زن

قرآن هنگامي كه مي‏خواهد در مورد ازدواج پيامبرش محدوديت ايجاد كند مي‏فرمايد:

لا يَحِلُّ لَكَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَكَتْ يَمينُكَ وَ كانَ اللَّهُ عَلي‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ رَقيباً (احزاب/52)

از اين به بعد حق ازدواج جديد و جايگزين كردن همسرانت با همسر جديد را نداري، اگر چه [به فرض محال] از زني هم خوشت بيايد.

در اينجا با آوردن حرف شرط «لو» (كه امتناعي و محالي است) اعلام مي‏كند كه رسول خدا به هيچ زني دلبسته نمي‏گردد و ازدواجش با هيچ زني به خاطر عشق و دلدادگي نيست، زيرا دلبسته خداست و پروردگار همه قلبش را فرا گرفته، جز به خدا و اراده و امر او تعلق خاطر ندارد اما اگر از آن پس، به فرض محال به زني متمايل شود، باز هم حق ازدواج با او را ندارد.

گذشته از اين كه در آيه واژه جمال نيامده، بلكه از كلمه حُسن استفاده شده كه به معناي نيكو بودن است و نيكويي هميشه به معناي زيبايي نيست.(و لو اينكه زني مومنه و صالحه هم باشد باز حق ازدواج با او نداري)

در ده ها آيه راجع به معصوم بودن چشم و گوش و زيان و..پيامبر صحبت شده و در آيات متعدد تمجيدي از پيامبر شده كه از هيچ پيامبري نشده، پس قطعا مراد و منظور آيه آن چيزي كه در ذهن شماست نيست.

آیا بر زنی که عذرشرعی دارد سجده ی زیارت عاشورا جایز است؟

پاسخ:
بله بر زنی که عذر شرعی دارد سجده ی زیارت عاشورا جایز است و اشکال ندارد و از محرمات زن حائض شمرده نشده است.(1)

پی نوشت:
1. امام خمینی، توضیح المسائل مسئله 450.(مطابق با نظر آیت الله خامنه ای) .

چرا خداوند ارثیه، شهادت و ... یک زن را نصف مردان قرار داده است؟

پاسخ:
هریک از این موارد دارای توجیهات و توضیحات خاص خود بوده و با تأمل در آن ها روشن می شود که این نوع قانون گذاری نزدیک تر به عدالت و منطق صحیح حیات اجتماعی بشر محسوب می شود نه دلیلی بر نگاه انسانی درجه دو اسلام به زن؛ در واقع تفاوت در ویژگی های جسمی و روحی زن و مرد حقیقتی غیر قابل انکار است که این امر تفاوت در مسئولیت ها و تکالیف فردی و اجتماعی و در نتیجه تفاوت در برخی حقوق را در پی دارد.
بر این اساس تامل و دقت در مساله ارث، راز اين تفاوت سهم را آشكار سازد؛ در واقع از نظر اسلام ، ارث نوعي انتقال منطقي ثروت هاي نسل پيشين به نسل هاي بعدي است كه ضابطه و قانون خاص و دقيقي را براي خود دارد:
اسلام دارای نظام اقتصادی است که یک مجموعه است. بررسی عادلانه یا ظالمانه بودن آن، زمانی نتیجه صحیح می دهد که کلیت و مجموعه آن نظام با هم ملاحظه شود. جزئی نگری و بریدن یک حکم از کل مجموعه و بررسی مجرد آن، قطعا نتیجه صحیح به بار نخواهد آورد؛ مثلا حکم نفقه یا ارث باید در مجموعه حقوق و احکام اقتصادی -که بعضی به سود و بعضی به ضرر زن است-مورد توجه قرار گیرد ،نه به صورت مجرد و جدا از بقیه.
اینک با توجه به اين اصل کلی به بررسی ارث می پردازیم:
در زمان ظهور اسلام و نزول قرآن کریم، محرومیت زنان از ارث میان همه اقوام و ملل بشری در سطح دنیا وجود داشت. زن به هیچ یک از عناوین همسر، مادر، دختر و یا خواهر ارث نمی‌برد. اسلام در زمینه ارث، انقلاب به وجود آورد . اولین نظام حقوقی جهانی بود که به زنان حق ارث عطا کرد. تمام قوانین ظالمانه دوران جاهلیت را که بر پایه اعتقادات و آداب و رسوم قبیله ای بود، منسوخ نمود. در دوران جاهلی نه تنها به زن ارث نمی‌دادند، بلکه او را همانند دیگر اموال متوفی، به ارث می‌بردند. این قانون جاهلی به وسیله قرآن کریم منسوخ شد. (1)
اسلام برای اولین بار زن را به عناوین دختر، خواهر، مادر و...، وارث شمرد و به عنوان قانون کلی اعلام کرد:
مردان را از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به جای می گذارند، بهره ای است. زنان را [نیز] از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به جای می گذارند، بهره ای است؛ چه کم باشد یا فراوان و این بهره ای قطعی و واجب شده است.(2)
در شأن نزول این آیه نقل شده که شوهر زنی از دنیا رفت و برادرانش اموال وی را به ارث تصاحب کردند. به همسر و دخترش که تنها بازماندگان نزدیک او بودند، چیزی ندادند. زن به محضر رسول خدا شکایت برد و برادران متوفی در رد تقاضای ارث بردن زن به پیامبر عرض کردند:
او که نمی تواند [برای جنگ و دفاع] سوار اسب شود. در مقابل دشمن بایستد. ملاک ارث بردن نیز قدرت جنگ و دفاع داشتن است؛ پس او ارث نمی برد.
این آیه نازل شد و این بنیان را باطل اعلام کرد.(3)
در آیه ارث فرزندان نیز به ارث بردن دختر تصریح شده، بلکه ارث او محور سهم گذاری واقع گردیده تا بر رد عقاید گذشتگان بر محروم بودن فرزندان دختر از ارث، تصریح کرده باشد.(4)
به دلیل عدم دقت کافی و یک سویه نگری و جزءبینی، ارث از دیر باز محل ایراد بوده، به خصوص در باره آیه بالا که سهم پسر را دو برابر سهم دختر دانسته و یا سهم شوهر را دو برابر سهم زن اعلام کرده است. ابن ابی العوجاء از شبهه پردازان زمان امام صادق(ع) می گفت:
چرا باید زن ضعیف و بی چاره یک سهم ببرد و مرد دو سهم؟(5)
برای این که به راز تفاوت حقوقی ارث بهتر پی ببریم، در چند نکته باید دقت کنیم:
1.ارث بر مبنای خویشاوندی نسبی(رَحِم) و سببی(ازدواج) است. در مبنای رَحِم -که اصلی ترین و فراگیرترین مبنای ارث است- زن و مرد هر دو سهیم اند؛ مثلا پدر و مادر، دختر و پسر یا دایی و خاله و... هر دو با هم در یک طبقه جای می گیرند و ارث می برند. این گونه نیست که مادر ارث نبرد و پدر ببرد یا پسر ارث ببرد و دختر نبرد.
2.در مبنای رَحِم و قرابت نسبی ،خویشاوندان همه در یک رتبه نیستند، بلکه آنان که به متوفی نزدیک ترند، خواه زن باشند یا مرد، اولویت دارند؛ مثلا پدر و مادر و دختر و پسر متوفی نزدیک ترین افراد به اویند. با وجود آنان، دیگران که خویشاوندان دورترند، از متوفی ارث نمی برند. بنا بر این اگر متوفی یک دختر داشته باشد و چند برادر، ارث را دختر می برد و به برادرها چیزی نمی رسد. پس در این مبنا هم جنسیت دخالتی ندارد.
3.از مبانی مهم ارث، رعایت سود و زیان (غنم و غرم) است که کاملا عقلانی و عادلانه است. مرد دارای مسئولیت های اقتصادی متعددی است که زن از آن ها معاف است، بلکه بعضی از آنان در قبال زن می باشد؛ مثلا مرد باید مهریه و نفقه به همسرش بدهد، نفقه فرزندان را بپردازد. در پرداخت دیه قتل خطایی مردان خاندان باید شرکت کند. زن علاوه بر این که از پرداخت همه این ها به عنوان تکلیف معاف است، نفقه و مهریه هم می گیرد؛ پس لازم است این بار سنگین که بر عهده مرد گذاشته شده با اختصاص فایده ای به او، جبران گردد.(6)
4.در بحث ارث زنان، این گونه نیست که همیشه سهم زن از سهم مرد کم تر باشد، بلکه گاهی مساوی و گاهی سهم زن بیش تر است. دو مورد دوم به فراموشی سپرده می شود، مثلا:
- در مواردی زن و مرد همتا و مساوی ارث می‌برند، مثلا در صورتی که میت فرزند داشته باشد، پدر و مادرش هر کدام به طور یکسان (یک ششم) ارث می‌برند. سهم پدر به عنوان مرد بودن بیش از سهم مادر نیست.
- در مواردی سهم زن بیش از سهم مرد می‌باشد، مانند موردی که میت غیر از پدر و دختر، وارث دیگری نداشته باشد . در این جا پدر یک ششم می‌برد. دختر یک دوم و بقیه به همین نسبت بین آن دو تقسیم می شود. نیز مانند موردی که میت دارای نوه باشد و فرزندان او در زمان حیات وی مرده باشند که در این جا نوه پسری سهم پسر را می‌برد. نوه دختری سهم دختر را، یعنی اگر نوه پسری دختر باشد و نوه دختری پسر باشد، دختر دو برابر پسر ارث می‌برد. (7) نیز در مواردی زن سهم بیش تری می برد مانند زمانی که تعداد فرزندان زیاد باشد که سهم زن (یک هشتم) از سهم تک تک فرزندان پسر بیش تر می شود.
بنابراین به صورت کلی نمی‌توان ادعا کرد که ارث زن همیشه کم تر از مرد است، زیرا در مواردی ارث زن و مرد، مساوی و در موارد دیگر ارث زن از مرد بیش تر است. البته در بیش تر موارد ارث زن از ارث مرد کم تر است،
5.اصل کلی بر تقسم ارث به نسبت دو بر یک بین دختر و پسر و .. است. اما اسلام برای موارد خاص هم راهکار قرار داده است. مثلا ممکن است دختران فردی واقعا به ضعف مالی و... گرفتار باشند، در حالی که پسران او مشکلی نداشته باشند . در چنین جایی رسیدن سهم بیش تر به دختران واقعا مشکل گشا باشد، در چنین جایی پدر و مادر که می خواهند اموال خود را به عنوان ارث برای فرزندان بگذارند، می توانند تدبیری بیندیشند که دختران سهم بیش تر ببرند، مثلا قبل از مرگ مقداری از اموال خود را به دختران هبه کنند یا نسبت به ثلث مال که حق وصیت کردن دارند، وصیت کنند که همه اش یا سهم مهمی از آن به دختران برسد. به این صورت در تحقق یافتن عدالت موردی کمک کنند، چون احکام را باید با توجه به موارد کلی وضع کرد و موارد جزیی را باید راهکار گذاشت. با توجه به آنچه گفته شد، فلسفه تفاوت زن و مرد در ارث روشن می گردد.
بنابراین در غالب موارد ارث مرد بیش از ارث زن است. آن هم در نظام کلی اقتصاد اسلام و با توجه به مبانی آن نظام و مبانی ارث، اقدامی کاملا عادلانه و به سود زن و مرد است.
اما در مساله شهادت زنان در دادگاه باید گفت:
شهادت در قوانین قضایى اسلام در زمره حقوق قرار ندارد. شهادت حق نیست، تا بگوییم با دو تا یا یکی شدن به شاهد ظلم می شود، بلکه تکلیف است، یعنى انسان وظیفه دارد براى احقاق حقوق دیگران شهادت بدهد. قرآن کتمان شهادت را حرام اعلام نموده است. (8)
اگر شهادت برخى در دادگاه پذیرفته نمى‏ شود، یا کم تر پذیرفته مى‏ شود، این امر گویاى سهل تر بودن تکلیف و مسئولیت است، نه پایمالی حقوق آنان؛ در واقع از آن جا که مکانیسم خلقت زن و مرد با هم متفاوت است و روحیات و اخلاق زن و مرد با هم یک جور نیست، مسئولیت های زن و مرد هم در جامعه متفاوت است. درنتیجه تفاوت روحیات و مسئولیت ها تکالیف فرع بر این امور هم متفاوت خواهد شد. توقعى که خداوند از زن دارد، با توقعى که از مرد دارد، یکى نیست.
بحث شهادت و اطلاع رسانى به قاضى، ربطى به ماهیت مرد و زن و خلقت آن دو ندارد. در بعضى موارد که شهادت مربوط به امور زنان باشد، اصلاً شهادت مردان مورد قبول نیست، چون مرد در آن موارد نمى تواند شاهد باشد. البته به شكل طبيعي در وقایع و رخدادهاى اجتماعي، مردان بیش تر از زنان دست اندرکار هستند، زيرا مردان به خاطر کار و تلاش و وظیفه به دست آوردن مخارج زندگی با رخدادها و وقایع اجتماعى بیش تر مأنوس اند. اگر واقعه­اى رخ داد، بیش تر و بهتر در معرض اطلاع اند.
در اين ميان هر قدر حضور زنان در جامعه پررنگ تر شود، اما به شكل طبيعي زنان خود را از درگيري ها، نزاع ها، نابساماني هاي اجتماعي و هر آنچه به نوعي داراي ريسك و خطر باشد، دور نگه مي دارند؛ به علاوه خود جامعه هم بسياري از اين گونه درگيري ها و بي پردگي هاي رفتاري را در حضور بانوان انجام نمي دهد. در نتيجه غالبا حضور و درك دقيق مساله از منظر زنان كم تر از مردان خواهد بود.
عدم آگاهي دقيق از رخدادهاي اجتماعي تنها بخشي از احتمالات قابل ذكر در فلسفه لزوم تعدد در شهادت زنان است، در حالي كه دليل مهم تر و احتمال قوي تر در اين عرصه چيز ديگري است.
در واقع بر اساس نظر روانشناسان زنان از روحیه لطیف­ تر برخوردارند و احساسی­ تر هستند. بنابراین سریع تر مطالبی را قبول می کنند و زودتر تحت تاثیر قرار می گیرند. به علاوه از آن جا که شهادت دادن افراد می تواند به شدت در برخورداری دیگران از برخی حقوق کارساز باشد، خطر راضی کردن یک شاهد برای شهادت دروغ یا مجبور کردن او برای این امر از طریق تهدید و فشار و ... نسبت به زنان بسیار بیش تر بوده، هر فرد ظالمی با حاضر کردن دو زن حق دیگران را پایمال می نمود، مسأله ای که در شهادت چهار زن بسیار سخت تر اتفاق می افتد.
طبق نظر روانشناسان، محبت، رفتار انفعالى، رفتار عاطفى و حمایت کننده، از ویژگى‏ هاى زنانه است. در برابر این امور، پرخاشگرى، استقلال، رقابت، سلطه و حاکمیت را از ویژگى‏ هاى مردان بر شمرده‏ اند. (9)
به علاوه زنان به جهت این که از نیروى احساس و عاطفه بیش ترى بهره مندند، از صحنه‏ هاى احساسى و عاطفى بیشتر متأثر مى‏ شوند و به هیجان مى‏ آیند. (10) در مجموع در ظرفیت وجودى زنان دو چیز بیش از مردان جلوه گر است: یکى بُعد عاطفى و دیگرى شرم و حیا و عفت. از طرف دیگر به نظر روانشناسان فراموشى با میزان احساسات و هیجانات، نیز با میزان شرم و حیا رابطه مستقیم دارد.
وقتى که در ساختار وجودی زن این ویژگى‏ ها وجود دارد، به تبع این امور در حوزه قوانین و مسئولیت های اجتماعی (به ویژه در امورى که مربوط به حقّ النّاس است) هم تأثیرگذار می شود، تا حقوق مردم در شهادت‏ ها ضایع نگردد.
به عبارت روشن تر در این جا سه صورت متصوّر است:
1- به جهت غلبه عاطفه، عفت و هیجانات در زنان که زمینه ساز فراموشى در برخى امور هیجانى است و این که گفته شده زنان زودتر به حالت اطمینان در یک مسئله دست مى‏ یابند و زود باورترند و راحت‏ تر تحت تأثیر قرار مى‏ گیرند و همچنین بیش تر ممکن است مورد سوء استفاده و فشار و تهدید و تطمیع قرار بگیرند، بگوییم شهادت زنان فاقد ارزش است، تا حقوق از طریق شهادت زنان تضییع نگردد.
این پیشنهاد قابل قبول نیست، زیرا ممکن است از جهت دیگر موجب پایمال شدن حقوق دیگران شود و آن جایى است که شهادت در انحصار زنان باشد یا در برخی حوادث و محیط ها تنها شاهدان واقعه زنان باشند، یا در بین شهود یک واقعه تنها یک مرد باشد که به تنهایی شهادتش اثری نخواهد داشت.
2- بگوییم شهادت زنان کاملا مانند شهادت مردان اعتبار دارد. این سخن موجب مى‏ شود که به جهت موارد مذکور از اعتبار قضا کاسته شود و به نوعى حقوق مردم پایمال گردد و زنان خود تحت فشار حضور مکرر در محاکم و منازعات که با روحیه آن ها همخوانی ندارد و تبعات منفی بسیاری را نیز می تواند به دنبال داشته باشد، قرار گیرند.
3- راه حل معتدل: خداوندى که انسان‏ ها را آفرید و به همه اسرار نهفته آگاه است، فرموده در امورى که مربوط به حقوق مردم است (حق النّاس، نه حقّ اللَّه) به شهادت زنان ارزش و اعتبار داده شود، لیکن به جهت محکم کارى دو شاهد زن در امورى که یک شاهد مرد لازم است، یا چهار شاهد زن در امورى که دو شاهد مرد لازم است، با شرایطى، ارزش و اعتبار دارد. به نظر می رسد این عین عدل و منطبق با منطق و عقلانیت است.

پی‌نوشت‌ها:
1.نساء(4) آیه 19.
2.همان،آیه7.
3.ترجمه المیزان،موسوى همدانى ، ج4،ص323 ، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه ‏ ، قم‏ 1374 ش‏.
4.،نساء(4)آیه11.
5.شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، ج 4 ،ص 351 ،انتشارات جامعه مدرسين قم، 1413 هجرى قمرى.
6.امام صادق(ع) در پاسخ به شبهه ابن ابی العوجاء به همین موارد استدلال می کند.
7. عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جمال و جلال، ص 346، انتشارات اسراء ، 1377 ش.
8. بقره (2) آیه 283.
9. جیمز دبلیو و وندر زندن ، ج اوّل، ص 330، ترجمه: دکتر حمزه گنجی ، روانشناسى رشد، انتشارات سمت. تهران 1375ش .
10. کتاب نقد، ش 12، ص 59. سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی .

آیا درست است که شهادت یک زن در دادگاه قابل قبول نیست و شهادت سه زن با شهادت یک مرد برابر است؟

پاسخ:
مسئله اي كه مطرح فرموديد درست نيست، بلكه شهادت يك مرد با شهادت دو زن برابر است. (1)
در جاهايي كه همه شاهدان زن هستند، بايد تعداد شاهدان زن به 4 نفر برسد، در جايي كه يك مرد وجود دارد، شهادت دو زن كافي است.
البته در برخي از موارد ارث، شهادت هر زني يك چهارم از ارث را ثابت مي كند، يعني با شهادت مثلا سه زن سه چهارم ارث ثابت مي شود. (2)
در برخي موارد هم فقط شهادت زنان پذيرفته است، نه مردان، مانند نفاس و بكارت.

پی‌نوشت‏ها:
1. توضيح المسائل مراجع، م 2496 و 2725.
2. امام خميني ، تحرير الوسيله ،ج 2 ،كتاب الشهادات، م 7.

آیا دیدن وسر زدن به پدر ومادر احتیاج به اذن همسر دارد ؟اگر شوهری دوست نداشته باشد همسرش به دیدن پدر ومادرش برودآیا زن باید اطاعت کند؟پس حقوق والدین چه می شود؟

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
زن براي خروج از خانه بايد از شوهرش اجازه بگيرد و اگر اجازه نداد نمي تواند بيرون برود و بايد اطاعت کندو مي توان براي رعايت حقوق والدين به وسيله تلفن و يا نامه اقدام نمود . (1)
پي نوشت:
1 . آيت الله خامنه اي رساله اجوبه الاستفتاات س 1173.

من خانمی هستم که به تازگی عقد کرده با شوهرم شدم. ما از لحاظ مسائل نزدیکی و ملاعبه از لحاظ دینی حساس هستیم. در مورد یکسری از مسائل مربوط به آن سوال کردیم اما یک سری را خجالت میکشیم سوال کنیم.خلاصه من در مورد آب های خارج شده از دهانه واژنم در هنگام ملاعبه و لمس و نوازش و بوسیدن همسرم شک دارم . شوهرم در مورد آب های خروجی از بدنش سوال کرده و فهمیدم به جز منی و آبی که همراه با دخول باشد بقیه آبها پاک است اما در مورد آب ( یا اگر انواع دارد انواع آبها) خروجی از بدن (دهانه واژن) زنان هیچ اطلاعاتی ندارم ، چون خجالت میکشم. ما هیچ دخولی تا حالا نداشته ایم

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
آبي که در حال ملاعبه با شوهرت از تو خارج مي شود، پاک است و نياز به غسل ندارد و وضورا هم باطل نمي کند.
زن با دو چيز جنب مي شود و هرگاه جنب شود، بايد غسل جنابت کند:
1 - داخل شدن آلت تناسلي مرد به جلو يا عقب زن که اگر به اندازه ختنه گاه يا بيش تر داخل شود، زن و مرد هر دو جنب مي شوند، گرچه مني خارج نشود.
2-بيرون آمدن مني، چه در خواب باشد يا در بيداري.
اگر زن بر اثر تحريک هاي جنسي به قدري تحريک شود که به اوج لذت و شهوت جنسي برسد و در آن حال مايعي از او خارج شود، جنب مي شود. اگر به اوج لذت نرسد و مايع خارج شود و يا به اوج لذت برسد، ولي مايعي خارج نشود و يا شک کند که مايعي خارج شد يا نه ،جنب نمي شود و غسل لازم نيست. زن اگر يقين به خارج شدن مني پيدا کند، جنب مي شود . اگر يقين پيدا نکند ،جنب نمي شود. بنابراين مواقعي که زن بر اثر تحريک هاي شهواني مقداري لذت مي برد و در آن حال رطوبتي از او خارج مي شود ،چون به اوج شهوت نرسيده ،جنب نمي شود و رطوبت خارج شده هم پاک است و وضو و غسل را باطل نمي کند.(1)
اوج لذت و شهوت به حالتي گفته مي شود. که در آن حال معمولا انسان به حالت ارگاسم يا رعشه جنسي مي رسد . بعد از تمام شدن آن حال انسان احساس تخليه شدن و ارضا مي کند .حالت شهوتش تمام مي شود و بدنش سست مي شود . حالت تحريک آميزي که قبل از تخليه شدن داشت، ديگر آن حالت را ندارد. مثل اين که انسان گرسنه دلش غذا مي خواهد، ولي وقتي غذا خورد و سير شد، ديگر ميل به غذا ندارد.
پي نوشت:
1. آيت الله خامنه اي، استفتاآت ،سوال 171؛ امام خميني، استفتاآت ،ج1 ،سوال101-104؛ آيت الله بهجت، استفتا آت ،ج1 ،سوال 705 و812.آيت الله مکارم ،توضيح المسائل عم361و مسائل کثيرالابتلا ،م18.

پرسش: ایا اگر به صورت غیر عمد مو و یا بالاتر از مچ دست درهنگام خواندن نماز پیدا شد در صورت پوشاندن می توان نماز را ادامه داد. و ایا این نماز صحیح است؟

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
هنگام نماز بايستي تمامي بدن زن به غير از گردي صورت و دست ها تا مچ و پاها تا مچ، پوشيده باشد، اگر عمداً مقداري از موها يا بدن زن، غير از جاهاي مذکور پيدا باشد، نماز باطل است، چه نامحرم حضور داشته باشد و چه حضور نداشته باشد. اگر بدن يا مو به طور غير عمدي پيدا باشد، نماز باطل نيست و بعد از پوشاندن مي تواند نماز را ادامه دهد.(1)
پي­نوشت :
1-توضيح المسائل مراجع، ج1، مسئله789 و ذيل آن.

وقتی خدا به همه چیز اگاه است چرا زن باید موقع نماز خود را بپوشاند؟

پاسخ: در مورد حجاب زنان در نماز، به دليل و روايت خاصي در بيان حكمت آن برخورد نكرده ايم، در حالي كه اصل وجوب پوشش زنان در آنها بيان شده است. در عين حال كه مي دانيم و اطمينان داريم احكام دين اسلام بر اساس مصالح واقعي است كه خداوند عالَم به تمام اسرار آن ها آگاهي داشته و بر بندگان مقرر و معين كرده تا به مصالح واقعي احكام دست يافته و به سعادت و كمال برسند.
همچنين به عنوان يك حكمت عام در احكام دين اسلام مي دانيم كه مقررات الهي سنجشي براي ميزان تعبد و تسليم انسان در مقابل پروردگار است كه چقدر اهميت و ارزش به رضاي الهي مي نهد. اگر خواستة دل بر خلاف رضاي الهي باشد، چگونه عمل خواهد كرد و ميزان تعبد و تسليم او در مقابل آفريدگار جهان و عالِم به تمام اسرار هستي چگونه خواهد بود.
با اين توضيحات در مورد حجاب در نماز مي گوييم:
حكمت پوشش بدن و رعايت حجاب اسلامى بر زن در حال نماز پنهان كردن و مستور نمودن خود از خدا نيست؛ زيرا چيزى از علم خدا پنهان نيست و خداوند بر همه چيز در همه حالات آگاه است، بلكه يكى از حكمت¬هاى اين حكم رعايت ادب است، يعنى بدون ستر و پوشش لازم، هنگام نماز خواندن، نوعي بى احترامى به حساب ميآيد. اين مسئله در تمام اديان در هنگام عبادت وجود داشته و براي زنان اين اهميت ويژه بوده است.
در دين اسلام براي نماز و ايستادن در مقابل پروردگار و راز و نياز با او، آداب و احكامي قرار داده شده تا انسان آمادگي لازم براي حضور در مقابل پروردگار را پيدا كند. از جمله طهارت قبل از نماز و وضو و رو به قبله ايستادن و... كه برخي از آن موارد آداب مستحب است، مانند لباس پاكيزه پوشيدن، استفاده از عطر و به طور كامل پوشيده بودن.
مورد اخير در مورد زنان واجب است كه مي تواند به دلائل مختلف باشد، از جمله اين كه به زنان مي¬فهماند حجاب و پوشاندن بدن در مقابل ديگران آن قدر اهميت دارد كه خداوند آن را حتي در نماز و راز و نياز با خود نيز خواسته است..هم چنين حجاب در نماز نوعي تمرين مستمر و روزانه براي حفظ حجاب و تاكيد بر آن در درون جامعه و اجتماع است. در حقيقت همراه نماز، درس عفّت و پوشش مناسب مي دهد، تا الگوي رفتاري و كرداري زن مسلمان را معرفي كند. در عين حال پوشش كامل در پنج نوبت در شبانه روز تمرين و تلقين عملي بسيار خوب و مناسبي بر پوشش و حجاب اسلامي زن مسلمان است.
بنابر اين مي تواند حجاب ازجمله عواملي باشد كه در پاسداشت دائمي پوشش اسلامي زن و جلوگيري از آسيب پذيري او نقش مهمي ايفا كند. اگر بپذيريم اسلام همواره درصدد حفظ حجاب بانوان و مصونيت آنها است و به عفّت و پاكدامني سفارش مي كند، متوجه مي شويم پوشش كامل همسو با اين ايده است.
از طرف ديگر نماز خواندن در منظر مردم و در اماكن عمومي و مساجد و مجامع، حجاب كامل مي طلبد، به ويژه براي زنان تا از نگاه ديگران مصون بمانند، مخصوصاً كه در نماز ركوع و سجده و نشست و برخاست است، در اين صورت حجاب كامل موجب مصون ماندن زنان از نگاه ديگران و باعث حفظ آرامش روحي نمازگزار، نيز پاسداري از عفّت عمومي مي شود و چون تفاوتي بين نوع پوشش نماز گزار در موارد و شرايط متفاوت نيست، در مواردي نيز كه زن در خانه خود ودر جاي خلوت است، اين حكم در آن جا نيز تعميم داده شده و استثنا نشده است، در عين حال كه اين احتمال وجود دارد كه در هر لحظه نامحرمي داخل خانه و حتي در جاي خلوت شده و زن را در حالي كه حجاب ندارد، ببيند. در هر حال اين مسئله در احساس آرامش زن و احساس حضور در مقابل پروردگار تاثير بسيار دارد.

سيادت از حضرت زهراسلام الله به ائمه رسيده است و ايشان نيز زن هستند پس چرا سيادت از زنان منتقل نمي شود؟

منتسبان به پيامبر اکرم(ص)از طرف مادر هم از اولاد رسول اکرم محسوب مي شوند ومحترمند ولي ملاک ترتب آثار واحکام شرعي سيادت مانند گرفتن خمس، انتساب از طرف پدر است که هر کس از طرف پدر به هاشم جد دوم رسول خدا منتسب شود سيد است.
وائمه اطهار(ع) علاوه برانتساب از طرف حضرت زهرا(س) از طريق حضرت علي(ع) يعني از طريق پدر هم منتسب به هاشم هستند ، پس آنان نيز از پدر سيد محسوب مي شوند.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

صفحه‌ها