پرسش وپاسخ

با سلام احتراما مي خواستم بدونم دادن پول به كسي و دريافت 2% سود ماهيانه مشكل شرعي دارد يا خير؟ و اگر دارد به چه دليل و اگر ندارد به چه دليل ؟ كلا در مورد سود پول مي خواستم بونم با تشكر از سايت و راهنمايي شما پيشاپيش از بذل عنايت شما سپاسگزارم

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز :
دادن پول به کسي و دريافت 2% سود ماهيانه ربا است و ربا حرام است ( 1 ) شما مي توانيد براي رسيدن به سود شرعي حلال از عقود اسلامي بهره مند شويد از عقود اسلامي عقد مضاربه است و مضاربه آن است كه فرد يا افرادى سرمايه گذارى كنند . فرد يا افراد ديگرى با آن سرمايه كار كنند . درآمد آن را مطابق قراردادى ميان خود تقسيم كنند . هر كدام سهمى از آن را ببرند. ( 2 ). مي توانند درتعهدنامه و قرارداد قيد كنند كه علي الحساب ماهانه مبلغي را به صاحب پول بپردازد.
بنابراين هر كس بخواهد از پولش استفاده ببرد و نمي خواهد به كسي قرض الحسنه بدهد، بايد قرارداد مشخّص و معيّن ، چه با بانك و چه با غير بانك ببندد. بنا بر اين سودي که از طريق عقد مضاربه شرعي دريافت مي کنيد, اشکال ندارد .
فلسفه تحريم ربا :
آيات و رواياتي که دلالت بر حرمت ربا مي کند از اين قرار است .
اما آيات:
آيات متعددي در خصوص حرمت ربا وجود دارد. در برخي از آيات از ربا خواري به عنوان جنگ با خدا و پيامبر(ص) ياد شده است،(3) همانند سازي، بزرگي گناه را مي رساند، زيرا رباخواري سلامت جامعه را به خطر مي اندازد و توان اقتصادي كشور را در هم مي كوبد. از سوي ديگر رباخواري فرصت انديشه و عمل را از كارگر مي گيرد. او پيوسته در انديشه است كه هرچه زودتر، سود كلان رباخوار را فراهم سازد، تا برايش دردسر فراهم نسازد.(4) همچنين ربا نقش بنيادي در جلوگيري از قرض‌الحسنه كه سنت بسيار ارزشمندي است، دارد. بر همين اساس در آموزه هاي ديني از آن نهي شده است. در قرآن آمده است:‌"اي گروندگان به خدا، از خشم و عذاب خدا بپرهيزيد و از آنچه از ربا در دست شما مانده، بگذاريد و بگذريد، اگر ايمان آورده ايد. پس اگر باز نايستيد از ربا خواري، پس به جنگ خدا و رسول او برخاسته‌ايد...".(5) در آيه اي ديگر آمده است: "اي كساني كه ايمان آورده ايد ربا را چندين برابر سود و بهرة آسان ننگريد و مانند يك خوراك گوارا بر خود روا نداريد ... از خدا پروا داريد. باشد تا رستگار شويد. از آتشي بپرهيزيد كه تنها براي كافران آماده شده است".(6)
از اين آيه استفاده مي شود كه ربا خوار در نهايت در كاروان كافران، رهسپار دوزخ و درجايگاه ويژه جايگزين خواهد گرديد.(7)
اما روايات :
بر حرمت ربا در روايات تأكيد شده،(8) و از گناهان بسيار سنگيني به شمار آمده است، تا آن جا كه يك درهم به دست آمده از ربا، در حرام بودن مانند هفتاد بار زنا با محارم دانسته شده است. امام صادق(ع) فرمود: "درهم رباً - عندا الله أشدّ من سبعين زنية كلّها بذات محرم".(9) پيامبر فرمود: "كسي كه ربا خواري نمايد، خداوند شكم او را از آتش جهنم به اندازه اي كه ربا خورده است، پر نمايد".(10) امام صادق(ع) يكي از پيامدهاي ربا را هلاكت و تباهي جامعه دانسته فرمود: "إذا أراد الله بقومٍ هلاكاً ظهر فيهم الرّبا؛(11) موقعي مردم يك جامعه رو به تباهي مي روند كه ربا ميان آنان رواج پيدا كند". اگر نياز بيشتري احساس مي کنيد در نامه بعدي تذکر دهيد تا اطلاعات بيشتري تقديم گردد .
پي نوشت :
1 . توضيح المسائل با حاشيه امام خميني ( ره ) ، ج‏2، ص: 281؛ س 1621.
2 . همان ، ص: 922 ، مسأله 24 .
3. بقره (2) آيه 278 و 279.
4. مجلة فقه، شمارة 25 و 26، ص 127؛ محمد حسين ابراهيمي، ربا و قرض در اسلام، ص 151 به بعد .
5 . بقره، آيه 278.
6. آل عمران (3) آيه 130 - 132.
7 . مجله فقه، شمارة 25 و 26، ص 131.
8 . وسائل الشيعه، ج 18، ص 177 و 122 و 123.
9 . همان، ص 117.
10 . وسائل الشيعه، ج 18، ص 123.
11. تحريرالوسيله، ج 1، ص 536 .

سلام، دو سال پیش یکی از آشنایان خانوادگی ما به دلایل نامعلوم با پنهان حقیقت و صحنه سازی مانع از ازدواج من با یکی ازاقوامش شد و هم با اینکه با تحقیقاتی که کردم متوجه شدم ایشان به عمد از وقوع این ازدواج ممانعت کرد او را مقصر اصلی می دانم ولی اصلا زیر بار این حقیقت نمی رود. در این مدت خیلی ها از من می پرسیدند که چرا این گونه ناراحت هستی و افسرده شدی و چراازدواج نکردی و من ایشان را مقصر اصلی برمی شمردم و اصلا هم او را تا زمانی که اعتراف نکند به کاری که کرده نمی بخشم. آیا من در مورد مقصر شناختن ایشان پیش دیگران دچار گناه غیبت شده ام؟

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
به نظر مي رسد با توجه به کار زشتي که انجام داده اند ،دو گناه را مرتکب شده ايد : يکي کينه و عداوت و ديگري غيبت.
از نظر اسلام بي مهري نسبت به وابستگان در هيچ وضعي روا نيست. مردي خدمت امام صادق‌(عليه السلام )آمد و از بستگان خود شكايت نمود، فرمود: در عين حال به آنان نيكي كن‌! آيا تو هم مي‌خواهي مثل آنان باشي و - با بي مهري -ارتباط خود را با آن ها قطع كني‌؟ اگر چنين كني ،خدا نظر لطفش را از همه شما خواهد برداشت‌.(1)
در صورت خشم و كينه ،خودت را همانند كساني خواهي كرد كه از آنان متنفر هستي . براي بيرون ‌آمدن از اين حالت كافي است كه به خود تلقين كني و بفهماني كه مانند آنان نيستي . بدي را با بدي جواب نمي دهي ، البته اگر واقعاً ‌ قصد بدي نداشتند. شايد دلايل بسياري بوده كه ما و شما از آن بي خبريم؛ دلايلي كه فكر مي كردند، درست است، اگر چه در واقع درست نباشد.
براي بيرون راندن صفات رذيله‏اي همچون كينه ، به خصوص وقتي در وجود فرد ريشه دوانده است، علاوه بر شناخت و اراده جدّي، صبر و مقاومت در برابر مشكلات و سختي‏هاي درمان نيز ضرورت دارد. در زمينه حِقْد و كينه توزي در كلمات گهربار معصومين(ع) گفته‏هاي فراواني درباره نكوهش كينه‏توزي و آثار زيان بار آن بيان شده است، مثلاً امام حسن عسكري(ع) فرمود: «رنجورترين و كم آسايش‏ترين مردمان، فرد كينه‏توز است».(2)
بر اساس اين روايات و روايات بسيار ديگر، شخص با كينه توزي و خشم و نفرت بيش از همه به خود ‌آسيب مي زند؛ بنابراين براي بر طرف كردن اين حالت از درون خود بينديشيد كه جز به خود كمك نمي كنيد.در قرآن خطاب به مسلمانان آمده :"ادفعْ بالتي هي أحسن فإذا الذي بينك و بينه عداوة كأنّه وليٌ حميم؛
همواره به نيكوترين وجهي پاسخ ده، تا كسي كه ميان تو و او دشمني است چون دوست مهربان تو گردد".(3)
رسول اكرم(ص) فرمود:مي‏خواهيد شما را از بهترين اخلاق دنيا و آخرت آگاه سازم؟ عفو از كسي كه به تو ستم كرده . پيوند با كساني كه با تو قطع رابطه كرده‏ . نيكي به كسي كه به تو بدي كرده . بخشش به آن كس كه تو را محروم كرده است.(4)
كينه داشتن نسبت به ديگران، گناه است و آثار سخت اُخروي در پي دارد.
خوبي و محبت كردن به ديگران را، نه براي نيكي به شما، بلكه به عنوان اطاعت از دستور خدا و معامله با حضرت حق بدانيد. چنانچه طرف مقابل محبت خود و صله رحم را خدا و دستور خدا بدانيد، اين عمل براي شما ‌آسان خواهد شد، زيرا جواب نيك دادن فاميل، يا جواب مثبت ندادن، شما را از كاري كه كرديد، پشيمان نخواهد كرد. اين جمله شما که او را تا زماني که اعتراف نکند به کاري که کرده، نمي بخشم ، نشان دهنده کينه توزي شماست.
غالبا كينه ملازم با آفاتي است از قبيل: حسد، دوري و بريدن از شخص مورد كينه،اذيت او و دست زدن به محرماتي از قبيل:دروغ، غيبت، بهتان، فاش كردن راز، پرده‏دري، اظهار عيب، سرزنش او به بهانه بلايي كه به وي رسيده و خوشحالي از آن، شادي از ظهور لغزش‏ها و خطاهاي او، استهزا و مسخره كردن وي، رويگرداني از او جهت خوار کردنش، ادا نكردن حقوق او (مانند قرض يا صله رحم)و... همه اين ها حرام است و به تباهي دين و دنيا مي‏انجامد.
كينه از امراضي است كه بر باطن آدمي سنگيني مي‏كند و روح از آن در آزارمي‏باشد. هم‏چنين كينه، انسان را از قرب الهي و از وصول به ملكوت اعلي و همدمي ساكنان عالم قدس باز مي‏دارد . صاحب خود را از شيوه اهل ايمان و از شكفتگي، رفق، مهرباني، فروتني و تلاش براي برآوردن نيازهاي مردم و همنشيني با آنان و رغبت به ياري وغمخواري منع مي کند.
پيغمبر اكرم(ص) فرمود: «هيچ وقت جبرئيل نزد من نيامد مگر اين كه گفت: اي محمد! از دشمني و عداوت مردم احتراز كن» نيز حضرت مي‏فرمايد: «جبرئيل هرگز در مورد هيچ دشمني و عداوت اين قدر سفارش نكرد كه در خصوص دشمني با مردم». حضرت صادق(ع) فرمود: " مَن زَرَعَ العَداوَةَ حَصَدَ ما بَذَرَ ؛ هر كه تخم عداوت بكارد ، همان را كه كِشته است مي‏درود".(5)
راه علاج اين خوي بد آن است كه: آدمي بداند عداوت باطني در دنيا ثمري ندارد؛ زيرا كينه ‏توز لحظه‏اي از درد و رنج آسوده نيست و در آخرت گرفتار عذاب خواهد بود . بايد بداند آن كه با او دشمن است ، هيچ زياني نمي‏رسد . عاقل حاضر نيست در حالتي باقي بماند كه براي او زيان‏آور و براي دشمنش سودمند باشد. بعد از اين بايد سعي كند با شخصي كه عداوت دارد ،همانند دوستان رفتار نمايد، با شكفتگي و مهرباني با او ملاقات كند . براي برآوردن نيازهاي وي بكوشد؛ بلكه بيش از ديگران به او نيكي و احسان كند تا نفس را گوشمالي داده و بيني شيطان را برخاك بمالد .پيوسته اين روش را ادامه دهد تا آثار اين خوي زشت به كلي از ميان برود. كينه‏توزي عداوت باطني است . در حقيقت بدخواهي پنهاني و نخواستن خير است . ضد آن خيرخواهي و نخواستن شر است.
البته کينه نداشتن الزاما به معناي عفو کردن نيست، هرچند عفو بهتر است .اسلام مي گويد کينه ديگران را نداشته باشيد و آن ها را به خدا واگذار کنيد. قطعا در قيامت به حساب افراد رسيدگي مي شود.
با مقصر شناختن ايشان پيش ديگران دچار گناه غيبت شده ايد.از اين کار توبه کن و کار او را به خدا واگذار کن.

پي نوشت ها :
1. بحار الانوار، ج 74، ص 131، حديث 7067.
2. تحف العقول ، ص 263.
3. فصلت (41) آيه 34.
4. بحارالانوار، ج 71، ص 399، ج 1، چاپ مؤسسةالوفاء بيروت.
5.الكافي ،ج 2 ،ص 302.

چرا مردها در دین اسلام می توانند چندین زن اختیار کنند و فلسفه به وجود آمدن صیغه چه بوده است؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
تعدد زوجات از ابتکارات اسلام نيست، بلکه دين اسلام آن را در چارچوب ضرورت‏هاي زندگي انسان محدود ساخته و براي آن قيد و شرايط سنگين قرار داده است.
قوانين اسلام براساس نيازهاي واقعي بشراست، وقتي مصلحت تمام جامعه درنظر گرفته شود و احساسات را به کنار بگذاريم، فلسفه تعدد زوجات روشن مي‏شود. هيچ کس نمي‏تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگي، بيش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگ‏ها و حوادث ديگر، قربانيان اصلي را آن‏ها تشکيل مي‏دهند.
نيز نمي‏توان انکار کرد که بقاي غريزه جنسي مردان از زنان طولاني‏تر است، زيرا زنان در سن معيني، آمادگي جنسي خود را از دست مي‏دهند، در حالي که در مردان چنين نيست.
همچنين زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتي از دوران حاملگي، عملاً ممنوعيت آميزش دارند، در حالي که در مردان اين ممنوعيت وجود ندارد.
از همه گذشته زناني هستند که به علل گوناگوني همسران خود را از دست مي‏دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آن‏ها بايد براي هميشه بدون همسر باقي بمانند.
با درنظر گرفتن اين واقعيت‏ها در اين گونه موارد (که تعادل ميان مرد و زن به هم مي‏خورد) ناچاريم يکي از سه راه ذيل را انتخاب کنيم.
أ) مردان تنها به يک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بيوه تا پايان عمر بدون همسر باقي بمانند و تمام نيازهاي فطري و خواسته‏هاي دروني و احساسي خود را سرکوب کنند.
ب) مردان فقط داراي يک همسر قانوني باشند، ولي روابط آزاد و نامشروع جنسي را با زناني که بي شوهر مانده‏اند، به شکل معشوقه برقرار سازند.
ج) کساني که قدرت دارند بيش از يک همسر را اداره کنند و از نظر جسمي و مالي و اخلاقي مشکلي براي آن‏ها ايجاد نمي‏شود، نيز قدرت بر اجراي کامل عدالت ميان همسران و فرزندان دارند، به آن‏ها اجازه داده شود که بيش از يک همسر انتخاب کنند.
حال اگر بخواهيم راه اول را انتخاب کنيم، بايد گذشته از مشکلات اجتماعي که به وجود مي‏آيد، با فطرت و غرائز و نيازهاي روحي و جسمي بشر به مبارزه برخيزيم. به فرض که اين طرح عملي بشود، جنبه‏هاي غير انساني آن بر هيچ کس پوشيده نيست.
اگر راه دوم را انتخاب کنيم، بايد فحشا را به رسميت بشناسيم. تازه زناني که به عنوان معشوقه مورد بهره برداري جنسي قرار مي‏گيرند، نه تأمين دارند و نه آينده‏اي. چنان که شخصيت آن‏ها پايمال شده است. اين‏ها اموري نيست که انسان آگاه آن را تجويز کند.
بنابراين تنها راه سوم مي‏ماند که هم به خواسته‏هاي فطري و نيازهاي غريزي زنان پاسخ مثبت داد و هم از عواقب شوم فحشا و نابساماني زندگي اين دسته از زنان برکنار ماند و جامعه را از گرداب گناه بيرون برد.
اما در خصوص فلسفه صيغه و عقد موقت:
اين موضوع را نمى‏توان انكار كرد كه غريزه جنسى يكى از نيرومندترين غرائز انسانى است، تا آن جا كه پاره‏اى از روانكاوان آن را تنها غريزه اصيل انسان مى‏دانند و تمام غرائز ديگر را به آن باز مى‏گردانند.
اين يك قانون كلى و عمومى است كه اگر به غرائز طبيعى انسان به صورت صحيحى پاسخ گفته نشود ،براى اشباع آن ها متوجه طريق انحرافى خواهد شد، زيرا اين حقيقت قابل انكار نيست كه غرائز طبيعى را نمى‏توان از بين برد، فرضا هم بتوانيم از بين ببريم، چنين اقدامى عاقلانه نيست زيرا اين كار يك نوع مبارزه با قانون آفرينش است.
بنابراين راه صحيح آن است كه آن ها را از طريق معقولى اشباع و از آن ها در مسير سازندگى بهره‏بردارى كنيم. " ازدواج دائم" نه در گذشته و نه در امروز به تنهايى جوابگوى نيازمندى‏هاى جنسى همه طبقات مردم نبوده و نيست.
در بسيارى از شرائط و محيط ها، افراد فراوانى در سنين خاصى قادر به ازدواج دائم نيستند، يا افراد متاهل در مسافرت‏هاى طولانى و يا ماموريت‏ها با مشكل عدم ارضاى غريزه جنسى روبرو مى‏شوند.با اين وضع چه بايد كرد؟
بر سر دو راهى قرار داريم يا بايد" فحشا" را مجاز بدانيم (همان طور كه دنياى مادى امروز عملا بر آن صحه گذارده و آن را به رسميت شناخته) و يا طرح ازدواج موقت را بپذيريم، معلوم نيست آن ها كه با ازدواج موقت و فحشا مخالفند ،چه جوابى براى اين سؤال فكر كرده‏اند؟!
طرح ازدواج موقت، نه شرائط سنگين ازدواج دائم را دارد كه با عدم تمكن مالى يا اشتغالات تحصيلى و مانند آن نسازد و نه زيان هاى فجايع جنسى و فحشا را در بر دارد. (1)
با توجه به اين نکات و ضرورت براي ازدواج موقت اسلام ازدواج موقت را مشروع و جايز دانسته است.
همان طور که در جواب اول اشاره شد اسلام راه چاره را مطرح کرده است.
پي نوشت:
1. تفسير نمونه ،ج3 ،ص341.

با سلام دلایل حرام بودن ازدواج با خواهر خاله عمه و... در چه چیزی است همانگونه که می گویند خوک حیوان کثیف است و حرام است چون بخاطر میکرب است که دارد این دلیلی است قانع کننده دلیلی برای این سئوال چیست با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
يكى از مسلّمات اسلامى اين است كه احكام شرعى تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعى است، يعنى هر امر شرعى به علت مصلحت ضرورى است و هر نهى شرعى ناشى از مفسده‏اى است كه بايد ترك شود. خدا براى اين كه بشر را به يك سلسله مصالح واقعى كه سعادت او در آن است برساند، امورى را واجب يا مستحب كرده است . براى اين كه بشر از مفاسد دور بماند، او را از پاره‏اى كارها منع نموده است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امرى بود و نه نهيى.
مصالح و مفاسد و به تعبير ديگر حكمت‏ها به گونه‏اى است كه اگر عقل انسان به آن‏ها آگاه گردد، عقل نيز همان حكم را مى‏كند كه شرع بيان كرده است.
براين اساس، هيچ حکمي از احکام شرع بدون حکمت نيست هرچند ما نتوانيم به تمام حکمت هاي احکام آگاهي پيدا کنيم.
در مورد حرمت خوك نيز معلوم نيست كه دقيقاً حكمت آن همين چيزي باشد كه در سوال آورده ايد. چون كسي مي تواند بگويد ما مي توانيم با روش هاي علمي، ميكروب هاي آن را از بين مي بريم، حال‌ آيا مي توان گفت در اين صورت حلال است؟ شايد علت حرمت آن به جهات ديگر باشد، مثلاً‌ فرض كنيد، علاوه بر ضرر جسمي، در روحيه و اخلاق انسان نيز تأثير گذار باشد. امروزه تأثير برخي از غذاها بر روي روح و روان و اخلاق اثبات شده و شايد در آينده حقاق بسيار بيش تري نيز كشف شوند كه ما امروز از آن ها خبر نداريم.
با در نظر گرفتن اين مقدمه به بيان پاسخ سؤال شما مي پردازيم:
1- در مورد حرمت ازدواج با محارم نيز حکمت ها ي وجود دارد از جمله:
ا: ازدواج افراد همخون با يكديگريا ازدواج با محارم خطرات فراوانى دارد ،يعنى بيمارى نهفته و ارثى را آشكار و تشديد مى‏كند (نه اين كه خود آن توليد بيمارى كند) حتى بعضى، گذشته از محارم، ازدواج با اقوام نسبتاً دورتر را مانند عموزاده‏ها را با يكديگر خوب نمى‏دانند و معتقدند خطرات‏ بيمارى‏هاى ارثى را تشديد مى‏نمايد، ولى اين مسئله اگر در خويشاوندان دور مشكلى ايجاد نكند (همان طور كه غالباً نمى‏كند) در خويشان نزديك كه «همخونى» شديدتر است ،مسلماً توليد اشكال خواهد كرد.
ب: در ميان محارم جاذبه و كشش جنسى معمولًا وجود ندارد زيرا محارم غالباً باهم بزرگ مى‏شوند و براى يكديگر يك موجود عادى و معمولى هستند . موارد نادر و استثنائى نمى‏تواند مقياس قوانين عمومى و كلى گردد . مى‏دانيم كه جاذبه جنسى، شرط استحكام پيوند زناشوئى است، بنابراين اگر ازدواجى در ميان محارم صورت گيرد، ناپايدار و سست خواهد بود(1).
ج: ممکن است ازدواج با محارم مفسده هاي ديگري نيزداشته باشيد که هنوز براي ما روشن نشده باشد، مثلآً بعيد نيست كه با اخلاق انساني در تضاد باشند، يا با روحيات و روان انسان سازگار نباشند، همان طور كه در مورد بسياري از حيوانات وجود دارد كه با مادر خود به هيچ روي نزديكي نمي كنند.
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم شيرازي، يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ ص 529.

با سلام احتراما خواهشمند است پاسخ فرمایید در صورت خواباندن میت و دفن آن در حدود اختلاف 20درجه ای صورت میت با قبله اشکالی ایجاد میشود یا خیر؟خواهشمند است پاسخ فرمایید

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
20 درجه مشکلي ندارد زيرا اگر انسان در نماز يا دفن ميت و ... متوجه شود از قبله انحراف داشته، ولي انحراف کم بوده، به طوري که به دست راست يا چپ نباشد ( يعني انحراف به حد 90 درجه نرسيده باشد) نمازي که خوانده يا دفن ميت و ... کافي است.(1)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظريه مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي‌نوشت‌:
1. امام خميني، تحرير الوسيله، احکام خلل در قبله.

با عرض سلام و خسته نباشید راستش من خواهری دارم که 2سال از من بزرگتره درسشو تموم کرده از نظر خصوصیاتم که یک دختر برای ازدواج باید داشته باشه کم نداره خیلی دوست دارم ازدواج کنه خودشم همین طور،ولی انکار طلسم شدیم هر کسی هم که زنگ میزنه یا میاد فقط همون یکباره نمی دونم چرا ؟،خیلی از خدا خواستم ولی نمی دونم چرا اصلا عنایتی به من نمی کنه تعریف از خود نباشه ما دو خواهریم و هیچی از یک دختر کامل کم نداریم ولی نمی دونم چرا هیچ اتفاقی نمیفته !یه سری اتفاقا افتاد که یه جورایی دارم به دعا و سحر و.. معتقد میشم فکر میکنم دعا به خوردمون دادن احساس میکنم ایمانم یه خدا داره کم میشه آخه باید دیگه چیکار کنم خیلی التماس خدا کردم( به خاطر نعمتهایی که بمون داده واقعا ممنونم) ولی... این آرزوی مادرمم هست جوری شده که مامانم میگه خدا دعاهای منو واسه بچه هام براورده نمیکنه و موقعی که من مردم شما ازدواج میکنین واسه پدر مادرم ناراحتم همه هم سن و سالاشون بچه هاشون ازدواج کردن ولی ما فقط درس می خونیم که حداقل این طوری به یه جایی برسیم ولی بازم هیچ کدوممون نتونستیم کار ثابتی گیر بیاریم با این که ادمای فعال و با خدایی هستیم ولی موفقیتامون در حد تلاشمون نبوده خیلی ها از ما پایین تر بودن ولی به جاهای بالا رسیدن ...ما واقعا باید چیکار کنیم؟چرا خوشبختی به ما رو نمیکنه ؟چرا خدا دعاهامونو براورده نمیکنه؟خواهش می کنم منو راهنمایی کنین؟!

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
خواهر گرامي! اگرچه سن خود يا خواهرت را مشخص نکرده ايد، ولي با توجه به عواملي كه سن ازدواج را افزايش داده و موانعي كه بر سر راه ازدواج براي جوانان وجود دارد، نبايد عدم توفيق در ازدواج موجب نگراني و اضطراب شديد شود . نگرش فرد به جهان و نظام آفرينش را تغيير دهد يا باعث پيدايش مشكلات روحي و بيماري گردد؛ يا آن را به سحر و جادو و طلسم و مانند آن نسبت دهيد . زيرا نداشتن خواستگار يکي از مشکلات رايج در ميان دختران امروزي است. اين مشکل بسيار فراگير شده و اختصاصي به شما ندارد. با توجه به شرايط موجود، نداشتن حتى يک خواستگار چيز بعيدي به نظر نمي‌رسد، چرا که همه ما در پيرامون خود شاهد دخترهايي بسيار شايسته‌اي هستيم که به هر دليلي حتى يک خواستگار نداشته‌اند.
پس لازم است به نکات زير توجه کنيد .
1- همواره به خود گوشزد نماييد که سن من براي ازدواج به هيچ عنوان دير نشده، هنوز فرصت براي ازدواج موفق را خواهم داشت. اين نکته را به هيچ‌ عنوان خود فريبي قلمداد نکنيد و به يادآوري هر روزه اين نکته ملتزم باشيد. باور کنيد که « كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور».
2- هميشه زود ازدواج کردن به معني زودتر به خوشبختي رسيدن نيست ، اگر در زندگي بسياري از كساني كه زود ازدواج كردند - به خصوص در مواردي كه آشنايي‏ها از طريق‏هاي غير مشروع انجام گرفته - دقت و تأمل كافي صورت گيرد، آشكار مي‏گردد زود ازدواج كردن هميشه به صلاح دختر و زندگي‏اش نبوده ، بلکه گاهي زود ازدواج کردن شرّي است كه گريبانگير فرد مي گردد ، مدت‏ها زندگي مشترك دختر و خانواده‏هاي دو طرف را تلخ مي سازد.
پس زود به خانه بخت رفتن هميشه به معناي خوشبختي نيست. اگر به حفظ پاكي و عفت خود استمرار بخشيد و در امتحان الهي موفق و سرافراز شويد، خداوند از طريقي كه هيچ كسي نمي‏داند، فرد صالح و شايسته و لايقي را ان شاء الله به سراغ شما مي‏فرستد.
3- خانه بخت را منحصر در ازدواج ندانيد . همه تخم مرغ هاي خوشبختي را در سبد ازدواج نچينيد . همه برگه هاي زندگي را در موضوع ازدواج خرج نکنيد .چه بسا زنان بسيار تأثيرگذاري در جامعه بوده اند که در پرتو تحصيل و کار و اشتغال مولد، به خانه بخت واقعي خود راه يافته اند. بنا براين ،تمرکز ذهني خود را تا زمان مقتضي، و تا زمانى كه كسى به خواستگارى شما نيامده، از ازدواج به امور مثبت ديگر ببريد. به هيچ عنوان اجازه ندهيد ازدواج تمام فضاي ذهني شما را اشغال کند.
4- در ناکامي‌ها به جاي بغرنج سازي به ساده‌سازي و عادي سازي بپردازيد، چرا که ناکامي‌ها آن قدر هم فکر مي‌کنيم ناکامي نيستند. بر عکس کامروايي‌هاي ما هم آن قدر هم کامروايي محسوب نمي‌گردد، نمونه‌اش همه دختران ازدواج کرده‌اي است که با هزار اميد و آزرو راهي خانه بخت مي شوند، ولي ديري نمي پايد که چيزي جز طلاق قانوني يا عاطفي نصيب آنان نمي‌گردد . آرزو مي كنند كه اي كاش تن به ازدواج نمي دادند.
5 - مطمئن باشيد که دعا و مناجات هاي شما نزد خداوند براي هميشه و تا ابد محفوظ مانده ، موجب سعادت دنيوي و اخروي شما خواهد بود .
دعا براى فراهم شدن زمينه ازدواج با همسري شايسته از کارهاي خوب ، مستحب و مورد ترغيب است .
امّا اجابت دعا هميشه آن نيست که خواسته انسان به همان گونه و در همان زماني که توقع دارد، برآورده شود . گاهي انسان‌خواسته‌هايي دارد که برآورده شدني نيست، يا اگر مستجاب شود، به ضرر او يا ديگران است، و او نمي‌داند، يا اجابت دعا به مقدمات و شرايطي نياز دارد که فراهم نيست، يا زمان آن هنوز فرا نرسيده و ده‌ها دليل و احتمال ديگر. بنا بر اين
اولا - ذهن تان را به سمت سحر و مانند آن نبريد . علت تأخير ازدواج را به آن منحصر نکنيد.
ثانيا - لازم است به نکات مهم زير توجه نماييد و در آن تأمل کنيد.
1- چه بسا اتفاق مي افتد که انسان برآورده شدن حاجتي و رسيدن به هدف و مقصدي را ايده آل و به نفع خويش مي­پندارد . چنان به پندار خود و خير بودن خواسته و دعايش يقين دارد که آن را همانند دو، دو تا چهارتا واضح مي داند، حال آن که واقعيت امر غير از پندار ماست. عکس آن نيز صادق است، يعني چه بسا امري را زشت و به ضرر خود مي پنداريم، ولي از آثار و عواقب آن بي اطلاعيم . نمي­دانيم آن چه رُخ داده، از الطاف خفيِّه و پنهان پروردگار است. قرآن کريم در اين خصوص مي فرمايد
« چه بسا مي شود که از امري اکراه داشته باشيد و انجام آن را نا گوار و به ضرر خود بپنداريد، در حالي که خير و صلاح شما در آن است، يا چيزي را دوست داشته باشيد( و انجام و اجابت آن را از خدا بخواهيد) و حال آن که بدبختي و شر شما در آن نهفته است. خدا (عواقب و نتايج کارها را )مي داند و شما نمي دانيد.»(1)
پس اي عزيز گرامي ! از خداي مهربان و عالم به همه چيز و آگاه از ظاهر و باطن ، و پيدا و پنهان انسان بخواه که ان شاء الله همسري شايسته و لايق و با کمال نصيب شما شود . کسي را که او مي پسندد، همسرتان گرداند.
2- گاهي ميزان ايمان و باور ،صداقت ، «اعتماد » و «حُسن ظن» انسان به خدا از طريق تأخير استجابت و يا عدم استجابت دعا ها مورد آزمايش قرار مي گيرد، يعني تأخير در استجابت دعا براي اين هدف است که فرد«حقيقت ايمان » و جوهر وجودي خود و ميزان «حُسن ظن» خود به خدا را آشکار نمايد . نشان دهد دلبستگي و علاقه و ايمان به حقانيت خدا را تا چه حد قبول دارد؟ تا چه حد به او و عملکردهايش اعتماد دارد ؟آيا تا آن جا با خداست و او را قبول دارد که خدا تابع او باشد و دعا ها و خواسته هايش را اجابت کند ؟ امام صادق (ع) مي فرمايد
« اصل و اساس حُسن ظن به خدا، ريشه در «حُسن ايمان» و «سلامت دل» دارد . علامت و نشانه اش اين است هر چيزي را که مي بيند(و هر راحتي و گرفتاري به او مي رسد) با چشم بصيرت و پاک، و نگاهي ارزشمند به آن نگرد.»(2)
چه بسا يكي از مهم ترين آزمايش هاي خداوند براي بندگان خوبي چون شما تاخير در اجابت ها و سنجش ميزان صبر و حسن ظن شما به خدا باشد.
اگر به اوصاف الهي توجه كنيم و به صفات پروردگار ايمان بياوريم و بدانيم خداوند رئوف و رحيم است، در مي‌يابيم كه اگر خواسته‌هاي انسان بر آورده نمي‌شود، دليلش بخل نيست. خداوند با توجه به كمال و سعادت و مصلحت انسان خواسته‌هاي او را اجابت مي‌كند. در دعاي افتتاح مي‌خوانيم
« خدايا! اگر حاجتم را دير برآوردي، از سر ناداني بر تو عتاب و اشکال كردم (که چرا حاجتم را بر آورده نکردي يا دير اجابت کردي)، در صورتي كه تأخير در اجابت حاجتم (يا عدم اجابت دعا ) برايم بهتر بوده است، زيرا تو به فرجام امور آگاهي».
البته شيطان در يكي از مواردي كه وسوسه مي‌كند، تأخير اجابت دعا است. از اين راه انسان را مأيوس مي‌كند تا او به خدا بدبين شود. ائمه اطهار(ع) به اين نكته توجه داشته و همگان را از افتادن به دام بدبيني و سوء ظن به خدا برحذر داشته‌اند.
اميرمؤمنان(ع) مي‌فرمايد «دير اجابت نمودن خدا، ‌تو را نااميد نكند كه بخشش، ‌بسته به مقدار درخواست است. چه بسا در اجابت دعاي تو تأخير رخ دهد تا درخواست تو طولاني‌تر گردد و بخشش خدا كامل‌تر شود. چه بسا چيزي را از خدا خواسته‌اي آن را به تو نداده ،ولي بهتر از آن را در دنيا يا آخرت به تو داده است و يا بهتر آن بوده كه آن را از تو باز دارد. چه بسا چيزي را طلب نمودي كه اگر به تو مي‌داد، ‌تباهي دين و دنياي خود را در آن مي‌ديدي». (3).
3- هيچ دعايي بي اثر نيست. هر دعايي در دنيا و آخرت تأثير مناسب خود را دارد. اما گونه‌هاي استجابت آن مختلف است.
امام سجاد(ع) مي‌فرمايد «دعاي مؤمن يكي از سه فايده را دارد :
براي او ذخيره مي‌گردد، يا در دنيا برآورده مي‌شود، يا بلايي را كه مي‌خواست به او برسد، ‌از وي مي‌گرداند». (4)
عدم اجابت ظاهري داراي آثار و بركات بسياري براي او خواهد بود. اگر کسي بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنيا، چه پاداشي براي او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز از آن ناراضي نمي‌شود. امام صادق(ع) مي‌فرمايد :
«روز قيامت خداوند مي‌فرمايد: اي بنده من!‌مرا خواندي و اجابتت را به تأخير انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنين و چنان است. پس مؤمن آرزو مي‌کند که کاش هيچ دعايي از او در دنيا اجابت نمي‌شد، براي ثواب و پاداش نيک که مي‌بيند». (5)
بنابراين از خداوند همسري شايسته و لايق و با کمال طلب کن . از او بخواه آن کسي را که او مي پسندد ، همسر تان گرداند، نه شخص خاصي . زيرا چه بسا اگر حجاب از روي «حقيقت باطني» عالم کنار رود و آينده و نتيجه برخي خواسته‌ها براي ما روشن گردد، از تقاضا و درخواست خود منصرف ‌شويم . خدا را شکر ‌کنيم که خواسته و حاجت ما را آن گونه كه مي خواستيم برآورده نکرده است.
4- ـ از نظر اسلامي وجود سحر و جادو گرچه امري پذيرفتني است، ولي در اکثر موارد با توهم سحر و جادو (بدون وجود کوچک ترين سحر و جادويي) مواجه هستيم، به اين معنا که فرد هر امر غير عادي را به سحر و جادو مرتبط مي‌سازد ، در حالي که سحر و جادويي در کار نبوده، و آن امر تحت تأثير عوامل ديگري بوده است .
در هر صورت تأخير ازدواج تان ربطي به سحر و جادو ندارد . اگر بر اين قضيه اصرار داريد ، راه‏هايي براي بطلان آن وجود دارد که در ذيل به برخي اشاره مي شود .
1 ـ پناه بردن به خداوند(گفتن اعوذ بالله من الشيطان الرجيم) و خواندن سوره‌هاي فلق و ناس؛
2- خواندن آيه51 و52سوره قلم(يعني از :" و إن يكادالّذين0000) وهم چنين خواندن " آيه الكرسي "0
3- در كتاب طب الائمه (ع) از امير المؤمنين(ع) نقل شده است كه شخصي به حضرت از تأثير سحر شكايت كرد، حضرت فرمود:‌
"جهت باطل کردن سحراين جملات را بنويس و همراه خود داشته باش تا از تأثير آن ايمن باشي:
بسم الله و ما شاء الله، بسم الله ولا حول ولا قوّه إلاّ بالله .
همچنين"آيات :الف- 81 و82 سوره يونس " قال موسى ما جئتم به السحر إنّ الله سيبطله إنّ الله لا يصلح عمل المفسدين. و يحقّ الله الحقّ بکلماته ولو کره المجرمون. آيات27 تا 46 سوره نازعات يعني از " ءأنتم أشدّ خلقاً أم السماء بناها رفع سمکها فسوّاها00-" نوشته شود0 در ادامه آيات118 تا 122 سوره اعراف :«فوقع الحقّ و بطل ما کانوا يعملون فغلبوا هنالک و انقلبوا صاغرين و ألقى السحرة ساجدين، قالوا آمنّا بربّ العالمين ربّ موسى و هارون»نوشته شود.
4- همچنين از حضرت روايت شده است جهت محفوظ ماندن از سحر و جادو، شب ها پس از نماز و روز ها پيش از نماز هفت مرتبه بخوانيد: "بسم الله و بالله"سنشدّ عضدك بأخيك و نجعل لكما سلطاناً فلا يصلون إليكما بآياتنا أنتما و مَن اتّبعكما الغالبون.
محمد بن مسلم از امام صادق(ع) نقل كرده : "جهت بطلان سحر، اين دعا را بنويسيد و همراه خود نگه داريد:" قال موسي ما جئتم به السحر إنّ الله سيبطله إنّ الله لا يصلح عمل المفسدين و يحقّ الله الحقّ بكلماته و لو كره المجرمون اَ أنتم أشدّ خلقاً أم السماء بناها رفع سمكها فسوّاها" تا آخر آيات سوره نازعات . در ادامه: "فوقع الحقّ و بطل ما كانوا يعملون فغلبوا هنالك و انقلبوا صاغرين و ألقي السحرة ساجدين، قالوا آمنّا بربّ العالمين ربّ موسي وهارون".
5- خواندن اين آيه نيز جهت خنثي کردن اثر سحر وارد شده است:"إنَّ ربّكم الله الذي خلق السموات والأرض في ستة أيّام ثمّ استوي علي العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثاً والشمس والقمر والنجوم مسخّرات بأمره ألاَ له الخلق والأمر تبارك الله ربّ العالمين".
6- در صحيفه الرضا از امام رضا(ع) نقل شده است: "به جهت دفع ضرر سحر و بطلان آن دستت را مقابل صورت قرار بده و بخوان : بسم الله العظيم ربّ العرش العظيم إلاّ ذهبت و انقرضت".
7- علامه مجلسي دعايي به عنوان حديث قدسي نقل كرده است كه خداوند به حضرت محمد(ص) فرمود: "كسي كه دوست دارد از سحر در امان باشد، بگويد:
ْ "اللَّهُمَّ رَبَّ مُوسَي وَ خَاصَّهُ بِكَلَامِهِ وَ هَازِمَ مَنْ كَادَهُ بِسِحْرِهِ بِعَصَاهُ وَ مُعِيدَهَا بَعْدَ الْعَوْدِ ثُعْبَاناً وَ مُلَقِّفَهَا إِفْكَ أَهْلِ الْإِفْكِ وَ مُفْسِدَ عَمَلِ السَّاحِرِينَ وَ مُبْطِلَ كَيْدِ أَهْلِ الْفَسَادِ مَنْ كَادَنِي بِسِحْرٍ أَوْ بِضُرٍّ عَامِداً أَوْ غَيْرَ عَامِدٍ أَعْلَمُهُ أَوْ لَا أَعْلَمُهُ وَ أَخَافُهُ أَوْ لَا أَخَافُهُ فَاقْطَعْ مِنْ أَسْبَابِ السَّمَاوَاتِ عَمَلَهُ حَتَّي تُرْجِعَهُ عَنِّي غَيْرَ نَافِذٍ وَ لَا ضَارٍّ لِي وَ لَا شَامِتٍ بِي إِنِّي أَدْرَأُ بِعَظَمَتِكَ فِي نُحُورِ الْأَعْدَاءِ فَكُنْ لِي مِنْهُمْ مُدَافِعاً أَحْسَنَ مُدَافَعَةٍ وَ أَتَمَّهَا يَا كَرِيم‏"
در پايان نظرتان را به چند نکته جلب مي کنيم .
1- به دعا و توسل خود ادامه دهيد. هر روز يا شب سوره يس را بخوانيد .
2- نماز جعفر طيار را به کيفيتي که در مفاتيح آمده است، بخوانيد تا ان شاء الله در زمان مقرر همسر لايق، نصيب تان گردد .
3ـ آيات 75 تا 82 سوره يونس را بخوانيد.
4ـ در صورت امکان در موقع آمدن خواستگار، سوره الرحمان را همراه داشته باشيد.
5ـ دعا و توسل به اهل بيت را فراموش نکنيد.
6- بعد از نماز صبح .ده مرتبه اين دعا را بخوانيد و هر روز تکرار کنيد تا خداوند گشايش عنايت فرمايد:« لا حول و لا قوّة الا بالله. توکّلت علي الحيِ الّذي لا يموت و الحمد لله الّذي لم يتّخذ ولداً و لم يکن له شريک في الملک و لم يکن له وليِ من الذّلّ و کبّره تکبيراً ».
7- شب جمعه بعد از نماز عشا بگوييد:« لا اله الا انت. سبحانک انّي کنت من الظالمين»0اگر اين ذکر را در سجده چهار صد مرتبه بگوييد، به اجابت نزديک تر است0
8- نزديک ظهر روز جمعه ، دو رکعت نماز بخوانيد ، در رکعت اوّل بعد از حمد و توحيد ، سه آيه اوّل سوره فتح(يعني تا نصراً عزيزاً)را بخوان .در رکعت دوم بعداز حمد و توحيد سوره الم نشرح را بخوان ،بعداز سلام نماز تسبيح حضرت فاطمه سلام الله عليها را بگو و حاجت خود را از خدا بخواهد 0
9- هر روز به ويژه بعد از طلوع آفتاب زيارت عاشورا بخوانيد.
10- تمرکز خود را به اموري ببريد که در حيطه اختيارتان قرار دارد، از جمله اين که:
يک- موانع باطني را با اموري مانند صدقه و استغفار و ... برطرف نماييد.
دو - موانع ظاهري را نيز با بازنگري در پرونده‌هاي قبلي خواستگاري شناسايي و آن ها را در خواستگاري‌هاي بعدي برطرف نماييد. به عنوان مثال:
- دختري که خود را خيلي مشتاق طرف مقابل و خواستگار خود نشان مي‌دهد ، يک ضعف تلقي مي شود.
- دختري که از موضع بالا با خواستگارش صحبت مي کند .
- دختري که خيلي از خودش و خانواده و فاميلش تعريف مي کند .
-- دختري که زياد رمانتيک فکر مي کند.
- دختري که زياد شرط و شروط مي گذارد.
- دختري که طرف مقابل را زياد سؤال پيچ مي کند.
و .....همه اين ها دافعه در طرف مقابل ايجاد مي‌کند.
پي ­نوشت­ ها:
1. بقره(2)آيه 216.
2.مستدرک الوسايل، ج2، ص110.
3.نهج البلاغه، نامه 31.
4.تحف العقول، ص 202.
5 . اصول كافي، ج 4، ص 247 .

سلام خسته نباشید وقتی زخم در حال حوب شدن است خشکه های قرمز و یا پررنگتر و یا کمرنگ تری روی آن را می پوشاند.چطور باید تشخیص داد این خشکه ها خون است یانه ؟وبعضی اوقات در حال خوب شدن زخم یک مایع زرد رنگی روی آن را می پوشاند و یا کل قسمت زرد می شود ذرات ریز قرمز ی که شبیه خون است در آن موجود است راه تشخیص چیست؟ به من گفته شده بود اگر با دستمال کاغذی تر روی آن بکشی و رنگ نداشته باشد خون نیست اما چون بعضی اوقات زخمهایی را که من می دانستنم خون روی آن خشکه زده اما دستمال کاغذی تر روی آن می گذاشتم رنگ نمی گرفت بخاط همین اصلا نمی توانم تشخیص بدهم .یا می گویند با شستشوی عادی باید از بین برود عادی یعنی چقدر آخه بعضی ها باید با فشار زیاد یا ناخن کشیدن رفع بشن. یک راه حل ساده و عملی برای این مسئله برایم نشان دهید تا بتوانم به سادگی تشخیص بدهم .چون ریشه های دست من خیلی خون میاید خیلی اذیتم میکنه. در مورد رنگ خونابه هم توضیح بدید چون بعضی اوقات از روی زخمها رنگهای زرد یا نارنجی خارج می شود . اگر امکان دارد در این موارد نظر آیت الله سیستانی را هم بفرمایید. در آخر هم اگر راهی وجود داره می شه یه کاری کرد زخم زودتر خوب بشه بفرمایید. ممنون خدانگهدار

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
1- پوست سرخ رنگى كه بعد از شستن زخم يا هنگام بهبودى روى زخم ظاهر مى‏شود، پاك است، مگر اين‏ كه يقين حاصل شود خون در آن است. چنانچه با شستن رنگ آن پاک نشود و يا اگر با دست تر چند مرتبه روي آن کشيده شود، دست خوني نشود و رنگ خون پس ندهد، خون نيست و پاک مي باشد.
2- اگر مايع چسبنده اي که از زخم خارج مي شود، همراه با خون نباشد، يعني خون در آن ديده نشود، پاک است. (1)
تا زماني كه يقين در خون بودن يا نجاست چيزي نباشد، حكم شرعي آن پاكي و طهارت است، بنابراين وارسي كردن و وسواسي بودن لازم نيست .
در ضمن براي زودتر خوب شدن زخم مي توانيد از داروها و نرم کننده هاي مخصوص که در داروخانه ها موجود است، استفاده کنيد.البته مهم ترين عامل در بهبودي هر چه زودترزخم ها دست نزدن و نکندن آن مي باشد.
پي نوشت:
1. سؤال تلفني(7741415-0251) از دفتر آيت الله سيستاني

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

با سلام من 19 سالمه یک مشکلی دارم امیدوارم کمکم کنید. من چند وقت با پسری ارتباط داشتم که 1 سال از من کوچک تر بود پدرشو از دست داده بود. می دونستم کاره بدی کردم چندین بار قطع رابطه کردم و گفتم اگه منو می خواهد باید بیاد خواستگاری اما نشد و به یک هفته نمی شد اون دوباره اس ام اس می زد. تا این که پدرم موضوع رو فهمید و همه چیز تمام شد من او را به طور کل فراموش کردم و هیچ گونه رابطه ی با او ندارم. اون نمی دونست که پدرم فهمیده و 2 بار به من ایمیل زد و فکر کرد که من از دست او ناراحتم. اما من جواب او را ندادم. چون هم من و هم او امسال کنکور داشتیم دوستم که برادرش با او دوست بوده گفت که اون تا حالا 5 تا از امتحانات پیش دانشگاهی شو افتاده و سر کنکور هم پاسخنامه ی خالی شو تحویل داده.همه ی این ها تقصیر منه و من نمی دانم که چه کار کنم.

وابستگي عاطفي يا عشق مرضي ريشه در برخي اختلالات رواني مانند اضطراب، افسردگي، افكار وسواسي و... دارد. اين پسر به خاطر برخي زمينه هاي قبلي از جمله فقدان پدر از سلامت روان برخوردار نيست . همين امر نيز باعث رويكرد عاطفي آسيب زايش به شما شده است.
در حقيقت شما براي ايشان هيچ موضوعيتي نداريد .كارويژه اي جز تسكين موقت آلام و دردهاي روحي ايشان نداريد. آرامشگري كاذب را مي توانست و مي تواند هر دختر غير خويشتندار ديگر غير از شما انجام دهد.
ورود و خروج ناشيانه شما به مخمصه عاطفي هيچ تأثير عمده اي در اصل اختلالات روحي رواني ايشان و پيامدهايي مانند افتادن در امتحانات پيش دانشگاهي و ناكامي در كنكور نداشته ، در شروع و تداوم اختلالات تا حد زيادي بي تقصيريد .
البته شكي نيست كه در آزمايش الهي نمره قبولي نياورديد . جاي شكرش باقي است كه تاوان سنگين تر از اين پرداخت نكرديد.
به هوش باشيد هر گونه بي مبالاتي در زمينه ارتباط با جنس مخالف بي هزينه نخواهد بود . دير يا زود هزينه كمرشكن آن شما را از كرده خود پشيمان خواهدكرد.
از نظر ما روانشناسان در شرايط كنوني نبايد نقش يك روانشناس را براي ايشان ايفا كنيد ،چرا كه نه تنها به درمان اختلالات ريز و درشت ايشان كمكي نمي كنيد، بلكه روز به روز بر وخامت حال روحي ايشان خواهيد افزود.
پيشنهاد خواستگاري به پسري كه از شما كوچك تر است و هيچ كدام از مقدمات ضروري و اوليه ازدواج را دارا نيست، بسيار تعجب برانگيز است. مضافاً بر اين كه ملاك سلامت رواني و اخلاقي پسر (به عنوان يكي از مهم ترين ملاك هاي انتخاب همسر) در هاله اي از ابهام قرار دارد.
نيك بدانيد برخي ناكامي هاي عاطفي (مانند قطع رابطه كامل با ايشان و پرهيز از هر گونه ترحم و دلسوزي گناه آلود) هر چند در كوتاه مدت باعث عوارضي مانند ناكامي در كنكور و ...در فرد وابسته مي گردد، ولي در ميان مدت يا دراز مدت فرد وابسته را به تغيير اساسي در زندگي وا مي دارد.
با اين وصف ايشان را به حال خود واگذاريد . از هر گونه گزارش گيري از حال و روز ايشان بر حذر باشيد. متوجه باشيد هرگونه تجديد رابطه بر پيچيدگي و وخامت حال ايشان مي انجامد .دوست همجنس ايشان مي تواند وي را به مراجعه هر چه سريع تر به يك مشاور زبده متقاعد نمايد. يك مشاوره كارآمد مي تواند ايشان را تا حد زيادي به عملكرد سابق خود برگرداند.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ساختن ضريح و حرم براي قبور رهبران مذهبي، به عنوان يک رسم و سنتي است که در جامعه به وجود آمده ، منظور از کساني که اين کار انجام مي‌دهند، يک نوع احترام به آن امام يا امام‌زاده است . طلا و جواهراتي که داده مي‌شود، توسط خود مردم است، مردم اختيار اموال خود را دارند که در راهي که خوب مي‌دانند، هزينه کنند . اين عمل تجمل‌گرايي به حساب نمي‌آيد، چون معناي تجمل‌گرايي خرج‌هاي بيهوده و غير ضروري و از بين بردن اموال و استفاده بهينه نکردن از امکانات خدادادي است، مانند اينکه لباسي را خريداري کند و بعد از چند مرتبه پوشيدن آن را کنار بگذارد و لباس ديگري بخرد يا يخچال خود را بدون جهت منطقي کنار بگذارد و مدل جديد بخرد.
ساختن ضريح از طلا و نقره و جواهرات، تجمل‌گرايي مذموم به حساب نمي‌آيد، چون اين جواهرات موجود است و بر ارزش آن افزوده مي‌شود . گذشته از اين، سبب مي‌شود تا مردم با سهولت بيش تري براي زيارت بروند . هرچه ضريح زيباتر و جذاب‌تر باشد، در جذب مردم عادي مؤثرتر است، موجب رفتن بيش تر مردم به زيارت مي‌شود که انسان به خدا و امام و معنويات توجه بيش تري مي نمايد.
اگر جلسه سخنراني در محلي برگزار شود، هرچه با شکوه تر و جذاب‌تر باشد، افراد بيش تري جذب مي‌شوند. سبب مي‌شود که سخنان حقّي به گوش مردم برسد، پس گاهي برخي خرج‌ها و تجملات، در واقع يک نوع تبليغ شعائر ديني به حساب مي‌آيد . مي‌توان گفت: ساختن ضريح يک نوع تعظيم و تقويت شعائر ديني است.
اما اين كه مردم فقيرتر هستند ، حرف درستي است اما فكر مي كنيد اگر طلاهاي ضريح امامان به افراد فقير داده شود ،مشكل فقر بر طرف مي شود؟ مگر طلاهاي ضريح امامان چقدر مي شود، با توجه به اين كه چهار نفر از امامان بقيع كه اصلا ضريح و طلايي ندارند . برخي نيز بسيار كم، گذشته از اين كه مشكل فقر را در جاهاي ديگري بايد جستجو كنيد ، نه در ضريح امامان كه مردم از روي عشق و علاقه آن ها را به امامان خود هديه كرده اند.

صفحه‌ها