علت بون عقد بودن برخی همسران پیامبر

چرا پیامبر اکرم فقط می تواند زن مومنی که خود را به او بخشیده بدون عقد با وی ازدواج نماید؟ علت ازدواج پیامبر با عایشه چه بود؟و عایشه چند ساله بود؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
يکي از اختصاصات پيامبر گرامي اسلامي اين بود که زنان مؤمن، حق داشتند که بدون مهر، خود را به پيامبر(ص) ببخشند و پيامبر حق داشت که ، آنان را به عنوان همسر انتخاب نمايد. اين عمل در صورتي صحيح بود که آن زن مؤمن بدون شوهر باشد.
در کافي آمده که زني از انصار خدمت پيامبر آمد و گفت: هرچند رسم نيست که زن به خواستگاري شوهر برود، ولي چون من زني هستم که سال‌هاست بي‌شوهر مي‌باشم و فرزند نيز ندارم، آيا ميل داريد که مرا بگيريد؟ اگر حاجتي به من داشتيد، خود را به تو مي‌بخشم، رسول خدا دربارة وي دعا کرد. آن گاه پيامبر فرمود: اي خواهر انصاري، خدا از ناحيه رسول خود به همة شما انصار جزاي خير دهد، مردان شما مرا ياري کردند و زنان شان به من رغبت نمودند... برگرد، خدا رحمتت کند، خدا بهشتش را بر تو واجب کرد، به جهت اينکه به من اظهار تمايل کردي، به زودي خير من به تو خواهد رسيد.
به دنبال اين ماجرا اين آيه نازل شد:(1)
«وامراة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبيّ إن أراد أن يستنکحها خالصة لک من دون المؤمنين؛(2)
زن مؤمن، اگر خودش را به پيامبر ببخشد و پيامبر هم بخواهد، مي‌تواند با او ازدواج نمايد، و اين نکاح بدون مهر فقط براي توست، نه ساير مؤمنان».
ما فلسفه و علت واقعي آن را نمي‌دانيم، ولي چون قرآن با صراحت فرموده و همه مسلمانان قبول کرده‌اند حتماً داراي حکمت و فلسفه‌هايي بوده
که ممکن است يکي از آن ها، توجه به تقاضاي زن انصاري باشد که همان طور که خود پيامبر مي‌فرمايد: انصار، از پيامبر حمايت فراوان نمودند و پيامبر مي خواست دل آن ها را به دست آورد که اين کار موجب خوشنودي آنان و توجه بيش ترشان به اسلام مي‌شد.
البته گر چه مورد مخصص نيست، ولي اين گونه موارد در زندگي پيامبر بسيار کم بوده و برخي گفته‌اند که گرچه چنين حکمي بوده، ولي عملاً حتى يک مورد هم واقع نشده است.(3)
روشن است که اين گونه ازدواج‌ها اگر انجام شده باشد، هدف و انگيزه اين بانوان مسائل معنوي و افتخاري همسري رسول خدا بوده، که آنان به دنبال مهريه نبودند . يک نوع مساعدتي بوده براي چنين بانواني که رغبت زيادي داشتند که به افتخار همسري پيامبر برسند.
پي‌نوشت‌ها:
1. تفسير الميزان، ج 16، ص 513، ذيل آيه 50 احزاب.
2. احزاب (33) آيه 50.
3. تفسير نمونه، ج 17، ص 407.
سن عايشه وعلت ازدواج حضرت با وي
اولا شرايط سني که در فرهنگ ما ايرانيان امروزه متداول است، در آن عصر و نزد عرب_هاي آن زمان متداول نبود. بسا اتفاق مي_افتاد دختران نو رسيده به عقد مردان کهنسال در مي_آمدند. در اين گونه ازدواج_ها هيچ گونه خرده گيري و ملامتي وجود نداشت. مانند اين که در تاريخ آمده است که عمر از عثمان خواست که دخترش حفصه را به عقد خود در بياورد، در حالي که عثمان حدود بيست سال از عمر بزرگ تر بود . نيز به ابو بکر که حدود ده سال از عمر بزرگ تر بود، پيشنهاد ازدواج با حفصه را داد . آري اين گونه ازدواج ها در آن فرهنگ پذيرفته شده بود.
ثانيا : اين يکي از دروغ هاي روزگار است که عايشه در هنگام ازدواج کم سن و سال بود در اين مورد گفته اند: پيامبر (ص) عايشه شش يا هفت ساله را به عقد خود درآورد و در نه سالگي با او عروسي کرد ؛ هم سن عايشه در هنگامي که به عقد پيامبر درآمد، بيش از شش يا هفت سال بود؛ هم در هنگام عروسي بيش از نُه سال داشت.
داده هاي تاريخي مي گويد: سن عايشه در هنگام عقد، خيلي بيش از مقدار مذکور بود.
عالمان اهل سنت از پيامبر دو روايت نقل کرده اند:
يکي اين که فرمود: دخترش فاطمه سرور تمام بانوان جهان است .
ديگر اين که درمورد عايشه فضيلتي را بيان داشت که ديگر زنان آن فضيلت را ندارند.
چگونه مي شود وقتي حضرت فاطمه سرور تمام بانوان جهان باشد، عايشه فضيلتي داشته باشد که ديگر زنان حتي حضرت فاطمه از آن محروم باشند؟! بين دو جمله اي که عالمان اهل سنت نقل کرده اند ، ناسازگاري وجود دارد. برخي از آنان همانند «طحاوي» که ناقل آن حديث هستند، براي رفع ناسازگاري چاره انديشي کرده و گفته اند: جمله دوم که درباره عايشه فضيلتي را برشمرده است که ديگر زنان حتي فاطمه از آن محروم اند، مربوط به زماني است که فاطمه کوچک و نابالغ بود؛ يعني در هنگامي از فضيلت عايشه ياد شد که حضرت فاطمه خردسال بود و آن فضيلت مربوط به افراد بالغ بود. همو مي گويد : فاطمه در بيست و پنج سالگي درگذشت(1).
از اين دو جمله استفاده مي شود که حضرت فاطمه دو سال پيش از بعثت ولادت يافت و عايشه چند سال از حضرت فاطمه بزرگ تر بود. با اين وجود اگر عايشه را دست کم سه سال از فاطمه (س) بزرگ تر فرض کنيم، مي توان فهميد ولادت عايشه پنج سال پيش از بعثت بود، در اين صورت زماني که به عقد پيامبر درآمد، حدوداً پانزده ساله بود.
همچنين برخي از سيره نويسان همانند «ابن اسحاق» و «ابن هشام» که پيشگامان سيره نويسي هستند، مي نويسند: عايشه بيستمين فردي بود که به پيامبر ايمان آورد. اينان مي افزايند : پيش از عايشه خواهرش اسماء و پس از عايشه «خبّات بن اَرَّت» مسلمان شدند. (اين امر در حدود سال چهارم بعثت و بعد از علني شدن دعوت پيامبر رخ داد)، چنان که مي افزايند: عايشه در اين هنگام به سن تکليف نرسيده و صغيره بود(2).
صغيره بودن به چه معناست؟ قطعاً به اين معنا نيست که دورة شيرخواري را طي مي کرده، چرا که در اين دوره معقول نيست گفته شود اسلام آورد؛ بايد در اين هنگام سن عايشه حدي باشد که بتوان اين نسبت را به او داد.
سن حضرت علي (ع) را در هنگامي که اسلام آورد، ده تا سيزده سال گفته و يادآور شده اند حضرت در اين هنگام صغير بود، «رجل» نبود. حال درباره عايشه هم مي بايست طوري سخن گفت که معقول باشد؛ يعني سنش به اندازه اي باشد که بتواند اسلام بياورد تا بگويند بيستمين مسلمان است ، اگرچه کم تر از سن بلوغ باشد. اگر بلوغ دختران نه سال است، ايشان در هنگام پذيرش اسلام مثلاً هشت ساله باشد. در اين صورت هنگامي که به عقد پيامبر درآمد، حدوداً پانزده ، يا شانزده ساله بود، نه شش ، يا هفت ساله.
توجه داريد که در زمان پيامبر (ص) سن ازدواج دختران در همين حدود، معمولي و متعادف بود. عرب هاي شبه جزيره خوش نداشتند دختر دير ازدواج کند و مدت ها در خانة پدر بماند. بلکه مي کوشيدند دختران شان را زودهنگام شوهر دهند و به خانة همسر بفرستند، تا خيال شان آسوده شود. بنابراين ازدواج دختران در سنين کم در ان عصر و زمان پسنديده و متعادف بود و هيچ اشکالي نداشت. اگر پيامبر در اين مورد مرتکب اشتباهي مي شد و کاري غيرمتعارف انجام مي داد، بدون شک دشمنان حضرت سوء استفاده مي کردند و آن را برضد رسالت پيامبر به کار مي گرفتند. در تاريخ هيچ نشاني نيست که دشمنان قسم خوردة حضرت از اين ازدواج براي کوبيدن شخصيتش بهره گرفته باشند، که دليل است ازدواج حضرت با عايشه برخلاف عرف نبود.
اما در مورد جمله دوم ( سن عايشه در هنگام عروسي) مي گوييم:
به نوشتة همه مورخان و سيره نويسان عايشه در سال دوم هجري و پس از جنگ بدر به خانه پيامبر راه پيدا کرد و مراسم عروسي برگزار شد. نيز نوشته اند: عقد عايشه در ماه شوال سال دهم بعثت، سه سال پيش از هجرت و عروسي او در ماه شوال در سال دوم هجري رخ داد(3)؛ يعني بين عقد عايشه با عروسي اش پنج سال فاصله بود. بنابراين اگر عقد عايشه در نه سالگي جاري شد، عروسي اش در چهارده سالگي صورت گرفت اما اگر عقدش در پانزده سالگي بوده، ازدواجش دربيست سالگي رخ داد. بنابراين به هيچ وجه نمي توان پذيرفت در نه سالگي همسر پيامبر شد!
اما در مورد ازدواج هاي متعدد پيامبر (ص) و از جمله ازدواج عايشه با پيامبر بايد دانست که اصولا هدف آن حضرت ، مسئله شهوت جنسي نبود ؛ زيرا پيامبر در اوج جواني و کشش جنسي با زني بيش از سن خود ازدواج مي کند و تا 55 سالگي ، همان يک همسر را دارد؛بنابراين بايد هدف پيامبر را در چيز هاي ديگر جستجو کرد.
يكي از آن ها هدف سياسي - تبليغي بود؛ يعني با ازدواج موقعيتش در بين قبايل مستحكم گردد و بر نفوذ سياسي و اجتماعيش افزوده شود و از اين راه براي رشد و گسترش اسلام استفاده نمايد.
حضرت به خاطر دست يابي بر موقعيت هاي بهتر اجتماعي و سياسي، در تبليغ دين خدا و استحكام آن و پيوند با قبايل بزرگ عرب و جلوگيري از كارشكني‌هاي آنان وحفظ سياست داخلي وايجاد زمينه مساعد براي مسلمان شدن قبايل عرب، به برخي ازدواج ها رو آورد.
در راستاي اين اهداف پيامبر با عايشه دختر ابوبكر از قبيله بزرگِ «تيم»، با حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ «عدي»، با ام‌حبيبه دختر ابوسفيان از قبيله نامدار بني‌اميه، ام سلمه از بني مخزوم، سوده از بني اسد، ميمونه از بني هلال و صفيه از بني‌اسرائيل پيوند زناشويي برقرار نمود. ازدواج مهم ترين پيوند و ميثاق اجتماعي است، به ويژه در آن فرهنگ تأثير بسياري از خود به جا مي گذارد.
در آن محيطي كه جنگ و خونريزي و غارتگري رواج داشت، بلكه به تعبير «ابن‌خلدون» جنگ و خونريزي و غارتگري جزو خصلت ثانوي آنان شده بود،(4) بهترين عامل بازدارنده از جنگ ها و عامل وحدت و اُلفت، پيوند زناشويي بود. به همين جهت پيامبر با قبايل بزرگ قريش، وصلت نمود .
پي نوشت ها :
1.مشکل الآثار، ج 1، ص 47و52؛ سيره صحيح پيامبر بزرگ اسلام، ج 3 ،ص 286
2 . سيره ابن هشام، ج1،ص234.
3 .طبقات الکبري، ج 8، ص 58.
4 . مقدمه ابن خلدون(ترجمه)، ج 1، ص 286.