آنكه متوجه باشيد نفس خود را در سينه حبس كنيد. ميزان اكسيژن در خون كاهش مي يابد و عضلات شما منقبض مي شوند. ممكن است احساس سردرد كنيد و يا نگراني شما افزايش يابد. بعد از اين هرگاه احساس نگراني كرديد، نفس عميق بكشيد، و چند ثانيه هوا را در ريه هاي خود نگه داريد. سپس به آرامي تا ۱۰ بشماريد و هوا را آزاد كنيد.

3- براي انجام كارهاي خود برنامه ريزي كنيد.

يكي از عوامل استرس زا استفاده نادرست از زمان و نداشتن برنامه ريزي مناسب ميباشد. ليستي از وظايف روزانه خود تهيه كنيد و بر اساس درجه اهميت آنها را تنظيم كنيد. سعي كنيد كارهاي مهم تر را زودتر انجام دهيد. بعد از انجام هر كار، آن را از ليست برنامه خود خط بزنيد. صبح قبل از هر چيز كارهاي را انجام دهيد كه علاقه چنداني به آنها نداريد، اما مجبوريد انجام دهيد. به اين ترتيب، بقيه روز احساس نگراني كمتري خواهيد كرد.

4- با اطرافيان خود ارتباط برقرار كنيد: سعي كنيد دوستان بيشتري پيدا كنيد. هرگاه احساس تنهايي و يا نگراني كرديد به ديدار يكي از دوستان خود برويد و با او صحبت كنيد.

5- به ذهن خود استراحت بدهيد.تجسم يك منظره زيبا ميتواند ذهن شما را از يك موقعيت استرس زا دور كند. هر گاه فرصت كرديد، چشم هاي خود را ببنديد و مكاني آرام و زيبا را در ذهن خود مجسم كنيد. سعي كنيد تمام جزئيات آن مكان را احساس كنيد. ( نواي دلنشين، منظره زيبا، عطر دل انگيز و ) همچنين مي توانيد با خواندن يك كتاب و يا گوش كردن به يك فايل صوتي آرام و دلنشين، اضطراب را از خود برانيد).

6- فعال باشيد:فعاليت هاي بدني نقش مهمي در كاهش اضطراب دارد. شما با ورزش كردن و ساير فعاليت هاي بدني ميتوانيد فشارهاي رواني ناشي از اضطراب را كاهش دهيد. سرگرمي مورد علاقه خود را پيدا كنيد و بطور منظم به انجام آن بپردازيد. ورزش، كارهاي هنري، رسيدگي به گلها و باغچه و در زمانيكه مضطرب هستيد مي تواند شما را آرام كند و انرژي بيشتري به شما بدهد. بخاطر داشته باشيد كه جسم و روح جدايي ناپذيرند.

7- مراقب سلامتي خود باشيد: شرط داشتن جسم و روحي سالم، تغذيه مناسب و استراحت كافي مي باشد. بدن سالم و قوي براي غلبه بر استرس آمادگي بيشتري دارد. درست مثل يك ماشين كه بدون بنزين از حركت مي ايستد، بدن شما نيز بدون تغذيه مناسب و خواب كافي قدرت خود را از دست داده و به راحتي تسليم موقعيت هاي استرس زا مي شود. پس مراقب خواب و خوراك خود باشيد.

8- خنديدن را فراموش نكنيد: خنده بهترين راه براي غلبه بر استرس مي باشد. گاه گاهي فيلمي كمدي نگاه كنيد و يا جمله طنزي بخوانيد تا حس شادي و نشاط در شما زنده شود.

9- خوش بين باشيد: وقتي كه مضطرب هستيد اغلب به همه چيز با ديد منفي نگاه مي كنيد. برخي افراد به اين مسئله عادت كرده اند و در واقع هميشه نيمه خالي ليوان را مي بينند. اگر شما جزو اين دسته افراد هستيد، سعي كنيد اين عادت را ترك كنيد. به نقاط روشن و زيباي زندگي فكر كنيد و خوش بين باشيد. بعد از اين به دنبال نكات مثبت يك مسأله باشيد نه نكات منفي. خنده يك كودك، ديدن يك دوست قديمي، آواز يك پرنده، طلوع خورشيد، سلامتي، شادابي، جواني و. نمونه هايي از نكات مثبت و روشن زندگي ميباشند. ممكن است اين نكات بسيار ساده و ناچيز به نظر آيند، اما به تدريج همين نكات ناچيز ميتوانند ديد شما را نسبت به زندگي تغيير دهند و از اضطراب شما بكاهند

10- ياد خدا: درس خواندن، كنكور، و همه فعاليتهاي ديگر با فلسفه زندگي ارتباط دارند. ياد خدا اگر همراه با يك فلسفه زندگي روشن و آگاهانه باشد، به طور حتم در آرامش انسان مؤثر خواهد بود. انسان خدامدار، افق زندگي بسيارگسترده و وسيعي دارد و اهداف زندگي را در امور كوچك و گذرا خلاصه نمي كند. براي او هم شكست و هم پيروزي معناي خاصي دارد. و آنان كه ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرام ميگيرد، آگاه باشيد كه ياد خدا  آرامش بخش دلها است. سوره رعد آيه ۲۸

11- شناسايي تيپ شخصيتي: هر انساني در طول زندگي روشهاي گوناگون براي كنار آمدن با موقعيتهاي اضطرابزا تكوين مي يابد. براي كنار آمدن با اضطراب دو خط مشي كلي وجود دارد:

1- در يكي از آنها خود مسأله مورد توجه قرار مي گيرد (مشي مسأله مدار) يعني شخص موقعيت اضطرابزا را ارزيابي مي كند و سپس دست به كاري مي زند تا آن موقعيت را تغيير دهد.

2- در خط مشي هيجان مدار، خود هيجان در مدار توجه قرار مي گيرد، يعني شخص به جاي درگيري مستقيم با مسأله مي كوشد تا از راههاي گوناگون از احساس اضطراب خود بكاهد.  

 در اغلب موارد خط مشي مسأله مدار گرايش سالمتري براي مقابله با اضطراب است

 شما كدام خط مشي يا در واقع كدام تيپ شخصيتي را داريد؟ روي سخن بيشتر با كساني است كه هيجان مدار هستند، چرا كه اينان بيشتر دچار اضطراب مي شوند. شناسايي تيپ شخصيتي حداقل به شما كمك مي كند اولاً خودتان را بهتر بشناسيد و ثانياً آمادگيهاي خود را براي مقابله با اضطراب واقعبينانه ارزيابي كنيد. افراد هيجان مدار بايد توجه داشتهباشند كه آنها بيش از آن كه از خود مسأله نگران و مضطرب شوند از نگراني خودشان نگران مي شوند! به جاي اين كه فكركنند چگونه با مشكل مواجه شوند، به دنبال اين مي روند كه چگونه بتوانند نگراني خود را كنترل كرده يا كاهش دهند، وخود اين فكر، اضطراب بيشتري توليد مي كند.

12- ورزش و تحرك جسمي: يكنواختي و ركود جسمي، از نظر رواني هم انسان را خسته ميكند. خستگي رواني هم، موجب اغتشاش فكري و در نهايت اضطراب ميشود. كسالت، تنبلي و بيتحركي را از خود دور كنيد. كسي كه لميده، درازكش و يا در حالتي كه به استراحت شبيه است، درس مي خواند، يا خيلي بي خيال است و يا براي افكار اضطرابي كه در آينده به سراغش خواهدآمد، فكري نكرده است. به خصوص در ايام امتحانات، ماهها، هفته ها و روزهاي آخر كنكور سعي كنيد با ورزش و تحرك جسماني به نشاط و شادابي خود كمك نماييد.

13- تصوير سازي ذهني: گاهي مي توان با به تصوير كشيدن ذهني آن چه كه ممكن است برايمان پيش بيايد، هم موقعيت را بهتر درك كرد و هم پيش بيني هاي لازم را انجام داد.

يك مثال براي كنكوريها: تصوّر كنيد امروز جلسهي كنكور برگزار مي شود. شمابه محلّ برگزاري كنكور رسيده ايد، از در ورودي عبور كرده ايد، وارد سالن يا مكان آزمون شده ايد، سر جاي خود نشسته ايد، پاسخنامه ها و دفترچه  سؤالات را كنار صندلي شما و روي ميز گذاشته اند، الآن اعلام مي كنند كه شروع كنيد، نيم ساعت از وقت آزمون مي گذرد، يك ساعت، دو ساعت، و، دفترچه دوم را هم تمام مي كنيد و كنار مي گذاريد، جلسه به پايان مي رسد، از جاي خود بلند مي شويد

مي توانيد نمونه هايي از اين تصوير سازي ذهني را چند بار انجام دهيد تا آمادگيهاي رواني خود را براي روز و ساعت آزمون افزايش دهيد. اگر اين فعاليت را انجام دهيد در واقع جلسهي آزمون واقعي براي شما يادآور و تداعي كننده تمرينهاي تصوير سازي ذهني خواهدبود

راههاي درمان وسواس ازنظرديني وروانشناسي
«وسواس» يك نوع اختلالي است كه انسان، بدون اختيار و از روي اجبار، عملي را مكرراً انجام مي‏ دهد و يا مطلب و موضوعي را در فكر و ذهن خود تكرار مي ‏كند.

  راههاي درمان وسواس ازنظرديني وروانشناسي پاسخ داده شود

     سؤالي كه مطرح كرده ايد خيلي كلي است، چون نسبت به مسائل مختلف، وسواس ايجاد مي شود و نوع موضوع وسواس، در نوع درمان دخالت دارد. ما يك كلياتي را براي شما توضيح مي دهيم، اما اگر دچار وسواس هستيد بايد آن را به صورت دقيق بيان كنيد تا بيشتر بتوانيم كمكتان كنيم.

 

«وسواس» يك نوع اختلالي است كه انسان، بدون اختيار و از روي اجبار، عملي را مكرراً انجام مي‏ دهد و يا مطلب و موضوعي را در فكر و ذهن خود تكرار مي ‏كند. اولي را «وسواس عملي» و دومي را «وسواس فكري» گويند. در واقع در ذهن فرد وسواسي، اختلالي به وجود مي ‏آيد كه توقف قطعي آن فكر يا آن عمل حاصل نمي ‏شود. اغلب مبتلايان به وسواس فكري نيز، افكار بيهوده و شرم آور يا وحشتناكي در ذهن خود به وجود مي ‏آورند كه اين افكار در چرخه ‏اي بي ‏پايان، مرتب تكرار مي ‏شود. فرد مبتلا به آن عليرغم كوشش فراوان خود قادر نيست آن را از ذهن خويش خارج سازد. اين افكار مزاحم كه بدون اختيار فرد به سراغ وي مي ‏روند گاهي او را به تكرار برخي كارها و اعمال بي‏فائده وا مي‏دارند. هر چند وي به بيهودگي و عدم ضرورت و غيرمنطقي بودن آن عمل واقف است ولي نمي ‏تواند از انجام آنها خودداري كند و زندگي عادي و عملكرد فرد را مختل مي ‏كند و بسيار وقت‏گير است. و گاهي بخاطر تمسخر يا مخالفت علني يا ترحّم ديگران، عمل تكراري خود را مخفي مي ‏كند.

علت ايجاد بيماري وسواسي جبري

ژنها: بيماري وسواسي جبري ( OCD ) گاهي اوقات ‌‌‌‌ارثي است بنابراين مي تواند در نسل هاي مختلف يك خانواده ديده شود.

استرس: اتفاقات استرس زاي زندگي عامل حدود يك سوم موارد هستند.

تغييرات زندگي: مواردي كه فرد بطور ناگهاني مجبور به افزايش مسئوليتش مي شود مانند بلوغ،تولد بچه يا شغل جديد.

تغييرات مغزي: محققان معتقدند اگر شما علائم وسواس را بيشتر از يك زمان كوتاه داشته باشيد، عدم تعادل يك ماده شيميايي به نام سروتونين (همچنين به نام SHT) در مغز ايجاد مي شود. آنها در حال حاضر بخشهاي خاصي از مغز را كه به نظر در بيماري وسواسي جبري دخيل به نظر مي رسند مورد مطالعه قرار داده اند.

شخصيت: اگر شما فردي منظم، دقيق، برنامه ريز و با استانداردهاي بالا هستيد، بيشتر در معرض ابتلا به وسواس هستيد. اين صفات بطور طبيعي مفيدند اما چنانچه افراطي شوند ممكن است به سمت وسواس سوق يابند.

روشهاي تفكر: تقريباً همه ما گاهي افكار بسيار مضطرب كننده داريم. چه مي شد اگر زير ماشين برويم يا به فرزند خود آسيب بزنيم. اغلب ما اين افكار را سريعاً از سر خود دور مي كنيم. و روال عادي زندگي خود را پيش مي گيريم. اما چنانچه شما بخصوص استانداردهاي بالاي اخلاقي و مسئوليتي داشته باشيد ممكن است احساس كنيد حتي داشتن اين افكار وحشتناك است بنابراين احتمال بالاتري وجود دارد كه منتظر بازگشت آنها باشيد كه اين به نوبه خود بازگشت آنها را محتمل تر مي كند.

براي درمان به موارد زير دقت كنيد:       

* خود را در معرض افكار مشكل زا قرار دهيد، ممكن است به نظر عجيب برسد اما اين يك راه كنترل بيشتر اين افكار است. آنها را ضبط كرده ودوباره به آن گوش دهيد،يا از آنها يادداشت برداريد ودوباره آنها را بخوانيد. لازم است اين كار را بطور منظم و روزانه نيم ساعت انجام دهيد تا وقتي كه اضطرابتان كاهش يابد. در اين روش فرد مبتلا، با اختيار خود آن قدر خود را در معرض همان موضوعي كه از آن رنج مي ‏برد قرار دهد تا از آن فكر خسته و متنفّر شود. بنابراين هر روز، بايد زماني را به فكر كردن درباره موضوع وسواس فكري خود اختصاص دهيد و آن چنان و آن قدر درباره آن فكر كنيد كه از آن متنفّر شويد. مثلا شما بايد لفظ الله و خدا و اين جور الفاظ را تكرار كنيد، و اگر فكر بد يا توهيني هم به ذهنتان آمد، نسبت به آن بي خيال و بي توجه باشيدتا حساسيت  شما و اضطراب شما از بين برود.

* در مقابل رفتار جبري مقاومت كنيد، نه افكار وسواسي. بايد توجه داشته باشيد كه همگي ما گاهي افكار عجيب داريم، اما اينها فقط افكار هستند، آنها به اين معني نيست كه شما فرد بدي هستيد يا اينكه اتفاقات ناگواري در پيش هستند. سعي در خلاصي از اين افكار، فايده اي نخواهند داشت. بايد در حضور آنها راحت باشيد و با آنها فقط با كنجكاوي مختصري برخورد كنيد. اگر افكار بيشتري به مغزتان هجوم آوردند مقاومت نكنيد و اجازه دهيد كه باشند و در مورد آنها هم مثل افكار موجود قبلي رفتار كنيد. واقعيت اين است كه تلاش براي بيرون راندن اين افكار از ذهنتان، نتيجه عكس مي دهد، يعني باعث مي شود كه اين افكار با شدت بيشتري به ذهنتان هجوم بياورند، لذا اصلا در برابر اين افكار مقاومت نكنيد، بلكه اجازه دهيد كه آنها به ذهنتان بيايند، و اصلا از آنها ناراحت نباشيد و عكس العملي نشان ندهيد. اين در واقع همان عدم حساسيت در مقابل اين افكار است. وقتي كه حساسيتي در مقابل اين افكار نشان ندهيد به تدريج اين افكار، ديگر به ذهنتان نخواهند آمد. همه افراد اين حالت ها را دارند و گاهي ا ين افكار به ذهنشان مي آيند، اما چون حساسيت به خرج نمي دهند و به آنها اعتنايي نمي كنند، اين افكار در ذهنشان باقي نمي مانند و تكرار نمي شوند. اما چنانچه شما استانداردهاي بالاي اخلاقي و مسئوليتي داشته باشيد ممكن است احساس كنيد كه حتي داشتن اين افكار، وحشتناك است، بنابراين احتمال بالاتري وجود دارد كه منتظر بازگشت آنها باشيد، كه اين به نوبه خود بازگشت آنها را محتمل تر مي كند.

يك راه پيشگيري در اين زمينه اين است كه روش تفكر خود را تغيير دهيد، از افكار نگران كننده نترسيد و در مورد آنها حساسيت نشان ندهيد و به آنها اعتنايي نكنيد، آنها  فقط فكر هستند و اگر حساس نباشيد هيچ ضرري ندارند.

يك مسئله بسيار مهم كه هم در آموزه هاي ديني به آن توجه شده است، و هم در بحث هاي روان شناختي مورد توجه است، مسئله بسيار مهم "عادت" است، ما  اگر كاري را  انجام دهيم ، و  آن را تكرار كنيم، خودبخود اين كار براي ما عادت مي شود، حالا اگر اين كار، يك كار خوب باشد، يك عادت مثبت در ما ايجاد مي شود، و اگر كار بدي باشد، يك عادت بد در ما ايجاد مي شود. وقتي كه عادتي در ما شكل گرفت، عمل كردن به آن كار بسيار راحت تر مي شود، و يك كشش دروني براي انجام آن كار ايجاد مي شود، كه قبلا وجود نداشته است. هم چنين خلاف اين ميل دروني عمل كردن، كمي سخت مي شود. پس جواب دادن شما به اميال دروني اتان، به انجام عمل منجر مي شود، و انجام عمل هم يعني تكرار، كه به ايجاد عادت در شما منتهي مي شود. پس مهمترين مطلب در اينجا  "تكرار عمل" است كه بايد به آن فوق العاده توجه شود.  تك تك كارها و دانه دانه كارهايي كه مي كنيد، موجب تقويت عادتي در شما مي شود، كه انجام آن عمل را براي شما راحت تر مي كند. بعد از اين مقدمه، جواب شما در انجام تك تك كارهايتان است.

دو نوع درمان رفتاري و شناختي براي درمان بيماري وسواسي جبري (OCD) وجود دارد :

1-     مواجهه سازي و پيشگيري از پاسخ عملي (ERP) و  2- درمان شناختي.

ERP (مواجهه سازي و پيشگيري از پاسخ عملي)

اين روشي براي توقف تقويت دو جانبه رفتارهاي جبري و اضطرابهاي ماست. ما مي دانيم اگر شما به مدت طولاني در يك موقعيت استرس زا باقي بمانيد بتدريج به آن عادت كرده، اضطراب شما از بين مي رود. بنابراين شما با موقعيتي كه از آن هراس داريد رو در رو مي شويد، اما در عين حال انجام امور جبري تكراري مانند چك كردن مداوم يا تميز كردن(پيشگيري از پاسخ عملي) را متوقف مي كنيد ومنتظر مي شويد تا اضطراب از شما دور شود، معمولا بهتر است اين كار را قدم به قدم انجام دهيد.

    * فهرستي از تمام چيزهايي كه در حال حاضر از آنها مي ترسيد يا اجتناب مي كنيد را تهيه كنيد.

    * تمام موقعيتها يا افكاري كه كمتر از همه شما را مي ترسانند را در انتهاي فهرست قرار دهيد و بدترينها را در ابتداي آن.

    * سپس از انتها شروع كرده و به سمت ابتداي فهرست بياييد و سعي كنيد يك به يك به حل آنها بپردازيد. به مورد بعدي صعود نكنيد مگر آنكه به قبلي به طور كامل چيره شده باشيد. اين كار بايد روزانه و لا اقل يكي دو هفته انجام پذيرد. هر بار لازم است شما اين كار را تا وقتي انجام دهيد كه مدت زمان اضطرابتان را به كمتر از نصف زماني   كه در بدترين حالت طول مي كشد كاهش دهيد - حدود 60-30 دقيقه براي شروع.

ثبت مقياسي از اينكه اضطرابتان هر 30 دقيقه به چه ميزان است (مثلا صفر براي بدون ترس تا 100 براي ترس شديد) خواهيد ديد احساس ترس چطور افزايش يافته و بعد كاهش مي يابد.

شما مي توانيد برخي مراحل را با درمانگر خود تمرين كنيد، ولي اكثر اوقات بايستي اين كار را در محيطي كه در آن احساس راحتي مي كنيد و به تنهايي انجام دهيد.

مهم است به ياد داشته باشيد كه شما نياز نداريد از تمام اضطرابتان خلاصي يابيد بلكه فقط تا ميزاني كه احساس بهتري كنيد . به ياد داشته باشيد كه اضطرابتان نا خوشايند است اما لطمه اي به شما نخواهد زد، و در نهايت از بين خواهد رفت و با تمرين، مواجهه با آن ساده تر خواهد شد.

ـ   مطالعه كتاب‏هايي كه در اين زمينه نوشته شده است به شما كمك مي كند؛ مانند

كتاب "وسواس، پيدايش، رشد، علاج" تأليف مرحوم مصطفي زماني، انتشارات "مهدي يار"، قم

كتاب "چهل حديث" امام خميني، قسمت وسواس آن.

كتاب "اخلاق در خانه" آيت الله مظاهري، قسمت وسواس آن.

كتاب" وسواس شناخت و راههاي درمان" نوشته علي محمد حيدري نراقي، انتشارات "ميثم تمار"

كتاب "شفاي وسواس" نوشته علي اسلامي نسب و فرحناز قربان پور، انتشارات "شفا بخش"            

 با خريد نوار و يا كتاب تن آرامي (ريكلسيشن) تمارين تن آرامي را روزي يكي دوبار انجام دهيد. اين گونه كتابها را  مي توانيد از طريق اينترنت خريداري كنيد. به عنوان مثال بخش وسواس كتاب دو جلدي رفتار درماني شناختي ترجمه حبيب الله قاسم زاده يا كتاب وقتي اضطراب حمله مي كند ،نوشته ديويد برنز ترجمه مهدي قرچه داغي را تهيه و طبق آن عمل كنيد.

*   ورزش را فراموش نكنيد، چون ورزش باعث مي شود كه سطح اضطراب شما پايين بيايد و اين به درمان وسواس شما كمك مي كند.

*  به اين  نكته مهم نيز توجه داشته باشيد كه اين گونه افكار و كارهاي مزاحم، يك بيماري تلقي مي شود، و شما هرگز مؤاخذه نخواهيد شد، به عبارت ديگر گناه نيست و از اين نظر مطمئن باشيد. دليل آن هم غير اختياري بودن آن است، اما بايد به دنبال درمان آن باشيد. لذا خود را گناه كار ندانيد، بلكه يك بيماري است كه بايد درمان شود.

روانشناسان و روانپزشكان هم از درمان دارويي براي مقابله با وسواس فكري يا وسواس عملي استفاده مي‏ كنند و هم از درمان غيردارويي. براي درمان وسواس هاي متوسط يا شديد، بايد حتما درمان دارويي نيز صورت بگيرد كه براي دارو بايد به روان پزشك مراجعه كنيد.

در رواياتي كه از ائمه (عليهم السلام ) در مورد وسواس به ما رسيده است توصيه به اين شده است كه در مقابل وسواس، بايد بي اعتنايي كرد، يعني اصلا نبايد به آن توجه كرد، بلكه مثل مردم و به صورت معمولي كارهايشان را انجام دهد، در روايات گفته شده است كه وقتي مدتي با اراده قوي به اين صورت عمل كند وسواسش برطرف خواهد شد.

گفتني است كه براي درمان وسواس فكري و عملي، انتظار حل و درمان يك شبه آن را نداشته باشيد. هم چنين درمان وسواس به خصوص اگر شدت داشته باشد با يكي دو مكاتبه و به طور غيرحضوري قابل درمان نيست و لازم است با حضور يافتن پيش يك روان‏شناس (و اگر  شديد باشد با مراجعه به يك روانپزشك و خوردن دا رو) به درمان اساسي آن پرداخت، اگر به اجراي دستورات روان شناس اهتمام داشته باشيد، مطمئن باشيد كه وسواس شما درمان خواهد شد

سلام من پارسال به صحت طلاقم شک کردم حدوداً 10 مورد شک که هر کدام را حداقل 2 بار زنگ به دفتر مقام رهبری و استفتاء کتبی از اینترنت یکی یکی رد می کردم در این حین کلا به تقلیدم شک کردم که بدون تحقیق بوده شروع کردم به تحقیق بماند که چه بلایی سرم آمد رفتم سراغ آقای مکارم شیرازی و تمام آن شک های طلاق و شک در مورد پذیرش توبه بابت گذشته را تلفنی و اینترنتی از دفتر ایشان پرسیدم گفتند مشکلی نیست باز به تقلیدم شک کردم و تمام این سؤال ها را از دفتر و سایت آقای وحید خراسانی پرسیدم همه گفتند درست است فقط یک مورد استفتاء اینترنتی گفتند طلاق باطل است باز دیوانه شدم اینبار گفتند اعلم آقای سیستانی است و تقلیدم را به ایشان بر گرداندم و باز تمام سؤال ها را حداقل هر سؤال 2 نفر و حداکثر 6 بار دفتر قم و مشهد پرسیدم گفتند مشکلی نیست اوضاع روحیم بهم ریخت و همسرم (همسر فعلیم که بعد طلاق با ایشان ازدواج کرده ام) مرا دکتر اعصاب و روان بردند 7 تا قرص روزی به من دادند که فقط می خوابیدم کمی آرام شدم ولی از زندگی ساقط شده بودم قرص ها را قطع کردم دوباره شروع به استفتاء گرفتن (شکهای جدید در باب طلاقم) کردم تا 3 بار این دکتر رفتن ها و قرص خوردن و قطع کردن ادامه داشت تا 1 ماه پیش که باز قرص را به خاطر خواب زیاد قطع کردم و دوباره چند روز است استفتاء گرفتن ها شروع شده زنگ می زنم هر سوال 2 تا 3 نفر (مشهد قسمت خانم ها، بعد قسمت آقایان بعد قم) از دفتر آقای سیستانی می پرسم، نمی دانم من واقعا وسواس شده ام؟ قبول ندارم وسواس دارم می گویند اعتنا به فکر هایت نکن ولی من قبول ندارم فکر هایم وسواسی است؟ فکر می کنم مرا دیگر خدا دوست ندارد هر کاری کنم من جهنمی هستم؟ طلاقم باطل بوده و الآن به همسر فعلیم حرام هستم و زنا کارم و دیگر بخششی برایم نیست؟ خانوم آخری از دفتر آقای سیستانی گفت این بار در زندگیت سر افکارت شکست دوباره بخوری نمی توانی قد اعلم کنی، آیا من به نظر آقای سیستانی وسواس دارم؟ واقعا باید به فکر هایم اعتنا نکنم؟ حتی در اینکه وسواس دارم شک دارم کمکم کنید من وسواسی هستم یا نه؟ البته نمازی بدون شک نمی خوانم، در وضو هم زیاد شک می کنم و غسلم بسیار سخت راضی می شوم، ولی باز شک دارم که وسواس در صحت طلاقم دارم، آخر تو را به خدا من وسواسی حساب می شوم؟ و اگر به فکرهایم حتی ظن به صحیح بودنشان دارم بی تفاوت باشم ذمّه ام نزد خداوند خالی است یا نه؟

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما و سپاس از ارتباط تان با مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
با توجه به گزارشي كه از مشكل خود داده ايد شما به وسواس فكري و عملي دچار شده ايد، لذا ما برايتان ايامي سرشار از ياد پرودگار و فارغ از وسواسي كه از طرف شيطان تلقين مي شود تا بندگان خدا در دين خود سست شوند، آرزو مي كنيم، چه آنكه طبق فرموده قرآن كريم شيطان هميشه امر به زشتي و پليدي مي كند و زشتي و پليدي وسواس بر كسي پوشيده نيست و به همين جهت وسواس چه فكري و چه عملي منسوب به شيطان است. و انسان موحد كه فقط خدا را مي پرستد بايد خود را از شر آن رها كند تا از دام شيطان برهد.
من در زير توضيحي پيرامون وسواس كه در روانشناسسي باليني از اختلالات اضطرابي شمرده شده است مي دهم و سپس راهكارهايي براي مقابله با آن تقديم مي دارم البته اين راهكارها بايد بعد از مراجعه ي شما به روان پزشك و دخالت دارويي ايشان پيگيري شود و دليل اينكه شما مي گوييد وقتي داروها را قطع مي كنم مشل عود مي كند بخاطر اينست كه در درمان وسواس فقط به دخالت دارويي اكتفاء مي كنيد در حالي كه در درمان وسواس شديد قدم اول دخالت دارويي است و براي تكميل درمان حتما بايد از تكنيك هاي روان درماني كه بهتر است زير نظر روان درمانگر(روانشناس باليني) انجام شود، بهره گرفته شود.
وسواس از جمله ي اختلال هاي اضطرابي است يعني ريشه ي آن به اضطراب باز مي گردد و معادل انگليسي آن obssession است، ولي برخي معتقدند كه وسواس معادل خوبي براي اين واژه نيست. زيرا نقطة مركزي در آنچه كه به نام وسواس مشهور است «گيردادن» است و بهتر است كه معادل واژة فوق را «گير دادن» بدانيم زيرا گير دادنِِ «بيمارگونه» و غير عادي، ويژگي مشترك تمام انواع و اقسام وسواس است.
وسواس نوعي احساسِ اجباري براي تكرار افكار و اعمالي است كه خود شخصِ وسواسي، نيز به بيهوده بودن آن آگاه است. دائماً افكاري اضطراب آور در ذهن او بصورت اجباري تكرار مي شوند و شخص براي رهايي از اضطرابي كه اين افكار تكرار شوندة اجباري براي او ايجاد مي كنند به انجام اعمالي بصورت تكراري دست مي زند. مثلاً هنگام نماز شيطان اين فكر را بصورت تكرار شونده در ذهن شخص دامن مي زند كه: نكند تكبير نگفته باشي و نمازت باطل باشد، و شخص براي رها شدن از اين فكر تكرار شونده و آزار دهنده، عمل گفتن تكبير را تكرار مي كند و يا مثلاً براي گريز از اينكه ممكن است نيت نكرده باشد، مكرراً نيت را با صداي بلند تكرار مي كند! امّا باز راضي نمي شود، زيرا آن فكر آزار دهنده دوباره به ذهن او مي آيد و او ناچار است براي رهايي دوباره عمل را تكرار كند. نظير كساني كه چندين بار قفل درب خانه را به خاطر اطمينان از قفل بودن آن دوباره وارسي و يا باز و بسته مي كنند.
وسواس از نظر محتوا، در يك تقسيم بندي كلي به سه قسم تقسيم مي شود:
1- وسواس فكري كه محتوايش فكري است؛ در اين قسم شخص به گيردادن هاي فكر خود كه بصورت اجباري دائما تكرار مي شوند و شخص را راحت نمي گذارند مبتلا مي شود. يعني يك فكر خاصي بدون اراده او و بصورت آزار دهنده اي در ذهن او تكرار مي شود و شخص را بيچاره مي سازد كه اگر فرد اقدام به درمان آن نكند اين اختلال پيشرفت كرده و حتي امكان دارد شخص را به حد جنون برساند. اين قسم خود به چندين دسته تقسيم مي شود مثل وسواس تكرار اعدا در ذهن و وسواس تكرار يك جمله در ذهن و ... .
2- وسواس عملي كه محتوايش عمل است، در اين قسم شخص به طور ناخود خواسته مبادرت به تكرار يك عمل مي كند، مثلا درب خانه را قفل مي كند و بعد از اينكه چند قدم از خانه دور شد دوباره باز مي گردد و قفل درب را باز بيني مي كند و دوباره بعد از چند ثانيه باز مي گردد و همين كار را تكرار مي كند. كه اين قسم نيز به دسته هاي مختلفي همانند وسواس دقت وسواس شستوشو و غيره تقسيم مي شود.
3- وسواسي كه محتوايش فكري عملي است، گاهي دو قسم ذكر شده؛ باهم تركيب شده و قسم سومي به نام وسواس فكري و عملي كه در اصطلاح روانشناسي علامت اختصاري آن OCD (obsession compulsion disorder) به معني اختلال وسواس فكري وعملي مي باشد، درست مي كنند. در اين قسم شخصي كه دچار وسواس فكري است، براي رهايي از فشارهاي افكاري كه بصورت آزاردهنده اي در ذهن او تكرار ميشوند و دست از سر او برنمي دارند؛ به تكرار يك عمل روي مي آورد تا آن فكر مزاحم دمي او را راحت بگذارد. مثلا فكري در ذهن شخص كه به او مي گويد دستت نجس است، دائما و به صورت آزار دهنده اي تكرار مي شود و شخص براي رهايي دست خود را مي شويد و چون دوباره آن فكر بطور ناخواسته اي تكرار مي شود شخص دوباره براي رهايي شستن دست خود را تكرار مي كند و دائما اين عمل تكرار مي شود.
برخي از زمينه هاي پيدايش و تداوم وسواس بدين قرار است: نگراني فكري و خيالات واهي، نداشتن اعتماد به نفس، برخي از زمينه هاي ژنتيكي، مشكلات روحي و رواني، وابستگي بيش از حدّ به پدر و مادر، ضعف اراده، تحولات ايّام بلوغ، عوامل محيطي، بي اطّلاعي از احكام، در وسواس هايي كه محتواي ديني دارند، غفلت از ياد خدا و پرداختن به خود كه مي تواند يك عامل مهّم در ابتلا به وسواس هايي باشند كه محتواي ديني دارند.
معمولا وسواس يك مبناي زيست شناختي(biological) دارد، در اين صورت شخص مبتلا به وسواس و بويژه در نوع شديد آن، بايد ابتدا به يك متخصص اعصاب و روان (روان پزشك) مراجعه نمايد تا با شروع درمان بوسيله دارو تا حدّي بتواند بر خود مسلّط شود و بعد از آن مداخلات روان درماني و رفتار درماني (توسط يك روانشناس باليني) براي بهبود وضيت شخص مبتلا به وسواس شروع مي شود. تكنيك هاي كنترل و توقف فكر و غرقه سازي بهترين و متداول ترين روش براي درمان انواع وسواس مي باشد ولي همانطور كه گفته شد در وسواس هاي شديد ابتدا بايد درمان دارويي توسط يك متخصص اعصاب و روان(روانپزشك) صورتَ پذيرد. و براي مقابله با وسواس فكري تكنيك هايي مانند بازداري انديشه، جابجايي انديشه و آموزش مواجهه صحيح با افكار مزاحم، و مقابله با تصاوير ذهني مزاحم وجود دارد كه در صورت نياز به استفاده ازآنها بايد با مشاورين مراكز مشاوره تماس گرفت. زيرا حضور مشاور در اجراي اين تكنيك ها و دست كم آموزش آنها ضروري مي باشد. در مورد درمان وسواس همكاري خانواده بسيار مهم است كه وظايفشان در درمان توسط روانشناس باليني به آنها تذكر داده مي شود.
مطالبي كه به عرض تان رسيد براي آشنايي اجمالي شما با اختلال وسواس بود، كه بنابر مبناي برخي از روانشناسان، دادن آگاهي و بينش به شخص مي تواند در طريق درمان بسيار مفيد باشد.
من چند راهكار براي مقابله با وسواس به شما ارائه مي دهم، امّا همانطور كه عرض شد اگر ابتلاء به وسواس شما شديد است، ابتدا بايد به يك متخصص اعصاب و روان مراجعه نماييد تا با چند داروي بسيار ساده مقداري از وسواس شما را كاهش دهد و بعد از اينكه مقداري بر خودتان مسلط شديد راهكارهاي پيشنهادي را بكار بگيريد.
1- همانطور كه گفته شد برخي از وسواسهاي اين چنيني ريشه در جهل به احكام دارد و شما مي توانيد با مراجعه به احكام بسياري از اعمال خود را اصلاح كنيد، مثلاً در رسالة مراجع تقليد از شكهايي كه هرگز نبايد به آن اعتنا كرد شك كثير الشك است و يا شرط نجس دانستن چيزي اينست كه با چشم خود ديده باشيد كه آن چيز نجس شده است و حدس وگمان نمي تواند اثبات كنندة نجاست باشد، شستن مخرج غائط در حدي معمول كه ميان عرف رايج است مقصود شارع مقدس مي باشد و بيش از اين مثل بازبيني آن بوسيله ذرات موجود در دستمال كاغذي بي شك دستور شيطان است كه چون بنده خدا هستيد نبايد به آن توجه نماييد. و اگر به دستورهايي كه در رساله ها آمده بي اعتنايي كنيد و همچنان به وسواس خو پاي بفشاريد، معلوم مي شود كه ديگر پاي خدا درميان نيست و شيطان بر گردة شما سوار شده، و منيّت بر شما حاكم كرده است، زيرا احكام خدا معلوم و دين او بسيار راحت است. فقها و مراجع تقليد نيز همگي بر اين نظر اتفاق نظر دارند كه شخص وسواس هرگز نبايد به شك و ترديدهاي خود اعتنا كند و اگر مقلدين به همين نكته توجه كنند و بخواهند طبق نظر مرجع تقليد كه حكم خدا است عمل كنند و نه طبق نظر خودشان كه از القاآت شيطان است، بخش مهم بلكه تمام حالت وسواس عملي شان حل مي شود. ما در اينجا به يكي دو استفتا از حضرت آيت الله مكارم شيرازي اشاره مي كنيم و يادآور مي شويم كه ساير مراجع تقليد نيز مثل همين ديدگاه را در رساله هاي عمليه شان دارند و چه خوب است شما نيز به رساله عمليه مرجع تقليد خودتان مراجعه كنيد كه در آن صورت به همين مطلب پي خواهيد برد.
ايشان (مسأله 47 ، استفتاآت جديد، ج 2) در پاسخ به يك استفتا در مورد طهارت و نجاست شخص وسواس فرموده اند: «به يقين اعتنا كردن شما به مواردي كه برخواسته از وسواس است حرام مي باشد و بايد آن را ترك كنيد و ما مسؤوليت آن را به گردن مي گيريم». در مسأله 48 نيز در استفتا ديگري به شخص دچار وسواس مي گويند: «وظيفه شما اين است كه به ساير مردم نگاه كنيد و ببينيد در چه حد به اين امور اعتنا مي كنند و علم به نجاست پيدا مي كنند (منظور قشر متدين است) آن مقدار كه آنها يقين پيدا مي كنند و آب مي كشند شما هم آب بكشيد و نسبت به بقيه تكليفي نداريد. هر چند فكر شما به شما بگويد نجس است زيرا در اين گونه موارد افراد متدين عادي علم و يقين به نجاست پيدا نمي كنند». و در مسأله 88 نيز خطاب به شخص دچار وسواس مي فرمايند: «بهترين راه ترك وسواس بي اعتنايي به آن است؛ يعني ملاحظه كنيد ديگران چه مقداري مثلا براي غسل معطل مي شوند شما هم چنين كنيد مثلا 10 دقيقه يا حداكثر يك ربع، اگر شيطان گفت درست نشد اعتنا نكنيد عمل شما صحيح است و نگران نباشيد و ما مسؤوليت آن را بر عهده مي گيريم».
2- تكنيك بعدي استفاده ازتنش زدايي (ريلكسيشن) است، كه بسيار عالي و مؤثر است چون وسواس از اختلالات اضطرابي است يعني ريشه در وسواس دارد، آموزش و بكار گيري اين تكنيك مي تواند در كاهش اضطراب و در نتيجه كاهش وسواس تاثير زيادي داشته باشد، پژوهشگران در پژوهش هاي خود پيرامون اين تكنيك كاربردي كه در سايت هاي مختلف قابل رؤيت است، اثبات كرده اند كه بكار گيري اين تكنيك در بسياري از موقعيت هاي اضطراب زاي زندگي تاثير بسزايي در كاهش اضطراب دارد، اين محققان در منابع به حدود سي وپنج مشكلي كه با بكار گيري اين تكنيك برطرف مي شود اشاره كرده اند. شما مي توانيد با مراجعه به يكي از مراكز مشاوره و روان درماني نسبت به آموزش يكي از روش هاي آن اقدام نماييد. من در زير به برخي از مشكلاتي كه با اين تكنيك مي توان برآنها غلبه كرد براي شما برمي شمرم.
الف- سردرد ناشي از انقباض عضلات جمجمه، سردرد هاي مزمن تنشي به دليل تنش بيش از حد در عضلات اسكلتي سر و گردن آغاز مي شوند و آموزش تنش زدايي تدريجي در تقليل سردرد تنشي اثر غير قابل انكاري دارد.
ب- ميگرن كه به عنوان ضربان يك جانبة سردرد(فقط در يك قسمت از سر) كه از درئن و يا اطراف چشمها آغاز مي شود تعريف شده و اغلب بوسيلة يك بو، دل بهم خوردگي، تهوع، و....برانگيخته ميشود و گاهي توام با روان بي اشتهايي، حالت تهوع، استفراغ كج خلقي، حساسيت، اختلال بينايي است. البته بيماراني كه تمرين منظم خانگي داشته اند رضايت خيلي بيشتري از كاهش سردردها داشته اند.
پ- تقليل اضطراب و درمان انواع هراس ها مانند هراس از گربه، حساسيت زدايي نظامدار يكي از اصلي ترين شيوه هاي درمانگري در انواع هراس است و تنش زدايي يكي از مولفه هاي اصلي اين روش به حساب مي آيد.
ت- با كاهش اضطراب به دنبال تنش زدايي، بخاطر كم شدن دفاع هاي ايمني بدن كه در حالت اضطراب براه مي افتند، تحمّل ما در تحمل تنيدگی ها افزايش مي يابد.
ث- تقليل رگه هاي اضطرابي و تظاهرات اضطرابي زنان بار دار
ج- درمان اضطراب امتحان
چ-تقليل اضطراب كودكاني كه در مدرسه دچار اضطراب مفرط شده اند.
ح-تقليل عوامل اضطرابي شخصيت مانند، تنش عصبي، ضعف من، اضطراب پارانويا گونه، نداشتن تصوير روشن از خود، و ....
خ- درمان فشار خون، آرامش با افزايش سرم k+ در خون رابطه مثبت و معني دار دارد و k+ نيز با سلامت رواني رابطة مثبتي دارد و تنش زدايي با كاستن از ضربان قلب باعث افزايش اين سرم در خون مي شود.
د- درمان بي خوابي و اختلالهاي مربوط به خواب. (تنش زدايي بدني به اين افراد كمك مي كند كه بسرعت بخواب روند.)
ذ- روش مقابله اي در بيماران مبتلا به سرطان و نيز تقليل برانگيختگي اين بيماران هنگام شيمي درماني
ر- درمان و پيشگيري از عود و رشد بيماريهاي روان- تني
ز- بهبود بيماريهاي تني روانزاد
ژ- كاهش ناراحتي هاو تنيده گيهاي ناشي از بيماريهاي قلب و عروق
ط- تقويت حافظه( بهبود فرآيند ضبط، باز شناسي، و اندوزش اطلاعات)
ظ- تغيير و تقليل رگه هاي اضطرابي شخصيت
ع-كنترل و غلبه بر لكنت زبان
غ- تقليل حملات صرع
ف- بهبود كودكان مبتلا به فزون كنشي
ق- درمان بيماران مبتلا به آسم
ك- تقليل دردهاي مربوط به قاعدگي
گ- كاهش اسپاسمهاي عضلاني در بيماران مبتلا به فلج مغزي
ل- بهبود تمرينهاي ورزشي و دستيابي به استعدادهاي كامل خود در ورزش
م- بهبود عملكردهاي اجرايي و فعاليت هاي شغلي
ن- افزايش اعتماد به نفس در برخورد هاي اجتماعي
ريلكسيشن انواع و اقسامي دارد كه يكي از راحترين آنها روش ريلكسيشن خوزه سيلوا است، ، بدين ترتيب كه در جاي خلوتي روي صندلي راحتي بنشينيد تمام چيزهايي كه به بدن شما فشار وارد مي آورد مثل ساعت گردنبند كمربند و... از خود جدا سازيد تنفس شكمي عميق بكشيد و بعد از شمارش تا 8 آنرا به آرامي از بيني خارج سازيد بعد از اينكه سه بار اينكار را كرديد چشمانتان آرام را ببنديد و آنگاه از 25 به آرامي شروع به شمارش معكوس نماييد و به تنفس عميق ديافراگمي ادامه دهيد آنگاه بعد از رسيدن به صفر( كه حدود بيست دقيقه طوال مي كشد، نفس عميقي بكشيد و چشمانتان را به آرامي باز كنيد دو هفته اول روز دو الي سه بار اينكار را بكنيد بعد از عدد 50 شروع كنيد بعد 75 بعد عدد 100 در حين انجام تمرين تمركز خود را از روي عدد برنداريد و همواره روي آنها زوم نماييد. بعد از مدتي احساس خواهيد نمود اضطراب از وجود شما رخت بربسته است البته اگر اين تمارين را زير نظر يك روان درمانگر انجام دهيد بهتر است، در اثناء اين عمليات بايد آنچه را كه باعث اضطراب شما مي شود را بطور محسوسي بذهن آوريد تا تدريجا ذهن شما نسبت به موضوع مصونيت پيدا كند و ديگر از آن پريشان نگردد.
3 - وسواس به خاطر فكر زايد است و فكر زايد بخاطر وقت زايد است و وقت زايد به خاطر بي كاري است و لذا از جمله كارهايي كه شما مي توانيد براي رهايي از وسواستان به آن متوسل شويد مشغول كردن خودتان به كارهاي اجتماعي و ورزش و تفريحات جمعي است، تا آنجا كه مي توانيد از تنهايي بپرهيزيد و خود را به كارهاي مختلف مشغول كنيد تا افكار وسواسي فرصت پيدا نكنند كه به ذهن شما وارد شوند براي اوقات شبانه روز جدولي را تهيه كنيد و كارها و فعاليت هاي شبانه روزي خود را در آن يادداشت نموده و سعي كنيد برنامه اي تهيه نمائيد كه زمان خالي بودن فعاليت نداشته باشيد. برنامه تدوين شده بايد متناسب با توانايي هاي جسمي و رواني تان باشد و از هر گونه افراط و تفريط خودداري نمائيد. و اوقات فراغت را نيز با نوعي فعاليت ورزش، نظافت اتاق، مطالعه روزنامه، انجام فعاليت هاي هنري و هر كار مورد علاقه ديگري، پر كنيد.
4- از آنجا كه معمولاً افكار ورفتار مزاحم در تنهايي به سراغ افراد مي آيد، حتي المقدور از قرار گرفتن در مكان هاي خلوت و تنهايي به مدت زياد اجتناب كنيد حتي سعي كنيد مثلا مطالعات خود را در كتابخانه و قرائت خانه اي عمومي انجام دهيد در اتاق، تنها نخوابيد، هنگام غذا خوردن، تنها غذا نخوريد و تنها مسافرت نكنيد. هرگاه احساس تنهايي كرديد، از جاي خود برخيزيد و با ديگران ارتباط برقرار كنيد. ورزش هاي دسته جمعي انجام دهيد ارتباط خود را با افراد شاد و با نشاط و اجتماعي (و در عين حال متدين) بيشتر كنيد و از گوشه گيري جداً بپرهيزيد. اگر درس مي خوانيد، براي مطالعة درسهايتان هرگز در خانه و يا در اتاق خلوت نكنيد سعي نماييد كه تمام مطالعاتتان در كتابخانه باشد.
5- با كارهاي مختلف به تقويت ارادة خود بپردازيد تا بتوانيد به برخي از كارهايي كه بصورت اجباري انجام مي دهيد يك «نه» بزرگ بگوييد.
6- به برخي از آثار و پيامدهاي زشت و سوء وسواس فكر كنيد و ببينيد كه اين كارهاي زشت و بي دليل چگونه شما را پيش خانواده، دوستان و آشنايان خوار و خفيف كرده و شما كه قبلا شخصيّت خوب، مثبت و محترمي بين همگان داشتيد، اكنون فردي سَبُك، مسخره و دلقك اطرافيان شده ايد. و توجه داشته باشيد كه اگر به وسواس خود پايان ندهيد اوضاع بسيار وخيم تر از الان خواهد شد و احتمالا كارتان به دارو درماني و بيمارستان رواني خواهد كشيد و هميشه اين ذكر را با توجه به معني آن بر زبان و قلب خود جاري كنيد كه:«بِسم الله و بِالله، تَوكَلتُ علي الله، اعوذُ بِالله السميعُ العليم مِن الشيطانِ الرجيم.
7- تقابل به ضد: براي كساني كه از آلودگي و نجاست هراس دارند و اين هراس منشا اضطراب و وسواس در آنها شده است ، آلوده سازي عمدي شخص توسط خود او يا ديگران ، از راههاي درمان و رفع حساسيت به اين امر است . اگر اين روش با تكرار تحمل شود به طور قطع موثر خواهد بودچون مبتلا به وسواس در شستشو هستيد، خود را در معرض چيزهاي آلوده و نجس قرار دهيد و يا به تجسّم چنين موقعيت هايي بپردازيد و از انجام دادن آن كار خودداري نكنيد. از فردي بخواهيد خودش را در معرض اين موقعيت ها يا موضوع هاي ذكر شده قرار دهد بدون اين كه «واكنش بي اختياري» از خودش نشان دهد. سپس شما نيز همان كار را انجام دهيد. اين كار باعث مي شود موضوع ها يا موقعيت هاي اضطراب آور، كم كم اثر خود را از دست بدهد و اضطراب شما كاهش پيدا كند. در واقع ريشه و علت اصلي وسواس (اضطراب) از بين برود.
8- مواجه سازي: اين روشي براي توقف تقويت دو جانبه رفتارهاي جبري و اضطرابهاي ماست. ما مي دانيم اگر شما به مدت طولاني در يك موقعيت استرس زا باقي بمانيد بتدريج به آن عادت كرده، اضطراب شما ازبين مي رود. بنابراين شما با موقعيتي كه از آن هراس داريد رودرو مي شويد،اما در عين حال انجام امور جبري تكراري مانند چك كردن مداوم يا تميز كردن(پيشگيري از پاسخ عملي) را متوقف مي كنيد ومنتظر مي شويد تا اضطراب از شما دور شود.
معمولا بهتر است اين كار را قدم به قدم انجام دهيد.
* فهرستي از تمام چيزهايي كه در حال حاضر از آنها مي ترسيد يا اجتناب مي كنيد را تهيه كنيد.
* تمام موقعيت ها يا افكاري كه كمتر از همه شما را مي ترسانند يا كمتر از آنها اجتناب مي كنيد را در انتهاي فهرست قرار دهيد و بدترين ها را در ابتداي آن.
* سپس از انتها شروع كرده و به سمت ابتداي فهرست بياييد و سعي كنيد يك به يك به حل آنها بپردازيد. به مورد بعدي صعود نكنيد مگر انكه به قبلي به طور كامل چيره شده باشيد. اين كار بايد روزانه و لا اقل يكي دو هفته انجام پذيرد. هر بار لازم است شما اين كار را تا وقتي انجام دهيد كه مدت زمان اضطرابتان را به كمتر از نصف زماني كه در بدترين حالت طول مي كشد كاهش دهيد - حدود 60-30 دقيقه براي شروع.
* ثبت مقياسي از اينكه اضطرابتان هر 30 دقيقه به چه ميزان است (مثلا صفر براي بدون ترس تا 100 براي ترس شديد) خواهيد ديد احساس ترس چطور افزايش يافته و بعد كاهش مي يابد.
شما مي توانيد برخي مراحل را با درمانگر خود تمرين كنيد، ولي اكثر اوقات بايستي اين كار را در محيطي كه در آن احساس راحتي مي كنيد و به تنهايي انجام دهيد.
مهم است به ياد داشته باشيد كه شما نياز نداريد از تمام اضطرابتان خلاصي يابيد بلكه فقط تا ميزاني كه احساس بهتري كنيد. به ياد داشته باشيد كه اضطرابتان:
* نا خوشايند است اما لطمه اي به شما نخواهد زد.
* در نهايت از بين خواهد رفت.
* با تمرين مواجهه با آن ساده تر خواهد شد.
دو روش مفيد وتخصصي مواجه سازي و غرقه سازي بهتراست توسط يك مشاور يا روانشناس انجام شود. لذا تاكيد مي شود اگرازمشكل خودنگران هستيد وتمايل داريد به طوركامل آن را برطرف كنيد حضوري به يك مشاوريا روانشناس مراجعه نماييد.
درمان دارويي: كه درصوورت لزوم بايد توسط روانپزشك تجويز وتحت نظرايشان مصرف شود.
در منابع اسلامي وسواس پديده شناخته شده ايست و به آن به عنوان وسوسه اي از سوي شيطان اشاره مي شود. به عنوان مثال در كتاب اصول كافي ( باب عقل و جهل ) آمده است : در نزد امام صادق (ع) شخصي را به عقل و درايت نام بردند و گفتند او وسواس دارد، حضرت فرمود: چگونه عاقل است كه شيطان را اطاعت مي كند؟ در اين راستا:
1- به خودتان تلقين كنيد كه «وسواس» يك نوع كار شيطاني است و بايد هر چه زودتر دست از آن بردارم
2- به خدا توكل كنيد و از او استعانت بجوييد تا هر چه زودتر بر اين مشكل فايق آييد.در اين مورد حتي منابع اسلامي از قول معصومين (ع) روشهاي متعددي را براي پيشگيري و درمان وسواس پيشنهاد كرده اند ، كه از آن جمله، بهره از ادعيه و اذكار خاصي از جمله (لا اله الاالله) و ( لاحول و لا قوة الابا الله) مي باشد كه در حقيقت ماحصل همه آن روشها را مي توان در ذكر خدا خلاصه کرد.

سلام. یکی از دوستان من دچار هم جنس بازی شده است.او به افرادی پیشنهاد می دهد و اغلب با پاسخ منفی مواجه می شود. این رفتار (پیشنهاد دادن) حدود دو هفته است که در او به وجود آمده است. او قبلا هم یک بار رابطه داشته و من بی خبر بوده ام. می خواستم بدانم در میان گذاشتن این موضوع با خانواده اش می تواند کارساز باشد و یا اوضاع را وخیم تر می کند؟ او نوجوانی 16 ساله (پسر) است, به واجبات دین عمل می کند و یک خواهر دانشجو دارد.

با عرض سلام حضور دوست عزيز، چون گرايش به جنس مخالف در اين سن يكي از اختلالات هويت جنسي محسوب مي شود. لذا شما بايد با پدر ايشان بصورت منطقي و مستدل صحبت نماييد تا ايشان را نزد يك روان شناس باليني با تجربه و متدين ببرند. اگر درتهران زندگي مي كنيد مي توانيد در اين رابطه با كلينيك دكتر يونسي تماس بگيرند. 02144015879
موفق باشید.

سلام خسته نباشید من تا الان که زندم احساس میکنم تو زندگی شکست خوردم و باختم و خیلی دوست دارم ازین دنیا رها بشم یعنی بمیرم ایا دعا کردن برای مردن گناهه ایا براورده میشه چطوری میشه به این چیز برسم به خصوص دوست دارم من زودتر از همسرم بمییرم درست زمانی که همه زنده اند یعنی پدر و مادر و بستگانو و همسر و من زود تر از همهی این ادما بمیرم ولی دوست دارم قبل از مردن گناهانمو اعم از حق الله و حق الناسو جبران کنم بعد برم بد جور کم اوردم نمیدونم چیکار کنم؟؟؟؟؟ میشه بگید پشت سر کسی که غیبت کردیم ایا حق الناسه ؟؟؟؟اگه هست چطور میشه جبرانش کرد؟؟؟؟

پرسشگر گرامي ! احساس شكست، غربت و تنهايي ات را در اين دنياي پهناور درك مي كنيم كمبود محبت، تنها ماندن، و تحمل برخي سختي ها سبب افسردگي روحي شما شده، و باعث شده كه بر اعصاب و روان خود نتوانيد كاملا مسلط باشيد. ولي راه خلاصي از اين وضعيت، دعا كردن براي مردن نيست. هنر آن است كه شكست ها و مشكلات را به پُل عظيم پيروزي و نردبان مستحكم ترقي و تعالي تبديل كنيم، نه آن كه مرگ خود را آروزكنيم! زيرا جوهره انسان و همه كمالات، استعدادها، و معادن و ذخايردروني وجود انسان در برخورد با مشكلات و در ميدان هاي مبارزه با سختي ها تبلور مي يابد، شكوفا مي شود و ميوه مي دهد.
شما بايد به جاي طلب مرگ از خداوند استقامت و صبر و استواري طلب كنيد، و از او بخواهيد شما را در آزمايشهاي سخت و دشوار زندگي موفق و پيروز سازد.
چه آن كه دل و قلبت مالامال از عشق و ايمان به خدا و ائمه و اولياي الهي است، پس چرا راه صبر و استقامت و بردباري را همانند امامان و پيروان راستين آنان در پيش نمي گيري؟ آيا نمي داني در اين دنيا هر كسي با ايمان تر است سختي و مشكلاتش هم بيشتر است، ولي در آخرت به عكس است؟ در آخرت پاداش و مقامي را كه خداوند به سختي كشيده هاي صبور دنيا مي دهد به اندازه اي شگفت انگيز است كه همه بهشتي ها آرزو مي كنند و مي گويند: اي كاش ما هم در دنيا بيشتر سختي مي كشيديم، و حاجات و خواسته هايمان بر آورده نمي شد تا در مقام و منزلت اين ها قرار مي گرفتيم؟
پرسشگر گرامي! نعمت وجود و هستي و زندگي در اين جهان از نعمت‏هاي بزرگ الهي است. كسي كه آرزوي مرگ مي‏كند، گويا اين نعمت بزرگ را كفران كرده و آن را ناديده مي‏انگارد.
در حديث آمده است كه روزي پيامبر اكرم(ص) به عيادت بيماري رفت. از او احوالپرسي كرد. بيمار از درد و مشكلاتش ناليد و آرزوي مرگ كرد. حضرت به او فرمود: «لَا تَتَمَنَّ الْمَوْتَ فَإِنَّكَ إِنْ تَكُ مُحْسِناً تَزْدَدْ إِحْسَاناً وَ إِنْ تَكُ مُسِيئاً فَتُؤَخَّرُ تُسْتَعْتَبُ فَلَا تَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ؛ (1) آرزوي مرگ نداشته باش ،زيرا اگر تو آدم خوب و نيكو كاري باشي با طولاني تر شدن عمرت بر كارهاي نيك شما افزوده مي شود و اگر آدم بدي باشي با تأخير افتادن مرگت، چه بسا دچار عتاب شوي. (در نتيجه توبه كني و يا گرفتار سختي و رنج هايي در دنيا شوي كه كفاره بدي ها و گناهانت شود و به خاطر آن آمرزيده شوي)». يكي از خوشبختي هاي انسان اين است كه عمرش طولاني باشد و در نتيجه با توبه و انابه به سوي قيامت و سراي ابدي برود.
از اين رو امير المؤمنين(ع) مي فرمايد:«لا تتمنّ الموت الّا بشرط وثيق؛(2) آرزوي مرگ نكنيد، مگر آن كسي كه در اثر اطاعت و بندگي خدا، آخرتش را آن چنان آباد كرده باشد كه به نجات و خلاصي خود اطمينان و يقين داشته باشد»، و از طرفي هيچ كس نيست كه يقين داشته باشد كه حتما آمرزيده شده و اهل بهشت است.
به محتوا و معاني دعاهاي ماه مبارك رمضان به ويژه دعاهاي دهه آخر، و به خصوص دعاهاي شب هاي قدر راملاحظه كنيد كه چگونه ائمه طاهرين عليهم السلام از طريق دعا به ما آموزش مي دهند كه از خدا بخواهيم عمر ما را طولاني كند.
اما در مورد حق الناس و جبران غيبت: حق الناس را مي توان به دو دسته تقسيم كرد. حق الناس مالي و غير مالي. كسي كه حقي يا مالي را از ديگران ضايع كرده باشد، نخست بايد از اين گناه بزرگ توبه كند، و از خدا عذر خواهي نمايد. زيرا در درجه اول قانون خدا نا ديده گرفته شده، يعني اول حق الله ضايع شده، سپس حق الناس. پس از توبه و استغفار، جبران حق الناس واجب است، مالي باشد يا غير مالي. اگر مالي باشد بايد عين مال – اگر موجود باشد- يا مثل و يا قيمت مال را به صاحبانش بدهد، و يا از آنان رضايت و حلاليت بخواهد، اگر صاحبان مال مرده است، به اولاد و ورثه اش بدهد، و يا از ورثه اش حلاليت طلب كند، و اگر حق الناس غير مالي باشد مثل غيبت، فحش، توهين و تحقير و تهمت، بايد
از هر كسي كه احتمال مي دهيد حق او را از اين طريق ضايع كردي، حلاليت و رضايت بگيريد، و اگر آن طرف را نمي شناسيد، يا دسترسي به او نداريد، يا از كساني است كه مي‌دانيد يا احتمال مي‌دهيد ، رضايت نمي‌دهد و حلال نمي‌كند، بلكه اگر از موضوع با خبر شود باعث ايجاد كدورت و دشمني مي‌گردد، دنبال طلب رضايت و حلاليتش نرويد بلكه از گناه خود توبه و استغفار كنيد، و براي آن طرف نيز دعا كنيد، صدقه بدهيد يا كار خير ديگري را انجام دهيد و ثوابش را به آن شخص هديه كنيد، چه آن كه آنان در روزتنگدستي در عالم برزخ و قيامت به شدت به ثواب اين گونه كارها نياز دارند و از شما راضي خواهند شد.
امام صادق(ع) از پدرانش عليهم السّلام روايت مى‏نمايد كه رسول خدا(ص) فرمودند: كسى كه به كسى ظلم كند و آنگاه او را پيدا نكند كه از او حلاليت بخواهد، بايد استغفار نمايد. زيرا اين كار قطعا كفاره آن خواهد بود.(3) اما حق الله مثل نماز و روزه و...نخست بايد از ضايع كردن و بي توجهي به آن توبه و استغفار كنيد، و بعد تصميم بگيريد كه آن را جبران كنيد، و بر اساس ملاحظه توانايي خود برنامه ريزي كنيد. و اگر از عهده انجام همه آن بر نمي آييد، هر اندازه مي توانيد، انجام دهيد. و اگر عملي مثل روزه را به هيچ وجه نمي توانيد، با گرفتن قضاء، جبران كنيد، زياد استغفار كنيد و كفاره روزه را بدهيد، و اگر از جهت مالي نيز مشكل داريد، كفاره نيز از گردن شما ساقط است.
ببينيد خداي ارحم الراحمين چه قدر دين را آسان گرفته است؟! به اندازه توانايي انسان از او تكليف مي خواهد نه بيشتر.
پي نوشت ها:
1. محمد بن الحسن الحر العاملي، وسائل الشيعه، الناشرمؤسسه آل البيت، قم، سنه النشر/1409 ه.ق، ج2 ، ص449.
2. عبد الواحد بن تميمي آمدي، معجم الفاظ غرر الحكم درر الكلم، الناشر مركز الابحاث و الدراسات الاسلاميه، تاريخ النشر/ذي القعده 1413./ تحقيق مصطفي درايتي، ص1072.
3. شيخ صدوق، ثواب الاعمال، ترجمه ابراهيم محدث بندرريگى‏، ناشر انتشارات اخلاق‏، ص 587.
موفق باشید.

دختری هستم 23 ساله دو سال پیش متوجه شدم که پرده بکارتم حلقوی بوده و با هیچ نزدیکی پاره نمی شود از این موضوع استفاده غیر اخلاقی کردم و در شهر دیگری نزدیک شهر خودمان با مردان بسیاری دوست شدم و با آنها نزدیکی کردم و بابت آن هیچ دستمزدی نمی گرفتم مدتی است که توبه کردم و خیال میکردم که گذشته ام را کسی نمیداند به تازگی با یکی از آشناها حرفم شد و او خیلی چیزهارا گفت حالا فهمیدم که خیلی ها از این موضوع خبر دارن به غیر از خانواده ام. من تو خونواده ی تعصبی و پاکی بزگ شدم نمیخوام اونا چیزی بدونند خیلی نا امید شدم نمیدونم برای جبران این اشتباهم چکار باید بکنم کمکم کنید من افسردگی شدید دارم و سالهاست که تحت درمانم نمی توانم تحمل کنم می ترسم کارم به خودکشی یا مسایل دیگه بکشه به دادم برسید من دیگه توبه کردم

شما به خاطر اينكه عده اي از افراد از گناه شما مطلع شده اند ناراحت شده ايد و ابراز پشيماني مي كنيد. اما بايد بدانيد كه خداوند از همه چيز آگاه است و اين نكته را نيز بايد توجه داشته باشيد كه همه چيز در پيشگاه خداوند روشن است و چيزي از ديد او مخفي نيست. أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى‏(1): آيا او ندانست كه خداوند (همه اعمالش را) مى‏بيند؟!
اگر از اين واهمه داريد كه عده اي گناه مخفيانه تان را فهميده اند بايد بدانيد كه يك روز همه اسرار فاش و بر ملا خواهد شد و در آن روز ديگر از چشم كسي، گناهان ما پوشيده نخواهد بود. يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ. فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍ (2): در آن روز كه اسرار نهان (انسان) آشكار مي شود، و براى او هيچ نيرو و ياورى نيست!
هر چند ارتباطات شما در گذشته گناه بوده، اما گناه هر چه باشد قابل توبه است. كافي است كه در كنار اين پشماني فعلي، عزم جدي و حقيقي بر ترك آن داشته باشيد؛ زيرا عزم جدي بر ترك گناه است كه در كنار پشيماني موجب قبولي توبه و بخشش الهي مي شود. قرآن مي فرمايد:«يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكمْ ثُمَّ تُوبُوا اِلَيهِ؛(3) اي قوم! از خدا آمرزش بخواهيد. سپس به سوي او توبه كنيد».
واقعيت آن است كه من بعد از خواندن نامه شما از اينكه اشرف مخلوقات عالم، سر سپرده شيطان شده و به راحتي تمامي هستي خود را بر باد فنا داده، بسيار تعجب كردم. در عين حال، هر چند دير، اما خوشبختانه شما به اين حقيقت دست يافته ايد كه گناهان جز تكه تكه شدن روح و خستگي آن و اضطراب و نگراني و از دست رفتن ارزش هاي انساني نتيجه اي در بر نداشته است. اين حالت (آگاهي و فهم و پشيماني ) حالت ارزشمندي است كه بايد قدر آن را بدانيد. كمي در رفتار خود تامل كنيد. از گذشته عبرت بگيريد. چگونه به راحتي خود را در اختيار افرادي شيطان صفت گذارديد. از اين به بعد بيشتر مراقب باشيد. فريب نخوريد. مطمئن باشيد حتي افرادي كه ارتباط نامشروع با جنس مخالف بر قرار مي كنند در هنگام انتخاب همسر، ‌كسي را به عنوان شريك زندگي انتخاب مي كنند كه اهل اين گونه مراودات نباشد. پس هستي خود را در معرض حراج براي اهل هوي و هوس نگذاريد.
به هر حال، هيچ گاه خودتان را مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. در پيشگاه خداوند عزيز و دوست داشتني هستيد و براي جبران گناهان ريز و درشت راه به روي همه بندگان باز است. برگرديد و گذشته هارا فراموش كنيد. حتي به ارتباطات گذشته فكر هم نكنيد. با نامحرمان به هيچ عنوان ارتباط نداشته باشيد. به خداوند توكل كنيد و به او اميدوار باشيد. عذاب ها و كيفرهايي كه در روايات براي ارتباط غير شرعي با نامحرم ذكر شده(4)، براي كساني است كه بر گناه خود اصرار داشته باشند و نخواهند توبه كنند. اما كساني كه از كارهاي زشت خود ناراحت و پشيمانند و به درگاه خداي مهربان توبه و استغفار مي كنند، خداوند گناه آنان را مي بخشد. آنان را مورد آمرزش قرار مي دهد.(5)
راهكار اساسي براي خروج از وضعيت روحي كه داريد،‌ازدواج است. بدانيد هيچ چيزي نمي تواند به نياز عاطفي و غريزه جنسي شما به طيبي و طاهري و گوارايي ازدواج، پاسخ دهد. از اين رو است كه وقتي انسان در كنار همسر قرار مي گيرد، به انس و آرامش مي رسد. اين آرامش نه يك امر مجازي و قرار دادي است، بلكه امري حقيقي و فطري است كه بر حسب خلقت ما طرح ريزي شده است. قرآن مي فرمايد: وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون (6)؛ از نشانه هاي او اين است كه براي شما از جنس خودتان جفتي آفريد تا در كنار او آرامش يابيد. ميان شما مودت و رحمت قرار داد و در اين كار نشانه هايي است براي كساني كه تفكر مي كنند.
بنابراين سعي كنيد هر چه زودتر ازدواج كنيد.
فكر اينكه دست به اقداماتي مثل خودكشي بزنيد را هم از خود دور كنيد چرا كه گناه را نبايد با گناه ديگر پاك كرد. اگر گناه كرده ايد در پي استغفار باشيد نه ارتكاب گناه بزرگتر.
نكته بسيار مهم:
مبادا از گناهان گذشته خود با احدي حتي خواستگار و همسران آينده تان صحبت كنيد! مطمئن باشيد پنهان كردن اين موضوع منافاتي با صداقت ندارد. بر اساس آيات و روايات آبروي انسان از همه چيز مهم تر است. كسي حق ندارد آبروي ديگران و بلكه آبروي خويش را از بين ببرد و از آن مهم تر نزد ديگران به گناه خويش اعتراف كند. حتي در ذهن خودتان نيز به اين مساله فكر نكنيد. مراقب باشيد بار ديگر در دام شيطان نيفتيد. توصيه مي كنيم گذشته را فراموش كنيد و در پي ساختن آينده خويش باشيد. براي جبران گذشته و گناهان سعي كنيد بعد از توبه واقعي، به كارهاي خير و عبادت و امور خداپسند بيشتر بپردازيد و كفه حسنات و اعمال خوبش را سنگين تر كنيد.
پى نوشت‏ها:
1. علق (96) آيه 14.
2. طارق (86) آيه 9 و 10.
3. هود (11) آيه52.
4. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام قم، 1409 ه.ق، ج20، ص 196و 198.
5. زمر (39) آيه 53.
6. روم (30) آيه 21.
موفق باشید.

من پسری 18ساله هستم وازبچکی با خاله هم سن خود بزرگ شدم.تا چند سال پیش بین من واو حس عشق پیدا شد و الان حدود 2سال است که این حس حکم فرما است .هرجفتمان از اینده که قرار است جدا باشیم میترسیم وتا به حال چندین بار قصد خود کشی به سرم زده ایا این دوستی حرام است؟

اين مسأله يكي از اشتباهات استراتژيك خانواده ها از جمله والدين شما و والدين خاله تان مي باشد. عدم دورانديشي در اين روابط عاطفي، فرجامي جز آن چه در حال تجربه آن هستيد ندارد. در هر صورت اگر ما عشق را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم رگه هايي از سه اختلال عمده روان پزشكي يعني اضطراب افسردگي و وسواس فكري در آن مشهود است. مثلا ترس از جدايي چيزي جز اضطراب جدايي نيست. فرد مضطرب با هر حمله و هجمه اضطرابي مي كوشد تا از طريق پناه بردن به يك فرد يا شي آرامشگر از سطح اضطرابش بكاهد. شما و ايشان نيز با هر بالا آمدن سطح اضطرابي به يكديگر پناه مي بريد و با تصور ترك اين آرامشگر بيروني بر خود مي لرزيد. يا مثلاً قصد خودكشي در برخي موارد در افراده افسرده حال به وجود مي آيد و فردي كه از افسردگي به دور است بسيار بعيد ايست كه ثانيه اي به خودكشي بينديشد. يا همچون يك فرد وسواسي، شما وسواس گونه به او مي انديشيد و نمي توانيد يك آن از او دست بكشيد و .....
همان طور كه اين اختلالات بسترساز عشق مرضي گشته است، درمان تخصصي آن ها از طريق مراجعه به روان شناس باليني و روانپزشك سهم بسزايي در حذف و تعديل كم دردسر عشق مرضي دارد. بي شك خوددرماني در اين گونه موارد كم تأثير است و شما چاره اي نداريد تا براي گذر بي آسيب از اين رابطه نافرجام به يك متخصص به صورت حضوري مراجعه نماييد. ترديدي وجود ندارد كه در همان 2و3 جلسه اول شاهد تحولات اميداوار كننده اي در خود خواهيد بود و به تدريج حس توانمندي براي نيل به يك زندگي مستقل در شما و ايشان رشد مي يابد.
بهتر است به جاي تفكر در راه كارهاي صددرصد آسيب زا و گناه آلود مانند خودكشي به راه كارهاي تخصصي تر از جمله كمك گرفتن از يك روانشناس و روانپزشك متوسل شويد. نيازي به قطع يكباره رابطه نيست، بلكه تعديل آن مثلاً از رابطه حضوري به رابطه تلفني و بعد پيامكي و.... نيز براي گام هاي اول كفايت مي كند.
البته به واسطه رشد عقلي و بلوغ فكري روز افزون شما به تدريج بر سطح استقلال شناختي-عاطفي شما افزوده مي گردد و شما با گذر از دوره نوجواني و جواني به پختگي هاي بيشتر مي رسيد.
آرامش هر دوي شما متوقف بر استقلال رواني روز افزون شماست و همواره وابستگي رواني عاطفي چيزي جز اضطراب و تنيدگي براي ما به ارمغان نمي آورد.
كار را زياد دشوار ندانيد و بدانيد كه با برداشتن اولين گام هاي تخصصي شرايط شما روز به روز بهتر و دل انگيزتر خواهد شد. تجارب باليني ما روان شناسان نشان مي دهد كه درمان عشق امري شدني است هر چند در ابتدا امري ناشدني به نظر مي رسد. نمونه اين مسأله را ما در مرگ عزيزترين كسان خود تجربه مي كنيم اگر شما فرزندي داشته باشيد كه صد درصد به او وابسته باشيد و خداي ناكرده بر اثر تصادف يا بيماري از دنيا برود، بعد از مدتي به فراغ او عادت مي كنيد و بر خلاف تصور اوليه تان تداوم زندگي بدون او را امري شدني و قابل تحقق مي يابيد.
موفق باشید.

سلام .خسته نباشید.دختر20ساله ای هستم که میتونم قسم بخورم یک لحظه هم تو تموم این 20 سال احساس دختربودن نکردم وبه تازگی متوجه شدم که جراحی تغییرجنسیت تو ایران هم انجام میشه .من از احساس وتصمیمم صد درصد مطمعنم اما میدونم خونواده و به کل اکثر ادمایی که میشناسم بااین موضوع نه اشنایی دارند ونه قبولش میکنن وازاون جایی هم که ما کرد هستیم مخالفت ها چندین برابره .میشه لطف کنید دیدگاه ونظرقران رو دراین مورد بگید و همین طور یه رانمایی که من چطور میتونم این مسئله رو مطرح کنمو خونوادم .مخصوصا بابامو راضی به جراحی تغییر جنسیت کنم؟؟ممنون میشم اگه به سوالم جواب بدید

حكم تغيير جنسيت
ظاهر آن است كه تغيير جنس مرد به زن به سبب عمل و بر عكس آن، حرام نيست. و همچنين اين عمل در خنثى حرام نيست تا ملحق به يكى از دو جنس شود. و آيا اگر زن در خود تمايلاتى از سنخ تمايلات مرد يا بعضى از آثار رجوليّت را مى‌بيند يا مرد در خود تمايلات جنس مخالف را يا بعضى از آثار آن را مى‌بيند، تغيير آن واجب است؟ ظاهر آن است كه واجب نيست. در صورتى كه شخص، حقيقتا از جنسى باشد و ليكن تغيير جنسيت او به آنچه كه مخالف او است، ممكن باشد.
مسألۀ 2- اگر علم به اينكه او قبل از عمل، در جنس مخالف، داخل است، فرض شود، و كار عمل، جنس او را به ديگرى تبديل نمى‌كند. بلكه از آنچه كه مستور است، كشف مى‌نمايد، در وجوب ترتيب آثار جنس واقعى و حرمت آثار جنس ظاهر شبهه‌اى نيست‌؛ پس اگر معلوم باشدكه او مرد است آنچه كه بر مردان واجب و حرام است بر او واجب و حرام مى‌باشد و بر عكس آن. و امّا وجوب تغيير صورت او و كشف آنچه كه باطن است، واجب نمى‌باشد مگر اينكه عمل، به تكاليف شرعى يا بعضى از آنها بر آن متوقف باشد و احتراز از محرمات الهى ممكن نباشد مگر به آن پس واجب مى‌شود.(1)
جهت اطلاع بيشتر مي توانيد مراجعه كنيد به: مجله فقه اهل بيت عليهم السلام (فارسى)، ج‌3، ص 286.
پي نوشت ها:
1. خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى - مترجم: اسلامى، على، تحرير الوسيلة - ترجمه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، ج‌4، ص 479
و تحرير الوسيلة - ترجمه، ج‌4، ص 481.
موفق باشید.

صفحه‌ها