پرسش وپاسخ

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به چنين کراهتي( انداختن انگشتر به انگشت شست)دست نيافتيم . آنچه زياد تأکيد شده ، انگشتر را به دست راست نمودن است؛ انگشتر به دست چپ کردن نيز تنها در صورت استنجا و طهارت اگر اسماي متبرکه داشته باشد، نهي شده است.(1)
درارتباط هاي بعدي نام مرجع خود را ذکر کنيد.
پي نوشت:
1.حليه المتقين،ص 31.

سلام علیکم. من جوانی هستم 19 ساله،در حدود 17سالگی با یکی از دوستانم عمل زشت لواط را انجام داده ام(که انشالله خدا هر دوی ما را ببخشد)واز گناه خویش پشیمانم. اکنون پس از 2 سال عاشق خواهر وی شده ام. طبق احکام دین ازدواج من با خواهر دوستم حرام است. خواستم بگویم در این چند سال که من از گناه خود توبه کرده ام و عمل من در حدی نبوده که لواط به حساب بیاید(یعنی دخولی انجام نشده) ،آیا هنوزم ازدواج من با خواهر دوستم حرام است؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر دخول نشده يا گمان كند دخول شده يا شك كند كه دخول شده ، خواهر لواط دهنده بر لواط کننده حرام نمى شود. (1)
اپي نوشت:
1.توضيح المسائل مراجع، مسئله 2405.

من یک دختر مسلمانم و به تازگی احساس میکنم که ایمانم ضعیف شده و علت ان را نداشتن شناخت خداوند میدانم. باتشکر از راهنمایی شما

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز2
راه‏هاي پيش روي بشر براي خداشناسي سه قسم است:
ا) راه دل يا فطرت ،يعني هر انساني به مقتضاي خلقت و ساختمان اصلي روح خود خدا را مي‏شناسد ،بدون اين كه نيازمند به اكتساب و تحصيل علوم مقدماتي داشته باشد.
منظور از فطرت، فطرت عقل نيست، بلكه مقصود فطرت دل است. عرفا از آن جا كه به نيروي عشق فطري ايمان و عقيده دارند، در تقويت اين نيرو مي‏كوشند. اگر بخواهيم بدانيم آيا چنين احساسي در آدمي هست ، دو راه در پيش داريم:
1- دست به آزمايش در وجود خود و ديگران بزنيم.
2- ببينيم دانشمنداني كه ساليان دراز در زمينه روان آدميان از جنبه مسائل معنوي مطالعه و تحقيق كرده‏اند چه نظر داده‏اند.
ب) راه حس و علم يا راه طبيعت.
اين راه سه راه ديگر دارد:
1- راه تشكيلات و نظاماتي كه در ساختمان جهان به كار رفته است.
2- راه هدايت و راهنمايي مرموزي كه موجودات در مسير خويش مي‏شوند.
3- راه حدوث و پيدايش عالم.
ج) راه عقل يا راه استدلال و فلسفه.
اين راه گرچه سخت و پر پيچ و خم است و پيمودن آن و فهماندن و فهميدنش نياز به مقدمات زيادي دارد، ولي بهترين و محكم‏ترين طريق خداشناسي و معرفت به حضرت ربوبي است.
هر يك از سه راه فوق از وجهي بر راه‏هاي ديگر رجحان دارد: راه دل و فطرت از نظر شخصي كامل‏ترين راه‏ها است ؛يعني، براي هر فرد بهتر و لذت‏بخش‏تر و مؤثرتر اين است كه از راه دل به معرفت خداوند راه يابد، ولي نمي‏توان آن را به صورت يك علم قابل آموزش براي عموم درآورد.
راه مطالعه حسي و علمي خلقت از نظر سادگي و روشني و عموميت بهترين راه‏ها است اما اين راه تنها ما را به وجود قوه عليم و حكيم و مدبري كه طبيعت را مي‏گرداند و اداره مي‏كند، معتقد مي‏كند اما آيا آن قوه خدا است و مصنوع صانع ديگري نيست؟ علوم حسي بشر از اثبات آن عاجز است.
راه عقل تنها راهي است كه خداشناسي را به صورت يك علم مثبت، منسجم و منطقي درمي‏آورد،(1).
در مورد اثبات وجود خداوند دلايل متعددي اقامه شده كه برخي وجداني (مانند برهان فطرت) برخي علمي (مانند برهان نظم) و برخي عقلي و فلسفي است (مانند برهان محرك اول ارسطو، برهان وجوب و امكان، برهان وسط و طرف، براهين استحاله تسلسل، علل هستي بخش، برهان مشروطيت و اطلاق فارابي، قاعده الشي‏ء ما لم يجب لم يوجد از خواجه نصيرالدين طوسي، برهان صديقين صدرايي و.).
هر يك از براهين مذكور مبتني بر مباني و مبادي عقلي و فلسفي ويژه‏اي است كه در يك نامه مجال پرداختن به هيچ يك از آنان نيست.
در اين جا به طور فشرده به ذكر يكي از روشن‏ترين آن ها بسنده نموده و براي تحقيق بيش تر كتاب‏هايي را معرفي كنيم. اين برهان ضمن آن كه قدمت بسياري دارد، يكي از استوارترين ادله خداشناختي است .از جهان اسلام به تئولوژي غربي نيز راه يافته ، نزد تئولوژيست‏ها و فيلسوفان دين غرب تحت عنوان (from Contingency Argument ) به عنوان خدشه ناپذيرترين برهان- كه تاكنون انديشه بشر بدان راه يافته- مورد پذيرش واقع گرديده است.
سير پيدايش و سپس ورود اين برهان در انديشه‏هاي كلامي غرب طبق نمودار زير است: فارابي--- ابوعلي‏سينا--- غزالي--- ابن رشاندلسي--- ابن ميمون--- الهيات نوين غرب .
اصل برهان به طور فشرده از قرار زير است:
1- بدون شك جهاني واقعي نه وهمي صرف وجود دارد (رئاليسم و نفي سفسطه).
2- آنچه در جهان است ،همه ممكن‏الوجودند. يعني وقتي نظر به ذات آن ها كنيم، هيچ يك بالذات اقتضاي وجود ندارند. بلكه همه موجوداتي هستند كه مي‏شود وجود داشته و مي‏شود وجود نداشته باشند. در مرتبه ذات و بدون علت هيچند .
3- تمام جهان يك واحد ممكن‏الوجود است. زيرا وقتي اجزاي جهان همه ممكن‏الوجود باشند ،كل جهان- كه يك واحد ارگانيك است- نيز ممكن‏الوجود است .از مجموعه موجودات ممكن‏الوجود واجب‏الوجود پديدار نمي‏شود. پس جهان يك واحد ممكن‏الوجودي بيش نيست .
4- هر ممكن الوجودي در تحقق و بقاي خويش نيازمند و وامدار ديگري است.
اگر جهان بي‏نهايت پديده هم باشد، از بي‏نهايت صفر هيچ چيز درست نمي‏شود . اگر وراي سلسله موجودات امكاني واجب بالذاتي دركار نباشد، جهان هيچ اندر هيچ خواهد بود.براي توضيح مطلب در اين جا مي‏توان مثالي از فارابي در برهان مشروطيت ذكر كرد:
فرض كنيد لشكري انبوه از سربازان براي حمله آماده باشند. ليكن به هركس فرمان حمله دهند آن ها بگويند: تا زماني كه ديگري حمله نكند ،من نيز حمله نخواهم كرد. يعني هر كسي حمله رامشروط به آغاز تهاجم توسط ديگري كند. در اين صورت كاملا روشن است كه اگر هيچ كس حاضر نشود بدون شرط حمله را آغاز كند ،هرگز تهاجمي صورت نخواهد گرفت حتي اگر عدد سربازان به بي‏نهايت برسد.
همين طور از بي‏نهايت ممكن‏الوجود- كه هستي‏اش وامدار متعلق وابسته و مشروط به ديگري است- بدون وجود يك موجود ناوابسته نامشروط و غير متعلق به ديگري (خدا) هيچ موجودي امكان تحقق ندارد و چون مي‏بينيم جهاني از ممكنات تحقق يافته است، پس قطعا درمي‏يابيم كه آن موجود واجب وجود دارد.
برهان وجوب و امكان به اشكال ديگري نيز گزارش يافته و در اين‏جا تنها يكي را ذكر نموديم. در اين باره مي‏توانيد از نگارش‏هاي زير استفاده كنيد:
1- اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، علامه طباطبايي- شهيد مطهري
2- علل گرايش به مادي، شهيد مطهري 3
- آموزش فلسفه، ج 2، محمد تقي مصباح يزدي
4- كليات فلسفه، آوروم استرول، ريچارد پاپكين، ترجمه: دكتر سيد جلال‏الدين مجتبوي.

سلام : من میخوام با دختری ازدواج کنم که برادر اون با من رابطه جنسی داشته . آیا من میتونم با این دختر ازداج کنم

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز؛
در فرض سؤال که مفعول بوده ايد، نه فاعل(لواط كننده) ازدواج شما با خواهر فاعل(لواط كننده) اشکال ندارد. (1)
پي نوشت:
1.آيت الله فاضل، توضيح المسائل، م 2525.

من روزه قضاي زيادي دارم مي توانم در ماه رجب روزه مستحبي بگيرم اگر پاسختان مثبت است ايا فضيلت ان در حكم روزهاي ماه رجب است

با سلام و تشکر به خاطر ارتباط تان با اين مرکز
کسي که روزه قضاي واجب داشته باشد، نمي تواند روزه مستحبي بگيرد(1)، بنابراين با داشتن روزه قضاي واجب، نمي توانيد درماه رجب يا ماه هاي ديگر، روزه مستحبي بگيريد، بلکه روزه قضاي خود را در ماه رجب بگيريد، اميد است که خداوند ثواب روزه ماه رجب را نيز به شما عنايت نمايد.
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم.
پي نوشت:
1. توضيح المسائل مراجع، ج1، مسأله 1563.

باسلام و خسته نباشید اگر زنی با مردی ازدواج موقت کرد بمدت یک روز بعد از تمام شدن یک روز اگر خواست با همان مرد صیغه یک ماهه بخواند نیاز به عده دارد؟ خواندن صیغه محرمیت یک ماهه بعد از نزدیکی صیغه یک روزه در حالت جنابت اشکال دارد؟ اگر شخصی زنی را باتمام شرایط متعه کرد و مدرک قانونی نداشت حکمش از نظر قانون و شرع چیست ؟

پرسش: ازدواج موقت شرح اگر زني با مردي ازدواج موقت کرد به مدت يک روز بعد از تمام شدن يک روز، اگر خواست با همان مرد صيغه يک ماهه بخواند ،نياز به عده دارد؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر بخواهد مجددا صيغه همان مرد شود که قبلا صيغه او بوده ،عده لازم نيست.(1)
پي نوشت :
1. توضيح المسائل مراجع، مسئله 2515.
پرسش: خواندن صيغه محرميت يک ماهه بعد از نزديکي صيغه يک روزه در حالت جنابت اشکال دارد؟
پاسخ:
در صورتي که مدت عقد قبلي تمام شده باشد يا مرد مدت را براي زن بخشيده باشد ،عقد دوم صحيح است . جنب بودن مانع صحت عقد نمي شود.
اما اگر مدت صيغه قبلي تمام نشده باشد، عقد دوم لغو و باطل است.
بنابراين کسي که يک روزه صيغه نموده ، اگر بخواهد عقد موقت را يک ماهه يا بيش تر بخواند، بايد اول مرد مدت باقي مانده را ببخشد و يا صبر کنند تا مدت عقد تمام شود ،بعد دوباره عقد موقت يک ماهه بخوانند،

پرسش: اگر شخصي زني را باتمام شرايط متعه کرد و مدرک قانوني نداشت ،حکمش از نظر قانون و شرع چيست ؟
پاسخ:
از نظر شرعي اشكال ندارد . از نظر قانوني نيز چنانچه بتواند اثبات كند كه همسر و صيغه صحيح شرعي را اجرا كرده اند، نبايد مشكلي داشته باشد.
براي كسب اطلاعات بيش تر حقوقي بهتر است با مراكز و مشاوره هاي حقوقي يا يا از دفاتر ثبت ازدواج سوال نماييد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام آیا این که گفته می شود پسر باید به خواستگاری زن برود و دخترها یک گوهری هستند که باید برای بدست آوردن آن ها تلاش کرد و یا وجود هدیه ای به نام مهریه که فقط مرد به زن ی دهد و نه زن به مرد، دلیل تحقیر پسران است

پرسش: ازدواج شرح سلام آيا اين که گفته مي شود پسر بايد به خواستگاري زن برود و دخترها يک گوهري هستند که بايد براي به دست آوردن آن ها تلاش کرد و يا وجود هديه اي به نام مهريه که فقط مرد به زن مي دهد و نه زن به مرد، دليل تحقير پسران است؟

پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در مورد نحوه خواستگارى و رفتن پسر يا دختر،‌ اسلام هيچ گونه دستور خاصى ندارد . مانند بسيارى از امور ديگر به خود مردم واگذار شده است. البته اين مسئله مطابق و سازگار با طبيعت زن و مرد نيز هست. استاد مطهرى مي‌گويد:
«اين كه از قديم الايام مردان به عنوان خواستگارى نزد زنان مى رفته اند و از آن‌ها تقاضاي همسرى مى كرده اند، از بزرگ ترين عوامل حفظ حيثيت و احترام زن بوده است. طبيعت مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفريده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. طبيعت زن را گُل، و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است. اين يكى از تدابير حكيمانه و شاهكارهاى خلقت است كه در غريزه مرد نياز و طلب و در غريزه زن ناز و جلوه قرار داده است. خلاف حيثيت و احترام زن است كه به دنبال مرد بدود. براى مرد قابل تحمّل است كه از زنى خواستگارى كند و جواب رد بشنود و آن گاه از زن ديگرى خواستگارى كند و جواب رد بشنود تا بالاخره زنى رضايت خود را به همسرى با او اعلام كند اما براى زن كه مي‌خواهد محبوب و معشوق و مورد توجه و علاقه باشد و از قلب مرد سر در آورد تا بر سراسر وجود او حكومت كند، قابل تحمل و موافق غريزه نيست كه مردى را به همسرى خود دعوت كند و احياناً جواب رد بشنود و سراغ مرد ديگري رود».(1)خواستگاري هميشه از ناحيه‌جنس مذكر انجام مي‌شود. اين قاعده حتى در مورد حيوانات نيز جاري است. يعنى در خواست از جنس مخالف غالباً از ناحيه مذكر آغاز مي‌شود. دين مقدس اسلام نيز كه آيين فطرت است، بر اين رويه فطرى و طبيعى صحه نهاده ، بر اين مبنا و اساس است كه در قرآن و سنّت در امر ازدواج، مردان مخاطب واقع گشته اند . مستقيماً به آنان دستور ازدواج و همسر گزينى داده شده :‌«فانكحوا ما طاب لكم من النّساء؛ بازنان طيب و پاكيزه ازدواج كنيد».(2)
اين آيه به معناى نهى از خواستگارى زن از مرد نيست، از اين رو در صدر اسلام تقاضاى زن از مرد نيز اتفاق افتاده است. امام باقر(ع) نقل مي‌كند: زنى نزد پيامبر(ص) آمد و عرض كرد: مرا به عقد كسى در آور. حضرت رو به حضار نمود و فرمود: كسى حاضر است با اين زن ازدواج كند؟ مردى از ميان جمع برخاست و عرض كرد: من حاضرم، حضرت فرمود: چه دارى كه به او بدهي؟ گفت: چيزى ندارم. پيامبر فرمود: نمى شود. زن خواستة خود را تكرار كرد. ديگر بار حضرت فرمايش خويش را تكرار نمود، باز همان مرد برخاست. سرانجام پيامبر به آن مرد فرمود: از قرآن چيزى مى داني؟ گفت: بلي. فرمود: زن را به عقد ازدواج تو در آوردم، در عوض قرآنى كه به او آموزش مى دهي،‌مهرية او خواهد بود.(3)
از اين جريان بر مى آيد كه خواستگاري زن از مرد از نظر اسلام ممنوع و مذموم نيست ، ولى حركت بر خلاف عرف اجتماعي و سيرة مسلمانان و قواعد مورد قبول جامعه و مقتضاى فطرت و طبيعت است. بنا براين هيچ گونه تحقير و تبعيضي نه درتکوين و اصل آفرينش وجود دارد و نه در تشريع و قوانين ديني آسماني .
پي نوشت ها :
1.استاد مطهري نظام حقوق زن در اسلام ،ص15.
2.نساء (4)آيه 3.
3.وسائل الشيعه ،ج14 ،ص195.

سلام . من یک دوست وهابی دارم که از من یک پرسش کرده و خواهش میکنم پاسخ بدهید اینکه ما شیعه ها برای اموات فاتحه میخونمی یعنی صلوات میدیم بعد سوره حمد و قل هو الله را میخونمی و بعد اخرش هم صلوات میدیم ایا در احادیث چنین دستوری اومده؟ لطفا شرح کامل بدهید

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
وهابيون مدعي هستند دعا براي ميت و قرائت قرآن براي آن ها، فعل جديد و بدعتي است كه شيعيان آن را ابداع نموده اند و جزء سنت رسول الله (ص) نمي باشد.
علاوه بر اينكه منابع روايي شيعه، پر از رواياتي است كه دلالت بر جواز و مشروعيت اين عمل دارد، روايات مختلفي از منابع مختلف اهل تسنن هم كه جزء منابع معتبر آن ها محسوب مي شود، دلالت بر جواز و مشروعيت اين مسئله دارد . دلالت مي كند كه ميت، از دعا و قرائت قرآن افراد زنده بهره مند مي گردد كه به برخي از روايات اشاره مي كنيم:
در كتاب «سنن ابي داوود» كه از معتبرترين کتاب هاي اهل تسنن مي باشد ،از رسول خدا (ص) نقل شده :« «اقرأوا (يس) على موتاكم؛(1) سوره (يس) را بر اموات خود تلاوت كنيد».
همچنين ذهبي در كتاب «ميزان الاعتدال» از رسول خدا نقل مي كند:
« ما الميت في قبره إلا كالغريق ينتظر دعوة تلحقه من أب أو أم أو صديق ، وإن الله ليدخل من الدعاء على أهل القبور كأمثال الجبال ، وإن هدية الاحياء إلى الأموات الاستغفار لهم . زاد الرازي : والصدقة عنهم ‏؛(2)
ميت در قبر خود، همانند غرق شده اي است كه منتظر دعايي از سوي پدر و مادر يا رفيقش مي باشد . خدا به واسطه دعا بر اهل قبور، هدايايي همچون كوه بر اهل قبور وارد مي سازد. هديه زندگان به اموات، استغفار براي آن ها و صدقه دادن به نيت آن ها مي باشد.»
اين دو نمونه از رواياتي بود كه در كتب معتبر خود اهل سنت نقل شده ، اصل مشروعيت قرائت قرآن براي اموات و دعا و استغفار براي آن ها از اين روايات استفاده مي شود . روايات متعدد ديگري هم وجود دارد كه براي رعايت اختصار از ذكر آن ها خودداري مي كنيم.(3)
بنابراين قرائت قرآن براي اموات و دعا و استغفار براي آن ها بدعت نيست، بلکه مطابق روايات خود اهل تسنن ، سنت رسول خدا مي باشد.
اما در خصوص قرائت فاتحه و توحيد براي اموات و صلوات فرستادن از آن جا كه قرائت قرآن و دعا براي اموات به طور مطلق جائز و مشروع است و اصل مشروعيت آن به سنت رسول خدا بر مي گردد ، قرائت سوره حمد و توحيد و ذكر صلوات هم مصداقي براي اين حكم كلي مي باشد . نيازمند وجود دليل خاص نمي باشد اما در عين حال در منابع شيعي رواياتي در خصوص فضيلت تلاوت سوره هاي قدر و حمد و توحيد و معوذتين و آيه الكرسي هنگام زيارت اهل قبور وارد شده است.(4)
پي نوشت ها:
1. سنن ابي داوود، ج 2 ، ص 63.
2. ميزان الاعتدال، ج 3، ص 496.
3. فى ظل اصول الاسلام،آيت الله سبحاني، باب يازدهم (انتفاع الموتى بأعمال الأحياء) .
4. بحارالأنوار ،ج 99 ،ص 298.

با سلام می خواستم از شما یک سوال درباره احکام بپرسم. من صبح ها وقتی بیدار میشم برای نماز یه رطوبتی می بینم که این رطوبت زلال ولی وقتی لمسش می کنم کش میاد آیا این حکم منی را دارد؟ وباید غسل کرد ممنون میشم اگر جوابم رابدهید

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز
به طور كلى آب هايى كه از انسان خارج مى‏شود ،به غير از بول و مني ،عبارتند از: مذى، ودى، وذى.
مذى؛ آبى است كه كمى لزج و چسبنده است و بعد از شوخى و يا صحبت کردن با جنس مخالف و با تحريکات جنسي ويا بازى با همسر خارج مى‏شود .که پاك است و غسل و وضو را باطل نمى‏كند.
ودى؛ آبى است كه كمى سفيد رنگ و گاهى بعد از بول خارج مى‏شود . در صورتى كه انسان يقين نداشته باشد كه با بول برخورد كرده، پاك است و غسل هم ندارد.
وذى؛ آبى است كه گاهى بعد از منى خارج مى‏شود . در صورت يقين به اين كه با منى يا بول برخورد كرده فقط محل خروج را بايد تطهير كرد . اگر بعد از استبرا يكى از اين رطوبت‏ها خارج شود و انسان شك كند آيا بول است يا رطوبت‏هاى ديگر پاك است.
تا وقتى كه انسان يقين پيدا نكرده كه آنچه خارج شده منى است، غسل واجب نمى‏شود .
براي آگاهي بيش تر به توضيح المسائل مراجع ،ج 1 ،مساله 346 مراجعه نمائيد .

صفحه‌ها