پرسش وپاسخ

پرسش:خوردن چه نوع مشروب هایی حرام است؟ آیا فقط در صورتی که تعادل فرد را به هم بزند حرام است؟

خوردن شراب حرام است، گرچه نوشنده آن مست نشود .در بعضي از اخبار بزرگ ترين گناه شمرده شده است.
چيزهايى كه از نظر اسلام حرام يا نجس شده، حكم يك قطره آن با حكم چند ليتر آن يكسان است؛ مثل اين كه خوردن خون حرام است، چه يك قطره باشد و چه يك كيلو؛ زيرا خون بر هر دو اطلاق مى‏شود. در باب شراب نيز مسأله به همين صورت است.
چنانچه چيزي مانند آب انگور بعد از چند ماه ماندن به شراب تبديل شود،حتي اگرحالت مست كنندگي نداشته باشد ، خوردن آن حرام است اگر چه نجس نيست.(1)
پي نوشت:
1. آيت ا... خامنه اي،استفتاآت، س 302.

چهارده روز پس از عادت ماهانه نزدیکی انجام شده و دو روز بعد از آن ترشحات همراه با خونابه رویت شد. آیا غسل لازم است ؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در فرض سؤال اگرخوني که همراه با ترشح ديده شده است، مربوط به زخم رحم باشد، غسل ندارد . اگر به خاطر زخم رحم نباشد، حکم استحاضه را دارد.
اگر يقين نداريد به زخم در رحم نداريد و شک داشته باشيد، حکم استحاضه را دارد.
اگر استحاضه قليله باشد ،غسل ندارد.جاي آمدن خون را تطهير کنيد . از سرايت آن به لباس جلو گيري کنيد، ولي اگر استحاضه کثيره باشد، غسل واجب است.(1)
حكم ذكر شده طبق اين فرض است كه از شروع عادت، چهارده روز گذشته باشد، اما اگر اين فاصله چهارده يا شانزده روز، بعد از پاك شدن باشد، در صورت وجود شرايط حيض، خون حيض محسوب مي شود، نه استحاضه.
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم شيرازي، توضيح المسائل، مسأله 405 و 424.

آیا نماز های قضای پدر و مادر و یا نمازهایی که به آنان و یا به مومنین خوانده میشود چگونه است و شرایط آن چگونه است ؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
نماز هاي قضاي پدر و مادر را به همان شکلي که قضا شده،به نيابت از طرف آنان و يا تبرعا بخوانيد، مثلا اگر نماز صبح او قضا شده ، دو رکعت نماز صبح را مي خوانيد . اگر نماز ظهرش در سفر قضا شده ،دو رکعت نماز ظهري که در سفر قضا شده مي خوانيد . براي مؤمنان وپدر و مادر مي توانيد نماز هاي مستحبي به صورت دو رکعتي بخوانيد و ثوابش را براي آنان هديه کنيد . اگر بخواهيد نماز قضاي مؤمنان مورد نظرتان را قضا کنيد، به روشي که بيان کرديم ،عمل کنيد . ( 1 )
پي نوشت :
1 . امام خميني ( ره ) ، تحرير الوسيله ، ج 1 ، ص 211 ، بحث نماز قضا ؛ عروه الوثقي ، ج 3 ، ص 105 ، م 12 .

هولمحبوب من دوستی دارم که علاقه خواستی به صحبت کردن درباره جن و شیطان دارد تا جای که من بعضی وقتها میترسم مثلان میگه ایا تو همون خوابیدی یا با اینه ارتباط داری سوالهای عجیب غریب چون چهرشم کمی زیباست خیلی زود ادمو طرف خودش جذب میکنه میخواستم ببیینم امکان داره چنین ادمی شیطان باشه باور کنید کارهای دیگیی هم انجام میده که نمیشه گفت میخواستم بدونم میشه چنین ادمی جن یا شیطان باشه خیلی ظاهر زیبایی داره وقتی از جن بعد میگی ناراحت میشه

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
در ارتباط با موضوع جن و شيطان حرف‌هاي زيادي بين مردم نقل و گفته مي‌شود . برخي از آن ها صحت دارد و مباني علمي و ديني آن را تأييد مي‌کند اما بسياري از آن ها خرافاتي بيش نيست.
بر اساس آيات قرآن کريم، شيطان (ابليس) از جنس جنيان است.(1) جن موجود لطيفي است که به دليل وضع جسمي خود،‌از سرعت و حرکت خاصي برخوردار است . مي‌تواند به آساني در مدت کوتاهي از حوادث و رخدادهايي که در دورترين نقطه به وجود آمده است، خبردار شود. نيز مي‌تواند به صورت‌هاي گوناگون در بيايد . اما اين که بتواند خود را به صورت انسان‌ها نشان دهد، در اين باره دو ديدگاه وجود دارد:
برخي بر آن هستند که ابليس نمي‌تواند در شکل انساني ظاهر گردد، ولي در مقابل عده‌اي برآنند که دليلي بر محال بودن اين کار وجود ندارد ، به خصوص که در روايات در اين باره به نکته‌هايي اشاره شده که مي‌رساند شيطان به شکل‌هاي گوناگون از جمله به صورت انساني گاهي ظاهر مي‌شود. مثلا در قرآن آمده است :
«به ياد آوريد هنگامي را که شيطان، اعمال مشرکان را در نظرشان جلوه داد و گفت: هيچ کس از مردم بر شما پيروز نمي‌گردد و من همسايه شمايم، اما هنگامي که دو گروه (جنگجويان و حمايتِ فرشتگان از مومنان) را ديد، به عقب بازگشت و گفت: از شما بيزارم. چيزي را مي‌بينم که شما نمي‌بينيد» (2) از ظاهر اين آيه به دست مي‌آيد که شيطان مي‌تواند به صورت آدمي نمودار شود. (3)
در روايتي که در بسياري از کتب نقل شده، مي‌خوانيم قريش هنگامي که تصميم براي حرکت به سوي ميدان بدر گرفتند، از حمله طايفة بني کنانه ترس داشتند، زيرا قبلاً با هم دشمني داشتند. در اين هنگام ابليس در چهرة «سراقه بن مالک» که از سرشناسان قبيله بني کنانه بود، به سراغ آن ها آمد و اطمينان داد که با شما موافق و هماهنگم . کسي بر شما غالب نخواهد شد، اما به هنگامي که نزول ملائکه را ديد، عقب‌نشيني نمود و فرار کرد.(4)
از اين بيان معلوم مي‌شود که شيطان مي‌تواند به شکل برخي در آمده و براي مردم ظاهر گردد و مردم او را ببينند.
علامه طباطبايي در تفسير الميزان چندين روايت نقل کرده که در صدر اسلام در چند مورد (در جنگ‌ها و مقاطع مختلف) ابليس به شکل بعضي از کفار نمودار شده و با کفار سخن مي‌گفته، آن ها را به مخالفت با پيامبر تشويق ‌نموده است مثلا در روز رحلت پيامبر به صورت «مغيره بن شعبه» نمودار شد و مردم را بر ضد بني‌هاشم تحريک کرد. (5).
از مجموع اين گونه مطالب عده اي استنباط کرده اند که شيطان مي‌تواند به صورت انسان‌هاي بد طينت ظاهر شود . در قالب نصيحت و خيرخواهي آنان را به سوي گمراهي و ضديت با حق دعوت کند . در قالب‌هاي گوناگون مردم را در برابر حق قرار دهد!
منظور از ظاهر شدن شيطان اين نيست که از ماهيت حقيقي خود خارج مي‌شود و تغيير ماهيت دهد،
بلکه منظور آن است که در قوه حس و ادراک انسان به صورت‌هاي مختلفي محسوس مي‌شود، بدون اين که تبدل ماهيتي صورت گيرد.
در مقابل جمعي از مفسران از آيه:‌ «إنّه يريکم هو و قبيله من حيث لا ترونهم؛(6) در حقيقت او (شيطان) و قبيله‌اش شما را از آن جا که آن ها را نمي‌بيند،‌ مي‌بيند»غير قابل رؤيت بودن شيطان و جن را استنباط مي کنند، و مي گويند: معلوم مي شود که آدمي نمي‌تواند شيطان را با شکل و صورت خودش ببيند.
ظاهراً منافاتي بين اين دو ديدگاه و دو رويکرد وجود ندارد چون مراد آيه شايد عدم رؤيت شيطان، مربوط به صورت واقعي او باشد، يعني کسي شيطان را به صورت واقعيش نمي‌بيند، اما شيطان ممکن است به صورت انسان ناپاک و يا موجودي ديگر نمودار گردد و برخي او را بينند، اما در عين حال از بعضي روايات معلوم مي شود که انبيا(ع) ابليس را به صورت واقعيش ديده‌اند.(7)
امّا اين که شيطان يا جن از اسرار درون آدمي و نيت و قصد او خبردار باشد که مثلاً فردا چه کاري قصد دارد، انجام دهد، هرگز آن ها چنين علم و احاطة علمي ندارند. در هيچ جايي چنين ادعايي نشده به خصوص اين که اين گونه امور از مصاديق علم غيب است . علم غيب را غير از خدا و برخي بندگان پاک او (انبيا و اوليا) که از خداوند دريافت نموده‌اند، کسي ديگر نمي‌داند. شيطان هرگز چنين قدرت و صلاحيتي ندارد که از آن گونه امور خبردار شود.
البته شيطان نمي‌تواند به صورت پيامبر اکرم(ص) و پيامبران ديگر ظاهر شود.رسول الله فرمود:
«هر کس که مرا در خواب ببيند، پس مرا به واقع ديده است، زيرا شيطان به من تشبيه پيدا نمي‌کند و به شکل من ظاهر نمي‌شود».(8)
نيز روايت شده که شيطاني است «مذهّب» نام که بر هر صورتي ظاهر مي‌شود، مگر در صورت پيامبر و وصي پيامبر.(9)
شيطان نه تنها به صورت پيامبر و امامان ظاهر نمي‌شود، بلکه به صورت شيعيان پاک و اولياي الهي هم ظاهر نمي‌شود. رسول خدا فرمود: شيطان در صورت من درنيايد و نه در صورت احدي از اوصيايم و نه در صورت احدي از شيعيانش».(10)
پي‌نوشت‌ها:
1. کهف (18)آيه 50.
2. انفال (8) آيه 48.
3. تفسير نمونه، ج 7، ص 201، نشر دارالکتب الاسلاميه، تهران، 1329 ش.
4.. شيخ صدوق، امالي، مجلس پانزدهم، حديث 10.
5. الميزان، ج 9، ص 110، نشر دار الکتب الاسلاميه، تهران، 1379 ش.
6. اعراف (7) آيه 27.
7. تفسير نمونه، ج 7، ص 20.
8 . محدث قمي، سفينة البحار، ج 1، ماده شطن، ص 699.
9. همان.
10 . شيخ صدوق، امالي، مجلس يازدهم، ح 10.

با سلام مردی هستم مقلد آیت اله فاضل لنکرانی اگر بجای لفظ عربی صیغه عقد موقت ، جمله فارسی را به شکل زیر بخوانیم ، آیا عقد صحیح میباشد ؟ دختر می گوید: خودم را به تو تزویج نمودم به مهر 2 شاخه گل یاس و به مدت هفت روز پسر میگوید: قبول کردم با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به نظر آيت الله فاضل لنکراني، بنابر احتياط واجب يکي از شرايط خواندن صيغه عقد آن است که به عربي صحيح خوانده شود، اگر کسي نتواند به عربي صحيح بخواند، در صورتي که ممکن باشد، بنابر احتياط واجب کسي را که مي تواند عقد را به عربي صحيح بخواند ، وکيل بگيرند . اگر وکيل گرفتن ممکن نشد، مرد و زن مي توانند عقد را به فارسي بخوانند، لکن بايد الفاظي را بگويند که معناي زوجت و انکحت را بدهد.(1)
اگر وکيل گرفتن براي شما به هرجهت ممکن نباشد و عقد را به فارسي صحيح بخوانيد و ساير شرايط خواندن عقد را که در رساله عمليه توضيح المسائل بيان شده است، رعايت کنيد، عقد صحيح است . اگر عقد را فارسي مي خوانيد، بهتر است ترجمه اي را که در رساله هاي عمليه بيان شده است بخوانيد، يعني: اول دختر بگويد: خودم را به همسرى تو در مدّت هفت روز با مهريه دو شاخه گل ياس در آوردم و شما بگوييد: قبول كردم.
پي نوشت:
1. آيت الله فاضل لنکراني، توضيح المسائل، مسأله 2487.

چرا حضرت مهدی به عنوانه پیامبر آخر نشد و کلا چرا ۱۲ امام پس از پیامبر آمدن و چرا خودشان پیامبر نبودند؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
سوال شما در واقع از ضرورت امامت است . در اين باره هم دليل عقلي داريم و هم دليل نقلي، ولي در پاسخ فقط به دليل عقلي بسنده مي كنيم:
تمام دلايل عقلي که بر ضرورت نبوت دلالت مي‌کند، بر ضرورت امامت بعد از رحلت پيامبر گواهي مي‌دهد.(1)
بر اساس قاعده لطف، نصب امام از سوي خداوند لطف است، زيرا بي‌ترديد حضور امام از جانب خدا در جامعه اسلامي زمينه را براي روي‌آوردن مردمان به اطاعت الهي و پرهيز از گناهان و معاصي آمده‌تر مي‌سازد. با استقرار عدالت در جامعه، مقدمات صلاح و رستگاري فراهم‌تر مي‌شود.
از سوي ديگر به حکم عقل، لطف بر خداوند لازم است، بنابر اين با انضمام دو مقدمه فوق ثابت مي‌شود که نصب امام بر خداوند واجب است.
از اين گذشته، جاي ترديد نيست بقا و استمرار مطلوب آيين اسلام در گرو نصب جانشين شايسته براي پيامبر(ص) است .
از اين رو عدم نصب امام از سوي خداوند با حکمت الهي ناسازگار خواهد بود، زيرا موجب نقض غرض خداوند از بعثت پيامبر و انزال قرآن است. تقرير اين استدلال عقلي بدين صورت است:
پيامبر گرامي اسلام در کنار مسئوليت خطير دريافت و ابلاغ وحي، وظايف ديگري نيز بر عهده داشته است که از آن جمله مي‌توان به امور زير اشاره کرد:
ا: تفسير آيات قرآن و بيان رموز و اسرار آن.
ب: بيان وظايف ديني مسلمانان در حوزه احکام فردي و اجتماعي.
ج: پاسخگويي به شبهات دشمنان اسلام و رد اعتراضات آنان بر حقانيت آيين اسلام.
د: پاسداري از کيان آموزه‌هاي اسلامي و جلوگيري از وقوع تحريف در آن.
از سوي ديگر، واقعيت‌هاي تاريخي حاکي از آن است که نياز جامعه اسلامي به اين امور، پس از رحلت پيامبر همچنان ادامه داشت، اختلاف شديد مفسران در تفسير پاره‌اي آيات قرآن، اختلاف شديد مسلمانان در احکام عملي و حتى در تفسير سنت.
پيامبر، هجوم بي‌امان شبهات و يرانگر به عقايد اسلام از سوي غير مسلمانان ، شيوع ده‌ها هزار حديث مجعول پس از رحلت پيامبر همگي گوياي اين حقيقتند که امت اسلامي از يک سو، نيازمند آن بود که عمل به وظايف ياد شده پس از وفات رسول خدا تداوم يابد . از سوي ديگر، خود (بدون امداد الهي) قادر به پاسخگويي به اين نياز نبود.
حال با دو احتمال رو به رو هستيم:
اول اينکه خداوند با علم به ناتواني امت اسلامي از رفع نياز خود، امر آنان را به خودشان واگذار کرده باشد،‌
اين احتمال آشکارا باطل است، چون لازم مي‌آيد خداوند حکيم غرض خويش از ارسال پيامبر و تشريع آيين اسلام را نقض کند، حال آن که نقض غرض از سوي حکيم محال است.
احتمال دوم آن که خداوند، شخصي شايسته‌اي را به عنوان جانشين پيامبر تعيين کند و او را به مردم بشناساند تا از پس وفات رسول اکرم امت گرد وجود او جمع شده، نيازهاي ديني خود را از ناحية تفسير قرآن، بيان احکام عملي، پاسخگويي به شبهات و جلوگيري از وقوع تحريف در تعاليم اسلامي ، برطرف سازند.
با توجه به بطلان احتمال اول، احتمال دوم متعين مي‌شود . نتيجه آن است که حکمت الهي اقتضا دارد براي حفظ شريعت اسلامي و مصونيت آن از تحريف و نيز براي استمرار هدايت مردم، شخصي شايسته از سوي خداوند و پيامبرش به مردم معرفي گردد تا پس از پيامبر عهده‌ادر مسئوليت‌هاي ياد شده گردد و حافظ شريعت باشد.(2)

پي‌نوشت‌ها:
1. علامه طباطبايي، شيعه در اسلام، ص 119.
2. آموزش فلسفه اسلامي، ج 2، ص 137 و 138.

با سلام من چند سال پیش یک جراحی در ناحیه بیضیه داشته ام و گاهی بدون هیچ تحریکی به مقدار خیلی جزئی مایعی مانند منی از مجرای ادرارم خارج می شود آیا این می تواند از جراحی من باشد ؟ آیا باید همیشه نسبت به این موضوع و انجام دادن یا ندادن غسل شک کنم ؟ با تشکر

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
با توجه به علامتي كه از مايع يا ترشح مذكور بيان كرده ايد كه همه يا برخي از علائم مني در آن وجود ندارد، مني نبوده و پاك است . غسل جنابت لازم ندارد.
آبى كه گاهى بعد از ملاعبه و بازى كردن و تحريک هاي جنسي از انسان خارج مى شود و به آن مذى مى گويند، پاك است .
نيز آبى كه گاهى بعد از منى بيرون مى آيد و به آن وذى گفته مى شود و آبى كه گاهى بعد از بول بيرون مى آيد و به ‌آن ودى مى گويند ، اگر بول به‌آن نرسيده باشد، پاك است .
چنانچه بعد از بول استبرا كند و بعد آبى از او خارج شود و شك كند كه بول است يا يكى از اين ها ، پاك مى باشد .(1)
پي نوشت :
1 . آيت الله مکارم شيرازي ، توضيح المسائل ، ص 31 ، م79 .

با عرض سلام اگر معاشقه با زن بدون عمل دخول صورت بگیرد آیا نیاز به غصل برای زن واجب میشود؟ مرجع تقلید آییت الله لنکرانی (دامت برکات)

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
مايعي که معمولا هنگام ملاعبه و بازي از زن خارج مي شود پاک است و غسل ندارد . اما مايعي که هنگام اوج لذت جنسي (ارگاسم ) خارج مي شود ، مني است و احتياج به غسل دارد .
زن و مرد به دو گونه جنب مى شوند:
اوّل: جماع (آميزش)
اگر انسان جماع كند و به اندازة ختنه گاه يا بيش تر داخل شود، در زن باشد يا در مرد، در قُبُل (جلو) باشد يا در دُبُر (عقب)، بالغ باشند يا نابالغ، اگر چه مني بيرون نيايد، هر دو جنب مي شوند.
دوم: بيرون آمدن مني:
بيرون آمدن مني، چه در خواب باشد يا در بيداري، كم باشد يا زياد ، با اختيار باشد يا بي اختيار.(1)
در اين دو صورت شخص جنب، چه مرد باشد و چه زن بايد غسل جنابت بکند .
اگر مايعى بيرون آيد كه همراه با شهوت و لذّت جنسى باشد و با جستن بيرون آيد و بعد از بيرون آمدن بدن سست شود، منى است. البته در خانم ها جستن شرط نيست .بيرون آمدن منى غالباً در اوج لذّت جنسى صورت مى گيرد و احساس ارضاي شهوي و جنسي مي کند .اگر از خانم با اين شرايط آبي خارج بشود، جنب شده ،گر چه دخول صورت نگرفته باشد. اگر اين علامت ها نباشد، مايعى كه بيرون مى آيد، منى نيست و احتياج به غسل ندارد.(2)
اگر مايعى كه بيرون آمد مشكوك باشد ، حكم مني و جنابت را ندارد.
پي نوشت ها :
1. آيت ا... فاضل ،توضيح المسائل ، مسئلة 347.
2. همان، ص 221، مسئلة 348.

بنام خدا.باعرض سلام وخسته نباشیدخدمت یکایک شماعزیزان محترم.چون بناندارم زیادوقت ارزشمندشمااساتیدمحترم رابگیرم مطلبم راخیلی خلاصه بیان میکنم.اینجانب 41سال سن دار

بنام خدا.باعرض سلام وخسته نباشیدخدمت یکایک شماعزیزان محترم.چون بناندارم زیادوقت ارزشمندشمااساتیدمحترم رابگیرم مطلبم راخیلی خلاصه بیان میکنم.اینجانب 41سال سن دارم دارای 2فرزندپسر15و10ساله هستم درسال1382عمل وزکتومی(بستن لوله مردان)انجام دادم درسال1385بنابه دلایلی همسرم ازمن جداشدوپس ازدریافت مهره خود(نیمی نقدی ومابقی قسطی)بجز2فرزندم هرچه داشتم برداشت ورفت وپس ازگذشت عده خود بلافاصله بایکی ازدوستان نامشروع خود ازدواج وزندگی جدیدی راشروع کرد.من که درآن زمان فرزندانم11و6ساله بودن وشکست روحی سنگینی خورده بودم وازداشتن نعمت پدرومادرنیزمحروم بودم مجبورشدم مجدداازدواج کنم.همسرجدیدم حدود7ماه ازخودم کوچکترومتاسفانه ایشان هم که هنوزازدواج نکرده بودنددارای مشکلات عصبی هستندبطوری که بایدروزانه 3نوبت از2نمونه قرص اعصاب ومادامالعمر استفاده کنندولی به من گفته بودندکه ایشان روزی 1قرص میخورد.قبل ازازدواجمان من باایشان وخانواده اوصحبتهایی کردم من جمله اینکه امکان بچه دارشدنم باتوجه به نظرپزشکان که اگرمجدداعمل جراحی بکنم 50%بیشترنیست باقبول این شرط باایشان ازدواج کردم که متاسفانه درازدواج دومم نیزخیلی موفق نبوده ومشکلات عدیده ای من جمله عصبی بودن هردوی ماوگاه گاهی وجود بجه های من واختلافات اخلاقی وزندگی گذشته من ومواردریزودرشت دیگری که درسایرزندگیهای مشترک معمول است متاسفانه زندگی شیرینی رابرایمان رقم نزده وحتی چندمورد کارمان رابه نزدیک مرزجدایی کشاند که باوساطت اطرافیان برطرف شد(ببخشیداگرتوضیحاتم کمی طولانی شده سوالم راذیلا مطرح میکنم) حال باتوجه به عرایض فوق وطبق قراری که باهم گذاشتیم مبنی برانجام مجددعمل جراحی جهت بازکردن لوله وبچه دارشدنم /اینجانب اصلاوتحت هیچ شرایطی صلاح نمی دانم که مجددا بچه داربشم درحالی که همسرم اصراربربچه دارشدن دارن.حال اگرمن عمدا بچه دارنشوم دراین زمینه مدیون همسرم میباشم وگناهی مرتکب میشوم یاخیر؟اگرلطف بفرمائیدوحکم شرعی این موضوع رابه آدرس ایمیل(بفرستیدودراین زمینه من درب وداغون راراهنمایی بفرمائی بینهایت سپاسگذار میشوم ودعایتان میکنم.انشاءالله که خود وخانواده محترم همیشه شادو سلامت وپاینده باشید وعاقبت بخیرباشید.منتطرجوابتان هستم برایم دعاکنید باتشکرفراوان.

اگر ايشان قبل از ازدواج با شما از شرايط تان باخبر بوده ، قطعاً در صورت عدم اقدام به بچه دار شدن شرعاً هيچ گونه دِيني بر شما نيست . در صورت بچه دار نشدن به هيچ وجه مديون ايشان نمي باشيد. حتي اگر ايشان از پيش از وازکتومي شما خبر نداشته، باز هيچ دين و تعهدي بر شما براي اقدام به عمل باز کردن لوله ها وجود ندارد. با اين وصف در هر دو صورت هيچ لزوم شرعي و اخلاقي براي باز کردن لوله تان نداريد. از نظر روانشناختي نيز اين کار به هيچ وجه به مصلحت شما نمي باشد .دير يا زود موجبات پشيماني شما را فراهم خواهد آورد. بهتر است از همين امروز به فکر فردا باشيد . اين بار پس از وقوع مشکل درصدد چاره جويي برنياييد. اصل مهم و حياتي پيشگيري و دورانديشي اقتضا مي کند با پيش بيني احتمالات (از جمله احتمال طلاق ايشان) براي ماه ها و سال هاي آينده خود از همين امروز به فکر چاره باشيد. چه بسا به غير از تن دادن به خواسته ها ي نامعقول همسر دوم تان راه هاي ديگري از تمهيد تدريجي براي ازدواج موقت يک يا چند ساله يا مورديابي بهتر و همه جانبه تر براي ازدواج دايم (در صورت جدايي احتمالي ايشان) وجود داشته باشد. آدم عاقل همه تخم مرغ هاي خود را در يک سبد نمي چيند و همه جوانب امور را با هم مي بيند. البته اين هشدارها به هيچ وجه نافي تلاش همه جانبه شما براي بهينه سازي زندگي نيست ( بايد با تمام وجود براي حفظ اين زندگي کوشش نماييد) بلکه از جهت پيش گيري از تکرار اشتباهات گذشته است.

سلام دختري 21 ساله هستم و از 10 سالگي خودارضايي ميكردم و خانواده ام از اين قضيه كاملا بي اطاع هستند. بسيار از اين مشكل رنج مي برم. نمازهايم اكثرا قضا ميشوند چون نميتوانم هر لحظه به حمام بروم و غسل كنم و بابت همين موضوع خيلي عذاب وجدان دارم. موقعيت ازدواج هم اصلا برهيم فراهم نيست. خواهش مي كنم غير از ازدواج يك را حل جلوي پاي من بگذاريد تا بتوانم ايم اين عمل رو ترك كنم.

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
قريب به اتفاق غسل هاي شما (يا احساس نياز به غسل)كاملاً بي مورد باشد. چرا كه غسل فقط در يك مورد بر شما دختر مجرد واجب مي شود و آن كه به اوج لذت(نه هر لذت قبل از اوج)رسيده باشيد و يقين كنيد كه مني از شما خارج شده است.
معمولاً دختران مجرد با اوج لذت جنسي بيگانه اند و هيچ تجربه اي از آن ندارند . بسياري از اوج لذت هاي توهمي و خيالي شما بيش از حد متوسط نمره نمي آورند و به هيچ وجه اوج لذت محسوب نمي گردند. اگر به هر دليلي شك در اوج لذت داشته باشيد، بديهي است كه جنابت به هيچ وجه محقق نمي گردد و نيازمند هيچ غسلي نيستيد. به ياد داشته باشيد كه ترشحات زنانه كه همواره در هنگام لذت هاي پيش از اوج از اندام تناسلي زن خارج مي گردد ،صد درصد پاك هستند و نياز به تطهير يا غسل ندارند. اگر به اوج لذت جنسي برسيد، ولي مايعي(غير از ترشحات معمول زنانه) از شما خارج نگردد، باز جنابتي براي شما رخ نداده است.
مسألة خودارضايي هميشه به عنوان يک اختلال مرتبط با اضطراب شناسايي و مطرح شده است. اين يکي از مسايلي است که بايد در صدد کنترل آن باشيد. فرد با افزايش يافتن اضطراب به طور مکرر به اين عادت نابهنجار روي مي‌آورد و براي حل اين مسأله توصيه مي‌شود به روانپزشک مراجعه نماييد. به نظر مي‌رسد سطح اضطراب شما بالا باشد . تشويش خاطر شما به خاطر همين اضطراب فزاينده است. اضطراب نقش مؤثري در تشديد قواي جنسي دارد و در توليد نياز جنسي کاذب سهم به سزايي دارد. ارضاي جنسي تا حدودي براي کاهش اضطراب مفيد است، ولي اگر ارضاي جنسي از طريق حرام (مانند استمنا) صورت گيرد، با اين که به صورت موقت از اضطراب مي‌کاهد ، ولي پس از مدت کوتاهي به خاطر تشديد احساس گناه سطح اضطراب را دوچندان مي‌کند .
همان طور که اضطراب در گرايش به خودارضايي مؤثر است، کاهش اضطراب از طريق ورزش سنگين منظم، تنفس عميق 25 تا 30 بار در روز، تن‌آرميدگي (ريلکسيشن) و دارودرماني که توسط متخصصين ارايه مي‌شوند، سهم بسزايي در کاهش ميل به خودارضايي دارد.
به هيچ وجه خود را ناپاک ندانيد، دختر مؤمني هستيد که به هر دليلي دچار يک رفتار ناپسند گشته‌ايد. هيچ‌گاه خودتان مساوي با رفتار ناشايست خود ندانيد. در پيشگاه خداوند عزيز و دوست داشتني هستيد و براي جبران گناهان ريز و درشت راه روي همه بندگان باز است.
با پرهيز از هر گونه خودسرزنشي به يادداشت نکات مثبت خود بپردازيد، نبايد با بزرگنمايي نکات منفي‌ خودتان را به بوته فراموشي بسپاريد.
احساس گناه افراطي که در آن، فرد خود را مأيوس از رحمت خدا مي‌داند، به هيچ وجه مطلوب خدا و دين نيست، بلکه احساس گناه فزاينده در راستاي وسوسه‌هاي شيطاني است. احساس گناه يکي از بزرگ‌ترين منابع اضطراب‌زاست . به خوبي مي‌توان دريافت که همين احساس گناه بيش از حد زمينه‌اي براي خودراضايي بيش تر فراهم مي‌آورد، پس با بالا بردن سطح عزت نفس و اعتماد به نفس و اميد به لطف و بخشش بيکران الهي به تعديل احساس گناه بپردازيد. احساس گناه تا حدي خوب و مفيد که فرد را به سمت جبران خطايا از طريق انجام اعمال نيک و خداپسندانه رهنمون سازد، نه آن که ناخواسته موجب اضطراب بيش تر شده و به گناه بيش تر سوق دهد.
در اسرع وقت براي کاهش اضطراب و افکار وسواس‌گونه به يک روانپزشک مراجعه نماييد. دارو درماني در زمينة اختلالات اضطرابي بسيار مؤثر و ضروري است.
در زمينه افکار، احساسات و رفتارهاي انگيزاننده ميل به خودارضايي به ارزيابي بپردازيد و ببينيد که در چه شرايطي افزايش مي‌يابد. در طي مدت يک ماه مراحل آغاز تا پايان يک وهله خودارضايي را در برگه‌اي ياد داشت نماييد . اين کار را براي وهله‌هاي ديگري که اتفاق مي‌افتد، تکرار کنيد. زمان و مکان و شرايط جسمي و روحي در قبل و بعد از خودارضايي را ثبت نماييد، به تعبيري روشن‌تر در طي يک ماه ببينيد يک وهله خودارضايي با چه فکري آغاز مي‌گردد، سپس اين فکر مزاحم چه احساس در شما برمي‌انگيزد و اين احساس چگونه به رفتار خودارضايي در شما مي‌انجامد، همچنين معمولاً در چه زماني‌هايي و در چه مکان‌هايي و در چه شرايط جسمي ـ روحي ميل به خودارضايي در شما تشديد مي‌گردد.
پس از پالايش و رصد رواني يک ماهه به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد. از نتايج اين تحقيق مي‌توانيد راهکارهاي کارآمد ترک يا لااقل تعديل خودارضايي را استخراج نماييد، مثلاً وقتي که اعصاب تان خرد است، وقتي که دوستان متأهل خود را مي‌بينيد، وقتي که با مادرتان جر و بحث مي‌کنيد، وقتي که اضطراب امتحان داريد، يا وقتي که به پسر خاصي مي‌انديشيد. عيناً همين قضيه در زمينه مکان‌هاي تحريک‌زا تکرار مي‌گردد .وقتي در اتاق خواب هستم، وقتي تنها در خانه هستم، وقتي دستشويي مي‌روم و...
از سوي ديگر نگاهي موشکافانه به پرونده گذشته خودارضايي خويش بيفکنيد، ببينيد در چه شرايطي توانسته بوديد که براي يک مدّت آن را کنار بگذاريد. چنانچه به تنهايي نمي‌توانيد آن را بررسي نماييد از يک مشاور کمک بگيريد.
در اين مرحله نيز تحقيق نيز به تجزيه و تحليل و جمع‌بندي نتايج بپردازيد.
همواره همراه با تنبيه ذهني ـ عملي خودارضايي خويش مي‌پردازيد، به تشويق ذهني ـ عملي موفقيت‌هايي هرچند اندک خود در ترک خودارضايي بپردازيد. بنابراين اگر حتى يک روز هم در ترک موفق بوديد، با کمال سخاوت به تشويق خود بپردازيد. خودتشويقي مي‌تواند علاوه بر ارتقاي سطح اعتماد به نفس و عزت‌نفس به کاهش اضطراب شما کمک شاياني کند. خودتشويقي مي‌تواند به صورت کلامي يا غير کلامي (مانند خريد يک بستي يا ديدن يک فيلم جذاب يا سجده شکر و ...) باشد.
براي طول روز خود برنامه‌ريزي سبک و سهل الوصول انجام دهيد. با اشتغال ذهني به امور مثبت از هر گونه اشتغال فکري به تفکرات تحريک‌زا پرهيز نماييد. و وسايل و اسباب و لوازم اين کار را از خود دور نماييد.
تلاش کنيد تا با مراجعه به يک مشاور از تکنيک‌هاي انزجاردرماني و شرطي‌زدايي استفاده کنيد. لذت کاذب خودارضايي را با يک امر منزجر کننده ذهني مانند تصور صحنه تهوع‌آور يا خوردن داروي تلخ پيوند بزنيد و با آن تداعي نماييد يا آن که فرايند شرطي شده (اضطراب - خودارضايي) را به (اضطراب - ورزش يا تفريح سالم، تنفس عميق، رفتن به سر يخچال و آب خوردن و...) تبديل نماييد. به هيچ وجه خود را ناتوان فرض نکنيد. بدانيد صدها هزار توانسته‌اند که ترک کنند و شما نيز از آنان مستثنا نيستيد. خدا يار ونگهدارتان باد!

صفحه‌ها