قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم.من دانشجوهستم وبرای من خیلی مهم که نظروتفسیر امام خمینی(ره) درمورداین ایه ازقران چیست؟(این سوال راپرسیدم برای اینکه هرچه میگردم پیدا نمیکنم)

پاسخ:
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباط تان با اين مركز؛کلمه"الشجره الملعونه" در آيه 60 سوره اسرا آمده است.
اما منظور از آن چيست؟ بين مفسران اختلاف است. بعضي آن را درخت زقوم دانسته اند که در جهنم مي رويد(1). بعضي آن را شجره خبيثه ريا شمرده اند . در قرآن کلمه توحيد به شجره طيبه و کلمه شرک که مادر و اصل همه خباثت ها است، به شجره خبيثه تشبيه شده است.(2)
علامه طباطبايي با توجه به سياق آيات مي فرمايد: منظور از شجره ملعونه نسل و جمع به هم پيوسته اي است که در قرآن لعن شده ، باعث فتنه و گمراهي مي شوند .با توجه به اين که در قرآن مشرکان و اهل کتاب و منافقان لعن شده، مشرکان و اهل کتاب توان به فتنه انداختن مسلمانان را در زمان نزول آيات و بعد از آن نداشتند، منظور را شجره نفاق و منافقان دانسته است.(3)
در روايات هم شجره ملعونه بر"بني اميه" که نسل نفاق در اسلام بودند، اطلاق شده است.(4)
در آثار امام سخني در تفسير اين آيه نيافتيم، ولي در بعضي از آثار به شجره شرک و انانيت اشاره کرده است:
"هجرت كن از رجس ظاهرى به تنظيف بدن و لباس و به تخليه جوف از اذاى رجز شيطان، كه فضول مدينه فاضله است؛ از رجس باطنى، كه مفسد مدينه عظما و أم القرى است، به تخليه تامه و تصفيه كامله؛ و از اصل اصول و شجره ملعونه خباثت، به هجرت از انّيّت و انانيّت و ترك غير و غيريت"(5)
"عمل ريايى را با صورت مقدسى به خوردش ندهد. اگر براى خدا نيست، ترك آن اظهار كند كه اين «سمعه» ، و از شجره ملعونه ريا است و عمل او را خداوند منّان قبول نمى‏فرمايد و امر مى‏فرمايد در سجّين قرار دهند."(6)
پي نوشت ها:
1. انوار التنزيل،ج3،ص260.
2.ابراهيم(14)آيه26.
3. ترجمه الميزان،ج13،ص190.
4.همان،ص204-206.
5. سر الصلوة ،ص54 .
6. شرح چهل حديث،ص 52.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

در کجای قران نوشته شده که باید در روز 17 رکعت نماز خواند و 30 روز روزه گرفت اصلا در قران در مورد این دو موضوع مهم به طور جزئی و دقیق چه چیزهایی نوشته شده ممنون میشم اگه نام سوره و ایه ذکر شود با تشکر

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در مورد اصل نماز و پنج وقت آن در قرآن اشاره شده است، ولي به عدد رکعات نماز اشاره اي نشده و پيامبر گرامي اسلام آن را به تفصيل بيان کردند.
در قرآن عدد ركعات نماز و حدّ نصاب و ميزان زكات و كيفيت حج و عدد طواف بيان نشد تا هر يك را پيغمبر تفسير و بيان فرمود. (1)
محمد بن يعقوب كلينى از على بن ابراهيم و او بعد از هفت واسطه از ابو بصير نقل كرده : از امام جعفر صادق عليه السلام راجع به آيه« يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً »پرسيدم،فرمود: (2)در باره على بن ابى طالب و حسن و حسين عليهم السلام نازل گشته ، گفتم : مردم مى‏گويند در اين آيه اسمى از اينان برده نشده است. امام فرمود: به مردم بگو وقتى كه آيات نماز بر پيامبر نازل شد ،تعداد ركعات نمازهاى پنج گانه تعيين نشده بود. رسول خدا تعداد ركعات نماز را بيان فرمودند.(3)
خداوند متعال در اين آيه مباركه اساس كامل حكومت در اسلام را طرح ريزى نموده و دستور مى‏دهد فرمان بردارى خدا واجب و روان كردن قانون و شريعت او ضرورى است. بر كساني كه ايمان آورده‏اند ،لازم است فرمان خدا را برند و از پيامبر نيز كه فرستاده خداست ،فرمان پذيرند.

به روزه ماه مبارک رمضان به طور مشخص در قرآن اشاره شده است.
شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى‏ وَ الْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كانَ مَريضاً أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى‏ ما هَداكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (4)
(روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهى كه قرآن، براى راهنمايى مردم ، و نشانه‏هاى هدايت، و فرق ميان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن كس از شما كه در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! آن كس كه بيمار يا در سفر است، روزهاى ديگرى را به جاى آن، روزه بگيرد! خداوند، راحتى شما را مى‏خواهد، نه زحمت شما را! هدف اين است كه اين روزها را تكميل كنيد؛ خدا را بر اينكه شما را هدايت كرده، بزرگ بشمريد؛ باشد كه شكرگزارى كنيد!
در هر صورت برخي از احکام شرعي در سنت و روايات آمده است . سنت و عمل پيامبر و اهل بيت ، بيانگر و مفسر قرآن است . دليل قرآني آن، آيه شريفه «ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» (5) است (آنچه را که پيامبر براي شما آورد بگيريد و از آنچه نهي کرده پرهيز کنيد ) آيه ديگر« اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم ؛(6) از خدا و از پيامبر و از اولي الامر اطاعت کنيد » اين اطاعت به معناي تبعيت کامل و جاري در تمام امور زندگي انسان ها است . از جمله اين امور بيان احکام الهي است. البته آيات ديگري هم وجود دارند که بيان مي کنند سنت پيامبر و اهل بيت (ع) به عنوان حجت الهي براي بيان احکام مي باشد .
به هر حال اگر قرار باشد همه جزييات احکام ديني در کتاب خدا ذکر شود، چون موارد جزئي بسيار فراوان است ، بايد قرآن حدودا 20 تا 30 جلد کتاب قطور مي شد .
پس اگر در قرآن کريم به تمامي جزئيات تکاليف ديني اشاره نشده است ، خداي متعال اين وظيفه را به پيامبر و ائمه معصومين (ع) واگذار کرده اند . بنابراين نحوه نماز خواندن پيامبر براي ما حجت شرعي است که بدانيم تکليف خود را ادا کرده ايم .
علاوه بر اين، نحوه خواندن نماز يا گرفتن روزه توسط پيامبراکرم (ص) براي عموم مسلمانان بيان شده است.امامان شيعه (ع) که جانشينان واقعي حضرتند و معصوم از اشتباه بوده واز طرف خداوند به امامت منصوب شده اند، کيفيت نماز يا روزه را براي ما بيان کرده اند.
اگر بخواهيد با موارد جزئي آياتي که در زمينه احکام در قرآن هست، آشنا شويد، لازم است به کتاب هاي تفسير آيات الاحکام مانند فقه القرآن قطب راوندي و مسالک الافهام کاظمي مراجعه کنيد .
پي نوشت ها :
1. تفسير روان جاويد، ج‏2، ص 2.
2. نساء (4) آيه 59.
3. أنوار العرفان في تفسير القرآن، ج‏8، ص 415.
4. بقره(2) آيه 185.
5 . حشر (59)آيه 7 .
6 . نساء (4)آيه 59 .

آسان ترین وسریع ترین راه حفظ قران چیست؟

: پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز؛
بحمد الله مراکز حفظ و آموزش متعدد حفظ قرآن کريم براي مراحل مختلف سني ا ز خردسال تا بزرگ سال درکشور وجود دارد. براي آسان ترين وسريع ترين راه حفظ قرآن مي توانيد با شماره تلفن هاي زيربا کد قم- 0251 تماس بگيريد و راهنمايي هاي لازم را در يافت کنيد .
1- مؤسسه حافظان قرآن کريم -7714598و7729363
2- جامعة القرآن 7742242
3- دار القرآن 7749957و7749958و7749954
براي حفظ قرآن روش هاي گوناگوني ارائه شده که هرکدام در جاي خود، داراي ويژگي هايي است . هرکس نيز امکان دارد براساس استعداد، ذوق و سليقه، شرايط شخصي و تجربه عملي خويش، داراي روش خاص و شخصي در حفظ قرآن باشد . ولي روش پيشنهادي ما در حفظ قرآن ، بر مبناي حفظ «تفکيکي » آيات، صفحات، سوره ها و جزءهاي قرآن و سپس بر مبناي حفظ «ترکيبي » و تکرار آن ها بر اساس قسمت هاي «سه » تايي «سه » تايي است .
توضيح :
بايد هر صفحه از قرآن را، به صورت سه آيه - سه آيه، و هر سوره از قرآن را، سه صفحه - سه صفحه، و هر جزء از قرآن را، سه سوره - سه سوره، تقسيم کنيد .
مثلا اگر يک صفحه از قرآن، مانند صفحه 573 قرآن هايي که با رسم الخط «عثمان طه » است، داراي 15 آيه، يعني آيه 14 تا 28 سوره «جن » است، بايد به پنج قسمت «3 آيه » اي، و چنانچه يک سوره از قرآن، مانند سوره «يس » داراي حدود 6 صفحه است، بايد به دو قسمت «3 صفحه » اي، و در صورتي که يک جزء از قرآن، مانند جزء «بيست و هشتم » داراي 9 سوره است، بايد به سه قسمت «3 سوره » اي تقسيم نماييد .
سپس بايد آيه هاي هر قسمت را، يک بار به صورت جدا - جدا و يک آيه - يک آيه و با «تفکيک » از آيات قبلي و بعدي شان حفظ کنيد تا آيات الهي به صورت «تک به تک » و «جزء به جزء» به حافظه تان سپرده شوند. بار ديگر بايد آن ها را به صورت ارتباط و پيوند و «ترکيب » با آيات قبلي و بعدي شان نيز تکرار و حفظ نماييد تا آيات به صورت «مجموعه اي » و «کل به کل » نيز به حافظه تان سپرده شوند .
حفظ آيات را، با همين روش و به صورت سه آيه - سه آيه، آن قدر ادامه دهيد تا اينکه همه آيات يک صفحه از قرآن را حفظ نماييد . در پايان، دوباره، کل آيات اين صفحه را، از اول تا آخر، بخوانيد و تکرار کنيد تا آيات آن صفحه، به صورت مجموعه اي و ترکيبي، نيز حفظ تان شود .
پس از حفظ کامل و صحيح يک صفحه از قرآن، اينک به سراغ صفحه دوم قرآن برويد . آيات آن صفحه را نيز، همانند صفحه اول و به همان صورت تفکيکي و ترکيبي که گفته شد، حفظ کنيد .
پس از حفظ کامل و صحيح صفحه دوم به سراغ صفحه سوم قرآن برويد و آيات آن صفحه را نيز، همانند صفحه اول و دوم، حفظ نماييد . پس از حفظ کامل و صحيح صفحه سوم، دوباره، کل آيات صفحه اول تا سوم را با يکديگر و پشت سر هم و به صورت ترکيبي، نيز بخوانيد و تکرار کنيد تا حدي که مجموع هر سه صفحه، باهم، حفظ تان گردد .
حفظ آيات صفحات را، با همين روش و به صورت سه صفحه - سه صفحه آن قدر ادامه دهيد تا اينکه آيات همه صفحات يک سوره از قرآن را حفظ نماييد . در پايان، دوباره، کل آيات صفحات اين سوره را، از اول تا آخر، بخوانيد و تکرار کنيد تا آيات آن سوره، به صورت مجموعه اي و ترکيبي، نيز حفظ تان شود .
پس از حفظ کامل، صحيح، روان و آسان يک سوره از قرآن، اينک به سراغ سوره هاي بعدي قرآن برويد . آيات آن سوره ها را نيز، همانند سوره اول و به همان صورت تفکيکي و ترکيبي که گفته شد و بر اساس سه سوره - سه سوره، حفظ کنيد . حفظ سوره ها را آن قدر ادامه دهيد تا اينکه همه آيات يک جزء از قرآن را حفظ نماييد . در پايان، دوباره، کل آيات اين جزء را، از اول تا آخر، بخوانيد و تکرار کنيد تا آيات آن جزء، به صورت مجموعه اي و ترکيبي، نيز حفظ تان شود .
پس از حفظ کامل، صحيح، روان و آسان يک جزء از قرآن، اينک به سراغ جزءهاي بعدي قرآن برويد . آيات آن جزءها را نيز، همانند جزء اول و به همان صورت تفکيکي و ترکيبي که گفته شد و بر اساس سه جزء - سه جزء حفظ نماييد . حفظ جزءها را آن قدر ادامه دهيد تا اين که همه آيات سي جزء قرآن را، به طور کامل و صحيح و روان و آسان، حفظ کنيد و با عنايات خدا و توجهات امام زمان (عج) «حافظ کل قرآن » شويد.(1)
پي نوشت:
1. پايگاه اطلاع رساني حوزه نت، روش حفظ قرآن،رحيم شميم.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

کدام ایه در قران است که در ان به بدی بعضی شیطنت هایی که از انسان سر میزند و بدتر از شیطان است اشاره دارد

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز؛
درقرآن آيه اي که بفهماند بدي هاي انسان از بد ي هاي شيطان بدتراست نداريم ،چون شيطان سرچشمه تمامي بدي ها ومظهرتمامي شرارت ها است. شايد منظورتان آيه 179سوره اعراف باشد که گمراهي برخي انسان ها را مانند حيوان چهارپا وپايين ترازآن ها دانسته وآنان را غافل و بي خبر از همه چيز معرفي کرده است .

با سلام و تشکر از اعتماد به ما و ارتباط تان با اين مرکز و عرض پوزش از ديركرد در ارسال پاسخ.
بني اسرائيل با توجه به يک حقيقت تاريخي، خود را قوم برگزيده مي دانند که از همه اقوام ديگر برترند و اقوام ديگر براي خدمت به آنان آفريده شده اند.
زماني که بني اسرائيل با اين که تحت ستم شديد فرعونيان بودند ، بر ديانت توحيدي حضرت ابراهيم و اسحاق و يعقوب پاي فشردند و دست از مرام توحيدي خود برنداشته و با تحمل زجر ها و شکنجه ها و قتل عام ها ، بر صراط مستقيم توحيد پاي فشردند . خدا آنان را به عنوان امت مومن برگزيد . بر امت هاي سابق و امت هاي موجود آن زمان برتري بخشيد و به زبان پيامبر عالي قدرش موسي (ع) برگزيدگي را به اطلاع آنان رساند:
هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمينَ (1)
او شما را بر جهانيان برتري داد.(2)
متاسفانه آنان به جاي اين که شکر اين نعمت را به جا آورند و از اين کرامت که پاداش ايمان و استقامت آنان بود، حفاظت کنند، بدان مغرور گشتند . خود را قوم برگزيده شمردند که بايد همه اقوام در خدمت آنان باشند .
امتي که تا زمان نجات از سلطه فرعونيان مستضعف بودند ، با نجات يافتن از سلطه فرعونيان و رسيدن به آزادي و قدرت ، خيره سري پيشه کردند و مستکبر شدند و پيامبر کشي کردند . بالاخره امتي که از جانب خدا بر گزيده شده و بر امت هاي ديگر فضيلت يافته بودند، از چشم خدا افتادند بلکه مورد غضب خدا واقع شوند:
ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُون‏؛
(3)
(مهر) ذلت و نياز، بر پيشانى آن ها زده شد و باز گرفتار خشم خدايى شدند چرا كه آنان نسبت به آيات الهى، كفر مى‏ورزيدند و پيامبران را به ناحق مى‏كشتند. اين ها به خاطر آن بود كه گناهكار و متجاوز بودند.
آنان به واسطه ايمان و تقوا و استقامت بر حق مستحق پاداش شدند و خدا آنان را برگزيد، ولي از اين پاداش حفاظت نکردند و سرکشي پيشه نمودند . خدا آنان را از اين مرتبت عالي ساقط کرد و مهر ذلت و خواري بر پيشاني آنان کوبيد.
بنابراين برگزيدگي آن ها مشروط به ايمان و تقوا و درستكاري بود‌؛ نه به جهت نژاد كه ادعاي يهوديان است.
اين معيار نه تنها براي يهود، بلكه براي هر ملت يا افرادي ثابت است، همان گونه كه قرآن در سوره حجرات از گرامي بودن در نزد خدا به جهت تقوا ياد مي كند.
اين از عبرت هاي بسيار آموزنده تاريخ است. به ما هشدار مي دهد اگر امتي بر صراط توحيد استقامت ورزد ، با وجود زجرها و شکنجه ها و قتل عام ها دست از توحيد برندارد ، مورد توجه خدا واقع شده و برگزيده مي شود . اگر همان امت برگزيده از انجام وظايف توحيدي دست بکشد و طغيان پيشه کند و استکبار ورزد و پيامبر کشي در پيش گيرد ، از جايگاه بر گزيدگي سقوط کرده و مورد لعن و نفرين خدا واقع خواهد شد.
پي نوشت ها:
1.اعراف(7)آيه 140.
2. بقره(2)آيات 47 و 122؛ جاثيه(45)آيه16.
3.بقره،آيه 64.

سلام.من خيلي دوست دارم كه حافظ قرآن بشم وهر روز به قرآن سري بزنم ولي نمي شود. بعضي اوقات چند روزي پشت سر هم آن را مي خوانم ولي باز دوباره همان آش وهمان كاسه. حالا از شما كمك مي خواهم تا با كمك شما بتوانم اين كار رو شدني كنم.واقعا مرسي

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز؛
براي حفظ قرآن ، افراد مختلف داراي شرايط و ويژگي هاي متفاوت مي باشند. هر كس با شناخت ظرفيت و استعداد خود مي تواند بهترين شيوه ها را برگزيند.
به سه شيوه مي توان آيات را حفظ كرد:
ا ) از طريق تكرار و تمرين ;
ب ) با استفاده از نوارهاي ترتيل ;
ج ) با نوشتن آيات .
از ميان سه شيوه روش اول توصيه شده است .
براي حفظ شرايطي بايد لحاظ شود:
1- با صوت و آهنگ متوسط حفظ را تمرين كند.
2- در مكان و جايي حفظ كند كه آرامش داشته باشد و از پراكندگي ذهن جلوگيري شود.
3- بهترين زمان را انتخاب كند كه معمولاً اول صبح و قبل از طلوع آفتاب را انتخاب مي كنند.
4- حافظ قرآن لازم است از اشتغال هاي فكري غير ضروري پرهيز نمايد.
5- در حفظ قرآن كريم نظم داشته باشد ،چه از لحاظ زمان و مكان و چه از لحاظ مقدار حفظ و كيفيت حفظ.
6- از يك قرآن مشخص استفاده شود و تا آخر حفظ قرآن را عوض نكند. بهتر است از قرآن چاپ عثمان طه يا طاهر خوش نويس استفاده شود.
7- ابتدا اسم سوره ها حفظ شود و بعد از سوره هاي كوچك شروع به حفظ شود.
8- حافظ قرآن محفوظات قرآني خود را براي ديگران بخواند.
9- با گوش دادن به نوارهاي ترتيل تمرين كند.(1)
10- با فرد يا افرادي برنامه ريزي کنيد تا با همديگر حفظ کنيد و براي هم بخوانيد . اين برنامه بايد منظم باشد.
براي راهنمايي عملي و بيش تر مي توانيد به محل هايي كه براي حفظ قرآن مجيد آماده شده است مراجعه كنيد(مي توانيد به سازمان تبليغات اسلامي شهرتان مراجعه نماييد).
پي نوشت :
1. بهاءالدين خرمشاهي , دانشنامه قرآن , ج 1 ،ص 942 ماده حفظ قرآن .

سلام در مورد آيات ابتدايي سوره عبس، به نظر مي رسد اگر فاعل «عبس» حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) دانسته شود مخالف خلق عظيم ايشان است و اگر فاعل را فرد ديگري بدانيم مخالف سياق آيه است! اگر ممكن است توضيحي در اين باره بفرماييد (البته بنده مطالبي در اين زمينه مطالعه كرده ام كه چندان قانع كننده نبوده) متشكرم

با عرض سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
اين آيات صرفا خبر مي دهد و صاحب خبر را معرفي نمي کند.
دو تفسير در مورد اين‌ آيه آمده :
يکي مشهور در ميان مفسران اهل سنت است و اين همان است که به آن اشاره کرده ايد که اين آيات خطاب به پيامبراست .
شأن نزول دومي هم از طريق شيعه نقل شده است که اين آيات در باره مردي از بني اميه نازل شده که نزد پيامبر نشسته بود. درهمان حال مرد فقيري به نام" عبد الله مکتوم "وارد شد .تا اين فرد چشمش به عبدالله افتاد ،قيافه خود را درهم کشيد وصورت خود را برگردانيد (1)
خداوند در اين آيات عمل او را تقبيح و مورد ملامت وسرزنش قرار داده، اين نظريه را برخي مفسران شيعه از جمله محقق بزرگ مرحوم سيد مرتضي وعلامه طباطبايي پذيرفته اند، سپس ايشان با ارائه دادن دلايل قانع کننده اي اثبات مي کنند که پيامبر چنين اخلاق و روشي در تمامي عمر شريف شان نداشتند .
دراين آيات شواهدي هست که دلالت دارد بر اينکه منظور غير رسول خداست ،چون همه مي دانيم که صفت عبوس از صفات حضرت نبوده ، حتي با کفار عبوس نبوده ،چه رسد به مؤمنان رشد يافته .
سيد مر تضي ادامه مي دهد و مي گويد:با عمده روايات سازگاري ندارد . که اصولا از اخلاق رسول خدا نبوده و در طول حيات شريفش سابقه نداشته که دل ثروتمندان را به دست آورد و از فقرا روي گرداند .
خدا اخلاق آن جناب را عظيم شمرده ومي فرمايد: "انک لعلي خلق عظيم "حال چطور ممکن است که در اول بعثتش اخلاقي عظيم داشته باشد و خدا او را به اين صفت به طور مطلق بستايد، بعدا برگردد و او را مذمت کند و چنين اخلاق نکوهيده اي رابه او نسبت دهد که به اغنيا متمايل هستي، هر چند کافر باشند و براي به دست آوردن دل آنان از فقرا روي مي گرداني ،هر چند که مومن باشد ؟
به صراحت خدا درسوره حجر آيه 88 به پيامبر دستور مي دهد :« هرگز چشم خود را به نعمت هايي که به گروهايي از کفار داديم، ميفکن . به خاطر آنچه آن ها دارند، غمگين مباش . بال و پر خود را براي مؤمنان فرود آور» .
در همين سوره آيه 94نيز دستور مي دهد : از مشرکان اعراض کند. حال چگونه ممکن است به جاي تواضع در برابر مؤمنان در برابر مشرکين تواضع کرده باشد؟
افزون برهمه اين دليل ها ، زشتي عمل مذکور است که عقل به زشتي آن حکم مي کند . هرعاقلي از آن متنفر است ،چه رسد به خاتم الانبيا، زيرا هرعاقلي تشخيص مي دهد که دارايي و ثروت به هيچ ملاک فضيلت نيست .ترجيح دادن يک ثروتمند به خاطر ثروتش بر جانب فقير و رو ترش کردن بر او رفتاري زشت و ناستوده است (2) .با دلائلي که اشاره شد ،تفسير اول در باره پيامبر بزرگ اسلام صحيح نيست . با روح و سابقه آن بزرگوار سازگار نمي باشد .تفسير دوم که فاعل شخص ديگري باشد، صحيح تر به نظر مي رسد ؛ زيرا هم با آيات ديگر قرآن که در توصيف پيامبر(ص)آمد است ،موافقت دارد .هم با روايات وعقل سليم و سياق آيات سوره دليل نمي شود که مورد خطاب شخص پيامبر باشد.
براي اطلاع بيش تر به ترجمه تفسيرالميزان ،ذيل آيه مراجعه نماييد.
پي نوشت ها:
1. تفسير الميزان ج 20،ص324 و330.
2.همان،ص 331.

مفهوم وسيله نزد اهل سنت و شيعه يکسان است. "الوسيله" يعني چيزي که براي نزديک شدن به خدا و تقرب يافتن به درگاه الهي بدان متوسل مي شوند و آن را سبب و وسيله تقرب يافتن مي گردانند.
يکي از مفسران سني در تفسير:"و ابتغوا اليه الوسيله" مي نويسد:
يعني طلب کنيد چيزهايي که بدان ها به رضاي خدا دست يابيد از فعل هاي طاعت و ترک گناه(1)
بقيه مفسران اهل سنت نيز مشابه همين بيان را دارند . از لحاظ مصداق انجام هر طاعت و کار صالحي که جلب کننده رضاي خدا باشد، "ابتغاء الوسيله" است . همه اهل سنت توسل به پيامبر و طلب دعا و شفاعت از ايشان براي آمرزش گناه و برآورده شدن حاجت را مصداق طلب وسيله مي دانند.فقط تعدادي از آنان اين شفاعت طلبي و توسل را بعد از وفات جايز نمي دانند .(2)
شيعه و بسياري از اهل سنت توسل و شفاعت طلبي از پيامبر و بندگان صالح را بعد از وفات آنان نيز جايز و مصداق" ابتغاء الوسيله" شمرده اند.
پي نوشت ها:
1. البحر المديد،ج2،ص37.
2. البحر المحيط ، ج‏4، ص 242؛
بيان المعاني، ج‏6، ص324؛
التحرير و التنوير، ج‏5، ص 97؛
تفسير المراغي، ج‏6، ص109.

صفحه‌ها