پرسش وپاسخ

 

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم : همانا برترى عالم بر عابد ، همچون برترى خورشيد است بر ستارگان و برترى عابد بر غير عابد ، همانند برترى ماه است بر ستارگان . بحار الأنوار : 2 / 19 / 49 منتخب ميزان الحكمة : 396

 

پرسش 1:
درآمد شبه ناک شرح
اگر به شما پيشنهاد کاري شود که اطلاعات فروش افراد را به صورت غير واقعي ثبت کنيد تا آنها ماليات کمتري پرداخت کنند . آيا اين درآمد حرام است؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي باسلام و تشکر .
عمل کردن به قانون جمهوري اسلامي لازم است . تخلف از قوانين و مقرراتي که به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيده باشد و رعايت نکردن آن اختلال در نظام جامعه به وجود بياورد جايز نيست. فتواي مراجع نيز برعدم جواز تخلف از قانون مي باشد.ضمناً رعايت قوانين هرکشور در همان کشور الزامي است. بنا بر اين اگر اطلاعات فروش فروشگاه را به صورت غير واقعي ثبت کنيد تا کمتر گزارش کنيد ، برخلاف قانون و خلاف مقررات است وجايز نيست . در آمد از اين راه حرام مي باشد . ( 1 )
پي نوشت :
1 . سؤال تلفني از دفتر آيات عظام سيستاني و رهبري .

 

امام باقر عليه‏ السلام : عالمى كه از علمش بهره برد، برتر از هفتاد هزار عابد است . الدعوات : 62 / 153 منتخب ميزان الحكمة : 398

 

پرسش 1:
با توجه به سفارش اهل بيت به کم خوري و عمل به آن چگونه از نيروي بدني خوبي برخوردار بوده اند مانند امام علي ؟

پاسخ:
سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
فرهنگ غذايي اسلام غني‌ترين دستور غذايي را براي بشر رهنمون کرده است.
يکي از بهترين دستورهاي خداوند در قرآن و پيشوايان اسلام مربوط به مقدار خوراک مي‌باشد.
خدا مي‌فرمايد: «کلوا واشربوا ولا تسرفوا».(1)
مشاهده مي‌کنيم که در اين آيه دستور به خوردن و آشاميدن داده است ولي در آخر آيه با نهي کردن از اسراف و زياده‌روي در خوردن، از پرخوري نهي نموده است و يا در جاي ديگر مي‌فرمايد:
«کلوا مِن طيّبات ما رزقانکم؛(2) از نعمت‌هاي پاکيزه بخوريد».
پيشوايان اسلام نهي از خوردن نفرمودند و خود از نعمت‌هاي خداوند بهره‌مند مي‌شدند، اما دستور بهداشتي مبني بر کم‌خوري را در رژيم غذايي انسان بيان داشتند.
کم‌خوري غير از نخوردن و پرخوري است.
نخوردن مايه ضعف و ناتواني جسمي است همان گونه که پرخوري نيز موجب مريضي‌هاي بسياري است.
اينکه پيشوايان معصوم ما توصيه به کم‌خوري دارند و فرموده اند قبل از سير شدن دست از غذا بکشيد ، جهت فوايد بسيار آن مي‌باشد.
اميرالمؤمنين مي‌فرمايد:
«من قلّ طعامه قلّت آلامه؛ هر که خوراکش کم باشد، دردهايش کمتر است».(3)
با آنکه حضرت مي‌فرمايد کم‌خوري ماية گرامي داشتن بيشتر خويش است و سلامت را بيشتر استمرار مي‌بخشد.(4)
فوايد بسيار کم‌خوري امروزه بر همگان روشن شده و نتيجه تحقيقات دانشمندان در مورد انسان‌ها قابل ملاحظه است، نظير آن که مي‌گويند کم‌خوري موجب طول عمر مي‌شود يا آن که موجب مي‌شود مغز بهتر کار کند و حافظه را تقويت مي‌کند .
بنابر اين توانايي و قدرت انسان بستگي به حجم غدا ندارد تا هرچه خوراکش بيشتر باشد، توانايي او بيشتر باشد. چه بسا انسان‌هاي کم‌خوراک و لاغر داراي بدن ورزيده و قدرت بسيار باشند.
امير المؤمنين عليه السلام بيشتر غذاهاي ساده مي‌خوردند. با توجه به روايات شدت سادگي خوراک حضرت مربوط به دوران حکومت حضرت است ،نظير آن که مي‌فرمود:
اگر مى خواستم ، مى دانستم چگونه عسل پالوده و مغز گندم، و بافته ابريشم را به كار برم. ليكن هرگز هواى من بر من چيره نخواهد گرديد، و حرص مرا به گزيدن خوراك ها نخواهد كشيد. چه بود كه در حجاز يا يمامه كسى حسرت گرده‏ نانى برد، يا هرگز شكمى سير نخورد، و من سير بخوابم و پيرامونم شكم هايى باشد از گرسنگى به پشت دوخته، و جگرهايى سوخته. يا چنان باشم كه گوينده سروده: درد تو اين بس كه شب سير بخوابى و گرداگردت جگرهايى بود در آرزوى پوست بزغاله؟
آيا بدين بسنده كنم كه مرا اميرمومنان گويند، و در ناخوشايندهاى روزگارشريك آنان نباشم يا در سختى زندگى نمونه‏اى برايشان نشوم؟ مرا نيافريده‏اند، تا خوردني هاى گوارا سرگرمم سازد، چون چارپاى بسته كه به علف پردازد، يا آن كه واگذارده است و خاكروبه‏ها را به هم زند و شكم را از علف هاى آن بينبارد، و از آنچه بر سرش آرند ، غفلت دارد، يا مرا وانهند يا به بازى سر دهند يا ريسمان گمراهى راكشان باشم و يا بيخودانه در سرگرداني ها گردان، و چنان بينم كه گوينده شما بگويد: اگر پسر ابوطالب را خوراك اين است، ناتوانى او را از كشتن هماوردان بنشاند، و از جنگ با دلاور مردان بازماند. بدانيد درختى را كه در بيابان خشك رويد، شاخه اش سخت تر بود، و سبزه‏هاى خوش نما را پوست نازك تر، و رستني هاى صحرايى را آتش‏افروخته‏تر، و خاموشى آن ديرتر(6)
باز اگر به روايات که در مورد غذاي حضرت اميرالمؤنين است، نگاهي بيندازيم، به موارد چون نان ،روغن، خرما، شير، گوشت، سبزي و غيره برخورد مي‌کنيم.(5)
کم‌خوري و غذاي ساده خوردن به اين معنا نيست که نيازهاي بدن تأمين نشود، نان، خرما و شير بيشترين نيازهاي بدن را تأمين مي‌کند.
امير المؤمنين عليه السلام از همه اينها مصرف مي‌نمودند اما نه آنکه همة موارد را در يک سفره و در يك وعده تناول نمايند بلکه هر يک از اين غذاها را در يک وعده غذايي ميل مي‌فرمودند. از پرخوري که امروزه به آن مبتلا هستيم پرهيز داشتند.
قدرت و توانايي بيش از حد حضرت موهبت خدادي بود و اين هم در اثر کم‌خوري‌ها و توجه به فقرا، بي‌نوايان و ايتام بود ،همان گونه که آيات سوره دهر گواه بر آن است .حضرت نيز اين مطلب را هنگام کندن در قلعة خيبر بيان فرمود که به قدرت الهي در قلعه خيبر را کندم و آن را مثل يک سپر روي دست خود قرار دادم.(7)

پي‌نوشت‌ها:
1. اعراف (7) آيه 31.
2. بقره (2) آيه 171.
3. غرر الحکم، ح 4809.
4. همان،‌ح 6819.
5.نهج البلاغه ،سيد جعفر شهيدي، ص 318
6. موسوعة الامام علي، حديث 4568، 4564، 4570؛ بحار، ج 41، ص 148.
7. بحار ،ج21، ص21.

سلام. با عرض خسته نباشید می خواستم بدونم این سایتهایی که نرم افزارهای روز و با قیمت بالا رو برای دانلود با کرک می زارن ، آیا حق نویسندگان اون برنامه رو پایمال نکردند و اگر تا کنون من از این مدل نرافزارهای مجانی استفاده کردم تکلیف حقی که به گردن من هست چیست ؟ بعضی از این نرم افزارها مثل فتوشاپ CS5 بالغ بر999 دلار قیمت دارن که به صورت کاملا مجانی برای دانلود می زارن . خواهشن منو راهنمایی کامل بکنید .

با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
به نظرآيت الله سيستاني، شکستن قفل نرم افزار ها و تکثير و رايت آن ها بدون اجازه توليد کننده نرم افزارها درصورتي که خلاف قانون و مقررات باشد حرام است، لکن اگر کسي قفل آن ها را بشکند و تکثير کند، هرچند مرتکب حرام شده است، ولي استفاده از آن ها و يا پولي که از اين راه به دست مي آورد ،حلال است.(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني )7741415-0251) از دفتر آيت الله سيستاني.

با سلام و عرض خسته نباشيد طي مشرف شدن به حج عمره و عتبات عاليات خواب اشخاص همسفر را ديدم كه گويي نشان دهنده صالح يا گناه كاري انها بود حال ميخواستم بدانم با توجه به اين كه اين خواب ها را در مكه و مدينه يا كربلا و نجف ديدم ايا وظيفه اي در مقابل خدا و اين اشخاص دارم و بايد به انها از خوابي كه ديدم اطلاع دهم ؟ با تشكر

پاسخ: با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
مركز ملي پاسخگويي ديني تخصصي در زمينه تعبير خواب ندارد . اين مرکز فقط به سؤالات و شبهات اعتقادي، قرآني، تاريخي و فقيهي پاسخ مي‌دهد و از تعبير کردن خواب معذور است. اساساً خواب ديدن (چه خوب باشد و چه بد) براي انسان حجت نيست، هر چند اين خواب ها را در مكه و مدينه يا كربلا و نجف ديده باشيد. درخواب ديدن عواملي نقش دارد، مانند خصوصيات روحي و اخلاقي بيننده خواب، محيط زندگي، عوامل تأثيرگذار در روحية شخص و...
در خصوص اطلاع به كساني كه خواب در مورد آن هاست ، وظيفه اي نداريد.

اينجانب دريكي از روز هاي ماه مبارك رمضان بر اثر جهل و ناداني مرتكب عمل حرامي شده ام كه روزه ام را باطل كرد حال مي خواستم ببينم قضاي آن چند روز است و چه مقدار بايد كفاره بدهم در ضمن زماني مرتكب ايت عمل شده ام كه 17 سال داشته ام

پاسخ:
با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
در فرض سؤال که با کارحرام روزه خود را باطل کرده ايد، علاوه بر قضاي آن روز، بنابر احتياط واجب كفاره جمع بايد بدهيد ،يعنى بايد دو ماه روزه بگيريد و شصت فقير را سير كنيد ، يا به هر كدام آن ها يك مد كه تقريبا ده سير (750 گرم) است، گندم يا جو يا نان و مانند اين ها بدهيد . چنانچه هردو مورد ممكن نباشد، هر كدام آن‌ها كه ممكن است، بايد انجام دهيد.(1)
چنانچه قدرت دوماه روزه گرفتن نداشته باشيد و توانايي مالي هم نداشته باشيد، هر وقت توانايي پيدا کرديد، بايد کفاره آن را بدهيد. اگر هيچ وقت توانايي مالي پيدا نکنيد، براي هر روز استغفار کنيد و از خداوند طلب بخشش کنيد (2)
پي نوشت ها:
1 . آيت الله بهجت، توضيح المسائل، مسأله 1332.
2. آيت الله بهجت، استفتائات، ج2، مسأله 2905.

توضیح بیشتر آنکه آیا انسان در پذیرش دین مختار است ؟ و اینکه به انسانی که اقوال را شنیده و بهترین آنها را برمیگزیند بشارت می دهد آیااین موضوع برای تحقیق در دین هم صدق می کند؟

پاسخ:
با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
يك بار ديگر اين سوال را براي ما ارسال كرده ايد و جواب رابراي شما ارسال كرده ايم . دوباره همان سوال را تكرار كرده ايد. لطفا از ارسال سوالات تكراري خودداري كنيد .همان پاسخ را براي شما ارسال مي كنيم.
اجبار و اكراه در پذيرش دين نيست. دين بايد با اختيار و انتخاب خود شخص صورت گيرد. اصولاً دين به عنوان يك مقوله ايماني و قلبي چيزي نيست كه اجبار پذير باشد . اگر در آيه دقت كنيد، متوجه مي شويد كه‌ با زبان نفي سخن گفته، نه نهي، يعني فرمود: در دين اجبار نيست، نه اينكه نبايد اجبار كرد، يعني اجبار پذير نيست، نمي توان كسي را به زور انسان معتقد و مومن كرد، چون مربوط به اعتقاد و دل او و انتخاب او مي شود.
اما دين پذيرفته نزد خدا فقط اسلام است، يعني فقط دين حق مورد پذيرش خدا است.
مثل آن است كه بگويد انسان ها در انتخاب نيك و بد اختيار دارند. انسان مي توان راه درستي و پاكي را انتخاب، يا راه گمراهي و ضلالت و گناه را برگزيند. هيچ كدام اجباري نيست، اما خدا فقط نيكي و خوبي را مي پذيرد و مورد قبول است. خداوند فقط به نيكوكاران پاداش مي دهد.‌ اين دو با هم تناقض دارند؟ خداوند راه هدايت و ضلالت را معرفي و به انسان ها نشان داده و دستور و فرمان به سوي هدايت كرده، اما انسان ها را در انتخاب راه آزاد گذاشته كه هر كدام را بپذيرند و هر راه را خواستند، بپيماند، اما به آن ها فرمود كه تنها نيكوكاران و شاكران را پاداش مي دهد . همين موضوع در مورد دين حق و باطل نيز هست. اجباري بر پذيرش حق نيست، اما تنها حقيقت نزد خدا پذيرفته است. اين دو اصلاً با هم تناقض ندارند.
بنابراين آزاد بودن انسان‌ها در پذيرش دين، يعني اختيار داشتن در انتخاب دين حق و باطل، يا خوب و بد. بدين معنا که راه انسان براي انتخاب باز است و انسان مجبور نيست، اما در عين حال حکم خدا اين است که راه حق را برگزينند و از باطل دوري کنند؛‌ بنابر اين بين اين دو آيه هيچ گونه تعارضي وجود ندارد؛ زيرا عدم اجبار بر پذيرش دين خاصي، دليل بر حق بودن تمام اديان و مسلک‏ها نمي‏باشد، بلکه دليل بر احترام به آزادي انسان در انتخاب دين و حق انتخاب آزاد و ثمربخش نبودن اجبار در گرايش به دين خاص مي‏باشد، نه به معناي درست بودن هر گونه انتخاب انسان.
از سوي ديگر، حق بودن اديان و شريعت‏ها در طول تاريخ، دليلي بر حقيقت‏جو بودن پيروان آن‏ها، پس از ظهور شريعت کامل‏تر و تجلي آشکارتر حق نخواهد بود.
بنابراين، حقيقت جوي واقعي کسي است که به تمام مظاهر حق در طول تاريخ ايمان داشته باشد و به کامل‏ترين شريعت عمل کند. "مسلمان حقيقي" در طول تاريخ کسي است که به پيامبر عصر خود و تمام پيامبران پيشين ايمان داشته باشد و در برابر آخرين شريعت و فرمان‏هاي خداوند "تسليم" باشد. (اين مطلب به استناد به آيه‏ 285، سوره‏ بقره تأييد مي‏شود) براي توضيح بيش‏تر به نقل آن‏چه مرحوم شهيد مطهري در اين‏باره گفته (1)مي‏پردازيم:
"درست است که در دين، اکراه و اجباري نيست( لا إِکراهَ فِي اَلدِّينِ) ولي اين سخن به اين معنا نيست که دين خدا در هر زماني متعدد است و ما حق داريم هر کدام را که بخواهيم انتخاب کنيم. چنين نيست، در هر زماني يک دين حق وجود دارد و بس. هر زمان پيغمبر صاحب شريعتي از طرف خدا آمده، مردم موظف بوده‏اند که از راهنمايي او استفاده کنند و قوانين و احکام خود را چه در عبادات و چه در غير عبادات از او فراگيرند تا نوبت به حضرت خاتم‏الانبياء رسيده است.
در اين زمان اگر کسي بخواهد به سوي خدا راهي بجويد بايد از دستورهاي دين او راهنمايي بجويد.
قرآن کريم مي‏فرمايد: "وَ مَنْ يبْتَغِ غَيرَ اَلْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي اَلْآخِرَةِ مِنَ اَلْخاسِرِينَ(2) هر کس غير از اسلام ديني بجويد هرگز از او پذيرفته نشود و او در جهان ديگر از جمله زيانکاران خواهد بود".
اگر گفته شود که مراد از اسلام، خصوص دين ما نيست بلکه منظور، تسليم خدا شدن است پاسخ اين است که البته اسلام همان تسليم است و دين اسلام همان دين تسليم است ولي حقيقت تسليم در هر زماني شکلي داشته و در اين زمان، شکل آن، همان دين گرانمايه‌اي است که به دست حضرت خاتم‏الانبياء ظهور يافته است و قهراً کلمه‏ي اسلام بر آن منطبق مي‏گردد.
به عبارت ديگر، لازمه‏ تسليم خداشدن، پذيرفتن دستورهاي او است و روشن است که همواره به آخرين دستور خدا بايد عمل کرد و آخرين دستور خدا همان چيزي است که آخرين رسول او آورده است".
در نتيجه، اگر چه نبايد شريعت اسلام را بر پيروان اديان ديگر تحميل کرد امّا اين به معناي امضاي حقانيت اديان به موازات هم‏ديگر نيست بلکه بايد با گفت‏گو و تبليغ آنان را به سوي جلوه‏ي کامل حق، در اين عصر و زمان- يعني شريعت اسلام- دعوت کرد. روش پيامبر در صدر اسلام و ديگر امامان و بزرگان دين در طول تاريخ اسلام اين‏گونه بوده است.
در پذيرفتن شريعت اسلام هيچ‏گونه اجباري نيست و مسلمانان نبايد ديگران را مجبور سازند. اما عدم اجبار دليل بر حقانيت پيروان اديان ديگر نيست، بلکه اگر با آگاهي به حقانيت پيامبر اسلام، به انکار بپردازند و کفر بورزند، در "قيامت" جايگاه آنان در جهنم خواهد بود.
در قرآن مجيد مي‏خوانيم: "اِنَّ اَلَّذِينَ کفَرُوا مِنْ أَهْلِ اَلْکتابِ وَ اَلْمُشْرِکينَ فِي نارِ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها(3) کساني از اهل کتاب که به آن‏چه پيامبر اسلام آورده است( 4) کفر ورزيده‏اند و نيز مشرکان در آتش دوزخند و در آن همواره مي‏مانند".
از اين آيه‏ به خوبي آشکار مي‏شود که مراد از آياتي که پيروان اديان ديگر را اهل نجات دانسته‏اند(5) يقيناً منکران حقانيت اسلام و صف‏آرايان در مقابل شريعت اسلام نيستند، حتي چه بسا کساني که توانايي شناخت حقانيت اسلام را داشته‏اند ولي به آساني از کنار شناخت حق گذشته‏اند نيز در قيامت عذري نداشته‏باشند.
پيروان اديان الهي هم به حکم کتاب خودشان که در آن به آمدن پيامبر اسلام اشاره شده، نيز به حکم عقل که بايد به آخرين پيام الهي گوش فرا دهند، بايد دين اسلام را بپذيرند.
بنابراين کفار و پيروان ساير اديان الهي وظيفه دارند درباره دين خود و دين اسلام تحقيق کنند و دستورهاي اديان را با هم مقايسه کنند. پس از تحقيق دقيق و علمي، به حقيقت اسلام و حقانيت اين دين پي خواهند برد. حال اگر پس از تحقيق به اين نتيجه رسيدند که دين خودشان بر حق است و از طرفي به محتواي دين خود عمل کردند و بر کسي ظلم نکردند، چون حجت و دليل و برهان بر اعتقاد خود دارند، خداوند آنان را عذاب نمي‏کند، ولي اگر تحقيق نکردند و با لجاجت بر دين خود پاي فشاري کردند و با اين که احتمال مي‌دادند دين اسلام دين حقي باشد، به دنبال آن نرفتند، در وظيفه خود کوتاهي کرده، در نتيجه خداوند آنان را عذاب خواهد کرد.
شهيد مطهري(ره) در اين باره مي‏گويد: "اگر کسي در روايات دقت کند، مي‏يابد که ائمه(ع) تکيه‏شان بر اين مطلب بوده که هر چه بر سر انسان مي‏آيد، از آن است که حق بر او عرضه بشود و او در مقابل حق، تعصب و عناد بورزد و يا لااقل در شرايطي باشد که مي‏بايست تحقيق و جستجو کند، نکند اما افرادي که ذاتاً و به واسطه قصور فهم و يا به علل ديگر در شرايطي به سر مي‏برند که مصداق منکر و يا مقصر به شمار نمي‏روند، آنان در رديف منکران و مخالفان نيستند.
ائمه اطهار بسياري از مردم را از اين طبقه مي‏دانند. اين گونه افراد داراي استضعاف و قصور هستند و اميد عفو الهي درباره آنان مي‏رود.
وي از مرحوم علامه طباطبايي نقل مي‏کند: "همان طوري که ممکن است منشأ استضعاف، عدم امکان تغيير محيط باشد، ممکن است اين جهت باشد که ذهن انسان متوجه حقيقت نشده باشد و به اين سبب از حقيقت محروم مانده باشد".(6)
پي‏نوشت‏ها:‏
1. مجموعه آثار، ج 1 (عدل الهي).
2. آل‏عمران (3) آيه‏ 85.
3.‏ بينه (98) آيه‏ 6.
4. همان، آيه‏ 5.
5. مائده(5)آيه‏ 69.
6. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 1، ص 320 به بعد.

سلام من در نوجوانی واوایل سن بلوغ به عمره مشرف شدم و متاسفانه مقداری هم در انجام بعضی از احکام وسواس به خرج می دادم در طواف عمره به ابطال وضوی خود شک کردم و از انجایی که دران زمان وسواسی بودم این شک را جدی گرفتم با این حال نماز طواف را خواندم اما توجه زیادی به صحیح بودن ادای حروف نکردم و دوباره وضو گرفته و به فاصله ی کمی مجدد آن طواف را انجام دادم بعدا در این مورد از یک فرد روحانی سوال کردم که عمل من موردی دارد یا نه ؟ ایشان در پاسخ گفتند که همان طواف اول صحیح است و نیازی نبوده که مجددا ان را انجام دهید اما چون نماز بین دو طواف خوانده اید اشکالی ندارد . من اشاره ای به سر سری خواندن نماز نکردم و در مکه فرض را بر این گذاشتم که نماز را صحیح خوانده ام و عملم درست است اما چون وسواسی بودم در ایران شک وجودم را فرا گرفت و دوباره در صحت عمل شک کردم( که آیا این نماز صحیح بوده یا نه که کفایت کند) آیا چیزی به گردن من هست یا خیر؟ 2-از انجایی که خسته بودم تصمیم گرفتم طواف نسا را بعدا انجام دهم شب استراحت کردم و در خواب جنب شدم بعد از ان بول کردم و استبرا را انجام دادم (در ان زمان با شیوه ی درست استبرا آشنا نبودم )غسل کردم و بعد طواف نسا را انجام دادم و لی( شاید) 1 روز بعد متوجه اثری در لباس زیر خود شدم اما چون بول کرده بودم آن را منی ندانستم( با همان لباس طواف کرده بودم ) وطواف را درست فرض کردم اما بعد از خروج مکه شک شدیدا وجودم را فرا گرفت آیا عملی بر گردن من هست یا خیر ؟ اگر هست یا نیست در هر دو صورت ایا می توانم شخصی را اجیر کنم که به نیابت از من ازباب احتیاط طواف نسا را انجام دهد؟ چون در این مورد شدیدا دغدغه ی فکری دارم و فکر می کنم اگر این کار انجام شود از لحاظ فکری راحت تر می شوم البته اگر ضرری ندارد الان من معالجه شدم و رفتارم عادی و عرفی است و به تو صیه ی یک روانپزشک برای اطمینان این پرسش را از شما کردم.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
طواف و اعمال شما صحيح است و هيچ گونه نگراني نداشته باشيد . مي توانيد به فردي نيابت دهيد که براي شما طواف نسا را انجام دهد (1 )
پي نوشت:
1.تحرير الوسيله ،ج 1 ،ص 435 ،مساله 22 .

سلام.با تشکر از زحمات بی وقفه شما.حقیر جوانی هستم 23 ساله و اهل تبریز. در خانواده تقریبا دینی(کم رنگ)بزرگ شدم و پدر حقیر در سال 74 زمانیکه 8 سال داشتم دار فانی را وداع گفتند.بنده پس از گذراندن دوره راهنمایی پای به دوره حساس دبیرستان گذاشتم و ان را به پایان رساندم و در اخر سال با علاقه میخواستم رشته معارف اسلامی را انتخاب کنم ولی با اصرار و زور خانواده به رشته ریاضی که علاقه ای به ان نداشتم رفتم و متاسفانه تا به امروز موفق نیستم.و در ضمن که بعد سالها انتظار میخواستم وارد حوزه علمیه شوم که حوزه شرایط حقیر را قبول نکرد(به خاطر سن بالاو 10 واحد ناقص از دیپلم).الان این حقیر که طالب راهی هستم که راه سعادت و خوشبختیست و دین مبین اسلام همه را به ان سفارش کرده است. حقیر از شما عاجزانه خواهشمند است راهنمایی کاملی را مرقوم بفرمائید.

2پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
قبل از هر چيز بزرگي و بزرگواري روح معنوي شما را مي‌ستاييم . اميدواريم با تلاش بيش از پيش و تصميم گيري منطقي مسير زندگي سعادتمندي را پيش رو داشته باشيد.
هر چند حوزه علميه محيط مساعدتري براي كسب فضايل روحاني است، ولي چنان نيست كه در محيط ديگر نتوان بدان رسيد. راه رسيدن به سعادت و خوشبختي که دين مبين اسلام همه را به آن سفارش کرده است ، بيش از هر چيز به عزم و همت و اراده جدي شما و عنايات حق تعالي بستگي دارد، نه به محيط.
بهشت و قرب و رضوان الهي فقط براي کساني نيست که دروس حوزه را مي خوانند. حتي تحصيل رضايت الهي به سواد و علم بستگي ندارد بلکه در گرو ايمان و عمل صالح و انجام واجبات و ترک محرمات است. علم و معرفت چون چراغي براي روشن نمودن راه است. براي كسب معرفت الهي لازم نيست كه حتماً به حوزه وارد شد، يا درس­هاي حوزه را فرا گرفت، بلكه معرفت الهي از راه­هاي متعدد حاصل مي­شود . علم در واقع نوري است كه در قلب انسان روشن مي­شود و راه را به انسان نشان مي­دهد. مي توان با ترسيم اهداف عالي و ارزشمند در علوم به مراتب بالاي کمال انساني دست يافت.اگر قصد خود سازي و غني سازي وجودي خود را داريد، امروزه تمام دروس حوزه از طريق اينترنت ، سي دي ، راديو معارف و... پخش مي شود. مي توانيد از آن ها استفاده کنيد يا به صورت غير حضوري از دروس حوزه استفاده کنيد .
در مورد تحصيل به صورت غير حضوري ،مى توانيد با مراجعه به مدرسه علميه شهرستان خود يا مراجعه مستقيم به بخش پذيرش حوزه علميه قم در مدرسه دارالشفا با شرايط ثبت نام مطلع شويد. هم چنين با تلفن بخش پذيرش مركز مديريت حوزه علميه قم 7740966 و 7740971 کد 0251 تماس حاصل کنيد يا با مراجعه به سايت هاي حوزه در اينترنت ، از شرايط آن آگاه شويد

اگر مثلا2 ساعت بعد از اذان ظهر عادت ماهانه شويم ايابايد نماز ظهرمان كه نخوانديم قضا يش رابخوانيم؟

با سلام و تشكر از ارتباط تان با اين مركز
بايد نماز ظهر وعصر را قضا نمائيد .

آیا تمامی روایات نقل شده در اصول کافی و بهارالانوار معتبر و قابل استناد می باشد واگر اینگونه نیست این روایات چگونه دسته بندی شده اند و به چه طریقی از صحت یک حدیث یا روایت باید مطمعن شد ؟ نظر جمیع علما در این خصوص چیست ؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
کتاب بحار الانوار يک مجموعه حديثي است که هم در آن احاديث معتبر و هم احاديث ضعيف فراوان است . تلاش علامه مجلسي بيش تر بر اين بوده که ميراث حديثي شيعه را جمع آوري کرده و از نابودي در امان بدارد. در جمع آوري بحار الانوار، ايشان بيش تر در مقام يک محدث به جمع آوري احاديث همت داشته ،تا بعد از جمع آوري و در امان شدن از نابودي، به بررسي بيش تر آن ها پرداخته شود.
اما کليني در کافي هدفش جمع آوري احاديث نبوده، بلکه ايشان به عنوان يک عالم و فقيه و حديث شناس در مقام جمع آوري احاديث معتبر از نظر خودش بوده، هم چنان که کتاب هاي فقيه، تهذيب و استبصار اين گونه اند.
روايات کتاب کافي از نظر نويسنده اش همگي از اعتبار برخوردارند. البته درجه اعتبار آن ها يکسان نيست، ولي همه آن ها از حداقل اعتبار در نگاه نويسنده بر خوردار بوده اند.
از آن جا که هيچ کتابي جز کتاب خدا حق مطلق نيست و هر چه دست غير معصوم در جمع آوري آن دخيل بوده، باطل هم در آن يافت مي شود، کتاب کافي که معتبر ترين کتاب روايي شيعه است، با اين که روايات معتبر آن فراوان است، ولي نمي توان همه رواياتش را معتبر شمرد .
روايات به دو دسته تقسيم شده اند:
متواتر که احاديثي اند که ناقلان و راويان آن در هر طبقه آن قدر فراوان و متنوع اند که هر کسي کمي توجه کند، يقين مي يابد که ممکن نيست اينان همگي دست به دست هم داده باشند تا اين مطلب را به دروغ به پيامبر يا امام نسبت دهند . شنونده يقين مي يابد که حتما پيامبر در مواضع مختلف يا در جمع بسياري از مردم اين سخن را گفته که اين همه فرد از ايشان اين سخن را نقل کرده اند. روايات متواتر کم هستند.
روايات آحاد(خبر واحد) که يک يا چند نفر از معصوم نقل کرده اند و تعدادشان به حدي نيست که براي شنونده يقين به صدور ايجاد کند.
روايات واحد را از لحاظ اعتبار به چند دسته اصلي تقسيم کرده اند :
صحيح که همه راويان آن تا معصوم شناخته شده، مورد وثوق و شيعه هستند.
موثق که همه راويان شناخته شده و مورد وثوق اند ،گر چه بعضي شيعه دوازده امامي نيستند.
حسن که همه راويان شناخته شده و شيعه هستند و هيچ کدام هم ايرادي ندارند، ولي به حد وثاقت و مورد اطميناني نيستند.
ضعيف که هيچ کدام از موارد فوق نبوده و سند داراي ايرادي هست .
تقسيم بندي هاي ديگري نيز به اعتبار متن و سند وجود دارد که بايد به کتاب هاي علم حديث و درايه مراجعه کنيد.

صفحه‌ها