پرسش وپاسخ
۱۳۸۷/۰۸/۲۰ ۰۹:۳۵ شناسه مطلب: 7541
۱۳۸۷/۰۸/۲۰ ۰۰:۴۸ شناسه مطلب: 7536
۱۳۸۷/۰۸/۱۹ ۱۵:۰۴ شناسه مطلب: 7527
پرسشگر گرامی با سلام و تشکر و تسلیت ایام عزای امام حسین (ع)
از منابع معتبر استفاده میشود که امام حسن و امام حسین (ع) در فتح ایران شرکت نکردهاند.
بنابر نقل، ابن خلدون، سید هاشم معروف الحسنی و همچنین باقر شریف قرشی، حسن و حسین(ع) بعد از پیامبر در هیچ فتحی شرکت نداشتند...(1)
بیش تر مطالبی که مورخان در باره جنگهای صدر اسلام نوشتهاند، از تاریخ طبری میباشد، که پذیرش هر کدام نیاز به بررسی دقیق دارد.
طبری مطالب تاریخی را از راویان مختلف نقل میکند که برخی دروغگو و غیر موثق بودهاند، از جمله سیف بن عمر که خیلی از مطالب مربوط به جنگهای ایران و عربها و مطالبی را که از علی و فرزندان وی در این باره نقل شده، از طریق وی است.
جواد علی (از مورخان) معتبر میگوید: طبری در استفاده از مآخذ، اصول اهل حدیث را در نظر نگرفته و از چهرههای ضعیف هم روایت کرده است.
او روایات سیف بن عمر را که متهم به زندقه است و خود طبری هم نظر مساعدی نسبت به وی ندارد، نقل میکند.( 2)بر این اساس اگر در برخی از منابع سخن از شرکت امام حسن و امام حسین (ع) در جنگ ایران و مسلمانان آمده است، واقعیت ندارد .
پینوشتها:
1. احمد زمانی، حقایق پنهان، ص 117. دفتر تبلیغات ،1378 ، چاپ دوم .
2 . رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، سیره رسول خدا(ص)، ص 124.
پرسشگر گرامی با سلام و تشکر و تسلیت ایام عزای امام حسین (ع)
از منابع معتبر استفاده میشود که امام حسن و امام حسین (ع) در فتح ایران شرکت نکردهاند.
بنابر نقل، ابن خلدون، سید هاشم معروف الحسنی و همچنین باقر شریف قرشی، حسن و حسین(ع) بعد از پیامبر در هیچ فتحی شرکت نداشتند...(1)
بیش تر مطالبی که مورخان در باره جنگهای صدر اسلام نوشتهاند، از تاریخ طبری میباشد، که پذیرش هر کدام نیاز به بررسی دقیق دارد.
طبری مطالب تاریخی را از راویان مختلف نقل میکند که برخی دروغگو و غیر موثق بودهاند، از جمله سیف بن عمر که خیلی از مطالب مربوط به جنگهای ایران و عربها و مطالبی را که از علی و فرزندان وی در این باره نقل شده، از طریق وی است.
جواد علی (از مورخان) معتبر میگوید: طبری در استفاده از مآخذ، اصول اهل حدیث را در نظر نگرفته و از چهرههای ضعیف هم روایت کرده است.
او روایات سیف بن عمر را که متهم به زندقه است و خود طبری هم نظر مساعدی نسبت به وی ندارد، نقل میکند.( 2)بر این اساس اگر در برخی از منابع سخن از شرکت امام حسن و امام حسین (ع) در جنگ ایران و مسلمانان آمده است، واقعیت ندارد .
پینوشتها:
1. احمد زمانی، حقایق پنهان، ص 117. دفتر تبلیغات ،1378 ، چاپ دوم .
2 . رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، سیره رسول خدا(ص)، ص 124.
۱۳۸۷/۰۸/۱۹ ۱۲:۲۲ شناسه مطلب: 7526
۱۳۸۷/۰۸/۱۹ ۰۳:۲۳ شناسه مطلب: 7522
۱۳۸۷/۰۸/۱۸ ۲۲:۵۸ شناسه مطلب: 7518
با توجه به وحدانیت خداوند، استفاده از "متکلم مع الغیر" به چه معنا است؟ خداوند سبحان که یکی است!!! همچنین چرا گاهی "متکلم وحده" و گاهی "متکلم مع الغیر" آمده است؟
پاسخ:
با سلام و تشکر از ارتباط شما
به كار بردن ضمير جمع متكلم (ما) رمز عظمت و نشانه بزرگى گوينده است و خداوند براى اين تعبير از همه شايسته تر مى باشد. اُدباء مى گويند علت اين كه به كار بردن ضمير جمع متكلم رمز عظمت شناخته مى شود اين است كه افراد بزرگ معمولا تنها نيستند؛ يعنى خدمتگزاران و فرمانبردارانى هميشه در راه اهداف آنها كوشش مى كنند و به اين ترتيب همواره اجتماعى را تشكيل مى دهند و همين معنى سبب شده كه به كار بردن اين لفظ «كنايه از عظمت» باشد.
به اين ترتيب، هر موقع ضمير جمع در كلمات خدا به كار برده شود، بار ديگر ما به ياد عظمت و بزرگى او و آن همه نيروهاى آشكار و پنهان عالم هستى كه همه سر بر فرمان او دارند مى افتيم و از اين رو توحيد ما كامل تر و توجه ما نسبت به آن ذات مقدس بيشتر مى شود.
گذشته از اين آوردن ضمير جمع در ايات قرآن ممکن است به جهات زير نيز باشد:
1_ گاهى آوردن ضمير جمع به جهت اهميت دادن به موضوع مهمى بوده كه بايد به آن اهميّت ويژه اى داده مى شد، مانند حفظ و نگه دارى قرآن از تحريف. خداوند مى فرمايد: «انّا نحن نزّلنا الذّكر و انّا له لحافظون؛(1) ما قرآن را نازل كرديم و خود آن را حفظ مى كنيم».
اين تعبير پر از اعجاز وشامل پنج ضمير جمع جهت اهميت دادن به قرآن است. بنابراين جمع آوردن ضمير گاهى به جهت اهميت موضوع است.
2_ برخى از كارهاى الهى به واسطه ملائكه كه جنود و كارگزاران الهى هستند انجام مى شود. در اين گونه موارد جهت تعظيم، ضمير جمع آورده مى شود مانند: «إنّا كلّ شى خلقناه بقدر؛(2) ما هر چيزى را به اندازه خلق كرديم».
3_ گاهى جمع آوردن ضمير فقط براىبزرگداشت و تعظيم است، مانند: «انّا هديناه السبيل؛(3) ما راه را به آدمي نشان داديم».(4) گاه ضمير متكلم وحده بيان مى شود كه عنايت خاص به چيزى و به خلق بدون واسطة چيزى معلوم شود و احتمال مداخلة غير و وسائط کنار زده شود، مثل: «يا موسى انّنى أنا الله» در اين مورد آوردن ضمير جمع منافى با مقصود است.(5)
مرحوم آيت الله طالقانى در تفسير پرتوي از قرآن فرمود: «در آية «انّا انزلناه فى ليلة القدر» ضمير جمع به كار برده با آن كه او يكتا و يگانه است تا بر عظمت نازل كننده (خدا) دلالت كند. بديهى است آن چه را كه بخشنده اى بزرگ مىبخشد و مى فرستد، قطعاً با اهميّت و عظيم است و نظيرش را در لفظ «الم نشرح لك صدرك» مى توان يافت».(6)
1ـ حجر (15) آية 9.
2ـ قمر(54) آية 49.
3ـ انسان (76) آية 3.
4ـ آيت الله صافي، معارف دين، ج 1، ص 178.
5ـ همان.
6ـ آيت الله طالقاني،تفسير پرتوي از قرآن ، ص 274؛ تفسير نمونه، ج 27، ص 181.