پرسش وپاسخ

چرا پیامبر اکرم فقط می تواند زن مومنی که خود را به او بخشیده بدون عقد با وی ازدواج نماید؟ علت ازدواج پیامبر با عایشه چه بود؟و عایشه چند ساله بود؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
يکي از اختصاصات پيامبر گرامي اسلامي اين بود که زنان مؤمن، حق داشتند که بدون مهر، خود را به پيامبر(ص) ببخشند و پيامبر حق داشت که ، آنان را به عنوان همسر انتخاب نمايد. اين عمل در صورتي صحيح بود که آن زن مؤمن بدون شوهر باشد.
در کافي آمده که زني از انصار خدمت پيامبر آمد و گفت: هرچند رسم نيست که زن به خواستگاري شوهر برود، ولي چون من زني هستم که سال‌هاست بي‌شوهر مي‌باشم و فرزند نيز ندارم، آيا ميل داريد که مرا بگيريد؟ اگر حاجتي به من داشتيد، خود را به تو مي‌بخشم، رسول خدا دربارة وي دعا کرد. آن گاه پيامبر فرمود: اي خواهر انصاري، خدا از ناحيه رسول خود به همة شما انصار جزاي خير دهد، مردان شما مرا ياري کردند و زنان شان به من رغبت نمودند... برگرد، خدا رحمتت کند، خدا بهشتش را بر تو واجب کرد، به جهت اينکه به من اظهار تمايل کردي، به زودي خير من به تو خواهد رسيد.
به دنبال اين ماجرا اين آيه نازل شد:(1)
«وامراة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبيّ إن أراد أن يستنکحها خالصة لک من دون المؤمنين؛(2)
زن مؤمن، اگر خودش را به پيامبر ببخشد و پيامبر هم بخواهد، مي‌تواند با او ازدواج نمايد، و اين نکاح بدون مهر فقط براي توست، نه ساير مؤمنان».
ما فلسفه و علت واقعي آن را نمي‌دانيم، ولي چون قرآن با صراحت فرموده و همه مسلمانان قبول کرده‌اند حتماً داراي حکمت و فلسفه‌هايي بوده
که ممکن است يکي از آن ها، توجه به تقاضاي زن انصاري باشد که همان طور که خود پيامبر مي‌فرمايد: انصار، از پيامبر حمايت فراوان نمودند و پيامبر مي خواست دل آن ها را به دست آورد که اين کار موجب خوشنودي آنان و توجه بيش ترشان به اسلام مي‌شد.
البته گر چه مورد مخصص نيست، ولي اين گونه موارد در زندگي پيامبر بسيار کم بوده و برخي گفته‌اند که گرچه چنين حکمي بوده، ولي عملاً حتى يک مورد هم واقع نشده است.(3)
روشن است که اين گونه ازدواج‌ها اگر انجام شده باشد، هدف و انگيزه اين بانوان مسائل معنوي و افتخاري همسري رسول خدا بوده، که آنان به دنبال مهريه نبودند . يک نوع مساعدتي بوده براي چنين بانواني که رغبت زيادي داشتند که به افتخار همسري پيامبر برسند.
پي‌نوشت‌ها:
1. تفسير الميزان، ج 16، ص 513، ذيل آيه 50 احزاب.
2. احزاب (33) آيه 50.
3. تفسير نمونه، ج 17، ص 407.
سن عايشه وعلت ازدواج حضرت با وي
اولا شرايط سني که در فرهنگ ما ايرانيان امروزه متداول است، در آن عصر و نزد عرب_هاي آن زمان متداول نبود. بسا اتفاق مي_افتاد دختران نو رسيده به عقد مردان کهنسال در مي_آمدند. در اين گونه ازدواج_ها هيچ گونه خرده گيري و ملامتي وجود نداشت. مانند اين که در تاريخ آمده است که عمر از عثمان خواست که دخترش حفصه را به عقد خود در بياورد، در حالي که عثمان حدود بيست سال از عمر بزرگ تر بود . نيز به ابو بکر که حدود ده سال از عمر بزرگ تر بود، پيشنهاد ازدواج با حفصه را داد . آري اين گونه ازدواج ها در آن فرهنگ پذيرفته شده بود.
ثانيا : اين يکي از دروغ هاي روزگار است که عايشه در هنگام ازدواج کم سن و سال بود در اين مورد گفته اند: پيامبر (ص) عايشه شش يا هفت ساله را به عقد خود درآورد و در نه سالگي با او عروسي کرد ؛ هم سن عايشه در هنگامي که به عقد پيامبر درآمد، بيش از شش يا هفت سال بود؛ هم در هنگام عروسي بيش از نُه سال داشت.
داده هاي تاريخي مي گويد: سن عايشه در هنگام عقد، خيلي بيش از مقدار مذکور بود.
عالمان اهل سنت از پيامبر دو روايت نقل کرده اند:
يکي اين که فرمود: دخترش فاطمه سرور تمام بانوان جهان است .
ديگر اين که درمورد عايشه فضيلتي را بيان داشت که ديگر زنان آن فضيلت را ندارند.
چگونه مي شود وقتي حضرت فاطمه سرور تمام بانوان جهان باشد، عايشه فضيلتي داشته باشد که ديگر زنان حتي حضرت فاطمه از آن محروم باشند؟! بين دو جمله اي که عالمان اهل سنت نقل کرده اند ، ناسازگاري وجود دارد. برخي از آنان همانند «طحاوي» که ناقل آن حديث هستند، براي رفع ناسازگاري چاره انديشي کرده و گفته اند: جمله دوم که درباره عايشه فضيلتي را برشمرده است که ديگر زنان حتي فاطمه از آن محروم اند، مربوط به زماني است که فاطمه کوچک و نابالغ بود؛ يعني در هنگامي از فضيلت عايشه ياد شد که حضرت فاطمه خردسال بود و آن فضيلت مربوط به افراد بالغ بود. همو مي گويد : فاطمه در بيست و پنج سالگي درگذشت(1).
از اين دو جمله استفاده مي شود که حضرت فاطمه دو سال پيش از بعثت ولادت يافت و عايشه چند سال از حضرت فاطمه بزرگ تر بود. با اين وجود اگر عايشه را دست کم سه سال از فاطمه (س) بزرگ تر فرض کنيم، مي توان فهميد ولادت عايشه پنج سال پيش از بعثت بود، در اين صورت زماني که به عقد پيامبر درآمد، حدوداً پانزده ساله بود.
همچنين برخي از سيره نويسان همانند «ابن اسحاق» و «ابن هشام» که پيشگامان سيره نويسي هستند، مي نويسند: عايشه بيستمين فردي بود که به پيامبر ايمان آورد. اينان مي افزايند : پيش از عايشه خواهرش اسماء و پس از عايشه «خبّات بن اَرَّت» مسلمان شدند. (اين امر در حدود سال چهارم بعثت و بعد از علني شدن دعوت پيامبر رخ داد)، چنان که مي افزايند: عايشه در اين هنگام به سن تکليف نرسيده و صغيره بود(2).
صغيره بودن به چه معناست؟ قطعاً به اين معنا نيست که دورة شيرخواري را طي مي کرده، چرا که در اين دوره معقول نيست گفته شود اسلام آورد؛ بايد در اين هنگام سن عايشه حدي باشد که بتوان اين نسبت را به او داد.
سن حضرت علي (ع) را در هنگامي که اسلام آورد، ده تا سيزده سال گفته و يادآور شده اند حضرت در اين هنگام صغير بود، «رجل» نبود. حال درباره عايشه هم مي بايست طوري سخن گفت که معقول باشد؛ يعني سنش به اندازه اي باشد که بتواند اسلام بياورد تا بگويند بيستمين مسلمان است ، اگرچه کم تر از سن بلوغ باشد. اگر بلوغ دختران نه سال است، ايشان در هنگام پذيرش اسلام مثلاً هشت ساله باشد. در اين صورت هنگامي که به عقد پيامبر درآمد، حدوداً پانزده ، يا شانزده ساله بود، نه شش ، يا هفت ساله.
توجه داريد که در زمان پيامبر (ص) سن ازدواج دختران در همين حدود، معمولي و متعادف بود. عرب هاي شبه جزيره خوش نداشتند دختر دير ازدواج کند و مدت ها در خانة پدر بماند. بلکه مي کوشيدند دختران شان را زودهنگام شوهر دهند و به خانة همسر بفرستند، تا خيال شان آسوده شود. بنابراين ازدواج دختران در سنين کم در ان عصر و زمان پسنديده و متعادف بود و هيچ اشکالي نداشت. اگر پيامبر در اين مورد مرتکب اشتباهي مي شد و کاري غيرمتعارف انجام مي داد، بدون شک دشمنان حضرت سوء استفاده مي کردند و آن را برضد رسالت پيامبر به کار مي گرفتند. در تاريخ هيچ نشاني نيست که دشمنان قسم خوردة حضرت از اين ازدواج براي کوبيدن شخصيتش بهره گرفته باشند، که دليل است ازدواج حضرت با عايشه برخلاف عرف نبود.
اما در مورد جمله دوم ( سن عايشه در هنگام عروسي) مي گوييم:
به نوشتة همه مورخان و سيره نويسان عايشه در سال دوم هجري و پس از جنگ بدر به خانه پيامبر راه پيدا کرد و مراسم عروسي برگزار شد. نيز نوشته اند: عقد عايشه در ماه شوال سال دهم بعثت، سه سال پيش از هجرت و عروسي او در ماه شوال در سال دوم هجري رخ داد(3)؛ يعني بين عقد عايشه با عروسي اش پنج سال فاصله بود. بنابراين اگر عقد عايشه در نه سالگي جاري شد، عروسي اش در چهارده سالگي صورت گرفت اما اگر عقدش در پانزده سالگي بوده، ازدواجش دربيست سالگي رخ داد. بنابراين به هيچ وجه نمي توان پذيرفت در نه سالگي همسر پيامبر شد!
اما در مورد ازدواج هاي متعدد پيامبر (ص) و از جمله ازدواج عايشه با پيامبر بايد دانست که اصولا هدف آن حضرت ، مسئله شهوت جنسي نبود ؛ زيرا پيامبر در اوج جواني و کشش جنسي با زني بيش از سن خود ازدواج مي کند و تا 55 سالگي ، همان يک همسر را دارد؛بنابراين بايد هدف پيامبر را در چيز هاي ديگر جستجو کرد.
يكي از آن ها هدف سياسي - تبليغي بود؛ يعني با ازدواج موقعيتش در بين قبايل مستحكم گردد و بر نفوذ سياسي و اجتماعيش افزوده شود و از اين راه براي رشد و گسترش اسلام استفاده نمايد.
حضرت به خاطر دست يابي بر موقعيت هاي بهتر اجتماعي و سياسي، در تبليغ دين خدا و استحكام آن و پيوند با قبايل بزرگ عرب و جلوگيري از كارشكني‌هاي آنان وحفظ سياست داخلي وايجاد زمينه مساعد براي مسلمان شدن قبايل عرب، به برخي ازدواج ها رو آورد.
در راستاي اين اهداف پيامبر با عايشه دختر ابوبكر از قبيله بزرگِ «تيم»، با حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ «عدي»، با ام‌حبيبه دختر ابوسفيان از قبيله نامدار بني‌اميه، ام سلمه از بني مخزوم، سوده از بني اسد، ميمونه از بني هلال و صفيه از بني‌اسرائيل پيوند زناشويي برقرار نمود. ازدواج مهم ترين پيوند و ميثاق اجتماعي است، به ويژه در آن فرهنگ تأثير بسياري از خود به جا مي گذارد.
در آن محيطي كه جنگ و خونريزي و غارتگري رواج داشت، بلكه به تعبير «ابن‌خلدون» جنگ و خونريزي و غارتگري جزو خصلت ثانوي آنان شده بود،(4) بهترين عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و اُلفت، پيوند زناشويي بود. به همين جهت پيامبر با قبايل بزرگ قريش، وصلت نمود .
پي نوشت ها :
1.مشکل الآثار، ج 1، ص 47و52؛ سيره صحيح پيامبر بزرگ اسلام، ج 3 ،ص 286
2 . سيره ابن هشام، ج1،ص234.
3 .طبقات الکبري، ج 8، ص 58.
4 . مقدمه ابن خلدون(ترجمه)، ج 1، ص 286.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در آيات و روايات است که زن علاوه بر حفظ چشم، از نگاه و چشم چراني و حفظ عفت و پاکدامني که وظيفه مرد هم هست، وظيفه دارد هنگام مواجهه با نامحرم ،زينت هاي طبيعي و عاريتي خود را از آنان بپوشاند . خودنمايي و عشوه گري نکند. جز گردي صورت و دست ها تا مچ ، بقيه بدن و زينت هايش از غير محرم ها پوشيده باشد ، مگر زينت هاي ظاهر که پوشاندشان ممکن نيست يا سبب حرج و زحمت مي باشد . پوشاندن در برابر محرم ها که لازم نيست.
در مورد لباس هم با توجه به روايات توصيه شده که لباس به نحوي نباشد که حجم بدن را بنمايد و تحريک کننده و اغواگر نباشد.
اما اين که لباس مشکي باشد يا به نوعي باشد که از جذابيت زن بکاهد، چنين چيزي نداريم.
پوشش بايد جذابيت هاي زن را از غير محارم بپوشاند ،نه اين که از آن ها بکاهد يا آن که زن خود را زشت کند.

بسم الله الرحمن الرحيم با عرض سلام خدمت كارشناس سايت پاسخگو و تمامي مسئولين اين سايت من يك ايراني هستم و سئوالي از شما داشتم كه اگر مرحمت كنيد پاسخ دهيد من رشته ي هنر خوانده ام و در رسته ي موسيقي تحصيل نموده ام ميخواستم بدانم اول اينكه ايا در اسلام و دين تشيع هنر و تمامي شاخه هاي ان حرام است و نمي شود به عنوان يك شغل از ان استفاده نمود چرا در پست موضوعات شما همه چيز امده الا بخش هنري مگر هنر نزد ايرانيان نيست پس چرا به ان اهميت نميدهيد من ميخواستم در رشته ي موسيقي فعاليت كنم حكمش چيست ايا حرام است من به پاسخ شما نياز دارم اما با دليل ثابت كننده خيلي ممنون ميشوم

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
موسيقي بر دو قسم است:
1 ـ موسيقى که به نظر عرف مردم، مطرب، و متناسب با مجالس لهو و لعب و عياشي وعيش و نوش باشد.نواختن و گوش دادن به اين قسم موسيقي و ترانه حرام است .
اين نوع موسيقي از نظر اسلام هنر حساب نمي شود. فعاليت اقتصادي و کسب در آمد نيز به وسيله موسيقي لهوي حرام است.
2 ـ موسيقى غير مطرب و معمولى كه انسان را به هيجان شهوانى وادار نمي‌كند ؛ اين قسم موسيقي حرام نيست.
هم چنين اگر موسيقي مشکوک باشد که آيا ازقسم حرام است يا از قسم حلال؛ گوش دادن به اين نوع موسيقي مشکوک هم اشکال ندارد ، گرچه خوب است که انسان احتياط کند.(1).
شغل و کار در رابطه با موسيقي حلال اشکال ندارد .
البته بعضي از مراجع نواختن و ياد گرفتن موسيقي را مطلقا حرام مي دانند . فرق بين لهوي و غيرلهوي نمي گذارند.(2)
اما دليل حرام بودن موسيقي هاي لهوي و آوازه خواني آن است که موسيقي هاي لهوي ضررهاي‌فراواني‌دارد، از جمله‌:
1ـ ضعف‌اعصاب ‌و اختلال‌حواس‌:
موسيقي ‌به ‌ويژه ‌آهنگ ‌هاي‌حساس ‌آن ‌تحريکاتي ‌در اعصاب‌"سمپاتيک‌" و "پارا سمپاتيک‌" به‌وجود مي‌آورد .در نتيجه ‌تعادل ‌اين ‌اعصاب به هم مي خورد و انسان‌دچار ضعف ‌اعصاب ‌مي‌گردد: دکتر« دلف‌آدلر» پرفسور دانشگاه‌ کلمبيا مي‌گويد: بهترين ‌و دلکش‌ترين ‌نواهاي ‌موسيقي ‌شوم‌ترين‌ آثار را روي ‌سلسله ‌اعصاب ‌انسان ‌باقي ‌مي‌گذارد. اصولاً شنيدن ‌موسيقي در اعصاب‌يک ‌نوع ‌اثر تخديري ‌ايجاد مي‌کند که ‌نجات ‌از آن ‌مشکل ‌است‌.
2- ضرر هاي ‌اخلاقي‌:
مجالس ‌موسيقي ‌از نظر زيان‌هاي ‌فردي ‌و اجتماعي‌، باعث ‌گناهان‌فراوان ‌مي‌شود. موسيقي ‌سهم ‌بزرگي ‌در به ‌وجود آوردن‌ناپسندي ها و پليدي‌ها دارد. نغمات‌موسيقي ‌اجتماع‌را به ‌فساد و انحراف‌مي‌کشاند. موسيقي ‌مخصوصاً در محافل‌مختلط ‌و به‌ويژه در صورتي که ‌خواننده ‌زن ‌باشد، مهيّج ‌شهوت ‌و هوس‌است ‌. باعث ‌شهوت‌راني ‌و عشق ‌بازي ‌و اعتياد به آن ‌مي‌شود . جامعه‌را دچار گناه ‌و لغزش‌هاي ‌فراوان ‌مي‌کند.
3ـ بزرگ ترين ‌ضرر موسيقي‌هاي مبتذل و لهوي دوري ‌از خدا است‌.
اساس ‌سعادت ‌ياد خدا است‌که ‌ماية‌حيات ‌و اطمينان ‌قلب ‌مي‌شود. کارهاي‌غفلت‌آور در اسلام ‌ناروا قلمداد شده ‌؛ موسيقي ‌و غنا و رقص‌و مجالس‌لهو و لعب‌نقش‌مؤثري ‌در غفلت‌از خدا دارد. واضح‌است‌که ‌اسلام‌چيزي ‌را بدون ‌جهت‌حرام ‌نمي‌کند . آن‌نوع ‌موسيقي‌چون ‌از جهات‌مختلف ‌زيان ‌بخش‌است‌، در اسلام‌تحريم‌شده است‌.
مسعده‌بن ‌زياد مي‌گويد: در خدمت ‌امام ‌ششم‌بودم ‌که‌شخصي‌گفت‌: در همسايگي ‌من ‌کساني ‌هستند که‌کنيزهاي ‌آوازه‌خوان‌و موسيقي دان ‌دارند .گاه‌و بيگاه‌مي‌خوانند و مي‌نوازند. گاهي‌که‌براي ‌کاري ‌به ‌طرف‌ديوار خانه ‌آنان‌مي ‌روم‌، اندکي توقف ‌مي‌کنم ‌تا آواز آن‌ها را بهتر و بيش تر بشنوم‌! حضرت‌فرمود: ديگر اين‌ کار را تکرار مکن‌.(3)
پيامبر(ص‌) فرمود: " خدا مرا به‌رسالت ‌بر انگيخته است‌تا براي ‌مردم‌جهان ‌رحمت ‌باشم ‌. آنان ‌را به‌سوي‌سعادت‌راهنمايي ‌کنم‌. خدا فرمان ‌داده ‌که ‌آلات ‌موسيقي ‌را محو کنم‌. کارهاي‌جاهليّت ‌را براندازم.‌(4)
اگر انسان‌خود را در وادي ‌موسيقي‌هاي ‌مهيّج ‌و مطرب ‌و رقص ‌و پاي‌کوبي ‌بياندازد، کم‌کم ‌از خوبان ‌و خوبي‌ها فاصله‌مي‌گيرد.
از تلاوت‌قرآن‌، رفتن‌به‌مساجد، خواندن ‌نماز و دوستان ‌صالح‌ فاصله ‌مي‌گيرد. به ‌حدّي ‌مي‌رسد که‌اصلاً از خوبي‌ها بدش‌مي‌آيد . بد و بدي‌ها را دوست ‌مي‌دارد و همواره ‌با آن‌ها همراه ‌مي‌شود.
بدترين آثار منفي خانوادگي موسيقي که تجربه آن را نيز ثابت کرده آن است که غيرت ناموسي را در مردان و عفت و حيا را در زنان از بين مي برد.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي نوشت ها:
1.آيت الله خامنه اي، استفتاآت، سوال1127و1139.
2. آيت الله بهجت ،استفتاآت ،ج4 ،سوال 63010؛ کتاب احکام موسيقي(مطابق بااحکام 10 تن از مراجع عظام تقليد، (جزوه در باره موسيقي) نشر کانون قرآني - فرهنگي وليعصر(عج)؛ سؤال تلفني از دفتر آيت الله گلپايگاني.
3. بيست‌پاسخ‌، مؤسسه‌در راه‌حق‌.
4. همان‌‌‌.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

می خواستم بدونم که دانلود کردن حلال است یا نه؟واگر دانلود ان چیز رایگان باشد و یا رایگان نباشد چگونه است؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
دانلود کردن نرم افزار بدون اجازه توليد کننده نرم افزار، در صورتي که مر بوط به داخل کشور باشد ،بنابر احتياط واجب جايز نيست. اما اگر مربوط به خارج از کشور باشد، تابع مقررات است (1).
با توجه به اينکه ظاهرا جمهوري اسلامي با هيچ کشوري در مورد حفظ حق کپي رايت ، قرار داد و قانوني ندارد، دانلود کردن نرم افزارهاي خارجي به نظر رهبري اشکال ندارد.
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي، اجوبت الاستفتاء، سؤال1342 و 1343.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام باخانم بیوه ای آشناشدم.ولی ایشان میفرمایدمن بالفظ صیغه مشکل دارم ولی قلبامن رامیخواهدوبعنوان همسرموقت قبول دارد.آیامیشودبدون خواندن صیغه موقت نه بطورفارسی ونه بطورعربی باایشان رابطه داشت؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
جايز نيست .تا صيغه با شرائطش خوانده نشود، ارتباط شما با او حرام است .( 1)
پي نوشت:
1 . توضيح المسائل مراجع ،مساله 2363 .

من دختر مجردی هستم با 26 سال سن، حدود 2 ماه پیش یک مرد متاهل (از همکاران اداره) که انسان با شخصیتی است به بنده ابراز علاقه نمودند و خواستند که یک رابطه دوستی سالم و پاک داشته باشیم من اولش خیلی مقاومت کردم ولی هر روز همدیگر را می دیدیم و بعد از مدتی من هم تسلیم شدم و درخواست دوستی را به سه شرط پذیرفتم: اول خواستم خیلی مواظب همسرشون باشند که خدای نکرده دلشکسته نشوند دوم هروقت خواستم ازدواج کنم همه چیز را فراموش کند و سوم مراقب همکارای دیگر در اداره باشند که متوجه نشوند ولی الان پس از 2 ماه که من واقعا وابسته شدم ناگهان همسر ایشان از طریق SMS هایی که فرستاده می شد فهمیدند که ایشون با کسی در ارتباط است و ایشون وقتی به من گفتند من خیلی ناراحت شدم و خواستم که همه چیز را تموم کنیم و ایشون هم قبول کردند، ظاهرا ایشون دارند تلاش می کنند که همه چیز را فراموش کنند ولی من خیلی از نظر روحی لطمه دیدم و نمی تونم حرفها و نگاه های ایشون را فراموش کنم ولی از طرف دیگر چون واقعا به حریم خانواده اعتقاد دارم نمی خواهم همسر ایشون لطمه ببینه، خواهش می کنم کمکم کنید که چه کار باید بکنم تا بتونم همه چیز را فراموش کنم در صورتیکه هر روز از صبح تا غروب در اداره همدیگر را می بینم و صدایش را می شنوم. با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
براي اينکه به پاسخ مناسب خود برسيد به توضيحات زير دقت فرماييد:
بهتر بود قبل از اينکه اين روابط و قرار ها با طرف مقابل اتفاق مي افتاد ،با مشاوره اي صحبت مي کرديد. در مورد شرط دوم ما انسان هاي مانند ماشين نيستيم که هر طوري که تنظيم شود ،طبق برنامه پيش برود . تا کنون هيچ روان شناسي و رفتار شناسي نگفته است که دو انسان با توجه به جذابيت ها و نقاط مشترک و نيازهاي انساني دچار وابستگي نشوند . بنابراين اصلا نمي توان گفت که فردي با جنس مخالف ارتباط داشته باشد ،ولي وابسته نشود.پس شرط دوم به هيچ وجه قابل تحقق نيست. اما براي آسيب ها و مشکلات و شوک رواني که به دليل اين رابطه غير منطقي و نامناسب ايجاد شده ، راهکارهاي زير را مطالعه کنيد و اقدام عملي کنيد:
1- سعي کنيد در بيرون هيچ آثاري از ايشان را جلوي ديد خود نداشته باشيد مانند عکس ، شماره تلفن و يادگاري ها و... را محو کنيد. سعي کنيد زمان رفت و آمد خودتان را طوري تنظيم کنيد تا ايشان را در اداره نبينيد . فکر خودتان را طوري مديريت کنيد . به هيچ وجه سعي نکنيد حضور يا عدم حضور ايشان را در اداره پيگيري کنيد . اگر نتواستيد ،محل کار خود را تغييربدهيد، زيرا ارزش زندگي آينده شما بالاتر از از دست دادن شغل است.
2- افرادي که در وضع شما قرار دارند ، به هيچ وجه نقاط منفي و بدي ها و آسيب هايي را که از طرف مقابل متحمل شدند نمي بينند . به همين دليل علاقه و وابستگي آن ها ثابت مي ماند .
بنابراين ليستي از نقاط منفي ايشان که عدم پايبندي و تعهد نسبت به همسر خود، وابسته کردن شما به خودشان بدون آينده نگري و ارزيابي دقيق و... را بنويسيد . هر روز مرور کنيد تا نگرش تان نسبت به ايشان منطقي تر شده و احساس ناراحتي از ايشان ايجاد شود.
3- در باره امتيازات جدايي و خوبي هاي جدا شدن از ايشان نيز فکر و سعي کنيد با خوشحالي از اين که روابط را با ايشان ادامه نداده ايد ، مطالبي را ياد داشت کنيد مثلاً نداشتن احساس گناه و عذاب وجدان نسبت به همسر ايشان، دخيل نبودن در بي حوصلگي هاي ايشان در کنار همسرشان زيرا هنگام ارتباط با شما و تخليه هيجاني ،ديگر حال و حوصله صحبت با همسر خود را نداشته ، باعث کمبودهاي عاطفي در همسر خود مي شود که بعد از قطع رابطه ديگر شما مديون ايشان نيستيد.
4 - در حال حاضر اقدام به ازدواج نکنيد تا سلامت كامل رواني را به دست آوريد . پس سعي کنيد حداقل دو ماه با انجام اين تکنيک ها افکار و تصاوير مربوط به ايشان را از ذهن تان پاک کنيد ، به حدي که اصلاً تصوير ذهني ايشان را به خاطر نياوريد. بعد هم حتما با يک مشاوره براي کمک به يک ازدواج عاقلانه کمک بگيريد.
5- سعي کنيد بدون خود سرزنشي و مقايسه ، نقاط مثبت و خوبي هاي خودتان را فراموش نکنيد . با نوشتن و مرور و ناديده و بي ارزش نکردن آن ها به آينده خوشبين و اميدوار باشيد.
6- انجام کارهايي مانند ورزش هاي دست جمعي ، تعاملات اجتماعي ، سرگرمي و تفريح و پرهيز از تنهايي بسيار مفيد هستند.
7- ساعات و لحظاتي که ارتباط داشته ايد ، بسيار وسوسه برانگيز خواهند بود ، مانند معتادي که ترک کرده، مکان و زمان هاي مصرف در روزهاي اوليه وسوسه انگيز بوده ، ممکن است رفتاري مانند عصباني شدن و تحريک پذيري و... زياد باشد. بنابراين بايد با تغيير موقعيت فيزيکي و سر گرم شدن به کاري که عمدا در اين ساعات در نظر خواهيد گرفت و با آرام سازي ذهني سعي کنيد با وسوسه ها مبارزه کنيد.
8- هنگام هجوم افکار و تصاوير ايشان در ذهن بدون پرورش و فکر کردن مکان را ترک کرده ،توجه و تمرکزتان را به چيزي جلب مي کنيد ، مثلا با قطع کردن افکار مشغول گفتگو با فردي شويد. با عجله از آن مکان را ترک کنيد. با روشن کردن تلويزيون سعي در تمرکز ديداري و شنيداري نسبت به نوع برنامه و حتي نوع لباس هاي مجريان و بازيگران و اسامي آن ها شويد.
9- با افکار منفي و مأيوس کننده مبارزه کنيد . پيش بيني منفي نسبت به آينده نداشته باشيد.
10 - شايد هفته اول به دليل درگير شدن با افکار دچار نوعي استرس شويد ، ولي به مرور زمان افکاري که عادت داشتند ، هميشه و همه جا بدون اراده شما وارد ذهن تان شوند، حال تان را بگيرند، اما با تکنيک هاي شما افکار منفي خارج شده و افکار جديد جايگزين مي شود و در هفته هاي دوم و سوم افکارتان يکدست شده و تعارضي احساس نخواهيد کرد.

سلام خسته نباشید من یک دانشجوی رشته کامپیوتر و نیاز به سیستم عامل و نرم افزارهای گوناگون هستم و این نرم افزارها و سیستم عامل هیچ کدام اصل نیستند و همه آنها کپی شده می باشند و بدلیل قبول نداشتن کپی رایت نرم افزار در ایران هیچ نسخه اصل پیدا نمی شود و باید از کشور دیگر خریداری شوند من هم دسترسی به کشور دیگر ندارم و آشنایی هم ندارم که پست کند خلاصه من با این نرم افزارها و سیستم عامل در آیند نزدیک باید کسب درآمد کنم چاره ای هم بجز استفاده از این سی دی و دی وی دی های کپی شده ندارم البته همه جا در ایران از همین ها استفاده می کنند . من می دانم که کارم اشتباه می باشد حالا من باید چیکار کنم؟؟؟ مثال ==> ویندوز 7 اصلی 280 دلار و در ایران با کلیه نرم افزارها 6000 تومان می باشد. خوهش می کنم به سوال من جواب دهید چون واقعا نیازمند جوابم. ممنون

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به نظر حضرت آيت الله مکارم شيرازي حق امتياز محترم است . بدون اجازه صاحب امتياز تکثير سي دي جايز نيست. بعد از تکثير هم خريد آن جايز نيست(1).بنابراين استفاده از نرم افزار هاي خارجي بدون مجوز مانند داخلي اشکال دارد، ولي نرم افزار يا کتاب يا هر آثاري ديگري که توليد کننده آن ها کشورآمريکا و يا اسرائيل باشند ،چون اين دو کشور در حال جنگ با اسلام هستند، کپي کردن و تکثير آن ها و يا خريدن کپي شده آن ها و استفاده از آن ها اشکالي ندارد. هم چنين تکثير و کسب و درآمد با اين نرم افزارها اشکال ندارد.(2)
نسبت به نرم افزارهايي که غير از کشور امريکا و اسرائيل باشد و اصل آن ها در ايران وجود نداشته باشد، ضرورت براي استفاده از آن ها باشد،
استفاده از کپي رايت شده اين نوع نرم افزار اشکال ندارد(3)
پي نوشت ها:
1. آيت الله مکارم ،استفتاآت ،ج3،س1547و1548.
2. استفتاءات از حضرت آيت الله مکارم شيرازي، ج3،ص556 ،سؤال 1550.
3. سؤال تلفني (7840001-0251) از دفتر آيت الله مکارم شيرازي.

با سلام و احترام. آيات و سوره هاي مغربي اصولا چه هستند؟آيا اصلا چنين چيزي وجود دارد يا از مخترعات ارباب تسخير وعلوم غريبه هستند؟ چرا به اين سوره ها مغربي ميگويند؟آيا واقعا آثاري كه براي آنها گفته شده حقيقت دارد؟ ضمنا اين سوره هاي مغربي با اصل تحريف نشدن قرآن قابل جمع است؟بند به بند شرح بفرماييد.باتشكر

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
با مراجعه به اينترنت معلوم شد چيزي به نام "آيات مغربي" ساخته و پرداخته شده است، مثل يس مغربي،فيل مغربي،توحيد مغربي، حمد مغربي، آيت الکرسي مغربي ؛ بعد در توضيح گفته شده:
درست آن "مقرّبي" است، زيرا ارباب طلسم و ورد و افسون که اين آيات را ساخته و پرداخته اند، در بين آيات، دعاها و ذکر ها و آيات ديگر را مي خوانند و نام هاي ملائکه مقرب را مي برند و به آن ها متوسل مي شوند.
البته ارباب طلسمات براي اين دعاها و آيات و سوره هاي اختراعي، آثار و خواص بسيار برشمرده اند . متاسفانه جامعه متکي بر جهل و خرافه و شعار هم به اين ها بهاي زياد مي دهد.
دعا و عبادت بايد از جانب خدا و پيامبر و جانشينان پيامبر رسيده باشد .اين دعاها و آيات ترکيبي و تلفيقي همه ساخته دست افرادي است که به علوم غريبه و ممنوعه و...اشتغال دارند و هيچ کدام اين ها از معصوم نرسيده است.
شناخت ملائکه مقرب فقط با تعليم خدايي ممکن است . بشر به خودي خود راه ورود به اين حوزه را ندارد . بايد فقط با استناد به سخن قطعي پيامبر و امام و با استناد به روايات معتبر، ملائکه را معرفي کنيم و نام ببريم . اجازه توسل به آن ها بايد از جانب خدا و پيامبر رسيده باشد و اين دعاها هيچ کدام سند معتبر از معصوم و مبناي شرعي و ديني محکم ندارند. اين نام ها و اين ملائکه در کدام حديث معتبر معرفي شده اند؟ در کدام حديث معتبر چنين ذکر و دعا و وردي از جانب معصوم وارد شده است؟
هر کس در دين خدا و عبادت و دعا، به ساخته هاي ديگران رو آورد، تکذيب خدا کرده ، به بدعت گذاران ميدان داده و... ميدان را براي تحريف گران و خرافه سازان و دشمنان شناخته و ناشناخته دين آماده نموده است.
البته اين آيات تلفيقي با سالم بودن قرآن از تحريف منافات ندارد ،زيرا بافندگان اين آيات و سوره ها آن ها را به عنوان قرآن ارائه نکرده و کسي هم آن ها را به عنوان قرآن تلقي ننموده است.

صفحه‌ها