پرسش وپاسخ

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

گاهی قبل از اینکه پریود شوم جنب می شوم اما غسل جنابت نمیکنم و و سعی می کنم در پایان دوره ام یک غسل انجام دهم که هم غسل جنابت باشد هم غسل حیض.آیا این کار من صحیح است؟

پرسشگر محترم با سلام و تشکر از ارتباطتان با اين مرکز؛
چنانچه نماز واجب بر عهده تان باشد، بايد تا قبل از عادت شدن(پريود) غسل جنابت را انجام دهيد، اما اگرنماز واجب نباشد، يا در ايام عادت جنب شويد، واجب نيست كه حتماً زود غسل انجام دهيد . مي توانيد صبر كنيد و با پاك شدن از خون حيض، غسل جنابت و حيض را با هم انجام دهيد.

باسلام وتحيات معروض مي دارد اينجانب داراي زن وفرزند ميباشم ومدتي است زن محترمه اي (مطلقه)به من علاقه مند شده وبارها تقاضاي ازدواج موقت بدليل نياز جنسي و هم صحبتي نموده است آيا بدون اجازه همسر اول از نظرشرعي امكان دارد2-آيا وظيفه اي از نظر شرعي و اسلامي داريم

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
1- مرد با داشتن همسر دائمي, شرعا، مي تواند ازدواج موقت نمايد. اجازه از همسر شرط صحت نيست. (1) اگر در ضمن عقد با همسر اول شرط كرده كه بدون رضايت همسرش زن ديگري نگيرد, بايد به تعهد عمل نمايد .نمي تواند بدون رضايت همسر اول ، ازدواج مجدد نمايد. ولي اگر در ضمن عقد همسر اول چنين شرطي نکرده باشد، اذن همسر اول لازم نيست، منتها مواظب باشد که با ازدواج دوم کانون خانوادگي به هم نخورد.
2-اگر منظور شما آن است که در قبال زني که درخواست ازدواج موقت نموده است، وظيفه داريد ، از نظر شرعي براي شما قبول کردن ازدواج با زن مذکور واجب نيست، ولي اگربتوانيد با حفظ خانواده خود ،با زن مذکور ازدواج موقت انجام دهيد تا نياز هاي جنسي وي بر طرف گردد، به شما ثواب ازدواج موقت داده مي شود.
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم شيرازي، استفتائات جديد، ج2 ، سؤال 905.

سلام من پسری 22 ساله هستم و چند وقت قبل با خانمی 35 ساله آشنا شدم و طی ملاقتهای ما به من گفت که حدود 15 ساله که از شوهرش جدا شده و از شوهرش هم پسری داره که با شوهرش که تو شهرستان زندگی میکنه زندگی میکنه و شوهرش اونجا با زن دیگری ازدواج کرده... من با این خانم چند باری رابطه جنسی برقرار کردیم و پس از آن حدود 3ماه از هم جدا بودیم و الان تصمیم گرفتیم که برای ارضای میل جنسی خودمان با یکدیگر باشیم و برای اینکه دوباره مرتکب گناه نشیم ازش خواستم که اول از کارهای قبلی توبه کنیم و بعد به عقد موقت هم در بیایم که ایشون موافقت کردن ولی بعد از چند روز به من گفتن که من از شوهرم فقط 15سال جدا شدم و هنوز اسم اون توی شناسنامه من هست و به صورت رسمی طلاق نگرفتیم و از شوهرش هم خرجی دریافت نمیکنه... این سوال رو از شما داشتم که آیا من با ایشان میتونم ازدواج موقت بکنم یا نه باید ایشون رسما از شوهرشون طلاق بگیره... ممنونم ....

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اگر براي شما يقين حاصل شود که خانم مورد سؤال طلاق گرفته ، پس از طلاق و تمام شدن عده مي توانيد به صورت دائم يا موقت با وي ازدواج کنيد،ولي موضوع را مورد بررسي قرار دهيد ،چون ثبت نشدن طلاق مي تواند نشانگر مطلقه نبودن باشد . ليکن رابطه جنسي که بر قرار کرده ايد، زنا است و بايد توبه کنيد . ( 1 ) اگر رابطه جنسي شما با زن شوهردار و يا زني که در عده طلاق است، صورت گرفته باشد، بنا بر احتياط واجب بر شما حرام ابدي مي شود . ( 2 )
پي نوشت ها:
1 . سؤال تلفني ( 7741415 ـ 0251 ) از دفتر آيت الله سيستاني .
2 . آيت الله سيستاني ، توضيح المسائل ، ص 480 ، م 2362 .

پرسش 1:
اگر شرکت اينترنتي بزنم با محصولات خارجي و اون رو يه شرکت خارجي (همون کشور محصولات)مطرح کنم ،آيا درامد من از اين شرکت حلال است؟

پاسخ:
با سلام و تشكر از ارتباطتان با اين مركز
در صورتي که محصولات شرکت از نظر اسلام ممنوع نباشد و تقلب در محصولات هم نباشد ،يعني محصولات شرکت همان چيزي باشد که از طريق شرکت اينترنتي معرفي مي کنيد، اشکال ندارد .در آمد از طريق فروش اين محصولات حلال مي باشد.(1)
پي نوشت:
1. سؤال تلفني(7741850-0251) از دفتر آيت الله نوري همداني.

سلام. من چند ماه پیش با دختری دوست شدم و تلفنی با هم صحبت می کردیم و چون فهمیدم این کار گناه است صیغه کردیم البته کسی نمی دانست.البته چون دختر پدر و پدربزرگ نداشت به نظرم صیغه ما اشکالی نداشت. ما در زمان محرمیت آمیزش کردیم ولی الان به دلیل توصیه خانواده ها جدا شدیم. لحظه جداشدن دختر گفت که همه چیز را بخشیدم. سوالم این است. آیا اکنون حقی بر گردن من است؟ البته به دلیل اینکه یاد من از ذهن او پاک شود نمی خواهم با او صحبت کنم. خواهشمندم مرا راهنمایی کنید. ممنون

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در ازدواج دختر باکره اي که به بلوغ رسيده و رشيده ، يعني مصلحت خود را تشخيص مي دهد، به احتياط اذن پدر و جد پدري لازم است ( 1 ) . در صورتي که پدر و جد پدري ندارد ، اذن و اجازه از برادر بزرگ يا عمو و يا ... بزرگ خانواده گرفته شود . ( 2 ) در مورد پرسش که دختر حق خودرا با رضايت کامل ببخشد، مشکلي ندارد .
پي نوشت ها:
1 . آيت الله مکارم شيرازي ، توضيح المسائل ، ص 398 ، م 2037 .
2 . سؤ ال تلفني ( 7840001 ـ 0251 ) از دفتر آيت الله مکارم شيرازي .

با عرض سلام و خسته نباشيد. در مورد توبه سوال داشتم.

پرسش:
1- توبه چيست؟

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
توبه ندامت و پشيماني واقعي از گناهان گذشته است و اين ندامت , ندامت قلبي است , ولي اظهار آن به اين نحوه است : استغفراللّه ربى و أتوب اليه .تكرار اين لفظ همراه با ندامت قلبي بسيار مطلوب است . البته توبه‌ واقعي آن است كه علاوه بر اعتراف به جهل و ندامت و تنفّر قلبي، با عمل نيكو و صالح ، كاستي ها يي را كه دارد ، جبران كند.
قرآن مي فرمايد : پروردگارت نسبت به آنان كه از روي جهل اعمال بد انجام داده اند ، سپس توبه كردند و در مقام جبران بر آمدند ، آمرزنده و مهربان است(1) . طبق اين آيه توبه به توبه قلبي و ندامت دروني محدود نمي شود ، بلكه روي اثر عملي آن تأكيد شده و اصلاح و جبران ، مكمّل توبه شمرده شده ،تا اين فكر غلط را از مغز خود بيرون كنيم كه هزاران گناه را با جمله « استغفرالله » مي توان جبران كرد.
بنابراين بايد عملاً خطاها جبران گردد . قسمت هايي كه از روح انسان و يا جامعه بر اثر گناه آسيب يافته، اصلاح و مرمّت شود.
البته توبه كردن از گناهان , بستگي به گناهي دارد كه انجام شده است .گناهاني را كه از انسان سر مي زند ، از دو حالت يا دو دسته‌ زيرخارج نيست :
يك دسته حق الله است، مثل ترك نماز و روزه، راه جبرانش اين است كه قضاي آن را به جا آوريد. اگر از عهده قضاي همه آن برنمي‌آييد، هر مقداري كه مي‌توانيد، انجام بدهيد.
دسته دوم حق الناس است. جبران حق الناس آن است كه رضايت قلبي صاحبان حق را به هر صورتي شد، به دست آوريد. اگر مالي را از مردم تصرّف كرده يا ضايع نموده يا ضربه‌اي بر بدن آنان وارد كرده‌ايد كه ديه يا قصاص دارد، بايد يا رضايت آنان را جلب كنيد و يا مال و ديه را به آنان بدهيد.
اگر با زبان يا عمل تان، روح آنان را آزرده‌ايد و آبرو و حيثيت آنان را برده‌ايد، در صورت امكان از آنان رضايت بگيريد اما اگر ممكن نيست، براي آنان دعا كنيد.
اگر برخي افراد را نمي‌شناسيد يا مرده‌اند يا دسترسي به آنان نداريد، در امور مالي، مال را به فرزندان يا وارثان آنان بپردازيد. اگر دسترسي به آنان هم ممكن نباشد، در راه خدا براي شان صدقه بدهيد.
در غير امول مالي، در حق آنان دعا و استغفار كنيد و صدقه و خيراتي هديه نماييد.

پي‌نوشت‌:
1.انعام (6)، آيه54.

پرسش: 2-براي توبه كردن بايد چه كار كرد يا چه اعمالي را انجام داد؟

پاسخ:

زنگ دل را زُداي تا يارت بدهد در حريم خود بارت
به خداي عليم بي همتا حاجبي نيست غير زنگارت
درهاي توبه و استغفار هميشه به روي گناهکاران گشوده است.حقيقت توبه، پشيماني قلبي است؛ پشيماني که علامتش اندوه وحسرت بر گذشته ها است . زيرا چه کسي است که به بيداري قلبي و دروني رسيده باشد و به صلاح و فساد خويش آگاه گردد ، و خود را به خاطر تقصيرات و قصورات و عملکردهاي گذشته اش در معرض خطر و هلاک ببيند امّا از حسرت و اندوه نسوزد؟ در سايه چنان سوزدروني است که آثار معصيت از قلب زدوده مي شود ، و دل صاف و پاک مي گردد ، توبه و اظهار پشيماني در پيشگاه الهي دستور خاصي ندارد. مهم عزم بر ترک گناه و ندامت و پشيماني دروني است . در اين صورت خداوند نه تنها توبه را مي پذيرد، بلكه توبه كار واقعي را دوست دارد.قرآن مجيد با بيان لطيف خود گناهکاران را به سوي خدا دعوت مي‌کند . به آن ها قول مي‌دهد که مي‌توانند خود را از زندگي گذشته به کلي جدا کنند و زندگي نو را آغاز نمايند.(1)
اين آيه نويد مي‌دهد راه به روي همه باز است.
قرآن مجيد مي‌فرمايد: «نااميد از رحمت الهي نمي‌شود مگر کسي که کافر است».(2) گناهکار هر قدر آلوده باشد، نبايد خود را از فيض رحمت الهي نااميد بداند. لقمان به فرزندش مي‌گويد: «به خدا چنان اميدوار باش که اگر گناه جن و انس را بياوري، به تو رحم کند».(3)
بر اساس روايات، توبه آثار گناهان را محو مي‌کند . در اين صورت دغدغه‌اي براي گناهکار باقي نمي‌ماند. امام باقر(ع)مي فرمايد: «التائب من الذنب کمن لا ذنب له؛(4) کسي که از گناه توبه کند، مانند کسي است که گناه نکرده باشد».
در صورت تحقق توبه ، شکي نيست که خداوند آن را مي‌پذيرد. اين بشارت را خداوند در قرآن داده است: «هو الّذي يقبل التوبة عن عباده ويعفو عن السيئات؛(5) خدا است که توبه بندگانش را مي‌پذيرد و گناهان آنان را عفو مي‌نمايد».
البته توبه حقيقي شرايط و لوازم و آثار عملي دارد . مهم‏ترين آن، عبارت است ازاين که تصميم بگيريد که :
1ـ ديگر هيچ گناهي را انجام ندهيد. اگر به دليل ندانستن مسئله و جهل يا غفلت و فراموشي يا هر دليل ديگر، دوباره گناهي را مرتكب شديد، بلا فاصله توبه كنيد و با اشك و گريه، از خداوند بخواهيد كه شما را بيمارزد.
2ـ خود را به احكام و دستورهاي دين مقيد و پايبند كنيد و گناهان گذشته خود را جبران نماييد.
آداب توبه:
پيامبر اكرم(ص) روزي به اصحاب خود فرمود: كدام يك از شما اراده توبه دارد؟
عرض كردند: همه ما مي خواهيم توبه كنيم. فرمود: پس غسل كنيد. وضو بگيريد و چهار ركعت نماز بخوانيد. در هر ركعت يك مرتبه سوره حمد و سه مرتبه سوره توحيد و هر يك از سوره ناس و فلق را يك مرتبه بخوانيد و بعد از نماز هفتاد مرتبه بگوييد: استغفرالله ربّي و أتوب اليه. لا حول و لاقوّة الاّ بالله العليّ العظيم. يا عزيزُ يا غفّار اغفرلي ذنوبي و ذنوب جميع المؤمنين و المؤمنات فإنّه لا يغفر الذّنوب إلاّ أنت.
سپس فرمود: هيچ بنده­اي از امت من اين عمل را انجام نمي دهد مگر اين كه منادي از آسمان ندا كند: اي بنده خدا، عملت را از سر بگير كه توبه تو مقبول است و گناه تو آمرزيده، و فرشته ديگري از زير عرش صدا كند: اي بنده! مبارك باد بر تو و بر اهل تو و ذريه ات، و فرشتگان ديگر هر يك مطلبي مي‌گويند تا اين كه جبرئيل(ع) ندا مي‌كند كه: من وقت مرگت با ملك الموت مي آيم و به تو مهرباني مي كنم و روح تو به آساني از بدنت خارج مي‌شود.(6)
توبه آداب خاصي دارد که بايد آن را از مستحبات توبه دانست که عبارتند از:
1- سه روز روزه گرفتن؛
امام صادق(ع) مي‏فرمايد: توبه نصوح که خداوند به آن امر فرموده، روزه گرفتن روز چهارشنبه و پنج‏شنبه و جمعه است.(7)
2- غسل توبه؛
پيامبر اکرم(ص) مي‏فرمايد: بنده‏اي نيست که گناهي کند (هر چه و هر اندازه که باشد) سپس پشيمان شود و توبه کند مگر اين که خداوند به مغفرت و آمرزش به او نظر کند، سپس پيامبر به شخصي که مي‏خواست توبه کند فرمود: «برخيز و غسل کن و براي خدا سجده نما».(8)
3- خواندن دو يا چهار رکعت نماز؛
امام صادق (ع) مي‏فرمايد:
«هر بنده‏اي که گناهي کرد، پس برخيزد و طهارت کند (وضو بگيرد) و دو رکعت نماز بخواند و از خداوند طلب آمرزش نمايد، بر خدا است که توبه‏اش را بپذيرد، چون خود فرموده ‏است: هر کس کار زشتي کند يا به خودش ستم نمايد، پس استغفار کند، خدا را آمرزنده و مهربان مي‏يابد».(9)
4- دعاهاي توبه؛
براي آن كه در عمل به لوازم توبه تا آخر ثابت قدم و موفق باشيد ،مناسب است.
- خود را مقيد به نماز اوّل وقت كند
- تا حد امكان در مساجد نمازتان را بخواند.
- با دوستان مؤمن رفت و آمد كند و از رفاقت با افراد بدنام و فاسد پرهيز نمايد.
-دعاهاي توبه‏اي را که از ائمه معصومين وارد شده‏است، به ويژه دعاهاي صحيفه سجاديه، مخصوصاً دعاي 31 و يا مناجات خمسْ عشر، به‏ خصوص مناجات تائبين را بخواند.
- هر روز صبح بعد از نماز و هر شب هنگام خوابيدن، پس از خواندن دو ركعت نماز از خدا بخواهيد كه شما را در پيمان توبه موفق بدارد،
- از توسل به چهارده معصوم عليهم السلام به خصوص توسل به امام زمان عليه السلام غافل نشويد.

- از فرصت استثنايي ماه هاي رجب و شعبان و رمضان هم چنين ايام سوگواري محرم كمال استفاده را ببريد.
- گاهي در دل شب ، هنگام سحر ، نزديکي هاي صبح ، با خدا خلوت کن . جايي که کسي جز خدا شما را نبيند و صداي درد دل گفتنت با خدا را نشنود .پس از به ياد آوردن گناهان و اعتراف و اقرار به آن، به خدا عرض کن ، خدايا ! بنده گنه کار و فراري توام ،به تو پناه آورده ام ،پناهم بده.اگر گفتند: تا به حال كجا بودي بگو: راه گم كرده بودم. اگر گفتند: چه آورده‌اي؟ بگو دل شكسته. بگو: اي خداي من! مگر به پيامبرت نفرموده‌اي که به بندگان گنه کارت از قول شما بگويد: اي بندگان من كه (با گناه و معصيت‌ها) بر خود اسراف و ظلم كرده‌ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد، كه خداوند همه گناهان را مي‌آمرزد، چه اين كه او بخشنده و مهربان است".
من هم بنده گنه كار توام. مدتي از تو فراري بودم و با گناهان عظيم و بسيارم، بر خود ستم كردم اما اكنون آمده‌ام و به تو پناه آورده‌ام. به رحمت و آمرزش تو اميدوارم. مرا درياب!
خوشا آن دل كه دارد قصد كويش خوشا آن ديده دارد عشق رويش
خوشا آن بنده شيرين زباني كه همواره بود در گفت و گويش
خوشا آن سالك شوريده حالي كه سرگرم است اندر هاي و هويش
پي‌نوشت‌ها:
1. زمر (39) آيه 53.
2. يوسف (12) آيه 87
3. . اصول کافي، ج 3، ص 109.
4. همان، ج 4، ص 168
5. شورى (42) آيه 25.
6. 3. ميرزا جواد ملکي تبريزي، رساله لقاء الله،ص87
7.. وسائل الشيعه، ج 11، ص 362.
8. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 513.
9. وسائل الشيعه، ج 11، ص 363.

پرسش: 3- براي غلبه بر نفس بايد چه كار كرد؟

پاسخ:
تو پاي در راه نه و هيچ مترس خود راه بگويدت كه چون بايد رفت
اگر آيينه‏ دل از زنگار گناه و شرك و ريا پاك گردد،نورحقيقت حق تعالي در آن تجلي مي‏يابد و نفس مغلوب مي گردد. گام اول براي تحقق اين منظور، بيداري دل از خواب غفلت و توجه کردن به غافل بودن خويش مي‏باشدکه عارفان از آن به «يقظه»تعبير مي کنند ، که اين بيداري الحمد لله در شما پديد آمده است 0آن چه که شما را نگران ساخته ،چگونگي حفظ و حراست آن و ضعف قدرت تصميم گيري و ايستادن در برابر خواسته هاي نفس است 0 عرفا براي کساني که «د ل شان»از حالت غفلت خارج شده و به مرحله« آگاهي و بيداري » رسيده اند ، مراحلي را جهت غلبه بر هواي نفس و خود سازي ‌،و وصال به قرب الهي، معرفي كرده‌اند كه به بخشي ازآن اشاره مي کنيم :
1- :طلب واراده:
اساسي ترين و مشکل ترين گام در مسير خود سازي جهت غلبه بر نفس « خواستن» و داشتن « عزم و اراده » قوي و استوار است .انسان تشنه و گرسنه تا رمق دارد ، دنبال آب و غذا مي دوَد . چون نقش و اهميت آن را در حيات و هستي خويش مي داند.انسان تشنه کمال و انسانيت ، و گرسنه محبت و قرب الهي نيز مي داند همه حيات و هستي معنوي و بقاي ابدي او، در غلبه بر هواي نفس و حرکت در مسير عبوديت و بندگي خدا نهفته است .
بر اساس آموزه هاي قرآن کريم ، تمام عمر و اعمال انسان بر باد فنا است جز عملي که بر اي ذات پروردگارانجام شده باشد و منتسب به او باشد(1) . تقويت عزم و اراده مرحله اي است که بايد به تدريج و با صبر وحوصله حاصل شود، حاصل نمي شود مگر با افزايش "خويشتن شناسي" و معرفت نسبت به خدا و صفات جمال وجلال او و آگاهي از نعمت هاي بيکران به ويژه نعمت هاي معنوي وهدايتگري هايي که به انسان ارزاني داشته است.
تا ميوه هاي اين معرفت- که مهم ترين آن نهادينه شدن ذکر خدا در روح و قلب و تقويت اراده و شوق و علاقه لازم به خود سازي است - در انسان پديد نيايد، تا شوق و علاقه به خود سازي در انسان پيدا نشود و انسان در طلب آن مجاهدت نکند ،درهاي « وصال » و « قرب الهي » به روي او باز نمي گردد0
پس بايد با استمرار مطالعه درجهت شناخت خدا و آگاهي يافتن از حال وکار خود و« هدف خلقت » و مسئوليتي که دراين گنبد دوار دارد،در جستجوي رسيدن به حقيقت باشد0
. کم ترين ثمره آن تصميم برترک گناه و حرکت در را ستاي رضايت پروردگار است0ذکر خدا در دل هم باعث تقويت بصيرت و بينش فرد مي شود . چراغ نور وحکمت را در درونش روشن مي کند. قدرت تشخيص حق وباطل به او مي بخشد. باعث فزوني قدرت اراده و تصميم گيري مي گردد0در اين صورت او هميشه تابع خواست خداوند بوده و همواره درصدد انجام تكاليف الهي است0 هر قدمي كه بر مي‏دارد و هر سخني كه مي‏گويد و هر برنامه‏اي كه دارد ،نخست مي بيند آيا رضاي خداوند در آن هست .
تقيد به نماز اول وقت به ويژه نماز صبح و مداومت به خواندن نماز شب ،تلاوت قرآن و تدبر در آن ،شما را در رسيدن به هدف ومقصد نهايي کمک مي کند 0
2 - مشارطه‌:
شرط نمودن و عهد و پيمان بستن با خويشتن براي اطاعت فرمان الهي و پرهيز از گناه‌، که اگر غفلت و تخلفي صورت گرفت ،زود توبه کند و نفس خويش را جريمه نمايد0بهترين وقت آن بعد از نماز صبح است‌.البته در طول روز بايد نفس خويش را به آن شرط و پيمان متذکر شود0.
3- مراقبه‌:
به معناي مواظبت و زير نظر گرفتن عملکردها ،رابطه ها ،نگاه ها ،خواسته ها و بالاخره پاكي خويش است0کسي که قلبش آگاه به اين است كه جهان هستي مخلوق خدا و همه عالم محضر اوست ، انسان کجا و در کدامين مکان و زمان مي تواندحضور داشته باشد که خدا آن جا نباشد و يا او را نبيند، فرشتگان الهي در همه جا و همه حال مراقب اعمال او هستند; "و إن‌ّ عليكم لحـَفظين‌;(2) بي‌شك حافظان و مراقباني بر شما گمارده شده است‌."،قدرت اراده و ايمانش در کنترل نفس افزايش مي يابد0
4- محاسبه‌:
هر كسي در پايان هر روز،هفته،ماه،و سال ، به محاسبه كارهاي خويشتن بپردازد، عملكرد خود را در زمينه خوبي‌ها و بدي‌ها، خداپرستي و هواپرستي دقيقاً مورد محاسبه قرار دهد، بداند كه قبل از او خدا او را محاسبه كرده است;
اگر آنچه را در دل داريد، آشكار يا پنهان كنيد، خداوند شما را محاسبه مي‌فرمايد: "و إن تبدواْ مَا في‌َّ أنفسكم‌ْ أوتخفوه‌ُ يحاسبْكم به‌ِ اللَّه‌ (3) ‌"
براي تقويت برنامه خود سازي و پيروي نکردن از خواسته هاي نفس، لازم است از هم‏نشيني با اهل دنيا و دور از معنويت،پرهيز شود،. خداوند درقرآن کريم مي‏فرمايد:
فاعرض عن من تولي عن ذكرنا ولم يردالا الحيوه الدنيا (4) ؛از كساني كه از ياد ما روي گرداندند و جز زندگي دنيا را نخواستند ،روي بگردان،
براي هر مرحله از تقوا و تهذيب نفس، تکلف ويژه اي است که رعايت آن در هر مرحله‏اي، زمينه ساز درك بيش تر و توفيق افزون‏تر و توجه و تقرب خواهد شد0
يا ايها الذين آمنوا ان تتقوالله يجعل لكم فرقانا و يكفر عنكم سيئاتكم و يغفر لكم و الله ذوالفضل العظيم ؛ (5) اي اهل ايمان! اگر پرهيزگار بوده و تقواي الهي پيشه كنيد ،خداوند براي شما نيروي تشخيص حق از باطل قرار داده ، بدي‏هاي شما را پوشانده ،شما را بيامرزد و خداوند داراي فضل و رحمت بزرگ است0
تذکرات:
در خودسازي و جهاد با نفس به چند نکته اساسي بايد توجه نمود:
1 - همان گونه که در تربيت و سلامت بدن، رياضت و ورزش لازم است، در خود سازي و تهذيب نفس نيز رياضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد.
2 - همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعاليت‏هاي ساده و اندک آغاز مي‏شود و به تدريج به ورزش‏هاي سنگين‏تر وارد مي‏شوند، در تربيت روح نيز بايد از اندک شروع کرد و به تدريج به مراحل بالاتر رسيد.
3 - همان طور که در ورزش بدني، تداوم واستمرار لازم است، در رياضت نفساني نيز تداوم، شرط رسيدن به مقصد است. قرآن مي‏فرمايد: "به يقين کساني که گفتند: پروردگار ما خداوند يگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مي‏شوند که نترسيد و غمگين مباشيد".(6)
علي(ع) مي‏فرمايد: "قليلٌ مدوم عليه خير من کثير مملول منه؛(7) عمل اندکي که پيوسته باشد، بهتر است از بسياري که تو را خسته و وامانده سازد".
در حديث ديگري امام باقر(ع) مي‏فرمايد: "احب الاعمال الي اللَّه عز وجل ماداوم عليه العبد و ان قل؛ (8) محبوب‏ترين کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچيز باشد".
4 - چنان که در سلامت جسم، فعل و ترک (دارو و پرهيز) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذيب روح نيز فعل و ترک هر دو لازم است، مانند اداي واجبات و ترک گناهان و محرمات و تولي و تبري.
5 - مهم‏ترين چيزي که درجميع مراحل بايد رعايت شود، نيت و حضور قلب و اخلاص است. خداوند در قرآن بر اين نکته تأکيد دارد که در مسير دين و پرستش بايستي اخلاص داشته باشيد: "به آن‏ها دستوري داده نشده بود جز اين که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند".(9)
6 - يکي از مشکل‌ترين کارها تهذيب نفس و خود سازي است. به تغبير قرآن: راه فلاح و رستگاري همين‌است. "‌قد افلح من تزکي(10)؛ هر کس خود را تزکيه کرد، رستگار شد" و "‌قد أفلح من زکاها و قد خاب من دسّاها(11)؛‌همانا رستگار شد کسي که خود را تزکيه و زيان کرد کسي که فريب نفس خود را خورد".
‌عالمان علم اخلاق مي‌گويند: براي خودسازي ابتدا بايد رذائل اخلاقي و اخلاق بد را از خود دور کرد، سپس‌ درخت پاکي نشاند. ديو چو بيرون رود ، فرشته در آيد .
با وجود صفاتي مانند حسد و کبر و خودپسندي و خودخواهي و شهوت راني،‌دسترسي به صفات پسنديده و انجام اعمال خير و غلبه بر هواي نفس، بسيار مشکل خواهد بود.
‌اخلاق بد در وجود انسان به منزله بيماريي است که مفاسدي به دنبال دارد.
‌مرحوم نراقي مي‌گويد: "‌زنهار اي جان برادر! تا حديث بيماري روح را سهل نگيري و معالجه آن را بازيچه ‌نشماري و مفاسد اخلاق را اندک نداني...‌ مسامحه در معالجه آن ها آدمي را به هلاکت دائم و شقاوت ابدي‌ مي‌رساند . صحت روح و اتصاف آن به محاسن اخلاق باعث زندگاني ابدي و حيات حقيقي مي‌شود . بعد از آن‌که ساحت نفس از اخلاق ناپسند پاک و آراسته گردد، مستعد قبول فيض‌هاي الهي مي‌گردد(12)".
پيامبر(ص) فرمود: "‌لا تدخل الملائکه بيتاً فيه کلب؛(13)‌ملائکه داخل خانه‌اي که در آن سگ باشد، ‌نمي‌شوند". پس چگونه ملائکه در خانه دلي داخل شوند، که مملوّ از صفات رذيله و سگان درنده وجود آدمي هستند ؟!
‌7 - عادت دادن نفس بر عادات خوب و پسنديده، گر چه بر نفس انساني شايد مشکل باشد، ولي‌چاره‌اي از آن نيست. عادات خوب مانند: خواندن نماز در اول وقت و با جماعت، خواندن مناجات و راز و نياز با‌خدا، قرائت قرآن، خواندن نماز شب، کمک و دلسوزي نسبت به مستضعفان و بينوايان احترام به بزرگان، امر به‌ معروف و نهي از منکر.

پي‌نوشت‏ها:
1. قصص(28) آيه 88
2. انفطار(82)آيه 10
3. بقره (2)آيه 284
4.نجم (53)آيه 29
5. انفال(8) آيه 29
6. فصلت (41) آيه 30.
7. صبحي صالح، نهج البلاغه، حکمت 444.
8. محمد رضا مهدوي کني، نقطه‏هاي آغاز در اخلاق عملي، ص 41.
9. بينه (98) آيه 5.
10. اعلي (87) آيه 14.
11. شمس (91) آيه 9.
12. معراج السعاده، ص 13.
13. بحارالانوار، ج 62، ص 54.

ِآیا با تحریک جنسی همسر از طریق دهانی در صورتی که خانمم به اوج لذت جنسی برسد غسل بر او واجب می شود ؟ در صورتی که واجب است و تا کنون حکم شرعی را نمیدانسته اییم اعمالی که تا کنون انجام داده اییم را باید اعاده کنیم یا لازم نیست؟ در چه صورت هایی غسل بر زن واجب می شود؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
1- اگر زن در اثر تحريک جنسي دراوج لذت جنسي برسد و در اين حالت رطوبتي از زن خارج شود، حکم مني را دارد و جنب مي شود . بايد غسل کند، اما اگر دراين حالت رطوبت خارج نشود ،جنب نمي شود و غسل لازم نيست و يا رطوبت خارج شود ، ولي در اوج لذت جنسي نرسيده باشد يا شک داشته باشد که در اوج لذت جنسي رسيده يا نه؟ باز جنب نمي شود و غسل لازم نيست. (1)
2. نسبت به گذشته، اگر يقين به جنب بودن نداشته باشد، اعمال گذشته صحيح است.
اما اگر يقين دارد که جنب شده ، ولي نمي دانسته که با اين حالت جنب مي شود، قضاى نمازها لازم است و مى‏تواند تدريجاً به جا آورد، به طورى كه مايه مشقّت و زحمت نشود؛ ولى روزه هايي که گرفته، صحيح است و قضاى روزه بر او واجب نيست.(2)
3-در دو صورت انسان جنب مي شود:
اول: نزديکي و جماع، اگر مثلا با همسرش نزديکي کند و به مقدار ختنه گاه داخل شود، هر چند مني هم خارج نشود، هم بر مرد غسل واجب مي شود و هم برزن.
دوم: درصورتي که مني از انسان خارج شود، چه در خواب باشد يا در بيداري، جنب مي شود و غسل جنابت واجب مي شود.(3)
پي نوشت ها:
1. آيت الله مکارم، توضيح المسائل، مسأله361.
2. آيت الله مکارم، استفتائات جديد، ج‏2، سؤال 306.
3. آيت الله مکارم، توضيح المسائل، مسأله 360.

طبق حدیث معروف ذیل از امام زمان (روحی فداک) خمس در دوران غیبت مباح است لطفا بنده را از اشتباه رهایی بخشید با ادله بحارالأنوار ۵۳ ۱۸۰ باب ۳۱- ما خرج من توقیعاته ع ..... ج، [الإحتجاج‏] مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیُّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ یَعْقُوبَ قَالَ سَأَلْتُ مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمَانَ الْعَمْرِیَّ رَحِمَهُ اللَّهُ أَنْ یُوصِلَ لِی کِتَاباً قَدْ سَأَلْتُ فِیهِ عَنْ مَسَائِلَ أَشْکَلَتْ عَلَیَّ فَوَرَدَ التَّوْقِیعُ بِخَطِّ مَوْلَانَا صَاحِبِ الزَّمَانِ ع أَمَّا مَا سَأَلْتَ عَنْهُ أَرْشَدَکَ اللَّهُ وَ ثَبَّتَکَ مِنْ أَمْرِ الْمُنْکِرِینَ لِی مِنْ أَهْلِ بَیْتِنَا وَ بَنِی عَمِّنَا فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَیْنَ أَحَدٍ قَرَابَةٌ مَنْ أَنْکَرَنِی فَلَیْسَ مِنِّی وَ سَبِیلُهُ سَبِیلُ ابْنِ نُوحٍ وَ أَمَّا سَبِیلُ عَمِّی جَعْفَرٍ وَ وُلْدِهِ فَسَبِیلُ إِخْوَةِ یُوسُفَ ع وَ أَمَّا الْفُقَّاعُ فَشُرْبُهُ حَرَامٌ وَ لَا بَأْسَ بِالشَّلَمَابِ وَ أَمَّا أَمْوَالُکُمْ فَمَا نَقْبَلُهَا إِلَّا لِتَطَهَّرُوا فَمَنْ شَاءَ فَلْیَصِلْ وَ مَنْ شَاءَ فَلْیَقْطَعْ فَمَا آتَانَا اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتَاکُمْ وَ أَمَّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإِنَّهُ إِلَی اللَّهِ وَ کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ أَمَّا قَوْلُ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْحُسَیْنَ ع لَمْ یُقْتَلْ فَکُفْرٌ وَ تَکْذِیبٌ وَ ضَلَالٌ وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْعَمْرِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَنْ أَبِیهِ مِنْ قَبْلُ فَإِنَّهُ ثِقَتِی وَ کِتَابُهُ کِتَابِی وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ الْأَهْوَازِیُّ فَسَیُصْلِحُ اللَّهُ قَلْبَهُ وَ یُزِیلُ عَنْهُ شَکَّهُ وَ أَمَّا مَا وَصَلْتَنَا بِهِ فَلَا قَبُولَ عِنْدَنَا إِلَّا لِمَا طَابَ وَ طَهُرَ وَ ثَمَنُ الْمُغَنِّیَةِ حَرَامٌ وَ أَمَّا مُحَمَّدُ بْنُ شَاذَانَ بْنِ نُعَیْمٍ فَإِنَّهُ رَجُلٌ مِنْ شِیعَتِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَمَّا أَبُو الْخَطَّابِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی زَیْنَبَ الْأَجْدَعُ فَإِنَّهُ مَلْعُونٌ وَ أَصْحَابُهُ مَلْعُونُونَ فَلَا تُجَالِسْ أَهْلَ مَقَالَتِهِمْ فَإِنِّی مِنْهُمْ بَرِی‏ءٌ وَ آبَائِی ع مِنْهُمْ بِرَاءٌ وَ أَمَّا الْمُتَلَبِّسُونَ بِأَمْوَالِنَا فَمَنِ اسْتَحَلَّ شَیْئاً مِنْهَا فَأَکَلَهُ فَإِنَّمَا یَأْکُلُ النِّیرَانَ وَ أَمَّا الْخُمُسُ فَقَدْ أُبِیحَ لِشِیعَتِنَا وَ جُعِلُوا مِنْهُ فِی حِلٍّ إِلَی وَقْتِ ظُهُورِ أَمْرِنَا لِتَطِیبَ وِلَادَتُهُمْ وَ لَا تَخْبُثَ وَ أَمَّا نَدَامَةُ قَوْمٍ شَکُّوا فِی دِینِ اللَّهِ عَلَی مَا وَصَلُونَا بِهِ فَقَدْ أَقَلْنَا مَنِ اسْتَقَالَ وَ لَا حَاجَةَ لَنَا إِلَی صِلَةِ الشَّاکِّینَ وَ أَمَّا عِلَّةُ مَا وَقَعَ مِنَ الْغَیْبَةِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
رواياتي در مورد تحليل خمس وارد شده كه مضمون آن ها اين است كه خمس را به شيعيان خويش حلال كرده ايم تا اين كه ولادت آنان حلال و طيب باشد و دچار خباثت در ولادت نشوند و نسل آنان پاكيزه باشد .
جند نمونه از روايات :
1 - حضرت مهدي (ع ) به محمد بن عثمان عمري كه از نواب خاص ايشان بود نوشت : اما الخمس فقد ابيح لشيعتنا و جعلوا منه في حل الي وقت ظهور امرنا لتطيب ولادتهم و لا تخبث؛
خمس را براي شيعيان خود مباح كرديم و براي آنان آن را حلال كرديم ( يعني خمس را به آنان بخشيديم ) تا ولادت فرزندان آنان پاكيزه باشد و از حرام خواري كه باعث خباثت در نسل مي شود، پاكيزه بمانند يا اگر با پولي كه خمس آن پرداخت نشده، كنيز خريدند و داراي فرزند شدند، فرزندان آنان حرام زاده نباشند .
در تفسير علي بن ابراهيم قمي در ذيل آيه ( و سيق الذين اتقوا.... ) از امير المومنين (ع ) نقل كرده : فلاني و فلاني حق ما را غصب كردند . با آن كنيز خريدند و يا ازدواج كردند. آگاه باشيد ما از حق خويش نسبت به شيعيان گذ شت كرديم تا مواليد و نسل آنان پاكيزه بماند .(1)
2 - مرحوم صاحب وسائل الشيعه ، حدود 21 روايت در اين زمينه نقل كرده است.
در توجيه اين گونه روايات بايد گفته شود كه از قرائن و شواهدي كه در روايات است، از جمله كلمه ( الناس) در مقابل ( الشيعه ) و ( پاكيزه ماندن نسل ) و غيره به دست مي آيد كه منظور ائمه ، تحليل انفال بوده، چون يكي از مواردي كه به نص قرآن كريم از مختصات پيامبر شمرده شده و طبيعتا بعد از پيامبر به امامان اختصاص پيدا مي كند، انفال است .
انفال به ثروت هاي عمومي از قبيل معادن, نفت , بيشه زارها , جنگل ها , درياها و ..... گفته مي شود كه اختيار آن ها به دست حاكم اسلامي (امام عادل ) است . بعد از رسول خدا و وقوع حادثه سقيفه و غصب خلافت , اين ثروت ها به دست غير ائمه افتاد ، از طرفي شيعيان و پيروان اهل بيت خواه نا خواه در جامعه اسلامي ناگزير از استفاده آن ها و تصرف در آن ها بودند. بر اساس اين روايات ائمه اين اموال را نسبت به شيعيان تحليل كردند تا دچار مشكل نشوند .
صاحب وسائل الشيعه كه از محدثان عالي قدر بوده و در حديث شناسي يد طولايي داشته، اين روايات را در باب انفال آورده است .(2) عنوان آن را ... جواز تصرف الشيعة في الانفال و الفئ وسائرحقوق الامام مع الحاجة و تعذر الايصال مطرح نموده است .
عناويني كه صاحب وسائل ذكر مي كند، فتوا و نظريه علمي خود او در برداشت از روايات بوده ، نظريه ايشان در مورد روايات تحليل خمس اين مي شود كه امامان (ع) سهم خود را از انفال و ثروت هاي عمومي در صورتي كه شيعيان نتوانند به امام برسانند ،بخشيده اند . آنان را از پرداخت خمس انفال نسبت به آن ها معاف كرده اند .
احتمال دوم اين است كه روايات تحليل گرچه در مورد خمس باشد، اذن خصوصي امامان نسبت به تصرفات در خمس مي باشد، چون مضمون روايات اين است كه تصرف در مال متعلق خمس جائز نيست مگر به اجازه و اذن امام . بنابراين روايات تحليل در حقيقت اذن در تصرف است در مواردي كه شيعيان از پرداخت انفال يا ازپرداخت خمس داراي مشكل بودند ، نه اينكه از روايات تحليل استفاده شود كه شيعيان مطلقا از پرداخت هر گونه خمسي معاف شده باشند، بنابراين پرداخت خمس واجب و لازم است، مگر در موارد خاصي، از جمله اينكه مثلا حكومت در دست ظالمان و طاغياني باشد كه بر تمامي اموال مسلمين تسلط دارند . آنان يا اصلا معتقد به خمس نيستند و يا از پرداخت آن امتناع مي ورزند .انفال را به صاحبان اصلي آن نمي پردازند .
در چنين مواردي ائمه (ع) براي سهولت و راحتي شيعيان خمس و انفال را بر شيعيان تحليل كرده باشند . امير المومنين (ع) بعد از غصب خلافت به همسرش فاطمه زهرا (س) فرمود :
احلي نصيبك من الفئ لاباء شيعتنا ليطيبوا (3) نصيب و حصه خود را از انفال نسبت به شيعيان حلال كن تا دچار حرام خواري و خباثت و حرمت فرزند نشوند .
پيامبر (ص) به علي (ع) موقعي كه از وضعيت آينده پرسيده بوده و علي گفته بود : حصه خود را خواهم بخشيد , پيامبر فرمود : بخشش شما نسبت به شيعيان بهترين صدقه و عطيه است ( ما تصدق احد افضل من صدقتك ) هيج صدقه اي برتر از صدقه تو نيست . (4)
جنگ هايي كه بين مسلمانان و كفار رخ مي داد ، غنايمي به دست آنان مي افتاد كه بايستي خمس آن غنايم را به ائمه و ذوي القربي پيامبر مي دادند، ولي چون حكومت ها با ائمه سر ستيز داشتند ، حق آنان را پرداخت نمي كردند . اين اموال خواه نا خواه در دست مسلمانان قرار مي گرفت . شيعيان نيز مانند بقيه مسلمانان درآن اموال تصرف مي كردند. ائمه براي اينكه براي شيعيان شان مشكلي پيش نيايد ، حق و مال خود را نسبت به آنان حلال شمردند .
در اين گونه موارد در صورتي كه رساندن خمس يا انفال به ائمه متعذر باشد يا پرداخت آن به ائمه به خاطر مسايل سياسي دچار مشكل باشد ،آن بزرگواران از حق خود گذشت كرده و به شيعيان حق و مال خود را تحليل كرده اند . بنابراين با اين توجيه ها مي گوييم روايات تحليل خمس از جمله روايت توقيع، ناسخ حکم خمس نيست و حکم خمس همچنان بر قوت خود باقي است .
پي نوشت ها :
1 . بحار الانوار ،ج96 ، ص 186 روايت 6 .
2 . وسائل الشيعه ، ج 6 ، ص 378 .
3. همان ، ص 381 ، حديث 10 .
4 . همان و سيد محسن حکيم ، مستمسک العروه الوثقي ، ج 9 ص 591 تا 607 .

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در صورتي که سوختگي يا زخم در بعضي از قسمت هاي دست باشد، بايد وضوي جبيره بگيرد و تيمم صحيح نيست، يعني در هنگام شستن همان دست براي وضو، اطراف سوختگي يا زخم را به نيت وضو بشويد . جايي را که زخم يا سوخته است، مسح بکشد. اگر کشيدن دست تر روي سوختگي و زخم ضرر دارد، پارچه پاک روي آن بگذارد و روي همان پارچه به نيت وضو دست بکشد، وضو صحيح است.
اما اگر زخم يا سوختگي تمام دست را گرفته باشد ، بنابر احتياط واجب هم وضوي جبيره بگيرد و هم تيمم کند.
کيفيت تيمم چنين است که اگر زخم يا سوختگي روي کف دست باشد و گذاشتن آن روي خاگ ضرر نداشته باشد، با همان حالت کف دست ها روي خاک بزند و بعد به پيشاني .بعد به پشت دست ها به صورتي که در رساله آمده ، بکشد. اگر ضرري باشد ، در صورتي که باند داشته باشد و زدن دست برخاک با باند ممکن باشد ، با حالت باند پيچي بر زمين يا چيزي که تيمم بر آن صحيح است، دست را بزند و به پيشاني وپشت دست هابکشد .
چنانچه زدن دست سوخته بر زمين و امثال آن ممکن نباشد، کف دست سالم را بر زمين بزند و به صورت بکشد. اگر دست راست سالم باشد، بعد از دست کشيدن به صورت، اول پشت دست راست را به نيت تيمم بر چيزي که تيمم برآن صحيح است بمالد . بعد با کف دست پشت دست چپ سوخته را دست بکشد . اگر دست چپ سالم باشد ، بعد از کشيدن دست به صورت بايد پشت دست راست را مسح کند .بعد پشت دست سوخته را به نيت تيمم بر خاک بمالد.(1)
لطفا هرگاه سوال شرعي مي پرسيد ،نام مرجع تقليد خود را ذکر کنيد تا بر اساس نظر مرجع شما پاسخ بدهيم .
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم، توضيح المسائل، مسأله 348 و 349.

صفحه‌ها